0

برخورد با مواد غذایی (هشتم)

فرمول های چاقی ذهن
اندازه متن

چاقی ما واکنش جسم به فرمول های چاقی ذهن است.

اما چه عاملی باعث تبدیل شدن فرمول های چاقی ذهن به اضافه وزن می شود؟

افراد چاق عوامل زیادی مانند ارث، پایین بودن سوخت و ساز، کم تحرکی، خواب زیاد، طبع سرد یا گرم داشتن و … را باعث و بانی چاقی خود می دانند.

آنچه واقعیت دارد این است که تنها یک عامل در تبدیل فرمول های چاقی ذهن به اضافه وزن تاثیرگذار است و آن عامل “خودمان “ هستیم.

شاید باورش سخت باشد که چطور می شود از طرفی خودمان باعث چاقی مان شده باشیم و از طرفی سال ها برای رهایی از چاقی سعی و تلاش  می کنیم؟!

برای اثبات این موضوع کافی است به  چرایی لاغر نشدن افراد چاق فکر کنید.

چرا افراد چاق با تمام سعی و تلاشی که برای لاغر شدن می کنند نمی توانند برای همیشه لاغر شوند؟

تنها به این دلیل که آنها به دنبال برطرف کردن چاقی هستند که خودشان به وجود آورنده آن هستند.

از آنجا که بدون تحمل سختی و رنج مدت هاست در مسیر چاقی حرکت می کنند میزان چاق شدن آنها بیشتر از تلاش سخت و طاقت فرسای آنها در مسیر لاغر شدن است.

مانند این است که شما مدتی است هر روز 100 متر به سمت چاقی حرکت می کنید و در این مدت چند مرتبه تصمیم قاطع گرفته اید که به سمت لاغری حرکت کنید و برای چند روز هر روز 50 متر به سمت لاغری برگشته اید.

نتیجه نهایی برای شما چاق تر شدن است. چون حرکت شما به سمت چاقی با سرعت یکنواخت و برای مدت طولانی صورت گرفته است اما تلاش شما برای لاغر شدن مقطعی و کوتاه بوده است.

چرا در ذهن ما چاق شدن آسان تر است

مهمترین دلیل اینکه حرکت ما به سمت چاقی مستمر و به شکل راحت انجام می شود جایگزین شدن تصاویر چاق به جای تصاویر متناسب از خودمان در ذهن و ترسیم نقشه ذهنی برای تغییر وضعیت جسم از حالت متناسب به چاق است.

تنها دلیل لاغر نشدن افراد چاق تلاش آنها برای استفاده از روش هایی است که منشاء ذهنی (لاغری با ذهن) ندارند و به صورت فشار های جسمی (رژیم  گرفتن، ورزش کردن، عمل جراحی و …) انجام می شوند.

از آنجایی که جسم قدرت مفابله با ذهن را ندارد، هرچه قدر تلاش جسمی برای لاغر شدن انجام دهیم قادر به شکست دادن قدرت چاقی ذهن خود نخواهیم بود و نتجه نهایی همیشه چاق تر شدن خواهد بود.

دلیل اینکه در چالش من اینو نخوردم به شکل ساده و بدون فشار عصبی موفق به ایجاد تغییر در عادت مورد نظر خود شده اید تغییر دادن فرمول های چاقی ذهن بر اساس آموزش های لاغری با ذهن است.

شما بدون وارد کردن فشار عصبی برای تغییر دادن رفتار فیزیکی به خود از طریق آموزش ذهنی ابتدا فرمول اصلی تکرار کننده عادت خود را در ذهن شناسایی و با ایجاد تغییرات ساده در آن موفق به تجربه تغییر عادت رفتاری خود شده اید.

اتفاقی که شاید بارها تصمیم به عملی کردن آن داشته اید اما موفق نشده اید.

بنابراین اگر به دنبال رسیدن به تناسب اندام ایده آل خود هستید باید برای مدت بیشتری آموزش های لاغری با ذهن را دنبال کنید.

در این صورت به همین شکل ساده که یک رفتار شما تغییر کرده است و احساس شما نسبت به خودتان بهتر شده است، رفتارهای بیشتری به همین سادگی تغییر خواهد کر.

با تغییر عملکرد شما بعنوان عامل تبدیل کننده فرمول های چاقی ذهن به وضعیت جسمی هستید به مرور روند چاق تر شدن در شما متوقف و روند شگفت انگیز و لذت بخش لاغر شدن شما آغاز می شود.

چگونه مسیر لاغری با ذهن را بهتر طی کنیم

برای بهبود عملکرد خود در مسیر لاغری با ذهن لازم است آگاهی و درک خود از نحوه عملکرد ذهن و تاثیر افکار و باورها بر واقعیت زندگی را افزایش دهید.

این کار نه تنها باعث بهبود روند لاغر شدن شما خواهد شد بلکه به شکل شگفت انگیزی در جنبه های مختلف زندگی مانند احساس شادی و آرامش درونی، سلامتی، روابط، اعتماد به نفس و … بسیار تاثیرگذار خواهد بود.

یکی از ویژگی های ذهن ما توانایی تعمیم دادن فرمول های ایجاد شده در جنبه های مختلف زندگی است.

به این معنی که اگر شما در موضوعی کاملا بی ارتباط به چاق شدن با تکرار یک فکر باعث ایجاد فرمولی در ذهن خود شوید آن فرمول به بی نهایت شکل در جنبه های مختلف زندگی شما تاثیر می گذارد.

با یک مثال واضح در زندگی روزمره این موضوع را دنبال می کنیم.

به جرات می توان گفت که همه انسانها به دلیل ورودی های اشتباه ذهنی دچار حالت ترس از آینده هستند. ترس از اینکه چی میخواد بشه!

این ترس به دلیل بارها شنیدن و دیدن اتفاقاتی که برای دیگران رح داده است در ذهن ما ایجاد می شود. و از آنجا که حفظ بقاء جزء وظایف ذهن است “نگران آینده بودن” به شکل یک فرمول در ذهن ما ایجاد شده است.

  • اگر نگران اوضاع زندگی خود در آینده هستید نشان دهنده ایجاد فرمول “نگران آینده بودن” در ذهن شما می باشد.
  • نگران وضعیت سلامتی خود بودن در حالی که در سلامتی کامل هستید.
  • نگران آینده مالی یا کسب و کار خود بود در حالی که در شرایط خوب مالی و شغلی هستید.
  • نگران آینده فرزند خود بودن در حالی که شرایط فعلی مساعد است.

این مثال ها و بسیاری از نگرانی دیگر نشان از ایجاد و تثبیت فرمول “نگران آینده بودن” در ذهن ما دارد.

نکته جالب توجه این است که فرمول “نگران آینده بودن” به واسطه موضوعاتی کاملا بی ارتباط به چاقی در ذهن ما تشکیل شده است اما به وفور در رفتارهای چاق کننده ما تاثیرگذار است.

  • اگر نگران وعده غذای بعدی خود هستید.
  • اگر برای انجام کاری قرار است چند ساعت بیرون از خانه باشید و نگران گرسنه شدن خود هستید.
  • اگر به واسطه کارهایی که قرار است امروز انجام دهید نگران کم شدن میزان انرژی و توانایی خود هستید.
  • اگر در وعده هایی غذایی به بهانه اینکه شاید تا چند ساعت بعد موقعیت غذا خوردن نداشته باشید بیشتر از حالت پرخوری همیشگی غذا می خورد.
  • اگر در موقعیت های مختلف نگران گرسنه شدن یا تهیه غذا و موراد مشابه هستید شما تحت تاثیر فرمول “نگران آینده بودن” قرار گرفته اید.

نکته جالب توجه اینکه این نوع نگرانی ها در ذهن افراد متناسب وجود ندارد.

  • فرد متناسب نگران کاهش یافتن انرژی خود نیست.
  • فرد متناسب نگران اینکه اگه فلان جا رفتیم غذا گیر نیومد نیست.
  • فرد متناسب نگران ذخیره کردن غذا یا حمل غذا با خود برای مواقع گرسنه شدن نیست.
  • و بسیاری موارد دیگر که افراد متناسب نگران گرسنه شدن،‌ غذا نبودن، ضعف کردن و … نیستند.

نگران نبودن افراد متناسب در مورد خوردن به این معنی نیست که فرمول “نگران آینده بودن” در ذهن آنها وجود ندارد بلکه به دلیل اینکه ذهن آنها مملو از فرمول های چاق کننده نیست ار این فرمول ذهنی برای چاق تر شدن استفاده نمی کنند.

تاثیر فرمول “نگران آینده بودن” در سایر جنبه های زندگی آنها مشهود است.

این توضیحات به این منظور است که از نحوه عملکرد ذهن خود اطلاع بیشتری داشته باید و بدانید که چاق شدن ما هیچ ارتباطی با مواد غذایی ندارد بلکه نحوه استفاده ما از مواد غذایی می تواند باعث به خطر انداختن وضعیت سلامتی ما شود.

موضوعی که در جنبه های مختلف زندگی به وضوح مشخص است.

ماشین داشتن یا رانندگی کردن باعث به خطر افتادن جان ما نمی شود اما چگونه رانندگی کردن با ماشین ارتباط مستقیم با جان ما دارد.

چاقو به نوبه خود سعی و تلاشی برای زخمی کردن ما نمی کند اما نحوه استفاده ما از چاقو وضعیت سلامتی یا جراحت وارد شده به ما را تعین می کند.

هرچه بیشتر مسئولیت عملکرد خودمان را بپذیریم به شکل بهتری می توانیم زندگی خود را آنگونه که می خواهیم خلق کنیم.

محتوای گام هشتم از چالش من اینو نخوردم شامل توضیحات مفصل و تاثیرگذاری درباره واکنش ما نسبت به مواد غذایی است. توصیه می کنم با دقت به آنچه گفته شده توجه کرده و سعی کنید با عمل کرده به آموزش های این جلسه گام مهمی در بهبود روند متناسب شدن خود بردارید.

منتظر خواندن نظرات شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.57 from 28 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22798
برچسب ها:
67 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار تینا.عالی
      1402/11/09 21:04
      مدت عضویت: 139 روز
      امتیاز کاربر: 11948 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 406 کلمه

      به نام خداوند مهربان و  گسترش دهنده همیشه خیر و همیشه زنده و حاضر و عاشق پیشرفت ما،

      و درود رحمت برکت سلامت هدایت لذت آگاهی نور عزت معرفت صداقت ارامش اسایش لذت سعادت دو جهان ثروت مادی و معنوی رضایت حمایت طول عمر طولانی از طرف خدا همیشه جاری و افزاینده رو به سوی زندگی شما استاد ارجمندو گرامی و عالیقدر،

      از شگفتی آمورش هر فایل ادم اصلا نمیتونه حرف بزنه چقدر هر فایل زیباست و در کلمات وصف نشدنی چگونه اینهمه زیبایی در یکجا آدم می‌تونه بفهمه درک کنه و ببینه خدایا شکرت هزاران بار استاد واقعا زخمت کشیدید شرمنده کردید و همراه ما واقعا هستید ممنونم از اینهمه لطفتون هزاران بار،

      استاد الحمدالله به لطف الله من این مورد نگرانی رو در آینده یا نگران نداشتن انرژی رو اصلا ندارم الحمدالله توانایی بدنم حتی فقط در یک وعده خوردن در غذا اونم فقط شبها فوق العاده بالا بوده و هست و اصلا نگران نخوردن نیستم در طی روز و به لطف الله در موقعیتهای مختلف آنقدر قشنگ توانایی خودشو ذهنم و بدنم بهم نشون داده در این مورد شاکر خداوندم هستم ف کر میکنم یک علتش شغلم چون ورزشی هست این تمرین توانایی من بالا رفته،

      خواستم بگم ما توانایی داریم اصلا نگران نباشین از نخوردن و خیالمون راحت هیچی بدن بهش نمیشه،

      پس تعهد میدهیم یک عادت را فقط تغییر دهیم،

      مسئولین پذیرش همه‌چیز را به عهده خودمان بگیریم،

      در صلح و مثبت بینی زیبا بینی در همه نعمتهای خدا حتی چاقیمون و عادتهامون باشیم،

      عجله نکنیم مراحل نفوذ اطلاعات لاغری درست در ذهن را با قدم‌نهادن در مسیر آگاهی  و استمرار تکرار کنیم تا پادشاه ذهنمون بشه 

      مجموع رفتاهاری ما با ادغام حس خوب در طی چندین سال نتیجه به ارمغان میاره ما باید تا آخر عمرمان سلامت متناسب و شاد باشیم بدون محدودیت زمانی و با ازادی کامل و شجاعت و عاشق بودن و عشق ورزیدن به بدنمان و عادتهامون و با قدرت کامل انتخاب خودمون و به اندازه سیری خود فقط بخوریم نگران نباشیم

      باید آرام آرام عادتی را خدشه دار کنیم و  یک ترکیب رنگی درست و  زیبا درست کنیم الهی به امید تو تا به اینجا که پیشرفتم عالی بوده خدایا شکرت 

      اسناد مثالی از تغییر عادت بزنم براتون :

      قند رو اول ریز کردم بعد جاشو داد به

      مویز،مویز رو هم تعدادش کم شد 

      و جاشو داد  شکلات تلخ الان به مرحله عرفان رسیدم چای خالی اونم هفتگی و شایدم نخورم دیگه،

      استاد دوست دارم عادتهای دیگمم بگم اما گفتید یکدونه فقط چشم .

      ممنونم از خدا ممنونم از شما استاد گرانقدر.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/06/02 15:28
      مدت عضویت: 1653 روز
      امتیاز کاربر: 28111 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 744 کلمه

      به نلم خدای مهربان که هر لحظه هادی و حامی من هست .

       اگاه باشید استمرار در هر کاری اون کار رو ساده میکنه .استمرار من در این مسیر باعث شده نخوردن یا گرسنه ماندن  کار ساده ای  برام بشه و از اون حالت گرسنگی نترسم .

      من خیلی در وجود خودم کنکاش میکنم و مطمعنم من ادمی هستم که در شرایط سخت و ناراحت کننده و استرس زا و یا وقتی خیلی کاری دارم و یا حتی زمانی که مشغول  انجام کاری  هستم یا به هر دلیلی مثلا برای خرید ساعت ها  بیرون از خونه هستم اصلا فرمول خوردن رو نداشته باشم تا در شرایطی قرار بگیرم که دوباره  ارام بشم  و یا اون کار انجام بشه و … یعنی از خوردن برای رهایی از اون حالت  بد و یا حالت خاص،و …. استفاده نمیکنم  و برعکس در اون شرایط کاری یا شرایط نامساعد اصلا غدا به من نمیخوره شاید در حدی غدا بخورم که بتونم سرپا بمونم نه بیشتر . و امامن در شرایط نرمال و ارام و در مواقع شادی و خوش حالی و  تفریح و …از خوردن برای رفع خیلی از چیزها استفاده میکنم مثلا میخورم که حوصله ام سر نره میخورم که بیشتر خوش بگدره میخورم که بیشتر لدت ببرم میخورم که بگم چقدر همه چیز عالی هست و یا میخورم چون عدا زیاد هست میخورم که اسراف نشه و … و این نقطه ضعف من هست من از خوردن در این شرایط کلی تعریف دارم که نباید اینطور باشه .و کاملا غلط هست .

      مثلا بارها شده میخوام برم بیرون اما از ترس اینکه نکنه اونجا غذا نباشه من عذا  زودتر در  حالت سیری خوردم و یا بیشتر از همیشه خوردم .

      من بارها شده عدا خوردم چون ترسیدم غذا تموم بشه و گیر من نیاد .و در حالی که احتیاج نداشتم اما خوردم .

      من بارها شده غدا زیادتر  خوردم چون این فکر رو در ذهنم دهشتم که  در گذشته کم عذا خوردم  و میخواستم جبران کنم .

      من بارها شده غدا خوردم چون مقوی بوده  در حالی که نیاز به عدا نداشتم فقط به خاطر مقوی  بودن خوردم .

      من بارها شده  خیلی عدا خوزدم چون گفتم تا فلان ساعت من نباید عدا بخورم .

      من بارها شده غدا خوردم چون خیلی خوشحالم .

      من بارها شده خیلی غذا خوردم چون پولش رو دادم .

      من بارها شده خیلی غدا خوردم چون خواستم اسراف نشه و ….

      جسم ما غذا رو اندوخته نمیکنه یعنی معده مثل یخچال و فریزر نیست که غدا رو ذخیره کنه به این شکل نیست  در واقع معده اینطور هست که بلافاصله بعد از عذا خوردن اون  رو هضم میکنه و بقیه اش  تبدیل به چربی یا انرژی میشه و هرگز اون چیزی رو ذخیره نمیکنه پس معده یخچال نیست و هر غدایی رو که میخوایین برای بعدا بخورین این کار رو نکنین چون اون انرژی برای بعدا ما نمیشه پس از روی ترس و نگرانی از کمبود غذا نباید غدا رو بخورید  .

      من خیلی وقتها در سفر که هوا خوبه و یا در فضای سبز و زیبایی هستم میگم بایددبیشتر  بخورم چون همه چیز خوبه اما این فرمول غلط  هست و فرمول چاقی هست و باید به اندازه خورد و در سفر از ترس نبود غدا در مسیر هرگز نباید بیشتر بخورم چون قدم به قدم در جاده اغذیه فروشی هست و این حرفها باید من رو ارام کنه تا دیگه بیشتر نخورم .

      من هر وقت مهمان دارم از ترس اینکه خیلی کار دارم و نیاز به انرژی بیشتر دارم نباید غذا بیشتر بخورم .

      هر وقت کار بیشتری دارم  نباید عدا بیشتر بخورم یعنی  کار بیشتر نیاز به غذای بیشتر نداره .

      معده ی من یخچال نیست تا عذا داخل اون ذخیره کنم .و تا شب مرحله به مرحله از اون استفاده کنه هر چقدر من زیاد غذا  بخورم معده  تا چند ساعت بعد غدا  رو هصم میکنه و در اون چیزی باقی نمونه  معده محل تبدیل غذا به انرژی هست و من باید اگاه باشم و  مایحتاج هر وعده رو استفاده کنم .نه بیشتر که این راه درست هست .

       مثال امروز از خودم :

      من امروز صبح موقع صبحانه میدونستم کار دارم و باید برم بیرون و  ناهار کمی دیر تر اماده میشه و میخواستم صبحانه بیشتر بخورم که اگر غذا دیرتر اماده شد  یعنی از ترس میخواستم این کار رو بکنم اما این کار رو انجام ندادم و  به اندازه نیازم صبحانه خوردم و اتفاقا ظهرم گرسنه ام شد و با این حالت گرسنگی چقدر بیشتر غدا چسبید و لذت میبرم که از رو به رو شدن با این حالت گرسنگی نه تنها  نمیترسم بلکه لدت میبرم  و اون رو تجربه میکنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1401/12/14 13:46
      مدت عضویت: 465 روز
      امتیاز کاربر: 50725 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 334 کلمه

      سلام 

      ترس از گرسنگی یکی از حربهای شیطان هستش ونجوایی ذهنی باید بهش بها ندیم 

      برخوردبا موادغذایی و خورونش رو برایخودم تعریف کنم 

      مهمان دارم کارم زیاده غذادذخیره میکنم 

      کار دارم باید بیشتر کار کنم غذا ذخیره کنم 

      بیرون میخوام برم غذا گیرم نمیاد غذاذخیره کنم 

      ناه رنضان هسبتش ممکمن کرسنهبشم سخری زیاد بخورم غذا ذخیره کنم.

      تویی هر کودم ازاینها برای خوردن تعریفی داریم تازمانی که احساس گرسنگی ونیازبدن نباشه خوردن غذاحکم نگه داری دریخچال هست معده مایخجال یا فریز نیست برای نگه  داری مواد غذایی کار معده هزم وتبدیل غذاست نه نگه داری 

      فرددمتناسب هیچ یک از این نگرانهارو نداره چون فرمولهای ذهنیش کاری به نگران نداره درزمینه غذا شاید در مراحل زندگیس در جای دیگه این نگرانی خودشو نشون بده ولی برای غذا وذخیره کردن این فرمول رو ندارن .

      افرادچاقی چاقی خودشون به ارث سوخت ساز م کمه وهزاران دلیل دارن برای چاقی دارن د صورتی که خودشون عامل چاقی خودشون هستن .

      ما با روشهای  اشتباه لاغرشدیم.

       ولی چون عجله ومدت طولانی نداشتیم این چاقی ارام ارام جسم ما رو گرفت ولی برای لاغریی عجله ومدت گوتاه به نتیجه رسیدن ونتیجه دل سردی ویاس وناامیدی هستش .

      این کارمثل زمانی هست که ما درمسیر چاقی شما هر روزبا سرعت ۱۰۰ متر  حرکت کنید درزمان طولانی انجام میشه ولی برای لاغر در مدتی کم با سرعت ۵۰ اونم گاهی به طرف لاغریی حرکت کنی ودر زمان کوتاه پس نتیجه برابر شکست هست .

      پس برای اضافه خوری تعریف نداشته باشیم 

      نمخوریم تا معده خود رو یخچال حساب نکنیم 

      نخوریم چون نیاز تداریم 

      نخوریم چون گرسنه نستیم کا ر داشتن وکار نداشتن ربطی به غذا نداره 

      تعریف برای غذا نشانه فرمول اشتباه هست پس خودمون گول نزنیم .

      اگه سیریم اگه نیازنداریم هر خودردنی یعنی پر خوری ونشانه فرمول اشتباه هست 

      با تغییر رفتار وعمل کرد این فرمولها نا توان شده فرمولهای درست جای اون فرمولهای اشتباه فرمان داده ونتیحه لاغریی حاصل میشود .

      هر خوردنی که باعث به هم زدن اموزش میشود .وکارمارو به هم زده. وکار سختر شده باید با عمل کردن به اموزشهای برای 

      نتیجه بهتر انتظار بکشیم چون باور  یعنی انتظار من باورد ادرم واتنظار میکشم برایلاغریی انشالله

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/30 11:04
      مدت عضویت: 485 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,162 کلمه

      سلام و درود . 

      برخورد ما با مواد غذایی .

      برای خوردن تعریف نداشته باشیم . 

      معده من یخچال نیست . 

      معده من محل تبدیل غذا به انرژیه . 

      وقتی رفتار صحیح بیشتر بشه نتیجه ما هم تغییر می کنه . 

      چقدر تکرار این فایلها حال منو خوب می کنه . 

      به قدری که ما در فرمولهای ذهنی تغییر ایجاد کنیم ؛ تصور ما از خودمون تغییر می کنه . 

      مثلا ما هر روز داریم ۱۰۰ قدم به سمت چاقی میریم . اولها که فقط به سمت چاقی حرکت میکردیم فقط چاقتر میشدیم .  ولی الان ۵۰ قدم به سمت لاغری حرکت میکنیم . 

      خب به اندازه ی همین حرکت ، روند چاقی من کندتر شده . حالا هر روز یه سری قدم ها در مسیر لاغری اضافه می کنیم و بر عکس یه سری قدمها رو دیگه در مسیر چاقی نمیریم در نتیجه مقدار حرکت ما در طول روز در مسیر لاغری کم کم و کم کم زیاد و زیادتر میشه و روند چاقیمون کم کم متوقف میشه و برعکس روند لاغری شروع میشه . 

      من اول میپذیرم خود مسئول چاقیم هستم . پس در نتیجه خودمم دلیل لاغریم هستم . من انتخاب می کنم که مسیر لاغری رو بیشترش کنم در طی روز . 

      دلیلهای خوردنمو پاک میکنم . در طی روز  برای خوردنم دلیل تراشی نمی کنم . 

      دلیلهای خوردن رو تبدیل به دلیل های نخوردن می کنم . 

      مثلا دیگه تو مسافرت نمیگم وای عجب هوای خوبی حالا بخوریم که لذت و تفریحمون بیشتر بشه . 

      اتفاقا میگم نمیخورم که بیشتر بتونم لذت و تفریح کنم .

      وقتی بخورم حواسم به خوردنه و بعدشم سنگین میشم نمیتونم لذت ببرم . حالمم بد میشه خوابم میگیره . 

      پس نخوردن اضافه ها به من لذت بیشتری میده بیشتر میتونم از فضا استفاده کنم . توجهمو بدم به سایر  موارد دلپذیر  . هوای پاک . آسمان آبی . دریای مواج . صدای پرنده ها . نفس کشیدن . هوای مطبوع . 

      این همه چیز برای فکر کردن و لذت بردن هست اون وقت من فقط فکر خودمو  به خوردن محدود کنم . 

      یا مثلا ببخشید عذر میخوام در طی راه نمیخورم که دسشوییم نگیره . 

      بدن ما جایگاه ذخیره غذایی نداره . بدن ما جایگاه تبدیل انرژیه و هر چیزی که واردش بشه رو به انرژی تبدیل می کنه . 

      اکسیژن وارد میشه اون رو به سلولها میرسومه و طی فرایندهایی اعمال بدن رو انجام میده حاصل  سوخت رو به صورت دی اکسید کربن پس میده . غذا رو میخوریم اول کلی تجزیه روش انجام میده اونها رو به ریز ملکول تبدیل می کنه . باز اکسیژن و آبش رو مورد استفاده قرار میده و  آشغالهاش رو بیرون میریزه . 

      اصلا جایگاه ذخیره نداره بدن ما و بدن ما تا آخرین قطره بنزین رو به مصرف سلولها میرسونه . 

      خب ما وقتی باک بنزین خالی میشه پرش می کنیم وقتی پره که نیازی نداره . ازش استفاده می کنیم . لذت میبریم تفریح می کنیم . مصرفش می کنیم . هروقتم که خالی بشه همه جا پمپ بنزین هست . پرش میکنیم دوباره . 

      اصلا چیزی به نام چاقی و ذخیره انرژی وجود نداره . 

      هرچی وارد کارخونه بشه مرحله به مرحله  روش عملیات انجام میشه تا از بدن دفع بشه و بره و انرژی خالصش هم برای کارکرد سلولها استفاده میشه . 

      تمام افکار ما بیخوده . ما باید افکار و عقاید  نخوردن رو در سرمون مرور کنیم . یعنی برای نخوردنمون دلیل داشته باشیم . 

      از همه چی میشه برای نخوردن استفاده کرد . 

      هوا سرده نمیخورم .

      هوا گرمه نمیخورم . 

      دارم رانندگی می کنم نمیخورم . 

      دهنم باز نمیشه فعلا نمیخورم . 

      مسافرته زیاد نمیخورم . 

      کار دارم نمیخورم . 

      میخوام روزه بگیرم زیاد نمیخورم .

      چون بدنم فعالیتش زیاد میشه . عمل هضم بیشتر تکرار میشه . عمل دفع بیشتر انجام میده . چندین بار باید برم دستشویی . چربیهای بیشتری باید اکسید بشه . زیاد بخورم  کار بدنم زیاد میشه . ماه رمضون ماه استراحت بدنه .

      نمیخورم چون میخوام استراحت کنم . 

      استراحت می کنم تا بدن در آرامش بیشتری کاراشو انجام بده . 

      البته بدن همیشه آرامه این ماییم که عجله میکنیم و استرس واردش می کنیم . 

      نمیخورم چون استرس دارم .

      نمیخورم چون آرومم . 

      در افکارمون بیشتر دنبال بهانه برای نخوردن باشیم . 

      بهانه های نخوردن رو زیاد کنیم . 

      چون نخوردن ناخوداگاه به ما احساس چاقی نمیده . 

      ما نخوردن رو نباید برای لاغر شدن انجام بدیم . 

      ما نخوردن لقمه های اضافی رو میخوایم برای لذت و تفریحمون انجام بدیم .

      به نخوردن به عنوان سرگرمی نگاه کنیم . 

      لاغر شدن خودش خودبه خود اتفاق میافته .

      یکی از دلایل خوردن ما سرگرم شدنه . 

      اتفاقا نخوردن رو دلیل سرگرمیمون کنیم . مثلا یکی از بازیهامون این باشه . تمام چیزهایی که نخوردیم رو بنویسیم . بعد  بشمریم ببینیم چیا نخوردیم . 

      حتی دلیلشم بنویسیم . 

      دو تا باور عالی دیگه رو هم قبلش تکرار کنیم . 

      بدن من سطل آشغال نیست .

      بدن من یخچال نیست . 

      بدن من فقط جایگاه تبدیل انرژیه . 

      من  نخوردم چون اصلا بهش فکر نکردم . 

      وقتی  دلایل خوردن رو پاک می کنیم ناخوداگاه دیگه اصلا به خوردن فکر نمیکنیم . 

      نمیخورم چون اصلا تو فکرم نیست . 

      نمیخورم چون دوست ندارم .

      نمبخورم چون نمیدونم چی بخورم .

      نمیخورم چون اصلا نمیخوام بدونم که چی میخوام بخورم . 

      نمیخورم چون سیرم . 

      نمیخورم چون گرسنه نیستم .

      نمیخورم چون نمیخوام .

      نمیخورم چون با نخوردنم بیشتر حال می کنم . 

      نمیخورم چون دوست ندارم . 

      پس تمرین امروزمون این بود که نحوه برخورد خودمون با مواد غذایی رو تغییر بدیم و بهانه های خوردن رو پاک کنیم . 

      نمیخورم چون دلیلی برای خوردن ندارم . 

      من دیروز صبحانه نخوردم  ناهار نخوردم . 

      کیک تا آخر ظرف نخوردم . 

      کیک با آبمیوه نخوردم . 

      قند با چایی نخوردم . 

      باز هم اضافه کیکها رو نخوردم . 

      یعنی کیک چند روز در خونه ما موند . 

      بیسکویت  نخوردم .

      تا ته بسته نخوردم . 

      من غذامو زود و تند نخوردم .

      یکی از رفتارهای انسان لاغر اینه که وقتی سر سفره یا میز میشینند سریع شروع به خوردن نمی کنند . اول مقدماتشو فراهم می کنند . 

      من قبلنا از این رفتار بابام خیلی حرص میخوردم . به محض اینکه مامانم غذا رو می آورد من سریع میخوردم . اما بابام اول قاشقا رو نگاه میکرد دستمال میزد گاهی . غذا رو به آرامی توی بشقابش میکشید . استخونای گوشت یا مرغ رو اول جدا میکرد به ارومی یعنی حرکاتشون خیلی آرومه حالا من همونجوری میزاشتم دهنم تو دهنم استخونهارو جدا میکردم گاهی هم اصلا نمیفهمیدم و قورت میدادم . 

      همیشه بابام میگفت استخونا همش میاد زیر دندون من . چرا تو غذاهای شما استخون نمیاد  . میگفتم بابا چون از بس شما غذا رو میجوری . قورت بده بره اصلا متوجه نمیشی . 

      ولی اون نمیتونست . 

      نمیخورد چون میخواست لقمه های پاک وارد دهانش کنه . 

      چون معده اش سطل آشغال نبود . 

      ولی معده من سطل آشغال بود حتی استخونارو هم واردش میکردم تند و سریع . 

      ولی حالا دیگه نمیخورم چون میخوام به بدنم احترام بزارم . 

      معده ی من سطل آشغال نیست . 

      نمیخورم چون میخوام غذای ناپاک وارد بدنم نکنم .

      نمیخورم چون میخوام گناه نکنم . 

      گناه هر رفتاریه که حال منو بد می کنه . 

      پرخوری حال منو بد می کنه پس برای من گناهه . نمیخورم که گناه نکنم .

      نمیخورم که حال خوبم از دست نره . 

      نمیخورم چون میخوام همسو با طبیعت بدن در راه پاکی قدم بردارم . 

      نمیخورم چون یخوام همراه و هماهنگ و همسو با بدنم باشم و ….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/03 00:48
      مدت عضویت: 485 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 226 کلمه

      سلام

      من خورش اسفناج و برنج نخوردم . 

      من آبگوشت نخوردم 

      من گوشت کوبیده نخوردم .

      من چایی نخوردم .

      من نان نخوردم .

      من کره عسل نخوردم .

      من چند لقمه آخر سوسیس نخوردم . 

      من آخر شربت عسل را نخوردم . 

      من یک کاسه سمنو نخوردم .

      من ده تا بادام نخوردم . 

      من ۵ تا انجیر خشک نخوردم .

      من مقدار بیشتری مویز نخوردم . 

      من تخمه نخوردم .

      من باز هم سوسیس نخوردم . 

      امروز یه فرمول دیگه هم پیدا کردم . 

      فرمول اصلی من اینه : 

      گرسنه ای بخور . سیری نخور . 

      الان میگم خب وقتی که سیری هیچ نخور . 

      اما وقتی گرسنه ای هم دو انتخاب داری .

      میتونی نخوردن در گرسنگی هم یکی از گزینه هات کنی تا درجه  گرسنگی بیشتر بشه  البته نمیخوام زجر بکشیا فقط میخوام بلافاصله که گرسنه شدی باز با دو انتخاب (خوردن – نخوردن ) روبرو بشی نه یه انتخاب خوردن . 

      اگه هم خوردن رو انتخاب کردی مساله ای نیستا ولی نخوردن هم خوبه امتحان کنی . 

      امروز این راه رو به عادتم اضافه کردم . 

      امروز از صبح یک ساندویچ سوسیس خوردم در طی چند مرحله یعنی یکی و کامل یه جا نخوردم بلکه در موقع گرسنگی خوردمش سیر میشدم می گفت بقیه اش بعد . طی سه مرحله تموم کردمش . 

      ۲ ق سمنو و ۴-۵ عدد بادام . ۲ عدد انجیرخشک و به اندازه چند دانه مویز . فعلا هم سیرم . 

      اگه هم گرسنه بشم دو انتخاب رو پیش روم میارم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/02 10:44
      مدت عضویت: 485 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,274 کلمه

      بسم الله الرحمن الرحیم .

      چقدر فرمول جدید در این فایل و متن بود .

      بیشتر از همه قدرت تعمیم دادن ذهن توجهمو جلب کرد .خب من از این قدرتم میخوام در جهت تعمیم فرمولهای لاغری استفاده کنم . 

      البته فکر کنم این ویژگی ذهنه و وقتی من فرمول اصلی رو لاغر کنم این ویژگی ها همه در جهت لاغری من حرکت میکنند . 

      قدرت انعطاف ، تنوع طلبی و حالا هم قدرت تعمیم دهی .

      من در این روزها کلی فرمول لاغری یاد گرفتم . البته تک تک ننوشتم . ولی اینم خیلی ایده ی خوبی بود که گفتین . یعنی در هر فایل بگردیم و فرمولهای لاغری رو گسترش و تعمیم بدیم . 

      بیشتر کامنتا رو که میخوندم میدیدم بچه ها در حال نوشتن از قدرت تعمیم دهی ذهن در جهت چاقی هستن .  چقدر اونا خوب فرمولای چاقی رو شناسایی کردن ولی درصد نوشته ها در مورد تعمیم فرمولای لاغری کم بود .

      چون همه ی ذهن چاق رو خیلی خوب میشناسیم ولی ذهن لاغرمون دیرتر فعال شده .

      مثلا خود من وقتی بخوام دلیل برای خوردن بیارم هزاران دلیل خیلی راحت به ذهنم میاد ولی وقتی میخوام  دلیل برای نخوردن بیارم دلیلهام انگشت شمارن . من یکی دو روزه دارم از ذهنم برای نخوردن دلیل میارم .البته سیری خودش به تنهایی قادره تمام رفتارهای انسان رو صحیح که اما دوست دارم تعمیمش بدم .  یه وقتایی دلیل میتراشم .مثلا  الان یه دلیل دیگه  برای نخوردنم پیدا کردم . چون فعلا پرنده هام غذا ندارن منم  نمیخورم . البته من الان سیرم که نمیخورم ولی گرسنه هم بشم خوبه این دلایل رو بیارم . حالا حتما که نباید موقع گرسنگی غذا خورد . 

      خیلی جالبه برام این تمرینات . 

      اول این متن که دیگه هیچی من تو اوج یادگیری بودم و با دقت داشتم جمله ها رو میخوندم که  یهو با جمله ی تنها یک عامل در تبدیل فرمول های چاقی ذهن به اضافه وزن تاثیرگذار است و آن عامل “خودمان “ هستیم. 

      روبرو شدم . 

      اصلا تاثیر این جمله و مخصوصا کلمه خودمان در وجود من مثل زنگ به صدا دراومد . 

      اینم که انتخاب می کنم . این منم که عامل چاقی خودم هستم . قبلا فکر میکردم اگر گناه رو گردن دیگران بندازم بار اضافه وزنم کم میشه ولی این روزا فهمیدم خودم نخواستم . البته باز یه توجیهی هست اینکه خب راهشو بلد نبودم . خدا هم آورد اینجا منو تا یادم بده و حالا که یادگرفتم اگه استفاده نکنم این خودم هستم . 

      ولی اگه استفاده کنم و از این فرمولای خوب در زندگیم بهره ببرم این فرمولها در ذهنم تعمیم داده میشه و این ویژگی ذهن به جای اینکه در راستای چاق شدن من حرکت کنه در راستای لاغر کردن من حرکت می کنه . 

      نمیخورم چون میخوام برم بیرون سنگین میشم . 

      نمیخورم چون دوست دارم سبک باشم .

      نمیخورم چون فلان دوستم نمیخوره .

      نمیخورم چون پرنده هام نمیخورن . 

      نمیخورم چون سیرم (اینکه خیلی خوب دارم ازش استفاده می کنم ولی بقیه فرمولها تازه ترن برام ذهنم به یادم میاره ولی خودم دارم جستجو میکنم و یا در اطرافیان دنبالش میگردم یه زمانی میرسه دیگه انقدر به کار میبرمشون برام عادت میشه . و یه زمان میشه که انقدر از فرمولهای چاقی استفاده نمیکنم از یادم میره حالا شاید تو ناخوداگاهم باشه ولی عادت می کنم که کمتر ازشون استفاده کنم . الان بیشتر حالت آگاهانه دارم تمرین می کنم . ولی این تمرینهای آگاهانه و انتخابهای آگاهانه همه عادتم خواهد شد . 

      چون یاد گرفتم که تنها عامل لاغر شدن “خودم ” هستم . 

      من صبحانه نخوردم چون سیر بودم . 

      من تخمه نخوردم چون دلم نمیخواست . 

      من نخوردم چون همکارمم نخورد . 

      من نخوردم چون پرنده هام نخوردن .

      من نخوردم چون سنگین بشم همش خوابم میگیره (جدید اومد) 

      من نخوردم چون دوست دارم فرز و سبک حرکت کنم (جدید) 

      من نخوردم چون سیر بودم (قویترین عامل) 

      من نخوردم چون دیگه نمیخوام معده ام یخچال باشه و دو کیلو بار اضافه به حجم بدنم اضافه کنم . (آموزش)

      من نخوردم چون همیشه مواد غذایی در دسترس هست . هروقت گرسنه ام شد و بعد اگه خواستم انتخاب کنم بخورم همه جا به فراوانی غذا هست . 

      نخوردم چون حالم بهتره نه از نظر عذاب وجدان و ترس بلکه از نظر سلامتی . وقتی نمیخورم رفتارها و حالم به انسانهای سالم شبیه میشه وقتی زیاد بخورم دائم یا خوابم یا مثل مریضا همش میخوام لم بدم یا دراز کشیدم تو رختخواب یا حالت سنگینی و افسردگی دارم . 

      من نمیخورم که خوابم کمتر بشه . الانم این روزا حس میکنم میلم به خواب کم شده . یعنی نیازم زودتر از قبل پر میشه و از خواب زودتر از قبل سیر میشم . 

      نمیخورم چون زیاد باید برم دسشویی و آب زیادی هدر میره  (عذرخواهی میکنم ) 

      اها ما تازه میتونیم از تمام دلایلمون که برای چاقی استفاده میکردیم برای لاغری استفاده کنیم . مثلا یکی از فرمولامون در چاقی اینه میخورم حیفه اسراف میشه . البته مامانم بیشتر این فرمول رو داره . ولی خب به منم یاد داده . حالا اگه باز بهم گیر داد می گم آب زیاد مصرف کردنم اسرافه . وقتی همشو بخوری بایدزیاد بری دستشویی خب آب اسراف میشه . 😁

      البته اینا فعلا در سطح فرموله برام ولی خب بوسیله قدرت تعمیم دهی ذهن فهمیدم که در ذهنم گسترده میشه . 

      نیروی هدایت باعث شد من به اینجا هدایت بشم . 

      نیروی انتخاب باعث شد من راه لاغری رو انتخاب کنم . 

      نیروی دانشپذیریم باعث شد بتونم خوب ازتون یاد بگیرم .

      نیروی عملکردم باعث شد خوب بتونم به آموزشهاتون عمل کنم و ازشون در زندگیم استفاده کنم . 

      نیروی انعطاف ذهن به کمکم اومد و باعث شد در اضافه کردن فرمولهای لاغری به عادت چاقیم خیلی خوب عمل کنم .

      نیروی تنوع پذیری باعث شد بتونم انواع و اقسام فرمولهای لاغری رو در زندگیم به کار ببرم 

      و حالا نیروی تعمیم دهی ذهن به کمکم میاد تا بتونم این فرمولها رو بیشتر تعمیم بدم به سایر رفتارهام . 

      و البته دلیل اصلی همه اینها خودم هستم .  لاغر شدن یک جریانه . و من خواستم که ادامه بدم و البته خداوند بهترین استاد رو در مسیرم آورد . 

      اقای عطار شما استاد بسیار خوبی هستید و البته منم خیلی خوب دارم از اطلاعات شما استفاده می کنم . 

      هم از خدا ممنونم هم از شما و هم از خودم . 

      هم از ذهنم ممنونم هم از عملکردم . 

      خلاصه وقتی اراده و خواست من اینه که لاغر بشم همه چیزهایی که در مسیر چاقی بهم کمک میکردن حالا اومدن و در مسیر لاغری دارن بهم کمک می کنند . 

      اون زمان میگفتم خدا میخواد چاق باشم .چرا خدا منو چاق آفرید ؟  ولی الان میگم خدا میخواد من لاغر باشم که هدایتم کرد اینجا . 

      اون زمان میگفتم خودم نمیتونم . اصلا به تنها کسی که فکر نمیکردم که مسبب چاقیمه خودم بودم  . الان میگم خودم تنها دلیل چاق شدن د  لاغر شدنم هستم . اون زمان مامانم رو دلیل چاقیم میدونستم که هی داد خوردم البته الانم هنوز این عامل رو پررنگ می دونم ولی بازم باید بگم خودمم . دیشب مامانم تمام تلاششو کرد که من بخورم ولی نخوردم . صبحم که بیدار شدم یادش رفته بود و اصلا دیگه بهم اصرار نکرد .   کم کم نقش مادرم در چاقیم کمرنگ میشه و باز خودم پررنگ تر میشم . الان میگم استادم مسبب لاغریمه . استاد خوبی داشتم و این فرمول باعث میشه به تعالیمتون متعهدتر باشم . ولی البته فرمول خودم قویتره . خودم خواستم و دارم از آموزشهای عالی شما استفاده می کنم . 

      البته تمرین من اینو نخوردم رو اخر شب انجام میدم . 

      فعلا که تا الان از دیشب حدودا ساعتای ۸ و نیم که شامم تموم شد تا الان نخوردم و بزرگترین دلیلش سیری بوده البته از فرمولهای متنوع هم استفاده کردم و امروزم میخوام تعمیمش بدم . 

      البته تا شب هم دوباره تمرین رو انجام میدم و من اینو نخوردمهام رو خواهم گفت  خواهم گفت . البته تا اونجایی که یادم بیاد .  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1401/01/20 09:13
      مدت عضویت: 1325 روز
      امتیاز کاربر: 12711 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 530 کلمه

      سلااام

      من برای این فایل یاد داداشم افتادم که کاملا متناسبه و هر وقت دلش میخواد غذایی که دلش میخواد رو با لذت میخوره و من هیچ وقت ندیدم که در رفتاراش اثری از ترس از گرسنگی باشه کلا همه ی متناسبا همینطورن و از گرسنه بودن نمیترسن چون گرسنگی هم مثه بقیه ی نیاز هاشونه و هر وقت نیاز به غذا کردن میرن یه چیزی میخورن مثلا داداش من بار ها شده که غذا رو با ما سر سفره نخورده و بعد از یه مدتی که میگذره تازه گرسنش میشه حتی مثلا اگه میخواستیم بریم بیرون و همه بهش میگفتن یه چیزی بخور تو راه غذا نیست اون بازم غذا نمیخورد چون احساس گرسنگی نداشت و بعد مثلا تو راه گرسنش میشد و ما مامان بابام میرفتن بالاخره هر جور شده براش یه چیزی پیدا میکردن و خب این نشون میده ما اگه غذا نخوریم و بعدش که شرایط غذا خوردن مهیا نیست گرسنمون بشه بازم میتونیم غذا گیر بیاریم و هیچ جای نگرانی نیست . 

      من فکر میکنم مایی که فورمول چاقی توی ذهنمون داریم چون از غذا خوردن میترسیم میخوایم یه بار کلی غذا بخوریم و دیگه مجبور نباشیم وعده های جدا از هم و گسسته غذا بخوریم چون هر بار غذا میخوریم احساس بد بهمون دست میده حالا مهم نیست به اندازه بخوریم یا نه من خودم بعضی وقتا به اندازه غذا میخوردم ولی بازم احساسم بد بود چون کلا با خوردن مشکل داشتم و ازش میترسیدم و خلاصه ما چون نمیخوایم توی وعده های مختلف خودمونو سرزنش کنیم سعی میکنیم توی یه وعده اونقدر غذا بخوریم که دیگه گرسنمون نشه ولی دریغ ! چون معده ی ما اینطور فکر نمیکنه و کاری رو میکنه که براش ساخته شده . 

      مثالی که برای ماه رمضون زدین دقیقا برای من صدق میکرد و من از همون 9 سالگی شروع کردم به روزه گرفتن و یادمه مامانم بهم همیشه میگفت خیلی غذا بخورم و ذخیره کنم و همیشه تا دم الله اکبر من داشتم غذا میچپوندم توی دهنم و بعضی وقتا انقدر دلم پر بود بعد سحری که نمیتونستم بخوابم ولی حدود ساعت 10-11 گرسنم میشد و به خودم میگفتم مگه میشه؟ من این همه غذا خوردم و بعد تا افطار گرسنگی میکشیدم و بی حال بودم . الان که دارم فکر میکنم میبینم که بیشتر کسایی که روزه میگیرن و سحری کلی غذا میخورن خیلی برای ثوابش و فوایدش نیست و بیشتر مثه اینه که عادت کردن یه سری کارایی که بقیه گفتن رو انجام بدن و اسمش رو بزارن عبادت. اصل روزه اینه که معده پاک بشه و ما ارادمون قوی بشه و حس همدردی درمون به وجود بیاد ولی وقتی سحر کلی غذا میخورن که در طول روز گرسنشون نشه و این یکم همخوانی نداره با اصل روزه خب شما اگه میخواین گرسنتون نشه که روزه نگیرین چرا انقدر غذاهای مختلف میکنین توی شکمتون و با جسمتون مثه سطل آشغال رفتار میکنید؟

      خلاصه که من فهمیدم نباید غذا رو به نیت ذخیره کردن بخورم و هر وقت گرسنم بود غذا میخورم و هر وقت سیر شدم دست میکشم .این زندگی متفاوت این روزام که پر از انتخابایی که خودم ایجادشون کردم و تنوع هایی که توی غذا خوردنام به وجود میارم خیلی قشنگ تر و جذاب تره.

      خدایا شکرت

      ممنونم استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/01/01 14:37
      مدت عضویت: 1653 روز
      امتیاز کاربر: 28111 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 658 کلمه

      سلام به استاد عزیز و دوستان هم مسیرم 

      سال نوی همگی مبارک باشه امیدوارم سال خوبی داشته باشین 

      من در اولین روز سال ۱۴۰۱ می‌خوام کامنت خودم رو با عشق بنویسم .

      بسیار بسیار این فایل آگاهی دهنده و کاربردی هست و دقیقا این فرمول‌ها در ذهن گذشته ی  من بسیار قوی بودند و الان که در این مسیرم بازم شاید یه جاهایی دوباره بالا بیان ولی مثل قبل پررنگ و قوی نیستند و من به لطف این آموزشها خیلی جاها مچ ذهنم رو میگیریم که داره به هزار بهانه غیر از گرسنگی غذا وارد جسم من می‌کنه مثلا

      من باید بخورم چون معدم درد می‌کنه 

      من باید بخورم چون سرم و ….درد می‌کنه 

      من باید بخورم چون ناراحتم 

      من باید بخورم چون خوشحالم 

      من باید بخورم چون اومدم در جشن و شادی و دور همی 

      من باید بخورم چون فقط یه امشبه 

      من باید بخورم چون پولش رو دادم 

      من باید بخورم که جبران اون هدیه و پولم بشه 

      من باید بخورم چون تامدتها غذا نیست  

      من باید بخورم چون فعالیت داشتم 

      من باید بخورم چون کلی کارکردم و سر پا بودم 

      من باید بخورم چون درسفرم 

      من باید بخورم چون فضا و هوا عالیه 

      من باید بخورم چون حوصلم سر رفته 

      من باید بخورم چون کلی خوردنی در یخچال و کابینت هست 

      من باید بخورم چون تفریح و گشتن یعنی غذا خوردن 

      من باید بخورم چون دیگه ممکنه از این مدل غذا گیرم نیاد 

      من باید بخورم چون مقوی هست 

      من باید بخورم چون برای من مفید و سودمند هست 

      من باید بخورم چون ممکنه تا ساعتها گرسنه باشم 

      من باید بخورم چون خسته شدم 

      و …..

      خلاصه کلی ازاین دلیلهای مختلف برای خودم داشتم که باعث می‌شد غذا به زور وارد بدنم کنم .

      همیشه ترس از تمام شدن و نبود ن غذای دلخواهم من رو وادار به پرخوری میکرد  در مواقع عادی و در مواقعی مثل ماه رمضان که دیگه ترس از نبودن غذا در  وعده ی بعدی با بقیه ی فرمول‌های چاقی ا قاطی میشد و من وزن اضافه میکردم .

      یا خیلی وقتها من فکر میکردم میتونم اضافه بخورم و غذا ذخیره کنم برای مواقعی که شاید غذا نباشه و همین ترس باعث می  شد که من در مسافرت ها از قبل کلی مواد خوراکی بخرم که مبادا یه جایی من گرسنه بشم و غذا در دسترس نباشه و یا اینکه قبل از خارج شدن از خونه من کلی غذا می‌خوردم چون میگفتم الان داخل فلان مکان که غذا نیست و من گرسنه میمانم و یا اینکه اگر فعالیت شدیدی داشتم از قبل بیشتر می‌خوردم و .‌‌….اما خبر نداشتم معده یخچال که نیست و من دارم به اشتباه غذا رو در جسمم ذخیره میکنم و اما اون غذا ذخیره نمیشه و بعد از چند ساعت اون هضم و تبدیل به انرژی و یا چربی میشه پس هر چقدر من بیشتر بخورم فایده ای ندارد فقط خودم رو بیمار و چاق میکنم .

      من جدیدا وقتی غذایی مورد پسندم باشه و یا خوشمزه باشه این کار رو میکنم بیشتر از نیازم میخورم که به لطف این چالش دارم کنترلش میکنم و بسیار بهتر از قبل رفتار میکنم .

      مثلا امروز غذا مورد علاقم نبود به اون سبکی که خودم دوست دارم نبود خیلی راحت از اون گذشتم خوردم ولی به اندازه خوردم و به موقع دیگه میز رو ترک کردم و بیشتر از نیازم چیزی نخوردم .

      پس معده ی من محل ذخیره ی غذا نیست 

      معده ی  من یخچال نیست.

      معده ی من محل هضم غذا هست 

      من نباید از روی باور قحطی‌ و  کمبود غذا بخورم 

      من باید بارها به خودم بگم این همه مواد غذایی عالی و خوشمزه در اطراف من هست که هر وقت بخوام میتونم بخرم و بخورم و یا از داخل خونه استفاده کنم .

      و بازم باید به خودم بگم هر غذایی هر چقدر خوشمزه و دوست داشتنی با طعم عالی باشه بازم به اندازه نیازم باید از اون بخورم و من لذت آنی خوردن اون مواد غذایی رو نمی‌خوام  من لذت دایمی تناسب اندام رو می‌خوام .

      پس با توجه به اینکه ایام عید و دید و بازدید هست من قول میدم به بهانه ی عید نوروز و خوشحالی کردن و شادی  هیچ مواد غذایی رو به زور وارد جسمم نکنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/03/28 22:51
      مدت عضویت: 1232 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,037 کلمه

      سلام لحظه هاتون بهشت 🕊🌷

      چاقی ما نتیجه انبوه فرمول های ذهنی چاق در ذهنمون هست و اما چه طور این فرمول ها به چاقی تبدیل می شوند؟تمام عواملی که ما برای چاقی خود در نظر داریم مثل ارث و ژنتیک و کم تحرکی و خواب زیاد و حرص و جوش همه باعث تبدیل به چاقی ما می شوند.و تنها عامل چاقی ما خودمان هستیم و شاید عجیب باشه خودمون با لذت و به راحتی در مسیر چاقی قرار گرفتیم و بعد خودمان هم می خواهیم از چاقی رها شویم .

      تمام افراد چاق در سعی و تلاشند که از چاقی رها شوند و با رژیم گرفتن و یا عمل جراحی و ورزش کردن به سختی تلاش می کنند اما نتیجه ای نمی گیرند چرا ؟!

      چون جسم قدرت تغییر دادن ذهن رو نداره و ما هر چقدر هم به جسممون فشار وارد کنیم در نهایت ذهن چاقی داریم که دستورات چاقی صادر می کند .

      و چرا چاق شدن انقدر سریع و راحت اتفاق می افته !؟چون که در مدت طولانی و با سرعتی یکنواخت در مسیر چاقی حرکت کردیم مثلا (۱۰۰متر به سمت چاقی)اما گاهی با تصمیم و اراده خواسته ایم که در مسیر لاغری قرار بگیریم و مثلا (۵۰متر به سمت لاغری)و بعد هم مسیر را رها کردیم بنابراین نتیجه چاقی بوده و دلیل دیگرش این هست که به دلیل این حرکت در مدت زمانی به صورت یکنواخت در ذهن ما از خودمان تصویر ذهنی چاق به وجود آمده و نقشه ی ذهنی چاق ترسیم شده و به راحتی داره مسیر طی میشه .

      تنها روش ساده و ماندگار لاغر شدن آموزش ذهنی لاغری است ⭐️

      برای عملکرد بهتر در مسیر لاغری باید نسبت به عملکرد ذهن و تاثیر افکار و باورها در واقعیت زندگیمون شناخت پیدا کنیم و تنها با ورودی های ذهن مثبت و تکرار و تمرین و تجزیه و تحلیل فکری و نوشتن این شناخت حاصل میشه و همانطور که ما سالها در تلاش بودیم رفتار و عادتهامون رو تغییر بدیم ولی امکانپذیر نبود و امروز به لطف خداوند و اآموزه های استاد گرامی به اینصورت که اول فرمول ذهنی تکرار شونده رو شناسایی کردیم و بعد با تغییرات جزئی در آن به راحتی رفتار رو تغییر دادیم و توانستیم این کار رو به سادگی انجام بدیم با آگاه شدن نسبت به دیگر فرمول های تکرار شونده ذهنمون در جنبه های دیگر زندگی (ثروت و سلامتی و روابط و غیره )می توانیم بر فرمولها و عادت و رفتارهامون  تأثیر گذار باشیم و قوانین جهان به گونه ای هستند که وقتی ما به شناخت  و درک آن ها می رسیم در گوشه گوشه های زندگیمون خودشون رو نشون می دهند .

      یک فرمول ذهنی که در ذهن همه ی انسانها وجود داره ترس از آینده است یعنی با ورودی های منفی به ذهن و دیدن رخداد هایی این فرمول در ذهنمون به وجود آمده و همیشه نگران آینده هستیم که چی میخواد بشه ⁉️

      و این به دلیل این هست که ذهن برای حفظ بقا و محافظت از ما از آینده که براش روشن و واضح نیست می ترسه ‼️

      اگر شرایط مالی ما الان خوبه چرا نگران آینده ایم؟ 

      اگر شرایط تربیتی فرزند ما الان خوبه چرا نگران آینده اش هستیم؟ 

      اگر شرایط روابطی ما الان خوبه چرا باید نگران آینده باشیم که چی میشه !؟یا نکنه ؟!

      اگر الان در سلامت کامل هستیم چرا نگران آینده هستیم پیر بشیم چی میشه ؟!

      این فرمول ذهنی روی ذهن چاق افراد تأثیر بسزایی داره و خودشو اینطور نشون میده که فردچاق همش نگرانه که اگر گرسنه بمونم ؟فردا چی بخورم ؟اگر ضعف کنم ؟انرژیم کم بشه ؟اون مکان که می خوام برم دسترسی به غذا نداشته باشم ؟!

      اما در ذهن یک فرد متناسب فرمول ترس از آینده نسبت به چاقی وجود نداااارد ⭐️

      ممکنه در جنبه های دیگر زندگی ترس از آینده داشته باشه اما چون فرمول ذهنی چاق نداره نگران غذا نیست که نباشه یا گرسنه بمونه یا انرژیش کم بشه 

      و اما این فرمول ذهنی (ترس از آینده )در افراد چاق به این صورته که فکر می کنند معده اونها غذا ذخیره می کنه که خیلی در ماه رمضان این موضوع به چشم میخوره و فرد وقت سحر انقدر پرخوری می کنه که بتونه تا افطار انرژی داشته باشه ولی مسئله اینجاست که معده ما یخچال نیست که بتونیم در اون مواد غذایی رو ذخیره کنیم و به صورت مرحله ای استفاده کنیم و هر چقدر هم اضافه تر مصرف داشته باشیم طی چندساعت در روند هضم و جذب و دفع قرار می گیره و کلا ما نباید تعریفی برای خوردن داشته باشیم و اصلا خوردن چاق نمی کنه بلکه نحوه ی عملکرد ماست که چاقمون می کنه ⭐️

      برای مثال از چاقو می توان برای پخت و پز و سهولت در کارها استفاده کرد و عملکرد دیگه اینه که ما به چیزی آسیب بزنیم و هر دلیلی که برای خوردن داریم رو باید در ذهنمون اصلاح کنیم 

      امروز کارم زیاده ممکنه انرژی کم بیارم و یا مهمان دارم 

      و یا مسیر طولانیه گرسنم میشه و شاید اون محل غذا نباشه و تمام این دلالیل باعث پرخوری وعده غذایی ما میشه و باید به مرور اصلاحش کنیم

      و خبر خوب اینه که حتی اگر ما اشتباهاتی هم داشته باشیم یعنی گاهی ۱۰درصد اضافه تر غذا مصرف کنیم اما نسبت به رفتار صحیحی که داریم و بیشتر از اشتباهاتمون هست نتیجه مثبت میگیریم 😍🙏🏻

      🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 

      من امروز خیلی از خودم راضی هستم چندین بار پیش اومد که ریزه خواری کنم ولی گفتم من سیرم 😇و از همه مهمتر کمی گرسنه بودم ولی خیلی نه خواستیم بریم بیرون و نجوایی می گفت طبق عادت یک لقمه بردار گرسنه ات میشه ضعف می کنیا و اینا! گفتم نه نمی خوام دوس ندارم 😜می خوام انتخاب کنم 👍و چندساعتی هم بیرون بودیم اما من توجهی نداشتم به پیغام گرسنگی و یک حس عالی در من به وجود اومد و برگشتیم خونه و من خیلی ریلکس و آروم به اندازه ی نیاز بدنم غذا مصرف کردم یه دختر سه ساله هم دارم قبلاها وقتی براش لقمه می گرفتم

      و یهو منصرف می شد از خوردن می گفتم باید یخوری

      زشته غذا بمونه 🙄اینم یه فرموله !!!اما الان وقتی می گه نمی خوام و لقمه هم مونده میگم آفرین که انقدر قدرتمندی و می گی نه ‼️الان میندازیمش سطل آشغال 😇😍بچه متعجب شده 😂

      احساس سبکی هم دارم یعنی هرروز مشتاقانه به سمت طبیعی شدنم در حرکتم خداروشکر 🙏🏻عاااشقتم ❤️

      سپاسگزارم که تونستم کمی از ترسهامو به ایمان تبدیل کنم 🍃🌸🌿🌸🌿🌸🍃

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/03/13 19:59
      مدت عضویت: 1653 روز
      امتیاز کاربر: 28111 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 799 کلمه

      فایل تصویری امروز :

      یکی از موضوعات مهم در واکنش به مواد غذایی برخورد ما با مواد غذایی هست .

      برای خوردنها تعریف نداشته باش که مثلا سیرم   ولی چون کلی کار عقب مانده  دارم و یا  مهمان دارم غذام رو خوردم و یا من سیرم اما چوت کلی پیاده روی  دارم غدام رو خوردم و یا من سیرم ولی چون ….

      پس بدونید برای  خوردن تعریف نداشته باشید  مثلا :  من خوردم چون نمیشه تا چند ساعت دیگه غدا بخورم 

       نکته :من هیچ وفت نباید قبل از نیاز بدنم غدا بخورم 

       در واقع بدونید به این شکل نیست جسم ما هیچ وقت غدا رو اندخته نمیکنه و لی بعضیا فکر میکنن معده ی ما مثل یخچال و فریز هست و غذ ا رو نگهداری میکنه اما به این شکل نیست هر وقت غذا بخوریم کمی بعد اون هضم میشه و تبدیل به به انرژی میشه پس معده یخچال نیست 

      خوردن هایی رو که تبدیل به انرژی میشه رو نباید انجام بدیم پس نگران نباشید که ممکنه غدا نباشه و غدا به من نرسه و  غدا بیشتر بخورید 

      نکته :با این پیش فرض  که غدا ممکنه نباشه بیشتر نخور 

      مثلا من قبلا اگر قرار بود کاری انجام بدم و چند ساعت باید بیرون خونه باشم بیشتر میخوردم 

      و یا در سفر از ترس اینکه نکنه در وعده ی بعدی غدا نباشه نباید بیشتر بخوریم چون هر  غذایی  رو بخواهی به راحتی میشه تهییه کرد از این افکار داشته باش  که همه چیز به مقدار زیاد همیشه هست که آرامش  داشته باشی و نخواهی غدا دخیره کنی

      چون خیلی فرمانهای غلط هست  که چون تو کار کردی چون تو مهمان داری چون تو سفری باید بیشتر بخوری 

      ولی به خودت بگو نیاز نیست بیشتر بخورم چون معده ی من یخچال نیست که داخلش غذا دخیره کنم  و در ماه رمضان خیلی ین قضیه خودش رو نشون میده .

       هر وقت غدا بخورم تا چند ساعت بعد غذا هضم میشه و تبدیل به انرژی  میشه پس معده محل ذخیره ی غدا نیست و  به اندازه بخور .

      هر وقت خطایی داشتین ناراحت نباشین و بگین تعداد رفتارهای صحیح من چون از اشتباهاتم  بیشتر هست پس من موفق میشم 

      دو نکته ی مهم :

      *معده محل ذخیره نیست محل تبدیل هست 

      *و از ترس اینکه غدا نباشه نباید غذا ذخیره کنیم 

      برداشت من :

      واقعا زبان چاقی مشترک هست  چقدر من قبلا  اینطور  فکر میکردم دقیقا همین طور که استاد در فایل گفتن من در سفرها همیشه همین افکار رو داشتم و همیشه این ترس رو داشتم که سیر بخورم چون معلوم نیست وعده ی بعدی رو در چه ساعتی بخوریم و یا   در ماه رمضان دقیقا همین ترس از نبودن در وعده ی بعدی من رو چنان وادار به خوردن میکرد که دل درد و حالت تهوع شدید میگرفتم و خیلی حالم بد میشد و یا وقتی بدونم خیلی کار دارم و یا وقتی ورزش میکردم با این فکر که  چون فعالیت داشتم راحت شامم رو ولی رژیمی و اما حتما باید  میخوردم چه گرسنه بودم یا نبودم من میخوردم و حتی وقتی غذای خوشمزه ای و یا مورد علاقه ی من بود از ترس اینکه نکنه در وعده ی بعدی نباشه زیاد میخوردم  و یا حتی  وقتی خونه ی مادرم میرفتم   فلان عدا رو داشت میگفتم از این غذا  که همیشه نیست باید بخورم ولی حالا  مدتها هست که اینطور رفتار نکردم و لی میفهمم  چقدر اشتباه فکر میکردم و چقدر ذهن من ترسو بود  به جای این همه ترس و نگرانی از نبودن و کمبود و قحطی و ….باید به خودم بگم که همیشه غدا در همه جا هست  و نیاز به ذخیره نیست و پرخوری نکن که این کار شیطانی و نادرستی هست .

       و دوم اینکه معده ی من اصلا محل ذخیره  ی غدا نیست و این کار یخچال و فریز خونه هست و در واقع بعد از مدت کمی غدا در معده هضم و تبدیل به انرژی میشه پس در هر وعده باید به اندازه ی نیاز همون وعده باید خورد و زیاده روی نکنید همین اضافه ها کار رو خراب میکنه و ما رو چاق میکنه اگر به اندازه غذا وارد بدن ما بشه هیچ ذخیره ای در بدن به صورت چربی  صورت نمیگیره و ما چاق نمیشیم 

      پس بدون  هیچ بهانه ای باید  غذا  بخورم و بدون هیچ پیش فرضی من نباید شروع به خوردن بکنم و فقط در موقع گرسنگی به اندازه نیاز باید بخوریم و اگر یه جاهایی خطا داشتیم هیچ وقت ناامید و ناراحت نشیم و  تمام تمرکز خودمون رو به سمت رفتارهای صحیح ببریم و بگیم چون تعداد اونها بیشتر هست پس من قطعا موفق میشم .

      پس ذهن عزیزم تو با من هماهنگ شو و بپذیر من به اندازه نیازم که سیر شدم بیشتر نمیخوام و هر وقت جسم من  به غدا نیاز داشت من غدا میخورم و هیچ کمبود و نبودن عدایی و قحطی در کار نیست فقط تغییرات  جدید و باورهای جدید رو با من هماهنگ شوو جایگزین کن چون من در مسیر تغییرم ….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم