لیاقت داشتن مهمترین موضوع در رسیدن به هر موفقیتی است و لاغر شدن هم نیاز به لیاقت داشتن تاثیرگذار است.
لیاقت داشتن برای لاغر شدن با رژیم گرفتن، ورزش های سخت انجام دادن، دارو مصرف کردن و یا حتی عمل جراحی در شما ایجاد نمی شود. چرا که همه ما برای داشتن لیاقت چاقــــی کار خاصی انجام نداده ایم یا زحمت و رنج زیاد متحمل نشده ایم.
اهمیت لیاقت داشتن
لیاقت داشتن برای رسیدن به هر موفقیتی لازم است.
هر فردی به اندازه لیاقت خود از جهان و نعمت های آن سهم می برد.
جهان مادی، جهان لیاقت هاست.
جملات از این دست زیاد در کتاب های موفقیت و گفته های افراد موفق جهان استفاده می شود.
لاغر شدن هم مانند هر کاری نیاز به لیاقت دارد، همانطور که چاق شدن هم لیاقت می خواهد و همه افراد چاق حتما لیاقت چاق شدن را داشته اند.
هر فردی که اضافه وزن دارد برای چاق شدن، استمرار و پشتکار داشته است.
بارها رفتار و عادت های اشتباه را تکرار کرده است تا جسم خود را به این شرایط رسانده است، پس لیاقت تغییر کردن را داشته است، هرچند که این تغییر در جهت چاق شدن بوده باشد.
بارها از شراط جسمی خود متنفر شده است و به چاقی خود توجه کرده است و به ذهن خود دستور داده است که دوست دارد بیشتر چاق شود.
نقش ذهن ناخودآگاه در چاقی
بسیاری از افراد معده، سوخت و ساز، ژنتیک یا بسیاری عوامل دیگر را دلیل چاقی افراد می دانند درحالی که تاثیرگذارترین موضوع در چاق شدن ذهن ناخودآگاه است که هرگز مورد توجه قرار نگرفته است.
به این عبارت دقت کنید:
توجه به آن چیزی که از آن متنفر هستید با توجه به آن چیزی که عاشق آن هستید برای ذهن شما تفاوتی نمی کند
ذهن شما در هر دو حالت تصور می کند که شما آن شرایط را دوست دارید و سعی می کند آن شرایط را در زندگی شما گسترش دهد.
اینکه سال ها از چاقی متنفر بوده ایم اما هر سال چاق تر شده ایم به این دلیل است که ذهن ناخودآگاه تفاوت بین تنفر یا عاشق بودن را نمی داند.
از نظر ذهن ناخودآگاه توجه کردن، درگیر شدن، عاشق بودن، خواستن، نخواستن، دوست داشتن، متنفر بودن و … همه به یک معنی است و آن علاقمند بودن است.
عملکرد ذهن ناخودآگاه
در واقع ذهن ناخودآگاه شما به این شکل عمل می کند:
به هر چیزی توجه کنید تصور می کند شما عاشق آن موضوع هستید و آن موضوع را در زندگی شما گسترش می دهد.
پس همه افراد چاق به شکل های مختلفی به چاقی خود توجه کرده اند و با توجه کردن لیاقت چاق شدن را در خود افزایش داده و چاق تر شده اند.
زمانی که نگران چاقی بیشتر هستید شما در حال پرورش لیاقت چاقی خود هستید.
زمانی که از شرایط خود خجالت می کشید، گله و شکایت می کنید، خود را سرزنش می کنید، رژیم می گیرید و به بدن خود با ورزش های سنگین فشار وارد می آورید شما در حال افزایش لیاقت چاق شدن خود هستید.
اگر اضافه وزن دارید و این نوشته را می خوانید به خوبی درک می کنید دقیقا منظور من چیست.
شما به خاطر می آورید چه کارهایی برای لاغر شدن انجام داده اید.
به خاطر می آورید زمان هایی را که به شدت از چاقی متنفر شده اید و بارها برای دیگران درباره چاقی گله و شکایت کرده اید.
حتی به خاطر دارید زمان هایی که از چاقی به حدی متنفر شده اید که آرزوی مرگ کرده اید.
اینها تلاش شما برای چاق تر شدن بوده است.
تنفر از چاقی دلیل چاق تر شدن
شاید درک این موضوع برای شما به آسانی نباشد که چگونه ممکن است من از چیزی متنفر باشم اما آن موضوع در زندگی من گسترش پیدا کند.
این موضوع اساس قانون جذب است و درک آن نیاز به درک آگاهی بیشتر و استمرار در مسیر تغییر کردن دارد.
تا همین چند سال قبل درباره این موضوع هیچ آگاهی نداشتم و بارها از اینکه “چرا از هرچه بدم می آید سرم می آید” متعجب و خشمگین می شدم.
هزاران بار به این موضوع فکر می کردم که چرا من به فلان موضوع علاقه ای ندارم اما همیشه با آن درگیر هستم.
سال ها زمان برد تا به دلیل گسترش آنچه نمی خواهم در زندگی ام پی بردم و آن “توجه کردن” بود و اینکه ذهن ناخودآگاه من تفاوتی بین “دوست داشتن و نداشتن” قائل نیست و به هر دلیل موضوعی مورد توجه من قرار بگیرد و به آن توجه کنم به عنوان موضوع مورد علاقه درنظر گرفته شده و در زندگی من گسترش پیدا می کند.
به این ترتیب اگر می خواهید لاغر شوید باید لیاقت لاغر شدن را در خود ایجاد کنید.
تا زمانی که در نگرش خود به جسم و زندگی که دارید تغییر ایجاد نکنید شما موفق به ایجاد لیاقت متناسب شدن در خود نخواهید شد.
باید در ذهن خود لیاقت لاغر شدن را جایگزین لیاقت چاق شدن کنید.
باید فرمول های لاغر کننده موجود در ذهن ناخودآگاه خود را مجددا فعال کنید و استفاده از آنها را جایگزین استفاده از فرمول های چاق کننده کنید.
باید مانع از توجه افکار خود به چاقی شوید و در مقابل به موضوع لاغری که مورد علاقه و آرزوی شماست توجه کنید.
لیاقت چاق شدن
سال ها من در ذهن خودم در حال پرورش لیاقت چاق تر شدن بودم.
با تنفری که از خودم داشتم، با رژیم های سختی که اجرا می کردم و با ورزش های سنگینی که انجام می دادم، با فرار کردن از خودم، با سرزنش کردن خودم، با سرزنش کردن والدینم که چرا مانع از چاق شدن من نشدند.
در همه این موارد من در حال پرورش لیاقت چاق تر شدن خودم بوده ام.
اما روزی که با قدرت ذهن خود در متناسب شدن آشنا شدم معنای لیاقت متناسب شدن را آموختم و از آن روز مسیر زندگی من از چاق تر شدن به سمت لاغرتر شدن تغییر کرد.
آگاهی امروز درباره لیاقت متناسب شدن است.
آنچه در این فایل آموزشی آماده شده جهت اطلاع افرادی است که دوست دارند در شرایط فعلی خود تغییری ایجاد کنند و در مسیر افزایش لیاقت متناسب شدن قرار بگیرند.
همه افرادی که از مسیر لاغری با ذهن به رویای لاغری خود رسیده اند برای شگفتی ساز شدن ابتدا لیاقت آن را در ذهن خود ایجاد کرده اند.
امیدوارم با استفاده بارها از این فایل صوتی در درون خود شعله های متناسب شدن را سوزان تر کنید و گام های موثری در جهت رسیدن به تناسب اندام مورد نظر خود بردارید
دیدگاه فروغ عزیز در بخش نظرات:
به نام خدای مهربان
باور لیاقت داشتن و ارزشمندی خیلی باور مهمی هست من از وقتی در این مسیر هستم به شدت دارم روی این باورم کار میکنم و به صورت خود به خودی این باور مهم در من بهتر شده.
من دوست دارم در تمام جنبه ها به بهترین ها برسم و بارها از خدا خواستم بهترین فرزندان، بهترین زمانها، بهترین مکانها، بهترین افراد، بهترین اندام، بهترین زندگی و بهترین روابط و بهترین قدرت بیان و بهترین تفریح ها و خلاصه بهترین هر چیزی رو به من بده.
من یادم میاد که درگذشته که وارد این مسیر نشده بودم چون همیشه به خاطر اضافه وزنم کلی غصه میخوردم و بیشتر اوقات نگران بودم و استرس داشتم و چون اعتماد به نفس نداشتم و … بیشتر اوقات در مسیر نادرستی بودم و داشتم چاقیب یشتر رو جذب میکردم
من اگر در گذشته ادامه تحصیل ندادم چون خودم رو لایق اون نمیدونستم .
من در گذشته اگر به دنبال شغل و استقلال مالی نبودم چون خودم رو لایق اون نمیدونستم
اما من در گذشته بارها برای رهایی ازچاقی رژیم و ورزش سنگین میگرفتم و خودم رو به لاغری دلخواهم میرسوندم چون خودم رو لایق لاغر شدن میدونستم اما چون راهم اشتباه بود هیچ وقت تناسب اندام برای من ماندگار نبود و من در زجر و سختی بودم.
لیاقت نداشتن مانع رسیدن به هدف میشه و اما چون من کسی بودم که همیشه احساس لیاقت در تناسب داشتم اما راهش رو بلد نبودم خیلی جالب به این راه اصولی و الهی هدایت شدم .
من اینقدر با تمرینهای جالب دوره های استاد روی باور لیاقت داشتن کار کردم که به راحتی عدد وزنی مورد علاقم رو مینویسم و کلی هم در ذهنم اون رو تجسم میکنم و در مورد خودم در اون وزن، کلی رویا پردازی میکنم و مینویسم و اون رو حق مسلم خودم میدانم و اصلا برام چیز خاص و دست نیافتنی نیست.
حالا شاید گاهی نحوای منفی باشه ولی خدا رو شکر اینقدر در مسیر بودم و روی خودم کار کردم که به راحتی جوابش رو میدم و خیلی سریع اون نجوا کمرنگ میشه و حذف میشه و این به خاطر استمرار من در این مسیر هست که خود به خود همین احساس لیاقت در من بیشتر شده.
من کسی بودم که سالها در رژیم سخت و ورزش سخت بودم و اینقدر هدفم برام مهم بوده که تا آخرین ماه رژیمم با جدیت این کارها رو کردم و با هر سختی بوده دوام آوردم و من در وزن ایده الم قرار گرفتم اما چه فایده که ماندگار نبوده پس من انسان توانمندی بودم و هستم چون من بارها بعد از ازدواجم که چاق شدم با رژیم های سرخود. که خودم برای خودم تجویز میکردم مثلا شام و یه سری خوراکی ها رو نمیخوردم و ورزش میکردم و موفق هم میشدم
- در سال ۸۳ با رژیم های خودم که حذف شام بود در حد ده کیلو کم کردم
- درسال ۸۶ با رژیم های خودم که حذف شام و یه سری خوراکی ها بود و ورزش بود بازم در حد ۲۵ کیلو کم کردم
- درسال ۹۰ با رژیم های خودم که حذف شام و یه سری موادغذایی بود در حد ۲۰ ,کیلو کم کردم
- در سال ۹۳ با رژیم کارشناس تغذیه در حد سی و پنج کیلو کم کردم
- در سال ۹۴ بازم با دکتر تغذیه در حد ده کیلو
- در سال ۹۵ بازم با دکتر تغذیه در حد هشت کیلو
- از سال ۹۵ تا ۹۸ من مرتب در حال رفت و آمد بین چاقی ولاغری بودم و با رژیم و ورزش خودم رو متناسب میکردم
و اینها همه نشان از توانمندی جسم من هست پس من لایق تناسب اندام هستم و هر حرفی که پزشکان و اطرافیان. به من گفتن که تو نمیتونی تو دیگه چاق میشی تو ازاین به بعد به خاطر دارو چاقتر میشی و یا به خاطر زایمان چاقی شکمی خواهی داشت و یا تو با افزایش سن چاق خواهی شد و یا اینکه بهم گفتن تو با متناسب ها فرق داری و …. رو میندازم دور و با تمام وجودم به خودم جلوی آیینه میگم.
- من لیاقت لاغر شدن رو دارم
- من لایق لباس شیک به تن کردن رو دارم
- من لیاقت خوردن بهترین غذاها رو دارم
- من لیاقت آزادی و آرامش و دارم
- من لیاقت داشتن زندگی در شرایط کاملا سالم رو دارم.
- من لیاقت بهترین رفتارهای غذایی رو با خودم دارم
- من لیاقت قوی بودن و تسلط بر مواد غذایی رو دارم
- من لیاقت داشتن بهترین حالت روحی رو دارم
- من لیاقت لذت بردن از خودم رو دارم
- من لیاقت داشتن رابطه ی عالی با خدای خودم رو دارم
- من لیاقت داشتن یه زندگی عالی سراسر شادی رو دارم
- من لیاقت داشتن آزادی در خریدن رو دارم
- من لیاقت داشتن آزادی در فعالیت رو دارم
- من لیاقت داشتن لباس رنگ شاد رو دارم
- من لیاقت داشتن اعتماد به نفس عالی رو دارم
پس من برای این همه احساس لیاقت لاغر شدن را در خودم ایجاد کنم هر روز تمرینها رو انجام میدم و دیگه حرص و ولع در خوردن ندارم و از هر بهانه ای برای خوردن استفاده نمیکنم.
در گذشته چقدر میخوردم چقدر به زور و با هر بهانه من کلی غذا وارد جسمم میکردم چون در اون مواقع من لیاقت تناسب اندام رو نداشتم و چقدر بعدش خودم رو سرزنش میکردم. و ناراحت میشدم که این چه جسمی هست چرا من اشتهای زیادی دارم و اون مواقع داشتم چاقی بیشتر رو جذب میکردم
من اینقدر خودم رو ارزشمند میدونم که هر به هر دلیل غذای زیاد وارد جسمم نمیکنم و خودم رو بیمار نمیکنم
- برای ضربه زدن به دیگران بیشتر از نیازم نمیخورم
- برای اینکه غذا مجانی هست بیشتر از نیازم وارد بدنم نمیکنم
- برای اینکه پولش رو دادم بیشتر از نیازم غذا وارد بدنم نمیکنم
- به خاطر اینکه غذایی اسراف نشه اون رو به زور وارد جسمم نکنم
- اگر غذایی زیاد بود من زیادتر نخورم و به نیاز جسمم توجه کنم
- من اینقدر احساس ارزشمندی میکنم که هر ته مانده ی غذایی رو از روی میز غذا نخورم
- هر غذایی رو که چند روز مانده داخل یخچال نمیخورم
- هر غذای اشغال و بیکیفیت رو نمیخورم .
- به هر دلیل و بهانه غذا رو انتخاب نکنم
- در هنگام شادی و خوشحالی و یا ناراحتی و یا درد جسمی و روحی و …. من غذا نمیخورم
و بعد میبینم که بدنم چقدر قشنگ پاسخ این انتخاب من رو میده و من هر روز متناسب تر میشم.
همیشه ذهنم، من رو ترغیب میکرد بیشتر بخور چون من احساس لیاقت لاغر شدن رو نداشتم اما متناسبهای اطرافم رو میدیدم که چقدر به اندازه و درست میخورن و چقدر لاغر و عالی هستند و اما من همیشه هر خوراکی در اطرافم بود میخوردم اما اونها اینطور رفتار نمیکردند.
خیلی راحت انتخاب میکردن از چه خوراکی درر چه زمانی بخورم و من همیشه حسرت این رفتارهای غذایی اونها رو داشتم و میگفتم خوش به حالشون که همیشه سیر هستن و کم میخورن و اما من گرسنه هستم و زیاد میخورم.
من از درون احساس لیاقت لاغر شدن میکنم و چون کلی نتیجه گرفتم احساس خود باوری بسیار خوبی دارم که من میتونم بازم لاغر تر بشم و من با مرور توانمندیهای گذشته ام فقط در زمینه ی لاغری به خودم میگم من از راه غلط بارها تونستم بارها لاغر بشم پس از راه صحیح به راحتی میتونم به تناسب اندام برسم.
بماند که من کلی توانمندیهای دیگه هم دارم مثلا من در سن خیلی کم تونستم مدرک آرایشگری و کامپیوتر و رانندگی و گلسازی و … رو بگیرم. پس من فرد توانمندی هستم و به راحتی به تمام هدفهام میرسم.
من مسولیت صد در صد چاقیم رو پذیرفتم و هیچ عامل بیرونی رو مثل ورزش و رژیم و مربی و دکتر تغذیه و خوراکی ها وفعالیتها و داروها و ارث و سن و زایمان و …. رودلیل چاقی خودم نمیدونم و همیشه میگم من خودم با رفتارهام و افکارم جسم خودم رو رقم میزنم نه هیچ مورد دیگه ای.
من مسول شرایط فعلی زندگیم هستم و کاملا شجاعانه میپذیرم پس دیگه حاضر نیستم به هر دلیلی غذا بخورم زیادتر از نیازم بخورم و پر خوری کنم و حرص و ولع در خوردن ندارم و من اختیار کامل خودم رو در دست گرفتم.
- من مسول چاقی خودم هستم
- من کاری به خوردن اطرافیانم ندارم
- من کاری به مواد غذایی اطرافم ندارم
- من کاری به نوع مواد غذایی ندارم
- من کاری به هیچ چیز ندارم
فقط با تمرکز بر نیاز جسمم غذا میخورم چون هدف مهمی دارم که شاید برای خیلیها مهم نباشه پس من مسول چاقی خودم هستم
من مسول چاقی خودم هستم پس با درست انتخاب کردن خودم رو به هدفم نزدیکتر میکنم و من با این حرف که اینجا میزنم و بارها تکرار میکنم انتخابهای درست تری دارم و به زور هیچ غذایی وارد جسمم نمیکنم و ته مانده ی غذای فرزندان و همسرم رو نمیخورم .از ترس اسراف بیشتر از نیازم نمیخورم و…
بارها به خودم میگم من با یه قرص چاق نشدم که حالا با اون لاغر بشم من با دمنوش چاق نشدم که حالا با اون لاغر بشم و … من فقط با پرخوری چاق شدم پس باید با به اندازه خوردن لاغر بشم.
من مدتها هست تمام عوامل چاقی رو در ذهنم نقض کردم و دیگه مهمترین دلیل چاقی خودم که اشتها بود رو در ذهنم حذف کردم و میگم جسم من عضویی به این نام نداره اشتها در ذهن من لانه داره نه در جسم من برای ازبین بردن اون باید ذهنم رو درست کنم و تمام باورهای بیلیاقتی رو حذف کنم و با باورهای قدرتمندانه جایگزین کنم مثلا متناسب شدن حق من هست
اگر من لاغر نشم پس کی لاغر بشه؟؟
من عاشق این مسیر هستم و هر روز یک گام برمیدارم و سعی میکنم به اون عمل کنم و تا جایی که در توانم باشه من عمل میکنم و مطمعنم همین ذهن من که تونسته من رو چاق کنه حالا هم میتونه من رو لاغر کنه.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام بهتر تمرین این بخش به موارد زیر توجه داشته باشید و درباره آنها بنویسید.
- به آنچه در مسیر چاق شدن تجربه کرده اید فکر کنید و بنویسید چگونه لیاقت چاق شدن را در خود ایجاد کرده اید.
- با توجه به توضیحات ارائه شده در تلاش های قبلی خود برای لاغر شدن توجهی به ایجاد لیاقت لاغر شدن در خود داشته اید؟
- روش های لاغری که استفاده کرده اید باعث ایجاد لیاقت لاغر شدن در شما شده اند یا سبب افزایش لیاقت چاق تر شدن شده اند.
- پیشنهاد خود برای ایجاد و گسترش لیاقت لاغر شدن را در خود بنویسید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
📻 رادیو لاغری
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.12 از 163 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام به همه ی دوستان متناسب و خوش استایلم
این فایل روچندروز ازصبح پلی میکردم و تا شب گوش میدادم و واقعا دیدم لیاقت وعزت نفس اساسی ترین نقش و دارند تو کلل زندگی هر انسانی
توهرجنبه ایی
وقتی خودم وکمتر از ادمهای پولدارمیبینم دارم حس لیاقت بی پولی رو بیشتر میکنم
وقتی دارم از مسئولیت چاقی و اضافه وزنم فرار میکنم دارم لیاقت چاقی و بیشتر و بیشتر میکنم
فقط الان میدونم چرا حتی ظرف ذهنیم برای پذیرش پول،اندام ایده آل،خوشبختی،شادی عشق ووووووووکوچکه!!!😓😓😫😫
چون حس لیاقت وعزت نفس پایینی دارم یاختی ندارم وختی مئولیت این بی لیاقتی وعزت نفس پایین هم بامنه چون میدنم
هرشب میرم پیاده روی تنهایی (برای حرف زدن باخودم😊ونه هیچ قصد دیگه ایی)وبخودم میگم من مسئول این وضع واین اندام واین بیپولی و این سلامتی و پوست وهرچیزی که الان دارم هستم و میخوام تغیرش بدم ومیتونم
بعد بازهم باخودم میگم
هرشب بخودم میگم خداراست گفته آمنه هرشری که به تو رسیده از جانب خودته وهرخیری رسیده از خداست
پس بدون تا حالا باتوجه به ناخواسته هات فقط حس لیاقت داشتنشون و بیشتر وبیشتر کردی و از خواسته هات دور شدی
امنه غذا،نوشابه،تنقلات پیتزا وزولبیابامیه و هرچیزی که تا حال فکر میکردی عامل اضافه وزنت هستن یه دروغ محضه
پس چرا بچه خواهر خودت میخواد یه گرم اضاف کنه نمیتونه؟
این باورها و ایجاد حس لیاقت اضافه وزن بوده که حتی بانخوردن وزن اضافه میکردی ویاکم نمیکردی
خب بریم سراغ سوالات
به آنچه در مسیر چاق شدن تجربه کرده اید فکر کنید و بنویسید چگونه لیاقت چاق شدن را در خود ایجاد کرده اید.
باحسرت خوردن،نخوردن،استرس ازچاقی،رژیم،رقص،ورزش های سخت،توهین کردن به.خودم و گیر دادن به زمین و زمان،قبول نداشتن اندامم وغرغر کردن،گله و شکایت کردن و هزارتا دلیل دیگه که هربار بیشتر و بیشتر حس لیاقت چاقی رو درمن بیشتر وبیشتر کردن
2- با توجه به توضیحات ارائه شده در تلاش های قبلی خود برای لاغر شدن توجهی به ایجاد لیاقت لاغر شدن در خود داشته اید؟
نه هیچ وقت
حتی وقتی 58کیلوبودم حالم از خودم و اندامم بهم میخورد وشاکی بودم اخه این چه اندامیه خدا😅
3- روش های لاغری که استفاده کرده اید باعث ایجاد لیاقت لاغر شدن در شما شده اند یا سبب افزایش لیاقت چاق تر شدن شده اند.تماما مانور چاقی ایجاد میکردن و رژه نظامی برای لشکرکشی انرژی هابشکل اضافه وزن
پس فقط لیاقت چاقی بوده و بس
4- پیشنهاد خود برای ایجاد و گسترش لیاقت لاغر شدن را در خود بنویسید
سلام به تمام دوستان عزیزم خانواده ی زیبا ومتناسب تناسب اندام😍😘
گام پنجم👣
10،4،1400
به این موضوع فکر کنید و سعی کنید به شکل کاملا منطقی در ذهن خود بپذیرید که شما قصد یادگیری لاغر شدن با قدرت ذهن را دارید.یادگیری به منزله لاغر شدن(متناسب شدن) نیست.✅لاغر شدن یک هنر است، باید آن را یاد بگیرید✅
☑️لیاقت چیست؟این سؤالیه که باید از خودم هر روز بپرسمواقعا لیاقت چیه؟لیاقت یعنی کانون توجه من.چرا؟چون من به هرچی توجه کنم تو زندگیم خلقش میکنم و بیشتروبیشترش میکنم**برای همین استادمون میگفت هرچیزی که الان دارید به طور خودمونی بگم شما لایقش هستین حتی نوع و رنگ پوست،مو،وهرچیزی که الان دارم حاصل توجه مداوم و مستمر منهمیدونید خیلی فکر کردم به این واژه که همه ی استادها به مفهوم لیاقت خیلی حساس هستن و عامل اصلی موفقیت میدوننش🔴اما واقعا چرا؟چون لیاقت یعنی اینکه من خودم رو دوست دارم(باتوجه به خواسته ها،داشته ها)(یا توجه به ناخواسته*مثل چاقی*)فارق از هرچیزی که هستممن آمنه رو باهمه ی خوب و بدش دوست دارمبااین اندام بااین شکل و شمایل باهمه ی اخم وتخم هاش و خنده هاش و…….🔵لیاقت یعنی آمنه خدا تورو خلیفه ی خودش کرده همه چیز مسخرتوئه ✅پس چرا ما حس بی لیاقتی داریم؟چون از بچگی بدلیل ناآگاهی والدین و اطرافیان سرکوب شدیم(یه مثال واضح که دارم میبینم همیشه سر سفره ی غذا بچه هایی که غذا نمیخورن مادر از سر دلسوزی یا عصبانیت میگه اخخخخ عرضه نداری غذای خوب جلوت بزارم چون نمی خوری ای بی عرضه واین همیشه سر هر سفره ی غذا تکرار میشه««دیدم عزیزانی،به پسرم از سر دلسوزی و اینکه چرا نمیخوری میگن از بس بی عرضه است غذای خوب و نمیخوره)خب حالا تا تهش و بخونیم
🔴بازهم هم برمیگردیم به باکس مغزی،،،من توی باکس مغزم حس ارزشمندی،خویشتن دوستی ولیاقت رو خاموش کردم و«دراصل سالهاست که این احساس ها خاک میخورن»پس چطور میخوام مثل یک آدمی که این باکس رو هر روز داره زندگی میکنه عمل کنم خب نمیشه🔵مثل همه ی وقت هایی که دیدم ظرف های زیبا فقط برای مهمونه پیام این رفتار چیه؟»یعنی ماارزشمند نیستیم فرزندم فقط کسی که میاد ارزش اینو داره که از وسایل نو ما استفاده کنهیاهزارتا مثال دیگه🔵
پس حس لیاقت و خودارزشی ما عملا پودر شده(همون عزت نفسی که اساس و پایه ی همه چیزه)
وقتی جونت عزیز نباشه برات،،حاضری به هر چیزی تن بدی فقط برای اینکه خودت و ارضا کنی😣
میدونید حس عدم عزت نفس و ارزشمندی باعث میشه معتاد بشم چون یه حس خلاءشدید در من وجود داره که فقط دلم میخواد پرش کنم باچی؟باهرچیزی که دردسترس باشه
مثالوقتی عزت نفس ندارم،حس لیاقت ندارم،خودبه خود به هر بهانه ایی هر چی باشه دم دستم میخورم و این کار باعث میشه این کمبود بااین رفتار غلط پرشه(یه نمونه عینی دارم پسرم 8سالشه و وقتی حوصله اش سر میره هی فقط دلش میخواد بخوره و بی وفقه خوراکی میخوره کیک بیسکوئیت نوشمک بستنی و هرچی واصلا حواسش نیست چقد رو هم رو هم خوراکی خوردهواز بچگی حرمتی برای جسمش قائل نمیشه چر؟چون الگوی عینی داره😅««بگذریم که اون خلا ممکنه هرچیزی باشه مثل کمبود محبت یا احساس تنهایی یا مشغولیت ذهنی و هرچیزی»بزرگ که بشه هر وقت کلافه و سردرگم بشه و بی حوصله ناخودآگاه میره سراغ خوراکی✓پس این رفتارها و عدم احساس لیاقت از همون بچگی ایجاد میشه و مدام تکرار و تکرار تا به اینجا میرسهوحاضر میشیم هر غذایی رو بخوریمهر لباسی رو بپوشیمباوجود طعنه و سرکوفت حرکتی نکنیم«چون دست خودمون نیست ویه جورایی عادت کردیم😭
☑️من لیاقت چاقی و داشتم و چاق شدم و هیچ زحمتی برای چاقی نکشیدمفقط باور کردم که میشود و شد
☑️پس برای متناسب شدن هم باید لیاقت متناسب شدن رو داشتبدین صورت که تن به هر چیزی ندیم و خودمون رو عزیز بدونیم
✅✅هر فردی به اندازه لیاقت خود از جهان و نعمت های آن سهم می برد.✅✅(بقول استاد عباسمنش ما نون فرکانس هامون رو میخوریم یا بعبارتی نون لیاقتمون رو)
❇️هر چقد خودم رو لایقتر بدونم عالیترین هارو دریافت میکنم❇️
✖️نکته باحالش اینجاست این حس لیاقت برا همه چیزه،، چه در جهت پیشرفت و چه در جهت پس رفت،،اگه در جهت موفقیت باشه عالیترین موفقیت،اگه در جهت ناموفق بودن باشه عالیترین شکست ها✖️
✓دراصل حس لیاقت من یعنی توجه و استمرار روی یک موضوع حالا هرچی میخواد باشه✓
یک فرد چاق باتوجه و استمرار دراین توجه مدام چاقی خودش و بیشتر کردههربار که از خودش متنفرتر شده،هربار رژیم گرفته، ورزش کرده، لباس نادلخواه پوشیده، فقط و فقط حس لیاقتش رو نابود کردهوخلاصه که باتمرکز و توجه بر روی ناخواسته بیشتر اونو تو زندگیش ایجاد کرده😔میدونید چرا؟چون ناخودآگاه من فرق بین خواسته و ناخواسته رو نمیفهمه و فقط به کانون توجه من جواب مثبت میدههر چقدر این توجه بیشتر باشه،،،در زندگی من هم بیشتر ایجاد میشه😭
از دیشب تاحالا همش دارم میگم وااااااااااااااااااولیاقت یعنی کانون توجه من(اما انتظار یه شبه کارکردن این توجه و نداشته باشم)همونطور که سالها طول کشید تامن به این وضع دربیام،،،کمی صبوری لازمه تا برگردم و طبیعی بشم و به این معنی نیست که خیلی طول بکشه مثل چاقی😍
((باید فرمول های لاغر کننده موجود در ذهن ناخودآگاه خود را مجددا فعال کنید و استفاده از آنها را جایگزین استفاده از فرمول های چاق کننده کنید))
☑️خیلی باحاله که بدونم این یه جمله چقد حرفه و خودش کلی دوره است،،چرا؟
چون قرار نیست من باوری به خودم اضافه کنم که، قراره من باورهایی که اضافه کردم و بیرون بریزم و با بیرون کردن هر باور متناسب تر میشم(واقعا الان درک میکنم که اگه باوری عمیقا درمن شکل بگیره،بی بروبرگرد نتیجه عیان میشه،دقیقا به اندازه ی مقدار و اندازه ایی که باور کردم نه کمتر ونه بیشتر،،،، مصداق دقیق آیه ی🌹ومن یعمل مثال ذره خیرا یره ومن یعمل مثقال ذره شرا یره🌹الله اکبر ب به خود خداااااا واقعا چقد دقیقه این انرژی این وجودی که در درک میگنجه و درفهم✓✓واااااااااااای چقد باحاله چه چیزهایی داره آمنه کوچولوی وجودم بهم میگه✓✓
🔴چرا؟چون وزن اون باور از ذهن من کم شده،،،چون اون باورها بودن وهستن که منو چاق کردن نه غذا،نه کم تحرکی،نه تیروئید کم کار،نه ازدواج،نه بلوغ،نه غذاهای هورمونی،نه بارداری،نه چربی وپیتزا وسس و روغن ……..
نه
🔵🔵فقط و فقط باورهایی که من خودم ناخودآگاه به وجودم تزریق کردم
وباز جالبه بدونم که بااین کار(با باور کردن شنیده ها ودیده ها) اهرم های اصلی وجودم و مکانیزم طبیعی بدنم و مختل کردم
والان تنها کارم باید همین باشه بدون توجه به جسمم«که نتیجه است»فقط باعشق روی ذهنم کار کنم و تمام وجودمو بسازم(هضمش برای خودمم هم الان داره اتفاق می افته خدایااااااااااا شکرررررررت)
🔴من الان تعهد میدم که لیاقت متناسب شدن رو که خودم نابودش کردم رو احیا کنم و باعشق بهش نور بدم،مهمات برسونم و سنگرش و آباد کنم و قدرتمندش کنم وباپرورش این حس لیاقت برای متناسب شدن تاابد متناسب میمونم
✅فقط کافیه الان بجای سرزنش کردن اطرافیانم،جامعه،مدرسه،غذاها و ننداختن تقصیر به گردن سرنوشت و خدا میخواهد و چکار کنم آب نمیشه
مسئولیتش رو بپذیرم که این من بودم خود خود خودم که باور کردم مگه چوب بالا سرم گرفته بودن🙊(همیشه یه مثالی که برای ذهن منفی باف که تازه اونم خودم بوجود آوردم میزنم اینه که ببین عزیزم اگه کسی بگه بپر تو آتیش میپری؟بازم میگی آمنه بپر؟نه چون حتی خود تو هم داری ازمن به زعم خودت مراقبت میکنی ولی نمیدونی داری منو میندازی قعر چاه
پس بجای مقاومت و لجبازی بیا و همراهم شو
میشه همون مثالی که خدا میزنهکه ای بنده جانم من وعده ی راست دادم و شیطان وعده ی دروغ تو چرا وعده ی من خدارو باور نکردی بابا جااااان😭😐
پس واقعا بسمه وبپذیرم من مسئول این وضعیت مالی،روابط،زندگی،اضافه وزن،ناامیدی،دلسردی،ناتوانی و همه وهمه شدم و الان دور بریزم اینهارو بخودم بیام از نو بسازم💪
✅✅نکات فایل
اینکه باتوجه کردن به خواسته و فهمیدن موضوع لیاقت
من دیگه هر چیزی رو نمیخورم
وبرای جسم خودم ارزش قائل میشم
وبه خودم ظلم نمیکنم
پس باافتخار میگم💪من لیاقت داشتن وزن 55کیلو رو دارم💪من لایق پوشیدن لباس های شیک و سایز 36_38هستم💪من لیاقت رنگی رنگی پوشیدن لباس هارو دارم
من لایقم من ارزشمندم من بینظیرم
هوووووووراااااااا هوووووووررررررااااا هووووووراااااااا
سلام واقعا بینهایت سپاسگزارم از اینکه این دیدگاه و نوشتین و منم مشکلم و فهمیدم
وعلت ودلیل چاقی پایین تنه امو نداشتن لیاقته
همش باحسرت به شلوارهای سایز36_38فکرمیکنم و میگم هییی ماکجا این کجا
وواقعا نداشتن لیاقت اصلیترین اصله
و بینهایت متچکرم از خدا که هدایتم کرد