تنها راه لاغری آسان لاغر شدن با قدرت ذهن است. این درحالی است که سال هاست انسان های چاق در سراسر جهان تلاش می کنند تا از طریق روش های مختلف لاغر شوند.
تلاشی سخت و رنج آور که در نهایت نتیجه ای در بر نداشته است.
چرا برای لاغری به سختی افتادیم
همه ما در طول عمر خود رویاهای زیادی داریم که به آنها نمی رسیم.
مهمترین دلیل نرسیدن به رویاها اینه که فکر می کنیم رسیدن به اون رویا خیلی سخته و یه جورایی انگار رسیدن به اون خواسته ارزش این همه سختی و رنج رو نداره.
وقتی رسیدن به رویا برای ذهن ما سخت و رنج آور باشه، ذهن تمام تلاش خودش رو میکنه که مانع حرکت ما به سمت رویامون بشه.
نکته جالب توجه اینه که در 100 درصد موارد هم موفق میشه.
افرادی که به رویاهای خود می رسند با افرادی که نمی رسند از نظر فیزیکی و شرایط پیرامون خود تفاوتی ندارند و فقط تفاوت آنها در نگرش آنها برای رسیدن به رویاست.
افرادی که به رویای خود می رسند در ذهنشان رسیدن به آن رویا کار ساده ای است، یا حداقل کار سخت و رنج آوری نیست.
لاغر شدن یکی از مهمترین رویاهای افرادی است که اضافه وزن دارند و برای رسیدن به خواسته خود هر اقدامی که لازم باشد را انجام می دهند. اما به دلیل عدم آگاهی از طریق صحیح لاغر شدن از روش هایی برای لاغر شدن اقدام کرده ایم که باعث ایجاد رنج و سختی در ذهن ما شده است.
نه تنها رنج و سختی اجرای روش لاغری مانع رسیدن ما به خواسته مان شده است بلکه رنج و ناراحتی شکست خوردن در لاغر شدن با استفاده از این روش ها باعث تشدید نگرش سخت بودن لاغری در ذهن ما شده است.
به قدری لاغر شدن در ذهن ما سخت و دشوار شده است که به صورت خودبخودی چاق بودن برای ما ساده و راحت شده است بنابراین بسیاری از افراد چاق پس از چندین بار تلاش برای لاغر شدن و نتیجه نگرفتن می پذیرند که لاغر شدن کار سختی است که آنها از عهده انجامش بر نمی آیند و ترجیح می دهند باقی عمر خود را با چاقی سپری کنند.
عامل دیگری که سختی رسیدن به رویا را به آسانی تبدیل میکند عشق است.
هرچقدر که عاشق رسیدن به رویای خود باشید به همان اندازه حرکت کردن و طی مسیر برای رسیدن به خواسته برای شما ساده تر و از طرفی جذاب تر خواهد بود.
بنابراین نگرش ما نسبت به رویایی که داریم نقش تعیین کننده در خلق آن رویا دارد.
رنج و سختی لاغر نشدن
35 سال از زندگی من با چاقی گذشت. سال هایی که سرشار از رنج و سختی بود.
سختی چاقی فقط شامل احساس بد درونی و صدماتی که چاقی به عزت نفس من وارد کرده بود نمی شد بلکه شنیدن حرف ها و نصیحت های دیگران فشار چاقی را صد چندان می کرد.
بارها از فشار چاقی تصمیم می گرفتم هرطور که شده لاغر شوم و از روش های مختلفی مانند رژیم گرفتن، ورزش کردن، دارو خوردن و … استفاده می کردم اما هرگز موفق به غلبه بر چاقی نشدم.
بارها شکست خوردن در استفاده از روش های مختلف باعث تخریب بیشتر روحیه و اعتماد به نفس من شده بود.
خودم را انسان بی اراده و ناتوانی دربرابر چاقی می دیدم.
از طرفی صحبت های خانواده که همیشه تاکید می کردند چاقی ما ارثی است و تلاش تو برای لاغر شدن بی فایده است، شدت یاس و ناامیدی از لاغر شدن را در من افزایش می داد.
اکنون که در این جایگاه هستم به خاطر می آورم هربار که تصمیم می گرفتم به هر طریقی شده لاغر شوم و نتیجه نمی گرفتم، بیشتر احساس می کردم در برابر چاقی ضعیف و ناتوان شده ام و چاره ای جز چاق بودن و با چاقی زندگی کردن ندارم.
خیلی دوست داشتم لاغر شوم اما لاغر شدن را کاری سخت و طاقت فرسا می دیدم که از توان و اراده من خارج بود.
خطر پذیرش چاقی
بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند رویای لاغر شدن دارند اما هیچوقت لاغر نمی شوند.
در ذهن آنها لاغر شدن کاری سخت و رنج آور است که نیاز به اراده بالایی دارد و از آنجایی که بارها از روش های مختلف برای لاغر شدن اقدام کرده و نتیجه نگرفته اند تصور می کنند آدم بی اراده ای هستند و به همین دلیل رویای لاغر شدن خود را خط می زنند.
توجه کردن به رنج و سختی لاغر شدن سبب می شود که شوق و انگیزه حرکت به سمت لاغری را نداشته باشند.
آنها شجاعت روبرو شدن با سختی و رنجی که به صورت توهم در ذهم خود ایجاد کرده اند را ندارند.
اگر رویای لاغر شدن دارید بسیار اهمیت دارد که در ذهن خود رسیدن به تناسب اندام را ساده و دست یافتنی کنید.
مهمترین دلیل اینکه لاغر شدن در ذهن شما سخت است مسیرهایی است که تاکنون برای لاغر شدن طی کرده اید. البته شنیدن گفته های دیگران درباره ارثی بودن چاقی یا در دلیلی که باعث منطقی شدن چاق بودن برای شما شده باشد نیز در این امر نقش اساسی دارد.
اولین نوید و شادباشی که برای شما دارم این است که مسیر لاغری با ذهن هیچ شباهتی به روش های قبلی که برای لاغر شدن استفاده کرده اید ندارد.
لاغری آسان با قدرت ذهن
لاغری با ذهن مسیری نشاط آور و انگیزه بخش برای لاغری آسان است
هر روز که در مسیر لاغری با ذهن به حرکت خود ادامه دهید برای ادامه دادن مشتاق تر و باانگیزه تر می شوید.
هر روز که از حضور شما در مسیر لاغری با ذهن می گذرد تفاوت احساس، نگرش و اطمینان خود برای لاغر شدن را به نسب روزی که قدم در این مسیر گذاشته اید درک می کنید.
هر روز که می گذرد فاصله خود با تحقق رویای خود (لاغر شدن) را کمتر می بینید.
این تفاوت اساسی روش لاغری با ذهن با هر روشی است که برای لاغری ارائه شده است.
محتوای این فایل آموزشی درباره چگونگی تنظیم افکار خود برای تجربه لاغری آسان با قدرت ذهن است.
امیدوارم با استفاده از این محتوای ارزشمند تصمیم قاطع و البته شادی بخش خود برای لاغر شدن را بگیرید و همراه من در مسیر لاغری با ذهن به حرکت خود ادامه دهید تا آنچه در رویای خود دارید را در واقعیت زندگی خود تجربه کنید.
من و بسیاری از افرادی که قدم در مسیر لاغری با ذهن گذاشتند و در این مسیر استمرار داشتند و به آنچه گفته شده عمل کردند پس از مدتی رویای خود را به صورت واقعی، قابل لمس و درک تجربه کردند.
فاصله شما تا شگفتی ساز شدن فقط تغییر فرمول های چاقی ذهن است.
لاغر شدن را آسان کنید
من از وقتی با لاغری با ذهن آشنا شدم کلا مسیر لاغری برام آسون شد.
فقط یه فرمول یکم منو اذیت می کنه و اونم نوشتن هست .
من نوشتن رو خیلی دوست دارم ولی گاهی اذیتم می کنه. وقتی ذهنم جای دیگه است و بعد میخوام مثل زمان مدرسه بیارمش سمت آموزش دیدن. اولش یکم احساس سختی می کنم ولی چون هدف از نوشتنم رو میدونم و اونم اینکه مینویسم برای بهتر یاد گرفتن و مینویسم برای بهتر نفوذ کردن آگاهیها در ذهن خب مقاومتم رو با همین دو فرمول می شکنم و اتفاقا مطالبی به ذهنم میاد که هیچ برنامه ای از قبل برای نوشتنش نداشتم.
نوشتن وقت زیادی ازم میگیره اینم یه فرمول ناصحیحه که من و در مسیر انجام ندادن تمرینات قرار میده ولی خب من دیدگاهم رو بهش تغییر میدم و میگم چه بهتر که وقتتو میگیره. به همین میزانی که تو وقت میزاری برای آموختن لاغری خب همین یعنی حرکت نکردن در مسیر چاقی.
تو ساعتها به چاقی وقت دادی اون وقت حالا که میخوای به لاغری وقت بدی و یادش بگیری بهانه میاری. به خودم می گم اتفاقا دقیقا در همین زمانه که من ذهن فرّار خودمو دارم با تغییر کانون توجه در مسیر لاغری هدایت می کنم و فقط کافیه دل به آموزشها بدم . چون همین که شروع می کنم به نوشتن دوباره کلی حس خوب میاد و اشتیاق من به فراگیری رو زیاد می کنه .
از طرفی با خودم میگم اگه کم بنویسم مدال نمی گیرم و یکی از عواملی که باعث میشه نوشته هام مدال بگیره اینه که من براش وقت میزارم و این برای استاد ارزش داره. گرچه برای استاد فرقی نداره من کم بنویسم یا زیاد ولی استاد با مدال دادنش به من میگه با نوشتن داری به خودت کمک می کنی که مطالب بیشتر در ذهنت نفوذ کنند و هرچقدر بهتر یاد بگیری بهتر و راحتتر عمل می کنی.
همه ی اینا رو گفتم که بگم یکی از راههای آسون کردن لاغر شدن یادگیری بهتره.
با تمرین و تکرار لاغری آسان می شود
من هر چقدر بیشتر تمرین و تکرار کنم بهتر یاد می گیرم عمیق تر یاد میگیرم و در نتیجه مهارتم بیشتر میشه. به قول معروف کار نیکو کردن از پر کردن است.
اگه می خوایم کاری رو بهتر و بهتر انجام بدیم باید بهتر و بهتر یادش بگیریم. اونجوری اونقدر برای ذهن راحت میشه که ذهن برای انجام دادنش هیچ مانعی نمی تراشه و خیلی راحت و ناخوداگاه ما اون عمل رو انجام میدیم.
به حواشی توجه نکنیم گرچه توجه به حواشی زمانی برای ما کار و سخت می کنه که ما با اصل واقعیت روبرو نشیم و اطلاعات غلط وارد ذهنمون کنیم.
مثلا همه دکترا میگن چربی در بدن ذخیره می شه در حالیکه این واقعیت نیست.
چربی در بدن ذخیره نمیشه و همش اکسید میشه و سلولهای چربی هم دقیقا مثل سایر سلولهای بدن همیشه در حال تعویض و بازسازی هستن. یا میگن تعداد سلولهای چربی همیشه رو به افزایشه یا ثابته و کم نمیشه و همین باور اشتباه روی عملکرد ما تاثیر میزاره و ترس رو در ما ایجاد می کنه.
خیلی از این حواشی های غلط وارد زندگی ما شدن که من خودم برای خودم تا حدودی اونها رو حل و فصل کردم.
- مثلا بدنم رو انبار ذخیره چربی نمیدونم، کارخانه ی سوخت چربی می دونم.
وقتی همین یه باور و تغییر دادم من با بدنم بیشتر به صلح رسیدم به آرامش بیشتری رسیدم و وقتی میخوام باهاش همسو حرکت کنم در آرامش باهاش حرکت کنم.
ولی وقتی باور اشتباه در مورد بدن رو بپذیرم وارد جنگ با بدن میشم و همین جنگ اون باور رو به ظهور میرسونه.
چون من اعمالی انجام میدم که در جنگ با بدنم هست و همین اعمال فشارها و زورها منو چاقتر می کنه.
استاد شما واقعا راه رو برام روشن کردید و من خیلی خوب مطالب رو در حد خودم درک می کنم.
تاثیر نگرش های اشتباه بر چاقی
ما نباید فکر کنیم پرخور هستیم وقتی باورمون این باشه من پرخورم از خودت ناراحت میشی و با خودت وارد جنگ میشی. در نتیجه برای به آرامش رسیدن باز بیشتر پرخوری می کنیم.
من باید باور کنم هر غذایی که می خورم نیاز بدنم بوده و وقتی به زبان بدنم در خوردن توجه کنم خب اون غذا دیگه پرخوری نیست. پس من پرخور نیستم. من اندازه ی نیازم غذا مصرف می کنم.
وقتی این باور رو انتخاب می کنم خب من با صلح با خودم قرار می گیرم و همیشه حالم خوبه و خیلی عالی در مسیر هستم.
پس باورهای غلط و به فرمایش شما در این جلسه به خودتان برچسب نزنید به راحتی میتونیم باورهای صلح پذیری در مورد خودمون به کار ببریم و لاغری رو برای خودمون راحت کنیم.
پس اگه خواستیم به حواشی هم بپردازیم اینجوری باید بپردازیم که با واقعیت روبرو بشیم نه چیزی که دکترها گفتن.
عمر یه سلول نهایتا یک ماهه و ماه بعد چربی های امروز چربیهای ماه قبل نیستن تازه این فرایند مرحله به مرحله است و چربیهای جدید آروم آروم جایگزین چربیهای قدیمی میشن و بازسازی و تعمیر سلولها خیلی آروم صورت میگیره.
مثلا یه باور دیگه اینه که ما با گذر زمان پیر میشیم. خب این یه باور غلطه در درس سلامتی با افزایش سن من آموختم گذر زمان و پیری فقط یه فرمول ذهنیه که سالها تکرارش کردیم و انتظارمون اینه که ما در حال پیر شدن هستیم.
برای همین با خودمون وارد جنگ می شیم و دائما می خوایم کاری کنیم که جوان بمانیم و همین جنگیدن با خود باعث میشه بدن ما فرسوده بشه و همون چیزی که باهاش می جنگیدیم به سرمون بیاییم.
مثال این باور هم اینه که در درس قبل شما در مورد پدرتون فرمودید که چون باور داشتن بیماریهای قلبی در خانواده ارثیه همواره کارهایی انجام میدادن که خب در این مسیر حرکت نکنند و اتفاقا همون کارها باعث شد توجهشون بیشتر بره سمت مراقبت و دوری کردن از کارهای مرتبط با این موضوع ولی در نهایت همون عاملی که نگرانش بودن جذبشون شد.
خب این نشون میده هیچ گونه توجهی نباید حتی به برطرف کردن چاقی کنیم.
به قول شما در درسی اصلا به چاقی کار نداشته باشیم فقط عادات جدید دیگه ای انتخاب کنیم.
نخواهیم چاقی رو تغییر بدیم که حالت جنگ در ما ایجاد بشه.
احساس صلح و آرامش و همینطور برگزیدن فرمولهای ذهنی در جهت تناسب باعث میشه ما در حالت صلح و آرامش با خودمون قرار بگیریم و مسیر لاغریمون بدون گرد و خاک چاقی راحت و آسون برداشته بشه.
(نوشته عطا عزیز در بخش نظرات)
✍️ تمرین آموزشی 📖
پذیرش ساده بودن لاغر شدن یکی از مهمترین فرمول های ذهنی است که برای لاغر شدن باید در ذهن خود ایجاد و تثبیت کنیم.
اگر همزمان که از محتوای لاغری با ذهن استفاده میکنید این احساس که: تا کی باید فیلم ببینم، تا کی باید هر روز تمرین کنم و چطور ممکنه با این ویدیوها و تمرینات لاغر شوم یا هر فکر و نگرشی که نشان دهنده بی حوصله بودن شما برای دنبال کردن آموزشها باشد، ایجاد شود به شکل ناخواسته در حال تقویت نگرش لاغر شدن سخت و طاقت فرسا است هستید.
بنابراین آسان کردن لاغر شدن در ذهن فقط با نوشتن چند جمله یا تکرار چند بار عبارت لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست تثبیت نمیشود بلکه ارتباط مستقیم با احساس و انگیزه شما هنگام استفاده از محتوای آموزشی دارد.
به همین منظور باید هر روز با احساس خوب سمت یادگیری لاغری با ذهن بیایید. سعی کنید در بهترین زمان و شرایط احساسی برای استفاده از آموزش های لاغری با ذهن اقدام کنید.
قبل از اینکه سمت آموزشها بیایید چند ثانیه با خودتان درباره شور و شعف اینکه دارم با استفاده از این محتوا لاغر می شم و گفتن جملاتی که در شما ذوق و شوق لاغر شدن ایجاد میکند صحبت کنید تا انگیزه و احساس شما در بهترین شرایط قرار بگیرد.
برای این جلسه ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به صورت شرح انشایی در بخش نظرات پاسخ دهید.
- تا قبل از وارد شدن به سرزمین لاغرها نگرش شما درباره لاغر شدن چه بوده است؟
- چرا در ذهن ما لاغر شدن سخت و رنج آور ولی چاق شدن راحت و آسان است؟
- استفاده از روش های مختلف برای لاغری چه تاثیری بر نگرش شما درباره لاغر شدن داشته است؟
اطمینان به روش لاغری با ذهن از اهمیت بالایی برای نتیجه گرفتن برخوردار است بنابراین باید برای خودتان منطقی کنید که این روش تنها روش لاغر شدن است. بنابراین لازم است به سوال زیر با دقت پاسخ دهید.
- چرا لاغری با ذهن آسان ترین روش برای لاغر شدن همیشگی است؟ سعی کنید به شکل منطقی اثبات کنید.
- درباره آنچه در ویدیوی آموزشی مطرح شد تجربه و دیدگاه خود را شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.19 از 69 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
گام ۴۲سلام وقت بخیر لاغری با ذهن آسان استیکی از باورهای سفت و سخت من همین لاغر شدن دشوار و چاق شدن مثل آب خوردنه بود ،من با این باور وارد دوره ها شدم ،ولی چونکه از اول ورودم ظاهرا تسلیم بودم ،یعنی ذهن خودآگاه من دلش میخواست که لاغر بشه ولی در ذهن ناخوداگاه من لاغر شدن خطرناک و ناامن تعریف شده بود ،یعنی من به ظاهر دوست داشتم لاغر بشم ولی در ریشه و اعماق وجودم ،لاغر شدن رو دوست نداشت ،و چونکه من اشتیاق سوزانی برای لاغر شدن داشتم تونستم آرام آرام ذهن ناخوداگاه خودمو همسو کنم با خودآگاهمتا سن ۳۵ سالگی هر زمان اراده میکردم و حجم غذا و تایم ورزشمو بیشتر میکردم ،بدنم بسرعت ریزش سایز داشت ،و لاغر شدن با رنج و سختی با طی کردن ماها وقت گذاشتن ،بعد از گرسنگی های شدید ،امکان پذیر بود ،بعد از ۳۵ سالگی که حتی گرم گرم کم کردن هم برام انجام نشدنی بود، متوجه شدم که تا قبل از ۳۵ سالگی راحتر لاغر میشدم ، ،،با تحمل همون رژیم و ورزش بلخره ۱۰ یا ۲۰ کیلویی کم میشدم ولی بعد از اون خیلی سختی میکشیدم و جالب بود برای کم کردن ۱ کیلو باید ۶ ماه زجر میکشیدم و لاغر شدن برام دور و دورتر میشد ،انقدر دور که دیگه به شکل یک آرزوی دست نیافتنی در میومد ،دیگه خجالت میکشیدم از بس حرف چاق و لاغر شدن زده بودم پیش دیگران ،یادمه یه بار که رفته بودم پیش یه دکتر جراح پلاستیک ،بهم گفت تو سعی کن لاغر نشی، انقدر چاق و لاغر شدی که گوشت و پوستت خیلی شل شده، همینجوری چاق و یکمی سفتر باشی بهتر از اینه که لاغرتر بشی و پوست و گوشتت انقدر زشت و آویزون بشه ،انگار سالهاست حرف اون دکتر تو مغزم میچرخه و میدونم یه مانعی که اذیتم میکنه همینه وقتی که در باتلاق ناآگاهی باشی همه به عنوان نصیحت بهت راهکار میدن ،منم کم نمیوردم ،هر ایده و نصیحتیو اجرا میکردم ،مثل موش آزمایشگاهیو بعد از سختی های فراوان ،هدایت شدن من به مسیر لاغری با ذهن خط بطلانی بود بر همه شکست هام ،،،،،انقدر مزه بودن در لاغری با ذهن و درک تناسب اندام و کم کردن سایزم در این راه زیاد بوده که هر روز با نشاط خاصی تمرینات را میخونم ،گوش میکنم و انجام میدم و هر روز تفاوت افکار ونگرش و حال و هوای خودمو متوجه میشم ،بودن در مسیر و اطمینان از عملکرد خودم و ذهن جدیدم ،فاصله منو به هدفم کم و کمتر میکنه مثال عوض کردن دکمه کولر ،مثال جالبی بود ،وقتی تابستونه و از دستگاهمون انتظار خنک کردن داریم دکمه اونو تغییر میدیدم روی حالت برف و بر عکس ،زمانیکه دستگاه روی گرمایشه ،اون فضارو گرم میکنه ،همه چیز نسبت به اون سیستم تهویه متغیر میشه ، و حالا که ما هم ،دکمه چاق بودنو عوض میکنیم به تناسب اندام ،همه چیز تغییر میکنه ،وقتی دکمه روی چاقی بود ،همه چیز طبق چاقی برنامه ریزی میشد ،حال و هوامون چاقی بود، چربی اضافه بود،حسمون ناراحت بود، حس خفگی داشتیم ،بد ریخت شده بودیم ،اعتماد بنفس نداشتیم ،خودمونو دوست نداشتیم ووووو و وقتی اومدیم رو حالت تناسب فکر و اندام ،بازم تغییر کردیم روی این سیستم ،یعنی حالمون بهتر شد ،سرحالتر شدیم،سبک و فرز شدیم،عزت نفسه بالا رفت ،از خودمون خوشمون اومد،لباسامون تو تنمون قشنگ شد ،اعصاب و روانمون آرومتر شد ،به دیگران پرخاشگری نداشتیم،مهربانتر شدیم ، فرزندانمون هم خوشحالتر شدن، دیگه بجای خجالت از داشتن مادر چاق ،بهمون افتخار میکنن، پدر و مادرمون هم خیالشون راحتر شد ،سلامتیمون عالی شد، قیافه شهرمون هم زیبا تر شد چونکه من وقتی متناسبم لباس های رنگی میپوشم وشهر و محلم سر حالتر و خوشرنگتر میشه ولی وقتی چاقم مرتب سیاه میپوشم که فضای اطرافمو تاریک میکنه ،منکه لاغر باشم ،انرژی که به خانواده و اطرافم ساطع میکنم انرژی مثبتیه ولی وقتی چاق بودم حوصله هیچ کسیو نداشتم،پس انرژی مثبت من به دیگران که میخوره ،اونها هم حالشون خوب میشه و این چرخش انرژی به نفع مردمه ،وقتی متناسبم آرامش درونیم بیشتر میشه و میتونم با خدای خودم ارتباط موثرتری برقرار کنم و همینجوری میتونم صفحه ها از فواید عوض کردن دکمه چاقی به لاغری بگم و بنویسم پس چه بهتر که انتخاب کنیم بریم به قسمت تناسب اندام تا لذت بیشتریو تجربه کنیم و هر روز باید برای خودمون و ذهنمون از فواید لاغر شدن بگیم و بنویسیم تا قانع بشه و از خر شیطون بیاد پایین و مارو همراهی کنهاز همون روزی که هدایت شدم به این مسیر ،بدون هیچ معطلی ،بعد از ۱ هفته ،که اونم بخاطر قطعی سراسری نت ،نتونستم دوره هارو تهیه کنم و با وصل شدن اینترنت،بسرعت وارد دوره ها شدم بدون هیچ گونه شکی،انقدر هیجان داشتم،انگار سالها ،این موضوعو ،گم کرده بودم و حالا پیداش کرده بودم،دوست داشتم فریادش بزنم ولی نمیتونستم و مجبورا خودم این مسیرو به تنهایی شروع کردم و میانه راه دوستمم به من پیوست و چه لذت هایی که میبریم،بیشتر این ۱۴ ماهو ،ما در تفریح و مسافرت و رستوران گردی بودیم ،اگر قبلا بود که من حتما از ۱۰۰ کیلو بالاتر رفته بودم ولی تو این مدت نه تنها به ۱۰۰ نرسیدم بلکه چندین سایز هم کم کردم اونم با لذت ،با حال خوب ،این یعنی خوشبختی،خوشحالی یعنی هدایت ۱۰۰درصد خدا قویترین مانعی که تو ذهن من بود و هنوزم هست ،همین کلمه چجوریه ،میخواستم هر کاریو انجام بدم ،اول میپرسیدم آخه چجوری میشه که به نتیجه مورد دلخواهم برسم؟ و این مانع بزرگی برای ذهنم بود و هنوزم هست ،ولی در لاغری با ذهن کم کم ،این سئوال در من کمرنگتر شدوقتیکه پدرم منو از شام خوردن محروم کرد ،ترس و ولع زیادی در وعده شام پیدا کرده بودم ،بهم گفته بود هر چقدر دوست داری نهار بخور ولی شام اصلا ،منم تا میتونستم با فشار در وعده نهار میخوردم که بتونه منو تا فردا صبح نگه داره ولی در انتها شب گرسنه میشدم ،وقتاییکه روزه هم میگرفتم این ایده رو داشتم که افطار انقدر میخوردم تا فردا افطار ،چونکه سحر هم چیزی نمیخوردم،تمام فشار روی افطار بود و دیگه نمیتونستم حتی راه برم ،انقدر که آبکی و غذا خورده بودم خدارو شکر اون بخور نخورها ترس ها و غمگین بودنها تمام شده و جاشو داده به لذت و خیال راحت
سلام دوست عزیز
ممنونم از انرژی خوبتون ، به هر حال رنگ های شاد زیبا هستند و هر فضایی رو زیباتر میکنن ،ما هم لباس های رنگی بپوشیم خیلی زیباتر از لباس سیاهه 😊
موفقتر باشید دوست همراهم🌹