برای موفقیت عجله نداشته باشید.
یکی از دلایل اصلی موفق نشدن عجله کردن است.
همه انسانها برای رسیدن به شرایط فعلی هیچ عجله ای نداشته اند اما زمانی که از آنچه هست احساس نارضایتی می کنند و تصمیم می گیرند تغییر کنند برای رسیدن به شرایط جدید عجله می کنند.
پارامتر عجله کردن در قوانین جهان هستی تعریف نشده است و سیستم جهان هستی (کائنات – خداوند) هیچ واکنشی به عجله کردن انسانها نمی دهد.
هیچ موجود زنده ای در طبیعت عجله ای برای زندگی کردن ندارد.
هیچ گیاهی برای رشد کردن عجله نمی کند.
هیچ پرنده ای برای زودتر رسیدن به مقصد عجله نمی کند.
هیچ سیاره ای برای حرکت در مدار خود عجله نمی کند.
اما شاید هر انسانی یک بار در زندگی خود عجله کرده باشد.
چرا طبیعت عجله ندارد
به نظر من علت اینکه طبیعت (شامل موجودات، سیارات و …) هیچوقت اسیر عجله کردن نمی شود به این دلیل است که قادر به تغییر برنامه ریزی ذهن خود نیست.
هیچ پرنده ای قادر به تغییر غریزه خود نیست و تمام رفتارش بر اساس غریزه اش صورت می گیرد.
هیچ گیاهی قادر به تغییر برنامه غریزی رشد و نمو خود نیست و نمی تواند در روند رشد کردنش تغییر ایجاد کند.
هیچ سیاره ای قادر به تغییر سرعت یا جهت حرکت خود نیست.
فقط انسانها هستند که می توانند برنامه ریزی ذهن خود را تغییر دهند و به واسطه این کار زندگی خود را آنگونه می خواهند بسازند.
امکان تغییر ذهن و تغییر شرایط باعث تمایل ما به عجله کردن برای رسیدن به شرایط جدید می شود.
خبر خوب برای افرادی که تصور می کنند نمی توانند تغییر کنند این است که آنها بارها تصمیم گرفته اند زندگی خود را تغییر دهند و اتفاقا برای تغییر کردن عجله داشته اند.
عجله داشتن برای هر تغییری در زندگی اثبات می کند که ما به صورت ناخودآگاه باور داریم که می توانیم تغییر کنیم والا مانند سایر موجودات عجله ای برای تغییر کردن نداشتیم.
پس عجله داشتن نشانه خوبی برای اثبات توانایی تغییر کردن است.
اما این نشانه اگر به درستی مدیریت نشود به سادگی باعث شکست ما خواهد شد.
ارتباط عجله کردن با شکست خوردن
نکته قابل توجه که اثبات می کند هر تغییری باید از ذهن شروع شود این است که ما در جنبه های مختلف زندگی تصمیماتی داشتیم که برای رسیدن به آن عجله کرده ایم.
-
اصلاح پرخوری و اشتها در مغز4,200,000 تومان
عجله کردن باعث خسته شدن ما در ادامه مسیر رسیدن به خواسته هایمان می شود و به این علت ما به خواسته های زیادی در زندگی یا نمی رسیم یا با سختی و تحمل رنج فراوان می رسیم که تحمل آن همه سختی لذت رسیدن به خواسته ها را از بین می برد.
دلیل خسته شدن از ادامه مسیر بخاطر تلاش فیزیکی ما برای موفق شدن است.
از آنجایی که تغییر کردن به فعالیت فیزیکی ارتباط ندارد بلکه به تغییر فرمول و برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه بستگی دارد تلاش فیزیکی ما باعث رسیدن سریع تر به نتیجه دلخواه نمی شود.
تمام نتایجی که در زندگی کسب می کنیم بخاطر برنامه هایی است که در ذهن ناخودآگاه ما ذخیره شده است.
این برنامه ها با عجله کردن و به صورت آگاهی های تکرار شونده و کاملا ناآگاهانه در ذهن ما ثبت شده اند به همین دلیل تغییر برنامه ها به صورت آگاهانه با تکرار زیاد یا استفاده از عبارت های تاکیدی تاثیری بر تغییر برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه ندارد.
تغییر برنامه ذهنی چگونه است
روش تغییر برنامه ریزی ذهن ناخوداگاه به این صورت است که ما آگاهانه تصمیم می گیریم در جبنه مورد نظر از زندگی تغییر کنیم.
1- باید آگاهانه ورودی های ذهن خود را کنترل کنیم.
2- از تکرار شنیدن و دیدن آگاهی مرتبط با شرایطی که می خواهیم تغییرش دهیم جلوگیری کنیم.
3- اطلاعات صحیح برای تغییر کردن را به ذهن خود بدهیم.
4- در وارد کردن اطلاعات صحیح به ذهن خود استمرار داشته باشیم.
5- درباره آنچه می خواهیم تجربه کنیم فکر کرده و درباره آن بنویسیم.
6- در صورت امکان با افرادی که تصمیم به تغییر کردن دارند درباره تصمیم و آگاهی های دریافت شده صحبت کنیم.
7- به مرور سعی کنیم به شنیده های خود در راستای خواسته مورد نظر عمل کنیم.
به میزانی که رفتار و تصمیمات ما تغییر می کند ما به سمت شرایط جدید حرکت می کنیم و نشانه های تغییر کردن در رفتار و شرایط زندگی ما واضح می شود.
به نشانه های تغییر کردن توجه کرده و با اشتیاق مسیر خود را ادامه دهیم.
به این شکل و به مرور آگاهی جدید در ذهن ناخودآگاه ذخیره شده و سبب تجربه شرایط جدید در زندگی ما می شود.
در مراحل تغییر ذهن ناخودآگاه که توضیح داده شد عجله کردن هیچ نقشی ندارد.
چرا نباید عجله داشته باشیم
عجله کردن در این پروسه به منزله تلاش فیزیکی برای تغییر فرمول های ذهن است که کاری بی هوده و خسته کننده است.
وقتی برای تغییر کردن عجول باشید انتظار شما برای رسیدن به مقصد بیشتر می شود و این در حالی است که ذهن شما هیچ عجلهای برای این کار ندارد.
چون ذهن ناخودآگاه هماهنگ با قوانین جهان هستی عمل می کند و در قوانین جهان هستی عجله کردن پارامتر تاثیرگذاری نیست.
اگر می خواهید تغییر کنید باید گام های کوچک و مستمر در مسیر صحیح بردارید.
به عنوان مثال برای تغییر عادت های خود مسیر صحیح چالش من اینو نخوردم است.
گام های کوچک جلسات آموزشی این چالش است.
استمرار ادامه دادن و تکرار کردن جلسات آموزشی و انجام تمرینات است.
به این شک شما می توانید بدون عجله کردن اطلاعات صحیح و جدید را در ذهن ناخودآگاه خود وارد کرده و به مرور نتایج عالی آن برای شما تمایل به تغییر عادتی است که موجب ایجاد احساس بد در شما شده است.
منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.23 از 47 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام و عرض ادب .
متن در مورد عجله کردن بود . خیلی نکات خوبی داشت برای اینکه عجله رو ترک کنیم .
اتفاقا عجله کردن عادت بدیه که حال انسان رو می گیره و خیلی خوبه بعد از اینکه عادت عذاب وجدان دادن به خودم رو ترک کردم این عادت رو هم مورد بررسی قرار بدم .
اما فایل در مورد نوشتن تغییرات بود
خب من تا الان در مورد عذاب وجدان همین که حواسم بهش بود و کنترلش می کردم خیلی خوب بود . یعنی به خودم یاداوری می کردم ببین الان دلیلی برای عذاب وجدان نیست .تو دلخواهتو خوردی و جایی هم که میلت نکشید و سیر شدی نخوردی دیگه دلیلی برای عذاب وجدان نیست .
این گفتگوها و توجه کردن و قدرت دادن به خودم و اینکه عذاب وجدانم خیلی کمتر شده حال منو بهتر کرده و اجازه میده من از غذا خوردنم لذت ببرم .
ضمن اینکه برای تغییر کردن باید باورتو با خواسته ات همسو کنی .
خب این یعنی چی ؟
یعنی خواسته ی ما لاغر شدنه
باورمون چاق شدنه .
ما باورمون رو که قبلا چاق شدن بود روی لاغر شدن تنظیم کردیم . چطوری ؟
باور کردیم لاغری آسونه . باور کردیم لاغری ربطی به کم کردن غذا و افزایش فعالیت نداره . باور کردیم لاغر شدن خودبخود رخ میده . باور کردیم هر عملی از ما سر بزنه وقتی نگرشمون از زاویه ی ذهن لاغر باشه اون عمل لاغری تعریف میشه . و …
تا اینجا تا مرحله ی باور بود . ما این باورها و کلییییی باور دیگه رو با خواستمون که لاغری بود همسو کردیم .
حالا نوبت عملکرد ماست . آیا باور داریم عملکرد ما با این باورها همسوست .
آیا به خودمون راحت می گیریم ؟ آیا موقع خوردن ترس رو کنار گذاشتیم ؟
آیا موقع عمل به رهایی رسیدیم ؟
آیا موقعی که داری میخوابی فکر می کنی این خواب تو رو چاق می کنه ؟
در یک جمله آیا عملکردت با باورهای لاغری که ساختی همسو هست یا با باورهای چاق کننده ای که قبلا داشتی ؟
عملکرد ما هنوز با باورهای جدیدمون همسو نشده . خیلی وقتها هنوز طبق باورهای قبلی عمل می کنیم .
چیزی که الان فهمیدم دقیقا همین بود که همونجور که برای لاغر شدن باید باورهامون رو با خواستمون که لاغریه همسو کنیم عملکردمونم باید با این باورهای جدید و خواستمون همسو کنیم .
وقتی تو باور کردی علت چاقی تو غذا نیست اما موقع عمل همچنان از غذا خوردن میترسی و دستتو پس میکشی یعنی هنوز عملت رو با باورت همسو نکردی .
وقتی باورت اینه که علت پرخوریها به خاطر محدودیت در تو ایجاد میشه ولی همچنان در عمل خودتو محدود می کنی یعنی عملت با باورت همسو نشده .
بله ما باورهامون رو با خواستمون همسو کردیم اما خیلی جاها عملمون با خواسته و باورهای جدیدمون همسو نیست . برای همین از اصلاح رفتار حسمون بد میشه .
فکر می کنیم اصلاح رفتار یعنی کم خوردن و زیاد تحرک داشتن .
در حالیکه اصلاح رفتار یعنی همسو کردن رفتار با باورهای جدید . یعنی به صلح رسیدن عملمون با باورهای جدید .
اینجوری دیگه میبینی از توجه کردن به عمل و رفتار فرار نمی کنیم .
ما از توجه کردن به رفتار همیشه حسمون بد میشده چون همیشه اعمالی ناهمسو با باورهای اصلیمون رو انجام دادیم .
چون همیشه محدودیت و فشار جسمی رو برای ما عملکرد تعریف کردند
در حالیکه عملکرد لاغری یعنی همسو کردن رفتار با باورهای جدیدمون .
خب در این تغییر عادت من دارم سعی میکنم رفتارهای دلخواهم رو انجام بدم و عادت کنم طبق آنچه میلم هست و دوست دارم و میپسندم عمل کنم .
وقتی باور کنم میل من الهیه و خواسته ای که دارم همون خواسته ی خداست اون وقت عملم رو هم همسو با خواسته ام انجام بدم یعنی آنچه دلم بخواهد را عمل کنم اون وقت میبینم عمل و باور هم سو و هم ارتعاش با خواسته ی من که لاغریه هست و وقتی این روند رو تکرار کنم عادت جدیدم عالی شکل میگیره .