لیاقت داشتن مهمترین موضوع در رسیدن به هر موفقیتی است و لاغر شدن هم نیاز به لیاقت داشتن تاثیرگذار است.
لیاقت داشتن برای لاغر شدن با رژیم گرفتن، ورزش های سخت انجام دادن، دارو مصرف کردن و یا حتی عمل جراحی در شما ایجاد نمی شود. چرا که همه ما برای داشتن لیاقت چاقــــی کار خاصی انجام نداده ایم یا زحمت و رنج زیاد متحمل نشده ایم.
اهمیت لیاقت داشتن
لیاقت داشتن برای رسیدن به هر موفقیتی لازم است.
هر فردی به اندازه لیاقت خود از جهان و نعمت های آن سهم می برد.
جهان مادی، جهان لیاقت هاست.
جملات از این دست زیاد در کتاب های موفقیت و گفته های افراد موفق جهان استفاده می شود.
لاغر شدن هم مانند هر کاری نیاز به لیاقت دارد، همانطور که چاق شدن هم لیاقت می خواهد و همه افراد چاق حتما لیاقت چاق شدن را داشته اند.
هر فردی که اضافه وزن دارد برای چاق شدن، استمرار و پشتکار داشته است.
بارها رفتار و عادت های اشتباه را تکرار کرده است تا جسم خود را به این شرایط رسانده است، پس لیاقت تغییر کردن را داشته است، هرچند که این تغییر در جهت چاق شدن بوده باشد.
بارها از شراط جسمی خود متنفر شده است و به چاقی خود توجه کرده است و به ذهن خود دستور داده است که دوست دارد بیشتر چاق شود.
نقش ذهن ناخودآگاه در چاقی
بسیاری از افراد معده، سوخت و ساز، ژنتیک یا بسیاری عوامل دیگر را دلیل چاقی افراد می دانند درحالی که تاثیرگذارترین موضوع در چاق شدن ذهن ناخودآگاه است که هرگز مورد توجه قرار نگرفته است.
به این عبارت دقت کنید:
توجه به آن چیزی که از آن متنفر هستید با توجه به آن چیزی که عاشق آن هستید برای ذهن شما تفاوتی نمی کند
ذهن شما در هر دو حالت تصور می کند که شما آن شرایط را دوست دارید و سعی می کند آن شرایط را در زندگی شما گسترش دهد.
اینکه سال ها از چاقی متنفر بوده ایم اما هر سال چاق تر شده ایم به این دلیل است که ذهن ناخودآگاه تفاوت بین تنفر یا عاشق بودن را نمی داند.
از نظر ذهن ناخودآگاه توجه کردن، درگیر شدن، عاشق بودن، خواستن، نخواستن، دوست داشتن، متنفر بودن و … همه به یک معنی است و آن علاقمند بودن است.
عملکرد ذهن ناخودآگاه
در واقع ذهن ناخودآگاه شما به این شکل عمل می کند:
به هر چیزی توجه کنید تصور می کند شما عاشق آن موضوع هستید و آن موضوع را در زندگی شما گسترش می دهد.
پس همه افراد چاق به شکل های مختلفی به چاقی خود توجه کرده اند و با توجه کردن لیاقت چاق شدن را در خود افزایش داده و چاق تر شده اند.
زمانی که نگران چاقی بیشتر هستید شما در حال پرورش لیاقت چاقی خود هستید.
زمانی که از شرایط خود خجالت می کشید، گله و شکایت می کنید، خود را سرزنش می کنید، رژیم می گیرید و به بدن خود با ورزش های سنگین فشار وارد می آورید شما در حال افزایش لیاقت چاق شدن خود هستید.
اگر اضافه وزن دارید و این نوشته را می خوانید به خوبی درک می کنید دقیقا منظور من چیست.
شما به خاطر می آورید چه کارهایی برای لاغر شدن انجام داده اید.
به خاطر می آورید زمان هایی را که به شدت از چاقی متنفر شده اید و بارها برای دیگران درباره چاقی گله و شکایت کرده اید.
حتی به خاطر دارید زمان هایی که از چاقی به حدی متنفر شده اید که آرزوی مرگ کرده اید.
اینها تلاش شما برای چاق تر شدن بوده است.
تنفر از چاقی دلیل چاق تر شدن
شاید درک این موضوع برای شما به آسانی نباشد که چگونه ممکن است من از چیزی متنفر باشم اما آن موضوع در زندگی من گسترش پیدا کند.
این موضوع اساس قانون جذب است و درک آن نیاز به درک آگاهی بیشتر و استمرار در مسیر تغییر کردن دارد.
تا همین چند سال قبل درباره این موضوع هیچ آگاهی نداشتم و بارها از اینکه “چرا از هرچه بدم می آید سرم می آید” متعجب و خشمگین می شدم.
هزاران بار به این موضوع فکر می کردم که چرا من به فلان موضوع علاقه ای ندارم اما همیشه با آن درگیر هستم.
سال ها زمان برد تا به دلیل گسترش آنچه نمی خواهم در زندگی ام پی بردم و آن “توجه کردن” بود و اینکه ذهن ناخودآگاه من تفاوتی بین “دوست داشتن و نداشتن” قائل نیست و به هر دلیل موضوعی مورد توجه من قرار بگیرد و به آن توجه کنم به عنوان موضوع مورد علاقه درنظر گرفته شده و در زندگی من گسترش پیدا می کند.
به این ترتیب اگر می خواهید لاغر شوید باید لیاقت لاغر شدن را در خود ایجاد کنید.
تا زمانی که در نگرش خود به جسم و زندگی که دارید تغییر ایجاد نکنید شما موفق به ایجاد لیاقت متناسب شدن در خود نخواهید شد.
باید در ذهن خود لیاقت لاغر شدن را جایگزین لیاقت چاق شدن کنید.
باید فرمول های لاغر کننده موجود در ذهن ناخودآگاه خود را مجددا فعال کنید و استفاده از آنها را جایگزین استفاده از فرمول های چاق کننده کنید.
باید مانع از توجه افکار خود به چاقی شوید و در مقابل به موضوع لاغری که مورد علاقه و آرزوی شماست توجه کنید.
لیاقت چاق شدن
سال ها من در ذهن خودم در حال پرورش لیاقت چاق تر شدن بودم.
با تنفری که از خودم داشتم، با رژیم های سختی که اجرا می کردم و با ورزش های سنگینی که انجام می دادم، با فرار کردن از خودم، با سرزنش کردن خودم، با سرزنش کردن والدینم که چرا مانع از چاق شدن من نشدند.
در همه این موارد من در حال پرورش لیاقت چاق تر شدن خودم بوده ام.
اما روزی که با قدرت ذهن خود در متناسب شدن آشنا شدم معنای لیاقت متناسب شدن را آموختم و از آن روز مسیر زندگی من از چاق تر شدن به سمت لاغرتر شدن تغییر کرد.
آگاهی امروز درباره لیاقت متناسب شدن است.
آنچه در این فایل آموزشی آماده شده جهت اطلاع افرادی است که دوست دارند در شرایط فعلی خود تغییری ایجاد کنند و در مسیر افزایش لیاقت متناسب شدن قرار بگیرند.
همه افرادی که از مسیر لاغری با ذهن به رویای لاغری خود رسیده اند برای شگفتی ساز شدن ابتدا لیاقت آن را در ذهن خود ایجاد کرده اند.
امیدوارم با استفاده بارها از این فایل صوتی در درون خود شعله های متناسب شدن را سوزان تر کنید و گام های موثری در جهت رسیدن به تناسب اندام مورد نظر خود بردارید
دیدگاه فروغ عزیز در بخش نظرات:
به نام خدای مهربان
باور لیاقت داشتن و ارزشمندی خیلی باور مهمی هست من از وقتی در این مسیر هستم به شدت دارم روی این باورم کار میکنم و به صورت خود به خودی این باور مهم در من بهتر شده.
من دوست دارم در تمام جنبه ها به بهترین ها برسم و بارها از خدا خواستم بهترین فرزندان، بهترین زمانها، بهترین مکانها، بهترین افراد، بهترین اندام، بهترین زندگی و بهترین روابط و بهترین قدرت بیان و بهترین تفریح ها و خلاصه بهترین هر چیزی رو به من بده.
من یادم میاد که درگذشته که وارد این مسیر نشده بودم چون همیشه به خاطر اضافه وزنم کلی غصه میخوردم و بیشتر اوقات نگران بودم و استرس داشتم و چون اعتماد به نفس نداشتم و … بیشتر اوقات در مسیر نادرستی بودم و داشتم چاقیب یشتر رو جذب میکردم
من اگر در گذشته ادامه تحصیل ندادم چون خودم رو لایق اون نمیدونستم .
من در گذشته اگر به دنبال شغل و استقلال مالی نبودم چون خودم رو لایق اون نمیدونستم
اما من در گذشته بارها برای رهایی ازچاقی رژیم و ورزش سنگین میگرفتم و خودم رو به لاغری دلخواهم میرسوندم چون خودم رو لایق لاغر شدن میدونستم اما چون راهم اشتباه بود هیچ وقت تناسب اندام برای من ماندگار نبود و من در زجر و سختی بودم.
لیاقت نداشتن مانع رسیدن به هدف میشه و اما چون من کسی بودم که همیشه احساس لیاقت در تناسب داشتم اما راهش رو بلد نبودم خیلی جالب به این راه اصولی و الهی هدایت شدم .
من اینقدر با تمرینهای جالب دوره های استاد روی باور لیاقت داشتن کار کردم که به راحتی عدد وزنی مورد علاقم رو مینویسم و کلی هم در ذهنم اون رو تجسم میکنم و در مورد خودم در اون وزن، کلی رویا پردازی میکنم و مینویسم و اون رو حق مسلم خودم میدانم و اصلا برام چیز خاص و دست نیافتنی نیست.
حالا شاید گاهی نحوای منفی باشه ولی خدا رو شکر اینقدر در مسیر بودم و روی خودم کار کردم که به راحتی جوابش رو میدم و خیلی سریع اون نجوا کمرنگ میشه و حذف میشه و این به خاطر استمرار من در این مسیر هست که خود به خود همین احساس لیاقت در من بیشتر شده.
من کسی بودم که سالها در رژیم سخت و ورزش سخت بودم و اینقدر هدفم برام مهم بوده که تا آخرین ماه رژیمم با جدیت این کارها رو کردم و با هر سختی بوده دوام آوردم و من در وزن ایده الم قرار گرفتم اما چه فایده که ماندگار نبوده پس من انسان توانمندی بودم و هستم چون من بارها بعد از ازدواجم که چاق شدم با رژیم های سرخود. که خودم برای خودم تجویز میکردم مثلا شام و یه سری خوراکی ها رو نمیخوردم و ورزش میکردم و موفق هم میشدم
- در سال ۸۳ با رژیم های خودم که حذف شام بود در حد ده کیلو کم کردم
- درسال ۸۶ با رژیم های خودم که حذف شام و یه سری خوراکی ها بود و ورزش بود بازم در حد ۲۵ کیلو کم کردم
- درسال ۹۰ با رژیم های خودم که حذف شام و یه سری موادغذایی بود در حد ۲۰ ,کیلو کم کردم
- در سال ۹۳ با رژیم کارشناس تغذیه در حد سی و پنج کیلو کم کردم
- در سال ۹۴ بازم با دکتر تغذیه در حد ده کیلو
- در سال ۹۵ بازم با دکتر تغذیه در حد هشت کیلو
- از سال ۹۵ تا ۹۸ من مرتب در حال رفت و آمد بین چاقی ولاغری بودم و با رژیم و ورزش خودم رو متناسب میکردم
و اینها همه نشان از توانمندی جسم من هست پس من لایق تناسب اندام هستم و هر حرفی که پزشکان و اطرافیان. به من گفتن که تو نمیتونی تو دیگه چاق میشی تو ازاین به بعد به خاطر دارو چاقتر میشی و یا به خاطر زایمان چاقی شکمی خواهی داشت و یا تو با افزایش سن چاق خواهی شد و یا اینکه بهم گفتن تو با متناسب ها فرق داری و …. رو میندازم دور و با تمام وجودم به خودم جلوی آیینه میگم.
- من لیاقت لاغر شدن رو دارم
- من لایق لباس شیک به تن کردن رو دارم
- من لیاقت خوردن بهترین غذاها رو دارم
- من لیاقت آزادی و آرامش و دارم
- من لیاقت داشتن زندگی در شرایط کاملا سالم رو دارم.
- من لیاقت بهترین رفتارهای غذایی رو با خودم دارم
- من لیاقت قوی بودن و تسلط بر مواد غذایی رو دارم
- من لیاقت داشتن بهترین حالت روحی رو دارم
- من لیاقت لذت بردن از خودم رو دارم
- من لیاقت داشتن رابطه ی عالی با خدای خودم رو دارم
- من لیاقت داشتن یه زندگی عالی سراسر شادی رو دارم
- من لیاقت داشتن آزادی در خریدن رو دارم
- من لیاقت داشتن آزادی در فعالیت رو دارم
- من لیاقت داشتن لباس رنگ شاد رو دارم
- من لیاقت داشتن اعتماد به نفس عالی رو دارم
پس من برای این همه احساس لیاقت لاغر شدن را در خودم ایجاد کنم هر روز تمرینها رو انجام میدم و دیگه حرص و ولع در خوردن ندارم و از هر بهانه ای برای خوردن استفاده نمیکنم.
در گذشته چقدر میخوردم چقدر به زور و با هر بهانه من کلی غذا وارد جسمم میکردم چون در اون مواقع من لیاقت تناسب اندام رو نداشتم و چقدر بعدش خودم رو سرزنش میکردم. و ناراحت میشدم که این چه جسمی هست چرا من اشتهای زیادی دارم و اون مواقع داشتم چاقی بیشتر رو جذب میکردم
من اینقدر خودم رو ارزشمند میدونم که هر به هر دلیل غذای زیاد وارد جسمم نمیکنم و خودم رو بیمار نمیکنم
- برای ضربه زدن به دیگران بیشتر از نیازم نمیخورم
- برای اینکه غذا مجانی هست بیشتر از نیازم وارد بدنم نمیکنم
- برای اینکه پولش رو دادم بیشتر از نیازم غذا وارد بدنم نمیکنم
- به خاطر اینکه غذایی اسراف نشه اون رو به زور وارد جسمم نکنم
- اگر غذایی زیاد بود من زیادتر نخورم و به نیاز جسمم توجه کنم
- من اینقدر احساس ارزشمندی میکنم که هر ته مانده ی غذایی رو از روی میز غذا نخورم
- هر غذایی رو که چند روز مانده داخل یخچال نمیخورم
- هر غذای اشغال و بیکیفیت رو نمیخورم .
- به هر دلیل و بهانه غذا رو انتخاب نکنم
- در هنگام شادی و خوشحالی و یا ناراحتی و یا درد جسمی و روحی و …. من غذا نمیخورم
و بعد میبینم که بدنم چقدر قشنگ پاسخ این انتخاب من رو میده و من هر روز متناسب تر میشم.
همیشه ذهنم، من رو ترغیب میکرد بیشتر بخور چون من احساس لیاقت لاغر شدن رو نداشتم اما متناسبهای اطرافم رو میدیدم که چقدر به اندازه و درست میخورن و چقدر لاغر و عالی هستند و اما من همیشه هر خوراکی در اطرافم بود میخوردم اما اونها اینطور رفتار نمیکردند.
خیلی راحت انتخاب میکردن از چه خوراکی درر چه زمانی بخورم و من همیشه حسرت این رفتارهای غذایی اونها رو داشتم و میگفتم خوش به حالشون که همیشه سیر هستن و کم میخورن و اما من گرسنه هستم و زیاد میخورم.
من از درون احساس لیاقت لاغر شدن میکنم و چون کلی نتیجه گرفتم احساس خود باوری بسیار خوبی دارم که من میتونم بازم لاغر تر بشم و من با مرور توانمندیهای گذشته ام فقط در زمینه ی لاغری به خودم میگم من از راه غلط بارها تونستم بارها لاغر بشم پس از راه صحیح به راحتی میتونم به تناسب اندام برسم.
بماند که من کلی توانمندیهای دیگه هم دارم مثلا من در سن خیلی کم تونستم مدرک آرایشگری و کامپیوتر و رانندگی و گلسازی و … رو بگیرم. پس من فرد توانمندی هستم و به راحتی به تمام هدفهام میرسم.
من مسولیت صد در صد چاقیم رو پذیرفتم و هیچ عامل بیرونی رو مثل ورزش و رژیم و مربی و دکتر تغذیه و خوراکی ها وفعالیتها و داروها و ارث و سن و زایمان و …. رودلیل چاقی خودم نمیدونم و همیشه میگم من خودم با رفتارهام و افکارم جسم خودم رو رقم میزنم نه هیچ مورد دیگه ای.
من مسول شرایط فعلی زندگیم هستم و کاملا شجاعانه میپذیرم پس دیگه حاضر نیستم به هر دلیلی غذا بخورم زیادتر از نیازم بخورم و پر خوری کنم و حرص و ولع در خوردن ندارم و من اختیار کامل خودم رو در دست گرفتم.
- من مسول چاقی خودم هستم
- من کاری به خوردن اطرافیانم ندارم
- من کاری به مواد غذایی اطرافم ندارم
- من کاری به نوع مواد غذایی ندارم
- من کاری به هیچ چیز ندارم
فقط با تمرکز بر نیاز جسمم غذا میخورم چون هدف مهمی دارم که شاید برای خیلیها مهم نباشه پس من مسول چاقی خودم هستم
من مسول چاقی خودم هستم پس با درست انتخاب کردن خودم رو به هدفم نزدیکتر میکنم و من با این حرف که اینجا میزنم و بارها تکرار میکنم انتخابهای درست تری دارم و به زور هیچ غذایی وارد جسمم نمیکنم و ته مانده ی غذای فرزندان و همسرم رو نمیخورم .از ترس اسراف بیشتر از نیازم نمیخورم و…
بارها به خودم میگم من با یه قرص چاق نشدم که حالا با اون لاغر بشم من با دمنوش چاق نشدم که حالا با اون لاغر بشم و … من فقط با پرخوری چاق شدم پس باید با به اندازه خوردن لاغر بشم.
من مدتها هست تمام عوامل چاقی رو در ذهنم نقض کردم و دیگه مهمترین دلیل چاقی خودم که اشتها بود رو در ذهنم حذف کردم و میگم جسم من عضویی به این نام نداره اشتها در ذهن من لانه داره نه در جسم من برای ازبین بردن اون باید ذهنم رو درست کنم و تمام باورهای بیلیاقتی رو حذف کنم و با باورهای قدرتمندانه جایگزین کنم مثلا متناسب شدن حق من هست
اگر من لاغر نشم پس کی لاغر بشه؟؟
من عاشق این مسیر هستم و هر روز یک گام برمیدارم و سعی میکنم به اون عمل کنم و تا جایی که در توانم باشه من عمل میکنم و مطمعنم همین ذهن من که تونسته من رو چاق کنه حالا هم میتونه من رو لاغر کنه.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام بهتر تمرین این بخش به موارد زیر توجه داشته باشید و درباره آنها بنویسید.
- به آنچه در مسیر چاق شدن تجربه کرده اید فکر کنید و بنویسید چگونه لیاقت چاق شدن را در خود ایجاد کرده اید.
- با توجه به توضیحات ارائه شده در تلاش های قبلی خود برای لاغر شدن توجهی به ایجاد لیاقت لاغر شدن در خود داشته اید؟
- روش های لاغری که استفاده کرده اید باعث ایجاد لیاقت لاغر شدن در شما شده اند یا سبب افزایش لیاقت چاق تر شدن شده اند.
- پیشنهاد خود برای ایجاد و گسترش لیاقت لاغر شدن را در خود بنویسید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
📻 رادیو لاغری
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.12 از 163 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام و روز همگي بخير
“گام پنجم”
اول اينو بگم كه اين گام و فايل صوتي اين گام واقعا و واقعا تكون دهنده بود.
من تا به اينجا از ميون ٤٠-٥٠ فايل مفيدي كه از استاد گوش دادم واقعا تخت تاثير اين فايل بيشتر از مابقي فايلها قرار گرفتم.
لازم ميدونم قبل از رفتن سر سوالات مطرح شده احساسي كه بعد شنيدن و حين شنيدن اين فايل رو داشتم بگم
تفاوت اين فايل با بقيه فايلها اول اينكه استاد لحن كاملا جدي داشت و خيلي شاداب و ملايم نبود
نميدونم چرا من ميزان يادگيريم با لحن جدي بيشتره!(من راجع به خودم ميگم هر كسي متفاوته )
مورد ديگه اينكه من اين فايل رو كاملا متفاوت از ساير فايلها ديدم انگار كه ختم كلام و اتمام حجت بود انگار اين فايل اپيزود نهايي رازلاغري با ذهن بود.
مورد ديگه اينكه استاد خيلي كم توي ساير فايلهايي كه من گوش دادم انگشت اتهام به روي عادات غذا خوردن ما گذاشتن اما توي اين فايل كاملا پرخوري و اضافه خوري و آشغال خوري و … مورد نشانه بود.
من قبل از نوشتن اين ديدگاه فايل رو چند بار گوش دادم چون تكرارش خيلي بيدار كننده و عالي بود.
ديدگاه دوستانم خوندم و جالب اينه اكثر افراد اين فايلو بارها گوش دادن مثل اينكه همه ي ما نياز به شنيدن اين حرفها داشتيم.
استاد عزيز
در پروسه ي چاقي و اضافه وزن عادات ما چه عادات غذايي و چه غير غذايي منجر به اين نتيجه ي نامتناسب ميشه.
اما من عادات غذايي نامتناسب رو در اكثر افراد دليل بارز اضافه وزنشون ميدونم كه (اين نشات گرفته از فرمولهاي ذهني غلط و عوامل ذهني پيش زمينه)هست.انگار همه غذارو مقصر ميدونن.
براي همين هست كه مثل بچه اي كه خودش ميدونه خطاي كارش كجا بوده وقتي حرف از خطامون ميشه (اينجا رفتارهاي غذايي نادرست)ما با وجود ناراحت شدن لذت ميبريم از شنيدنش.
دليل لذتمون هم اين هست كه مسئوليت تمام و كمال چاقيمون رو به عهده گرفته و حاضر و آماده ي جبران اين خسارت وارده ايم.
من خودم با خودم روراستم
كاملا آگاهانه خودم كردم و خودم ميدونم چيكار كردم كه دچار اضافه وزن شدم.اصلا خودمو به بي خيالي زده بودم و گفتم هر چه باداباد.
با ذهنم هم مثل يه غريبه ي شيطاني برخورد ميكردم كه نميدونم اين چي از جون من ميخواد اصلا اينه كه هي ميگه بخور بخور!من بي گناهم!
خب حالا ميرم سراغ سوالات اين قسمت.
✔️به انچه در مسير چاقي انجام داديد فكر كنيد و بگيد چطور لياقت چاقي رو توي خودتون افزايش داديد؟
•بچه كه بودم صورتم گرد بود(الانم گرده لاغرم ميشم گرده!)اين باعث ميشد تو برخورد اول هر كس و غريبه اي بدون توجه به اندامم كه چاق نبود همه بگن واي چقدر توپوله !😒
همين باعث ميشد من فكر كنم اين حرف بديه چون خوشم نميومد و فكر ميكردم توپول يعني شكمو يعني بد يعني چاق و همين باعث ميشدفكر كنم من محكوم به چاقيم چون من يه بازه ي زماني هيچي نخوردم تا لاغر شم (دوران كودكي)ولي باز صورتم گرد موند و اين بيشترباعث شد كه باور كنم من لايق چاقيم و ديگه چه فرقي داره بدنمم هم چاق باشه من كه هر كاري ميكنم لاغرم ميشم باز بهم ميگن توپول پس ديگه بيخيال شدم و خودمو لايق دونستم كه جسمم هم چاق كنم.
جالب اينه الان كه بزرگتر شدم همون مردم جاهل كه سالها منو عذاب دادن با كامنتِ چه توپول! الان ميگن واي خوش به حالت چه پوست قشنگي چه گونه هاي برجسته اي چه صورت پري كاش منم صورتم اينطور بود!
همونا ميگن:من لاغر ميشم اول صورتم لاغر ميشه خوش بحالت توصورتت لاغر نميشه 😒
آه خداي من !
براستي كه اولين و واجبترين كار بي توجهي با حرف ديگرانه.
ميخوام يه مثال ديگه اي حالا كه اين موضوع باز شد بگم
*يه روز داشتم با يكي از مشتريام راجع به دوران مدرسه مون حرف ميزدم (دوستم اهل ايرلند بود)ميگفت توي دوران مدرسه و دبيرستانش هميشه بابت اندام ساعت شني كه داشت (پايين تنه پر و كمر باريك و بالا تنه ظريف)مورد تمسخر همه بود و خيلي اذيت ميشد و همه مسخرش ميكردن كه چه باسن بزرگي داره و مثل فيله و..
حالا ميگفت همون اندامم كه باعث كمبود اعتماد بنفسم شده بود امروز تو سال ٢٠٢١ يك آرزو براي همه شده و من هر جا ميرم منو تحسين ميكنن كه خوش بحالت چه باسن خوش فرمي چه كمر باريكي حتما خيلي ورزش ميكني يا چي ميخوري اينطورشدي !😒
اونم تو فضاي مجازي فقط عكس ميزاشت و هزاران لايك ميخورد!
آه! 😄
اين مردم يك روز تو رو عبادت و يك روز تو رو طرد ميكنن.
٠ چه كار ديگه اي كردم كه لياقت چاقي رو توي خودم افزايش دادم؟
اينكه باور كردم كه مقابل غذا ضعيفم و نميتونم خودمو كنترل كنم
اينكه به يسري افراد گفتم كه من لاغر نميشم اصلا و استعداد چاقيم خيلي بالاست!
اينكه خودمو ضعيف حس كردم مقابل افراد خوش هيكل!
اينكه خودمو قانع كردم كه من هيچوقت لاغر نخواهم شد و تسليم شدم به چاقي!
اينكه به خوبي يادم مياد روزها و شبهايي كه از شدت پرخوري نتونستم بخوابم از شدت فشار بالاي خون، زير دوش آب سرد ميرفتم و فقط زير دوش گريه ميكردم كه چرا اين دور باطل رو هر روز تكرار ميكنم و هر روز تكرار ميكردم با اينكه ميدونستم چاق ميشم 😔خيلي حال بديه واقعا مرز جنون بود.😭
ميدونيد بعد يه وزن خاص كه خيلي هراس انگيزه آدم كلا ميبازه چون سالها تلاش ميكنه به اون عدد نرسه ولي بعد اون عدد كه خط قرمزخودش تعيين كرده ميگه ديگه آب از سر گذشته و من فوق العاده ضعيف و حقير و ناتوان هستم.
هر چه بادا باد و خودشو كاملا لايق چاقي ميدونه
من سال آخر تلاشهاي ١٤ ساله ي لاغريم
همه ي اينها لياقت من رو براي چاق تر شدن بيشتر و بيشتر كرد.
حالا هم ديگه عيب نداره چون ماهي رو هر وقت كه از آب بگيرين تازه س.
مهم اينه كه در دادگاه عدالت روح و جسمم من اعتراف كردم كه گناهكار منم 🙋🏼♀️و مسئولييت همه چيز رو به عهده م گرفتم و گفتم كه همه چيزرو جبران خواهم كرد.🙏🏻
✔️سوال دوم اينكه آيا در روشهاي قبلي كه امتحان كردم توجهي به لياقت خودم در چاقي داشتم؟
ببينيد من هر روشي كه امتحان ميكردم اولش خودمو لايق چاقي نميدونستم
اول هر روش پر انرژي و مصمم بودم و ميگفتم البته كه من لايق چاقي نيستم و اينبار تمامه!
ولي طول مسير معمولا بعد از اولين خطا (معمولا شكستن رژيم غذايي)بلافاصله رفتارم با خودم عوض ميشد و خودم رو بي نهايت مستحقچاقي ميدونستم اونقدر كه به قصد تنبيه خودم تا شب بيشتر ميخوردم تا به حالت تهوع برسم (ببخشيد بچه ها من قصد بي ادبي ندارمفقط اينارو ميگم تا دوستاني كه تجربه شبيه من داشتن بدونن كه تنها نيستن)
يا مثلا تصميم ميگرفتم طبق برنامه فلان ساعت در روز باشگاه برم و فلان مقدار كالري بسوزونم و اگر اينكارو يك روز نميكردم باز خودموتوي آينه نگاه ميكردم و از خودم و هيكلم و همه چيزم متنفر ميشدم و خودمو لايق چاقي ميدونستم.
من بيشتر انواع رژيم رو براي رفع چاقيم استفاده ميكردم پس جواب اين سوال ميشه دقيقا زماني كه من رژيمو ميشكستم يا دقيق اجرانميكردم .
بي نهايت بي نهايت احساس ضعيف بودن و نفرت در من شكل ميگرفت و البته من خودم رو محكوم،تسليم و صد در صد لايق چاقيميدونستم.
✔️روشهايي كه استفاده كردم سبب افزايش لياقت چاقي در من شدند يا سبب افزايش لياقت لاغري؟
آه استاد عزيز!
اين از اون سوالا بود
اگه سبب افزايش لياقت لاغري در من ميشد كه من هيچوقت به دنبال آخرين تير اميد كه اينجا بود نمي اومدم.
من ميدونم دليل اين سوال زيركانه رو
ما داريم ذهن مسموم و مِه گرفته مون رو تصفيه ميكنيم
اين مرحله ضربدر زدن به غلط هاست ❌تا توي گامهاي بعد تيك سبز ✅ بزنيم به اطلاعات و فرمولهاي صحيح.
تمام روشهاي لاغري كه من استفاده كردم شامل انواع رژيم غذايي و ورزشها بود
متاسفانه تنها در سه مورد من موفق به كاهش وزن بالايي شدم كه برگشت وزن بلافاصله بعد موفقيتم باعث افزايش حس لياقت چاقي درمن ميشد.
من شروع هر روش و رژيم لاغري خودم رو روحا اماده ميكردم و دائم ياداور ميشدم كه لايق لاغري هستم اما همونطور كه گفتم در طولفرايند به دليل كند بودن سرعت كاهش وزنم و همينطور خطاهاي رژيمي حس نالايق بودن بيشتر از بار قبل در من ايجاد ميشد.
در نتيجه ي تمام اين احساسهاي پي در پي نالايق و بي كفايت بودن من تماما تسليم و خسته خودم رو در دنياي چاقي رها كرده بودم.
✔️پيشنهاد من براي نشان دادن لياقت لاغري من چيه؟
اول اينكه من اون ٣ مورد كه موفق شدم وزنم رو كم كنم رو قاب ميكنم ميزنم جلوي چشمم همه عكساي لاغرمم هم ميزنم همه جا بك راندگوشيم و اتاقم تا كاملا برام ملموس بشه كه اين قهرمان منم خود من.
من تمام پروسه ي لاغري قبليم رو ياداور ميشم كه چقدر با اراده و قوي و بي نظير بودم تا اول از همه يه خط باطل بزنم رو افكاري كهميگن تو نالايقي تو نميتوني.
دوم اينكه من تمام گزينه هاي مثبتي كه توي وجودمه به رخ چاقيم ميكشم
دونه به دونه
اونقدر جذاب و موفق هستم كه به رخ جناب چاقي مهمون پر روي ناخوده بكشم و بگم واقعا خيلي رو دار و با اعتماد به سقف هستي كه باوجود اين همه زيبايي و جذابيت من هنوز نرفتي پي كارت و جا خوش كردي! لطفا با احترام خودت تشريف ببر!
پس اين شد كه تمركز روي نقاط قوي و مثبت خواهد بود
سر و ته چاقي چيه تو وجود من؟
اونهمه زورشو زده شده نهايت ١٠كيلو چربي!مقابل ٦٠ كيلو زيبايي و وقار و روح زيباي من هيچ حرفي براي گفتن نداره.
مورد سوم بعد از خود،ذكر خداست
منظورم اينه ياد خدا
منظورم اينه حس و لمس اين موضوع كه خدا اينجاست درون من
اين يك شارژ و نيروي هزاران برابر عظيم تري براي اثبات كامل اين هست كه من لايق لاغري و تناسب اندامم.
آه عزيزاي من
خدا واسه اينه كه گفته روزي ٥ بار نماز بخونين
نه اينكه من بخونم ها !نه
ولي ميخوام بگم خدا واسه ياداوري ما كه اينجا پيشمونه و حفاظت ما از تمام ضعف ها ميخواد كه ما هي يادش كنيم كه بتونه مارو مقابلهر چيز بدي حفاظت كنه.
حالا حتما نبايد به فرم نماز باشه به هر فرمي كه خودتون باهاش راحتين روزي تا ميتونين ياداور شين كه شما خود خداييد.
من ميخوام اينجا يه مثالي بزنم
يه بار به ديدگاهي ميخوندم يه خانوم گل نوشته بود من از اين به بعد واسه خودم ارزش قائل ميشم و مثل يك ملكه غذا ميخورم!
من متوجه نكته مثبت ايشون در ذهنيت سازي مثبتشون راجع به غذا خوردنشون شدم اما توي ذهنم گفتم ملكه كيه وقتي خدا هست
وقتي آخر زيبايي و اقتدار و نظم و بي نظيري خداست چرا نبايد بگم من مثل خداي خودم و در شان خداي وجودم غذا خواهم خورد.
من روي اين سه مورد تمركز ميكنم و اونقدر قوي و كافي هست كه اگه به درستي و به مكرر ياداور شن حس لياقت بهترينها نه تنها لاغريرو در من افزايش خواهد داد.
من اخر اين گام زيباي پنجم دوست دارم راجع به پيشرفت خودم تا به اينجاي كار بنويسم
من تقريبا دو هفته هست در كل كه با سايت اشنا شدم.
دو روز پيش استاد يك لايو گزاشتن راجع به تند غذا خوردن و اثر اون به چاقي
خيلي واضح و روشن كردن براي من كه تند غذا خوردن عامل چاقي نيست زماني كه در زمان سيري خوردن قطع بشه.
شما يك بشفابو چه تو ٢ دقيقه بخوري چه ١ ساعت بازم يه بشقابه.
من در كل بي نهايت اروم غذا ميخورم ولي مشكلم اين بود سر پا غذا ميخورم و فكر ميكردم اين يكي از عوامل چاقيه ولي فهميدم كه هيچعامل بيروني نميتونه شمارو چاق كنه.
ميخواستم بگم كه اين لايو خيلي براي من مفيد بود.
من دو هفته س خيلي بيشتر از قبل آگاهانه غذا ميخورم
ميدونين رو چه موضوعي در مورد غذا خوردنم بيشتر فكر كردم؟
اشتهام
اصلا يه كليد و رمزيه
وقتي با ذهن عزيزت دوست ميشي و دوسش داري الكي نميگه برو بخور
عزيز دلم ☺️
بخدا راست ميگم
طبق عادت ميرم آشبزخونه يا انگشتم ميره ناخنك بزنم ميگه الهااااااام نكن تو لياقتت بيشتر از اينه 😍
باور كنين استاد خودش ميگه
الهي من فداي ذهنم بشم كه ديگه با من قهر نيست نميگه بخور بخور تو بدي تو لايق چاقي هستي
ميگه الهام من باهاتم دوتايي كمك هم كنيم بگيم چاقي بره خونشون ديگه زيادي مهمون مونده!
استاد
من يه چيزي بگم
من اين دو هفته مطمئنم كه وزنم كمتر شده چون لباسام خوبتر تنم ميشه اما از ترازو خوشم نمياد وزن نميكنم
من تو اين دو هفته كيك و شيريني هم خوردم كه قبلا نميخوردم
ولي ميدونين خيلي كم و شيك !
يعني اينجور نشده كه بخورم يه حس بد عذاب وجدان بهم دست بده و بيشتر بخورم كه تنبيه شم و از خودم متنفر شم
نه اينطور نشده خوردم ولي خيلي كم در حد اجابت اون حس خوردن و بعد هم خوشحال شدم كه خوردم ☺️
من امروز صبح ميدونين به چي فكر ميكردم؟
٤ سال پيش من تا مرز ٥٣ كيلو لاغر شده بودم اون زمان من فوقالعاده جذاب بودم و با يك مرد بريتانيايي اشنا شده بودم.ما هر روز به بهترين رستورانها براي صرف انواع غذاها ميرفتيم و من دوست نداشتم كه بگم رژيمم يا نخورم چون اون هم اخساس راحتي نميكرد تا غذاشو بخوره.من همه نوع غذاي پركالري و پاستا با سس ايتاليايي و انواع دسر هاي چاق كننده فرانسوي ميخوردم اما
اما كاملا يادمه در حد كمي زير سيري ميخوردم تا حس بد پر شدن شكم بهم دست نده و اخساس ناراحتي توي لباسم نكنم.
باور كنيد من اصلا چاق نشدم طي چند ماه وزنم ثابت بود و كسايي كه منو تازه ميديدن ميگفتن اوه ه ه خوشبحالت پاستا ميخوري و خيلي لاغري!
منم ميگفتم من اصلا چاق نميشم! (باور كنين خودمم باور كرده بودم ديگه چاق نميشم و خيلي لذت دنيارو ميبردم)
زندگي يعني اون استاد يعني بهترين غذاهارو در حد كم و نياز بخوري.
بگذريم ☺️اميدوارم باز به همون فرمولها برسم 🙏🏻
استاد مرسي بابت اين دو هفته.
من مطمئنم كه شگفتي ساز ميشم چون اصلا كلا يه آدم ديگه شدم.
اميدوارم بقيه دوستاي گلمم هم مثل من همينطور حسشون خوب باشه.
تا گام بعد
دوستدار همگي
الهام ❤️