0

گام ۵: لایق لاغر شدن باشید

لیاقت داشتن لیاقت لاغر شدن
اندازه متن

لیاقت داشتن مهمترین موضوع در رسیدن به هر موفقیتی است و لاغر شدن هم نیاز به لیاقت داشتن تاثیرگذار است.

لیاقت داشتن برای لاغر شدن با رژیم گرفتن، ورزش های سخت انجام دادن، دارو مصرف کردن و یا حتی عمل جراحی در شما ایجاد نمی شود. چرا که همه ما برای داشتن لیاقت چاقــــی کار خاصی انجام نداده ایم یا زحمت و رنج زیاد متحمل نشده ایم.

اهمیت لیاقت داشتن

لیاقت داشتن برای رسیدن به هر موفقیتی لازم است.

هر فردی به اندازه لیاقت خود از جهان و نعمت های آن سهم می برد.

جهان مادی، جهان لیاقت هاست.

جملات از این دست زیاد در کتاب های موفقیت و گفته های افراد موفق جهان استفاده می شود.

لاغر شدن هم مانند هر کاری نیاز به لیاقت دارد، همانطور که چاق شدن هم لیاقت می خواهد و همه افراد چاق حتما لیاقت چاق شدن را داشته اند.

هر فردی که اضافه وزن دارد برای چاق شدن، استمرار و پشتکار داشته است.

بارها رفتار و عادت های اشتباه را تکرار کرده است تا جسم خود را به این شرایط رسانده است، پس لیاقت تغییر کردن را داشته است، هرچند که این تغییر در جهت چاق شدن بوده باشد.

بارها از شراط جسمی خود متنفر شده است و به چاقی خود توجه کرده است و به ذهن خود دستور داده است که دوست دارد بیشتر چاق شود.

نقش ذهن ناخودآگاه در چاقی

بسیاری از افراد معده، سوخت و ساز، ژنتیک یا بسیاری عوامل دیگر را دلیل چاقی افراد می دانند درحالی که تاثیرگذارترین موضوع در چاق شدن ذهن ناخودآگاه است که هرگز مورد توجه قرار نگرفته است.

به این عبارت دقت کنید:

توجه به آن چیزی که از آن متنفر هستید با توجه به آن چیزی که عاشق آن هستید برای ذهن شما تفاوتی نمی کند

ذهن شما در هر دو حالت تصور می کند که شما آن شرایط را دوست دارید و سعی می کند آن شرایط را در زندگی شما گسترش دهد.

اینکه سال ها از چاقی متنفر بوده ایم اما هر سال چاق تر شده ایم به این دلیل است که ذهن ناخودآگاه تفاوت بین تنفر یا عاشق بودن را نمی داند.

از نظر ذهن ناخودآگاه توجه کردن، درگیر شدن، عاشق بودن، خواستن، نخواستن، دوست داشتن، متنفر بودن و … همه به یک معنی است و آن علاقمند بودن است.

عملکرد ذهن ناخودآگاه

در واقع ذهن ناخودآگاه شما به این شکل عمل می کند:

به هر چیزی توجه کنید تصور می کند شما عاشق آن موضوع هستید و آن موضوع را در زندگی شما گسترش می دهد.

پس همه افراد چاق به شکل های مختلفی به چاقی خود توجه کرده اند و با توجه کردن لیاقت چاق شدن را در خود افزایش داده و چاق تر شده اند.

زمانی که نگران چاقی بیشتر هستید شما در حال پرورش لیاقت چاقی خود هستید.

زمانی که از شرایط خود خجالت می کشید، گله و شکایت می کنید، خود را سرزنش می کنید، رژیم می گیرید و به بدن خود با ورزش های سنگین فشار وارد می آورید شما در حال افزایش لیاقت چاق شدن خود هستید.

اگر اضافه وزن دارید و این نوشته را می خوانید به خوبی درک می کنید دقیقا منظور من چیست.

شما به خاطر می آورید چه کارهایی برای لاغر شدن انجام داده اید.

به خاطر می آورید زمان هایی را که به شدت از چاقی متنفر شده اید و بارها برای دیگران درباره چاقی گله و شکایت کرده اید.

حتی به خاطر دارید زمان هایی که از چاقی به حدی متنفر شده اید که آرزوی مرگ کرده اید.

اینها تلاش شما برای چاق تر شدن بوده است.

تنفر از چاقی

تنفر از چاقی دلیل چاق تر شدن

شاید درک این موضوع برای شما به آسانی نباشد که چگونه ممکن است من از چیزی متنفر باشم اما آن موضوع در زندگی من گسترش پیدا کند.

این موضوع اساس قانون جذب است و درک آن نیاز به درک آگاهی بیشتر و استمرار در مسیر تغییر کردن دارد.

تا همین چند سال قبل درباره این موضوع هیچ آگاهی نداشتم و بارها از اینکه “چرا از هرچه بدم می آید سرم می آید” متعجب و خشمگین می شدم.

هزاران بار به این موضوع فکر می کردم که چرا من به فلان موضوع علاقه ای ندارم اما همیشه با آن درگیر هستم.

سال ها زمان برد تا به دلیل گسترش آنچه نمی خواهم در زندگی ام پی بردم و آن “توجه کردن” بود و اینکه ذهن ناخودآگاه من تفاوتی بین “دوست داشتن و نداشتن” قائل نیست و به هر دلیل موضوعی مورد توجه من قرار بگیرد و به آن توجه کنم به عنوان موضوع مورد علاقه درنظر گرفته شده و در زندگی من گسترش پیدا می کند.

به این ترتیب اگر می خواهید لاغر شوید باید لیاقت لاغر شدن را در خود ایجاد کنید.

تا زمانی که در نگرش خود به جسم و زندگی که دارید تغییر ایجاد نکنید شما موفق به ایجاد لیاقت متناسب شدن در خود نخواهید شد.

باید در ذهن خود لیاقت لاغر شدن را جایگزین لیاقت چاق شدن کنید.

باید فرمول های لاغر کننده موجود در ذهن ناخودآگاه خود را مجددا فعال کنید و استفاده از آنها را جایگزین استفاده از فرمول های چاق کننده کنید.

باید مانع از توجه افکار خود به چاقی شوید و در مقابل به موضوع لاغری که مورد علاقه و آرزوی شماست توجه کنید.

عوارض چاقی

لیاقت چاق شدن

سال ها من در ذهن خودم در حال پرورش لیاقت چاق تر شدن بودم.

با تنفری که از خودم داشتم، با رژیم های سختی که اجرا می کردم و با ورزش های سنگینی که انجام می دادم، با فرار کردن از خودم، با سرزنش کردن خودم، با سرزنش کردن والدینم که چرا مانع از چاق شدن من نشدند.

در همه این موارد من در حال پرورش لیاقت چاق تر شدن خودم بوده ام.

اما روزی که با قدرت ذهن خود در متناسب شدن آشنا شدم معنای لیاقت متناسب شدن را آموختم و از آن روز مسیر زندگی من از چاق تر شدن به سمت لاغرتر شدن تغییر کرد.

آگاهی امروز درباره لیاقت متناسب شدن است.

آنچه در این فایل آموزشی آماده شده جهت اطلاع افرادی است که دوست دارند در شرایط فعلی خود تغییری ایجاد کنند و در مسیر افزایش لیاقت متناسب شدن قرار بگیرند.

همه افرادی که از مسیر لاغری با ذهن به رویای لاغری خود رسیده اند برای شگفتی ساز شدن ابتدا لیاقت آن را در ذهن خود ایجاد کرده اند.

امیدوارم با استفاده بارها از این فایل صوتی در درون خود شعله های متناسب شدن را سوزان تر کنید و گام های موثری در جهت رسیدن به تناسب اندام مورد نظر خود بردارید

دیدگاه فروغ عزیز در بخش نظرات:

به نام خدای مهربان 

باور لیاقت داشتن و ارزشمندی خیلی باور مهمی هست من از وقتی در این مسیر هستم به شدت دارم روی این باورم کار میکنم و به صورت خود به خودی این باور  مهم در من بهتر شده.

من دوست دارم در تمام جنبه ها به بهترین ها برسم و بارها از خدا خواستم  بهترین فرزندان، بهترین زمانها، بهترین مکانها، بهترین افراد، بهترین اندام، بهترین زندگی و بهترین روابط  و بهترین قدرت بیان و بهترین تفریح ها و خلاصه بهترین هر چیزی رو به من بده.

من یادم میاد که درگذشته که وارد این مسیر نشده بودم چون  همیشه به خاطر اضافه وزنم کلی غصه می‌خوردم و بیشتر اوقات نگران بودم و استرس داشتم ‌و ‌چون اعتماد به نفس نداشتم و … بیشتر اوقات در مسیر نادرستی بودم  و داشتم چاقیب یشتر رو جذب میکردم 

من اگر در گذشته ادامه تحصیل ندادم چون خودم رو لایق اون نمی‌دونستم .

من در گذشته  اگر به دنبال شغل و استقلال مالی نبودم چون خودم رو لایق اون نمی‌دونستم 

 اما من در گذشته بارها برای رهایی ازچاقی رژیم و ورزش سنگین میگرفتم و خودم رو  به لاغری دلخواهم میرسوندم چون  خودم رو لایق لاغر شدن میدونستم اما چون راهم اشتباه بود هیچ وقت تناسب اندام برای من ماندگار نبود و من در زجر و سختی بودم.

لیاقت نداشتن مانع رسیدن به هدف میشه و اما چون من  کسی بودم که همیشه احساس لیاقت در تناسب داشتم اما راهش رو بلد نبودم خیلی جالب به این راه اصولی و الهی هدایت شدم .

من  اینقدر با تمرینهای جالب دوره های استاد روی باور لیاقت داشتن کار کردم که به راحتی عدد وزنی مورد علاقم رو می‌نویسم و کلی هم در ذهنم اون رو تجسم میکنم و در مورد خودم در اون وزن، کلی رویا پردازی میکنم و می‌نویسم  و اون رو حق مسلم خودم میدانم و اصلا برام چیز خاص و دست نیافتنی نیست.

حالا شاید گاهی نحوای منفی باشه ولی خدا رو شکر اینقدر در مسیر بودم و روی خودم کار کردم که به راحتی جوابش رو میدم و خیلی سریع اون  نجوا کمرنگ میشه و حذف میشه و این  به  خاطر استمرار من در این مسیر هست که خود به خود همین احساس لیاقت در من بیشتر شده.

من کسی بودم که سالها در رژیم سخت و ورزش سخت بودم  و اینقدر هدفم برام مهم بوده که تا آخرین ماه رژیمم با جدیت این کارها رو کردم و با هر سختی بوده دوام آوردم و من در وزن ایده الم قرار گرفتم اما چه فایده که ماندگار نبوده پس من انسان توانمندی بودم و هستم چون من بارها بعد از ازدواجم که چاق شدم با رژیم های سرخود. که خودم برای خودم تجویز میکردم مثلا شام و یه سری خوراکی ها رو نمیخوردم و ورزش میکردم  و موفق هم میشدم 

  • در سال ۸۳ با رژیم های خودم که حذف شام  بود  در حد ده کیلو کم کردم 
  • درسال ۸۶ با  رژیم های خودم که حذف شام و یه سری خوراکی ها بود و ورزش  بود بازم در حد ۲۵ کیلو کم کردم 
  • درسال ۹۰ با رژیم های خودم که حذف شام و یه سری موادغذایی بود در حد ۲۰ ,کیلو کم کردم 
  • در سال ۹۳ با رژیم کارشناس تغذیه در حد  سی و پنج کیلو کم کردم 
  • در سال ۹۴ بازم با دکتر تغذیه در حد ده کیلو 
  • در سال ۹۵ بازم با دکتر تغذیه در حد هشت کیلو 
  • از سال ۹۵ تا ۹۸ من مرتب در حال رفت و آمد بین چاقی ولاغری  بودم  و با رژیم و ورزش خودم رو متناسب میکردم 

و اینها همه نشان از توانمندی جسم من هست پس من  لایق تناسب اندام هستم و هر حرفی که پزشکان و اطرافیان. به من گفتن که تو نمیتونی تو دیگه چاق میشی تو ازاین به بعد به خاطر دارو چاقتر میشی و یا به خاطر زایمان چاقی شکمی خواهی داشت و یا تو با افزایش سن چاق خواهی شد و یا اینکه بهم گفتن تو با متناسب ها فرق داری و …. رو میندازم دور و با تمام وجودم به خودم جلوی آیینه میگم.

  •  من لیاقت لاغر شدن رو دارم
  •  من لایق لباس شیک به تن کردن رو دارم 
  • من لیاقت خوردن بهترین غذاها رو دارم 
  • من لیاقت آزادی و آرامش و دارم 
  • من لیاقت داشتن زندگی در شرایط کاملا سالم رو دارم.
  • من لیاقت بهترین رفتارهای  غذایی رو با خودم دارم 
  • من لیاقت قوی بودن و تسلط  بر مواد غذایی رو دارم 
  • من لیاقت داشتن بهترین حالت روحی رو دارم 
  • من لیاقت لذت بردن از خودم رو دارم 
  • من لیاقت داشتن رابطه ی عالی با خدای خودم رو دارم 
  • من لیاقت داشتن یه زندگی عالی سراسر شادی رو دارم 
  • من لیاقت داشتن آزادی در خریدن رو دارم 
  • من لیاقت داشتن آزادی در فعالیت رو دارم 
  • من لیاقت داشتن لباس رنگ شاد رو دارم 
  • من لیاقت داشتن اعتماد به نفس عالی رو دارم 

پس من برای این همه احساس لیاقت لاغر شدن را در خودم ایجاد کنم هر روز تمرینها رو انجام میدم و دیگه حرص و ولع در خوردن ندارم  و از هر بهانه ای برای خوردن استفاده نمیکنم.

در گذشته چقدر می‌خوردم چقدر به زور و با هر بهانه من کلی غذا وارد جسمم میکردم چون در اون مواقع من لیاقت تناسب اندام رو نداشتم و چقدر بعدش خودم رو سرزنش میکردم. و ناراحت میشدم که این چه جسمی هست چرا من اشتهای زیادی دارم  و اون مواقع داشتم چاقی بیشتر رو جذب میکردم 

من اینقدر خودم رو ارزشمند می‌دونم که هر به هر دلیل غذای زیاد وارد جسمم نمیکنم و خودم رو بیمار نمیکنم 

  • برای ضربه زدن به دیگران بیشتر از نیازم نمی‌خورم 
  • برای اینکه غذا مجانی هست بیشتر از نیازم وارد بدنم نمیکنم 
  • برای اینکه پولش رو دادم بیشتر از نیازم غذا وارد بدنم نمیکنم 
  •  به خاطر اینکه غذایی اسراف نشه اون رو به زور وارد جسمم نکنم 
  • اگر غذایی زیاد بود من زیادتر نخورم و به نیاز جسمم توجه کنم 
  • من اینقدر احساس ارزشمندی میکنم که هر ته مانده ی غذایی رو از روی میز غذا نخورم 
  • هر غذایی رو که چند روز مانده داخل یخچال نمی‌خورم 
  • هر غذای اشغال و بی‌کیفیت رو نمی‌خورم .
  • به هر دلیل و بهانه غذا رو انتخاب نکنم
  • در هنگام شادی و خوشحالی و یا ناراحتی و یا درد جسمی و روحی و …. من غذا نمی‌خورم 

و بعد میبینم که بدنم چقدر قشنگ پاسخ این انتخاب من رو میده و من هر روز متناسب تر میشم.

همیشه ذهنم، من رو ترغیب میکرد بیشتر بخور چون من احساس لیاقت لاغر شدن رو نداشتم اما متناسبهای اطرافم رو میدیدم که چقدر به اندازه و درست میخورن و چقدر لاغر و عالی هستند و  اما من همیشه هر خوراکی در اطرافم بود می‌خوردم اما اونها اینطور رفتار نمی‌کردند.

خیلی راحت انتخاب  میکردن از چه خوراکی  درر چه زمانی بخورم و من همیشه حسرت این رفتارهای غذایی اونها رو داشتم و میگفتم خوش به حالشون که همیشه سیر هستن و کم میخورن و اما من گرسنه هستم و زیاد میخورم.

من از درون احساس لیاقت لاغر شدن میکنم و چون کلی نتیجه گرفتم احساس خود باوری بسیار خوبی دارم که من میتونم بازم لاغر تر بشم و من با مرور توانمندی‌های گذشته ام فقط در زمینه ی لاغری به خودم میگم من از راه غلط بارها تونستم بارها لاغر بشم پس از راه صحیح به راحتی میتونم به تناسب اندام برسم.

بماند که من کلی توانمندی‌های دیگه هم دارم مثلا من در سن خیلی کم تونستم مدرک آرایشگری و کامپیوتر و رانندگی و گلسازی و … رو بگیرم. پس من فرد توانمندی هستم و به راحتی به تمام هدفهام میرسم.

من مسولیت صد در صد چاقیم رو پذیرفتم و هیچ عامل بیرونی رو مثل ورزش و رژیم و مربی و دکتر تغذیه و خوراکی ها وفعالیتها و داروها و ارث و سن و زایمان و …. رودلیل  چاقی خودم نمی‌دونم و همیشه میگم من خودم با رفتارهام و افکارم جسم خودم رو رقم میزنم نه هیچ مورد دیگه ای.

من مسول شرایط فعلی زندگیم هستم و کاملا شجاعانه میپذیرم پس دیگه حاضر نیستم به هر دلیلی غذا بخورم زیادتر از نیازم بخورم و پر  خوری کنم و حرص و ولع در خوردن ندارم و من اختیار کامل خودم رو در دست گرفتم.

  • من مسول چاقی خودم هستم 
  • من کاری به خوردن اطرافیانم ندارم
  • من کاری به مواد غذایی اطرافم ندارم
  • من کاری به نوع مواد غذایی ندارم
  • من کاری به هیچ چیز ندارم

فقط با تمرکز بر نیاز جسمم غذا میخورم چون هدف مهمی دارم که شاید برای خیلی‌ها مهم نباشه پس من مسول چاقی خودم هستم 

من مسول چاقی خودم هستم  پس با درست انتخاب کردن خودم رو به هدفم نزدیکتر میکنم و من با این حرف که اینجا میزنم و بارها تکرار میکنم  انتخابهای درست تری دارم و به زور هیچ غذایی وارد جسمم نمیکنم و ته مانده ی غذای فرزندان و همسرم رو نمی‌خورم .از ترس اسراف بیشتر از نیازم نمی‌خورم و…

بارها به خودم میگم من با یه قرص چاق نشدم که حالا با اون لاغر بشم من با دمنوش چاق نشدم که حالا با اون لاغر بشم  و … من فقط با پرخوری چاق شدم پس باید با به اندازه خوردن لاغر بشم.

من مدتها هست تمام عوامل چاقی رو در ذهنم نقض کردم و دیگه مهمترین دلیل چاقی خودم که اشتها بود رو در ذهنم حذف کردم و میگم جسم من عضویی به این نام نداره  اشتها در ذهن من لانه داره نه در جسم من  برای ازبین بردن اون باید ذهنم رو درست کنم و تمام باورهای بی‌لیاقتی رو حذف کنم و با باورهای قدرتمندانه جایگزین کنم مثلا متناسب شدن حق من هست 

اگر من لاغر نشم  پس کی لاغر بشه؟؟

من عاشق این مسیر هستم و هر روز یک گام برمیدارم و سعی میکنم به اون عمل کنم و تا جایی که در توانم باشه من عمل میکنم و مطمعنم همین ذهن من که تونسته من رو چاق کنه حالا هم می‌تونه من رو لاغر کنه.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام بهتر تمرین این بخش به موارد زیر توجه داشته باشید و درباره آنها بنویسید.

  • به آنچه در مسیر چاق شدن تجربه کرده اید فکر کنید و بنویسید چگونه لیاقت چاق شدن را در خود ایجاد کرده اید.
  • با توجه به توضیحات ارائه شده در تلاش های قبلی خود برای لاغر شدن توجهی به ایجاد لیاقت لاغر شدن در خود داشته اید؟
  • روش های لاغری که استفاده کرده اید باعث ایجاد لیاقت لاغر شدن در شما شده اند یا سبب افزایش لیاقت چاق تر شدن شده اند.
  • پیشنهاد خود برای ایجاد و گسترش لیاقت لاغر شدن را در خود بنویسید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.07 from 132 votes

https://tanasobefekri.net/?p=9247
برچسب ها:
310 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار من میتوانم
      1399/11/05 18:59
      مدت عضویت: 1534 روز
      امتیاز کاربر: 8998 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 2,089 کلمه

      سلام سلام 😍😍 با اشتیاق و انگیزه ی بالا بریم ببینیم گام پنجم قراره چی یاد بگیریم. 😻
      اولین نکته در موضوع لیاقت این است که با کارهای جسمی و بیرونی نمیتوانیم لیاقت را در درون خود ایجاد کنیم.. ما یک روزی لیاقت چاقی را به دست آورده ایم که الان چاق هستیم بنابراین برای لاغری هم باید این لیاقت در ما ایجاد بشود.. مثل دو کفه ی ترازو ⚖️که هرچه لیاقت چاقی بیشتر باشد جسم چاق تر است و کفه ی لیاقت لاغری بالاتر می‌رود و ما از لاغری بیش تر فاصله میگیریم.
      موضوع تنها چاقی و لاغری نیست بلکه در تمام جنبه های زندگی لیاقت داشتن اهرمی برای موفق شدن ما میباشد..
      حتی خداوند هم به لیاقت انسانها نگاه میکند و میزان دریافت و استفاده از نعمت ها بر اساس لیاقت ما مشخص میشود..

      عده ای که اصلا لیاقتی در خود برای خواسته هایشان نمیبینند اما چرا آنهایی که در زبان خود را بسیار لایق میدانند نیز نعمت کافی ندارند؟ 🤔

      در موضوع چاقی، از جاییکه لیاقت آن در ما بوجود آمده است، به دنبال آن ما استمرار و پشتکار از خود نشان داده ایم تا به آنچه لایقش بودیم، برسیم و ما چاق شدیم.

      نکته ی بعد : توجه..
      برای ذهن ما تفاوتی ندارد که موضوع مورد توجه خوب است یا بد، ثواب است یا گناه، در جهت پیشرفت است یا پسرفت.. ذهن وظيفه دارد مسیری را ایجاد کند که در جهت توجه ما باشد.. پس وظيفه ی ما ایجاد جهت و وظیفه ی ذهن، ایجاد نقشه و راه رسیدن به چیزی است که بیشتر به آن توجه میکنیم.

      💎خط ارتباطی بین توجه و لیاقت این است که توجه زیاد به یک موضوع و تکرار آن باعث بیش تر شدن لیاقت در آن موضوع میشود.. به همین راحتی ☺️☺️☺️ توجه =لیاقت
      شاید اگر لیاقت را مساوی با توانایی درنظر بگیریم راحت تر باشد..
      توجه =توانایی
      به طور پیش فرض در تمام انسان ها توانایی (لیاقت) انجام هرکاری قرار داده شده است و این ما هستیم که انتخاب میکنیم توانایی کدام کار و رسیدن به چه هدفی در ما تقویت بشود و رشد کنیم. 🌱
      جمع بندی:
      1.بذر لیاقت انجام همه ی کارها در وجود همه ی ما قرار دارد..
      2.این ما هستیم که با توجه کردن به موضوعاتی که انتخاب میکنیم بذر لیاقت آنها را فعال میکنیم تا رشد کنند و جوانه بزنند و وارد تجربه زندگی ما بشوند.
      3.برای ذهن ناخودآگاه، عشق یا تنفر، سپاسگزاری یا ناشکری، رفتار خوب یا رفتار بد همگی به معنی توجه کردن است و بذر لیاقت آن را فعال می‌کند..
      مثال: سپاسگزاری از داشته ها و استمرار در آن، بذر لیاقتِ داشتنِ نعمت های بیشتر را فعال میکند و مسیر رسیدن به آن توسط ذهن ایجاد می‌شود..
      4.نگرانی باعث تقویت لیاقت می‌شود و مانند کود عمل میکند.. نگرانی اتفاقات بد = این شخص لیاقت اتفاقات بد را دارد.
      5.درست است که در بیرون ما دچار جنگ و جدالیم، گله و شکایت میکنیم و حالمان بد است، اما در فضای ذهن ناخودآگاه همه چیز آرام و روی روال در جریان است 😂 😂
      مثلا من به خودم یا دیگران می‌گویم از چاقی خسته شده ام و از خودم متنفرم.. 😫😪
      همین لحظه در ذهن ناخودآگاه : به به ☺️ دوستان کود گله و شکایت و تنفر هم رسید پیش به سوی چاقی بیشتر.. چه قدر خوشحالم که این فرد در رسیدن به هدفش (چاقی) اینقدر اصرار دارد حتما عاشق چاقی است..
      😂 چه بخواهیم چه نخواهیم سیستم ذهن ما اینگونه تنظیم شده است 😂
      اگر خواسته ای داری واضح بگو.. نگو چاقم.. چاقی خواسته ی تو نیست.. چاقی وضعیت فعلی توست.. خواسته ی تو لاغر شدن است.. جهت را درست نشان بده.. تا ذهنت تو را به جایی که میخواهی برساند.
      مثال از زندگی خودم 👩🏻:
      1.چاقی.. به دلایلی که در گام قبلی گفتم، انتظار چاق شدن در من بیشتر شد و چون تلاش های من برای مبارزه با “چاقی” بوده، ذهن ناخودآگاه، هدف من را بیشتر چاق شدن در نظر گرفته و مسیر بیشتر شدن چاقی را ایجاد کرده..
      2.من همیشه در دروس عمومی مثل زبان و.. خیلی عالی عمل میکردم و تکرار و استمرار من باعث شد علاقه ی بیشتری به این دروس پیدا کنم و ناخودآگاه همیشه نمره ی عالی میگرفتم حتی اگر درس نمیخواندم اما در مورد دروس اختصاصی مثل شیمی اینگونه نبود و باید خیلی تلاش میکردم..

      تمرین شماره ی 1:
      خوب باید برگردم به زمان قبل از دبستان.. دورانی سراسر شادی که فقط با بازی با عروسکام و دوستام در حکم زندگی در قصر بود برای من.. و خودم رو خوشبخت ترین دختر دنیا میدونستم.. توجهی به هیچ موضوعی جز بازی کردن نداشتم.. یکبار که داشتیم توپ بازی میکردیم دوستم گفت من شکم درآوردم و باید لاغر کنم.. گفتم چاق چیه 😂 شکم چیه 😂 لاغری کیه ؟🤔 😂 (شاید 5 سالم بود)..
      بعدش که وارد دبستان شدم و از مشق نوشتن خوشم نمی‌اومد با پرخوری کردن رنج تکلیف نوشتن رو کم میکردم تازه ربطی هم به چاقی نمیدادم و متناسب بودم.. دوم دبستان مامانم همش میگفت چاق میشیااا و آنقدر این تکرار شد که من قبول کردم که پرخوری من باید منجر به چاقی من بشه.. اول و دوم متناسب بودم و وقتی در دفتر بهداشتم نگاه میکردم دیدم من از سال سوم دبستان تا پنجم با اضافه وزن 29 کیلویی رو به رو شدم. اول و دوم 21 کیلو بودم و این عدد از سوم شروع به افزایش کرد و سال آخر دبستان به 50 رسیدم.. (ای خدا یعنی من ی روزی 50 کیلو بودم که الان میخوام باشم.. تازه اون موقع اضافه وزن بوده برام الان وزن ایده‌آل 😂☺️)
      رسیدن به سن بلوغ هم عوامل چاقی من اضافه شد و من هرروز خسته تر میشدم و خودم رو گرفتار و اسیر چاقی میدیدم.. کم تر پرخوری میکردم اما بیشتر چاق میشدم..
      💎اما موازی و همراه با من ذهنم تمام رنج و گله ی من از چاقی رو استفاده می‌کرد تا من بیشتر چاق بشم من کمتر غذا میخوردم اما نگرانی از چاقی بیشتر، درختچه چاقی رو در ذهنم تقویت میکردم و باعث رشدش شدم..🌳➡️🌱

      تمرین شماره ی2:
      در تلاش های قبلی برای لاغر شدن اصلا اطلاعی از لیاقت لاغر شدن نداشتم که بخوام ایجادش بکنم 😂
      من فقط اینو بلد بودم که نخور لاغر شی.. نمیخوردم کمی لاغر میشدم دوباره برمیگشتم.. اخه مگه میشه تا آخر عمر نخوری بکشی 😤😬😶
      فقط ناخواسته لیاقت چاقی رو تقویت میکردم..
      تمرین شماره ی 3:
      روش های قبلی در جهت برطرف کردن چاقی من بودند و فشار زیادی به من وارد میکردند و احساس بد زیادی در من ایجاد میکردند همه شون از رژیم های دکترها، تا ورزش ها و تجربیات دیگران.. بنابراین لیاقت چاقی رو در من افزایش می‌دادند چون هردفعه خودم را ناتوان در برابر لاغر شدن میدیدم و پرقدرت از قبل چاق میشدم.. 🤦🏻‍♀️😶تنها کاری که بلد بود جسمم انجام بده 😂

      تمرین شماره ی 4:
      راستش الان کاملا احساس میکنم که لیاقت لاغر شدن را دارم.. و براش هم دلیل دارم..
      1.همیشه با اشتیاق و حال خوب میام سایت تناسب فکری و سعی میکنم فعال باشم..
      2.فایل ها رو گوش میدم🎧، نکته برداری میکنم📝،احساس خوبی دارم.
      3.رفتار غذایی من به شدت تغییر کرده.. زیر و رو شده.. منی که عاشق غذا بودم، عاشق خودم شدم.. منی که خودم رو برده ی خوردن میدونستم بنده ی خدا شدم، منی که همیشه ناسپاس بودم و در احساس بد بودم، سپاسگزار شدم و بيشتر اوقات راضیم، منی که اگر یه خوراکی تو خونه داشتیم خواب نداشتم تا بخورمشون، الان با انواع خوراکی احاطه شدم ولی نمیخورم، منی که رنج نخوردن در رژیم ها اعصابم رو خورد میکرد، خودم انتخاب میکنم کمتر بخورم. منی که خیلی بداخلاق و عجول تشریف داشتم، خوش اخلاق و صبور شدم. منی که سایز 46_44 برام رویا بود، به سایز 42 رسیدم. و….
      اگر تمام این تغییرات قشنگ☺️ درون و بیرونم رخ داده، قبلش من بذر لیاقتِ لاغر شدن رو فعال کردم.. با احساس خوب به لاغری توجه کردم، به چاقی بی توجهی کردم و اهمیتی ندادم بهش..
      من ایمان دارم که لیاقت لاغر شدن در من بوجود آمده. من مطمئن هستم که این لیاقت به خوبی ایجاد شده و برای گسترشش هم احساس خوب، استمرار و باورِ من میتوانم بیشتر لاغر بشوم برای من لازم است.

      استاد باز هم ممنونم برای نوشته های قبل از فایلها💐💐

      بریم فایل صوتی گوش کنیم 🎧💃🏻
      برداشت من 👇🏻
      ۱.به جز موضوع لاغری و چاقی که یاد گرفتم، من مثلا در موضوع همسر خودم رو لایق بهترین نمیدونم😶.. یعنی خیلی دلم میخواد که بهترین همسر رو داشته باشم ولی باور ندارم که میتونم یا میشه یا خدا به منم یم همسر فوق العاده بده.. چون خیلی خیلی خیلی شنیدم که خوب میره خوب رو میگیره.. (از نظر مالی منظورمه هاا☺️) و چون در فامیل ما اینجوریه که شوهر یا خوب از نظر مالی یا خوب از نظر اخلاق. یعنی نمیشه که هم پولدار باشه هم انسان خوبی باشه 😬😶 و من این حرف رو بارها و بارها شنیدم.. و این ترس در من بوجود اومده.. می‌دونید، دوستم که فامیل مون هم هست همیشه میگفت پولدار میره با پولدار ازدواج میکنه و خودشون پولدار نیستن اما یک پسر خوب و پولدار اومد خواستگاریش و باهم ازدواج کردند.. نمیدونم یعنی حرف خودشو باور نکرده بود؟ 🤔
      ۲.موضوع بعدی شغل و درآمد هستش که در ذهن من خیلی مربوط به شانس و پارتی و خوشگلی و… میشه.. دیگه نمیگم از بس بقیه گفتند من باور کردم، تقصیر خودم بوده میخواستم باور نکنم😬 اما حالا میخوام درستش کنم..
      ۳موضوعی که خیلی احساس میکنم لیاقتش رو دارم رابطه ی عالی هستش و من همیشه کل عمرم با خانواده،فامیل، دوستان، معلم ها و.. کلا همه رابطه ی خیلی خوبی داشتم و نسبت به بقیه مشکلات خیلی کمتری دارم. خدایا شکرت 💚 که یعنی من لیاقتِ روابط عالی رو در خودم ایجاد کردم..
      ۴.بهترین لباس، بهترین وسایل، بهترین سفرها رو هم داشتم اما ترس از چشم خوردن، دیگران دلشون نخواد و… باعث شده بود که ما همیشه خودمون رو خیلی بدبخت جلوه بدیم به دیگران 😳😶🤦🏻‍♀️ بنابراین یواش یواش این نعمت ها کمرنگ شدند و فکر می‌کنم که ما داشتیم لیاقت خودمون رو کم و کم تر میکردیم و به سمت مقابلش بیشتر توجه میکردیم که در نهایت هم وارد زندگی مون شده..
      5.من همیشه پوست خیلی صافی داشتم و دارم که قبل از آشنایی با موضوع لیاقت، من خودم رو لایق پوستی صاف میدونستم حتی بدون دلیل و رسیدگی خاص، کلا پوست خوب داشتن رو نعمت ویژه ی خدا به خودم میدونم. 😍☺️

      نکته: 🌻ارتباط عالی با خداوند باعث میشه که خود به خود لیاقت داشتن بهترین چیزها رو در وجودت احساس کنی و باور کنی که میتونی هرچیزی داشته باشی. چون به محکم ترین تکیه گاه عاالم، تکیه میکنی، آرامش میگیری، روحیه ات خوب میشه، بهترین ها رو میخوای و بهترین ها رو جذب میکنی🌻

      جملاتی برای آبیاری بذر لیاقت تناسب اندامم :
      1. من لیاقت تناسب اندام دائمی را دارم.
      2.من لیاقت پوشیدن لباس های شیک و رنگ شاد را دارم.
      3.من لیاقت جسمی متناسب را دارم.
      4.من لیاقت روحیه ای شاد و اعتماد به نفس داشتن را دارم.
      5.من لیاقت بهترین ها در زندگی را دارم.
      6.من لیاقت بهترین تناسب اندام را دارم.
      7.من لیاقت جسمی سالم و فکری متناسب را دارم.

      تغییرات امروز من😎😍 :
      1. کاهش ترس از مواد غذایی :
      رفتم چای و نبات بخورم و دیدم که دلم میخواد دو تیکه نبات در چایم بندازم و این کارو کردم 😍😍
      خیلی خوشحالم چون قبلا یا این کارو نمیکردم.
      یا اینکه میگفتم يا ابلفضل چاق میشم، اصلا میترکم، با دو تا تیکه نبات هاااا😲😲 ولی میگفتم دیگه..
      معمولا چای تلخ میخورم امروز دلم خواست چایم شیرین باشه خیلی راحت دو تیکه نبات انداختم.. نه فکری نه حرفی نه ترسی.. 👏🏻👏🏻
      تغییر شماره ی 2:
      عادت کردم در پیش دستی غذا میخورم.. امروز مامانم در بشقاب های معمولی برای من غذا ریخت تا دیدم گفتم یا خدا 😱 😱 چه خبره 😳 چرا انقدر زیاده.. کاسه ی سوپ خوری برداشتم و چند قاشق کشیدم، گفتم سیر نشدم دوباره میکشم.. که با همون چند قاشق سیر شدم..
      یعنی کسی که در جریان نیست رفتار منو میدید فکر می‌کرد اخی بنده خدا رژیم داره 😂 😂 ولی من ناخودآگاه با دیدن غذا، فهمیدم زیاده و انتخاب کردم که خودم تصميم گیرنده برای مقدار غذام باشم.. هم سیر شدم و هم رفتاری درست انجام دادم و هم الان خیلی سرحال هستم 😊
      تغییرات 1و 2 رو باهم نوشتم تا یک وقت فکر نکنید حتما بايد کم بخوری تا لاغر بشی.. نه.. دوست من باید درست رفتار کنی و به اندازه ی نیازت بخوری.. و این اندازه رو هم باید اجازه بدی مغزت، که کل بدنت رو عالی هدایت میکنه، تعیین کنه نه خودت.. لاغری با ذهن کمکت میکنه که این وظيفه رو به مغزت برگردونی و بعدش راحت بشینی ببینی که جسمت هم لاغر میشه. 😊🌹☺️

      من دوست دارم به شرایطی برسم که بگم من هرروز لاغر و لاغر تر میشوم و تغییرات جسمی ام را لمس کنم و لذت ببرم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم