0

گام ۴۲: لاغری آسان با قدرت ذهن

لاغری آسان با قدرت ذهن
اندازه متن

تنها راه لاغری آسان لاغر شدن با قدرت ذهن است. این درحالی است که سال هاست انسان های چاق در سراسر جهان تلاش می کنند تا از طریق روش های مختلف لاغر شوند.

تلاشی سخت و رنج آور که در نهایت نتیجه ای در بر نداشته است.

چرا برای لاغری به سختی افتادیم

همه ما در طول عمر خود رویاهای زیادی داریم که به آنها نمی رسیم.

مهمترین دلیل نرسیدن به رویاها اینه که فکر می کنیم رسیدن به اون رویا خیلی سخته و یه جورایی انگار رسیدن به اون خواسته ارزش این همه سختی و رنج رو نداره.

چرا من لاغر نمی شم

وقتی رسیدن به رویا برای ذهن ما سخت و رنج آور باشه، ذهن تمام تلاش خودش رو میکنه که مانع حرکت ما به سمت رویامون بشه.

نکته جالب توجه اینه که در 100 درصد موارد هم موفق میشه.

افرادی که به رویاهای خود می رسند با افرادی که نمی رسند از نظر فیزیکی و شرایط پیرامون خود تفاوتی ندارند و فقط تفاوت آنها در نگرش آنها برای رسیدن به رویاست.

افرادی که به رویای خود می رسند در ذهنشان رسیدن به آن رویا کار ساده ای است، یا حداقل کار سخت و رنج آوری نیست.

لاغر شدن یکی از مهمترین رویاهای افرادی است که اضافه وزن دارند و برای رسیدن به خواسته خود هر اقدامی که لازم باشد را انجام می دهند. اما به دلیل عدم آگاهی از طریق صحیح لاغر شدن از روش هایی برای لاغر شدن اقدام کرده ایم که باعث ایجاد رنج و سختی در ذهن ما شده است.

نه تنها رنج و سختی اجرای روش لاغری مانع رسیدن ما به خواسته مان شده است بلکه رنج و ناراحتی شکست خوردن در لاغر شدن با استفاده از این روش ها باعث تشدید نگرش سخت بودن لاغری در ذهن ما شده است.

به قدری لاغر شدن در ذهن ما سخت و دشوار شده است که به صورت خودبخودی چاق بودن برای ما ساده و راحت شده است بنابراین بسیاری از افراد چاق پس از چندین بار تلاش برای لاغر شدن و نتیجه نگرفتن می پذیرند که لاغر شدن کار سختی است که آنها از عهده انجامش بر نمی آیند و ترجیح می دهند باقی عمر خود را با چاقی سپری کنند.

عامل دیگری که سختی رسیدن به رویا را به آسانی تبدیل میکند عشق است.

هرچقدر که عاشق رسیدن به رویای خود باشید به همان اندازه حرکت کردن و طی مسیر برای رسیدن به خواسته برای شما ساده تر و از طرفی جذاب تر خواهد بود.

بنابراین نگرش ما نسبت به رویایی که داریم نقش تعیین کننده در خلق آن رویا دارد.

رنج و سختی لاغر نشدن

رنج و سختی لاغر نشدن

35 سال از زندگی من با چاقی گذشت. سال هایی که سرشار از رنج و سختی بود.

سختی چاقی فقط شامل احساس بد درونی و صدماتی که چاقی به عزت نفس من وارد کرده بود نمی شد بلکه شنیدن حرف ها و نصیحت های دیگران فشار چاقی را صد چندان می کرد.

بارها از فشار چاقی تصمیم می گرفتم هرطور که شده لاغر شوم و از روش های مختلفی مانند رژیم گرفتن، ورزش کردن، دارو خوردن و … استفاده می کردم اما هرگز موفق به غلبه بر چاقی نشدم.

بارها شکست خوردن در استفاده از روش های مختلف باعث تخریب بیشتر روحیه و اعتماد به نفس من شده بود.

خودم را انسان بی اراده و ناتوانی دربرابر چاقی می دیدم.

از طرفی صحبت های خانواده که همیشه تاکید می کردند چاقی ما ارثی است و تلاش تو برای لاغر شدن بی فایده است، شدت یاس و ناامیدی از لاغر شدن را در من افزایش می داد.

اکنون که در این جایگاه هستم به خاطر می آورم هربار که تصمیم می گرفتم به هر طریقی شده لاغر شوم و نتیجه نمی گرفتم، بیشتر احساس می کردم در برابر چاقی ضعیف و ناتوان شده ام و چاره ای جز چاق بودن و با چاقی زندگی کردن ندارم.

خیلی دوست داشتم لاغر شوم اما لاغر شدن را کاری سخت و طاقت فرسا می دیدم که از توان و اراده من خارج بود.

خطر پذیرش چاقی

بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند رویای لاغر شدن دارند اما هیچوقت لاغر نمی شوند.

در ذهن آنها لاغر شدن کاری سخت و رنج آور است که نیاز به اراده بالایی دارد و از آنجایی که بارها از روش های مختلف برای لاغر شدن اقدام کرده و نتیجه نگرفته اند تصور می کنند آدم بی اراده ای هستند و به همین دلیل رویای لاغر شدن خود را خط می زنند.

توجه کردن به رنج و سختی لاغر شدن سبب می شود که شوق و انگیزه حرکت به سمت لاغری را نداشته باشند.

آنها شجاعت روبرو شدن با سختی و رنجی که به صورت توهم در ذهم خود ایجاد کرده اند را ندارند.

اگر رویای لاغر شدن دارید بسیار اهمیت دارد که در ذهن خود رسیدن به تناسب اندام را ساده و دست یافتنی کنید.

مهمترین دلیل اینکه لاغر شدن در ذهن شما سخت است مسیرهایی است که تاکنون برای لاغر شدن طی کرده اید. البته شنیدن گفته های دیگران درباره ارثی بودن چاقی یا در دلیلی که باعث منطقی شدن چاق بودن برای شما شده باشد نیز در این امر نقش اساسی دارد.

اولین نوید و شادباشی که برای شما دارم این است که مسیر لاغری با ذهن هیچ شباهتی به روش های قبلی که برای لاغر شدن استفاده کرده اید ندارد.

لاغری آسان با قدرت ذهن

لاغری آسان با قدرت ذهن

لاغری با ذهن مسیری نشاط آور و انگیزه بخش برای لاغری آسان است

هر روز که در مسیر لاغری با ذهن به حرکت خود ادامه دهید برای ادامه دادن مشتاق تر و باانگیزه تر می شوید.

هر روز که از حضور شما در مسیر لاغری با ذهن می گذرد تفاوت احساس، نگرش و اطمینان خود برای لاغر شدن را به نسب روزی که قدم در این مسیر گذاشته اید درک می کنید.

هر روز که می گذرد فاصله خود با تحقق رویای خود (لاغر شدن) را کمتر می بینید.

این تفاوت اساسی روش لاغری با ذهن با هر روشی است که برای لاغری ارائه شده است.

محتوای این فایل آموزشی درباره چگونگی تنظیم افکار خود برای تجربه لاغری آسان با قدرت ذهن است.

امیدوارم با استفاده از این محتوای ارزشمند تصمیم قاطع و البته شادی بخش خود برای لاغر شدن را بگیرید و همراه من در مسیر لاغری با ذهن به حرکت خود ادامه دهید تا آنچه در رویای خود دارید را در واقعیت زندگی خود تجربه کنید.

من و بسیاری از افرادی که قدم در مسیر لاغری با ذهن گذاشتند و در این مسیر استمرار داشتند و به آنچه گفته شده عمل کردند پس از مدتی رویای خود را به صورت واقعی، قابل لمس و درک تجربه کردند.

فاصله شما تا شگفتی ساز شدن فقط تغییر فرمول های چاقی ذهن است.

لاغر شدن را آسان کنید

من  از وقتی با لاغری با ذهن آشنا شدم کلا مسیر لاغری برام آسون شد. 

فقط یه فرمول  یکم منو اذیت می کنه و اونم نوشتن هست . 

من نوشتن رو خیلی دوست دارم ولی گاهی اذیتم می کنه. وقتی ذهنم جای دیگه است و بعد میخوام مثل زمان مدرسه بیارمش سمت آموزش دیدن. اولش یکم احساس سختی می کنم ولی چون هدف از نوشتنم رو میدونم و اونم اینکه مینویسم برای بهتر یاد گرفتن و مینویسم برای بهتر نفوذ کردن آگاهیها در ذهن خب مقاومتم رو با همین دو فرمول می شکنم و اتفاقا مطالبی به ذهنم میاد که هیچ برنامه ای از قبل برای نوشتنش نداشتم. 

نوشتن وقت زیادی ازم میگیره اینم یه فرمول ناصحیحه که من و در مسیر انجام ندادن تمرینات قرار میده ولی خب من دیدگاهم رو بهش تغییر میدم و میگم چه بهتر که وقتتو میگیره. به همین میزانی که تو وقت میزاری برای آموختن لاغری خب همین یعنی حرکت نکردن در مسیر چاقی. 

تو ساعتها به چاقی وقت دادی اون وقت حالا که میخوای به لاغری وقت بدی و یادش بگیری  بهانه میاری. به خودم می گم اتفاقا دقیقا در همین زمانه که من ذهن فرّار خودمو دارم با تغییر کانون توجه در مسیر لاغری هدایت می کنم و فقط کافیه دل به آموزشها بدم . چون همین که شروع می کنم به نوشتن دوباره کلی حس خوب میاد و اشتیاق من به فراگیری رو زیاد می کنه . 

از طرفی با خودم میگم اگه کم بنویسم مدال نمی گیرم و یکی از عواملی که باعث میشه نوشته هام مدال بگیره اینه که من براش وقت میزارم و این برای استاد ارزش داره. گرچه برای استاد فرقی نداره من کم بنویسم یا زیاد ولی استاد با مدال دادنش به من میگه با نوشتن داری به خودت کمک می کنی که مطالب بیشتر در ذهنت نفوذ کنند و هرچقدر بهتر یاد بگیری بهتر و راحتتر عمل می کنی. 

همه ی اینا رو گفتم که بگم یکی از راههای آسون کردن لاغر شدن یادگیری بهتره. 

لاغری آسان با قدرت ذهن

با تمرین و تکرار لاغری آسان می شود

من هر چقدر بیشتر تمرین و تکرار کنم بهتر یاد می گیرم عمیق تر یاد میگیرم و در نتیجه مهارتم بیشتر میشه. به قول معروف کار نیکو کردن از پر کردن است. 

اگه می خوایم کاری رو بهتر و بهتر انجام بدیم باید بهتر و بهتر یادش بگیریم. اونجوری اونقدر برای ذهن راحت میشه که ذهن برای انجام دادنش هیچ مانعی نمی تراشه و خیلی راحت و ناخوداگاه ما اون عمل رو انجام میدیم. 

به حواشی توجه نکنیم گرچه توجه به حواشی زمانی برای ما کار و سخت می کنه که ما با اصل واقعیت روبرو نشیم و اطلاعات غلط وارد ذهنمون کنیم. 

مثلا همه دکترا میگن چربی در بدن ذخیره می شه در حالیکه این واقعیت نیست. 

چربی در بدن ذخیره نمیشه و همش اکسید میشه و سلولهای چربی هم دقیقا مثل سایر سلولهای بدن همیشه در حال تعویض و بازسازی هستن. یا میگن تعداد سلولهای چربی همیشه رو به افزایشه یا ثابته و کم نمیشه و همین باور اشتباه روی عملکرد ما تاثیر میزاره و ترس رو در ما ایجاد می کنه. 

خیلی از این حواشی های غلط وارد زندگی ما شدن که من خودم برای خودم تا حدودی اونها رو حل و فصل کردم. 

  • مثلا بدنم رو انبار ذخیره چربی نمیدونم، کارخانه ی سوخت چربی می دونم. 

وقتی همین یه باور و تغییر دادم من با بدنم بیشتر به صلح رسیدم به آرامش بیشتری رسیدم و وقتی میخوام باهاش همسو حرکت کنم در آرامش باهاش حرکت کنم.

ولی وقتی باور اشتباه در مورد بدن رو بپذیرم وارد جنگ با بدن میشم و همین جنگ اون باور رو به ظهور میرسونه. 

چون من اعمالی انجام میدم که در جنگ با بدنم هست و همین اعمال فشارها و زورها منو چاقتر می کنه.

استاد شما واقعا راه رو برام روشن کردید و من خیلی خوب مطالب رو در حد خودم درک می کنم. 

تاثیر نگرش های اشتباه بر چاقی

ما نباید فکر کنیم پرخور هستیم وقتی باورمون این باشه من پرخورم از خودت ناراحت میشی و با خودت وارد جنگ میشی. در نتیجه برای به آرامش رسیدن باز بیشتر پرخوری می کنیم.

من باید باور کنم هر غذایی که می خورم  نیاز بدنم بوده و وقتی به زبان بدنم در خوردن توجه کنم خب اون غذا دیگه پرخوری نیست. پس من پرخور نیستم. من اندازه ی نیازم غذا مصرف می کنم.

وقتی این باور رو انتخاب می کنم خب من با صلح با خودم قرار می گیرم و همیشه حالم خوبه و خیلی عالی در مسیر هستم. 

پس باورهای غلط و به فرمایش شما در این جلسه به خودتان برچسب نزنید به راحتی میتونیم باورهای  صلح پذیری در مورد خودمون به کار ببریم و  لاغری رو برای خودمون راحت کنیم. 

پس اگه خواستیم به حواشی هم بپردازیم اینجوری باید بپردازیم که با واقعیت روبرو بشیم نه چیزی که دکترها گفتن.

عمر یه سلول نهایتا یک ماهه و ماه بعد چربی های امروز چربیهای ماه قبل نیستن تازه این فرایند مرحله به مرحله است و چربیهای جدید آروم آروم جایگزین چربیهای قدیمی میشن و بازسازی و تعمیر سلولها خیلی آروم صورت میگیره. 

مثلا یه باور دیگه اینه که ما با گذر زمان پیر میشیم. خب این یه باور غلطه در درس سلامتی با افزایش سن من آموختم گذر زمان و پیری فقط یه فرمول ذهنیه که سالها تکرارش کردیم و انتظارمون اینه که ما در حال پیر شدن هستیم. 

برای همین با خودمون وارد جنگ می شیم و دائما می خوایم کاری کنیم که جوان بمانیم و همین جنگیدن با خود باعث میشه بدن ما فرسوده بشه و همون چیزی که باهاش می جنگیدیم به سرمون بیاییم.

مثال این باور هم اینه که در درس قبل شما در مورد پدرتون فرمودید که چون باور داشتن بیماریهای قلبی در خانواده ارثیه همواره کارهایی انجام میدادن که خب در این مسیر حرکت نکنند و اتفاقا همون کارها باعث شد توجهشون بیشتر بره سمت مراقبت و دوری کردن از کارهای مرتبط با این موضوع ولی در نهایت همون عاملی که نگرانش بودن جذبشون شد. 

خب این نشون میده هیچ گونه توجهی نباید حتی به برطرف کردن چاقی کنیم.

به قول شما در درسی اصلا به چاقی کار نداشته باشیم فقط عادات جدید دیگه ای انتخاب کنیم. 

نخواهیم چاقی رو تغییر بدیم که حالت جنگ در ما ایجاد بشه. 

احساس صلح و آرامش و همینطور برگزیدن فرمولهای ذهنی در جهت تناسب  باعث میشه ما در حالت صلح و آرامش با خودمون قرار بگیریم و مسیر لاغریمون بدون گرد و خاک چاقی راحت و آسون برداشته بشه. 

(نوشته عطا عزیز در بخش نظرات)

✍️ تمرین آموزشی 📖

✍️ تمرین آموزشی 📖

پذیرش ساده بودن لاغر شدن یکی از مهمترین فرمول های ذهنی است که برای لاغر شدن باید در ذهن خود ایجاد و تثبیت کنیم.

اگر همزمان که از محتوای لاغری با ذهن استفاده میکنید این احساس که: تا کی باید فیلم ببینم، تا کی باید هر روز تمرین کنم و چطور ممکنه با این ویدیوها و تمرینات لاغر شوم یا هر فکر و نگرشی که نشان دهنده بی حوصله بودن شما برای دنبال کردن آموزشها باشد، ایجاد شود به شکل ناخواسته در حال تقویت نگرش لاغر شدن سخت و طاقت فرسا است هستید.

بنابراین آسان کردن لاغر شدن در ذهن فقط با نوشتن چند جمله یا تکرار چند بار عبارت لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست تثبیت نمیشود بلکه ارتباط مستقیم با احساس و انگیزه شما هنگام استفاده از محتوای آموزشی دارد.

به همین منظور باید هر روز با احساس خوب سمت یادگیری لاغری با ذهن بیایید. سعی کنید در بهترین زمان و شرایط احساسی برای استفاده از آموزش های لاغری با ذهن اقدام کنید.

قبل از اینکه سمت آموزشها بیایید چند ثانیه با خودتان درباره شور و شعف اینکه دارم با استفاده از این محتوا لاغر می شم و گفتن جملاتی که در شما ذوق و شوق لاغر شدن ایجاد میکند صحبت کنید تا انگیزه و احساس شما در بهترین شرایط قرار بگیرد.

برای این جلسه ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به صورت شرح انشایی در بخش نظرات پاسخ دهید.

  • تا قبل از وارد شدن به سرزمین لاغرها نگرش شما درباره لاغر شدن چه بوده است؟
  • چرا در ذهن ما لاغر شدن سخت و رنج آور ولی چاق شدن راحت و آسان است؟
  • استفاده از روش های مختلف برای لاغری چه تاثیری بر نگرش شما درباره لاغر شدن داشته است؟

اطمینان به روش لاغری با ذهن از اهمیت بالایی برای نتیجه گرفتن برخوردار است بنابراین باید برای خودتان منطقی کنید که این روش تنها روش لاغر شدن است. بنابراین لازم است به سوال زیر با دقت پاسخ دهید.

  • چرا لاغری با ذهن آسان ترین روش برای لاغر شدن همیشگی است؟ سعی کنید به شکل منطقی اثبات کنید.
  • درباره آنچه در ویدیوی آموزشی مطرح شد تجربه و دیدگاه خود را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.13 from 54 votes

https://tanasobefekri.net/?p=15044
برچسب ها:
53 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار s.mohammadi8195
      1400/03/20 10:44
      مدت عضویت: 1445 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 314 کلمه

      سلام برمشتاقان تناسب اندام

      لاغری با ذهن آسان است .

      الان که یادم میاد موقعی که بار اول در مدرسه ثبت نام کردیم اینقدر از مزیت های درس خوندن و باسواد شدن برامون می گفتند ما حاضرمیشدیم هر صبح زود پاشیم و بریم مدرسه و حتی یادم میاد وقتی کلاس مثلا دوم بودیم میرم صف کلاس سوم و عشق میورزیدیم علیرغم تمامی مشکلاتی که داشت .

      و الان هم همینطوره بیایم لاغری با ذهن رو تو ذهنمان ساده کنیم و فقط به مزیتهای لاغر شدن فکر کنیم تا برای ذهن ما هم ساده بشه .و هم تو این مسیر عشق بورزیم چون خواسته خودمون هست که به این مسیر اومدیم و کسی ما را مجبور نکرد .البته تو این مسیر هم نشونه هایی میبینیم که هر سری مسیر برامون مسرت بخش تر میشه و آرامشمون بیشتر.

      وقتی وارد این دوره لاغری با ذهن شدیم بایستی پیمونه ذهنمون رو از تمامی اطلاعات و روشهای قبلی پاک کنیم مثل بچه مدرسه ای که تازه میخواد بره مدرسه و ذهنش کاملا خالیه . 

      به چگونگی ازبین رفتن چربی ها هم فکر نکنیم یا تبدیل به انرژی میشه یا لاغرمیشم یا دفع میشه یا … بدن پروسه خودشو بلد طی کنه فقط ما با ذهنمان براش مشکل ایجاد نکنیم کافیه و ازمون ممنون میشه .

      درموقع سحری به خودمون میگم من چندساعت باید گرسنگی بکشم چندساعته تشنگی . وقتی به اینا فکر میکنیم درحقیقت داریم حس ترس و نگرانی وقحطی رو به سیستم بدنمان منتقل میکنه و همه اینها باعث میشه که مغز فرمان خوردن صادر کنه و چاقتر شویم درحالیکه معده ما یخچال نیست که غذاها رو فریزر کنه ودر خودش نگه داره یا تبدیل به انرژی میکنه یا دفع میکنه یا چربی ایجاد میشه .

      وقتی در هر موقعیت که هستی حتی ترس حتی درد حتی گرسنگی و… آرامش خودتو بتونی حفظ کنی و احساسات خوب نگه داری فکرهای خوب میاد سرت و همون رو انجام میدی و همون بهترین تصمیم هست .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/03/27 21:04
      مدت عضویت: 1445 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 521 کلمه

      سلام 

      چقدر توضیحات اول فایل ایمانم رو به خدا بیشتر کرد اینکه موقعی که خودتان تصمیم گرفتید باعمل فیزیکی این آگاهیها رو منتشر کنید و درتالارها ترویج لاغری با ذهن دادید ونتایج اندکی داشت و زمانی که این کار رو به خدا سپردید وخداوند براتون دست به کارشد و ازسراسر دنیا افرادی که درمدار آگاهی بودن فرستاد .

      منم درمورد موضوعی خیلی مشکل داشتم والان دو روزه به سبک شما عمل کردم و موضوعی که میخاستم با تلاش خودم به انجام برسونم سپردمش به خدا .

      وچقدر باور محدود کننده خودم روشناختم باوری که سالها دنبالش بودم .

      حالا موضوع لاغری با ذهن نیست که با ذهن هست استاد برای اینکه این روش رو از روشهای دیگه متمایز کنه این اسم رو گذاشته وگرنه من میتونم بگم رانندگی با ذهن ‌ . آموزش زبان انگلیسی باذهن . حسابداری با ذهن . آشپزی با ذهن . تربیت فرزند با ذهن و… .

      چون اسمش اینطوری شناخته شده برام عجیب واوایل سخت بود که این دیگه چه روش عجیبی هست وچون تاحالا نشنیدن احتمالن چالشهای زیادی رو باید تجربه کنم .

      ولی الان که موضوع رو گرفتم خندم میگیره از نگرشم به این روش .

      من از کودکی تا الان دارم کارهامو با ذهن انجام میدم. ولی چون پسوند ذهن دنباله کارم نبود مثل خیاطی برام تو ذهنم یادگیریش راحت بود و مقاومتی نداشتم . ولی استادم اگه میگفت خیاطی با ذهن شاید همون جلسه اول لفت میدادم ورهاش میکردم .

      من با ذهنم چاقی رو یادگرفتم با یک سری باورهای مخرب که ناشی از توجهات مخرب بود . حالا میام دلیل های که برای چاقی دارم رو یه دونه یه دونه شناساییش میکنم و با الهام از محیط پیرامونم ردش میکنم .

      وقتی من اوایل دوره قدم اول رو برای شناسایی باورهام  برداشتم در قدم های بعدی ذهنم زوم میشد به گذشته به ۳۰ سال پیش و یک سری باورها اونجا پیدا میکردم مثل این مورد که ۷ سالم بود ودختر تپل وسفیدی بودم وروزی نمره ۲۰ گرفتم وخانم معلم مهر صدآفرین رو به صورتم زد ومن  وقتی اومدم خونه وقتی منو دیدن خیلی ذوق زده شدن وتا سالها تعریف میکردن و….

      یا یادم اومد ماه رمضان افطاری مهمان داشتیم و موقع افطاری جعبه زولبیا وبامیا رو باز کردیم تا به مهمان تعارف کنیم دیدیم فقط چندتا دوته توش هست وخواهربزرگترم  اون موقع شاید ۱۲ یا ۱۱ سالش بود .ازصبح تاغروب اونا رو خورد . وبعد اینکه مهمان رفتند مادرم تامدتها اون رو سرزنش میکرد .

      من این خاطرات رو فراموش کرده بودم ولی بعد مدتی که درلاغری با ذهن بودم کلی خاطرات کودکی ونوجوانی برام زنده شد .

      درست میگفت استاد که ما با لذت چاق شدیم و داشتیم با رنج وسختی خودمان رو لاغر میکردیم .

      لاغری با ذهن همون مسیر چاقی هست منتها بالعکس ‌ و هرسری که اون فرمولهای چاقی رو شناساییش میکنیم و با ذهن ومنطق ردش میکنیم احساسمون بهتر میشه وترسهامون کمتر ومسیر لذت بخش تر میشع . وامید به متناسب شدن بیشتر و درنهایت متناسب میشیم .

      دیگه برام این روش روش طبیعی لاغرشدن هست وروشهای قبلی که با رنج وسختی بود برام بی معنی هستش. 

      و من با اشتیاق تمام این آگاهیهای ناب رو دریافت میکنم تا هم متناسب شوم و هم آگاهانه درجنبه های دیگر زندگیم استفاده کنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/06/13 19:16
      مدت عضویت: 1445 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 416 کلمه

      به نام خدا

      اینکه بارها وبارها برای لاغر شدن تلاش کردیم و لاغر نشدیم و چون رنج و زحمت زیادی رو در این مسیر رژیم و ورزش و… متقبل شدیم و هربار با باور من نمیتونم متناسب بشم اما برای دل خودم که منم برای هدفم کاری کرده باشم  اون راههای سخت رو انجام میدادم و ته کار نامید شدم و کنار کشیدم و رها کردم و عطای لاغری رو به لقایش بخشیدم .

      اما این بار با روشی کاملا متفاوت از روشهای قبل و با روش ذهنی جهت متناسب شدن اقدام کردم .

      باید برای ذهنم توجیه کنم که این روش برعکس روشهای قبلی هست وبه راحتی و درکمال آرامش وبدون رنج و سختی متناسب میشیم و نمونه های شگفت انگیز رو به اون نشون بدیم که تناسب دایمی وماندگار رو به جسمشون هدیه دادن مثل استاد عزیز و دیگر دوستان .

      حتمن باید برای ذهنمون این موضوع رو توجیه کنیم و بهش بفهمونیم که گام به گام که با این مسیر پیش میرم آرامش عالی دارم وانتظار متناسب شدن دارم . حالم خوبه ‌ رژیم ندارم .

      اگر نتونم موافقت ذهن ناخودآگاه رو بگیرم و بداش باورپذیر کنم بعد مدتی رها میکنم و حتی ممکنه متناسب هم نشم . 

      واین موضوع خودش سنگ ومانع بزرگی درمسیر متناسب شدن هست .

      من خودم به شخصه بااینکه تقریبا متناسب شدم اما آنچنان از بودن در این مسیر لذت میبرم و با اشتیاق فایل ها رو گوش میدم وتمرینات رو انجام میدم چون مطمننم علاوه بر متناسب شدنم سلامتی رو بهم هدیه میده . و گاها باورهای مخفی در گوشه های ذهنم پیدا میکنم  که آرامش بیشتری رو بهم میده و خودم رو در موضوعات ذهنی توانمند تر میبینم .

      دوم اینکه معده ما یخچال نیست که غذاها رو انبارکنه چون اگر اینجوری بود علیرغم اینهمه چربی و اضافه وزن باز چرا آنقدر گشنمون میشد وچرا از چربی های ذخیره بدنمان استفاده نمیشد و ما متناسب نمیشدیم . ما که بیشتر از متناسب ها به خودمان در خوردن سختی دادیم و متحمل رنج وسختی شدیم .

      پس گام به گام تلاش میکنم با آموزشها پیش برم و بااین آموزشهای ذهنی برای ذهنم اثبات پذیرتر کنم که حل موضوعات زندگی با روش ذهنی بسیار راحت و عالی و بی دردسر هست . 

      وهدف خداوند این نبوده که ما برای رسیدن به هدفمون ولذتهای زندگی سختی بکشیم بلکه ما رو به نیروی خارق العاده ذهن مجهز کرده که ازش در زندگی بهره ببریم و با کمک اهرم احساس که قطب نمای ماست با لذت بیشتری زندگی کنیم وجهان رو هم جای بهتری ب ای زندگی کردن دیگران بکنیم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/06/30 17:51
      مدت عضویت: 1445 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 641 کلمه

      سلام بر استاد عزیز و دوستان همراه

      امروز ناهار کدو پلو با شامی داشتیم و من برای خودم برنج ریختم و دوتا شامی برداشتم تا یکی دوقاشق خوردم بلافاصله یه شامی رو گذاشتم کنار ومقداری برنج هم از ظرفم کم کردم .

      وبا همون مقدار غذا کاملا سیر شدم . وبه مادرم گفتم کدو انگار مثل کره هست ودل آدم رو میزنه و من نمیتونم همه غذاهایی که ریختم و بخورم .

      اونها تعجب کردن واصلا حرف منو تایید نکردن ومثل قبل غداشون رو خوردند .

      خواهرزادم هم ناهار خونه ما بود اونم متناسب هست اونم نصف خورشت وغذاش  رو نخورد و پدر ومادرم خیلی بهش اصرار کردن که بخور اونم گفت سیرشدم .

      مادرم بهش گفت بخور تپولو بشی من بچه توپولو رو دوست دارم گفتش به من چه ؟ و روبه پدرم کرد وگفت تو مثل من فرز هستی  نه . تو مثل من میتونی بدویی نه .

      وبعد تعریف کرد که اون دفعه با دوستاش داشت بازی میکرد یک سگ داخل خیابون بود و خاست اون رو دنبال کنه و اون تونست سریع بره بالای تیر برق . و خودش رونجات بده .

      بعد به پدرم گفت تو میتونی .؟

      پدرم گفتش نه من نمیتونم ( پدرم چاقه).

      ومن بهشون گفتم اینم مزایای لاغری .

      وهمه سکوت کردن ودیگه هیچی بهش نگفتند .

      بااینکه خواهرم کلی شربت های تقویتی بهش میده یه کم چاق بشه . اصلا تکون نمیخوره . 

      چون فرمولهای ذهنی اش رو تونسته خوب ازش مراقبت کنه 

      درمورد نحوه آب شدن چربی از بدن من همیشه اینو به خودم میگم که وقتی من با گوشی تلفن چندتاعدد رومیگیرم و طرف اون سر دنیا جواب میده من مگه میام بگم چطوری ؟ یا کنترل تلویزیون رو برمیدارم دکمه هاشو میزنم وکانال ها عوض میشه میگم چطوری؟  من فقط دارم از امکانات استفاده میکنم ولذتشو میبرم .پس چرا میخام در مورد آب شدن چربی ها اینقدر حساس باشم و به فرعیات بچسبم وتمرکزم رو از روی خواسته بردارم .

      یا اتفاقی که یه مدت به واسطه لاغر شدن برام افتاد اینه که این مدت همش غدا درست میکنم برای خانواده  اتوماتیک وار کمتر درست میکنم  ومجبورم خودم شام یا ناهار یه چیز دیگه بخورم چون جریمه ام باشه کم درست نکنم  .

      چون ته ذهنم فکر میکنم همه اندازه من غدا میخورن ولی خونه ما یک عده چاق هستند و دوبرابر من غذا میخورند و برای من شده چالش .

      مثلا بدای امشب ماکارونی درست کردم قابلمه پرنشد اما مادرم درست میکنه در قابلمه رو به زور میتونی بزاری و بازم کم درست کردم فکر کنم امشب بازم جریمه بشم .

      اصلاخودبه خود دستم کم میره نه اینکه بخام کم درست کنم .

      اما مادرم درست میکنه به اندازه دوسه نفر بیشتر درست میکنه .

      ویه چالش دیگه که با تغییرافکارم به سمت لاغری اتفاق  افتاد این که من موقع صرف میوه یک عدد نهایت دوتا بیشتر نمیتونم بخورم  واون سری عمو خونه ما بود واون خیلی چاقه .

      من داخل ظرف سه تا میوه گذاشتم بعد یهو یادم اومد که اون که افکار لاغری منو نداره اون چاقه . بعد چندتا میوه دیگه هم براش اضافه کردم و بردم پیشش .

      بعد متوجه بودم ببینم ذهن چاق عموی نازنیم چطور عمل میکنه دیدم همشو خورد فقط یه خیار باقی گذاشت وخندم گرفت .

      چون من باشم عمرا نمیتونم اینهمه میوه رو یکجا بخورم .

      یا بعضی وقتها برای پدرم که چاقه برنج میکشم یه کفگیر میریزم بعد یکدفعه یادم میاد که اون چاقه و رفتارش چاق کنندست بعد بشقابش رو پر میکنم و میزارم پیشش .

      وگرنه فکرمیکنه غذا کم درست کردم یاغذا نیست .

      و گاها اونها به من اعتراض میکنن که شبیه بچه ها غذات کمه  همین قدر درحد یک کفگیر . وواقعا نمیتونم بخورم .

      یا قبلنا بعد خوردن میوه  یه ربع بعدش کلی غذا میخوردم الان میوه برام حکم وعده غذایی رو داره . و ناهاریا شام رو اگه بخام بخورم یه دوساعت بعدش میخورم .یا سیرم.

      واینجور رفتارها که قبل وبعد دوره آموزشی برام اتفاق افتاد والان چندتایی یادم اومد ونوشتم .

      به امید کامنت بعدی درگام بعدی .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم