برای موفقیت عجله نداشته باشید.
یکی از دلایل اصلی موفق نشدن عجله کردن است.
همه انسانها برای رسیدن به شرایط فعلی هیچ عجله ای نداشته اند اما زمانی که از آنچه هست احساس نارضایتی می کنند و تصمیم می گیرند تغییر کنند برای رسیدن به شرایط جدید عجله می کنند.
پارامتر عجله کردن در قوانین جهان هستی تعریف نشده است و سیستم جهان هستی (کائنات – خداوند) هیچ واکنشی به عجله کردن انسانها نمی دهد.
هیچ موجود زنده ای در طبیعت عجله ای برای زندگی کردن ندارد.
هیچ گیاهی برای رشد کردن عجله نمی کند.
هیچ پرنده ای برای زودتر رسیدن به مقصد عجله نمی کند.
هیچ سیاره ای برای حرکت در مدار خود عجله نمی کند.
اما شاید هر انسانی یک بار در زندگی خود عجله کرده باشد.
چرا طبیعت عجله ندارد
به نظر من علت اینکه طبیعت (شامل موجودات، سیارات و …) هیچوقت اسیر عجله کردن نمی شود به این دلیل است که قادر به تغییر برنامه ریزی ذهن خود نیست.
هیچ پرنده ای قادر به تغییر غریزه خود نیست و تمام رفتارش بر اساس غریزه اش صورت می گیرد.
هیچ گیاهی قادر به تغییر برنامه غریزی رشد و نمو خود نیست و نمی تواند در روند رشد کردنش تغییر ایجاد کند.
هیچ سیاره ای قادر به تغییر سرعت یا جهت حرکت خود نیست.
فقط انسانها هستند که می توانند برنامه ریزی ذهن خود را تغییر دهند و به واسطه این کار زندگی خود را آنگونه می خواهند بسازند.
امکان تغییر ذهن و تغییر شرایط باعث تمایل ما به عجله کردن برای رسیدن به شرایط جدید می شود.
خبر خوب برای افرادی که تصور می کنند نمی توانند تغییر کنند این است که آنها بارها تصمیم گرفته اند زندگی خود را تغییر دهند و اتفاقا برای تغییر کردن عجله داشته اند.
عجله داشتن برای هر تغییری در زندگی اثبات می کند که ما به صورت ناخودآگاه باور داریم که می توانیم تغییر کنیم والا مانند سایر موجودات عجله ای برای تغییر کردن نداشتیم.
پس عجله داشتن نشانه خوبی برای اثبات توانایی تغییر کردن است.
اما این نشانه اگر به درستی مدیریت نشود به سادگی باعث شکست ما خواهد شد.
ارتباط عجله کردن با شکست خوردن
نکته قابل توجه که اثبات می کند هر تغییری باید از ذهن شروع شود این است که ما در جنبه های مختلف زندگی تصمیماتی داشتیم که برای رسیدن به آن عجله کرده ایم.
-
اصلاح پرخوری و اشتها در مغز4,200,000 تومان
عجله کردن باعث خسته شدن ما در ادامه مسیر رسیدن به خواسته هایمان می شود و به این علت ما به خواسته های زیادی در زندگی یا نمی رسیم یا با سختی و تحمل رنج فراوان می رسیم که تحمل آن همه سختی لذت رسیدن به خواسته ها را از بین می برد.
دلیل خسته شدن از ادامه مسیر بخاطر تلاش فیزیکی ما برای موفق شدن است.
از آنجایی که تغییر کردن به فعالیت فیزیکی ارتباط ندارد بلکه به تغییر فرمول و برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه بستگی دارد تلاش فیزیکی ما باعث رسیدن سریع تر به نتیجه دلخواه نمی شود.
تمام نتایجی که در زندگی کسب می کنیم بخاطر برنامه هایی است که در ذهن ناخودآگاه ما ذخیره شده است.
این برنامه ها با عجله کردن و به صورت آگاهی های تکرار شونده و کاملا ناآگاهانه در ذهن ما ثبت شده اند به همین دلیل تغییر برنامه ها به صورت آگاهانه با تکرار زیاد یا استفاده از عبارت های تاکیدی تاثیری بر تغییر برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه ندارد.
تغییر برنامه ذهنی چگونه است
روش تغییر برنامه ریزی ذهن ناخوداگاه به این صورت است که ما آگاهانه تصمیم می گیریم در جبنه مورد نظر از زندگی تغییر کنیم.
1- باید آگاهانه ورودی های ذهن خود را کنترل کنیم.
2- از تکرار شنیدن و دیدن آگاهی مرتبط با شرایطی که می خواهیم تغییرش دهیم جلوگیری کنیم.
3- اطلاعات صحیح برای تغییر کردن را به ذهن خود بدهیم.
4- در وارد کردن اطلاعات صحیح به ذهن خود استمرار داشته باشیم.
5- درباره آنچه می خواهیم تجربه کنیم فکر کرده و درباره آن بنویسیم.
6- در صورت امکان با افرادی که تصمیم به تغییر کردن دارند درباره تصمیم و آگاهی های دریافت شده صحبت کنیم.
7- به مرور سعی کنیم به شنیده های خود در راستای خواسته مورد نظر عمل کنیم.
به میزانی که رفتار و تصمیمات ما تغییر می کند ما به سمت شرایط جدید حرکت می کنیم و نشانه های تغییر کردن در رفتار و شرایط زندگی ما واضح می شود.
به نشانه های تغییر کردن توجه کرده و با اشتیاق مسیر خود را ادامه دهیم.
به این شکل و به مرور آگاهی جدید در ذهن ناخودآگاه ذخیره شده و سبب تجربه شرایط جدید در زندگی ما می شود.
در مراحل تغییر ذهن ناخودآگاه که توضیح داده شد عجله کردن هیچ نقشی ندارد.
چرا نباید عجله داشته باشیم
عجله کردن در این پروسه به منزله تلاش فیزیکی برای تغییر فرمول های ذهن است که کاری بی هوده و خسته کننده است.
وقتی برای تغییر کردن عجول باشید انتظار شما برای رسیدن به مقصد بیشتر می شود و این در حالی است که ذهن شما هیچ عجلهای برای این کار ندارد.
چون ذهن ناخودآگاه هماهنگ با قوانین جهان هستی عمل می کند و در قوانین جهان هستی عجله کردن پارامتر تاثیرگذاری نیست.
اگر می خواهید تغییر کنید باید گام های کوچک و مستمر در مسیر صحیح بردارید.
به عنوان مثال برای تغییر عادت های خود مسیر صحیح چالش من اینو نخوردم است.
گام های کوچک جلسات آموزشی این چالش است.
استمرار ادامه دادن و تکرار کردن جلسات آموزشی و انجام تمرینات است.
به این شک شما می توانید بدون عجله کردن اطلاعات صحیح و جدید را در ذهن ناخودآگاه خود وارد کرده و به مرور نتایج عالی آن برای شما تمایل به تغییر عادتی است که موجب ایجاد احساس بد در شما شده است.
منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.23 از 47 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام به همگی
چقد خوب استاد همین عجله نداشتن برای ترک عادت ها که گفتین باعث شد که من اگه حالا به هر دلیلی عادتم تکرار شده عذاب وجدان نداشته باشم و به جاش خوشحال باشم که عادتم رو شناسایی کردم و با این دوره کمرنگش میکنم
مثلا دیشب برای پسرم سیب زمینی که غذای مورد علاقه ای پسرم هست به صورت سرخ شده گداشتم داخل بشقاب و خواست بخوره ولی خودم رفتم کنارش که بهش بدم بخوره چند تایی حین دادن به پسرم خوردم میدونستم دارم اشتباه میکنم ولی نمیدونم چرا تکرار کردم ولی بعد از چندتایی گفتم دیگه نمیخواهم بخورم درسته که چندتایی خوردم ولی همین که آگاهم که دارم چه موقع ریزه خواری میکنم بازم خوشحالم و عجله نمیکنم چون به عجله نیست با ادامه ی مسیر مطمینم دیگه این ریزه خواری هاکمتر میشن و واقعا این مدل ریزه خواری از غذای بچه ام یه مقدار خوردن برای من به صورت عادت دراومده خیلی لذت نمیبرم ولی اتوماتیک چند دونه یا قاشق اول خودم میخورم بعد به اون میدم حالا انشاا… که کمرنگتر بشه و از بین بره
سلام
من امروز ساندویچ چیز برگر که خیلی دوست دارم و داشتم درست کردم وخیلی عالی شروع به خوردن کردن ولی نتوستم تا اخر بخورم و چیزی حدود یک چهارم اون ساندویچ موند شایدم کمتر ولی اصلا توجهی به چقدر از موندنش ندارم که حالا بگم این کمه یا زیاد توجهی به تغییر خودم در خوردن دارم که به راحتی پیغام سیری رو گفتم و ادامه ندادم و حرص و ولع نداشتم و به محض سیر شدن دیگه نخوردم نا گفته نماند این مقدار که خوردم تازه چند لقمه اضافه تر از پیغام سیری که گرفتم هست ولی واقعا نمیتونستم دیگه بخورم یعنی از اون احساس شکم درد و سنگینی بعد از غدا که متنفرم نخواستم به او ن حالت برسم و ادامه ندادم زیاده روی در خوردن رو و در حد سیری خودم تازه یه دره بیشتر هم خوردم
ولی قبلا من با دوتا هم به زور سیر میشدم
عالیه این روش و من مشتاقانه ادامه میدهم لاغری با ذهن رو به صورت آهسته و پیوسته حتی شاید گاهی اوقات داشتم همه ی ساندویج ام رو خوردم فقط یه لقمه یا دولقمه ی آخر رو نتونستم بخورم واز نظر خیلیها و حتی وجه منفی باف خودم که این چیزی نیست دیگه و کمه باید میخوردم ولی نه همون یه لقمه رو که نخوردم حالا هم تونستم سه چهار لقمه آخر رو نخورم همه تغییرات یه هویی و یه شبه نیست کم کم تغییر خواهیم کرد اگه عمل کنیم و باور کنیم در مسیر درستیم
من با ثبت دیدگاهم در این قسمت میخواهم قدم مثبتی رو که هر چند کوچیک هست در خوردن امروزم برداشتم رو در ذهنم ثبت کنم به قول استاد مثل لایک کردن میمونه پس من کار خودم رو لایک میکنم 👍👍👍👍
سلام
من یه تغییر های دیگه هم تو عادت ریزه خواری دارم که میخوام بنویسم و با نوشتن این تمرینات میخوام برای ذهنم به اثبات برسه که دارم تغییر میکنم
من دیگه میز غذا رو که جمع میکنم دلم نمیخواد از غذاهایی که داخل ظرف بچها یا شوهرم مونده رو بخورم خیلی راحت ظرفها رو برمیدارم
و یه تغییر دیگه اینکه من چون هر شب یا یه شب در میون به مامانم سر میزنم زیاد میرم اونجا ولی بازم اصلا هوس و میل به خوردن غذای مادرم رو ندارم حتی شده یه قاشق خوردم ولی با بی رغبتی و دیگه نخواستم ادامه ندادم خیلی جالب هست برای خودم
چیپس و پفک و کرانچی اصلا دیگه حرص و ولع ندارم مثل قبل برای خوردنشون در حد چند دونه خیلی راحت بدون عذاب وجدان میخورم و خودم دیگه دوست ندارم ادامه بدهم خوردنشون رو مثل دیشب که تو تمرین قبلی نوشتم نصف بسته رو خوردم خیلی راحت گفتم بسه دیگه نمیخوام و با قدرت نصف دیگه رو گذاشتم برا فردام هم لذت خوردن پفک رو بعد از مدتها داشتم و هم لذت اینکه تونستم نصف بسته رو بخورم و هم اینکه اصلا عداب وجدان از خوردنش ندارم
خیلی جالبه یه چیز که هست نمیدونم ربط داره به این دورهای لاغری یا نه قبلا همه چیز به دهنم مزه میداد و خوب بود خیلی کم میگفتم این خوراکی بد ولی حالا مزه ی هر چیزی به دلم نمینشینه یا خیلی شیرین هستن یا خوب درست نشدن یا بوویی میدن که من بدم میاد برای مثال من تا قبل از کرونا از یه جای خاص کباب کوبیده میخریدیم و همیشه هم با تعریف و تمجید میخوردم ولی خواهر متناسبم همیشه میگفت نه کبابش بدن و بوی خوبی ندارن و من اصلا متوجه نمیشدم و میگفتم تو غذا خور نیستی و به همه چیز عیب و ایراد میزاری تا دو روز پیش که بعد از هفت ماه به خاطر کرونا نخریده بودیم جرات کردیم و خریدیم ولی خدا شاهده از لقمه ی اول فقط بوی بد گوشت رو حس میکردم تا اخرش که به زور گرسنگی چند لقنه خوردم و بلند شدم و احساس میکنم خیلی از این تغییرها دارم یا چیز خیلی شیرین اذیتم میکنه یا چربی کله پاچه اذیتم میکنه و بدم میاد و احساس خوبی ندارم در حد چند لقمه کفایت میکنه ولی قبلا نه هر چی چربتر بوده بهتر تازه اصلا معدم از این چیزا نداشته که چربه یا سنگینه یا ….
خلاصه عجله ای ندارم ولی یه سالی داره میشه که تو سایتم و تغییراتتم خیلی ریز ریز هستن وهر روز بیشتر حسشون میکنم و خیلی از برخوردهای غذاییم رو که بعدا متوجه میشم که اه چه جالب دیدی این بود و من نخوردم و یا کم خوردم و خودم متعجبم از رفتارم
دیشب داخل مهمونی بودم ولی نتونستم تمام رولتم رو بخورم و از شیرینی هاش هم خوشم نیومد یه گاز زدم و دیگه نخوردمش و روی سفره هم غذای مورد علاقه ی من بود ولی به اندازه خوردم و دل درد و حالت تهوع نگرفتم و از همه مهتر دارم روی خودم کار میکنم که بعد از خوردن اون غذای مفصل در شب اصلا عداب وجدان نگیریم و خیلی راحت مثل متناسبهای جمع بخورم چطور ؟
همش برای خودم مثال میارم ببین دخترم که بسیار متناسب و خوش اندام و عالی هست رو نشون خودم میدم که ببین چطور خورد البته منطورم به اندازه ی نیازش هست و به هیچ عنوان زیاده روی نمیکنه هیچ وقت و اصلا نگران نیست و عداب وجدان نداره و حرفی هم در مورد خوردنش نمیزنه و همچنین دو متناسب دیگه داخل جمع که خیلی راحت خوردن در حد نیازشون و زیاده روی نکردن و خیلی هم لدت میبرن از عذا خوردنشون اگه قبلا خودم بود باید از یه روز قبل گرسنه میموندم که شب بخواهم مفصل بخورم و اخرش هم با عداب وجدان و حرف زدن برای بقیه به خودم و بقیه حالم رو خراب میکردم و تازه فردا ی اون روز مهمونی هم هنوز برای خوردن عداب وجدان داشته باشم
پس اگاهانه خواستم که خوشحال باشم و بعد از شام اصلا حرفی نزنم که چقد خوردم وای این چی کاری بود کردم زیاد خوردم نه اصلا از این حرفها نزدم و حالم رو بد نکردم
و با این مهمونی و سفره ی رنگینش خوب و عالی برخورد کردم و از خودم راصی هستم
تازه قبل از شام کلوچه اورد ن ولی من که اینقدر علاقه داشتم اصلا نخوردم نه که بخواهم و نخورم نه میلم نشد و گفتم دیگه الان نمیتونم شام بخورم و تازه پسرم عدا کشید قبل از سفره انداختن چون خیلی گرسنه اش بود و چند قاشق اخرش رو گداشت ولی من اصلا نخوردم دوست نداشتم تا قبل از سفره ی شام چیزی بخورم واز عدای دخترم موند داخل بشقاب اگه قبلا یود میخوردم ولی اصلا لب نزدم چون کاملا پیعام سیری رو گرفته بودم و تمام حواسم رو روی نیاز جسم ام گداشته بود نه مواد غذایی اطرافم و کلی خوردنی بود ولی من خودم انتخاب کردم چی بخورم و به چه اندازه بخورم و چی نخورم پس در مهمانی دیشب
۱ قبل از شام کلوچه نخوردم
۲از باقی مانده ی عدای پسرم قبل از شام نخوردم
۳روی سفره ی شام از باقی مانده ی عدای دخترم نخوردم
۴از شیرینی ها خوشم نیومد و با چایی نخوردم
۵با چایی تمام رولتم رو نخوردم دو گاز یا یه گاز زدم و میلم نشد و دیگه نخوردم
۶غصه و عداب و جدان و ناراحتی بعد از شام که اینقدر مفصل بود چرا من در شب خوردم .نخوردم 😊😊
۷زیادتر از نیاز بدنم نخوردم در حدی که نیاز داشتم از هر چیزی که دوست داشتم حتی ته دیگ خیلی عالی بود روی سفره برداشتم و خوردم و از خودم راصیم
در تغییر عادتها عجله نداشته باشین و گام های بلند برندارید عادت اشتباه ما این هست که هر وقت میخواییم تغییر کنیم یه هویی گام های بلندی ایحاد میکنیم و این باعث میشه چون هنوز ذهن تغییر نکرده در نهایت خسته بشیم و رها کنیم مثلا خیلی افراد در ورزش کردن اینطور هستن در روزهای اول اینقدر با شدت ورزش میکنن چون ذهن هنوز آماده نیست جسم خسته میشه و دیگه همراهی نمیکنه و همیشه به دنبال در رفتن از ورزش کردن هستن پس تغییر ناگهانی به خودت نده و ورزش رو از یک ساعت شروع نکن کم کم شروع کن .گام ها رو بلند برندارین و عجله نکنید در تغییر عادتها هدف زندکی کردن هست پس چه چاق باشم یا لاغر من دارم زندگی میکنم پس عجله نکن درست زندگی کن و اگر در تغییر عادتها و لاغری به خودت فشار بیاری این لاغری ارزش نداره و ماندگاری نداره و در نهایت رهاش میکنی .
لاغر شدن با ذهن آسانترین کار دنیا هست و هیچ سختی نداره
حالا هرروز تغییرات رو بیا بنویس تا در ذهنت ثبت بشه و هماهنگی بین ذهن و جسم بیشتر برقرار میشه
با نوشتن این تغییرها برای ذهنمون این رفتارهای جدید اهمیت داده میشه و این رفتار در ما گسترش پیدا میکنه و میشه عادت جدیدو جایگزین عادتهای گدشته میشه خیلی راحت خیلی راحت بدون سختی
من میخواستم به محض پیغام سیری گرفتن دیگه غدا نخورم و غدا رو رها کنم اما عادت داشتم چند لقمه اضافه تر میخوردم و اما همین دیشب با شامم دلم نون نخواست و خالی یک کاسه آش بلغور گندم خوردم و به محض اینکه پیغام سیری رو گرفتم غذا نخوردم و اما به جاش یک ذره خربزه خوردم میدونم خربزه با غدا هیچ فرقی برای بدن من نداره ولی این کار رو کردم که ببینم توانایی نخوردن غدا رو دارم و میتونم رهاش کنم و ادامه ندم و خربزه هم در حد یک قاچ کوچک خوردم .
و یا امروز ظهر ناهار خوردم واقعا در حد سیری خوردم و غذای من در حد یک کف دست نون شد با یک سیخ کباب چنجه بود و احساس کردم نیاز ندارم بیشتر بخورم و میخواستم تغییری در عادتم به وحود بیارم بقیه ی غدا رو به همسرم دادم و از سیخ دوم یک تیکه ی کوچک برداشتم و اگر قبلا بود شاید نصفه ی سیخ دوم رو هم میخوردم ولی امروز این کار رو نوردم و رهاش کردم فقط یه تکه از اون بردم ولی به مرور اونم دبگه بر نخواهم داشت و به محض سیری غدا رو رها میکنم
پس در عادتم یک تغییر کوچک ایجاد کردم
سلام بر استاد گرامی و دوستان پر انگیزه ام
من در همین چند روز که وارد چالش شدم خیلی ارام دارم تغییر میکنم مثلا
همین دیروز ظهر غذای ناهار روخیلی دوست داشتم و خوردم بازم با .چند لقمه ی اضافی بر نیازم خوردم و اما تفاوتش با همیشه این بود که سریع نگران نشدم و با هاش کنار اومدم و گفتم خب با انجام این عادتم بد که نمیگذره چون حس حین انجام این عادت خوبه تکرارش کردم و اما شب موقع شام که خواستم بخورم دقیقا بسیار عالیتر خوردم و فکر کنم اضافه بر نیازم خوردم اما از همیشه کمتر و به خاطر احساس قدرت کردن یه لقمه ی آخر رو در بشقاب گذاشتم تا هم عادت رو حذف نکرده باشم و هم یه تغییر داخل اون عادت داده باشم و احساس بسیار خوبی هم داشتم و اما آخر شب بچه ها سیب زمینی مخصوص خریدن و من که اصلا قصد خوردن نداشتم اما میلم شد و دیگه این دفعه از همون شروع کار گفتم آره این غذا رو دوست دارم پس میخورم اما نه بیشتر از نیازم و در حد چند قاشق برای رفع هوسم خوردم و رها کردم و هیچ فشار شکمی نداشتم یعنی هم اون عادت رو داشتم هم تغییری داخل اون ایجاد کردم که چند لقمه ی کوچک علاوه بر نیازم خوردم که هیچ اتفاق خاصی نیفتاد و دقیقا من دیشب در مقابل غذایی که همیشه میگفتم خوشمزه هست چنین رفتاری کردم و به اون حالت زننده ی فشار شکمی نرسیدم که بسیار برام ارزشمند بود .
من در طول روز چندین بار دلم غذا خواست خوردم و اتفاقا تمام اونها رو هم دوست داشتم و شاید یه بار خطا داشتم و بقیه دفعات عالی رفتار کردم و همینکه میبینم تعداد رفتارهای درست من از تعداد رفتارهای غلط من بیشتر هست خوشحالم و هیچ عجله ای ندارم که کامل این عادت چند لقمه اضافه بر نیازم در مقابل غذاهای خوشمزه و مورد پسندم از بین بره و به خودم میگم من در مسیر درستم من به زودی مهارتم در مقابل مواد غذایی دلخواهم بهتر میشه فقط باید در مسیر باشم و آموزشها رو تکرار کنم و اصلا عجله ای ندارم چون همین عجله باعث میشه من از خودم شکست بخورم و مسیر رو رها کنم پس آهسته و پیوسته قدم برمیدارم .
عجله کردن در هر کاری ما رو ناموفق میکنه .
و باید بگم آموزشهای این چند روز موقع اضافه خوردن در گوشم مثل زنگ به صدا در اومدن و من بسیار بهتر از قبل رفتار کردم همین امروز ظهر در حالی که طعم غذا برای من فوق العاده بود ولی اصلا نخواستم بیشتر از نیازم بخورم و بعد ازسیری دو لقمه ی کوچیک تر برداشتم و دیگه رهاش کردم و بسیار حس عالی تناسب و قدرت میکردم و همچنان میکنم .
من دوست دارم به جایی برسم که از غذا فقط به عنوان یه وسیله برای رفع نیازم استفاده کنم نه هیچ مورد دیگه که چون خوشمزه هست و یا چون دوستش دارم و …..غذا وارد بدنم کنم که مطمعنم با استمرار و تکرار من این مهارت زیبا رو پیدا میکنم چون به اون مهارت خیلی نزدیکم .
من هیچ عجله ای برای تغییر عادتم ندارم چون در قسمت قبل از مزایای اون گفتم و گفتم که در موقع انجام اون عادتم به من خوش میگذره که در چهار چوب هیچ باید و نباید نیستم و حس آزادی و در رژیم نبودن رو ندارم و حس لذت و خوشحالی دارم و….. پس من اگر هر وقت عادتم رو تکرار کردم حالم بد نمیشه و عجله ندارم که از بین ببرمش نه با قدرت میگم خوبه یه تغییر یا راه داخل اون ایجاد کنم و بعد با اون راه انجامش بدم که ذهنم احساس خطر نکنه و به مرور و کم کم این راه ها رو بیشتر میکنم تا در ترک عادتم موفق بشم پس رمز موفقیت من. در آرام حرکت کردن و قدم برداشتن هست .
سلام به همگی
من سعی میکنم آگاهانه تمرینات رو انجام بدم.
در تغیبر عادتها نباید عجله کنم و گام ها رو بزرگ بردارم چون با توجه به اینکه هنوز ذهن تغییر نکرده این تغیبر عادت یه هویی کار سختی میشه برای مثال افرادی که میخوان از راه رزیم و ورزش لاغر بشن روزهای اول کلی تلاش سنگین میکنن اما چون ذهن اماده نبست و ما از لحاظ جسمی به خودمون فشار میارییم جسم خسته میشه. و به راحتی تمام
اونها رو بعد از چند روز کنار میزاره پس عجله باعث شکست ما میشه و باعث میشه ما از مسیر دور بشیم هر چیزی در این دنیا روند تکاملی داره که باید طی بشه .
ببینید هدف اصلی ما در این دنیا زندگی کردن هست پس عجله نکنید حالا چه چاق باشی یا لاغر باشی مهم نیست باید حالت خوب باشه چون این مهم هست .و این باعث موفقیت تو میشود .
هر جا در این مسیر بهت سخت گذشت بدون راهت اشتباه هست و ما باید با آسانی و راحتی لاغر بشیم پس بارها به خودت بگو لاغر شدن آسانترین کار دنیاست
من میخوام تمام تغییراتم رو از دیروز بگم .
من امروز بازم برای پسرم شیرینی اوردم اما نخوردم چون میل نداشتم .
من امروز برای دخترم غذا کشیدم و گذاشتم روی میز اما لب نزدم چون سیر بودم
.
من امروز برای پسرم چندین بار عذا اوردم و اون هر بار کامل نخورد چون مریض هست اما من لب نز دم و برداشتم
من در مسیر تغییر هستم و مطمعنم کم کم عادت هام تغییر میکنه و تبدیل به یک شخصیت جدید میشم چون دارم اموزش میبینم و دارم برای انجام تمریناتم تلاش میکنم
سلام به همگی
من دیروز برای بچه ها اسنک درست کردم و جز غذای مورد علاقه ای من هست من در هر وعده که درست کردم برای بچه هام خوردن ولی شب یک تیکه موند و همه خورده شده بودن اگه قبلا بود میگفتم اینم بخورم دیگه یک ذره که چیزی نیست و نره داخل یخچال بعدم سطل زباله که اسراف بشه ولی حالا خیلی راحت همون یک تیکه رو گذاشتم داخل یخچال و من نخوردم خیلی راحت و دخترم شب گفت هنوز هست من بخورم گفتم اره یک تیکه رو که نخوردی هنوز هست و بخورش و خیلی خودم ذوق زدم از این کارم که تونستم خیلی راحت از خوردنش بگذرم
یا اینکه پسرم گفت بستنی براش گذاشتم داخل کاسه خورد ولی یه مقداری از بستنی نزدیک به چهار قاشق مونده بود گفت اصلا نمیخام بازم اگه قبلا بود که اولا به زور باید راه میفتادم دنبالش که به زور بهش بدم ولی حالا گفتم عیب نداره بده کاسه رو ببرم ودر حالی که کاسه رو از جلوش بردم میخواستم همه اش رو بخورم ولی یه قاشق خوردم ولی یه لحظه یاد چالش و تعهدام افتادم که اولا هم سیر هستم که میخوام بخورم هم اینکه از روی عادت تکرار دارم میکنم منم سریع گرفتمش زیر لوله و ریختم رفت وبازم خوشحال شدم در حد یه قاشق خوردم و دیگه نخوردم
خیلی از علایقم هم داره تغییر میکنه من که عاشق خوردن چیپس و پفک بودم در همه ی مزه هاش دیشب دخترم چیپس سرکه ای خرید با ماست بخوره ومنم زود رفتم از جلوش یه چند تایی برداشتم و خوردم ولی خیلی بی علاقه اصلا انگار از این مزه خیلی خوشم نیومد ولی تا قبل از آشنایی با این دوره من عاشق هر نوع چیپس و پفک و کرانچی بودم و تعجب کردم
یا اینکه من عاشق کله پاچه بودم وهستم قبلا یک کله پاچه رو من و شوهرم با هم خیلی راحت میخوردیم و تازه احساس خیلی سنگینی و رو هم نداشتم ولی چند روز پیش خودم درست کردم اونم نصف یک کله پاچه رو درست کردم یعنی شوهرم تعجب کرد و خودم از اون بیشتر تعجب میکردم باور کنید در حد یک کف دست نون خوردم با یه دونه پاچه و کمی خیلی کم از گوشت سرش نمیتونستم اصلا نمیتونستم بخورم و خودم میگفتم این خودمم به این مقدار دارم میخورم یعنی با همون مقدار احساس سیری شدید داشتم تازه از حرصم دو لقمه بیشتر خورده بودم چون غذایی هست که همیشه درست نمیشه و اون نجواها که بخور گیرت نمیاد دیگه باعث شد دولقمه رو هم بیشتر بخورم و من تا شب سیر سیر بودم بدون اینکه یکم چیزی بخورم و خودم فکر میکنم دارم خوب پیش میرم
و
خیلی این تغییرات جالبن برای منی که قبلا هر چی بود باید میخوردم و همیشه حرص خوردن داشتم وفکر میکردم باید دکتر تغذیه من رو کنتر ل کنه ورژیم با اون همه محدودیت به من بده که من بتونم کم بخورم و گرنه خودم اصلا نمیتونم
هنوزم هست از این تغییراتم که به لطف خدا از وقتی که باسایت آشنا شدم خیلی از این تغییراتم راضی هستم و حسشون میکنم و هر از گاهی بر میگردم به قبل از آشنایی با این دورها و کلی تغییرات در رفتارم رو حس میکنم و خوشحال میشم و حالا این چالش هم کنار این دورها عالیتر شده برای ما که در مسیر عالی تناسب بمونیم وبه تناسب ایده آلمون نزدیکتر بشیم