لیاقت داشتن مهمترین موضوع در رسیدن به هر موفقیتی است و لاغر شدن هم نیاز به لیاقت داشتن تاثیرگذار است.
لیاقت داشتن برای لاغر شدن با رژیم گرفتن، ورزش های سخت انجام دادن، دارو مصرف کردن و یا حتی عمل جراحی در شما ایجاد نمی شود. چرا که همه ما برای داشتن لیاقت چاقــــی کار خاصی انجام نداده ایم یا زحمت و رنج زیاد متحمل نشده ایم.
اهمیت لیاقت داشتن
لیاقت داشتن برای رسیدن به هر موفقیتی لازم است.
هر فردی به اندازه لیاقت خود از جهان و نعمت های آن سهم می برد.
جهان مادی، جهان لیاقت هاست.
جملات از این دست زیاد در کتاب های موفقیت و گفته های افراد موفق جهان استفاده می شود.
لاغر شدن هم مانند هر کاری نیاز به لیاقت دارد، همانطور که چاق شدن هم لیاقت می خواهد و همه افراد چاق حتما لیاقت چاق شدن را داشته اند.
هر فردی که اضافه وزن دارد برای چاق شدن، استمرار و پشتکار داشته است.
بارها رفتار و عادت های اشتباه را تکرار کرده است تا جسم خود را به این شرایط رسانده است، پس لیاقت تغییر کردن را داشته است، هرچند که این تغییر در جهت چاق شدن بوده باشد.
بارها از شراط جسمی خود متنفر شده است و به چاقی خود توجه کرده است و به ذهن خود دستور داده است که دوست دارد بیشتر چاق شود.
نقش ذهن ناخودآگاه در چاقی
بسیاری از افراد معده، سوخت و ساز، ژنتیک یا بسیاری عوامل دیگر را دلیل چاقی افراد می دانند درحالی که تاثیرگذارترین موضوع در چاق شدن ذهن ناخودآگاه است که هرگز مورد توجه قرار نگرفته است.
به این عبارت دقت کنید:
توجه به آن چیزی که از آن متنفر هستید با توجه به آن چیزی که عاشق آن هستید برای ذهن شما تفاوتی نمی کند
ذهن شما در هر دو حالت تصور می کند که شما آن شرایط را دوست دارید و سعی می کند آن شرایط را در زندگی شما گسترش دهد.
اینکه سال ها از چاقی متنفر بوده ایم اما هر سال چاق تر شده ایم به این دلیل است که ذهن ناخودآگاه تفاوت بین تنفر یا عاشق بودن را نمی داند.
از نظر ذهن ناخودآگاه توجه کردن، درگیر شدن، عاشق بودن، خواستن، نخواستن، دوست داشتن، متنفر بودن و … همه به یک معنی است و آن علاقمند بودن است.
عملکرد ذهن ناخودآگاه
در واقع ذهن ناخودآگاه شما به این شکل عمل می کند:
به هر چیزی توجه کنید تصور می کند شما عاشق آن موضوع هستید و آن موضوع را در زندگی شما گسترش می دهد.
پس همه افراد چاق به شکل های مختلفی به چاقی خود توجه کرده اند و با توجه کردن لیاقت چاق شدن را در خود افزایش داده و چاق تر شده اند.
زمانی که نگران چاقی بیشتر هستید شما در حال پرورش لیاقت چاقی خود هستید.
زمانی که از شرایط خود خجالت می کشید، گله و شکایت می کنید، خود را سرزنش می کنید، رژیم می گیرید و به بدن خود با ورزش های سنگین فشار وارد می آورید شما در حال افزایش لیاقت چاق شدن خود هستید.
اگر اضافه وزن دارید و این نوشته را می خوانید به خوبی درک می کنید دقیقا منظور من چیست.
شما به خاطر می آورید چه کارهایی برای لاغر شدن انجام داده اید.
به خاطر می آورید زمان هایی را که به شدت از چاقی متنفر شده اید و بارها برای دیگران درباره چاقی گله و شکایت کرده اید.
حتی به خاطر دارید زمان هایی که از چاقی به حدی متنفر شده اید که آرزوی مرگ کرده اید.
اینها تلاش شما برای چاق تر شدن بوده است.
تنفر از چاقی دلیل چاق تر شدن
شاید درک این موضوع برای شما به آسانی نباشد که چگونه ممکن است من از چیزی متنفر باشم اما آن موضوع در زندگی من گسترش پیدا کند.
این موضوع اساس قانون جذب است و درک آن نیاز به درک آگاهی بیشتر و استمرار در مسیر تغییر کردن دارد.
تا همین چند سال قبل درباره این موضوع هیچ آگاهی نداشتم و بارها از اینکه “چرا از هرچه بدم می آید سرم می آید” متعجب و خشمگین می شدم.
هزاران بار به این موضوع فکر می کردم که چرا من به فلان موضوع علاقه ای ندارم اما همیشه با آن درگیر هستم.
سال ها زمان برد تا به دلیل گسترش آنچه نمی خواهم در زندگی ام پی بردم و آن “توجه کردن” بود و اینکه ذهن ناخودآگاه من تفاوتی بین “دوست داشتن و نداشتن” قائل نیست و به هر دلیل موضوعی مورد توجه من قرار بگیرد و به آن توجه کنم به عنوان موضوع مورد علاقه درنظر گرفته شده و در زندگی من گسترش پیدا می کند.
به این ترتیب اگر می خواهید لاغر شوید باید لیاقت لاغر شدن را در خود ایجاد کنید.
تا زمانی که در نگرش خود به جسم و زندگی که دارید تغییر ایجاد نکنید شما موفق به ایجاد لیاقت متناسب شدن در خود نخواهید شد.
باید در ذهن خود لیاقت لاغر شدن را جایگزین لیاقت چاق شدن کنید.
باید فرمول های لاغر کننده موجود در ذهن ناخودآگاه خود را مجددا فعال کنید و استفاده از آنها را جایگزین استفاده از فرمول های چاق کننده کنید.
باید مانع از توجه افکار خود به چاقی شوید و در مقابل به موضوع لاغری که مورد علاقه و آرزوی شماست توجه کنید.
لیاقت چاق شدن
سال ها من در ذهن خودم در حال پرورش لیاقت چاق تر شدن بودم.
با تنفری که از خودم داشتم، با رژیم های سختی که اجرا می کردم و با ورزش های سنگینی که انجام می دادم، با فرار کردن از خودم، با سرزنش کردن خودم، با سرزنش کردن والدینم که چرا مانع از چاق شدن من نشدند.
در همه این موارد من در حال پرورش لیاقت چاق تر شدن خودم بوده ام.
اما روزی که با قدرت ذهن خود در متناسب شدن آشنا شدم معنای لیاقت متناسب شدن را آموختم و از آن روز مسیر زندگی من از چاق تر شدن به سمت لاغرتر شدن تغییر کرد.
آگاهی امروز درباره لیاقت متناسب شدن است.
آنچه در این فایل آموزشی آماده شده جهت اطلاع افرادی است که دوست دارند در شرایط فعلی خود تغییری ایجاد کنند و در مسیر افزایش لیاقت متناسب شدن قرار بگیرند.
همه افرادی که از مسیر لاغری با ذهن به رویای لاغری خود رسیده اند برای شگفتی ساز شدن ابتدا لیاقت آن را در ذهن خود ایجاد کرده اند.
امیدوارم با استفاده بارها از این فایل صوتی در درون خود شعله های متناسب شدن را سوزان تر کنید و گام های موثری در جهت رسیدن به تناسب اندام مورد نظر خود بردارید
دیدگاه فروغ عزیز در بخش نظرات:
به نام خدای مهربان
باور لیاقت داشتن و ارزشمندی خیلی باور مهمی هست من از وقتی در این مسیر هستم به شدت دارم روی این باورم کار میکنم و به صورت خود به خودی این باور مهم در من بهتر شده.
من دوست دارم در تمام جنبه ها به بهترین ها برسم و بارها از خدا خواستم بهترین فرزندان، بهترین زمانها، بهترین مکانها، بهترین افراد، بهترین اندام، بهترین زندگی و بهترین روابط و بهترین قدرت بیان و بهترین تفریح ها و خلاصه بهترین هر چیزی رو به من بده.
من یادم میاد که درگذشته که وارد این مسیر نشده بودم چون همیشه به خاطر اضافه وزنم کلی غصه میخوردم و بیشتر اوقات نگران بودم و استرس داشتم و چون اعتماد به نفس نداشتم و … بیشتر اوقات در مسیر نادرستی بودم و داشتم چاقیب یشتر رو جذب میکردم
من اگر در گذشته ادامه تحصیل ندادم چون خودم رو لایق اون نمیدونستم .
من در گذشته اگر به دنبال شغل و استقلال مالی نبودم چون خودم رو لایق اون نمیدونستم
اما من در گذشته بارها برای رهایی ازچاقی رژیم و ورزش سنگین میگرفتم و خودم رو به لاغری دلخواهم میرسوندم چون خودم رو لایق لاغر شدن میدونستم اما چون راهم اشتباه بود هیچ وقت تناسب اندام برای من ماندگار نبود و من در زجر و سختی بودم.
لیاقت نداشتن مانع رسیدن به هدف میشه و اما چون من کسی بودم که همیشه احساس لیاقت در تناسب داشتم اما راهش رو بلد نبودم خیلی جالب به این راه اصولی و الهی هدایت شدم .
من اینقدر با تمرینهای جالب دوره های استاد روی باور لیاقت داشتن کار کردم که به راحتی عدد وزنی مورد علاقم رو مینویسم و کلی هم در ذهنم اون رو تجسم میکنم و در مورد خودم در اون وزن، کلی رویا پردازی میکنم و مینویسم و اون رو حق مسلم خودم میدانم و اصلا برام چیز خاص و دست نیافتنی نیست.
حالا شاید گاهی نحوای منفی باشه ولی خدا رو شکر اینقدر در مسیر بودم و روی خودم کار کردم که به راحتی جوابش رو میدم و خیلی سریع اون نجوا کمرنگ میشه و حذف میشه و این به خاطر استمرار من در این مسیر هست که خود به خود همین احساس لیاقت در من بیشتر شده.
من کسی بودم که سالها در رژیم سخت و ورزش سخت بودم و اینقدر هدفم برام مهم بوده که تا آخرین ماه رژیمم با جدیت این کارها رو کردم و با هر سختی بوده دوام آوردم و من در وزن ایده الم قرار گرفتم اما چه فایده که ماندگار نبوده پس من انسان توانمندی بودم و هستم چون من بارها بعد از ازدواجم که چاق شدم با رژیم های سرخود. که خودم برای خودم تجویز میکردم مثلا شام و یه سری خوراکی ها رو نمیخوردم و ورزش میکردم و موفق هم میشدم
- در سال ۸۳ با رژیم های خودم که حذف شام بود در حد ده کیلو کم کردم
- درسال ۸۶ با رژیم های خودم که حذف شام و یه سری خوراکی ها بود و ورزش بود بازم در حد ۲۵ کیلو کم کردم
- درسال ۹۰ با رژیم های خودم که حذف شام و یه سری موادغذایی بود در حد ۲۰ ,کیلو کم کردم
- در سال ۹۳ با رژیم کارشناس تغذیه در حد سی و پنج کیلو کم کردم
- در سال ۹۴ بازم با دکتر تغذیه در حد ده کیلو
- در سال ۹۵ بازم با دکتر تغذیه در حد هشت کیلو
- از سال ۹۵ تا ۹۸ من مرتب در حال رفت و آمد بین چاقی ولاغری بودم و با رژیم و ورزش خودم رو متناسب میکردم
و اینها همه نشان از توانمندی جسم من هست پس من لایق تناسب اندام هستم و هر حرفی که پزشکان و اطرافیان. به من گفتن که تو نمیتونی تو دیگه چاق میشی تو ازاین به بعد به خاطر دارو چاقتر میشی و یا به خاطر زایمان چاقی شکمی خواهی داشت و یا تو با افزایش سن چاق خواهی شد و یا اینکه بهم گفتن تو با متناسب ها فرق داری و …. رو میندازم دور و با تمام وجودم به خودم جلوی آیینه میگم.
- من لیاقت لاغر شدن رو دارم
- من لایق لباس شیک به تن کردن رو دارم
- من لیاقت خوردن بهترین غذاها رو دارم
- من لیاقت آزادی و آرامش و دارم
- من لیاقت داشتن زندگی در شرایط کاملا سالم رو دارم.
- من لیاقت بهترین رفتارهای غذایی رو با خودم دارم
- من لیاقت قوی بودن و تسلط بر مواد غذایی رو دارم
- من لیاقت داشتن بهترین حالت روحی رو دارم
- من لیاقت لذت بردن از خودم رو دارم
- من لیاقت داشتن رابطه ی عالی با خدای خودم رو دارم
- من لیاقت داشتن یه زندگی عالی سراسر شادی رو دارم
- من لیاقت داشتن آزادی در خریدن رو دارم
- من لیاقت داشتن آزادی در فعالیت رو دارم
- من لیاقت داشتن لباس رنگ شاد رو دارم
- من لیاقت داشتن اعتماد به نفس عالی رو دارم
پس من برای این همه احساس لیاقت لاغر شدن را در خودم ایجاد کنم هر روز تمرینها رو انجام میدم و دیگه حرص و ولع در خوردن ندارم و از هر بهانه ای برای خوردن استفاده نمیکنم.
در گذشته چقدر میخوردم چقدر به زور و با هر بهانه من کلی غذا وارد جسمم میکردم چون در اون مواقع من لیاقت تناسب اندام رو نداشتم و چقدر بعدش خودم رو سرزنش میکردم. و ناراحت میشدم که این چه جسمی هست چرا من اشتهای زیادی دارم و اون مواقع داشتم چاقی بیشتر رو جذب میکردم
من اینقدر خودم رو ارزشمند میدونم که هر به هر دلیل غذای زیاد وارد جسمم نمیکنم و خودم رو بیمار نمیکنم
- برای ضربه زدن به دیگران بیشتر از نیازم نمیخورم
- برای اینکه غذا مجانی هست بیشتر از نیازم وارد بدنم نمیکنم
- برای اینکه پولش رو دادم بیشتر از نیازم غذا وارد بدنم نمیکنم
- به خاطر اینکه غذایی اسراف نشه اون رو به زور وارد جسمم نکنم
- اگر غذایی زیاد بود من زیادتر نخورم و به نیاز جسمم توجه کنم
- من اینقدر احساس ارزشمندی میکنم که هر ته مانده ی غذایی رو از روی میز غذا نخورم
- هر غذایی رو که چند روز مانده داخل یخچال نمیخورم
- هر غذای اشغال و بیکیفیت رو نمیخورم .
- به هر دلیل و بهانه غذا رو انتخاب نکنم
- در هنگام شادی و خوشحالی و یا ناراحتی و یا درد جسمی و روحی و …. من غذا نمیخورم
و بعد میبینم که بدنم چقدر قشنگ پاسخ این انتخاب من رو میده و من هر روز متناسب تر میشم.
همیشه ذهنم، من رو ترغیب میکرد بیشتر بخور چون من احساس لیاقت لاغر شدن رو نداشتم اما متناسبهای اطرافم رو میدیدم که چقدر به اندازه و درست میخورن و چقدر لاغر و عالی هستند و اما من همیشه هر خوراکی در اطرافم بود میخوردم اما اونها اینطور رفتار نمیکردند.
خیلی راحت انتخاب میکردن از چه خوراکی درر چه زمانی بخورم و من همیشه حسرت این رفتارهای غذایی اونها رو داشتم و میگفتم خوش به حالشون که همیشه سیر هستن و کم میخورن و اما من گرسنه هستم و زیاد میخورم.
من از درون احساس لیاقت لاغر شدن میکنم و چون کلی نتیجه گرفتم احساس خود باوری بسیار خوبی دارم که من میتونم بازم لاغر تر بشم و من با مرور توانمندیهای گذشته ام فقط در زمینه ی لاغری به خودم میگم من از راه غلط بارها تونستم بارها لاغر بشم پس از راه صحیح به راحتی میتونم به تناسب اندام برسم.
بماند که من کلی توانمندیهای دیگه هم دارم مثلا من در سن خیلی کم تونستم مدرک آرایشگری و کامپیوتر و رانندگی و گلسازی و … رو بگیرم. پس من فرد توانمندی هستم و به راحتی به تمام هدفهام میرسم.
من مسولیت صد در صد چاقیم رو پذیرفتم و هیچ عامل بیرونی رو مثل ورزش و رژیم و مربی و دکتر تغذیه و خوراکی ها وفعالیتها و داروها و ارث و سن و زایمان و …. رودلیل چاقی خودم نمیدونم و همیشه میگم من خودم با رفتارهام و افکارم جسم خودم رو رقم میزنم نه هیچ مورد دیگه ای.
من مسول شرایط فعلی زندگیم هستم و کاملا شجاعانه میپذیرم پس دیگه حاضر نیستم به هر دلیلی غذا بخورم زیادتر از نیازم بخورم و پر خوری کنم و حرص و ولع در خوردن ندارم و من اختیار کامل خودم رو در دست گرفتم.
- من مسول چاقی خودم هستم
- من کاری به خوردن اطرافیانم ندارم
- من کاری به مواد غذایی اطرافم ندارم
- من کاری به نوع مواد غذایی ندارم
- من کاری به هیچ چیز ندارم
فقط با تمرکز بر نیاز جسمم غذا میخورم چون هدف مهمی دارم که شاید برای خیلیها مهم نباشه پس من مسول چاقی خودم هستم
من مسول چاقی خودم هستم پس با درست انتخاب کردن خودم رو به هدفم نزدیکتر میکنم و من با این حرف که اینجا میزنم و بارها تکرار میکنم انتخابهای درست تری دارم و به زور هیچ غذایی وارد جسمم نمیکنم و ته مانده ی غذای فرزندان و همسرم رو نمیخورم .از ترس اسراف بیشتر از نیازم نمیخورم و…
بارها به خودم میگم من با یه قرص چاق نشدم که حالا با اون لاغر بشم من با دمنوش چاق نشدم که حالا با اون لاغر بشم و … من فقط با پرخوری چاق شدم پس باید با به اندازه خوردن لاغر بشم.
من مدتها هست تمام عوامل چاقی رو در ذهنم نقض کردم و دیگه مهمترین دلیل چاقی خودم که اشتها بود رو در ذهنم حذف کردم و میگم جسم من عضویی به این نام نداره اشتها در ذهن من لانه داره نه در جسم من برای ازبین بردن اون باید ذهنم رو درست کنم و تمام باورهای بیلیاقتی رو حذف کنم و با باورهای قدرتمندانه جایگزین کنم مثلا متناسب شدن حق من هست
اگر من لاغر نشم پس کی لاغر بشه؟؟
من عاشق این مسیر هستم و هر روز یک گام برمیدارم و سعی میکنم به اون عمل کنم و تا جایی که در توانم باشه من عمل میکنم و مطمعنم همین ذهن من که تونسته من رو چاق کنه حالا هم میتونه من رو لاغر کنه.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام بهتر تمرین این بخش به موارد زیر توجه داشته باشید و درباره آنها بنویسید.
- به آنچه در مسیر چاق شدن تجربه کرده اید فکر کنید و بنویسید چگونه لیاقت چاق شدن را در خود ایجاد کرده اید.
- با توجه به توضیحات ارائه شده در تلاش های قبلی خود برای لاغر شدن توجهی به ایجاد لیاقت لاغر شدن در خود داشته اید؟
- روش های لاغری که استفاده کرده اید باعث ایجاد لیاقت لاغر شدن در شما شده اند یا سبب افزایش لیاقت چاق تر شدن شده اند.
- پیشنهاد خود برای ایجاد و گسترش لیاقت لاغر شدن را در خود بنویسید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
📻 رادیو لاغری
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.12 از 163 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام خدمت استاد عزیزم آقای عطار روشن و دوستان سایت تناسب فکری.
استاد من خیلی نمیتونم با کلمات بازی کنم یا حرفای قلمبه و خاص بزنم اما قبل از جواب دادن به تمرینات میخوام این حرفو که از ته ته ته درونم اومده و شروع به نوشتن کردم بگم که من اینقدر حس و حال خوبی دارم اینقدر انگیزه و انرژی مثبت و خوب اینقدر افکار خوب توی ذهنم اومده اونم تو این مدت کم نه تنها در مسیر لاغری بلکه حرفای شما تو مسیر زندگی شخصیم هم داره تاثیرات خوبی میذاره و واقعا مطمئن شدم که شما از سمت خدا هدایت شدین برای آرامش خیلی از انسان های زیادی که مثل خودتون رنج چاقی و اولویت داشتنش در زندگی چاقی بوده است و حتی یک درصد هم شکی تو وجودم نمیبینم که نتونم لاغر بشم مطمئنم که میشم و برای همیشه لاغر خواهم ماند به درونم اعتماد دارم.
خب بریم سراغ تمرین و سوالات این گام.:؛
من چگونه لیاقت چاق شدن رو در خودم ایجاد کردم اینطور که هیچوقت هیچوقت تلاش نکردم بفهمم چطور میتونم مثل لاغرها زندگی کنم فقط متنفر بودم از چاقی از دیدن خودم تو آینه با شکم و پهلوهای چاق با چربی اطراف بدنم متنفر بودم بیشتر حس مرگ میکردم تا زندگی کردن از اینکه تو جمعی برم که همه لاغرن احساس شکست میکردم خصوصا تو مراسم ها و جشن های فامیلی همیشه تلاش کردم رژیم های سرخودی و خیلی فشرده بگیرم یا ساعت ها راه برم و برقصم که فقط عرق کنم و مدام هم به مادرم یا همسرم میگفتم حالا من تلاشمو میکنم هرچند بار اولم نیست حداقل یکم لاغر بشم فلان لباسو بتونم بپوشم میدونستم دوباره چاق میشم چون داشتم خودمو لایق چاق شدن بیشتر میدونستم حتی وقتی حلقه ازدواج خریدیم یه خورده آزاد خریدم به همسرم گفتم که شاید بعد از ازدواج و بارداری چاق تر شدم حلقه تنگ شد این خودش نشون از این بود که من خودمو لایق میدونستم که چاق بشم و من تو این همه سالی که خودمو تو اندام چاق دیدم لحظه ای ثانیه ای از فکر چاق بودنم رها نشدم همیشه تنفری نسبت به چاق بودنم داشتم که انگار فقط از روی اجبار دارم زندگی میکنم هرشب با این فکر که فردا میخوام فلان رژیم که تو فلانجا خوندم رو انجام بدم و حس خیلی بدی داشتم که وای باز محدودیت شروع شد استرس شروع شد رنج شروع شد اما انجامش میدادم که به خودم ثابت کنم دیدی تلاش کردی و نتیجه نداد چون من لایق چاق شدن بودم و انگار به قول خودتون تنفر از چاقی همون عشق به چاقی در ذهن هست.
در مورد سوال دوم باید بگم که من این همه سال که وزن کم میکردم لیاقت لاغر شدن رو هم داشتم چون تلاشهام و لاغر شدن هام قول دادنام به خودم دوری کردن از غذاهایی که نشون میداد برای من مضرره خودش نشونه اینه که من لیاقت لاغر شدن رو داشتم و دوست داشتم که لاغر بشم اما هیچوقت نمیتونستم در زمانی هم که 12 کیلو کم کردم ترس رو از خودم دور کنم چون بازم لایق چاقی بودم و به اون اندازه ای که تنفر داشتم نسبت به چاقی و بهش فکر میکردم به لاغری فکر نمیکردم فقط تلاش میکردم که لاغر بشم و میشدم اما زود برمیگشتم سمت همون چیزی که بیشتر بهش تنفر داشتم.
سوال سوم:همه اون روش ها که به ظاهر وزنمو کم میکردن نه تنها لیاقت لاغر شدن رو کمتر میکردن بلکه بیشتر ثابت میشد که من لیاقت چاق تر شدن داشتم چون اگه لیاقت لاغر شدن همون وقتا با این همه روش در من شکل گرفته بود الان متناسب بودم و اصلا به این سایت هدایت نمیشدم.
سوال چهارم: پیشنهادی که به ذهنم اومده برای لیاقت لاغر شدن اینه که عاشق خودم باشم عاشق این مسیر باشم عاشق لاغل بودن باشم و هیچ تنفری نسبت به چاقی یا غذاهای چاق کننده نداشته باشم مطمینم وقتی من به جای سرزنش کردن خودم و ادامه دادن به نفرت چاقی عاشق خودم و سلامتی خودم و لاغر بودنم باشم خود به خود لایق لاغری میشم.
و در آخر استاد خیلیییییییی خیلیییییییی خوشحالم که چاقیم تا حدی ادامه داشت که با این سایت آشنا بشم خیلی حس خوبی دارم خیلی از خودم راضیم خیلی مصمم هستم و از همه مهمتر خیلی عذاب وجدان و افسردگیم کمتر شده دیگه لازم نیست قاشق برنجو بشمارم نونم رو اندازه بگیرم فلان چیزو بخورم فلان چیزو نخورم خودم حس میکنم آگاه شدم چی رو الان دوست دارم چیو دوست ندارم از خدا برای شما و همه دوستان تناسب فکری و همچنین خودم سلامتی و عمر با عزت و شادی در کنار لاغری همیشگی رو دارم.
سلام وقت بخیر استاد و همه دوستان سایت
لیاقت داشتن در هر چیزی به اهمیت دادن و توجه کردن به هدف هست من توی زندگیم به بیشترین چیزی که در 30 سال سنم توجه کردم چاقیم بوده یعنی فکر میکردم دارم تلاش میکنم لاغر بشم اما بیشتر با اهمیت دادن به چاق بودنم اونو توی ذهنم پررنگ تر کردم و لیاقتش رو توی خودم به وجود آوردم من از سن خیلی پایین یعنی از ابتدایی که بودم این لیاقت رو پررنگ کردم و بهش پر و بال دادم چون هیچوقت خودمو دوست نداشتم اندامم رو دوست نداشتم ولی همش تلاش میکردم که رژیم بگیرم ورزش کنم هر روش سختی رو امتحان کنم که لاغر بشم چطور ممکنه چیزی رو دوست نداشته باشی و ازش متنفر باشی ولی سعی کنی اونو خوش فرم کنی من با متنفر بودن با بد اومدنم از اندامم بیشتر بهش توجه میکردم و به جای لایق دونستن خودم در لاغری در چاقی خودم را لایق میدونستم وقتی بارها به خودم میگم من نمیتونم لاغر بشم من همیشه قراره چاق بمونم من بی اراده هستم من خیلی پرخورم نمیتونم مقابل غذاها خودمو کنترل کنم بیشتر دارم خودمو در همون مسیر چاقی نگه میدارم و این خودش یعنی تو لایق این هیکل هستی لایق این حال بد هستی اگر نبودی بهش فکر نمیکردی توجه نمیکردی ازش متنفر نبودی ازش فرار نمیکردی سعی میکردی دلیلش رو بفهمی نه ازش دوری کنی اینقدر بهش فکر نکنی وقتی داری بهش فکر میکنی حتی اگه اون فکرت همراه با تنفر باشه بازم خودت رو لایقش میدونی که داری توی ذهنت اونو مرور میکنی یکی دیگه از اون کارهایی که من کردم که خودمو لایق چاق شدن دونستم و روز به روز چاق تر شدم من بیشترین کاری که مدام میکردم این بود که روبروی آینه می ایستادم و میگفتم خاک تو سرت این چه هیکل زشتی هست خدا برای تو آفریده گاهی وقتا از اینکه روبروی آینه لباس عوض کنم حالم بد میشد از اینکه زیر شکمم رو ببینم عصبی میشدم هیچوقت هم سعی نمیکردم لباس های که توی کمد یکمی تنگ هستن رو امتحان کنم چون گوشت و چربی هام داخلش نمایان میشد و من دیگه هیچوقت حتی سمت اون مدل لباس هم نمیرفتم خودمو مدام اندازه میگرفتم و به خودم فحش میدادم من تا به امروز نمیدونستم همه این ها یعنی توجه کردن به چاقی یعنی لایق چاق تر شدن بودم من لایق چاقی بودم چرا چون هرررررربار که رژیم میگرفتم همون اولش میگفتم من که لاغر نمیشم من خیلی چربی هام سفت شدن حالا بازم امتحانش میکنم چرا میگفتم من لاغر نمیشم چون من خودمو بیشتر لایق چاق شدن میدونستم نه لاغری پس نتیجه اش هم چاقی بود استاد این لاغری من در یه موضوع دیگه هم صدق میکنه من پارسال که تازه با روش این سایت به مقداری تناسب خوب رسیده بودم تعهد دادم که حتما ثبت نام کنم برای گرفتن گواهینامه و به لطف خدا شرایطش فراهم شد ومن تونستم ثبت نام کردم از اولین جلسه ای که داشتم کلاس های عملی میرفتم و رانندگی میکردم و خیلیم به گفته خود آموزشگاه خوب رانندگی میکردم هی به خودم به همسرم به مادرم میگفتم آخه من با این همه ترس چطوری راننده بشم به مدرس هم میگفتم استاد یعنی من میتونم گواهینامه بگیرم میخندید میگفت ای بابا هزاران خانم تو این چند سال از آموزشگاها مدرک گرفتن اینا حتی بلد نبودن سوئیچ رو بپرخونن ولی الان ماشین اتومات رانندگی میکنند من مدام توی تنهایی با خودم میگفتم وای خیلی سخته من چقدر خنگم و در نهایت تاسفم من چهار باره که تا الان رد شدم و انگار امیدم از دست رفته بود با دیدن این فایل انگار توی ذهنم یه جرقه زده شد و فهمیدم راننده نشدن هم مثل چاقی لایق خودم دونستم من دیگه نمیخوام خودمو لایق این بدونم که هیچوقت راننده نمیشم من لیاقت اینو دارم بدون استرس خیلی راحت قبول بشم..
من در همه روش های که برای لاغر شدن امتحان کردم تنها هدفم این بوده که از شر این چاقی و اضافه وزن خلاص بشم از این هیکل گرد رها بشم بتونم لباسهای که اندازه ام نبودن رو امتحان کنم میخواستم از چیزی که متنفرم دور بشم و حین اینکه شروع میکردم به رژیم و ورزش ته ته دلم میگفتم امتحان کنم ولی اگه رهاش کنم چاق بشم چی و با هر زحمتی بود مقداری کم میکردم حتی یکبار 16 کیلو کم کردم که واقعا عالی بود همه رو متعجب کرده بود اما هیچکس نمیدونست که با خوردن شبها ماست پنج تا قاشق برنج بدون روغن خشک با چه حس بدی لاغر کرده بودم و همه استرسم این بود که چاق نشم و زحمتهام هدر بره و این خودش همین معنی رو میده با اینکه داشتم لاغر میشدم اما بازم خودمو لایق این اندامی که شده بودم نمیدونستم و همش تو فکر این بود بهتر بگم منتظر این بودم که با رها کردنش چاق بشم روزی یک ساعت پیاده روی خیلی سریع داشتم بدون مکث باید حتما این یک ساعت تمام میشد تا من بعدش یه قطره آب بخورم و در حالی که داشتم با این پیاده روی عرق میریختم و در کنار رژیم خیلی سخت و سرخودی هم داشتم برام کم کردن 20 کیلو خیلی طاقت فرسا و زبان بود و میگفتم با این روش یعنی من میتونم هر ماه دو کیلو هم شده کم کنم ولی این که خیلی زمان میبره 10 ماه تلاش کنم وزنم بیاد پایین ولی خیلی راحت تو دو سه هفته برگرده و با اینکه به اون چیزی که پایبند بودم عمل میکردم ولی فکرهای بیخود انرژی زیادی رو ازم میگرفت و من در نتیجه حتی در زمان تست روشهای لاغری هم به چاقی فکر میکردم و لایق لاغری نبودم.
من پیشنهادی که به خودم میتونم بدم که برام نتیجه بخش هست اینه که دیگه جلوی آینه از خودم بد و ناسزا نگم از موندن روبروی آینه بیزار نباشم از پوشیدن لباسهای یکمی تنگم خودداری نکنم و این قول رو به خودم بدم که من لایق این لباس هستم و به جای فرار کردن ازش با حس و حال خوب تلاش میکنم تمرین میکنم تا بتونم به سایزش برسم اگه کسی در مورد هیکلم صحبت کرد عصبانی نشم چون من هدفی دارم که توی مسیرش باید موفق بشم چرا خودخوری کنم چرا متنفر باشم وقتی همسرم از سرکار میاد و گرسنه هست من با وقتی سیر هستم پا به پاش غذا نخورم همان طور که باور دارم من ژن چاقی ندارم من سوخت و سازم پایین نیست من بی اراده و تنبل نیستم باید با حس و حال خوب و امیدواری اثباتش کنم خدشه به باورهام نزنم وقتی توی مهمونی میرم با اصرار میزبان و اطرافیان با شکم پر سیر دوباره سعی نکنم چیزی بخورم چون بعدش با فشار شکم مواجه میشم من اونقدر باید خودم رو باور داشته باشم قبول کنم که وقتی بدون هییییبییچ روشی فقط با توجه کردن به چاقی و مسائلش توی ذهنم تصویر چاقی رو پررنگ کردم الان هم بدون هیییییچ روشی فقط با توجه کردن به لاغری لایق دونستن خودم در لاغری حس و حال درونی خوب تصویر لاغری رو به ذهنم بسپارم و به خودم پیشنهاد میکنم وقتی برای چاقی عجله نکردی برای لاغری هم صبور باش پاداش صبرت یعنی لایق اون چیزی که هستی میشی.
سلام دوست عزیز سپاسگزارم از توجهتون انشاالله موفق باشید🙏💗
سلام استاد ممنون از توجه و پاسختون سالم و تندرست باشید انشاالله که همینطوره من هم مثل همه دوستان شگفت انگیز از دیدن اندام جدید و افکار جدیدم شگفت زده میشم و عکسی به عکس های سایت تناسب فکری اضافه میکنم.