اگر رویای لاغر شدن دارید باید عاشق لاغر شدن باشید. اگر فقط دوست دارید لاغر شوید هرگز لاغر نخواهید شد.
بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند دوست دارند لاغر شوند و حتی برای لاغر شدن از طریق برخی روش های لاغری اقدام می کنند اما هرگز لاغر نمی شوند چون با دوست داشتن لاغر شدن نمی توان لاغر شد.
فقط در صورتی لاغر می شوید که عاشق لاغر شدن باشید.
تفاوت دوست داشتن با عاشق بودن
35 سال از زندگی ام با چاقی گذشت و تنها چند سال است که به لطف خدای مهربان در شرایط متفاوتی هستم. بنابراین شرایط دنیای چاق ها را به خوبی درک می کنم و زبان چاقی را به خوبی می شناسم و از طرفی با دنیای لاغرها آشنایی زیادی پیدا کرده ام.
هدف من در سرزمین لاغرها ترویج افکار و باورهایی است که به شکل ساده تری ما را در مسیر لاغر شدن هدایت کند و به اشتراک گذاشتن این آگاهی با افرادی است که عاشق لاغر شدن هستند و حاظرند برای رسیدن به عشق خود قدم در مسیر تغییر کردن بگذارند.
همه ما می دانیم که در هر موضوعی در جهان هستی افرادی در سطح متوسط و عده ای در سطح عالی هستند.
به عنوان مثال انسانهای زیادی دوست دارند آواز بخوانند اما فقط عده کمی در این زمینه پیشرفت کرده و مانند استاد شجریان اسطوره می شوند.
عده زیادی از انسانها دوست دارند فوتبال بازی کنند اما عده کمی از آنها مانند مسی، رونالدو، زیدان و … در جهان فوتبال شاخص و ماندگار می شوند.
تفاوت اختلاف بین نتایج افراد علاقمند به یک موضوع و افرادی که عاشق آن موضوع هستند چیست؟
تنها دو عامل سبب اختلاف بین افراد در کسب نتیجه از یک موضوع می شود:
۱- عاشق آن موضوع هستند
۲- شور و شوق یادگیری و ادامه دادن دارند
افرادی که دوست دارند به فلان موفقیت برسند تنها تا سطح متوسط پیش می روند اما افرادی که عاشق رسیدن به آن موفقیت هستند شرایط بسیار متفاوتی را تجربه می کنند.
در مورد چاقی و لاغری هم دقیقا سیستم عملکرد انسانها به همین شکل است.
عده ای دوست دارند چاق شوند و برای چاق شدن تلاش می کنند اما هرگز چاق نمی شوند.
در مقابل عده ای هستند که به خاطر داشتن افکار و نگرش های اشتباه درباره چاق شدن بدون اینکه بدانند عاشق چاقی هستند و به راحتی چاق و چاق تر می شوند.
نکته جالب توجه این است که این افراد همواره تلاش می کنند که چاق تر نشوند اما هرگز موفق نخواهند شد در مقابل عشق به چاق شدن در وجود خود مقاومت کرده و مانع چاق شدن جسمشان شوند.
بسیار اهمیت دارد که تفاوت بین دوست داشتن و عاشق بودن را درک کنید.
- افرادی که لاغر هستند و دوست دارند مقداری چاق شوند هرگز به خواسته خود نمی رسند چون عاشق چاق شدن نیستند.
- افرادی که چاق هستند و دوست دارند لاغر شوند نیز هرگز به خواسته خود نمی رسند چون آنها هم عاشق لاغر شدن نیستند.
به تشابه نتیجه نگرفتن افراد لاغر و افراد چاق برای تغییر وضعیت خود توجه کنید. تنها موضوع مشترک بین این دو گروه که مانع نتیجه گرفتن آنها می شود نبود عاشقی است.
آنها عاشق خواسته خود نیستند و فقط دوست دارند به خواسته خود برسند.
اهمیت عاشق لاغر شدن بودن
دوست داشتن در سطح فکر انجام می شود اما عاشق بودن در عمق وجود ما و در ضمیر ناخودآگاه ما ایجاد می شود.
آنهایی که دوست دارند به موفقیت برسند از ابتدا تصمیم می گیرند به چه موفقیتی باید دست پیدا کنند و بر مبنای هدف خود شروع به تلاش کردن می کنند و برخی از آنها نیز به هدفشان می رسند اما فردی که عاشق موفقیت در موضوع مورد علاقه اش می باشد دیگر حد و مرز برای موفقیت تعیین نمی کند و تا جایی که بتواند در مسیر مورد علاقه اش حرکت می کند و پیش می رود.
این تفاوت افرادی است که عاشق موضوعی هستند با افرادی که فقط آن موضوع را دوست دارند.
در مورد لاغر شدن هم دقیقا روال موفقیت به همین شکل است.
افرادی که چاق هستند به دو دسته تقسیم می شوند:
گروه اول: افرادی است که دوست دارند لاغر شوند.
گروه دوم: افرادی که عاشق لاغر شدن هستند.
نتیجه این دو گروه با هم بسیار متفاوت است.
گروه خود را انتخاب کنید
اگر اضافه وزن دارید و به فکر لاغر شدن هستند باید ابتدا باید گروه خود را انتخاب کنید.
دوست دارید لاغر شوید؟ یا عاشق لاغر شدن هستید؟
مسیری که برای لاغر شدن در پیش می گیرید در کسب نتیجه نهایی شما بسیار تاثیرگذار است.
تفاوت دوست داشتن با عاشق لاغر شدن
فردی که دوست دارد لاغر شود با اشتیاق و انگیزه عالی قدم در مسیر لاغری با ذهن می گذارد.
این مسیر درست است که صاف و ساده و بدون دست انداز است اما از نظر شرایط جوی، همیشه عالی نیست.
- ممکن است تندباد افکار منفی جریان پیدا کند.
- شاید بارش های سنگین نجواهای منفی ذهن شروع شود.
- در مواردی حتی خبرهایی شنیده شود که حکایت از چاق تر شدن فرد دارد.
- ممکن است مورد سرزنش و مسخره اطرافیان قرار بگیرد که چرا به فکر چاقی خود نیست.
مسیر لاغری با ذهن مهیاست اما شرایط جوی آن بستگی به افکار و فرمول های ذهنی فردی دارد که در این مسیر حرکت می کند.
فردی که دوست دارد لاغر شود در مواجه شدن به این شرایط جوی احساس ترس و ناامیدی می کند و ترجیح می دهد برای مدتی از مسیر حرکت خارج شده و در کنار مسیر توقف کند.
او یادگیری و استفاده از محتوای آموزشی را رها می کند و به ملاحظه شرایط جوی مشغول می شود.
پس از مدتی شرایط بهتر می شود و دوباره شروع به حرکت می کند.
اما شرایط جوی خوب پایدار نیست و دوباره مساله دیگری ایجاد می شود.
او بار دیگر از مسیر حرکت خود به سمت لاغری خارج شده و در کنار مسیر متوقف می شود.
فردی که دوست دارد لاغر شود با هر بار تغییر شرایط جوی از مسیر خارج شده و متوقف می شود و در نهایت تصمیم می گیرد دیگر به حرکت خود ادامه ندهد چون نمی داند در ادامه مسیر با چه شرایط جوی برخورد خواهد کرد و ترس از مواجه شدن با آنچه در ذهن و پیرامونش درباره چاقی می گذرد سبب می شود که از مسیر لاغری با ذهن خارج شده و به دنبال مسیر دیگری برای لاغر شدن باشد.
برای تحقق رؤیای لاغری باید عاشق لاغر شدن باشید. در غیراینصورت به طریق مختلف ممکن است از مسیر خلق آرزوی خود خارج شوید.
این موضوع را بارها در فایل های مختلف آموزشی به شکل های مختلف بیان کرده ام که مراقب حرکت خود در مسیر لاغری با ذهن باشید.
در ادامه متن پیام دوست عزیزی که چند دقیقه قبل از نوشتن متن این فایل آموزشی برای من ارسال شده است را برای شما قرار می دهم.
پیام هنرجوی لاغری با ذهن
“سلام آقای عطارروشن من دو سال پیش دوره رو تهیه کردم دریغ از یک گرم کاهش وزن. خدا میدونه با هزار امید با صرف هزینه زیاد و وقت گرانبها، تمام تلاشم رو کردم اما دوره جز اعصاب داغون و اضافه وزن بیشتر چیزی برام نداشت.
شاید چیزهای زیادی شنیده باشم ولی هیچ تغییری فیزیکی در من ایجاد نکرد این روش هم به اندازه همون رژیم ها زجر آوره ولی خوبی رژیم ها اینه که لااقل به صورت مقطعی یه تغییر چشمگیری رو با چشم خودت میبینی”
درباره این نوشته توضیح نمی دهم و پیشنهاد می کنم خودتان نوشته این دوست عزیز را با آنچه تاکنون از لاغری با ذهن درک و تجربه کرده اید تحلیل کنید.
جهت اطلاع بیشتر تعدادی دیگر از پیام های دریافتی از طرف این دوست عزیز را قرار می دهم تا روند حرکت ایشان در مسیر لاغری با ذهن برای شما واضح تر شود.
این پیام 5 ماه قبل از متن بالا ارسال شده است:
“سلام استاد گرامی شب شما بخیر
استاد یه سوال که از اول چالش برام پیش اومد اینه که هدف چالش اینو نخوردم اینه که مثلا من شکلات تلخ رو با چای خیلی دوست دارم و یکی از دلایل خوردن چای شکلات تلخ هستش اگر نباشه به اجبار با قند میخورم و میدونم که منظور از این چالش تغییر رفتار و کم کردن تکرار یه رفتار با روش دوستی با رفتار و در نهایت به صورت خوشایندی تغییر رفتاره
حالا من نه دوست دارم چای خوردن رو ترک کنم ونه شکلات تلخ رو خوب چه اشکالی داره من به جای قند از شکلات استفاده کنم چون اولویتم که شکلات هست نباشه قطعا قند مصرف میکنم و وقتی به اندازه نیازم و نه در زمان سیری مصرف کنم ایرادش چیه؟ دوست ندارم رفتاری رو انجام بدم که به نظرم تحمیلی بیاد.
خوشبختانه من رفتارهایی رو که زیاد وابستشون نبودم با خوشحالی ترک کردم ولی این یکی رو واقعا نمیتونم.
ببخشید نمیدونم منظورم رو رسوندم یانه
مگر نه اینکه در لاغری با ذهن میتونیم همه چی به اندازه نیاز مصرف کنیم و مواد غذایی قدرت چاق کنندگی ندارن و این ما هستیم که با مصرف بی رویه بهش قدرت میدیم اینها سوالاتی هست که ذهنم رو درگیر کرده سپاسگزارم 🌹”
این پیام سه ماه قبل از پیام قبلی ارسال شده است:
” استاد دلایل زیادی رو با توجه به درسهایی که از شما یاد گرفتم مد نظرم هست و سعی میکنم که اون موانع رو به ذهنم یاداوری کنم و رفعش کنم و همچنان امیدوارم البته منفی باف مدام میگه مثلا این مدت چکار کردی که هر دفعه میخوای درستش کنی
گاهی هم یکی از اطرافیان در مورد چاقی من نظری میده بدون اینکه خودم چیزی گفته باشم
مثلا میبینن من غذام خیلی کمه فکر میکنن من بازم رژیم دارم و میگن بی خودی تلاش نکن تو همینی که هستی خودت رو عذاب نده قیافت همین شکلیه عوض نمیشه
منم تو ذهنم میگم این یه کرمه که میخواد جوانه تازه روییده منو از بین ببره
ولی باز کار خودش رو روی روان من انجام میده ولی از اونجایی که طبق باورهای قبلی اولین دلیل اضافه وزن رو غذا میدونیم
لطمه باور های غلط وحرف دیگران رو زیاد قوی نمیدونیم و شاید دست کم میگیریم”
این پیام چند روز قبل از پیام قبلی ارسال شده:
“سلام وقت شما بخیر
راستش نخواستم دوباره به شما پیام تکراری بدم ولی از سر نومیدی و از انجایی که صحبت با شما همیشه برایم از یاس بیشتر منو باز میداره باز هم پیام دادم
چون واقعا در ایراد کار خودم ماندم و دوباره دچار اضافه وزن شدم
در این یکسال و نیم کم نکرده بودم ولی اضافه وزن هم پیدا نکرده بودم
اما حالا دچار مقداری اضافه شدم البته نمیدونم چقدر از سایز لباسهایم مشخصه 😥
ولی این را میدانم که از خوردن و مواد غذایی نیست دلیل دیگری دارد
حالا اگر به همان منوال وزنم ثابت بود دنبال دلیل خاصی نمیگشتم وحس خوبی داشتم وامیدوار بودم
ولی با اینکه میلم به خوردن کمتر شده ولی وزنم اضافه شده منو حسابی گیج کرده خواهش میکنم کمکم کنید با هزار امید و آرزو وارد دوره شدم البته دوره مزایای بسیار زیادی برای من داشته که همیشه دعا گوی شما هستم
ممنون از پاسخگویتون”
این پیام سه ماه قبل از پیام قبلی ارسال شده است:
“سلام استاد
من متاسفانه اوائل قدرت رو به دوره داده بودم و منتظر معجزه بودم و بعدا درک کردم همه چی دست خودمه
این ایراد رو برطرف کردم ولی از اون طرف هم اگه من بخوام برای هر مانعی یکسال وقت بزارم نامید کننده اس
من نمیدونم چطور خود شما ودوستان دیگه این قدر زود به نتیجه رسیدین
به حرف شما اعتماد دارم ادامه میدم ان شالله بعدا نتیجه رو خدمتتون عرض میکنم
در گوش کردن به فایلها وعمل به اونها سعی کردم استمرار داشته وتمرکز کنم
تغییرات مثبت زیادی داشتم و خیلی از عادات بدم رو کم کردم ولی نمیدونم کی به شروع تغییرات جسمی میرسم این یکسال بدون تغییر جسمی سپری شد”
این پیام چند روز قبل از پیام قبلی ارسال شده است:
“سلام استاد شب شما بخیر
یه سوال از خدمتتون داشتم:
من از نظر خودم افکارم خیلی تغییر کرده و باورم هم در مورد اینکه من هم میتونم به تناسب اندام برسم بهتر شده و خوشبختانه وزنم هم اضافه نشده و دیگه ترس از خوردن ندارم و مهمتر از همه اینکه مجبور نیستم لقمه هام رو بشمارم
این خیلی برام ارزشمنده و تا گرسنه نباشم چیزی نمیخورم و به محض سیری دست از غذا می کشم
اینها تغییرات مثبتی هستش که بدست اوردم
ولی وزنم اصلا تکون نمیخوره
و حالا سوالم اینه که میتونم یه مدت از این فضا دور باشم و دیگه فایلا رو گوش نکنم و به طور کلی لاغری رو فراموش کنم تا ببینم نتیجه چی میشه و اون چیزهایی رو که یاد گرفتم ادامه بدم مرسی”
این پیام چندماه قبل از پیام قبلی ارسال شده:
” سلام استاد عزیز 🌸
در طول ده ماهی که با روش لاغری ذهنی اشنا شدم ادم دیگه ای شدم و نکات بسیار مثبت زیادی در زندگیم و همچنین در شیوه برخوردم با مواد غذایی بوجود اومده و از این بابت خداوند رو بسیار شاکرم که شما رو سر راهم قرار داد.
ولی متاسفانه فکر های مزاحم نمیزاره که در مسیر صحیح قرار بگیرم
قبل از دوره وزن من حدود ۹۰ کیلو بود با وجود اینکه در سالهای قبل من خودم رو از وزن ۱۰۰ کیلو به ۷۰ کیلو رسوندم و بودن در ایستگاه ۷۰ کیلو رو تجربه کردم ولی بعد از مدتی باز وزنم به ۹۰ کیلو رسید و همینطور موندم
حالا قسمت منفی باف مدام نجوا میکنه که بابا خودت هم میدونی چقدر جون کندی تا سی کیلو کم کنی الان میخوای این شکلی وزن کم کنی
بعدشم تو همین شکلی هستی با یه پایین تنه بزرگ مگه میشه اخه این چربیها از تو دور بشن
شانس درست و حسابی ام که نداری این چیزا برا بقیس ، البته بیشتر از همه این فکر اخری میاد سراغم
با وجود اینکه مثبت درونم فهمیده که شانس واین چیزا همش حرفه و مدام در مبارزه درونی با قسمت منفی و مثبت ذهنم هستم و تغییرات جسمی برام رخ نمیده واقعا درمونده شدم که چطور این فکرای مزاحم رو دور کنم از راهنماییتون ممنون”
نتیجه گیری
طی چند پیام ارسالی در طی حدود یک سال و نیم حرکت در مسیر لاغری با ذهن با طریق عملکرد و نتایج این دوست عزیز آشنا شدید.
نتیجه ایشان را با آنچه خود از مسیر لاغری با ذهن تاکنون درک کرده اید و تصاویر شگفتی سازان لاغری با ذهن و همچنین نوشته های دوستانی که از نتایج خود در قسمت دیدگاه های فایل های مختلف می نویسند مقایسه کنید.
به طور یقین به تفاوت نتیجه فردی که دوست دارد لاغر شود با فردی که می داند برای لاغر شدن باید عاشق باشد پی خواهید برد.
این موضوع مهم را در این جلسه مورد بررسی قرار گرفته است و امیدوارم با استفاده از این محتوای آموزشی تصمیم قاطع خود را بگیرید که می خواهید در کدام گروه برای حرکت به سمت لاغر شدن قرار بگیرید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای استفاده صحیح از این جلسه آموزشی ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و سپس به سوالات مطرح شده به شکل شرح انشایی در بخش نظرات این جلسه ثبت کنید.
برطرف کردن موانع لاغر شدن از مهمترین اهداف آموزش های لاغری با ذهن است. برای درک بهتر موانع لاغر شدن بر اساس توضیحات ویدیوی آموزشی به سوالات زیر جواب دهید.
- نگرش ما درباره موانع لاغر شدن چیست و چه موانعی در ذهنتان پیدا کرده اید؟
- چرا برای چاق تر شدن مانع ذهنی نداریم اما برای لاغر شدن با موانع ذهنی مواجه هستیم؟
در محتوای نوشتاری درباره تفاوت بین دوست داشتن و عاشق لاغر شدن بودن توضیح داده شد. با توجه به این موضوع به سوالات زیر پاسخ دهید.
- تا کنون دوست داشته اید لاغر شوید یا عاشق لاغر شدن بوده اید.
استفاده از روش های لاغری مختلف باعث شده است که عاشق لاغری شوید یا احساس تنفر از لاغری در شما ایجاد کرده است.
- لاغری با ذهن چگونه به شما کمک میکند تا عاشق لاغر شدن باشید؟
- درک و برداشت خود از محتوای نوشتاری و ویدیوی آموزشی را شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.24 از 59 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام استاد .سپاسگزارم بابت این گام فوق العاده عالی. خداقوت بهتون. سلامت و عالی باشید.
چندتا نکته برای خودم:
✓رودخانه نعمت ها و خواسته ها جاریه
✓در هر جنبه از زندگی موانع شناسایی کنیم و برداریم
✓عاشق بودن یعنی رها نکردن. یعنی تحت تاثییر چیزی که تورو از ادامه دادن منصرف میکنه قرار نگیری
✓وقتی عاشق مسیری که داری میری نیستی، هر دلیل کوچیک و بزرگی باعث میشه جا بزنی.باعث میشه استمرار نداشته باشی. صبحا به عشق اون کار بیدار نمیشی.
✓وقتی عاشق مسیری هستی به عشق تجربه اون هر روز صبح از خواب بیدار میشی. هر اتفاقی بیفته ادامه میدی
✓وقتی کسی عاشق چیزیه حاضره در مسیر رسیدن به اون تغییر کنه، حاضره یسری چیزارو قربانی کنه. در مقابل هر چیزی که نا امیدش میکنه کور و کر میشه.
✓عاشق بودن، شور و اشتیاق یادگیری در ادم به وجود میاره. سختیارو اسون میکنه
✓دوست داشتن در سطح فکر انجام می شود اما عاشق بودن در عمق وجود ما و در ضمیر ناخودآگاه ما ایجاد می شود.
✓آنهایی که دوست دارند به موفقیت برسند از ابتدا تصمیم می گیرند به چه موفقیتی باید دست پیدا کنند و بر مبنای هدف خود شروع به تلاش کردن می کنند و برخی از آنها نیز به هدفشان می رسند اما فردی که عاشق موفقیت در موضوع مورد علاقه اش می باشد دیگر حد و مرز برای موفقیت تعیین نمی کند و تا جایی که بتواند در مسیر مورد علاقه اش حرکت می کند و پیش می رود.
•یه بخش بزرگی از موانع همین توجه هر روزه ی ما به شکلای مختلف به چاقیه. با گذشت زمان و ادامه دادن اموزشا کم کم دارم هر بار متوجه میشم که من به چه شکل هایی به چاقی توجه میکنم و حواسم نیست. مثلا همینکه روزی هزار بار جلوی اینه بدنمو بررسی میکردم و تمرکز میکردم رو اضافه وزن. مثلا هر بار لباس میپوشیدم برم ببرون از هزار زاویه خودمو چک میکردم که چاق نشونم میده نمیده چاق تر شدم نسبت به قبل،قبلا قشنگ تر تو تنم مینشست لباس.یا خیلی این عادت دارم هی صورتمو چک میکنم میگم پف کرده صورتم. خلاصه هی چشمم و تمرکزم روی چاقیه. حتی وقتی به اندام ایده الم رسیده بودم مدام با چشمم دنبال اضافه وزن و نازیبایی میگشتم تو بدنم و هی چک میکردم نکنه بدنم چاق تر شده باشه. واسه همینم من موقعی که در اون وضعیت بودم بازم از چاقی رنج میبردم.
موانع لاغری من :
_ساعت غذاخوردن مهمه. نباید تو طول شبانه روز هر دفعه یه چیزی بزاری دهنت. باید حتما فست باشی. وگرنه بدنت چربی سوزی نمیکنه.چاق هم میشی.
_مقدار غذایی که میخوری مهمه. مثلا جالبه یه کاسه تخمه برا من معیار خوبیه برای خوردن معقول.ولی همون بشه دوکاسه برام چاق کنندست. خب این یک کاسه رو کی گذاشته معیار؟ شاید تو خونه های دیگه اندازه کاسه هاشون اصن با ما فرق کنه. اینا کارای بی منطق ذهنه که تازه دارم متوجه میشم.
یعنی هرچیزی، هر ماده غذایی تو ذهن من ~اندازه خوب~ داره. اگر بیشتر اون بشه چاق کنندست. درصورتی که شاید برای یه ادم دیگه این اندازه ها تو ذهنش فرق کنه.
یا مثلا غذایی که میخوری اگر اضافه بیاد یعنی خوب به اندازه خوردی. بشقابت خالی میشه یعنی حسابی به خودت حال دادی و چاق میشی. یعنی همش ذهنم موقع خوردن گیر میده تا جایی که میتونی نخور.
پرخوری=چاقی. میدونم پرخوری مقصر نیست.
_تفکیک مواد غذایی: یسری موادغذایی چاق کننده ترن.یکسریاشون سالم ترن.یکسریاشون کربوهیدراتشون بالاست.
دیگه من ناخوداگاه تو انتخاب مواد غذایی بینشون تفاوت میزارم. هرچی انتخابم به اون گزینه سالم تر در ذهنم نزدیکتر باشه حسم بهتره هرچی انتخابم ناسالم تر باشه استرس و نگرانیم بیشتره.
_فقط وقتی فعالیت داری احتمال لاغرشدنت بالاست
_صبح تا شب نگاه من و توجه من رو جسممه. و خب به خاطر باورام کلی افکار منفی مرور میشه و یعنی این توجه مثبت نیست فقط توجه به ناخواسته هاست.
ودر علم ثابت شده نگاه ما روی هرچیزی میره انرژی اون چیز رو کلا تغییر میده. حالا من صبح تا شب با انرژی منفی نگاه میکنم به جسمم.
_خیلی فکر میکنم به اینکه اگر موقعیتی در اینده پیش بیاد مثلا مهمانی یا قراری ،من چاق شده باشم چیکار کنم.همین تجسم وضعیت چاق تره.
_خیلی همه چیز میندازم عقب و دوری میکنم ازشون با این دیدگاه که بزار لاغرتر بشم بعد.
_کلا خوراکی وارد خونه میشه یعنی تنقلات من ناخوداگاه میترسم و استرس میاد تو قلبم. یا غر میزنم چرا خریدن .
که البته جدیدا غر نمیزنم میگم نوش جونشون.دوس داشتن خریدن.و اگاه میشم به اون استرسه که از اون باوری میاد که تو پرخوری و نمیتونی جلوی خودتو بگیری و حالا زیاده روی میکنی. یه موقع هاییم مخصوص برامن میخرن که به خودم میگم بخام میخورم نخام نمیخورم.
_مدام این شک و دودلی هست که بخورم یا نخورم.
_از خبر مهمانی و بیرون رفتن خوشحال نمیشم و میخام دوری کنم ازشون.
✓ما برای چاق شدن موانع ذهنی نداریم چون تمام اطلاعات ما درباره طبیعی بودن چاق شدنه. کل اطلاعاتمون راجب اینه که همه چی مارو چاق میکنه و باعث چاقتر شدن ما میشه .میخاد غذاباشه مهمانی باشه بی تحرکی باشه مریض شدن باشه حتی. ما کلی باور داریم درباره چاقی. برای همین مانعی وجود نداره. همه چیز هل دهنده ما به سمت چاقیه. همه چیز مسیرو هموارتر کرده.
موانع لاغری ما دقیقا همون باورای چاقی ما هستند که راه چاقیو هموار کردن. ما چون خبری از مسیر لاغری نداریم چون اطلاعات و باوری نداریم نسبت به لاغری پس طبیعیه تو اون مسیر قدم بر نمیداریم. هر موقع هم میخایم مسیر لاغری پیش بگیریم انگار با یه کش وصلمون کردن به مسیر چاقی .محکم کشیده میشیم به همون مسیر قبلی.
اصلا انگار تو مسیر لاغری مانعی وجود نداره،فقط ما تا به حال تو این مسیر قدم نزاشتیم. چون اصلا ادرسشو نداشتیم. اطلاعاتی ازش نداشتیم. مسیرایی رفتیم که به اشتباه فکر میکردیم مسیر لاغرین.
_من میتونم بگم عاشق لاغری بودم چون سالهاست مدام رژیمم و اخرین رژیمم دو سه سال مداوم بود دیگه شده بود سبک زندگی من به چیزی جز اون فکر نمیکردم. هم این دو سه سال، هم چندین سال قبلش من دیگه باخانوادم همسفره نبودم. غذام جدا بود همیشه از اونا. میتونم بگم من سال ها بود اصلا غذای ایرانی که هر روز تو سفره هامونه نخوردم.مهمانی که میرفتم فقط چای تلخ.چقد تعارفت میکردن. همه مینشستن سر سفره من جدا ازونا مینشستم هیچی نمیخوردم. تا چند سال هرموقع هم بیرون میرفتم کافع رستوران یه امریکانو تلخ میخوردم و شیرینی که کنارش میاد لب نمیزدم. غذا جوجه سفارش میدادم بدون برنج یا سالاد سزار گریل اونم سسشو نمیخوردم تا میشد. تازه همونم حساس بودم چه موادی به اون جوجه زدن. من حتی سبزیجاتم فقط کلم و کاهو قبول داشتم .
و من تو رژیمم چیت دی نداشتم اصلا، اینکه یه روز هرچی میخام بخورم. روزی یک وعده غذا میخوردم مهم نبود گشنم میشد یا سردرد داشتم یا انرژی نداشتم.
یعنی چون عاشق لاغر شدن بودم،وقتی گفتن این راهشه من دیگه اون راهو ادامه دادم. ول نکردم.