0

عادت لاغر کننده (دوازدهم – 2)

عادت های لاغر کننده
اندازه متن

عادت های لاغر کننده به واکنش های ما نسبت به مواد غذایی گفته می شود.

البته شامل افکار ما درباره مواد غذایی و تاثیر آنها بر بدن را نیز شامل می شود.

عادت های لاغر کننده فقط مربوط به رفتار نیست بلکه بخش مهم و مخفی آن درباره افکار است.

تعریف هایی که درباره مواد غذایی در ذهن مرور می کنیم نیز شامل عادت ها می شوند.

اگر شما هر بار که تصمیم به خوردن دارید به خاصیت چاق کننده بودن مواد غذایی فکر می کنید شما عادت به مرور افکار چاق کننده دارید.

در چالش من اینو نخوردم سعی داریم علاوه بر عادت های رفتاری که قابل مشاهده هستند و شاید به راحتی توسط شما شناسایی می شوند عادت های افکاری که مخفی و قابل دیدن نیستند را نیز بررسی و اصلاح کنیم.

چرا که در نهایت تاثیر عادت های افکاری بسیار بیشتر از عادت های رفتاری است.

تغییر دادن عادت های چاق کننده به عادت های لاغر کننده باید در دو بخش رفتاری و افکاری انجام شود تا نتیجه نهایی شما بسیار عالی باشد و تصویر شما به آلبوم شگفتی سازان اضافه شود.

طرز فکری که ما درباره مواد غذایی داریم نقش بسیار مهم در نتیجه رفتارهای عملی ما را دارد.

از آنجایی که کشف فرمول های ذهنی افراد لاغر جزء علایق و تفریحات من است چند روز قبل با فردی که بسیار متناسب است در این باره صحبت کردم.

ایشان علاقه زیادی به مصرف مواد غذایی که به آنها هله هوله گفته می شود داشتند.

تقریبا هر روز یک بسته چیپس می خورد و دوست داشت برای وعده های غذایی از فست فود ها استفاده کند.

رفتار این فرد متناسب برای من جالب توجه بود و درباره افکارش درباره مواد غذایی از ایشان سوال کردم.

پرسیدم نظرت درباره هله هوله هایی که هر روز می خورید چیست؟

فکر نمی کنید اینها چاق کننده باشند؟

پاسخ داد: نه

اینها رو خدا خلق کرده که از خوردنشان لذت ببرم.

سوال بعدی را اینگونه مطرح کردم:

اگر چیپس، لولشک یا هر خوردنی که مورد علاقه شماست را قبل از ناهار بخورید آیا موقع ناهار تمایل به خوردن غذا دارید؟

پاسخ داد: من دوست دارم همیشه از این هله هوله ها بخورم و اصلا برام مهم نیست ناهار بخورم، البته امروز که ناهار ساندویچ فلافل داشتیم با لذت خوردم.

سوال بعدی را درباره علاقه داشتن به تنوع مواد غذایی از ایشان پرسیدم.

پاسخ منفی بود و تاکید داشت که علاقه ای به تنوع مواد غذایی ندارد و حتی در مورد انتخاب چیپس همیشه یک طعم مورد علاقه اش را تهیه می کند و هیچ وقت هوس نمی کند طعم های دیگر را حتی امتحان کند.

نکته مهمی در پاسخ این فرد برای من جلب توجه کرد و آن داشتن تعریف های صحیح درباره مواد غذایی و علاقه نداشتن به تنوع مواد غذایی بود.

این فرد متناسب تعریفی که یک فرد چاق درباره مواد غذایی را در ذهنش دارد را نداشت و اصلا تصور اینکه با خوردن این مواد غذایی ممکن است چاق شود را نداشت.

از طرفی هیچ علاقه ای به تجربه طعم های مختلف نداشت و این موضوعی است که کاملا به شکل برعکس در ذهن افراد چاق وجود دارد.

این عادت های لاغر کننده افراد متناسب هستند که باید در ذهن خودمان ایجادش کنیم.

منتظر خواندن نظرات شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.56 from 16 votes

https://tanasobefekri.net/?p=23173
برچسب ها:
38 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Laleh
      1401/02/05 04:34
      مدت عضویت: 1363 روز
      امتیاز کاربر: 18317 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 864 کلمه

      فایل ” گسترش فرمول ذهنی (قسمت دوازدهم-2 ):”

      برای لاغری با ذهن، میبایست “ عادت متناسب بودن” را داشت. برای عادت متناسب بودن، بایست “ لذت از خوردن تنوع مواد غذایی” را نداشت.

      برای لذت نبردن از خوردن تنوع مواد غذایی، بایست “ واکنشی نسبت به خوردن مواد غذایی متنوع” نداشت.

      من به راهکارهای زیر، برای حل این مساله رسیده ام. خوشحال ميشوم، اگر هر کدام از شما مایل باشید، نظر خودتون را برای من در جواب به دید گاه، بنویسید:

      1. من عاشق سادگی هستم، چون سادگي زیباست و به زمان و مکان خاصی، تعلق ندارد.

      لباس عروسی من ساده ، شیک و زیبا بود؛ بنابراين بعد از گذشت سالها، همچنان عکسهای من قدیمی ، دور از مد و غیر زیبا به نظر نمیایند.

      چیدمان خانه من ، پرده و لوازم خانگي من همواره ساده بوده است، بنابراین وقتی مهمانی وارد خانه من میشود، همیشه از شیکی وسایل من تعریف میکند، چون سادگی زیباست.

      پرده های نازک سفید بدون هيچ حاشیه و رنگ خاصی به رنگ سفید، از هر نوع پرده گران قیمت شیکی، که مثلا در زمان خاصی مد است و بعداز مدتی دیگر مد نیست، را من هیچ وقت در زندگي تجربه نکرده ام.

      من همواره، تمیزی و مرتب نگه داشتن را در خانه ام تا حد توانم نگه داشتم.  الان میخواهم همين سادگی را در خوردن مواد غذایی، در خانه ام برقرار کنم.

      هفته پیش، کل کابینتها را خالی کردم. یک کابینت مخصوص خوراکیهای هله هوله را از اختصاصی بودن، دراوردم و از همسرم خواستم که اگر خواست و مایل بود؛ فقط برای خودش اسنکهای متنوع بخرد و تا من به او لیستی نداده ام، برای من هیچ خوراکی خاصی نخرد.  

      هر چه فکر کردم، دیدم حتی هوسم به چیز خاصی نمیرود.  در محل کارم هم، داخل کابینها و کشوهای دفتر من، از مواد غذایی خالی است.

      گاهی میوه میبرم و گاهی نمیبرم.  من مواد غذایی را دوست دارم از این به بعد ساده بخورم و تنوع را از سفره بردارم، چون دنبال زیبایی جسمم هستم.

      اگربرنج رابا کباب میخورم، شاید فقط کمی سبزی خوردن کافی باشد.  اگر نان و پنیر میخورم، گردو و چای با ان کفایت میکند.

      تنوع غذایی یعنی ورود یک “مجموعه” مواد خاص به بدن.

      من “یک” جسم دارم و چون تا الان، مطمئن شده ام که با یکی دو نوع ماده غذایی، نیازجسمم برطرف میشود؛ نیازی به دادن یک “مجموعه” متنوع مواد غذایی به بدنم ندارم.

      نظر شما چیست؟

      2. من عاشق تغییر هستم و از تغییر وسایل خانه تا تغییر افکار و نوع مسافرتها گرفته تا حتی تغییر در  وظايف کاری ام در شغلم، لذت فراوان میبرم.

      به نظرم تفاوت زیادی بین تغییر و تنوع وجود دارد که در اینجا با چند مثال راجع به خودم این موضوع را بیان میکنم.

      هر خانمی علاقه شخصی به چیز خاصی دارد.  من خودم عاشق لباس خریدن هستم و از این کارلذت میبرم، ولی دقيقاً برعکس اکثر خانم از کیف خوشم نمیاید.

      تمامی کیفهای که تا حالا داشته ام را هدیه گرفته ام و به نظرم کیف، وسیله اضافه ای است که من مایل نیستم دستم بگیرم با انکه خیلی رایج است؛ من اکثر اوقات بدون کیف بیرون میروم، چون نیازش را حس نمیکنم.

      در عین حال، من زیور الات را دوست دارم و از تنوع رنگ و مدل لباس لذت میبرم.

      نکته جالب اینجا است که من چون عاشق تغییر هستم اگر الان لباس کوتاه بخرم، و بپوشم بعد از مدتی؛ از پوشيدن لباس بلند پوشیده لذت میبرم، چون دنبال تغییر مدل لباس کوتاه هستم.  

      اگر مدتی شلوار بپوشم، بعد از چند ماهی دنبال پوشيدن شلوار ک هستم.

      با انکه تنوع را دوست دارم، ولی سادگی را همچنان زیبایی میدانم؛ بنابراين اگر بلوزم طرح شلوغ داشته باشد، فقط گوشواره کافی است دیگر گردنبند ، دستبند و غیره را به خودم اویزان نمیکنم.

      حتی با رنگها بازی نمیکنم و خودم را مثل رنگین کمان درست نمیکنم.

      اگر موهایم را صاف کنم، چند روز بعد فقط میبافم. حتی چند روز ارایش نمکینم تا چهره واقعی خودم را ببینم.

      همه این مثالها را گفتم که بگویم، اگر من همين کار را برای خوردن مواد غذایی انجام دهم؛ خیلی سریع و راحت و اسان متناسب میشوم.

      مثلا گاهی احساس میکنم که بایست چیپس بخورم.  اگر چیپس را خریدم و خوردم و میلم برطرف شد، بقیه بسته را برای همسر و پسرم میگذارم و تا مدتها چیپس نمیخرم؛ چون هوسم برطرف شده است.

      این را خودم به تازگی کشف کرده ام که بدن من خودش به من میگوید، چه موقعی من نیاز به خوردن ماده غذایی شیرین ، تلخ ، شور یا ترش دارم.

      همه انها همزمان نیستند؛ بنابراین من در یک زمان خاص از یک مزه با تنوع یکی دو مورد سیر میشوم.  تكرار این عادت، حالم را خیلی خوب کرده است.

      ظرفهای غذایم کوچکتر شده ، در حد نیازم میخورم ، احساس سبکی و بی نیازی به اسارت پر خوری دارم و به جای ان همه وقت صرف کردن برای تست خوردن غذا های متنوع؛ به انجام تمرینهای سایت ، دیدن فیلم ، گوش دادن به موسیقی مورد علاقه ام ، پيشرفت در شغلم ،کمک  به دیگران و ارتباط با انان و غیره میپردازم.

      لذتی که بالاتر از خوردن است، عشق است که ما برای ان به دنیا امدیم.

      اگر شما پدر و مادر هستید، بگذارید فرزند یا فرزندان شما ، شماها را متناسب در کنار خود سالها داشته باشند؛ و اگر فرزندی ندارید، در اینده بابت پدر و مادر متناسب بودنتان، به خودتون افتخار خواهید کرد.

      نظر شما چیست؟ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم