0

گام ۹۲: آموزش ذهنی لاغری چگونه است؟

آموزش ذهنی
اندازه متن

هرآنچه می دانیم نتیجه توانایی مغز انسان و عامل بین مغز و ذهن در يادگیری است. چاق شدن نوعی آموزش است که البته نتیجه آن برای افراد خوشایند نیست.

اگر چاق هستید و می خواهید لاغر شوید،‌ کاهش وزن هم نوعی آموزش است که از طریق انجام تمرینات و آموزش ذهنی و تعامل بین ذهن و مغز حاصل می شود.

آموزش ذهنی چیست

 هرآنچه در زندگی آموخته ایم از طریق یادگیری یا آموزش ذهنی صورت گرفته است.

بسیاری از افراد تصور می کنند آموخته های آنها شامل مهارت انجام کارهای روزمره، نواختن موسیقی،‌ یادگیری رانندگی،‌ مهارت در حل مسائل درسی و به شکل کلی موضوعاتی است که نتیجه فیزیکی قابل نمایش دارد می شود.

آموزش ذهنی

در صورتی که شخصیت،‌ طرز فکر،‌ نگرش ما به زندگی،‌ علایق،‌ تکه کلام هایی که به کار می بریم،‌ وضعیت مالی، چگونگی روابط با دیگران،‌ آداب معاشرت، علاقمندی های غذایی و … و هر واکنشی که به عنوان ویژگی رفتاری ما محسوب می شود در نتیجه آموزش ذهنی در ما شکل گرفته است.

چاق شدن نوعی آموزش ذهنی است که البته در بیشتر موارد افرد به صورت ناآگاهانه تحت آموزش ذهنی برای چاق شدن قرار می گیرند و حتی زمانی که چاق می شوند تعجب می کنند که چرا چاق شده اند. اما تعداد معدودی از افراد چاق به صورت آگاهانه چاق شدن را انتخاب کرده اند و برای آن از طریق فعالیت های جسمی اقدام کرده اند.

نکته جالب توجه برای افرادی که به برای رهایی از رنج لاغری آرزوی چاق شدن دارند فقط تعداد معدودی از آنها که موفق می شوند چاقی را در ذهن خود ایجاد کنند رویای چاقی را تجربه می کنند و بسیاری دیگر هرچه تلاش می کنند هرگز چاق نمی شوند.

افراد متناسب برای وضعیت فعلی خود که تناسب اندام است نیاز به آموزش دیدن یا رعایت اصول و نکات مهم برای لاغر ماندن ندارند چون مغز همه انسانها به صورت پیش فرض برای لاغری تنظیم شده است. اما افرادی که به هر ترتیب چاق شده اند باید برای لاغر شدن تحت آموزش ذهنی لاغری قرار بگیرند.

دلیل اینکه اگر در مغز همه انسانها لاغری از قبل وجود دارد پس چرا برای لاغر شدن باید تحت آموزش ذهنی قرار بگیریم این است که: افراد تا زمانی متناسب خواهند بود که تحت آموزش ذهنی چاقی قرار نگرفته اند. زمانی که به هر طریقی چاق شدن را می آموزند برای لاغر شدن باید مجددا تحت آموزش ذهنی لاغری قرار بگیرند چون مغز انسان فقط می تواند بر یک اصلی و بی نهایت موضوع فرعی اما همسو با موضوع اصلی متمرکز شود.

وقتی ذهن فرد تحت تاثیر ایجاد فرمول های چاق کننده، چاق می شود تمرکز مغز بر چاقی و مسائل مربوط به چاقی خواهد بود و در این شرایط با اینکه تمام فرمول های و دستورالعمل های لاغری در مغز وجود دارد اما به دلیل تمرکز مغز بر آموزش ذهنی که سابقه تازه تری دارد قادر به تمرکز بر موضوع لاغری که هم در جهت مخالف با لاغری و هم سابقه قدیمی تر دارد را ندارد.

آموزش ذهنی چگونه انجام می شود

آموزش ذهنی از طریق دیدن و شنیدن صورت می گیرد.

افرادی که نابینا هستند شاید از نظر طرز فکر و علاقمندی ها شبیه والدین خود باشند ولی از نظر رفتار جسمی شباهت چندانی با والدین خود ندارند چون ذهن آنها از طریق بینایی تحت تاثیر پیرامون خود قرار نگرفته است.

از طرفی افرادی که ناشنوا هستند رفتارهای جسمی آنها شباهت بیشتری به والدینشان است دارد و از نظر طرز فکر و عقاید چندان شبیه والدین خود نیستند.

همه ما در زندگی از طریق کانال بینایی و شنوایی مورد آموزش ذهنی قرار می گیریم.

هرآنچه امروز هستیم از هر نظر و در تمام جنبه های زندگی نتیجه آموزش هایی است که از والدین، مربیان، رسانه ها و جامعه دریافت کرده ایم.

تا قبل از اینکه رسانه ها گسترش امروزی را داشته باشند، قوم های مختلف بر اساس آداب و رسوم خودشان رفتار می کردند.

از لباس محلی خود استفاده می کردند و غذاهای سنتی خود را مصرف می کردند.

اما هرچه رسانه ها گسترش بیشتری پیدا کردند، رسم و رسومات قوم های مختلف کمرنگ تر شد و زندگی انسانها شباهت بیشتری به هم پیدا کرد.

و دلیل این تغییر در سبک زندگی قوم های مختلف آموزش ذهنی از طریق رسانه ها می باشد.

آموزش ذهنی چاقی چگونه است

همانطور که ما صحبت کردن به زبان مادری را از طریق شنیدن صدا و نحوه حرف زدن والدین خود آموخیتم، چهار عمل اصلی محاسبات ریاضی را از طریق آموزش ذهنی تحصیلی و از طریق کانال شنیداری و دیداری یاد گرفتیم.

همانطور که ما موضوعات فرهنگی و دینی را بوسیله آموزش ذهنی و از طریق کانال بینایی و شنوایی یاد گرفتیم،‌ چاق شدن را نیز آموخته ایم.

نحوه آموزش ذهنی در جنبه های مختلف زندگی با هم مشابه است فقط در موضوع و محتوای آموزش تفاوت دارد.

چاق شدن و چاق ماندن نتیجه آموزش ذهنی چاقی است که طی سال های زیادی به شکل کاملا آرام و پیوسته در ذهن ما ایجاد شده است.

تمام آنچه درباره وضعیت جسمانی خود از والدین و دیگران شنیده اید محتوای آموزشی بوده اند که در ذهن شما بعنوان آموزش ذهنی چاقی ثبت شده اند.

تمام شنیده های شما درباره مزایای چاقی، هرآنچه درباره تاثیر مواد غذایی و مصرف دارو بر وضعیت چاقی شنیده اید، تمام شنیده های شما درباره ارثی بودن چاقی، مقایسه کردن شما با فردی از خانواده که چاق بوده است و هرآنچه درباره چاقی شنیده و دیده اید بعنوان محتوای آموزش ذهنی چاقی در ذهن ناخودآگاه شما ذخیره شده است.

چگونه با آموزش ذهنی چاق شدیم

آنچه در ذهن ناخودآگاه ذخیره شود به تصاویر ذهنی در مغز تبدیل می شود و در نهایت مغز دستورالعمل هایی صادر می کند که به عادت های شما تبدیل می شوند که باعث تغییر وضعیت جسم شما از حالت متناسب به چاق می شود.

نکته جالب توجه درباره تبدیل آگاهی آموزش ذهنی به تصاویر ذهنی و در نهایت اعمال شما این است که در تمام جنبه های زندگی این پروسه طی می شود.

بعنوان مثال اگر شما در زمینه روابط عاشقانه مدت ها آگاهی نامناسب دریافت کرده باشید که معمولا برای همه ما به این شکل است،‌ به مرور تصاویر ذهنی درباره داشتن روایط عاشقانه نامناسب در مغز شما ایجاد می شود.

سپس مغز شما بر اساس تصاویر ایجاد شده در شما واکنش هایی ایجاد می کند که در نهایت شما در روابط عاشقانه خود مسائل و مشکلاتی داشته باشید که تایید کننده آگاهی دریافتی شما و همچنین صحت تصاویر ذهنی شما باشد.

در مورد چاقی هم نحوه یادگیری و تبدیل شدن آموزش ذهنی به تصاویر ذهنی چاق و سپس تغییر افکار و واکنش های رفتاری صورت می گیرد.

لاغری آسان با قدرت ذهن

چگونه برای همیشه لاغر شویم

از آنجایی که همانگونه که چاق شدن به واسطه آموزش ذهنی بوده است که به شکل پایدار در فرد ماندگار است اگر تصمیم گرفته اید لاغر شوید باید برای لاغر شدن از آموزش ذهنی لاغر شدن استفاده کنید.

به این شکل شما از طریق دیدن ویدیوهای آموزشی درباره لاغری با ذهن و یا شنیدن محتوای صوتی در این باره ذهن خود را تحت آموزش ذهنی لاغری قرار می دهید.

نکته قابل توجه درباره تاثیرگذار تر بودن آموزش ذهنی که طی چند سال آموزش دوره های لاغری با ذهن به دست آمده این است که افرادی که از خواندن و نوشتن بیشتر و بهتر استفاده می کنند نتیجه بهتری کسب می کنند.

دلیل این موضوع ایجاد تمرکز بهتر و بیشتر به هنگام مطالعه کردن یا نوشتن درباره لاغری است.

وقتی شما مطالب نوشتاری ارائه شده برای محتوای آموزشی را مطالعه می کنید به شکل بهتری ذهن خود را بر روی یادگیری لاغری متمرکز می کنید.

وقتی درباره آنچه به واسطه آموزش ذهنی لاغری دریافت می کنید می نویسید شما در حال تمرکز عالی بر هدف خود هستید.

همچنین زمانی که شما نوشته دیگر دوستان هم مسیر خود را مطالعه می کنید در حال قرار دادن ذهن خود در فضای لاغری با ذهن هستید.

وقتی از زبان افراد زیادی درباره لاغری و لاغر شدن بخوانید ذهن خود را در فضای همسان با موضوع موردعلاقه و هدف خود قرار داده اید و نیتجه این طریق آموزش بسیار عالی است.

در واقع با خواندن مطالب ارائه شده و نظرات اعضای هم مسیر خود در سایت و نوشتن درباره آنچه می آموزید نقش رسانه را در آموزش ذهنی خود شبیه سازی کرده اید که تاثیر بسیار زیادی دارد.

بنابراین توصیه میکم برای یادگیری و درک بهتر آموزش ذهنی تا جایی که می توانید از انجام کارهایی که زمان شما را صرف می کند اما نتیجه مثبتی برای شما ندارد کم کنید و زمان ایجاد شده را صرف مطالعه درباره لاغری کنید.

نوشته های این سایت از هزارن جلد کتاب نوشته شده درباره لاغری مفید تر و تاثیرگذار تر است زیرا مستندی از زبان افرادی است که اضافه وزن دارند و رویای لاغر شدن دارند.

آنها از دریافت ها و تجربیات خود می نویسند.

خواندن نوشته افرادی که هم مسیر ما هستند و هدف مشترک دارند بسیار تاثیرگذار خواهد بود.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی آموزش ذهنی لاغری توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری آموزشی را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • مواردی در زندگی خود مثال بزنید که اطمینان داری از طریق آموزش ذهنی موفق به کسب مهارت شده اید.
  • نگرش شما درباره روند چاق شدن با قدرت ذهن چیست؟ تجربه خود را شرح دهید.
  • چگونه آموزش ذهنی چاقی به اضافه وزن تبدیل شده است؟‌ نگرش خود درباره پروسه تبدیل وضعیت جسم را شرح دهید.
  • قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری نگرش شما درباره لاغر شدن چگونه بود؟ آیا می دانستید باید لاغر شدن را بیاموزید؟
  • روش های قبلی برای لاغر شدن تا چه حد لاغر شدن را به شما آموزش داده است؟ تجربه خود را شرح دهید.
  • استفاده از آموزش های لاغری با ذهن چه تغییری در نگرش شما به چگونه لاغر شدن ایجاد کرده است.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.05 از 38 رای

https://tanasobefekri.net/?p=22434
59 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار عطا
      1402/03/07 13:44
      مدت عضویت: 686 روز
      امتیاز کاربر: 12490 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,415 کلمه

      سلام  و درود .

      ما اموزه های زیادی از اطرافیانمون گرفتیم . 

      یکی از این آموزه ها چاقی هست . 

      ما یاد گرفتیم  چاقی رو با کلام خودمون خلق کنیم .

      نکنه چاق بشم . 

      نکنه زشت بشن . 

      ما یادگرفتیم چاقی  رو با نگاه خودمون خلق کنیم .

      وقتی نگاه ایرادگیر به هم داریم و همدیگه رو در جایگاه و راه و روش خودش نمیپذیریم و به خودمون اجازه میدیم در مسیرش دخالت کنیم این نگاه و ذهنیت انتقاد گر رو یاد گرفتیم . 

      البته من نگاه و ذهنیت انتقادگرم زمانی روشن میشه که یکی وارد مسیرم میشه . من اینو هم از مادرم یادگرفتم . به محض اینکه حس میکرد کسی داره در کارهاش دخالت می کنه و ازش ایراد میگرفت برآشفته میشد . 

      ولی پدرم اصلا اینطور نیست . هرکی هرچی بهش بگه سطحی میبینه و رد میشه ولی مامانم عمیقتر به  زندگی نگاه می کنه اما بابام وجودش وسیعتره . مامانم به خاطر حساسیت بالایی که داره با انسانهای کمی در ارتباطه اما با افرادی که در ارتباطه رابطه عمیقتر و عاطفی تری داره . خیلیها دوسش دارن ولی او با هرکسی ارنباط نمیگیره اما پدرم با افراد رابطه سطحی داره و نه از کسی ناراحت میشه و نه برای حرفاشون بیش از اندازه  ارزش قائله کار خودشو می کنه .  به هر حال من با هردو اینها در ارتباط بودم و تا حدودی شبیه هردو هستم اما چون بیشتر تحت تربیت مادرم بودم از ایشون بیشتر یاد گرفتم . 

      من چاقی رو از مادرم یاد گرفتم راستی استاد مادر منم لاغر شده . نسبت به قبل دیگه به غذا حساسیت نشون نمیده . 

      دیگه می گه خوردن چیه همش باید تو آشپزخونه باشی سخته . نخوردن راحتتره . خب آدم گرسنه بشه میره یه چیزی درست می کنه میخوره دیگه . 

      اون زمان به انگیزه ی من غذا درست میکرد ولی الان میبینه منم مثل قبل دیگه ولع ندارم اونم ناخوداگاه تغییر کرده . 

      بابامم که کلا لاغره و روز به روز لاغرترم میشه چون دیگه گیرای مامانم بهش تموم شده معمولا نصفه شبا غذا میخوره .

      در کل فضا و روند خونمون در مسیر ازادیه . دیگه  هرکی هرچی دلش بخواد میخوره و کسی کسی دیگه رو مجبور به خوردن نمی کنه .

      من که خیلی راحت شدم از گیرای مامانم . خودشم راحت شده میگه بچه که نیستی هی دلم برات شور بزنه اینو بخور اونو نخور عاقل شدی بالغ شدی خودت هر چی میلت بکشه میخوری . 

      خلاصه که اوضاع خیلی بهتر از قبل در خونه حاکم شده . 

      انگار که اونا هم دارن لاغری رو از من یادمیگیرن . البته شاید باز بگیم چون من  میلم طبیعی شده دارم لاغر میشم . نه چون من از نظر ذهنی  دارم لاغر میشم میلم طبیعی شده . یعنی چون لاغرم میلم طبیعی شده نه چون میلم طبیعی شده پس لاغر میشم .

      من در این چند ماه لاغر شدن رو خیلی خوب آموزش دیدم . اطرافیانم رو هم ناخوداگاه تحت تاثیر قرار دادم . 

      اونا هم چون میبینند من خیلی راحتم خب راحتی رو ناخوداگاه انتخاب می کنند . 

      من درسهای زیادی از لاغری اینجا آموختم فهمیدم هر چیزی که داره به من سختی وارد میکنه اون نگرش غلطه . 

      ما اینجا مفاهیم رو تغییر دادیم .

      مفاهیم چاقی رو به حالت طبیعی خودش برگردوندیم .

      مثلا اراده کردن برای افراد چاق خیلی سخته چرا چون معنای اراده در نظرشون اشتباهه . 

      مثلا تغییر کردن برای افراد چاق خیلی سخته چون مفهوم تغییر برای اونها اشتباهه .

      مثلا حتی به اندازه خوردن برای برخی واقعا سخته چون مفهوم به اندازه نیاز  خوردن براشون سخته چون نیازهای خودشون رو نشناختن و دائم باهاش مبارزه کردن . 

      ذهن و جسم من آفریده روح الهیمه .  چون خلق هستند انرژی میخوان و این انرژی رو از روح دریافت می کنند . هرچقدر به روح بیشتر متصل بشن احساس خلاء اونها کمتره  

      در نتیجه مجبور نیستن برای دریافت انرژی و خلاء شون دست به دامن اشخاص بیرونی بشن و انرژی خوار افراد بیرونی بشن . 

      من به انرژی الهی درون خودم متصلم و هروقت حس کنم کسی داره ازم انرژی خواری می کنه سریع ورودیم رو میبندم . در کمال احترام حرفمو میزنم و دیگه هم با اون شخص ارتباطی برقرار نمی کنم تا تاثیری که ازش گرفتم و انرژیمو خورد کمرنگ بشه . البته من خودم و مقصر میدونم که از اول مدارا می کنم شاید اون شخص درست بشه و دست از دخالت در کارای من برداره ولی اگه مدارا نکنم و همون اول وقتی میبینم حس بدی از طرف مقابل میگیرم کنارش بزارم انقدر خودمو اذیت نمی کنم . 

      اینجا باید از بابام یاد بگیرم و مثل اون عمل کنم تا حساسیتم و ارزش گذاریم به افراد کم بشه و خودم رو با ارزش بدونم . به خودم و راهم اعتماد به نفس داشته باشم تا کسی از همون اول اجازه ی دخالت در کارمو نداشته باشه . چون هیچ کسی حق نداره بدون اجازه  وارد مسیر شخصی و حریم شخصی دیگری بشه و به خودش اجازه ابراز نظر بره . میبینید هنوز ذهنم منفیه و افکار مکملش داره ساخته میشه ولی افکاری که دارم ازش حرف میزنم افکار محافظمه تا از مداری که هستم مراقبت و محافظت کنم . چون راه من راه خودمه و برای راهم ارزش قائلم  و نامحرم (کسانی که خسمو بد می کنند ) رو بهشون جواز عبور نمیدم . 

      خب بگذریم . 

      بریم ادامه اموزشها . 

      ما انسانها افکار و گفتار و رفتار و شخصیتمون رو یاد گرفتیم و ساختیمش و از وقتی وارد مسیر لاغری با ذهن شدم دارم شخصیتم رو از یک انسان چاقی که هرکی هرچی دلش میخواست بهش می گفت تبدیل می کنم به شخصی که از حق خودش دفاع می کنه . 

      یادتونه جلسه اول گفتم عموم چقدر بد و بیراه بهم گفت همین جمعه که با عموم روبرو شده بودم گفت عطا چقدر جمع و جور شدی چیکار داری می کنی افرین پسر ولی من هنوز از حرف اون روزش ناراحت بودم گفتم عمو دلمو شکستی خدا هدایتم کرد . گفت اگه با این دل شکستگی تو هدایت شدی پس کارم درست بودع بازم جایی که ببینم داری اشتباه میری میشکنمت تا دوباره هدایت بشی . گفتم عمو ولی دیگه بهتون اجازه خورد کردن نمیدم . شما حق ندارید در زندگی من دخالت کنید . به عنوان بزرگتر احترامتون واجبه ولی چون بزرگترید نباید فکر کنید اجازه دخالت در کار کوچکترها رو دارید . کار شما و سرزنشهای شما اشتباه بود . خدا هیچ کسی رو سرزنش نمی کنه . خدا توی اخر همه سوره ها میگه صدق الله العلی العظیم یعنی داره همه رو تصدیق می کنه . درسته معناش یعنی راست گفت خدای بلند مرتبه بزرگ اما ریشه صداقت یعنی تایید و تصدیق کردن  و راستگویی هم نوعی تایید و تصدیق هست . خوبه این ویژگی رو از خدا یاد بگیریم و به جای ایراد گرفتن از دیگران  همه رو تایید و تصدیق کنیم تا راهشون رو پیدا کنند . 

      گفت خب من راست گفتم که تو چاقی فکری به حال خودت بکن انقدر نخور گفتم راست نگفتی تو از درون من چه خبر داشتی . اگه از درون من خبر داشتی هیچ وقت با حرفات منو سرکوب نمیکردی . ولی خدا نزاشت بشکنم و بلندم کرد و من به مسیرم ادامه میدم تا به هدفم برسم . 

      من راه خودمو خودم انتخاب می کنم و از شما هم یه خواهشی دارم دیگه تو کار من دخالت نکن . هر وقت ازتون کمک خواستم  میتونید درخواستم رو بپذیرید و کمکم کنید و اگر هم نخواستید کمک نکنید . گفت عطا این چرت و پرتا چیه میگی بابا من دوستت دارم . عطا خپله واسه من چه خوش گفت و لفت شده . باهات شوخی می کنم عموجون ازم به دل نگیر . تو عزیز داداشمی . گفتم من با شما شوخی ندارم . گفتم هنوزم حرف منو درک نمی کنی . این دوستی نیست این تحقیر کردنه . خدا خواست هدایت شدم وگرنه الان به خاطر حرفات شاید ۲۰ کیلو دیگه اضافه میکردم . 

      گفت باشه عمو جون دیگه بهت چیزی نمیگم ولی تو هرکاری هم کنی عطا خپله ی خودمی . خندید و رفت . گفتم هنوزم بهم داره برچسب میزنه . اشکالی نداره من که تو مسیر لاغری ام اما وقتی دیگه چاق نشم  یه روزی خودت بهم گواهی میدی مثل امروز که گفتی جمع و جور شدی خودت بهم میگی آفرین عطا که انقدر عالی حرکت کردی و به کسی اجازه دخالت در مسیرنو ندادی و کار خودتو کردی و موفق شدی . بله ما همه چیز رو یاد میگیریم و چقدر خوبه چیزهایی در مسیر یاد بگیریم که کارمون رو پیشرفت بده و بتونیم برای خودمون موفقیت کسب کنیم و تا زمانیکه کسی نخواسته حس معلمی نگیرتمون و نخوایم بهش آموزش بدیم  واجازه بدیم خدا کار خودشو بکنه . چون خدا هرگز دیر نمی کند . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم