چاقی ما واکنش جسم به فرمول های چاقی ذهن است.
اما چه عاملی باعث تبدیل شدن فرمول های چاقی ذهن به اضافه وزن می شود؟
افراد چاق عوامل زیادی مانند ارث، پایین بودن سوخت و ساز، کم تحرکی، خواب زیاد، طبع سرد یا گرم داشتن و … را باعث و بانی چاقی خود می دانند.
آنچه واقعیت دارد این است که تنها یک عامل در تبدیل فرمول های چاقی ذهن به اضافه وزن تاثیرگذار است و آن عامل “خودمان “ هستیم.
شاید باورش سخت باشد که چطور می شود از طرفی خودمان باعث چاقی مان شده باشیم و از طرفی سال ها برای رهایی از چاقی سعی و تلاش می کنیم؟!
برای اثبات این موضوع کافی است به چرایی لاغر نشدن افراد چاق فکر کنید.
چرا افراد چاق با تمام سعی و تلاشی که برای لاغر شدن می کنند نمی توانند برای همیشه لاغر شوند؟
تنها به این دلیل که آنها به دنبال برطرف کردن چاقی هستند که خودشان به وجود آورنده آن هستند.
از آنجا که بدون تحمل سختی و رنج مدت هاست در مسیر چاقی حرکت می کنند میزان چاق شدن آنها بیشتر از تلاش سخت و طاقت فرسای آنها در مسیر لاغر شدن است.
مانند این است که شما مدتی است هر روز 100 متر به سمت چاقی حرکت می کنید و در این مدت چند مرتبه تصمیم قاطع گرفته اید که به سمت لاغری حرکت کنید و برای چند روز هر روز 50 متر به سمت لاغری برگشته اید.
نتیجه نهایی برای شما چاق تر شدن است. چون حرکت شما به سمت چاقی با سرعت یکنواخت و برای مدت طولانی صورت گرفته است اما تلاش شما برای لاغر شدن مقطعی و کوتاه بوده است.
چاق تر شدن آسان تر است
چرا در ذهن ما چاق تر شدن آسان تر از لاغر شدن است؟
مهمترین دلیل اینکه حرکت ما به سمت چاقی مستمر و به شکل راحت انجام می شود جایگزین شدن تصاویر چاق به جای تصاویر متناسب از خودمان در ذهن و ترسیم نقشه ذهنی برای تغییر وضعیت جسم از حالت متناسب به چاق است.
تنها دلیل لاغر نشدن افراد چاق تلاش آنها برای استفاده از روش هایی است که منشاء ذهنی (لاغری با ذهن) ندارند و به صورت فشار های جسمی (رژیم گرفتن، ورزش کردن، عمل جراحی و …) انجام می شوند.
از آنجایی که جسم قدرت مفابله با ذهن را ندارد، هرچه قدر تلاش جسمی برای لاغر شدن انجام دهیم قادر به شکست دادن قدرت چاقی ذهن خود نخواهیم بود و نتجه نهایی همیشه چاق تر شدن خواهد بود.
-
اصلاح پرخوری و اشتها در مغز4,200,000 تومان
دلیل اینکه در چالش من اینو نخوردم به شکل ساده و بدون فشار عصبی موفق به ایجاد تغییر در عادت مورد نظر خود شده اید تغییر دادن فرمول های چاقی ذهن بر اساس آموزش های لاغری با ذهن است.
شما بدون وارد کردن فشار عصبی برای تغییر دادن رفتار فیزیکی به خود از طریق آموزش ذهنی ابتدا فرمول اصلی تکرار کننده عادت خود را در ذهن شناسایی و با ایجاد تغییرات ساده در آن موفق به تجربه تغییر عادت رفتاری خود شده اید.
اتفاقی که شاید بارها تصمیم به عملی کردن آن داشته اید اما موفق نشده اید.
بنابراین اگر به دنبال رسیدن به تناسب اندام ایده آل خود هستید باید برای مدت بیشتری آموزش های لاغری با ذهن را دنبال کنید.
در این صورت به همین شکل ساده که یک رفتار شما تغییر کرده است و احساس شما نسبت به خودتان بهتر شده است، رفتارهای بیشتری به همین سادگی تغییر خواهد کر.
با تغییر عملکرد شما بعنوان عامل تبدیل کننده فرمول های چاقی ذهن به وضعیت جسمی هستید به مرور روند چاق تر شدن در شما متوقف و روند شگفت انگیز و لذت بخش لاغر شدن شما آغاز می شود.
بهبود عمل به لاغری با ذهن
برای بهبود عملکرد خود در مسیر لاغری با ذهن لازم است آگاهی و درک خود از نحوه عملکرد ذهن و تاثیر افکار و باورها بر واقعیت زندگی را افزایش دهید.
این کار نه تنها باعث بهبود روند لاغر شدن شما خواهد شد بلکه به شکل شگفت انگیزی در جنبه های مختلف زندگی مانند احساس شادی و آرامش درونی، سلامتی، روابط، اعتماد به نفس و … بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
یکی از ویژگی های ذهن ما توانایی تعمیم دادن فرمول های ایجاد شده در جنبه های مختلف زندگی است.
به این معنی که اگر شما در موضوعی کاملا بی ارتباط به چاق شدن با تکرار یک فکر باعث ایجاد فرمولی در ذهن خود شوید آن فرمول به بی نهایت شکل در جنبه های مختلف زندگی شما تاثیر می گذارد.
با یک مثال واضح در زندگی روزمره این موضوع را دنبال می کنیم.
به جرات می توان گفت که همه انسانها به دلیل ورودی های اشتباه ذهنی دچار حالت ترس از آینده هستند. ترس از اینکه چی میخواد بشه!
این ترس به دلیل بارها شنیدن و دیدن اتفاقاتی که برای دیگران رح داده است در ذهن ما ایجاد می شود. و از آنجا که حفظ بقاء جزء وظایف ذهن است “نگران آینده بودن” به شکل یک فرمول در ذهن ما ایجاد شده است.
- اگر نگران اوضاع زندگی خود در آینده هستید نشان دهنده ایجاد فرمول “نگران آینده بودن” در ذهن شما می باشد.
- نگران وضعیت سلامتی خود بودن در حالی که در سلامتی کامل هستید.
- نگران آینده مالی یا کسب و کار خود بود در حالی که در شرایط خوب مالی و شغلی هستید.
- نگران آینده فرزند خود بودن در حالی که شرایط فعلی مساعد است.
این مثال ها و بسیاری از نگرانی دیگر نشان از ایجاد و تثبیت فرمول “نگران آینده بودن” در ذهن ما دارد.
نکته جالب توجه این است که فرمول “نگران آینده بودن” به واسطه موضوعاتی کاملا بی ارتباط به چاقی در ذهن ما تشکیل شده است اما به وفور در رفتارهای چاق کننده ما تاثیرگذار است.
- اگر نگران وعده غذای بعدی خود هستید.
- اگر برای انجام کاری قرار است چند ساعت بیرون از خانه باشید و نگران گرسنه شدن خود هستید.
- اگر به واسطه کارهایی که قرار است امروز انجام دهید نگران کم شدن میزان انرژی و توانایی خود هستید.
- اگر در وعده هایی غذایی به بهانه اینکه شاید تا چند ساعت بعد موقعیت غذا خوردن نداشته باشید بیشتر از حالت پرخوری همیشگی غذا می خورد.
- اگر در موقعیت های مختلف نگران گرسنه شدن یا تهیه غذا و موراد مشابه هستید شما تحت تاثیر فرمول “نگران آینده بودن” قرار گرفته اید.
نکته جالب توجه اینکه این نوع نگرانی ها در ذهن افراد متناسب وجود ندارد.
- فرد متناسب نگران کاهش یافتن انرژی خود نیست.
- فرد متناسب نگران اینکه اگه فلان جا رفتیم غذا گیر نیومد نیست.
- فرد متناسب نگران ذخیره کردن غذا یا حمل غذا با خود برای مواقع گرسنه شدن نیست.
- و بسیاری موارد دیگر که افراد متناسب نگران گرسنه شدن، غذا نبودن، ضعف کردن و … نیستند.
نگران نبودن افراد متناسب در مورد خوردن به این معنی نیست که فرمول “نگران آینده بودن” در ذهن آنها وجود ندارد بلکه به دلیل اینکه ذهن آنها مملو از فرمول های چاق کننده نیست ار این فرمول ذهنی برای چاق تر شدن استفاده نمی کنند.
تاثیر فرمول “نگران آینده بودن” در سایر جنبه های زندگی آنها مشهود است.
این توضیحات به این منظور است که از نحوه عملکرد ذهن خود اطلاع بیشتری داشته باید و بدانید که چاق شدن ما هیچ ارتباطی با مواد غذایی ندارد بلکه نحوه استفاده ما از مواد غذایی می تواند باعث به خطر انداختن وضعیت سلامتی ما شود.
موضوعی که در جنبه های مختلف زندگی به وضوح مشخص است.
ماشین داشتن یا رانندگی کردن باعث به خطر افتادن جان ما نمی شود اما چگونه رانندگی کردن با ماشین ارتباط مستقیم با جان ما دارد.
چاقو به نوبه خود سعی و تلاشی برای زخمی کردن ما نمی کند اما نحوه استفاده ما از چاقو وضعیت سلامتی یا جراحت وارد شده به ما را تعین می کند.
هرچه بیشتر مسئولیت عملکرد خودمان را بپذیریم به شکل بهتری می توانیم زندگی خود را آنگونه که می خواهیم خلق کنیم.
محتوای گام هشتم از چالش من اینو نخوردم شامل توضیحات مفصل و تاثیرگذاری درباره واکنش ما نسبت به مواد غذایی است. توصیه می کنم با دقت به آنچه گفته شده توجه کرده و سعی کنید با عمل کرده به آموزش های این جلسه گام مهمی در بهبود روند متناسب شدن خود بردارید.
منتظر خواندن نظرات شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.61 از 31 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
بسم الله الرحمن الرحیم .
چقدر فرمول جدید در این فایل و متن بود .
بیشتر از همه قدرت تعمیم دادن ذهن توجهمو جلب کرد .خب من از این قدرتم میخوام در جهت تعمیم فرمولهای لاغری استفاده کنم .
البته فکر کنم این ویژگی ذهنه و وقتی من فرمول اصلی رو لاغر کنم این ویژگی ها همه در جهت لاغری من حرکت میکنند .
قدرت انعطاف ، تنوع طلبی و حالا هم قدرت تعمیم دهی .
من در این روزها کلی فرمول لاغری یاد گرفتم . البته تک تک ننوشتم . ولی اینم خیلی ایده ی خوبی بود که گفتین . یعنی در هر فایل بگردیم و فرمولهای لاغری رو گسترش و تعمیم بدیم .
بیشتر کامنتا رو که میخوندم میدیدم بچه ها در حال نوشتن از قدرت تعمیم دهی ذهن در جهت چاقی هستن . چقدر اونا خوب فرمولای چاقی رو شناسایی کردن ولی درصد نوشته ها در مورد تعمیم فرمولای لاغری کم بود .
چون همه ی ذهن چاق رو خیلی خوب میشناسیم ولی ذهن لاغرمون دیرتر فعال شده .
مثلا خود من وقتی بخوام دلیل برای خوردن بیارم هزاران دلیل خیلی راحت به ذهنم میاد ولی وقتی میخوام دلیل برای نخوردن بیارم دلیلهام انگشت شمارن . من یکی دو روزه دارم از ذهنم برای نخوردن دلیل میارم .البته سیری خودش به تنهایی قادره تمام رفتارهای انسان رو صحیح که اما دوست دارم تعمیمش بدم . یه وقتایی دلیل میتراشم .مثلا الان یه دلیل دیگه برای نخوردنم پیدا کردم . چون فعلا پرنده هام غذا ندارن منم نمیخورم . البته من الان سیرم که نمیخورم ولی گرسنه هم بشم خوبه این دلایل رو بیارم . حالا حتما که نباید موقع گرسنگی غذا خورد .
خیلی جالبه برام این تمرینات .
اول این متن که دیگه هیچی من تو اوج یادگیری بودم و با دقت داشتم جمله ها رو میخوندم که یهو با جمله ی تنها یک عامل در تبدیل فرمول های چاقی ذهن به اضافه وزن تاثیرگذار است و آن عامل “خودمان “ هستیم.
روبرو شدم .
اصلا تاثیر این جمله و مخصوصا کلمه خودمان در وجود من مثل زنگ به صدا دراومد .
اینم که انتخاب می کنم . این منم که عامل چاقی خودم هستم . قبلا فکر میکردم اگر گناه رو گردن دیگران بندازم بار اضافه وزنم کم میشه ولی این روزا فهمیدم خودم نخواستم . البته باز یه توجیهی هست اینکه خب راهشو بلد نبودم . خدا هم آورد اینجا منو تا یادم بده و حالا که یادگرفتم اگه استفاده نکنم این خودم هستم .
ولی اگه استفاده کنم و از این فرمولای خوب در زندگیم بهره ببرم این فرمولها در ذهنم تعمیم داده میشه و این ویژگی ذهن به جای اینکه در راستای چاق شدن من حرکت کنه در راستای لاغر کردن من حرکت می کنه .
نمیخورم چون میخوام برم بیرون سنگین میشم .
نمیخورم چون دوست دارم سبک باشم .
نمیخورم چون فلان دوستم نمیخوره .
نمیخورم چون پرنده هام نمیخورن .
نمیخورم چون سیرم (اینکه خیلی خوب دارم ازش استفاده می کنم ولی بقیه فرمولها تازه ترن برام ذهنم به یادم میاره ولی خودم دارم جستجو میکنم و یا در اطرافیان دنبالش میگردم یه زمانی میرسه دیگه انقدر به کار میبرمشون برام عادت میشه . و یه زمان میشه که انقدر از فرمولهای چاقی استفاده نمیکنم از یادم میره حالا شاید تو ناخوداگاهم باشه ولی عادت می کنم که کمتر ازشون استفاده کنم . الان بیشتر حالت آگاهانه دارم تمرین می کنم . ولی این تمرینهای آگاهانه و انتخابهای آگاهانه همه عادتم خواهد شد .
چون یاد گرفتم که تنها عامل لاغر شدن “خودم ” هستم .
من صبحانه نخوردم چون سیر بودم .
من تخمه نخوردم چون دلم نمیخواست .
من نخوردم چون همکارمم نخورد .
من نخوردم چون پرنده هام نخوردن .
من نخوردم چون سنگین بشم همش خوابم میگیره (جدید اومد)
من نخوردم چون دوست دارم فرز و سبک حرکت کنم (جدید)
من نخوردم چون سیر بودم (قویترین عامل)
من نخوردم چون دیگه نمیخوام معده ام یخچال باشه و دو کیلو بار اضافه به حجم بدنم اضافه کنم . (آموزش)
من نخوردم چون همیشه مواد غذایی در دسترس هست . هروقت گرسنه ام شد و بعد اگه خواستم انتخاب کنم بخورم همه جا به فراوانی غذا هست .
نخوردم چون حالم بهتره نه از نظر عذاب وجدان و ترس بلکه از نظر سلامتی . وقتی نمیخورم رفتارها و حالم به انسانهای سالم شبیه میشه وقتی زیاد بخورم دائم یا خوابم یا مثل مریضا همش میخوام لم بدم یا دراز کشیدم تو رختخواب یا حالت سنگینی و افسردگی دارم .
من نمیخورم که خوابم کمتر بشه . الانم این روزا حس میکنم میلم به خواب کم شده . یعنی نیازم زودتر از قبل پر میشه و از خواب زودتر از قبل سیر میشم .
نمیخورم چون زیاد باید برم دسشویی و آب زیادی هدر میره (عذرخواهی میکنم )
اها ما تازه میتونیم از تمام دلایلمون که برای چاقی استفاده میکردیم برای لاغری استفاده کنیم . مثلا یکی از فرمولامون در چاقی اینه میخورم حیفه اسراف میشه . البته مامانم بیشتر این فرمول رو داره . ولی خب به منم یاد داده . حالا اگه باز بهم گیر داد می گم آب زیاد مصرف کردنم اسرافه . وقتی همشو بخوری بایدزیاد بری دستشویی خب آب اسراف میشه . 😁
البته اینا فعلا در سطح فرموله برام ولی خب بوسیله قدرت تعمیم دهی ذهن فهمیدم که در ذهنم گسترده میشه .
نیروی هدایت باعث شد من به اینجا هدایت بشم .
نیروی انتخاب باعث شد من راه لاغری رو انتخاب کنم .
نیروی دانشپذیریم باعث شد بتونم خوب ازتون یاد بگیرم .
نیروی عملکردم باعث شد خوب بتونم به آموزشهاتون عمل کنم و ازشون در زندگیم استفاده کنم .
نیروی انعطاف ذهن به کمکم اومد و باعث شد در اضافه کردن فرمولهای لاغری به عادت چاقیم خیلی خوب عمل کنم .
نیروی تنوع پذیری باعث شد بتونم انواع و اقسام فرمولهای لاغری رو در زندگیم به کار ببرم
و حالا نیروی تعمیم دهی ذهن به کمکم میاد تا بتونم این فرمولها رو بیشتر تعمیم بدم به سایر رفتارهام .
و البته دلیل اصلی همه اینها خودم هستم . لاغر شدن یک جریانه . و من خواستم که ادامه بدم و البته خداوند بهترین استاد رو در مسیرم آورد .
اقای عطار شما استاد بسیار خوبی هستید و البته منم خیلی خوب دارم از اطلاعات شما استفاده می کنم .
هم از خدا ممنونم هم از شما و هم از خودم .
هم از ذهنم ممنونم هم از عملکردم .
خلاصه وقتی اراده و خواست من اینه که لاغر بشم همه چیزهایی که در مسیر چاقی بهم کمک میکردن حالا اومدن و در مسیر لاغری دارن بهم کمک می کنند .
اون زمان میگفتم خدا میخواد چاق باشم .چرا خدا منو چاق آفرید ؟ ولی الان میگم خدا میخواد من لاغر باشم که هدایتم کرد اینجا .
اون زمان میگفتم خودم نمیتونم . اصلا به تنها کسی که فکر نمیکردم که مسبب چاقیمه خودم بودم . الان میگم خودم تنها دلیل چاق شدن د لاغر شدنم هستم . اون زمان مامانم رو دلیل چاقیم میدونستم که هی داد خوردم البته الانم هنوز این عامل رو پررنگ می دونم ولی بازم باید بگم خودمم . دیشب مامانم تمام تلاششو کرد که من بخورم ولی نخوردم . صبحم که بیدار شدم یادش رفته بود و اصلا دیگه بهم اصرار نکرد . کم کم نقش مادرم در چاقیم کمرنگ میشه و باز خودم پررنگ تر میشم . الان میگم استادم مسبب لاغریمه . استاد خوبی داشتم و این فرمول باعث میشه به تعالیمتون متعهدتر باشم . ولی البته فرمول خودم قویتره . خودم خواستم و دارم از آموزشهای عالی شما استفاده می کنم .
البته تمرین من اینو نخوردم رو اخر شب انجام میدم .
فعلا که تا الان از دیشب حدودا ساعتای ۸ و نیم که شامم تموم شد تا الان نخوردم و بزرگترین دلیلش سیری بوده البته از فرمولهای متنوع هم استفاده کردم و امروزم میخوام تعمیمش بدم .
البته تا شب هم دوباره تمرین رو انجام میدم و من اینو نخوردمهام رو خواهم گفت خواهم گفت . البته تا اونجایی که یادم بیاد .
سلام
من خورش اسفناج و برنج نخوردم .
من آبگوشت نخوردم
من گوشت کوبیده نخوردم .
من چایی نخوردم .
من نان نخوردم .
من کره عسل نخوردم .
من چند لقمه آخر سوسیس نخوردم .
من آخر شربت عسل را نخوردم .
من یک کاسه سمنو نخوردم .
من ده تا بادام نخوردم .
من ۵ تا انجیر خشک نخوردم .
من مقدار بیشتری مویز نخوردم .
من تخمه نخوردم .
من باز هم سوسیس نخوردم .
امروز یه فرمول دیگه هم پیدا کردم .
فرمول اصلی من اینه :
گرسنه ای بخور . سیری نخور .
الان میگم خب وقتی که سیری هیچ نخور .
اما وقتی گرسنه ای هم دو انتخاب داری .
میتونی نخوردن در گرسنگی هم یکی از گزینه هات کنی تا درجه گرسنگی بیشتر بشه البته نمیخوام زجر بکشیا فقط میخوام بلافاصله که گرسنه شدی باز با دو انتخاب (خوردن – نخوردن ) روبرو بشی نه یه انتخاب خوردن .
اگه هم خوردن رو انتخاب کردی مساله ای نیستا ولی نخوردن هم خوبه امتحان کنی .
امروز این راه رو به عادتم اضافه کردم .
امروز از صبح یک ساندویچ سوسیس خوردم در طی چند مرحله یعنی یکی و کامل یه جا نخوردم بلکه در موقع گرسنگی خوردمش سیر میشدم می گفت بقیه اش بعد . طی سه مرحله تموم کردمش .
۲ ق سمنو و ۴-۵ عدد بادام . ۲ عدد انجیرخشک و به اندازه چند دانه مویز . فعلا هم سیرم .
اگه هم گرسنه بشم دو انتخاب رو پیش روم میارم .
سلام و درود .
برخورد ما با مواد غذایی .
برای خوردن تعریف نداشته باشیم .
معده من یخچال نیست .
معده من محل تبدیل غذا به انرژیه .
وقتی رفتار صحیح بیشتر بشه نتیجه ما هم تغییر می کنه .
چقدر تکرار این فایلها حال منو خوب می کنه .
به قدری که ما در فرمولهای ذهنی تغییر ایجاد کنیم ؛ تصور ما از خودمون تغییر می کنه .
مثلا ما هر روز داریم ۱۰۰ قدم به سمت چاقی میریم . اولها که فقط به سمت چاقی حرکت میکردیم فقط چاقتر میشدیم . ولی الان ۵۰ قدم به سمت لاغری حرکت میکنیم .
خب به اندازه ی همین حرکت ، روند چاقی من کندتر شده . حالا هر روز یه سری قدم ها در مسیر لاغری اضافه می کنیم و بر عکس یه سری قدمها رو دیگه در مسیر چاقی نمیریم در نتیجه مقدار حرکت ما در طول روز در مسیر لاغری کم کم و کم کم زیاد و زیادتر میشه و روند چاقیمون کم کم متوقف میشه و برعکس روند لاغری شروع میشه .
من اول میپذیرم خود مسئول چاقیم هستم . پس در نتیجه خودمم دلیل لاغریم هستم . من انتخاب می کنم که مسیر لاغری رو بیشترش کنم در طی روز .
دلیلهای خوردنمو پاک میکنم . در طی روز برای خوردنم دلیل تراشی نمی کنم .
دلیلهای خوردن رو تبدیل به دلیل های نخوردن می کنم .
مثلا دیگه تو مسافرت نمیگم وای عجب هوای خوبی حالا بخوریم که لذت و تفریحمون بیشتر بشه .
اتفاقا میگم نمیخورم که بیشتر بتونم لذت و تفریح کنم .
وقتی بخورم حواسم به خوردنه و بعدشم سنگین میشم نمیتونم لذت ببرم . حالمم بد میشه خوابم میگیره .
پس نخوردن اضافه ها به من لذت بیشتری میده بیشتر میتونم از فضا استفاده کنم . توجهمو بدم به سایر موارد دلپذیر . هوای پاک . آسمان آبی . دریای مواج . صدای پرنده ها . نفس کشیدن . هوای مطبوع .
این همه چیز برای فکر کردن و لذت بردن هست اون وقت من فقط فکر خودمو به خوردن محدود کنم .
یا مثلا ببخشید عذر میخوام در طی راه نمیخورم که دسشوییم نگیره .
بدن ما جایگاه ذخیره غذایی نداره . بدن ما جایگاه تبدیل انرژیه و هر چیزی که واردش بشه رو به انرژی تبدیل می کنه .
اکسیژن وارد میشه اون رو به سلولها میرسومه و طی فرایندهایی اعمال بدن رو انجام میده حاصل سوخت رو به صورت دی اکسید کربن پس میده . غذا رو میخوریم اول کلی تجزیه روش انجام میده اونها رو به ریز ملکول تبدیل می کنه . باز اکسیژن و آبش رو مورد استفاده قرار میده و آشغالهاش رو بیرون میریزه .
اصلا جایگاه ذخیره نداره بدن ما و بدن ما تا آخرین قطره بنزین رو به مصرف سلولها میرسونه .
خب ما وقتی باک بنزین خالی میشه پرش می کنیم وقتی پره که نیازی نداره . ازش استفاده می کنیم . لذت میبریم تفریح می کنیم . مصرفش می کنیم . هروقتم که خالی بشه همه جا پمپ بنزین هست . پرش میکنیم دوباره .
اصلا چیزی به نام چاقی و ذخیره انرژی وجود نداره .
هرچی وارد کارخونه بشه مرحله به مرحله روش عملیات انجام میشه تا از بدن دفع بشه و بره و انرژی خالصش هم برای کارکرد سلولها استفاده میشه .
تمام افکار ما بیخوده . ما باید افکار و عقاید نخوردن رو در سرمون مرور کنیم . یعنی برای نخوردنمون دلیل داشته باشیم .
از همه چی میشه برای نخوردن استفاده کرد .
هوا سرده نمیخورم .
هوا گرمه نمیخورم .
دارم رانندگی می کنم نمیخورم .
دهنم باز نمیشه فعلا نمیخورم .
مسافرته زیاد نمیخورم .
کار دارم نمیخورم .
میخوام روزه بگیرم زیاد نمیخورم .
چون بدنم فعالیتش زیاد میشه . عمل هضم بیشتر تکرار میشه . عمل دفع بیشتر انجام میده . چندین بار باید برم دستشویی . چربیهای بیشتری باید اکسید بشه . زیاد بخورم کار بدنم زیاد میشه . ماه رمضون ماه استراحت بدنه .
نمیخورم چون میخوام استراحت کنم .
استراحت می کنم تا بدن در آرامش بیشتری کاراشو انجام بده .
البته بدن همیشه آرامه این ماییم که عجله میکنیم و استرس واردش می کنیم .
نمیخورم چون استرس دارم .
نمیخورم چون آرومم .
در افکارمون بیشتر دنبال بهانه برای نخوردن باشیم .
بهانه های نخوردن رو زیاد کنیم .
چون نخوردن ناخوداگاه به ما احساس چاقی نمیده .
ما نخوردن رو نباید برای لاغر شدن انجام بدیم .
ما نخوردن لقمه های اضافی رو میخوایم برای لذت و تفریحمون انجام بدیم .
به نخوردن به عنوان سرگرمی نگاه کنیم .
لاغر شدن خودش خودبه خود اتفاق میافته .
یکی از دلایل خوردن ما سرگرم شدنه .
اتفاقا نخوردن رو دلیل سرگرمیمون کنیم . مثلا یکی از بازیهامون این باشه . تمام چیزهایی که نخوردیم رو بنویسیم . بعد بشمریم ببینیم چیا نخوردیم .
حتی دلیلشم بنویسیم .
دو تا باور عالی دیگه رو هم قبلش تکرار کنیم .
بدن من سطل آشغال نیست .
بدن من یخچال نیست .
بدن من فقط جایگاه تبدیل انرژیه .
من نخوردم چون اصلا بهش فکر نکردم .
وقتی دلایل خوردن رو پاک می کنیم ناخوداگاه دیگه اصلا به خوردن فکر نمیکنیم .
نمیخورم چون اصلا تو فکرم نیست .
نمیخورم چون دوست ندارم .
نمبخورم چون نمیدونم چی بخورم .
نمیخورم چون اصلا نمیخوام بدونم که چی میخوام بخورم .
نمیخورم چون سیرم .
نمیخورم چون گرسنه نیستم .
نمیخورم چون نمیخوام .
نمیخورم چون با نخوردنم بیشتر حال می کنم .
نمیخورم چون دوست ندارم .
پس تمرین امروزمون این بود که نحوه برخورد خودمون با مواد غذایی رو تغییر بدیم و بهانه های خوردن رو پاک کنیم .
نمیخورم چون دلیلی برای خوردن ندارم .
من دیروز صبحانه نخوردم ناهار نخوردم .
کیک تا آخر ظرف نخوردم .
کیک با آبمیوه نخوردم .
قند با چایی نخوردم .
باز هم اضافه کیکها رو نخوردم .
یعنی کیک چند روز در خونه ما موند .
بیسکویت نخوردم .
تا ته بسته نخوردم .
من غذامو زود و تند نخوردم .
یکی از رفتارهای انسان لاغر اینه که وقتی سر سفره یا میز میشینند سریع شروع به خوردن نمی کنند . اول مقدماتشو فراهم می کنند .
من قبلنا از این رفتار بابام خیلی حرص میخوردم . به محض اینکه مامانم غذا رو می آورد من سریع میخوردم . اما بابام اول قاشقا رو نگاه میکرد دستمال میزد گاهی . غذا رو به آرامی توی بشقابش میکشید . استخونای گوشت یا مرغ رو اول جدا میکرد به ارومی یعنی حرکاتشون خیلی آرومه حالا من همونجوری میزاشتم دهنم تو دهنم استخونهارو جدا میکردم گاهی هم اصلا نمیفهمیدم و قورت میدادم .
همیشه بابام میگفت استخونا همش میاد زیر دندون من . چرا تو غذاهای شما استخون نمیاد . میگفتم بابا چون از بس شما غذا رو میجوری . قورت بده بره اصلا متوجه نمیشی .
ولی اون نمیتونست .
نمیخورد چون میخواست لقمه های پاک وارد دهانش کنه .
چون معده اش سطل آشغال نبود .
ولی معده من سطل آشغال بود حتی استخونارو هم واردش میکردم تند و سریع .
ولی حالا دیگه نمیخورم چون میخوام به بدنم احترام بزارم .
معده ی من سطل آشغال نیست .
نمیخورم چون میخوام غذای ناپاک وارد بدنم نکنم .
نمیخورم چون میخوام گناه نکنم .
گناه هر رفتاریه که حال منو بد می کنه .
پرخوری حال منو بد می کنه پس برای من گناهه . نمیخورم که گناه نکنم .
نمیخورم که حال خوبم از دست نره .
نمیخورم چون میخوام همسو با طبیعت بدن در راه پاکی قدم بردارم .
نمیخورم چون یخوام همراه و هماهنگ و همسو با بدنم باشم و ….