سی و پنج سال چاق بودن سبب شد که درک عمیقی نسبت به وضعیت فکری و عملکرد افراد چاق داشته باشم. در تمام آن سالها به دنبال بهترین روش لاغری بودم.
تلاش من برای لاغر شدن
از نظر من بهترین روش لاغری روشی بود که دیگران با استفاده کردن از آن مقدار زیادی کاهش وزن داشته اند. در این صورت من با اشتیاق و انگیزه بالا تصمیم می گرفتم از آن روش برای لاغر شدن استفاده کنم.
در دوران دبیرستان بودم که شنیدم پسردایی من که در تهران زندگی می کرد و شاید سالی یک بار در ایام عید همدیگر را می دیدیم به قدری لاغر شده است که همه را شگفت زده کرده است.
از شنیدن این خبر تعجب کردم چون تا چند ماه قبل که برای آخرین بار او را دیده بودم چاق تر از من بود و الان از شنیدن خبر لاغر شدن او متعجب شده بودم و البته حسادت می کردم چون هرکه او را دیده بود و مرا می دیدید به من پیشنهاد می کرد تو هم از روشی که امیر لاغر شده خودت رو لاغر کن و شروع می کرد به تعریف کردن از امیر که چقدر لاغر شده.
از سر حسادت چند روز مقاومت کردم ولی بالاخره با او تماس گرفتم تا درباره روش لاغر شدنش سوال کنم.
وقتی صدای او از تلفن شنیدم تازه متوجه شدم چرا همه از دیدن امیر تعجب کرده اند چون ظاهرا به قدری لاغر شده بود که حتی صدای او هم تغییر کرده بود.
وقتی درباره لاغر شدنش سوال کردم گفت که بیش از ۴۰ کیلو لاغر شده و دو سه کیلو دیگه تا رسیدن به حد نرمال فاصله داره.
از شنیدن این خبر حسابی بهم ریختم و از اینکه امیر لاغر شده بود و من هنوز چاق بودم عصبانی شدم. البته نیش و کنایه های دیگران که من را بخاطر لاغر شدن امیر سرزنش می کردند بیشتر من را عصبانی می کرد.
از او درباره روش لاغر شدنش سوال کردم و گفت: چند ماه است زیر نظر دکتر رژیم درمانی است و هفته ای سه جلسه کلاس کاراته می رود.
از امیر خواستم تا برنامه رژیمی را برای من ارسال کند. آن زمان موبایل و شبکه های اجتماعی نبود که سه سوته برنامه غذایی را برای من بفرستد و بیش از یک هفته زمان برد تا از طریق پست برنامه غذایی که دکتر به او داده بود به دست من رسید.
در این مدت آرام و قرار نداشتم تا زودتر برنامه رژیمی به دست من برسد و با قدرت برای لاغر شدن از طریق آن اقدام کنم.
وقتی برنامه رژیمی به دستم رسید و آن را مطالعه کردم تقریبا مثل برنامه های رژیمی دیگر بود با این تفاوت که هفته ای یک بار پیتزا و یک بار ساندویچ در برنامه غذایی بود.
برنامه رژیمی باعث ترغیب من به انجام دادنش نمی شد اما میزان لاغر شدن پسر دائیم مرا وسوسه می کرد که از این برنامه و هفته ای سه روز ورزش کردن برای لاغر شدن اقدام کنم.
طبق معمول از روز شنبه برنامه لاغری را شروع کردم و خیلی منظم پیش می رفتم. هفته اول به خوبی سپری شد و طبق برنامه غذایی وعده ها را می خوردم و سه روز هم به پیاده روی رفتم.
هفته دوم بود که صدای مادرم بلند شد که من نمی تونم هر روز برای تو غذای رژیمی درست کنم از همین غذایی که داریم کمتر بخور.
من هم که خیلی دل خوشی از رژیم گرفتن نداشتم همین کار رو کردم و از غذای سفره مقداری کمتر می خوردم و پیاده روی را ادامه دادم.
هفته بعد از پیاده روی کردن هم خسته شدم و تصمیم گرفتم فقط برنامه کمتر غذا خوردن را ادامه دهم و دو سه روز بعد کلا فراموش کردم چه قول و قرارهایی داشتم.
همچنان خبر لاغر شدن امیر از طرف اقوام به من داده می شد و من را تشویق می کردند تا از روش امیر لاغر شوم و من هر بار سعی می کردم دیگران را توجیه کنم که امیر زیر نظر دکتر بوده که تونسته لاغر بشه و چون من نمی تونم زیر نظر دکتر باشم نتیجه نمی گیرم.
چندماه گذشت و نزدیک ایام نوروز خبردار شدم امیر به همراه خانواده اش برای تعطیلات به دزفول خواهد آمد.
برای اولین بار بود که دوست نداشتم امیر به دزفول بیاد. از روبرو شدن با او و دیدن او درحالی که لاغر شده اما من همچنان چاق هستم خیلی نگران بودم.
چند روز بعد امیر به دزفول آمد و زمانی که با او روبرو شدم همان امیری که همیشه دیده بودم در مقابلم قرار گرفت.
اصلا برای من باورکردنی نبود چون نه تنها همه از لاغر شدن امیر صحبت کرده بودند بلکه خودم از شنیدن صدای امیر که به خاطر لاغر شدن تغییر کرده بود متعجب شده بودم اما امیری که آن روز ملاقات می کردم همان امیر سال قبل بود که چاق تر از من بود.
اول از هرچیری نفس راحتی کشیدم که امیر لاغر نشده و همچنان چاق است و بعد با تعجب درباره موضوع لاغر شدنش سوال کردم.
امیر گفت: چند ماه زیر نظر دکتر رژیم درمانی بوده و در کنار رژیم، کلاس ورزشی ثبت نام کرده است و مقدار زیادی کاهش وزن داشته و فقط دو یا سه کیلو تا رسیدن به حد نرمال فاصله داشته که به همراه پدرش به یک سفر کاری خارج از کشور رفته است.
تغییر شرایط در سفر و مواجه شدن با تنوع غذایی هتل محل اقامت باعث شده که بعد از برگشتن به ایران چند کیلو وزن او اضافه شود و همین موضوع سبب شده که انگیزه اش رو برای ادامه دادن از دست داده و دوباره به روال قبل برگشته و چاق شود.
امیر می گفت این بهترین روش لاغری بوده است که تا حالا انجام داده و هیچگونه احساس گرسنگی نداشته، همچنین از انجام ورزش رزمی و آمادگی جسمانی که در آن مدت پیدا کرده خیلی راضی بود اما در نهایت به شرایط قبل برگشته بود.
آن روزها اطلاع از ذهنی بودن چاقی نداشتم و چاق شدن دوباره امیر را طبیعی می دانستم چون عقیده داشتم چاقی ارثی است و هرچقدر که برای لاغر شدن تلاش کنی نتیجه ندارد.
بهترین روش لاغری برای من
سالها گذشت و به لطف خدا من در سال ۱۳۹۳ در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم و بعد از حدود ۱۵ ماه مقدار زیادی مقدار زیادی لاغر شدم به طوری که این بار خبر لاغر شدن من به گوش امیر رسید.
امیر که خودش سابقه زیادی در لاغر شدن و دوباره چاق شدن داشت نسبت به لاغر شدن من واکنشی نداشت چون طیق تجربه های قبلی اطمینان داشت که من هم دوباره چاق خواهم شد.
دو سال بعد من به تهران رفتم و وقتی امیر با من روبرو شد از اینکه دوباره چاق نشدم خیلی تعجب کرد و این بار امیر درباره روش لاغری من سوال می کرد.
درباره روش لاغری با ذهن برای او توضیح دادم اما خوب مثل خیلی های دیگر باور نمی کرد که می شود با ذهن لاغر شد.
با اینکه چند روز پیش امیر بودم اما رغبتی برای استفاده از آموزش های ذهنی برای لاغر شدن نداشت.
تقریبا دو سال گذشت و تازه سر و کله امیر پیدا شد که تصمیم گرفته بود از روش لاغری با ذهن برای لاغر شدن اقدام کند.
دوره آمورشی ورود به سرزمین لاغرها را خریداری کرد و مشغول استفاده از آموزش های لاغری با ذهن شد و بعضی وقت ها به صورت تلفنی درباره لاغری با ذهن با هم صحبت می کردیم.
تقریبا ۸ ماه گذشت و امیر با انگیزه و اشتیاق از آموزش های لاغری با ذهن استفاده می کرد و به لطف خدا شگفتی ساز شد.
داستان لاغری امیر
ازوقتی یادم میاد چاق بودم و از۱۸ سالگی برای لاغری تلاش کردم
بارژیم خیلی سخت کلی وزن کم کردم ولی دچار ریزش مو، مشکلات عصبی و …شدم
اواخر رژیم بودم که به سفرخارج از کشور رفتم و با سفره های رنگین مواجه شدم و دیگه نتونستم جلوی خودم را بگیرم و شروع به خوردن کردم و هرچی۶ ماه رشته کرده بودم پنبه شد و بعد از چند ماه چاق تر از قبل از رژیم شدم
دو سال قبل با روش لاغری با ذهن آشنا شدم
دوره را تهیه کردم و فایلها رو گوش دادم ولی چون باورم این بود که فقط با رژیم میشه لاغر شد در این دوره دنبال یک رژیم سحرآمیز برای لاغری بودم و تمرین ها را انجام نمیدادم و درنتیجه تغییر وزنی در من ایجاد نشد
اردیبهشت ماه بود که بعد از یک فعالیت بدنی سنگین، ناتوانی کامل خودم را احساس کردم و فهمیدم که اوضاع خیلی خرابه و به این نتیجه رسیدم که چندسال بعدکه سن من بالاترمیره اوضاع بدترمیشه
این موضوع باعث سبب شد تصمیم قاطع خودم را برای تغییر شرایط جسمی گرفتم
از همه روشها تنها روشی که میدونستم جوابگو هست، روش ذهنیه چون باراول که فایلها را گوش دادم هیچ خبری از رژیم درآنها نبود
برای بار دوم با یک دید و باور جدید دوره متناسب شدن با ذهن را شروع کردم
از روز اول با تمام وجود بر این روش تمرکز کردم و هدفم را کاملا قابل دسترس دیدم. شرایط فعلی خودم را پذیرفتم و با خودم اشتی کردم و بعد از مدت کوتاهی کارهایی که دوست داشتم ولی بخاطر چاقی انجام نمیدادم رو انجام دادم
بعد از مدت کوتاهی تغییرات بزرگی را در خودم احساس کردم
دیگه حرص و ولع نداشتم، هیچ غذایی را حذف نکردم و بعضی مواقع هم پیش امد که زیاده روی کنم ولی درکل یاد گرفتم که نباید بنده شکمم باشم
بااینکه عاشق فست فود بودم اما وقتی از جلوی اونها رد میشدم مثل قبلا به سمت آنها هجوم میبردم
عادت داشتم که حتما بعد از غذا خوردن شیرینی بخورم که کلا این عادتم ترک شد
اگر سیر باشم و بهترن خوراکیها را که به من تعارف کنند رد میکنم
این روال سبک زندگی من شد و به راحتی با اینکه به اندازه غذا میخورم و در حسرت هیچ خوراکی نیستم سایز کم میکنم
تمام لباسهایی که برای من کوچک بودند یکی بعد از دیگری سایزم شدند
همچنان در مسیر لاغرتر شدن هستم و میدانم به زودی به هدف نهایی خودم که رسیدن به شکم شش تکه است میرسم چون از همین الان آنرا میبینم و حسش میکنم.
بینهایت از خدا و بعد استاد سپاسگزارم که در تمام این مدت من را حمایت کردند و به تمام سوالات من جواب دادند.
متن تصویر شگفتی سازی در اینستاگرام
برخی از شگفتی سازان لاغری با ذهن
شگفتی ساز شدن امیر باعث شد که چند نفر دیگه از نزدیکان من که لاغر شدن من با روش ذهنی را باور نمی کردند برای لاغر شدن از طریق آموزش های ذهنی اقدام کنند و به لطف خدا آنها هم نتیجه عالی کسب کردند.
بهترین روش لاغری برای شما
امروز که به لطف خدا سال هاست از طریق آموزش های لاغری با ذهن در شرایط جسمی متفاوتی هستم و هزاران نفر از آموزش های لاغری با ذهن برای لاغر شدن استفاده کرده و نتایج عالی کسب کرده اند نسبت به این موضوع اطمینان دارم که بهترین روش لاغری برای شما روشی نیست که دیگران از آن روش لاغر شده باشند بلکه روشی است که شما بتوانید به بهترین شکل ممکن از آن استفاده کرده و نتیجه عالی کسب کنید.
لاغری با ذهن روشی است که با استفاده از آن هرگز مجبور نیستید به روشی زندگی کنید که مطابق میل شما باشد.
- در این روش شما می توانید از هر غذایی به هر اندازه ای که میل دارید بخورید.
- در این روش نیاز نیست برای لاغر شدن حتما هفته ای چند ساعت ورزش کنید.
- در این روش نیاز نیست برخی از غذا ها را نخورده و برخی دیگر از غذاها را بیشتر بخورید.
- در این روش زمان خوردن یا مقدار آن برای شما تعیین نمی شود.
- در این روش خبری از تعیین میزان دریافت کالری روزانه نیست.
لاغری با ذهن روشی است که به شما می آموزد درعین حالی که زندگی روزمره و موردعلاقه خود را انجام می دهید با استفاده از تغییر فرمول های ذهنی به تناسب اندام دلخواه خود دست پیدا کنید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام تمرینات این جلسه آموزشی به سوالات زیر جواب دهید.
- برداشت شما از روش لاغری با ذهن چیست؟ این روش چگونه می تواند باعث لاغری شما شود؟
- روش های قبلی که برای لاغری استفاده کرده اید چه شباهت یا تفاوتی با لاغری با ذهن دارد؟
تجسم کردن چاقی نقش بسیار مهم در چاق تر شدن دارد و افراد چاق استادانه تجسم چاقی را انجام می دهند. با توجه به توضیحات فایل تصویری به سوال زیر پاسخ دهید.
- درک و برداشت شما از تجسم چاقی در ذهن افراد چاق را شرح دهید.
- به نظرتان شما در گذشته به چه شکل در حال تجسم چاقی بوده اید؟
برای کسب نتیجه عالی در روش لاغری با ذهن باید تصمیم قاطع بگیرید تا با تمرکز عالی در این مسیر حرکت کنید.
- اهمیت تمرکز و تصمیم خود برای تمرکز بر روش لاغری با ذهن و رها کردن روش های قبلی را به صورت انشایی شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
📻 رادیو لاغری
امتیاز 4.19 از 117 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام . چه متن و فایل خوبی . چقدر تجربه ی اقا امیر برام خوشایند بود . چه اندام متناسبی . چقدر خوب و عالی شدن . دیگه حیرت نمیکنم
این طبیعیه که وقتی کسی از روش لاغری با ذهن استفاده کنه به این خوبی لاغر بشه .
من این روش رو پذیرفتم .
لاغری با ذهن تنها روش لاغر شدنه .
پاکسازی فضای چاقی ذهنی در این فایل برام خیلی روشن شد . عقاید غلط ما نسبت به چاقی و لاغری فضای ذهن ما رو پر کرده . مثل همون کالری گذاشتن برای غذاها یا نوشتن کم چرب و پرچرب و … . خدارو شکر می کنم که فضای ذهن من با مرور این سایت هر روز داره تغییر می کنه . برای همین رفتارهای متناسب کننده رو انجام میدم . یه انسان چاق نمیتونه رفتارهای متناسب کننده داشته باشه . چون فضای ذهنش در یه دنیای دیگه است یه جور دیگه فکر می کنه . چطور میتونه چاق فکر کنه ولی متناسب کننده عمل کنه . حتما باید فضای ذهنیمون لاغر بشه که بعد طالب انجام رفتار متناسب کننده بشیم .
اگه یه انسان چاق رفتارهای چاقی نشون میده (پرخوری و کم خوری ) چون فضای ذهنش همش در چاقی دور میزنه . من در این فایل فهمیدم اصلا مهم نیست کجای دنیا زندگی می کنم دنیای من و مکان من برای زندگی فضای ذهن منه .
درفایل دیروز گفتین این شما هستید که وارد حریم من شدید .
ما از طریق صحبتهاتون وارد حریم ذهن شما شدیم و به نظرم شما رو هم از طریق خوندن نوشته هامون به فضای ذهنمون دعوت می کنیم .
البته من دارم فضای ذهنی رو در سرخودم ایجاد می کنم که از شما یاد گرفتم و در حقیقت این نوشتن ها همه یادگیری مطالب شماست و به نوعی خونه ی خودتونه . فضای ذهن شماست که ما داریم مینویسیم .
نوشته تون در مورد آقای امیر خیلی برام جالب بود .
حتی حسادتهاتون باورم نمیشه یه روزی شما هم مثل ما بوده باشید و به انسانهایی که لاغر بودن حسادت می کردید . چون تمام اون حالات در فضای ذهن چاق ماست .
جالب بود که گفتید ما با وجود چاقی داریم حرکت می کنیم به سمت لاغر شدن . درسته ولی دیگه اون رنج و نمی کشیم .
من تو همین مدت کم فضای ذهنم تغییر کرده . احساسم به خودم تغییر کرده . رفتارم تغییر کرده . شخصیت متناسبم رو بیشتر درک کردم و در عین حال هنوز چاقی هست اما من ازش رنج نمیکشم . در درونم ازش فاصله گرفتم . شاید هنوز جسمم درگیرشه . ولی خودم میفهمم جسمم داره آزاد میشه . من حالم بهتره . دیگه احساس خفگی ندارم . لباسهام به تنم چسبیده نیست . درسته هنوز لایه های شکمم هست . اما یکم رها شده و البته من روز اول همینم نداشتم . چون شخصیت متناسبی در وجود خودم نداشتم . چون فضای ذهن من پر از چاقی بود و چقدر جالب که این فضا انقدر قدرت داره که طبیعت جسم رو تغییر داده بود .
خوشحالم که دارم به طبیعت اصلی خودم برمیگردم . خوشحالم که دارم شخصیت متناسب خودم رو کشف و ضبط می کنم .
من هر روز در حال ساخت این شخصیت قوی هستم .
دیگه بر اساس فضای چاقی در ذهنم غذا نمیخورم .
اون مادر که دائما داشت میخورد چون ذهنش در فضای چاقی بود . اون مادر میخورد و خودش رو سرزنش میکرد . یا میخورد که لذت ببره تا برای لحظاتی درد چاقی رو فراموش کنه . او برای شاد نگهداشتن خودش از غذا استفاده می کرد در حالیکه اون دخترها و پدرشون در فضای لاغری ذهنی زندگی میکردن .
فضای لاغری ذهن برای شادی نیاز به غذا نداره . غذا رو عامل لذت بردن از گردش نمیدونه . فقط وقتی گرسنه است میخوره و وقتی سیره نمیخوره . نه از خوردن غذا ذوق زده میشه و نه حیرت می کنه و نه لذت میبره نه از نخوردنش ناراحت میشه و رنج میکشه .
چطور شد که فرمولهای چاقی در خوردن ما اومدن ؟ البته بعدش در همه چیز اومدن ؟ در خوابیدن ما . در نشستن ما . در کار کردن ما . حتی در نفس کشیدن ما .
ویژگی های یک انسان چاق اینه که زیاد میخوره . زیاد میخوابه . زیاد میشینه . زیاد نفس میکشه . نفس کم میاره . خیلی سخت و عذاب اور کار می کنه . یعنی کار کردن براش سخته .
من این فرمولای چاقی هم دارم و اینا رو دقیقا باید مثل خوردنم که چطور فرمول چاقی رو دارم ازش حذف می کنم درست کنم .
شخصیت متناسب مطابق نیازش میخوابه . یعنی هر وقت خوابش بگیره میره تو رختخواب و میخوابه و هر وقت حس بیداری داشته باشه از جا بلند میشه . همش تو رختخواب نیست . در حالیکه انسان چاق همش تو رختخوابه . من فکر می کنم اینم یه عادت مخصوص شخصیت چاقمه و این عادتمم دوست دارم تغییر بدم . یعنی هروقت خوابم میگیره بیام تو رختخواب و وقتی هم که بیدار میشم دیگه لوازم خواب و جمع کنم .
یه آدم چاق همش دلش میخواد بشینه . وقتی میشینه دیگه دلش نمیخواد بلند بشه همش کاراشو به دیگران میگه انجام بدن . ولی شخصیت لاغر همیشه خودش کاراشو انجام میده . پس منم دلم میخواد حتی وقتی نشستم دیگه به کسی نگم مثلا کنترل و بده . یه لیوان اب برام بیار . میوه بیار . برق و خاموش کن . لباسامو بیار . دوست دارم انتخاب کنم که مثل انسانهای لاغر کم کم خودم کارامو انجام بدم واسه کار کردن سخت کار می کنم همش فکر میکنم کار چقدر بزرگه و من نمیتونم این کارا رو انجام بدم ولی از این فایل فهمیدم انجام کارها خیلی راحته . حتی میشه وقتی در معذوریتم با کمترین امکانات هم به هدف رسید . فقط کافیه بخوام کاری رو انجام بدم . مثلا من الان سنگینم خب شاید نتونم به راحتی یه ادم لاغر کار کنم ولی خب اندازه خودم سعی می کنم کارو بزرگ نکنم . کارو برای خودم راحت کنم . شخصیت خودمو بزرگ کنم و بگم اینا فقط یه انتخابه . یه انتخاب اگاهانه برای قوی شدن شخصیت لاغرم . این شخصیت لاغرمه که داره منو سبک میکنه . هر چقدر فضای ذهن من در فکر و عمل بیشتر مثل انسانهای لاغر بشه شخصیت لاغرم بیشتر میتونه در جسمم خودشو نشون بده .
امروز این موضوع رو از فایل درک کردم و البته که هر ۴۲دقیقه فایل و متنتون چقدر فضای لاغری رو در دهن من راحت نشون داد و همینطور فضای چاقی رو چقدر قشنگ تشریح کردید که حتی ممکنه کسی اصافه وزن نداشته باشه ولی همش در حال پیشگیری باشه و ترس از چاقی و تفکیک غذاها و … این فرد هم همش فضای ذهنش چاقیه و همین فضا دنیای وجودشه و همون نتیجه رو براش ایجاد می کنه . ما در هر فضای ذهنیی که باشیم تجسم همون فضا برامون مقدوره . منی که تا دو هفته ی پیش همش داشتم به چاقی بیشتر فکر می کردم و به تنگ شدن لباسام و به حرف مردم و سرزنش خودم و الان توی همین دو هفته فضای ذهنمو میبینم که داره شبیه انسانهای لاغر میشه . طوری که من حتی انقدر امیدوار شدم که لباسمو ندادم بدوزن . گفتم لاغر میشم برام گشاد می مونه .
من امید به لاغر شدن و لاغر موندن رو فقط در همینجا و همین روش مشاهده می کنم و به نظر من بهترین روش لاعری و تنهاترین روش لاغری روش لاغری با ذهنه که به نظرم همه باید یاد بگیریم .
سلام و درود ممنون از نظر لطف شما .
البته خودم که نوشتمو خوندم دیدم که غلط املاییش خیلی زیاد بود . ببخشید چون با عجله نوشتم فرصت ویرایش نداشتم .
از دعای خیر آخرتونم واقعا سپاسگزارم .
در مسیر تغییر پایدار باشیم .
این دعا خیلی زیبا بود و به نظرم تنها رمز موفقیت در هر مسیر همین فرموله .
سلام و درود .
ممنون چه نکات ارزشمندی در نوشتتون فرمودید .
بله انسانهای چاق به این دلیل تمایل بیشتری برای نشستن دارند چون اونقدر از طریق افکارشون به خودشون انرژی منفی دادن ناخوداگاه ذهن این انرژی رو حبس کرده و نمیزاره رها بشه چون میدونه با رها شدنش چیزی جز رنج کشیدن نصیبش نمیشه .
ما تا میتونیم باید لاغری رو برای خودمون راحت و راحتترش کنیم . در تفکرمون هر لحظه ا کم کم انرژی رو آزاد کنیم . ببینید انرژی همیشه در حال اومدنه . همیشه . ما با باورهای منفیمون نسبت به لاغری یا حتی چاقی انرژی رو حبس می کنیم .
خبس انرژی برابره با ورم ابر با نگهداشتن چربی . رما نشدن چربیها . حال بد افسردگی و …
ما تا میتونیم باید انرژی رو رها کنیم .
چطور ؟
با باورهای عالی . وقتی باور کنیم لاغری راحته . باور کنیم تمام آرزوهای ما خیلی راحت به دست میان . باور کنیم ما در مدار دریافت نعمتها هستیم . باور کنیم همه چی راحت و آسونه . زندگی خوبه . خدا خوبه . همه آدما خوبن و تفاوتشون فقط به تفاوت نوع نگرششون به زندگیه . در یک کلام وقتی خدا رو میپذیریم کم کم انرژی ما از وجودمون ازاد میشه . کم کم ما رها میشیم از حبس انرژی .
و لاغری خیلی راحت اتفاق می افته .
چیزی که فهمیدم اینه که لاغر شدن اصلا چزی نیست که تا الان تصور می کردم .
لاغر شدن فقط به این معناست که یه انرژی جاری رو ما با باورهای غلطمون سد گذاشتیم .
یعنی مفهوم و معنای لاغری رو باید تغییر بدیم .
لاغری کم کردن توده ی چربی نیست .
لاغری آزاد کردن انرژی هی دروپیست که دائما در حاد اومدن هستن و وقتی ما گا باورهای محدود کننده جلوش سد ایجاد کردیم این انرژی حبس میشه و رها نمیشه و موندن اون انرژی در وجود ماست که مارو چاق می کنه .
انرژی رو جاری کنیم .
علت تمایل ما به نشستن اینه که داریم حجم زیادی از انرژی رو با خودمون این طرف و اون طرف میکشیم و تکون دادن این حجم از انرژی کار سختیه برای همین ترجیح میدیم بنشینیم .
در حالیکه فرد لاغر داره انرژیشو ازاد می کنه . برای همین شاده . آزاده راحته سبکه و فرز . اون حجم زیادی از انرژی رو با خودش این طرف و اون طرف نمی کشونه . برای همین هیچ وقت خسته نیست ولی ما دائما خسته ایم .
ما خسته از افکار خودمونیم . دیوگاهمون رو باید تغییر بدیم . راحتتر فکر کنیم . راحتتر ببینیم و راحتتر عمل کنیم .