نگاه جهانی به مساله چاقی، مقدار وزن و حجم چربی اضافه شده به جسم می باشد به همین دلیل همه روش های جهانی لاغری بر مبنای رژیم غذایی و برنامه های ورزشی می باشد.
اما تاثیر چاقی علاوه بر جسم به شکل گسترده و غیرقابل مشاهده بر ذهن می باشد که عامل اصلی ترغیب شدن افراد به واکنش های رفتاری نامناسب در برابر غذا در محیط های مختلف می شود.
تأثیر چاقی بر جسم
رشد و گسترش ویروس چاقی یکی از معضلات جدی سلامت عمومی در دنیای امروز است که بر اساس نگرش جهانی به دلیل افزایش شیوههای زندگی کمتحرک و مصرف غذاهای پرکالری، روزبهروز در حال گسترش است. چاقی میتواند سلامت جسمانی را به شدت تحت تأثیر قرار دهد و مشکلات متعددی ایجاد کند.
۱. بیماریهای قلبی و عروقی
چاقی عامل خطر مهمی برای بیماریهای قلبی-عروقی است. تجمع چربیهای اضافی در بدن میتواند منجر به افزایش فشارخون، کلسترول بالا و انسداد عروق شود که در نهایت احتمال سکته قلبی یا مغزی را افزایش میدهد.
۲. دیابت نوع ۲
چاقی، بهویژه چاقی شکمی، یکی از عوامل اصلی ایجاد مقاومت به انسولین است که میتواند منجر به دیابت نوع ۲ شود. این بیماری مزمن میتواند به مشکلات دیگری از جمله آسیب به کلیهها، اعصاب و بینایی منجر شود.
۳. مشکلات تنفسی
تجمع چربیهای اضافی در بدن میتواند عملکرد ریهها را تحت تأثیر قرار داده و مشکلاتی مانند آپنه خواب (قطع تنفس در خواب) و آسم را تشدید کند.
۴. اختلالات گوارشی
چاقی خطر ابتلا به بیماریهای گوارشی مانند رفلاکس معده، کبد چرب غیرالکلی و مشکلات صفراوی مانند سنگ صفرا را افزایش میدهد.
۵. دردهای مفصلی و استخوانی
وزن زیاد فشار بیشتری بر مفاصل، بهویژه زانوها، لگن و کمر وارد میکند که میتواند منجر به درد، التهاب و بیماریهای مزمن مانند آرتروز شود.
۶. سرطان
تحقیقات نشان داده است که چاقی میتواند خطر ابتلا به برخی انواع سرطان مانند سرطان پستان، کولون، رحم و کلیه را افزایش دهد.
۷. اختلالات هورمونی
چاقی میتواند تعادل هورمونی بدن را مختل کند. در زنان، ممکن است باعث مشکلات قاعدگی و کاهش باروری شود و در مردان میتواند سطح تستوسترون را کاهش دهد.
۸. فشارخون بالا
چربی اضافی بدن میتواند منجر به افزایش حجم خون و مقاومت عروقی شود که به فشارخون بالا و مشکلات قلبی-عروقی منجر میشود.
۹. ضعف سیستم ایمنی
چاقی میتواند عملکرد سیستم ایمنی را کاهش دهد و بدن را در برابر عفونتها آسیبپذیرتر کند.
۱۰. مشکلات روانی و اجتماعی
اگرچه این مورد جسمانی نیست، اما تاثیر چاقی میتواند به مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب و کاهش کیفیت زندگی منجر شود که بهطور غیرمستقیم بر جسم نیز تأثیر میگذارد.
تاثیر چاقی بر ذهن
تاثیر چاقی فقط بر مسائل جسمانی نیست؛ این وضعیت میتواند اثرات عمیقی بر ذهن و سلامت روان فرد داشته باشد. چاقی، به دلیل پیامدهای روانی، اجتماعی و حتی فرهنگی، میتواند کیفیت زندگی فرد را به شدت کاهش دهد و مشکلات متعددی ایجاد کند.
۱. افسردگی
افراد مبتلا به چاقی به دلیل استرسهای اجتماعی و احساس نارضایتی از بدن خود، بیشتر در معرض افسردگی هستند. همچنین، تاثیر چاقی بر هورمون ها بر عملکرد مغز اثر گذاشته و خلقوخو را تحت تأثیر قرار دهد.
۲. اضطراب و استرس
فشارهای اجتماعی، ترس از قضاوت شدن و نگرانی درباره سلامت جسمانی باعث افزایش اضطراب در افراد چاق میشود. این اضطراب ممکن است منجر به چرخهای از پرخوری احساسی و افزایش وزن شود.
۳. تصویر بدن منفی
تاثیر چاقی معمولاً باعث میشود افراد تصویری منفی از بدن خود داشته باشند. این مسئله میتواند به کاهش اعتمادبهنفس و احساس ارزشمندی منجر شود.
۴. احساس شرم و خودسرزنشگری
افراد چاق ممکن است به دلیل عدم توانایی در کاهش وزن یا رعایت رژیمهای غذایی احساس شرم کنند. این شرم میتواند به کاهش انگیزه و حتی انزوای اجتماعی منجر شود.
۵. اختلالات خوردن
تاثیر چاقی گاهی با اختلالات خوردن مانند پرخوری عصبی یا رفتارهای ناسالم برای کاهش وزن مانند رژیمهای شدید و بیاثر همراه است. این رفتارها میتوانند چرخه معیوبی از افزایش وزن و آسیب روانی ایجاد کنند.
۶. کاهش توانایی تمرکز و عملکرد ذهنی
چاقی میتواند به دلیل التهاب مزمن و مشکلات متابولیکی بر عملکرد مغز تأثیر بگذارد و منجر به کاهش تمرکز، حافظه و تواناییهای شناختی شود.
تاثیر چاقی بر فعالیت های اجتماعی
۱. انزوای اجتماعی
افراد چاق به دلیل قضاوتهای اجتماعی، تبعیض یا احساس خجالت ممکن است از محیطهای اجتماعی دوری کنند. این انزوا میتواند به افسردگی و احساس تنهایی منجر شود.
۲. تبعیض و قضاوت
در بسیاری از جوامع، چاقی با کلیشههای منفی همراه است. این کلیشهها میتوانند بر فرصتهای شغلی، روابط اجتماعی و کیفیت زندگی افراد تأثیر منفی بگذارند.
۳. فشارهای فرهنگی و رسانهای
رسانهها و فرهنگ عامه معمولاً بدنهای لاغر و عضلانی را ایدهآل میدانند. این فشارها میتواند منجر به احساس ناکافی بودن و کاهش عزتنفس در افراد چاق شود.
جمعبندی
تاثیر چاقی، علاوه بر مسائل جسمانی، میتواند عوارض روانی و اجتماعی جدی ایجاد کند. درک این مسئله و تلاش برای ایجاد تغییرات مثبت در سبک زندگی، نگرش به بدن و حمایت روانی میتواند تأثیرات منفی آن را کاهش دهد و کیفیت زندگی فرد را بهبود بخشد.
امتیاز 4.37 از 52 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدا
با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و گرامیم و دوستان همراهم .
یادمه از وقتی چاقی برام معزل شد و من در پی رفع این مشکل براومدم فهمیدم خوردن باعث چاقیه و کم تحرکی .
اولین بار که خواستم متناسب بشم از رژیم غذایی شروع کردم و موفقیت آمیز بود یادمه اون زمان گوشی وجود نداشت و اطلاعاتم کم بود فقط شنیده ها بود .
بعد از چندین بار کم کردن غذاها و لاغر شدن و دردسرهای رژیم و استپ وزنی و برگشتن سرجام رفتم دکتر تغذیه سال ۱۳۸۳ بود پسرم دو ساله بود و من بعد از بارداری حسابی وزنم اضافه شده بود آخه از بس رژیم گرفته بودم وقتی باردار شدم با خیال راحت که دیگه همه چی می افته گردن بارداری و من باید بخورم چون باردارم و شروع کردم به تلافی وزنم زیاد شد .
رفتم دکتر تغذیه اونجا دیگه کاملا غذاها مقصر بودن و شکر و کربوهیدرات و خلاصه این موادغذایی توی مطب دکتر محاکمه شدن و من با کم کردن و دور کردن اونا از زندگیم شروع به لاغری کردم و متناسب شدم و دکتر رو رها کردم و بعد از چند وقت برگشت و اینبار مقصر چاقی جز غذاها رها کردن دکتر تغذیه هم بود و چون قرار بود رژیم تثبیت بده ولی من ادامه ندادم .
بعد از این بار بارها خودم غذامو کم می کردم و یک کم لاغر می شدم باز دوباره سرجام بودم .
تا اینکه گوشی و اینترنت و خلاصه اطلاعات بروز دنیا اومد توی دستم .
شما هر نوع رژیمی رو بگی من سرچ کردم و مطالعه کردم .
یک بارهم رژیم دکتر … داشتم و اون دیگه خوب بود چون هر چی می خواستم توش بود فقط می گقت من چقدر باید بخورم .
ولی فرقی نداشت چون گاهی اون مقدار غذا منو سیر نمی کرد و انگار چشمم همش دنبال غذا بود .
همیشه دنبال رژیم بودم و چون خودم موفق نمیشدم دوباره رفتم دکتر تغذیه و با رژیم و دارو چربی سوز و کلی داروی دیگه من دوباره متناسب شدم و اینبار تا رژیم تثبیت پابرجا بودم و دو سال ادامه دادم ولی بعد چی، دوباره برگشتم .
یک جایی به جز مواد غذایی برای من استرس و اعصابم جزء مقصرا بودن .
تمام ۲۲ سالی از عمرم رو که گذروندم فقط مواد غذایی رو حذف کردم و این فقط یک قسمت ماجرا بود .
حالا دوست دارم بگم این قسمت فیزیکی ماجرا چه مشکلاتی برام داشت .
توی اون ۲۲ سال وقتی بوی نون تازه میومد دلم غش می رفت .
وقتی عصبی بودم به اسم پرخوری عصبی زیادی می خوردم و جلودارش نبودم .
فکر دور ریختن غذاهای اضافی منو دیوونه می کرد به طوری که نمی تونستم غذاها رو دور بریزم ،میذاشتم توی یخچال بعد از سه روز یک عالمه غذا توی یخچال تلنبار بود و من می نشستم همه رو می خوردم و می گفتم از فردا دوباره شروع می کنم و این روند سالیان سال ادامه داشت.
توی این ۲۲ سال ترس از گرسنگی باعث میشد زیاد غذا درست کنم و همونا گریبان منو بگیره .
اعصابم بهم می ریخت ،پرخاشگر می شدم، تنها زمانی که می رفتم دکتر و منو وزن می کرد و من کاهش وزن داشتم تا دو روز خوش اخلاق بودم چون نتیجه گرفته بودم و امیدوار بودم ولی از روز سوم فشار ها شروع می شد.
۲۲ سال با خودم جنگیدم و از خودم متنفر بودم از دنیا و جهان و زندگی حالم بهم می خورد ،اینو کسی برای شما می نویسه که قدش ۱۶۴ سانت هست و وزنش ۷۲ کیلو است این وضعیت من بود و من ۲۲ سال با این چند کیلو در جنگ بودم .
از جوانی خودم که هدر رفت از پول خانواده از زمانم از زندگیم از بچه هام گذشتم تا متناسب بشم ولی نشد .
یادمه یک زمانی دنبال جایی بودم که مثلا کمپ لاغری باشه و واقعا پیداش کردم ولی اونجا نگاهشون به غذاها مثل اعتیاد بود البته حضوری نبود توی اینترنت پیدا کردم و دربارشون خوندم اونا مثل مواد مخدر از غذاها فراری بودن و هرجا سفره بود و مواد غذایی نباید می رفتن و این برای من زجر آور بود منی که همیشه توی آشپزخونه بودم.
دلم نمی خواد اینو بنویسم واقعا از خداوند شرمسارم ولی یک زمانی آرزو داشتم برم توی کما یا بیماری سختی بگیرم تا لاغر بشم و متأسفانه الانم هنوز وقتی سرما می خورم خوشحال میشم و این باور که الان اشتهات کور میشه نمی تونی بخوری میاد سراغم .
یادمه بعد از آخرین باری که رژیم رو ترک کردم و قبل ورود به سایت تناسب فکری خلاصه ی یک کتاب رو توی اینترنت خوندم که می تونه منو لاغر کنه و خوشحال شروع کردم و این بود که گرسنه شدی بخور و قبل از سیری دست بکش ،هر چی می خوای بخور ، اینم داشت که موقع خوردن توی بشقاب خودت و توی غذات تصور کن کرم و مو و ناخن و کثیفی هست تا نتونی بخوری ،منکه این قسمت آخر رو کلا بی خیال شدم ولی قسمت اول که گرسنه شدی بخور منکه نمی فهمیدم گرسنه هستم . سیر شدی نخور اینم نمی فهمیدم و اینم با تلاشی که کردم و شکست خوردم و نشد .
چون اضافه وزنم زیاد نبود خداروشکر بیماری های جسمی مثل فشار خون و دیابت و کبد چرب و … سراغم نیومد و تا دلتون بخواد بیماری های روحی و روانی داشتم و اذیت شدم .
یک مطلبی رو دوست دارم بنویسم اینه که من همیشه عاشق این بودم که معده ام سبک و راحت باشه حتی ضعف بره و برام کاملا لذت بخش بود و اینو به دکتر تغذیه گفته بودم ولی نمی تونستم به اون حد از گرسنگی برسم مگر ماه مبارک رمضان که روزه بودم .
این فقط بخاطر بخش دوم یعنی ذهنم بود.
بعد از ۲۲ سال تلاش و رنج چه فیزیکی چه روحی و روانی و خستگی و درماندگی با لطف خداوند با سایت آشنا شدم ،حرفهای تازه ،آموزش های جدید چه روزهای خوبی بود و چقدر لذت بخش انگار مادری پس از سالها گمشده اش رو پیدا کرده بود .
شروع کردم به خوندن و دیدن و گوش کردن و نوشتن و لذت بردن همون روزهای اول دیگه ولع به خوردن نداشتم ،تنفرم از خودم رو رها کردم .
بار سنگین چاقی رو گذاشتم زمین .
به مرور زمان که با افکارم آشنا شدم یک سری باورهای اشتباه رو شناسایی کردم مثل همین دور ریختن غذاهای اضافی که باور اساسی و مهمی برای من بود و زمان زیادی برد تا تونستم ازش رها بشم .
باور ترس از گرسنگی که هنوز گاهی دارم .
نمیدونم چطوری آموزش ها رو که می بینی بدون اینکه کاری کنی رفتارت درست میشه. من تا اینجا واقعا کار خاصی نکردم ولی مهم ترین نکته برام حذف زمزمه های ذهنم بود همش چی بخور ،چی نخور ،کی بخور متاسفانه الان برای خودم رفع شده ولی در پسرام هست و اونا مرتب از من می پرسن چی بخوریم .😔😔
من از سال ۱۴۰۰ با شما آشنا شدم ولی زمان آشنایی و تا چند وقت پیش فقط فکر می کردم باید با ذهن لاغر بشم و کاری به عملکردم نداشتم چون خیلی افکارم خودش تغییر کرد ولی از یک جایی فهمیدم که باز نیمه ی دوم که ذهن است رو گرفتم و نیمه دیگه رو رها کردم .
حالا می دونم که دوقسمت باید در کنار هم باشن تا نتیجه تناسب وجود داشته باشه .
استاد عطار روشن میدونید چی فهمیدم اینکه من الان بدون زمزمه ها و مزاحمت های ذهنم راحت می تونم از خیلی چیزها بگذرم و نخورم .
الان با آموزش ها می تونم بگم من گرسنه هستم یا نه ،من سیر شدم ،من میل ندارم .
بوی نون تازه منو به هوس نمی اندازه اصلا بهتون بگم همیشه توی خیابان بوی کباب و همبرگر و بعضی غذاها رو حس می کردم الان اصلا متوجه نمیشم و گاهی پسرم که همراهم هست میگه مامان عجب بوی کبابی میاد و من بهش میگم من متوجه نشدم .
الان وقتی می خوام برنج خیس کنم توی ذهنم کمتر مرور میشه بیشتر بریز کم نیاد .
زمزمه های ذهنی مثل مرگ بودن برای من واقعا منو خسته و کلافه می کردن دوست داشتم برم بمیرم و تموم بشم .
دارم تازه نفس می کشم .
ذهن آرام گرفته .
میدونم باید ادامه بدم تا همه چی درست بشه .
دنیای من با تناسب فکری عوض شد و من دوباره از نو شروع به زندگی کردم .
اینبار هر دو جنبه رو با هم انجام میدم مثل دو بال یک پرنده مثل کار و اندیشه .
وقتی دو بال پرواز رو داشته باشم می تونم بپرم .
من باید دو بال پروازم رو هر روز با هم تقویت کنم تا مثل دو بال عقاب اینقدر قوی بشن تا منو به اوج آرزوهام برسونن .
نوشتن از دستاوردهایی که از سایت تناسب فکری داشتم واقعا زیادن و هر چی از تغییرات بنویسم بازم کمه تازه اینا فقط مربوط به تناسب اندام بود و تغییرات در تمام جنبه های زندگی داشتم که چون متنم خیلی طولانی شد از نوشتنش صرف نظر می کنم .
خدایا شکرت .
استاد عطار روشن هیچ تشکر و قدردانی نمی تونه محبت شما رو به من دوستان من به جا بیاره .
خوشحالم که خدایی دارم بس قادر و نیرومند و پاداش شما رو در دستان توانای اون می بینم پس خیالم راحته که محبت شما با محبت پرودگارم پاسخ داده میشه .
در پناه خدا باشید 🙏🌷