0

من نزد خداوند گله و شکایت نمی کنم (قدم ۲۵)

گله و شکایت
اندازه متن

همه انسانها دوست دارند در جنبه هایی از زندگی شان شرایط بهتری داشته باشند اما همواره درباره شرایط فعلی خود گله و شکایت می کنند.

تا وقتی درباره شرایط فعلی تان صحبت کنید به شرایط جدید منتقل نخواهید شد.

اخطاریه

شرایط فعلی من

عادت کرده بودم همیشه درباره مشکلات و مسائل زندگی ام با دیگران صحبت کنم. باید مطمئن می شدم توانسته ام به مخاطبم اثبات کنم که گرفتار زندگی و شرایط پیرامونم شده ام و هیچ راه چاره ای ندارم.

بعضی وقت ها افراد سعی می کردند از طریق راهنمایی کردن به من کمک کنند اما بلافاصله با دلیل و منطق به آنها اثبات می کردم که هیچ اقدامی موثر نیست و شرایط من تا ابد همین است.

بعدا متوجه شدم که چقدر نیاز داشتم دیگران برای من دلسوزی کنند. اگر فردی به من می گفت: اتفاقا چند روز قبل با فلانی صحبت می کردیم حرف تو شد و گفت که چقدر شرایط سختی داری. خوشحال می شدم که دیگران متوجه شرایط من شده اند.

به این ترتیب می خواستم مسئولیت زندگی خودم را به عهده دیگران قرار دهم. به همه می گفتم که من مقصر نیستم و تمام تلاشم را انجام دادم اما شرایط و اوضاع جوری است که چاره ای جز این ندارم.

هم در مورد وضعیت چاقی، هم شرایط مالی و هم رابطه عاطفی با همسرم برای خیلی ها گله و شکایت می کردم و رنج و ناراحتی که هر روز متحمل می شدم را شرح می دادم.

یکی از لذت بخش ترین مکالمه ها برای من این بود که فردی از من درباره مسائل و مشکلاتی که چند روز قبل برایش تعریف کرده بودم سوال می کرد.

احساس می کردم چقدر این فرد به فکر من است و چقدر انسان خوبی است.

سعی می کردم مسائل و مشکلات زندگی ام را با بزرگنمایی برای دیگران تعریف کنم و حتی اگه فرد می گفت بابا دیگه اینطوری هام که میگی نیست،‌ می گفتم: خوب حالا نیست، با این وضعی که داره پیش میره چند وقت دیگه همینی می شم که الان گفتم.

یادم میاد برای بررسی دردی که در قفسه سینه داشتم به پزشک مراجعه کردم و تشخیص داد باید برای چند وقت دارو مصرف کنم.

دو سه برگه قرص برای من تجویز کرد و هنوز قرص اول رو نخورده بودم به ده نفر گفتم که مشکل قلبی دارم و دکتر برام قرص نوشته و گفته باید تا زنده هستی بخوری والا سکته می کنی.

نمی دانم چرا این عادت در من شکل گرفته بود که علاوه بر مسائل و مشکلاتی که داشتم در مورد مسائلی که نداشتم هم با دیگران به شکلی گله و شکایت می کردم که انگار درگیر آن مشکل هستم.

گله و شکایت

تغییر عادت گله و شکایت کردن

زمانی که با موضوع قانون جذب و تغییر زندگی آشنا شدم با این آگاهی روبرو شدم که من همواره با کلام خودم در حال پیش گویی آینده زندگی ام هستم. انقدر این کار را انجام داده بودم که به محض اطلاع از این موضوع برای من قابل درک بود که دقیقا منظور نویسنده چه نوع کلامی است چون سالها از این کلام استفاده می کردم.

من قانون جذب را باور کرده بودم و مصمم بودم به تمرینات آن عمل کنم بنابراین تصمیم گرفتم گله و شکایت کردن نسبت به شرایط زندگی را متوقف کنم.

با اینکه کار سختی بود ولی تمام تلاشم را به کار گرفتم که وقتی با دیگران صحبت می کنم گله و شکایت نکنم. جالب توجه اینکه من تصمیم گرفته بودم گله و شکایت نکنم درحالی که دیگران همچین تصمیمی نداشتند و از من درباره اوضاع و شرایط سوال می کردند و خیلی وقت ها شروع به گله و شکایت می کردم که خیلی زود متوجه می شدم و صحبت را تغییر می دادم.

آنقدر این تمرین را تکرار کردم و هربار که متوجه می شدم دارم گله و شکایت می کنم موضوع را تغییر دادم که یواش یواش مهارت من در گله و شکایت نکردن بیشتر شد و به مرور دفعات کمتری به صورت ناخودآگاه خودم را در حالت گله و شکایت می دیدم.

تغییر کلام من به قدری واضح بود که همان یکی دو روز اول مادرم متوجه شد و پرسید: رضا چی شده دیگه گله و شکایت نمی کنی؟! و من گفتم دیگه نمی خوام آه و ناله کنم. و چقدر مادرم خوشحال شد و گفت: اگه اینطور بشه به یکی از آرزوهام در مورد تو رسیدم. خدا رو شکر در این امر موفق بودم و باعث شگفتی مادر و سایر اعضای خانواده شده بود که رضا دیگه آه و ناله نمی کنه.

بعد از مدتی متوجه شدم که درسته من برای دیگران گله و شکایت نمی کنم ولی خیلی وقت ها در ذهنم دارم با خودم حرف می زنم و از دست بعضی افراد یا شرایط گله و شکایت می کردم.

اصلاح این عادت ذهنی به سادگی عادت کلامی نبود و همچنان هم دارم روی کنترل گله و شکایت کردن های ذهنم کار می کنم و تمومی هم نداره.

هرچقدر بیشتر توانستم گله و شکایت کلامی و ذهنی خودم رو اصلاح کنم شرایط زندگی من تغییر پیدا کرد و انقدر تاثیر گله و شکایت نکردن در بهبود احساس و حال خوب من واضح بود که از همان روزهای اول که به لطف خدا در مسیر استفاده از قدرت ذهن برای لاغری قرار گرفتم اولین تمرین و نکته ای که به من الهام شد این بود که درباره چاقی خودت با کسی صحبت نکن.

و این یکی از مهمترین تمرینات دوره ورود به سرزمین لاغرهاست که به دلیل اهمیت آن به شکل مفصل درباره کنترل صحبت کردن های کلامی و ذهنی درباره چاقی توضیح داده شده است.

گله و شکایت

اهمیت توجه به کلام

ما باید به موضوعاتی که درباره آنها صحبت می کنیم توجه کنیم.

درباره چه چیزی صحبت می کنید؟

چه موضوعی از زندگی خود را برای دیگران شرح می دهید؟

چه تکه کلام هایی دارید که نشان دهنده وضعیت احساسی یا جسمانی شما می باشد؟

  • عده ای عادت دارند همیشه به دیگران اعلام کنند که خیلی خسته هستند.
  • برخی عادت دارند به دیگران اعلام می کنند که احساس افسردگی دارند.
  • عده ای عادت دارند همیشه به دیگران اعلام کنند که امروز خیلی عصبانی هستند.
  • برخی عادت دارند به دیگران اعلام می کنند که خیلی بی حوصله هستند.
  • برخی همیشه به دیگران اعلام می کنند خیلی احساس تنهایی می کنم.
  • برخی همیشه به دیگران اعلام می کنند ….

آنها آنقدر وضعیت خود را به شکل نامناسب به دیگران اعلام می کنند که پس از مدتی واقعا به آن شرایط مبتلا می شوند و همیشه حالت خستگی،‌ افسردگی،‌ عصبانیت، اضطراب، بی حوصلگی و … را تجربه می کنند.

بارها مشاهده کرده ام که افراد درباره جسم‌شان به دیگران اطلاع رسانی می کنند.

  • احساس می کنم به سرعت دارم پیر می شم.
  • هر روز داره به موهای سفید سرم اضافه می شه.
  • نمی دونم چرا پوستم داره ترک می خوره.
  • احساس می کنم چند روزه زشت شدم.
  • احساس می کنم قراره به بیماری گرفتار بشم.
  • احساس می کنم این روزهاست که منو اخراج کنند.
  • احساس می کنم این روزهاست که سر و صدای فلانی بلند بشه.

از آنجا که خودم در گذشته به شدت علاقمند به این عادت بودم و بعد از آشنایی با مباحث تغییر زندگی شدت اینگونه رفتارها را در اطرافیانم مشاهده کردم مدت ها درباره این موضوع تحقیق کردم که چرا افراد همواره درباره مساله یا مشکلی که وجود ندارد یا قابل مشاهده و اندازه گیری نیست به دیگران اطلاع رسانی می کنند؟!

فردی که به دیگران اعلام می کند هر روز به موهای سفید سرم اضافه می شود واقعا از طریق شمارش موهای سفید به این نتیجه نرسیده است بلکه فقط احساس خودش را بیان می کند.

یا فردی که درباره ابتلا به بیماری یا خستگی و افسردگی و … به دیگران اطلاع رسانی می کند هیچ معیار سنجش یا آزمایشی انجام نداده است و فقط احساس خود را به دیگران منتقل می کند.

به این نتیجه رسیدم که این عادت یک راه ساده برای جلب توجه کردن است.

به این شکل فرد به دیگران اعلام می کند مراقب من باشید، به من توجه کنید، من نیاز به کمک و توجه دارم.

گله و شکایت

نیاز به جلب توجه

فردی که نیازمند جلب توجه اطرافیان است به این معنی است که مسئولیت زندگی و شرایط خودش را به عهده نگرفته است و از دیگران درخواست توجه و کمک دارد.

بسیاری از مسائل و مشکلاتی که برای انسانها رخ می دهد بر اساس پیشگویی است که آنها از مدت ها قبل درباره خود به دیگران اعلام کرده اند.

افرادی که اضافه وزن دارند به خوبی این موضوع را درک و تجربه کرده اند.

چقدر درباره چاق تر شدن خود با دیگران صحبت کرده ایم؟!

چقدر درباره لاغر نشدن خود به دیگران اطلاع داده ایم.

چقدر پس از لاغر شدن درباره دوباره چاق شدن به دیگران اطلاع داده ایم.

همه افراد چاق پیشگوهای ماهری درباره آینده وضعیت جسمانی خود هستند.

هر بار که برای لاغر شدن از طریق رژیم یا ورزش اقدام می کردم از همان روز اول به همه می گفتم که می دونم که لاغر نمی شم ولی می خوام این روش رو هم امتحان کنم.

در مواردی هم که با تلاش و رنج فراوان مقداری کاهش وزن و سایز پیدا می کردم برای اینکه چند روز بعد بخاطر دوباره چاق شدن من را سرزنش نکنند خودم به همه اعلام می کردم که چه فایده این لاغری هفته بعد دوباره چاق می شم.

همیشه با اطمینان درباره دوباره چاق شدن و چاق تر شدن صحبت می کردم و همچنین همیشه با اطمینان درباره لاغر نشدن با دیگران صحبت می کردم.

در این شرایط انتظار لاغر شدن رویایی دست نیافتنی خواهد بود.

گله و شکایت

تغییر شرایط از تغییر کلام

برای تغییر شرایط زندگی خود باید از تغییر کلام و عادت گله و شکایت کردن شروع کنید.

در جلسات قبل درباره قدرت کلام توضیح مفصل داده شد اما در این جلسه به شکل عملی نحوه استفاده از قدرت کلام برای بهبود شرایط زندگی و تغییر عادت گله و شکایت کردن توضیح داده شده است.

هرگز از کلام خود برای شرح وضعیت نامناسب و بهم ریختگی های درونی خود استفاده نکنید.

فردی را مشاهده کردم که عادت دارد روزی ده ها بار اعلام می کند که خیلی احساس خستگی می کنم؟!

جالب اینکه بسیار آدم فعال و پرانرژی است و در طول روز کارهای زیادی را انجام می دهد اما بارها اعلام می کند که خیلی احساس خستگی می کند.

اعلام بارها این موضوع سبب می شود که نسبت به موضوعات ساده با بی حوصلگی برخورد کند و همیشه احساس کلافه بودن و گله و شکایت از زندگی دارد.

باید برنامه ذهنی خود درباره صحبت کردن با دیگران درباره شرایط تان را اصلاح کنید.

اگر حتی بی حوصله هستید نیازی نیست به دیگران اعلام کنید. آن را مانند یک راز نزد خود نگه دارید.

اگر خسته هستید نیازی نیست به دیگران درباره خسته بودنتان چیزی بگویید. این یک وضعیت شخصی و محرمانه باید باشد.

اگر موضوعی ذهن شما را درگیر کرده و احساس بی حوصلگی یا افسردگی می کنید نباید درباره وضعیت خود به دیگران اطلاع رسانی کنید. شما حق ندارید ضعف های لحظه ای و زودگذر خود را به دیگران اعلام کنید.

علاوه بر اینکه درباره شرایط خودتان نباید با دیگران صحبت کنید اگر اطرافیان شما صحبتی درباره شرایط خود با شما کردند صحبت آنها را تایید نکنید و عبارتی به کار ببرید که خلاف نظر آنها باشد.

مثلا اگر فردی به شما اعلام کرد که احساس خستگی می کند به جای تایید کردن،‌ به او پیشنهاد دهید دوش بگیرد تا سرحال شود یا از او دعوت کنید چند دقیقه بشیند و با یک استیکان چای او را به گذر از این مرحله ذهنی هدایت کنید.

هرچقدر بیشتر درباره خستگی و ناامیدی و مشکلات گله و شکایت کنید بیشتر درگیر این شرایط خواهید شد بنابراین تغییر را از کلام خود آغاز کنید تا جهان هم روی دیگر سکه را به شما نشان دهد.

هرچقدر بیشتر درباره چاقی گله و شکایت کنید، از ریخت افتاده تر خواهید شد و انتظار چاقی در ذهن شما قوی تر می شود.

این الگوی گفتاری را به خاطر بسپارید:

درباره آنچه هست صحبت نکنید،‌ درباره آنچه می خواهید صحبت کنید.

  • هر روز سلامت تر و زیباتر می شوم.
  • هر روز متناسب تر می شوم.
  • هر روز احساس شادی من بیشتر می شود.
  • هر روز اوضاع زندگی من بهبود پیدا می کند.
  • هر روز ذوق و شوق و امید زندگی در من افزایش پیدا می کند.
  • هر روز اتفاقات عالی در زندگی را تجربه می کنم.
  • هر روز انتظار یک روز عالی دیگر از زندگی را دارم.

همیشه در ذهن تان و از طریق کلام، خودتان را تشویق کنید. درباره بهبود شرایط و عالی پیش رفتن زندگی صحبت کنید.

با زندگی تان درباره شکست صحبت نکنید بلکه همیشه انتظار پیروزی و موفقیت از زندگی داشته باشید.

خداوند به انتظار شما از زندگی تان پاسخ می دهد. او بدون قضاوت کردن و در نظر گرفتن خیر و صلاح تان،‌ آنچه در ذهن و کلام شما درباره زندگی تان جاری می شود را به واقعیت تبدیل می کند.

مراقب کلام خود باشید و گله و شکایت نکنید.

اخطار

تمرین:

۱- چقدر عادت دارید یا داشته اید درباره شرایط خود برای دیگران گله و شکایت کنید؟

۲- اگر عادت داشتید از تکه کلامی خاص (خیلی خسته ام) برای شرح وضعیت خود به دیگران استفاده کنید درباره آن شرح دهید.

۳- اطرافیان شما از چه تکه کلام هایی برای شرح وضعیت خود استفاده می کنند؟

۴- عملکرد شما درباره جلب توجه کردن چگونه است؟ نیاز به جلب توجه دیگران را از طریق گله و شکایت کردن انجام می دهید؟

۵- برای تغییر کلام و عادت گله و شکایت کردن چه تغییراتی در گفتار و عملکرد خود باید ایجاد کنید.


دوره آموزشی (بیداری در آرامش) قدم بعدی برای تجربه آگاهانه زندگی با کمک خداوند در زندگی می باشد.

آرامش در بیداری

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 3.77 از 26 رای

https://tanasobefekri.net/?p=42972
برچسب ها:
20 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زینب ندرلو
      1403/02/10 13:16
      مدت عضویت: 350 روز
      امتیاز کاربر: 5385 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 381 کلمه

      به نام خدا  

      وقتی این جلسه رو خوندم متوجه این عادت در خودم شدم که چقدر جاها که حتی من متوجه نبودم داشتم گله و شکایت میکردم  

      چقدر این عادت در من قدرت گرفته دخترم یکم شلوغ کنه کلی گله و شکایت میکنم از وضعیت خستگی چقدر برای دیگران میگفتم  

      ا. اتفاقاتی که نیافتاده چقدر گله و شکایت میکردم و من با این کار داشتم اتفاقات بد رو جذب میکردم  

      چند مدت پیش تصمیم گرفتیم معازه ای که داریم رو باز کنیم با همون امکانات و شرایطی که داریم سرمایه زیادی نداشتیم همسرم برای خرید رفت و خوب اون چیزیکه می‌خواستیم رو نخرید یعتی با کیفیتی که مد نطر داشتیم چون تجربه ای نداشتیم یکم انگار اولش آزمون و خطا بود بعد من چون یکم با قانون آشنایی داشتم مدام همسرم رو سرزنش میکردم و مقصر میدونستم  

      بعد از مدتی داشتم با مادرم تلفنی حرف میزدم متوجه شدم من چقدر ر میخام با این کار خودمو قربانی نشون بدم که اگه کارهای مغازه خوب پیش نمیره همش تقصیرهمسرمه میگفتم من بهش گفتم ولی اون گوش نکرد اینجا بود که یه زنگ خطر تو گوشم خورد که تو چون مسئولیت رو نمیخای قبول کنی شوهرت رو مقصرمیدونی  

      طبق قانون هر اتفاقی تو زندگی ما رخ میده بخاطر فرکانس های خودمون  

      پس اگر من دارم چیزیرو تجربه میکنم فرکانسش رو فرستادم دارم به اون چیز توجه میکنم  

      توجه من به اشتباهات و گله و شکایت کردن در موردش باعث می‌شد این موارد تو زندگیم گسترش پیدا کنه  

      آنقدر از خستگی خودم به دیگران میگفتم که حوصله بیرون رفتن ندارم به خودم اومدم دیدم هفته یه هفته بیرون نمیرم و هر وقت میخام برم بیرون میگم حسش نیست  

      همیشه از اینکه بچه ها خونه رو نامرتب میکنن به دوستام میگفتم و اونا هم میگفتن ای وای خونه ما هم نامرتب مگه بچه ها میزارن و به این ترتیب مرتب نبودن خونه زو مینداختم گردن بچه ها  

      وقتی امروز این مطالب رو خوندم متوجه شدم اصلا این بچه ها نبودن که عامل بهم ریختگی خونه بودن این خود من بودم وقتی روزانه با تلفن با مادر یا خواهرم حرف میزدم و میگفتم وای چقدر کار دارم بچه ها نمیزارن خونه تمیز بمونه که داشتم گله و شکایت میکردم  و توجه خودم رو می‌بردم رو ناخواسته  

      واقعا که هی میگذره بهتر درک میکنم من خودم مسئول زندگی ام هستم و به امید و کمک خدا سعی خودم رو میکنم که اول به صورت کلامی و بعد ذهنی این عادت مخرب رو کنار بزارم  

      ممنونم استاد خیل عالی بود

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم