سلام به همه ی دوستان عزیزم در این سایت من چندروز بود که لقمه وقتی وسط راه بود و هنوز یه مقداری هم از غذام مونده بود بدنم میگفت نه دیگه دیگه نخور و من فقط همون وسط راهیه را میخوردم و دیگه بقیشم نمیخوردم پرخوری میکردم و عادت لذت بخشی...
سلام راستش جواب دادن به این سوال برای من خیلی سخت بود اصلا یادم نمیومد که این چند وقت چیزی رو دوست داشته باشم و اکثرا میرفتم مانتو بخرم بدون اینکه بدونم چه رنگ و چه شکلی میخام فقط برام مهم بود که سایزم سه اما خوب که فکر کردم یادم...
اگر پرخوری را رفتاری بدونخطر در نظر بگیرم قطعا تکرارش خواهم کرد من واقعا پرخوری کردن را دوست دارم و چه دلیلی مهمتر از این برای تکرار کردن پرخوری و فقط ناراحت این بودم که چاق میشم اما وقتی پرخوری باعث چاقینشه چرا باید باهاش مشکلی داشته باشم خب پرخوری کردن هیچ...
عادتی که من برای تغییرش انتخاب کردم پرخوریه خب پرخوری یه عالنه مزیت داره مثلا من همیشه سیرم یا مثلا از اونچیزی که دوست دارم رچقد دلم میخاد میخورم و حسرت نخوردن غذایی را ندارم و همیشه با اینکه پر بودم اما غذاهای جدید را امتحان کردم و حسرتشون به دلم...
خب من عادت پرخوری را انتخاب کرده بودم اما الان که دقت میکنم اینکه غذای موردعلاقمو بیشتر میخور برام لذت بخشه و از اینکه طعم غذا رو بیشتر احساس میکنم هم لذت میبرم و از اینکه تا چندساعت بعد پرخوری کردن سیر هستم و معدم پره و احتیاج نیست هی...
سلام من یه عادتی دارم که خیلی تازگیا اذیتم میکنه من هفته پنجم ورود به سرزمین لاغرها هستم و یه اتفاق خیلی خوب برام افتاده من صدای بدنم را میشنوم بدنم بهم میگه که بسه دیگه خب خداروشکر میکنم نه این صدا رو میشنوم قبلا نمیشنیدمش ولی ولی ولی به حرفش...
الهام عزیزم از ته دل برای اینکه حالتون خوبه براتون خوشحالم حرف زدن منفیباف کاملا طبیعیه و اینکه هرازگاهی میترسیم از نتیجه نگرفتن هم طبیعیه مهم اینه کهبتونیم خودمون را اروم کنیم که خوشبختانه شما خیلی خوب اینکار را بلدید من هم دوروز بود حالم خیلی بد بود و نمیتونستمتمریناتم رو...
من دوروز بود که تمرینات را انجام ندادم و خب اومدم تو این قسمت تا یکم از افکار منفیم کم شه یاد یه چیزی افتادم خب من از بچگی خیلی کتاب میخوندم و شاید هرکتابی که بهش علاقمند میشدم و بارها میخوندم و اصلا هم اهمیتی نداشت که نتیجه اون کتاب...
هدایت من من از طریق خداوند به این راه هدایت شدم تنها همین را میتوانم بگویم و زمانی که پای خدا وسط یاشد جای هیچ حرفی باقی نیست اما تصمیم دارم که دیگه در مود این دوره و مشکلاتم با هیچکسی حرف نزنم تا راحتتر صدای ندای خداوند را بشنوم خدایا شکرت
سلام من فریماه فقری هستم و الان اومدم اینجا که در مورد داستان هدایتم به این سایت بنویسم خب من تقریبا اواسط پاییز توی ابان از طریق یکی از دوستام به اسم صبا با این سایت اشنا شدم اولش فک کردم این سایت کلاه برداریه و حتی تا یکماه دلم...
سلام به همه ی دوستان عزیزم در این سایت من چندروز بود که لقمه وقتی وسط راه بود و هنوز یه مقداری هم از غذام مونده بود بدنم میگفت نه دیگه دیگه نخور و من فقط همون وسط راهیه را میخوردم و دیگه بقیشم نمیخوردم پرخوری میکردم و عادت لذت بخشی...
سلام راستش جواب دادن به این سوال برای من خیلی سخت بود اصلا یادم نمیومد که این چند وقت چیزی رو دوست داشته باشم و اکثرا میرفتم مانتو بخرم بدون اینکه بدونم چه رنگ و چه شکلی میخام فقط برام مهم بود که سایزم سه اما خوب که فکر کردم یادم...
اگر پرخوری را رفتاری بدونخطر در نظر بگیرم قطعا تکرارش خواهم کرد من واقعا پرخوری کردن را دوست دارم و چه دلیلی مهمتر از این برای تکرار کردن پرخوری و فقط ناراحت این بودم که چاق میشم اما وقتی پرخوری باعث چاقینشه چرا باید باهاش مشکلی داشته باشم خب پرخوری کردن هیچ...
عادتی که من برای تغییرش انتخاب کردم پرخوریه خب پرخوری یه عالنه مزیت داره مثلا من همیشه سیرم یا مثلا از اونچیزی که دوست دارم رچقد دلم میخاد میخورم و حسرت نخوردن غذایی را ندارم و همیشه با اینکه پر بودم اما غذاهای جدید را امتحان کردم و حسرتشون به دلم...
خب من عادت پرخوری را انتخاب کرده بودم اما الان که دقت میکنم اینکه غذای موردعلاقمو بیشتر میخور برام لذت بخشه و از اینکه طعم غذا رو بیشتر احساس میکنم هم لذت میبرم و از اینکه تا چندساعت بعد پرخوری کردن سیر هستم و معدم پره و احتیاج نیست هی...
سلام من یه عادتی دارم که خیلی تازگیا اذیتم میکنه من هفته پنجم ورود به سرزمین لاغرها هستم و یه اتفاق خیلی خوب برام افتاده من صدای بدنم را میشنوم بدنم بهم میگه که بسه دیگه خب خداروشکر میکنم نه این صدا رو میشنوم قبلا نمیشنیدمش ولی ولی ولی به حرفش...
الهام عزیزم از ته دل برای اینکه حالتون خوبه براتون خوشحالم حرف زدن منفیباف کاملا طبیعیه و اینکه هرازگاهی میترسیم از نتیجه نگرفتن هم طبیعیه مهم اینه کهبتونیم خودمون را اروم کنیم که خوشبختانه شما خیلی خوب اینکار را بلدید من هم دوروز بود حالم خیلی بد بود و نمیتونستمتمریناتم رو...
من دوروز بود که تمرینات را انجام ندادم و خب اومدم تو این قسمت تا یکم از افکار منفیم کم شه یاد یه چیزی افتادم خب من از بچگی خیلی کتاب میخوندم و شاید هرکتابی که بهش علاقمند میشدم و بارها میخوندم و اصلا هم اهمیتی نداشت که نتیجه اون کتاب...
هدایت من من از طریق خداوند به این راه هدایت شدم تنها همین را میتوانم بگویم و زمانی که پای خدا وسط یاشد جای هیچ حرفی باقی نیست اما تصمیم دارم که دیگه در مود این دوره و مشکلاتم با هیچکسی حرف نزنم تا راحتتر صدای ندای خداوند را بشنوم خدایا شکرت
سلام من فریماه فقری هستم و الان اومدم اینجا که در مورد داستان هدایتم به این سایت بنویسم خب من تقریبا اواسط پاییز توی ابان از طریق یکی از دوستام به اسم صبا با این سایت اشنا شدم اولش فک کردم این سایت کلاه برداریه و حتی تا یکماه دلم...