اگر رویای لاغر شدن دارید باید عاشق لاغر شدن باشید. اگر فقط دوست دارید لاغر شوید هرگز لاغر نخواهید شد.
بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند دوست دارند لاغر شوند و حتی برای لاغر شدن از طریق برخی روش های لاغری اقدام می کنند اما هرگز لاغر نمی شوند چون با دوست داشتن لاغر شدن نمی توان لاغر شد.
فقط در صورتی لاغر می شوید که عاشق لاغر شدن باشید.
تفاوت دوست داشتن با عاشق بودن
35 سال از زندگی ام با چاقی گذشت و تنها چند سال است که به لطف خدای مهربان در شرایط متفاوتی هستم. بنابراین شرایط دنیای چاق ها را به خوبی درک می کنم و زبان چاقی را به خوبی می شناسم و از طرفی با دنیای لاغرها آشنایی زیادی پیدا کرده ام.
هدف من در سرزمین لاغرها ترویج افکار و باورهایی است که به شکل ساده تری ما را در مسیر لاغر شدن هدایت کند و به اشتراک گذاشتن این آگاهی با افرادی است که عاشق لاغر شدن هستند و حاظرند برای رسیدن به عشق خود قدم در مسیر تغییر کردن بگذارند.
همه ما می دانیم که در هر موضوعی در جهان هستی افرادی در سطح متوسط و عده ای در سطح عالی هستند.
به عنوان مثال انسانهای زیادی دوست دارند آواز بخوانند اما فقط عده کمی در این زمینه پیشرفت کرده و مانند استاد شجریان اسطوره می شوند.
عده زیادی از انسانها دوست دارند فوتبال بازی کنند اما عده کمی از آنها مانند مسی، رونالدو، زیدان و … در جهان فوتبال شاخص و ماندگار می شوند.
تفاوت اختلاف بین نتایج افراد علاقمند به یک موضوع و افرادی که عاشق آن موضوع هستند چیست؟
تنها دو عامل سبب اختلاف بین افراد در کسب نتیجه از یک موضوع می شود:
۱- عاشق آن موضوع هستند
۲- شور و شوق یادگیری و ادامه دادن دارند
افرادی که دوست دارند به فلان موفقیت برسند تنها تا سطح متوسط پیش می روند اما افرادی که عاشق رسیدن به آن موفقیت هستند شرایط بسیار متفاوتی را تجربه می کنند.
در مورد چاقی و لاغری هم دقیقا سیستم عملکرد انسانها به همین شکل است.
عده ای دوست دارند چاق شوند و برای چاق شدن تلاش می کنند اما هرگز چاق نمی شوند.
در مقابل عده ای هستند که به خاطر داشتن افکار و نگرش های اشتباه درباره چاق شدن بدون اینکه بدانند عاشق چاقی هستند و به راحتی چاق و چاق تر می شوند.
نکته جالب توجه این است که این افراد همواره تلاش می کنند که چاق تر نشوند اما هرگز موفق نخواهند شد در مقابل عشق به چاق شدن در وجود خود مقاومت کرده و مانع چاق شدن جسمشان شوند.
بسیار اهمیت دارد که تفاوت بین دوست داشتن و عاشق بودن را درک کنید.
- افرادی که لاغر هستند و دوست دارند مقداری چاق شوند هرگز به خواسته خود نمی رسند چون عاشق چاق شدن نیستند.
- افرادی که چاق هستند و دوست دارند لاغر شوند نیز هرگز به خواسته خود نمی رسند چون آنها هم عاشق لاغر شدن نیستند.
به تشابه نتیجه نگرفتن افراد لاغر و افراد چاق برای تغییر وضعیت خود توجه کنید. تنها موضوع مشترک بین این دو گروه که مانع نتیجه گرفتن آنها می شود نبود عاشقی است.
آنها عاشق خواسته خود نیستند و فقط دوست دارند به خواسته خود برسند.
اهمیت عاشق لاغر شدن بودن
دوست داشتن در سطح فکر انجام می شود اما عاشق بودن در عمق وجود ما و در ضمیر ناخودآگاه ما ایجاد می شود.
آنهایی که دوست دارند به موفقیت برسند از ابتدا تصمیم می گیرند به چه موفقیتی باید دست پیدا کنند و بر مبنای هدف خود شروع به تلاش کردن می کنند و برخی از آنها نیز به هدفشان می رسند اما فردی که عاشق موفقیت در موضوع مورد علاقه اش می باشد دیگر حد و مرز برای موفقیت تعیین نمی کند و تا جایی که بتواند در مسیر مورد علاقه اش حرکت می کند و پیش می رود.
این تفاوت افرادی است که عاشق موضوعی هستند با افرادی که فقط آن موضوع را دوست دارند.
در مورد لاغر شدن هم دقیقا روال موفقیت به همین شکل است.
افرادی که چاق هستند به دو دسته تقسیم می شوند:
گروه اول: افرادی است که دوست دارند لاغر شوند.
گروه دوم: افرادی که عاشق لاغر شدن هستند.
نتیجه این دو گروه با هم بسیار متفاوت است.
گروه خود را انتخاب کنید
اگر اضافه وزن دارید و به فکر لاغر شدن هستند باید ابتدا باید گروه خود را انتخاب کنید.
دوست دارید لاغر شوید؟ یا عاشق لاغر شدن هستید؟
مسیری که برای لاغر شدن در پیش می گیرید در کسب نتیجه نهایی شما بسیار تاثیرگذار است.
تفاوت دوست داشتن با عاشق لاغر شدن
فردی که دوست دارد لاغر شود با اشتیاق و انگیزه عالی قدم در مسیر لاغری با ذهن می گذارد.
این مسیر درست است که صاف و ساده و بدون دست انداز است اما از نظر شرایط جوی، همیشه عالی نیست.
- ممکن است تندباد افکار منفی جریان پیدا کند.
- شاید بارش های سنگین نجواهای منفی ذهن شروع شود.
- در مواردی حتی خبرهایی شنیده شود که حکایت از چاق تر شدن فرد دارد.
- ممکن است مورد سرزنش و مسخره اطرافیان قرار بگیرد که چرا به فکر چاقی خود نیست.
مسیر لاغری با ذهن مهیاست اما شرایط جوی آن بستگی به افکار و فرمول های ذهنی فردی دارد که در این مسیر حرکت می کند.
فردی که دوست دارد لاغر شود در مواجه شدن به این شرایط جوی احساس ترس و ناامیدی می کند و ترجیح می دهد برای مدتی از مسیر حرکت خارج شده و در کنار مسیر توقف کند.
او یادگیری و استفاده از محتوای آموزشی را رها می کند و به ملاحظه شرایط جوی مشغول می شود.
پس از مدتی شرایط بهتر می شود و دوباره شروع به حرکت می کند.
اما شرایط جوی خوب پایدار نیست و دوباره مساله دیگری ایجاد می شود.
او بار دیگر از مسیر حرکت خود به سمت لاغری خارج شده و در کنار مسیر متوقف می شود.
فردی که دوست دارد لاغر شود با هر بار تغییر شرایط جوی از مسیر خارج شده و متوقف می شود و در نهایت تصمیم می گیرد دیگر به حرکت خود ادامه ندهد چون نمی داند در ادامه مسیر با چه شرایط جوی برخورد خواهد کرد و ترس از مواجه شدن با آنچه در ذهن و پیرامونش درباره چاقی می گذرد سبب می شود که از مسیر لاغری با ذهن خارج شده و به دنبال مسیر دیگری برای لاغر شدن باشد.
برای تحقق رؤیای لاغری باید عاشق لاغر شدن باشید. در غیراینصورت به طریق مختلف ممکن است از مسیر خلق آرزوی خود خارج شوید.
این موضوع را بارها در فایل های مختلف آموزشی به شکل های مختلف بیان کرده ام که مراقب حرکت خود در مسیر لاغری با ذهن باشید.
در ادامه متن پیام دوست عزیزی که چند دقیقه قبل از نوشتن متن این فایل آموزشی برای من ارسال شده است را برای شما قرار می دهم.
پیام هنرجوی لاغری با ذهن
“سلام آقای عطارروشن من دو سال پیش دوره رو تهیه کردم دریغ از یک گرم کاهش وزن. خدا میدونه با هزار امید با صرف هزینه زیاد و وقت گرانبها، تمام تلاشم رو کردم اما دوره جز اعصاب داغون و اضافه وزن بیشتر چیزی برام نداشت.
شاید چیزهای زیادی شنیده باشم ولی هیچ تغییری فیزیکی در من ایجاد نکرد این روش هم به اندازه همون رژیم ها زجر آوره ولی خوبی رژیم ها اینه که لااقل به صورت مقطعی یه تغییر چشمگیری رو با چشم خودت میبینی”
درباره این نوشته توضیح نمی دهم و پیشنهاد می کنم خودتان نوشته این دوست عزیز را با آنچه تاکنون از لاغری با ذهن درک و تجربه کرده اید تحلیل کنید.
جهت اطلاع بیشتر تعدادی دیگر از پیام های دریافتی از طرف این دوست عزیز را قرار می دهم تا روند حرکت ایشان در مسیر لاغری با ذهن برای شما واضح تر شود.
این پیام 5 ماه قبل از متن بالا ارسال شده است:
“سلام استاد گرامی شب شما بخیر
استاد یه سوال که از اول چالش برام پیش اومد اینه که هدف چالش اینو نخوردم اینه که مثلا من شکلات تلخ رو با چای خیلی دوست دارم و یکی از دلایل خوردن چای شکلات تلخ هستش اگر نباشه به اجبار با قند میخورم و میدونم که منظور از این چالش تغییر رفتار و کم کردن تکرار یه رفتار با روش دوستی با رفتار و در نهایت به صورت خوشایندی تغییر رفتاره
حالا من نه دوست دارم چای خوردن رو ترک کنم ونه شکلات تلخ رو خوب چه اشکالی داره من به جای قند از شکلات استفاده کنم چون اولویتم که شکلات هست نباشه قطعا قند مصرف میکنم و وقتی به اندازه نیازم و نه در زمان سیری مصرف کنم ایرادش چیه؟ دوست ندارم رفتاری رو انجام بدم که به نظرم تحمیلی بیاد.
خوشبختانه من رفتارهایی رو که زیاد وابستشون نبودم با خوشحالی ترک کردم ولی این یکی رو واقعا نمیتونم.
ببخشید نمیدونم منظورم رو رسوندم یانه
مگر نه اینکه در لاغری با ذهن میتونیم همه چی به اندازه نیاز مصرف کنیم و مواد غذایی قدرت چاق کنندگی ندارن و این ما هستیم که با مصرف بی رویه بهش قدرت میدیم اینها سوالاتی هست که ذهنم رو درگیر کرده سپاسگزارم 🌹”
این پیام سه ماه قبل از پیام قبلی ارسال شده است:
” استاد دلایل زیادی رو با توجه به درسهایی که از شما یاد گرفتم مد نظرم هست و سعی میکنم که اون موانع رو به ذهنم یاداوری کنم و رفعش کنم و همچنان امیدوارم البته منفی باف مدام میگه مثلا این مدت چکار کردی که هر دفعه میخوای درستش کنی
گاهی هم یکی از اطرافیان در مورد چاقی من نظری میده بدون اینکه خودم چیزی گفته باشم
مثلا میبینن من غذام خیلی کمه فکر میکنن من بازم رژیم دارم و میگن بی خودی تلاش نکن تو همینی که هستی خودت رو عذاب نده قیافت همین شکلیه عوض نمیشه
منم تو ذهنم میگم این یه کرمه که میخواد جوانه تازه روییده منو از بین ببره
ولی باز کار خودش رو روی روان من انجام میده ولی از اونجایی که طبق باورهای قبلی اولین دلیل اضافه وزن رو غذا میدونیم
لطمه باور های غلط وحرف دیگران رو زیاد قوی نمیدونیم و شاید دست کم میگیریم”
این پیام چند روز قبل از پیام قبلی ارسال شده:
“سلام وقت شما بخیر
راستش نخواستم دوباره به شما پیام تکراری بدم ولی از سر نومیدی و از انجایی که صحبت با شما همیشه برایم از یاس بیشتر منو باز میداره باز هم پیام دادم
چون واقعا در ایراد کار خودم ماندم و دوباره دچار اضافه وزن شدم
در این یکسال و نیم کم نکرده بودم ولی اضافه وزن هم پیدا نکرده بودم
اما حالا دچار مقداری اضافه شدم البته نمیدونم چقدر از سایز لباسهایم مشخصه 😥
ولی این را میدانم که از خوردن و مواد غذایی نیست دلیل دیگری دارد
حالا اگر به همان منوال وزنم ثابت بود دنبال دلیل خاصی نمیگشتم وحس خوبی داشتم وامیدوار بودم
ولی با اینکه میلم به خوردن کمتر شده ولی وزنم اضافه شده منو حسابی گیج کرده خواهش میکنم کمکم کنید با هزار امید و آرزو وارد دوره شدم البته دوره مزایای بسیار زیادی برای من داشته که همیشه دعا گوی شما هستم
ممنون از پاسخگویتون”
این پیام سه ماه قبل از پیام قبلی ارسال شده است:
“سلام استاد
من متاسفانه اوائل قدرت رو به دوره داده بودم و منتظر معجزه بودم و بعدا درک کردم همه چی دست خودمه
این ایراد رو برطرف کردم ولی از اون طرف هم اگه من بخوام برای هر مانعی یکسال وقت بزارم نامید کننده اس
من نمیدونم چطور خود شما ودوستان دیگه این قدر زود به نتیجه رسیدین
به حرف شما اعتماد دارم ادامه میدم ان شالله بعدا نتیجه رو خدمتتون عرض میکنم
در گوش کردن به فایلها وعمل به اونها سعی کردم استمرار داشته وتمرکز کنم
تغییرات مثبت زیادی داشتم و خیلی از عادات بدم رو کم کردم ولی نمیدونم کی به شروع تغییرات جسمی میرسم این یکسال بدون تغییر جسمی سپری شد”
این پیام چند روز قبل از پیام قبلی ارسال شده است:
“سلام استاد شب شما بخیر
یه سوال از خدمتتون داشتم:
من از نظر خودم افکارم خیلی تغییر کرده و باورم هم در مورد اینکه من هم میتونم به تناسب اندام برسم بهتر شده و خوشبختانه وزنم هم اضافه نشده و دیگه ترس از خوردن ندارم و مهمتر از همه اینکه مجبور نیستم لقمه هام رو بشمارم
این خیلی برام ارزشمنده و تا گرسنه نباشم چیزی نمیخورم و به محض سیری دست از غذا می کشم
اینها تغییرات مثبتی هستش که بدست اوردم
ولی وزنم اصلا تکون نمیخوره
و حالا سوالم اینه که میتونم یه مدت از این فضا دور باشم و دیگه فایلا رو گوش نکنم و به طور کلی لاغری رو فراموش کنم تا ببینم نتیجه چی میشه و اون چیزهایی رو که یاد گرفتم ادامه بدم مرسی”
این پیام چندماه قبل از پیام قبلی ارسال شده:
” سلام استاد عزیز 🌸
در طول ده ماهی که با روش لاغری ذهنی اشنا شدم ادم دیگه ای شدم و نکات بسیار مثبت زیادی در زندگیم و همچنین در شیوه برخوردم با مواد غذایی بوجود اومده و از این بابت خداوند رو بسیار شاکرم که شما رو سر راهم قرار داد.
ولی متاسفانه فکر های مزاحم نمیزاره که در مسیر صحیح قرار بگیرم
قبل از دوره وزن من حدود ۹۰ کیلو بود با وجود اینکه در سالهای قبل من خودم رو از وزن ۱۰۰ کیلو به ۷۰ کیلو رسوندم و بودن در ایستگاه ۷۰ کیلو رو تجربه کردم ولی بعد از مدتی باز وزنم به ۹۰ کیلو رسید و همینطور موندم
حالا قسمت منفی باف مدام نجوا میکنه که بابا خودت هم میدونی چقدر جون کندی تا سی کیلو کم کنی الان میخوای این شکلی وزن کم کنی
بعدشم تو همین شکلی هستی با یه پایین تنه بزرگ مگه میشه اخه این چربیها از تو دور بشن
شانس درست و حسابی ام که نداری این چیزا برا بقیس ، البته بیشتر از همه این فکر اخری میاد سراغم
با وجود اینکه مثبت درونم فهمیده که شانس واین چیزا همش حرفه و مدام در مبارزه درونی با قسمت منفی و مثبت ذهنم هستم و تغییرات جسمی برام رخ نمیده واقعا درمونده شدم که چطور این فکرای مزاحم رو دور کنم از راهنماییتون ممنون”
نتیجه گیری
طی چند پیام ارسالی در طی حدود یک سال و نیم حرکت در مسیر لاغری با ذهن با طریق عملکرد و نتایج این دوست عزیز آشنا شدید.
نتیجه ایشان را با آنچه خود از مسیر لاغری با ذهن تاکنون درک کرده اید و تصاویر شگفتی سازان لاغری با ذهن و همچنین نوشته های دوستانی که از نتایج خود در قسمت دیدگاه های فایل های مختلف می نویسند مقایسه کنید.
به طور یقین به تفاوت نتیجه فردی که دوست دارد لاغر شود با فردی که می داند برای لاغر شدن باید عاشق باشد پی خواهید برد.
این موضوع مهم را در این جلسه مورد بررسی قرار گرفته است و امیدوارم با استفاده از این محتوای آموزشی تصمیم قاطع خود را بگیرید که می خواهید در کدام گروه برای حرکت به سمت لاغر شدن قرار بگیرید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای استفاده صحیح از این جلسه آموزشی ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و سپس به سوالات مطرح شده به شکل شرح انشایی در بخش نظرات این جلسه ثبت کنید.
برطرف کردن موانع لاغر شدن از مهمترین اهداف آموزش های لاغری با ذهن است. برای درک بهتر موانع لاغر شدن بر اساس توضیحات ویدیوی آموزشی به سوالات زیر جواب دهید.
- نگرش ما درباره موانع لاغر شدن چیست و چه موانعی در ذهنتان پیدا کرده اید؟
- چرا برای چاق تر شدن مانع ذهنی نداریم اما برای لاغر شدن با موانع ذهنی مواجه هستیم؟
در محتوای نوشتاری درباره تفاوت بین دوست داشتن و عاشق لاغر شدن بودن توضیح داده شد. با توجه به این موضوع به سوالات زیر پاسخ دهید.
- تا کنون دوست داشته اید لاغر شوید یا عاشق لاغر شدن بوده اید.
استفاده از روش های لاغری مختلف باعث شده است که عاشق لاغری شوید یا احساس تنفر از لاغری در شما ایجاد کرده است.
- لاغری با ذهن چگونه به شما کمک میکند تا عاشق لاغر شدن باشید؟
- درک و برداشت خود از محتوای نوشتاری و ویدیوی آموزشی را شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.24 از 59 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
روز ۵۷تکرار
سلام
من جزء دسته عاشقان تناسب اندام هستم از ۱۰سالگی دنبالش بودم،اوایل بخاطر سرزنش های پدرم شروع کردم به رژیم گرفتن ولی بعدها خودم میخواستم لاغر وخوش اندام باشم ،تلاش های زیادی انجام دادم اونم سالها
ولی الان مطمئنم عاشق لاغر شدن ولاغر ماندن هستم ،هر روز با فایل صبحگاهی شروع میکنم ،با صدای استاد ،سلام خدای بی همتا ،سلام دوستای متناسبم ? دونه دونه فایل هارو با ولع گوش میدم،سایتو میخونم،نظرمو مینویسم،ممکنه خوندن نظرات دوستان بهمراه نوشتن خودم گاهی ۱ساعت تا ۲ساعت طول میکشه ،اینا یعنی تو مسیر بودن،یعنی ساختن مسیرهای جدید لاغری ،یعنی توجه به لاغری،امروز میخواستم کاریو انجام بدم ولی میدونستم ممکنه به انجام تمریناتم لطمه بزنه انجامش ندادم والویتم تمریناتم هست،حواسم به چرایی خوردن هام هست،،حواسم به گرسنگی،سیری م هست ،حواسم هست روی آدم های چاق تمرکز نکنم،دیگه زیاد به غذا فکر نمیکنم فقط در حد اینکه مثلا غذا چی بپزم فکر میکنم ،با اینکه دستپخت خوبی دارم ولی دیگه کمتر بهش توجه میکنم ،اینا نشون میده هم عاشق لاغر شدنم هم عمل میکنم به هدفم و واقعا میخوام به متناسب شدن دائمی برسم من لایق داشتن بدن متناسب وسفت هستم،من لایق پوشیدن لباس های کوتاه وسفید وسایز کوچیک هستم من لایق داشتن اعتمادبنفس بدن خوش اندام هستم من لایق بهترین زندگی،بهترین رابطه،بهترین خونه،بهترین محل زندگی،بهترین اساتید ،بهترین وسلامترین بدن هستم
گام ۴۰ سلام وقت بخیر ممنونم از اینهمه تغییر و تحول در سایت استادبنظر خودم ،من عاشق متناسب شدن بودم و هستم ،کی میتونه مثل من سالها در راه لاغر شدن باشه و همچنان باشه ،پشت اینهمه تلاش حتما یه عشق و اشتیاق بزرگی هست که منو هل داده و هل میده در مسیر هدفم ،سالها رفتم و رفتم ،هر چند راهم درست نبود ولی با باورهای اون موقعم ،به اون مسیرها هدایت شدم ،اصلا اون زمانها چیزی به اسم یادگیری ذهن نبود یا به این صورت بولد نبود ،ولی من با پشتکار فراوان اون راه هار رفتم و اومدم تا الان که به مقصد رسیدم ،برای من گذشتن از اون مسیرها حتما لازم بوده تا به این نتیجه برسم که بهترین روش روشه لاغر شدن با ذهنهمن عاشق لاغر شدن بودم و هستم و تلاش مستمر داشتم و دارم ،مثلا برای کلاس رقص که میرم فقط دوسش دارم ،بنابراین تمرینات خاصی هم براش انجام نمیدم ،گاهی هفته ای یکبار در منزل تمرین میکنم ،ولی پارسال که بصورت مداوم تمرینش میکردم یه رشد بزرگی در اون داشتم ، رقصو بخاطر فضاش و حال و هواش میرم ،هدف خاصی ندارم ،میرم که هماهنگی بین ذهن و جسم و روحمو تجربه کنم و زمان هاییکه دارم یک رقصو طراحی و اجرا میکنم ممکنه ۲ ساعت مشغولش باشم و متوجه زمان و مکان نمیشم ،گاهی خوب تمرینش میکنم گاهی نه و این نشان دهنده عاشق نبودن منه در اون مسیر ،هر چند بازم به خودم افتخار میکنم که دست روی هر کاری میذارم حتما ادامه ش میدم و الان ۲ ساله بصورت مداوم در حال آموزش دیدن در این زمینه هستمبیشتر افرادی که اطراف من هستند دوست دارند که لاغر باشن ولی هیچ کدومشون راه هاییکه من رفتمو نرفتن ،فقط شکایت میکنن از شرایطشون ، حتی این سایتو بهشون معرفی کردم ولی بازم خبری ازشون نیست ،یعنی خواسته شون قوی نیست که منجر به عمل کردن بشه،در مورد گفتگوهای درونی هم که نجواها همیشه و همه جا در خدمت من هستن ،هر روز از جاهای مختلف میزنه و آروم نمیشینه ،در مسیر لاغر شدن که گاهی رگباری میزنه ،از یه جاییکه با گفتگوهای درونیم آشنا شدم ،تلاش کردم راه صحیح برخورد باهاشونو یاد بگیرم ،هر چند اعتراف میکنم هنوز هم نتونستم خیلی باهاشون کنار بیام وقتی هم شروع میکنن به تخریبم تا مرز له شدن میرسم ولی مجدد بیدار میشم و بهشون آگاه میشم ،به خودم مرتب میگم که من ذهنیت هام نیستم مراقب باش نیفتی تو چاه نجواهای منفی ذهن ،نجواها هم نشات گرفته از باورهای ما هستن پس نباید ازشون تاثیر بگیرمنوشته های این دوستمونو که میخوندم متوجه شدم که پر از ترس و نگرانی بوده و توجهش کاملا بر چاقی و نتیجه بوده اونم ناآگاهانه ،گاهی هم برای من پیش اومده که به حرف منفی بافم گوش کنم و چند ماهی حالمو بد کنه ولی من بازم در مسیر موندم ،همون نگرانی اینکه چرا لاغر نمیشم باعث میشه از مسیر دور بشیم ،از اون زمان که استاد گفتن زیاد سئوال نپرسید ،اجازه بدید خودتون به جواب ها میرسید ،منم سئوالی نپرسیدم و الان متوجه شدم که خودبخود جواب ها بمن رسیده و الان سئوال خاصی ندارم ،متوجه شدم که ساختن ذهنیت های جدید کار میبره ،زمان میبره ،باید صبر داشته باشم ،نباید مدام از عادت ها و رفتارهای قبلیم استفاده کنم ،وقتی منفی بافم میاد ازش تاثیر نگیرم ،مدام کارایی خودمو با دوستانم مقایسه نکنم ،اونا با یه ذهنیت هایی تو دوره هستن من یه شکل دیگه ای هستم ،فقط باشم ،در سکوت و آرامش به مسیرم ادامه بدم ،به خودم اعتماد کنم ،مگه یه شبه چاق شدم که میخوام ۱ ساله آبشون کنم ،سالها طول کشید تا چاق شدم ،حالا یکمی بیشتر با خودم راه بیام ،مدام ورودی های مناسب وارد ذهنم کنم ،مثل زمانیکه تو یه ظرفی آب کثیف داریم و میخواییم اون آبو تمیز کنیم ،باید انقدر آب تمیز روی اون آب کثیف بریزیم تا اون آب شفاف بشه ،باید اون کثیفی ها لبریز بشه و خالی بشه ،برای شفاف شدن خودمون وقت بذاریم ،احترام قائل بشیم و بعد نتایج یکی یکی وارد خواهند شد ،مثل گیتار زنی که ۲ سال مدام تمرین میکنه و بعد از اون ،هر آهنگی که دلش خواست مینوازهدقیقا اون عشق و اشتیاق سوزانی که در من بود ،با اومدنم در این دوره ها و درک کردن مطالب ،چنان انرژی از من آزاد کرد که باعث شد تمام روزها و لحظاتم پر از حال خوب بشه و با لذت در مسیر بمونم ،یعنی مسیر خوبیه ،چرا بخوام ازش فرار کنم ،اگر اینکارو انجام ندم خب چکار کنم؟ باید دوباره برگردم به خود قبلیم ،وقتی اینجا حالم خوبه ،وقتی دارم متفاوت از بقیه زندگی میکنم ، تمام اینها سوخت ادامه مسیرم میشن منکه در هر شرایطی تمریناتمو انجام میدم ،البته که نه با زور و فشار ،با حال خوب و از شنیدن این آگاهی ها لذت میبرم و در مسیر خودسازی بیشتر قرار میگیرممیدونم که با برداشتن موانع ذهنی ،که همون سنگ هایی هستند که در مسیر جریان خروشان رودخانه زدگی باعث تخریب رودخانه شدند ،مجدد جریان طبیعی سرشت من شروع خواهد شد و بدن من بسمت تمیز تر شدن ،زیباتر شدن قرار خواهد گرفت بازم خداوند را سپاسگذارم که وقتی من خواستم و آماده بودم این مسیر زیبا برایم نمایان شد
روز۵۷ تکرار
برای لاغر شدن باید عاشق باشید
سلام به همراهان قدرتمند و استاد گرامی ،خدارو شکر میکنم برای دیدن و لذت بردن از یک روز عالی دیگه
در تمام سالهاییکه دوست داشتم لاغر بشم با تمام تلاش هاییکه انجام میدادم ولی اعماق درونم عاشق چاق شدن بود و اجازه نمیداد من بصورت دائمی لاغر باشم
اعماق درونم همون برنامه ریزی های ذهن ناخوداگاهم بود که از کودکی در من دانلود شد ،در اون زمان هاییکه بچه بودم چاقی برای من حکم یک حفاظت و سپر دفاعی محسوب میشد
من بعد از ۲ تا خواهر نحیف و لاغر به دنیا اومده بودم که خانواده م تمام تلاششونو میکردن که من مثل اون خواهرهام لاغر نشم و خوشحال بودن که من تپل به دنیا اومده بودم برای همین به نقشه خودشون برای چاق نگه داشتن من ادامه دادن
اونا تا میتونستن از توپر بودن من تعریف میکردن ،از همه چیز خوردن و اشتهای من تعریف میکردن ،کلا راضی بودن که من تپل هستم و خدا میدونه چه چیزهایی در مورد چاقی گفتن که منم در کودکی همشونو ضبط کردم
ولی به تکرار میشنیدم که به خواهرام میگفتن فریده رو نگاه کنید همه چیز میخوره چقدرم سالمه اصلا دکتر نمیره ولی شما همش مریض هستید ،یاد بگیرید از فریده که حتی یک برگ از دفترچه بیمه ش پر نمیشه و من یادمه احساس قلدر بودن میکردم و بشدت با خواهرام کتک کاری داشتم
احساس میکردم گنده تر بودنم یک آپشنیه که میتونم حتی بچه های بزرگتر از خودمم بزنم و این کارو به تکرار با خواهرام مخصوصا یکیشون که لاغرتر بود انجام میدادم و باز هم احساس غرور میکردم که تونستم خواهر بزرگتر از خودمو بزنم و اشگشو در بیارم ،تازه بنده خدا ازم میترسید و همه خوراکی هاشو بمن میداد
میدونم اون حس های خوب اون زمان ها در من علاقه چاق بودنو تشدید کرده و دلم نخواسته از منطقه قدرتم خارج بشم مخصوصا که پدرم بشدت طرفدارم بود و در کنارش حس توانمندی بیشتری داشتم ،خلاصه یه عشق سوزانی در من بوده که من هیچ وقت از درون نخواستم که لاغر بشم
شاید از درون احساس میکنم اگر لاغر بشم بیمار میشم مثل خواهرام ،ناتوان میشم ،کسی ازم حساب نمیبره ،نمیتونم زور بگم ،قدرتم کم میشه یا عشق و توجه پدرمو از دست میدم
هر چی که هست خیلی سفت چسبیده به تفکرات همون موقع ها و هر چقدر من الان دوست دارم لاغر بشم ،کودک درونم دلش نمیخواد که از حوضه استحفاظی که دیگران براش ساختن خارج بشه و فکر میکنه در لاغری امنیت و لذت نیست
جالبه من از بچگی دوست داشتم پسر باشم شاید بخاطر اینکه خانواده م بشدت دختر گریز بودن و پسر دوست و از شانس بد مادرم ما برادری نداشتیم و کل خانواده پدری و مادریم از دخترها متنفر بودن و هنوزم هستن
منم یادمه اینهارو خوب متوجه شده بودم و تا سالها لباس های پسرونه میپوشیدم و رفتارهای پسرونه رو دوست داشتم و حتی با پدرم میرفتم محل کارش که پر بود از سرباز و مرد و من اونجا لذت میبردم ، حتی الان هم کارهای زنونه خیلی نمیپسندم و دوست ندارم در جمع های زنانه بشینم
من امنیت رو در مرد بودن باور کرده بودم و در نقش زن ها هیچ حس خوبی نداشتم و هنوزم خیلی ندارم که اونم برمیگرده به شنیده هایی که شنیدم ،برای همین علاقه شدیدی هم به کارهایی داشتم که پدرم انجام میداد و برام مهم بود که پدرم نظرش چی باشه
هر چند پدرم فقط تا دوران بچگی م دوست داشت من سالم و تپل باشم و بعد از اون سرزنش ها و تحقیرهاش بشدت شروع شد که بسیار آزار دهنده بود و دقیقا منو با سر از من منصبی که بهم داده بود زمین زد و من مونده بودم و اونهمه تضاد با چاقی و عوارضش که حالا باید چکار میکردم ،کاری که تا پارسالش خوب بود حالا بخاطرش سرزنشم میکردن و من در گرداب معلق بودن اسیر بودم
جالبه که من تا حتی ۵ سال پیش هم دوست داشتم برم دفاع شخصی یاد بگیرم که بتونم تو خیابون اگر کسی بهم حمله کرد با طرف مبارزه کنم و علاقه زیادی به کارهایی داشتم که بتونه قدرت منو نشون بده ،که حالا متوجه میشم همش بخاطر دیدن شدن بوده از بس که دلم میخواسته در بچگی دیده بشم ولی چونکه دختر بودم نتونستم به خانواده نشون بدم که دختر بودن بد نیست و نتونستم نظر اونهارو جلب کنم ،جذب کارهای عجیب و غریب میشدم
و حالا میخوام به کودکم بگم که عزیز من دیگه تو بچه نیستی که بخوایی خواهراتو بزنی و احساس قدرت در جسم گنده و تنومند نیست ،دیگه پدرت کنارت نیست که ببینه تو قوی هستی یا نه ،دیگه خانواده ای نیست که از دختر بودن تو بدشون بیاد
قرار نیست اگر متناسب باشی بیمار بشی تازه برعکس سالمتر خواهی بود ،زیباتر ،جوانتر ،شاداب تر ،جذاب تر ،دوست داشتنی تر ،خواستنی تر و به دل نشین تر خواهی شد
قرار نیست با چاق بودن توجهات رو جلب کنی ،میتونی با متناسب بودن و موفقیت هات به همه نشون بدی که میشه با قدرت ذهن ، زندگی رو هر جور که دلمون خواست تغییر بدیم و الگویی بشیم برای افرادی که مثل من سردر گم هستن
آره فریده عزیزم لاغر بودن همه جوره به نفع ماست ، پس بهتره قبول کنیم که لاغر و متناسب باشیم تا زندگی با کیفیتری داشته باشیم ،باور کن امنیت در لاغر بودنه عزیزم ،کسی نمیخواد به تو آسیبی برسونه که تو بخوایی از ترس، گنده و چاق بمونی که از خودت دفاع کنی ،بخدا لذت در لاغر بودنه
قشنگی در لاغر بودنه ،حتی پدرت هم الان بیشتر دوست داره تو لاغر باشی تا چاق ،زیبایی در لاغر بودنه ،میتونی لباس های زیبا و رنگی بپوشی ،اعتمادبنفست بالاتر میره ،همه دوست دارن با یه فرد متناسب رابطه داشته باشن ،بدن و جسمت قشنگتر و سالمتره ،جوانتری و همه جوره به نفعته
خدارو شکر میکنم که الان در ردیف عاشقان لاغری هستم و مستمر در مسیر در حال کندوکاو درونیاتم بسر میبرم و خدارو شکر با شناخت همین موانع ذهنی ،راه برای جریان طبیعی لاغر بودن باز میشه ،به چندتا از موانع زیرپوستی خودم اول کامنتم اشاره کردم که الان با شناسایی و نقضشون باید مسیر برام بازتر بشه
خدارو شکر میکنم که ۲ ساله در این مسیر هستم و خواهم بود تلاشم بر اینه که هر روز باشم و به ذهنم اطلاعات جدید برسونم ،حتی روزهایی که وقت نداشتم،مهمان داشتم یا بیرون بودم و نتونستم کامنتمو بنویسم ولی فایل همون روز گوش کردم و کامنتشو فرداش نوشتم
این برنامه هر روز منه نه فقط در دوره های لاغری با ذهن ،در دوره های مرتبط با مطالب ذهنی هم هر روز برنامه مشخصی برای تمریناتم دارم ،مثلا مسیر رفتن به هر جایی چه در ماشین چه پیاده چه با وسایل نقلیه دیگه من یا در حال فایل گوش کردن هستم یا دارم با خودم در مورد یک مانعی که شناسایی کردم حرف میزنم
نه اینکه به اجبار باشه نه من لذت میبرم از شناخت خودم و مسائل پیرامونم و یکی از کارهای مورد علاقم صحبت کردن در مورد آموزش های ذهنیه و همینطور تلاش میکنم که به آموزه هام عمل هم بکنم
من عاشق لاغر شدن هستم و برای رسیدن به خواستم تمام تلاش خودمو میکنم ،همونجوری که خدا هدایتم کرد در این مسیر تا آخرش هم حمایتم میکنه
سلام دوست عزیز
خدارو شکر کامنتم براتون مفید بوده ،بهتون تبریک میگم برای بودنتون در دنیای تغییر و رشد و براتون بهترین هارو آرزومندم🌷
سلام خانم رستگار عزیز همراه مسیر لاغری من
ممنونم از اینهمه انرژی پاکتون عزیزم ،شما خودتون عشق هستید که عشق و شادابی رو از من دریافت کردید 🥰
اون روز لایو استاد من خارج از تهران بودم و انتهای لایو من رسیدم منزل ،میدونید وقتی هم که میرسیم منزل ،در ابتدا کارهای زیادی برای انجام دادن داریم ،مثلا به اتاق بچه ها سر بزنیم، به آشپزخونه ووووو وقتی استاد گفتن اگر کسی دوست داره بیاد تو لایو ،انگار در من یک انرژی قوی بوجود اومد که برو ،باید بری لایو ،ذهنم میگفت تو این وضعیت که نمیتونی ،ولی در انتها اون نیروی درونی به ذهنم غلبه کرد و دکمه رکوئستو زدم ،من در حال اومدن به اتاقم بودم و لایو باز شد ،من معمولا برای لایوهای مشترکم با اساتیدم از قبل سه پایه برای گوشیم آماده میکنم که راحت و با فاصله متعادل با دوربینم بشینم ولی تو این لایو همچین فرصتی نداشتم و همونجوری وارد لایو شدم و بعدش از خودم پرسیدم چرا من فرستاده شدم به اون لایو ؟با اینکه اگر شرایط اون لحظم اوکی بود دوست داشتم برم لایو ،،و بعد از اون متوجه شدم که اون لایو باید اجرا میشد که افرادی که نیاز به یک انرژی برای حرکت دوباره دارن ،شروع کنن و برگردن به مسیر ،یجورایی امید و اطمینان در دل دوستان روشن بشه ،،،،خودم هم خوشحالم که در مسیر هستم و در کنار خوبانی مثل شما این راه زیبارو طی میکنم 🥰🌹
شما هم شاد و موفق باشید دوست همراهم
کامنتتون انقدر کامل ومفیده که انگار یکبار مطالبو دوره میکنیم
ممنونم