فرمول های چاقی دستورالعمل هایی هستند که مغز به صورت فرمان عصبی صادر می کند و سبب واکنش های رفتاری در ما می شوند. این واکنش ها همان عادت های ما هستندکه باعث چاق شدن ما می شوند.
چاقی چیست؟
چاقی وضعیتی است که خودمان با لذت ایجادش کرده ایم و لاغر شدنی که از طریق محدودیت جسمی یا مصرف دارو ایجاد شود به دلیل اینکه مسیر لذتبخشی نیست نمی تواند ماندگار باشد و به راحتی به وضعیت قبلی بر می گردد.
لاغری با ذهن تنها روشی است که ماندگار است و تا زمانی که فرد بخواهد می تواند از این طریق در تناسب اندام باقی بماند.
از مزیت های روش لاغری با ذهن استفاده از فرمول های چاقی است، به طریقی که برنامه های ذهنی که سبب اضافه وزن شده است را شناسایی می کنیم.
سپس فرمول های لاغری را ایجاد و جایگزین فرمول های چاقی در آن برنامه می کنیم.
به همین دلیل متناسب شدن از این طریق بسیار راحت است، چون براساس مسیری است که ما برای چاق شدن طی کرده ایم، اما با تغییر مسیر حرکت به جای چاق تر شدن متناسب شدن را در پیش می گیریم.
تاثیر تمرکز بر چاقی و لاغری
تمرکز کردن یا توجه کردن، موضوع بسیار مهمی است که به راحتی باعث تقویت فرمول های چاقی و چاق تر شدن ما می شود.
دقت کنید توجه کردن مانند ابزاری است که می شود از آن برای انجام کارهای مفید استفاده کرد یا برای انجام کارهای مضر، این ما هستیم که انتخاب می کنیم در چه موردی از آن استفاده کنیم.
اگر به چاقی توجه کنیم به راحتی می توانیم چاق تر شویم و اگر به لاغری توجه کنیم به راحتی می توانیم لاغر شویم.
زمانی که به چاقی خود توجه می کنیم در واقع داریم صحیح بودن فرمول های چاقی ذهن خود را تایید می کنیم.
در حالی که در روند چاق شدن هیچگاه به لاغری توجه نمی کنیم چون آن را از دست داده ایم و خود را دور از آن می دانیم.
به همین علت توجه ما به لاغری به صورت حسرت لاغر شدن است. و حسرت لاغری داشتن به سادگی مانع لاغر شدن ما می شود. چون تمرکز ما برای چاقی خودمان بیشتر شده و باعث گسترش فرمول های چاقی ذهن می شود.
توجه به چاقی سبب تقویت احساس بد در ما می شود و احساس بد سبب ایجاد احساس ضعف بیشتر در ما نسبت به چاقی می شود، به عبارتی خود را مغلوب اضافه وزن می دانیم و به همین دلیل چاق تر شدن بسیار آسان می شود.
توجه به چاقی سبب اتخاذ تصمیماتی در زندگی می شود که در نهایت باعث گسترش فرمول های چاقی ذهن و پر رنگ تر شدن تصویری چاق تر از خودمان در ذهن میشود و از آنجایی که ذهن ما تصویری است تمام سعی خود را میکند تا جسم را مشابه تصویری که از خود در ذهن ایجاد کرده ایم برساند.و این کار را از طریق تقویت فرمولهای چاقی و ایجاد فرمول های جدید انجام می دهد.
چرا چاقی سریع تر از لاغری است
دلیل اینکه بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند معتقد هستند که روند چاق تر شدن آنها سریع تر شده است، توجه کردن به اضافه وزن است.
هرچه بیشتر به چاقی توجه کنید علاوه بر اینکه صحیح بودن فرمول های چاقی ذهن خود را تایید کرده اید باعث تضعیف روحیه و تشدید احساس ضعف و ناتوانی در برابر چاق تر شدن می شوید.
برای رهایی از توجه کردن به چاقی باید به مرور تصمیم هایی که به واسطه اضافه وزن گرفته ایم را تغییر دهیم و به گونه ای رفتار کنیم که گویی در تناسب اندام رویایی خود قرار داریم. به این ترتیب به مرور فرمول های چاقی ذهن ما کمرنگ می شوند.
این تغییرات در سطح فکر آغاز می شود و به مرور در تصمیمات روزمره ما نمایان می شود و باعث تغییر شخصیت ما از یک فرد چاق به فر متناسب می شود.
این تغییرات سبب ایجاد تصویرهای ذهنی متفاوتی در ما می شود و از آنجایی که ذهن ما تصویری است اینبار سعی می کند تا جسم ما را منطبق با تصاویر ذهنی جدید که تصاویری متناسب تر از قبل هستند برساند.
نقش زمان در چاقی
یکی از مواردی که خیلی در افزایش توجه ما به چاقی موثر است، زمان تعیین کردن برای لاغری است.
چرا که هر روز که از زمان تعیین شده سپری شود به دلیل اینکه ما هر روز اضافه وزن خود را زندگی می کنیم امیدمان برای متناسب شدن کمرنگ تر می شود و در مقابل توجه ما به اضافه وزنی که داریم بیشتر می شود.
شاید مهم ترین دلیلی که منجر به شکست افراد چاق در روش هایی که برای لاغری در پیش گرفته اند می شود تعیین زمان برای لاغری است و در دوره لاغری با قدرت ذهن به طور مفصل به این موضوع و چگونگی برطرف کردن استرس ناشی از تعیین زمان برای لاغری می پردازیم.
توصیه میکنم محتوای آموزشی فایل تصویری این جلسه را بارها با دقت تماشا کنید و به موضوعات مطرح شده فکر کنید و به مشابه بودن افکار و رفتار خود در زندگی بر اساس مطالب ارائه شده توجه کنید.
هرچقدر بیشتر به دنبال تایید کردن مطالب ارائه شده از طریق دوره آموزشی لاغری با ذهن باشید به شکل ساده تر و بهتری در مسیر متناسب شدن قرار می گیرید.
چگونگی گسترش فرمول های چاقی
در این نوشته که توسط یکی از اعضای سایت در بخش نظرات درج شده است چگونگی گسترش فرمول های چاقی در ذهن به وضوح شرح داده شده است.
من با بودن در آموزشها سایت متوجه شدم در گذشته من همیشه داشتم به چاقی توجه میکردم و اونم در وجود من بیشتر میشده .
یعنی من یادم میاد از زمانی که بعد از ازدواجم شاهد اضافه وزن در جسمم بودم به همه و خودم میگفتم:
وای چاق شدم خوبه رژیم بگیرم و کمتر بخورم تا از شرش رها بشم
و یادم میاد اون تلاش من در سال ۸۲ یا ۸۳ اولین رژیم من بود. البته در دوران نامزدی هم چون متوجه شده بودم تپل شدم دوست داشتم که لاغر بشم برای شب عروسی.
رفتم باشگاه ثبت نام کردم اما نمیدونم چی شد که ادامه ندادم. شاید از این بود که هنوز اضافه وزن من کم بود و خیلی ناراحتم نمیکرد. اما یک سال بعد از ازدواجم که چاقتر شدم تصمیم گرفتم هر چیزی نخورم و …. و تونستم با همون کاری که انجام دادم ۸ کیلو کم کنم.
همه تشویقم میکردن. اما با این کارها داشتم به چاقی بیشتر توجه میکردم و ناآگاهانه باعث تقویت فرمول های چاقی ذهنم می شدم.
بعد از رها کردن رژیم سریع باردار شدم و چقدر در اون دوران من چاقتر شدم و اضافه وزن شدیدی رو تجربه کردم تا جایی که هیچ کفشی پای من نمیرفت، هیچ مانتو شلواری اندازه ی من نمیشد و من در اون دوران از چاقی خودم حالم بد میشد.
به محض زایمان کردنم سریع سه ماه بعد اقدام به لاغری کردم اونم با ورزش و رژیم و تونستم وزن خودم رو به ۶۷ کیلو برسونم اونم فقط با باشگاه و یکم کم خوری که خودم برای خودم تجویز میکردم و باعث حیرت همه میشدم.
دیگه من باور کرده بودم به خاطر ازدواج و بارداری من باید چاق باشم مگر رژیم و ورزش داشته باشم.
برای همین به محض رها کردن رژیم و باشگاه من سریع دوباره چاق میشدم و اما چون کلافه از رژیم و محدودیت بودم یه جاهایی رها میکردم و اون طور که دلم میخواست میخوردم.
- در جمعهای دوستانه ی خودم حس خوبی نداشتم.
- موقع خرید حس خوبی نداشتم.
- موقع عروسی و مهمانی و ….حسم بد میشد و خودم رو سرکوب میکردم.
با این کار داشتم فرمول های چاقی ذهنم رو تقویت می کردم و فرصت رو برای چاقی بیشتر مهیا میکردم.
در واقع چاقی و باید مثل یه آدم فرض کنم که اگر به اون توجه منم اون زور و قدرت بیشتری پیدا میکنه و به راحتی بر من و لاغری غلبه میکنه و من یادم میاد بعد از ازدواجم. سرعت چاقی در بدن من خیلی بیشتر شده بود در حالی که نمی دونستم خودم باعث تقویت فرمول های چاقی ذهنم شده بودم.
تاثیرات نفرت از چاقی
- به شدت از اون ناراحت و متنفر بودم.
- باعث شده بود سنم بالاتر نشون داده بشه.
- باعث شده بود در هیچ لباسی زیبا و خوش اندام نباشم.
- باعث شده بود خیلی ازمدلها و رنگها رو نپوشم.
- هر کفشی به پام نمیرفت.
- هیچ کدوم از طلاهام به دستم نمیرفتن نه النگو نه انگشترهام رو نمیشد استفاده کنم.
- کمر درد و زانو درد شدید داشتم.
- کلی محدودیت در خوردن و خریدن و زمان داشتم.
- کلی هزینه و زمان میزاشتم که باشگاه برم اما فایده نداشت.
- اعتماد به نفس لازم رو برای حضور در جمع ها نداشتم.
- همیشه رفتارهای بی کلاس غذا خوردن داشتم مثلا تند و تند غذا میخوردم و هیجانی میخوردم و همه چیز رو باید امتحان میکردم و میخوردم .و در واقع حریص در خوردن بودم.
- روابط خوبی با خودم نداشتم چون از خودم همیشه ناراحت بودم و گله داشتم و از دیدن خودم در آینه ناراحت میشدم.
- هیچوقت موقع خرید کردن لباس آزادی در انتخاب نداشتم و به سختی گیرم میومد.
این موارد همه و همه باعث افزایش تمرکز من بر چاقی و تشدید فرمول های چاقی ذهن شده بود.
✍️ تمرین آموزشی 📖
مرحله اول:
صحبت کردن درباره چاقی یکی از عادت های مخرب افرادی است که اضافه وزن دارند.
صحبت کردن درباره چاقی به شکل های مختلف انجام میشود که مهمترین آنها شامل:
- گله و شکایت درباره چاقی
- شوخی و مسخره کردن چاق بودن خود یا دیگران
- صحبت کردن درباره لاغر نشدن
- صحبت درباره حسرت لاغری داشتن
رفتارهای خود را بررسی کنید و مشخص کنید از چه طریق درباره چاقی صحبت می کنید. یا در گذشته به چه صورت با صحبت کردن درباره چاق بودن یا لاغر نشدن باعث ایجاد احساس ناامیدی از لاغر شدن در خود شده اید.
- به صورت انشایی شرح دهید به چه صورت عادت به صحبت کردن درباره چاق داشته اید.
- متن تعهد خود را بنویسید که از این لحظه به بعد به هیچ وجه درباره چاقی صحبت نکنید.
مرحله دوم:
پذیرفتن خود در شرایط فعلی از اهمیت بسیار بالایی برای ادامه مسیر لاغری با ذهن و کسب نتیجه عالی نیاز می باشد.
افراد چاق به طریق مختلف با نفرت داشتن از وضعیت خود باعث ایجاد احساس بد عمیق در خود می شوند و این احساس به شدت بر تشدید احساس چاقی و انتظار چاق تر شدن تاثیر می گذارد.
نفرت از چاقی و وضعیت فعلی یکی از موانع لاغر شدن است که باید از پیش روی ما برای لاغر شدن برداشته شود.
بنابراین لازم است ابتدا مشخص کنید که رابطه شما با چاقی و وضعیت فعلی جسمتان چگونه است.
- درباره احساس نفرت از شرایط فعلی خود بنویسید.
شرح دهید که آیا نسبت به گذشته احساس بد بیشتری از چاقی دارید یا خیر؟
تصمیم قاطع بگیرید که شرایط فعلی خود را بپذیرید. این اقدام نقش مهم و تاثیرگذار در روند لاغری شما خواه داشت.
بنابراین لازم است ضمن نوشتن تعهد برای پذیرش وضعیت فعلی و آشتی کردن با چاقی و جسم خودتان راهکارهای مناسب برای بهبود رابطه با خودتان را تعیین کنید و از مراحل انجام آن کارها گزارش عملکرد ارسال کنید.
- جهت برقراری رابطه دوستانه با خود و پذیرش وضعیت فعلی تان متن تعهدنامه بنویسید.
- لیستی از اقداماتی که نشان از برقراری رابطه دوستانه و صلح آمیز با خودتان است بنویسید.
من برای به صلح رسیدن با خودم تصمیم گرفتم پس از سالها حسرت پوشیدن لباس های رنگ روشن به این خواسته قلبی ام عمل کنم و لباس با رنگ های دلخواهم بپوشم.
همچنین در مهمانی ها با اشتیاق و علاقه حاظر می شدم و اگر موقعیت عکس دسته جمعی پیش می آمد حتما در کنار دیگران عکس می گرفتم
تعدادی عکس از خودم گرفتم و هر روز به خودم نگاه می کردم و چند جمله با خودم صحبت می کردم و به خودم انگیزه و امید می دادم که دارم کارهای اساسی برای تغییر وضعیت جسمم انجام میدم و به زودی نتایج عالی می گیرم.
تمرین کردم هربار که با آینه مواجه میشدم مخصوصا آینه روشویی و آسانسور حتما به خودم لبخند می زدم و چند ثانیه به خودم نگاه می کردم.
به مرور با انجام این کارها رابطه خوبی با خودم برقرار کردم و یه جورایی پس از سالها قهر و ناراحتی با خودم آشتی کردم.
شما هم سعی کنید مواردی که به نظر خودتان برای برقراری رابطه دوستان با خودتان نیاز است انجام دهید را مشخص کنید و سعی کنید هر روز این تمرین را انجام دهید تا به احساس کاملا خوب و صمیمانه با خودتان دست پیدا کنید.
- گزارش عملکرد خود را طی چند روز در بخش نظرات این جلسه ثبت کنید.
مرحله سوم:
شرح مزایای لاغری باعث ایجاد اشتیاق و انگیزه در ذهن برای ادامه دادن و رسیدن به هدف لاغری می شود. بنابراین لازم است ضمن فکر کردن به مزایای لاغری درباره آن بنویسد. برای سهولت در انجام کار در پاسخ به سوالات مطرح شده به شکل انشایی شرح دهید که لاغری چه مزایایی دارد و چه تاثیری بر زندگی شما می گذارد.
به نظر شما لاغری چه مزیت هایی دارد.
- لاغر شدن بر سلامتی روحی و جسمی شما چه تاثیری دارد.
- اگر لاغر شوید چه تغییری در روابط شما با نزدیکان و اطرافیانتان ایجاد خواهد شد.
- در صورت لاغر شدن چه تحولی در اعتماد به نفس شما ایجاد می شود.
- اگر لاغر شوید از نظر شغلی و کسب و کار چه تغییراتی خواهید داشت.
- لاغر شدن چه تاثیری بر روحیه، اشتیاق و امید به زندگی داشتن می گذارد.
- علاوه بر موارد ذکر شده هر تغییری که لاغر شدن در زندگی شما ایجاد خواهد کرد را به صورت انشایی شرح دهید.
با نوشتن درباره لاغری و مزایای لاغر شدن در حال پیشگویی کردن و تجسم آینده نزدیک زندگی خود خواهید بود. بنابراین این تمرین بهترین و تاثیرگذار ترین تمرین جهت تصویرسازی ذهنی و ایجاد اشتیاق و انگیزه برای لاغر شدن در ذهن ناخودآگاه می باشد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
نتایج برخی از هنرجویان لاغری با ذهن
خانم مریم از تهران دانلود این فایل
خانم مژگان از تهران دانلود این فایل
امتیاز 3.90 از 195 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام
از ۱۰سالگی که شدت تپل بودنم چشمگیر شد از چاقی وخودم وبدنم متنفر شدم ،گوشه گیر شده بودم،اگر تو جمعی پسری بود با خجالت وارد میشدم میدونستم نقل مجلس اونا برای مسخره کردن من هستم،نمیتونستم خودی نشون بدم،تیپای زشتی میزدم با رنگ تیره ،یعنی لباسی به تنم قشنگ نمیومد،حالم از خودم بد بود،سبک نبودم،احساس بی ارزشی شدیدی داشتم و وقتی متوجه شدم مسخره م میکنن خودمم شدم پایه برای مسخره شدن خودم،دلقک بازی در میوردم که همه حواس ها از روی چاقی من بره روی کارای بامزه من ،هنوزم این حالتو گاهی دارم ،حس بی لیاقتی در رفتارم موج میزد ومن گرفتار درون ضعیف خودم بودم وبرای پنهان اون قسمت های ضعیفم ،کارهای سخت بیرونی زیادیو انجام میدادم که همه فکر کنن من دختر با اعتماد بنفسی هستم ،دیگه به داشتن پشتکار و اراده معروف شده بودم،حتی زمان هاییکه با رژیم و ورزش لاغر میشدم بازم از عمق وجودم ضعف داشتم ومیدونستم اون وضعیت لاغریم استیبل نیست ،نمیتونستم تو جمع ها راحت شرکت کنم، تو ورزش کم میوردم ،لباس پوشیدن وخریدنم عذاب بود واسم،دلم نمیخواست مهمونی برم ،همیشه گیر انتخاب لباسی بودم که تیره باشه ومنو جمعتر نشون بده، هر سال لباس میخریدم مطمئن بودم سال بعد دیگه اندازم نیست ،مسائل زیادی با اضافه وزنم داشتم
دیدن بدن چاقتر شده خودم وگقتن وتایید کردن دیگران یکی از بدترین حس ها بود که ۳۰سال تجربه ش کردم
یکی از بهترین راه های باورسازی برای تناسب اندام خوندن نظرات دوستانه ونوشتن تجربیات خودمونه
من ۶ماهه در مورد این موضوع با هیچ کس حرفی نزدم وتو جمع اشخاصی هم که در موردش صحبت کردن قرار نگرفتم
جسممو پذیرفتم ،خودمو مرتب نوازش میکنم،احترام میذارم،اعتماد میکنم بهش و امروز رفتم یه دوچرخه خیلی خوشگل و لاکچری برای خودم خریدم و قراره هر زمان دلمون خواست بریم دوچرخه سواری و تفریح ،اینم جایزه بدن وجسم عزیزم که سالها با من راه اومده وهنوزم در کنار منه ،هر روز تشویقش میکنم ،دوسش دارم ومیبوسمش
الان ۱سال ونیم گذشته و من به حق الهی خودم رسیدم با آموزش هاییکه دیدم
این روزها حالم عالیه،احساس قشنگ تناسب اندام،بدن سفت ،خوش تراش،سایز ۳۸، لباس های رنگی ،کوتاه،بلند،چین دار،شلوارک وهر مدل ورنگی دوست دارم میپوشم ،لباس سفید که عاشقشم ،تمام لباس تیره هامو ریختم دور 🙂
هر چی دلم میخواد به اندازه وبا کلاس میخورم،،در کنار افراد متناسب زندگی خوبیو دارم ،اعتماد بنفس وعزت نفسم بالاست،تو تمام جنبه های دیگه زندگی هم پیشرفت های زیادی داشتم،ارتباطات بهتری دارم،مالی م رشد بالایی داشته،،ارامش بیشتر ،سلامتی در تمام قسمت های بدنم دارم ،،سبک و فرز تر شدم،تو ورزش تنیس پیشرفت های چشمگیری داشتم وبراحتی تونستم تو مسابقاتم مقام بیارم،تو رقصم خیلی پیشرفت داشتم، ،حالم خوبه ،شادم ،مثل یک انسان نرمال زندگی میکنم،احساس خوشبختی زیادی میکنم ،زندگی مرفه وایده آل قشنگیو دارم تجربه میکنم وخدارو شاکرم که ۲سال پیش انتخاب کردم یه خانم خوش اندام باشم وخدا هم زیبا وآسان منو هدایت کرد در این مسیر عالی
ممنونم استاد
گام ۶۲ ،،سلام وقت بخیر ،،،شناسایی فرمول های چاق کننده ،مثل همون عیب یابی وسیله ایه که خراب شده و درست کار نمیکنه ،وقتیکه مشخص میشه ،ریشه اون مشکل کجاست ،براحتی میرن سر وقت همون قسمت آسیب دیده و بعد از تعمیر اون دستگاه ،مجدد قابل استفاده میشه ،، برای ما هم همینطوره ،الان مشخص شده ،مسئله ما در ،برنامه هاییکه در ذهنمون دانلود شده و بدن منهم که فرمان پذیر فرمان های مغز منه ،در راستای همون برنامه ریزی ها ،حرکت کرده ،برنامه داخل ذهن من ،همش در مورد چاقی و توجه بر عوارض چاقی بوده ،توجه بر چاقی ،چاقی بیشترو بدنبال داشته ،پس بدن و ذهن من کارشون درست بوده ،اطلاعات ذهن من نادلخواه من بودند و هستند ،در این دوره ها ،همون اطلاعات از ریشه ناخوداگاه ما شناسایی میشه و منهدم خواهند شد ،،،،حسرت لاغر شدن ،یکی از موانعی بود که بیشتر افراد چاق باهاش درگیر بودن و مرتب از دیدن افراد متناسب ،حالشون بد میشد و حسرت با حسودی قاطی میشد و معجون افسردگی و حس دوست نداشتنی بودن درست میشد که بسیار ناراحت کننده بود،چقدر اون زمانهاییکه داشتم حسرت بدن لاغرو میخوردم و از خودم متنفر تر میشدم ،در حال ارسال پیام ،*من خوب نیستم ،من شایسته نیستم،من بدرد بخور و زیبا نیستمو* به جهان میفرستادم و مدام در مسیر آدم هایی قرار میگرفتم که اون موضوع برام بولد تر بشه و باور کنم که من لایق چیزهای خوب حتی بدن متناسب نیستم،،و هر چقدر توجه من بر چاقیم بیشتر میشد ،تصویر منه چاق ،در من بزرگتر و بزرگتر میشد ،،،با بودن در مسیر ،رفتارهای ما تغییر خواهد کرد ،قبلا که مسافرت میرفتیم ،یه عالمه خوراکی و آبمیوه همراه خودمون میبردیم ولی این مسافرتمون ،چندین تا خوراکی هاییکه برده بودیم برگردوندیم ،،اینها تغییراتی هستند که همراه با بودن در آموزش ها ،برامون پیش میاد و باید آگاهانه ببینمیمشون و خودمونو تشویق کنیم ،نه اینکه ما عمدا اون خوراکی هارو نخورده باشیم ، فرمان های خوردن در ما متفاوت شده ،هر چند منفی بافم ،در مسافرت ،بهم گوشزد میکرد که مراقب باش چیزی الکی نخوری و میدونستم میخواد اذیتم کنه و میدونم سال آینده دیگه حتی اینجور مکالمات درونیمم تغییر خواهد کرد و آرام آرام پازل های ذهنیجدید من ساخته خواهد شد ،،یکی از مسائلی که در ذهن من وجود داره ،زمان رسیدن به هدفمه، یعنی ذهنم مدام رسیدن به هدفمو میندازه به زمان خیلی آینده ،که انگار اون زمان ازم خیلی دوره ،دلم میخواد این مسئله مو حل کنم که بتونم رسیدن به هدفامو به خودم نزدیکتر ببینم ،هر چند هم در مسئله لاغر شدن، هم ،بقیه جنبه های زندگیم،تغییرات زیادی داشتم ،ولی انگار برای ادامه ش ،نیاز دارم این موانعو هم از بین ببرم ،،،یکی دیگه از موانعی که شناسایی کردم و چندین ماه داشت اذیتم میکرد و تازه دیروز مچ خودمو گرفتم،این بود که از زمانیکه دوره های من تمام شد و من رفتم برای تکرار کردن ،انگار همون ترس های گذشته شروع شد که دوره ها هم تموم شد ،یه چیزی تو ذهنم ،منو میترسوند و نوید برگشت به جسم گذشتمو میداد ،من به اون ترس ها توجه نکردم و الان که ۶ ماه از اون احساسات میگذره و به خودم رجوع کردم متوجه شدم ،من مثل اون موقع ها که تایم رژیمم تموم میشد ،باور کرده بودم که باید مجدد برگشت وزن داشته باشم ،پس باید الان هم که دوره هام تموم شده ،برگشت وزن داشته باشم و مدام این ترس باهام بود ،از اونجاییکه این چند روز با خودم زیاد صحبت کردم ،از لابلای حرف های خودم ،متوجه قضیه شدم و قشنگ فهمیدم که یه فرمول مخفی ماه هاست داره جوانه های لاغری منو آلوده میکنه و من اصلا متوجه نشده بودم ،دیشب به خودم گفتم و خودمو مطمئن کردم که ،فریده تو در رژیم نیستی که الان تموم شده باشه ، تازه بعد از ۱۵ ماه بودن در مسیر ،جاده های تناسب در تو ساخته شده ،از این به بعدش مهمه ،که تو باشی و بمونی و نتیجه بگیری ،اون وقتا بعد از اتمام رژیم ،همه چیز برمیگشت به چاقی قدیم ،ولی الان تازه شروع حرکت بسمت هدفته ،تازه الان مثل وفتیه که نت های موسیقیو یاد گرفتی ،میخوایی شروع کنی به نواختن ،آهنگ های زیبا ،منم تازه نت های تناسب رو یاد گرفتم ،حالا با هر نتش میتونم حال و هوای زیبای لاغریو برای خودم خلق کنم،،،به این باور مخفی دست پیدا کرده بودم و متوجه شده بودم ،ترس هام از چیه البته هر چی جلوتر میرم با بازدارنده های متفاوت تری روبرو میشم ،همون هاییکه یه روزی در بچگی شنیدم ،قبول کردم و سالها تجربه شون کردم ،الان دارم شناساییشون میکنم و با نپذیرفتنشون از ذهنم و وجودم آزادشون میکنم و هر زمان که بیشتر با این قفل ها مواجه میشم ،قسمتی از ذهن من که در سالهای قبل گیر کرده ،آزاد میشه و فشار ترس ها از روی من برداشته میشه و وضوح دید من قویتر میشه ،از دیشب که متوجه این باوره مخرب قوی شدم ،دیدم که چقدر از درون آروم تر شدم ،بهخودم گفتم ،فریده تازه اول راهی ، تازه داری الفبای لاغری رو یاد میگیری ،حالا برو بیافرین هر آنچه میخواهی ،انگار تازه اول دوره هستم ،هر چی میگذره من متوجه میشم که هیچی نمیدونم و این کشف دیشبم ،حال هوای منو عوض کرد و دقیقا دست گذاشتم روی یک باور قوی که از دید من ماها مخفی بود ،،،خوشحالم که انقدر قدرتمند شدم که میتونم به درون خودم رجوع کنم و ریشه اون مسئله رو بخشکونم ،،از این به بعد شروع اتفاقات عالی برای جسم و روح منه که هر لحظه در حال آزاد شدن و رها شدن از هر آنچه در قبل باعث شده در رنج و ناراحتی باشه ،،،اصلا من احساس میکنم انقلاب تفکری من در مورد لاغری با ذهن از این ۲ ماه شروع شد که تمام اون دانسته های من الان داره به عمل تبدیل میشه و در زندگیم،زندگیشون میکنم و تا اندازه ای که بهشون عمل میکنم جواب میگیرم ،، این حال منو خوب میکنه ،از اینکه دیگران چقدر اصرار میکنن که ،دوره تموم بشه و به نتیجه برسن ،من تازه میگم بعد از ۱۵ ماه ،تازه فهمیدم چی به چیه و میخوام استارت جدیدی با تفکرات جدیدم بزنم ،،،اینکه فرمان های مغزی در ما خودبخود تصحیح میشه رو من متوجهش شدم ،ناخوداگاه ،تو، یک تایمی دست از خوردن برمیدارم که دیگه بهش خیلی فکر نمیکنم میدونم که به مرور زمان و طی کردن تکاملم ،این جریان برای مغزم عادی میشه و دیگه اون اضطراب های گذشته رو نخواهم داشت ،هر چند الان هم بینهایت از تغییراتم راضی هستم ،و میدونم که در مسیر درست هستم که آخرش تناسبه ،سلامتیه ،،،دقیقا تجربه احساسات بد و ناراحت کننده رو ،من هر روز و چندین بار در وجودم تکرار میکردم و با هر بار تکرار اون حس ها،توجه من بر چاقی بیشتر میشد ،از صبح که بیدار میشدم و خودمو در آینه نگاه میکردم شروع میشد ،در طی روز ،اگر جایی میرفتم،اگر خرید لباسی داشتم ،اگر کسی بهم گوشزد میکرد که چرا انقدر چاق شدی یا اگر میخواستم جایی برم و لباس مورد دلخواهم تو تنم زشت بود که دیگه اون لحظه زهرم میشد ،اون حجم از تلمبار غم و حس زشت بودن در من بود وانگار سالها کوله پشتیو با خودم حمل میکردم که خیلی سنگین بود ،تازه فکر میکردم که چرا من لاغر نمیشم ،،انقدر این حس ها در من زیاد بود که الان هم که سال هاست دارم روی خودم کار میکنم،گاهی احساس بی ارزشیه چنان میزنه بیرون که ۲۴ ساعت تو کما میرم و این حال بد ،روی تمام قسمت های زندگی ،اثر میذاره ،،کارهاییکه قبلا انجام نمیدادم که خیلی زیاد بودن ولی الان راحتر انجامشون میدم ،در حال حاضر تنها کاری که هنوز نتونستم انجام بدم ،پوشیدن دامن کوتاه و شلوارک کوتاهه که اونم دلیل دارم و فکر نکنم بتونم تا آخر عمرم هم بپوشم ،،وقتاییکه چاق میشدم ،حتی تو جمع ها هم دوست نداشتم وارد بشم،اعتمادبنفسم پایین بود،،از مسخره شدن میترسیدم،از انتخاب نشدن میترسیدم ،از طرد شدن و تنها شدن میترسیدم ،،بزرگترین چالش چاقی ،ترس از خوردنه که من بسیار زیاد داشتمش ،بلخره روزی ۳ وعده ،باید غذا میخوردم و در هر وعده ،مرتب میترسیدم و عوارض ترسیدن هم که دیگه مشخصه و نتایج هم گویای حال درونم بودند ،،، منکه خوشحالم با این متد آشنا شدم ،رسیدن به خواسته ها ،با قدرت ذهن ،،مثلا استاد عطارروشن وقتیکه وارد مسیرهای ذهنی شدند و زمانیکه اون دانسته هاشون به عمل تبدیل شد ،در اصل اون عملی کردن های دانسته هاشون ،شد عملکرد روتین و عادی زندگیشون ،هر آنچه رو که یاد گرفتند در جریان زندگی بکارش گرفتن، خب ما هم همینکارو باید انجام بدیم،مثلا من اینهمه مطلب یاد گرفتم ولی برم بازم از خود قدیمم استفاده کنم ،در اصل اون آموزشها هیچ فایده ای نداشته ،وقتیکه من یاد گرفتم ،فقط در موقع گرسنگی غذا بخورم و ازش استفاده کنم که بنفع من هم هست ،اخه چرا بعد از۴ سال بخوام برگردم به زمان قدیمم؟ وقتیکه من در مسیر رفع موانع ثروت هستم ،چرا بعد از ۴ سال بخوام برگردم به مسیر فقر؟ خب تا آخر عمر از اون اطلاعات در زندگیم استفاده میکنم و زندگیشون میکنم،کاری که الان ما در حال تمرین کردنشون هستیم و با ادامه دادن به اون نتایج محکمتر خواهیم رسید ،وقتی راه راحت رسیدنش اینه ،چرا لجبازی کنیم ،،،اولین قدمی که در این دوره ها برداشتم ،توقف،صحبت کردن در مورد چاقی خودم ودیگران بود و چقدر انجام ندادنش حالمو بهتر کرد ،،فقط کافیه کارهای اشتباهی که انجام میدادیم رو انجام ندیم ،نیازی نیست کار خاصی انجام بدیم ،،چقدر فهم این جمله 👉 به ما کمک میکنه که بتونیم راحتر از این مسیر بهرهمند بشیم ،،سرزنش کردن خودم و دیگران که کار مورد علاقه من بود و با سرزنش کردن خودم ،چقدر حالم بد میشد و از خودم بدم میومد و احساس دوست نداشتنی بودن داشتم ،جالبه این حس نزدیک نشدن به خودمون انگار از بچگی با ما بوده ،امروز داشتم این فایلو نگاه میکردم و کامنت مینوشتم ،خواهر زاده م که ۴ سالشه اومد تو اتاقم و داشت باهام صحبت میکرد ،به تازگی عینکی شده و دید که منم عینک زدم ،بهم گفت عینکتو دوست داری ،چونکه مقاومت زیادی میکنه برای استفاده نکردن عینک ،،،بهش گفتم آره عینکمو دوست دارم و اگر ازش درست استفاده کنم تا یه مدت دیگه چشمام قویتر میشه و دیگه استفاده ش نمیکنم ،خلاصه بحث به اونجاییکه کشیده شد که بهش گفتم من خودمو دوست دارم ،تو هم خودتو دوست داری؟ خندید گفت آره ،گفتم خودتو تو آینه نگاه کن و بگو نیکا عاشقتم دوست دارم ،خندید و خجالت کشید ،تو اینه میز آرایشم به خودش زیر چشمی نگاه کرد و گفت نمیتونم بگم ،در انتها تو آینه نگاه نکرد و به خودش نگفت دوست دارم ،انگار اون شخصیت تو آینه رو نمیشناخت و متوجه شدم ما همینجوری از خودمون دور شدیم ،،قبلا دوست داشتم آینه قدی اتاقمو بپوشونم که خودمو نگاه نکنم ،عکس قدی که به هیچ عنوان نمیگرفتم البته زمان هاییکه چاق میشدم ،،واقعا چه رفتار زشتی با جسم نازنین خودم داشتم و گاهی الان هم دارم ،چقدر ازش بدم اومده،از شل شدنش ،از مدلش وووو و مدام در حال کوبیدن جسمم بودم 😐 یادمه ۲۰ روز قبل از اینکه وارد این دوره ها بشم و متوجه شده بود سایزم داره نزدیک ۴۸ میشه و رفته بودم که پالتو بخرم ،وقتی فروشنده گفت سایز بزرگتر هم داریم ،چشمام پر از اشگ شد و با گریه و بغز اومدم بیرون،گفتم محاله سایز بزرگتر بخرم باید سایزمو کوچیکتر کنم ،در راه اومدن به خونه ،به خودم و بدنم ،میگفتم ،فریده انقدر بهت غذا نمیدم بخوری که بمیری ،یا بگی دردت چیه که داری روز به روز چاقتر میشی ؟و با همون حال بد وارد ،رژیم سختی شدم که بیشتر از ۱۵ روز ادامه ش ندادم و هدایت شدم اینجا😊 حالا که فکرشو میکنم ،متوجه میشم که جسمم یجورایی طرد شد و تنها شد 😶 و من خودمو نپذیرفتم ،،،منم میخوام بیشتر از اینها،خودمو ببینم با تمام کاستی هام ،بپذیرم ،نگاهش کنم ،نوازشش کنم و کودکی که سالهاست تنها مونده رو بغل کنم ،ازش معذرت بخوام ،بهش احترام بذارم و کمکش کنم که با کیفیتر زندگی کنه ،،،من اینهمه بلا سر بدن خودم آوردم ،نمیدونستم ،اطلاعاتی نداشتم ،،حالا متوجه شدم و میخوام خودمو تغییر بدم ،هر چند تغییرات درونی من از شروعم در دوره ها استارت خورد ولی اینجا برای چندین بار قول میدم که حامی خودم و جسمم باشم ،کمکش کنم که بتونه خودشو ترمیم کنه ،سرزنشش نکنم،تشویقش کنم،مهربانتر باشم،برای خودم مادری کنم،ازادش کنم از هر چی ،حال بد ،حس غم ،زشتی و دوست نداشتنی بودنها ،میخوام ،جسم عزیزم دوباره جون بگیره ،عزت نفسش بره بالا که اگر اون قوی بشه ،مسیرهای قدرتمندانه برای من محیا خواهد شد،میخوام شخصیت متفاوتی بسازم ،اون جوری که خودم دلم میخواد نه اونجوری که الگوهام خواستن ،،،من به جسمم کمک میکنم تا در مسیر بهتر قرار بگیره و میدونم جسم هوشمند و قدرتمند من هم بمن کمک خواهد کرد و ما در کنار همدیگه ،مای قوی خواهیم شد😊 تمام مدتی که از جسمم فرار کردم ،در حال انتقال انرژی تنفر به بدنم و اطرافم بودم ،حس تنهایی ،حس شکست ،،،از این به بعد اتفاقا به خودم خوب و قشنگ نگاه میکنم به همون قسمت های چاقم و بهشون حس خوب میدم نه تنفر ،اول بپذیرمشون که اونهارو خودم خلق کردم و وقتی که پذیرفته شدن ،خیالشون راحت میشه ،خودشون از وجودم کمرنگ میشن ،،مثل پسر بچه شیطونی که مدام کارهای مخربیو انجام میده که مورد توجه قرار بگیره و اگر بازم بهش توجه نشه اون کارو مخربتر انجام میده، زمانیکه خودمو ببینم ،درونم آرومتر میشه و اون آرامش در من انرژی تولید میکنه که منو هل میده بسمت هدف هام ،،،مزیت های متناسب بودن من 👈 منکه لاغر باشم میتونم آزاد و رها مثل تمام انسان های نرمال ،نرمال زندگی کنم ،با آرامش،بدون ترس ها،استرس ها،غم ها، عزت نفسم بالا میره،خودمو بیشتر دوست خواهم داشت ،احساس رضایت بیشتری خواهم داشت،حالم که خوب باشه اتفاقات خوبو جذب میکنم، وقتیکه احساس لیاقت و شایستگی داشته باشم و خودمو محق در داشتن هام بدونم ،در تمام جنبه های زندگیم قوی و توانمند عمل میکنم و در مدار قدرت قرار خواهم گرفت که در آن مدار هر آنچه که خوب است ،هست ،سلامتی م کامل میشه ،احساس سبکی دارم ،خوشگلتر میشم،جوانتر میشم ،هر لباس شیکی به تنم میاد ،لذت پوشیدن لباس های رنگی و کوتاهو میبرم ،اطرافیانم از داشتن منه متناسب احساس رضایت خواهند داشت ،همه تحسینم میکنند،خانوادم آرامش بیشتری خواهند داشت از اینکه استرس چاقتر شدن منو ندارن ،دخترام به داشتن مادر خوشتیپ و جوان افتخار میکنن ،خریدن سایز مدیوم برام لذت بخشه وووو یکی از لذت های بودن در این مسیر ،نوشتن در مورد اون آگاهی هاست که با نوشتن انگار زمین ذهنی ما شخم میخوره و آلودگی های اون زمین بیرون میاد و از زمین ذهنمون خارج میشه ، با نوشتن اطلاعات مدفون شده در ذهن ناخوداگاهمون به سطح خودآگاه میاد و میتونیم براحتی از ذهنمون کمرنگش کنیم ،،،موفقیت ،موفقیت میاره ،،،،موفقیت اعتماد بنفس میاره ،،،لاغر شدن ،اعتماد بنفس میاره ،موفقیت میاره،حال خوب میاره،سلامتی میاره،عشق میاره،پول میاره،شادی میاره،عزت نفس میاره ،آرامش میاره وووو ذهن همیشه بدنبال انجام کارهای سخته برای لاغر شدن ،برای همین ،این روش که راحتره رو قبول نمیکنه ،، حق ما متناسب بودنه و باید برای گرفتن حق الهی خودمون تلاش کنیم ،،این فایل مثل فایل های قبل عالی بود