سن چاقی من زیاده یا چربی های بدن من کهنه شده و به همین دلیل لاغر نمی شم و اگر بخوام لاغر بشم باید با انجام ورزش های سنگین و تحمل لسختی زیاد لاغر بشم.
نقش سن چاقی در لاغر نشدن
در سالهایی که اضافه وزن داشتم هرچه سن من بیشتر می شد تصور من از لاغر شدن هم تغییر می کرد و فکر می کردم که کار سخت تر شده چون هم سن من بیشتر شده و هم چربی های بدن من کهنه شده و برای سوزاندن چربی های کهنه بدم باید با فعالیت شدید سوخت و ساز بدنم رو بالا ببرم.
نکته جالب اینکه اگر انجام کار یا رسیدن به هدفی را در ذهنمان سخت و طاقت فرسا جلوه دهیم هرگز به آن هدف نمی رسیم و یا آن کار را انجام نمی دهیم. نه به این دلیل که واقعا انجام آن کار یا رسیدن به آن هدف سخت یا غیرممکن است بلکه فقط به این دلیل که خودمان ناآگاهانه رسیدن به آن موقعیت را در ذهنمان سخت می کنیم.
انسانها به صورت پیش فرض یاد گرفته اند که از انجام کارهای سخت خودداری کنند و به همین دلیل اگر انجام کاری در ذهن ما سخت باشد در ذهن خود انقدر بهانه و دلیل برای انجام ندادنش ایجاد می کنیم تا بالاخره از خواسته خود دست می کشیم و هدف خود را رها می کنیم.
توجه به سن چاقی یکی از موانع بزرگ لاغر شدن در ذهن افراد چاق است.
همه ما درباره افزایش سن انبوهی از عقاید و دیدگاه ها داریم که نه می توان ادعا کرد صحیح هستند و نه اشتباه چون می توان انسانهای زیادی را مشاهده کرد که تایید کننده عقاید ما هستند و همچنین می توان افراد زیادی را مشاهده کرد که نقض کننده عقیده و انتظار ما از افزایش سن هستند.
به عبارت های زیر توجه کنید:
با افزایش سن، سوخت و ساز بدن کم می شود.
با افزایش سن، سلامتی انسان کاهش می یابد.
با افزایش سن احتمال بروز مشکلات جسمی افزایش می یابد.
با افزایش سن، …..
تعریف های متعددی درباره افزایش سن در ذهن ما ذخیره شده است و این اطلاعات انتظار ما از بالا رفتن سن را مشخص می کند.
از آنجایی که فرموی های ذهنی در جنبه های مختلف زندگی ما تاثیرگذار هستند، تفاوتی ندارد به چه دلیل نگرش در ذهن ایجاد شود، آن فرمول یا نگرش در تمام جنبه های زندگی تاثیرگذار خواهد بود.
بنابراین فرمول هایی که در رابطه با افزایش سن در ذهن ما ایجاد شده است بر موضوع لاغر شدن نیز تاثیر می گذارد و به همین دلیل همه افراد چاق تصور می کنند همانگونه که با افزایش سن طبیعی است که مشکلاتی برای آنها ایجاد شود، هرچه سن چاقی آنها بیشتر شود، لاغر شدن سخت تر و غیرممکن تر می شود.
نگرش من درباره چاقی
اکنون که به سالهای چاقی خودم نگاه می کنم به وضوح می بینم که همین دیدگاه را درباره سن چاقی داشته ام.
به دلیل چاق بودنم از دوران کودکی تصور من این بود که سن چاقی در جسم من زیاد شده و این باعث شده لایه های چربی که سال های قبل ایجاد شده اند هرگز آب نشوند.
همین دیدگاه سبب شده بود که هربار برای کاهش وزن برنامه رژیمی را شروع می کردم در هفته اول حدود 5 کیلو از وزن من کم می شد، در چند هفته بعد 5 کیلو دوم از وزنم کاسته می شد.
5 کیلو سوم را با سختی بسیار زیاد کم می کردم و هرگز موفق به کاهش 5 کیلوی چهارم نشدم.
دلیل اینکه هرچه کیلوهای بیشتری کم می کردم کار برای من سخت تر میشد وجود فرمول های اشتباه زیاد در رابطه با لاغر شدن بود که از از سال ها قبل در ذهن من ایجاد شده بودند.
من عقیده داشتم، 5 کیلو اول را به راحتی کم می کنم چون چربی های لایه های بالایی تازه هستند و خیلی سریع و راحت آب می شوند.
5 کیلو دوم هم کار سختی نبود و در چند هفته حتما موفق به کاهش آن می شدم چون عقیده داشتم این مقدار کاهش وزن مربوط به آب شدن چربی های لایه زیرین است که سن چاقی زیادی ندارند و مربوط به همین چند ماه یا یک سال اخیر هستند.
اما از 5 کیلو سوم کار تفاوت پیدا می کرد و من عقیده داشتم که یواش یواش به لایه های چربی زیرین رسیده ام و چون این چربی ها قدمت چندین ساله در بدن من دارند آب کردن آنها کار ساده ای نیست و نیاز به تلاش و زحمت بسیار دارد.
در مورد 5 کیلو چهارم عقیده داشتم کار حضرت فیل است که بتوان چهارمین 5 کیلو را از وزن خود کم کنم و هیچوقت با انواع رژیم و هرگونه ورزش سخت در حد جان دادن موفق به کاهش بیشتر از 15 کیلو از وزنم نشدم.
دیدگاهی که ما درباره چربی ها، سن چاقی و چگونگی ایجاد لایه های چربی در ذهنمان ایجاد کرده ایم همان موانع لاغر شدن هستند.
اینکه به چگونگی آب شدن چربی ها فکر می کنیم و طریق آن را در ذهن خود بارها مرور کرده این و تصویرسازی کرده ایم سبب شده است که کار چربی زدایی از بدن خود را با اختلال مواجه کنیم.
فرمول های ذهنی درباره چربی سوزی
دیدن تصاویری که در رسانه ها برای تبلیغ روش های مختلف لاغری ارائه شده باعث ایجاد فرمول های اشتباه ذهنی در ما شده است و تصور میکنیم واقعا روند آب شدن چربی به شکلی است که در رسانه ها نمایش داده می شود با سن جاقی ارتباط دارد.
برای رفع این مانع بزرگ لاغر شدن باید برای خود منطقی کنیم که سن چاقی ما نه تنها بسیار کم می باشد بلکه کلا این نگرش درباره چاقی نادرست می باشد.
اگر هم سن چاقی در روند لاغر شدن موثر باشد مربوط به لایه های چربی نمی شود بلکه به ریشه دار شدن فرمول های ذهنی چاقی در ذهن ارتباط دارد.
سن چاقی فرمول های ذهنی در حد همان چند ماه یا یک سال است که فرمول های چاق کننده در ذهن ما ایجاد شده است.
باقی سال های چاقی در حال تکرار همان چند فرمول سال اول هستیم اما به اشتباه فکر می کنیم هر سال سن چاقی ما یشتر شده و لاغر شدن سخت تر می شود.
سن چاقی و سن تکرار چیست
سن چاقی ما بسیار کمتر از سن تکرار آن است اما به اشتباه سن تکرار را به عنوان سن چاقی درنظر می گیریم.
به این جمله دقت کنید.
من برای خودم منطقی کردم که سن چاقی من کمتر از یک سال است اما سن تکرار چاقی من 35 سال می باشد.
بنابراین من برای لاغر شدن نیاز به مقابله با سن تکرار چاقی نیستم و فقط کافی است سن چاقی واقعی خود را تغییر دهم.
آموزش های لاغری با ذهن در واقع تولد لاغری و پرورش آن برای مقابله کردن با سن چاقی است.
هر چه از زمان جضور شما در سایت تناسب فکری می گذرد و البته اگر در این مدت حضور با اشتیاق و احساس خوب داشته باشید در حال یادگیری فرمول های لاغری با ذهن هستید و سن لاغری فرمول های جدید شما به حد کافی توان مقابله کردن با فرمول های سن چاقی شما را دارا هستند.
اکنون فقط باید سن تکرار لاغری خود را افزایش دهید.
عدم آگاهی از این موضوع باعث لیز خوردن عده ای از هنرجویان مسیر لاغری می شود.
اینکه افراد پس از مدتی به دلیل تغییر نکردن جسم خود احساس بد پیدا کرده و به راحتی لیز خورده و زمین می خورند این است که تصور می کنند لاغری با ذهن روی آنها تاثیر ندارد.
این در حالی است که هرفردی که از آموزش های لاغری با ذهن استفاده کرده باشد تغییرات احساسی و رفتاری زیادی در خود مشاهده می کند.
این تغییرات مربوط به تکامل سن لاغری است و نشانه واضح از رشد کردن نهال لاغری در ذهن شماست.
لاغر شدن جسم در واقع میوه یا محصول نهال لاغری است که نیاز به افزایش سن تکرار دارد.
هر نهالی که کاشته شود حداقل دو تا سه سال بعد اولین محصول خود را ارائه می دهد که قطعا محصول درشت و درجه یکی نیست.
این روند در نتیجه محصول نهال لاغری نیز صادق است.
از روزی که وارد سایت تناسب فکری شدید و شروع به یادگیری لاغری با ذهن کردید شما در حال بذر لاغری را در ذهن خود کاشته و با نگهداری و رساندن آب و نور کافی به آن از نهال لاغری خود مراقبت کرده اید.
نشانه های مفید بودن تلاش شما برای کاشت و داشت نهال لاغری تغییرات احساسی و رفتاری است که در شما ایجاد شده است.
آرامش و اطمینانی است که در خود مشاهده می کنید.
کاهش حرص و ولع خوردن و رها شدن از ترس از خوردن و ترس از چاق تر شدن است.
نشانه های متعددی برای سبز شدن نهال لاغری در ذهن وجود دارد که هرکدام از هنرجویان این مسیر به خوبی آنها را در خود تشخیص می دهند.
اما انتظار محصول لاغری در این مدت کوتاه را داشتن انتظاری اشتباه است که باعث دلسرد شدن و لیز خوردن شما در مسیر لاغری با ذهن می شود.
نهال لاغری شما نیاز به مراقبت دارد تا سن تکرار آن افزایش پیدا کند.
هرچه سن تکرار فرمول های لاغری در ذهن شما افزایش پیدا کند همانند افزایش قطر ساقه نهال است که سبب محکم شدن و مقاومت آن در برابر باد و باران خواهد شد.
نتیجه تکرار فرمول های لاغر کننده به محصول لاغری تبدیل خواهد شد.
این پروسه زمان مورد نیاز خود را می طلبد و با عجله و تلاش بیشتر برای رشد دادن بیشتر نهال لاغری باعث خستگی و ناامیدی خود می شوید.
علاوه بر مانع سن چاقی که به راحتی می تواند تلاش شما برای لاغر شدن را از بین ببرد، توجه کردن و مقایسه کردن رفتار خود با افراد متناسب می تواند بعنوان مانعی برای لاغر شدن محسوب شود.
درباره این موضوع بسیار مهم در فایل آموزشی این بخش توضیحات مفصل داده شده است.
اطمینان دارم استفاده از این فایل آموزشی، درک کردن و نوشتن درباره آگاهی که دریافت می کنید به شما کمک خواهد کرد تا با ثبات بهتری در مسیر لاغری با ذهن حرکت کنید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
اگر موانع ذهنی چاقی را از ذهن خود پاک کنید، روند لاغر شدن شما خودبخود انجام خواهد شد.
این عبارتی است که بارها در محتوای آموزشی از من خواهید شنید چون بعد از تجربه ۳۵ سال چاقی و به لطف خدا چند سال تجربه لاغری با ذهن به وضوح برای من مشخص است که تنها دلیل چاقی افراد فرمول های ذهنی آنهاست و درصورت پاکسازی فرمول های چاقی ذهن روند لاغر شدن بدون هیچگونه کار خاصی انجام خواهد.
برای پاکسازی فرمول های چاقی ذهن باید از طریق خواندن و شنیدن آگاهی های صحیح ابتدا مهارت شناسایی فرمول های چاقی ذهن را کسب کنیم. سپس با شناسایی آنها از طریق انجام تمرینات نوشتاری از طریق منطقی کردن اشتباه بودن آن فرمول ها را اثبات کنیم.
آنقدر باید این فرایند را ادامه دهید تا شاهد شروع تغییر خودبخودی شرایط جسمی خود باشید.
در این جلسه به موضوع مهم سن چاقی و تاثیر آن در لاغر نشدن و همچنین معرفی موضوع سن تکرار چاقی پرداخته شد و به دلیل اهمیت درک و تاثیر این آگاهی در روند لاغر شدن تاکید می کنم تمرینات را با دقت و به خوبی انجام دهید.
پس از خواندن متن نوشتاری و تماشای ویدیوی آموزشی به سوالات مطرح شده به صورت شرح انشایی در قسمت نظرات پاسخ دهید.
- نگرش شما درباره سن چاقی چیست و درباره آن در گذشته چه اطلاعاتی دریافت کردید؟
- درباره ارتباط بین لاغر شدن چربی های کهنه یا لاغر شدن بیشتر با کمتر خوردن یا بیشتر ورزش کردن را شرح دهید.
- درباره ارتباط بین فکر و عمل درک و برداشت خود را بنویسید.
- به نظر شما فردی که اضافه وزن دارد می تواند فقط رفتار یک فرد متناسب را انجام دهد و متناسب شود؟ شرح دهید.
- تاثیر لاغری با ذهن را بر محتوای ذهن خود و چگونه تغییر پیدا کردن فرمول های ذهنی و تاثیر آن بر تغییر رفتار و در نهایت تجربه لاغر شدن خودبخود را شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.49 از 39 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدای مهربان🌼
سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی سایت تناسب فکری🦋
گام ۱۸: سن چاقی و آب شدن چربیها🌸🌸
خیلی از افراد چاق عقیده دارن که سن چاقی من زیاده، یا چربیهای بدن من کهنه شده،برای همینه که لاغر نمیشم،اگرم بخوام لاغر بشم، باید با انجام ورزشهای سنگین و تحمل سختی زیاد لاغر بشم،هر چقدر که سن ما بیشتر میشه تصور ما از لاغر شدن هم تغییر میکنه و فکر میکنیم که کار سختتر شده،که چون سنمون بیشتر شده چربیهای بدنمون هم کهنه شده،و برای سوزوندن چربیهای کهنه باید با فعالیتهای شدید، سوخت و ساز بدنمون رو بالا ببریم.
باید بدونم که اگه انجام کار یا رسیدن به هدفی رو در ذهنم سخت و طاقت فرسا کنم، هرگز به اون هدف نمیرسم،و یا اون کارو انجام نمیدم،نه به خاطر اینکه واقعاً انجام اون کار یا رسیدن به اون هدف سخت یا غیر ممکنه، بلکه فقط به این دلیل که خودم ناآگاهانه رسیدن به اون موقعیت رو در ذهنم سخت میکنم.
انسانها به صورت پیش فرض یاد گرفتن که از انجام کارهای سخت خودداری کنن،و برای همین اگه انجام کاری در ذهنم سخت بشه،اونوقت توی ذهنم اونقدر بهانه و دلیل برای انجام ندادنش ایجاد میکنم، تا بالاخره از خواسته خودم دست بکشم و هدفم رو رها کنم.
توجه به سن چاقی یکی از موانع بزرگ لاغر شدن در ذهن افراد چاقه،
ما درباره افزایش سن انبوهی از عقیدهها و دیدگاهها داریم که نه میتونیم ادعا کنیم صحیح هستن و نه اشتباه،چون میتونیم انسانهای زیادی رو ببینیم که تایید کننده عقیده ما هستن،و همچنین میتونیم افراد زیادی رو ببینیم که نقض کننده عقیده و انتظار ما از افزایش سن هستن،
تعریفهای زیادی درباره افزایش سن در ذهنمون ذخیره شده،و این اطلاعات انتظار ما از بالا رفتن سن رو مشخص میکنه،مثلا با افزایش سن، سوخت و ساز بدنم کم میشه،با افزایش سن، سلامتی انسان کاهش پیدا میکنه،با افزایش سن احتمال بروز مشکلات جسمی افزایش پیدا میکنه.
از اونجایی که فرمولهای ذهنی در جنبههای مختلف زندگی ما تاثیر گذارن، فرقی نداره به چه دلیل نگرش در ذهنم ایجاد بشه،اون فرمول یا نگرش در تموم جنبههای زندگیم تاثیر میذاره.
بنابراین فرمولهایی که در رابطه با افزایش سن در ذهنم ایجاد شدن بر موضوع لاغر شدن هم تاثیر میذارن،برای همینه که همه افراد چاق فکر میکنن همونطور که با افزایش سن طبیعیه که مشکلاتی برای اونا ایجاد بشه، هر چقدر که سن چاقی اونا هم بیشتر بشه، لاغر شدن سختتر و غیر ممکنتر میشه براشون.
دیدگاههایی که ما درباره چربیها، سن چاقی، و چگونگی ایجاد لایههای چربی در ذهنمون ایجاد میکنیم، همون موانع لاغر شدن هستن،اینکه به چگونگی آب شدن چربیها فکر کنم و طریق اون رو در ذهنم بارها مرور کنم و تصویرسازی کنم، باعث میشه که کار چربی زدایی از بدنم رو با اختلال مواجه کنم،خیلی از افراد چاق هستن که فکر میکنن که چون سن چاقی در جسم اونا زیاد شده، همین باعث میشه که لایههای چربی که سالهای قبل ایجاد شدن، هرگز آب نشن و این دیدگاه باعث میشه که هر بار که رژیم لاغری رو شروع میکنن، در هفتههای اول کمی از وزن اونها کم بشه،ولی در هفتههای بعد با سختی وزن کم میکنن،که دلیل اون هم به خاطر وجود فرمولهای اشتباه زیاد در رابطه با لاغر شدنه،که از سالها قبل در ذهن اونا ایجاد شده و عقیدهشون اینه که چربیهای لایههای بالایی تازهان و خیلی سریع و راحت آب میشن،و هر چقدر که به لایههای زیرین چربی برسم، این چربیها چون قدمت چندین ساله دارن،در بدنم آب نمیشن و کار سادهای نیست و نیاز به زحمت و تلاش زیادی داره،باید بدونم که اینها همه موانع لاغر شدن هستن.
دیدن تصاویری که در رسانهها برای تبلیغ روشهای مختلف لاغری ارائه میشه،باعث ایجاد فرمولهای ذهنی اشتباه در ما میشه،و فکر میکنیم که واقعاً روند آب شدن چربی به شکلیه که توی رسانهها نمایش میدن،برای رفع این مانع بزرگ لاغر شدن باید برای خودم منطقی کنم که سن چاقی من نه تنها بسیار کمه،بلکه کلاً این نگرش درباره چاقی نادرسته، اگر هم سن چاقی در روند لاغر شدن موثر باشه،مربوط به لایههای چربی نمیشه،بلکه به ریشهدار شدن فرمولهای ذهنی چاقی در ذهن ارتباط داره،سن چاقی فرمولهای ذهنی، در حد همون چند ماه، یا یک ساله که فرمولهای چاق کننده در ذهن ما ایجاد شده،بقیه سالهای چاقی در حال تکرار همان چند فرمول سال اول بودیم،ولی به اشتباه فکر میکردیم که هر سال سن چاقی مون بیشتر شده و لاغر شدن هم سختتر میشه.
سن چاقی ما بسیار کمتر از سن تکرار اونه،ولی به اشتباه سن تکرار رو به عنوان سن چاقی در نظر میگیریم،آموزشهای لاغری با ذهن در واقع تولد لاغری و پرورش اون برای مقابله کردن با سن چاقیه،هر چقدر که از زمان حضورم در سایت تناسب فکری میگذره و اگر در این مدت با اشتیاق و با احساس خوب باشم و در حال یادگیری فرمولهای لاغری با ذهن باشم، سن لاغری فرمولهای جدید من، به حد کافی توان مقابله کردن با فرمولهای سن چاقی منو دارن.
الان فقط باید سن تکرار لاغری خودم رو افزایش بدم،عدم آگاهی از این موضوع باعث لیز خوردن عدهای از دوستان مسیر لاغری میشه،اینکه پس از مدتی به خاطر تغییر نکردن جسمشون احساس بد پیدا میکنن، و به راحتی لیز میخورن،اینه که فکر میکنن لاغری با ذهن روی اونا تاثیر نداره،این در حالیه که هر فردی که از آموزشهای لاغری با ذهن استفاده کرده باشه،تغییرات احساسی و رفتاری زیادی رو در خودش مشاهده میکنه،این تغییرات مربوط به تکامل سن لاغریه،و نشانه واضح از رشد کردن نهال لاغری در ذهن ماست.
لاغر شدن جسم در واقع میوه یا محصول نهال لاغریه که نیاز به افزایش سنِ تکرار داره،هر نهالی که کاشته بشه حداقل ۲ تا ۳ سال بعد، اولین محصول خودش رو ارائه میده که قطعاً محصول درشت و درجه یکی نیست،این روند در نتیجه محصولِ نهال لاغری هم صادقِ،پس از روزی که وارد سایت تناسب فکری شدم و شروع به یادگیری لاغری با ذهن کردم، بذر لاغری رو در ذهنم کاشتم و با نگهداری و رسوندن آب و نور کافی به اون از نهال لاغری خودم مراقبت کردم.
نشانههای مفید بودن تلاشم برای کاشت و داشتن نهال لاغری،تغییرات احساسی و رفتاری که در من ایجاد شده،آرامش و اطمینانیه که در خودم مشاهده میکنم،کاهش حرص و ولع خوردن و رها شدن از ترس از خوردن و ترس از چاقتر شدنه،
ولی انتظار محصول لاغری در این مدت کوتاه رو داشتن یه انتظار اشتباهیه که باعث دلسرد شدن و لیز خوردنم در مسیر لاغری با ذهن میشه،نهال لاغری من نیاز به مراقبت داره تا سن تکرار اون افزایش پیدا کنه،هر چقدر که سن تکرار فرمولهای لاغری در ذهنم افزایش پیدا کنه،مثل افزایش قطر ساقه نهال که باعث محکم شدن و مقاومت اون در برابر باد و بارون خواهد شد،نتیجه تکرار فرمولهای لاغر کننده به محصول لاغری تبدیل میشه،که این پروسه زمان مورد نیاز خودشو داره،و با عجله و تلاش بیشتر برای رشد دادن بیشتر نهال لاغری،باعث خستگی و ناامیدی خودم میشم،
علاوه بر مانع سن چاقی که به راحتی میتونه تلاشم رو برای لاغر شدن از بین ببره،توجه کردن و مقایسه کردن رفتارم با افراد متناسب هم میتونه به عنوان مانعی برای لاغر شدنم محسوب بشه.
تنها دلیل چاقی افراد، فرمولهای ذهنی اونهاست و در صورت پاکسازی فرمولهای چاقی ذهن،روند لاغر شدن بدون هیچ گونه کار خاصی انجام میشه،
برای پاکسازی فرمولهای چاقی ذهن باید از طریق خوندن و شنیدن آگاهیهای صحیح،اول مهارت شناسایی فرمولهای چاقی ذهن رو کسب کنم،بعد با شناسایی اونها از طریق انجام تمرینات نوشتاری، از طریق منطقی کردن،اشتباه بودن اون فرمولها رو اثبات کنم.
اونقدر باید این فرایند رو ادامه بدم تا شاهد شروع تغییر خود به خودی شرایط جسمی خودم باشم.
اگر موانع لاغر شدن رو از ذهنم پاک کنم، روند متناسب شدنم خود به خودی صورت میگیره،یکی از بزرگترین موانع لاغر شدن در ذهن افراد چاق اینه که چاقی اونا قدمت چندین ساله داره و برای همین فکر میکنن که به راحتی لاغر نمیشن،وفکر میکنن که لاغر شدن سختترمیشه،در صورتی که اینجوری نیست.
و سن چاقی ما اضافه نمیشه،یعنی اگه ما ۲۰ سال چاق بودیم به این معنا نیست که ۲۰ سال افکار چاق کننده ما زیاد شده،در واقع تکرار سن چاقی ما به خاطر تکرار همون چند تا فرمول ذهنیه که در ذهن ما ایجاد شده.
مثل این میمونه که ما در طی یک سال ذهنمون برای چاقی برنامهریزی شده باشه و بعد دیگه ۲۰ سال همون داره تکرار میشه.
خیلیها هم توی ذهنشون اینه که چربیهای کهنه اون پایین هستن و اونا دیرتر آب میشن.
خیلی از افراد چاق عقیدهشون اینه که چربیهای لایههای بیرونی جدیدن،اینا زودتر آب میشه،ولی به محض اینکه اون چربیهای رویی آب شدن، دیگه چربیهای زیری به راحتی آب نمیشن و این یکی از موانع ذهنی توی ذهن همه افراد چاقه،برای همینه که خیلی از افراد در مسیر لاغری که هی پیش میرن،خودشون انتظارشون اینه که سختتر لاغر بشن،بعد هم تعجب میکنن که چرا لاغرتر نمیشم،خب دلیلش همینه که فکر میکنیم وقتی داریم لاغر میشیم لایههای چربی زیرین دیگه اینا به راحتی آب نمیشن و باید سختی بکشیم.
و اینقدر هم قشنگ توی ذهنمون تصویرسازی کردیم که چربیهای بالا آب شده به راحتی،و چربیهای عمیقتر سفتن و آبنمیشن،اینا همش توی ذهن ماست وگرنه اینجوری نیست.
سن چاقی ما همون یه سال اوله،بقیهاش تکرار همون یک ساله،
لاغری هم به همین شکل به وجود میاد. باید بدونم وقتی که مسیر لاغری با ذهن رو شروع کردم،همون مدت اول که دارم فرمولها رو یاد میگیرم،من دارم چیز جدیدی یاد میگیرم، بقیهاش تکرار همونهاست.
پس این اشتباهه که فکر کنم ۲۰ ساله چاق بودم، حالا باید ۲۰ سال هم تلاش کنم برای لاغر شدنم،نه اینجوری نیست،اگه ۲۰ سال چاق بودم، تمام ۲۰ سال رو داشتم یه سری افکار و رفتارها رو تکرار میکردم،به این معنا نیست که ۲۰ سال چاقی من قویتر شده،یا قدرتمندتر شده،اینجوری دارم فکر میکنم،وگرنه توی واقعیت که اینجوری نیست.
موانع ذهنی خیلی زیادن،یه مقداریش در ذهن همه ما هست،یه بخشیش هم مربوط میشه به فرهنگ یک منطقه،یه بخشیش مربوط میشه به آداب و رسوم اون خانواده،که دیگه اینا ممکنه مشترک نباشه،ولی بخش زیادیش مشترکه.
باید بدونم که اینا همش فرمولهای ذهنیه که مثلاً چون من عقیده دارم و باور کردم که چربیهای لایههای پایینتر سختتر آب میشه،اون وقت برای من سختتر آب میشه،
اصلاً نباید کاری به چربیهای بالا و پایین داشته باشم،من چیکار دارم که اینا چه جوری میخواد آب بشه،اصلاً وارد پروسه آب شدن چربیها نشم که چه جوری میخواد آب بشه،به من که ربطی نداره،خب اگه من فکر کنم که چربیهای پایین سخت هستن،اون وقت ذهنم هم میگه خب باید بیشتر تلاش کنی،باید کمتر بخوری،باید بیشتر فعالیت کنی،اون وقت هی میاد و ادامه اش میده،اینا هم وقتی که با هم ادغام بشن میشن یه مانع بزرگ،اصلاً فکر نکنم به اینکه چطور میخوام لاغر بشم،همین فکر کردن به چطور لاغر شدن،کارو سخت میکنه.
وقتی که به این اطمینان برسم که من دیگه حتماً لاغر میشم،دیگه نباید فکر کنم به اینکه چطور میخواد چربیها آب بشه،چطور بازوهام آب میشه،چطور شکمم آب میشه،اول کدوم قسمتم آب میشه،حالا این چربیه چه جوری میخواد آب بشه،چربی سوزی رو چیکار کنم،از این فکرها اگه بخوام بکنم دست انداز برای خودم درست میکنم.
تموم رسانهها و تبلیغات هم روی این موضوع دست گذاشتن که میخوان به ما نشون بدن که چربیها چه جوری آب میشه،یه فیلمی، تصویری درست کردن، نشون میدن این سلولها، این مولکولهای چربی شروع میکنن به جوش زدن و قل قل کردن و بعد هم آب میشن،اون وقت هم میگن که با مصرف این دارو متابولیسمت رو میبری بالا،حتی در خواب هم لاغر میشی،بعد هم نشون میدن که حرارت بدنت رفته بالا،این چربیها داره اینجوری آب میشه،مثل اینکه یک کره رو انداخته باشی توی ماهیتابه اون وقت نشون میده که چربیهای شما هم اینجوری آب میشه، بعد این توی ذهن ما تبدیل میشه به یه طریقه آب شدن چربی،از اونور هم ۱۰۰ بار تا حالا شنیدیم که چربیهای سخت، چربیهای پایین، چربیهای لایههای زیرین سخت آب میشن،بعد اینا وقتی با هم ترکیب میشه،چربی سخت، خب باید حرارت بیشتری ببینه، زمان بیشتری باید ببره،و چقدر از این بایدهای اشتباه توی ذهنمون ایجاد میشه،پس به اینکه چطور میخوام لاغر بشم،یا چه اتفاقی توی بدنم میفته،اصلاً کاری نداشته باشم.
هر چقدر که بیشتر به این فکر کنم که چطور چربیهای من میخواد آب بشه،اون وقت دارم یک مانع درست میکنم برای خودم،اینا موانع لاغر شدنه،
من در این چند سالی که در حال چاق و چاقتر شدن بودم، داشتم موانع به وجود میآوردم،و الان که میخوام لاغر بشم همین موانع نمیذاره که لاغر بشم،و مسیر لاغری با ذهن بهم یاد میده که موانع رو از سر راهم بردارم،همش هم ذهنیه،وگرنه جسم من هیچ مشکلی برای لاغر شدن نداره،جسم من هیچ مشکلی برای دفع چربی نداره،مشکلی برای رسیدن به سلامتی،به تناسب اندام،به سفت کردن پوست نداره،اون کار خودش رو میتونه انجام بده،اما وقتی که من همش دارم به این فکر میکنم که من حالا اگه لاغر بشم، پوستم شل بشه چی؟؟خب دارم مانع درست میکنم،
پوستم چطور میخواد جمع بشه؟؟دارم مانع درست میکنم،
اگه پوستم ترک بخوره چی؟؟دارم مانع درست میکنم،
اگه به این چیزا فکر کنم، دارم مانع درست میکنم توی مسیر لاغر شدن.
باید تصمیمم رو بگیرم که میخوام لاغر بشم یا نه؟؟اگه آره که دیگه باید برم،اینکه دیگه چه اتفاقی میفته،چی خواهد شد،فلان میشم،پوستم چی میشه،صورتم لاغر نشه،شکسته نشم،اینا همه موانع لاغری میشه.
فقط باید تصمیم بگیرم که لاغر بشم،و بگم دیگه هرچه پیش آید خوش آید،من استقبال میکنم،اینکه بخوام تفکیک کنم نه، من دوست دارم لاغر بشم اما دوست ندارم لپهای من بره،دوست ندارم فلان بشم،دوست ندارم اینجوری بشه،اینها همه موانع لاغریه،در صورتی که هیچ ارتباطی نداره لاغر شدن به این مسائلی که من دارم توی ذهنم پرورش میدم.
این همه آدم متناسب هست، اینقدر آدمهای زیبایی هستن،اینقدر پوستهای شفاف، زیبا،لذت بخش،همه چیزشون فوق العاده است،و متناسب هم هستن، لاغرم هستن،
اصلاً همین کلمه لاغر رو اگه توی ذهنم اصلاح کنم کلی جلو میفتم،چون توی ذهن آدمهای چاق لاغر شدن برابر با کلی بدبختی،که زشت میشم، پوستم زرد میشه،چروک میفته،کشیده میشم،صورتم پیر میشه،مریض میشم.
من که این همه دوست دارم لاغر بشم،چرا دیگه اینقدر هم از بدیهای لاغری توی ذهنم ساختم، از اون جایی هم که همیشه تمرکزم روی بدیهاست،پس لاغری شکست میخوره،لاغر نشدن پیروز میشه،
مثلاً این همه دوست دارم لاغر بشم،اون وقت ۱۰ برابر اون، افکار توی ذهنم دارم که لاغری خوب نیست،لاغری باعث مریضی میشه،زردی پوست میاره،فلان میشه،بهمان میشه،اینا همه موانع دهنیه.
و باید بدونم که کار به عجله نیست،کار به زور گوش دادن و زیاد گوش دادن و شب تا صبح ۱۰ قسمت گوش دادن نیست،باید اینقدر این مسیر رو ادامه بدم،اینقدر باید فایلها رو تکرار کنم،که قشنگ در من نفوذ کنه،درک کنم و اصلاً کلاً نگرشم باید اصلاح بشه.
خیلی از دوستان میپرسن که استاد شما میگی که خوردن باعث چاقی نمیشه، خیلی از آدمای متناسب بیشتر از ما میخورن،یه جایی اینو میگی،یه جای دیگه داری میگی من خوردنم رو باید تغییر بدم،باید بگم من میل ندارم،پس چرا من باید بگم میل ندارم،اما اونا دارن میخورن و چاق نمیشن،ولی من نباید بخورم؟؟
استاد میگه که اولاً تعریفهامون اشتباهه در مورد افراد متناسب،یعنی ما خودمون اشتباه تعریفهایی رو توی ذهنمون ایجاد کردیم،بعد میگیم چرا اونا اینجورین،مثلاً دارم میگم توی ذهن یک فرد متناسب به هر اندازهای که داره میخوره، هیچ وقت این نیست که اون فرد داره پرخوری میکنه،اما همه افراد چاق از عبارت پرخوری استفاده میکنن،میگن منم دوست دارم هر چقدر که دوست دارم بخورم، پرخوری کنم،
پس تعریف اشتباهه،اون فرد متناسب از لحاظ مقدار، هر چقدر داره میخوره،هیچ وقت توی ذهنش این تعریف رو نداره که من الان در حال پرخوری کردن هستم،بعدش هم هیچ تعریفی نداره که حالا اینا رو خوردم قراره چی بشه،هیچ عذاب وجدانی نداره،هیچ ترسی از خوردنش نداره،اینو نمیتونی شما بیای مقابل بزاری با یک فرد چاقی که هر لقمهاش رو داره میخوره میترسه،با فرد چاقی که کیک میخوره ترس داره،
نون میخواد بخوره ترس داره،شیرینی میخواد بخوره ترس داره،
ساندویچ میخواد بخوره ترس داره،از پیتزا وحشت میکنه،از سس وحشت میکنه،یعنی در تمام مدت خوردنش با ترس داره میخوره،قبل از اینکه شروع کنه به خوردن با ترس میخواد شروع کنه به خوردن،که وای امروز من میخوام بخورم، الان باز چاقتر میشم،بعد از اینکه میخوره هم کلی توی سر خودش میزنه که چرا اینقدر خوردم،عذاب وجدان میگیره که الان من چاقتر میشم.
چه جور میخوای محتویات ذهنی این فرد رو برابر قرار بدی با یه فرد متناسب،شما فقط یه مقدار رو میخوایی مقایسه کنی هنگ میکنی، قاطی میکنی،که چرا اون آدم زیادتر از من خورد،
یا یه جایی میگی استاد گفت اونا بیشتر میخورن لاغرن،یا یه جایی میگه تو نباید اونجوری بخوری.
هر وقت تونستی مثل اون فکر کنی، برو هر چقدر دوست داری بخوری، بخور.خب تو نمیتونی اونجوری فکر کنی،تو فکرت خرابه،از یه جایی باید شروع کنی اصلاح کردن، وقتی فکرت در مورد خوردن اینقدر خرابه، تو نمیتونی بیای فقط فکرت رو عوض کنی،اما عملت رو عوض نکنی،چون شما به اندازهای که چاق بودی از عمل خوردن وحشت داشتی، میترسیدی،حالا چه جور میخوای بیای عملت رو دست نزنی، فقط فکرت رو عوض کنی، نمیتونی،پس مجبوری که یه جایی دست به عملت هم بزنی،عملت رو هم تغییر بدی،تا یه جایی عملت رو تغییر میدی،یه جایی فکرت رو تغییر میدی،یواش یواش اینا وقتی تغییر میکنه،شما به یک تعادل میرسی.
اونی که چند هفته از این آموزشها استفاده کنه،من فکر نمیکنم دیگه علاقه داشته باشه به اینکه نه دوست دارم پرخوری کنم و چاق نشم،یا هر چقدر دوست دارم بخورم و چاق نشم،امکان نداره شما از آموزشهای لاغری با ذهن استفاده کنی، بعد از دو سه هفته این خواسته رو داشته باشی،چون فرمولها وقتی عوض میشه، تعریفهای شما هم از خودتون، از خوردن، از رفتارتون عوض میشه،وقتی تعریف اشتباست،نمیتونی عملت رو مثل اون فردی که تعریفهای ذهنش درسته انجام بدی.
آدم چاق کلاً طرز فکرش، نگرشش در مورد خوردن،در مورد غذا،در مورد همه چیز مربوط به خوردن و چاقی و غذا تفاوت داره با محتویات ذهنی یک فرد متناسب،پس نمیشه اینا رو با هم مقایسه کرد که تو بگی مثلاً استاد گفت که چون افراد چاق هرچی میخوان میخورن چاق نمیشن، پس منم دیگه هرچی میخوام میخورم،با این فکر که منم چاق نمیشم،مگه تغییر فکر به همین راحتیه که حالا استاد گفت پس منم اینجور.
فردی که متناسبه اصلاً از این حرف و حدیثهایی که توی ذهن افراد چاق هست خبر ندارن،مثل یه آلمانی در مورد موضوع حجاب نسبت به یک ایرانی،چقدر راحته از لحاظ خودش،از لحاظ کاری که انجام میده،بهش بگی یه فرد ایرانی هست اینجوری داره میکنه، میخنده،حتی اگه نخنده هم تعجبش میشه که چرا داری این کارو انجام میدی،
در مورد چاق و لاغری هم همینه.
حالا شما اگه به یه فرد متناسب بگی که من از خوردن این غذا میترسم که وای نکنه چاق بشم،خب چی میگه؟؟اصلاً نمیدونه که تو داری در مورد چی حرف میزنی،مثل خیلی از آدمها که ما رو نصیحت میکردن که یکم رعایت خوردنت رو بکن،هرچی هم میگفتیم نمیتونم دست خودم نیست،میخندید که یعنی چی دست خودم نیست،نخور مگه مجبوری،میگفتیم آره مجبورم،اون که چاق نبوده که بدونه داستان چیه، این افکار توی ذهنش نبوده،بلد نیست اصلاً که بدونه جریانِمجبورم که میخورم، یعنی چی،یا نمیتونم نخورم یعنی چی،یا نمیدونم سیرم یعنی چی،
حالا چطور ما میخواهیم که این آدم متناسب رو با یکی دو بار فایل گوش دادن بیایم مقایسه کنیم که چرا اون هرچی دوست داره میخوره،ولی اینو اینجا استاد گفت چالش من اینو نخوردم که مگر نه اینکه ما هرچی میخوایم میخوریم و لاغر میشیم،یا غذاها قدرت چاق کنندگی ندارن،پس چرا یه جایی میگی نخور،
ما مجبوریم این کارها رو انجام بدیم تا یاد بگیریم،
دو تا موضوع توی افراد چاق درب و داغونه،یکی افکارشون در مورد خوردن و موضوعات چاقیه،یکی رفتارهاشونه،
رفتارهامون رفتارهای وحشیانه و خیلی دور از انسانیت نیست،اما تعریفهامون در مورد رفتارهامون مشکل داره،وگر نه مگه ما چقدر میتونیم بخوریم، مگه یه آدم چقدر میخواد بیشتر بخوره،یه جایی دیگه از گلوش پایین نمیره،اما تعریفهایی که ما در مورد خوردن داریم اینقدر اشتباهه،اینقدر خرابه که هرجوری ما خوردنمون رو تغییر بدیم،باز احساسمون بده.
رژیم گرفتیم و حتی توی رژیم هم فکر میکنیم همونی که داریم میخوریم هم چاقمون میکنه،و میگیم کاش اینم میتونستم نخورم، بعد هی کمتر میخوری، دو روز بعد میبینی همونم که داری میخوری حس میکنی داره چاقت میکنه،چرا ؟؟چون توی ذهن ما خوردن کلاً اشتباه تعریف شده ،فکر میکنیم خوردن یعنی چاقی،وقتی توی ذهن شما خوردن یعنی چاقی باشه دیگه تفاوتی نداره شما چه مقدار میخوری.
خیلی از افراد چاق هستن که رژیم میگیرن،در حالت بدون رژیم که همیشه پر میخوردن،بعد رژیم میگرفتن یهو غذاشون عوض میشد،بیشتر سالاد و پختنی میخوردن و دیگه سرخ کردنی نمیخوردن،چند روز اول احساس خیلی خوبی داشتن که رفتارهاشون عوض شده و کلاً غذاشون عوض شده،بعد از چند روز همون غذاهای عوض شده براشون دردسر میشد و حس میکردن که نه همونم زیاده رویه،
و فکر میکردن که این پختنی و سالاد هم باید همونم کم کنن،دوباره چند روز بعد همون مقدار کمتره هم خوردنش اذیتشون میکرد،تا یه جایی میرسیدن که این دفعه دیگه نمیخوردن،چندین ساعت نمیخوردن بازم اذیت میشدن،چرا ؟؟چون کلاً این فرمولها خراب بود.
پس وقتی که دارم از آموزشهای لاغری استفاده میکنم،هی نیام مقایسه کنم که چرا اینجا استاد اینو گفت،اونجا اینو گفت،در مورد لاغرها چرا اینجوری گفت،در مورد چاقها چرا اونجوری گفت،
وقتی که تعریف ذهنم رو میخوام عوض کنم،یه جایی شاید بخوام رفتارم رو دستکاری کنم،یه جایی باید افکارم رو دستکاری کنم ،یه جایی باید تعریفهام رو در مورد رفتارم دستکاری
کنم،همه اینا باید انجام بشه تا یواش یواش ذهنم درست برنامهریزی بشه،و روی غلطک درست و حسابی قرار بگیرم،و دیگه مسیرم مشخص بشه،و این کار میبره،باید آموزشها رو دنبال کنم،باید خودم عشق و علاقه داشته باشم،
باید سعی کنم که خودم به خودم ذوق و شوق و انرژی بدم و بعد هم انجامش بدم،و به هیچ وجه هم منتظر نباشم که کسی بخواد به من ذوق و شوق بده،یا بهم انرژی بده،خودم مسئولیت خودم رو به عهده بگیرم و قدم بردارم،از آموزشها استفاده کنم و اینو هم مطمئن باشم که تغییر خواهم کرد،
مطمئن باشم که هیچ راه در رویی نداره، هیچ راه میانبری نداره،فقط با استفاده کردن از مطالب آموزشی و تکرار کردن،یواش یواش محتویات ذهنم تغییر میکنه،شخصیتم تغییر میکنه،اعمالم تغییر میکنه،افکارم تغییر میکنه،اون وقت یه آدم دیگه میشم،به اندازهای که ذهنم تغییر کنه،شخصیتم تغییر کنه،جسمم هم بعدش تغییر میکنه.
سپاسگزارم از شما استاد عزیز🦋🌼🌼🙏🙏🪴🥰