عوارض چاقی فقط شامل اضافه وزن و افزایش سایز جسم نیست بلکه چاقی نگرشی است که بر تمام جنبه های زندگی تاثیر می گذارد.
عوارض چاقی چیست؟
از نظر عموم عوارض چاقی مربوط به افزایش پیدا کردن وزن، اضافه شدن توده های چربی و همچنین اضافه شدن سایز بدن است.
از نظر علم پزشکی عوارض چاقی گسترده تر از تاثیرات ظاهری است که با چشم دیده میشود. در تحقیقات علمی عوارض چاقی بر سلامت و عملکرد اعضای بدن و همچنین تاثیر چاقی بر طول عمر و بسیاری موارد دیگر مورد بررسی و اطلاع رسانی قرار می گیرد.
اما این پایان کار نیست بلکه عوارض چاقی بسیار گسترده تر از مواردی است که عموم انسانها و جامعه پزشکی مورد توجه قرار داده اند.
عوارض چاقی در لاغری با ذهن
۳۵ سال از زندگی ام با چاقی گذشت و در این ایام مسائل و مشکلات زیادی با چاقی داشتم.
ابتدا عوارض چاقی فقط بر ظاهر من تاثیر گذاشت و به شکل اضافه وزن و افزاش سایز لباس ها خودنمایی کرد.
همان چیزی که خودم در آینه و اطرافیان با چشم می دیدند.
به مرور که چاق تر شدم عوارض چاقی گسترش پیدا کرد و به شکل اختلال در عملکرد قلب و همچنین بروز مشکل در ستون فقراط و … بر جسم من تاثیر گذاشت.
اینها مواردی از عوارض چاقی بود که در ۳۵ سال زندگی با چاقی در جسم من نمایان شده بود و به همین دلیل سالها برای رهایی از چاقی از طریق روش های مختلف لاغری اقدام کردم اما هرگز نتیجه مطلوب کسب نکردم.
به لطف خدا در سن ۳۳ سالگی با موضوع قانون جذب و قدرت ذهن آشنا شدم و به قدری نسبت به این مسائل مشتاق بودم که در همان چندماه اول تغییرات عالی در زندگی من ایجاد شد و این شروع ماجرای ایده استفاده از قدرت ذهن برای لاغر شدن بود.
هرچه بیشتر درباره لاغری با ذهن تحقیق و تمرین می کردم به درک بهتری درباره چاقی و چگونگی ایجاد شدن آن و همچنین تاثیراتی که بر من داشته است آگاه می شدم.
تا قبل از هدایت شدن به مسیر لاغری با ذهن تصور من از عوارض چاقی فقط اضافه شدن وزن، بروز مشکلات جسمی و در ادامه ابتلا به بیماری های مختلف بود. اما لاغری با ذهن برای من آشکار کرد که عوارض چاقی نه تنها در جسم بلکه در ذهن، روح و روان و تمام جنبه های زندگی من نفوذ پیدا کرده است.
عوارض چاقی در ذهن
مهمترین عوارض چاقی در ذهن ایجاد ترس و نگرانی است.
- ترس از چاق تر شدن.
- ترس از غذا خوردن.
- ترس از رفتن به مسافرت.
- ترس از رفتن به مهمانی.
- نگرانی از نگاه و حرف مردم.
- نگرانی از قضاوت دیگران
- ترس از دوباره پرخوری کردن
موارد مربوط به ترس و نگرانی هایی که به واسطه چاقی در ذهن ما ایجاد شده است در بسیاری از موارد برای همه افراد چاق مشابه است اما برخی ترس ها و نگرانی هایی از چاقی وجود دارد که برای هر فرد مختص به خودش است.
ترس و نگرانی بعنوان عوارض چاقی در ذهن در هیچ کتاب و مقاله و تحقیق علمی مورد بررسی و توجه قرار نگرفته است و تنها در سایت تناسب فکری و آموزش های لاغری با ذهن مورد بررسی و توجه قرار گرفته است.

عوارض چاقی در مغز
ترس و نگرانی هایی که بر اثر چاقی در ذهن ایجاد می شوند به دلیل تکرار شدن قدرت گرفته و به شکل دستورالعمل یا فرمان مغزی تبدیل می شوند.
برای درک بهتر این موضوع به موارد ذکر شده توجه کنید:
- ترس و نگرانی از پرخوری در ابتدا یک فکر است که در ذهن ایجاد می شود اما به دلیل تکرار شدن به یک دستورالعمل مغزی تبدیل شده و سبب می شود فرد چاق با اینکه از پرخوری متنفر است و بارها تصمیم قاطع می گیرد که دیگر پرخوری نکند اما به محض مواجه شدن با مواد غذایی مانند یک ربات که برنامه ریزی شده است پرخوری می کند.
- ترس و نگرانی از افزایش وزن در ابتدا یک فکر است که در ذهن ایجاد می شود اما به دلیل تکرار شدن به یک دستورالعمل مغزی تبدیل شده و فرد مبتلا به عادت خود وزن کردن می شود. بارها در روز خود را وزن می کند و هربار با مشاهده عدد ترازو احساس ترس و نگرانی از چاق تر شدن را در ذهن خود تقویت می کند.
عوارض چاقی در مغز منجر به بروز رفتارهای خودویرانگر به شکل عادت روزمره در فرد مبتلا به چاقی می شود.
وزن کردن به قدری در خانه ما اهمیت داشت که مادرم ترازوی مخصوص به خودش داشت و حتی ترازوی باشگاهی که برای لاغری می رفت را قبول نداشت و عقیده داشت هر روز باید با ترازوی خودم وزن کنم.
ترازو در محل ثابت در خانه ما قرار داشت و حتی کسی حق نداشت محل آن را تغییر دهد چون مادرم عقیده داشت باید همیشه در یک مکان باشد تا تنظیماتش بهم نخورد.
عوارض چاقی در نگرش ما
عوارض چاقی در زندگی به شکل عقیده و نگرش درباره خودمان نمایان می شود.
چاقی باعث شده بود که نگرش های مختلفی درباره خودم داشته باشم. البته که صحبت های دیگران در شکل گیری این نگرش ها موثر بوده است اما عامل اصلی شکل گیری نگرش های مخرب درباره خودمان از عوارض چاقی محسوب می شود.
من عقیده داشتم انسان تنبلی هستم چون بارها از دیگران شنیده بودم که من بخاطر تنبل بودنم چاق هستم.
این نگرش نه تنها در فعالیت های جسمی من تاثیرگذار بود بلکه در رشد و پیشرفت تحصیلی من تاثیرگذار بود.
به خاطر دارم بارها توسط معلم ها بخاطر ضعیف بودن درس و انجام ندادن تکلیف سرزنش می شدم و آنها چاق بودن من را بهانه تنبل بودنم می دانستند. بجای اینکه انقدر غذا بخوری یه کم به درس و مشقت رسیدگی کن.
چاقی به مرور که در ذهن و سپس جسم ما گسترش پیدا می کند باعث شکل گیری نگرش های مختلف درباره خودمان می شود. این نگرش ها بر تمام جنبه های زندگی ما تاثیرگذار هستند.
برای مثال همه افراد چاق عقیده دارند که انسان بی اراده ای هستند.
چرا نسبت به خودمان احساس بی اراده بودن داریم؟
چون بارها برای لاغر شدن از طریق مختلف اقدام کرده این اما لاغر نشده ایم و این تلاش نافرجام سبب شده است که باور کنیم انسان بی اراده ای هستیم که نمی توانیم لاغر شویم.
این نگرش به قدری قدرتمند است که با اینکه در موضوعات مختلف نتایج عالی کسب کرده این اما هرگز آن نتایج را دلیل بااراده بودن خود نمی دانیم و فقط چاقی را بعنوان دلیل بی اراده بودن خود قبول کرده ایم.

عوارض چاقی در زندگی
چاقی با تاثیر بر ذهن، جسم و نگرش ما باعث بروز تصمیمات متفاوت در زندگی می شود در مقایسه با شرایطی که اگر ما چاق نبودیم.
من اگر چاق نبودم قطعا در درس خواندن و … تصمیمات متفاوتی اتخاذ می کردم.
من اگر چاق نبودم قطعا در انتخاب رشته دانشگاهی انتخاب متفاوتی داشتم.
من اگر چاق نبودم قطعا در انتخاب شغل تصمیم دیگری می گرفتم.
من اگر چاق نبودم …
اگر به این سوال فکر کنید که شما اگر چاق نبودید در چه زمینه هایی تصمیم دیگری می گرفتید؟ به عوارض چاقی در زندگیتان پی خواهید برد.
- تمام تصمیمات ما برای انتخاب لباس و رنگ مورد علاقه مان تحت تاثیر چاقی بوده است.
- تمام تصمیمات ما برای رفتن به مهمانی و حضور در جمع تحت تاثیر چاقی اتخاذ شده است.
- تمام تصمیمات ما برای انتخاب غذایی که باید انتخاب می کردیم تحت تاثیر چاقی گرفته شده است.
- تمام تصمیمات ما برای تفریح کردن و لذت بردن از شرایط و مکان های مختلف تحت تاثیر چاقی اتخاذ شده است.
هرچه سن چاقی شما بیشتر باشد این لیست طولانی تر خواهد شد و به همین سادگی می توانید به تاثیر چاقی بر تصمیمات خود در جنبه های مختلف زندگی پی ببرید.
حالا تصور کنید اگر چاق نبودید زندگی شما چه شرایطی داشت؟
بنابراین عوارض چاقی فقط محدود به جسم یا بیماری ها نیست بلکه روح و روان و تمام جنبه های ما تحت تاثیر عوارض چاقی قرار گرفته است و برای تجربه لاغری لذتبخش و ماندگار لازم است که به مرور با تغییر افکار و نگرش های ما درباره چاقی با استفاده از آموزش های دوره ورود به سرزمین لاغرها برای پاکسازی عوارض چاقی اقدام کنیم.

اهمیت پاکسازی عوارض چاقی
برای تجربه زندگی به شکل لذتبخش توام با احساس رضایت از زنده بودن نیاز است که از تمام جنبه های وجود خودمان استفاده کنیم.
اگر دوست دارم لباس با رنگ و مدل خاص بپوشم از نظر ذهنی آمادگی و توانایی اتخاذ تصمیم مناسب را داشته باشم.
اگر دوست دارم به استخر برم از نظر ذهنی توانایی فکر کردن به حضور در استخر و شنا کردن را داشته باشم و بتوانم برای لذت بردن از این تجربه اقدام کنم.
اگر دوست دارم با افرادی ارتباط برقرار کنم که همیشه فکر می کردم بخاطر چاق بودنم نمی توانم با آنها رابطه داشته باشم از نظر ذهنی خود را لایق تجربه رابطه ای لذبخش دانسته و بتوانم در زمان مناسب اقدام لازم را انجام دهم.
حتما علایق زیادی در مدت زندگی خود داشته اید که همه بخاطر چاقی نادیده گرفته شده اند.
برای تجربه زندگی به شکل کامل و قطع ارتباط بین افکار و نگرش های چاقی با رفتار و واکنش های ما در زندگی روزمره نیاز است که عوارض چاقی را از ذهن خود پاک کنیم.
به لطف خدا بعد از حدود ۱۸ ماه تلاش و استمرار در اجرای تمرینات ذهنی برای لاغر شدن نشانه های واضح لاغری در من ظاهر شد به شکلی که موجب شگفتی اطرافیانم شد.
به مرور که در مسیر لاغری با ذهن ادامه دادم به این نتیجه رسیدم که برای ریشه کن کردن چاقی از ذهنم نیاز دارم تا بعد از ترمیم عوارض چاقی از جسم به سراغ ترمیم عوارض چاقی در ذهن بروم و به همین منظور تحقیق و تمرینات گسترده ای برای این منظور انجام دادم.
نتیجه این اشتیاق و استمرار بهبود روند متناسب شدن و ثبات لاغری در ذهن و جسم من بود.
دوره آموزشی پاکسازی چاقی ذهن جهت آموزش شناسایی عوارض چاقی در ذهن و همچنین زندگی و چگونگی اصلاح و ترمیم آنها تهیه و ارائه شده است.
قطعا یادگیری مهارت پاکسازی چاقی ذهن می تواند به روند متناسب شدن شما از نظر ذهنی و جسمی کمک فراوان کند.
همانطور که شرح داده شد چاقی در تمام جنبه های زندگی ما نفوذ کرده است و برای رهایی همیشگی از آن باید عوارض چاقی را از ذهن، جسم و واکنش های روزمره خود پاک کنیم.
نکته مهم اینکه محتوای این دوره آموزشی به صورت کامل بروزرسانی و ۸۰٪ جلسات تصویری این دوره مجددا با توجه به آگاهی ها و درک امروزم از لاغری با ذهن و چگونگی اصلاح فرمول های ذهنی و عوارض چاقی کسب کرده ام ضبط و ارائه شده است.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای شناسایی فرمول های چاقی ذهن نیاز است که از طریق پاسخ به سوالات مطرح شده به آنچه در ذهن خود داریم دسترسی پیدا کرده و محتوای ذهن خود را بررسی کنیم.
به سوالات مطرح شده در بخش نظرات این صفحه پاسخ دهید.
۱. من اگر چاق نبودم ….
با فکر کردن به اینکه اگر چاق نبودید چه اقدامات یا تصمیماتی می گرفتید که به دلیل چاق بودن نگرفته اید به سادگی می توانید عوارض چاقی در ذهن خود را مورد بررسی قرار دهید.
۲. اگر چاق نبودید زندگی شما چه شرایطی داشت؟
این سوال را در جنبه های مختلف زندگی مطرح کرده و به آن پاسخ دهید. به این شکل می توانید میزان نفوذ چاقی در جنبه های مختلف زندگی خود را بررسی کنید و همچنین متوجه خواهید شد جهت اصلاح عوارض چاقی چه اقداماتی باید انجام دهید.
- اگر چاق نبودید زندگی شما در روابط چگونه بود؟
- اگر چاق نبودید شرایط شما در کسب و کار چگونه بود؟
- اگر چاق نبودید شرایط سلامتی جسمی و آرامش ذهنی چگونه بود؟
- اگر چاق نبودید چه تفریحاتی را تجربه می کردید؟
- اگر چاق نبودید چه پیشرفت هایی در زندگی را تجربه می کردید؟
به این شکل می توانید سوال اصلی را برای جنبه های مختلف زندگی مطرح کرده و با پاسخ دادن به این سوال عوارض چاقی در جنبه های مختلف زندگی خود را بررسی کنید.
همچنین بررسی این موارد باعث افزایش شور و اشتیاق درونی برای لاغر شدن خواهد شد و قطعا روند حرکت شما در مسیر لاغری با ذهن بهبود پیدا می کند.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
-
پاک سازی چاقی ذهن (گام دوم)4,330,000 تومان
امتیاز 4.34 از 40 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
من اگه لاغر و حشک و چابک بودم با لدت و حس سبکی و چابکی سرحال و امادگی و فرزی ورزش میکردم و از ورزش لدت میبردم
من اگه لاغر و خشک ک چابک بودم از حرکت و راه رفتن و دوییدن و حس سرحالی و سبکی ان لذت میبردم
من اگه لاغر و خشک و چابک بودن حس شادی شوق و لدت رو نسبت ب خودم و از دیدن خودم ایینه و عکی لذت میبردم
من اگه لاغر و خشک و چابک بودم با شوق و اشتیاق و اعتماد ب نفس در جمع ها حصور پیدا میکردم و لذت میبردم
من اگه لاغر و خشک و چابک بودم با شوق و شادی و اعتماد به نفس میرفتم استخر و با اعتماد ب نفس لخت میشدم و از دیدن بدن لاغر و خشکم بی نهایت لذت میبردم
من با بدن لاعر و خسکم بی نهایت از زندگیم لذت خواهم برد
چاقی وقعا یک ویروس و بیمار خیلی خطرناکیه ک در تمام جنبه های زندگی اعتماد ب نفس سلامتی روابط شادی و ورزش و روحیه ما تاثیر منفی داره زندگی رو ب جهنم تبدیل میکنه واقعلا دلم نمیخواد بیشتر درباره چاقی چیزی بنویسم چون حالمو بد میکنه
به نام خدای مهربان
سلام به دوستای خوبم
من شاد و پر انرژی به دنبال تحقق رویای خودم هستم .
چاقی مثل اب هست خیلی بی سر و صدا هست یعنی کم کم و قطره قطره اگر اب در جایی نفوذ کنه اونجا رو داغون و ویران میکنه در حالی که آب ارام هست اما به شدت نفوذ پذیر هست .و دقیقا چاقی هم همینطور هست بعنی خیلی ارام وارد ذهن افراد میشه و در تمام جنبه های زندگی اون فرد تاثیر میگذاره .و اون رو داغون میکنه
برای ریشه کن کردن چاقی باید تحت تاثیر محیط پیرامون فرمولهای چاقی تداعی نشن اگر من با دیدن ساعت اخر شب وحشت میکنم که غذا بخورم هنوز ذهنم چاق هست اگر من با یه مهمونی رفتن وحشت از چاقی دارم هنوز ذهنم چاق هست اگر من با یک غذای خاص ترس از چاقی دارم هنوز ذهنم چاق هست و من باید اول ذهنم رو درست کنم واین عوامل رو در ذهنم حذف یا کمرنگ کنم تا چاقی از جسم من حذف یا کمرنگ بشه
من چقدر سفرها رو عامل چاقی میدونستم و چقدر از مسافرت ها میترسیدم چقدر از حضور در جمع دوستان و اقوام ناراحت بودم و از چاقی خودم تنفر داشتم و نگران حرف بقیه بودم .
من باید بتونم شخصیت خودم رو از چاقی به لاغری تغییر بدم تا جسم من تغییر کنه .
من میخوام خرابه های چاقی رو در ذهنم اصلاح کنم
هر چقدر قدمت چاقی. ما بیشتر. باشه نفوذ چاقی در ما بیشتر میشهمن نا قبل از دوران ازدواجم بسیار لاغر بودم و بعد از اون یه هویی چاق شدم و اما چاق شدنم درحدود بیست کیلو اضافه وزن بود و اما در دوران بارداری هام به شدت چاقی مفرط داشتم بالای صد کیلو وزنم بالا میرفت که هر دو بار هم من بعد از بارداری سریع اقدام به لاغری با رژیم های خودم و با با رژیم های دکتر می کردم که بازم مقطعی لاغر میشدم و بعدش دوباره چاق میشدم من قبلا خیلی اذیت بودم یعنی باید بگم من همیشه در حال رفت و امد بین چاقی و لاغری یودم که همین باعث ترس از چاقی بیشتر در وجودم شده بود و من خیلی راحت چاقی بیشتر رو تجربه میکردم و این اواخر دیگه با تغییر باورهام با سختی لاغر میشدم بعنی میخوام بگم هر دو. حالت چاق و لاغری رو همیشه در فاصله کم تجربه کردم و از هر دو کلی تجربه دارم .
اگر من در اون دوران بعد از ازدواج چاق نمیشدم همه جا شیک و زیباتر بودم .
اگر من در گذشته چاق نبودم راحت تر خرید میکردم .
اگر من در گذشته چاق نبودم راحت تر و آزادتر غذا میخوردم .
اگر من در گذشته چاق نبودم رفتارهای غذایی شیک تری در همه جا داشتم .
اگر من در گذشته چاق نبودم اینقدر به فرزندانم و همسرم برای خوردن زور نمیگفتم .
اگر من در گذشته چاق نبودم اینقدر همیشه در تفریح ها و سفر ها دنبال خوردن نبودم .
اگر من در گذشته چاق نبودم اینقدر از لحاظ روحی خودم رو اذیت نمیکردم.
اگر در گذشته چاق نبودم راحت تر در مجالس و مهمانی ها ظاهر میشدم
.
اگر در گذشته چاق نبودم راحت تر فعالیت هایی رو که دوست داشتم انجام میدادم .
اگر درگذشته چاق نبودم خیلی از هزینه های جانبی من کمتر میشد .
اگر در گذشته چاق نبودم از لحاظ جسمی سالم تر بودم .
اگر در گذشته چاق نبودم به راحتی هر مدل کفش و لباس میپوشیدم .و خوشتیپ تر بودم .
اگر در گذشته چاق نبودم با اعتماد به نفس بیشتری در همه جا حضور پیدا میکردم
اگر در گذشته چاق نبودم سن واقعی خودم دیده میشدم .
اگر در گذشته چاق نبودم به اجبار خیلی از کارها رو مثل ورزش انجام نمیدادم .
اگر در گذشته چاق نبودم …..
و تنها منفعت چاقی برای من اشنایی با این مسیر بود که از اون موقع به بعد به خودم گفتم اصلا چه خوب شد که در گیر مشکل چاقی شدم و این همه زجر و ناراحتی بکشم که بعدش وارد این مسیر بشم و دیگه از چاقی خودم ناراحت نبودم و اون رو منبع خیر و برکت برای خودم دونستم .چون من رو با راهی اشنا کرد که در کل زندگیم به دنبال اون میگشتم و به اون نیاز داشتم اما نمیدونستم اون راه کجا هست و چطور وارد اون بشم و خدا خیلی راحت از این طریق من رو هدایت کرد و من یه زندگی جدید و لذت بخش رو. دارم تجربه میکنم که همیشه بابت اون از خدا سپاسگزارم
ب نام خداوندگار عشق
چاقی واقعا ب مانند آب مانند قطرات آب خیلی خیلی آرام و بی صدا بر ذهن و جسم ما نفوذ می کند.همان طور که قطرات آب ب طور مکرر بر سنگی بیفتد می تواند آن را سوراخ کند چاقی هم خیلی آرام و بی صدا برتمام سلولهای بدن ما می تواند نفوذ کند.
من اگه چاق نبودم.
یک فرد نمیتونه پیش بینی کنه ک ایا اینی که من الان هستم اگر در فلان شکل بودم اون شرایط رو می داشتم ب فرض مثال:شخصی میگه من اگه پول داشتم نمیدونم فلان خونه میخریدم فلان ماشین می خریدم.من اگه درس خونده بودم فلان کار رو می کردم من اگه فلان دانشگاه رو رفته بودم الان ب اینجا رسیده بودم من اگه فلان کار را داشتم الان وضعم این مدلی بود اگر با فلانی ازدواج کرده بودم زندگیم این طوری بود و خیلی از اگرهای دیگر،ولی ب طور واقع هیچ کس نمیتونه زمان رو ب عقب برگردونه ومدل زندگیش رو عوض کنه وبگه که من اگه فلان کار می کردم الان وضعم بهتر از این بوده پس عملا چنین جیزی امکان پذیر نیست پس تنها کاری که میشه کرو اینه الانش رو ب سوی ایندش درست کنه وبتونه که بهتر از قبل زندگی کنه.
وحالا خوب در مورد چاقی ما یک فرضیه رو در نظر می گیریم با توجه ب تمام مسائل و مشکلاتی که چاقی برای ما بوجود آورده فرض بر این می گذاریم که اگه چاق نبودیم امکان داشت وَضعمون خیلی بهتر از اینها بوده وگرنه یاد آوری گذشته نه فقط برای افراد چاق بلکه برای هر فردی که ب نوعی در گذشته ب خواسته هاشون نرسیدند نوعی حسرت ب شمار می رود ولی من چون جزو تمرین و مطلبی هست که باید بنویسم دوست داشتم بنویسم.
در کودکی من اگه چاق نبودم میتوانستم مثل خیلی از بچه های دیگه از هر چیزی ک دلم خواست استفاده کنم وقتی هر چی لباس برام می خریدند اندازم نبود خیلی ناراحت و عصبی می شدم.کلی لباس قشنگ که اندازم نبود،اینها من آزار می داد.یادم میاد که یک کفش پاشنه فلزی که پای خیلی از بچه ها بود آرزوم بود داشته بودم ولی هر چه ب مادرم گفتم برام نخرید من تا چن سال اصرار کردم دنبالش بودم.ولی مادرم برام نخرید.
خوب بنده خدا اونم تقصیر نداشت همش نگران بود نکنه من بیفتم و اتفاق بدتری برام بیفته قبول نمی کرد. ولی من یک روز وقتی رفتیم ب خانه همسایه قبلیمان در شهری که قبلا آنجا سکونت داشتیم،دیدم روی پله اونها یک دمپایی لاکی بنفش رنگ بوده واتفاقا با پاشنه فلزی،وای خدا اینقدر خوشحال شدم گفتم بهترین موقعیت ازش استفاده کنم یواشکی دمپایی پوشیدم رفتم بیرون،این شهر هم که میگم شهرک صنعتی آزادمهر از توابع شهرستان سواد کوه محل تولدم هم هست،اینجا خونه ها روی شیب هست و مسیرهای ما بین خونه ها هم مقدار زیادی پله داره،من این دمپایی پوشیدم وازین پلههای روی شیب بالا رفتم دقیق یادم نیست چنتا پله بود از روی تمام پلهها بالا رفتم بعد اومدم پایین اومدم خونه.
خیلی خوشحال شده بودم ک تونستم دمپایی پاشنه فلزی رو بپوشم حتی اینکه مال خودم نبود.میدونم که نباید این کار رو میکردم ولی ازینکه خانواده ام برام نخریده بودند ولی ی جوریرحس می کردم من باید ی چنین کفش یا مشابهش رو بپوشم که اونجا ب یکی از آرزوهای بچگیم رسیدم.
من اگه چاق نبودم توی دبستان شاید وضع بهتری داشتم یا دوستان بیشتری داشتم یا اینکه میتونستم پا ب پای بقیه دوستان بازی و شادی کنم و دوستان ی حساب دیگه ای روی من باز می کردن.وازینکه نمیتونستم مثل بقیه تحرک داشته باشم خیل ناراحت بودم.
من اگر چاق نبودم همون دوران دبستان وقتی همه بچه هارو گردش و اردو وتفریح می بردن نیازی نبود که من رو ازین چیزا محروم کنن.من اگه چاق نبودم مجبور نبودم در همه دوره های مدرسه ام این مسیر طولانی خانه ب مدرسه و برعکسش رو تنهایی بدون هیچ دوستی رفت و آمد کنم چون یواش میومدم کسی حاضر نبود با من همراه و پایه باشد حتی هیچ ماشینی حاضر نبود من را سوار کند.
خوب دوره راهنمایی و دبیرستانم هم ب سختی گذشت،در دوره راهنمایی یادمه یک چن باری باز بچه ها رو می خواستن ببرن اردو،من هرچه التماس کردم،مادرم رو آوردم مدرسه قبول نکردند ک من را ببرند اردو،بخاطر چی؟ بخاطر اینکه من چاق بودم و مسئولیت من رو قبول نمی کردند.خیلی برام داغون کننده بود.
خوب حالا سنم که مقداری بالاتر رفت وزنم هم بالاتر رفت من اگه متناسب بودم شاید میتونستم دانشگاه یک رشته ای رو که دوست دارم برم بخونم دلم میخواست برم تربیت معلم و معلم بشم ولی نشد نتونستم.من اگر متناسب بودم دیگه برای تحرکم اینقدر مشکل نداشتم برای از پله بالا پایین کردن مشکل نداشتم،برای نشستن در ماشین مشکل نداشتم برای رفتن انواع مهمانیها مجالس وجلسات و مراسم و عروسی مشکل نداشتم.
هر وقت یک عروسی میشد من عزا میگرفتم ب قول یکی از دوستان عزیز اول باید چک می کردم که اون هنل چه جور جائیه،پله داره یا نداره،اگه مطمعن میشدم پله نداره یا پله ها سخت نیست برم وگرنه اگه میخواستم ب اون مجلس یا عروسی برم هزاران داستان داشتم،لباس چی باید می پوشیدم که من لاغر نشون بده ایا اونجا پله داره یا نداره که من برم من شاید باورتون نشه ب تنها چیزی که فکر نمی کردم خوردن غذای اونجا بود.خانوادم همش در بیشتر وقتها مخالف رفتن من ب هر مجلسی بودن.میگفتن برات سخته.باشه
ومن هم اگه موفق ب رفتن میشدم تو دلم هزار خدا خدا می کردم که اونجا جای مناسبی برای من باشه وبا هزاران تشویش و نگرانی و اما و اگر می رفتم.
من اگر متناسب بودم شاید مادرم اینقدر برام ناراحت نبود و آزار نمی دید.من اگر چاق نبودم هر مسافرتی که دلم می خواست می تونستم برم من اگه متناسب بودم شاید میتونستم یک درآمدی برای خودم داشته باشم یا شغلی داشته باشم من اگه متناسب بودم شاید یک رابطه خوب و عاشقانه میتونستم داشته باشم شاید میتونستم یک خانواده مستقل داشته باشم برای خودم زندگی کنم،دیگه مجبور نبودم پیش افرادی زندگی کنم ک شب و روز باید تحت فرمان اونها باشم و از خودم هیچ اختیاری نداشته باشم واقعا نداشتن استقلال همه جورش سخته،استقلال مالی،استقلال کاری،استقلال فکری،استقلال شخصیتی.
خوب افراد چاق بوضوح میدونن که در خیلی از جاها وخیلی از اشخاص شخصیت یک فرد چاق را پایین می آورند.حالاب عناوین مختلف،افراد چاق خودشون متوجه هستن که منظورم چیه،چقد زیاد می خوری چقد چاقی،ماشین ما خراب میشه وسیله ما خراب میشه،ما شمارو نمی پذیریم بخاطر وزن بالا خوب همینها باعث میشه که فرد چاق اعتماد ب نفسش بیاد پایین وکمتر در جامعه حضور پیدا کنه.
خوب اگه من متناسب بودم چرا بخاطر این حرفهای زجر آور باید اعتماد ب نفسم رو بیارم پایین.
من اگه متناسب بودم مجبور نبودم این همه دردهای جسمی و هم روحی رو تحمل کنم.
من اگر چاق نبودم و متناسب بودم میتونستم لذت بیشتری از زندگی ببرم میتونستم راحت نفس بکشم.
الان عشق من اینجاست عشق من تمام دوستانی که با من همسو و هم درد هستند عشق من اینجاست عشق من اینه که بتونم اینجا مطلب بنویسم.
ای عشق اول و آخرم یاریم کن ب مقصدم برسم.
سلامدوست عریر امید دارمبزودی اون ارزویی زیبا رو در اینه مشاهدکنی وبه نناسب جسمت بررسی به امید خدا انشالله به زدوی خبرهای خوبی ازشما داشته باشم
ولی امبد انگیره داشته باش شور شوق زیادکن اموخته خودت به عمل تبدیل کن ولاغری با ذهن به شکل واقعیی زندگی کن ااگه به این شکل رفتارکنی حتما موفق میشی به امبد خدا
منبه ابن شکل رفتاروعمل کردم وزنمداره به لطف خدا کم مبشه
خداپشت ت وپناهته یا حق حق نگه دارت
سلام دوست عزیزم وای عزیزم اول تشکر از شما،بعد تمام این موارد که ذکر کردید،مخصوصا در مورد پله که صحبت کردین دقیقا دقیقا در مورد من صدق می کنه من دقیقا مشکل قبلی شما داشتین من الان دارم منم هر جا بخوام برم واقعا بخاطر اینکه یا اکر پله داشته باشه نمیتونم برم یا اگر هتلی یا عروسی باشه منم واقعا خجالت میکشم بپرسم ک ایا اونجا پله داره یا اینکه نرده داره یا اینکه حداقل وصل ب دیوار باشه.من اصلا یادم نمیاد آخرین باری که راحت تونستم از پله بدون نرده یا میله راحت بالا پایین برم رو یادم نمیاد.منم مثل شما و البته خیلی سال هست که مسافرت نرفتم ولی ب زودی خوب میشم و میرم مسافرت.
من الان از هز چی پله واقعا بدم میاد همش آرزو میکردم ای کاش هیچ جا پله نداشت ازش متنفرم چون حتی اگر ب مطبی برای درمان خودم برم اگه پله داشته باشه من متاسفانه نمیتونم برم .من حدود ۲۰ سالی حسابدارو صندوقدار جلسه بانگی محلمون بودم وای هر وقت می خواستم برم با اینکه علاقه شدید ب رفتن داشتم چنان استرسی میگرفتم که نگو ولی خوشبختانه هرجور که بود میرفتم ولی با شادی خیلی خیلی تمام برمی گشتم چون هر جا که می رفتیم باز هم پله داشت.
ولی ازینکه می رفتم وچون هرطور بود می رفتم خیلی خیلی خوشحال بودم ولی باشروع دوره کرونا الان دو سه سال هستندکه باز نشسته شدم 😁 واقعا منم این شرایط رو داشتم وهم دارم ولی ب خودم می قبولونم که خیلیها شرایط من رو دارن اون افرادی که ویلچر نشین هستن اونها هم مشکلات من رو دارند پس نباید روی این موضوع متمرکز بشم چون میگم مشکل من حل شدنی هست من ب زودی خوب میشم مشکل من حل شدنیه ولی اگه کسی خدانکرده اگه عضوی از بدنش مثل دست یا پاش از دست داده باشه اینها حل نشدنیه.
وهمین که عزیزم خیلی خیلی خیلی بهت تبریک میگم یعنی شما در این زمان کم ب مقصد و خواستتون رسیدین خوشا ب سعادتتون بازم خیلی بهتون تبریک عرض می کنم خیلی خوشحال شدم ب سلامت قبلیتون برگشتین.میشه بگید چقد وزن کم کردین اگه البته چنین پرسشی مجاز باشه،امیدوارم من و همه دوستان عزیز ب زودی مثل شما شگفتی ساز شویم.
سلام دوست عزیز
من هنوز مشکل پا حل نشده اون مشکل هم جنان هست چون تو در نظر دکترها یابد تعویض مفصل زانو انجام بدم ولی من هنوز دل به این مسیر بستم که اون توهمین مسیر اصلاح بشه به شکر خدا
ولی بااین مسیر نمیدونم چتدکلبو کم گردم چون یی لباس مجلسی عروسی دخترم که حدود ۱۰ سال پیش دوخته بودم رو نمی تواستم اصلا به پوشم توهفته گذشته امتحان کردم چون یی عروسی دعوت هستم به راحتی بدون باز کردن زیپ پست لبای پوشیدم چون من چاقی خیلی زیادی دارمدرم تیحه هنوز تواول مسیر هستم ولی ومن ازکوچکترین جوانه توابن مسیر رو به شدت ارزش نگه داری میکنم بهش بها میدم تودید خودم خیلی با ارزش میشه وانکیزه من خیلی زیادترمیکنه از وزن کردن ومقایسه دوری میکنم پس درنتیجه نمی دونم چنو کلیو وزن کم کردم ولی وواقعا احساس عالی رو به خودم هدیه دادم اون همه رو از زطرف خداو ند مهربون میدونم خودم خیلی گاره نمیدونم خواستم شما هم به خودتون وراهتون شورشوق هدیه کنید که انشالله به زودی شماهم موفق بشید ولی من توقسمت عمل کردن هم خیلی به شکرخدا دقت دارم عذا خوردن اصلاتفریح ولذت بهش نکاه نمیکنم تو زمانی که واقعا کرسنه نباشم ازخوردن برهیز میکنم ولی درهنگام کرسنکی باتدازه می خورمکم نمی خورم خیلی هم پرخوری نمیکنم تا که سیر شدم دیگه ا دامه نمیدم اصلا تنقلات مصرف تمیکنم اگه بچه بخرن درحد یی نعبکی یا یی مشت بیشترمصرف نمکنم اغلب که مصرف نمی کنم اگه اسراربچه باشه خیلی کم فقط درحد چندعدد که مزه کرده باشم ازتنوع کنارغذا رو خیای کم مصرف میکنم خلاصه دقنت تومسر رو به شکر خدا دارم انجام نیدم به من شکل واقعی با لاغری با ذهن زندکی میکنم نه اینکه ادعا داربیارم
ترس از غذا خوردن دیگه ندارم م نبه شکل واقعی سعی خودم کذاشتم ازافرادمتناسب الکو برداری کنم توبخش نگاه وعمل به شکل که با اونها نظر میکنم عمل کنم امید دارم کمک کنده باشه
خدا پشت وپنا هتون یا حق حق نگه دارتون
سلام دوست خوبم خیلی خیلی ممنون از توضیحاتتون امیدوارم هرچه زودتر مشکل تون حل بشه من خودم و هم مادرم سالیان سال از مشکل درد پارنج می بریم انشالله هرچه زودتر سلامتی خودتون بدست بیارید.در تمام مراحل زندگی موفق باشید.
سلام برخدایز که منمتناسب افرید ولی من با استباهتم اون جیم متناسب رو دچار مشکل کردم ولیمن فراوموش نکرده دباره به صدای درونم جواب داد من به این مسیر هدایت وپسس ازاون حمایت کرده که خودم از هر اسیبی که چاقی به من ززده رها کنم انشالله
سلام بر اقای عطار روشن وهمه هم مسران این سایت
وفتی کلمه چاقی رو ازعموم مردم میشنویی اون توذهن افراد به شکل اضافه وزن خودش نشون میده ولی وفتی اون ازنگاه ییفرد چاقن گاه کنی دچارکلی درد سر هست که هرفردی با شرایط خودش اون بهترمتوجه میشه
من طی ۱۰سال گذشته بخاطر چاقی انقدرمشکلات به زندکیم وارد شده که شایدفقط خودماون به شکل کامل درک کنم واگه هم گفته شده افراد چون اون شرایط لمس نکردن اوضاع اون فرد رو نمتوان تصورکنن
۰من بخاطر چاقیومشکل دردپام ونتواستن بالا پالین رفتن ازپله باره شده تومجلسی دعوت شدماگه اون فرد از اشنایان بوده بعداز دعوت اولین سوال این بود مکانی که مجلسی هست
ایا پله داره ؟اگه پله داره نرده هم داره ؟
خوب جرا بجای ایین دوتا سوال پرسیدن شما چطور این حالت میتوانن درک کنید مجلس چه جایدقرا دادر فقط به فکر خودم هستم که بتوانم اونجا رفت امد کنم چندین بارشده کسی که من دعوت کرده خجالت کشیدم ارزش سوال کنم با کارتم اون سالن پیدا کرد ه ازمسئول اون سالن پرسیدم
وفتی سن چاقی بالاترمیره شدت صدمه زیادترمیشه چون مشکلات بیماری هم به مشکلات اون فرد اضافه میشه پس افکارادم با این وضعیت دچار چنان بحرانی هست که فقط اون فرد شدتشو درک میکنه ازنگاه کردن افراد از صحبت دیگران که جرا هم هجا نمی توانی بری اونها که مشکل من ندادن درکدرستی ازمن نمیتوان داشته باشن بارها شده که به گوشم رسبده که فلانی گفته خودش گرفته که منزل ما نمیاد
خوانه اقوام خودش میره منزل ما نمباد ولی خدا شاده که منحتی اقوامکه پله داشته باشه ونرده نداشته باشه امکان ندره دبتوانم رفت امد کنم
ولی اونافرا ازحسم من ونکرانی ناشی ازاین مشکل خبرندارن من حدود ۷ سالل هست که هیچ مسافرتی نرفتم چون درطی مسیر کلی مشکل برام پیش میادکه قادربه رفع اونه نیستم دونفررو باید درگیرخودم کنم پس حتی مسافرت رفتن رو نیز برام بسیار سخت کرده
پس به همه دوستان میگم با جه شرایطی من امدم تا خودم نجات بدم پس من باید به این مسیر عشق وعلاقه بورزم چون جایکاه نجات من ازهمه مسکلات هست
من دراین مکان دارم کلی احساس عالی رو به خودم هدبه میدم با اون شرایط سخت من طی ۵ ماه کار ه ۱۰ ساله رو به کمک خدا انجام دادمیعنی من برکشتم به حدود ۱۰ سال فبل شدت سبک شدن برا م بیسار لذت بخش هست با هبچ ورزشی هیچ بیرون رفتنی هبج کاره سخت یدون هبج جیز دبگر فقط با تغییر نکاه تغییر افکاروتغییر رفتاربه خودم این هدبه نفسی دادم
من طی ۵ ماه دو دوره رابکان ۱۲ گان ۱۰۰ قدم جاش من این نخوردم تغییر زندگی وزندگی با ارده خداوند ودوه ای خرید واردبه سرزمین لاغرها رو فقطانجام دادمو دربرابر این همه ه وزنی که کمکرده انکار هیج کاری نکر م کنارساحل بودن ازنسیم دریا استفاده کردم ولاغرشدم ازدید من
ولی این بگم به به شکل کلیاین مسیر رو با درک کردن ولمس کردن تغییر تو کل روح فکر که همه ابنا کلیزمان ازمن گرفت که بعضی ازباورهاب که مانع من بکد رو شناستیی کنم با برطرف کردنش به این نتجهعالی رسیدم
لزدین منکسی موفق ابن مسیر هست که هرانجه رودراین میسر کسب میکنه به شکل وافعی زندگی کنه نه ادعا دربیاره لاغری با ذهن جزو زندگی روزمرش باشه نه فقط فایل گوش
کردن سر سری گذشتن من به ابن شکل انجام دادم که وزنم کم کردمبا شرایط من کم کردن وزن ازدید همه کاری بسبار سخت هست
ولی من با سن۵۷ سال موفق به کسب این نتجه عالی یشدم با کمک خداوند خودم تنه ا کاری نبودم پس اگه من تواسنم دیگران حتما میتوان جای هیچ شک تردیدی نییت فقط همت عالی میخواد استمرا زمان گذاشتن درک کامل گردن
خدا پشت وپنا هتون یاحق حق نگه دارتون
سلام خدای مهربونم
خداوندا ررای این روز جدید به همراه اگاهی جدید بینهایت سپاس
سلام استاد عزیز و دوستان خوبم
چاقی مثل ابه که بی سر و صدا و ارام در مانفوذ میکنه
واقعا چه جمله ای
درسته چاقی به دوشکل ارام و بی سرو صدا در من نفوذ کرد این که دیدم و شنیدم در خانواده و دوم عوامل بیرونی رو قبول کردم که منو چاق میکنه
دقیقا این صحنه ای که یک قطره اب یک سنگ مقاوم رو سوراخ میکنه پدرم بهم نشون داده بکد و میگفت رمز سوراخ شدن سنگ مداوم چکیدن و ارام چکیدن اب روی اونه اگر میخوای در کاری موفق باشی مثل این اب ارام به مسیرت ادامه بده و رمز موفقیت من در همه کارهام همین بوده
در طی سالهایی که باورهام نسبت با غذا و جسمم و قدرت چاق کنندگی حتی اب هم تغییر کرد چاقی مثل اب به ارامی در من نفوذ کرد و هر سال نسبت به سال دیگه به بهونه های مختلف در من افزایش یافت
دقیقا وقتی رفتم سر کار و پشت میز نشین شوم چاقی رو بیشتر حس کردم و روز به روز تمام تصمیماتم تاثیر از چاقی داشت
انتخاب لباسهای گشاد و مانتوهای عبایی و گشاد تحت تاثیر چاقی بود
چاقی اول در ذهنم توسط شنیده ها و دیده ها بود و ارام ارام رفتارم رو تغییر داد و بعد در نهایت جسممو تغییر داد
چاقی غیر از جسمم زندگیمو تحت تاثیر قرار داده بود
پس من باید هرجا رو که چاقی مثل اب خراب کرده رو اصلاح کنم و تنها راه اصلاح این خرابی ها ورود به این سایته و تهیه دوره ها هست
من روز اول که وارد این سایت شدم
از غذا میترسیدم و اونو خیلی قدرتمند در چاق شدنم میدونستم
از مهمونی رفتن بدم میومد چون نه لباس دلخواهمو میتونستم بپوشم و نه با راحتی میتونستم بخورم
عوامل بیرونی حالمو بد میکرد و اثر داشت مثل دیدن خودم در مهمونی مثل پوشیدن لباس و هرجای بدنم از یک طرفش بیرون میزد
مثل پشت میز نینشستم و شکمم به میز میخورد
مثل وقتی خم میشدم کفش بپوشم یا جوراب بپوشم نفسم میگرفت و انگار میخواستن منو خفه کنن و خیلی از این حالت بدم میومد
از نگاه بقیه که طوری نگاه میکردن که انگار بدترین بیماری رو دارم
نه از مسافرت لذت میبردم و نه از مهمونی رفتن و نه از مهمون اومدن لذت نمیبردم و دوست داشتم که گن بپوشم و یا لباس تنگ بپوشم که چاقیم زیاد دیده نشه و نفسم میخواست بند بیاد و همش حالم در طول مهمونی بد بود
و اما دوره پاکسازی ذهن رو هنوز نتونستم تهیه کنم و قصد بعدیم تهیه اون هست و مطمعنم هنوز در ذهنم فرمولهایی برای بیرون کشیدن دارم و باید تهیه کنم
پس من باید عوامل محیط پیرامون و قطع کردن رابطه بین این عوامل و فرمولهای ذهنیم به راحتی چاقی رو لز دست بدم
پس من باید ریشه های چاقی رو کمرنگ کنم
خداوندا در ادامه مسیر و تهیه دوره های جدید باریم کن تا بتونم ادامه بدم و فرمولهای اشتباهمو بیشتر کشف کنم
به امید حضورم در دوره پاکسازی
در پناه خدا باشید
خانم طاهره فروغی سلام و ممنون ازدیدگاه عالی شما …. استفاده کردم ممنونم …
خداروشاکرم بر این آگاهی که امروز عصر جمعه بر من نازل شد .. خدمت استاد عزیز که این نوشته ارو می خونن باید عرض کنم که توفیق پیدا کردم هم متن عالی این فایل رو بخونم و هم صوتی اونو گوش بدم و لذت ببرم …
در این غروب جمعه از خدا می خوام بتونم دوره پاکسازی رو به عنوان گام دوم تهیه کنم و مبلغش رو به استاد عزیزم هدیه کنم ….
من هم عقیده استاد رو در مورد شباهت ورود آرام و بی سر و صدای چاقی به ذهن و جسم به ورود و نفوذ پذیری آرام و بی صدای آب به هر جایی که امکان نفوذ پیدا کنه ارو کاملا می پذیرم ….می تونم نتیجه بگیرم لاغری هم می تونه مثل آب خیلی آرام و به تدریج با استمرار در آموزشها ی سایت و دوره ها ابتدا در ذهن ما و سپس در جسم ما نفوذ کنه و خودشو نشون بده … فقط باید در گسترش آگاهی در ذهن کوشا باشیم و با انگیزه ادامه بدیم تا بالاخره سنگ صخره چاقی جسم رو سوراخ کنیم ترک ایجاد کنیم و بعد شاهد باشیم که ناکهان این صخره فرو می ریزه و ما به تناسب اندام دلخواه سلام می کنیم و با آغوش باز می پذیریم ……. به امید آنروز