0

برخورد با مواد غذایی (هشتم)

فرمول های چاقی ذهن
اندازه متن

چاقی ما واکنش جسم به فرمول های چاقی ذهن است.

اما چه عاملی باعث تبدیل شدن فرمول های چاقی ذهن به اضافه وزن می شود؟

افراد چاق عوامل زیادی مانند ارث، پایین بودن سوخت و ساز، کم تحرکی، خواب زیاد، طبع سرد یا گرم داشتن و … را باعث و بانی چاقی خود می دانند.

آنچه واقعیت دارد این است که تنها یک عامل در تبدیل فرمول های چاقی ذهن به اضافه وزن تاثیرگذار است و آن عامل “خودمان “ هستیم.

شاید باورش سخت باشد که چطور می شود از طرفی خودمان باعث چاقی مان شده باشیم و از طرفی سال ها برای رهایی از چاقی سعی و تلاش  می کنیم؟!

برای اثبات این موضوع کافی است به  چرایی لاغر نشدن افراد چاق فکر کنید.

چرا افراد چاق با تمام سعی و تلاشی که برای لاغر شدن می کنند نمی توانند برای همیشه لاغر شوند؟

تنها به این دلیل که آنها به دنبال برطرف کردن چاقی هستند که خودشان به وجود آورنده آن هستند.

از آنجا که بدون تحمل سختی و رنج مدت هاست در مسیر چاقی حرکت می کنند میزان چاق شدن آنها بیشتر از تلاش سخت و طاقت فرسای آنها در مسیر لاغر شدن است.

مانند این است که شما مدتی است هر روز 100 متر به سمت چاقی حرکت می کنید و در این مدت چند مرتبه تصمیم قاطع گرفته اید که به سمت لاغری حرکت کنید و برای چند روز هر روز 50 متر به سمت لاغری برگشته اید.

نتیجه نهایی برای شما چاق تر شدن است. چون حرکت شما به سمت چاقی با سرعت یکنواخت و برای مدت طولانی صورت گرفته است اما تلاش شما برای لاغر شدن مقطعی و کوتاه بوده است.

چرا در ذهن ما چاق شدن آسان تر است

مهمترین دلیل اینکه حرکت ما به سمت چاقی مستمر و به شکل راحت انجام می شود جایگزین شدن تصاویر چاق به جای تصاویر متناسب از خودمان در ذهن و ترسیم نقشه ذهنی برای تغییر وضعیت جسم از حالت متناسب به چاق است.

تنها دلیل لاغر نشدن افراد چاق تلاش آنها برای استفاده از روش هایی است که منشاء ذهنی (لاغری با ذهن) ندارند و به صورت فشار های جسمی (رژیم  گرفتن، ورزش کردن، عمل جراحی و …) انجام می شوند.

از آنجایی که جسم قدرت مفابله با ذهن را ندارد، هرچه قدر تلاش جسمی برای لاغر شدن انجام دهیم قادر به شکست دادن قدرت چاقی ذهن خود نخواهیم بود و نتجه نهایی همیشه چاق تر شدن خواهد بود.

دلیل اینکه در چالش من اینو نخوردم به شکل ساده و بدون فشار عصبی موفق به ایجاد تغییر در عادت مورد نظر خود شده اید تغییر دادن فرمول های چاقی ذهن بر اساس آموزش های لاغری با ذهن است.

شما بدون وارد کردن فشار عصبی برای تغییر دادن رفتار فیزیکی به خود از طریق آموزش ذهنی ابتدا فرمول اصلی تکرار کننده عادت خود را در ذهن شناسایی و با ایجاد تغییرات ساده در آن موفق به تجربه تغییر عادت رفتاری خود شده اید.

اتفاقی که شاید بارها تصمیم به عملی کردن آن داشته اید اما موفق نشده اید.

بنابراین اگر به دنبال رسیدن به تناسب اندام ایده آل خود هستید باید برای مدت بیشتری آموزش های لاغری با ذهن را دنبال کنید.

در این صورت به همین شکل ساده که یک رفتار شما تغییر کرده است و احساس شما نسبت به خودتان بهتر شده است، رفتارهای بیشتری به همین سادگی تغییر خواهد کر.

با تغییر عملکرد شما بعنوان عامل تبدیل کننده فرمول های چاقی ذهن به وضعیت جسمی هستید به مرور روند چاق تر شدن در شما متوقف و روند شگفت انگیز و لذت بخش لاغر شدن شما آغاز می شود.

چگونه مسیر لاغری با ذهن را بهتر طی کنیم

برای بهبود عملکرد خود در مسیر لاغری با ذهن لازم است آگاهی و درک خود از نحوه عملکرد ذهن و تاثیر افکار و باورها بر واقعیت زندگی را افزایش دهید.

این کار نه تنها باعث بهبود روند لاغر شدن شما خواهد شد بلکه به شکل شگفت انگیزی در جنبه های مختلف زندگی مانند احساس شادی و آرامش درونی، سلامتی، روابط، اعتماد به نفس و … بسیار تاثیرگذار خواهد بود.

یکی از ویژگی های ذهن ما توانایی تعمیم دادن فرمول های ایجاد شده در جنبه های مختلف زندگی است.

به این معنی که اگر شما در موضوعی کاملا بی ارتباط به چاق شدن با تکرار یک فکر باعث ایجاد فرمولی در ذهن خود شوید آن فرمول به بی نهایت شکل در جنبه های مختلف زندگی شما تاثیر می گذارد.

با یک مثال واضح در زندگی روزمره این موضوع را دنبال می کنیم.

به جرات می توان گفت که همه انسانها به دلیل ورودی های اشتباه ذهنی دچار حالت ترس از آینده هستند. ترس از اینکه چی میخواد بشه!

این ترس به دلیل بارها شنیدن و دیدن اتفاقاتی که برای دیگران رح داده است در ذهن ما ایجاد می شود. و از آنجا که حفظ بقاء جزء وظایف ذهن است “نگران آینده بودن” به شکل یک فرمول در ذهن ما ایجاد شده است.

  • اگر نگران اوضاع زندگی خود در آینده هستید نشان دهنده ایجاد فرمول “نگران آینده بودن” در ذهن شما می باشد.
  • نگران وضعیت سلامتی خود بودن در حالی که در سلامتی کامل هستید.
  • نگران آینده مالی یا کسب و کار خود بود در حالی که در شرایط خوب مالی و شغلی هستید.
  • نگران آینده فرزند خود بودن در حالی که شرایط فعلی مساعد است.

این مثال ها و بسیاری از نگرانی دیگر نشان از ایجاد و تثبیت فرمول “نگران آینده بودن” در ذهن ما دارد.

نکته جالب توجه این است که فرمول “نگران آینده بودن” به واسطه موضوعاتی کاملا بی ارتباط به چاقی در ذهن ما تشکیل شده است اما به وفور در رفتارهای چاق کننده ما تاثیرگذار است.

  • اگر نگران وعده غذای بعدی خود هستید.
  • اگر برای انجام کاری قرار است چند ساعت بیرون از خانه باشید و نگران گرسنه شدن خود هستید.
  • اگر به واسطه کارهایی که قرار است امروز انجام دهید نگران کم شدن میزان انرژی و توانایی خود هستید.
  • اگر در وعده هایی غذایی به بهانه اینکه شاید تا چند ساعت بعد موقعیت غذا خوردن نداشته باشید بیشتر از حالت پرخوری همیشگی غذا می خورد.
  • اگر در موقعیت های مختلف نگران گرسنه شدن یا تهیه غذا و موراد مشابه هستید شما تحت تاثیر فرمول “نگران آینده بودن” قرار گرفته اید.

نکته جالب توجه اینکه این نوع نگرانی ها در ذهن افراد متناسب وجود ندارد.

  • فرد متناسب نگران کاهش یافتن انرژی خود نیست.
  • فرد متناسب نگران اینکه اگه فلان جا رفتیم غذا گیر نیومد نیست.
  • فرد متناسب نگران ذخیره کردن غذا یا حمل غذا با خود برای مواقع گرسنه شدن نیست.
  • و بسیاری موارد دیگر که افراد متناسب نگران گرسنه شدن،‌ غذا نبودن، ضعف کردن و … نیستند.

نگران نبودن افراد متناسب در مورد خوردن به این معنی نیست که فرمول “نگران آینده بودن” در ذهن آنها وجود ندارد بلکه به دلیل اینکه ذهن آنها مملو از فرمول های چاق کننده نیست ار این فرمول ذهنی برای چاق تر شدن استفاده نمی کنند.

تاثیر فرمول “نگران آینده بودن” در سایر جنبه های زندگی آنها مشهود است.

این توضیحات به این منظور است که از نحوه عملکرد ذهن خود اطلاع بیشتری داشته باید و بدانید که چاق شدن ما هیچ ارتباطی با مواد غذایی ندارد بلکه نحوه استفاده ما از مواد غذایی می تواند باعث به خطر انداختن وضعیت سلامتی ما شود.

موضوعی که در جنبه های مختلف زندگی به وضوح مشخص است.

ماشین داشتن یا رانندگی کردن باعث به خطر افتادن جان ما نمی شود اما چگونه رانندگی کردن با ماشین ارتباط مستقیم با جان ما دارد.

چاقو به نوبه خود سعی و تلاشی برای زخمی کردن ما نمی کند اما نحوه استفاده ما از چاقو وضعیت سلامتی یا جراحت وارد شده به ما را تعین می کند.

هرچه بیشتر مسئولیت عملکرد خودمان را بپذیریم به شکل بهتری می توانیم زندگی خود را آنگونه که می خواهیم خلق کنیم.

محتوای گام هشتم از چالش من اینو نخوردم شامل توضیحات مفصل و تاثیرگذاری درباره واکنش ما نسبت به مواد غذایی است. توصیه می کنم با دقت به آنچه گفته شده توجه کرده و سعی کنید با عمل کرده به آموزش های این جلسه گام مهمی در بهبود روند متناسب شدن خود بردارید.

منتظر خواندن نظرات شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.57 from 28 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22798
برچسب ها:
67 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار مهلا
      1402/11/28 10:36
      مدت عضویت: 235 روز
      امتیاز کاربر: 6145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 201 کلمه

      سلام 

      واقعا جمله طلایی هست اینکه معده یخچال و محل ذخیره غذا نیست! تا به حال ازین منظر نگاه نکرده بودم.

      البته من خدا رو شکر هیچ وقت به غذا با این دید نگاه نکردم که ذخیره ش کنم برا بعدا که انرژی داشته باشم.

      جالب بود با این فایل فهمیدم که دلیل چاقی من مربوط خود غذا و طرز استفاده ش نیست ،مربوط به همون نگرش های ذهنی دیگه مثه ازدواج و چاقی و زایمان و چاقی و اینجور چیزا هست.

      چون من موقع   سفر و گردش  غذا و خوراکی معمولا جز آخرین چیزایی که به ذهنم میرسه 

      مثلاً می‌خوابیم بریم فلان جا غذا برداریم،میخواییم فلان کارو بکنیم غذا برداریم،

      هوا خوبه بریم فلان غذا رو مخصوص فلان جا بخوریم.

      خدا رو شکر من اصلا اینجوری نیستم،

      عادتهای بد غذاییم مثه ریزه خواری رو هم حتی زمانی که لاغر بودم هم داشتم.

       البته یه سری عادتهای بد  رو هم بعد چاقی بدست آوردم.

      ولی در کل این فایل باعث شد بهتر خودمو بشناسم و بدونم  کدوم جنبه از چاقی رو دارم و میتونم روش کار کنم

      یه سوال هم دارم که توی هم فکری نتونستم بنویسم ،فک میکردم کیبوردم مشکل داره، اما انگار فقط اونجا راحت نمیتونم بنویسم 

       یه کلمه می‌نویسم خودبخود از همون کلمه چندتا تایپ میشه 

      میشه لطفاً پیگیری کنید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5961 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 72 کلمه

        سلام و درود
        در مورد نقص فنی در بخش همفکری نیاز به اطلاعات بیشتری داریم
        اگه امکان داره هنگام طرح سوال در همفکری از صفحه نمایش فیلم بگیرید و از طریق تلگرام برای من ارسال کنید تا مشکل ایجاد شده را بتونیم بررسی کنیم.
        در حالت فعلی با چند گوشی بررسی کردیم مشکلی مشاهده نشد به همین دلیل نیازه مشکل شما به صورت تصویری مشاهده بشه که شاید بتونیم مساله رو پیگیری کنیم.
        با تشکر

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار مهلا
          1402/11/28 15:06
          مدت عضویت: 235 روز
          امتیاز کاربر: 6145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 49 کلمه

          با سلام 

          ممنون از پیگیریتون 

          فیلم گرفتم .

          لطفاً آدرس کانال تلگرام رو برام بفرستین ،تا ازون طریق اگه بتونم براتون ارسال کنم،متاسفانه چند وقته حتی با فیلتر شکن تلگرام برام باز نمیشه، اما سعی خودمو میکنم.

          اگه ارسال شد که چه بهتر وگرنه یه راه دیگه پیدا می کنم 

          بازم ممنون از پیگیریتون.🌹

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            امتیاز کاربر: 5961 سطح ۳: کاربر پیشرفته
            محتوای دیدگاه: 8 کلمه

            سلام و درود

            خدمت شما دوست عزیز

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار تینا.عالی
      1402/11/09 21:04
      مدت عضویت: 130 روز
      امتیاز کاربر: 11718 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 406 کلمه

      به نام خداوند مهربان و  گسترش دهنده همیشه خیر و همیشه زنده و حاضر و عاشق پیشرفت ما،

      و درود رحمت برکت سلامت هدایت لذت آگاهی نور عزت معرفت صداقت ارامش اسایش لذت سعادت دو جهان ثروت مادی و معنوی رضایت حمایت طول عمر طولانی از طرف خدا همیشه جاری و افزاینده رو به سوی زندگی شما استاد ارجمندو گرامی و عالیقدر،

      از شگفتی آمورش هر فایل ادم اصلا نمیتونه حرف بزنه چقدر هر فایل زیباست و در کلمات وصف نشدنی چگونه اینهمه زیبایی در یکجا آدم می‌تونه بفهمه درک کنه و ببینه خدایا شکرت هزاران بار استاد واقعا زخمت کشیدید شرمنده کردید و همراه ما واقعا هستید ممنونم از اینهمه لطفتون هزاران بار،

      استاد الحمدالله به لطف الله من این مورد نگرانی رو در آینده یا نگران نداشتن انرژی رو اصلا ندارم الحمدالله توانایی بدنم حتی فقط در یک وعده خوردن در غذا اونم فقط شبها فوق العاده بالا بوده و هست و اصلا نگران نخوردن نیستم در طی روز و به لطف الله در موقعیتهای مختلف آنقدر قشنگ توانایی خودشو ذهنم و بدنم بهم نشون داده در این مورد شاکر خداوندم هستم ف کر میکنم یک علتش شغلم چون ورزشی هست این تمرین توانایی من بالا رفته،

      خواستم بگم ما توانایی داریم اصلا نگران نباشین از نخوردن و خیالمون راحت هیچی بدن بهش نمیشه،

      پس تعهد میدهیم یک عادت را فقط تغییر دهیم،

      مسئولین پذیرش همه‌چیز را به عهده خودمان بگیریم،

      در صلح و مثبت بینی زیبا بینی در همه نعمتهای خدا حتی چاقیمون و عادتهامون باشیم،

      عجله نکنیم مراحل نفوذ اطلاعات لاغری درست در ذهن را با قدم‌نهادن در مسیر آگاهی  و استمرار تکرار کنیم تا پادشاه ذهنمون بشه 

      مجموع رفتاهاری ما با ادغام حس خوب در طی چندین سال نتیجه به ارمغان میاره ما باید تا آخر عمرمان سلامت متناسب و شاد باشیم بدون محدودیت زمانی و با ازادی کامل و شجاعت و عاشق بودن و عشق ورزیدن به بدنمان و عادتهامون و با قدرت کامل انتخاب خودمون و به اندازه سیری خود فقط بخوریم نگران نباشیم

      باید آرام آرام عادتی را خدشه دار کنیم و  یک ترکیب رنگی درست و  زیبا درست کنیم الهی به امید تو تا به اینجا که پیشرفتم عالی بوده خدایا شکرت 

      اسناد مثالی از تغییر عادت بزنم براتون :

      قند رو اول ریز کردم بعد جاشو داد به

      مویز،مویز رو هم تعدادش کم شد 

      و جاشو داد  شکلات تلخ الان به مرحله عرفان رسیدم چای خالی اونم هفتگی و شایدم نخورم دیگه،

      استاد دوست دارم عادتهای دیگمم بگم اما گفتید یکدونه فقط چشم .

      ممنونم از خدا ممنونم از شما استاد گرانقدر.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/08/24 08:16
      مدت عضویت: 374 روز
      امتیاز کاربر: 21820 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 410 کلمه

      سلام استاد 

      خداراشاکرم که امروز 1402/08/24 توانستم فایل مواجه شدن با مواد غذایی را گوش بدهم 

      هرکاری وقتی درآن تکرار باشد آن کاربرای ما ساده خواهد شد .مثل زیاد خوردن و یکی از موضوعات خیلی مهم نحوه رفتارو برخورد ما هنگام مواجه شدن با مواد غذایی است ما نباید برای زیاد خوردن خودمان تعریف داشته باشیم 

      من خوردم چون خیلی خوشمزه بود 

      من خوردم چون نوبرانه بود 

      من خوردم چون باید ساعتهای طولانی غذا نخورم 

      من سحر زیاد میخورم چون تا افطار نمیتوانم چیزی بخورم 

      من خوردم چون خیلی گرسنه بودم 

      من خوردم چون نمیدانم چه ساعتی دوباره میتوانم غذا بخورم 

      من خوردم چون مادرم درست کرده بود 

      من خوردم چون اسراف نشه و زیاد نمونه 

      من خوردم چون همیشه بیشتر از دیگران میخورم 

      من خوردم چون نذری بود و ثواب داشت 

      من خوردم چون موقع خوردن ناهار بود 

      من خوردم چون این غذا را خیلی دوست دارم 

      من خوردم چون بدنم بیشتر انرژی لازم داره 

      من خوردم چون به من تعارف شد و خجالت کشیدم بگم من سیرم 

      من خوردم چون درجمع من هم باید همراهی میکردم 

      من خوردم چون خودم خریده بودم و زشت بود خودم نخورم و……

      موضوع دیگر که معده ما یخچال و فریزر نیست که آن را برای ما نگه دارد و ذخیره کند که چند ساعت بعد دوباره از آن استفاده شود شما هرچقدر غذا وارد معده خود کنید آن مراحل هضم غذا را انجام داده و گاهی اوقات شده شما بیشتر خوردی که بعدا گرسنه نشوید درحالی که زودتر از روزهای دیگر گرسنه شدید پس اصلا نگران خوردن غذا نباشید چون اگر این افکاررا داشته باشی شما بیشتر پرخوری خواهی کرد که یکی از عادتهای افراد چاق پرخوری و یا ریزه خواری زیاد است .

      باید این فرمول جدید را جایگزین فرمول چاقی کنیم .

      نیاز نیست من زیادتر بخورم که آن را دربدن ذخیره کنم باید این فرمول را تکرار و عملی کنیم که واکنش بدن نسبت به زیادتر خوردن تغییر کند .

      اگر دربعضی از مواقع پرخوری کردید اصلا ناراحت نباشید و خود را سرزنش نکنید چون ذهن هنوز از فرمولهای چاقی استفاده میکند مهم این است که رفتار ما صحیح باشد پس برای خوردن هرنوع مواد غذایی هیچ وقت تعریف برای آن نداشته باشیم بلکه مثل افراد متناسب به اندازه بخوریم و بدون افکار چاقی درحین غذا خوردن و بعد از خوردن غذا با احساس خوب و با آرامش به خاطر اینکه اگر من گرسنه شدم درهرمکان و جایی غذا برای خوردن پیدا خواهد شد پس اضافه تر نخورم تا شکم من درد نگیرد و احساس بد نداشته باشم و از موقعیت مکانی و زمانی الانم بیشترین استفاده و لذت را ببرم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Zahra
      1402/07/20 18:51
      مدت عضویت: 260 روز
      امتیاز کاربر: 6710 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 155 کلمه

      به نام خدا

      سلام 

      تعریفها و فرمول های که من برای خوردن دارم و جدیدا خیلی عذابم میده 

      من خوردم غذا دور ریخته نشه 

      من خوردم چون این خوراکی همیشه پیدا نمیشه

      من خوردم چون ترسیدم از این غذا یا خوراکی تموم شده و برای من نمونه

      من خوردم چون این غذا رو دوست دارم 

      من خوردم چون ممکنه ساعتها گرسنه بمونم

      من خوردم چون این غذا چسبید 

      من برای خوردن نباید تعریف داشته باشم و معده رو جای ذخیره غذا ندونم و از اینکه گرسنه بمونم ترسی نداشته باشم چون امروزه شکر خدا همه چیر به وفور و فراوانی وجود داره و حتی اگه تو بیابون هم باشیم بلاخره بعد مدتی به غذا دسترسی پیدا میکنم که چیزی برای خوردن پیدا بشه 

      معده من یخچال نیست که محل نگهداری غذا باشه بلکه محل هضم غذاست و تبدیل اون به انرژی بدن هست 

      معده من سطل اشغال هم نیست که هر چیزی اضافه اومد حتی اگه بدمزه  و خراب هم بود بریزم داخلش نکنه اسراف بشه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/06/02 15:28
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 27801 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 744 کلمه

      به نلم خدای مهربان که هر لحظه هادی و حامی من هست .

       اگاه باشید استمرار در هر کاری اون کار رو ساده میکنه .استمرار من در این مسیر باعث شده نخوردن یا گرسنه ماندن  کار ساده ای  برام بشه و از اون حالت گرسنگی نترسم .

      من خیلی در وجود خودم کنکاش میکنم و مطمعنم من ادمی هستم که در شرایط سخت و ناراحت کننده و استرس زا و یا وقتی خیلی کاری دارم و یا حتی زمانی که مشغول  انجام کاری  هستم یا به هر دلیلی مثلا برای خرید ساعت ها  بیرون از خونه هستم اصلا فرمول خوردن رو نداشته باشم تا در شرایطی قرار بگیرم که دوباره  ارام بشم  و یا اون کار انجام بشه و … یعنی از خوردن برای رهایی از اون حالت  بد و یا حالت خاص،و …. استفاده نمیکنم  و برعکس در اون شرایط کاری یا شرایط نامساعد اصلا غدا به من نمیخوره شاید در حدی غدا بخورم که بتونم سرپا بمونم نه بیشتر . و امامن در شرایط نرمال و ارام و در مواقع شادی و خوش حالی و  تفریح و …از خوردن برای رفع خیلی از چیزها استفاده میکنم مثلا میخورم که حوصله ام سر نره میخورم که بیشتر خوش بگدره میخورم که بیشتر لدت ببرم میخورم که بگم چقدر همه چیز عالی هست و یا میخورم چون عدا زیاد هست میخورم که اسراف نشه و … و این نقطه ضعف من هست من از خوردن در این شرایط کلی تعریف دارم که نباید اینطور باشه .و کاملا غلط هست .

      مثلا بارها شده میخوام برم بیرون اما از ترس اینکه نکنه اونجا غذا نباشه من عذا  زودتر در  حالت سیری خوردم و یا بیشتر از همیشه خوردم .

      من بارها شده عدا خوردم چون ترسیدم غذا تموم بشه و گیر من نیاد .و در حالی که احتیاج نداشتم اما خوردم .

      من بارها شده غدا زیادتر  خوردم چون این فکر رو در ذهنم دهشتم که  در گذشته کم عذا خوردم  و میخواستم جبران کنم .

      من بارها شده غدا خوردم چون مقوی بوده  در حالی که نیاز به عدا نداشتم فقط به خاطر مقوی  بودن خوردم .

      من بارها شده  خیلی عدا خوزدم چون گفتم تا فلان ساعت من نباید عدا بخورم .

      من بارها شده غدا خوردم چون خیلی خوشحالم .

      من بارها شده خیلی غذا خوردم چون پولش رو دادم .

      من بارها شده خیلی غدا خوردم چون خواستم اسراف نشه و ….

      جسم ما غذا رو اندوخته نمیکنه یعنی معده مثل یخچال و فریزر نیست که غدا رو ذخیره کنه به این شکل نیست  در واقع معده اینطور هست که بلافاصله بعد از عذا خوردن اون  رو هضم میکنه و بقیه اش  تبدیل به چربی یا انرژی میشه و هرگز اون چیزی رو ذخیره نمیکنه پس معده یخچال نیست و هر غدایی رو که میخوایین برای بعدا بخورین این کار رو نکنین چون اون انرژی برای بعدا ما نمیشه پس از روی ترس و نگرانی از کمبود غذا نباید غدا رو بخورید  .

      من خیلی وقتها در سفر که هوا خوبه و یا در فضای سبز و زیبایی هستم میگم بایددبیشتر  بخورم چون همه چیز خوبه اما این فرمول غلط  هست و فرمول چاقی هست و باید به اندازه خورد و در سفر از ترس نبود غدا در مسیر هرگز نباید بیشتر بخورم چون قدم به قدم در جاده اغذیه فروشی هست و این حرفها باید من رو ارام کنه تا دیگه بیشتر نخورم .

      من هر وقت مهمان دارم از ترس اینکه خیلی کار دارم و نیاز به انرژی بیشتر دارم نباید غذا بیشتر بخورم .

      هر وقت کار بیشتری دارم  نباید عدا بیشتر بخورم یعنی  کار بیشتر نیاز به غذای بیشتر نداره .

      معده ی من یخچال نیست تا عذا داخل اون ذخیره کنم .و تا شب مرحله به مرحله از اون استفاده کنه هر چقدر من زیاد غذا  بخورم معده  تا چند ساعت بعد غدا  رو هصم میکنه و در اون چیزی باقی نمونه  معده محل تبدیل غذا به انرژی هست و من باید اگاه باشم و  مایحتاج هر وعده رو استفاده کنم .نه بیشتر که این راه درست هست .

       مثال امروز از خودم :

      من امروز صبح موقع صبحانه میدونستم کار دارم و باید برم بیرون و  ناهار کمی دیر تر اماده میشه و میخواستم صبحانه بیشتر بخورم که اگر غذا دیرتر اماده شد  یعنی از ترس میخواستم این کار رو بکنم اما این کار رو انجام ندادم و  به اندازه نیازم صبحانه خوردم و اتفاقا ظهرم گرسنه ام شد و با این حالت گرسنگی چقدر بیشتر غدا چسبید و لذت میبرم که از رو به رو شدن با این حالت گرسنگی نه تنها  نمیترسم بلکه لدت میبرم  و اون رو تجربه میکنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 194 کلمه

      سلام استاد بزرگوار نمیدونین چقدر خوشحالم چقدر عالی دارم جلو‌میرم چندین ماه بود عضو سایت بودم  می اکمدم میرفتم ولی نتیجه نمیگرفتم ولی ده روزه انگار یه دفعه همه چی یهو برام عوض شده کاملا رفتارام اگاهانه و عالی.امروز این فایل شما دقیقا دقیقا دقیقا ذهنیت من بود اصلا چندین بار گوش دادم  دقیقا دیروز با خودم میگفتم با این ذهنیتم چیکار کنم خداروشکر که تو این فایلتون گفتون اصلا شوکه شدم که چقدر سریع جواب گرفتم دقیقا یه پله مونده بودم به سوالم.من از امروز اینو رو هم عالی تمرین میکنم

      استاد فقط یه سوال  خواهش میکنم پاسخم رو لطف کنید که عالیتر جلو برم اینکه من خیلی این مشکل داشتم و دارم که میخوردم برا ذخیره که مثلا تا ۴ ساعت دیگه غذا نیست یا …بنظرتون اون لحظه که سیرم نخورم و میدونم میخوام برم جایی که باید همرام چیزی بردارم .بنظرتون موردی نداره غذام رو که نخوردم با خودم بردارم هر جا گرسنه ام شد بخورم؟من صبحها دیر گرسنه ام میشه و تووخونه نمیتونم بخورم واسه همین لقمه برمیدارم میبرم اداره بعضی وقتها با اینکه گرسنه ام نمیشد ولی میخوردم  که برنگردونم خونه یا میگفتم حیفه.الان خداروشکر خیلی اینها برام حل شده

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5961 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 77 کلمه

        سلام و درود
        یکی از چالش های ذهن افراد چاق اینه که از غذا خوردن می ترسند
        یکی دیگه از مهمترین هاش اینه که از گرسنه شدن هم می ترسند
        از بس به غذا اهمیت دادیم این مسائل در ذهن ما شکل گرفته
        از گرسنه شدن نترسید و نگران نباشید اگه گرسنه بشی چه خواهد شد
        همیشه به اندازه نیاز بخورید و نگران ساعت های آینده نباشید
        مطمين باش همیشه و هر جا که نیاز باشه غذا برای خوردن پیدا میکنید

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 0
          محتوای دیدگاه: 44 کلمه

          ممنون استاد بزرگوار از دیروز واقعا دارم رو این باور تمرین میکنم همش مینویسم و تکرار میکنم که من هر جا باشم و هر زمانی غذا برایم هست و به بدنم اطمینان خاطر میدم که به حض گرسنگی برایش سوخت میرسانم خلی اروم شدم

          ممنونم

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1401/12/14 13:46
      مدت عضویت: 455 روز
      امتیاز کاربر: 48890 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 334 کلمه

      سلام 

      ترس از گرسنگی یکی از حربهای شیطان هستش ونجوایی ذهنی باید بهش بها ندیم 

      برخوردبا موادغذایی و خورونش رو برایخودم تعریف کنم 

      مهمان دارم کارم زیاده غذادذخیره میکنم 

      کار دارم باید بیشتر کار کنم غذا ذخیره کنم 

      بیرون میخوام برم غذا گیرم نمیاد غذاذخیره کنم 

      ناه رنضان هسبتش ممکمن کرسنهبشم سخری زیاد بخورم غذا ذخیره کنم.

      تویی هر کودم ازاینها برای خوردن تعریفی داریم تازمانی که احساس گرسنگی ونیازبدن نباشه خوردن غذاحکم نگه داری دریخچال هست معده مایخجال یا فریز نیست برای نگه  داری مواد غذایی کار معده هزم وتبدیل غذاست نه نگه داری 

      فرددمتناسب هیچ یک از این نگرانهارو نداره چون فرمولهای ذهنیش کاری به نگران نداره درزمینه غذا شاید در مراحل زندگیس در جای دیگه این نگرانی خودشو نشون بده ولی برای غذا وذخیره کردن این فرمول رو ندارن .

      افرادچاقی چاقی خودشون به ارث سوخت ساز م کمه وهزاران دلیل دارن برای چاقی دارن د صورتی که خودشون عامل چاقی خودشون هستن .

      ما با روشهای  اشتباه لاغرشدیم.

       ولی چون عجله ومدت طولانی نداشتیم این چاقی ارام ارام جسم ما رو گرفت ولی برای لاغریی عجله ومدت گوتاه به نتیجه رسیدن ونتیجه دل سردی ویاس وناامیدی هستش .

      این کارمثل زمانی هست که ما درمسیر چاقی شما هر روزبا سرعت ۱۰۰ متر  حرکت کنید درزمان طولانی انجام میشه ولی برای لاغر در مدتی کم با سرعت ۵۰ اونم گاهی به طرف لاغریی حرکت کنی ودر زمان کوتاه پس نتیجه برابر شکست هست .

      پس برای اضافه خوری تعریف نداشته باشیم 

      نمخوریم تا معده خود رو یخچال حساب نکنیم 

      نخوریم چون نیاز تداریم 

      نخوریم چون گرسنه نستیم کا ر داشتن وکار نداشتن ربطی به غذا نداره 

      تعریف برای غذا نشانه فرمول اشتباه هست پس خودمون گول نزنیم .

      اگه سیریم اگه نیازنداریم هر خودردنی یعنی پر خوری ونشانه فرمول اشتباه هست 

      با تغییر رفتار وعمل کرد این فرمولها نا توان شده فرمولهای درست جای اون فرمولهای اشتباه فرمان داده ونتیحه لاغریی حاصل میشود .

      هر خوردنی که باعث به هم زدن اموزش میشود .وکارمارو به هم زده. وکار سختر شده باید با عمل کردن به اموزشهای برای 

      نتیجه بهتر انتظار بکشیم چون باور  یعنی انتظار من باورد ادرم واتنظار میکشم برایلاغریی انشالله

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/30 11:04
      مدت عضویت: 475 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,162 کلمه

      سلام و درود . 

      برخورد ما با مواد غذایی .

      برای خوردن تعریف نداشته باشیم . 

      معده من یخچال نیست . 

      معده من محل تبدیل غذا به انرژیه . 

      وقتی رفتار صحیح بیشتر بشه نتیجه ما هم تغییر می کنه . 

      چقدر تکرار این فایلها حال منو خوب می کنه . 

      به قدری که ما در فرمولهای ذهنی تغییر ایجاد کنیم ؛ تصور ما از خودمون تغییر می کنه . 

      مثلا ما هر روز داریم ۱۰۰ قدم به سمت چاقی میریم . اولها که فقط به سمت چاقی حرکت میکردیم فقط چاقتر میشدیم .  ولی الان ۵۰ قدم به سمت لاغری حرکت میکنیم . 

      خب به اندازه ی همین حرکت ، روند چاقی من کندتر شده . حالا هر روز یه سری قدم ها در مسیر لاغری اضافه می کنیم و بر عکس یه سری قدمها رو دیگه در مسیر چاقی نمیریم در نتیجه مقدار حرکت ما در طول روز در مسیر لاغری کم کم و کم کم زیاد و زیادتر میشه و روند چاقیمون کم کم متوقف میشه و برعکس روند لاغری شروع میشه . 

      من اول میپذیرم خود مسئول چاقیم هستم . پس در نتیجه خودمم دلیل لاغریم هستم . من انتخاب می کنم که مسیر لاغری رو بیشترش کنم در طی روز . 

      دلیلهای خوردنمو پاک میکنم . در طی روز  برای خوردنم دلیل تراشی نمی کنم . 

      دلیلهای خوردن رو تبدیل به دلیل های نخوردن می کنم . 

      مثلا دیگه تو مسافرت نمیگم وای عجب هوای خوبی حالا بخوریم که لذت و تفریحمون بیشتر بشه . 

      اتفاقا میگم نمیخورم که بیشتر بتونم لذت و تفریح کنم .

      وقتی بخورم حواسم به خوردنه و بعدشم سنگین میشم نمیتونم لذت ببرم . حالمم بد میشه خوابم میگیره . 

      پس نخوردن اضافه ها به من لذت بیشتری میده بیشتر میتونم از فضا استفاده کنم . توجهمو بدم به سایر  موارد دلپذیر  . هوای پاک . آسمان آبی . دریای مواج . صدای پرنده ها . نفس کشیدن . هوای مطبوع . 

      این همه چیز برای فکر کردن و لذت بردن هست اون وقت من فقط فکر خودمو  به خوردن محدود کنم . 

      یا مثلا ببخشید عذر میخوام در طی راه نمیخورم که دسشوییم نگیره . 

      بدن ما جایگاه ذخیره غذایی نداره . بدن ما جایگاه تبدیل انرژیه و هر چیزی که واردش بشه رو به انرژی تبدیل می کنه . 

      اکسیژن وارد میشه اون رو به سلولها میرسومه و طی فرایندهایی اعمال بدن رو انجام میده حاصل  سوخت رو به صورت دی اکسید کربن پس میده . غذا رو میخوریم اول کلی تجزیه روش انجام میده اونها رو به ریز ملکول تبدیل می کنه . باز اکسیژن و آبش رو مورد استفاده قرار میده و  آشغالهاش رو بیرون میریزه . 

      اصلا جایگاه ذخیره نداره بدن ما و بدن ما تا آخرین قطره بنزین رو به مصرف سلولها میرسونه . 

      خب ما وقتی باک بنزین خالی میشه پرش می کنیم وقتی پره که نیازی نداره . ازش استفاده می کنیم . لذت میبریم تفریح می کنیم . مصرفش می کنیم . هروقتم که خالی بشه همه جا پمپ بنزین هست . پرش میکنیم دوباره . 

      اصلا چیزی به نام چاقی و ذخیره انرژی وجود نداره . 

      هرچی وارد کارخونه بشه مرحله به مرحله  روش عملیات انجام میشه تا از بدن دفع بشه و بره و انرژی خالصش هم برای کارکرد سلولها استفاده میشه . 

      تمام افکار ما بیخوده . ما باید افکار و عقاید  نخوردن رو در سرمون مرور کنیم . یعنی برای نخوردنمون دلیل داشته باشیم . 

      از همه چی میشه برای نخوردن استفاده کرد . 

      هوا سرده نمیخورم .

      هوا گرمه نمیخورم . 

      دارم رانندگی می کنم نمیخورم . 

      دهنم باز نمیشه فعلا نمیخورم . 

      مسافرته زیاد نمیخورم . 

      کار دارم نمیخورم . 

      میخوام روزه بگیرم زیاد نمیخورم .

      چون بدنم فعالیتش زیاد میشه . عمل هضم بیشتر تکرار میشه . عمل دفع بیشتر انجام میده . چندین بار باید برم دستشویی . چربیهای بیشتری باید اکسید بشه . زیاد بخورم  کار بدنم زیاد میشه . ماه رمضون ماه استراحت بدنه .

      نمیخورم چون میخوام استراحت کنم . 

      استراحت می کنم تا بدن در آرامش بیشتری کاراشو انجام بده . 

      البته بدن همیشه آرامه این ماییم که عجله میکنیم و استرس واردش می کنیم . 

      نمیخورم چون استرس دارم .

      نمیخورم چون آرومم . 

      در افکارمون بیشتر دنبال بهانه برای نخوردن باشیم . 

      بهانه های نخوردن رو زیاد کنیم . 

      چون نخوردن ناخوداگاه به ما احساس چاقی نمیده . 

      ما نخوردن رو نباید برای لاغر شدن انجام بدیم . 

      ما نخوردن لقمه های اضافی رو میخوایم برای لذت و تفریحمون انجام بدیم .

      به نخوردن به عنوان سرگرمی نگاه کنیم . 

      لاغر شدن خودش خودبه خود اتفاق میافته .

      یکی از دلایل خوردن ما سرگرم شدنه . 

      اتفاقا نخوردن رو دلیل سرگرمیمون کنیم . مثلا یکی از بازیهامون این باشه . تمام چیزهایی که نخوردیم رو بنویسیم . بعد  بشمریم ببینیم چیا نخوردیم . 

      حتی دلیلشم بنویسیم . 

      دو تا باور عالی دیگه رو هم قبلش تکرار کنیم . 

      بدن من سطل آشغال نیست .

      بدن من یخچال نیست . 

      بدن من فقط جایگاه تبدیل انرژیه . 

      من  نخوردم چون اصلا بهش فکر نکردم . 

      وقتی  دلایل خوردن رو پاک می کنیم ناخوداگاه دیگه اصلا به خوردن فکر نمیکنیم . 

      نمیخورم چون اصلا تو فکرم نیست . 

      نمیخورم چون دوست ندارم .

      نمبخورم چون نمیدونم چی بخورم .

      نمیخورم چون اصلا نمیخوام بدونم که چی میخوام بخورم . 

      نمیخورم چون سیرم . 

      نمیخورم چون گرسنه نیستم .

      نمیخورم چون نمیخوام .

      نمیخورم چون با نخوردنم بیشتر حال می کنم . 

      نمیخورم چون دوست ندارم . 

      پس تمرین امروزمون این بود که نحوه برخورد خودمون با مواد غذایی رو تغییر بدیم و بهانه های خوردن رو پاک کنیم . 

      نمیخورم چون دلیلی برای خوردن ندارم . 

      من دیروز صبحانه نخوردم  ناهار نخوردم . 

      کیک تا آخر ظرف نخوردم . 

      کیک با آبمیوه نخوردم . 

      قند با چایی نخوردم . 

      باز هم اضافه کیکها رو نخوردم . 

      یعنی کیک چند روز در خونه ما موند . 

      بیسکویت  نخوردم .

      تا ته بسته نخوردم . 

      من غذامو زود و تند نخوردم .

      یکی از رفتارهای انسان لاغر اینه که وقتی سر سفره یا میز میشینند سریع شروع به خوردن نمی کنند . اول مقدماتشو فراهم می کنند . 

      من قبلنا از این رفتار بابام خیلی حرص میخوردم . به محض اینکه مامانم غذا رو می آورد من سریع میخوردم . اما بابام اول قاشقا رو نگاه میکرد دستمال میزد گاهی . غذا رو به آرامی توی بشقابش میکشید . استخونای گوشت یا مرغ رو اول جدا میکرد به ارومی یعنی حرکاتشون خیلی آرومه حالا من همونجوری میزاشتم دهنم تو دهنم استخونهارو جدا میکردم گاهی هم اصلا نمیفهمیدم و قورت میدادم . 

      همیشه بابام میگفت استخونا همش میاد زیر دندون من . چرا تو غذاهای شما استخون نمیاد  . میگفتم بابا چون از بس شما غذا رو میجوری . قورت بده بره اصلا متوجه نمیشی . 

      ولی اون نمیتونست . 

      نمیخورد چون میخواست لقمه های پاک وارد دهانش کنه . 

      چون معده اش سطل آشغال نبود . 

      ولی معده من سطل آشغال بود حتی استخونارو هم واردش میکردم تند و سریع . 

      ولی حالا دیگه نمیخورم چون میخوام به بدنم احترام بزارم . 

      معده ی من سطل آشغال نیست . 

      نمیخورم چون میخوام غذای ناپاک وارد بدنم نکنم .

      نمیخورم چون میخوام گناه نکنم . 

      گناه هر رفتاریه که حال منو بد می کنه . 

      پرخوری حال منو بد می کنه پس برای من گناهه . نمیخورم که گناه نکنم .

      نمیخورم که حال خوبم از دست نره . 

      نمیخورم چون میخوام همسو با طبیعت بدن در راه پاکی قدم بردارم . 

      نمیخورم چون یخوام همراه و هماهنگ و همسو با بدنم باشم و ….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/03 00:48
      مدت عضویت: 475 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 226 کلمه

      سلام

      من خورش اسفناج و برنج نخوردم . 

      من آبگوشت نخوردم 

      من گوشت کوبیده نخوردم .

      من چایی نخوردم .

      من نان نخوردم .

      من کره عسل نخوردم .

      من چند لقمه آخر سوسیس نخوردم . 

      من آخر شربت عسل را نخوردم . 

      من یک کاسه سمنو نخوردم .

      من ده تا بادام نخوردم . 

      من ۵ تا انجیر خشک نخوردم .

      من مقدار بیشتری مویز نخوردم . 

      من تخمه نخوردم .

      من باز هم سوسیس نخوردم . 

      امروز یه فرمول دیگه هم پیدا کردم . 

      فرمول اصلی من اینه : 

      گرسنه ای بخور . سیری نخور . 

      الان میگم خب وقتی که سیری هیچ نخور . 

      اما وقتی گرسنه ای هم دو انتخاب داری .

      میتونی نخوردن در گرسنگی هم یکی از گزینه هات کنی تا درجه  گرسنگی بیشتر بشه  البته نمیخوام زجر بکشیا فقط میخوام بلافاصله که گرسنه شدی باز با دو انتخاب (خوردن – نخوردن ) روبرو بشی نه یه انتخاب خوردن . 

      اگه هم خوردن رو انتخاب کردی مساله ای نیستا ولی نخوردن هم خوبه امتحان کنی . 

      امروز این راه رو به عادتم اضافه کردم . 

      امروز از صبح یک ساندویچ سوسیس خوردم در طی چند مرحله یعنی یکی و کامل یه جا نخوردم بلکه در موقع گرسنگی خوردمش سیر میشدم می گفت بقیه اش بعد . طی سه مرحله تموم کردمش . 

      ۲ ق سمنو و ۴-۵ عدد بادام . ۲ عدد انجیرخشک و به اندازه چند دانه مویز . فعلا هم سیرم . 

      اگه هم گرسنه بشم دو انتخاب رو پیش روم میارم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/02 10:44
      مدت عضویت: 475 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,274 کلمه

      بسم الله الرحمن الرحیم .

      چقدر فرمول جدید در این فایل و متن بود .

      بیشتر از همه قدرت تعمیم دادن ذهن توجهمو جلب کرد .خب من از این قدرتم میخوام در جهت تعمیم فرمولهای لاغری استفاده کنم . 

      البته فکر کنم این ویژگی ذهنه و وقتی من فرمول اصلی رو لاغر کنم این ویژگی ها همه در جهت لاغری من حرکت میکنند . 

      قدرت انعطاف ، تنوع طلبی و حالا هم قدرت تعمیم دهی .

      من در این روزها کلی فرمول لاغری یاد گرفتم . البته تک تک ننوشتم . ولی اینم خیلی ایده ی خوبی بود که گفتین . یعنی در هر فایل بگردیم و فرمولهای لاغری رو گسترش و تعمیم بدیم . 

      بیشتر کامنتا رو که میخوندم میدیدم بچه ها در حال نوشتن از قدرت تعمیم دهی ذهن در جهت چاقی هستن .  چقدر اونا خوب فرمولای چاقی رو شناسایی کردن ولی درصد نوشته ها در مورد تعمیم فرمولای لاغری کم بود .

      چون همه ی ذهن چاق رو خیلی خوب میشناسیم ولی ذهن لاغرمون دیرتر فعال شده .

      مثلا خود من وقتی بخوام دلیل برای خوردن بیارم هزاران دلیل خیلی راحت به ذهنم میاد ولی وقتی میخوام  دلیل برای نخوردن بیارم دلیلهام انگشت شمارن . من یکی دو روزه دارم از ذهنم برای نخوردن دلیل میارم .البته سیری خودش به تنهایی قادره تمام رفتارهای انسان رو صحیح که اما دوست دارم تعمیمش بدم .  یه وقتایی دلیل میتراشم .مثلا  الان یه دلیل دیگه  برای نخوردنم پیدا کردم . چون فعلا پرنده هام غذا ندارن منم  نمیخورم . البته من الان سیرم که نمیخورم ولی گرسنه هم بشم خوبه این دلایل رو بیارم . حالا حتما که نباید موقع گرسنگی غذا خورد . 

      خیلی جالبه برام این تمرینات . 

      اول این متن که دیگه هیچی من تو اوج یادگیری بودم و با دقت داشتم جمله ها رو میخوندم که  یهو با جمله ی تنها یک عامل در تبدیل فرمول های چاقی ذهن به اضافه وزن تاثیرگذار است و آن عامل “خودمان “ هستیم. 

      روبرو شدم . 

      اصلا تاثیر این جمله و مخصوصا کلمه خودمان در وجود من مثل زنگ به صدا دراومد . 

      اینم که انتخاب می کنم . این منم که عامل چاقی خودم هستم . قبلا فکر میکردم اگر گناه رو گردن دیگران بندازم بار اضافه وزنم کم میشه ولی این روزا فهمیدم خودم نخواستم . البته باز یه توجیهی هست اینکه خب راهشو بلد نبودم . خدا هم آورد اینجا منو تا یادم بده و حالا که یادگرفتم اگه استفاده نکنم این خودم هستم . 

      ولی اگه استفاده کنم و از این فرمولای خوب در زندگیم بهره ببرم این فرمولها در ذهنم تعمیم داده میشه و این ویژگی ذهن به جای اینکه در راستای چاق شدن من حرکت کنه در راستای لاغر کردن من حرکت می کنه . 

      نمیخورم چون میخوام برم بیرون سنگین میشم . 

      نمیخورم چون دوست دارم سبک باشم .

      نمیخورم چون فلان دوستم نمیخوره .

      نمیخورم چون پرنده هام نمیخورن . 

      نمیخورم چون سیرم (اینکه خیلی خوب دارم ازش استفاده می کنم ولی بقیه فرمولها تازه ترن برام ذهنم به یادم میاره ولی خودم دارم جستجو میکنم و یا در اطرافیان دنبالش میگردم یه زمانی میرسه دیگه انقدر به کار میبرمشون برام عادت میشه . و یه زمان میشه که انقدر از فرمولهای چاقی استفاده نمیکنم از یادم میره حالا شاید تو ناخوداگاهم باشه ولی عادت می کنم که کمتر ازشون استفاده کنم . الان بیشتر حالت آگاهانه دارم تمرین می کنم . ولی این تمرینهای آگاهانه و انتخابهای آگاهانه همه عادتم خواهد شد . 

      چون یاد گرفتم که تنها عامل لاغر شدن “خودم ” هستم . 

      من صبحانه نخوردم چون سیر بودم . 

      من تخمه نخوردم چون دلم نمیخواست . 

      من نخوردم چون همکارمم نخورد . 

      من نخوردم چون پرنده هام نخوردن .

      من نخوردم چون سنگین بشم همش خوابم میگیره (جدید اومد) 

      من نخوردم چون دوست دارم فرز و سبک حرکت کنم (جدید) 

      من نخوردم چون سیر بودم (قویترین عامل) 

      من نخوردم چون دیگه نمیخوام معده ام یخچال باشه و دو کیلو بار اضافه به حجم بدنم اضافه کنم . (آموزش)

      من نخوردم چون همیشه مواد غذایی در دسترس هست . هروقت گرسنه ام شد و بعد اگه خواستم انتخاب کنم بخورم همه جا به فراوانی غذا هست . 

      نخوردم چون حالم بهتره نه از نظر عذاب وجدان و ترس بلکه از نظر سلامتی . وقتی نمیخورم رفتارها و حالم به انسانهای سالم شبیه میشه وقتی زیاد بخورم دائم یا خوابم یا مثل مریضا همش میخوام لم بدم یا دراز کشیدم تو رختخواب یا حالت سنگینی و افسردگی دارم . 

      من نمیخورم که خوابم کمتر بشه . الانم این روزا حس میکنم میلم به خواب کم شده . یعنی نیازم زودتر از قبل پر میشه و از خواب زودتر از قبل سیر میشم . 

      نمیخورم چون زیاد باید برم دسشویی و آب زیادی هدر میره  (عذرخواهی میکنم ) 

      اها ما تازه میتونیم از تمام دلایلمون که برای چاقی استفاده میکردیم برای لاغری استفاده کنیم . مثلا یکی از فرمولامون در چاقی اینه میخورم حیفه اسراف میشه . البته مامانم بیشتر این فرمول رو داره . ولی خب به منم یاد داده . حالا اگه باز بهم گیر داد می گم آب زیاد مصرف کردنم اسرافه . وقتی همشو بخوری بایدزیاد بری دستشویی خب آب اسراف میشه . 😁

      البته اینا فعلا در سطح فرموله برام ولی خب بوسیله قدرت تعمیم دهی ذهن فهمیدم که در ذهنم گسترده میشه . 

      نیروی هدایت باعث شد من به اینجا هدایت بشم . 

      نیروی انتخاب باعث شد من راه لاغری رو انتخاب کنم . 

      نیروی دانشپذیریم باعث شد بتونم خوب ازتون یاد بگیرم .

      نیروی عملکردم باعث شد خوب بتونم به آموزشهاتون عمل کنم و ازشون در زندگیم استفاده کنم . 

      نیروی انعطاف ذهن به کمکم اومد و باعث شد در اضافه کردن فرمولهای لاغری به عادت چاقیم خیلی خوب عمل کنم .

      نیروی تنوع پذیری باعث شد بتونم انواع و اقسام فرمولهای لاغری رو در زندگیم به کار ببرم 

      و حالا نیروی تعمیم دهی ذهن به کمکم میاد تا بتونم این فرمولها رو بیشتر تعمیم بدم به سایر رفتارهام . 

      و البته دلیل اصلی همه اینها خودم هستم .  لاغر شدن یک جریانه . و من خواستم که ادامه بدم و البته خداوند بهترین استاد رو در مسیرم آورد . 

      اقای عطار شما استاد بسیار خوبی هستید و البته منم خیلی خوب دارم از اطلاعات شما استفاده می کنم . 

      هم از خدا ممنونم هم از شما و هم از خودم . 

      هم از ذهنم ممنونم هم از عملکردم . 

      خلاصه وقتی اراده و خواست من اینه که لاغر بشم همه چیزهایی که در مسیر چاقی بهم کمک میکردن حالا اومدن و در مسیر لاغری دارن بهم کمک می کنند . 

      اون زمان میگفتم خدا میخواد چاق باشم .چرا خدا منو چاق آفرید ؟  ولی الان میگم خدا میخواد من لاغر باشم که هدایتم کرد اینجا . 

      اون زمان میگفتم خودم نمیتونم . اصلا به تنها کسی که فکر نمیکردم که مسبب چاقیمه خودم بودم  . الان میگم خودم تنها دلیل چاق شدن د  لاغر شدنم هستم . اون زمان مامانم رو دلیل چاقیم میدونستم که هی داد خوردم البته الانم هنوز این عامل رو پررنگ می دونم ولی بازم باید بگم خودمم . دیشب مامانم تمام تلاششو کرد که من بخورم ولی نخوردم . صبحم که بیدار شدم یادش رفته بود و اصلا دیگه بهم اصرار نکرد .   کم کم نقش مادرم در چاقیم کمرنگ میشه و باز خودم پررنگ تر میشم . الان میگم استادم مسبب لاغریمه . استاد خوبی داشتم و این فرمول باعث میشه به تعالیمتون متعهدتر باشم . ولی البته فرمول خودم قویتره . خودم خواستم و دارم از آموزشهای عالی شما استفاده می کنم . 

      البته تمرین من اینو نخوردم رو اخر شب انجام میدم . 

      فعلا که تا الان از دیشب حدودا ساعتای ۸ و نیم که شامم تموم شد تا الان نخوردم و بزرگترین دلیلش سیری بوده البته از فرمولهای متنوع هم استفاده کردم و امروزم میخوام تعمیمش بدم . 

      البته تا شب هم دوباره تمرین رو انجام میدم و من اینو نخوردمهام رو خواهم گفت  خواهم گفت . البته تا اونجایی که یادم بیاد .  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سمیه
      1401/02/05 23:32
      مدت عضویت: 838 روز
      امتیاز کاربر: 8399 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 262 کلمه

      با عرض سلام و ادب 

      برای خوردنتون هیچوقت تعریف نداشته باشید 

      با این جمله جادویی و زیبا و تاثیر گذار که از فایل شنیدم متن خود را آغاز می‌کنم.

      کاری که همیشه برای خوردن هایم انجام داده بودم. نگران بودن برای وعده غذایی بعدی، نگران گرسنه شدن ،نگران کاهش یافتن انرژی و در کل  نگران آینده بودن امری که همیشه برای مواد غذایی خود و خانواده‌ام با آن روبرو بودم.

      وقتی منزل مادرم بروم تمام نگرانیش برای تامین غذای ما است و با اینکه تازه صبحانه خورده باشیم و یا حتی قبل از خوردن صبحانه، به فکر تهیه ناهار است. ناهار نخورده به  فکر شام می‌افتد و این عادتی است که من از او یاد گرفتم.و به طور ناخوداگاه  در حال آموزش به فرزندانم هم هستم.

      همین جمله اول  را یاد بگیریم و الگو قرار دهیم دیگر نیازی  نیست نگران چاق شدن باشیم.

      و در اخرجمله ای  که خیلی  با مزه روی من  تاثیر گذاشت این بود که معده ما یخچال نیست.ما نمیتونیم غذا را در معده ذخیره کنیم.

      هر عضو بدن ما وظیفه ای دارد و وظیفه معده فقط حذف نسبی مواد غذایی و رساندن شان به روده ی کوچک برای جذب کردن است و کار ذخیره بر عهده اندامهای دیگر است که به شکل قند یا چربی مواد غذای اضافی را ذخیره میکنند .و بدن این چربی ها را به راحتی هم مورد استفاده قرار نمی دهد ،یا شاید خودمان اجازه استفاده نمی دهیم که به محض حس گرسنگی یا قبل از این حس مواد غذایی جدید به بدن می رسانیم.

      پس از این به بعد برای خوردن هیچ تعریفی ندارم نگران از وعده غذایی بعدی نیستم.

      با سپاس

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1401/01/20 09:13
      مدت عضویت: 1316 روز
      امتیاز کاربر: 12206 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 530 کلمه

      سلااام

      من برای این فایل یاد داداشم افتادم که کاملا متناسبه و هر وقت دلش میخواد غذایی که دلش میخواد رو با لذت میخوره و من هیچ وقت ندیدم که در رفتاراش اثری از ترس از گرسنگی باشه کلا همه ی متناسبا همینطورن و از گرسنه بودن نمیترسن چون گرسنگی هم مثه بقیه ی نیاز هاشونه و هر وقت نیاز به غذا کردن میرن یه چیزی میخورن مثلا داداش من بار ها شده که غذا رو با ما سر سفره نخورده و بعد از یه مدتی که میگذره تازه گرسنش میشه حتی مثلا اگه میخواستیم بریم بیرون و همه بهش میگفتن یه چیزی بخور تو راه غذا نیست اون بازم غذا نمیخورد چون احساس گرسنگی نداشت و بعد مثلا تو راه گرسنش میشد و ما مامان بابام میرفتن بالاخره هر جور شده براش یه چیزی پیدا میکردن و خب این نشون میده ما اگه غذا نخوریم و بعدش که شرایط غذا خوردن مهیا نیست گرسنمون بشه بازم میتونیم غذا گیر بیاریم و هیچ جای نگرانی نیست . 

      من فکر میکنم مایی که فورمول چاقی توی ذهنمون داریم چون از غذا خوردن میترسیم میخوایم یه بار کلی غذا بخوریم و دیگه مجبور نباشیم وعده های جدا از هم و گسسته غذا بخوریم چون هر بار غذا میخوریم احساس بد بهمون دست میده حالا مهم نیست به اندازه بخوریم یا نه من خودم بعضی وقتا به اندازه غذا میخوردم ولی بازم احساسم بد بود چون کلا با خوردن مشکل داشتم و ازش میترسیدم و خلاصه ما چون نمیخوایم توی وعده های مختلف خودمونو سرزنش کنیم سعی میکنیم توی یه وعده اونقدر غذا بخوریم که دیگه گرسنمون نشه ولی دریغ ! چون معده ی ما اینطور فکر نمیکنه و کاری رو میکنه که براش ساخته شده . 

      مثالی که برای ماه رمضون زدین دقیقا برای من صدق میکرد و من از همون 9 سالگی شروع کردم به روزه گرفتن و یادمه مامانم بهم همیشه میگفت خیلی غذا بخورم و ذخیره کنم و همیشه تا دم الله اکبر من داشتم غذا میچپوندم توی دهنم و بعضی وقتا انقدر دلم پر بود بعد سحری که نمیتونستم بخوابم ولی حدود ساعت 10-11 گرسنم میشد و به خودم میگفتم مگه میشه؟ من این همه غذا خوردم و بعد تا افطار گرسنگی میکشیدم و بی حال بودم . الان که دارم فکر میکنم میبینم که بیشتر کسایی که روزه میگیرن و سحری کلی غذا میخورن خیلی برای ثوابش و فوایدش نیست و بیشتر مثه اینه که عادت کردن یه سری کارایی که بقیه گفتن رو انجام بدن و اسمش رو بزارن عبادت. اصل روزه اینه که معده پاک بشه و ما ارادمون قوی بشه و حس همدردی درمون به وجود بیاد ولی وقتی سحر کلی غذا میخورن که در طول روز گرسنشون نشه و این یکم همخوانی نداره با اصل روزه خب شما اگه میخواین گرسنتون نشه که روزه نگیرین چرا انقدر غذاهای مختلف میکنین توی شکمتون و با جسمتون مثه سطل آشغال رفتار میکنید؟

      خلاصه که من فهمیدم نباید غذا رو به نیت ذخیره کردن بخورم و هر وقت گرسنم بود غذا میخورم و هر وقت سیر شدم دست میکشم .این زندگی متفاوت این روزام که پر از انتخابایی که خودم ایجادشون کردم و تنوع هایی که توی غذا خوردنام به وجود میارم خیلی قشنگ تر و جذاب تره.

      خدایا شکرت

      ممنونم استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار الهام خضرلو
        1401/01/20 23:57
        مدت عضویت: 1703 روز
        امتیاز کاربر: 18808 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 236 کلمه

        سلام صبای عزیزم

        ممنونم بابت کامنت عالی 

        اونجایی که گفتی چون ما فرمول چاقی داریم از خوردن های گسسته وزیاد میترسیم میخوایم یک وعده خوب بخوریم به قولی ذخیره کنیم که گرسنه نشیم که سه وعده مثلا چهار وعده نشه

        منم این مشکل رو دارم منم اینجور شدم مثلا صبحانه یا ناهار زود سیر میشم با غذای کم ولی همش با خودم میگم اینقدر کم خوردم زود گرسنه ام میشه شاید یکی دو تکه هم اضافه بخورم تا نخوام دوباره چند ساعت بعد گرسنه بشم بخورم و وعده هام زیاد بشه  نکته طلایی گفتی 

        چون ترس از خوردن داریم 

        نمیدونم چه کار کنم این روزها صبرم بیشتر شده با اینکه زیاد نمیتونم بخورم تو وعده اصلی  ولی سعی میکنم دیگه به احساس گرسنگی میان وعده توجهی نکنم و وعده اصلی بخورم ببینم چطور میشه نتیجه ولی وقتی ببینم نمیتونم صبر کنم چیزی میخورم 

        کلا فکر میکنم ما لاغری رو سخت کردیم برای خودمون 

        روش ذهنی رو هم با رژیم می‌سنجیم خوردن هارو 

        از خوردن بازم ترس داریم 

        من بااینکه غذام خیلی کمتر شده از قبل کمی زیاد بخورم یا وعده ام بیشتر بشه حالم بد میشه فکر میکنم ازین مقداری که کمترم شده بیشتر بخورم چاق میشم وبه نظرم هم اینطور میشه

        یا چند روز فایل گوش ندم ولی درس رفتار کنم بازم حالم بده واحساس چاقی میکنم 

        کلا این روزها برام لاغری پیچیده شده 

        کلا همه چی به نظرم بهم ریخته همه تلاشهام رو خراب کردم.

        سعی میکنم زیاد همه چیز رو تحلیل نکنم ولی نمیتونم بعضی وقتها

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Laleh
      1401/01/19 07:16
      مدت عضویت: 1359 روز
      امتیاز کاربر: 18317 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 226 کلمه

      فایل ” برخورد با مواد غذایی (قسمت هشتم ):”

      وقتی داشتم مطلب متن را قبل از مشاهده فایل این قسمت می خواندم، مثالی در ذهنم نقش بست که شاید همه ما بارها ان را در طول عمرمان دیده ایم و تجربه اش کرده ایم.

      تصور کنید که ما یک کیلو سیب میخریم و به دلایلی متوجه نمیشویم، که یکی از انها کرم خورده است و لک دارد.

      چند روز به دلایلی، مثلا مشغول بودن به امور دیگر،  وقت نمیکنیم که سیبها را بخوریم و مصرف کنیم.

      دو سه روز بعد از خرید سیبها، وقتی میخواهیم از یخچال سیب برداریم؛ تازه متوجه میشویم که اکثر سیبها لک دار شده اند و ان سیبی که خراب بوده است،  همه سیبهای دیگر را تحت تاثیر خودش قرار داده است.

      این تنها مثالی است که به ذهن من میرسد که بتوانم مطالب استاد را درک کنم.  سیبی که روی ان لکه خرابی دارد، ذهن در حال حاضر ماست.

      وقتی در محيط زندگی خود با افراد خانواده زندگی میکنیم،  به خاطر داشتن فرمولهای چاقی به مرورما چاق تر میشویم و بقیه افراد خانواده خود را هم تحت تاثیر چاقی خود قرار میدهیم و بعد از سالها همه سیبها کرم خورده و خراب و ما و افراد خانواده مان چاق تر میشویم.  

      ما بایست فرمولهای چاقی ذهن خودمان را بر اساس اموزشهای لاغری با ذهن، تغییر دهیم تا سیب مغز ما کرم خورده و یا لک دار نشود.  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/01/01 14:37
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 27801 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 658 کلمه

      سلام به استاد عزیز و دوستان هم مسیرم 

      سال نوی همگی مبارک باشه امیدوارم سال خوبی داشته باشین 

      من در اولین روز سال ۱۴۰۱ می‌خوام کامنت خودم رو با عشق بنویسم .

      بسیار بسیار این فایل آگاهی دهنده و کاربردی هست و دقیقا این فرمول‌ها در ذهن گذشته ی  من بسیار قوی بودند و الان که در این مسیرم بازم شاید یه جاهایی دوباره بالا بیان ولی مثل قبل پررنگ و قوی نیستند و من به لطف این آموزشها خیلی جاها مچ ذهنم رو میگیریم که داره به هزار بهانه غیر از گرسنگی غذا وارد جسم من می‌کنه مثلا

      من باید بخورم چون معدم درد می‌کنه 

      من باید بخورم چون سرم و ….درد می‌کنه 

      من باید بخورم چون ناراحتم 

      من باید بخورم چون خوشحالم 

      من باید بخورم چون اومدم در جشن و شادی و دور همی 

      من باید بخورم چون فقط یه امشبه 

      من باید بخورم چون پولش رو دادم 

      من باید بخورم که جبران اون هدیه و پولم بشه 

      من باید بخورم چون تامدتها غذا نیست  

      من باید بخورم چون فعالیت داشتم 

      من باید بخورم چون کلی کارکردم و سر پا بودم 

      من باید بخورم چون درسفرم 

      من باید بخورم چون فضا و هوا عالیه 

      من باید بخورم چون حوصلم سر رفته 

      من باید بخورم چون کلی خوردنی در یخچال و کابینت هست 

      من باید بخورم چون تفریح و گشتن یعنی غذا خوردن 

      من باید بخورم چون دیگه ممکنه از این مدل غذا گیرم نیاد 

      من باید بخورم چون مقوی هست 

      من باید بخورم چون برای من مفید و سودمند هست 

      من باید بخورم چون ممکنه تا ساعتها گرسنه باشم 

      من باید بخورم چون خسته شدم 

      و …..

      خلاصه کلی ازاین دلیلهای مختلف برای خودم داشتم که باعث می‌شد غذا به زور وارد بدنم کنم .

      همیشه ترس از تمام شدن و نبود ن غذای دلخواهم من رو وادار به پرخوری میکرد  در مواقع عادی و در مواقعی مثل ماه رمضان که دیگه ترس از نبودن غذا در  وعده ی بعدی با بقیه ی فرمول‌های چاقی ا قاطی میشد و من وزن اضافه میکردم .

      یا خیلی وقتها من فکر میکردم میتونم اضافه بخورم و غذا ذخیره کنم برای مواقعی که شاید غذا نباشه و همین ترس باعث می  شد که من در مسافرت ها از قبل کلی مواد خوراکی بخرم که مبادا یه جایی من گرسنه بشم و غذا در دسترس نباشه و یا اینکه قبل از خارج شدن از خونه من کلی غذا می‌خوردم چون میگفتم الان داخل فلان مکان که غذا نیست و من گرسنه میمانم و یا اینکه اگر فعالیت شدیدی داشتم از قبل بیشتر می‌خوردم و .‌‌….اما خبر نداشتم معده یخچال که نیست و من دارم به اشتباه غذا رو در جسمم ذخیره میکنم و اما اون غذا ذخیره نمیشه و بعد از چند ساعت اون هضم و تبدیل به انرژی و یا چربی میشه پس هر چقدر من بیشتر بخورم فایده ای ندارد فقط خودم رو بیمار و چاق میکنم .

      من جدیدا وقتی غذایی مورد پسندم باشه و یا خوشمزه باشه این کار رو میکنم بیشتر از نیازم میخورم که به لطف این چالش دارم کنترلش میکنم و بسیار بهتر از قبل رفتار میکنم .

      مثلا امروز غذا مورد علاقم نبود به اون سبکی که خودم دوست دارم نبود خیلی راحت از اون گذشتم خوردم ولی به اندازه خوردم و به موقع دیگه میز رو ترک کردم و بیشتر از نیازم چیزی نخوردم .

      پس معده ی من محل ذخیره ی غذا نیست 

      معده ی  من یخچال نیست.

      معده ی من محل هضم غذا هست 

      من نباید از روی باور قحطی‌ و  کمبود غذا بخورم 

      من باید بارها به خودم بگم این همه مواد غذایی عالی و خوشمزه در اطراف من هست که هر وقت بخوام میتونم بخرم و بخورم و یا از داخل خونه استفاده کنم .

      و بازم باید به خودم بگم هر غذایی هر چقدر خوشمزه و دوست داشتنی با طعم عالی باشه بازم به اندازه نیازم باید از اون بخورم و من لذت آنی خوردن اون مواد غذایی رو نمی‌خوام  من لذت دایمی تناسب اندام رو می‌خوام .

      پس با توجه به اینکه ایام عید و دید و بازدید هست من قول میدم به بهانه ی عید نوروز و خوشحالی کردن و شادی  هیچ مواد غذایی رو به زور وارد جسمم نکنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 39150 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 217 کلمه

      سلام استاد گرامی و دوستان هم مسیر
      خیلی مفید بودن مطالب مثل همیشه
      به این نتیجه رسیدم که تنها یک عامل در تبدیل فرمولهای چاقی برداضافه وزن تاثیر دارد و آن هم خودمان هستیم.
      چون حرکت افراد چاق به طور یکنواخت و طولانی صورت گرفته ولی تلاش برای لاغری مقطعی و کوتاه بوده نتیجه نهایی چاق شدن است.
      جسم قدرت مقابله با ذهن را ندارد.

      (متاسفانه ما تحت تاثیر فرمول نگران آینده بودن هستیم)
      این نوع نگرانی ها در ذهن افراد متناسب وجود ندارد.
      پس چاق شدن ما هیچ ارتباطی با مواد غذایی ندارد بلکه نحوه استفاده ی ما از مواد غذایی می تواند باعث به خطر انداختن وضعیت سلامتی ما شود.
      یاد گرفتم اگه قراره جایی برم و گرسنه نیستم نگم نکنه خیلی دیر برسم باید الان معده م پر باشه و ذخیره کنم برای بعدا
      یا اینکه امروز کارام زیاده ، زیاد میخورم که انرژیم زیاد بشه واسه تموم کارا، نگم که نکنه ضعف کنم !
      به این میگن پرخوری
      معده من یخچال نیست ذخیره کنه
      و وظیفه ش هضم غذا و جذبه،
      مثلا تو سحری هم باید به اندازه ی نیاز بدن بخوریم چون در هر صورت ۳ یا ۴ساعت بعدش گرسنمون میشه و اون مقدار اضافی که خورده شده جذب بدن میشه و تبدیل به اضافه وزن و چربی.
      پس معده فقط محل تبدیل غذا به انرژی ست.
      شکر گذارم از خداوند متعال
      ممنونم استاد عزیز

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mahbobeshahla486@gmail.com
      1400/11/24 17:42
      مدت عضویت: 815 روز
      امتیاز کاربر: 215 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 108 کلمه

      سلام اکثر روزها میل به صبحانه ندارم اما تا چند روز پیش چند لقمه ای میخوردم چون نگران بودم تو باشگاه ضعف داشته باشم در چالش چند روز پیش در مورد این بود که اجازه بدیم تا احساس گشنگی وسیری دوباره پر رنگ بشن صبحانه نخوردم ویک ظرف کوچک حاوی خرما وگردو با خودم بردم هر وقت احساس ضعف داشتم استفاده میکردم این کار روطی هفته پیش ادامه دادم 

      حالا با خواندن این متن وشنیدن این پادکست متوجه اهمیت این موضوع شدم از شما متشکرم که با این دقت روی این مسئله متمرکز شده اید واین نکات ظریف رو با دیگران هم به اشتراک میگزارید موفق و پیروز باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ebikzbhmb@gmail.com
      1400/11/19 09:56
      مدت عضویت: 809 روز
      امتیاز کاربر: 10250 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 179 کلمه

      سلام  استاد مثل همیشه فوق العاده بود .دقیقا جواب سوال امروز من در این فایل بود .من امروز یک نان کامل برای صبحانه مصرف کردم چون تازه و گرم بود بعد از اتمام کمی به خودم شک کردم که فکر کنم نان اضافه خوردی و عذاب وجدان گرفتنم به خودم گفتم چون صبحانه بود باید میخوردی اضافه میخوردی همه میگن وعده صبحانه باید کامل باشه و هر چقدر بخوری چاق نمیشی باز هم فرمول های نادرست قبلی ذهنم رو درگیر خودش کرده بود . فهمیرم من هنوز ترس از مواد غذایی دارم ودر پاسخ به خودم جواب نان چاق نمیکند و این تو هستی که باید انتخاب کنی چقدر پصرف کنی گه از مصرف آن لذت ببری .واینکه وعده صبحانه و ماهار و شام نداره به اندازه نیاز بدن بخور حیف نیست برن به این زیبایی و این نعمت سلامتی رو خودت به چالش بندازی و اذیتش کنی .ووبه این ترتیب تونستم ذهنم رو آروم کنم .بخصوص با آموزش اینکه معده ما یخچال و فریزر نیست  کلی از رفتار اشتبه رو باید اصلاح  کنم. خدایا شکرت .استاد عزیز سپاسگزارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریماه فقری
      1400/11/14 23:20
      مدت عضویت: 1227 روز
      امتیاز کاربر: 11555 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 286 کلمه

      سلام 

      من این مسئله را کاملا بوضوح‌در خودم دیده بودم من همیشه نگران این بودم که مبادا گرسنم بشه وقتی به حد نیازم می‌خوردم خب طبیعتاً دوسه ساعت بعدش گرسنم میشد و من می‌ترسیدم از اینکه وااااای گرسنم شد حالا چیکار کنم و با خودم میگفتم دیدی کم‌ خوردی گرسنت شد بعد از چندبار با خودم گفتم وااا خب گرسنگی یه چیز طبیعیه چرا انتظار داری هیچوقت گرسنه نشی حالا گرسنه شدی برو سر یخچال یا گاز یه چیزی بخور و در واقع ترسم ریخت 

      یا همیشه وقتی خسته باشم هی میرم خوراکی و قهوه و اینا میخورم تا سرحال شم درصورتیکه هیچ فایده ای هم ندارم در واقع از غذا خوردن بجای اینکه فقط به عنوان رفع گرسنگی نگاه کنم به عنوان راه حل خیلی چیزها استفاده میکنم و باید کم کم از بینش ببرم 

      کارهایی که میخام بکنم اینه که تا بدنم بهم میگه سیر شدی و بسه دیگه نخور اصلا ادامه ندم مثلاً امروز سرناهار اینکارو کردم اما متاسفانه سر‌ شام با اینکه سیر شده بودم بازم خوردم اما خب اشکال نداره همونطور که استاد گفت اگه یه رفتاری که خوب نیست تکرار بشه دلیلی نیست که ما خیلی ناراحت بشیم و خودمون را سرزنش کنیم 

      کار دیگه ای که میخام بکنم اینه که از جمله من سیرم با جرعت بیشتری و با صدای بلندتری استفاده کنم و هر موقع سیر شدم بگم 

      و اینکه میخام از این به بعد سعی کنم موقعی که آشوبم یا حوصلم سررفته و یا خستم دنبال راه حل دیگه ای بجای خوردن بگردم و هروقت گرسنم شد غذا بخورم.  

      راستی امروز یه نفر دیگه بهم گفت که لاغر شدی و من خیلی خوشحال شدم 🥳🥳🥳🥳

      ممنونم استاد 

      خدایا شکرت 

      و از خودمم بابت استمرار و عشق و علاقه ای که نسبت به لاغری دارم ممنونم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/11/07 10:21
      مدت عضویت: 1433 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 346 کلمه

      سلام براستاد عزیز و دوستان همراه

      ما کلا شیوه زندگیمون اینجوریه که اکثر اوقات روزهای تعطیل ناهارمون رو میبردیم دل طبیعت و اونجا صرف میکردیم .

      من خودم هم جزو افرادی بودم که صبح بعد از خوردن صبونه تدارک رفتن به بیرون رو میچیدیم .

      وآنقدر داخل ماشین بار میزدیم که گاها ماشین درصندوقش بسته نمیشد .

      مثلا ساعت ۱۰ میرسیدیم اولش یه میان وعده برای رفع گرسنگی میخوردیم یه چایی با نون وپنیر و خیار وگوجه و مربا  میزاشتیم روی سفره وهرکسی هرچی دوست داشت میخورد.

      ساعت ۱ دوباره ناهار مرغ با کلی مخلفات و برنج وماست میخوردیم .

      ساعت ۴ دوباره کلی میوه و آجیل .

      بعدش نوبت به کباب کردن گوشت میرسید وآقایان چون دراین کار مهارت خوبی داشتند این کار رو عهده دار میشدند.

       بعضی وقتها یه آش ترش هم داشتیم .

      بعدها متوجه شدم که من لذتم از بیرون رفتن درسته که دورهمی ولذت بردن از طبیعته . اما یه صبح تا غروب داریم میخوریم وچقدر عجیب که واقعا گرسنه هم میشدیم .

      کم کم تصمیم گرفتم که اصلا بیرون نرم . ودرخونه بمونم . چون درخونه اصلا تحریک آنچنانی برای خوردن نمیشدم .

      چون در ذهن من هدف از بیرون رفتن برخورداری از لذت بود و ذهن من برای اینکه منو به هدفم برسونه میل منو به خوردن موادغذایی بیشتر میکرد تا منو به تجربه لذت برسونه .

      وگفتم تا زمانی که این فرمول رو تغییر ندم تفریح نمیرم .

      فرمول که تفریح و دورهمی  درسته که لذت داره اما خوردن لذتی نداره بلکه دردشکم و چاقی و عذاب وجدان رو به همراه داره .

      اگه برای خودم ارزش قایل باشم لذت رو دراون میبنم که درست رفتارکنم . درست زندگی کنم . راحت زندگی کنم.

      خوردن زیاد نه تنها لذت نداره بلکه رنج داره .

       رنج نداشتن جسم متناسب که همش بایستی همراهمون باشه .

       رنج نداشتن حس خوب از جسمی که خداوند آکبند وتمیز بهمون داده ومن با رفتارم خرابش کردم .

      رنج نداشتن اختیار روی رفتارم که برده غذاهام بشم .

      وکلی رنج های دیگه که ما آدمهای چاق یه طومار میتونیم بنویسیم .

      پس تا زمانی که این فرمول ذهنی ام رو درست نکردم ترجیح میدم گردش نرم تا رنجی بر رنج های قبلیم اضافه نکنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار shahrbanou1346
        1400/11/09 09:30
        مدت عضویت: 1384 روز
        امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 14 کلمه

        آفففرین  عالی نوشتی …

        حقت مدال طلا بوده که دریافت کردی  مبارک باشه   (:

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار azamhoseinzadeh0180@gmail.com
      1400/10/14 13:11
      مدت عضویت: 972 روز
      امتیاز کاربر: 189 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 236 کلمه

      به نام خدای خالق زیبایی ها 

      سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی 

      روز ۸ برخورد با مواد غذایی 

      الان که در این فایل نگرانی های افراد چاق رو میدیدم متوجه شدم که من چه همه از رفتارم شبیه افراد چاق بوده و الان چقدر عوض شده

      من همیشه وقتی میرفتن سرکار یا صبحانه خوب می خوردم یا با خودم می بردم ولی الان چند وقته که به اندازه نیازم و حتی گاهی اوقات خیلی کمتر به خاطر عجله ام می خورم و هیچی با خودم نمی‌برم و ظهر میشه میام خونه به خودم میگم چقدر خوب من اصلا گشنه نشدم من که صبحانه کم خوردم مثلا یک لیوان شیر 

      در صورتی که قبلا اگه صبحانه نمی خوردم یک ساعت بعد سوزش معده و سرگیجه پیدا میکردم الان متوجه شدم اونها همه واکنش های اشتباههی بوده که ذهن خود من با توجه به فرمول های اشتباه انجام می داده ولی الان که در مسیر لاغری هستم و دارم فرمول های اشتباه رو با فرمول های درست جایگزین می کنم دیگه خبری از ضعف کردن نیست 

      معده من محل ذخیره مواد غدایی نیست

      معده من یخچال نیست 

      معده من محل هضم مواد غذایی است

      معده من محل تبدیل غذا است

      نیازی نیست من بیشتر بخورم غذا همیشه و در همه جا هست

      انجام کار بیشتر ربطی به غذا نداره 

      چالش من نون در وعده نهار بود و هر روز دارم مقداری از اون رو برمی دارم میذارم کنار و به خودم میگم من سیر هستم من سیر شدم  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amiali2020110@gmail.com
      1400/09/29 17:02
      مدت عضویت: 876 روز
      امتیاز کاربر: 260 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 125 کلمه

      بنام خدا 

      سلام خدمت دوستان و استاد عزیز، 

      چالش ۸ معده جای ذخیره غذا نیست بلکه غذا را تبدیل به انرژی می‌کند برای سلامتی بدن ‌.فکر کردن به غذا قدرت چاق کنندگی بیشتری داره تا خوردن غذا ما نباید چون چندین ساعت از منزل بیرون هستیم برای جبران دوبرابر آن چیزی که همیشه میخوریم را بخوریم این پرخوری میشه منجر به چاقی میشه .من همیشه موقع غذا خودم انتخاب می‌کنم مقدار مواد غذایی را چقدر مصرف کنم گاهی همین مقدار کم را هم نمیتونم مصرف کنم .واقعا بخش چالش ها خیلی عالی هستش و آموزه های خیلی خوب هستن .من قبلا هر جا میرفتم لیشتر موقع گرسنه نبودم اما سر،سفره با بقیه غذا میخوردم اما الان هر جا باشم گرسنم نباشه میگم سیرم فعلا بعدا میخورم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/07/25 09:59
      مدت عضویت: 1594 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 579 کلمه

      سلام🙂

      چقدر جالب بود فرمول ترس و نگرانی از آینده حتی روی خوردن ما و ذخیره کردن ما هم که جزئ فرمولهای چاقی هست تاثیر داره به این شکل که ما با وجودیکه الان سیریم به خاطر امکان گرسنگی یا نیاز به مصرف انرژی بیشتر یا احتمال عدم دسترسی به غذا بیشتر میخوریم …واقعا تا حالا فکر نمیکردم که مثلا فرمول ترس از آینده میتونه حتی اینقدر گسترده بشه که روی نحوه خوردن ما هم اثر بذاره…

      خود من همیشه وقتی حرف از ترس از آینده و نگرانی میشد بیشتر مسائل مالی برام مطرح بود وحالا میبینم که یه فرمول ذهنی در تمام جنبه ها تاثیر گذاره حتی نحوه خوردن…

      وقتی داشتم فایل رو گوش میکردم با خودم گفتم منکه این کار رو نمیکنم یا قبلا نمیکردم ولی به یادم اومد که سحرهای ماه رمضان این کار رو انجام میدادیم و برای اینکه مثلا ۱۶ ساعت گرسنگی قراره بکشیم سحر بیشتر میخوردیم که اونو جبران کنه در حالیکه معده یخچال که نیست به محض فرو بردن غذا فرآیند هضم از طریق اضافه کردن شیره معده مترشحه از سلولهای معده شروع میشه و نیم ساعت بعد اولین خروجی از معده به سمت روده کوچیک و فرآیند جذب ویتامینها و …شروع میشه و عملا بعد از چند ساعت هیچ ماده مفید و موثری از مواد غذایی مصرفی داخل روده ها هم نیست چه برسه به معده….

      و این فرمول ترس از آینده است که باعث شده حتی در مورد خوردن هم ما زیاده روی کنیم

      یا به یاد آوردم که قبلا در زمانهایی که قصد سفر داشتیم یا قبل از شروع سفر یا اول سفر کلی میوه و آجیل و هله هوله میخریدم که توی چند ساعت که توی ماشین هستیم مشغول خوردن باشیم یا به اسم اینکه بچه دارم و ممکنه گرسنه بشه کلی خوراکی برمیداشتم در حالیکه بچه ام یا اصلا نمیخورد یا نهایتا یه دونه خوراکی میخورد ولی من کلی میوه و آجیل از خونه برمیداشتم کلی هم خوراکیهای جورواجور از سوپری میخریدم در حالیکه این مدت همون چند تا سفر کوتاه هم که رفتیم حتی فراموش کردم آب هم بردارم و نهایتا از سوپری بین راه خریدیم..و همین تغییر رفتار نشون میدا که این فرموله یه تکونی خورده…

      نکته بعدی که یاد گرفتم این بود که اشکالی نداره اگه گاهی اوقات با وجودیکه میدانیم سیر شدیم ولی اضافه تر میخوربم اونم ۱۰ تا۲۰ درصد …همینکه اکثر اوقات درست رفتار میکنیم مسیرمون درسته و برآیند اون رفتارها به سمت متناسب شدنه….

      استاد فقط یه موضوعی چند روزه فکرم رو درگیر کرده و اونم اینه که چرا اینقدر سرعت تغییرات من کنده؟؟؟؟؟ چرا با وجودیکه خودم احساس میکنم خوب دارم پیش میرم باز هم نتیجه ام ضعیفه؟؟؟ حتی دیشب به قدری نا امید شده بودم که با خودم گفتم بی خیاله هر چی دوره ذهنی لاغر شدن و ثروتمند شدنه…. به نظر خودم انگار فقط دارم درجا میزنم ….و این ذهنم حسابی قدرت گرفته که چه فایده ای داره این همه فایل گوش کردی….. حسم اینه که جمعتر شدم ولی این جمع شدن نه در لباسها خودش رو نشون میده نه کسی بهم میگه…فقط حس خودمه….خلاصه که صبح که بیدار شدم جلوی آینه با خودم گفتم سایز و وزنت مهم نیست حرف دیگران هم مهم نیست مهم حال و روحیه و احساس خودته که مهمه…پس ادامه بده… بارهاحتی با خودم گفتم شاید این منم که اینقدر زمان باید بذارم برای تغییر…و از اینکه بعضی فقط با خوندن یه کتاب یا گذروندن یه دوره در مدت ۶ ماه اینقدر تغییرات شگرفی دارن متعجبم و بارها گفتم کاشکی منم مثل اونا بودم ….یه راهنمایی میکنین لطفا ممنون میشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5961 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 82 کلمه

        سلام و درود
        سرعت تغییر جهان هستی کنده و خیلی وقت ها قابل دیدن با چشم نیست
        تغییر جسم هم از این قاعده پیروی می کنه
        اگه جسم رو تحت نظر بگیریم و مراقب تغییراتش باشیم از تغییر نکردنش خسته میشیم
        اما اگر به زندگی روزمره بپردازیم و مطمئن باشیم جسم ما تغییر میکنه وقنی که ما افکار و رفتار مناسب رو هر روز تکرار کنیم دیگه تمرکزمون از تغییر جسم برداشته میشه و احساس خستگی یا کلافه شدن از تغییر نکردن جسم رو نخواهیم داشت.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار saberizahra80
          1400/07/25 12:31
          مدت عضویت: 1594 روز
          امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 7 کلمه

          سلام

          کاملا درسته استاد.دقیقا گیر من…ممنونم از راهنماییتون🙏

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1400/07/11 16:19
      مدت عضویت: 1676 روز
      امتیاز کاربر: 10461 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 182 کلمه

      سلام استاد من فکر نمیکردم که این چالش خیلی موثر باشه مخصوصا اینکه رایگان بود و انتخاب کرده بودم که دوباره غذا کشیدنم حذف کنم خوب الان واقعا عملکردم عالی و باعث تعجبم شده اینکهدفهمیدم دوباره غذا کشیدن یک نیاز نبوده بلکه یک عادت بوده و انتخاب کردم که دیگه این کار نکنم و اینکه تاکید کنم تکرار این عادت نباید برام بد باشه بلکه یک زمانی از این عادت لذت میبردم ولی الان دوست دارم انتخاب کنم که غذا دوباره نکشم و به راحتی داره دوباره نکشیدن غذا به یک عادت برام تبدیل میشه نکته جالب اینکه من سیر میشم واقعا با غذای بشقابم سیر میشم پس دوباره غذا کشیدن نیاز من نیست بلکه فقط یک عادت و این عادت تا جایی پیش رفته بود که اصلا از غذای بشقابم لذت نمیبردم و نگاهم فقط به دیس غذا برای دوباره کشیدن بود 

      اوایل دوباره کشیدن در حد یک تکه ته دیگ تخفیف دادم و کم کم حتی اون هم حذف کردم 

      و الان گاهی برای اینکه ضعف نکنم یک خرما میزارم دهنم 

      و فهمیدم که اون کار هم انتخاب من بوده و میزارمش کنار 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Somayeh
      1400/05/01 21:20
      مدت عضویت: 1433 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 200 کلمه

      با سلام 

      خوب که فکرمیکنم میبینم این چالش هم ریشه کودکی ما داره اون موقع که میرفتم مدرسه .و کلی خوراکی داخل کیفمون می اشتن تا در مدرسه گرسنه نمونیم و این الگو شد برای ما که اگه جایی میخایم بریم همراه خودمون کلی غذا ببریم تا وقتی گرسنه شدیم غذا برای خوردن داشته باشیم و کلی پول توجیبی برای خرید از بوفه مدرسه .

        واین شد برامون یه عادت . حالا که اینو درک کردیم که معده یخچال خونه نیست که غذاها رو برامون نگه داره . بلکه هرچه بخاد تبدیل به انرژی و مابقی رو دفع میکنه ‌پس برای چی انبارش کنیم .و هرچی بخایم همه جا یافت میشه .

      من هم عادتم اینجوری بود که موقع شام با خانواده شام میخوردم حتی اگه زیاد گرسنه نبودم چون باز حوصله نداشتم موقع خواب گرسنم بشه بیام آشپزخونه . چون خوابم میپره .وبارها پیش اومده که نصفه شب گرسنم میشدم  ولی هیچی نمیخوردم تا صبح که صبحونه بخورم .

      الان که فهمیدم این عادت خودش پیغام قحطی به بدنم میده وباعث پرخوری درمن میشه و این عادتم رو هم ترک میکنم تا یکی از موانع ذهنی که برام شناسایی شد رو رفع کنم تا یک گام به سمت متناسب شدن بردارم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار yasaminhasanloo76@gmail.com
      1400/04/31 16:59
      مدت عضویت: 1103 روز
      امتیاز کاربر: 148 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 141 کلمه

      به نام خدا  

      سلام بله اکثرا دیده میشه که افراد با اضافه وزن با غذا احساسی برخورد میکنن و برای خوردن بهانه و دلیل و منطق میارن و منطقی کردن باعث میشه که اون موضوع در ذهنمون طبیعی بشه اما انتخاب این رفتار نتیجه رو خراب میکنه ما تنها انتخاب و دلیلمون برای خوردن باید گشنگی باشه گشنگی واقعی نه موضوعات دیگه ما باید این انتخاب رو عادت کنیم که معده خیلی کوچیک هست و وارد کردن غذا های الکی به بدن به مرورو نتیجه درستی نداره اما ماباید این انتخاب رو داشته باشیم فقط زمان گرسنگی غذا بخوریم سیر شدم رو درک کنیم و به انتخاب درست مواد غذایی رو انتخاب کنیم  قبل هر خوردن فکر کنیم  باید زیاد خوردن رو  در ذهنمون رنج کنیم و به اندازه خوردن رو لذت  کاملا بر عکس گذشته ممنون از شما اقای عطارروشن 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار laleh_rhmn
      1400/04/21 07:31
      مدت عضویت: 1328 روز
      امتیاز کاربر: 583 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 540 کلمه

      به نام خداوند هستی بخش آگاهی دهندهسلامآگاهی هشتم  از چالش من اینو نخوردم درباره برخورد ما با مواد غذایی هست، فرمول اشتباه ذهنی ما این است که معده محل انبار مواد غذایی است و انبار میکنیم تا یک موقع در موقعیتی گرسنه نشیم در حالی که همین گرسنگی و حس سبکی حال خوبی رو ایجاد میکنه و حس لاغری بیشتر رو میده ولی از گرسنه شدن هامون ترس داریم، اصلا وقتی میخوایم رژیم بگیریم و یا روزه بگیریم از اینکه نکنه گرسنه بشیم  نگرانیم، اگه گرسنه بشیم چیکار کنیم، دیگه چیزی نیست بخوریم پس الان در حد خفه شدن میخوریم 😬 و بی حال میشیم، بعد شم از ترس گرسنگی بی حال میشیم 😁اصلا یک اوضایی میشه که تصور کردن اش هم دشواره،و مقصر همین ترس و نگرانی است که تمام وجودمون رو گرفتهاگه فقط به اون حس خوبه فکر کنیم، مثلا با غذا خوردن بیش از حد سیری، فشاری ایجاد میشه که بسیار ناخوشایند هست و لذتی به همراه نداره پس نباید اون لقمه اضافه گذاشته بشه چون حس بدی میده و از حس گرسنگی هم استقبال بشه که حس خوبی هستش وحس تناسب بیشتر یه حس جدید و متفاوت هست که بهتره اون حس رو هم تجربه کنیم و شاید بخواهیم کمی هم بیشتر باهاش در صلح باشیم اینکه نگرانی از بابت مواد غذایی نداشته باشیم رو زمانی که رژیم لاغری میگرفتم و استپ میکردم زیاد شنیده بودم که زنگ خطری برای ذهن است و در برابر کمبود مواد غذایی جبهه میگیره و هر مواد غذایی که وارد بدن میشه به صورت چربی ذخیره میشه و از اون به بعده که با مصرف کم مواد باز هم چاق میشوید چون ذهن در حالت بحرانی و نگرانی از کمبود مواد غذایی قرار دارد  و این آرامش را خودمان باید ایجاد کنیم یا اینکه بگوییم من سیرم /من بهترین انتخاب رو انجام می‌دهم /هر وقت بخواهم میتوانم بخورم/همیشه هر غذایی را میتوانم سفارش دهم /کمبودی وجود نداره

      اگر نگران اوضاع زندگی خود در آینده باشیم نشان دهنده ایجاد فرمول “نگران آینده بودن” در ذهن مون رو داره

      • نگران وضعیت سلامتی خود بودن در حالی که در سلامتی کامل هستیم.
      • نگران آینده مالی یا کسب و کار خود بودن در حالی که در شرایط خوب مالی و شغلی هستیم
      • نگران آینده فرزند خود بودن در حالی که شرایط فعلی مساعد است.

      و بسیاری از نگرانی دیگر نشان از ایجاد و تثبیت فرمول “نگران آینده بودن” در ذهن ما را داره

       که همین فرمول “نگران آینده بودن” به واسطه موضوعاتی کاملا بی ارتباط به چاقی در ذهن ما تشکیل شده است، اما به وفور در رفتارهای چاق کننده ما تاثیرگذار است.

      چاق شدن ما هیچ ارتباطی با مواد غذایی ندارد بلکه نحوه استفاده ما از مواد غذایی و نگرانی ما می تواند باعث به خطر انداختن وضعیت سلامتی ما شود.

       دیروز پسرم کوکو سرخ می‌کرد و بهم یه تیکه تعارف کرد بخورم ، من گفتم نه تا ناهار چیزی نمونده الان هم گرسنه نیستم دلیلی نداره ریزه خواری کنم حتی این مقدار کم رو  

      و یا حتی الان دیگه اصرار ندارم که بچه هام غذایی که دوست ندارن رو به زور بخورن

       و یا یک ظرف دربدار کنار سفره میارم و هر کس به هر مقدار نخورد رو داخل ظرف دربدار میریزم و برای یک وعده دیگه که کسی گرسنه باشه بخوره، یا این روش از اون مقدار کم ولی اضافه خلاص میشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 580 کلمه

      سلام به دوستان تناسب💥💥💥💥

      بعد از گوش کردن به این فایل بسیار ارزنده داشتم فکر میکردم که واقعا بچه های ما با الگوهای کاملا متناسب به دنیا میان و این ما هستیم که این الگوها رو در ذهن اونا خراب میکنیم یکی از ویژگی های انسانهای متناسب غذا نخوردن در وقت وساعت معین هست من این ویژگی رو در فرزندانم مبیبنم هر چند که تمایل زیادی به کنترل ساعت خوردنشون داشتم ولی الان دست از این رفتار کنترل گرم برداشتم امروز صبح پسرم ساعت ۹ صبحانه اش رو خورد و ساعت یک و نیم هم ناهار ولی دخترم دیر بیدارشد و صبحانه رو دیر خورد موقع ناهار میلی به خوردن داشت ومن برخلاف قبل اصلا مجبورش نکردم که بخور گشنه میمونی بزرگ نمیشی کوتاه میمونی و از این حرفها .

      ساعت ۴ که همسرم برگشت دخترم گفت منم غدا میخوام و من غذاش رو اماده کردم و جالب بود که پسرم گفت مامان میشه مربای آلبالو با  نون بخورم منم گفتم آره یعنی دیگه نگفتم نه مربا مال صبحه الان نمیشه و این حرفها.

      این نشون میده بچه های من برخلاف من فکر نمیکنن که باید صبحانه رو اول روز بخورن تا انرژی داشته باشن یا کامل بخورن که تا وعده بعدی گرسنه نباشن من خودم خیلی وقتها از روی اجبار میخوردم .

      یادمه یه رژیمی بود به نام ۱۶ به ۸ یعنی باید از ساعت ۸ شب تا فردا ۱۲ ظهر چیزی نمی‌خورد و فقط ۸ ساعت وقتت خوردن داشتی و من تو اون ۸ ساعت سعی میکردم تمام نیازهای تغذیه ای بدنم رو رفع کنم😀😀😀 الان فهمیدم دلیل شکست من در اون رژیم ترس من از گرسنه بودن بود و اگه این ترس رو نداشتم چه بسا لاغر میشدم مثال دیگه ای که از این الگو برای من تداعی شد دوتا خانمی بودند که برای نظافت راه پله ساختمون میومدن با تمام احترامی که برای کارشون قائل هستم باید بگم عدم دسترسی به مواد غذایی به هر دلیلی نمیتونه سبب لاغری باشه چون این خانمها با وضع مالی تقریبا یکسان یکیشون چاق بود یکی لاغر و با اینکه دوتا بچه داشت کاملا متناسب بود من گاهی اوقات ازشون میخوام برای ناهار پیش من بیان یادمه یه روز اون خانم متناسب عجله داشت و من برنجم خوب دم نکشیده بود اون میخواست برای کاری تا غروب جایی بره و کارش هم سخت بود یعنی شستن فرش وقتی شروع کرد به خوردن بلافاصله عذرخواهی کرد و حجم زیادی از برنجش رو برگردوند و گفت دم نکشیده من اصرار کردم مرغش رو بخوره ولی قبول نکرد و گفت همین کافیه بهش گفتم اخه اینجوری که نمیشه میخوای بری سرکار و گرسنه ات میشه این برداشت من از ذهن چاقم بود ولی رفتار اون برداشت فکری اش از ذهن متناسبش بود اون برام تعریف کرد که اصلا غذا درست کردن سر ساعت و خوردنش براش اهمیتی نداره و هر وقت پیش اومد یه چیزی درست میکنه و میخوره در صورتی که من همیشه از روز قبل   میدونم فردا باید جی بپزم و چی بخورم تحلیل رفتارهای این خانم برام بسیار جالب بود کاملا برخلاف من فکر می‌کرد 

      اونحا بود که فهمیدم این هنر نیست که به بچه هام یاد بدم من یه مادر نمونه ام که همیشه برای خوردن شما چیزی تو یخچال هست حتی خیلی وقتها برخلاف مادرهای دیگه که از خوردن زیاد بجه هاشون خوشحال  میشن،  به پسرم تذکر میدم از روی هوس چیزی نخوره مثل  بستنی بعد از غذا درسته الان لاغر و متناسبه ولی میدونم تکرار این رفتار اشتباه بذر  چاقی رو در وجودش میکاره و کم کم اثراتش رو مشخص میکنه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/03/28 22:51
      مدت عضویت: 1222 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,037 کلمه

      سلام لحظه هاتون بهشت 🕊🌷

      چاقی ما نتیجه انبوه فرمول های ذهنی چاق در ذهنمون هست و اما چه طور این فرمول ها به چاقی تبدیل می شوند؟تمام عواملی که ما برای چاقی خود در نظر داریم مثل ارث و ژنتیک و کم تحرکی و خواب زیاد و حرص و جوش همه باعث تبدیل به چاقی ما می شوند.و تنها عامل چاقی ما خودمان هستیم و شاید عجیب باشه خودمون با لذت و به راحتی در مسیر چاقی قرار گرفتیم و بعد خودمان هم می خواهیم از چاقی رها شویم .

      تمام افراد چاق در سعی و تلاشند که از چاقی رها شوند و با رژیم گرفتن و یا عمل جراحی و ورزش کردن به سختی تلاش می کنند اما نتیجه ای نمی گیرند چرا ؟!

      چون جسم قدرت تغییر دادن ذهن رو نداره و ما هر چقدر هم به جسممون فشار وارد کنیم در نهایت ذهن چاقی داریم که دستورات چاقی صادر می کند .

      و چرا چاق شدن انقدر سریع و راحت اتفاق می افته !؟چون که در مدت طولانی و با سرعتی یکنواخت در مسیر چاقی حرکت کردیم مثلا (۱۰۰متر به سمت چاقی)اما گاهی با تصمیم و اراده خواسته ایم که در مسیر لاغری قرار بگیریم و مثلا (۵۰متر به سمت لاغری)و بعد هم مسیر را رها کردیم بنابراین نتیجه چاقی بوده و دلیل دیگرش این هست که به دلیل این حرکت در مدت زمانی به صورت یکنواخت در ذهن ما از خودمان تصویر ذهنی چاق به وجود آمده و نقشه ی ذهنی چاق ترسیم شده و به راحتی داره مسیر طی میشه .

      تنها روش ساده و ماندگار لاغر شدن آموزش ذهنی لاغری است ⭐️

      برای عملکرد بهتر در مسیر لاغری باید نسبت به عملکرد ذهن و تاثیر افکار و باورها در واقعیت زندگیمون شناخت پیدا کنیم و تنها با ورودی های ذهن مثبت و تکرار و تمرین و تجزیه و تحلیل فکری و نوشتن این شناخت حاصل میشه و همانطور که ما سالها در تلاش بودیم رفتار و عادتهامون رو تغییر بدیم ولی امکانپذیر نبود و امروز به لطف خداوند و اآموزه های استاد گرامی به اینصورت که اول فرمول ذهنی تکرار شونده رو شناسایی کردیم و بعد با تغییرات جزئی در آن به راحتی رفتار رو تغییر دادیم و توانستیم این کار رو به سادگی انجام بدیم با آگاه شدن نسبت به دیگر فرمول های تکرار شونده ذهنمون در جنبه های دیگر زندگی (ثروت و سلامتی و روابط و غیره )می توانیم بر فرمولها و عادت و رفتارهامون  تأثیر گذار باشیم و قوانین جهان به گونه ای هستند که وقتی ما به شناخت  و درک آن ها می رسیم در گوشه گوشه های زندگیمون خودشون رو نشون می دهند .

      یک فرمول ذهنی که در ذهن همه ی انسانها وجود داره ترس از آینده است یعنی با ورودی های منفی به ذهن و دیدن رخداد هایی این فرمول در ذهنمون به وجود آمده و همیشه نگران آینده هستیم که چی میخواد بشه ⁉️

      و این به دلیل این هست که ذهن برای حفظ بقا و محافظت از ما از آینده که براش روشن و واضح نیست می ترسه ‼️

      اگر شرایط مالی ما الان خوبه چرا نگران آینده ایم؟ 

      اگر شرایط تربیتی فرزند ما الان خوبه چرا نگران آینده اش هستیم؟ 

      اگر شرایط روابطی ما الان خوبه چرا باید نگران آینده باشیم که چی میشه !؟یا نکنه ؟!

      اگر الان در سلامت کامل هستیم چرا نگران آینده هستیم پیر بشیم چی میشه ؟!

      این فرمول ذهنی روی ذهن چاق افراد تأثیر بسزایی داره و خودشو اینطور نشون میده که فردچاق همش نگرانه که اگر گرسنه بمونم ؟فردا چی بخورم ؟اگر ضعف کنم ؟انرژیم کم بشه ؟اون مکان که می خوام برم دسترسی به غذا نداشته باشم ؟!

      اما در ذهن یک فرد متناسب فرمول ترس از آینده نسبت به چاقی وجود نداااارد ⭐️

      ممکنه در جنبه های دیگر زندگی ترس از آینده داشته باشه اما چون فرمول ذهنی چاق نداره نگران غذا نیست که نباشه یا گرسنه بمونه یا انرژیش کم بشه 

      و اما این فرمول ذهنی (ترس از آینده )در افراد چاق به این صورته که فکر می کنند معده اونها غذا ذخیره می کنه که خیلی در ماه رمضان این موضوع به چشم میخوره و فرد وقت سحر انقدر پرخوری می کنه که بتونه تا افطار انرژی داشته باشه ولی مسئله اینجاست که معده ما یخچال نیست که بتونیم در اون مواد غذایی رو ذخیره کنیم و به صورت مرحله ای استفاده کنیم و هر چقدر هم اضافه تر مصرف داشته باشیم طی چندساعت در روند هضم و جذب و دفع قرار می گیره و کلا ما نباید تعریفی برای خوردن داشته باشیم و اصلا خوردن چاق نمی کنه بلکه نحوه ی عملکرد ماست که چاقمون می کنه ⭐️

      برای مثال از چاقو می توان برای پخت و پز و سهولت در کارها استفاده کرد و عملکرد دیگه اینه که ما به چیزی آسیب بزنیم و هر دلیلی که برای خوردن داریم رو باید در ذهنمون اصلاح کنیم 

      امروز کارم زیاده ممکنه انرژی کم بیارم و یا مهمان دارم 

      و یا مسیر طولانیه گرسنم میشه و شاید اون محل غذا نباشه و تمام این دلالیل باعث پرخوری وعده غذایی ما میشه و باید به مرور اصلاحش کنیم

      و خبر خوب اینه که حتی اگر ما اشتباهاتی هم داشته باشیم یعنی گاهی ۱۰درصد اضافه تر غذا مصرف کنیم اما نسبت به رفتار صحیحی که داریم و بیشتر از اشتباهاتمون هست نتیجه مثبت میگیریم 😍🙏🏻

      🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 

      من امروز خیلی از خودم راضی هستم چندین بار پیش اومد که ریزه خواری کنم ولی گفتم من سیرم 😇و از همه مهمتر کمی گرسنه بودم ولی خیلی نه خواستیم بریم بیرون و نجوایی می گفت طبق عادت یک لقمه بردار گرسنه ات میشه ضعف می کنیا و اینا! گفتم نه نمی خوام دوس ندارم 😜می خوام انتخاب کنم 👍و چندساعتی هم بیرون بودیم اما من توجهی نداشتم به پیغام گرسنگی و یک حس عالی در من به وجود اومد و برگشتیم خونه و من خیلی ریلکس و آروم به اندازه ی نیاز بدنم غذا مصرف کردم یه دختر سه ساله هم دارم قبلاها وقتی براش لقمه می گرفتم

      و یهو منصرف می شد از خوردن می گفتم باید یخوری

      زشته غذا بمونه 🙄اینم یه فرموله !!!اما الان وقتی می گه نمی خوام و لقمه هم مونده میگم آفرین که انقدر قدرتمندی و می گی نه ‼️الان میندازیمش سطل آشغال 😇😍بچه متعجب شده 😂

      احساس سبکی هم دارم یعنی هرروز مشتاقانه به سمت طبیعی شدنم در حرکتم خداروشکر 🙏🏻عاااشقتم ❤️

      سپاسگزارم که تونستم کمی از ترسهامو به ایمان تبدیل کنم 🍃🌸🌿🌸🌿🌸🍃

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/03/13 19:59
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 27801 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 799 کلمه

      فایل تصویری امروز :

      یکی از موضوعات مهم در واکنش به مواد غذایی برخورد ما با مواد غذایی هست .

      برای خوردنها تعریف نداشته باش که مثلا سیرم   ولی چون کلی کار عقب مانده  دارم و یا  مهمان دارم غذام رو خوردم و یا من سیرم اما چوت کلی پیاده روی  دارم غدام رو خوردم و یا من سیرم ولی چون ….

      پس بدونید برای  خوردن تعریف نداشته باشید  مثلا :  من خوردم چون نمیشه تا چند ساعت دیگه غدا بخورم 

       نکته :من هیچ وفت نباید قبل از نیاز بدنم غدا بخورم 

       در واقع بدونید به این شکل نیست جسم ما هیچ وقت غدا رو اندخته نمیکنه و لی بعضیا فکر میکنن معده ی ما مثل یخچال و فریز هست و غذ ا رو نگهداری میکنه اما به این شکل نیست هر وقت غذا بخوریم کمی بعد اون هضم میشه و تبدیل به به انرژی میشه پس معده یخچال نیست 

      خوردن هایی رو که تبدیل به انرژی میشه رو نباید انجام بدیم پس نگران نباشید که ممکنه غدا نباشه و غدا به من نرسه و  غدا بیشتر بخورید 

      نکته :با این پیش فرض  که غدا ممکنه نباشه بیشتر نخور 

      مثلا من قبلا اگر قرار بود کاری انجام بدم و چند ساعت باید بیرون خونه باشم بیشتر میخوردم 

      و یا در سفر از ترس اینکه نکنه در وعده ی بعدی غدا نباشه نباید بیشتر بخوریم چون هر  غذایی  رو بخواهی به راحتی میشه تهییه کرد از این افکار داشته باش  که همه چیز به مقدار زیاد همیشه هست که آرامش  داشته باشی و نخواهی غدا دخیره کنی

      چون خیلی فرمانهای غلط هست  که چون تو کار کردی چون تو مهمان داری چون تو سفری باید بیشتر بخوری 

      ولی به خودت بگو نیاز نیست بیشتر بخورم چون معده ی من یخچال نیست که داخلش غذا دخیره کنم  و در ماه رمضان خیلی ین قضیه خودش رو نشون میده .

       هر وقت غدا بخورم تا چند ساعت بعد غذا هضم میشه و تبدیل به انرژی  میشه پس معده محل ذخیره ی غدا نیست و  به اندازه بخور .

      هر وقت خطایی داشتین ناراحت نباشین و بگین تعداد رفتارهای صحیح من چون از اشتباهاتم  بیشتر هست پس من موفق میشم 

      دو نکته ی مهم :

      *معده محل ذخیره نیست محل تبدیل هست 

      *و از ترس اینکه غدا نباشه نباید غذا ذخیره کنیم 

      برداشت من :

      واقعا زبان چاقی مشترک هست  چقدر من قبلا  اینطور  فکر میکردم دقیقا همین طور که استاد در فایل گفتن من در سفرها همیشه همین افکار رو داشتم و همیشه این ترس رو داشتم که سیر بخورم چون معلوم نیست وعده ی بعدی رو در چه ساعتی بخوریم و یا   در ماه رمضان دقیقا همین ترس از نبودن در وعده ی بعدی من رو چنان وادار به خوردن میکرد که دل درد و حالت تهوع شدید میگرفتم و خیلی حالم بد میشد و یا وقتی بدونم خیلی کار دارم و یا وقتی ورزش میکردم با این فکر که  چون فعالیت داشتم راحت شامم رو ولی رژیمی و اما حتما باید  میخوردم چه گرسنه بودم یا نبودم من میخوردم و حتی وقتی غذای خوشمزه ای و یا مورد علاقه ی من بود از ترس اینکه نکنه در وعده ی بعدی نباشه زیاد میخوردم  و یا حتی  وقتی خونه ی مادرم میرفتم   فلان عدا رو داشت میگفتم از این غذا  که همیشه نیست باید بخورم ولی حالا  مدتها هست که اینطور رفتار نکردم و لی میفهمم  چقدر اشتباه فکر میکردم و چقدر ذهن من ترسو بود  به جای این همه ترس و نگرانی از نبودن و کمبود و قحطی و ….باید به خودم بگم که همیشه غدا در همه جا هست  و نیاز به ذخیره نیست و پرخوری نکن که این کار شیطانی و نادرستی هست .

       و دوم اینکه معده ی من اصلا محل ذخیره  ی غدا نیست و این کار یخچال و فریز خونه هست و در واقع بعد از مدت کمی غدا در معده هضم و تبدیل به انرژی میشه پس در هر وعده باید به اندازه ی نیاز همون وعده باید خورد و زیاده روی نکنید همین اضافه ها کار رو خراب میکنه و ما رو چاق میکنه اگر به اندازه غذا وارد بدن ما بشه هیچ ذخیره ای در بدن به صورت چربی  صورت نمیگیره و ما چاق نمیشیم 

      پس بدون  هیچ بهانه ای باید  غذا  بخورم و بدون هیچ پیش فرضی من نباید شروع به خوردن بکنم و فقط در موقع گرسنگی به اندازه نیاز باید بخوریم و اگر یه جاهایی خطا داشتیم هیچ وقت ناامید و ناراحت نشیم و  تمام تمرکز خودمون رو به سمت رفتارهای صحیح ببریم و بگیم چون تعداد اونها بیشتر هست پس من قطعا موفق میشم .

      پس ذهن عزیزم تو با من هماهنگ شو و بپذیر من به اندازه نیازم که سیر شدم بیشتر نمیخوام و هر وقت جسم من  به غدا نیاز داشت من غدا میخورم و هیچ کمبود و نبودن عدایی و قحطی در کار نیست فقط تغییرات  جدید و باورهای جدید رو با من هماهنگ شوو جایگزین کن چون من در مسیر تغییرم ….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sudehfallah@gmail.com
      1399/11/28 18:22
      مدت عضویت: 1244 روز
      امتیاز کاربر: 2673 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 75 کلمه

      عالی بود .من از حرف های شما چیزی برداشت کردم،وقتی میترسیم یعنی نگرانیم،وقتی نگرانیم یعنی باور کافی به خودمون نداریم و باور کافی نداشتن یعنی قدرت رو از دست خودمون گرفتیم و وقتی ذهن فکر کنه نسبت به مواد غذایی ناتوان هست ،هرگز به نتیجه نخواهیم رسید..پس آرامش ذهنی برای متناسب شدن از هرچیزی مهم تره و زیباترین مرحله در این مسیر ،همین آرامش هست ..خوشحالم و ممنون از خداوند که در این راه هستم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Labkhande zemestan
      1399/11/23 10:21
      مدت عضویت: 1236 روز
      امتیاز کاربر: 11362 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 445 کلمه

      سلام روز بخیر
      در مورد نگرانی از این ک وعده بعدی من غذا برا خوردن ندارم یا نمیشه خورد در ماه رمضان بیشتر پیش میومد ک بیش از نیاز بدنم مصرف کنم چون بقیه میکفتن ک تا غروب قراره چیزی نخوریم و بالاخره زیاد خوردن در وعده های افطار و مخصوصا سحری باعث میشه در طول روز ضعف نکنیم و بدن کم نیاره و از این حرفا،در حالی ک من هر وق وعده سحری رو بیشتر میخوردم اونروز حالم خوب نمیشد و حس خوبی نداشتم ☹️ و مورد دیگه اینکه مامانم همیشه وقتی جایی دعوت بودیم عصر همیشه میگف بیایین ی چیزی بخورین شاید شامو دیر دادن و‌گشنتون شد و اینها باعث میشد ک ما بدون نیاز در موقعی ک لازم نداریم و فقط بخاطر ی باور ک شاید غذا دیر برسه و گشنمون بشه و ضعف کنیم میخوردیم ،و‌گذاشتن شکلات ویا بیسکوییت کوچیک توی کیف دستیمون ک شاید بیرون یهو گشنمون شد و خواستیم بخوریم ک همه ی اینها باعث وسوسه شدن و خوردن بی جا میشد چون دلیلی نداره ک من فکر چن ساعت دیگه باشم ،اصلا ب فرض ک من بیرون گرسنم بشه خب همون موقع ی چیزی تهیه میکنم و میخورم خب همینی ک از خونه هم میخوام بردارم براش پول دادم ب جای اینکه از قبل برا خودم نقشه خوردن بکشم و در ذهن پیش بینی گرسنگی بکنم صبر میکنم و ب خودم میگم هر وق هرجا نیاز ب خوردن داشتی همه چی هست و میشه تهیه کرد و اینجوری ذهنم آرامش میگیره ، ماها عادت کردیم ک و تمام عمر با این باورها جلو رفتیم مثلا میخواییم بریم سفر قبلش فکر خوردن و گرسنگی تو ماشین و این چیزا میشیم لقمه برمیداریم کلی خوراکی تهیه میکنیم و همینا باعث میشه بدون نیاز بخوریم در حالی امروزه توی مسیر همه جا مغازه هست و میشه همون خوراکیارو هر وق ک نیاز داشتیم نگه داریم و ب مقدار نیاز خریداری کنیم اینجوری هم اصراف نمیشه هم ب اندازه مصرف میگیریم و جا گیر نمیشه برامون و هم نیاز بدنمونو وقتی ک لازم داره برطرف میکنیم ن بی مورد ومصرف و خوردن بی جاو اضافه 🙄🙄🙄 من نصف فایلو گوش داده بود و اومدم اینجا چیزایی ک ذهنم مرور میشدو نوشتم و بعد رفتم ادامه فایلو ببینم ک دیدم استاد شما هم از نگرانی هایی ک همه برای پیدا نکردن غذاتوی مسافرت گفتین و برام خیلی حالب بود ک همونها در ذهن منم مرور میشد حتی قبل گوش دادن فایل 😊 و الانم برم شکلاتای ک تو کیفم گذاشتم ک اگه بیرون ضعف کردم یافشارم افتادبخورمو در ببارم از کیفم و نگران بعد نباشم چون هر وق هر جا لازم داشتم کلی مغازه و فروشگاه هست و میتونم تهیه کنم 🙈

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Faezeh.senobari.59
      1399/11/11 17:27
      مدت عضویت: 1490 روز
      امتیاز کاربر: 505 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 170 کلمه

      سلام استاد عزیز ودوستان همراه
      واقعا چقدر افکار مشابهی داریم .منم همیشه نگران غذا خوردنم بودم واین را به بچه ها نسبت می دادم که بچه ها گرسنه نشن بنابراین یا کلی غذا وخوراکی برمیداشتم .وزمانی هم که وقت خوردن میشد کلی میخوردم.از ترس گرسنگی.
      ولی خدا رو شکر الان خیلی کمرنگ شده نمیگم نیست ولی با یادگیری های جدیدم اونو کمرنگ تر کردم .فایل امروز هم که دست ذهنم را برام رو کرد….😉😉😉😉
      راستی من امروز گرسنه که شدم بودم یک فرق بسیار جالب با قبلا دیدم اینکه انتخاب دیگه ای داشتم واین انتخاب مثل انتخابهای قبلی نبود.
      چند قاشق کوچولو از مواد غذایی خوردم تو ماشین .همسرم گفت که تو بخور من خریدها را میکنم.ولی جواب من امروز متفاوت بود
      که سیر شدم🤭🤭😍🤗
      کلمه سیری برای من قبلا مفهوم دیگه ای داشت.این نشون میداد که من دارم تو مسیر حرکت میکنم استاد عزیز از اینکه تو مسافرت هم براتون مهمه که فایل بزارید واستمرار داشته باشید لذت بردم وسعی میکنم این رفتارتون را الگوی خودم قرار بدم .بازم ممنونم بابت درسهای فوق العادتون🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fereshtehgeranpayeh
      1399/11/11 02:24
      مدت عضویت: 1568 روز
      امتیاز کاربر: 17262 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 229 کلمه

      با عرض سلام و وقت بخیر
      استاد وقتی شمارو در مسافرت دیدم یادم افتاد که زمان مسافرت همسرم می گفت وسایل رو جمع کن مخصوصا شمال که می رفتیم باید تمام وسایل رو با خودم می بردم حتی باید حساب وعده های غذایی رو هم داشتم چون اگه چیزی کم میومد یا یادم می رفت همسرم امکان نداشت بره بخره و مرتب سرزنش می شدم وقتی یادم میاد که چه استرسی داشتم زمان مسافرت حالا می فهمم چرا انقدر از مسافرت رفتن بدم میاد و خرید خونه هم با من بوده و هست البته یه فرق بزرگ داره الان دیگه پسرام بزرگ شدن و خیلی کمکم می کنن ولی اون موقع دست تنها و بدون ماشین باید همه چیزا رو تهیه می کردم و برای این که چیزی کم نباشه تا سرزنش نشم تا می تونستم انبار می کردم و حالا می فهمم که چرا بیشتر می خوردم چون روی غذاخوردنم هم تاثیر گذاشته بود و این شد الگوی من که هر چیزی رو ذخیره کنم هنوز هم این عادت رو دارم حتی برای لباس زیر تا می تونم ذخیره می کنم که تموم نشه ولی الان می دونم که بدنم انبار و یخچال نیست که بخوام برای روز مبادا انبار کنم و تا حدود زیادی هم موفق شدم ولی باید با تمرین بیشتر و استمرار کاملا این الگو از ذهنم بیرون کنم با امید خدا حتما موفق میشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ریحانه دوست محمدی
      1399/11/09 09:21
      مدت عضویت: 1225 روز
      امتیاز کاربر: 425 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 257 کلمه

      سلام…. منم این اتفاق برام قبلا خیلی افتاده که کلی بهونه داشتم برای خوردن اضافی… بیشتر وقتا وقتی رستوران میرفتم، بخاطر اینکه غذا داغه، میگفتم تو ذهنم الان داغه، مزه میده بخوری، بمونه سرد میشه این لذتو نداره، همونجا دوبرابر حجم غذا وارد معده ی بیچارم میکردم.. حتی یشب یادمه که بعد از چن تیکه پیتزا من سیر شدم، اونجا بجای اینکه خشحال باشم ازاینکه زود سیر شدم، ناراحت بودم و میگفتم سرمیز، حیف، چه زودسیر شدم امشب، تازه یکی هم اضافه سفارش داده بودم و غصم چن برابر بود. که الان داغه حال میده بخوری و همونشب به حدی خوردم که اخرشب از پرخوری حال خوبی نداشتم متاسفانه.این حالو همیشه بعداز خوردن فست فود داشتم. چون فقط ازروی دوست داشتن اضافه تر از حد نیاز میخوردم. این اتفاق خیلی افتاده. حتی پسرم که از خواب بیدار میشد بهش میگفتم، صبحونه بخور که تا ظهر غذا آماده بشه، چیزی نیس بخوری، مخصوصا وقتی مهمونی بودیم، سرسفره ناهار یاشام، خودم یاپسرم رو تشویق میکردم الان بخوریم پرس غذامونو. چون به محضی که سفره جمع بشه، دیگه تاوقتی اونجاباشیم، غذایی نیس که بخوریم. و چقدر غذای اضافی وارد معده خودم و پاره تنم کردم.دقیقا دیشب یکی از دوستام بهونه برای خوردنش اورد و گفت چون میگرن دارم باید بخورم. غافل ازاینکه چه ضرری به جسمش وارد میکنه… . خداروهزاربار شکر که الان چقدر تغییر کرده سطح آگاهیم و روش خوردنم. و خودم برای جسمم، برای جسم فرزندم، ارزش قایلم، و طوری غذا میخورم که بدنم همون مقدارو نیاز داره، بدنم دعام کنه، و اذیت نشه برای هضم غذا… یاعلی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 239 کلمه

      سلام به دوستان مسیر تناسب
      وقتی این فایل رو گوش کردم علیرغم کوتاه بودنش موجی از پیامها به ذهنم خطور کرد و متعجب شدم از هجوم اینهمه اطلاعات که در پس ذهنم نسبت به این مسئله داشتم
      ۱. بهانه اول بخور چون دونفری که دوران بارداری خانمها اتفاق میفته و عامل اضافه وزنه بی رویه اس
      ۲. بخور چون اگه گرسنه ات بشه فشارت میفته و عصبی میشی بهانه یکی از آشنایان برای تغذیه بی موقع بچه هاش
      ۳. بخور لین ماده قوت داره تا غروب سیر نگه میداره
      ۴. من نمیدونم جرا هر وقت میام مسافرت اشتهام زیاد میشه
      ۵ خانمها : نمیدونم چرا در روزهای خاصی هوس شیرینی جات میکنیم
      ۶ بخوریم تو مهمونی سر شام‌نگن چقدر گرسنه شون بود
      ۷ اینو بعد از غذا بخوریم چون به هضم اون کمک میکنه
      ۸ این ماده رو بخوریم چون ارگانیکه و سالم
      ۹ به بچه بیشتر از نیازشون غذا میدیم چون در سن رشد هستن
      ۱۰ اینو حتما بخوریم چون الان تو فصل اون هستیم دیگه گیرمون نمیاد
      ۱۱ حتما غذای این شهر یا کشور رو بخوریم چون خاصه حتی
      ۱۲ اینو بخوریم چون مصلح ماده غذایی قبلیه
      ۱۳ سالاد و سبزی زیاد بخوریم جون چربی سوزه و کالری منفی داره
      ۱۴ قبل غذات یه سیب بخور چون سی نگه میداره
      ۱۵ صبحانه رو خیلی کامل بخور چون تمامی انرژی میکنه و در کل روز میسوزه و تبدیل به انرژی میشه
      ۱۶ بخور ایهنمه کار کردی خسته شدی
      ۱۷ و بهانه های عجیب و غریب دیگه😄😄
      امیدوارم دوستان عزیز لیست منو تکمیل کنن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghazalgolipur
      1399/10/09 17:57
      مدت عضویت: 1423 روز
      امتیاز کاربر: 3396 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 316 کلمه

      یکی از عادت هایی که افراد چاق دارن اینکه برای خوردن خودشون تعریف دارن !
      مثلا الان زیاد بخورم که امروز قراره فعالیت زیادی داشته باشم…..در اصل من در این مواقع اسم بهونه رو روش میزارم و به خودم یاد آوری میکنم که بهدنه نیار برای خوردن !
      درهیچ شرایطی جز گرسنه بودن نباید غذا خورد وگرنه بقیه نه تنها به انرژی تبدیل نمیشه بلکه به آشغال تبدیل میشه و جسم ما به سطل آشغال!

      مورد بعدی نگران بودن از گشنگی :این حالت بخاطر و جود فرمول های چاقی در ما شکل میگیره چون افراد متناسب هیچوقت نگران گرسنه شدن خودشون در آینده نیستن با اینکه همیشه فکر میکردم خیلی خوب درراه لاغری و تغییر فرمول های چاقی هستم الان متوجه شدم که بله این مورد در منم وجود داره و همیشه سر شب نگران اینم که آخر شب گرسنه میشم چیکار کنم و از همون اوایل شب دنبال غذا و خوراکی میگردم برای آخر شب!
      این برای وجود فرمول چاقی در منه و من سعی در رفعشون میکنم که مرحله بعد از شناخته….
      البته این ترس رو به نوعی دیگه هم در خووم دیدم مثلا این که الان این شیرینی رو بخورم دیگه پیدا نمیشه مثل این
      یا این غذا رو بخورم با اینکه سیرم دیگه معلوم نیست کی ازینا داشته باشیم که به لطف خدا تا حد خیلی زیادی از این رو رفع کردم در خودم
      و اصلاح فرمول=رفتار صحیح
      جسم من سطل آشغال و معده من یخچال نیست که مواد غذایی در آن نگه داری شه برای بعدا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار emangholi azade
      1399/10/02 00:23
      مدت عضویت: 1691 روز
      امتیاز کاربر: 1430 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 159 کلمه

      به نام خدا سلام
      ذخیره کردن غذا درمعده مثل ذخیره کردن آب درآبکش میمونه بااینکار نه تنها نمیشه آبی ذخیره کردبلکه باعث خیس شدن فضای اطراف وکثیف شدن فضا میشود ووقتی غذارو هم درمعده میخواهیم ذخیره کنیم همین حالت میشود نه تنها آن غذادر معده ذخیره نمیشود بلکه فضای بدن را خراب وآلوده میکند وبایدتازه زحمت زیادی برای پاکسازی آن بکنیم همانقدر که نباید بدن رادر حالت قحطی قرار بدهیم نباید ذخیره هم درآن انجام بدهیم چون بدن ما انبار نیست واگر آن را تبدیل به انبار ذخیره غذاکنیم نتیجه اش چاقی است وخداروشکر من به لطف دوره ی عالی سرزمین لاغرها اصلا غذایی دربدنم ذخیره نمیکنم وبه هیچ عنوان نگرانی از گرسنه شدن ندارم واصلا دوست ندارم درحالت سیری چیزی بخورم خداروشکر میکنم که احساس خیلی خوبی دارم ودیگه خیلی کم پیش میاد که از حرف کسی ناراحت ویا عصبانی بشم ومن با اشتیاق وعلاقه این روز رو سپری میکنم وعاشقانه مسیر زیبایی که پیش رودارم طی میکنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/08/20 12:28
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 27801 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 308 کلمه

      من قبل از مواجه شدن با گرسنگی نباید غذا بخورم در واقع از ترس و نگرانی که شاید من گرسنه بشم و غدا نباشه و من گرسنه بمونم مثلا در ماه رمضان از ترس گرسنه شدن در طول روز و نبودن عذا در وعده ی بعدی موقع سحری یا افطار زیاد بخورم

      برای خوردنت هیچ تعریفی نداشته باش مثلا :
      چون دیگه مسیر طولانیه ممکنه غذا نباشه پس بخورم
      چون خیلی کار دارم بخورم که ضعف نکنم
      چون فعالیتم زیاد بوده مثل پیاده روی و ورزش و یا کار خونه زیاد کردم پس بخورم
      چون در سن رشده باید زیاد بخوره (برا بچها ) یا بلعکس در پیر ترها بخور برای بدنت خوبه
      چون خاصیتش زیاده بخور
      چون برای تقویت بدن بدن خوبه
      چون خوشحالم باید هر چی که بخواهم بخورم
      چون اومدم تفریح مجازم هر مواد عذایی در اطرافم هست بخورم تا خدش بگذره

      خیلی از این تعریفا هست و داریم که توجیه بشه برای خوردن زیاد یا اینکه
      چون دیگه گیر نمیاد این غذا
      چون پولش رو دادم
      چون حیف هست و اسراف میشه پس بخورم
      بخورم که دیگه تموم بشه بره و چیزی نمونه
      چون فقط یه امشب مهمونیه بخوریم
      چون از فلان رستوران یا فست فودی هست بخورم
      چون اصرار کردن به من بخورم که ناراحت نشه
      چون مورد علاقه ی من هست و خیلی خاطره دارم از اون عذا

      و کلا باید بدونیم که معده جای ذخیره ی غذا نیست که در اون غذا دخیره کنیم و هر وقت گرسنه بودم یه تیکه از ذخیره ی عذا جدا کنم و بخورم بلکه یخچال محل ذخیره ی غدا هست

      پس یاد گرفتم دنبال بهانه و علت برای خوردن نباشم
      و قبل از گرسنه شدن به زور وارد بدنم هیچ مواد غدایی نکنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shine bright like a sky
      1399/08/02 21:43
      مدت عضویت: 1322 روز
      امتیاز کاربر: 99
      محتوای دیدگاه: 58 کلمه

      چقدر قسمت کامنت ها خوشرنگ شدن😍
      ولی یک مقدار باریک هستن.🤔
      من این مورد و نداشتم که از قبل بخوام غذا ذخیره کنم.
      میدونستم که میخوام برم بیرون یا دانشگاه و چندین ساعت بعد میرم خونه ولی نه ذخیره میکردم نه با خودم خوراکی برمیداشتم.
      گشنمم میشد خیلی برام مهم نبود. شاید از سوپر چیزی میگرفتم میخوردم اگه دیگه خیلی گشنم بود.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/07/21 14:11
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 27801 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 133 کلمه

      هیچ وقت برای خوردنم نباید تعریف داشته باشم مثلا خیلی کار کردم پس باید خیلی عذا بخورم یا من مهمان دارم امروز پس باید زیاد بخورم که انرژی داشته باشم یا من رفتم پیاده روی و فعالیت داشتم پس باید زیاد بخورم یا من رفتم سفر پس باید زیاد بخورم یا من روزه هستم پس باید این وعده رو زیادبخورم چون فردا گرسنه میشم و نمیتونم بخورم و یا

      من یاد گرفتم خوردن برای تامین انرژی بدن من هست .پس به اندازه ای که جسم من در اون وعده نیاز داره باید غذا بخورم نه بیشتر از اون وعده غذایی بخورم

      من باید خوردنهایی رو که برای بعدا من هست که گرسنه میشم و غذا نیست رو اصلا نباید انحام بدهم یعنی نباید نگران وعده ی بعدیه غداییم باشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/07/13 11:35
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 27801 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 305 کلمه

      سلام
      خیلی جمله های عالی و آموزنده در این فایل هست مثلا

      چاقها برای خوردن کلی تعریف دارن مثال:چون مبخوام برم بیرون باید زیاد بخورم یا اینکه چون انرژی داشته باشم زیاد بخورم یا چون خیلی کار دارم امروز زیاد بخورم

      معده یخچال نیست
      بعد از عدا خوردن هصم غذا و تبدیل ان به انرژی صورت میگیرد
      مثال من نباید نگران وعده بعدی غذاایم باشم که ممکنه نباشه و از ترس زیاد بخورم

      الکی غذا دخیره نکنیم مثال در ماه رمصان در وعده ی افطار یا سحری نباید زیادتر بخوریم که برای بقبه روز غذا دخیره داشته باشیم در معده ی ما غدا دخیره نمیشه بلکه معده محل تبدیل غذا به انرژی هست
      و باید میحتاج همان وعده رو رو مصرف کنیم
      من تونستم عملی کنم این حرفها رو تا حدی که تونستم مثال :
      من اون زمانی که باشگاه میرفتم همیشه برای خودم توجیه داشتم که من چون فعالیت کردم باید حتما شام سبک بخورم چون خیلی گرسنه هستم و با این فکر چه گرسنه بودم چه نبودم شام رژیمی میخوردم و هیچ وقت نگاه به نیاز بدنم نداشتم یا اینکه تو مسافرت یا دور همی یا عید یا مهمونی باید هر چی بخواهم بخورم و این خوشگدرونیه و من بدون توجه به نیاز بدنم وبه فکر اینکه ممکنه دیگه از این غذای خوشمزه رستوران یا مهمانی دیگه گیرم نیاد و فقط یه امروز کلی میخوردم ولی فهمیدم معده جای ذخیره ی غذا نیست و باید به اندازه نیازم در هر وعده غذایی استفاده کنم
      من دیروز مهمانی بودم و سفره بسیار عالی داشت این مهمانی ولی من فقط باا مرور کردن اموزشها و در کل تغییراتی که خودم پیدا کردم نه زیاده روی کردم نه رفتار زننده ی پرخوری رو داشتم و نه حالت سنگینی رو تجریه کردم در این مهمانی و خیلی راصی بودم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار mary.myb1300
        1399/07/17 16:53
        مدت عضویت: 1300 روز
        امتیاز کاربر: 115 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 51 کلمه

        هر وقت حس کنم که برای یک مدتی قرار نیست غذا بخورم به این فکر میکنم که بدنم چربی ذخیره که وقتی غذا در دسترسش نیست استفاده کنه. پس نیاز نیست نگران باشم
        از اون طرف همه چی همه جا فراوان هست پس نگران نیستم که چیزی برای خوردن گیر نمیارم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار leylaeskandariorta
      1399/07/07 12:58
      مدت عضویت: 1388 روز
      امتیاز کاربر: 5124 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 82 کلمه

      سلام وقت بخیر استاد عزیز. من هم تا به امروز از شکمم مثل یک یخچال توقع داشتم ولی امروز متوجه شدم که چه اشتباهاتی کردم. به خصوص موقع ماه رمضان که سحر در حد خفگی میخوردم که در طول روز گرسنه یا تشنه نشم در صورتی که هنوز به ظهر نرسیدم گشنه میشدم و دوباره روز بعد بیشتر میخوردم تا شاید باز گرسنه نشم ولی همش اشتباه بود وخدارو شکر میکنم که استاد عزیز این راه هارو به ما نشان میده

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/06/25 18:50
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 27801 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 397 کلمه

      چه آگاهی های عالی لذت میبرم از گوش دادن به آنها:

      معده ی من محل دخیره ی غذا نیست بلکه محل هضم غذا و تبدیل ان به انرژی هست
      و من باید در هر عده ی غذایی به اندازه ی نیاز جسم ام بخورم نه بیشتر
      و من نباید از ترس اینکه بعدا غدا نیست بیشتر بخورم

      برای منم این کار زیاد پیش اومده که غذا زیاد وارد معدم کردم حالا یا از ترس نبودن غذا در وعده ی بعدی غذا بوده یا در ماه رمضان از ترس اینکه فردا روزم و نمیتونم بخورم پس به جاش امشب در وعده ی افطار زیاد بخورم یا در مهمانی بوده که همیشه من مهمانی که نمیریم پس یه امشب خوش بگدرونم و زیاد بخورم و یا در مسافرت بوده که معلوم نیست کی برام جور بشه دوباره به محلی بریم برا خوردن غذا پس در این وعده زیاد بخورم و یا گاهی داخل خونه خودم یه غذایی رو که دوست دارم زیاد میخواهم بخورم و پر خوری کنم ولی دوباره به خودم میام که نه حالا اگه گرسنه شدم هنوز که هست پس در وعده ی شام دوباره میخورم از اون و جلوی خودم رو برای زیاده روی و پر خوری میگیرم
      مثلا قبلا وقتی به غذایی میرسیدم برا خوردن انگار بار آخر بود که از اون میخوردم و دیگه نخواهد بود ولی حالا با باور و نگرش جدیدم به خوردن به اندازه نیازم میخورم و از روی میز بلند میشم و دیگه اون حرص ولع رو ندارم فقط به خاطر داشتن همین آگاهی ها که معده ی من یخچال نیست که زیاد بخورم و غذا داخل اون ذخیره بشه بلکه دو ساعت بعد غذا رو هضم میکنه و اضافه رو تبدیل به چربی میکنه
      همین دیشب قارچ سوخاری از فست فودی گرفتیم و خیلی راحت بدون ترس از اینکه در وعده ی شام دارم غذای سرخ شده میخورم شروع به خوردن با لذت کردم و راحت سیر شدم با چند دونه و اون حرص و و لع رو نداشتم اگه قبلا بود باید اینقد میخوردم تازه شام هم برام نمیشد آخرش میگفتم اخه با این که ادم سیر نمیشه

      تغییراتم عالیه و از خودم راصیم حالا یه جاهایی هم هست که یه مقدار بیشتر میخورم ولی به قول استاد چون کارهای صحیحم از اشتباهم بیشتر هست نگران نیستم و ادامه میدهم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryamabdollahi
      1399/06/24 00:03
      مدت عضویت: 1531 روز
      امتیاز کاربر: 5455 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 380 کلمه

      سلام وعرض ادب🌺💐
      بحث امروز بسیار جالب ونکته آموز بود برای من وهمنوردان عزیزم که اکثرا با این موضوع ،تعریف و توجیه کردن برای خوردن های غیر ضروری وزائد بر نیاز بدنمان مواجه هستیم.👌🏻👌🏻❤️
      همان طور که در طی دوره اموختم اگر بدنم را کار خانه ایی فرض کنم که کارش تولید انرژی باشد ومن با مدیریت ذهنم ( رفتار های غلط غذاییم) مواد اولیه ( مواد غذایی) را زائد بر نیاز بدنم به آن وارد کنم چون این کارخانه، محلی برای ذخیره سازی مواد زائد ندارد یعنی دقیقا معده من یخچال وانبار این کارخانه نیست، پس تنها مقدار مورد نیاز را به انرژی تبدیل میکند وزائد بر آن در بدنم به چربی تبدیل وکارخانه تنم را به آشغالدونی مواد زائد بر نیاز وپارکینک انواع بیماریها مبدل وبدین ترتیب این جایگاه ومامن، روح ملکوتیم به خانه ایی مخرب وفرسوده مبدل شده که لایق روح به امانت سپرده ام هنگام خلقتم نیست ، واین عین کفر وناسپاسی من نسبت به این نعمت وگوهر گرانقدر است که در مرداب تنم اسیر شده.😳😳
      واما چاره کار؟؟؟
      خبر خوب این که من از زمان شرکتم در ایندوره:
      ۱-با پیوستن به عضویت کمپین حمایت از بدن پاک ، متعهد شدم مواد زائد را به اشغالدونی منزل ( به جای اشغالدونی تنم)منتقل کنم وبا خوردن بر اساس نیاز جسمی ، به پاکسازی ، اشغال های طبیعت تنم کمک کنم👌🏻👌🏻💃💃👏
      ۲-با توجیهات وتعاریف غیر منطقی( فرضا : چون من هر موقع ساعتها از منزل بیرون باشم صبحانه بیشتر بخورم تا انرژی کافی در طول روز جهت انجام اموراتم داشته باشم ویا چون در سفرم با هر بار توقف برای صرف غذا جهت ادامه مسیر وداشتن انرژی کافی بیشتر بخورم و…) برای ترس ونگرانی از آینده ( گرسنه نماندن وذخیره سازی)زاید بر نیازم مصرف نکنم👌🏻❤️
      ۳-در نتیجه با فرمول سازی جدید برای ذهنم ، فرمول صحیح مبنی بر اینکه:
      نیازی نیست که بیشتر بخورم ، چون امروز بیشتر کار دارم ویا ساعت ها خارج از منزلم و…
      وبا فکر طلایی معده من یخچال ومحل انباشت غذا نیست ، بلکه محل تبدیل ، بلافاصله غذا های ورودی به انرژی است. پس نباید بیشتر بخورم به خیال ذخیره سازی جهت استفاده در زمان مورد نیاز.
      خروجی جسمم، این میشه که رفتار های صحیح غذائیم بیشتر در نتیجه میشوم انچه که میخواهم( شکفت انگیز) وباید بود( احسن الخالقین وخانه مجلل روح ملکوتیم).👏👏👏💃❤️🌺💃💃💃💃💃💃💃

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/06/15 16:30
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 27801 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 391 کلمه

      سلام
      من هم در زمان رژیم ام همیشه نگران بودم که من چون اشتهام زیاده و باید با مواد کم کالری اون رو کنترل کنم که خیلی سراغ غذا نروم بباید همیشه کلی میوه قبل از عذا میخوردم یا خورشت خالی یا سوپ رو که آماده میشد یک کاسه میخوردم تا موقع ناهار یا اینکه از باشگاه که میومدم خونه همیشه با این فکر که چون ورزش کردم خیلی گرسنه شدم یک کلی غذای سبک و ساده رو همیشه میخوردم که یه وقت هوس غذای دیگه نکنم وداخل سفرها از ترس که من رژیمی میخورم و اشتهام زیاده همیشه یه عالمه میوه میخریدم که هر وقت هوس چیزی کردم با خوردن میوه کنترل کنم خوردنم رو
      یا اینکه قبل از رفتن به خونه ی مادرم همیشه پیش خودم میگفتم اول شام سبک خودم رو میخورم بعد میرم اونجا که بتونم خودم رو در جمع کنترل کنم و هر خوراکی دیدم نخورم ولی بیشتر وقتها برام پیش میومد هم شام سبک رو بر حسب عادتم خورده بودم خونه ی خودم هم بیرون از خونه اگه چیزی پیش میومد میخوردم و همیشه هم میخواستم اینقد وابسته به این شام خوردن نباشم ولی میترسیدم که نه اگه نخورم چون اشتهام زیاده رفتم بیرون خیلی چیز میخورم و به همین بهانه همیشه خوردم و یا اینکه چون ریزه خواری داشتم همیشه پیش خودم گفتم باید سیر باشم با وعدهای عذایی سبک و رژیمی که بتونم اگه خوراکی دیدم از اون بگذرم یعنی همین ترس که من اگه گرسنه بشم خیلی مواد غذایی میخورم و خودم رو خوب کنترل نمیکنم باعث شده بودمن همیشه سه وعده رژیمی رو دو میان وعده رو همیشه چه سیر چه گرسنه بخورم که ریزه خواری نکنم ولی همون محدود کردن رژیم باعث شده بود که من حرص و ولع خوردن خیلی از چیزها رو پیدا کنم و علاوه بر وعدهای عذایی خودم اونا رو هم بخورم یا خیلی وقتا غذای خودم که از بقیه خانواده جدا بود رو میخوردم و بعدش از غذای اونا هم موقع جمع کردن میز غذا میخوردم
      در کل همیشه ترس داشتم از گرسنه شدن خودم و از اینکه نکنه برم سراغ مواد غذایی غیر رژیمی تا جایی که در توانم بوده داخل خونه خودم درست کردم
      غذای رژیمی رو و خوردم و بعد بیرون رفتم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار khandan614
      1399/06/14 20:02
      مدت عضویت: 1528 روز
      امتیاز کاربر: 20425 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 400 کلمه

      سلام استاد سفر به سلامت ، ممنون که تو هر شرایطی به فکر ما هستید وبرامون فایلهای کلیدی میزارید ، در گذشته من هم برای خوردن دلیل های زیادی داشتم ، احساس کردم این فایل فقط مختص من گفته شده ، همیشه تو خونه تکونی عید زیاد میخوردم چون میگفتم جون کار کردن داشته باشم یا وقتی کسی تعارف میکرد من با وجود سیر بودن میخوردم یا ‌وقتی چند ساعت بیرون از خونه کار داشتم حتما خوراکی تو کیفم میبردم میگفتم ی وقت ضعف نکنم یا وقتی مهمان داشتم خودم بیشترمیخوردم تا مهمان راحتر بخوره و رودرواسی نکنه یا ماه رمضان سحر خیلی میخوردم که تا افطار کمتر گرسنه ام بشه در صورتیکه بیشتر گرسنه ام میشد با دیدن این فایل فهمیدم که من همیشه پر خوری میکردم و براش ی دلیل منطقی داشتم من با پر کردن معده ام اونو تبدیل به یخچال و فریزر کرده بودم و فقط میخاستم غذا انباشته کنم ، بخاطر ترس از گرسنگی که برام خیلی عذاب آور بود تو هر شرایطی که بودم اولین فکر من مربوط به خوردن میشد بخصوص تو مسافرت ، همیشه موقع مسافرت یک سبد بزرگ خوراکی میبردم ، انگار هیچ جا چیزی برای خوردن پیدا نمیشد ، خدا را شکر الان فراوانی همه جا هست و انواع خوراکی ها و غذا موجوده و در دسترسه ، یکماه پیش که رفتم مسافرت یک سبد کوچیک با چن تا دونه خوراکی برداشتم که بچه هام با دیدنش تعجب کردن بهشون گفتم وقتی گرسنه شدیم ی چیزی برای خوردن همه جا پیدا میشه ، دیگه من بنده غذا نبودم الان سه هفته س که چن تا دونه شکلات کوچیک تو کیفمه من شاید ۲ یا ۳ تا دونه ازشون خورده باشم جالبه که هر چی میرم بیرون خیلی کم گرسنه ام میشه که این از برکات دوره س و با این فایل یاد گرفتم که هر وقت گرسنه هستم به اندازه نیازم غذا بخورم و دنبال دلیل برای بیشتر خوردن نباشم ، با تغییر فرمولهای ذهنی پرخوری من هم کمتر شده ، یاد گرفتم معده انبار ذخیره غذا نیست وقتی غذایی واردش بشه کار هضم شروع میکنه پس نیازی نیست من تو یک وعده پرخوری کنم برای چند ساعت بعد که کار دارم ، تو این مدت من با دریافت فرمان سیری مغز مقدار غذا خوردنم کنترل شده خدا را شکر پرخوریم تا حد زیادی از بین رفته ، الان میتونم علت خوردنم را تشخیص بدم ، خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/06/14 19:38
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 27801 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 343 کلمه

      سلام به استاد عزیز
      جمله طلایی :
      معده ی من یخچال نیست که بخواهم غذا در اون دخیره کنم بلکه محل تبدیل غذا به انرژی هست
      فوق العاده هست این جمله قشنگ در ذهن من میشنه
      من نباید از ترس اینکه بعدا غذا نیست غذا بیشتر بخورم
      معده ی من محل ذخیره ی غدا نیست بلکه یخچال محل دخیره ی غذا هست
      من تشنه ی آین آگاهی های ناب شما هستم دقیقا مثل اینه که من گمشده ی خودم رو پیدا کردم یا جواب سوال خودم رو پیدا کردم
      استاد هر روز باید اینها رو به خودم یاد آوری کنم هر دفعه که گوش بدم قطعا برای من نتیجه ی بهتری خواهد داشت

      من قبلا با مواد غذایی مورد علاقه ام طوری برخورد میکردم که انگار بار اخر که میخورم و دیگه نخواهم خورد ولی حالا دقیقا بر عکس شده به صورت خیلی اتفاقی هر وقت هر مواد غذایی میبینم فقط و فقط به نیاز م توجه میکنم و مقدار ی که من رو سیر میکنه استفاده میکنم و پیش خودم میگم بیشتر از این سهم من نیست و با آگاهی کامل دست از خوردن میکشم وهر وقت بخواهم دوباره میخرم یا درست میکنم و میخورم و حرص و ولع قبل رو ندارم برای خوردن
      استاد من با همه ی مواد عذایی در هر موقعیتی مثل سفر یا مهمانی یا رستوران و … عالی برخورد میکنم و راصیم که در مسیر عالی تناسب هستم با تغییر فرمول های دهنی

      مثلا غدای بچه ها بمونه روز میز من نمیخورم مگر معده ی من یخچال که هر چی موند بریزم داخلش
      یا اگه برم رستوران یا فست فودی زیاد نمیخورم چونکه نگران از نبودن غدا در وعده ی غذایی بعدیم نیستم که دیگه نیست
      یا اگه غذای مورد علاقه ام رو داخل خونه درست کنم زیاده روی نمیکنم چون مطعنم در وعده ی بعدی غذایی ام اگر گرسنه باشم هنوز هست و میخورم پس به اندازه ی نیازم میخورم و زیاده روی نمیکنم و هر وقت گرسنه بودم میخورم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار پونه عدل تهرانی
      1399/06/14 00:03
      مدت عضویت: 1703 روز
      امتیاز کاربر: 15125 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 107 کلمه

      وقت شما بخیر عزیزان
      این خیلی نکته جالبی بود واقعا من هنوزم این عادتها رو دارم بعضی وقتا می خوام برم سر کار می گم صبحونه مثلا از این granola bar دو تا بخورم که جون داشته باشم سر و کله بزنم ولی بعضی وقتا هم می گم نه دیگه دیره نمی رسم هر از گاهی این عادتها و دارم من و با این فایل باید بیشتر آگاه بشم و دقت کنم
      مثلا امروز صبحونه سوسیس و تخم مرغ داشتیم ولی من یه تخم مرغ خوردم ولی سیر نشدم دومی و هم خوردم ولی همسرم گفت من سیر شدم ولی بعدش من حسودیم شد که چرا بیشتر خوردم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Zari_dousti
      1399/06/13 21:25
      مدت عضویت: 1610 روز
      امتیاز کاربر: 3588 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 139 کلمه

      با درود بی پایان
      این فایل فوق العاده عالی بود من با اینکه قبلا خیلی پر خوری میکردم البته هیچوقت فکر پشت پرخوری ذخیره کردن نبود ولی متاسفانه وقتی پر خوری میکردم مقداری که نیاز بدنم بود به انرژی تبدیل میشد و اضافات آن غذا بصورت چربی در بدن من میشد که هیچوقت هم اجازه پیدا نمیکرد که بسوزد و به انرژی تبدیل شود فقط روز به روز باعث چاقتر شدنم میشد
      اما به لطف خدای مهربان و آگاهی‌هایی که در این مسیر بدست آورده ام در حال حاضر حتی یک لقمه هم نمیتوانم بیشتر از نیازم غذا بخورم و وقتی مغزم فرمان سیری را صادر میکند تا وعده بعد که گرسنه شوم نمیتوانم چیزی بخورم
      استاد جان ممنون از این فایلهای عالی که زحمت میکشید و حتی در سفر هم ما را فراموش نمیکنید
      برایتان سفر خوب و شادی را آرزومندم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار angelikia4040
        1399/06/27 21:18
        مدت عضویت: 1351 روز
        امتیاز کاربر: 217 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 139 کلمه

        سلام استاد گرامی،سفر خوشی را برای شما آرزو میکنم ممنونم استاد از این فایل بسیار عالیتون ،فقط همین امروز من یک سوال برام پیش اومد لطفا جواب منو بدید که تو ذهنم گیج شدم من امروز ظهر به نظر خودم یک کم یعنی چند لقمه بیشتر خوردم یعنی هوس کردم یک تکه نون با برنجم بخورم ولی بعد از ناهار یک کم حالم بد شد احساس کردم غذا بیشتر خوردم من ساعت یک و نیم ناهار خوردم و الان که ساعت نه شب هست اصلا میل ندارم حتی نمی تونم یک دونه میوه بخورم به نظر شما علتش چی می تونه باشه در ضمن تو این یکماه اخیر با فایلهای شما من پنج کیلو کم کردم سوال من اینه که به علت خوردن نون با برنجم سیر هستم لطفا منو راهنمایی کنید که از سردرگمی در بیام ممنونم استاد

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار azita
      1399/06/13 16:16
      مدت عضویت: 1686 روز
      امتیاز کاربر: 6648 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 154 کلمه

      چقدر این فایل لذت بخش بود این که پی بردم چقدر در طول این سال ها اشتباه داشتم و درواقع دقیقا معده برایم مثل یخچال بود و می خواستم مواد را توش ذخیره کنم مخصوصا سحرهای ماه رمضان که تاحدخفگی می خوردم که یه وقت ضعف نکنم😁حتی آب هم زیاد می خوردم که تشنم نشه😍
      برای مسافرت ها هم همیشه همراه خودم خوراکی وتنقلات داشتم که ممکنه تو راه گرسنه بشم پس باید یه چیزی دم دستم باشه واسه خوردن و درحالی که گرسنه نبودم با دیدن خوراکی مصرفش می کردم.
      یا حتی روزایی که از محل کار می خواستم به دانشگاه برم نگران بودم که حالا نکنه ضعف کنم چون امروز میخوام علاوه بر کار کردن برم درسم بخونم پس بازم غذا تهیه می کردم ومی خوردم. خدا را شکر می کنم که هر روز آگاهی های جدیدتری را از استاد یاد می گیرم و امیدوارم بتونم به بهترین شکل از این اطلاعات استفاده بکنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sadeghbeheshti
      1399/06/13 16:07
      مدت عضویت: 1367 روز
      امتیاز کاربر: 15
      محتوای دیدگاه: 114 کلمه

      با سلام خدمت دوستان عزیز و استاد محترم
      این فایل هم مثل بقیه فایلها زیبا و عالی بود من یه سوالی دارم از خدمتتون اینکه واقعیتش من نمیدونم دوست دارم به چه وزنی برسم با توجه به اینکه قبلا به ۵۸ رسیدم و از اندامم هررگز راضی نبودم الان که ۸۰ کیلو هستم با قد ۱۶۱ نمیدونم در تمریناتم و در ذهنم چه وزنی رو تصور کنم لطفا منو راهنمایی کنید انگار از وزن ۵۸ ترس برداشتم به خاطر نارضایتی اونموقعم از فرم لاغر شدنم که حجمی از حرف ها اومد سراغم که اصصلا بهت نمیاد لاغری و البته به نظر خودمم جاهایی که باید لاغر نشده بود و بد شده بودم با تشکر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1399/06/13 09:09
      مدت عضویت: 1594 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 323 کلمه

      سلااام،
      چقدر حال و هوای این فایل متفاوت بود،چقدر دلم دریا خواست😍😍😍
      نوشته های ابتدای فایل بی نظیر بود،فرمول نگرانی از آینده …چیزی که من تا حالا اینقدر دقیق بهش توجه نکرده بودم
      وقتی داشتین درباره ذخیره مواد غذایی در معده به عنوان یخچال در افراد چاق صحبت میکردین من داشتم خودم رو سرچ میکردم که من هم این رفتار رو دارم یا نه..و یادم اومد ماه رمضان توی وعده سحر این رفتار رو داشتم وجالب اینجاست که هر روز که از ماه رمضان میگذره میبینیم که تاثیری نداره این خوردن بیش از حد و حدودای ۱۰،۱۱ صبح گرسنه میشیم ولی باز هم تکرار میکردیم و حالا میفهمم دلیلش فرمول اشتباه ثبت شده در ذهن من هست که باعث این تکراره،
      لاغری با ذهن بهترین روش لاغری هست چون تنها در این روش هست که فرمولها تغییر میکنن در سایر روشها ما دست به این فرمولها نمیزنیم وفقط روی جسم فشار میاریم و میخوایم نتیجه رو تغییر بدیم،سپاسگزارم از خدای عزیزم که منو به این مسیر هدایت کرد🙏🙏🙏
      سپاسگزارم از شما استاد که درباره اشتباهاتتون صحبت میکنید،این برای شخص من خیلی مفید و مهمه چون منم بعضی اوقات اضافه تر از میزان مورد نیازم غذا میخورم و حتی عادت شیرینی با چای رو گاهی هنوز انجام میدم ولی وقتی شما با صداقت میاد از تکرار اشتباهاتتون میگید من بیشتر وبیشتر آگاه میشم که اصل آموزشهای شما بر اساس احساس خوبه و سرزنش و احساس بد ناشی از تکرار رفتار اشتباه در این مسیر جایی نداره و این مسیر باید ساده و لذت بخش باشه،
      وقتی به رفتار اخیر خودم در رابطه با مواد غذایی،خوراکیها،شیرینیها ،حتی دیدن جسمم در آینه که دیگه از اون تنفر قبلی خیلی کم شده فکر میکنم و توجه میکنم بسیار لذت میبرم و از اون حرص و عجله اولیه که برای لاغر شدن داشتم خیلی کمتر شده و بارها وبارها به خودم میگم جسمت به بهترین شکل خودش رو شکل میده فقط خودت از سر راه این تناسب برو کنار 😊😊😊
      ممنون از شما 🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      1399/06/13 08:29
      مدت عضویت: 1703 روز
      امتیاز کاربر: 23387 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 247 کلمه

      سلام استاد گرامی و دوستان عزیز
      این فایل خیلی جالب و آموزنده بود و از طبیعت کنار دریا هم لذت فراوان بردم
      این آگاهی برایم خیلی جالب و ارزنده بود که معده ما غذا را ذخیره نمی کند و همون موقع همه را هضم کرده و بعد از استفاده از مقدار لازم برای تولید انرژی بقیه آنرا به چربی تبدیل میکند و همه ما میدونیم که نردیکترین بخش بدن که این چربی ناخواسته را باید پذیرا باشد شکم ماست 😫😫😫
      من قبل از ورود به سرزمین زیبای لاغرها این ترس که ممکنه گرسنه بشم و غذا در آن زمان و مکان نباشه را داشتم و نتیجه اش هم اضافه خوردن بود ولی الان دیگر آن ترس را ندارم و از معده ام بعنوان یخچال استفاده نمیکنم 👏👏👏
      من در زمان روزه صبح همان چیز و مقداری که در روزهای معمولی برای صبحانه میخوردم را میخورم و افطار هم مثل شام خوردنم است البته چند روز اول موقع ناهار احساس گرسنگی میکنم ولی با پرت کردن حواسم آن مرحله را پشت سر میگذارم و بعد از سه چهار روز دیگر اون احساس گرسنگی را هم ندارم 🤲
      قبلا اشتباهی که میکردم سحر زیاد میخوردم و تا موقع ظهر هم نگران گرسنه شدن بودم و وقتیکه گرسنه میشدم اشتباهی که مرتکب میشدم این بود که به غذا فکر میکردم و این گرسنگی ام را بیشتر میکرد اما حالا با آموزشهای ارزنده این دوره دوران روزه به آسانی می گذرد و با نزدیکتر شدن به خدای مهربانم احساس شادی و آرامش میکنم 🤲🤲🤲

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1399/06/12 22:46
      مدت عضویت: 1676 روز
      امتیاز کاربر: 10461 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 258 کلمه

      سلام دوستان عزیز سلام استاد گرامی
      من امروز متوجه انقلاب بزرگی شدم که توضیحش یکم پیچیده است من در طول زندگیم به راحتی ده نوع رژیم امتحان کردم و از هر کدومشون هم نتیجه گرفتم و همه بلا استثنا خوب وزن از دست رفته برگشته در مقوله رژیم ما با اضافه وزن سرو کار داریم نه چاقی وگرنه اگر چاقی برطرف میکردم که الان اینجا نبودم اما هیچ کدام دو بار انجام ندادم مثلا رژیم دوازده روزه کانادایی قرار بود ده کیلو کم بشم ولی من سه کیلو کم کردم در حالیکه دستام برای خوردن شلیل میلرزید دیگه فکرش کنید بعدش چه ولعی گریبانگیرم شد و ده کیلو رفت روم یا رژیم اسپروری که شامل رژیم و ورزش سه مرحله ای در روز بود که یکسال انجام دادم و سی کیلو وزن کم کردم(واقعا اگر من فرد تنبل و بدون پشتکار بودم پس کی تونست یکسان تلاش کنه )ولی هیچ وقت نتونستم به تکرار اون روشها برگردم اما در این یکسال که دوره استاد گرفتم چهار پنج بار دوره را رها کردم ولی دوباره برگشتم تفاوت مهم این که برگشتم چیزی که در روشهای دیگه اتفاق نیوفته من چندین بار لاغر شدم و دوباره چاق و باز دوره را از اول شروع کردم ولی موضوع مهم تر اینکه من با یک روش مرتب چاق و لاغر شدم یعنی در واقع بارها که دوره را رها کردم چاق شدم ولی دوباره لاغر درست مثل لاغر ها هر اتفاقی که بیفتد اونها لاغر تر میشن فرمولها داره کار میکنه این نشون میده که من هم مثل افراد لاغر شدم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/06/12 22:32
      مدت عضویت: 1610 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 289 کلمه

      سلام استاد و دوستان
      یکی از دغدغه های من در زمانیکه رژیم بودم همین مسئله بود و هنوزم گاهی پیش میاد
      قبلا که رژیم بودم همیشه میترسیدم در طول ورزش های سنگین بدنم کم بیاره ،ضعف کنم،لرزش بدن بگیرم و حالم بد بشه و همین اتفاقات هم رخ میداد ،بنابراین همیشه همراهم خوراکی بود مثل هویج،سیب ،خیار یا بیسکویت ساقه طلایی که خیلی مد بود واسه دوران رژیم
      از شروعم تو دوره و کم شدن حجم غذام یه استرسی تو وجودم بود زمان هاییکه تو سفر بودم مخصوصا اگر با تور رفته بودیم که تایم غذامون با لیدر بود ، چونکه کم غذا میخورم میترسیدم گرسنه بشم و اون وقتیکه من گرسنه میشم وقت نهار نباشه و من گرسنه بمونم،فشارم بیفته ،بنابراین یه لقمه کوچیک همراهم بود ،که هیچ وقت هم خورده نمیشد ،یا الان هم که تنیس میرم ذهنم میگه ۲ ساعت تنیس خیلی خسته ت میکنه ،یچیزی بخور برو ،اوایل که بهم میگفت یکمی بیشتر بخور که بدنت بکشونه ورزشو
      مثلا چند روزه دیگه مبخوام برم ۲ روز کمپ ،با یه گروه گردشگری قوی ،که خیلی مجهز هستن ،وضعیت سرو غذاشونم در حد هتل ۵ ستاره است ،ذهن من هی بهم هشدار میده که حواست باشه تو که نمیتونی بیشتر از حد نیازت بخوری ،پس یه ظرف کوچیک برای زمان گرسنه شدنت بذار کنار ،ممکنه گرسنه بشی ها ،هر چند ما خودمونم خوراکی میبریم ولی این ذهن چموش مدام در گوش من ناله میکنه
      یادمه پارسال مربی تنیسم میگفت من غذا زیاد میخورم چونکه باید بیشتر بخورم ،بدلیل اینکه ورزش سنگین انجام میدم ،درسته وقتی تمرین سنگین داری حجم غذا کمی بیشتر میشه
      ولی شاید مقدار اون غذا با پیش بینی های ما بیشتر هم بشه که اصلا نیاز بدن نباشه
      از این به بعد مچ خودمو به موقع میگیرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 453 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 121 کلمه

      با سلام 😍
      با دیدن این چالش یاد رفتار قبل از دوره خودم افتادم که اگر میدونستم که مثلاجایی میخوام برم غذا بیش از اندازه نیاز مصرف میکردم که شب ذخیره داشته باشم 😂
      ویا اینکه ماه رمضان اینقدر میخوردم که فردا دووم بیارم ودچار چنان فشار شکمی میشدم که تا بعد از ظهر روز بعد اذیت بودم واین موارد خیلی پیش اومده ویا در مواجه با غذای جدیدی اینقدر خوردم به فرض اینکه دیگه گیرم نمیاد والن فهمیدم که معدم سیلوی ذخیره ویا انبار نیست که بعدا در موقع لزوم بتونه از اون استفاده کنه وهر چی اضافه مصرف کنم بدن اون رو تبدیل به چربی میکنه ودر اعضای مختلف جا میده خدا رو شکر برای این اگاهی جدید 😍😍😍😍😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم