سی و پنج سال از زندگی ام با چاقی گذشت. در این سالها تلاش زیادی برای لاغر شدن انجام دادم اما هرگز لاغر نشدم.
هربار که در استفاده از روش های لاغری شکست می خوردم بیشتر از اینکه برام مهم باشه چرا من لاغر نمیشم این موضوع برام عجیب بود که چرا لاغرها چاق نمی شن؟!
تفاوت من با افراد لاغر
در تمام سال هایی که چاق بودن تصور می کردم انسان های لاغر با من فرق دارند و به همین دلیل بارها به خداوند شکایت می کردم که چرا من را چاق خلق کرده و خیلی ها را لاغر آفریده است.
هر بار که می دیدم فرد متناسبی هر چقدر دوست دارد غذا می خورد این سوال در ذهنم ایجاد می شد که چرا لاغرها چاق نمی شن. مگر آنها چه تفاوتی با من دارند که حتی آب می خورم چاق می شم اما آنها هیچ وقت چاق نمی شوند.
این سوال و ابهام که چرا لاغرها چاق نمی شن در ذهن من بود تا زمانی که به مسیر لاغری با قدرت ذهن هدایت شدم.
هرچه در این مسیر بیشتر آموختم و عمل کردم بیشتر به اشتباهات فکری و نگرشم درباره چاقی خودم پی بردم که یکی از مهمترین اشتباهات من باور تفاوت داشتن با افراد لاغر بود. سالها فکر می کردم خداوند افراد لاغر را به گونه ای خلق کرده است که هرچقدر غذا بخورند چاق نمی شوند اما چاق ها را به شکلی آفریده که هرچقدر هم کم غذا بخورند باز هم چاق می شوند.
لاغری با ذهن به من کمک کرد تا به این درک برسم که تفاوتی بین من و افراد لاغر از نظر جسمی و ژنتیکی وجود ندارد، همه ما چاق ها و لاغرها مانند هم هستیم با این تفاوت که از ابزاری که در اختیار داریم به شکل متفاوتی استفاده می کنیم.
همه انسانها دست، پا، چشم، گوش، قلب، معده و بسیاری اعضای دیگر دارند که نحوه استفاده بسیاری از آن اعضا مانند قلب، معده و … برای همه انسانها به یک شکل است اما ما می توانیم از برخی اعضای خود به شکل مختلف استفاده کنیم.
به طور مثال یکی می تواند با استفاده از دست هایش، نقاشی های زیبا خلق کند و دیگری می تواند با دستانش مجسمه های زیبا خلق کند. فرد دیگری از دستانش برای پختن و تزئین غذاها استفاده می کند.
همه انسانها دست دارند و از این نظر مشترک هستند اما نحوه استفاده از آن یکسان نیست و بستگی به علایق فرد دارد.
نکته قابل توجه این است که ما برخی از اعضای خود مانند چشم و گوش و … را می بینیم و می توانیم آنها را لمس کنیم و برخی از اعضای خود مانند مغز، کلیه و … را نمی بینیم و نمی توانیم آنها را لمس کنیم ولی با استفاده از دستگاه های عکس برداری میتوان از وجود آنها اطمینان حاصل کرد.
به نظر من تنها یک بخش از وجود انسان است که نه دیده می شود و نه لمس می شود و نه می توان از آن عکس برداری کرد و آن بخش ذهن انسان است.
ذهن در تمام انسانها وجود دارد و نقش اصلی در شکل گیری تمام ابعاد زندگی یک فرد را دارد در صورتی که نه دیده می شود و نه لمس می شود و تنها می توان از نتایج زندگی انسانها به آنچه در ذهنشان می گذرد تا حدودی پی برد.
چرا لاغرها چاق نمی شن؟
چرا لاغرها چاق نمی شن؟! اما چاق ها هر کاری می کنند لاغر نمی شن؟!
چه چیزی مانع چاق شدن لاغرها می شود و چه چیزی مانع لاغر شدن چاق ها شده است؟!
از آنجا که همه شرایط جسمی برای لاغرها و چاق ها مشابه هست پس قطعا نحوه استفاده از یک عضو از وجودمان است که باعث ایجاد اختلاف در نتیجه چاق ها و لاغرها شده است.
تنها تفاوت بین افراد چاق و لاغر نحوه استفاده آنها از ذهن خود برای شکل دادن جسمشان است.
افراد لاغر تصاویری چاق از خود در ذهنشان ندارند و در نهایت نتیجه جسمی آنها داشتن اندامی لاغر است و افراد چاق به واسطه شکل گیری تصاویر ذهنی چاق در ذهن شان به مرور رفتار و واکنش جسمی آنها به شکلی تغییر پیدا می کند که در نهایت به جسمی که تصویر آن را در ذهنشان ذخیره کرده اند دست پیدا می کنند.
محتوای ذهنی یک فرد چاق فقط محدود به تصاویر چاق از خود نمی شود بلکه تعریف هایی که از مزیت های چاقی در دوران کودکی شنیده است، همچنین ترس های او از چاقی نیز در شکل گیری جسم او تاثیر زیادی دارد.
و همین اتفاق برای افراد لاغر رخ می دهد اما در سمت مخالف آن.
فردی که از لاغری خود رنج می برد فرد متناسبی نیست، بلکه ذهنی مملو از افکار لاغر کننده دارد که از مرور کردن آنها رنج می برد و دوست دارد با چاق شدن از رنج لاغری فاصله بگیرد و همین اتفاق برای فردی که اضافه وزن دارد رخ می دهد اما به شکلی کاملا متفاوت.
جالب آن است که به همان اندازه در ذهن افرادی که اضافه وزن دارند لاغر شدن سخت و غیرممکن است در ذهن افرادی که لاغر هستند چاق شدن سخت و غیرممکن است.
این در حالی است که اگر از چاق ها سوال کنید چاق شدن چقدر آسان است؟ با اطمینان می گویند خیلی آسان است اما اگر از لاغرها سوال کنید چاق شدن چقدر آسان است؟ با اطمینان پاسخ می دهند بسیار سخت است.
پس نتیجه می گیریم، آنچه در ذهن هر فردی نهفته است برای او واقعیت زندگی اش را رقم می زند و به همین دلیل است که برای فرد لاغر، چاق شدن سخت و غیرممکن است و برای فرد چاق لاغر شدن کاری دشوار و دور از دسترس است.
چاقی با ذهن چگونه است؟
از آنجایی که ذهن همه انسانها مشابه هم است و فقط از لحاظ محتوا با هم تفاوت دارند می توان آگاهانه محتوای ذهنی خود را تغییر داد و این کاری است که افرادی که اضافه وزن دارند در دوره های لاغری با ذهن آن را آموزش می بینند. و می توانند پس از سالها تحمل رنج چاقی و استفاده از روش های مختلف این بار با استفاده از قدرت ذهن خودشان به راحتی لاغر شوند.
اما برای چاق شدن با قدرت ذهن موضوع کاملا متفاوت است.
آموزش دادن چاق شدن به افرادی که لاغر هستند کار بسیار خطرناکی است چرا که وقتی ذهن موضوعی را باور می کند مانند توپی می شود که در سراشیبی رها شده است، هر لحظه به سرعت حرکتش به سمت عمق افزوده می شود و این همان اتفاقی است که برای بسیاری از افرادی که مدت ها تلاش کرده اند فقط چند کیلو چاق شوند رخ داده است و اکنون آنها چند ده کیلو اضافه وزن پیدا کرده اند.
نکته جالب توجه درباره افرادی که احساس لاغر بودن دارند اینکه آنها هم به اندازه چاق ها که حسرت لاغر شدن دارند حسرت چاق شدن دارند.
در جستجویی که افراد لاغر به دنبال روشی برای چاق شدن هستند می توان به میزان یاس و ناامیدی آنها برای چاق شدن پی برد.
- افرادی که استعداد چاقی ندارند چگونه چاق شوند!
- خدایا چرا چاق نمیشم!
- چرا هرچی میخورم چاق نمیشم!
- چرا وزنم ثابت مونده چاق نمیشم!
- علت چاق نشدن در طب سنتی!
- چاق کننده فوری!
مشاهده این عبارت ها برای افراد چاق شاید خنده دار باشد که افرادی در جهان هستند که آرزوی چاق شدن دارند و به هر روشی برای چاق شون متوسل می شوند.
این که انسان به دنبال رهایی از شرایطی که باعث رنج و ناراحتی او می شود باشد کاملا طبیعی است و باید اینگونه باشد.
اما نکته مهم این است که این رنج و ناراحتی واقعیت جسمی دارد یا توهم ذهنی است؟!
همه افراد چاق جهان اگر به دنبال راه حلی برای رهایی از چاقی باشند کاملا طبیعی و پسندیده است چون چاقی به شکل واقعی باعث لطمه به سلامتی و شرایط زندگی فرد می شود و باید برای تغییر این وضعیت به فکر چاره و راه حل بود.
اما بسیاری از افراد لاغر در جهان که آرزوی چاق شدن دارند هیچگونه مساله و مشکل واقعی و جسمی با شرایط خود ندارند و فقط از نظر ذهنی درگیر ضعیت فعلی خود هستند و از تصور اینکه لاغر هستند رنج می برند و به دنبال راه حل برای چاق شدن هستند.
رنج لاغر بودن بیشتر از آنکه واقعی و جسمی باشد موضوعی توهمی و ذهنی است و فرد فقط به این دلیل که تصور می کند از نظر دیگران مورد تایید یا ظاهر پسندیده و جذابی ندارد دوست دارد مقداری چاق شود تا مورد تایید و تحسین اطرافیان قرار بگیرد غافل از اینکه اگر ذهن او چاق شدن را باور کرده و فرمان چاقی جسم صادر شود هرگز نمی تواند روند چاق شدن خود را کنترل کند.
در مراحل اول چاق شدن به دلیل تغییر شرایط فعلی خود که برای او رنج آور است خوشحال می شود اما به مرور که چاق تر می شود خوشحالی او به رنج و ناراحتی واقعی از چاقی تبدیل می شود.
رنج و توهم ذهنی لاغری با رنج و ناراحتی واقعی و جسمی چاقی جایگزین می شود و این بار باید فرد به دنبال راهی برای لاغر شدن باشد.
نکته تشدید کننده رنج چاقی در افرادی که لاغر بوده اند و با اصرار و تلاش چاق شده اند اینکه مواجه شدن با شرایط واقعی چاقی نه تنها رنج چاقی را برای آنها به ارمغان دارد بلکه حسرت و ناراحتی ذهنی از اینکه چرا بخاطر دیگران باعث چاقی خودشان شده اند باعث تشدید ناراحتی آنها شده و لاغر شدن را برای آنها سخت تر می کند.
تجربه هنرجوی لاغری با ذهن از چاق شدن
نمیدونم چی بگم،
رفته بودم مهمونی، زندایی ام آلبوم آورد که چند تا عکس از دوران کودکی من در آلبوم بود که تا حالا اون عکس ها رو ندیده بودم. به حدی لاغر بودم تو عکسها که از ذوق و شوقم از روشون عکس انداختنم.
جالبه حتی مامانم باور نمیکرد من انقدر لاغر بودم
انگار با یک پتک به سرم بزنن گیج بودم. شب هر کاری میکردم نمی تونستم بخوابم اصلا مات و مبهوت بودم.
واقعا نمی دونم چرا افرادی که متناسب و لاغر هستند دوست دارند به خاطر دیگران چاق بشن.
زن دایی من فوق لاغره و همیشه به خاطر دایی ام حسرت لاغری می خوره و دوست داره چاق بشه. الان چند ساله ازدواج کرده ولی همش دغدغش چاقیه در حالی که دو بار زایمان کرده و بیش از ۱۰ ساله ازدواج کرده ولی انگار یک دختر ۱۶ سالس.
یا زندایی همسرم لاغره با اینک سنش درحدود ۴۰ سال به الاس دوست داره چاق بشه چون فکر مبکنه صورتش شکسته شده.
من خودم شاهد بودم ک هی این و اون بهش میگن برو دکتر شاید از فلانه از بهمانه و من تو دلم می گفتم خاک بر سرت که همه دنبال لاغرین این دنبال چاقیه نمی دونم شاید حسرتشم خورده باشم ولی الان میدونم ک حسرتی نیست چون حسرت یعنی باور به اینکه من نمیتونم اون خواسته رو داشته باشم.
الان میدونم ک قطعا من ب لاغری خواهم رسید من از نشستن و برخواستن، از کاری که میخوام انجام بدم، از بارداریم، از حرف های همسرم، از خرید کردن و حرفهای این و اون و خانوادم، از ورزشهای سنگین رنج می بردم.
اینها همش به خاطر چاقی بود و چاقی از من بود. من خودم، خودم رو چاق کردم اما ناآگاهانه ولی نمیدونم چرا بعضی افراد آگاهانه میخوان خودشون تو زندان چاقی بندازن؟!
من یک بار زندگی می کنم و انتخاب می کنم اون زندگی خودم باشه و خودم رو دوست داشته باشم.
قبلا اینجوری نبودم، حرفها و برخورد دیگران اذیتم میکرد اما دارم رو خودم کار میکنم ک بدونم خودم مهمم نه بقیه.
من هیچ وقت نمیزارم خواسته هام بشکل آرزو و رویا بمونن.
من زندم و دوس دارم زندگی کنم برای خودم
من ب خود احترام میزارم، چجوری؟!
اینجوری ک به حرفهای اونها محل نزارم، برام مهم نباشه فلان حرفو گفت، فلان کارو کرد. خودم که نمردم برای خودم انجام میدم. این نشون میده من خودم رو دوست دارم.
درمورد بچم که لاغره مادر شوهرم اومده میگه وقتی تلوزیون نگاه میکنی با گوشی بازی میکنی بهش غذا بده!
وای یعنی متاسفم همین افراد برای بچه جاریم میگن خیلی میخوری و فلان
یعنی آدم نمیدونه به چ ساز افراد برقصه
اما من می بینم دخترم لاغره عشق می کنم. سلامته و من به هیچ وجه ذهنشو پر از فرمول چاقی نمی کنم.
صدها بار خواهر شوهرم گفته شیر بده ب بچه استخوناش شکل بگیره
یعنی یک انسان چقدر میتونه کند ذهن باشه
وقتی میبینم اون میخوره اونجوری میگن، این به اندازه میخوره اینجوری میگن
پس ببین فریبا نباید حرف بقیه برات مهم باشه بزار فکر کنن من به بچم نمیرسم. مهم خودمم و خدام بقیه رو ول کن بخدا تو هر کاری کن باز اونا از یک جایی باز شاکی خواهند بود.
من ب قدرت ذهنم ایمان دارم و میدونم این ذهنم از یه جایی ریتمشو بهم زدم و از خودم معذرت میخوام و خودمو میبخشم و ادامه میدم تا مسیر لاغری پررنگ تر کنم.
دیگه حسرت لاغرها رو نمیخورم و به این فکر نمی کنم که چرا لاغرها چاق نمی شن، چون میدونم فرق بین من و اونها فقط تو باور و افکار و فرمولهای ذهنیه.
پس باور دارم ک من در مسیر درستم و به سوی لاغری در حرکتم و میرسم بهش و لذت میبرم.
ممنونم فریبا که در این مسیر هستی. از خدای خودم ممنونم که منو به این مسیر هدایت کرد و از خودم ممنونم که به راهم ادامه میدم. من دارم لذت لاغر شدن رو حس میکنم.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین مربوط به جلسه آموزشی چرا لاغرها چاق نمی شن؟! توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.
- نظر و عقیده شما درباره تاثیر ذهن در چاق شدن و لاغر نشدن چیست؟ شرح دهید.
- چرا لاغرها چاق نمی شن. تفاوت آنها با چاق ها چیست که به راحتی چاق می شوند؟! شرح دهید.
- تجربه مشاهده افرادی که تلاش می کنند چاق شوند را دارید؟ در اینباره شرح دهید؟
- چا افرادی که به روش های مختلف تلاش می کنند مقداری چاق شوند خیلی راحت دوباره لاغر می شوند؟
- شباهت ها و تفاوت های ذهن یک فرد لاغر و چاق را شرح دهید.
- درک و برداشت خود از توضیحات نوشتاری و ویدیوی آموزشی را به صورت انشایی شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.15 از 54 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
من هم در تله تأیید دیگران افتادم و سالهاست که درگیر چاقی شدم من در نوجوانی خیلی متناسب بودم ولی از نظر خانوادم این طور نبود و بمن میگفتن تو گداصورت هستی و باید چاق تر بشی که صورتت پرتر بشه و چون من بچه ته تغاری خانواده بودم بمن قرص اشتها میدادن یادم هست بحدی این قرص ها قوی بود که من خواب و خوراکم زیاد شده بود ولی چاق نشدم حتی یک سال رفته بودیم تهران خونه عمویم همیشه ته برنج که چرب تر بود رو بمن میدادن بخورم و چاقتر بشم و من چون چاقی برام مهم نبود و بهش فکر نمی کردم و تصویری از چاقی نداشتم باز هم چاق نشدم تا اینکه نزدیک ازدواجم زمزمه ها شروع شد که فرشته بعد از ازدواج و بارداری چاق میشه و الگوهای زنده زیادی در اطرافم بود و چون منتظر بودم تصاویر چاقی در ذهن من شکل گرفت و من بعد از بارداری اولم سیزده کیلو اضافه وزن پیدا کردم و کم کم نگران اوضاع خودم شدم و تصمیم گرفتم برای خودم کاری بکنم ولی موثر نبود و همون افرادی که منو تشویق به چاق شدن میکردن منو مسخره میکردن و مرحوم مادرم منو دعوا میکردن که بفکر خودت باش ازدواج کردی شبیه مادر همسرت شدی چون مادر همسرم زن عموی من بودن و با مادرم جاری بودن بالطبع از همدیگه خوششون نمیومد و بخاطر تصویرهایی که از قبل ایجاد شده بودو نگرانی من که خودش توجه بیشتر به چاقی بود من چاقتر میشدم و بارداری دوم من هم با اضافه وزن بیشتر همراه بود و من سالها با این چاقی و رنجی که همیشه همراه من بوده زندگی میکنم به هر کسی که لاغر هست میگم که گول این حرفها رو نخورن و فرمولهای ذهنی خودشون رو دستکاری نکنن که اگر لوکوموتیو چاقی به حرکت بیفته دیگه نمیشه جلوی اون رو گرفت و زندگیشون جهنم میشه و من نمیدونم اگر خداوند منو به این سایت هدایت نمیکرد چه عاقبتی در انتظار من بود چه بسا افراد زیادی که سردرگم و حیران هستن چکار کنن چون من هم در این سردرگمی بودم خوردن برام عذاب آور و زیاد خوردن باعث عذاب وجدان ،امروز داشتم فکر میکردم خدایا از عذاب وجدانی که سالها همراه من بود خلاص شدم الان لذت خوردن و به اندازه خوردن رو دارم تجربه میکنم آرزوی من این هست همون فرشته نحیف و به قول اطرافیانم گداصورت بشم ولی چاق نباشم فقط آرزوم اینه که بتونم لباسهای سایز کوچیک بپوشم آرزو دارم بدوم سبکبال و بدون هیچ ترسی ،این فایل منو به ۳۰ سال قبل برد دوران طلایی زندگیم، دوران رهایی و آزادی از هر رنج و دردی و چه راحت با دستکاری کردن ذهنم باعث چاقی در جسم نازنینم شدم و سالهاست در هر لحظه رنج چاقی و نگاه سنگین دیگران رو با خودم یدک میکشم من با خودم عهد کردم اگر زنده باشم نمیذارم ذهن نوه های من رو پدر و مادرشون دستکاری کنن کاری که در حق من کردن و لذت زندگی رو از من گرفتن ،ولی خداروشکر میکنم که ذهنم رو می تونم دوباره برنامه ریزی کنم و جسمی رو که سالها آرزوشو دارم دوباره خلق کنم ولی حیف این سالها ،،که رنج چاقی بیشتر از لذتهای خوردن بود،من مدیون استاد عطارروشن هستم که امید رو در من زنده کردن و هرروز اشتیاق رسیدن به جسم زیبا در من بیشتر و بیشتر میشه احساس میکنم بعد از یک سال و اندی دارم تغییراتی رو حس میکنم می تونم بیشتر روی خوردنم کنترل داشته باشم کمتر بفکر غذا خوردن هستم و اصلا حرص وولع ندارم حتی به غذاهای خیلی خوشمزه، من الان دو ماه هست هیچ قند و شکری برای خونه نخریدم گاهی بیسکویت و یک نوع شیرینی میخرم ولی مثل گذشته که هرروز عصر من باقلوا و کیک درست میکردم اصلا نیست و اینها همه تغییرات مثبت و عالی هست که از نقطه شروع تا الان داشتم و برای من ارزشمند هستندو هرروز یک قدم برمیدارم و اصلا عجله ای ندارم چون توی مسیر بمن خوش میگذره و بالاخره به مقصد نهایی خواهم رسید قطعا خواهم رسید من به لاغری با ذهن و بیشتر به خودم ایمان دارم چون اشرف مخلوقاتم من معرکه و ناب هستم ،من می توانم