بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند دوست دارند اندام رویایی داشته باشند و برای رسیدن به رویای خود از روش های مختلف اقدام می کنند.
اما یک روش ساده برای داشتن اندام رویایی وجود دارد و آن نقاشی کشیدن است.
چگونه چاق شدن را نقاشی کردیم
نقاشی کردن ترکیبی از کار ذهنی و فیزیکی است.
خلاقیت فرد و ایده پردازی و تمام مسائل تئوری مربوط به نقاشی کشیدن مربوط به جنبه ذهنی نقاشی کشیدن است و مهارت استفاده از ابزار و دقت در ترسیم خطوط، رنگ آمیزی و سایر موارد مربوط به جنبه فیزیکی این هنر می باشند.
برای اینکه نقاش زبردست و ماهری شوید باید در هر دو جنبه ذهنی و فیزیکی نقاشی کردن مهارت کسب کنید.
چاقی با ذهن یک هنر است و مانند نقاشی کشیدن شامل دو بخش ذهنی و فیزیکی است.
بخش ذهنی آن شامل فرمول های چاق کننده ذهنی، نگرش درباره چاق شدن و تمام افکاری است که انتظار چاق شدن را در ما ایجاد می کند.
همانگونه که برای یادگیری نقاشی کردن اگر از استاد و راهنمای مناسب استفاده کنیم رشد و پیشرفت ما در نقاشی کردن به مراتب بیشتر از زمانی خواهد بود که به شکل خودبخودی نقاشی کنیم در مورد چاق شدن هم دقیقا به همین صورت است.
اگر والدین و اطرافیان ما چاق باشند به واسطه در معرض گفتگو قرار گرفتن با آنها و شنیدن صحبت های اطرافیان فرمول های چاقی به شکل سریع تر و کارآمدتری در ذهن ایجاد می شوند. سرعت و میزان چاق شوندگی افراد به واسطه قرار گرفتن در محیط هایی که افراد چاق بیشتری قرار دارند متغیر است.
بخش فیزیکی یادگیری چاق شدن مربوط به واکنش های ما در زندگی روزمره است.
احساس و رفتاری که در واکنش به شرایط پیش آمده در زندگی روزمره در ما شکل می گیرد بر کند یا تند شدن سرعت چاقی تاثیرگذار است.
احساس و رفتاری که در واکنش به مواد غذایی داریم.
احساس و رفتاری که از رفتن به مهمانی ها داریم.
احساس و رفتاری که در زمان عکس گرفتن، صحبت کردن در جمع و موارد مشابه داریم.
احساس و واکنش رفتاری که در مواجه شدن با شرایط مختلف در زندگی روزمره به شکل ناخودآگاه از ما سر می زند تحت تاثیر نگرشی است که درباره چاق بودن خود داریم. این نگرش باعث ایجاد ترس و نگرانی از واکنش دیگران یا برخورد و قضاوت دیگران درباره چاق بودنمان می شود.
واکنش های احساسی و رفتاری که به دلیل چاق بودن در ما شکل می گیرد تشکیل دهنده بخش فیزیکی هنر چاق شدن هستند.
همانگونه که یک تابلو نقاشی زیبا نتیجه مهارت خالق آن اثر در جنبه های ذهنی و فیزیکی نقاشی است، چاقی نیز نتیجه مهارت فرد در جنبه های ذهنی و فیزیکی هنر چاقی است.
همانگونه که انسان ها به شکل عادی نقاش نمی شوند و فقط افرادی که علاقمند به هنر نقاشی باشند و در یادگیری و تکرار و تمرین استمرار داشته باشند موفق به خلق آثار زیبا می شوند. انسانها به شکل عادی و معمول چاق نمی شوند و فقط افرادی که در معرض یادگیری، تکرار و استمرار در به کارگیری هنر چاقی دارند جسم خودشان را به صورت چاق نقاشی و ارائه می کنند.
بنابراین چاقی هنری است که ما آن را در طی چندین سال آموخته ایم. حتی ممکن است قدمت چاقی امروز ما به ده ها یا حتی قرن پیش مربوط باشد. آنجا که گذشتگان ما چاقی را آموخته بودند و به نسل بعد از خود می آموختند و این چرخه ادامه داشته تا به ما رسیده است.
در مورد قدمت آثار هنری، چاقی شباهت زیادی به نقاشی و هر هنر دیگری دارد.
قدیمی ترین تابلو نقاشی جهان متعلق به حدود ۳۲ هزار سال پیش میباشد و هنر نقاشان امروز نسخه تکامل یافته این هنر می باشد.
چاقی هم قدمت زیادی دارد و آنچه امروز بعنوان چاقی مشاهده می کنیم نسخه تکامل یافته این هنر در جهان می باشد.
لاغری با ذهن و اندام رویایی
در همان اوایل آشنایی با موضوع لاغری با ذهن درک کردم که برای داشتن اندام رویایی باید هنر لاغری با ذهن را یاد بگیرم و به همین دلیل بارها اعلام کرده ام که لاغری با ذهن هنری است که باید آن را آموخت.
مبدا و شروع آموزش های هنر لاغری سال ۱۳۹۴ و از طریق کانال بیاندیشید و به تناسب اندام برسید در تلگرام می باشد.
به لطف خدا چندین سال است با حرکت در مسیر لاغری با ذهن قدمت این هنر افزایش پیدا کرده است و سایت تناسب فکری پر محتوا ترین و پرکاربرترین مرجع آموزش هنر لاغری با ذهن می باشد.
لاغری با ذهن مانند چاقی با ذهن و هر هنر دیگری شامل دو بخش ذهنی و فیزیکی است.
بادگیری مهارت ذهنی آن ایجاد فرمول های متناسب کننده است که از طریق خواندن محتوای نوشتاری، تماشای ویدیوی آموزشی و انجام تمرینات صورت می گیرد.
یادگیری مهارت فیزیکی آن عمل کردن به آموزش ها در طی زندگی روزمره است.
همانطور که نقاش هنر ذهنی خود را به وسیله ابزار نقاشی و رنگ ها بر روی بوم نقاشی به نمایش می گذارد، فرد چاق هم هنر چاقی ذهنش را با استفاده از ابزارهایی مانند مواد غذایی، مهمانی رفتن ها، مسافرت رفتن و …. در طی زندگی روزمره به صورت چاقی در جسم خود به نمایش می گذارد.
در لاغری با ذهن ما می آموزیم چگونه افکار و نگرش های لاغر شونده را با استفاده از همان ابزاری که برای چاقی مورد استفاده قرار داده ایم در طی زندگی روزمره به شکل لاغری در جسم خود نمایان کنیم.
با یادگیری هنر لاغری با ذهن ما می آموزیم چگونه اندام رویایی خودمان را نقاشی کنیم.
چرا با هیچ روشی لاغر نمی شم؟!
برای درک این موضوع باید لاغر شدن را به سه بخش تقسیم کنیم. ۱- مهارت ذهنی ۲- مهارت اجرایی ۳- ابزار لاغری
- مهارت ذهنی همان فرمول های لاغری هستند که با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن در ما ایجاد می شوند.
- مهارت اجرایی مربوط به اصرار و استمرار ما در اجرا کردن فرمول های ذهنی است.
- ابزار اجرایی هم شامل مواد غذایی، فعالیت بدنی و سایر مواردی است که در دنیای فیزیکی قابل انجام می باشند.
انواع روش های لاغری مانند رژیم گرفتن با تمرکز بر تغییر ابزار اجرایی سعی در لاغر کردن افراد دارند و این در حالی است که وقتی فرد مهارت چاقی ذهن و مهارت اجرایی چاقی را آموخته است با استفاده از هر ابزاری می تواند جسم خودش را چاق تر کند.
استفاده از ورزش های سنگین یا پیاده روی و یا هر فعالیت بدنی که به قصد لاغری انجام می شود نیز مانند رژیم گرفتن با تمرکز بر تغییر ابزار اجرایی است.
در واقع این روش ها می خواهند با افزایش فعالیت موجب لاغری افراد شوند چون عقیده دارند فرد چاق تحرک چندانی ندارد یا عقیده دارند که فقط با فعالیت کردن و بالا بردن سوخت و ساز بدن می توان لاغر شد.
این در حالی است که فرد چاق با توجه به داشتن مهارت ذهنی و اجرای چاقی به هر اندازه که فعالیت کند باز هم می تواند با استفاده از ابزار دیگر جسم خودش را چاق و چاق تر کند.
افرادی که عمل جراحی را برای لاغر شدن انتخاب می کنند در واقع نقاشی که خودشان با افکار و عملکردشان ترسیم کرده اند را پاک می کنند و این درحالی است که با مهارت چاقی که از قبل در ذهنشان ایجاد کرده اند بارها می توانند جسم خودشان را به شکل چاق ترسیم کنند.
تمام روش های لاغری با تمرکز بر تغییر ابزار اجرایی قصد دارند به افراد کمک کنند تا لاغر شوند اما تا زمانیک مهارت چاقی و مهارت اجرایی در ذهن فرد اصلاح نشود هرگز نمی توان با تغییر ابزار نتیجه را تغییر داد.
هنر خلق اندام رویایی
لاغر شدن فقط کاهش وزن یا سایز نیست که به هر روشی اگر مقداری از وزن یا سایز ما کاهش پیدا کرد خوشحال باشیم که لاغر شدیم چون بارها این طریق لاغر شدن ها را تجربه کرده ایم اما بعد از مدت کوتاهی دوباره چاق شدیم.
بنابراین لاغری اصولی باید به گونه ای انجام می شود که برای لاغر شدن به مشکل و دردسر دچار نشیم و همچنین زمانی که لاغر شدیم دوباره چاق نشیم.
این طریق اصولی لاغر شدن است که فقط از طریق یادگیری لاغری با ذهن امکان پذیر است.
برای یادگیری لاغری اصولی ابتدا باید از تلاش های بی هوده برای ایجاد تغییر در ابزار اجرایی خودداری کنیم.
ابزار اجرایی شامل برنامه های رژیمی، ورزشی، داروهای لاغری، کرم های لاغری، ابزار ورزشی لاغری و هر اقدام ذهنی و فیزیکی برای لاغر شدن می باشد.
اگر از برنامه رژیمی، ورزشی یا هر روشی برای لاغر شدن استفاده می کنید، باید شجاعت متوقف کردن این روشها را داشته باشید.
برای لاغری اصولی نیاز نداریم دائما در حال مبارزه با خود و زندگی برای تغییر ابزار اجرایی باشیم.
بعد از رها کردن تلاش های بی هوده برای تغییر ابزار اجرایی، باید آگاهی صحیح و همسو با لاغر شدن را از طریق محتوای آموزشی وارد ذهن خود کنیم.
در این شرایط ما در حال یادگیری سبک جدیدی از نقاشی کردن هستیم. سبکی که شرایط جسمی ما را از حالت چاق به لاغر تغییر می دهد. ما در حال یادگیری طریق نقاشی و خلق اندام رویایی خود هستیم.
یادگیری سبک نقاشی لاغری برای خلق اندام رویایی نیاز به دریافت آگاهی و آموزش همسو با لاغر شدن دارد. و این موضوع مهم با استفاده از دوره های آموزشی لاغری با ذهن قابل انجام است.
سپس باید آگاهی که دریافت کرده ایم را از طریق انجام تمرینات برای خودمان باورپذیر کنیم.
به عبارت ساده تر با انجام تمریناتی که در جلسات آموزشی ارائه می شود انتظار لاغر شدن را در خودمان ایجاد می کنیم.
تبدیل شدن مهارت لاغری به عمل
همانطور که اگر چند روز مشغول یادگیری نقاشی،خیاطی، آشپزی، رانندگی یا هر مهارت دیگری باشید خودبخود دوست دارید به شکل عملی آموخته های خود را به اجرا بگذارید وقتی برای مدتی آگاهی مربوط به لاغر شدن و خلق اندام رویایی را وارد ذهن خود می کنید به شکل خودبخودی تمایل به عمل کردن به آموخته ها در شما تشدید می شود.
وقتی انتظار لاغر شدن و تمایل برای عمل کردن به آموزشها به اندازه کافی در ما قدرت پیدا کند به شکل خودبخودی نحوه برخورد و استفاده از ابزار اجرایی در زندگی روزمره تغییر می کند و این شروع اجرایی کردن نقاشی اندام رویایی است.
به این شکل که اگر شما قبلا تمایل داشتید با هر لیوان چای چند تا قند یا شکلات یا هر چیزی بخورید احساس می کنید دیگر تمایل به انجام و تکرار این کار ندارید و خیلی راحت تصمیم می گیرید به شیوه دیگری عمل کنید و مثلا به جای خوردن ۵ تا قند با یک لیوان چای ۳ تا قند مصرف می کنید.
این تغییر به ظاهر ساده یک قدم مهم برای خلق اندام رویایی است.
به این فرایند تغییر استفاده از ابزار اجرایی در زندگی روزمره گفته می شود و هرچه بیشتر در مسیر لاغری با ذهن ادامه دهید مهارت و تمایل شما برای تغییر طریق استفاده از ابزار اجرایی بیشتر می شود و بعد از مدتی متوجه می شوید تغییرات زیادی در تمایلات، عادت ها و رفتارهای شما ایجاد شده است که برای هیچکدام تصمیم گیری نکرده اید. اما هر کدام از این تغییرات همسو با خلق اندام رویایی تان می باشد.
پس از آن متوجه می شوید که واکنش های رفتاری شما در مواجه شدن با موقعیت های مختلف در زندگی تغییر کرده است.
اگر قبلا از حضور در مهمانی به دلیل مواجه شدن با تنوع غذایی یا ترس از شنیدن صحبت های دیگران درباره چاقی خودداری می کردید اکنون علاقه دارید که در مهمانی ها حضور داشته باشید و هیچگونه ترسی از مواجه شدن با تنوع غذایی یا حرف مردم ندارید.
این نشان از افزایش مهارت و تسلط شما بر هنر لاغری و توانایی نقاشی کشیدن اندام رویایی تان است.
وقتی در انجام هر کاری مهارت داشته باشید از مواجه شدن با ابزار اجرایی آن مهارت ترس و نگرانی ندارید.
دقیقا مانند اینکه وقتی شما مهارت رانندگی را می آموزید به مرور که تمرین و تکرار می کنید رانندگی کردن در خیابان های شلوغ یا مسیرهای کوهستانی یا … برای شما تفاوتی ندارد چون به مهارت رانندگی کردن خود اطمینان پیدا کرده اید بنابراین استفاده از ابزار اجرایی در رانندگی که همان جاده ها و خیابان ها می باشند برای شما تفاوتی ندارد.
فردی که مهارت خیاطی کردن را آموخته است و با تمرین و تکرار به توانایی خود در خیاطی کردن اطمینان دارد از مواجه شدن با هر سفارشی با هر نوع پارچه یا مدلی احساس نگرانی یا ترس ندارد چون قدرت مهارت ذهنی و اجرایی سبب می شود شما با اطمینان با تنوع ابزار مربوط به مهارت خود روبرو شوید و از آنها استفاده کنید.
فردی که مهارت لاغری با ذهن را می آموزید و با تمرین و تکرار مهارت خود را افزایش می دهد دیگر از مواجه شدن با ابزار اجرایی نقاشی کردن جسم خود هراس و نگرانی ندارد.
با اطمینان و اعتماد به مهارت لاغری خود با هر گونه مواد غذایی روبرو می شود بدون اینکه نگران خرابکاری کردن باشد.
با اطمینان به مسافرت می رود و از سفر لذت می برد بدون اینکه نگران چاق شدن در مدت سفر باشد.
با اطمینان به رستوران می روید و از فضای رستوران و مواد غذایی لذت می برد بدون اینکه ترس و نگرانی از چاق شدن بخاطر خوردن غذای رستوران را داشته باشد.
برای یادگیری هنر لاغری و ترسیم اندام رویایی اصولی لازم است بر افزایش مهارت ذهنی و اجرایی خود با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن تمرکز کنید و نگران چگونه کار کردن یا استفاده از ابزار اجرایی مهارت نقاشی اندام رویایی خود نباشید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
اکنون که با مراحل سه گانه لاغری با ذهن به شکل اصولی آشنا شدید بهتر از قبل به اهمیت ورود آگاهی صحیح درباره لاغر شدن به ذهن به منظور افزایش مهارت ذهنی لاغری و انجام تمرینات به منظور افزایش مهارت خلق اندام رویایی و لاغر شدن آگاه هستید. بنابراین با اشتیاق و دقت بیشتر تمرینات آموزشی را انجام دهید.
پس از مطالعه محتوای نوشتاری و تماشای ویدیوی آموزشی به سوالات مطرح شده با شرح انشایی در بخش نظرات این جلسه پاسخ دهید.
- درک و برداشت خود از شباهت یادگیری هنر چاق شدن با نقاشی کردن را شرح دهید.
- درک و برداشت خود از مشابه بودن هنر چاق شدن و هنر لاغری را شرح دهید.
- نظر شما درباره مشترک بودن ابزار اجرایی نقاشی چاقی و لاغری در جسم چیست؟
- روش هایی که تاکنون برای لاغر شدن استفاده کرده اید به چه طریق سعی در لاغر کردن شما داشته اند؟
- چرا نتیجه ای که از روش های مختلف لاغری به دست آوردیم ماندگار نبوده است؟
- لاغری با ذهن چگونه می تواند به شما کمک کند تا مهارت هنر لاغری و نقاشی اندام رویایی تان را بیاموزید.
- درک و برداشت خود از ویدیوی آموزشی را به صورت شرح انشایی در بخش نظرات ثبت کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
اطلاعیه:
دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز به صورت کامل بروزرسانی شده است. جلسات این دوره آموزشی از ۳ جلسه به ۳۷ جلسه تصویری افزایش داده شده است و موارد ضروری برای افزایش مهارت لاغر شدن در سه سطح ذهنی، اجرایی و ابزار اجرایی لاغر شدن به صورت عملی توضیح داده شده است.
امتیاز 4.32 از 65 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
با سلامی به زیبایی تناسب اندام
به استاد گرامی و همسفران خوبم
اولین چیزی که من بهش رسیدم درکم از کلمه هنر بود.
ما به چه چیزی هنر میگیم.
خلق یک اثر زیبا. با کمترین نقص .
به نظر من هنر یعنی این.
حالا چگونه هنرمند باشیم.
اولین چیزی که ما رو به سمت خلق یک اثر میبره تمایل به خلق کردنه . علاقه داشتن به خلق یک نقاشی زیبا ،تمایل به خلق یک موسیقی زیبا ،تمیل به خلق یک ساختمان زیبا و….. .
بعد از اون استفاده از ابزار و روش درستی که اون رو یاد گرفتیم….
که یادگیری ها میتونه از طریق نگاه کردن به دست استاد، یا خوندن مطالب آموزشی و …و بعد از اون تمرینهای بسیار باشه…
خلق آثار اولیه میتونه همراه با نقض های بسیار باشه. اما کم کم خطاهای ما کاهش پیدا میکنه و بعد از مدت ها با به بهترین ورژن از خودمون خواهیم رسید..
حالا در مورد لاغری و تناسب اندام..
در این مورد هم قطعا همینطور هست.
لاغری یک همره.
خلق اندام زیبا از یک جسم چاق.
خیلی ها از اول لاغر هستند و نیازی به گاری برای خلق این هنر ندارند.
و اما منِ چاق .
من میخوام بدنی متناسب داشته باشم و بارها برای به وجود اوردنش تلاش کردم . پس من اولین شرط خلق اثر یعنی تمایل فراوان رو دارم.
دومین موردخلق اثر هنری “ابزار و روشها “ست.
چه ابزاری بهتر از فرمولهای درست لاغری.
فرمولهایی که به کمک یک راهنما پیداشون میکنیم و با اثبات اونها در مغز، برای خودپون واقعیش میکنیم و بارها و بارها تمرینشون میکنیم تا در ذهنمون نهادینه بشه…
من برای خلق این هنر میتونم از ابزارها و راه حلهایی که سایت در اختیارم قرار میده بهترین استفاده رو کنم.
بارها و بارها به اونها فکر میکنم ،براشون تمرین انجام میدم. به حرف های استادم توجه میکنم . از خطاهایی که انجام میدم درس میگیرم . و کم کم در این زمینه ماهر میشم.
من یاد گرفتم که پرخوری نکنم.
از غذاها نترسم.
در مهمانی های بیشتری شرکت کنم.
از مسافرت رفتن نترسم.
از خوردن لذت ببرم.
از خداوند به خاطر چیزهایی که در وجود من قرار داده تشکر کنم.
وقتی گرسنه نیستم چیزی نخورم.
وقتی گرسنه ام به اندازه ای که بدنم بهم میگه مصرف کنم.
به رفتار افراد متناسب توجه کنم.
رفتارهای اشتباه چاقی رو در خودم پیدا کنم.
فرمولهای لاغری بیشتری رو کشف کنم.
به تغییراتی که در خودم ایجاد کردم توجه کنم و از اونها لذت ببرم.
به ابزارهایی مثل غذا و خواب و تحرک و ورزش توجه نکنم و توجه خودم رو به فرمولهای لاغری معطوف کنم.
به نظراتی که دوستانم در سایت قرار میدن دقت کنم.
و هر روز بر دانسته های من افزوده میشه.
و سوم تمرین و تمرین و تمرین
و حتما اینکارها به خلق هنر لاغری خواهد انجامید.
شک و تردید نکنید .
راه درسته .
فقط کافیه که به باور برسیم.
در پناه خدا باشید.
بنام الله مهربان عالم و داناو همیشه حاضرو حامی و عاشق پیشرفت ما،
و درود و رحمت و خیرو برکت و کمال و هر چه نیکی هست و عالی از سوی خداوند به زندگی شما استاد ارجمندو گرامی در هر لحظه جاری باشد،
هر فایل از فایل دیگه چقدر متفاوت و شگفت انگیز آخه چقدر زیباست این لاغری با ذهن و موضوعاتش:
خدایا هزاران بار تا بی نهایت شکرت ،استاد خیلی ممنونم واقعا از این موضوعات و طرز اموزششون،
نکات فایل تصویری:
افکار تبدیل به اجسام میشود،
ابزار به تنهایی دلیل بر خلق چیزی نمیشه چون مهارت لازم داریم،
فرمولهای ذهنی چاقی همان رنگهای نقاشی هستن،
کاردک و قلمو و ابزار نقاشی ما همون غذا و مهمانی و مسافرتهاست و ترس از غذا و انتظارات ما برای چاقی و
رژیم و ورزش هم ابزار،
فرمولهای ذهنی چاق را افراد لاغر ندارن و انتظار چاقی هم ندارن ،
ترکیب فرمول چاقی و انتظار چاقی و استفاده از ابزار نتیجه چاقی نتیجه نقاشی میشود فرد چاق،
ولی فرد لاغر فرمول چاقی نداره انتظار چاقی هم نداره و هر چقدرم بخوره لاغر می ماند،
تمرکزها بیشتر رو تغییر ابزار بوده متاسفانه،
وقتی مهارت چاقی باش هر چقدر ابزار را تغییر دهند چون مهارت چاقی بلد هست لاغر نیست،
فکر چاق آدم رو چاق مبکند،
همه افراد چاق سراسر دنیا مگه یکجور غذا خوردن که چاق شدن؟ که هیی میان غذاها رو جا بجا میکنند برای لاغری ؟نه چاق شدن یک مهارت ذهن ما بلده ،
حالا لاغری با ذهن چیه؟ فرمول ذهن را اصلاح میکنیم یا جدید یاد میگیریم ،وقتی شما فرمول ذهنی به ذهنت میدی و تمرین میکنی انتظار لاغری در تو شکل میگیر مغز کارشاینه با تکرار میپذیرد با تکرار فرمول لاغری هم همین رفتارو داره د با همون ابزار قبلی میای بدنتو مناسب میکشی،
مثال شما شعر گوش میدهید با تکرار حفظ میشوید، مغز کارش اینه با تکرار میپذیرد با تکرار فرمول لاغری هم همین رفتارو داره و میپذیره و انتظار لاغری هم بوجود میاد براش،
و بعدانتطاری لاغری برات بوجود میاد طراحی جسمت با افکارت و با ابزارت لاغر میشی،
خطاهای مغز چاق نتیجه اش مرور افکار و حرکت به سمت چاقی هست
خطاهای معروف رو بشناسی مهارتت زیاد میشود در خلق تصویر و انتظار لاغری در خودت،
چرا اسم دوره سرزمین لاغرهاست ؟بخاطره همسو و یکی شدن حرفها در لاغری با ذهن که اسان و شیرین ،
خطاهای مغز خودم:
۱)یک چیزی رو میبینه دلش بخواد باید حتما بخوره ،
۲)هر چیزی رو شروع میکنه به خوردن باید کامل بخوره،
۳)یک چیزی ببینم بخورم اگر اون مزه ای که تو ذهنم بود اون غذا نده بد درست شده باش و من باب میلم نباش خوشم نیاد،یعنی تا خودم اون غذا رو با مزه دلخواه خودم درست نکنم نخورم ول کن نیستم،
یعنی یکجورهایی در هر سه خطای بالا ول کن معامله نیستم،حالا خوب فایلهای شما رو خوندم و حداقل متعادل میخورم دیگه .
اما خطا ی بعدی در ذهنم یا اباالفضل داره،
البته از بعد خواندن فایلهای رایگان من تونستم تا حدودی در این موضوعات بهتر بشم
موضوع تعادل در خوردن :یا صفر بودم یا صد در هیچکدوم هم موفق نشدم یا نخوردم یا آنقدر خوردم تا بترکم،
بعد خیلییییییی مغزم اغراق میکرد همه چیزو برام :
مثلا:قبلا یکجوری اغراق میکرد منکه هیچی نخوردم الان میمیرم بخورم بخورم ،
بعد همون مواد رو میخوردم برعکس اغراق میکرد یا خداااااا چقدر خوردی میترسوندم چاااق میشی الآنم این ترسو کمی دارم ،
من با خواندن و دیدن مطالب شما الان بیشتر متوجه شدم
الان که میخورم و یک کجاهایی ازدستم مقدار غذامدر میره چون یادم میره چون به خدا یک ارامشی گرفتم تو خوردنم البته تو تعداد بیشتر غذاهام ارامش اومده،
بعضی وقتها هم اون صدا بد ترسناک هست ،
ولی د ر کل اون صدای روانی کننده موقع خوردن و اون زمزمه رو الحمدالله کمتر دارم ،
داشتم عرض میکردم خدمتتون:ولی بعضی وقتها که از دستم در میره وقتی به خودم میام، مغزم شروع میکنه میگه وااای چقدر خوردی وااای یا دوباره میترسونم و شروع به سرزنشم میکنه !
یاد حرف شما میفتم گفتید من یک لیوان ذرت خوردم با کمی سس دیگه نمیترسم مگه یکم سس چیه؟!!!
یا فرمودید اشتباه کردید خودتون رو سرزنش نکنید به مسیر برگردید وقتی بهتر بشید کمتر میشه میزان فاصله بین حال خوب و بدتون و تا ذهنتون یاد بگیره و بدنتون شروع به لاغری کنه کمی وقت میبره ولی مدام و تا آخر عمرتون باید تکرار کنید فرمولهارو تا پررنگ بشه،
و فرمودید: اگر میزان تعداد حرکات درستتون در کل بازدهی عملکردتون بهتر و بیشتر باش اونموقع نتیجه لاغری اول با ذهن بعد در جسم میاد،
یعنی پایداری در یادگیری و تمرین کنید در لاغری با ذهنتون اونموقع تازه و بعدا نتیجه اش در جسمتون نمایان میشه،
و به قول شما حالا طرف چند دونه شکلات خورده بوده مگه چقدر خورده بوده بخواد تو دو هفته بشه نتیجه اش ده کیلو اضافه وزن ؟!!!!و این مغز من چقدر منو ترسوند و اغراق کرد همیشه و اصلا تعادل نداشت،
و فرمودید ذهنی که لاغر بشود بخواهی نخواهی نتیجه اش لاغری و طبیعت بدن ما متناسب بودن جلوی اب رونده با افکار غلط و مزاحم سد نبندیم،
و یک چیز دیگه ذهنم تنبل تو مثال پیدا کردن و دلیل اوردن اما میرم سراغش باید یاد بگیره زرنگ بشه و میدونم انشاالله درست میشه .
ااستاد تو خوردن جدیدا یکسری چیزها دیدم نخوردم اتفاقی نیفتاده و میدونم میشه این بحرانو هم با آموزشهای شما درست کنم انشاالله
یا یکسری کارها بوده باید انجام میدادم موقع مهمان آمدن انجام ندادم چیزی نشده ،
همیشه وقتی متعادل رفتار کردم بهتر نتیجه گرفتم آرامتر بودم حتی در روابطم با فامیل و دوست و آشنا مغزم باید اینو در غذا خوردن بفهمه،
یا کارها رو اشتباه کردم وقتی رها کردم آسان دیدم و کوچک آروم شدم مغزم باید بفهمه اتفاقی نمیفته،
مهم تعداد کل حرکات درست من در طول مسیر ،
و بدن من ۴۰ تن غذا سالانه دفع میکنه حالا دو بار خطا مردم حتما دفع میشه.
از خداوند ممنونم و از شما هم ممنونم بابت این آگاهی های نابتون استاد محترم و عالیقدر خداوند انشاالله توفیقی بده تا آخر همه نوع فایلهاتونو بخونم و ببینم الهی آمین .
بنام خدا
سلام خدمت استاد روشن عزیز و دوستان همراه
اندام رویایی خود را نقاشی کنید .
من دوبار اندام خودم را نقاشی کردم بار اول که برا چاقی بود هیچ اطلاعی نداشتم از این موضوع که چاقی خودم را خودم دارم نقاشی میکنم اما الان میدونم که لاغری را خودم دارم نقاشی میکنم در گذشته وقتی راهنمایی بودم متوجه چاقی خودم و فرم مانتو پوشیدنم با بقیه بچه ها شدم خیلی ناراحت بودم مانتوی من گشاد بود اما اونا اندامی از همون موقع توجه من به چاقی خودم جلب شد و شروع کردم با انواع ابزارها نقاشی اندام خودم را روبه چاقی کشیدن وقتی هر لحظه حسرت میخوردم وقتی می دویدم و خجالت می کشیدم وقتی همش خودم را مقایسه میکردم و سرزنش میکردم از همون موقع من چاقی خودم را طبیعی دونستم و میگفتم که دیگه من ایطوری آفریده شدم و من به این دلیل به فکر رژیم یا لاغر شدن نبودم چون نمیدونستم اصلا رژیم چیه تا وقتی بزرگتر شدم دیدم اطرافیان آدم های چاق را بیشتر دوست دارند و منم همچنان کاری نداشتم بت این وجود من تمام ابزار برای نقاشی جسم خودم را داشتم و هی کم کم به مرور چاقتر شدم تا بعد ازدواجم رفتم دکتر برا رژیم ،رفتم ورزش کم میخوردم که لاغر شوم اما لاغر نمیشدم چون ذهن من چاق بود اصلا ربطی به غذا و ورزش و اینا نداشت و برعکس خودم را دیدم آدم های لاغری که خواستن چاق بشن و هر چی تلاش میکردن چاق نمیشدند چون اصلا فرمول چاقی تو ذهن نداشتن اما من داشتم و الان میخوام با استفاده از اموزشهای لاغری با ذهن خودم را لاغر کنم و جسم خودم،را با استفاده از ابزار جدید که یاد میگیرم لاغر شوم
لاغر شدن اسانترین کار دنیاست
بسیار ممنون استاد عزیز .
کاملا درسته من بارها رزیم گرفتم خودمو از غذاها محرم کردم فلان چیزو نخوردم فلان چیزو خوردم سختی دادم به و برور چاقتر شدم در حال کلی افراد رو دیدم مثل داداشم ک هرچی میخواست میخورد و لاغر بود پس به غذا و نوع اون ربطی نداره چاقه
در مورد ورزش همینه من سالهای زیادی سختی ب حودم کلی هوازی باسگاه رفتم رژیم میگرفتم دارو میخوردم و…. رکزی نیم ساعت یک ساعت میدوییدم و نتیجه ای نداشت و ب مرور چاقتر هم میسدم حیلی سخت و عذاب اور بود
و جالب اینه من قبلا ک لاعر بودم نه رژیم میگرفتم هرچی میحواستم میخوردم با خیال راحت لاعر بودم و تازه وقتی ورزش نمیکردم لاغرنر میشدم😅
الان اون انتظار لاعری خودبه خودی در ذهنم بیشتر مرور میشه اون خاطرات همیشه بودند ولی بعد سالها جالبه ک الان بعد این دوره زیاد در ذهنم مرور میشه و این بخاطر ایجاد فرمولهای لاعری ذهنمه خداروشکر
پس لاعری ربطی به غذا و ورزش و تحرک نداره
به زن هم ربطی نداره چون کلی افراد مثل خانواده خود من هستند که ۲ نفر لاغرند و ۳ چاقن پس به ژن نیست چون ما که ژنمون یکیه
وقتی لاغر بودم خیالم راحت بود همیشه لاغر بودم نمیدونم این حس چجوری بنویسم انگار که فقط یه راه و یک گزینه درذهنم بود و اون لاغر بودن بودن
هیچ ارتباطی بین خوردن و ورزش و زن در ذهنم با چاقی و لاعری و وضعیت جسسم وجود نداشت
فقط گشنه بودم میخوردم و ۱۰۰ درصد مطمئن بودم که در اینده لاغرم طوری بهش فکر نمیکردم چون کسی ک بعد خوردن ب این چیزا فکر میکنه از لاعرشدنش شک داره
و الان دارم میبینم که ارامشم بیشتر شده افکار لاعریم بیشتر شده و اطمینانم از لاغر سدن بیشتر شده و ارتباط بین و زن و غذا و ورزش در ذهنم داره ازبین میره
خداروشکر🙏💙
سلام بر خداوند جهان کستر وتوا مند
سلام براستاد وهمراهان پسیرتناسب فکری
من با طراحی که توذهنم از جسم ترسیم اون با خطوط واضح به هم وصل کر ده کلی بهش رنک ولعاب زدم جسمم متناسب خودمرو به شکل چاقی زیاد کشیدماون به جسم تحمیل کردیم با طراحی اولیه وباقراردادن فرمولهای زیادی درتعدادا فراون هی به ترسیم خود ازچاقی باعث شدم اول که این اضافه وزن طی این سالهای با گرفتن کلی رژیم درذهن اون داشتم کم رنک میکردم داشتم ذهنم من
مملو از فرمولهای چاقی کرده به درختتواپتدچاقیریشه قویتری رو میساختم توذهنم اون ه آنجه من توذهنم ساختم توجسم هنرنمایی کرده به خودم تواین منزل نشون داد جالب هست خودم گردم خودم از خودم فراری بودم حتی حاًر بهتماشایی اون نقاشیها با قدرت ذهنم تو جسم ودیدم نگاه کنم اکنارکس دیگه ای این هنرنمایی رانجام دا ه به من تحمیل کرده
هر انچه هنر بود به خرج دادم کلی باورهای مخرب رو تو ذهن به قدرت شدید حفظ کردمحتی یی زمان باخودم جنگیدمکه به خودم ثابت کنم این همه باوره اصل مطلب درست نبوده چقدر اسرار داری که تازه فبول کنی که اشتباه بوده تا این مرحله رو پشت سر نزاشتم نتونستم کاری رو صورت بدم ودرحال حاضر هرآنچه من رو به اشتباه وا داشت دینامیک گذاشتن
زیرش کل باورهای خودم رو متلاشی کردم طی مسیر هر انگیزه جوانه رو به حساب آجر درنظر کرفتم روی سد که جلوش خراب کردم یی شیشه نامرئی داشت با آخرهای تازه این مسیر یی سد دیگه از تمام باورهای لاغری به ذهن رو کشیدم پس من اون اصلی ترین ناحیه روبه شکل خوب ترمیم کردم درنتیجه انتظارم ازخودم درآینده که همون ترسیم زیبایی هست که درحال حاضر باخطوط اول ترسیم کردم طرح اولیه رو دارم هی پررنکترمیکنم با رنگهای زیبایی که دراختیاردارم اون به شکل کاملا زیبا رنک میکنم اون تو جسم میبینم واون به جسم به شکل تجربه نشون میدادم واین چه نقاشی زیبایی وجود خودم هست بدون هیچ اشتباه که دیگه درش نیست با ابراز که اون زمان باهاشون خودمرو چاق کردمتو دیدم پرخوری با مواد غذایی بود ولی این زمان اون به عنوان برطرف کردن نیاز بدنم برای ادامه حیاط هست بینم دیگه اون پر خوری ودیگه اون ترس و استرس ندارم فقط رفع نیاز بدنم هست بهش نظر دارم کلی تغییرات اساسی داشتم که اول به خودم همه رو هر مرحله هدیه دادم یواش یواش تعداد هدیه های گرفته شدم از مسیر زیادتر شده اون نقاشی خراب که تو مرحله اضا فه وزن داشتم رو به نقاشی زیبا تناسب بهش بها داده اول خودم که برام ازهرچیزی مهمتر هست لذت ساختن چنین تناسب جسمی رو درک خواهم کرد ودیگران از دیدن درآینده بعد از گرفتم نتیجه به تعجب وارد خواهم کرد چون من این زمان فقط تلاش برای نجات خودم هست اصل ا هم مهم نیست دیگران هم اکنون واون زمان چی خواهد بود من صدمات این وزن سنگین روز اول خودم حس کردمتو مرحله بعد خانواده ام ودرمرحله آخر دیگران پس انتظار دیگران زود گذر هست که با دیدن من یادشون میاد که من چه مشکلاتی رو داشتم ولی خودم وخانواده هر لحظه به این درکرسیدیم پس انتظار اون نقاشی زیبا اول فقط خودم دارم حتی اگه خانوادهام هم منتظر نباشن بازم برای مهم نیست چوم من مسئول این مشکل هستم قبول کردم خودم دارم جبران میکنم وقت میزارم با لذت زیاد وحس شادی عمیق از بودن تو مسیر لذت بی حد روبه خودم دارم میدم تا روزی که به هدفمبرسم این مسیر یی جای من جواب این کارهایی که انجام دارم میدم رو دریافت خواهم کرد هیچ شک تردیدی ندارمد یقین کامل دارم چون تو همین زمان کوتاه اول تو بخش ۱۰۰ گام لاغری تو بخش ر ایگان ودر مرحله بعد تو بخش ورده به سرزمین لاغری دارم خوب وزن کم میکنم پس اون نقاشی ذهنم تو جسم تجربه خواهم کرد
خدا پشت و پنا هتو ن یا حق حق نگه دار تون
به نام خدا
درک و برداشت خود از شباهت یادگیری هنر چاق شدن با نقاشی کردن را شرح دهید.
تناسب هم همینطوره و این اشتباهه که همه ی بار لاغری رو روی دوش فکر بیندازیم. یعنی وابسته به عمل کردن بوده و یک سری تغییرات رفتاری باید عوض شوند اما خودبخود.
این طرز فکر استعداد یکم در من ریشه کرد و زمانی که وارد رشته ی هنری شدم کاملا دیدگاهم تغییر کرد چون با تمرینات هر درس و البته از روش عملی بهم ثابت شد برای تبدیل شدن به یک هنرمند خوب باید تمرین و تکرار داشته باشم. اینو از دو روش فهمیدم. یکی اینکه یه تمرین رو میخواستم انجام بدم و بخاطر افکار استعدادی که بهم القا کرده بودن فکر می کردم با یکبار انجام دادنش عالی میتونم از پسش بربیام. چون منکه دیگه تو خونمه و عالی ام.(واقعا هم خوب بودم اما دیدگاه همه چی تموم بودن و نیاز به تمرین نداشتنه که اشتباه بود)دیدم نه ازین خبرا نیست!
دومین طریق در ادامه ی این مسیر بود. یعنی یه جاهایی به بمبست میخوردم و میدیدم تمرینه برام واقعا سخته. یا فلان شی رو نمیتونم بکشم. اما بخاطر مجبور بودن انجام تکلیف و البته علاقه ای که داشتم هی تمرین کردم و در نهایت کم کم بهتر شدم و عالی تونستم انجامش بدم. اینجا بود که بهم یبار دیگه ثابت شد نقاشی یادگرفتینه
خب تناسب هم همینطوره. این باعث میشه فکر نکنم ادمای متناسب خاص هستن و نمیشه افراد متناسب لاغر بشن. این یه جورایی حس توانایی رو در ادم زنده می کنه.
توی کلاسمون بودن افرادی که اصلا علاقه نداشتن و تکلیفارو به زور انجام می دادن. اونا هیچوقت به اندازه ی کافی تمرین نکردن چون علاقه نداشتن و به دلایل مختلف هم تغییر رشته ندادن.
به نظرم علاقه داشتن برای حرفه ای شدن چه در تناسب و چه نقاشی اهمیت زیادی داره تا استمرار اتفاق بیوفته. من اوایل که به اندازه ی الان اشتیاق نداشتم برای لاغری، زمان سنج رو فعال می کردم و این وسط حواسم به هزار جا می رفت. یعنی مثلا یه ساعت میخواستم تمرین کنم نیم ساعت مفید توجهمو رو لاغری گذاشته بودم.
استاد من سوال قبلی رو اشتباه متوجه شدم فکر کردم هنر تناسب منظورتون بوده اما چون مقایسه ارزشمندی شد پاکش نکردم و حالا میخوام هنر چاق شدن رو قیاس کنم:
در مورد علاقه ام به هنر هم احساس می کنم اینکه با چه افراد و تخصص هایی هم نشین باشی در علاقه مند شدنت تاثیر داره. برای مثال مامانم بسیار هنرمند بود. من به هنر علاقه مند شدم و حتی در سن کم دنبال لباس دوختن و هر کار هنری که در لوازم تحریر ها ابزارش بود بودم. زمانی که اول دبیرستان شد و باید برای انتخاب رشته حسابی همه ی درسا رو میخوندیم، ریاضی و انگلیسیم که کاملا متفاوت از هنره قوی شد اونجا بود که بسیار بهشون علاقه مند شدم.
یادمه همه ی بچه ها دغدغه داشتن علاقه شون چیه برن همون رشته و به هیچی علاقه نداشتن اما مشکل من این بود یه عالمه علاقه های متفاوت داشتم که واقعا تو همه شونم توانا شده بودم.
یکی از دلایل اصلی علاقه مند شدن به ریاضی و انگلیسی استاد های خیلی خوب بود که هم حرفه ای بودن هم حرفه ای انتقالش میدادن. اصلا مسحور اون مباحث میشدی. یادمه به زیست شناسی و ادبیات هم بسیار در همون یک سال علاقه مند شدم. احساس می کنم اینا به خاطر هم نشینی با افرادی بود که در اون کار عالی بودن.
پس به نظرم هم نشین شدن با افراد متناسب و هنرمندان میتونه هم میل و علاقه در من بوجود بیاره هم ناخوداگاه اموزش ببینم. اینکه چجوری مینویسن به اطرافشون چه دیدی دارن، وقتی به پیرامونشون نگاه می کنن چه ایده هایی به ذهنشون میرسه و هزار طریق دیگه که برای من ورودی میسازه.
درک و برداشت خود از مشابه بودن هنر چاقی و لاغر شدن را شرح دهید.
نظر شما درباره ی مشترک بودن ابزار اجرایی نقاشی چاقی و لاغری در جسم چیست؟
روش هایی که تاکنون برای لاغر شدن استفاده کرده اید به چه طریق سعی در لاغر کردن شما داشته اند؟
چرا نتیجه ای که از روش های مختلف لاغری بدست اورده ایم ماندگار نبوده است؟
لاغری با ذهن چگونه می تواند به شما کمک کند تا مهارت نقاشی اندام رویاییتان را بیاموزید؟
در روش های دیگه هیچکس به ما نگفت اوکی بیا این روشو استفاده کن اما یادت باشه به مرور بدنت تغییر میکنه…تکاملو یادت باشه…در صورتی که تکامل واقعا یه قانون اصلیه که هیچ جوره نمیشه نادیده اش گرفت و همه ازش خبر دارن و دارن اجراش می کنن. چه از کشاورزی که اطلاعات زیادی نداره و تحصیل نکرده می دونه این گندمی که میکاره فردا سبز نمیشه و نیاز به رسیدگی مستمر داره، چه فردی که داره تحصیل می کنه می دونه برای اینکه فلان مسئله ریاضی رو یاد بگیره باید بار ها تمرین کنه با یکبار نمیشه…
حرف هایی که تو تناسب فکری زده میشه مثل دوست داشتن خود، حرص و جوش نخوردن برای لاغری، تکرار داشتن، حرف نزدن در مورد چاقی و….اصلا در روش های دیگه وجود نداشت. نه خدایی تو کدوم روش همین موارد بالا گفته میشد؟
گفته نمیشد که هیچ دقیقا هر لحظه برعکسش داشت در بهترین حالت انجام میشد…گفت و گوهایی که تو رخت کن باشگاه رد و بدل میشد همه تمرکز بر چاقی…فک کن حرف میزدیم از چاقی بود که چاق نشیم!
لاغری با ذهن چحوری کمکم می کنه تا نقاشی لاغری بکشم؟
با دست گذاشتن روی عامل اصلی چاقی…
با جهت ندادن به مهارت های اجرایی…
بنام خدا
سلام استاد روشن عزیز،و دوستان همراه
فایل بسیار زیبای نقاشی اندام خودمان که در رویا داریم را خیلی استاد قشنگ توضیح دادند من فایل تصویری را ۲ بار نگاه کردم مطالبش همش در مورد گذشته خودم بود من نمیتونم مثل استاد توضیح بدم اما برداشت خودم را تو دفترم نوشتم و اینجا هم می نویسم من در گذشته همه ی روشها را امتحان کردم برای لاغری اصلا همیشه در حال روشی برای لاغری بودم و همش هم میگفتم خدایا چرا لاغر نمیشم به قول استاد من همش سراغ ابزار میرفتم که همان رنگهای نقاشی هستن ابزار من غذا بودن ،رژیم بود ورزش برای لاغری بود رنگ لباس بود طرح لباس بود که این رنگ و طرح آدمو چاق نشان میده ابزار دیگه ی من دیدن خودم در آینه که هر دقت نگاه میکردم به خودم کفرم در میامد ابزار دیگه ی من توجه به چاقی بود و خیلی چیزهای دیگه که من روزانه درگیر این ابزار بودم من نمیدونستم چاقی در ذهن من هست این ذهن من است که چاق هست تا زمانی که وارد سایت تناسب فکری شدم متوجه شدم که باید چاقی را از ذهنم پاک کنم و از طریق آموزش لاغری با ذهن بدون هیچ ابزاری و کار خاصی من لاغر میشوم فقط باید فرمول اشتباه را شناسایی کنم و فرمول صحیح را وارد ذهنم کنم و با هر روز تمرین روزانه خواندن و نوشتن و استمرار خودمان را در فضای لاغری قرار دهیم و جسم ما خود به خود لاغر میشود.
به نام خدایی که بهترین نقاش جهانه
سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم!
نقاشی کردن به مهارت و استمرار و تمرین مداوم نیاز داره و فرد نقاش زمانی که در این کار حرفه ای بشه ، می تونه با هر ابزاری هنر نقاشی خودش رو به نمایش بگذاره؛ همين طور در مورد چاقی هم فرد چاق که مهارت چاقی رو یاد گرفته وبا تکرار فرمول های چاقی و با استفاده از هر ابزاری هنر چاقی رو در جسم خودش به نمایش میگذاره ؛ پس همونطور که نقاشی هنریه که آموخته شده ، چاقی هم آموختنیه وبه همین شکل لاغری هم هنریه که باید آموخته بشه.
هنر چاقی و لاغری هر دو نیاز به مهارت دارند، هم مهارت ذهنی وهم مهارت فیزیکی.
مهارت ذهنی در چاقی و لاغری همون فرمول هایی هستند که از طريق آموزش های لاغری با ذهن در ما ایجاد می شوند و ما با جایگزین کردن آموزش های صحيح لاغری در ذهن خود، فرمول های لاغری را ایجاد می کنیم به همون شکلی که به صورت ناخودآگاه همین کار رو در مورد چاقی انجام دادیم .
و در بخش فیزیکی باید در طی زندگی روزمره به آموخته های خود و آموزش های ذهنی عمل کنیم و مهارت لاغری رو در جسم خود نمایان کنیم.
در مورد چاقی و لاغری وقتی ابزار مشترکه( که همون مواد غذایی، ورزش، مهمانی و….) پس مقصر چاق يا لاغر بودن ما این ابزار ها نیستند بلکه مهارت ما در هنر چاقی و لاغریه که نتیجه رو رقم میزنه و استمراری که در تکرار فرمول های چاق کننده و لاغر کننده داریم.
ما قبلا در روش های مختلفی که برای لاغری استفاده کردیم، سعی در تغییر ابزار داشتیم، غافل از اینکه ما با مهارتی که در چاقی داشتیم حتی با تغییر ابزار هم می تونستیم دوباره چاقی رو در جسممون به نمایش بگذاریم و فقط با تغییر و کنترل این ابزارها به جسم خودمون فشار بی فایده وارد کردیم.؛ چون همون موقع هم که اون فشار ها رو به جسممون تحمیل می کردیم فرمول های چاقی سر جاش بود و دستورات مغزی بر اساس اون فرمول ها صادر می شده ، به همین دلیل بالاخره یه جایی اون فرمول ها مقاومت ما رو در هم می شکست وما وا می دادیم ، به اصطلاح می بریدیم و رها می کردیم هر تلاشی رو که در حال انجام اون بودیم وسرخورده می شدیم از ناتوانی خودمون. اون موقع نمی دونستیم که دلیل این رفتار ما چیه؟
ما مثل پزشکی رفتار کردیم که بدون اینکه دلیل مشکل رو پیدا کنه فقط با دادن انواع مسکن ها به طور موقت بدن رو آرام می کرده در حالی که همون موقع درون ما آسیب ادامه داره و مسئله ی ما حل نشده و بعد یه مدت از یه جای دیگه سر باز میکنه.
برای فردی که مهارتی رو به طور کامل یاد گرفته وبلده چطور از مهارت خودش استفاده کنه تغییر ابزار نمی تونه مانعی برای بروز هنرش باشه؛ درست مثل یه نقاش ماهر که با مداد رنگی، آب رنگ، مداد شمعی، گواش و…..بالاخره هنر خودش رو نمایان می کنه ویه تابلوی زیبا می کشه؛ در نتیجه فرد چاق هم با تغییر نوع ومقدار وتنوع مواد غذایی، باز هم میتونه هنر چاقی خودش رو نمایان کنه و به همین دلیله که ما دستاوردی از رژیم های لاغری و ورزش و….در زمینه ی لاغری ماندگار کسب نکردیم چون با تغییر ابزار مهارت ما تغییری نکرده و ما همچنان فرمول های چاقی رو بدون تغییر در ذهن خودمون داشتیم و مغز همچنان بر اساس اون فرمول ها در حال صدور فرمان چاقی به جسم بوده و در واقع حرف اول و آخر رو در چاقی و لاغری می زده و بقیه ی روش های لاغری، بيراهه ای بیش نیستند و نتیجه ای که ما از روشهایی که برای لاغری استفاده کردیم برامون ماندگار نبوده چون تمرکز بر ابزار داشته و باعث تغییر فرمول های مغزی ما نشده و مغز همچنان بر اساس فرمول های چاق کننده، دستورات چاقی رو به جسم ما صادر می کرده.
لاغری با ذهن، با تغییر در ذهن به وسیله ی دادن اطلاعات و آگاهی های صحيح و جدید و ایجاد فرمول های جدید بر اساس این آگاهی ها به مرور باعث تغییر دستورات صادر شده از مغز به جسم میشه و به آرامی و در اثر استمرار این آگاهی ها و تمرین و تکرار باعث ایجاد حالت لاغری در جسم میشه و در واقع مهارت ذهنی برای لاغری در ما به وجود مياره و به دنبال آن با مهارت پیدا کردن در قسمت اجرایی ما موفق میشیم رفتار صحيح تری با ابزار داشته باشیم.
یک مثال جالب اینه که ؛ هر وسیله و ابزاری دو جنبه ی مثبت و منفی داره وبه خودی خود خوب یا بد نیست؛ مثلا با کبریت هم میشه گاز رو روشن کرد و یه غذای خوشمزه پخت و هم میشه باهاش جایی رو آتیش زد و ضرر رسوند و این ما هستیم که باید در استفاده از اون دقت کنیم و مهارت لازم رو کسب کنیم و از روی فکر درست با اون رفتار کنیم و در واقع نوع استفاده ای که ما از ابزار می کنیم نتیجه ی نهایی رو رقم میزنه.
به نام خدا سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
« افکار تبدیل میشن به اجسام »
این جمله رو خیلی دوست دارم و بهم انگیزه میده ، چون الان افکارم خیلی تغییر کردن بخاطر همین انتظار دارم جسمم هم تغییر کنه .
لاغری با ذهن صورت می گیرد و مثل نقاشی کردن است ،اگر فردی هر چقدر ابزارآلات نقاشی کردن رو داشته باشه اما مهارتش رو نداشته باشه نمیتونه یه چیز به درد بخور بکشه ، بخاطر همینه که ما در روشهای قبلی لاغر نمی شدیم چون ما مهارت لاغر شدن رو کسب نکرده بودیم ، تنها ابزارهای لاغری رو در اختیار ما قرار میدادند .میخواستیم فقط با تغییر ابزارهای چاقی و لاغری ، متناسب بشیم در حالی که مشکل از افکار ما بود .
پس باید اول مهارت لاغری رو از طریق گوش دادن به فایلهای آموزشی کسب کنیم و تمرینات رو انجام بدیم ، بنویسیم ، بخونیم بعد که اون فرمولهای جدید و لاغر کننده در ذهنمون قرار داده شد ، انتظار لاغری در ما شکل میگیره .
انتظار لاغری بعد از ایجاد فرمولهای لاغری بوجود میاد .وقتی انتظار لاغری داشتم ، با همون ابزارهای قبلی میام بدنم رو متناسب میکشم .
یه فرد لاغر چون فرمولهای چاق کننده نداره ، پس انتظار چاقی نداره و بخاطر همینه نمیتونه چاق بشه .
حالا من فهمیدم که چاق شدن و لاغر شدن درست مثل هم هستن ، همین مراحلی که در چاق شدن ما شکل گرفته ، حالا در لاغر شدن ما انجامش می دیم .۱_اول شناخت مغز ۲_میگم همین مغز که تونسته من رو چاق کنه ، حالا با این تمرینات من رو لاغر میکنه .چاقی من بخاطر مغز منه ، خاطرات من در مغزم ذخیره میشن ، واکنش های من به مواد غذایی در مغزم صادر میشن ، انتظار من در مغزم شکل میگیره ، مرور افکار در مغز منه و تصاویر از مغزم است و حرفهایی که از چاقی میزنم در مغزم ذخیره میشن .۳_فرمولهای متناسب کننده وارد ذهنمون میکنیم با دیدن فایل های آموزشی ، تمرین انجام دادن و در ارتباط بودن با سایت تناسب فکری .۴_فرمولهای لاغری رو وارد ذهنم میکنم و مغزم گرایش پیدا میکنه به سمت لاغر شدن .۵_ وقتی با تکرار کردن این فایلها مثل حفظ ترانه ، مطالب لاغری و فرمولهای لاغری رو حفظ کردم ،انتظار لاغری در من شکل میگیره و جسمم رو به شکل لاغر میکشم .
در دوره ی اصلاح پرخوری و اشتها ، یاد گرفتم در مغز ما یه سری خطاها و فرمانهای مغز چاق وجود داره که نتیجه ی مرور این افکار ، حرکت ما به سمت چاقی ست .
یاد گرفتم موضوع غذا نیست چون خیلی ها همین غذا رو مصرف میکنند ولی متناسب هستند پس موضوع مهارت من در چاق شدن است من باور دارم که مهارت چاقی رو یاد گرفتم از خیلی زمانهای دور .
من با نوشتنم ثابت میکنم که که تمام این حرفهای استاد کاملا درسته و کم کم ریشه های درخت چاقی که در من شکل گرفته قطع میکنم .
من تقریبا از ۱۰سالگی درک کردم که اضافه وزن دارم و این مهارت چاق شدن با این همه ترس و استرس چاقی در من وجود داشت .و هر بار من میخواستم با تغییر غذا یا مقدار مواد غذایی لاغر بشم یا با ورزش و افزایش فعالیت جسمی ، که هیچکدوم ربطی به ذهن و مغز من نداشت بخاطر همین یا لاغر نمیشدم یا اگر میشدم برگشت پذیر بود .(به این میگن تمرکز روی ابزار )
چاق شدن یه مهارته و ما اون رو یاد گرفتیم پس هر چقدر ابزارهای چاقی رو کم کنیم با اون چندتای مونده چاق میشیم .
خدای عزیزم ممنونم برای آرامش ، سلامتی ، تناسب اندامم و خوشحالم که تونستم ۲بار این ویدئو رو نگاه کنم و کلی آگاهی کسب کنم ، لذت بردم ، ممنونم استاد .
سلام و عرض ادب
مثال خیلی عالی بود
اولین گام بنظرم ترس…
وقتی من ترسیدم وبا احساسم به ترسم قدرت دادم
ی فرمول ایجاد شد
وبا تکرار و مشاهده و شنیدن ها انتظار من تغییر کرد
ترس ازچاقی!
بوم نقاشی ذهن و رنگ ها فرمول ها هستن
قلمو و غذا ابزار…
ترسیم یک بوم نقاشی با حس خوب…اولین گام برای خرید رنگ و قلمو و بوم…
دیدن زیبایی های رنگ و چیدن کنار هم میتونه ی نقاشی رو روی بوم پیاده کنه
ولی بقول شما فقط ابزار به تنهایی کافی نیست
من میخام به خودم کمک کنم و مثال بزنم تا اثبات کنم که لاغری فقط یک مهارت
استاد شطرنج هم مثال خوبی برای شباهت مهارت لاغری،
صفحه شطرنج ذهن ماست
مهره ها فرمول هستن و دست و غذا ابزار جابجایی برای تغییر محسوب میشن
قواعد شطرنج احساس ما هستن که ثابت و دست منه که چجوری ازش استفاده کنم
اگر به قانون شطرنج مسلط باشم پیروز میشم
اگر به احساس خوب و نکات مثبت زندگیم توجه کنم میتونم با حس خوب به همه ی آرزوهام برسم
اولین کمک سایت سرزمین لاغر ها دوست داشتن خودم بود پذیرفتن وضعیت فعلی و شکرگزاری از خدای مهربونم 👑
بعد انجام تمرینات واستمرار و توجه به نکات مثبت در حین عمل به گفته های استاد عزیز دانشی که حاصل سالها تجربه شما بوده بسیار ارزشمند و نتیجه فراتر از انتظارم اتفاق میفته
من فقط خودم شنیده بودم پیاده روی خیلی کمک میکنه به تا متناسب بشم رو بارها امتحان کردم
ولی بازگشت داشتم
وقتی از فایل پیاده روی موثر سایت استفاده کردم تازه متوجه شدم که چقدر اشتباه فکر میکردم
والان من در مسیر درست موفقیت ایستادم و تا الان که که از تاریخ 1401/10/16 شروع کردم مطمئنم که نصف وزنم کم شده چون خیلیا بهم میگن لاغر شدی 😍 🤗😎
نه باشگاه رفتم نه رژیم گرفتم نه پیاده روی های طولانی رفتم…
من فقط قول دادم تا روی ترازو نرم و تا الان وبرای همیشه به تعهدم عمل میکنم
اول عاشق خودم شدم چون خدا رو تو وجودم دیدم
دوم روی آرامش و نداشتن ترس و استرس متمرکز شدم
سوم تمام توجهم رو با جان و دل روی حرفهای ارزشمند استاد گرامی قرار دادم
وبرای پیاده کردن در زندگیم از هیچ تلاشی فروگذاری نکردم با همه ی سختی هاش و موانعی که سر راهم بود
آفت ها ،کرم ها ، فرکانس های منفی ,خانوم منفی باف و…
فقط با سلاح قدرتمند لبخند با آرامش رفیق شدم
وقتی لحظاتی رو باخدا میگذرونم فقط ازطریق احساس قلبم پراز شور و شوق رسیدن به رویاهام رو با قدرت حس میکنم انقدر خودم رو در اون شرایط تجسم میکنم که الان بیشتر اونها رو لمس میکنم
ومن همه ی این مهارت ها رو فقط با شرکت در 2دوره کسب کردم
براستی که هیچ جای دنیا همچین حرف های ارزشمندی نه گفته میشه نه نوشته میشه
استاد عزیز شما گفتین برداشتتون از فایل ویدئویی رو بنویسین ولی من از احساسم گفتم
احساس ناب از جنس الهی
بی نهایت سپاسگزارم 🌹🌼
به نام خدا
سلام به همگی واستاد عزیزم
چقدر توضیحات ونوشته های فایل عالی بود پیشنهاد میکنم به دوستان حتما مطالعه کنن من که واقع لذت بردم وباید دوباره بخونم .ممنونم استاد .وبهتون تبریک میگم که هر چه قدر میگذره شما اندام تون رو زیباتر ولاغرتر نقاشی میکنید واقعا جای تبریک ویژه داره .
به دوستانی که دوره پرخوری رو ندارن واقعا پیشنهاد میکنم هر چه زودتربخرن واقعا عالیه من قبل دوره پرخوری همش باخودم میگفتم من که رفتارم نسبت به قبل خیلی خوبه چرا نتیجه نمیاد ولی حالا که دوره پرخوری رو دارم واستفاده کردم به ایراداتم پی بردم چه از لحاظ فکری وچه عملی والان قشنگ میدونم کجای کارم میلنگه وچرا نتایج رویایی نگرفتم به نظرم دوره پرخوری مکمل دوره های دیگه هست واقعا عالیه همه باید داشته باشن به نظرم .
بریم سراغ فایل
من دوره تکرارهستم استاداونجا در فایلهای راز های لاغری گفتن سعی کنید قسمت مربوط به ذهن خودآگاه وناخوداگاه رو نقاشی کنید چندروز بود ایده کشیدن نقاشی اندام رویایی به ذهنم رسید واقعا نقاشی کردن رویاها اونهارو برای ما باور کردنی و شدنی میکنه امروز دوست دارم اندام رویایی خودمو بکشم ورنگ امیزی کنم واقعا تاثیر داره راستش استاد منو دخترم سال پیش زمستون برای کاردستی دخترم کلبه جنگلی درست کردیم وکلبه دخترم در منطقه مون اول شد .من ودخترم وهمسرم عاشق کلبه چوبی هستیم .
یعتی من قبل ساخته شدن کلبه حسرت کلبه داشتم وقتی تو کلیپهای طبیعت میدیدم با حسرت وناباورانه نگاه میکردم حتی یه بار به خواهر شوهرم گفتم که من عاشق کلبه چوبی هستم وهمیشه خودم رو پشت پنجره کلبه تصور میکنم که نشستم ودارم منظره بیرون رو نگاه میکنم واون هم با لبخند تمسخرآمیز گفت آرزو بر جوانان عیب نیس
استاد خواستم بگم که از وقتی کلبه درس شد در من حس عجیب رسیدن به کلبه به وجود اومد یعنی دیگه اون حسرته نابود شد دیکه انگار بهش رسیدم خیالم راحته بابتش انگار من سالها در کلبه زندگی کردم ودیگه از داشتن کلبه سیر شدم واین حسها به نظرم منو خیلی راحت به کلبه ارزوهام میرسونه همسرم قول داده یکی شد توباغچه ی کوچک خونه مون بسازه من هر روز کلبه رو تو خونه روی میز میبینم ویه حس عجیب ارضا شدن دارم یعنی اینکه من به کلبه ارزوهام رسیدم.
چند روز بود همش تو فکرم هست که اندام رؤیاییم رو نقاشی کنم به نظرم نقاشی اندام رویایی هم میتونه به اندازه ساختن اندام رویاییم لاغری رو درذهنم شدنی بکنه وباور پذیر شاید هم یه کاردستی از اندام رؤیاییم ساختم تا ذهنم رو از لاغری واندام زیبام ارضا کنم وحسرت لاغر رو از ذهنم پاک کنم .
واقعا سختمه تایپ کردن خواستم اینا رو بنویسم استاد شما خودتون عالی مطالب فایل رو هم گفتین هم نوشتین چیز دیگه برای نوشتن پیدا نکردم
خدا قوت استاد
استاد فکر کنم اسمش داگ لاس بود
استاد وقتی فیلمتون رو دیدم گریه ام گرفت شما استاد من هستید و انقدر لاغر شدید شما مثل یک گنجینه هستید با خودم گفتم تو تا حالا باید صد بار لاغر شده بودی و قشنگ معلومه که کم کاری کردی
سلام منیره خانم ….امیدوارم حالت عالی باشه در جهت متناسب شدن بیشتر …
عزیزم می خوام بگم خودتو سرزنش نکن .شما و من و سایر دوستانمون در این مسیر در حد توان با میل و علاقه و با اطمینان از درست بودن مسیر به سمت مقصد داریم حرکت می کنیم ..اگر می بینیم که استاد از همه ما موفق تر بوده و به شکل ایده آل خودش لاغر شده چون فوق العاده و تحسین برانگیز روی موضوع ،تمرکز دارن …. هم شغلشون اینه زندگی خودش و خانواده محترمش از این راه داره میگذره هم اینکه در کسوت استادی هستن و باید که با تمرکز بالایی که دارن برای هنرجویان یک الگو و نمونه تمام و کمال باشن ….
ما چیزی از استادمون کم نداریم ما شایستگی شاگردی در محظر ایشون رو داشتیم که اینجاییم فقط باید بیشتر دقت و توجه و تمرکز روی فراگیری مهارت لاغری فکری بذاریم و به آموخته ها در حد توان عمل کنیم …
برای خودم و شما و تمام دوستان عزیزم در این مسیر آرزوی موفقیت بیشتر دارم …
در پناه خدا باشید ▪︎
بله ممنون عزیزم خدا رو شکر شاید به ایده الم نرسیدم
ولی چه مهمانیهایی که در مدت این دوره با ارامش رفتم چون در حال ترکیدن نبودم
چه مسافرتهایی که با ارامش رفتم چون از چاق شدن در سفر نمیترسیدم
چه قدر سبک شدم
چه قدر لباسهای قدیمیم اندازم شد
سلام عزیزم ، تبریک میگم بهت ..به همین دلیل شما جزء شگفتی سازان سایت استاد عطارروشن هستی….. آرزوی موفقیت بیشتر برات دارم ….ارزش این آرامشی که داریم با هیچ چیز دنیا قابل مقایسه نیست … و خوشبختی یعنی آرامش ، یعنی نترسیدن
با ارزوی بهترینها
سلام و صد سلام به همگی .
من شاد و پر انرژی به دنبال تغییر کردن هستم .
در قانون جدب اینطور هست که افکار تبدیل میشن به اجسام یعنی من میتونم با افکارم نقاشی کنم و یک تابلو زیبا بکشم . اما برای تابلوی زیبا من نیاز به مهارت دارم یعنی هر چقدر ابزار باشه فایده ندارد من باید مهارت داشته باشم یک فرد چاق هم در استفاده ار فرمولهای چاقی مهارت داره و یک جسم چاق رو به راحتی خلق میکنه .
باید بدونم هر چقدر انتظارم از خودم برای چافی بیشتر باشه راجت تر چاق میشم. مثلا ما با ترسی که از خوردن داریم به راحتی چاقتر میشیم و ما هر چقدر از این ترسها بیشتر داشته باشیم راحت تر چاق میشیم مثلا ترس از مهمانی و یا ترس از سفر و یا ترس از لباس رنگ روشن پوشیدن و …داشته باشیم ما راحت تر چاق میشیم .
و اما بارها شده افراد لاغر هم در همین شرایط ما هستن اما چون این فرمولهای ذهنی رو ندارن انتطار چاقی رو هم ندارن و چاق هم نمیشن دقیقا مثل این هست که ابزار نقاشی در دست این افراد لاغر نبست پس نقاشی چاقی رو هم نمیتونن بکشن دقیقا همین جا باید بگم من چند روزی هست از سفر شمال خانوادگی که داشتم با دوستم و خانوادش برگشتم اتفاقا باید بگم که خانواده ی چهار نفره ی دوستم سه نفرشون در رژیم شدید بودن و اما به خاطر همین سفر به قول خودشون رژیم اونها شکسته شد و همین الان بهم پیام داد که چقدر چاق تر شدم و وزنم اضافه شده و اتفافا باید بگم با این رژیم های جدید هم هر سه نفر اونها بسیار لاغر تر از چند ماه پیش شده بودند خصو صا دوستم و همسر ایشون که نسبت به دفعه ی قبل نصف شده بودند اما میدیدم که تمام سفر اونها ترس از خوردن دارن اما حرص و ولع هم دارن تمام سفر نگران وزنشون بودن و کالری شماری میکرد ن تمام سفر در تماس با پزشک خودشون برای رژیم جدید بودند که مباداا چاقتر بشن و میدیدم که چقدر فرمول غلط،چاقی دارن اما هیچ نگفتم و اما من کمی از دوستم تپل تر بودم اما چقدر ارامش داشتم ،، ترس نداشتم نگرانی نداشتم حر ص و و لع نداشتم و محدودیت نداشتم و … اما خیلی راحت به صورت ناخود اگاه خیلی جاها که سیر بودم چیزی وارد جسمم نمیکردم مثلا صبحانه نمیخوردم شیرینی نمیخوردم یا شام نمیخوردم یا انواع نوشیدنی و تنقلات نمیخوردم چون میل نداشتم تازه هنوزم میشد شب اخر در رستوران کمتر بخورم چون سیر بودم اما و اقعا اصرار کردن و من یک سالاد سزار خریدم و اشتراکی با همسر. و پسرم اون سالاد رو خوردم و این تنها خطای من بود و با وجود اینکه این چند روز همش،در رستوران ها و فست فودی ها بودم و میزهای رنگا رنگ تنقلات و صبحانه و دسر بود اما خدایی رفتارهام عالی بودن طوری که خودم بعدا متوجه شدم ولذت بردم و بعد از سفر هم هیچ ترسی نداشتم که چاق بشم اما از بس دوستم گفت وای الان در مسافرت چاق میشم یاد گذشته ی خودم افتادم و گفتم درسته الان کمی از اون تپل تر هستم اما خدا رو شکر از شر این همه فرمول چاقی رها شدم و الان آرامش دارم و چقدر وزنم مثل فبلا یو یویی نیست که اذیت بشم در حالی که در گذشته مثل همین دوستم کافی بود سه روز سفر برم بعدش چنان چاق میشدم که نمیدونستم از کی کمک بگیرم. و چقدر ناراحت میشدم و به خودم فشار میاوردم اما الان رها و ازاد هستم و با عشق زندگی میکنم اتفاقا باید بگم یه جاهایی هم سخت هست چون به اصطلاح عموم جامعه و قشر تحصیلکرده باید برای لاغری رژیم و ورزش داشت و من هیچ کدوم رو نداشتم انگار در مقابل اونها بی کلاس بودم و اما بازم کم نیوردم و لیز نخوردم حتی شیطان. ذهنم گفت ببین افراد سطح بالا با رژیم و ورزش چقدر عالی لاعر میشن تو هم سالها هست که در سایتی اما هنوزم از دوستت چاق تری اما من گفتم ببین نتایج من مخصوص خودم هست و خیلی درونی و ارزشمند هست برام پس هیچ وقت به این راه نادرست گذشته نمیرم چون سالها بودم و میدونم چی هست مثلا صبح ها داخل ویلا صبحانه رنگا و رنگ بود اما من چون شب شام دیر خورده بودم بهم نمیخورد و یه لیوان چایی تلخ خالی میخوردم اما اونها حرص،و ولع داستن و کلی میخوردن و بعد پشیمون میشدن اما من دلم نمیخواست یا مرتب قهوه و چایی با شیرینی میخوردن من اصلا میل به چایی نداشتم و نمیخوردم و هر چقدر شیرینی بود لب نمیزدم چون سیر بودم اما اونها بعد از شام رستوران میومدن چایی دم میکردن و با شیرینی میخوردن و من میگفتم اصلا شما جا دارین ؟؟ تعجب میکردم اما همرراهی در خوردن نمیکردم و چقدر همه در رستوران با شام نوشیدنی های قندی سفارش میدادن من فقط اب میخوردم و نه هیچ چیز اتفاقا خیلی تعریف یه مد ل نوشیدنی جدید میدادن اما من راحت لب نزدم یا اینکه عصر ها بستنی میخوردن اما من راحت لب نمیزدم چون سیر بودم و نمینونستم بخورم اما اونها میخوردن چون هوا گرم و یا داخل یخچال انوع نوشبدنی و کیک و بیسکوییت بود اما من نمیخوردم انواع تخمه بود اما من نمیخوردم و …خدا رو شکر فرمولهای چاقی در ذهنم کمرنگ شدند پس نمیتونم نقاشی چاقی رو به خوبی بکشم و انتظار لاغری در وجود من خیلی پر رنگ شده .
باید بگم همین دوستم به همراه دختر و همسرش واقعا برای لاغری از راه نادرست تلاش میکنن و لاعر هم میشن اما نتایج ماندگار نبست و دیگه جرات رها کردن رژیم رو ندارن و بارها اونها میگفتن افراد لاغر نظر کرده ی خدا هستند و حسرت اون افراد رو داشتن اما من سالها هست هیچ حسرتی به لاغر ها ندارم مثلا همسر من لاغر هست و فقط یکم شکم داره اما ایشون هر انچه بخواد به راحتی میخوره خصو صا شیرینی جات که خیلی علاقه داره و اونها حسرت میخوردن به اندام ایشون و مقدار غذای ایشون اما من اصلا حسرت نمیخورم و بلکه در دلم میگفتم ای کاش همسرم سالم تر و به اندازه تر بخوره و من به جای همسرم خیلی جاها احساس خفگی میکردم و حالم بد میشد اما نمیشد هیچ حرفی بزنم چون در این مسیر نیستند .
چقدر این دوستم نگران رژیم دخترش. بود و بارها بهش میگفت فلانی صبح پاشو برو باشگاه این مجموعه که چاق نشی اما دخترش نمیرفت. میترسیدن که الان چاق بشن و بارها میگفت پس یکم پیاده روی کنیم که چاق نشیم و دخترش رو تشویق به فعالیت میکرد و اما دختر ایشون بسیار از. دختر من که هم سن بودند چاق تر بود در حالی که دختر من راحت میخورد اما نمیدو نست این فرمولهای چافی چی هستند و چون بلد نبود و نبست چاقی رو هم نمیتونه نقاشی کنه و جسمش رو چاق کنه تازه خیلی جاها بعد از شام اسموتی هم سفارش میداد میخورد کاری که دختر اونها جرات نداشت انجام بده و به زور یه نصف غدا میخورد و من میدیم که ترس از چاقی در و جود همشون بود و من متوجه میشدم تفاوت ذهن ما آدم ها هست که جسم های مارو هم. متفاوت کرده اصلا دختر من براش فرقی نداره رستوران رفته یا سفر رفته و یا ….اون هیچ ابزاری در اختیار نداره پس انتظار نقاشی چاقی کشیدن رو هم ندارم از ایشون من میدیدم دخترم هر کجا میخواست میخورد هر کجا نمیخواست رها میکرد و میزاشت غدا بمونه تازه میدونم که چند جا به خاطر تعارف بقیه به زور بیشتر خورده که بهش گفتم اینکار غلطه و انجام نده اما حتی یک گرم وزن د خترم بیشتر نشده و اصلا استرس چاقی رو نداره یا همسرم یا پسرم همینطور و باید بگم من هم با اموزشها تغییر کردم و مثل اونها شدم پس لاغری بیشتر حق من هست اندام زیباتر حق من هست
چاقی جسم افراد چاق حاصل ذهن چاق اونها هست وگرنه غداها ی افراد چاق که مثل هم نیست یک فرد چاق در ایران که مثل یه فرد چاق در امریکا غدا نمیخو ره اما چرا هر دو چاقن چو ن افکار. فرمولهای ذهنی اونها مثل هم چاق هست .
من با این دوره ها و کار کر دن روی خودم انتظار لاغر تر شدن ،، خود به خود در من شکل گرفته و من باید نقاشی لاغری رو بکشم چون فرمولهای. ذهنی من تغییر کردن و لاغر شدن .
من مطمعنم یه فرد چاق و لاعر فقط،فرمولهای ذهنی اونها تفاوت داره و اگر اونها رو تغییر بدیم ما خود به خود لاغر میشیم .
همین یکم چاقی در جسم من به خاطر مغز من هست و تصاویر ذهنی من هنوز باید تغییر کنه تا من لاغر ایده ال باشم .
مغز من تحت اموزش در دوره های استاد هست و فرمولهای همسو با هدفم از طریق دوره ی کنترل اشتهادارم به. ذهنم میدم و مطمعنم مغز من به مراتب گرایشش به سمت لاغری بیشتر میشه چون دارم هر روز این فرمولها رو تکرار میکنم .
من با این دوره ی اصلاح پرخوری و اشتها کلی از خطاهای ذهنی رو شناختم و چقدر در رفتارهای روزمره کمکم کر ده که خطای کمتری داشته باشم .
من به مرور.د ارم خوش اندام تر میشم در حالی،که هر روز غداهای مورد علاقم و انواع فست فود ها رو درست میکنم و تمام غذاهای گذشته رو میخورم که همین هارو اگر قبلا میخوردم چاق تر میشدم یا خیلی ها رو که فقط نگاهشون میکردم و جرات خوردن اونهارو ند اشتم و چاقتر میشدم پس معلومه که غذاها قدرت ندارن بلکه ذهن من قدرت داره پس از هیچ غدایی نمیترسم
من متوجه شدم موضوع چافی غداها نیست موضوع مهارت من در استفاده ار فرمولهای چاقی بود که من رو چاق کرده بود پس الان هم باید مهارت استفاده ار فرمولهای لاغری رو پیدا کنم تا لاعر بشم .
من در این چند روز سفر تمام حرفهای استاد رو به صورت عملی دیدم از این بالاتر نمیشه و نمیدونم چی بگم چون در بالا توصیح دادم و همین مثال اثبات میکنه که چاقی و لاغری ریشه در ذهن ما داره .
من با تمام وجودم شهادت میدم این حرفا درسته چون دارم این حرفهای استاد رو در اطرافم و خودم میبینم و لمس میکنم
سلام خدای مهربونم
خداوندا برای هدایتم به این سرزمین رویایی بینهایت سپاس
سلام استاد عزیز و دوستان خوبم
من نقاش جسم خودم هستم
من نقاش زندگی خودم هستم
من تا سن بلوغ لاغر بودم تا حدی که مادرم لهم میگفت مقوا یکم غذا بخور گوش به تنت بیاد و من چیزی از چاقی نمیدونستم اصلا انتظار نداشتم که غذایی که میخورم منو چاق کنه و اصلا این قدرت رو برای غذا در ذهنم مرور نمیکردم
یواش یواش حرفهای اطرافیان و شنیده ها و دیده ها در ذهنم تکرار شد و من مثل یک نقاش و یا یک دانش اموز هر روز سر کلاس خانوادا و جامعه اموزش دیدم
من داشتم برای غذا قدرت چاق کنندگی در مغزم ایجاد میکردم و در این پوشه غذاها رو به چاق کننده و لاغر کننده تقسیم کردم و انتظارم از خوردن چاقی شد به حدی که از خودم توقع داشتم و انتظارم از خودم با خوردن هر لقمه چاق شدن بیشتر بود در صورتی که هم کلاسی هام خیلی راحت و بدون انتظار چاقی از خودشون غذا میخوردن و لاغر بودن
پس من داشتم مهارت چاقی رو یاد میگرفتم و شاگرد خوبی برای یادگیری بودم و سریع یاد گرفتم و وفتی به بلوغ رسیدم غذام که همون بود چون اشپزم که مادرم بود و مواد اولیه هیچ تغییری نکرد ولی من چاق شدنم رو روز به روز بیشتر احساس کردم و روز به روز مهارتم بیشتر میشد چون با یک لقمه هم اندازه ۱۰ لقمه چاق میشدم و هر چی بیشتر میگذشت و حرفها بیشتر میشد که فلان چیز چاق میکنه و بیتحرکی چاق میکنه و حتی بخوابی چاب میشی من از حتی نفس کشیدنم و غذا و زندگیم متنفر بودم
پس من ابزارهام مواد غذایی بود
مهارت چاقی هم که داشتم در حد کارشناسی
پس چه فرقی داشت اون ابزار چه نوعی باشه مگر من با فرد چاق امریکا غذای یکسانی دارم که هر دو تامون چاقیم نه
مگر من با شوهرم از یک نوع غذا نمیخورم بله
پس تفاوت من و شوهرم در چیست
انتظار من از خودم چاقیه و اون انتظارش از خودش لاغریه
من مهارت چاقی رو یاد گرفتم و همسرم مهرات لاغری
حتی دیروز یک حرف خنده دار دیروز زد و گفت معده من مثل رادیاتور هست و اصلا موقع خوردن شکمم بالا نمیاد و من اصلا چاق نمیشم و شکم نمیارم
دلیلی نداره من چاق بشم
و اونجا با خودم فکر کردم خب حالا انتظار من از خودم چی بود اینکه هر چی بخورم حتی یا مقدار کم سر معده من ورم میکنه
من حتی کمترین مقدار غذا رو هم بخورم چاق میشم
من خود بخود بدون دلیل چاق میشم
پس وارد سرزمین لاغرها شدم و دوباره سر کلاس شروع کردم به یادگیری الفبای لاغری تا با تمربن و تکرار بتونم مثل حفظ یک شعر لاغری رو هم یاد بگیرم و وقتی مهارت لاغری رو یاد بگیرم با همون ابزار مثل شوهرم لاغر میشم و لاغر میمونم
پس ابزار مهم نیست من اگر مهارت داشته باشم میتونم با ابتدایی ترین ابزار یک اثر هنری زیبا خلق کنم
من در طول این دوره دارم مهارت رو باد میگیرم و روز به روز با همون ابزار قدیم و مواد غذایی سابق لاغر میشم و لاغر میمونم
پس تصمیم دارم تا این دوره عالی رو تهیه کنم و ادامه بدم
خداوندا برای بودن و موندن در این دورهها مرایاری کن
در پناه خدا باشید