سی و پنج سال چاق بودن سبب شد که درک عمیقی نسبت به وضعیت فکری و عملکرد افراد چاق داشته باشم. در تمام آن سالها به دنبال بهترین روش لاغری بودم.
تلاش من برای لاغر شدن
از نظر من بهترین روش لاغری روشی بود که دیگران با استفاده کردن از آن مقدار زیادی کاهش وزن داشته اند. در این صورت من با اشتیاق و انگیزه بالا تصمیم می گرفتم از آن روش برای لاغر شدن استفاده کنم.
در دوران دبیرستان بودم که شنیدم پسردایی من که در تهران زندگی می کرد و شاید سالی یک بار در ایام عید همدیگر را می دیدیم به قدری لاغر شده است که همه را شگفت زده کرده است.
از شنیدن این خبر تعجب کردم چون تا چند ماه قبل که برای آخرین بار او را دیده بودم چاق تر از من بود و الان از شنیدن خبر لاغر شدن او متعجب شده بودم و البته حسادت می کردم چون هرکه او را دیده بود و مرا می دیدید به من پیشنهاد می کرد تو هم از روشی که امیر لاغر شده خودت رو لاغر کن و شروع می کرد به تعریف کردن از امیر که چقدر لاغر شده.
از سر حسادت چند روز مقاومت کردم ولی بالاخره با او تماس گرفتم تا درباره روش لاغر شدنش سوال کنم.
وقتی صدای او از تلفن شنیدم تازه متوجه شدم چرا همه از دیدن امیر تعجب کرده اند چون ظاهرا به قدری لاغر شده بود که حتی صدای او هم تغییر کرده بود.
وقتی درباره لاغر شدنش سوال کردم گفت که بیش از ۴۰ کیلو لاغر شده و دو سه کیلو دیگه تا رسیدن به حد نرمال فاصله داره.
از شنیدن این خبر حسابی بهم ریختم و از اینکه امیر لاغر شده بود و من هنوز چاق بودم عصبانی شدم. البته نیش و کنایه های دیگران که من را بخاطر لاغر شدن امیر سرزنش می کردند بیشتر من را عصبانی می کرد.
از او درباره روش لاغر شدنش سوال کردم و گفت: چند ماه است زیر نظر دکتر رژیم درمانی است و هفته ای سه جلسه کلاس کاراته می رود.
از امیر خواستم تا برنامه رژیمی را برای من ارسال کند. آن زمان موبایل و شبکه های اجتماعی نبود که سه سوته برنامه غذایی را برای من بفرستد و بیش از یک هفته زمان برد تا از طریق پست برنامه غذایی که دکتر به او داده بود به دست من رسید.
در این مدت آرام و قرار نداشتم تا زودتر برنامه رژیمی به دست من برسد و با قدرت برای لاغر شدن از طریق آن اقدام کنم.
وقتی برنامه رژیمی به دستم رسید و آن را مطالعه کردم تقریبا مثل برنامه های رژیمی دیگر بود با این تفاوت که هفته ای یک بار پیتزا و یک بار ساندویچ در برنامه غذایی بود.
برنامه رژیمی باعث ترغیب من به انجام دادنش نمی شد اما میزان لاغر شدن پسر دائیم مرا وسوسه می کرد که از این برنامه و هفته ای سه روز ورزش کردن برای لاغر شدن اقدام کنم.
طبق معمول از روز شنبه برنامه لاغری را شروع کردم و خیلی منظم پیش می رفتم. هفته اول به خوبی سپری شد و طبق برنامه غذایی وعده ها را می خوردم و سه روز هم به پیاده روی رفتم.
هفته دوم بود که صدای مادرم بلند شد که من نمی تونم هر روز برای تو غذای رژیمی درست کنم از همین غذایی که داریم کمتر بخور.
من هم که خیلی دل خوشی از رژیم گرفتن نداشتم همین کار رو کردم و از غذای سفره مقداری کمتر می خوردم و پیاده روی را ادامه دادم.
هفته بعد از پیاده روی کردن هم خسته شدم و تصمیم گرفتم فقط برنامه کمتر غذا خوردن را ادامه دهم و دو سه روز بعد کلا فراموش کردم چه قول و قرارهایی داشتم.
همچنان خبر لاغر شدن امیر از طرف اقوام به من داده می شد و من را تشویق می کردند تا از روش امیر لاغر شوم و من هر بار سعی می کردم دیگران را توجیه کنم که امیر زیر نظر دکتر بوده که تونسته لاغر بشه و چون من نمی تونم زیر نظر دکتر باشم نتیجه نمی گیرم.
چندماه گذشت و نزدیک ایام نوروز خبردار شدم امیر به همراه خانواده اش برای تعطیلات به دزفول خواهد آمد.
برای اولین بار بود که دوست نداشتم امیر به دزفول بیاد. از روبرو شدن با او و دیدن او درحالی که لاغر شده اما من همچنان چاق هستم خیلی نگران بودم.
چند روز بعد امیر به دزفول آمد و زمانی که با او روبرو شدم همان امیری که همیشه دیده بودم در مقابلم قرار گرفت.
اصلا برای من باورکردنی نبود چون نه تنها همه از لاغر شدن امیر صحبت کرده بودند بلکه خودم از شنیدن صدای امیر که به خاطر لاغر شدن تغییر کرده بود متعجب شده بودم اما امیری که آن روز ملاقات می کردم همان امیر سال قبل بود که چاق تر از من بود.
اول از هرچیری نفس راحتی کشیدم که امیر لاغر نشده و همچنان چاق است و بعد با تعجب درباره موضوع لاغر شدنش سوال کردم.
امیر گفت: چند ماه زیر نظر دکتر رژیم درمانی بوده و در کنار رژیم، کلاس ورزشی ثبت نام کرده است و مقدار زیادی کاهش وزن داشته و فقط دو یا سه کیلو تا رسیدن به حد نرمال فاصله داشته که به همراه پدرش به یک سفر کاری خارج از کشور رفته است.
تغییر شرایط در سفر و مواجه شدن با تنوع غذایی هتل محل اقامت باعث شده که بعد از برگشتن به ایران چند کیلو وزن او اضافه شود و همین موضوع سبب شده که انگیزه اش رو برای ادامه دادن از دست داده و دوباره به روال قبل برگشته و چاق شود.
امیر می گفت این بهترین روش لاغری بوده است که تا حالا انجام داده و هیچگونه احساس گرسنگی نداشته، همچنین از انجام ورزش رزمی و آمادگی جسمانی که در آن مدت پیدا کرده خیلی راضی بود اما در نهایت به شرایط قبل برگشته بود.
آن روزها اطلاع از ذهنی بودن چاقی نداشتم و چاق شدن دوباره امیر را طبیعی می دانستم چون عقیده داشتم چاقی ارثی است و هرچقدر که برای لاغر شدن تلاش کنی نتیجه ندارد.
بهترین روش لاغری برای من
سالها گذشت و به لطف خدا من در سال ۱۳۹۳ در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم و بعد از حدود ۱۵ ماه مقدار زیادی مقدار زیادی لاغر شدم به طوری که این بار خبر لاغر شدن من به گوش امیر رسید.
امیر که خودش سابقه زیادی در لاغر شدن و دوباره چاق شدن داشت نسبت به لاغر شدن من واکنشی نداشت چون طیق تجربه های قبلی اطمینان داشت که من هم دوباره چاق خواهم شد.
دو سال بعد من به تهران رفتم و وقتی امیر با من روبرو شد از اینکه دوباره چاق نشدم خیلی تعجب کرد و این بار امیر درباره روش لاغری من سوال می کرد.
درباره روش لاغری با ذهن برای او توضیح دادم اما خوب مثل خیلی های دیگر باور نمی کرد که می شود با ذهن لاغر شد.
با اینکه چند روز پیش امیر بودم اما رغبتی برای استفاده از آموزش های ذهنی برای لاغر شدن نداشت.
تقریبا دو سال گذشت و تازه سر و کله امیر پیدا شد که تصمیم گرفته بود از روش لاغری با ذهن برای لاغر شدن اقدام کند.
دوره آمورشی ورود به سرزمین لاغرها را خریداری کرد و مشغول استفاده از آموزش های لاغری با ذهن شد و بعضی وقت ها به صورت تلفنی درباره لاغری با ذهن با هم صحبت می کردیم.
تقریبا ۸ ماه گذشت و امیر با انگیزه و اشتیاق از آموزش های لاغری با ذهن استفاده می کرد و به لطف خدا شگفتی ساز شد.
داستان لاغری امیر
ازوقتی یادم میاد چاق بودم و از۱۸ سالگی برای لاغری تلاش کردم
بارژیم خیلی سخت کلی وزن کم کردم ولی دچار ریزش مو، مشکلات عصبی و …شدم
اواخر رژیم بودم که به سفرخارج از کشور رفتم و با سفره های رنگین مواجه شدم و دیگه نتونستم جلوی خودم را بگیرم و شروع به خوردن کردم و هرچی۶ ماه رشته کرده بودم پنبه شد و بعد از چند ماه چاق تر از قبل از رژیم شدم
دو سال قبل با روش لاغری با ذهن آشنا شدم
دوره را تهیه کردم و فایلها رو گوش دادم ولی چون باورم این بود که فقط با رژیم میشه لاغر شد در این دوره دنبال یک رژیم سحرآمیز برای لاغری بودم و تمرین ها را انجام نمیدادم و درنتیجه تغییر وزنی در من ایجاد نشد
اردیبهشت ماه بود که بعد از یک فعالیت بدنی سنگین، ناتوانی کامل خودم را احساس کردم و فهمیدم که اوضاع خیلی خرابه و به این نتیجه رسیدم که چندسال بعدکه سن من بالاترمیره اوضاع بدترمیشه
این موضوع باعث سبب شد تصمیم قاطع خودم را برای تغییر شرایط جسمی گرفتم
از همه روشها تنها روشی که میدونستم جوابگو هست، روش ذهنیه چون باراول که فایلها را گوش دادم هیچ خبری از رژیم درآنها نبود
برای بار دوم با یک دید و باور جدید دوره متناسب شدن با ذهن را شروع کردم
از روز اول با تمام وجود بر این روش تمرکز کردم و هدفم را کاملا قابل دسترس دیدم. شرایط فعلی خودم را پذیرفتم و با خودم اشتی کردم و بعد از مدت کوتاهی کارهایی که دوست داشتم ولی بخاطر چاقی انجام نمیدادم رو انجام دادم
بعد از مدت کوتاهی تغییرات بزرگی را در خودم احساس کردم
دیگه حرص و ولع نداشتم، هیچ غذایی را حذف نکردم و بعضی مواقع هم پیش امد که زیاده روی کنم ولی درکل یاد گرفتم که نباید بنده شکمم باشم
بااینکه عاشق فست فود بودم اما وقتی از جلوی اونها رد میشدم مثل قبلا به سمت آنها هجوم میبردم
عادت داشتم که حتما بعد از غذا خوردن شیرینی بخورم که کلا این عادتم ترک شد
اگر سیر باشم و بهترن خوراکیها را که به من تعارف کنند رد میکنم
این روال سبک زندگی من شد و به راحتی با اینکه به اندازه غذا میخورم و در حسرت هیچ خوراکی نیستم سایز کم میکنم
تمام لباسهایی که برای من کوچک بودند یکی بعد از دیگری سایزم شدند
همچنان در مسیر لاغرتر شدن هستم و میدانم به زودی به هدف نهایی خودم که رسیدن به شکم شش تکه است میرسم چون از همین الان آنرا میبینم و حسش میکنم.
بینهایت از خدا و بعد استاد سپاسگزارم که در تمام این مدت من را حمایت کردند و به تمام سوالات من جواب دادند.
متن تصویر شگفتی سازی در اینستاگرام
برخی از شگفتی سازان لاغری با ذهن
شگفتی ساز شدن امیر باعث شد که چند نفر دیگه از نزدیکان من که لاغر شدن من با روش ذهنی را باور نمی کردند برای لاغر شدن از طریق آموزش های ذهنی اقدام کنند و به لطف خدا آنها هم نتیجه عالی کسب کردند.
بهترین روش لاغری برای شما
امروز که به لطف خدا سال هاست از طریق آموزش های لاغری با ذهن در شرایط جسمی متفاوتی هستم و هزاران نفر از آموزش های لاغری با ذهن برای لاغر شدن استفاده کرده و نتایج عالی کسب کرده اند نسبت به این موضوع اطمینان دارم که بهترین روش لاغری برای شما روشی نیست که دیگران از آن روش لاغر شده باشند بلکه روشی است که شما بتوانید به بهترین شکل ممکن از آن استفاده کرده و نتیجه عالی کسب کنید.
لاغری با ذهن روشی است که با استفاده از آن هرگز مجبور نیستید به روشی زندگی کنید که مطابق میل شما باشد.
- در این روش شما می توانید از هر غذایی به هر اندازه ای که میل دارید بخورید.
- در این روش نیاز نیست برای لاغر شدن حتما هفته ای چند ساعت ورزش کنید.
- در این روش نیاز نیست برخی از غذا ها را نخورده و برخی دیگر از غذاها را بیشتر بخورید.
- در این روش زمان خوردن یا مقدار آن برای شما تعیین نمی شود.
- در این روش خبری از تعیین میزان دریافت کالری روزانه نیست.
لاغری با ذهن روشی است که به شما می آموزد درعین حالی که زندگی روزمره و موردعلاقه خود را انجام می دهید با استفاده از تغییر فرمول های ذهنی به تناسب اندام دلخواه خود دست پیدا کنید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام تمرینات این جلسه آموزشی به سوالات زیر جواب دهید.
- برداشت شما از روش لاغری با ذهن چیست؟ این روش چگونه می تواند باعث لاغری شما شود؟
- روش های قبلی که برای لاغری استفاده کرده اید چه شباهت یا تفاوتی با لاغری با ذهن دارد؟
تجسم کردن چاقی نقش بسیار مهم در چاق تر شدن دارد و افراد چاق استادانه تجسم چاقی را انجام می دهند. با توجه به توضیحات فایل تصویری به سوال زیر پاسخ دهید.
- درک و برداشت شما از تجسم چاقی در ذهن افراد چاق را شرح دهید.
- به نظرتان شما در گذشته به چه شکل در حال تجسم چاقی بوده اید؟
برای کسب نتیجه عالی در روش لاغری با ذهن باید تصمیم قاطع بگیرید تا با تمرکز عالی در این مسیر حرکت کنید.
- اهمیت تمرکز و تصمیم خود برای تمرکز بر روش لاغری با ذهن و رها کردن روش های قبلی را به صورت انشایی شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
📻 رادیو لاغری
امتیاز 4.19 از 117 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خداوند آسمان آبی ، گل های سرخ و دشت سبز ، به اندازه پرتوهای خورشید هروز بابت هدایت به اینجا شاکرم چقدر خوشحالم پناهگاهایی برای نوشتن دارم.اوایل فکر میکردم لاغری با ذهن یعنی در کنار رژیم و ورزش عملی است اما استاد چندین بار تاکید کردند فقط یک راه را انتخاب کنید یا رژیم یا لاغری با ذهن! زمانی که میلیون میلیون پول بابت مکمل غذایی و برنامه غذایی و ویزیت دکتر و ورزش میدم همه راه را کنار گذاشتم ، فقط بهم احساس خوبی اینجا بودن به من القا میکند . فکر میکردم قرار است کاری عجیب انجام بدهیم مثل فایل های سابلیمینال باشه باید یکسری موسیقی هایی با فرکانس های مسخره گوش بدم تا به هدفم برسم اما وقتی چندین فایل شنیدم و فکر کردم متوجه شدم کاملا اشتباه فکر میکردم ، لاغری با ذهن قرار نیست ما را مجبور به محدودیت غذایی یا نامحدودیت تحرک دعوت کند بلکه به ما می آموزد زبان لاغری چیست کاملا شبیه زبان های زنده دنیا ، باید آموخت تکرار کرد مرور کرد تمرین و تمرین و تمرین .من تا قبل از آشنایی با اینجا فکر هم نمیکردم با ذهن می شود اینقدر حماسه آفرین شد ، اما از وقتی در معرض این فایل ها بودم کاملا طرز تفکرم و حتی زاویه دیدم به زندگی تغییر کرده هروز بیشتر مطمئن تر میشوم میتوانم با لاغری با ذهن لاغر شوم ، چون ذهن انسان فرمانده کل قواست ، فرمانده ای که تک تک دستور ها را با جزئیات به سرباز هایش میدهد. لاغری با ذهن به من می آموزد هر چه میخواهی بخور در هر ساعتی که خواستی اما به اندازه! اگر من تازه ناهار خوردم و جعبه شیرینی وارد خانه شد دوان دوان نرم شیرینی بخورم شاید کار ساده ای باشد اما برای عمل به آن سخت است اینقدر ذهن باید آماده باشد و آموخته باشد که چکونه برخورد کند ، مثلا عادات های اشتباهی از جمله کیک و چای در عصرانه یا دیگر عادات اشتباه باعث میشن فرمول های چاقی تکرار شوند ،لاغری با ذهن ترس ها و موانع ذهنی را برای لاغر شدن از بین میبرد ، می اموزم که لازم نیست بترسم که نکنه چاق شم باعث میشه از این افکار رها و آزاد باشم ، اگر صدایی در ذهنم میگه اگر فلان کار نکردی و فلان چیز خوردی چاق میشی باید همان لحظه با خود بگم این از افکار های چاق کننده است اینطوری راحت تر میتونم کنار بیام.قطعا هیچ شباهتی ندارد! چرا؟ چون با رژیم محدودیت غذایی است ضعیف شدن بدن است افزایش استرس و پرخاشگری و ریزش مو و هزاران افکار آزاردهنده ذهن است و هرشب کابوس و بعد هربار غذا خوردن احساس گناه و بی لیاقتی است ، بعد از هربار شکست در رژیم احساس بی اراده بودن و نا امیدی و بی لیاقتی و سرزنش خود و ….. که هرچقدر بگم کم است . ورزش را دوست دارم اما برای لاغری و کاهش وزن متنفرم برای هدف لاغری ورزش کردن یک کار نفرت انگجیز است که ممکن است هیچ وقت نرسم و اینطوری بیشتر احساس ضعف میکنم اما وقتی با هدف لذت ورزش میکنم با احساس سرخوشی وزنه میزنم . تفاوتی که دارد این است که لاغری با ذهن ، فقط تغییر فرمول های چاقی نیست بلکه رشد احساسات بهتر در وجود است ، باعث ایجاد عادات خوبی میشود ، دید جدیدی به زندگی خواهیم داشت اما با رژیم و ورزش و …. ممکن است هیچ وقت همچنین احساساتی یدست نیاوریم حداقل که این تجربه برای من اینگونه بوده .درک و برداشت تجسم چاقی افراد چاق به این صورت است که باید در مواقع مهمانی از همه غذا ها و دسر ها و میوه ها بخورم ، باید تا حدی بخورم تا همه چیز تمام شود نباید چیزی تست نکرده بماند ، تصور میکند اگر غذاهایی بخورند قطعا چاق میشود ، بعد از هرخوردن احساس گناه و عذاب وجدان دارند . فکر می کنند اگر ورزش نکند و بخورند قطعا چاق میشوند ، یا اگر ورزش میکنند و رژیم دارند هنوز لاغر نمیشوند تصمیم به صرف دمنوش و قرص لاغری میگیرند. اگر لاغر شوند فکر میکنند باید تا ابد رژیم و ورزش داشته باشند تا بتوانند لاغر بمانند یا باید عضلات زیادی بدست بیاورند تا این هیکل را نگه دارند . اگر کار پشت میزی داشته باشند قطعا چاق میشوند، اگر تحرک کمی داشته باشند تصور میکنند چاق میشوند.وقتی من شکم خودم به داخل فشار میدهم و به اصرار میخواهم رژیم بگیرم و ورزش سنگین انجام میدم یا وقتی بقیه بستنی و بقیه تنقلات میخورند من دور میماندم و اصرار به نخوردن داشتم .وقتی یک یا چند قاشق بیشتر از برنامه غذاییام میخوردم و احساس گناه و اعصاب خوردی کل وجودم میگرفت یا پرخاشگر میشدم یا فکر میکردم با حذف قند زودتر لاغر میشم و دنیام تغییر میکنه اما اصلا اینطور نبود و فقط باعث ضعیف شدن بدنم و تحلیل رفتن سلول های مغزیام میشد .وقتی که من بعد پرخوری یا ریزه خواری یا پاک کردن احساس گناهم قرص لاغری یا دمنوش لاغری میخوردم .وقتی در رسانه ها با لذت به غذا خوردن بقیه نگاه میکردم و ترغیب به خوردن و امتحان کردن آنها میشدم . وقتی سلف سرویس بود سعی میکردم بشقاب یا نان پر پیمان تری داشته باشم .یا با صدا یا بو های غذا و تنقلات تحریک به خوردن میشدم .یا حتی آن نا امیدی از جسم خودم و نفرت از جسم خودم فقط فرمول های چاقی را تمدید و تکرار میکرد.وقتی میگفتم نکنه چاق بشم میترسیدم از اینکه چاق تر بشم .
وقتی توی خریدام فکر میکردم با برداشتن خوراکی هایی که برچسب کم کالری دارن ، خیلی کار خوبیه .من تصمیم قاطع میگیرم از این به بعد بسیار قاطعانه تر از حال حاضر و گذشته خودم بدون استفاده از راه هایی به غیر از مسیر لاغری با ذهن ادامه دهم . و هیچ وقت عجله برای لاغری نداشته باشم و بدانم هرچیز در این جهان هستی با صبوری بدست می آید . و همچنین بدانم ذهن من مرکز قدرت زندگی من است و هرآنچه وارد آن شود باعث هرتغییری هرچند کوچک در زندگی میشود پس باید بدانم چه انتظاری یا فرمولی یا چه عاداتی یا حتی چه افکاری در ذهن من هستند . باید بدانم هیچکس نمیتواند باعث تغییر من شود من خودم باید دست به کار شوم .و بدانم باید خود را بپذیرم و سعی در تغییر خودم داشته باشم و بدانم من مستحق بهتر شدن هیکلم را دارم بدانم لیاقت لاغری و کاهش وزن و متناسب بودن را دارم .همیشه از قدیم گفتن از این شاخه به اون شاخه نپر یا نوک به همه چی نزن دقیقا برای این مسئله هم صدق میکند تا وقتی کل تمرکز من بر رژیم و کمخوری است نمیتوانم بر مسیر لاغری بر ذهن تمرکز کنم ، باید یا رژیم را ادامه بدهم یا مسیر لاغری با ذهن! من مسیر لاغری با ذهن انتخاب کردم چون حسی مثبت به من الهام شده انگار یکی بهم میگه مطمئن باش اینجا باعث میشه تو برسی ، من همیشه تلاش کردم و چقدر به خودم افتخار میکنم هربار شکست خوردم بازم بلند شدم و خواستم تغییر کنم اما راه اشتباه بوده حالا که راه درست پیدا کردم باید بتازم باید پیش برم آنقدر پیش برم تا جایی فرای تصورات ناچیز کنونی خودم. گاهی با خودم شک میکنم نکنه اشتباه کنم اما آن لحظه حسی محکم درونم فریاد میزند درست است فقط اعتماد داشته و مطمئن باش همه چیز خوب پیش می رود.