0

عجله برای تغییر (قسمت چهارم – 2)

عجله کردن
اندازه متن

برای موفقیت عجله نداشته باشید.

یکی از دلایل اصلی موفق نشدن عجله کردن است.

همه انسانها برای رسیدن به شرایط فعلی هیچ عجله ای نداشته اند اما زمانی که از آنچه هست احساس نارضایتی می کنند و تصمیم می گیرند تغییر کنند برای رسیدن به شرایط جدید عجله می کنند.

پارامتر عجله کردن در قوانین جهان هستی تعریف نشده است و سیستم جهان هستی (کائنات – خداوند) هیچ واکنشی به عجله کردن انسانها نمی دهد.

هیچ موجود زنده ای در طبیعت عجله ای برای زندگی کردن ندارد.

هیچ گیاهی برای رشد کردن عجله نمی کند.

هیچ پرنده ای برای زودتر رسیدن به مقصد عجله نمی کند.

هیچ سیاره ای برای حرکت در مدار خود عجله نمی کند.

اما شاید هر انسانی یک بار در زندگی خود عجله کرده باشد.

چرا طبیعت عجله ندارد

به نظر من علت اینکه طبیعت (شامل موجودات،‌ سیارات و …) هیچوقت اسیر عجله کردن نمی شود به این دلیل است که قادر به تغییر برنامه ریزی ذهن خود نیست.

هیچ پرنده ای قادر به تغییر غریزه خود نیست و تمام رفتارش بر اساس غریزه اش صورت می گیرد.

هیچ گیاهی قادر به تغییر برنامه غریزی رشد و نمو خود نیست و نمی تواند در روند رشد کردنش تغییر ایجاد کند.

هیچ سیاره ای قادر به تغییر سرعت یا جهت حرکت خود نیست.

فقط انسانها هستند که می توانند برنامه ریزی ذهن خود را تغییر دهند و به واسطه این کار زندگی خود را آنگونه می خواهند بسازند.

امکان تغییر ذهن و تغییر شرایط باعث تمایل ما به عجله کردن برای رسیدن به شرایط جدید می شود.

خبر خوب برای افرادی که تصور می کنند نمی توانند تغییر کنند این است که آنها بارها تصمیم گرفته اند زندگی خود را تغییر دهند و اتفاقا برای تغییر کردن عجله داشته اند.

عجله داشتن برای هر تغییری در زندگی اثبات می کند که ما به صورت ناخودآگاه باور داریم که می توانیم تغییر کنیم والا مانند سایر موجودات عجله ای برای تغییر کردن نداشتیم.

پس عجله داشتن نشانه خوبی برای اثبات توانایی تغییر کردن است.

اما این نشانه اگر به درستی مدیریت نشود به سادگی باعث شکست ما خواهد شد.

ارتباط عجله کردن با شکست خوردن

نکته قابل توجه که اثبات می کند هر تغییری باید از ذهن شروع شود این است که ما در جنبه های مختلف زندگی تصمیماتی داشتیم که برای رسیدن به آن عجله کرده ایم.

عجله کردن باعث خسته شدن ما در ادامه مسیر رسیدن به خواسته هایمان می شود و به این علت ما به خواسته های زیادی در زندگی یا نمی رسیم یا با سختی و تحمل رنج فراوان می رسیم که تحمل آن همه سختی لذت رسیدن به خواسته ها را از بین می برد.

دلیل خسته شدن از ادامه مسیر بخاطر تلاش فیزیکی ما برای موفق شدن است.

از آنجایی که تغییر کردن به فعالیت فیزیکی ارتباط ندارد بلکه به تغییر فرمول و برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه بستگی دارد تلاش فیزیکی ما باعث رسیدن سریع تر به نتیجه دلخواه نمی شود.

تمام نتایجی که در زندگی کسب می کنیم بخاطر برنامه هایی است که در ذهن ناخودآگاه ما ذخیره شده است.

این برنامه ها با عجله کردن و به صورت آگاهی های تکرار شونده و کاملا ناآگاهانه در ذهن ما ثبت شده اند به همین دلیل تغییر برنامه ها به صورت آگاهانه با تکرار زیاد یا استفاده از عبارت های تاکیدی تاثیری بر تغییر برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه ندارد.

تغییر برنامه ذهنی چگونه است

روش تغییر برنامه ریزی ذهن ناخوداگاه به این صورت است که ما آگاهانه تصمیم می گیریم در جبنه مورد نظر از زندگی تغییر کنیم.

1- باید آگاهانه ورودی های ذهن خود را کنترل کنیم.

2- از تکرار شنیدن و دیدن آگاهی مرتبط با شرایطی که می خواهیم تغییرش دهیم جلوگیری کنیم.

3- اطلاعات صحیح برای تغییر کردن را به ذهن خود بدهیم.

4- در وارد کردن اطلاعات صحیح به ذهن خود استمرار داشته باشیم.

5- درباره آنچه می خواهیم تجربه کنیم فکر کرده و درباره آن بنویسیم.

6- در صورت امکان با افرادی که تصمیم به تغییر کردن دارند درباره تصمیم و آگاهی های دریافت شده صحبت کنیم.

7- به مرور سعی کنیم به شنیده های خود در راستای خواسته مورد نظر عمل کنیم.

به میزانی که رفتار و تصمیمات ما تغییر می کند ما به سمت شرایط جدید حرکت می کنیم و نشانه های تغییر کردن در رفتار و شرایط زندگی ما واضح می شود.

به نشانه های تغییر کردن توجه کرده و با اشتیاق مسیر خود را ادامه دهیم.

به این شکل و به مرور آگاهی جدید در ذهن ناخودآگاه ذخیره شده و سبب تجربه شرایط جدید در زندگی ما می شود.

در مراحل تغییر ذهن ناخودآگاه که توضیح داده شد عجله کردن هیچ نقشی ندارد.

چرا نباید عجله داشته باشیم

عجله کردن در این پروسه به منزله تلاش فیزیکی برای تغییر فرمول های ذهن است که کاری بی هوده و خسته کننده است.

وقتی برای تغییر کردن عجول باشید انتظار شما برای رسیدن به مقصد بیشتر می شود و این در حالی است که ذهن شما هیچ عجله‌ای برای این کار ندارد.

چون ذهن ناخودآگاه هماهنگ با قوانین جهان هستی عمل می کند و در قوانین جهان هستی عجله کردن پارامتر تاثیرگذاری نیست.

اگر می خواهید تغییر کنید باید گام های کوچک و مستمر در مسیر صحیح بردارید.

به عنوان مثال برای تغییر عادت های خود مسیر صحیح چالش من اینو نخوردم است.

گام های کوچک جلسات آموزشی این چالش است.

استمرار ادامه دادن و تکرار کردن جلسات آموزشی و انجام تمرینات است.

به این شک شما می توانید بدون عجله کردن اطلاعات صحیح و جدید را در ذهن ناخودآگاه خود وارد کرده و به مرور نتایج عالی آن برای شما تمایل به تغییر عادتی است که موجب ایجاد احساس بد در شما شده است.

منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.18 از 39 رای

https://tanasobefekri.net/?p=22444
106 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار هانیه
      1400/04/13 13:35
      مدت عضویت: 1201 روز
      امتیاز کاربر: 12738 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 972 کلمه

      به نام خدایی که راه رو نشونم می ده

      سلام خدمت همه عزیزان و دوستانِ همراه

      چیزهایی که استاد توی این جلسه گفتن رو دیروز گوش دادم، درد و مشکل من همین عجله داشتن برای رسیدن به ته قصه ست…من عجله دارم برای تغییر ..برای لاغری…برای تناسب ..برای یادگیری…یاد نگرفتم از مسیر لذت ببرم، از مسیر تغییر و یادگیری و تناسب هر بار چیزی یاد بگیرم و از یادگیری هام و مراحلش کیف کنم..لذت ببرم و برم یه مرحله جلوتر…من عجله دارم زودتر لاغر بشم ولی یادم میره برای پیشرفتم توی دکوراتوری کیک عجله نکردم…اتفاقا مفهوم کامل آموزش گام به گام رو توش زندگی کردم..من با هر کیک یه چیز جدیدی کشف کردم و یاد گرفتم. کلی آزمون و خطا کردم و خودم رو به چالش کشیدم و وقتی برمیگردم و به اون روزها نگاه می کنم فقط لذت می برم و به خودم افتخار می کنم. حالا چرا برای رسیدن به تناسب اندام و لاغری و بقیه موفقیت ها اینجور عجولم و کم طاقت باید بفهمم. شاید چون نمودهای بیرونی زیادی نداره این مسیر. ذهنم اینجور برنامه ریزی شده که هر مرحله و هر گام باید یه خروجی قابل لمس داشته باشه انگار. مثل همون دکوراتوری کیک که خب یه خروجی داشتم و ایرادم رو می فهمیدم و از موفقیتم کیف می کردم اما چون گامهای رسیدن به تناسب، شاید اونقدرها نمود فیزیکی و قابل لمس نداشته باشه و متوجه تغییرات و پیشرفتهام نمیشم (چون تغییرات از ذهن شروع میشه و من همش منتظر تغییرات جسمم هستم) اینجور بی انگیزه میشم و دنبال عجله کردنم. من اگه هربار دستاوردهام رو تو این مسیر و تغییراتی که توی ذهنم و بالتبع اون توی رفتارم ایجاد میشه رو مکتوب کنم و هر روز بیام و از اول بخونم بهتر متوجه تغییراتم میشم… این رو باید همینجا به خودم تعهد بدم که هر روز قبل از دیدن جلسه اون روز برم کامنت هام رو از جلسه اول تا اینجا بخونم و متوجه رشد و پیشرفت و تغییراتم بشم. (خدایا شکرت به این آگاهی رسیدم)

      خیلی زیبا بود که گفتین همین عجول بودن نشون میده که من امید و اطمینیان دارم به توانایی تغییر دادن ذهن و فرمول های ذهنی و در نتیجه تغییر رفتارها و عادتهام. یعنی عاشقتم استاد که حتی توی موردی که دارین میگین خوب نیست توی این مسیر، باز هم یه نکته مثبت از توش در میارین. عالی بود. درسته دیگه! من اگه مطمئن نباشم که می تونم با عجله، سرعت مثلا آشپزی و کار خونه م رو بالاتر ببرم، چرا عجله می کنم؟ پس مطمئنم که می تونم سریع تر ظرف بشورم و آشپزی کنم و … حالا آیا این سرعت داشتن و عجول بودن در یک راستا هستن؟! به نظرم نه! میشه سریع بود اما عجله نداشت. عجله از اضطراب و استرس و نگرانی میاد و این فرکانس های منفی  رو داره، اما سرعت از اطمینان میاد. نمی دونم منظورم رو چطور بگم و اینها چطور داره تراوش میشه از ذهنم. (خدایا شکرت) من وقتی سریع کاری رو انجام میدم اطمینان دارم که توانمندم و می تونم با سرعت بالاتر و کیفیت خوب اون کار رو انجام بدم و خیالم راحته، اما وقتی با عجله کاری رو انجام میدم، ته دلم و ذهنم استرس دارم که میرسم به آخرش؟ می تونم تمومش کنم؟ ایمان نیست، اطمینان نیست، آرامش نیست. در عوضش استرس و اضطراب و نگرانی هست. خدای من! همینهههههههه!!

      من توی لاغری سریع پیش نمیرم و عجله دارم. چون به تهش مطمئن نیستم. نمی دونم می تونم برسم یا نه. می خوام تند تند جلو برم و خودم رو بسنجم و ببینم آیا می تونم یا نه!! منتظرم برسم به آخرش و خودم رو محک بزنم…چون هنوز شک دارم….من به توانمندی خودم و ایمان به خدا و مسیر شک دارم انگار. منی که یاد گرفتم هر لحظه سپاسگزار باشم و معتقدم زمان بندی خدا بی نقصه و هر کسی و هر فرایندی باید رشد و تکاملش رو طی کنه چرا تو این مورد تسلیمش نمی شم؟ چرا خودم رو به دستان پر مهر و قدرتمند خدا نمی سپرم و قلبم رو از ایمان و اطمینان به اون و خودم لبریز نمی کنم؟ چرا به پذیرش جسمم نمی رسم تا با عشق و آرامش و صلح این مسیر رو طی کنم؟ مگه نه اینکه منم یه تکه از خودشم؟ پس چرا تو این مساله تناسب اندام به خودش و خودم ایمان پیدا نمی کنم که می تونم؟ که آروم و با آرامش هم می تونم قدم به قدم جلو برم و یاد بگیرم و ذهن و جسمم رو به تناسب برسونم؟ خدای من اشک چشمام رو پر کرده…من به چه نکته ظریفی پی بردم…فرق بین عجله و سرعت. خدایا مطمئنم این کلمات همه نور بودن و کلام توست که به دستهای من اینجا تایپ شدن. چون من از روزی که این مسیر جدید رو شروع کردم بیشتر از قبل خودم رو به تو سپردم و ازت خواستم هدایتم کنی. شک ندارم اینها همه هدایت های توست.

      استاد ممنونم ازتون بابت این فضا و این فرصت و این سایت…من این روزها به خاطر شرایط بیماری و پرستاری و … خیلی زمانم محدوده و چند روزی بود که نتونسته بودم تمرین هام رو درست انجام بدم و روزانه اینجا باشم و فایلها رو ببینم و بخونم. یک سوم این کامنت رو نوشته بودم و امروز که با پومودورو برای خودم وقت شخصی تنظیم کردم اومدم و دیدم خدای من نوشته من ذخیره شده و می تونم همون رو ادامه ش بدم . خیلی لذت بردم از این امکان و خدا رو بابت ارزشمندیم که توی همچین سایت و فضایی هستم شکر کردم و بابت وجود ارزشمند شما. الان حتی شک ندارم این فاصله ای که افتاد و امروز اومدم این کامنت رو کامل کردم هم زمان بندی خدا بود و باید همینطور پیش میرفت. چون نوشتن در مورد فرق عجله و سرعت، دریافت های امروزم بود و بی شک اگه اون روز ارسال می کردم کامنتم رو به این آگاهی نمی رسیدم. خدایا هزار بار شکر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار هانیه
      1400/06/11 22:15
      مدت عضویت: 1201 روز
      امتیاز کاربر: 12738 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 92 کلمه

      وای استاد عزیزم من الان که دنبال این کامنتم که درباره عجله نوشته بودم می گشتم کامنت شما رو دیدم…من از شما ممنونم برای این دریای بیکران آگاهی…چه حس عجیبیه از روزی که این کامنت رو گذاشتم تا الان چه تغییراتی داشتم…چقدر بزرگ شدم و به یکی از هدف هام که شرکت توی دوره هاتون بود رسیدم…و امروز برای تمرین یکی از روزها یادم اومد که من قبلا درباره عجله کامنت خوبی نوشته بودم و اومدم که باز هم بخونمش و خدا کامنت شما رو هم به عنوان جایزه م نشونم داد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم