0

گام ۵: لایق لاغر شدن باشید

لیاقت داشتن لیاقت لاغر شدن
اندازه متن

لیاقت داشتن مهمترین موضوع در رسیدن به هر موفقیتی است و لاغر شدن هم نیاز به لیاقت داشتن تاثیرگذار است.

لیاقت داشتن برای لاغر شدن با رژیم گرفتن، ورزش های سخت انجام دادن، دارو مصرف کردن و یا حتی عمل جراحی در شما ایجاد نمی شود. چرا که همه ما برای داشتن لیاقت چاقــــی کار خاصی انجام نداده ایم یا زحمت و رنج زیاد متحمل نشده ایم.

اهمیت لیاقت داشتن

لیاقت داشتن برای رسیدن به هر موفقیتی لازم است.

هر فردی به اندازه لیاقت خود از جهان و نعمت های آن سهم می برد.

جهان مادی، جهان لیاقت هاست.

جملات از این دست زیاد در کتاب های موفقیت و گفته های افراد موفق جهان استفاده می شود.

لاغر شدن هم مانند هر کاری نیاز به لیاقت دارد، همانطور که چاق شدن هم لیاقت می خواهد و همه افراد چاق حتما لیاقت چاق شدن را داشته اند.

هر فردی که اضافه وزن دارد برای چاق شدن، استمرار و پشتکار داشته است.

بارها رفتار و عادت های اشتباه را تکرار کرده است تا جسم خود را به این شرایط رسانده است، پس لیاقت تغییر کردن را داشته است، هرچند که این تغییر در جهت چاق شدن بوده باشد.

بارها از شراط جسمی خود متنفر شده است و به چاقی خود توجه کرده است و به ذهن خود دستور داده است که دوست دارد بیشتر چاق شود.

نقش ذهن ناخودآگاه در چاقی

بسیاری از افراد معده، سوخت و ساز، ژنتیک یا بسیاری عوامل دیگر را دلیل چاقی افراد می دانند درحالی که تاثیرگذارترین موضوع در چاق شدن ذهن ناخودآگاه است که هرگز مورد توجه قرار نگرفته است.

به این عبارت دقت کنید:

توجه به آن چیزی که از آن متنفر هستید با توجه به آن چیزی که عاشق آن هستید برای ذهن شما تفاوتی نمی کند

ذهن شما در هر دو حالت تصور می کند که شما آن شرایط را دوست دارید و سعی می کند آن شرایط را در زندگی شما گسترش دهد.

اینکه سال ها از چاقی متنفر بوده ایم اما هر سال چاق تر شده ایم به این دلیل است که ذهن ناخودآگاه تفاوت بین تنفر یا عاشق بودن را نمی داند.

از نظر ذهن ناخودآگاه توجه کردن، درگیر شدن، عاشق بودن، خواستن، نخواستن، دوست داشتن، متنفر بودن و … همه به یک معنی است و آن علاقمند بودن است.

عملکرد ذهن ناخودآگاه

در واقع ذهن ناخودآگاه شما به این شکل عمل می کند:

به هر چیزی توجه کنید تصور می کند شما عاشق آن موضوع هستید و آن موضوع را در زندگی شما گسترش می دهد.

پس همه افراد چاق به شکل های مختلفی به چاقی خود توجه کرده اند و با توجه کردن لیاقت چاق شدن را در خود افزایش داده و چاق تر شده اند.

زمانی که نگران چاقی بیشتر هستید شما در حال پرورش لیاقت چاقی خود هستید.

زمانی که از شرایط خود خجالت می کشید، گله و شکایت می کنید، خود را سرزنش می کنید، رژیم می گیرید و به بدن خود با ورزش های سنگین فشار وارد می آورید شما در حال افزایش لیاقت چاق شدن خود هستید.

اگر اضافه وزن دارید و این نوشته را می خوانید به خوبی درک می کنید دقیقا منظور من چیست.

شما به خاطر می آورید چه کارهایی برای لاغر شدن انجام داده اید.

به خاطر می آورید زمان هایی را که به شدت از چاقی متنفر شده اید و بارها برای دیگران درباره چاقی گله و شکایت کرده اید.

حتی به خاطر دارید زمان هایی که از چاقی به حدی متنفر شده اید که آرزوی مرگ کرده اید.

اینها تلاش شما برای چاق تر شدن بوده است.

تنفر از چاقی

تنفر از چاقی دلیل چاق تر شدن

شاید درک این موضوع برای شما به آسانی نباشد که چگونه ممکن است من از چیزی متنفر باشم اما آن موضوع در زندگی من گسترش پیدا کند.

این موضوع اساس قانون جذب است و درک آن نیاز به درک آگاهی بیشتر و استمرار در مسیر تغییر کردن دارد.

تا همین چند سال قبل درباره این موضوع هیچ آگاهی نداشتم و بارها از اینکه “چرا از هرچه بدم می آید سرم می آید” متعجب و خشمگین می شدم.

هزاران بار به این موضوع فکر می کردم که چرا من به فلان موضوع علاقه ای ندارم اما همیشه با آن درگیر هستم.

سال ها زمان برد تا به دلیل گسترش آنچه نمی خواهم در زندگی ام پی بردم و آن “توجه کردن” بود و اینکه ذهن ناخودآگاه من تفاوتی بین “دوست داشتن و نداشتن” قائل نیست و به هر دلیل موضوعی مورد توجه من قرار بگیرد و به آن توجه کنم به عنوان موضوع مورد علاقه درنظر گرفته شده و در زندگی من گسترش پیدا می کند.

به این ترتیب اگر می خواهید لاغر شوید باید لیاقت لاغر شدن را در خود ایجاد کنید.

تا زمانی که در نگرش خود به جسم و زندگی که دارید تغییر ایجاد نکنید شما موفق به ایجاد لیاقت متناسب شدن در خود نخواهید شد.

باید در ذهن خود لیاقت لاغر شدن را جایگزین لیاقت چاق شدن کنید.

باید فرمول های لاغر کننده موجود در ذهن ناخودآگاه خود را مجددا فعال کنید و استفاده از آنها را جایگزین استفاده از فرمول های چاق کننده کنید.

باید مانع از توجه افکار خود به چاقی شوید و در مقابل به موضوع لاغری که مورد علاقه و آرزوی شماست توجه کنید.

عوارض چاقی

لیاقت چاق شدن

سال ها من در ذهن خودم در حال پرورش لیاقت چاق تر شدن بودم.

با تنفری که از خودم داشتم، با رژیم های سختی که اجرا می کردم و با ورزش های سنگینی که انجام می دادم، با فرار کردن از خودم، با سرزنش کردن خودم، با سرزنش کردن والدینم که چرا مانع از چاق شدن من نشدند.

در همه این موارد من در حال پرورش لیاقت چاق تر شدن خودم بوده ام.

اما روزی که با قدرت ذهن خود در متناسب شدن آشنا شدم معنای لیاقت متناسب شدن را آموختم و از آن روز مسیر زندگی من از چاق تر شدن به سمت لاغرتر شدن تغییر کرد.

آگاهی امروز درباره لیاقت متناسب شدن است.

آنچه در این فایل آموزشی آماده شده جهت اطلاع افرادی است که دوست دارند در شرایط فعلی خود تغییری ایجاد کنند و در مسیر افزایش لیاقت متناسب شدن قرار بگیرند.

همه افرادی که از مسیر لاغری با ذهن به رویای لاغری خود رسیده اند برای شگفتی ساز شدن ابتدا لیاقت آن را در ذهن خود ایجاد کرده اند.

امیدوارم با استفاده بارها از این فایل صوتی در درون خود شعله های متناسب شدن را سوزان تر کنید و گام های موثری در جهت رسیدن به تناسب اندام مورد نظر خود بردارید

دیدگاه فروغ عزیز در بخش نظرات:

به نام خدای مهربان 

باور لیاقت داشتن و ارزشمندی خیلی باور مهمی هست من از وقتی در این مسیر هستم به شدت دارم روی این باورم کار میکنم و به صورت خود به خودی این باور  مهم در من بهتر شده.

من دوست دارم در تمام جنبه ها به بهترین ها برسم و بارها از خدا خواستم  بهترین فرزندان، بهترین زمانها، بهترین مکانها، بهترین افراد، بهترین اندام، بهترین زندگی و بهترین روابط  و بهترین قدرت بیان و بهترین تفریح ها و خلاصه بهترین هر چیزی رو به من بده.

من یادم میاد که درگذشته که وارد این مسیر نشده بودم چون  همیشه به خاطر اضافه وزنم کلی غصه می‌خوردم و بیشتر اوقات نگران بودم و استرس داشتم ‌و ‌چون اعتماد به نفس نداشتم و … بیشتر اوقات در مسیر نادرستی بودم  و داشتم چاقیب یشتر رو جذب میکردم 

من اگر در گذشته ادامه تحصیل ندادم چون خودم رو لایق اون نمی‌دونستم .

من در گذشته  اگر به دنبال شغل و استقلال مالی نبودم چون خودم رو لایق اون نمی‌دونستم 

 اما من در گذشته بارها برای رهایی ازچاقی رژیم و ورزش سنگین میگرفتم و خودم رو  به لاغری دلخواهم میرسوندم چون  خودم رو لایق لاغر شدن میدونستم اما چون راهم اشتباه بود هیچ وقت تناسب اندام برای من ماندگار نبود و من در زجر و سختی بودم.

لیاقت نداشتن مانع رسیدن به هدف میشه و اما چون من  کسی بودم که همیشه احساس لیاقت در تناسب داشتم اما راهش رو بلد نبودم خیلی جالب به این راه اصولی و الهی هدایت شدم .

من  اینقدر با تمرینهای جالب دوره های استاد روی باور لیاقت داشتن کار کردم که به راحتی عدد وزنی مورد علاقم رو می‌نویسم و کلی هم در ذهنم اون رو تجسم میکنم و در مورد خودم در اون وزن، کلی رویا پردازی میکنم و می‌نویسم  و اون رو حق مسلم خودم میدانم و اصلا برام چیز خاص و دست نیافتنی نیست.

حالا شاید گاهی نحوای منفی باشه ولی خدا رو شکر اینقدر در مسیر بودم و روی خودم کار کردم که به راحتی جوابش رو میدم و خیلی سریع اون  نجوا کمرنگ میشه و حذف میشه و این  به  خاطر استمرار من در این مسیر هست که خود به خود همین احساس لیاقت در من بیشتر شده.

من کسی بودم که سالها در رژیم سخت و ورزش سخت بودم  و اینقدر هدفم برام مهم بوده که تا آخرین ماه رژیمم با جدیت این کارها رو کردم و با هر سختی بوده دوام آوردم و من در وزن ایده الم قرار گرفتم اما چه فایده که ماندگار نبوده پس من انسان توانمندی بودم و هستم چون من بارها بعد از ازدواجم که چاق شدم با رژیم های سرخود. که خودم برای خودم تجویز میکردم مثلا شام و یه سری خوراکی ها رو نمیخوردم و ورزش میکردم  و موفق هم میشدم 

  • در سال ۸۳ با رژیم های خودم که حذف شام  بود  در حد ده کیلو کم کردم 
  • درسال ۸۶ با  رژیم های خودم که حذف شام و یه سری خوراکی ها بود و ورزش  بود بازم در حد ۲۵ کیلو کم کردم 
  • درسال ۹۰ با رژیم های خودم که حذف شام و یه سری موادغذایی بود در حد ۲۰ ,کیلو کم کردم 
  • در سال ۹۳ با رژیم کارشناس تغذیه در حد  سی و پنج کیلو کم کردم 
  • در سال ۹۴ بازم با دکتر تغذیه در حد ده کیلو 
  • در سال ۹۵ بازم با دکتر تغذیه در حد هشت کیلو 
  • از سال ۹۵ تا ۹۸ من مرتب در حال رفت و آمد بین چاقی ولاغری  بودم  و با رژیم و ورزش خودم رو متناسب میکردم 

و اینها همه نشان از توانمندی جسم من هست پس من  لایق تناسب اندام هستم و هر حرفی که پزشکان و اطرافیان. به من گفتن که تو نمیتونی تو دیگه چاق میشی تو ازاین به بعد به خاطر دارو چاقتر میشی و یا به خاطر زایمان چاقی شکمی خواهی داشت و یا تو با افزایش سن چاق خواهی شد و یا اینکه بهم گفتن تو با متناسب ها فرق داری و …. رو میندازم دور و با تمام وجودم به خودم جلوی آیینه میگم.

  •  من لیاقت لاغر شدن رو دارم
  •  من لایق لباس شیک به تن کردن رو دارم 
  • من لیاقت خوردن بهترین غذاها رو دارم 
  • من لیاقت آزادی و آرامش و دارم 
  • من لیاقت داشتن زندگی در شرایط کاملا سالم رو دارم.
  • من لیاقت بهترین رفتارهای  غذایی رو با خودم دارم 
  • من لیاقت قوی بودن و تسلط  بر مواد غذایی رو دارم 
  • من لیاقت داشتن بهترین حالت روحی رو دارم 
  • من لیاقت لذت بردن از خودم رو دارم 
  • من لیاقت داشتن رابطه ی عالی با خدای خودم رو دارم 
  • من لیاقت داشتن یه زندگی عالی سراسر شادی رو دارم 
  • من لیاقت داشتن آزادی در خریدن رو دارم 
  • من لیاقت داشتن آزادی در فعالیت رو دارم 
  • من لیاقت داشتن لباس رنگ شاد رو دارم 
  • من لیاقت داشتن اعتماد به نفس عالی رو دارم 

پس من برای این همه احساس لیاقت لاغر شدن را در خودم ایجاد کنم هر روز تمرینها رو انجام میدم و دیگه حرص و ولع در خوردن ندارم  و از هر بهانه ای برای خوردن استفاده نمیکنم.

در گذشته چقدر می‌خوردم چقدر به زور و با هر بهانه من کلی غذا وارد جسمم میکردم چون در اون مواقع من لیاقت تناسب اندام رو نداشتم و چقدر بعدش خودم رو سرزنش میکردم. و ناراحت میشدم که این چه جسمی هست چرا من اشتهای زیادی دارم  و اون مواقع داشتم چاقی بیشتر رو جذب میکردم 

من اینقدر خودم رو ارزشمند می‌دونم که هر به هر دلیل غذای زیاد وارد جسمم نمیکنم و خودم رو بیمار نمیکنم 

  • برای ضربه زدن به دیگران بیشتر از نیازم نمی‌خورم 
  • برای اینکه غذا مجانی هست بیشتر از نیازم وارد بدنم نمیکنم 
  • برای اینکه پولش رو دادم بیشتر از نیازم غذا وارد بدنم نمیکنم 
  •  به خاطر اینکه غذایی اسراف نشه اون رو به زور وارد جسمم نکنم 
  • اگر غذایی زیاد بود من زیادتر نخورم و به نیاز جسمم توجه کنم 
  • من اینقدر احساس ارزشمندی میکنم که هر ته مانده ی غذایی رو از روی میز غذا نخورم 
  • هر غذایی رو که چند روز مانده داخل یخچال نمی‌خورم 
  • هر غذای اشغال و بی‌کیفیت رو نمی‌خورم .
  • به هر دلیل و بهانه غذا رو انتخاب نکنم
  • در هنگام شادی و خوشحالی و یا ناراحتی و یا درد جسمی و روحی و …. من غذا نمی‌خورم 

و بعد میبینم که بدنم چقدر قشنگ پاسخ این انتخاب من رو میده و من هر روز متناسب تر میشم.

همیشه ذهنم، من رو ترغیب میکرد بیشتر بخور چون من احساس لیاقت لاغر شدن رو نداشتم اما متناسبهای اطرافم رو میدیدم که چقدر به اندازه و درست میخورن و چقدر لاغر و عالی هستند و  اما من همیشه هر خوراکی در اطرافم بود می‌خوردم اما اونها اینطور رفتار نمی‌کردند.

خیلی راحت انتخاب  میکردن از چه خوراکی  درر چه زمانی بخورم و من همیشه حسرت این رفتارهای غذایی اونها رو داشتم و میگفتم خوش به حالشون که همیشه سیر هستن و کم میخورن و اما من گرسنه هستم و زیاد میخورم.

من از درون احساس لیاقت لاغر شدن میکنم و چون کلی نتیجه گرفتم احساس خود باوری بسیار خوبی دارم که من میتونم بازم لاغر تر بشم و من با مرور توانمندی‌های گذشته ام فقط در زمینه ی لاغری به خودم میگم من از راه غلط بارها تونستم بارها لاغر بشم پس از راه صحیح به راحتی میتونم به تناسب اندام برسم.

بماند که من کلی توانمندی‌های دیگه هم دارم مثلا من در سن خیلی کم تونستم مدرک آرایشگری و کامپیوتر و رانندگی و گلسازی و … رو بگیرم. پس من فرد توانمندی هستم و به راحتی به تمام هدفهام میرسم.

من مسولیت صد در صد چاقیم رو پذیرفتم و هیچ عامل بیرونی رو مثل ورزش و رژیم و مربی و دکتر تغذیه و خوراکی ها وفعالیتها و داروها و ارث و سن و زایمان و …. رودلیل  چاقی خودم نمی‌دونم و همیشه میگم من خودم با رفتارهام و افکارم جسم خودم رو رقم میزنم نه هیچ مورد دیگه ای.

من مسول شرایط فعلی زندگیم هستم و کاملا شجاعانه میپذیرم پس دیگه حاضر نیستم به هر دلیلی غذا بخورم زیادتر از نیازم بخورم و پر  خوری کنم و حرص و ولع در خوردن ندارم و من اختیار کامل خودم رو در دست گرفتم.

  • من مسول چاقی خودم هستم 
  • من کاری به خوردن اطرافیانم ندارم
  • من کاری به مواد غذایی اطرافم ندارم
  • من کاری به نوع مواد غذایی ندارم
  • من کاری به هیچ چیز ندارم

فقط با تمرکز بر نیاز جسمم غذا میخورم چون هدف مهمی دارم که شاید برای خیلی‌ها مهم نباشه پس من مسول چاقی خودم هستم 

من مسول چاقی خودم هستم  پس با درست انتخاب کردن خودم رو به هدفم نزدیکتر میکنم و من با این حرف که اینجا میزنم و بارها تکرار میکنم  انتخابهای درست تری دارم و به زور هیچ غذایی وارد جسمم نمیکنم و ته مانده ی غذای فرزندان و همسرم رو نمی‌خورم .از ترس اسراف بیشتر از نیازم نمی‌خورم و…

بارها به خودم میگم من با یه قرص چاق نشدم که حالا با اون لاغر بشم من با دمنوش چاق نشدم که حالا با اون لاغر بشم  و … من فقط با پرخوری چاق شدم پس باید با به اندازه خوردن لاغر بشم.

من مدتها هست تمام عوامل چاقی رو در ذهنم نقض کردم و دیگه مهمترین دلیل چاقی خودم که اشتها بود رو در ذهنم حذف کردم و میگم جسم من عضویی به این نام نداره  اشتها در ذهن من لانه داره نه در جسم من  برای ازبین بردن اون باید ذهنم رو درست کنم و تمام باورهای بی‌لیاقتی رو حذف کنم و با باورهای قدرتمندانه جایگزین کنم مثلا متناسب شدن حق من هست 

اگر من لاغر نشم  پس کی لاغر بشه؟؟

من عاشق این مسیر هستم و هر روز یک گام برمیدارم و سعی میکنم به اون عمل کنم و تا جایی که در توانم باشه من عمل میکنم و مطمعنم همین ذهن من که تونسته من رو چاق کنه حالا هم می‌تونه من رو لاغر کنه.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام بهتر تمرین این بخش به موارد زیر توجه داشته باشید و درباره آنها بنویسید.

  • به آنچه در مسیر چاق شدن تجربه کرده اید فکر کنید و بنویسید چگونه لیاقت چاق شدن را در خود ایجاد کرده اید.
  • با توجه به توضیحات ارائه شده در تلاش های قبلی خود برای لاغر شدن توجهی به ایجاد لیاقت لاغر شدن در خود داشته اید؟
  • روش های لاغری که استفاده کرده اید باعث ایجاد لیاقت لاغر شدن در شما شده اند یا سبب افزایش لیاقت چاق تر شدن شده اند.
  • پیشنهاد خود برای ایجاد و گسترش لیاقت لاغر شدن را در خود بنویسید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

📻 رادیو لاغری

(قوانین و نحوه ارسال)

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.12 از 163 رای

https://tanasobefekri.net/?p=9247
346 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فهيمه
      1401/12/23 21:28
      مدت عضویت: 636 روز
      امتیاز کاربر: 9360 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 492 کلمه

      سلام خدمت استادم

      من متوجه شدم انساني هستم كه خيلي خوب بلدم احساس لياقت را در خودم پرورش بدم در بعضي موارد و بعضي خواسته هام تونستم به يك خواسته اي در كمتر از دو روز برسم …چون فركانسي كه ارسال ميكردم به جهان هستي براي داشتن اون خواسته انقدر با اشتياق سوزان همراه بوده كه جهان هستي من رو وسط اون خواسته ام گذاشته..

      درباره چاقي و لاغري هم بگم …من سالهاست هر روز  تاكيد ميكنم هر روز روي احساس لياقت چاقي كار كردم ونتيجه اش اين شده كه من الان اضافه وزن دارم…در يكي از فايل هاي استاد عطار عزيز در دوره زندگي با طعم خدا بود اگر اشتباه نكنم..ايشون توضيح ميدن كه خدا خيلي رحيم و مهربونه و وقتي ما درخواست اشتباهي داريم خداوند همون لحظه به درخواست ما جواب نميده و منتظر ميشه ببينه ما از درخواستموم منصرف ميشيم يا نه 

      بعد كه اصرار ما رو ميبينه ، اون خواسته رو براورده ميكنه گرچه ميدونه به نفع ما نيست .. و اين عدالت خدا رو ميرسونه 

      و ارتباط اين توضيح با اين موضوع لياقت همينه كه ، من سالهاست لياقت چاق شدن رو داشتم در خودم افزايش ميدادم و خداوند كه مثل يك پدر مهربون هست براي من هي منتظر وايساده كه من لياقتم رو از چاقي به لاغري تغيير بدم ولي چون هر روز اصرار من رو در لياقت چاقي ديده …چاره اي نداشته كه به درخواست من پاسخ بده و الان چاق هستم 

      و نكته اش اينه كه اگر خداوند به تمام اون احساس هاي گناه كه از چاقي داشتم قرار بود پاسخ بده الان من بايد دو تن وزنم باشه ولي مهربوني خدا بي حد هست و من در حال حاضر كمتر از بيست كيلو اضافه وزن دارم

      من اين فايل رو عميق گوش كردم چون يه جاهايي نجواهاي ذهني اومد كه گمراهم كنه …ولي همون موقع صدايي از درونم گفت اين همون پاشنه آشيلت هست و بايد روش وايستي تا كامل بفهميش و تكرارش كني تا نتايجت تغيير كنه 

      در ادامه بگم كه از اونجايي كه من به تازه گي دارم ميفهمم كه خداوند به من نگاه مهرباني داره و هر وقت صداش كنم پيشم هست ، پس من انسان با لياقتي هستم كه رب رو پيش خودم دارم

      من خانه رو براي رب مرتب مبكنم ..اضافات رو دور ميريزم …آنچه بيش از حق طبيعي بدنم از طبيعت گرفتم رو به طبيعت برميگردونم …به بدنم احترام ميزارم و اجازه ميدم در سبكي و آرامش نفس بكشه …

      من براي اينكه احساس لياقت رو در خودم افزايش بدم ، فقط به اين فكر ميكنم كه خداوند سالها تعلل كرده در اون احساس هاي چاقي و بد تيپي من …اين يعني خداي من نميخواد من چاق باشم و اين چاقي من تنها يك درصد از اون حسي هست كه من به جهان فرستادم…..پس…من لايق هستم كه حالا روند معكوس فرستادن احساس رو داشته باشم و ايندفعه با سرعت خيلي زيادي به تناسب خواهم رسيد

      اميدوارم بتونم اين فكر رو بچسونم به قلبم و هر روز تكرارش كنم …چون اينها رو خداوند داره ميگه و من مينويسم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1403/06/05 00:44
      مدت عضویت: 636 روز
      امتیاز کاربر: 9360 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 740 کلمه

      به نام خداي هدايتگرم

      سلامي گرم به استاد عطار روشن عزيز

      شكر حق را كان دعا مردود شد 

      من زيان پنداشتم آن سود شد

      بس دعاها كان زيانست و هلاك

      وز كرم مي نشنود يزدان پاك

      حضرت مولانا

      با حل كردن هر مشكل من صدها پله از الانم جلوتر ميرم

      لایق لاغر شدن باشید

      افراد به دودسته تقسيم ميشن : 1) افرادي كه حركت ميكنن و تلاش ميكنن و نتيجه ميگيرن 2) افرادي كه تلاش ميكنن و حركت هم ميكنن ولي نتيجه نميگيرن

      تفاوت بين اين دو دسته فقط مربوط ميشه به احساس لياقتشون

      نكته مهم : منظور احساس لياقتي كه خودم در خودم ميبينم هست  ، نه احساس لياقتي كه ديگران در من ميبينن.

      احساس لياقت با دو روش بوجود مياد

      يه زماني ما براي رسيدن به هدفمون تلاش ميكنيم اما به نتيجه دلخواه نميرسيم. در اينصورت ما احساس لياقت دروني نداريم..اين نمونه از عدم احساس لياقت داشتن رو ميشه به وفور در اطرافيانمون ببينيم

      نكته مهم : سر چه حسابي من بايد موفق بشم؟

      من براي خودم اينطوري منطقي كردم اين موضوع رو كه ، به خودم گفتم من بيست سال هست كه بيست كيلو اضافه وزن دارم ولي از اول عمرم 58 كيلو وزن نرمال هميشه با من بوده

      يعني من كه الان 78 كيلو هستم و دوست دارم 58 كيلو باشم …از اين 78 كيلو فقط بيست كيلوش چيزي كه من نميخوامش …بقيه اش چيزيه كه من ميخوامش و لياقتش رو دارم چون هميشه با من بوده

      ذهن من كه نميفهمه الان من دارم با كلمات بازي ميكنم و من كه دارم با كلمات بازي ميكنم و حالم خوب ميشه ، چرا نبايد از اين روش استفاده كنم

      حالا كه اين قانون در جهان وجود داره كه ، فكر و توجه من هستن كه اتفاقات رو رقم ميزنن چرا من نيام و به نفع خودم بازي رو عوض نكنم؟

      مگر مريضم كه جلوي خودم وايستم و بگم نه اين روش مسخره ست كه من با كلمات بازي كنم 

      بايد منطقي باشه همه چي!!!

      منطق اينه كه من هر چيزي رو هر جوري باور كنم همون اتفاق براي من مي افته

      منطق اينه كه من يا بايد خودم يه سري باور براي خودم بسازم و بپذيرمشون و زندگيم رو بر اساس اونها شكل بدم

      يا بايد بشينم تا جامعه و خانواده و مدرسه يه سري باورهاي خودشون رو به من القا كنن و به اهدافشون برسن

      چون ذهن هميشه بايد يه مشغوليتي داشته باشه و اون مشغوليت باورهاي من هستن

      من اون ژنراتوري هستم كه، انرژي ها رو ميگيره و به شكل اتفاقات اون انرژي رو برميگردونه به جهان

      اين رفت و برگشت باعث گسترش جهان ميشه 

      آيا جهان براش مهمه چطور گسترش پيدا كنه؟

      نه

      پس هر روشي كه من رو به حس خوب برسونه و احساس لياقت به من بده از طرف جهان حمايت ميشه

      با اين تمرين من ميتونم احساس درونيم رو ترميم كنم و بيشترش كنم كه من ذاتا لايق تناسب اندام هستم

      اشاره كرديد به دوره چالش تغيير عادت من تمام اون بخش ها رو نديدم ولي همون چند تايي كه ديدم به من ياد داد با خودم خوراكي هاي زيادي نبرم توي ماشين موقع سفر

      و اين هم هميشه با منه از زماني كه تغييرش دادم

      استاد اشاره كرد لاغر شدن فقط پايين اومدن وزن نيست 

      شخصيت منو دگرگون ميكنه

      خانواده من رو تحت تاثير ميزاره

      سلسله چاقي رو ميتوني قطع كني

      من اينها رو كاملا درك ميكنم

      و همين موضوع باعث اين تصميم شده كه اين سد رو رد كنم چون بعدش دستيابي به بقيه اهدافم خيلي راحت تر ميشه…ذهن من وقتي اين دستاورد رو ببينه براي بقيه اهدافم اصلا با من نميجنگه.بزرگترين هدف من كم شدن اين بيست كيلو بوده توي بيست سال گذشته

      اهداف ديگر در طي اين بيست سال به من اضافه شده…همين موضوع دليل محكمي هست كه به خودم بگم حالا كه اين بيست كيلو قراره كل زندگيمو تغيير بده چرا من دارم به خودم ظلم ميكنم…

      من بي اعتباري اين اضافه وزن رو براي خودم با اين دلايل منطقي كردم و به خودم هي ميگم چرا بايد بقيه زندگيمو با همچين چيز بي ارزشي ادامه بدم

      من كه لياقت دارم لاغر بشم چون اون وزن دلخواهم همين الان درون من هست…و اين بيست كيلو انقدر بدبخته كه هي ميخواد خودشو با چيزاي بيخودي بزرگ جلوه بده …هي مياد ميگه كالري هي مياد ميگه سن ..هي مياد ميگه ژنتيك…انقدر بدبخته كه خودش از خودش هيچي براي گفتن نداره و هي خودشو ميچسبونه به بقيه عوامل تا خودشو ارزشمند جلوه بده…

      الان ميفهمم كه چرا تمام تلاش هاي من براي لاغري نتيجه نداده چون خداي درون من، ميخواست من به واقعيت دست پيدا كنم و ارزش و لياقت واقعي رو درك كنم

       يونگ ميگه :من خدا را آنجايي ديدم كه برنامه هاي مرا بهم زد

      ممنون به خاطر اين فايل ارزشمند

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم