همه افراد چاق سال ها به دنبال کشف تاثیر موضوعات مختلف بر چاقی هستند اما هیچ نتیجه ای برای آنها در بر ندارد و این در حالی است که اگر تنها به دنبال درک تاثیر مغز بر چاقی خود باشند می توانند به آسانی و برای همیشه لاغر شوند.
لاغری با ذهن و وضعیت جسمانی
سی و پنج سال از زندگیم با چاقی گذشت و در این مدت همیشه به دنبال راه حل دائمی برای لاغر شدن بودم.
در سن ۳۵ سالگی این خواسته من محقق شد و در مسیر یادگیری لاغری با ذهن قرار گرفتم و به لطف خدای مهربان در طی چند سال بیش از ۴۰ کیلو از اضافه وزن خود را با روش لاغری با ذهن کاهش دادم و نکته مهم اینکه چندین سال است در این شرایط هستم و نه تنها چاق نشده ام بلکه به تناسب اندام ایده آل نزدیک و نزدیک تر می شوم.
سال ها قبل تصورم این بود که چاقی من ارثی است و به همین دلیل راهی جز چاق بودن ندارم و تنها کاری که از من ساخته است مراقبت کردن از خودم برای جلوگیری از چاق تر نشدن بود که البته نتیجه ای هم نداشت و هر سال من چاق تر از سال قبل می شدم.
اما زمانی که با موضوع لاغری با ذهن آشنا شدم متوجه شدم که وضعیت جسمانی من تحت تاثیر ژنتیک یا هیچ عاملی که غیرقابل تغییر باشد نیست بلکه چاقی جسم تحت تاثیر فرمول هایی است که در ذهن من ایجاد شده اند و سبب می شوند مغز من دستوراتی صادر کند که نتیجه آن چاق شدن است. من به تاثیر مغز بر چاقی پی بردم.
حتما با من هم عقیده هستید که مغز، مرکز فرماندهی جسم است. به این معنی که هر حرکت یا اتفاقی که در بدن رخ می دهد صد در صد تحت کنترل و نظارت مغز است بنابراین چاقی نیز بعنوان یک اتفاق یا حالت جسمی قطعا تحت کنترل مغز صورت می گیرد.
به همین دلیل است که سالهاست روش های مختلف لاغری موفق به کمک کردن به افراد چاق برای لاغر شدن نشده اند چون در روش های لاغری هیچ اهمیتی برای تاثیر مغز بر چاقی قائل نیستند و توصیه های روش های لاغری هیچگونه تاثیری بر عملکرد مغز ندارد.
تاثیر مغز بر چاقی چگونه است؟
تاثیر مغز بر چاقی به طور خیلی ساده از طریق فرمان های مغزی صورت می گیرد. فرمان های مغزی به طور کلی به دو گروه تقسیم می شوند:
۱- فرمان های اصلی و غیرقابل تغییر
به آن دسته از فرمان هایی گفته می شود که برای حیات جسم ضروری هستند. مانند فرمان های صادره از مغز جهت کنترل ضربان قلب، میزان ورودی اکسیژن از طریق تنفس، هضم غذا، تصفیه خون و صدها فرمان دیگر که هر کدام برای حیات جسم ضروری هستند و اگر در اجرای این فرمانها مشکلی ایجاد شود قطعا جسم با بیماری و مشکل مواجه خواهد شد.
۲- فرمان های فرعی و قابل تغییر
به گروهی از فرمان های مغزی گفته می شود که در طی زندگی روزمره توسط مغز آموخته شده و در زمان لازم صادر می شوند.
مانند صحبت کردن که مجموعه ای از فرمان های مغزی است که باعث ایجاد ارتباط با دیگران می شود.
همچنین نواختن موسیقی که نیاز به کسب مهارت توسط مغز دارد و افرادی که علاقمند به یادگیری باشند می توانند این مهارت را بیاموزند.
رفتارهای غذایی یا واکنش های ما نسبت به مواد غذایی از گروه فرمان های فرعی و آموختنی هستند.
گرچه فرمول هایی که در مغز ایجاد شده اند را نمی توان به طور کامل پاک کرد اما مغز این توانایی را دارد که بارها و بارها تحت یادگیری و آموزش قرار بگیرد.
بنابراین ما می توانیم عادت ها و رفتاری که دوست داریم و می دانیم همسو با متناسب شدن هستند را در مغز خود ایجاد کنیم.
البته نکته قابل توجه و امیدوار کننده این است که مغز ما تمام فرمان های لازم برای متناسب شدن را از ابتدا در خود ذخیره دارد.
افرادی متناسبی که در پیرامون ما زندگی می کنند این موضوع را اثبات می کنند که مغز بدون اینکه نیاز به آموزش داشته باشد متناسب بودن را بلد است و اگر عده ای از انسانها چاق می شوند به این دلیل نیست که مغز آنها معیوب است بلکه فقط به این دلیل است که فرمان ها و فرمول های فرعی در مغز ایجاد شده است که منجر به تغییر رفتار این افراد و در نهایت تغییر جسم آنها شده است و ایم تاثیر مغز بر چاقی است.
تاثیر ذهن بر مغز چگونه است
ذهن ما بی حد و مرز است و ما در ذهن خود قابلیت مرور کردن و تجسم کردن داریم.
مغز قابلیت مرور کردن دارد به این شکل که می تواند هر آنچه را در گذشته دیده یا شنیده است را به خاطر بیاورد اما در مورد آینده یا اطلاعاتی که دریافت نکرده است توانایی ندارد.
ذهن قابلیت آینده نگری دارد به این شکل که می تواند تصویرسازی کند.
تخیل، خیال پردازی و هر پردازش ذهنی که مربوط به آینده باشد در ذهن می تواند انجام شد.
نکته جالب توجه این است که مغز نسبت به آینده واکنشی ندارد اما آنچه در ذهن مرور می شود از نظر مغز واقعی و در زمان حال در نظر گرفته می شود بنابراین نسبت به آن واکنش می دهد.
حتما این تجربه را دارید که فکر کردن به اتفاقی که رخ نداده است باعث ناراحتی و رفتارهای جسمی مانند استرس، پریشانی و … شده است.
این حالت که در جسم ایجاد می شود به این دلیل است که مغز تحت تاثیر ذهن قرار گرفته و فرمان های عصبی صادر کرده است.
در مثال چاقی مغز انسان نسبت به چاق تر شدن هیچ واکنش یا برنامه ای برای چاق تر شدن ندارد اما مرور افکار چاقی در ذهن و ایجاد ترس و نگرانی از چاق تر شدن سبب می شود تا مغز تحت تاثیر ذهن قرار گرفته و روند چاق تر شدن را در پیش گیرد. از این رو چاق تر شدن هم از نشانه های تاثیر مغز بر چاقی است.
رفتارهای روزمره ما توسط مغز اما تحت تاثیر ذهن انجام می شوند.
نیاز ما به غذا خوردن یک رفتار ضروری و تکرار شونده برای ادامه حیات و زندگی است اما چرا این نیاز در افراد مختلف به شکل های متفاوتی توسط مغز پاسخ داده می شود؟
همه انسان ها برای ادامه حیات به غذا نیاز دارند همانطور که به اکسیژن نیاز دارند. اما چرا مغز همه انسانها فارغ از اینکه چاق یا لاغر باشند در مصرف اکسیژن دچار اختلال و اشتباه در عملکرد نمی شود اما در مورد غذا خوردن دچار اشتباه می شود؟
تنها دلیل اشتباه در عملکرد مغز در تامین مواد غذایی مورد نیاز بدن تفاوت در عملکرد ذهن افراد است.
آنچه در ذهن یک فرد چاق بعنوان آینده نگری برای مصرف مواد غذایی می گذرد با آنچه در ذهن یک فرد متناسب می گذرد کاملا متقاوت است.
عقاید و نگرش افراد به صورت فرمول هایی در ذهن آنها ذخیره می شود اما تاثیر مغز بر چاقی به این شکل انجام می شود که فرمول های ایجاد شده در ذهن توسط مغز به فرمان های عصبی برای شکل دادن رفتارها و عادت ها تبدیل می شوند و به مرور عادت های فرد را شکل می دهند و تکرار عادت ها باعث تغییر جسم و شرایط زندگی می شود.
ارتباط مغز و جسم
دریافت آگاهی درباره تاثیر مغز بر چاقی باعث درک بهتر ارتباط بین مغز و جسم می شود. در واقع جسم انسان مانند رباطی است که توسط مغز کنترل می شود.
زمانی که فرد چاق در حال خوردن مواد غذایی است قادر به مصرف به اندازه مواد غذایی نیست چون مغز او فرمان هایی صادر می کند که نتیجه آن خوردن بیش از حد یا پرخوری می باشد.
به این مثال توجه کنید تا نقش عقیده و نگرش ذهنی در عملکرد مغز را بهتر درک کنید:
بسیاری از افراد چاق عادت دارند باقیمانده غذای دیگران را مصرف کنند. آنان به شدت از دور ریختن مواد غذایی اجتناب می کنند و ترجیح می دهند باقی مانده غذای دیگران را بخورند.
این یک فرمان مغزی است که غذا باید خورده شود و نباید دور ریخته شود.
این فرمان تحت تاثیر یک نگرش و عقیده اشتباه صورت ایجاد می شود که به ما می گوید: دور ریختن غذا گناه دارد.
اگر شما در خانواده ای بزرگ شده اید که عقیده دارند دور ریختن غذا گناه است این فرمول ذهنی در مغز شما به فرمانی تبدیل شده است که هر غذایی در بشقاب یا گوشه کنار خانه مشاهده کند بلافاصله فرمان خوردن آن را صادر می کند و فرد بدون اینکه فکر کند با دست خود آن را برداشته و به دهان می گذارد و می خورد. صدور فرمان خوردن و اقدام کردن به خوردن از نشانه های تاثیر مغز بر چاقی و اضافه وزن است.
این اتفاق به قدری سریع رخ می دهد که در آن لحظه قادر به درک مراحل شکل گیری فرمان مغزی و تبدیل شدن آن به رفتار جسمی نیستید اما از طریق بازنگری رفتار خود در سال های گذشته می توانید به صحیح بودن این موضوع پی ببرید.
این درحالی است که بسیاری از انسان های دیگر که معمولا متناسب هستند این عادت را ندارند. یعنی مغز آنها این دستور را صادر نمی کند.
سوال: چرا مغز این افراد در مواجه شدن با غذای باقیمانده دستور خوردن را صادر نمی کند؟
جواب: به این دلیل که در ذهن آنها نگرش یا عقیده ای درباره خوردن یا دور ریختن غذا وجود ندارد.
به همین سادگی
آنها عقیده ای درباره این موضوع ندارند بنابراین مغز آنها فرمان خوردن مواد غذایی باقیمانده را صادر نمی کند.
با این مثال واضح به علت تفاوت رفتار خود با افراد دیگر پی می برید و از این لحظه می توانید منشاء رفتارهای خود را جستجو کرده و آنها را اصلاح کنید به این شکل تاثیر مغز بر چاقی را تغییر خواهید داد.
در دوره های آموزشی لاغری با ذهن موضوعات مرتبط با ذهن و مغز توضیح و آموزش داده می شود و با استفاده از این محتوا می توانید به راحتی بر عملکرد ذهن و مغز خود مسلط شده و منشاء رفتارهای خود را شناسایی و آنها را اصلاح کنید و به این شکل تاثیر مغز بر چاقی را به تاثیر مغز بر لاغری تغییر دهید.
به این ترتیب شما می توانید به راحتی فرمول های ذهنی اشتباه را از ذهن خود پاک یا اصلاح کنید. در نتیجه بعد از مدت کوتاهی فرمان های مغزی شما بر اساس فرمول های ذهنی جدید تغییر پیدا کرده و شما متوجه تغییر در تمایلات و واکنش های رفتاری خود می شوید.
این تغییر سبب می شود که مغز شما مانند یک فرد متناسب فرمان صادر کند و در نتیجه نه تنها چاق تر شدن شما متوقف می شود بلکه روند متناسب شدن آغاز می شود چرا که دیگر تاثیر مغز بر چاقی از طریق فرمان های مغزی در جهت افزایش وزن صادر نمی شوند بلکه به گونه ای هستند که باید منابع اضافه وزن که همان چربی های اضافه هستند را دفع کرده تا افکار، رفتار و جسم شما هماهنگ و همسو با متناسب شدن باشد.
✍️ تمرین آموزشی 📖
درک تاثیر مغز بر چاقی باعث می شود که به شکل بهتری مسئولیت چاقی را بر عهده گرفته و در اصلاح تاثیر مغز بر چاقی به شکل بهتری عمل کنیم. بنابراین انجام با دقت تمرینات آموزشی سبب می شود تا به مرور با دریافت آگاهی ها از طریق جلسان مختلف مهارت اصلاح تاثیر مغز بر چاقی را کسب می کنیم.
برای انجام عالی این جلسه ابتدا محتوای آموزشی را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به شکل شرح انشایی پاسخ دهید.
- دیدگاه شما درباره تاثیر مغز بر چاقی چیست؟ تجربه خود از این موضوع را بنویسید.
- به نظر شما استفاده از روش های مختلف برای لاغر شدن باعث تغییر تاثیر مغز بر چاقی می شود یا خیر؟ شرح دهید.
- با توجه به توضیحات محتوای نوشتاری تاثیر مغز بر چاقی را از طریق تبدیل شدن فرمول های ذهنی به فرمان های مغزی از طریق ذکر مثال درباره رفتارهای خودتان شرح دهید.
- با توجه به توضیحاتی که در ویدیوی آموزشی درباره عادت ها و چگونگی شکل گیری عادت ها داده شد شرح دهید چه نمونه های مشابهی در رفتار خودتان مشاهده می کنید که نشان دهنده تاثیر مغز بر چاقی است.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
دوره آموزشی که در ویدیوی آموزشی وعده داده شده است به لطف خدای مهربان به شکل عالی آماده و ارائه شده است.
-
اصلاح پرخوری و اشتها در مغز4,200,000 تومان
امتیاز 4.29 از 56 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام استاد ،
فایل عالی شمارو گوش دادم و لذت بردم ،
انشا الله حالم بهتر بشه می آم و دیدگاه خودمو می نویسم .
سپاسگزارم از دریافت این همه آگاهی های مفید و تاثیرگذار ،
از وقتی جمله تاکیدی پس زمینه گوشیمو به این جمله اختصاص دادم که من در هر روز ذهنم را برای متناسب شدن آماده می کنم به آرامش خوبی رسیدم و به طور کل حالت عجله برای لاغر شدن رو کنار گذاشتم ..و فایل تغییر نگاه تاثیر خودشو گذاشته و اتفاقا این جمله تاکیدی که عرض کردم منو هر روز به یاد این فایل میندازه که شما چقدر روی گوش دادن مکرر در هر هفته تاکید دارید و توصیه می کنید .
از فایل عالی تاثیر مغز بر چاقی بسیار سپاسگزارم ▪︎
سلام و درود ،
برداشت من از فایل تاثیر مغز بر چاقی ،
●●●●●
استاد به نکته خوبی اشاره کردید ،همواره انسانها چاقی و لاغری رو در دسته موارد ژنتیک معرفی کردن ، و با اینکه از نظر علم ،ژنتیکی بودن یک چیز یعنی غیر قابل تغییر بودن اون ،ولی برای مقابله با چاقی و و کاهش وزن ، که خودشون تاکید بر ژنتیکی بودن اون دارن این همه راهکارهای مبتنی بر فشار بر جسم ارائه می دن و اصرار دارن که این راهکارها به کار گرفته بشه تا چاقها وزنشونو پایین بیارن ،با عقل سلیم جور در نمی آد ،اگر چاقی رو ژنتیکی می دونن پس این همه راهکار و تلاش بیهوده برای لاغر کردن به چه دلیله ، این همه راه حل بی اثر واسه چیه ؟ جز اینکه فقط پول ، وقت و انرژی آدمهارو تلف می کنن ،،
چاقها از این راهها لاغر نشدن ، یا به شکل پایدار نتیجه نگرفتن ….چرا که منشاء چاقی در جسم نیست و آنچه در جسم می بینیم نتیجه افکار ونگرش ذهنی افراد به مواد غذایی و خودشونه ،،،،،
و به عبارت صحیح چاقی نتیجه تثبیت فرمولهای چاقی در ذهنه .این فرمولها در نتیجه شنیده ها و دیده های افراد و باور کردن اونهاست .
به دلیل تفاوت در محتوای ذهنی افراد ، این فرمولها به دو دسته خصوصی و عمومی تقسیم میشن :
فرمولهای عمومی چاقی ذهن ، تحت تاثیر افکار عمومی جامعه ایجاد میشن مثل این فرمولها :
برای لاغر شدن باید رژیم بگیرید ▪︎
برای لاغر شدن باید هم ورزش کنید هم رژیم بگیرید ▪︎
میزان چاقی خود را بر اساس شاخص توده بدنی مشخص کنید ،
اما فرمولهای ذهنی چاقی خصوصی اونهایی هستن که از طریق ارتباطات خانوادگی و بر اساس نگرش و عقیده خانوادگی ، در ذهنها شکل می گیرن ▪︎ مثل این فرمولها :
چاقی در خانواده ما ارثی است ▪︎
چاقی در خانواده ما به دلیل مصرف داروست ▪︎ چاقی در خانواده ما بعد از بارداری ، ارثی است ▪︎
زمانی که این فرمولها در ناخودآگاه ایجاد میشن تصویرهای چاق در ذهن ، بوجود می آرن و تصاویر از طریق دستورات مغزی به اعضای بدن ، تبدیل به واقعیت جسم ما میشن ،،،
( من فکر می کنم یکی از دلایلی که در لاغر شدنم تاخیر افتاده به دلیل کمبود تصاویر لاغر در ذهنمه من تمریناتی که با تجسم و تصویرسازی در ارتباط بوده یا انجام ندادم یا خوب انجام ندادم .وگرنه اگر تصاویر لاغر به حد نصاب برسه جسم لاغر میشه )▪︎
همیشه تصاویر به واقعیت تبدیل میشن .وقتی کسی از کودکی دایم به بهانه های مختلف بهش بگن تو خیلی بی عورضه ای تصویر یه آدم اینچنینی همراه با خصوصیات خاص این آدما در ذهن کودک نقش می بنده و این کودک در بزرگسالی همین میشه▪︎
دستورات مغزی برای تغییر وضعیت جسم ، به شکلهای مختلف نمود پیدا می کنن :
ممکنه به شکل افزایش تمایل افراد به خوردن باشه ، ممکنه به شکل افزایش تمایل به خوردن مواد غذایی خاص باشه ،ممکنه شکل گیری عادتهایی باشه که از تکرار اونها افراد براحتی چاق میشن ، یعنی انرژی اضافی از هر طریق و به هر دلیل وارد بدن بشه منجر به چاقی میشه ….( گاهی افراد هیچ انرژی اضافه ای وارد بدن نمی کنن اما از طریق افکار و برداشتهاشون نسبت به مواد غذایی و خودشون ، چاق میشن یعنی در این مواقع اصلا مسئله پرخوری نیست تاثیرافکار و اعتقادات و انتظارات افراده ) ▪︎
مغز انسان به دلیل قدرت بی نهایت،در پردازش اطلاعات وارده به ذهن ،می تونه بی نهایت راه و طریق برای تغییر جسم ،برنامه ریزی و مدیریت کنه .
سوال : چرا از طریق راهکارهای دستوری ، دستورات مغزی تغییر نمی کنن ؟ چون مغز هر انسان ، در جسم و جزئی از وجودشه و تنها از طریق خودش ،می تونه تحت تاثیر قرار بگیره ▪︎
چاقی یادگرفتنی و اکتسابیست .یک کودک وقتی در خانواده ای چاق زندگی کنه بواسطه قرار گرفتن در این محیط ، نگرش و رفتار همسو با چاق شدن را به سادگی می آموزه یاد می گیره چگونه رفتار کنه تا چاق بشه ▪︎
سوال : تکلیف فردی که دوست نداره چاق بشه چی میشه این وسط ؟
پاسخ : همانطور که ما زبان مادری رو خودمون انتخاب نمی کنیم و فقط به اصطلاح توفیق اجباری یادش می گیریم ، و شروع به صحبت می کنیم همینطور هم یادگیری زبان چاقی و چاق شدن در خانواده ای که مادر و یا اعضای خانواده گرایشات ذهنی چاقی دارن بدیهی و آموختنیه ،چه بخواهیم چه نخواهیم .
این در مورد کودکانیه که در ابتدای کودکی چاق میشن اما در مورد افرادی که در سنین بالاتر چاق میشن ، موضوعش فرق می کنه .
ذهن این افراد به دلایل مختلف ، تحت تاثیر قرار می گیره ، ممکنه فرمول ذهنی چاق شدن در دوره بلوغ ایجاد بشه .ممکنه بعد از بارداری ، و بعدش هم ادامه پیدا می کنه ،حتی ممکنه در یک لحظه از هشدار یکپزشک مورد اعتماد از مصرف یکنوع دارو این فرمول در ذهن یک فرد شکل بگیره و شخص چاق بشه .
استاد اینو به این شکل توضیح دادن :
خیلی وقتا شده که شنیدیم خوردن فلان ماده غذایی باعث چاقی میشه اما صرف شنیدن از هر کسی فرمول ذهنی چاق شدن بوجود نمی آد و ما با خوردن اون ماده غذایی چاق نمیشیم .اما اگراز یکپزشک ، یا یکمحقق در تلویزیون بشنویم که خوردن فلان ماده غذایی چاقی می آره و اینو حتی فقط برای یکبار بشنویم باورش می کنیم و فرمولش در ذهن ما ایجاد میشه و خوردنش می تونه باعث چاقی بشه ،حتی ممکنه خوردنش با ترس و نگرانی همراه بشه چون دوست نداشته باشیم چاق بشیم
ولی چون هر بار این احساس همراه با خوردنش در ذهن مرور میشه ،تصاویر چاق هم پررنگتر میشن و روند چاق شدن در کوتاهترین زمان ممکن رخ خواهد داد .
جسم ما از یکمسیر پنج مرحله ای اضافه وزن پیدا می کنه :
۱_ فرمولهای ذهنی تثبیت شده در ناخودآگاه
۲_ مرور افکار چاق کننده در ذهن به شکل مستمر در شبانه روز
۳_ تشکیل تصاویر ذهنی چاق در ذهن
۴_ صدور فرمانهای متفاوت توسط مغز برای چاق شدن
۵_ شکل گیری رفتار یا عادتهای جدید و تکرار اونها
برای لاغر شدن نیاز هست که چنین پروسه ای طی بشه :
۱_ آگاهی صحیح ، محتواهای آموزشی را ببینیم ،بشنویم ، تمرین و تکرار کنیم ، تا فرمولهای لاغری در ذهن ناخودآگاه تثبیت بشه .
۲_ با تمرینات تلقین از طریق تصاویر و غیره تصاویر ذهنی متناسب را در ذهن ایجاد کنیم
۳_ با شناسایی منبع افکار مثبت و منفی به مرور ، توجهمونو از پیشنهادات ذهن منفی برداشته و بر پیشنهادات ذهن مثبت تمرکز کنیم
۴_ به این ترتیب به مرور ، تمایلات و تفکر ما تغییر کرده و شاهد رفتار متفاوت در واکنش به مواد غذایی در موقعیتهای مختلف در زندگی روزمره خواهیم شد
۵_ عمل به فرمانهای جدید مغزی که همسو با متناسب شدنه به مرور جسم ما تغییر وضعیت میده و به حالت تناسب که حالت طبیعی مغز همه انسانهاست دست می یابیم .
سلام استاد ،
واقعیت اینه از وقتی که متوجه شدم کهچاقی ما هیچ ربطی به نوع و حتی مقدارغذاها نداره به آسودگی خاطر رسیدم ولی وقتی فایل مدیر کارخونه ارو گوش دادم برداشتم این بود که نه اینجوری ها هم نیست که ما خیلی آزاد و رها در خوردن باشیم و هر مقدار انرژی که دلمون خواست وارد کنیم و بعد انتظار لاغر شدن داشته باشیم دچار حساسیت به مقدار غذاهام شدم و یه مدت اذیت شدم تا اینکه به فایل اول هفته چهارم دوره رسیدیم و اونجا به شکل قاطع و محکم از ما خواستید به مقدار غذامون کاری نداشته باشیم و فقط احساس رضایت از خود رو ملاک قرار بدیم …اما وقتی خودم رو با متناسبهایی که باهاشون آشنا بودم و گاهی رفت و آمد داریم دقت کردم مطمین شدم که من غذام زیاده غذای من متناسب با وزنی که دلم می خواد بهش برسم نیست و اگر اینجوری پیش بره باید امید به لاغر شدن رو نداشته باشم … اما هر چه در آموزشها پیش رفتم و گاهی هم سری به آشپزخانه لاغری سایت زدم باز یه تجدید نظرهاییی در مورد تفکرم نسبت به غذاها و اینکه چی بخورم چقدر بخورم متعادلتر شد و در حال بهتر شدنه …با خودم گفتم درسته من الان با مقداری بیش از اون مقدار که دوست دارم سیر میشم ،احساس سیری می کنم چون همیشه دلم می خواد با یه کفگیر برنج سیر بشم همین مقدار می کشم ولی از اولش می دونم که با این مقدار سیر نمیشم ولی میگم حالا باشه اینو بخور اگر سیر نشدی دوباره بکش و خیلی وقتا کفگیر دوم رو هم می کشم چون واقعا سیر نشدم و اگر بخوام کمتر بخورم چشم و دلم سیر نمیشه و ممکنه ریزه خواری کنم ولی اگر می خوام به نقطه ای برسم که احساس کنم آره این دیگه خوراک یه آدم لاغره که من دارم باید به آموزشهام ادامه بدم و دیگه به غذاها نه فکر کنم نه توجه …موضوع اساسی ، تنظیم شدن اتوماتیک درجه انرژی ترموستات ذهنم روی عدد پایینتر برای لاغر تر شدنه …باید حالم خوب باشه باید از اینی که هستم راضی و خوشحال باشم باید سعی و توجهم روی آموزشها و تغییر فرمولهای ذهنم باشه ..تا رفتارم به شکل خودبخودی همسو بشه با این تغییرات فرمولی در ذهن ومغزم ….اینکه باید غذای کمتری بخوریم حرفی نیست ولی تا فرمولش در ذهن تثبیت نشه امکان نداره من با انتخاب آگاهانه بتونم اینکارو براحتی انجام بدم …و بخوام با وسواس و توجه فکری غذامو کم کنم …
پس به غذامون گیر نمی دیم و به اندازه رضایت به وقت گرسنه بودن هر چی میل داشتیم و هر نوع غذایی بود نوش جان می کنیم و ذهنمونو از موضوع غذاها رها و آزاد می کنیم و فقط به تثبیت فرمولها توجه و تمرکز می کنیم بقیه اش خود بخود درست میشه …
با احترام : شهربانو
الهام خانوم جان سلام وقت بخیر ،
از دیدگاه عالی شما لذت بردم ، ممنون که وقت گذاشتی و این دیدگاه زیبا و مفید رو برامون نوشتی ،
من هم به پیرو فرمایشات شما به خودم گفتم چرا ما مسئله خوردن رو اینقدر برای خودمون مهمش کردیم و راجع بهش فکر می کنیم …..تنها دو دستور داره : اول اینکه آقا ، خانوم وقتی فرمانی از درون برای خوردن نمی آد یعنی تو گرسنه نیستی پس نخور . یعنی نیاز به انرژی نداری پس دست نگهدار . البته اگر برا خودت ارزش قائلی و می خوای از باتلاق اضافه وزن رها بشی ،
دستور دوم من ، شما ، خانم و آقا وقتی فرمانی از بیرون می آد که دلایل فراوان برا خودش داره ، وظیفه داری نخوری و تنها و تنها جایی که باید مواظب رفتارت باشی و دستور به خوردن رو آنالیز و تفکیک کنی همینجاست ….حواسمون باشه آیا این میل به خوردن این دستور ،از درونه یا بیرون ….
اگر از درونه پس نوش جان میل بفرمایید هر چقدر که احساس رضایت بهش داری و لذت می بری
اما اگر از بیرونه فورا تصمیم بگیر که دست به طرفش نبری اگر هوس کردی مزه چشی کنی اشکالی نداره اما بالاغیرتا فقط مزه چشی کن ، لذتشو ببر و رهاش کن
این دیگه این همه ترس و اضطراب و فکر کردن نداره …. الهام جان من این حرفارو دارم در درجه اول به خودم میگم و به نوشتار درش می آرم دوستان هم استفاده کنن و استاد عزیز ، اگر وقت دارن صلاح می دونن لازم می دونن نظر ارزشمندشونو بنویسن …
این دستورالعمل کلی هست که به ذهن من رسیده … این خیلی به حالت اتوماتیک نزدیکه ….یعنی ما باید بتونیم همونجور که نسبت به آب خوردن ونفس کشیدن بی تفاوتیم و اصلا بهشون فکر نمی کنیم نسبت به خوردن یا نخوردن هم همینطور موضع بگیریم والسلام
با احترام ، دوست شما شهربانو