0

افکار + احساس = تصویر ذهنی

اندازه متن

اجساس خوب داشتن مهمترین پارامتر انگیزاننده ی ذهن ناخودآگاه است.

هر موضوعی رو در ذهن خود با احساس خوب دنبال کنید اون موضوع در شرایط  پیرامون شما و در موضوعات فیزیکی به  واقعیت تبدیل شده و تجلی پیدا میکنه و شما میتونید اون رو تجربه کنید.

در واقع افکار ما تبدیل میشن به تصویرهای ذهنی و افکاری که احساس بیشتری رو در ما شکل بده اونها وارد محیط فیزیکی دنیای ما میشن.

نکته مهم اینکه: تفاوتی نمیکنه افکاری که در ذهن خود مرور می کنید احساس بد ایجاد میکنن یا احساس خوب، چون ذهن ناخود آگاه تحت تاثیر احساس قرار می گیرد.

اگر یه فکر داشته باشین و اون رو مرور کنید  که در شما احساس خیلی بدی به وجود بیاره اون موضوع در زندگی فیزیکی شما به وجود میاد و به صورت جسمی  اون رو تجربه میکنید. چون جسم مسئول تجربه کردن هست و فکر مسئول فکر کردن  و به یاد آوردن هست.

ذهن مسئول تصویر سازی و جسم مسئول تجربه کردن. هر چیزی که در فکر شما داره میگذره در ذهن شما تبدیل به تصویر ذهنی میشه و شما چه بخواهید چه نخوایید به تجربه زندگی تبدیل میشه و اون  افکاری که در شما احساس بیشتر به وجود میارن زوردتر تجلی پیدا میکنن.

تصویر ذهنی در شما احساس بد یا خوب به وجود میاره به همین دلیل خیلی مهم هست ما در انتخاب افکار و موضوعاتی که جلب توجه میکنه دقت داشته باشیم چون چه بخواهیم چه نخواهیم هر موضوعی در ما احساسی به وجود میاره به همین دلیل همیشه باید مواظب احساسمون باشیم.

باید حواسمون باشه چه مطلبی میخونیم یا چه کلیپی میبینیم و یا  چه حرفهایی میشنویم و یا چه افکاری داریم و با چه افرادی نشست برخاست داریم. تک تک اینها خیلی تاثیر داره چون ما چه بخواهیم چه نخواهیم حرفها و افکار دیگران در ذهن ما تبدیل  به تصاویر میشه و احساس به وجود میاره چه احساس بد یا احساس خوب بنابراین مسول احساس خوب خودت باش و احساس خودت رو کنترل کن.

مهمترین موضوع زندگیمون  باید کنترل احساسمون باشه چیزی که هر روز باید به اون توجه کنیم و سعی کنیم احساسمون در شرایط خوبی باشه.

شاید هر روز شاد و سرحال و اونجور که باید عالی عالی نباشم اما اجازه نمیدم خیلی پایین بیاد. باید در یه حد معمول باشه جوری که  احساس به ما  لطمه نزنه به همین علت باید مراقبت کنی و باید مهمترین موضوع زندگیت کنترل احساس خودت باشه و  نباید کسی روی تو تاثیر بزاره.

خیلیا میگن من میخوام احساسم رو خوب کنم اما حرفهای بقیه و رفتار و عملکردشون حال من رو بد میکنه باید با اینها چیکار کنم ؟

مهمترین سدی که میشه در مقابل افراد زد لبخند زدن هست شاید فردی حرفی  بزنه که حال شما رو بد کنه مهترین کار و ترفند این هست که شما لبخند بزنید و سکوت کنید خیلی از بحثها رو نمیزاره اتفاق بیفته و این مهترین سپر ما در تقابل حرفها و افکار بقیه هست.

اگر فردی حرفی زد که شما رو ناراحت کرد شما باید لبخند بزنید به همراه سکوت و این طور فرد مقابل نمیتونه دیگه حرفی بزنه این یک قانون هست و دیگع اون فرد نمیتونه حرفش رو ادامه بده  و این خیلی ترکیب مهمی هست و از اون موقعیت خارج میشید و به نفع شما میشه. انتخاب سکوت خیلی تمرین میخواهد  تا شما در هر شرایطی و در هر جایی اون رو به کار بگیرید.

تجربه من از فایل:

در مورد لبخند و سکوت دقیقا یاد خودتون میفتم استاد:

من زمانی که تازه وارد سایت شما شده بودم و در دوره های رایگانتون بودم تمام تمرینها رو در دفتر مینوشتم و در سایت هیچ اثری از خودم نمیزاشتم چون شاید اون اعتماد به نفس لازم رو برای نوشتن نداشتم و روم نمیشد از چاقی خودم بنویسم و راحت نبودم و….  

تا اینکه  یک روز با خبر شدم در یک مهمانی شما  اونجا هستین  و منم دعوت شدم به اونجا، خیلی خوشحال بودم که شما رو از نزدیک میبینم و چون خیلی شیفته ی این آگاهی ها ی شما  بودم و کار شما رو دوست داشتم میخواستم بیام اونجا و   ماجرای چاقی خودم رو از نزدیک برای شما تعریف کنم و شما من رو راهنمایی کنید و کلی راه حل به من بدید.

به هر طریقی بود خودم رو رسوندم و بعد از احوالپرسی با شما سریع وسط جمع  شروع کردم از ماجرای چاقی خودم گفتن که چقدر سختی کشیدم و نتیجه ندیدم وووووو منتظر حرفی از شما بودم که شما دقیقا فقط سکوت کردید و لبخند زدید.

حقیقتا برام یک سخت بود و ناراحت شدم که چرا هیچ حرفی نزدید ولی ته دلم گفتم من این راه رو دوست دارم و ادامه میدم هرچند که با من این رفتار سرد رو داشتین و حتی خیلیا گفتن دیدی جوابت رو نداد بابا  این روش رو ول کن و وووووو

ولی برعکس من همچنان با اشتیاق ادامه دادم و انگار همین کار شما بیشتر من رو تحریک کرد و وادار کرد که روی خودم کار کنم و وارد سایت بشم و حالا که این موضوع رو مطرح کردید دقیقا یاد همون روز افتادم که من تا چند روز به خودم میگفتم  وای دیدی چقدر استاد برخورد خاصی داشت، چرا اینطور بود و هیچ حرفی نزد ولی اصلا برام دلیل نشد که راهم رو ادامه ندم و تازه بر عکس انگار قویتر شدم که ادامه بدم  تا حرفی برای گفتن داشته باشم.

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.15 از 13 رای

https://tanasobefekri.net/?p=18618
14 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار صالحه
      1402/07/29 19:59
      مدت عضویت: 666 روز
      امتیاز کاربر: 52326 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 493 کلمه

      سلام براستاد وهم مسیران این مسیر 

      اول به شکرخدا تو این مسیر باداستادی شما من  رو تو شرایط مخصوص هم کمک کننده هست اول اون شرایط رو شاید به چشم من که تازه کارهست نیاید بگم به کارم‌ ونمیاد ولی درادامه همه بدون شک شرایط برای شما بوده اون شرایط رعد کردی وبرای من هم پیش خوان امد  بی شک چون شرایطم مثل هم  هست کمی بیشتر وکمی کمتر  گفته میشه که من تو اون زمان اگه خواستم‌ یی الکویی رفتاری درست که برام اون صحنه روبه نفع افکار و رفتار  وعمل کردم باشه طی کنم این مدل  رو داشته باشم تا در آینده در اثر بودن ادامه دادن شاید  یی رفتار تو اون شرایط مخصوص خودم رو  بسازم که  ولی حالا چون راهکار اسون دم دستم هست از این  راهکار شما حتما استفاده میکنم که راهکار شما دراین شرایط حالا درسترین راهکارهای  اگه  بلد کار شدم یی راهکاری برای خودم  درست میکنم 

      من برای هرکاری که من  انجام میدم یی الکو بایدداشته باشم که وفتی اون زمان خواستم استفاده کنم‌ دنبال مدل برای انجام نرگردم  چون  این  رفتار رو از شما تو ذهنم‌ دخیره کردم‌ تو خونه  تمرین  کنم که تو ذهنم‌ یی الکویی رفتاری برای خوب نگه داشتن حسم وجواب ندان به سولات بی‌ثمر هست که با این کار اول حسم روخراب نکرده  افکار که مشکل داره رو تو ذهنم  راه  ندم و چون من درحال خالی کردن‌ کلی  افکار اشتباه  وباورها هستم من جای خالی نکردم‌ که از افراد  اون با افکار منفی  پر کنن  اگه هم اون افکار تو ذهنم هست به گوشه  کنار ذهنم روانش  کردم‌  توانبای زیز راه پله کنار پارکینک که کناری جلوی دید نباشه

       تا ذهنم  در اثر  تکرار  از افکار و  باوره  جدید بیشتر استفاده  کنه پس با گوش نکردن به افکار منفی اول یی سد جلوی وردی خودم ساختم‌که  وارد ذهنم‌. نشه و در ادامه خودم رو ارام  و راحت از اون محل با افکار خوب بیرون میارم 

      چقدر راهکار شما رو پسنیدیم از امروز این تمرین هم شد جزوه تمرینات هر روزم چقدر وفتی راهکاریاد میگریم برام دلچسب هست چون قصد ونیت من ادامه این مسیر تا لحظه که زنده هستم به امید خدا خوب  من  چون نمی خوام ازمسیرخارج بشم کلی راهکار باید دم دستم باشه که هرزمان وهرمکان فن مخصوص اون  زمان   رو  کنم که بدل نخورم و ضربه فنی نشم  یاد کشتی کاره افتادم‌که وفتی دارن ضربه فنی میشن چون زیاد تمرین کرده بازی باخته تولحظه اخربه برنده تبدیل می‌کن من با  ابن‌ افکار دارم ازخودم یی فرد موفق تو هر شریط توذهن میسازم‌  میدونم‌ که کمک کنده هست برای یی لحظه حساس که درادامه شاید به من هم برخوردکنه 

      ودرادامه  حالم ازدرستی کار همیشه در سطح  بالا باقی باشه هرکجا وهر مسیر که به من پشناهد خوب بدم من با کمال میل ازاون راهکاراستفبال میکنم توهمین سایت جون دریافتم‌ که این سایت من رو ازوکلی مشکل داره خلاص میکنه پس چون اطمینان به استاد این مسیردارم میدونم راهکارشما تویی زمان کمک بزرگی روبه من‌میکنه ابن بر ای خودم‌ نگه داشتم  خیلی تشکردارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا پوراشرف
      1402/07/27 17:39
      مدت عضویت: 653 روز
      امتیاز کاربر: 3270 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 531 کلمه

      به نام خدا

      امروز ذهنم یکم گیج شده بود سر خوردن و نخوردن و اینکه باید چیکار کنم یه جورایی بین افکار چاق کننده و لاغر کننده گیر کرده بودم با خودم گفتم اخه لاغری با ذهن یعنی تو اختیار داری هر غذایی دوست داری بخوری نباید برای خودت محدودیت ایجاد کنی چون یکی از دلایلی که باعث میشه به خوردن بیشتر متمایل بشیم محدود کردن خودمونه  من اول از همه اومدم ببینم چی تو سرمه و شروع کردم به یاد اوری الگو هایی که در اطرافم دارم مثل دوستم که  فردی متناسبه و خوراکشم خوبه هر بارم باهم میریم بیرون هر چی دوست داریم میخوریم و اون متناسبه  اما من اضافه وزن دارم یا دختر عمه ام که غذاش خوبه و همیشه ام برای خودش غذای خوشمزه درست میکنه و کلی وقت میزاره بابت پخت یه غذا و متناسبه و یه نفر دیگه که حتی سعی کرد با دارو چاق بشه و وزن اضافه کرد ولی بعد یکی دو ماه کلا همه وزنش رفت و برگشت به حالت قبل با اینکه توی دوران مصرف داروش کلی پرخوری هم داشت   با خودم گفتم چی میشه یه نفر انقدر راحتتتتت لاغر میشه اما فردی که اضافه وزن داره کلی وقت میزاره تا لاغر بشه   اونجوریم که از بقیه دوستان متناسبم دیدم هیچ غذاییی عامل چاقیشون نشده چون با من همسفره بودن و دارن از مواد غذایی استفاده میکنن که منم میخورم 

      و یه جرقه خورد تو ذهنم که احتمال زیاد از تصاویر ذهنیه ماهاست   شاید اون کسی که دارو مصرف میکرد قصدش چاقی بود ولی تصویر اصلی خودش توی ذهنش تناسب اندام بود یا اون دوستم که میگفت هرررر چی میخورم بازم هیچی وزن اضافه نمیکنم هم همینطور بود 

      واسه همون خیلی کنجکاو شدم درمورد تصاویر ذهنی توی سایت مطلب پیدا کنم که به اینجا هدایت شدم و فایلتون علاوه بر جواب سوالم اگاهی های ناب دیگه ایم بهم داد 

      افکار>>> احساسات>>>تصاویر ذهنی>>>تجربه کردن در زندگی

      این فرمول ایجاد اتفاقات زندگی رو به این وضوح نمیدونستم چیه   و همیشه از جمله  احساس خوب مساوی اتفاقات خوبه    فراری بودم چون نمیفهمیدم منظور از این حرف چیه و نمیخواستم همینجوری قبولش کنم اما الان خیلی برام واضحتر شده به خصوص که این روند رو توی جسمم دیدم  و درکش برام بهتر شده 

      بارها افکاری به ذهنم اومده یا حرف هاییی شنیدم که باعث ایجاد افکاری شده که من رو به چاقی حساس کرده بارها احساساتی در من شکل گرفته که ناخوداگاهم رو وادار به تغییر شکل تصاویر ذهنی کرده 

      و حالا دارم اونها رو در زندگیم به وضوح میبینم  اما خداروشکر میکنم  واقعا از خداممنونم که بهم میگه تو پیش فرض حقیقیت این نبوده  و با تغییر به این مسیر اومدی و میتونی با مسیر لاغری با ذهن به اصل خودت برگردی  و شرایط اینجوری نمیمونه

      من الان که هرچی بیشتر فکر میکنم میتونم لمس کنم یه سری از فرمولهای چاقی رو و تموم تلاشم رو میکنم با فرمول

      افکار >>> احساسات>>>تصاویر ذهنی>>>تجربه کردن در زندگی 

      به تناسبم برسم و اون رو برای همیشه زندگی کنم

      تناسب اندام طبیعی ترین حالت بدنه 

      من بدنم رو دوست دارم 

      من با تغییر ذهنم و برداشتن فشار چاقی بهش ازادی در تناسب اندام رو میدم 

      من از این لحظه به بعد طرف جسمم هستم 🙂

      خدایا شکرت 

      از شما استاد عزیزم خیلی ممنونم چراغ راهنمای زندگیم شدین 🙂

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/07/10 14:51
      مدت عضویت: 751 روز
      امتیاز کاربر: 17270 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 523 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد عزیز

      در زندگی خیلی از ما انسانها به دنبال این هستیم که کاری رو انجام بدیم که حالمون رو خوب میکنه و باعث حس ارامش و شادی در ما میشه،

      در بعضی ادم ها خرید کردن حالشونو خوب در بعضی افراد نگاه کردن فیلم شاد یا گوش دادن یک موسیقی شاد و خلاصه در انسانها مختلف است که برای رهایی از احساس بدشون یکاری که بیشتر فیزیکی هست رو انجام میدن تا در ذهنشون به حس راحتی برسند،

      اما من بزای احساس خوب خودم هر روز که از خواب بیدار میشم با احساس خوب به این فکر میکنم  که دوباره زنده هستم و باید با احساس خوب به کارهای مورد علاقم بپردازم اونوقت همه ی کاری های که انجام میدم با حس خوبی و ارامش هست و من روی افکار خودم میتونم کنترل داشته باشم که با شندین حرفهای کشی هم ذهن من بهم نریزه و روز ذهنم و روی افکارم کنترل داشته باشم ،

      یکی از افکارمن اینه که با انسان های که همیشه در بحث ها سکوت کنم تا با سکوت کردن و لبخند زدن اون شرایط رو به نفع خودم عوض کنم ،

      منم این اگاهی رو تا مدت ها قبل از این که با اگاهی در ذهنم تغییر کنم نداشتم و نمیدونستم باید در مواجه با احساس بدی که افراد بهم میدن چطور رفتار کنم یا چه چه حرفی بزنم در اون شرایط که هم احساس من خوب بشه هم مخاطب من با حرف های خوب ساکت شه و از بحث خارج بشه،

      برای همین همیشه مورد بحث واقع میدم حسم بد میشده چون فکر میکردم باید همیشه از خودم دفاع کنم حتی به قیمت احساس بدی در خودم باید توضیح یدم باید از حق خودم دفاع کنم و در اون شرایط حالم بد میشد،

      اما با گوش دادن این فایل  و این درک موضوع من فهمیدم که بهتر از توضیح دادن خودم سکوت و لبخند زدن بهتر از توضیح دادن خودم برای انسانی است که آگاهی ذهنش همانند من نیست و عقاید خودش رو داره، 

      برای همین من هم تصمیم گرفتم که در درس‌ها که مخاطب من بودم برای اینکه احساس من بد نشه سکوت کنم و لبخند بزنم تا فرد مقابل از ناخداگاه ذهنی خودش به خوبی استفاده کنه ،

      یعنی که وقتی سکوت کنم و لبخند بزنم در ناخودآگاه ذهن طرف مقابلم می به ذهن او میدم که من دوست دارم احساس خوبی داشته باشم ،

      پس با کنترل ذهن خودم و سکوت و لبخد حالم رو خوب کنم و شرایط رو به نفع خودم لذت ببرم و از بحث با احساس خوب خارج بشم ،

      پس تصمیم میگیرم که برای داشتن احساس خوب و لذت بردن در هر شرایطی و وقتی که من رو مخاطب بخثشون قرار میدن لبخند بزنم و با سکوت کردن بر افکارم کنترل داشته باشم ،

      و من هرگز نمیخوام یک  زره هم اون انسان قبلی بشم بزای همین با اگاهی و ارامش شادی و حس های خوب و توجه به تمام داشته های خوب زندگیم لذت ببرم و همیشه فرد شادی باشم که با احساس خوب دوست دارم در این مسیر خوب باشم تا با اراده ی خدای مهربونم و احساس خوب به خواسته‌های خودم برسم ،و من هر روز دوست دارم که بهترین عملکرد رو داشته باشم،

      باتشکرازشما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/04/17 15:21
      مدت عضویت: 751 روز
      امتیاز کاربر: 17270 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 211 کلمه

      باسلام خدمت شما 

      من خودم به این نتیجه تا حدودی رسیده بودم که اگر به دمبال احساس خوب هستی اول خودت رو باید تغییر بدی اما نمیدونستم چطوری و از کجا شروع کنم ،تا این که با این سایت خوب اشنا شدم و خیلی وقته توی دوره ها فعالیت میکنم تا الان که من در این درجه از اگاهی ذهنی هستم فهمیدم که باید خودم احساس خوب رو بدست بیارم خودم باید حالمو  خوب کنم و از کسی نخوام حال منو خوب کنه ، 

      کاری رو انجام بدم که دوست دارم و حس خوبی بهم میده جای برم که لذت میبرم و در هر شرایطی که هستم سعی کنم بهترین خودم باشم وقتی کسی با بحث کردن میخواد حس و حال منو خراب کنه دیگه یاد گرفتم جوابش رو چطوری بدم فقط لبخند میزنم و سکوت میکنم و اون از کلامش نسبت به من عوض میشه و نمیتونه حالمو بد کنه ،

      پس از امروز منم تصمیم گرفتم در همه جا اول از همه به دنبال حس خوب و لذت بردن باشم حتی از چیزای کم و کوچیک لذت ببرم و در هر شرایط بهترین خودم باشم 

      دوم این که با بحث کردن حالم رو خراب نکنم و با سکوت و لبخند بحث رو به نفع خودم پایان بدم و احساس خودم رو بد نکنم 

      باتشکرازشما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار farzaneh
      1401/05/30 23:50
      مدت عضویت: 1564 روز
      امتیاز کاربر: 37912 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      محتوای دیدگاه: 564 کلمه
      • سسللم 
      • ااستاد این فایلی که گوش دادم خیلی حالم خوب شد احساس خوبی پیدا کردم فایل انگیزشی عالی بود که احساس خوب داشته باشیم ومنم سعی میکنم که نمیشه احساس خوب داشته باشم اما وقتی بیمار میشم ودرد دارم اصلا نمیتونم فکر کنم دخترم میگه بریم خرید اصلا امید وانگیزه ندارم که برم خرید حوصله ندارم فقط میگم اول خوب بشم بعد 
      • وومن قبلا هم شنیده بودم که نباید به چیزهایی که دوست نداریم توجه کنیم وسعی میکنم که توجه نکنم ولی خیلی موفق نیستم چون دردم زیاد ولی سعیم میکنم وسعی میکنم که چه مطلبی رو می‌شنوم چه حرفهایی می‌شنوم با چه کسانی مراوده دارم اما در بعضی اوقات واقعا نمیشد که اون حرفا رو نشنوم 
      • ااما امروز 
      • ااین ترفند عالی وکار ساز شنیدم که سکوت با لبخند استاد من چند وقت پیش که تازه کوکو از پیش ما رفته بود دخترم اومد خونمون من مجبور شدم بهش بگم خیلی ناراحت شد وحالا بد شد شروع کرد منو سرزنش کردند غر زدن تحقیر کردن که تو هواست نبود دیر بردی دکتر بچه خوبی بود چقدر حرف می‌زد تازه داشت میگفت بدو خوشگل پسر و…
      • م اون زمان این ترفند کارساز بلد نبودم اما غیر ارادی انجامش دادم از غصه ایکه داشتم سکوت کردم لبخند تلخی هم بر لبانم داشتم بخدا این معجزه رو با چشمم دیدم وبا وجودم حسش کردم که دخترم تو اوج غر زدن بود یهو ورق برگشت شروع کرد از من تعریف کردن که تو هم مقصر نیستی درد داشتی تو هم بهش خیلی توجه میکردی تو که پول نداشتی ببری دکتر تو هر کاری ازت بر میومد انجام دادی تو خیلی زحمت براش کشیدی و…
      • وومت خیلی سوال بزرگ واضحی برام ایجاد شده بود که چی شد تو اوج اون ناراحتی یهو نظرش صدر در صد عوض بشه واز من تعریف می‌کرد خیلی تعریف می‌کرد تو مثل مامانش بودی تمام کاراشو تو میکردی و.. .ومن نمیدونستم که چی شد که یهو ورق برگشت 
      • اامروز فهمیدم که ترفند سکوت ولبخند بود که معجزه کرد من زیاد از این ترفند ها بلد نیستم ولي فکر میکنم به این ترفندها میگن زبان بدن ومن خیلی دربارش تحقیق کردم اما نتجه مطلوبی نگرفتم 
      • ااستاد میخواستم بپرسم که این‌ ترفند از پشت تلفن هم جواب میده چون من بیشتر حرفه‌ای مخربی که می‌شنوم از پشت تلفن وکلی ناراحت میشم اعصابم خورد میشه ویاد گرفتم که گیر نکنم تو این موضوع سریع رد بشم اما همون یکساعت یا چهل وپنج دقیقه که با من صحبت میکنن وگله وشکایت میکنن اینا در من تاثیر بدی میذاره وکلی ناراحت میشم وبعدش که تلفن تموم میشه منم سعی می‌کنم این بحث تموم کنم اما اگر این ترفند برای پشت تلفنم تاثیر داشت عالی میشد بی‌نظیر بود چون من دیگه مجبور نبودم اون حرفها اعصاب خورد کن تحمل کنم  
      • ببازم لازم میبینم که از شما بخاطر اين فایلهای انگیزشی کمال تشکر داشته باشم چون واقعا خارق العاده وبی نظیر هستند وبا رعایت کردن اونها در زندگی من کلی زندگیم تغییر میکنه 
      • ممن در فایل گذشته یاد گرفتم که باید افکارم تغییر بدم وفکرهای داشته باشم یا فکرهایی رو تو ذهنم مرور کنم که به‌ من احساس بهتری بده ومن سعی میکنم که افکارم افکار مثبت باشه که به من احساس خوب وعالی بده وامروز اين ترفند عالي یاد گرفتم من بابت تک تک کلمه‌هایی که در آموزش‌ها میدید بابت تک تک ویدئوها از شما استاد عزیزم کمال تشکر دارم که باعث میشه همان طور که زندگی شما تغيير کرده یواش یواش زندگی من هم تغییر کنه بینهایت سپاسگزارم 
      •  
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 63 کلمه

        سلام و درود
        چرا باید خودمون رو در وضعیتی قرار بدیم که بعد قرار باشه با سکوت و لبخند به خودمون کمک کنیم
        اگه عملی باعث ناراحتی شما می شه و الان متوجه میشی اما بازم تکرارش میکنی در حال ظلم کردن به خودت هستی و سکوت یا لبخند باعث اتمام این ظلم نمیشه بلکه باعث بالارفتن تحمل شما در ظلم کردن به خودت میشود.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار alireza8199@gmail.com
      1400/12/19 00:17
      مدت عضویت: 1073 روز
      امتیاز کاربر: 2059 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 119 کلمه

      سلام استاد عزیزم خوشحالم که بعد از مدتی توانستم مطلبی  را بنویسم آره انسان اگر به چیزی فکر کنه و بعد تو ذهنش آن فکر را تصویر سازی کنی و هی آن مطلب را مرور و تکرارکنه در ذهنش آن اتفاق و آن کار در زندگی اش اتفاق میافتد و باید در همان لحظه احساسش هم به آن موضوع خوب باشد مثلا در مورد ثروتمند شدن اگر به ثروت و پول داشتن زیاد فکر کند وآن را در ذهنش تصویر سازی کند و همان وقت احساسش هم خوب باشد به ثروت و پول می رسد .

      استاد عزیزم سوالی دارم آیا برداشت من صحیح می باشد و همین کار را ادامه بدهم  به ثروت و خواسته ام  می رسم ؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 18 کلمه

        سلام و درود
        نقش عمل رو در تبدیل احساس خوب و تجسم و هرکاری می کنی در نظر بگیر

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ebikzbhmb@gmail.com
      1400/11/28 08:41
      مدت عضویت: 1019 روز
      امتیاز کاربر: 15630 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 170 کلمه

      سلام استاد عزیز . خیلی جالب و زیبا بود سکوت همراه لبخند . من تا الان ترفند سکوت همراه لبخند را هیچ وقت در زندگی تجربه نکردم …سکوت رو تجربه کردم  اما همراه لبخند نبوده احساس بد من رو هم رفع نکرده اما تاثیرش بسیار کمتر از زمانی بود که خودم آن ها را همراهی کردمهنگامی که خودم با آن ها همکلام میشدم تا یک هفته بلکه بیشتر حالم بد بود .افرلدی که من با اون ها نشست و برخاست دارم مرتب احساس بد رو به من وارد می کنند هر چی فکز میکنم حتی یک نفر هم مثبت نیست خیلی سخت که در برابر همه   این ترفند رو برا  بکار ببری . اگه بخوای دوری کنی خب باید با همه نزدیکان قطع رابطه کنم و این امکان پذیر نیست  پس مسئول این احساس خوب  هم خودم هستم و باید به خودم کمک کنم و خودم رو از اون موقعیت نجات بدم و راه درست را انتخاب کنم و به اون چالش وارد نشم .بسیار ممنونم استاد عزیزم…خدایا ممنونم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribadeghani1371@gmail.com
      1400/07/28 10:07
      مدت عضویت: 1243 روز
      امتیاز کاربر: 1406 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 300 کلمه

      سلام
      واقعا خوشحالم ک دستم ناخوداگاه خورد و ب این فایل هدایت شدم چ تکنیک زیبایی رو یاد دادید چن من هی در برخورد باافراد هستم ک همش ناراحت میکنن یا از وقایع ناراحت کننده حرف میزنن همسرم فقط در مورد مشکلات و نابسامانی های جامعه حرف میزنه استاد کاش اینم یاد بدید ک شنیدن رو چیکار کنیم تو جمعی از ۱۰ نفر ۱ نفر منم ک در مورد مشکلات حرف نمیزنم والبته منم بودم ولی انتخاب کردم ک الان نباشم از اونها
      دیروز ی مهمون داشتیم ک شدیدا فرد منفی گرایی هس همین ک شنیدم قراره بیاد گفتم وای خدا ب دادمون برس ولی من خیلب تو بحثهاش شرکت نکردم و سعی کردم حواس خودمو پرت کنم و خیلی خوشحال شدم چن امروز زنده و سرپا هستم
      مهمترین سد در برابر افراد لبخند و سکوت هس
      مهمترین پارامتر برای ذهن ناخوداگاه احساس خوب داشتنه
      افکار تبدیل میشوند ب تصویر ذهنی
      اون افکاری ک احساس بیشتری تولید کنند اون اتفاق میافته
      جسم مسئوله تجربه کردنه
      فکر مسئول فکردن و ب یاد اوردنه
      ذهن مسئول تصویر سازی
      ما باید مسئول احساس خودمون باشیم و احساس خوب رو حفظ کنیم
      چقد این ترفند در برابر ادمهای اطراف من صدق میکنه همیشه هر جمعه میگم خدا دارم میرم خودت کمکم کن حال خوب خودمو حفظ کنم
      من خیلی فرق کردم و از فرق کردنه ازاینک انقد قوی شدم خوشحالم خدایا من متاسفم من ببخش ک اگه احساسمو بدای بقیه بخاطربقیه بد کردم و تا چندین هفته و ماه در اون حس موندم و زندگی برای خودم تلخ ناامیدانه کردم خودت منو ببخش
      دوست دارم خدایا ممنونتم ک منو ب این سایت هدایت کردی واقعا من از هرانچه در ذهنم مرور میشد خسته بودم ممنونم ک هدایتم کردی خواستی یکی دیگه شم و زندگی کنم و از اطرافم لذت ببرم
      ممنون استاد ک انقد فایلهای خوب روردر اختیار ما میزارید ممنون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Laleh
      1400/05/18 07:19
      مدت عضویت: 1570 روز
      امتیاز کاربر: 1457 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 312 کلمه

      فایل “افکار +احساس =تصوير ذهنی”:

      سکوت + لبخند = عامل موفقيت خارج شدن ما از ناراحت شدن ما نسبت به حرف فرد مقابل مورد نظر است. از زمانیکه یادم میاید، شنیده بودم بچه نباید بخندد ، باید جدی باشد و نمیدونم چطوری بود که از سن 12 سالگی اصلا برای خندیدن، منع میشدم که مثلا دختر باید سنگین باشد و خندیدن در جمع زشت است.  

      بعدکم کم یک ادم جدی شدم ، فکر کنید نوجوانی که باید به زور خودش را نگه دارد که لبخند نزند.  به نظرم، این طرز تفكر خانواد ه من فاجعه بود ؛چون تا امدم سالها دنبال دلایلش بگردم ، سالها خندیدن را از دست دادم.  ولی الان مطمئن هستم جایی زندگی هست، که در ان خنده و لبخند وجود داشته باشد.

      خیلی جالب است که من قبلا از یکی ديگر از فایلهای استاد ،لبخند زدن را برای مواقعی که کسانی که ميخواهند یک جمله یاجملاتی ناراحت کننده را به من بزنند، به کار برده ام و واقعا معجزه میکند.

      چون طرف مقابل از اینکه شما ،نه تنها ناراحت نمیشدید ؛بلکه به او لبخند میزنید؛ نه تنها مجازات میشود، بلکه دیگر هرگز سعی نمیکند که شما را ناراحت کند و میرود سراغ نفر بعدی ، چون میداند که شما از حرف ان هیچ عکس العملی نشان نخواهید داد و حرفش تاثیری در شما نمیگذارد، پس شما را ازاد میگذارد.

      همسر من ،زیاد در مواقعی که کسی حرف ناراحت کننده ای بهش زده میشود ، سکوت میکند.  وقتی دلیلش را میپرسم، میگوید “حرفت را اگر نزنی ،همیشه وقت برای زدنش داری ، ولی اگر حرفت را زدی و بعد پشیمان شدی ، مثل ابی ميماند که روی زمین ریخته باشی ، نمیتونی جمعش کنی.”  الان که این فایل را دیدم، تلفیق این دو مورد سکوت و لبخند را کنار هم، بسیار سنجیده و عاقلانه میبینم.

      شاد و متناسب و سرحال باشید استاد گرامی. همه خیر و خوبی را برای ثانیه های زندگیتون، ارزو دارم. سپاسگزارم.  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/04/20 01:19
      مدت عضویت: 1854 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,262 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و همراهان لاغری با ذهن .

      بایل امروز :

      امیدوارم هر جا که  هستین  در پناه خداوند شاد و  در مسیر تغییر کردن باشین .

      اجساس خوب داشتن مهمترین پارامتر انگیزاننده ی ذهن ناخود اگاه هست یعنی شما در ذهنتون هر موضوعی رو با احساس خوب دنبال کنید اون موضوع در شرایط  پیرامون شما و در موضوعات فیزیکی شما به  وحود میاد و تجلی پیدا میکنه و شما میتونید اون رو تجربه کنید .در واقع افکار ما  تبدیل میشن به تصویرهای ذهنی  و افکاری که احساس بیشتری رو در ما شکل بده اونها وارد  محیط فیزیکی دنیای ما میشن حالا نکته اینجا هست تفاوتی نمیکنه  احساس بد ایجاد میکنن  یا احساس خوب ایجاد میکنن انگیزاننده ی ذهن ناخود آگاه احساس هست اگر شما یه فکر داشته باشین و اون رو مرور کنید  که در شما احساس خیلی بدی به وجود بیاره اون موضوع  در زندگی فیزیکی شما به وجود میاد و به صورت جسمی  اون رو تجربه میکنید چون جسم مسول  تجربه کردن هست و فکر مسول فکر کردن  و به یاد آوردن هست ذهن مسول تصویر سازی و جسم مسول تجربه کردن هست هر چیزی که  در فکر شما داره میگذره  و در ذهن شما تبدیل به تصویر ذهنی میشه و شما چه بخواهید چه نخوایید به تجربه تبدیل میشه و اون  افکاری که در شما احساس بیشتر به وجود میارن زوردتر تجلی پیدا میکنن .

      پس ببین یه تصویر ذهنی در شما احساس بد به وجود میاره  و یا احساس خوب به وجود میاره به همین دلیل  خیلی مهم هست ما در انتخاب افکار و موضوعاتی که جلب توجه میکنه  دقت داشته باشیم چون ما چه بخواهیم چه نخواهیم هر موصوعی در ما احساسی به وجود میاره به همین دلیل همیشه باید مواظب احساسمون باشیم  به همین دلیل که باید حواسمون باشه چه مطلبی میخونیم یا چه کلیپی میبینیم و یا  چه حرفهایی میشنویم و یا چه افکاری داریم و با چه افرادی نشست برخاست داریم و اینها خیلی تاثیر داره چون ما چه بخواهیم چه نخواهیم حرفها و افکار اونها   در ذهن ما تبدیل  به تصاویر میشه و احساس به وجود میاره چه احساس بد یا احساس خوب بنابراین مسول احساس خوب خودت باش و احساس خودت رو کنترل کن و مهمترین موضوع زندگیمون  باید کنترل احساسمون باشه چیزی که هر روز باید به اون توجه کنیم و سعی کنیم احساسمون در شرایط خوبی باشه  شاید هر روز شاد و سرحال و اونجور که باید عالی عالی نباشم اما اجازه نمیدم خیلی پایین بیاد باید در یه حد معمول باشه جوری که  احساس ما به ما  لطمه نزنه به همین علت باید مراقبت کنی و باید مهمترین موضوع زندگیت کنترل احساس خودت باشه و  نباید کسی روی تو تاثیر بزاره خیلیا میگن من میخوام احساسم رو خوب کنم اما حرفهای بقیه و رفتار و عملکردشون حال من رو بد میکنه باید با اینها چیکار کنم ؟؟.ببین مهمترین سدی که میشه در مقابل افراد زد لبخند زدن هست شاید فردی حرفی  بزنه که حال شما رو بد کنه مهترین کار و ترفند این هست که شما لبخند بزنید و سکوت کنید خیلی از بحثها رو نمیزاره اتفاق بیفته و این مهترین سپر ما در نقابل حرفها و افکار بقیه هست اگر فردی حرفی زد که شما رو ناراحت کرد شما باید لبخند بزنید به همراه سکوت و این طور فرد مقابل نمیتونه دیگه حرفی بزنه این یک قانون هست و دیگع اون فرد نمیتونه حرفش رو ادامه بده  و این خیلی ترکیب مهمی هست و از اون موقعیت خارج میشید و به نفع شما میشه  انتخاب سکوت خیلی تمرین میخواهد  تا شما در هر شرایطی و در هر جایی اون رو به کار بگیرید .

      برداشت من از فایل :

      من  هر چیزی رو تصور کنم و به اون احساس بدم به زودی تجربه اش میکنم واقعا این یک قانون هست مثلا  برای بودن خودم در این مسیر های ذهنی و درک قوانین جهان من قبلا  بارهها به خودم و حتی شاید بارها به خواهرم میگفتم ای کاش جایی بود درست زندگی کردن و یه انسان خوب و  کامل و با ارزش بودن و یه شخصیت خوب و جذاب بودن رو و در کل یه انسان موفق بودن رو   و نحوه ی فکر کردن و حرف زدن   رو یاد ما میداد ن و همیشه  این چنین آدمهایی رو  که زیاد در اطرافم بود حتی خود همسرم که  این چنین بود  وقتی  اونها رو میدیدم کلی تحسینشون میکردم که چقدر افراد مثبت و با آگاهی و دانایی هستن و چقدر زیبا زندگی میکنن و زیبا حرف میرنن و زیبا عمل میکنن به اونها  و همیشه با خودم این فکر رو مرور میکردم که ای کاش منم  همچین شخصیت زیبا  و  چنین دیدی به زندگی داشتم و ای کاش میتونستم این قدر انسان تاثیر گدار و مفیدی باشم و خوب زندگی کنم  تا بلخره از یک طریقی وارد این دوره هاشدم و کلی تغیرات عالی دارم پیدا میکنم ولی هنوزم باید عالی و عالیتر بشم و مطمعنم رسیدن به این دوره ها به خاطر بارها مرور کردن این افکار و داشتن این چنین افکاری بوده که خیلی تکاملی من دارم وارد این دوره هامیشدم که یادم میاد قبل از وارد شدن به این دوره های ذهنی من از  چند کانال تلگرام با موضوع انرژی مثبت شروع کردم با دنبال کردن  اونها  خیلی از مطالبشون خوشم میومد و تحسینشون میکردم و خوشحال میشدم از دریافت این اگاهی ها و همیشه میگفتم چقدر خوب راهنمایی  میکنن  که چطور فکر کنی به چه چیزی توجه کنی و برای هر چیزی حالت رو بد نکنی وووووو تا  خیلی جالب وارد سایت استاد عطار روشن شدم به خاطر رفع مشکل چاقی و بعد هم وارد سایت کلی اساتید دیگه و شرکت در دوره ها و … .

      و اما در مورد لبخند و سکوت دقیقا یاد خودتون میفتم استاد من زمانی که تازه وارد سایت شما شده بودم  و در دوره های رایگانتون بودم تمام تمرینها رو در دفتر مینوشتم و در سایت هیچ اثری از خودم نمیزاشتم چون شاید اون اعتماد به نفس لازم رو برای نوشتن نداشتم  و روم نمیشد از چاقی خودم بنویسم و راحت نبودم و….  تا اینکه  یک روز با خبر شدم در یک مهمانی  شما  اونجا هستین  و منم دعوت شدم به اونجا خیلی خوشحال بودم که شما رو از نزدیک میبینم و چون خیلی شیفته ی این آگاهی ها ی شما  بودم و کار شما رو دوست داشتم میخواستم بیام اونجا و   ماجرای چاقی خودم رو از نزدیک برای شما تعریف کنم و شما من رو راهنمایی کنید و کلی راه حل به من بدید و من خلاصه به هر طریقی بود خودم رو رسوندم و بعد از احوالپرسی با شما سریع وسط جمع  شروع کردم از ماجرای چاقی خودم گفتن که چقدر سختی کشیدم و نتیجه ندیدم وووووو منتظر حرفی از شما بودم که شما دقیقا فقط سکوت کردید و لبخند زدید حقیقتا برام یک سخت بود و ناراحت شدم   که  چرا هیچ حرفی نزدید ولی ته دلم گفتم من این راه رو دوست دارم و ادامه میدم هرچند  که با من این رفتار سرد  رو داشتین   و  حتی خیلیا گفتن دیدی جوابت رو نداد بابا  این روش رو ول کن و وووووو ولی برعکس  من همچنان با اشتیاق ا دامه دادم و انگار  همین کار شما  بیشتر من رو تحریک کرد و وادار کرد که روی خودم کار کنم و وارد سایت بشم و حالا که این موضوع رو مطرح کردید دقیقا یاد همون روز افتادم که من تا چند روز به خودم میگفتم  وای دیدی چقدر استاد برخورد خاصی داشت  چرا اینطور بود و هیچ حرفی نزد ولی اصلا برام دلیل نشد که راهم رو ادامه ندم و تازه بر عکس انگار قویتر شدم که ادامه بدم  تا حرفی برای گفتن داشته باشم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ریحانه دوست محمدی
      1399/12/26 15:11
      مدت عضویت: 1435 روز
      امتیاز کاربر: 425 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 499 کلمه

      سلام… این اتفاق برای من بارها رخ داده. ازاینکه من به چیزی فکر کردم و تصویرسازی کردم و به واقعیت بیرونی تبدیل شده… مهمترین اتفاق رو در ظاهرم میدونم که فقط با باور و افکار و تصویرسازی هام درباره ی خودم تونستم موفق باشم. … من درکوچیکی چهره ی قشنگی نداشتم. بانمک بودم ولی خشگل نبودم. و اززمانی که فهمیده تر شدم و به اطرافم و ادمای دوروبرم نگاه میکردم، چهره ی خودمو دوست نداشتم. اما بعد ازازدواجم روز به روز اعتماد به نفسمو بالا بردم. اینقدر روی خودم و درونم کار کردم که من الان زیبا هستم. خشگل هستم. جذاب هستم که بطور معجزه اسایی برای ظاهر من این اتفاق افتاد.. شاید باورتون نشه، ولی خیلی چهره ی من تغییر کرده. من هیچ کاری و عملی روی زیبایی خودم انجام ندادم، ولی باافکارو تصویرسازی درونم و بیرونم، خودمو ساختم. این تغییر به حدیه که چن سال پیش در فضای مجازی دوتا از دوستای دوران دبستانمو پیدا کردم. چون چهره هاشون دقیقا همون چهره زمان دبستان بود،تونستم بشناسمشون. فقط پخته تر و بزرگتر و باارایش بودن. من عکس اونارو تونگاه اول شناختم و بهشون پیام دادم. چون منم عکسم پروفایلم بود، هرچقدر راهنمایی کردم اونا نتونستن تشخيص بدن من کی هستم. و بعد از معرفی خودم، باورشون نمیشد. یعنی هنگ کرده بودن ازاین همه تغییر. میگفتن یکی دیگه شدی.و تصورشون ازمن همون چهره ی زمان دبستانم بود. درحالی که خودشون دقیقا همون چهره بود باکمی تغییر که خیلی متفاوت نبودن از اون زمان…. همسایه ای مامانم درزمان بچگیم داشت. رفتوامد خونوادگی داشتیم. زمان ازدواجم ایشون دعوت بودن. تا اینکه گزشت و دوسه سال پیش اومدن خونه مامانم. منو که اونجا دید باورش نمید از چهره ی من. اتفاقا به زبون هم اورد. که ریحانه بچگیش اینقدر زشت بود الان چقدر خشگل شده. حتی دخترش فکر کرد من بینیمو عمل کردم. و از سؤالش کلی خندیدم و باخودم گفتم خداروشکر بدون عمل تونستم خودمو بسازم. الانم که در جمع دوستان هستم، سوال میکنن کی از همه خشگل تره؟ همیشه نفراول من میشم. و به زبون میارن که چقد امروز خشگل شدی.و جذابی.. این تغییرات همه باذهن خودم ساخته شده. و جوری داره پیش میره که روز به روز چهره من تغییر میکنه و زیباتر و خشگل تر و جذاب تر میشه.طوری که اگه کسی منو اززمان بچگیم ندیده باشه، الان نمیتونه تشخیص بده. چون بامقایسه عکسام باقبل، این تغییرو میفهمم. بااینکه اگه به عکس چن سال قبلت نگاه کنی، چهرت باید شکسته تر شده باشه، چیزی که در اطرافیانم اتفاق افتاده و عکساشونو که نگاه میکنن میگن چقدر جوون بودن و الان چقدر شکسته شدن. ولی من نه تنها شکسته نشدم بلکه همون جور و کلی بهتر وزیباتر شدم. شاید باورش براتون سخت باشه این تغییرلت ظاهری باذهنم، ولی واقعیت داره و اطرافیانم به این واقعیت رسیدن. خداروشکر که اینقد ذهنم قدرت داره و میتونم همه افکارمو به واقعیت دربیارم. در ظاهرم که تونستم حسابی موفق باشم. و در زندگیمم دارم تلاش میکنم همون بشه که باورم از زندگیم همونه و لایقشم و انتظارشو دارم…. عمرتون بابرکت.. یاعلی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام
      1398/07/29 14:48
      مدت عضویت: 1858 روز
      امتیاز کاربر: 591 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 29 کلمه

      خوشبحالتون شما چقدر قوانین رو خوب درک کردید. مشخصه که خیلی رو خودتون کار کردین و در جهاد اکبر درونتون موفق بودین. بهتون تبریک میگم و تحسینتون میکنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم