به نام خدای مهربان
سلام دوستان و همراهان عزیز
به لطف خدا جلسه هفدهم از دوره فوق العاده (❤ زندگی با طعم خدا ❤) را شروع می کنیم
دیدگاه راحیل عزیز در بخش نظرات
سلام استاد خوبم
این روزها حال عجیب تراز همیشه دارم وجودم لبریز از شادی ست که به زبان نمی توانم بیاورم
گاه خوشحالم گاه غرق سکوت میشوم وگاه غرق در باورهایی که به قدرت رسیدن میشوم
درست دقیقا امروز یکساله که باشما و برنامه ی شما آشنا شدم میشه گفت تولد یک سالگی منه ☺️?
چی بودم چی شدم، غیر قابل مقایسه س، زندگیم شرایطم احساساتم
ناامیدی هایم نشدنهایی که جزو محالات بود
چه همه چیز سخت و غیر ممکن بود تا قبل از اینکه شما رو خدا برایم فرستاد
هرگز یادم نمیره توی پارک نشسته بودم و مستاصل که پیام دوستی منو عضو گروه شما کرد
به خیالم اینم یه گروه مثل گروههای دیگه که فقط حرف برای گفتن دارند
اما حرف شما کجا حرف آنها کجا
درست اولین پیامم این بود استاد به سختی تونستم خونه ای رو اجاره کنم هزینه ی اجاره مجال شرکت در دوره به من نمیدهد اون لحظه که مینوشتم فقط گریه میکردم
اما چیزی نگذشت که با کمک خدا توی دوره اومدم
دوره شد همه ی زندگی من شادی به زندگیم برگشت
خنده به لب هام نشست فراوانی برایم جاری شد
خداااایااااا با من چه کردی که چنین مبهوتم
چندی نگذشت که خوشی از پس خوشی رونمایی کرد
خبری که همه را به هیجان اورد
وشما شدید دلیل تمام اتفاقهای خوب زندگیم
چه روزها وچه ماهها وچه سال نکویی بود
تا یکماه پیش همه چیز خوب وعالی بود تا اینکه مهلتم برای خالی کردنه خونه سر اومد
بارها فایل سپاسگزاریت را گوش میدادم نمیگویم؛ همه را گوش دادم آنقدر با فایل شکر داشته ها غرق شدم تا بشه ملکه ی ذهنم
دیگه با پولی که داشتم محال بود توی همون منطقه خونه ای حتی برای اجاره تهیه کنم ?چه برسد به خرید خونه
چک خرید خونه رو نوشته بودم اما مرتب میگفتم پس خدا کجاس منکه خوب انجام دادمو نشد
خونه حتی توی شهرکهای اطراف شهرم برام یه رویا بود چه برسه به منطقه ی خوبش ازیه طرف ناامیدی ازیه طرف ترس هردو تهی میکرد حال قشنگمو
کم کم زنگ آخر به صدا در اومد
حسابی خالی از همه چیز شده بودم راهیه سفر شدمو همه چیز رو گذاشتمو رفتم وبه خدا گفتم خدایا این گوی و میدان کار کار خودته من دیگه بریدم
دیگه کاری ازم بر نمی اومد
فکرم به جایی قد نمیداد
به آسایش که رسیدم رها کردم همه آنچه که مرا آزار میدادوبا اطمینان عجیبی سپردم به همون کاردان قوی
از سفر که برگشتم پیشنهاد خرید خونه اونم توی ناباوری محقق شد
طولی نکشید که تا شب قولنامه ی خونه رو به نامم نوشتن
من این همه خوشبختی
???منی که تا پارسال التماس کم کردن کرایه داشتم امسال خونه ای رو توی بهترین جای شهر خریدم
اینها کار من نیست کار همانیست که مرا به آرامش رساند
آری روزها شکر میگفتم بارها فایل هارا گوش میدادمو زندگیم را با حضور خدا طعم دارش میکردم
استاااااد جان سند خونه حتی قطعی به نامم خورد. زیباترین امضاها پاش ثبت شد امضای سفید خدایی که حضورش هر روز زیباتر میشود
هر روز معجزه از پس معجزه ای میرسد
حتی انقد عالی پیش رفت که مبلغ های معین شده زودتر از چکها پرداخت شد
جاااانم چه خدایی دارم
استاد جان سپاسگزارم از همه ی محبتی که درحق تک تکمون کردید
یکی حال تناسبش خوبه یکی حال دلش خوبه ویکی مثل من همه چیز زندگیش خوبه
نمیدونم چه جوری وبا چه زبانی سپاس از بودنتون داشته باشم
فقط میگویم حضور شما اتفاقی نیست ممنونم ممنونم
دیدگاه فریبا عزیز در بخش نظرات
سلام
تمام تلاش ما انسانها برای رسیدن به احساس خوب
یک حس بهتر چیزی که همیشه دنبالشیم
از سرکار رفتن خرید خانه خرید ماشین
خوب باید از خودمون سوال کنیم چرا؟؟ چرا همه انسانها همیشه دنبال یک حس بهترن؟
چیزی که تو وجود همه مشترک
و در لحظه رسیدن به اون احساس خوبه ارامش داریم
حالا ممکن موقتی باشه یا دائمی ولی تمام تلاشها برای رسیدن به اون حس هست حالا کاری به درست و غلطش ندارم
گمشده همه ما ادما احساس خوب
همون لحظه که قطعه فابریک خودمون تو ذهنمون نصب میشه و به آرامش میرسیم
حق انتخاب باعث شده از اصل خودمون دور بشیم و با امکانات بیرون از خودمون هی سعی در رسیدن به اون حس داریم
هرکسی کاو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من از کامنت شما تو جلسه ۱۵ خیلی چیزارو درک کردم
حدود ۶ صفحه توی دفترم تک تک جملاتتونو نوشتم و روشون کار کردم و هی گفتم این یعنی چی؟
خدای دیگران یعنی برای کسب نوازش والدین یک سری اعمال دینیو انجامشون دادم و منبع قدرت و خدای من شدند والدینم و هی این منبع قدرت با ورودم به جامعه ،ادمها و جایگاههای مختلف شدن و بردگی های زیادی رو تجربه کردم و نتیجه اش احساس بد شده و عامل غذا خوردن بدون گرسنگی تلاشم برای رسیدن به آرامش بوده در صورتی که مشکل از جای دیگری
و شما چقدر عالی گفتید پیامبرا هم خدای بزرگتراشونو قبول نکردن، و من دیدم چقدر بت برای پرستیدن دارم
یک بتکده بزرگ و مشرکم و کافرم
و باید یکی یکی بشکنمشون
چیزی که الان به هرکسی بگید بت چی همه یاد تاریخ و گذشتگان میفتن، بس باید پرسید این یکتاپرستی تو چرا ثروت بهت نداده؟ چرا سلامتی نداده؟ چرا آرامش نداری؟
استاد من فهمیدم باید روح خدارو لمس کنم و به خواسته هام مشتاق باشم نه محتاج….الله الصمد..خداوند بی نیاز است
ما در هر لحظه از زندگیمون میتونیم از وجود خداوند در زندگیمون بهره ببریم، ماهر لحظه داریم هدایت میشیم
من اینو باور کردم فقط باید روش کارکنم تا وسیع تر بشه
من خودم را با خداوند پیوسته و متحد میبینم
من جز این سیستم هدفمندم
خدا هر لحظه داره منو هدایت میکنه
خدایا هدایتم کن و سوالای ذهنمو دونه دونه جواب بده
ممنون از شما از درک عالیتون و تصویرسازی قابل لمستون
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.30 از 43 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدای روزی دهنده:
واقعا خداروشکر میکنم که از بچگی ترسی از خدا نداشتم و باوجود تمام جملات مادرم که هی میترسوند من رو اگه نماز بخونی فلان میشه یه جورایی از اول باور داشتم که خدا آنقدر مهربونم و عادل هست که نخواد کل زندگی من رو نبینه و صرفا با چندتا کاری میگن بخواد جهنمی کنه و با تموم بچگیم میگفتم من اون خدایی که شما میگید رو نمیخوام اگر عدالت اینه من اون دین رو نمیخوام من خدایی رو میخوام که به کل زندگیم توجه کنه و آنقدری بخشنده باشه که با یکم خطا رفتن سریع مجازات نکنه و خداروشکر به قدری حضورش تو زندگیم پررنگ بود از کودکی متوجه حمایت ها و حضورش در زندگیم بودم و الان که نزدیک به یکسال داره میشه در این مسیرم این باور و نگاهم هزار برابر قشنگ تر شده و به قول شما بینشم خیلی عمیق تر شده هر جمله یا حرفی که میزنید خودم میگم پس دلیل فلان حرف توی قرآن این بوده و انگار خودم به بینشی میرسم که تفسیر میکنم مفاهیم و حرف های قرآن رو یا اصلا همون حرف رو از یه کتابی یا شخص بزرگی قبلا شنیده بودم با گفته های شما به ریشه ش و دلیلش میرسم و خیلی جالبه وقتی اینجوری ریشه ای آنالیز میکنم و دلیلش رو متوجه میشم انگار اون موقع تازه ذهنم قبول میکنه و شروع میکنم به انجام دادنش به طور عملی در زندگیم انگار تا ریشه ای کنکاش نکنید یه کاری رو نمیتونی تو زندگیت انجامش بدی مثل همون غیبت که حتی با وجود اینکه خدا گفته بود خرامه و مثل خوردن گوشت برادرت میمونه بازهم انجام میدادم نه خیلی زیاد بعضی اوقات ولی از زمانیکه چندماه قبل دلیلش رو فهمیدم که چه تاثیری منفی در زندگی و رسیدن به آرزوهام داره دیگه شدیداً تلاش کردم و میکنم انجامش ندم و خیلی خوب عمل کردم درواقع الآن انگار تازه توی جهان دیگه متولد شدم و دارم از زندگیم لذت میبرم و چقدر جالبه الان دارم عملی میبینم که اون جمله تو کتاب های که میخوندم میگفت همه چیز در ذهن توست رو الان دارم زندگی میکنم.
خدایا شکرت بابت دادن این زندگی جدید و بینش جدید به من.
به نام خدای بزرگ و بی همتا
با سپاس از استاد عزیزم
ممنون از این فایل زیب با طبیعت زیبا
ممنون که مارو با قدرت طبیعت آشنا کردید و خودمون رو ور این سیستم قرار بدیم که مثل درخت ها ما هم خودبخود به همه کارمون برسیم و خداوند رو بیشتر درک کنیم خیلی از نوشته راحیل عزیز لذت بردم انشاله همه دوستان به خواسته اشون برسن انشاله ما هم همینطور
وقتی وارد این سایت شدم قبلش خدارو حس کردم که همه چیز رو برای من فراهم کرده ممنون ازت خدای خوبم
ممنون از شما استاد عزیزم
با سلام به نام الله یکتا دورود به استاد عزیز
به هر جای جهان که نگاه کنیم نشان از قدرت خداوند
میبینم به اندازه ای که اراده و قدرت خداوند و ببینیم و درک کنیم باور داشته باشیم که این قدرت شامل حال تمام هستی می شود به آرامش میرسیم و با خیال راحت گام برمیداریم و انتظار رسیدن به هرچیزی رو فقط از خودش داریم
به نام خدای مهربان
سلام برهمگی
توی جلسات اول استاد یه جلسه رو گذاشتن برای باور به نزدیک بودن خدا و گفتند که این مهمترین باوری که باید نسبت به خدا بسازیم
اونجا فک میکردم من فهمیدم مهمترین باور چیه و حله
ولی هی که جلوتر اومدم دیدم این فعلا فقط در حد دانسته است
ریشه خیلی از باورها و مشکلاتی که دارم همش برمیگرده به این باور که من از خدا دورم ک خدا منو دوست نداره
فکمیکردم فقط آدام های با ایمان هستنند که به خدا نزدیک و الهاماتش رو میشنیدن
شنیده بودم که خدا همه رو هدایت میکنه
ولی بازم ته دلم میگفتم درسته تون هدایتم میکنه کلی من آنقدر ازش دورم بخاطر گناهانم که نمیشنوم
مدتی دنبال علاقه ام هستم و این اتفاق رخ نمیده
تا جایی که به این نتیجه رسیدم که من اصلا انگار علاقه ای ندارم
همش میگفتم از خدا هدایت بخواه
و بعد با این حرفا که شاید خدا یه روزی یه وقتی که ایمان آوردی بهش و تونستی ذهنت رو آروم کنی بهت گفت چیکار کنی
ولی من با این تفکر مانع شنیدن هدایت خدا میشدم
خدا همین الان هم نزدیک من هست
و چقدر مثال خوبی بود خورشید
که اگه یکم دورتر یا نزدیگ تر یشه همه چیز بهم میریزه
پس منم جزئی از این طبیعت هستم و اگر یکم خودم رو دور تر از خدا بدونم زندگیم اونجور که میخام پیش نمیره
خداوند همیشه و هر لحطه به من نزدیک
این منم که با افکارم اون رو دور میبینم
به هر میزان که بتونم خدا رو به خودم نزدیک ببینم میتونم تووهر جنبه ای رشد کنم
اونجا که استاد گفتید اگر رو ارتباطم با خدا کاروکنم میتونم تو جنبه های دیگه رشد کنم و بهتر بشم
خیلی بهم حس عالی داد
فکر کردن به اینکه تو هر جنبه ای باید آنقدر رو خودم کار کنم تا شاید یکم شرایط بهتر بشه همون اول انگیزه منو میگرفت
ولی فکرکردن به این موصوع که من رو ارتباطم با خدا کار میکنم و باور کنم که خدا به من نزدیک خدا راه حل ها و کارهایی که باید انجام بدم رو بهم میگه
آیا از این ساده تر هم میشه؟
و طبق چیزیکه از شما استاد عزیزم یاد گرفتم ایمان و توکل نشانه استمرار داشتن در حال خوب نسبت به خداوند هست
هر چیزیکه در این دنیا میخای باید بهاشو بدی و بهاش ایمان و توکل
و این ایمان و توکل حاصل احساس خوب نسبت به خداست
این احساس خوب از باورهای خوب میاد و باورهای خوب از دادن ورودی های بهتر
وقتی اطلاعات این دوره رو مرور میکنم میبینم به هر اندازه که باور کردم این آگاهی ها رو احساسم بهتر شد
و چه تمرین خوبی نگاه کردن و پیدا کردن قدرت خداوند در طبیعت و زندگی پیرامون
مدتی میشه که همسرم یه گردو کاشته که ببره تو باغ پدرش بکاره
این نهال تازه رشد کرده هر روز داره بزرگتر میشه ولی اونی که تازه دراومده بود خیلی ضعیف بود به حدی که یه روز جلو آفتاب بود داشت برگش هاش میسوخت
وقتی داشتم به درخت گردو فکر میکردم و مقایسه اش میکردم با این نهال کوچولو
با خودم میگفتم ببین خدا چه قدرتی داره
این نهالی که الان اگه مراقبش نباشیم و با یه دست بچه به سادگی میشکنه بعدا چه درخت تنومندی میشه و جالب که همین تبدیل به چوب میشه و چه چیز ها که ازش ساخته نمیشه
و اینا همش قدرت خدا رو نشون میده
و این قدرت همیشه و در هر لحطه در کنار ماست
و هدایت ما رو به خودش واجب کرده
همونطور که اون درخت رو هدایت میکنه ک بهش آب و نور و غذا میرسونه خدا هم منو هدایت میکنه و روزمو رو میده
پس جای نگرانی نیست
الهی شکرت بابت این آگاهی ها
سلام بر خدای مهربان.
سلام براستاد آقای. عطارروشن. وهم دوستان
من به تازگی با شناختی که از خالقم پیدا کردم همین واکذاری هر کاری رو به خدایی عزیزم رو انجام میدم
من فبلا ه توجه به خداوند تو بخش عبادت بود خدای روصدا میکردم. ولی خودم. تو اون بخش پر رنگتر بود وفتی اون شناخت تازه که به. دست آوردن تازه لذت ارتباط رو دارم درک میکنم
من وفتی به این زمان که دارم تو این بخش دارم کاره میکنم هم زمانی خیلی خوبی با کل مسیرم به دست اوردم
خدای عزیزم بود همیشه بود ولی من نگاه به دور دستها بود خدای من فاصله زیادی با من داشت با تکرار دعا کردن نماز خوندن میخواستم این فاصله رو کم. کنم ولی به این شکل کاریی نشدنی بود. توزمانهای ارزش کمک میخواستم ولی ته دلم اون باوره محکم رو نداشتم میگفتمرولی نه اون فبول ۱۰۰ در۱۰۰ نداشتم چون این باوره داشتم که خداوند به کسانی. نظر داره که یا مومن باشن یا در راه خدا کاره کنن یا. یی مشکلی داشته باشن خلاصه گلی چی های که خیلی با حس خوب نبود بابد یی کاریی انجام میشد که خدا صدای من رو مشنید تو تصوراتم من که خیلی کاره خواستی انجام نمیدادم زن خانه دار بودم طبق کارهایی روزانه آنها رو انجام میدام پس خدای با من که هیچ کاره خواستی انجام ندادم کاریی نداره
خدایا من ببخشد که این باوره مشکل دار داشتم پس در نتیجه حتی نبود سلامتی خودم رو هم خیلی درپی درمان یا از بین برندن نیود جون تنهاترین ملاکی که خدای عزیزم به فکرم هست همین نیود سالامتی بود
انکار اخرین طناب وصلم به خدا همین نبود سلامتی بود دوست نداشتم این طناب این واصل رو از بین ببرم
پس این مشکل حادتر شد
ولی حالا که اون شناخت خوب رو توبخش ابتدایی هستم دارم مسیرم امروز و آینده بااین شناخت چیدمان میکنم هرکاری درهرصبح اول نام خدای عزیزم هست هر بیرونی رفتی کاریی که میخوام انجام بدم اول به خدای عزیزم میکم که برام به شکل راحتی انجام بشه هنوز من بلد کاره نیستم اشتباه هم دارم ولی میدنم کم کم اشتباهت کمخواهد شد موانع رو به شکل بهتری اول خدا برام برطرف خواهد مکرد بازم کاری هست که باید تو بخش من باشه راهکاره بهتری رو برام ایجاد میکنه کاره به شکل بهتری به پیش میره
حتی تونگاه کردن این باید به توجه بسه من فبلا اگه ابری میدین از اون به شکل یی بارون نگاه داشتم. امروز ازصبح با هرنگاه میگم خدای چقدر با قدرت وسلامتی کار انجام میده قوی هست
این ابر با این همه آب دورنش خلی راحت حرکت داره باداون به سمتی که بارش بایدانجام بشه هدایت میکنه حتی تو نگاه یی دریا آب تواسمون داره حرکت میکنه این همه آب بدون هبج وسیله دارهد تواسمون به این طرف اون طرف میر تومکانی که باید بارش کنه هیج جیزی قادر به نگه داری همین آب وبارون نیست
همون جا که توسیستم هست تخلیه میکنه هرچی هر کس نمتوانممانع این قوانین بشه این سیسمت کارشو به شکل خیلی اسون به شکل خوب انجام میده
حتی زمانی که من بایداونتهیبرخوب رو پیدا کنم این زمان بود که من له درک درستری ازخدایب خودن پیدا کنم نیاز نن این زمان بود چون دیگه. اون منیت ارده شخصی ازش کاریی ساخته نبود تا سال فبل کلی زور زدم که آن بخشهای وجودی من کاری برام انجام بدن ولی واقعا دربراب سیتم خدای مهربام من بنده هیج قدرتی ندارم تسلیم شده در برابر خدای عزیزم خودم دیدم
وباراش زیبای رو ازخودش نشون میده پس من کم از اون ابر باد و بارش نیستمکه با خدایی خودم اون ارتباط رو به شکل خوب برقرا وکنم هر چیزی که بهش تو بخش خودم دقت کنم تو بخشی که توکار من نیست اون به خدایی خودم بسپارم اون تییجه تو زمانش به شکل عالتری به من خواهد رسید
چون خالقم سیتمش بی. نظیر کاره میکنه بی نقص بی نقص پس کاره تو بخش خدای خودم درست درست هست من بخش خودم رو دقت داشته باشم که به شکل خوبش انجام بشه ونتیجه با کیفتری رو به من خواهد داد
خدا پشت وپنا. هتون یا حق حق. نگه دارتون
به نام خداوند بخشنده و مهربانسلام به همه دوستانتفاوت ما انسانها با دیگر موجودات در حق انتخاب است چون ما اشرف مخلوقات هستیم پس چرا برای زندگی کردن این همه دچار استرس و اضطراب میشمما می تونیم با گشت و گذار در طبیعت و دیدن همه مخلوقات خدا باعث میشه تا بدانیم ما هم جزئی از این طبیعت هستیم همون طور که خداوند این طبیعت رو به نحو احسن مدیریت میکنه و ما هیچ نقضی از مخلوقات خدا نمیتونیم بگیریم چون به کاملترین شکل آفریده شده پس خدا من رو هم مدیریت می کند واین طوری استرس در لحظات زندگیمون کمتر میشه
من هم افکاری شبیه استاد عزیز داشتم که هر موقع از عملکرد خودم در مقابل وظایفی که برای رضایت خدا، ناراضی بودم میگفتم کاش یک پروانه یا حتی مورچه بودم اونها او زندگیمون هیچ استرسی ندارند و آزادانه دارن زندگیشون رو می کنند خوش بحالشون اون دنیا هم هیچ حساب کتابی ازشون گرفته نمیشه خدا مثلا به ما گفته شما در حق انتخاب دارید کو من این زندگی رو میخوام من که بهترین ها رو خواستم اما نمی تونم بهشون برسم اراده ندارم تنبلم چیکار کنم
با گوش دادن به فایلها می بینم که مثلا خودم رو فردی اهل مطالعه می دونستم که از همه چی خبر دارم اما کاملا برعکس بوده من هیچی از خدا نمی دونم
همون طور که خورشید در حد نرمالی با زمین فاصله داره و همین موضوع باعث شده تا زمین قابل سکونت بشه و اگر این فاصله بیشتر باشه زمین یخبندان شدیدی دچار میشه و اگر نزدیک باشه گرمای اون همه زمین رو مثل کوره آتش میکنه، فاصله من و خدا هم به همین شکل هست و باید در حالت نرمال باشه اگر خدا رو از خودم دور ببینم خواستن و رسیدن به خواسته غیر ممکنه و هر تلاشی انجام بدم به نتیجه نخواهم رسید و در واقع وجودم یخبندان که همون احساس بد و ناامیدی هست رخنه خواهد کرد من باید فاصله بین خدا و خودم رو درست کنم تا بتونم به خواسته هام مانند روابط خوب، کسب و کار خوب، ثروت و خیلی چیزهای دیگر را تجربه کنم
باید از حق انتخابی که خدا در وجودم قرار داده و قوی کردن ایمانم به خدا نزدیک تر شوم چون خدا از ما دور نیست بلکه من خودم رو دور می بینم اگر می خوان شرایط متفاوتی را تجربه کنم نگاه و باورمون نسبت به خداوند را عوض کنیم و خداوند رو فقط منبع انرژی بی پایان، منبع ثروت، منبع فراوانی بدانم باید این باور رو در وجودم ایجاد کنم که هر لحظه می توانم از منبع بی پایان خداوند استفاده کنم و می توانم هر کاری رو به خدا بسپارم من باید باور کنم که خدا میتونه خیلی آسون تر از حد تصورم از پس هرکاری و هر مشکلی برمیاد قدرت خداوند رو در زندگیم باید گسترش بدم تا هر کاری به راحتی انجام شود من هر روز در نقطه نقطه طبیعت دنبال مدیریت بی نقض خدا را مشاهده خواهم کرد و خودم رو به سیستم بسیار منظم و دقیق خدا می دانم
کل حرف قانون جذب یک جمله است به هر چیزی فکر کنیم در زندگیمون اتفاق خواهد افتاد یعنی وقتی احساس بد مثل نفرت کینه خشم رو داشته باشیم اون احساس ها هر روز به رزندگیمون دعوت می کنیم و این احساسات یعنی خودم رو جز سیستم خداوند نمی دانم
وقتی به خدا اعتماد کنم وقتی همون طور که خدا خودش رو در قرآن معرفی کرده بشناسم و باور کنم که منبع اصلی و بی پایان فقط خداست دیگه لازم نیست برای رسیدن به خواسته هامون کار خاصی انجام بدم با وصل شدن به قدرت خداوند نه تنها خواسته هام بلکه بیشتر از اون ها رو دریافت می کنم
باسلام خدمت شما استاد عزیز
من همیشه فکر میکردم که خدا انسان هایی که به اون توکل دارن رو بیشتر دوست داره ولی انسان ها ایا واقعا توکل واقعی دارند،
چرا هر مشکل یا دغدغه ی خودشون رو به خدا ربط میدن و من با اگاهی و کسب دانش در این سایت راجب خدا فهمیدم که خدای واقعی کیست،
خدای من به گذشته و اینده ی کسی کار ندارد و بر اساس احساس من در لحظه ی حال اتفاق ها و طعم هایی رو که من بهشون توجه میکنم برای من میفرسته ،
در واقع چیز ها و طعم های که خودمون بهش توجه کنیم و سفارش بدیم با افکارمون بهمون میده،
و خدا برای هیچ کس رنج و سختی و مشکلات قرار نداده فرق بین انسان و طبیعت هم این است ک طبیعت در ارامش و ایمان و ماهیت اصلی خودش رشد میکند نگران نبست،
سختی نمیکشه ایمان داره که رشد و گسترشش بدست خداست مثل پرنده ها که نگران زندگیشون گذشته با ایندشون نیستن و در ارامش وتوکل واقعی با ماهیت خودشون زنذگی میکنند و از این باید دید و اگاه شد ایمان در ماهیت و در زندگیمون داشته باشیم ،
در بیان و کلمات درسته کلام قدرت دارد اما مهم تر از کلام هم هست و اون عملکرد انساس در ایمان و شناخت خداست ،
وقتی من نعمت زیبا ی سلامتی رو از خدا میدونم پس نباید با توجه به مریضی ها و گله وشکایت از درد و مریضی ،بیماری ها رو به خودم جذب کنم ،
در این صورت من بنده ی شیطانم نه خدا که توجه به بیماری ها میکنم ،
در صورتی که میدونم سلامتی جز طعم های خوب خداست پس باید انتخاب کنیم که بنده ی خدای واقعی جهان هستی و طبیعت زیبا باشم ،
خدای قدرتمند و مهربانی که همسو بودن با اون زندگی لذت بخش تر و راحتره ،
و من تمام داشته هام و نعمت های خوبم رو که دارم از خدا میدونم و همه چیز با احساس خوب است که رنگ و روی زیبایی به خودش میگیرد من هم انتخاب میکنم که بنده ی خدا باشم و با زیبایی ها و خوبی ها زندگی رو بزای خودم لذت بخش کنم ،و هر روز بهترین خودم باشم،
باتشکرازشما
سلام استاد صبح شما بخیر و شادی
از شما ممنونم که یک فایل بسیار زیبا را گذاشتید تا من دوباره وجود خداوند را پررنگ تر در زندگیم حس کنم ، همیشه شنیده بود که انسان کارهاش به اختیار است نه به جبر ولی در اینجا به یقین رسیدم که خودم هر اتفاقی در زندگیم رخ میده و حالم را بد میکنه جذب کردم و ممنون از یادآوری شما
و استاد چقدر مثال وجود خداوند مثل منبع نور یعنی خورشید مقایسه کردید که بدون منت و هزینه و همیشه در دسترس داریم و از آن غافلیم و همچنین ما انسانها هم مثل گیاهان و جانوران در مدار رشد هستیم و خداوند ما بندگانش را فراموش نکرده این ما هستیم که وجود خداوند را در زندگیهای خودمان کم رنگ می بینیم
ما باید باورهایمان را نسبت به خداوند متعال و مهربان تغییر بدهیم خداوند تمام نعمتها را برای تمام مخلوقات به یک اندازه قرار داده هر بنده ای که بیشتر به منبع نور یعنی خداوند بیشتر توجه کنه و از او نعمتها را بخواهد بیشتر به او داده میشود با این حالیکه ما زیاد از خداوند در خواست نکردیم خداوند نعمت سلامتی ، ثروت ، کسب و کار ،روابط عالی ، فرزند داشتن ، بدون هیچ نقصی در هنگام تولد وخیلی چیزها دیگر را بما داده و چقدر ما ناسپاس بودیم و راضی نبودیم و بیشتر خواستیم و خواسته هایی داشتیم که شرایط آن فراهم نبود و از خداوند گله مند که چرا حاجات ما برآورده نمیشه میگه من چیکار کردم که به من ظلم شده ، وای خدایا از همین لحظه از تو شرمسارم و توبه می کنم و از تو درخواست دارم که در تمام لحظه لحظه زندگی دست بنده هات را بگیری و آنها را به سمت صراط مستقیم هدایت نمایی
از شما استاد عزیز ممنون که طعم وجود خداوند را در زندگی من با گوش دادن به این فایلها بیشتر میکنی و احساس بسیار خوب و عالی دارم که هر اتفاقی در زندگی من افتاده خودم مسئول آن بودم و اطمینان دارم این فراز و نشیب ها در زندگی برای ارتباط بیشتر با خداوند است که در هر مسئله ای به خودمان غره نشویم که خودم کردم به قولی بدون اذن خداوند برگی از درخت نمی افتد در اینجا یاد حرف مادربزرگ خدابیامرز افتادم که همیشه این شعر را میخواندد
ای بنده توسخت بی وفائی
یک لحظه به سوی من نیایی
آندم که سرت دم درد
نالان شوی سوی من آیی
وقتی سرت دهم شفائی
یاغی شوی دگر نیایی
انشاالله که با گوش دادن به این فایلهای خوب خداوند را ناظر بر کردار و اعمال خود بدانیم و تمام درخواستها را از خود خدا بخواهیم که بدون منت و هزینه و قادر به هر کاری است و هیچ دستی بالاتر از دست خداوند نیست و من تا الان که ۴۷ سال دارم در اطرافم دیدم افرادی که خیلی فکر میکردند بهتر از دیگران فکر می کنند و عمل میکنند و ادعا داشتند والان از آنها به غیر شرمندگی و حلالیت طلبیدن از دیگران برای خود و خانواده شان چیزی عایدشان نشد و به قولی گفتنی زمین گرد است
هر چی کنی به خود کنی
گر چه نیک و بد کنی
بازم ممنون از شما استاد عزیز
به نام خدای بی نهایت و گستراننده 🌷
درود و احترام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم مسیر 🌷
یه مدته به لطف خدا و استفاده از دوره های استاد عزیزم، کارم طبق اونچه در دفتر آرزوهام نوشتم و با روش شکرگزاری و تمرین های دوره زندگی با طعم خدا و خدا هرگز دسر نمیکند، یک مقدار بیشتر شده (خدایا سپاسگزارم ) ، اما چالش جدیدی که باهاش مواجه بودم این بودکه انقدر طولانی مدتپشت میز نشسته بودم به گرفتگی عضلانی در ناحیه گردن و دست راست دچار شده بودم و حدودا سه هفته ست درگیرم و از طرفی چون تایپ کردن این مساله رو تشدید میکرد مدتی هست در سایت دیدگاه ننوشتم. البته واقعا هر روزی فایل گوش میدادم دلم پر میکشید برای تعامل با استاد عزیزم و دوستان نازنینم از طریق نوشتن دیدگاه.
همینجا تشکر میکنم از عزیزانی که با ارسال پیام و پاسخ دیدگاهها حال من رو پرسیدن و به من لطف داشتند، و سپاسگزار خداوند هستم که عالی ترین و نازنین ترین دوستان در زندگی من هستن🙏🌷
پیامها ی پرمحبت ی که دریافت کردم انگیزه م شد که مجددا اگر شده برای چند جمله در سایت دیدگاه بنویسم
این مدت که سایلنت بودم در سایت با تمرینات سپاسگزاری و دنبال کردن مطالب دوره های اموزشی، انقدر نتیجه های عالی گرفتم که واقعا مسیر زندگیم و ایمانم به خداوند رو کاملا تغییر داد و تقویت کرد. که سر فرصت میام میگم همه رو 🥰
و ایمان دارم به لطف خدای بی نهایت، که این مساله رو هم پشت سر میگذارم و به سلامتی کامل میرسم. چون جایی که خدا هست همه چیز کامله. و در وجود من هم خداوند هست پس من هم کامل هستم. و الان اگر این مساله رو دارم، بخاطر محور توجه و باورهای خودم هست و مسئولیتش رو تمام و کمال میپذیرم. ایمان دارم از طریق آموزشهای ارزشمند و طلایی استاد عزیز به انچه که ایده آلم هست بزودی میرسم و دوباره مثل قبل میتونم دیدگاههای طولانی تایپ کنم 🌷😊
خدایا بابت عالی ترین دوستان عزیزی که در مسیر زندگیم قرار دادی سپاسگزارم.
خدایا بابت زندگی با طعم سلامتی و شادی کامل سپاسگزارم.🙏🌷
سلام لاله جانم
مهربان
چقدر خوشحالم که باز برام نوشتی
از لطفت نسبت به منبی نهایت سپاسگذارم
من با طبیعت به جنون میرسم
و همین هفته پیش که در سفر بودیم ،جهان هستی چنان پکیجی برای من آماده کرده بود که نمیتونم توصیف کنم
به منطقه ای رفتیم که بی نهایت سبز بود
یعنی به سختی میتونستی یک جای مثلا یک متری رو پیدا کنی که سبز نباشه
تا حالا همچین سبزی ای ندیده بودم
و این به خاطر عشق من به طبیعت هست
توی این سفر بارها گریه ام گرفت از پکیجی که خدا برام آماده کرده بود برای هدیه تولدم
هر بار نفسم گرفت از دیدن این حجم از زیبایی و سر سبزی
به خدا گفتم “واقعا به خودت تبارک الله بگو که چی خلق کردی”
به همسرم میگفتم این یه تیکه که ما توش هستیم یه کف دست از کل این کره خاکی هست ، ولی ببین چقدر زیبایی و ثروت فقط توی این یه تیکه ست
اسمش رو بهت میگم که اگر رفتید قبلا بیشتر تایید کنی گفته من رو
و اگر هم نرفتید پیشنهاد میکنم در همین بهار حتما اگر تونستید برید
البته شاید استاد هم دوست داشته باشه در گوگل مپ سرچ کنه ببینه چطور جاییه
Paso Robles, CA 93446
.این جای دومی 👇که گذاشتم فقط برای اینه که عکسهایی که توی گوگل مپهست دقیقا به همون زیبایی اون منطقه ست و همچنین مایل ها اطراف این منطقه ست به همین زیبایی
Daou winery Paso Robles
.
داستان گنجشگ حیاطتتون رو با قلبم باور میکنم
توی حیاط ما هم گنجشک زیاد میاد
هر روز جیک جیکشون رو زیر نظر دارم
میبینم میان رو به روی من میشینن پشت پنجره
و به خودم میگم این برای من فرستاده شده
.تمرینی که استاد توی دوره زندگی با طعم خدا یاد دادن
که هر چی رو دوست داریم داشته باشیم با دیدنش به خدا بگیم این طعم رو دوست داریم
و من در این سفر بی نهایت به خدا گفتم طعم زندگی در این منطقه رو دوست دارم خدایا شکرت
چنان آرامشی به من داد اون منطقه که من مطمئنم در ادامه درسهایی که در این سایت گرفتم ،بود
پاداشی که از این آموزش ها میگیریم گم نخواهد شد
و سریعا از طرف خدا پاسخ داده خواهد شد
لاله جانم ،بازم بی نهایت از عشقی که در این سایت جاری میکنی سپلسگذارم
موفق باشی
سلام استاد عطار عزيز
من هم بسيار با طبيعت ارتباط ميگيرم مخصوصا از درختان تنومند
اين ارتباطي كه شما ازش گفتي و اين چيزي كه من و ميليون ها آدم ديگه داريم تجربه ميكنيم، حتما يك واقعيتي در جهان رو ميخواد به ما بگه
من هر زمان كه درخت هاي خيلي خيلي تنومند رو ميبينم كه درباره شون ميگن اين درختها صدها سال عمر دارن من با خودم ميگم آيا اين درختا بي دليل فقط به عنوان اينكه درختي هستن در جهان اينهمه عمر كردن يا كارشون خيلي وسيع تر و بزرگتر از اين هست
من هميشه با اين درختها حرف ميزنم و هميشه زيرشون آرزوهامو ميگم نميدونم چرا حس ميكنم ميشنون ولي ميدونم اونا من رو نامحرم ميدونن و جواب نميدن به من
نه كه فقط من رو نامحرم بدونن تمام انسانها رو نامحرم ميدونن و حرف نميزنن
جمله ی ذرّات عالم در نهــان / با تو می گویند روزان و شبــان
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم / با شمـــا نامحـرمان ما ناخوشیـم
جهان و تك تك ذراتش بي هدف خلق نشده …خداوند به هزاران دليل يك كار رو انجام ميده ولي انسان هزاران كار ميكنه فقط به يك دليل
انسان دروغ ميگه ، حق بقيه رو ميخوره ، قسم دروغ ميخوره و هزاران كلك ديگه تا فقط يه روزي براي خودش فراهم كنه
اونم فك ميكنه خودش روزيش رو فراهم كرده
ولي خدا ، مثلا يك خاك رو آفريده ، نميشه بشماريم چقدر كار با همين خاك انجام ميشه
وقتي به اين چيزا فكر ميكنم به اين نتيجه ميرسم كه شناخت اين جهان خودش مثل صد تا دانشگاهه
چقدر وقتم رو تلف كردم توي دانشگاهها
اگر از همون ابتدا نميرفتم دنبال دانشگاه و فقط توي دانشگاه جهان هستي تحصيل ميكردم ، خدا ميدونه الان چه رتبه اي از انسانيت داشتم
در دانشگاه جهان كه هزاران رشته انسان شناسي و زندگي كردن وجود داره تا ابد همه آدم ها ميتونن يك رشته جديد بخونن بدون اينكه تكراري باشه رشته شون
اينهمه انسان تلاش كرده و خونده درباره اينكه چطور پيش بيني كنه تغييرات هوا رو
ولي باز ميبينيم كه چقدر اخبار هاي هواشناسي درست از آب در نميان
اين دليلش چيه ؟
دليلش اينه كه هزاران رشته هم اگر فقط در بخش هواشناسي خونده بشه باز هم نميتونن دقيقا پيش بيني كنن مثلا بارش باران رو در يك منطقه …
هزاران ابر و باد و گرما و سرما در كارن تا اين هواشناسي در هر نقطه تغيير كنه
در دانشگاه معرفت شناسي طبيعت ميتونيم ياد بگيريم چطور اين همه درخت و جنگل در زمستان بي شكايت لباس از تن درميارن و سرما رو تحمل ميكنن و در بهار صدها برابر بهار قبل بهشون سر سبزي داده ميشه
مولانا ميگه :
ایاک نعبد است زمستان دعای باغ
در نوبهار گوید ایاک نستعین
معنيش اين ميشه كه در زمستان كه دانه ها در خاك فرو ميرن و خيلي از دانه ها رو ما در زمستان ميكاريم كه بهار سبز شوند مولانا تشبيه كرده اين در خاك خوابيدن دانه را به اياك نعبد
تنها تو را مى پرستیم و تنها از تو یارى مىجوییم
و خداوند هم در بهار چقدر زيبا پاسخ اياك نستعين و اين ايمان و بندگي آنها را ميدهد
همچنين ميشه توي هواي ابري ديد چطور خورشيد ناراحت نميشه از اينكه اينهمه ابر جلوشو گرفتن و فقط دنبال روزنه ست كه خودشو به جهانيان ثابت كنه و كارت حضور در جهان بزنه
صبح قبل از طلوع خورشيد گنجشك ها دارن نويد يك تولد جديد رو به دنيا ميدن
من هر روز با خودم بخش هايي از زبان طبيعت رو ترجمه ميكنم
ما سه تا درخت توي حياطمون داريم
اين زمستون خودمون شاخه هاي بلند اونها رو كوتاه كرديم
الان كه بهار شده به طرز معجزه آسايي من ميبينم شاخه هاي قديمي تر از يه جاهايي سبز شدن كه قبلا فقط از درون سبز و زنده بودن ولي الان داره روي همون شاخه هاي پر قدرت قديمي برگ و شاخه هاي جديد تر درمياد
نفسم قطع ميشه وقتي درختهاي حياط رو ميبينم كه چطور دارن در برابر هرس شاخه هاشون پاسخ مثبت ميدن
به خودم ميگم فهيمه اگر با ديدن اين صحنه ها نفست قطع نميشه يعني هنوز به بزرگي خدا پي نبردي
يعني هنوز خدا تو نشناختي
يعني هنوز عمق عظمت اين خدا رو درك نكردي
اينجا درختهاي تنومند زيادي رو ميبينم كه از پايين ترين قسمتي كه به خاك وصل بودن ، قطع شدن و فقط يك تنه قطور شايد نيم متري ازشون مونده …بعد ميبينم از همون تنه ها درخت باز جوانه زده و به خودم ميگم هيچ چيزي نميتونه جلوي پيشرفت رو در اين جهان بگيره
.
استاد ممنونم ازتون به خاطر اين فايل عالي
سلام فهیمه جان
خوشحالم که باز هم برایت پاسخی مینویسم. این همه توضیح دقیق در دیدگاه آت راجع به طبیعت؛ نشان دهنده ذهن ارام توست. افرین به تو!!! به خودت افتخار کن. من هم با شما کاملا موافقم. اگر دوست داری از چیزی درس بگیری، نگاه به طبیعت خودش « بهترین درس زندگی » است. از رویش بذر، درخت گرفته تا دیدن حشرات، حیوانات و حتی توجه به اب و هوا، همه و همه در دل خود درسهایی دارند که اگر ما گوش شنوا و چشم بصیرت و دل روشن و قلبی بی الایش داشته باشیم؛ همه آنها درسها را میگیریم. البته من خودم چون عاشق یادگیری هستم و رفتن به دانشگاه را خیلی دوست دارم؛ چون نه تنها مطالب درسی را یاد میگیرم، بلکه از رفتار دیگران و تجربه های آنها هم درس میگیرم. من هم مثل شما با عشق به یادگیری به دنیا آمدم و تا زمانی که در این دنیای موقت نفس میکشم؛ دوست دارم بیشتر بدانم و آگاهتر شوم. البته هر روز آگاهتر از دیروز.
دفعه اولی که برایم پاسخ در دیدگاهم نوشتی، آنقدر پاسخ تو قلبم را متاثر کرد که از اول تا آخر پاسخ نوشته ات گریستم. من فکر نمیکردم که هیچوقت بتوانم فردی را از شدت تاثیر، به گریه بیندازم. الان میخواستم در اینجا ازت تشکر کنم؛ چون باعث شدی دوباره دیدگاه خودم را بخوانم و متوجه ان همه تغییرات از دید تو بشوم.
دوست دارم اینجا که از طبیعت گفتی، داستان کوتاهی را از تجربه خودم بگویم:
حدود ۱۱ سال پیش ما در خانه ای زندگی میکردیم که حیاط خیلی بزرگی داشت. همسر من عاشق باغبانی و گل و گیاه است؛ بنابراین روزهای شنبه و یکشنبه نصف روزش را توی باغچه میگذارند و به قول خودش در طبیعت حیاط به ارامش میرسید و خستگی آش در می امد. یکبار به من گفت: « لاله بیا زیر تراس را ببین. اینجا یک گنشجک لانه کرده و ظاهرا چند تا بچه به دنیا آورده است. » من از پله های تراس چوبی پایین رفتم و دیدم چطور گنجشک مادر با چوبهای اضافه ای که همسرم بعد از پختن کباب، گوشه حیاط روی چمن گذاشته بود؛ برای خودش و بچه هایش آشیانه درست کرده است. خیلی جذاب بود. مدتها گذشت تا اینکه همسرم دوباره گفت :« لاله بیا توی حیاط ببین چطور مادر گنجشکها دارد به آنها پرواز یاد میدهد. » من رفتم توی تراس و از همان بالا دیدم که مادر گنجشکها روی نرده های چوبی ما ایستاده و از بچه های خودش میخواهد که خودشون بدون کمک او؛ از روی نرده های چوبی ما پرواز کنند و بروند. آنها همه رفتند و گنشجک مادر هم رفت.
بعد چند دقیقه بعد، همسرم بهم گفت :« لاله بیا ببین یکی از گنجشکها جا مانده است. » همسرم گنجشک را به آرامی برداشت تا او راروی نرده های چوبی بگذارد. فهمیه جان، باورت نمیشود یکهو گنجشک مادر سر رسید و شروع به داد و بید کردن. من به همسرم گفتم:« لطفا گنجشک را رها کن تا خودش و یا با کمک مادرش تنها پرواز کند و برود. » همسرم اصلا به حرف من اهمیتی نداد و داشت در حیاط بزرگ، گنجشک را کف دستش تا انتهای حیاط حمل میکرد. همسرم به آرامی گنجشک را روی نرده ها گذاشت و آمد داخل خانه. من متوجه شدم که گنجشک مادر ساکت شد و آنها هر دو رفتند.
نیم ساعت بعد باز صدای گنشجک مادر آمد. من دیدم ان گنجشک مادر آمده روی تراس چوبی ما و شروع کرد به آواز خواندن. من به همسرم گفتم: « میتوانی تشخیص بدهی چی میگوید؟ » همسرم خندید و اشاره کرد که زبان آنها را نمیداند، ولی من که مادر هستم فهمیدم که او فقط برای تشکر از همسرم آمده بود. چون باراول، وقتی همسرم را دیده بود که بچه او را در دست داشت؛ ترسیده بود ونگران شده بود که نکند همسرم به بچه او آسیبی برساند، ولی وقتی تا آخر بار دیده بود که همسرم فقط قصد داشته که بچه او را کمک کند و مسیر حیاط طولانی ما را به جای طی کردن، برایش آسان کرده و او را برای مادرش رها کرده؛ برای عرض تشکر از ما برگشته بود.
همسرم به تصورات ذهنی من خندید و وقتی بعد از انروز من داستان را برای هر فردی تعریف میکردم، همسرم میگفت :« اینها فقط تصورات لاله است. » اما من هنوز هم مطمینم که حتی همان نیم ساعت زمانی که گنجشک رفت و برگشت؛ به خاطر این بوده که جای مناسب و امنی برای بچه هایش پیدا کند. این فقط خاطره من بود از اینکه درسی بگیرم از نگاه کردن به طبیعت.
امیدوارم در زندگی خودت هم مثل سایت تناسب فکری همواره، مدال اور باشی دوست خوبم.
سلام لاله جانم
مهربان
چقدر خوشحالم که باز برام نوشتی
از لطفت نسبت به منبی نهایت سپاسگذارم
من با طبیعت به جنون میرسم
و همین هفته پیش که در سفر بودیم ،جهان هستی چنان پکیجی برای من آماده کرده بود که نمیتونم توصیف کنم
به منطقه ای رفتیم که بی نهایت سبز بود
یعنی به سختی میتونستی یک جای مثلا یک متری رو پیدا کنی که سبز نباشه
تا حالا همچین سبزی ای ندیده بودم
و این به خاطر عشق من به طبیعت هست
توی این سفر بارها گریه ام گرفت از پکیجی که خدا برام آماده کرده بود برای هدیه تولدم
هر بار نفسم گرفت از دیدن این حجم از زیبایی و سر سبزی
به خدا گفتم “واقعا به خودت تبارک الله بگو که چی خلق کردی”
به همسرم میگفتم این یه تیکه که ما توش هستیم یه کف دست از کل این کره خاکی هست ، ولی ببین چقدر زیبایی و ثروت فقط توی این یه تیکه ست
اسمش رو بهت میگم که اگر رفتید قبلا بیشتر تایید کنی گفته من رو
و اگر هم نرفتید پیشنهاد میکنم در همین بهار حتما اگر تونستید برید
البته شاید استاد هم دوست داشته باشه در گوگل مپ سرچ کنه ببینه چطور جاییه
Paso Robles, CA 93446
.این جای دومی 👇که گذاشتم فقط برای اینه که عکسهایی که توی گوگل مپهست دقیقا به همون زیبایی اون منطقه ست و همچنین مایل ها اطراف این منطقه ست به همین زیبایی
Daou winery Paso Robles
.
داستان گنجشگ حیاطتتون رو با قلبم باور میکنم
توی حیاط ما هم گنجشک زیاد میاد
هر روز جیک جیکشون رو زیر نظر دارم
میبینم میان رو به روی من میشینن پشت پنجره
و به خودم میگم این برای من فرستاده شده
.تمرینی که استاد توی دوره زندگی با طعم خدا یاد دادن
که هر چی رو دوست داریم داشته باشیم با دیدنش به خدا بگیم این طعم رو دوست داریم
و من در این سفر بی نهایت به خدا گفتم طعم زندگی در این منطقه رو دوست دارم خدایا شکرت
چنان آرامشی به من داد اون منطقه که من مطمئنم در ادامه درسهایی که در این سایت گرفتم ،بود
پاداشی که از این آموزش ها میگیریم گم نخواهد شد
و سریعا از طرف خدا پاسخ داده خواهد شد
لاله جانم ،بازم بی نهایت از عشقی که در این سایت جاری میکنی سپلسگذارم
موفق باشی
من هم بر این باور هستم که یک خدای قوی و قدرت مند بر تمام جهان هست و همه چیز را تحت کنترل و هدایت خودش داره ،اما نکته مهم اینه ک ایا ما رو هم تحت هدایت و نظر خودش داره؟
و من از این موضوع خیلی موطمئنم که اگه خدای وجود نداشت من هم وجود نمیداشتم پس خدا در زوح جسم و ذهن من و زندگی پیرامون من هم هدایت داره و من رو کنترل میکنه، و من در زندگی اگه تحت تاثیر حرف های منفی دیگران یا واکنش بقیه قرار میگیرم از اینه ک من کم میشناسم خدارو و دیدگاه خودم از بنده ی خدا بودن اشتباهه
من وقتی از هر حرفی ناراحت میشم و زود بهم چون ایمان و باور و اعتمادم کمه و زود رنجم و این اشتباهه ک فقط بنده ی مردم باشیم ،
من هم تصمیم گرفتم از این به بعد راه درستی نسبت به خدا و جهان پیرامون خودم داشته باشم و توقع هم را از آدم ها کم کنم و فقط خودم را تحت کنترل خدا بدانم از حرفهای آنها ناراحت نشونم زیرا در جهان همانطور که نعمت های بی نهایتی وجود دارد هر کس یک دیدگاهی از خداوند و از دنیای خودش دارد و بر اساس ذهنیت خودش حرفی را بیان میکند و این دلیل نمیشود که ادمی با احساس خوب است و دیدگاه درستی نسبت خدا دارد و با افکار منفی بیان درستی ندارد،
وقتی به طبیعت نگاه کنیم به این فکر کنیم که قدرت خدا چقدر زیاد است چقدر بزرگ است و چقدر همه چیز را تحت کنترل خود دارد از پرندگان حیوانات گرفته تا تابش نور خورشید هم در خداوند است گرما و سرمای جهان یک دانه که می خواهد رشد کند خداوند ان را هدایت میکند تنها تفاوت ما انسانها با طبیعت و موجودات در قدرت انتخاب ماست زیرا از نیروی عقل برخوردار هستیم و می توانیم با ذهنیت و دیدگاه درست نسبت به خداوند انتخاب کنیم که در مسیر باشیم یا تحت نظر بندگانش و حرفهای دیگران یا که بنده باشیم و همیشه خدا را در ذهنمان بدانیم و به او آگاه باشیم و از قدرتش در طبیعت درس بگیریم و با احساس خوب شکرگزاری کنیم وقتی یک ذهنیت درست از خدا داشته باشیم و توقع مانع از آدمها کم باشد در هر مکانی که باشیم احساس لذت میبریم و دیگر کمتر غصه میخوریم ،
اگر ما انسان ها نسبت به خداوند از دیدگاه درستی در ذهنمان داشته باشیم آن بخش در همه مکان ها احساس لذت داریم و از زندگی حس خوبی داریم و این باعث میشه که شکرگزار خدا باشیم و در تمام حال به این فکر کنیم که من تحت نظر و قدرت خدا هستند و اوست که مرا هدایت می کند از همیشه میدانم که در زندگی به خواسته هایم میرسم و موفق هستم،
من همیشه به این فکر می کنم که در گذشته چقدر انسان زودرنج و گوشه گیری بودهام اما اکنون با طی کردن این مسیر خوب و گوش دادن این دوره های شما و حرف های زیبای شما نسبت به خدا و آگاه کردن ما از وجود خدا در زندگی مان شادی و احساس مثبتی دارد و در جمع هستم و گوشهگیر نیستم ،
چقدر خوب است که ما انسانها زمانی که یک طعم زیبا و خوب را می بینیم برایش واکنش مثبتی نشان دهیم و خدا را شکر کنیم که این طعم در دنیا وجود دارد و ما هم میتوانیم از خدا بخواهیم که به ما تنهایی مورد نظر و مورد علاقه مان را بدهد ،
خداوند برای هر انسان قدرت انتخاب قرار داده است و این دست ما است که نسبت به خدا چه دیدگاهی داریم و چه چیزی از خدا میخواهیم از خدا احساس خوب سلامتی تندرستی زندگی شاد نعمت های خوب پول خوشبختی و تمام طعم های خوب را می خواهیم یا دائماً به فکر این هستیم که چه مریضی داری یا داشتیم در گذشته و از اتفاق های بد در گذشته یا زندگی دیگران حرف میزنیم و انسانها قدرت انتخاب دارد که با عقل خود این نگاه را به خدا داشته باشند یا نه یک نگاه مثبت و آگاهانه داشته باشند و این نگاه مثبت و آگاهانه برای خود ما مفید است و ما از زندگی لذت بیشتری میبریم و احساس بهتری داریم و به این مسیر تغییر کردند ادامه بدهیم تا به این لذت برسیم و کاشکی همه ما انسان ها هر زمان که احساس بدی داریم به این فکر کنیم که خدا برای ما انسانها خوبی می خواهد و سریع از مسیر احساسی بعد خارج شویم و در ذهنمان دیدگاه درستی نسبت به خدا داشته باشیم خودمان را بنده انسانها ندانیم و بنده خدا بدانیم ،
باتشکر از شما
زندگی با طعم خدا (جلسه هفدهم):
سلام به همه هم مسیرانم
« من لاله، هدفم بهتر زندگی کردن است. »
حق انتخاب داشتن ویژگی بی نظیری است که خدواند به آنسان داده است. این نشان دهنده فقط عدل خدواند نیست، بلکه « فضل خدواند » شامل ما انسانها شده است که لطف کرده است و به ما اجازه داده است که زندگی را که دوست داریم را انتخاب کنیم و هرکدام منحصر به فرد، زندگی کنیم.
متاسفانه من به عنوان انسان تا قبل از داشتن آگاهیهایی در این زمینه، خیلی انتخابهای خوبی در زمینه های مختلفی نداشتم: به عنوان مثال، الان که تفکر میکنم و میاندیشم؛ میبینم که در ۷ سال گذشته که از دانشگاه فارغ التحصیل شده ام در مکانها و شغلهایی سر کاررفته ام که فقط و فقط و فقط انتخاب خودم بود، ولی محیطهای سالمی نبود. این را اعتراف میکنم و این اعتراف را هم دوست دارم که دلیل عدم پیشرفت من با مدرک به این مهمی که من برایش ۵ سال زحمت کشیدم و تلاش کردم به دستش بیاورم، تنها « انتخاب نادرست من » در انتخاب یک شغل، و آنهم یکی بعد از دیگری بود.
الان به خودم آمدم و حدود ۷ هفته ای که از شغل اخیرم به خاطر محیط نامناسب آن بیرون آمده ام، دنبال شغلی هستم که درآمد آن، محیط کارم و حتی زمان و مسافت آن نسبت به خانه ام، تنها انتخاب خودم باشد و با معیارهایم « همخوانی » داشته باشد. نوع شغلم هم بایست دقیقا آن زمینه ای باشد که من عاشقش هستم.
آلان عجله ندارم و دوست دارم که « زندگی خدایی » داشته باشم، نه زندگی شیطانی. آنقدر به دنبال شغل انتخابی خود میگردم و ادامه میدهم تا پیدایش کنم. من چون خودم را لایق نمیدیدم که شغل و جایگاه بهتری داشته باشم، پس شغل مناسب با درآمد کافی در محیطی سالم با روابطی مناسب را پیدا نمیکردم و همه آنها در مسافتهایی دور از خانه ام برایم پیدا میشدند و یا مثلا یک جور کلاهبرداری به حساب میامدند.
این را گفتم که بگویم که از سال گذشته بعد از تغییر من در دو شغل مختلف اخیر، همه چیز کاملا متفاوت شد. جهش درآمد، جهش روابط و محیط سالم، جهش مسافت و مکان شغلم از خانه ام، خود شغل و وظایف من در ان شغل؛ همه و همه متفاوت شدند؛ چون خدواند دارا بعد از « انتخاب متفاوت من » ، آنها را در اختیارم گذاشت.
انگار من الان فهمیدم که به جای لباس تیره پوشیدن، لباس رنگ روشن بپوشم تا شغل مورد نظرم را از خدواند که خورشید زندگی من است، جذب کنم. هم خدواند با نورش، زندگیم را روشن میکند و هم اینکه گرمای زیاد ان، دیگر اذیتم نمیکند، چون من لباس تیره ای در برابرخورشید در بر ندارم و نپوشیده ام. من زمانی شغل مورد نظرم را پیدا میکنم که بتوانم باورهای خودم را کاملا تغییر دهم. «خدواند است که کنترل همه چیز در دست اوست. »
کنترل را کنار بگذاریم و فقط تماشا کنیم و توکلمان به خدواند باشد، مطمین باشیم زندگی بهتری را تجربه خواهیم کرد.« به هر چیزی درزندگی فکر میکنیم، همان در زندگی ما رخ میدهد. »
روز پنجشنبه ۲۴ ماه آذر سال ۱۴۰۱ هجری شمسی مطابق ۱۵ ماه دسامبر سال ۲۰۲۲ میلادی
نشان های دریافت شده
با سلام خدمت استاد عزیزم ودوستان گرامیم
استاد من خودم جزعی از طبیعت میدونم وخودم وزندگییم به خدا سپردم اما هنوز خیلی نمیتونم به چگونگی خلقت چیزها رو درک کنم اما سعی میکنمتا اونجا کهمیتونم این کارو انجام بدم سعی کنم هر چیزی رو بهخد ا ربط بدم
استاد من وقتی فکر میکنم اون زمانیکه خدا به همین مقدار کم هم تو زندگیم نبود زندگی من جهنمی بود برای خودش همه چیز بهم خورده بود هیچ چیزی سر جای خودش نبود من در دوران مجردی خیلی زیاد مشکل نداشتم نسبت به وقتی که ازدواج کردم مشکلاتم بیشتر شد وخدا رو شکر الان دارم یاد میگیرم که خدا رو تو زندگیم داشته باشم وشاید به اندازه نوک سوزن تونستم خدا رو تو زندگیم داشته باشم وهمین مقدار کم باعث شده همه چیز تغییر کنه مشکلاتم هست اما خیلی کمتر شدن وسعی میکنم آرامش بیشتری داشته باشم وسعی میکنم احساس خوبی داشته باشم وسعی میکنم همیشه خدا رو کنار خودم داشته باشم وهر مسئله ای که تو زندگیم بوجود میاد سعی کنم ربطش بدم به خداوند ودر تمام لحظهها از خداوند کمک میگیرم وبه خدا میسپارم خدایا این موضوع رو هم تو حل کن خدایا اینو هم به تو میسپارم خدایا تو راه حلی نشونم بده وخدای ممنون وسپاسگزارم که این مشکل منو بدون منت وبه بهترین شکل حل میکنی خدایا شکرت
من خیلی دوست دارم که همیشه هر لحطه وهمه چیز به خدا ربط بدم تا خدام به شکل واقعی تو زندگیم داشته باشم خدایا شکرت که تو هستی من میتونم تو رو داشته باشم
من یادم افتاد به اون دوستی که شما مثال زدید که خونه آنچنانی داشت فرزند وهمسر وزندگی پولفراوان هم داشت وفقط چون خدا رو تو زندگیش نداشت تو دهنش جهنمی بر پا بود ومن ایشون درک میکنم که قبل از اینکه خدا رو بشناسم تو جهنمی بودم که هیچ کدام از این امکانات نداشتم خدایا شکرت که من دارم تو رو میشناسم پا گذاشتم تو بهشت تو و از جهنم دارم فاصله میگیرم
واقعا من یه مدت خیلی کمی وه سعی میکنم خدامو بشناسم وتو زندگیم داشته باشمش چون من تازه به این درک داشتن خداوند تو زندگیم رسیدم ونمیدونم که خداوند تو زندگیم نباشه زندگی مت هیچ عطر وسعی نداره یه زندگی ساده پراز مشکلات وپر از ناراحتی و پر از غم واندوه سختی درد رنج وبیماری ومن قبلا این زندگی با پوست وگوشت واستخوانم تجربه کردم خیلی طعم تلخ و بد مزهای داره وامیدوارم که هیچ کس تجربه کنه این زندگی وتصمیم دارم وکه خدا رو تو هر موضوعی شریک بدونم وخیلی بلد نیستم واز این جملات کمک میگیرم من به خدا ایمان دارم من به خدا اطمینان دارم مت به خدا اعتقاد دارم من به خدا اعتماددارم
استاد وقتی من فکر میکنم وحتی الانا هم احساس تنهایی سرما رو به خوبی حس میکنگوسعی مینم که خدا رو در وجودم پیدا کنم حسش کنم لمسش کنم تا دیکه احساس تنهایی نکنم وهمیشه بگم خدابامنه خدا همیشه همراه منه خدا همیشه منو هدایت وحمایت میکنه وخدا از رگ گردن به من نزدیکتره مت به خدا چسبیده هستن تا انگیزه بگیرم ادامه بدم
استاد میخواستم بگم بعصی موقعها همخیلی سخته که بتونی حالتو خوب کنی چون اتفاقی تو زندگیت میافته ه باعث میشه کلی حالتو بد کنه ویکم سخته که بتونی از اون حال بد خودتو رها کنی ولی من این یاد گرفتم که نباید تو حال بد گیر کنم وزیاد بمونموسعی میکنم با تمرین نوشتن به حس خوب برسم واز خدا کمک میخوامکه خدایا من این مشکل رو هم به تو میسپارم ونمیدونم که تو به بهترین شکل اونو حل میکنی
من امروز داشتم سیب زمینی میذاشتم تا آبپز بشه ودیدم چه سیب زمینی نو و قشنگیه همون جا سعی کردم که داستان سیبزمینی رو به خدا ربط بدم
که سیب زمینی اولش یه بدر بوده که انسان حالا یا بر حسب نیازش به سیبزمینی یا بر حسب نیازش به پول میاد ا نو میذاره وقبل از کاشت مین آماده میکنه شخم میزنه کرت بندی میکنه یعنی زمین به قسمتها مساوی تقسیم میکنه بعد میشینه یکی یکی بارها رو در جایخودش میذاره بعد روی ا نو میپوشونه بهش کمی آب مییده اینجا پای خدا میاد وسط البته از اول این کار پای خدا وسط بود چی شد فکر کاشت افتاد تو دهن کشاورز کار خدا بود چی شد تصمیم گرفت زمین کشاورزی بخره یا اجاره کنه کار خدا بود که فکرشو به ذهن کشاورز دا د وچی شد که تصمیم به کاشت سیب زمینی گرفت پس هر لحطه خدا بوده من درک نمیکردم خلاصه خدا نور خورشید به بدر میتاباند تا کم کم رشد کنه وکشاورزی هم به ا ن رسیدگی میکنه آب میده علفهای حرز میچینه تا این بذر رشد کنه به قمر برسه موقع برداشت محصول بشه کشاورز هم د رو کنه قسمتی از اونو به بازار ببره تا بتونه درآمدی کسب کنه یه زندگی راحتی برای خودش درست کنه وقیمت هم بعنوان غدای خوشمزه استفاده کنه که اینم یه معجزه از طرف حدا وند برای انسان که بت نه راحت زندگی کنه واینم بگم که به هر چیزی نگاه کنی رد پای خدا ند در ا ون میبینی که من هنوز خیلی یاد نگرفتم بتونم خدا رو پیدا ک نم اینم بگم که اگر خدا نباشه اون بدر نمیتونه رشد کنه اگر خدا نباشه هیچ محصولی به ثمر نمیرسهاگر خدا نباشه ممکن ًیه افت به محصول بزنه همه زحمات کشاورز نابود کنه یا یه بارون زیادی بیاد که همه محصول بره زیر آب نابود بشه وخدای شکرت که تو هستی نمیداره اتفاق بد بیافته
استاد من الان تو شرایطی هستم که باید انتخاب کنم که میخوام به خدا توکل کنمو حالم خوب کنم یا به اتفاقی که چند ساعت پیش افتاد فکر کنم وحال بد نگه دارم تصمیم دارم به اتفاق فکر کنم وبتون با ت کل به خدا حالم خوب کنم و نمیدارم بین من وخدا شیطان فاصله ایجاد کنه درسته حالم خوب بشه فاصله از بین میره ولی همون چند ساعتم نمیدارم حالم بد بمونه وسعی میکنم با تمرین نوشتن حالم خوب بشه
من خدا رو شکر دیگه اون نگاه به خدا ند دیگه ندارم ه ازش بترسم واز روی ترس کلی کار انجام بدم تا از من راضی باشه ودیگه این نگاه ندارم که اون بالاست خدا داره همش به من توجه میکنه که من چکار میکنم تا روز قیامت عذاب بده وخدارو شکر دیگه اینجور نگاه ندارم وچون هنوز این فرمولها خیلی کمرنگ نشده گاهی یه حرفی میزنم در جواب به ا طرافیان که اگه خدا بخواد ایشالا قسمت کنه و…ولی زیاد نمیگم
وسعی میکنم همه مشکلاتم به خدا بسپارم چون میدونم که خدا بد ن منت به بهترین شکل مشکلم حل میکنه واین خدا ستودنی این خدا پرستیدنی خدایا تنها تو را میفرستم وتنها از تو یاری میجویم من را به راه راست راهنمایی فرما
استاد من عمه خیلی دنبال قانون جدب بودم وخیلی این جمله رو شنیده بودم که به هر چی فکر کنی همون میشه اما تا امروز درکش نکرده بودم تا اینکه این جمله رو شنیدم شما به چه چیزی میتونی فکر کنی من فکر میکردم که مثلا به ماشین لباسشویی فکر کنم یه ماشین لباسشویی نو میاد تو زندگیم البته اینم بگم اینم میشه ولی منطور قانون جدب اینکه تو باید به نیروی خداوند ت فکر کنی که چه خدایی دارم من چقدر بزرگه چقدر قدرتمند چقدر مهربون که سیستم دنیا رو طوری هزاران سال پیش خلق کرده که همه اون انسانهایی که هزار سال قبل از من بدنیا اومدن وهمه انسانهایی در حال حاضر دارن زندگی میکنند وهمه انسانهایی که هزاران هزار سال بعد از من بدنیا میان بتونن به راحتی به این سیستم ماورا طبیعی وصل بشن یه زندگی خوب وعالی همراه با خداوندسون بتونن تجربه کنند خدایا چقدر تو بزرگی خدایا ممنون و سپاسگزارم
و من سعی میکنم که خودم جزء طبیعت بدونم زندگی به خدا بسپارم و سعی میکنم که بتونم هر چیزی تو زندگیم هر اتفاقی برام رخ میده و سعی کنم قدرت از خدا ببینم تا بتونم زندگی با طعم خدا رو تجربه کنم
وقتی فکر میکنم میبینم که اصلا همه چیزدر کنترل ومدیریت خداست که من شب میخوابم صب بیدار میشم اینکه وقتی من سعی میکنم حالم خوب کنم خدا هم کمکم میکنه ویه فایلی جلوی راه من میذاره که با گوش کردن به اون کلی حالم خوب میشه که هیچ کلی هم انرژی میگیرم وقتی فکر میکنم میبینم همه چیز به خدا ربط داره ودعا میکنم که خدایا کمکم کن که همیشه وهر لحطه به تو فکر کنم چون فکر کردن به تو دنیام تغییر میده ومنو آرومم میکنه خدایا شکرت خدایا ممنونم خدایا سپاسگزارم
من زمانی که این فایل خوب و مفید شمارو گوش دادم میتونم بکم تازه دارم بهتر و بهتر خدارو میشناسم و هنوزم دوست دارم باهاش رابطه ی بهتر و احساس های خوب تری داشته باشم
واقعا قدرت خدا توصیف ناپذیره
انقد خدارو توی زندگی همون کم رنگ میبینیم ک گاهی برای بیرون رفتن بچه هامون دلواپسیم و نمیدونیم ک خدا ک هوای همه موجوداتش و تمام دنیای خ خلق کرده هست پس حتما حواسش به ما و بچه ی ما هست
پس چرا در اون لحظه حس خوبی برای بیرون رفتن فرزندمون ایجاد نکنیم و نگرانش کنیم
در صورتی ک خدا همیشه حواسش هست
حتی توی افکار ما حتی به چیزی ک داری میخونی مینویسی میشنوی حواسش هست ک تو میخوای تغییر کنی و اون چقد خوشحال میشه که انسان های زیادی در راه واقعی شناخت اون قدم بگذارند.
همیشه توکل میکنم قبل از انجام کارام و کارهای روزانم رو حتی با یلد خدا شروع میکنم و حتی به داشته ها طعم های خوب نگاه ک میکنم خیلی حس خوبی دارم و شکر میکنم.خدایا ممنونم بابت احساس بهتری ک این روزها دارم بایت سلامتی که همیشه دارم و تمام نعمت های خوبت
سلام استاد عزیز و دوستان خوبم
چه فایل جالب و متفاوتی بود این فایل انتخابات و اختیاراتی که انسانها در موارد مختلف در زندگی دارند و اینکه بتوانیم آنقدر ایمان داشته باشیم که آنها را به خداوند بسپاریم به جای اینکه از عقل و منطق خودمان استفاده کنیم
واقعا با توجه کردن به طبیعت و نظمی که در آن وجود دارد و باور اینکه همان سیستمی که آنرا مدیریت میکند ما را هم که اشرف مخلوقات هستیم مدیریت میکند میتوانیم برای خودمان منطقی کنیم که خودمان را وابسته به خداوند بدانیم و از دریافت الهامات یک زندگی متفاوت و سرشار از خوشبختی را تجربه کنیم
واقعا اگر بتوانیم به اراده شخصی توجه نکنیم و تمام تمرکزمان را به قدرت اراده خداوند بدهیم چه احساس آرامشی به ما دست میدهد که همه چیز را به خداوند بسپاریم و نتیجه عالی بگیریم
شنیدن اینکه وقتیکه خدا را بهتر بشناسیم و کارها را به او بسپاریم و همه چیز هر خواسته ای که داریم خود به خود به دست می آید خیلی خوشحال کننده و آرامش بخش بود
ممنونم استاد گرامی برای این فایل عالی
با سلام و درود
طی این دوره یادگرفتم که وقتی حسمون نصبت به چیزی خوب هست اون چیز حتما صحیحه و اگر حسمون نصبت به چیزی خوب نیست حتما اونچیز اشتباهه
حس من نصبت به این فایلها و دوره ها خوبه و حالم و خیلی خوب کرده پس راهم درسته
یه آیه ای توی قران هست که نظر من و به خودش جلب کرده بود و همیشه توی ذهن من بوده و هست
خدا میگه که آیا دانه ای که در زمین میکارید و میروید شما میرویانید؟یا ما میرویانیم؟ما میرویانیم و هروقت بخواهیم میسوزانیم و ازبین میبریم
و اینکه در جای دیگه از آفرینش آتیش گفته که برای استفاده ی انسانهاست
این نشون میده که تلاش ما در پناه نور خدا میروید و رشد میکنه و اگر خدا نخواد کل تلاش ما از بین میره
و اینکه بعضی چیزها بد به نظر میاد درواقع میشه ازش استفاده مفید کرد
قبل از آشنایی من با این مسیر همه ش دنبال انواع ذکرها انواع ختمها و انواع نمازها و ….. بودم تا به خواسته هام برسم یا نزدیک بشم کمی ولی مدام گره تو کارم میفتاد
چندسال پیش من کار آزاد داشتم و برای پیشرفت تو کار مدام تبلیغات گرون میکردم وسایلم و عوض میکردم و اینجور کارها
و جالب اینجاست که هی پسرفت میکردم با وجود تلاشهام
الان فکر میکنم میبینم اگر اون پولهارو میدادم برا آموزش دیدن و قویتر شدن و با جون و دل کار میکردم و بقیه شو میسپردم به خدا همه چی بهتر پیش میرفت
از زمانی که پاتوی این مسیر گذاشتم فهمیدم که چقدر بی ایمان بودم که به زور ذکر و … میخواستم چیزی رو از خدا بگیرم و در آخر هم پیش خودم حس اطمینان نداشتم که خدا اونچیز رو به من میده
ولی الان مدتیه که خدای من اجازه نمیده من ترس چیزی رو داشته باشم خیالم از همه چیز راحته و مطمینم به هرچیزی که دوست دارم به زودی میرسم
استاد یه پیشنهاد
کاش میشد توی یه قسمتی مثل پروفایل دیدگاههایی رو که نوشتیم و پاسخهارو ببینیم
با تشکر
سلام و درود
این امکان به زودی به بخش کاربری اضافه می شه
در دستور کار تیم فنی قرار داره
مانند اینکه اگر خورشید نباشد و ما به تلاش زیاد برای کشت محصول ادامه دهیم به هیچ نتیجه ای نخواهیم رسید؛ اگر خداوند را هم در نظرمان و همه ابعادِ امورِ زندگیمان واقع نکنیم به هیچ رشد و تعالی و پیشرفتی دست نخواهیم یافت
سلام خدای مهربان و شما دوستان عزیزم. صبح همه شما بخیر
با گوش دادن این فایل خیلی چیزها برایم روشن شد خیلی لذت بردم با وجودی که اندکی از فایلها و دورخ فاصله گرفته بودم ولی گوش دادن دوباره این فایل خیلی حسمو به خداوند عزیز خوب کرد .
من فهمیدم برای رسیذن به هر چیزی باید و باید به قدرت اصلی و نیروی و منبع اصلی وصل شد همان گونه که که اگر نور خورشید نباشه کشاورز از بهترین کوده و بهترین برزها استفلده کند هیچ نتیجه ای حاصلش نمی شود خداوند منبع اصلی همه داشته ها و خداسته هاست اگر در هر کاری اورا قدرت غالب بدانیم مشکلمان حل می شود دیگه دنبال مقصر و حس بد نمی رویم و دقیقا با حس خوب که همان غذای روح هست پیش می رویم و این همان قانون جذبه پس برای رسیدن به هر قدرتی توجخ به خداوند هست که ما را به نتیجه می رساند من خیلی دوست دارم که ماشین مورد علاقه ام را بگیرم و وقتی این فایل را گوش دادم قدرت را از همه انسانها و واسطه ها گرفتم و دلدم به خدا که این خداوند هست که خالق این ماشین هست و هر وقت چشمم به اون ماشین و یا هر ماشین دیگری می افته توی دلم تمنا نمی کنم که ای کاش.مال من بود بلکه به دنبتل زیبایی های آن می گردم تا خدلوند آن را به من برساند. ممنونم استاد خیلی ممنونم خدایا ممنونم که استاد را جلوی راهم قرار دادی من می خولهم متناسب باشم یا میمیرم و یا خیلی راحت به آرزوم می رسم ممنونم.
سلام و درود , استاد عزيز & دوستان گرامى😊
فايل زندگى با طعم خدا , 17♥️♥️
❄️اين فايل در طبيعت پارك خيلى زيبا بود . براى من يادآور خاطره ى خوبى شد كه در كودكى و نوجوانى با خانواده م حدود يه ساعت تا پارك پياده مى رفتيم و اونجا مى نشستيم و با بستنى قيفى در پارك , به همين سادگى شادى مى كرديم و احساس خوبى داشتيم . سالها فكر مى كردم كه دعا فقط بايد در وقت نماز باشه و خدا هم , در وقت نماز , به من گوش مى ده , اما بعدا دريافتم در هر لحظه خدا هست و به سادگى مى شه دعا كرد و سپاسگزار بود , من فكر مى كنم شادى هم دعا , و هم سپاسگزارى ست . من با اسم خدا آشنا بودم اما آگاه به لطف و محبت خداوند نبودم , نعمتها و رحمتهاى زيادى در زندگيم داشته ام و دارم اما آگاه نبودم كه اينا همه لطف و محبت خدا به من بوده و هست , و اينا رزق و روزى منه كه دريافت مى كنم , و نعمتهاى زندگيم با اينكه در زندگيم جلو چشمانم بودن اما بعنوان نعمت و لطف پروردگار اونارو نمى ديدم , و شاد و سپاسگزار نبودم , بخاطر اينكه مسائلى در زندگيم داشتم كه توجه و تمركزم بيشتر به اونا بود . خدايا توبه , با اون همه نعمت حتى شايد يه دوره ى محدود زندگى برام مفهومى نداشت و از زندگيم لذت هم نمى بردم . مى گفتم , من به خدا اعتماد دارم اما بازم نگران بودم . اعتمادم به خدا سطحى بود , با چيزايى كه در كتابا ى دينى خونده بودم كه متاسفانه كتابى به نام گناهان كبيره و سرانجام آنها در جهان آخرت بود , خب معلومه كه منم متاسفانه فكر مى كردم چون كتاب دينى ست پس همينه و كاملا درسته , و در ذهنم خدا اينگونه تعريف شد , خدايى كه در آخرت نمى بخشه و مجازات مى كنه‼️
خدايى كه در اين كتاب بود , خداى عشق و محبت , مهربان و بخشنده نبود ! خدايى بود كه نماز ها و روزه ها ى منو حساب كتاب مى كرد , تازه اونم اگه قبول مى كرد‼️ 🤔 چقدر وسواس از اينكه درست خوندم و يا نخوندم‼️البته زياد نمى ترسيدم , اما لطف و فيض خدارو هم نمى ديدم , چون تصوير مهربانى از او در ذهنم نداشتم و در وجود خودم حس و لمس نمى كردم ! او از من دور نبود بلكه هميشه همراه من بود , اما من از او دور شدم , و اون سرمايى & تنهايى رو كه استاد عزيز فرمودن , كاملا مى فهمم , و اگه هشيار و بيدار باشم در لحظه لحظه ى زندگيم مى تونم با حال و احساس خوب سپاسگزار دريافت نعمتها و رحمتهاى خداوند جهان هستى باشم , به فرموده ى سعدى , هر نفسى كه فرو مى رود ممد حيات ست و چون بر مى آيد مفرح ذات . پس در هر نفسى , دو نعمت موجودست و بر هر نعمتى شكرى واجب . با هر دم و بازدم , انرژى خداوند در من جارى ست , و بايد سپاسگزار خداوند در لحظه لحظه ى زندگيم باشم , هر روز دنبال نشانه هاى خداوند در طبيعت و زندگيم هستم . وقتى مى گن , خداوند از رگ گردن به شما نزديك تَر است , دريافتم انرژى خداوند رو مى تونم با تمام وجود در نَفَس كشيدن خودم احساس كنم , و خودم رو , وصل به منبع جهان هستى بدونم . پس خداوند هميشه با من است . من بارها شنيده ام , “هر كه خود را شناخت , خدا را خواهد شناخت ” , اما برام مبهم بود , و در اين مسير به لطف خداوند , و با درسهاى زندگى استاد عزيز هر روز دارم به خودم نزديكتر مى شم , و با شناخت ذهن منفى بافم و فرشته ى مهربان درونم , خداوند رو در وجودم حس مى كنم . و شگفت انگيزه كه حالا در مسيرى هستم كه حال و احساس خوب و شاد بودن لازمه ى ادامه ى مسير هست . من در اين مسير در هر لحظه انتخاب مى كنم كه بنده خداوند باشم و با هدايت و الهامات الهى جلو برم و به خدا 💯اعتماد كنم , و نه بنده شيطان و ذهن منفى بافم و نجواهاى ذهنى م . ( البته هر آنچه رو مى نويسم در اين مسير دارم تمرين مى كنم )
❄️و اما تغييرات من در اين مسير .
بارها وقتى مسئله اى داشتم , مى گفتم , من به خدا اعتماد دارم , من به خدا اعتماد مى كنم اما بازم نگران بودم , فكر مى كردم , و تصاوير منفى در مورد چيزايى كه هنوز اتفاق نيفتاده بود , به ذهنم مى اومد , نجواهاى ذهنى داشتم , و ممكن بود چند روز در حال و احساس بد و نگرانى باشم , اما حالا وقتى مسئله اى دارم , بازم مى گم , من به خدا اعتماد دارم و من به خداوند اعتماد مى كنم اما نگرانى هامو رها مى كنم , نجواهاى ذهنى م كوتاه تَر از قبل شده اند , و در حال و احساس بد باقى نمى مونم . من دارم تمرين مى كنم كه 💯 به خداوند اعتماد كنم , و نگرانى هامو رها كنم , و مورد ديگه , من خداوند رو در وجودم احساس مى كنم و نه در بيرون از خودم . در اين مسير توجهم از سمتِ چيزايى كه منو نگران مى كنه به سمتِ نشانه هاى خدا مى برم . چقدر خوب , خدايا شكرت , خدارو شكر طعم زندگى بهتر , و انديشه هاى بهتر , رو حس و لمس مى كنم , خيلى بايد هشيار و بيدار و مراقب باشم .
بخوبى آگاه هستم تا وقتى كه در اين مسير هستم , با قوّت خداوند , قدرتمند هستم , و در مجموع زندگى زيباست , اما در اين مسير آن را زيباتر مى بينم . سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم .
با تشكر فراوان , خدا قوّت , شاد و پرتوان باشيد🥰🎄🎄
فایل زندگی با طعم خدا جلسه هفدهم :
نظم چیست ؟
نظم ایده ای ذهنی است ، نظم ایده ای خارجی نیست. ما در ذهن خود اموری را در کنار هم مورد لحاظ قرار میدهیم و نظم به وجود میاید. 😇
ما میتوانیم از نیروی خداوند که حافظ ما است استفاده کنیم و همسو با نظم این جهان زندگی کنیم. 😇
نگاه در طبیعت و تفكر در ان و تعمق در ان مسلما به ما ارامش درونی میدهد. ما همه نیاز به صبر و ارامش داریم چه برای تناسب اندام و لاغری و چه برای هر کار دیگری. اتصال من به خدا در هر لحظه موفقيت صد در صد مرا تضمین میکند. ما از او هستیم و به سوی او باز میگردیم. 😇
با سلام .روز 86 ام تکرار :
من وقتی داشتم فایل رو میدیدم یک مثالی به فکرم اومد. دوتا بچه رو در نظر گرفتم که به یکی شون میگن پدر تو خیلی پولدار و ثروتمند و قدرتمنده اما کنارت نیست .هر خواسته ای داشته باشی بهت میده ..حالا بچه میپرسه پدرم کجاست ؟ میگن انقدر قدرتمنده همه جا حضور داره ولی در عین حال هم نمیدونیم کجاست بیا به این آدرس نامه بفرست و تا میتونی عجز و ناله و التماس کن تا اگر صلاح دید خواسته ی تو رو بده .میگن پدرت خیلی مهربونه ولی از تو دوره و…..
اما یک بچه ی دیگر پدرش در زندگیش حضور داره و اون میتونه خواسته هاش رو بی واسطه به پدرش بگه و مستقیم ازش درخواست کنه .در ارتباط آنها هیچ واسطه ای وجود نداره ..
اعتماد به نفس ، آرامش و شادی این دوتا بچه رو باهم مقایسه که کردم دیدم از زمین تا آسمان فرق دارن .. حتی محبت آنها نسبت به پدراشون هم خیلی متفاوته ..
آموزش های من هم درست شبیه بچه ی اول بوده .. که خدا قدرتمند و بسیار توانا معرفی شده بود به من اما من مثالی از قدرت خدا در بعضی از جنبه های زندگیم نداشتم و هرچی هم که تلاش میکردم ننتیجه ای نمیگرفتم ..
خدای من طبق گفته ی دیگران قدرتمند بود اما نزدیک کم نبود .. باید بگم درستش اینه که به من تلقین کرده بودند که نزدیکم نیست و خدای من صرفا با دین من سروکار داشت و هیچ وقت پول سلامتی یا شادی در ذهن من ارتباطی به خدا نداشتند.
همیشه میگفتن اگر به صلاحت باشه بهت میده و همیشه برایم سوال بود چرا چیزهای خوب نباید به صلاح من باشه؟؟ هروقت هم این سوال میپرسیدم میگفتن اگر به زور از خدا چیزی بخوای بهت میده ولی سختی میکشی یا بدبخت میشی یا اون دنیا کمتر بهره مند میشی ..و من از خودم همیشه میپرسیدم آخه چرا خدایی که انقدر میگن از مادر هم مهربونتره یه چیزی ازش بخوای انقدر عصبی میشه و میزنه دنیا آخرتت رو داغون میکنه؟؟؟؟؟؟ هیچ وقت جرئت نکردم از کسی بپرسم ولی همیشه برام سوال بود .. اگر مهربونه چرا نمیده ؟ اگر نمیخواد بده چرا میگه من مهربونم بخشنده ام فلانم ؟؟؟؟؟؟
تا اینکه من فهمیدم خدا تمام صفات خوبی که میگفتند داره رو داره خیلی بیشتر از چیزهایی هم که تعریف میکنن خوبی داره …..اما خدا یک سری از صفات رو نداشت یعنی مثلا خدای من اگر ازش درخواست کنی نمیگه به صلاحت نیست ..آخه امکان نداره تو خواسته های خوب داشته باشی بعد خدای خوب و قدرتمند هم داشته باشی ازش درخواست کنی و بگه نه این خوب نیست؟؟؟؟؟ هنوز درباره ی به صلاح بودن یا نبودن خواسته ها یکم مشکل دارم و نمیدونم چه قدر درست یا غلطه.
خلاصه من فهمیدم که مشکل که از گیرنده است که شخص خودم هستم نه فرستنده .. و من طی این سالها به جای اینکه خودم را درست و اصلاح کنم به خدا اصرار و التماس میکردم که خودتو درست کن !!!!!!!!
حالا این گیرنده که من هستم ، چی هست؟
آیا جسم منه ؟ یا ذهن؟ یا روح؟
جسم که بنده خدا کاره ای نسیت و اگر روح نباشه یک لاشه ی ناتوان بیشتر نیست ..
روح که به قول خدا ، از جنس خودشه چون گفته از روح خودم در او دمیدم .بنابراین روح خدایی هم که تغییر پذیر نیستش ..
موند ذهن .. که تغییرات در فرمول های این قسمت به تعداد آدم ها نگرش و دیدگاه نسبت به خدا بوجود آورده .
نکته ی جالبش اینه که با هر فکر و عقیده ای بهت جواب میده . و انتظارت از خدا در زندگی تجربه میکنی .. گفتم انتظارات نگفتم عقاید . چون من عقیده دارم خدا روزی رسونه ولی آیا انتظارم از خدا این هستش که به من روزی بده ؟ اصلا به خودم میبینم که نعمت های زیادی در زندگی داشته باشم ؟ خودم رو لایق آرامش میبینم؟
و خداوند طبق انتظاری که ازش دارم منو هدایت میکنه . . و انقدر انسان رو آزاد گذاشته که هرکسی میتونه هر انتظاری از خداوند داشته باشه و نتیجه اش را هم ببینه .
باید اول انتظاراتم رو تغییر بدم و مطمئن باشم که از این به بعد خداوند با توجه به انتظار جدیدم با من رفتار میکنه و منتظر دریافت نتیجه ی انتظار جدیدم باشم.
سلام دوست عزیز
اینکه بنده ها می گن خدا صلاح ندیده در واقع توجیه کردن دریافت نکردن یا نداشتن خودشونه
گردن خدا می ندازن
مثل فرد چاقی که از چاقی داره می میره ولی میگه بخاطر ژنتیکه که چاق شدم
همه اگرها و بایدها و نبایدهایی که درباره خداوند می شنوید ساخته ذهن بشر هستند و تماما در جهت منع کردن، محدود کردن و ترساندن انسان ها ایجاد شدند.
درک این موضوع نیاز به تکامل دارد
درود بر شما , دوست عزيز ,
فوق العاده زيبا بيان كرديد , موّفق باشيد🥰
ما با فکر کردن به خدا از طریق خلق کردن تمام انچه که در اطراف ما و مخصوصا طبیعت هست به قدرت بی نهایت خدا و افکارش میتونیم پی ببرییم.
من خودم رو جزیی از طبیعت میدونم و میگم خدایی که طبیعت با این همه درخت و گل و کوه وسنگ و آبشار و رودخانه و دریا رو مدیریت میکنه من رو هم مدیریت میکنه ولی انسان یه فرق داره با این درخت و پرنده و کل طبیعت و مخلوقات که اونها هیچ قدرت انتخابی ندارن ولی ما انسانها تفاوت داریم با هر موجودی چون که حق انتخاب داریم پس اشرف مخلوقات هستیم و ما انتخاب میکنیم در هر لحظه که بندی خدا باشیم یا بندی شیطان باشیم .
پس در طبیعت بودن حس آرامش میده که من هم جز این سیستم هستم پس خداوند من رو هم حفاظت و هدایت و حمایت میکنه و آرام میگیریم .
در حالی که قبلا از بس ترس از خدا و عدابهای اون داشتم که دوست داشتم پرنده باشم و یا درخت باشم که دیگه امتحان هاا و ترسها رو نداشته باشم از بس که دیدگاه اشتباه داشتم ولی از وقتی که دیدگاه هم رو تغییر دادم به خداوند نگاهم به خداوند عوض شدو نتیجه های منم به مقدار تغییر نگاهم عوض شده .
فاصله ی خورشید تا زمین یه مقدار ثابت هست که اگر تغییر بکنه کلی بی نظمی در زمین به وجود میاد و تاثیرات مخرب در زمین به وجود میاد .این مثال برای انسان هم هست که اگر خودت رو از خدا دور بدونی کلی در زندگیت بی نظمی اتفاق میفته و از هیچ موضوعی لذت نمیبری چون از لحاظ ذهنی خودت رو تحت کنترل و نزدیک به خدا نمیبینی و از هیچ نعمتی نمیتونی لذت ببری و خودت رو از خدا دور میبینی مثل این هست که زمینت رو شخم بزنی و بذر بکاری ولی خورشیدی نیست که انرژی بده و اون بذر رشد کنه .
پس ما باید به اون منبع اصلی که خداوند هست نزدیک باشیم تا نتیجه ی بهتر و عالیتر رو بگیریم و اگر دور باشیم احساس بد و سردی و نا امیدی و .. در زندگیت داری .
پس در ذهنت با خدا ارتباط داشته باش و نزدیک به خداوند باش و هر چقدر خودت رو نزدیک خدا بدونی نتیجه هم بهتر میشه .
پس خداوند رو به عنوان منبع انرژی درون خودتون ایجاد کنید تا کشت و کارتون در زمین زندگی رونق داشته باشه و به هر چیزی به عنوان خوشبختی در زندگیت نیاز داری به اونها برسی .
خداوند همیشه به ما نزدیک بوده و از ما فاصله نگرفته ولی این ما بودیم که به خاطر انتخابی که داشتیم تونستیم نزدیک خدا باشیم و ایمان داشته باشیم و یا ناامید و دور باشیم از خدا و ایمان ندلشته باشیم .
پس هر فردی با خدا یه رابطه ای داره و یه باوری به خداوند داره که همون تمام زندگی اون فرد رو رقم میزنه و به خاطر همین زندگی هر فرد با فرد دیگر بسیار متفاوت هست .
اگر میخواهید نتیجه رو تغییر بدید باید باورتون
به خد ا رو تعییر بدید و خدا رو به عنوان تنها منبع قدرت و عشق و ثروت و سلامتی و… . بدونید و یادت باشه خدا ند هر روز بدون منت به تو انرژی میده مثل نور خورشید هست خداوند درون ما که با پوشیدن لباس رنگ روشن میتونیم نور بیشتری رو جدب کنیم و یا لباس رنگ تیره بپوشیم و انرژی کمتری جدب کنیم .
پس بستگی داره خدا رو چطور باور داری ؟ هر لحظه از وجود خداوند میتونی بهره ببری پس همه ی کارها رو به خودش بسپار و نتیجه متفاوت میشه پس به جای استفاده از عقلتون و منطقتون
در حل کارها و مشکلات اونها رو به خدا بسپارین و مطمعن باشید که خداوند میتونه اون رو برطرف کنه و حیران میمونید که خداوند چطور اینقدر راحت اون مشکلات رو برطرف میکنه .
در مورد شناخت خداوند و اتصال به خداوند باید به موضوعات مختلف فکر کنبد و همه رو اتصالش بدید به خداوند و برای خودتون تایید بشه که این کار خدا هست و خدا رو پررنگتر حسش کنید .
حتی میوه ای که از درخت میفته تحت کنترل خداوند هست و طبق نظم و فرمول خداوند هست یا حتی یه برگ هم همینطور هست .پس هر اتفاقی رو میتونی ربط بدی به خداوند .
پس هر چیزی اطرافت میبینی ربط داره به خداوند مثلا یه ماشین یا فروشگاه و یا یه وسیله یا یه شخص یا یه اتفاق و … بگو خداوند چقدر قشنگ جهان رو پیشرفت میده و مدیریت میکنه .
قانون جدب کلش این هست به هر چیزی فکر کنی در زندگی تو رخ میده اگر به نیروی خداوند خودت رو وصل بدونی و احساس آرامش و امید و شادی داری پس جدب اتفاقهای خوب برای تو هست و اگر خودت رو وصل ندونی و دایم در حال بد و نگرانی و استرس و عصبانیت باشی اتفاقهای بد رو جذب میکنی .
پس اگر ارتباطت رو با خدا درست کنی همه چیز خود به خود رخ میده بنابراین به دنبال نحوه ی یادگیری و جذب کردن نباشید تا زمانی که ارتباطت رو با اون منبع برقرار نکنی بی فایده هست تا وقتی جهان اون خورشید رو نداشته باشه بی فایده هست پس به دنبال قانون جدید و عبارات تاکیدی نباش کافیه فقط به دنبال رتبا ط با خدا باشی و نگاهت و باورهات رو به خداوند تغییر بدی و اون خدایی رو که خود قرآن اورده رو بشناسی با باورهای تو حیدی دیگه نیاز به هیچ تلاش خاصی نداری پس تلاش کن خدا رو بهتر بشناسی تا نتایج خیلی خوبی در زندگیت اتفاق بیفته و باعث میشه بیشتر به دنبال تایید وجود خداوند در زندگیت باشی .
چه نیرویی داره این جهان رو مدیریت میکنه ؟؟
فکر کنید؟
پس طبق قانون جذب هر چقدر آرامشت بهتر بشه اتفاق و شرایط هم بهتر شکل میگیره .
تمام قدرت دست خداوند هست و خداوند جهان رو هدایت میکنه و من هم جزیی از جهان هستم و خداوند من رو هدایت میکنه .
هر چقدر خدا رو بیشتر پیدا کنی و خداوند هم به همان مقدار در زندگی شما عمل میکنه نه اینکه نیست ولی ما نمیتونیم اون رو ببینیم و حسش کنیم پس به دنبال خدا در زندگیتون باشین .
دوست عزيز ,
بسيار عالى , موّفق باشيد😍
به نام خدای مهربان ، سلام ، روز ۸۶ تکرار ، سالهای زیادی را با این باور زندگی کردم که خدا تو آسموناس و اون برام تصمیم میگیره که خوشبخت باشم یا بد بخت ، خودمو از خدا خیلی دور میدیدم و چون همیشه فکر میکردم که بنده گناهکاری هستم بخاطر نماز و روزه هایی که کامل انجام نداده بودم مورد خشم و غضب خداوند هستم پس خداوند حق داره که منو بدبخت کنه بنابراین دائم نگران بودم و از خدا و مرگ به خاطر مجازات شدن خیلی میترسیدم در نتیجه زندگیم پر از تنش و ناراحتی بود و هر چی با عقل خودم سعی میکردم نمیتونستم مشکلاتمو حل کنم و از خدا شاکی بودم که چرا منو بدبخت آفرید و تمام این مسائل برای این بود که شناختم در مورد خدا اشتباه بود ، وقتی که هدایت شدم به مسیر الهی ، دوران جهل و نادانی من تموم شد چون خدای واقعی را از طریق اساتید نازنین بخصوص جناب استاد عطار روشن ، قانون جذب و خدای واقعی را شناختم که میگفتن خدا نزدیکه ، درون منه و بسیار مهربان و بخشنده س و اختیار کامل زندگیم را به دست خودم داده ، من هر چی بخام اون جوابش بله است و هیچ وقت نه نمیگه حالا بستگی داره که من چه چیزی را با چه احساسی بخام ، با آرامش درخواست کنم یا با نگرانی ، تو این مدت من و خدا باهم دوست شدیم و بهش اعتماد کردم تمام کارهامو بهش سپردم ، نگرانیهام تموم شد و تمام مشکلاتم با ساده ترین راهها حل شدن ، الان با آرامش زندگی میکنم و هرچی تا حالا از خدا خواستم به بهترین شکل برآورده کرده ، به اندازه کمی که خدا را درک کردم نتایج خیلی خوبی گرفتم و تمام تلاشمو میکنم که رابطه بهتری با خدا داشته باشم ، سکان زندگیمو به دستش سپردم و اونم همه جوره هوامو داره ، خدا جونم عاشقتم که همیشه همراه منی
با سلام لینک دانلود مشکل داره؟
سلام دوست عزیز
از مرورگر فایرفاکس استفاده کنید دانلود میشه
ب نام خدا
ازوقتی باورم نسبت ب خدا عوص شده همه چی دارم خودم رو خوشحال وخوشبخت حس مکنم.
از وقتی تصمیم گرفتم باخدادوست باشم بهش اعتماد کنم. کتابهای زیادی خوندم شکرگزاری مدیتیشن و… سعی کردم ب خدا نزدبک شم ولیی انقدرام سخت نبود من تو ذهنم سختش کرده بودم خدا درون منه از رگ گردن بمن نزدیکتر عشق وارد زندگیم شد وقتی همه چیو اسون راحت دونستم خدارشکر ک هرروز بیشتررمیشناسمت بهت نزدیکترمیشم. کیفت زندگی بستگی دازه ب ارتباط باخدااگه دلت قرص باشه ینی ک خوشبخت محص همه چی باهاش میاد. برکت ثروت ارامش عشق همه چی…
به نام خدای مهربانم
جلسه ۱۷ زندگی با طعم خدا♥️
ما خودمون رو با قدرت انتخابی که داربم از سیستم خدا خارج میکنیم ،
این ما هستیم که انتخاب میکنیم نجوای خدا رو قبول کنیم یا شیطان !
اما در موجودات دیگه به این شکل نیست اون ها تماما در اختبار خدا هستند و این قدرت ذهن و انتخاب رو ندارند و این قدرت ماست که مارو اشرف مخلوقات کرده !
پس انتخاب با خودمونه توجهمون به خدا باشه یا شیطان ….من هم قبلا بخاطر آدامشی که نداشتم درگیری هایی که داشتم به اشیا خونه زل میزدم حسرت میخوردم که ای کاش منم مبل بودم !اب کاش احساس نداشتم!ای نمیدونستم غم و غصه چیه و گله ام از خدا این بود خب تو که هوامو نداری لااقل میخواستی من تدو این دنیا باشم فرشی مبلی چیزی خلق میکردی عذاب نکشم…..وای که چه قدر دور بودم از خدام و آشفته....
نظم و قدرت خداوند هم توی طبیعت ، توی سیستم بدنمون ، زندگیمون، کاملا آشکاره ، ووقتی از خدا جدا بشیم خودمون ضرر کردیم ، اونوقت که از این همه نظم و مدیریت و قدرت خودمون رو خارج کردیم ، حاصلش میشه بی قراری ، بدبختی ، نگرانی فقر و هزاران مشکل دیگه…..
((اگر تحت نظارت خدا نبینیم خودمون رو ! در جهنم ذهنمون قرار میگیریم ))
از هبچ چیز لذت نمیبریم ! تلاش هامون بیهوده و بی فایده میشه !
اما
لمس خدا♡گرمای وجود خدا♡لمس خوبی های خدا♡ذهن خدایی♡
نتایج رو رقم میزنن .اون موقع است که میشه بهترین هارو داشت در هر زمینه ای ، روابط، ثروت، و…
من خدارو منبع همه چی میدونم ، منبع تمام خواسته هام میدونم ، منبع خوشبختی ، سلامتی کسب و کار ، عشق و….تمام خواسته های من دارایی خداونده
خدایی که بدون منت نعمت هاشو میتابوته تو زندگی من ، مثل خورشیدی که هروز نور و گرماشو میتابونه بدون منت !
این ماییم که انتخاب میکنیم چجوری استفاده کنیم ازش!
((در هر لحظه از زندگی خودم میتوانم از وجود خدای خودم بهره ببرم ،کل تصمیمات و کارهای زندگیم رو به خدا بسپارم به خدا که به بهترین شکل انجام میده برام))
لازم نیست برای مسائلم از عقل خودم استفاده که زیرا که خدا منبع تمام عقل هاست !و من بع خودش واگذار میکنم و از نتیجه شگفت زده میشم !
((ما به اندازه ای که به خدا اعتماد میکنیم ، نگاهمون رو تغییر میدیم به خدا نتیجه هم میبینیم))
*******
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتریست معرفت کردگار
******
تمرین این بخش ، به قدرت و نظم خدا در اطرافت نگاه کن تا بیشتر بهت ثابت شه این سبیتم چه در طبیعت چه در اتفاقات روزمره چه در همه زمینه ها…..
ببینی که به چه نیروی وصلی به چه مدیریت د نظم و قدرتی وصلی …سرشار بشی از ارامش ، شادی ، امیدواری و در نهایت همین هارم جذب کنی ….
برای رسیدن به هر خواسته ای به دنبال خدا باش که اون منبعه.
از این به بعد تمام تلاشم بر اینکه خدارو حمایت هاشو بهتر و ببینم بهتر بشناسم و خودمو واگذار کنم به سیستم و لذت ببرم فقط !
اندازه باوری که به خدا داریم اتفاقات زندگیمون هم رقم میخوره…..
باسپاس ازخدا ودخترم که مرا با این سایت اشنا کرد وتشکر ازاستاد گرامی امروز با دیدن هفدهمین جلسه هفدهمین چراغ برزندگی من تابید دراین روزهای تغییرم وقتی به تمرینهای اول و دومم نگاه می کنم به درستی سخنان استاد ایمان می اورم تقریبا شیطان قدرتش را در ذهنم از دست داده افکار شدیدا منفی در ذهنم بی رنگ شده حالم خوبست وارامش تمام جنبه های زندگیم را فرا گرفته کم کم تاثیرات حال خوبم را در زمینه های دیگر زندگیم هم می بینم انچه را که از طعم های زندگی سفارش دادم بدست می اورم سفر که برایم خیلی مهم بود هرچند کوتاه ولی برایم پیش امد وبابت ان از خدا سپاس گذارم اکنون بیشتر ونزدیکتر خدا را حس می کنم
به نام خدا
سلام به همه ی دوستان عزیز و استاد گرامی
چند روزه اصلا حالم خوب نبود و نتوستم فایل ها رو کوش بدم خیلی ناراحت بودم
و از خداوند خواستم که تمام ناراحتی هام رو به دوش بگیره وخودش کار رو برام اسون وحل کنه
در کمال ناباورانه خدای مهربونم طوری که خبر نشدم چه جوری و از کجا این کار رو برام حل کرد که خودم هم تعجب کردم و گفتم کار خدا رو ببین
چقدر خدا مهربونه دوست نداره بنده هاش ناراحت باشن کافیه به خودش بسپاریم به قول دوستان عزیز اتش برویت سرد میکنه
خدای مهربونم نمیدونستم اینقدر مرا دوست داری همیشه در شک و دو دلی بودم که ایا مرا دوس داری یا نه؟
ایا مرا میبخشی یا نه؟
ایا صدای منو میشنوی یا نه؟
همش برام سوال بود
خدا رو شکر ازاد شدم نفس عمیق میکشم چقدر زندگی زیبا شده وقتی به همه ی نعمت های خدا فکر می کنم که همه چیز به نیروی خدا وصله و هیچ برگی بدون اجازه خداوند به زمین نمیفته 🙏🏻🙏🏻
خدا مهربون این روزها خیلی توجه ام به نعمت هات هس و هر روز بابتش خدا رو شکر میکنم و ارامش بیشتری دارم و کمتر ناراحت میشم بیشتر به خوبی ها توجه میکنم 🙏🏻
خدای مهربون هر چه از تو به ما میرسه خیر و خوبیه برای بنده هات بد نمیخاهی
ولی من قبلا نمیدونستم میگفتم خدا جرا اینجور کردی برام چرا چرا
اما الان متوجه شدم که خداوند برای بنده هاش خیر و نیکی میخاد و دوست نداره بنده هاش ناراحت بشن این ماییم که با افکار منفی بدی رو به سوی خودمون جذب میکنیم
خدا رو شکر استاد عطار روشن دستان خیری شدند برای همه ی انسان های که هدایت شده اند به این سمت
خدا رو شکر 🙏🏻🙏🏻🙏🏻
سلام. امروز احوالم زیاد خوب نیست.. الان تصمیم گرفتم دلیل ناراحتیم رو به خدای خودم بسپارم و فقط نگاه کنم که چی میشه..
خدا رو شکر که دارمت خدا جوونم..
خداوند من. تو چقدر من رو دوست داری حتی از خودم هم بیشتر .تو من رو توی این مسیر مناسب فکری هدایت کردی .باعث شدی حالم بهتر باشه این تاثیر در افرادی که باهاشون ارتباط دارم هم میگذاره .پس تو کل جهان من رو تغییر دادی سپاسگزارم و اطمینان دارم این حالم ادامه پیدا میکنه .خیلی دوست دارم خدا جونم . از استاد هم که همیشه همراه همیشگی ما هستید متشکرم
با سلام خدمت دوستان عزیزم و استاد مهربانیها.
درست یک سال پیش بود که از شدت اختلاف با همسرم کلافه بودم از چاقی کلافه بودم و از نرسیدن به خواسته هام کلافه بودم و چقدر دلگیر و گله مند بودم .یه روز با همسرم بحثم شده بود و به برادرش پیام دادم که چقدر از این وضعیت خسته شدم و بعد از قطع تماس تلفنی توی ماشین نشستم و دور زدم و گریه کردم و دفترچه یادداشت گوشیم رو باز کردم و با خدا حرف زدم گفتم یه راهی برام باز کن من از همه چیز خسته ام گفتم توییی که منو اوردی پس نجاتم بده و چقدر بعداز اون اروم شدم .و بعد از مدتی در دوره شرکت کردم و خیلی حس خوبی داشتم و مشتاق بودم برای انجام تمرینات و کم کم دیگه به خیلی از چیزها بی تفاوت شدم و شاید باورتون نشه ولی طی این یه سال شاید دوبار یا چهار بار با همسرم بحثم شده و اونم درحد یک ساعت.میخام بگم نمیدونم چی شد ولی خدا منو به این مسیر هدایت کرد و من الان به کل چاقی رو فراموش کردم و اصلا استرس چاق شدن رو ندارم .
چند وقت پیش تو دوره خدا هرگز دیر نمیکنه شرکت کردم و خیلی از صحبت های استاد شگفت زده شدم و از اون به بعد هر روز از خدا میخام که بیشتر احساسش کنم .بیشتر بشناسمش و بیشترلمسش کنم.
خدایاااااااااااااا کمکم کن من سپاسگزارم که تورو دارم چون همیشه احساس تنهایی میکردم .
خدایاااااااا کمکم کن من فقط از تو سلامتی و کار و ثروت و خونه رومیخام چون تو بهترینش رو بهم میدی همینطور که در این مسیر هدایتم کردی.
خدایااااااااا کمکم کن هر روز بیشتر حست کنم 🙏🙏🙏
وقت شما بخیر انشالله
فقط همینه که می گین انسان انتخاب می کنه هر وقت که خودش و وصل به خدا می دونه خودش رو تحت حمایت خدا می دونه و قدرت و به کس دیگه نمی ده واقعا آدم آرامش و حس می کنه و می بینه که چه جوری مسایل حل می شه به لطف خدا ولی این شیطونه دایم ترس و نگرانی و به وجود میاره و نمی خواد آدم تو احساس خوب بمونه هر لحظه و در همه حال من دارم سعی می کنم که بنده خدا باشم به خدا توکل کنم و همش تمرین می کنم هر روز و هر لحظه باید طوری یاد بگیرم اینو که دیگه شیطونه نتونه منو بترسونه !
همش ذکرم شب و روز اینه که من به خدا ایمان دارم و می دونم خدا عشقش بدون قید و شرطه و بدون منت محبت می کنه و از همه نعمت هاش بهمون می ده اصلا الان هر کاری و دیگه فکر نمی کنم فقط به خدا می سپرم بیشتر وقتا سر در گمم ولی وقتی به خدا می سپرم خیالم راحت می شه و منم خیلی به دور و اطرافم نگاه می کنم و توجه می کنم و همه رو به خدا ربط می دم این جزو تمرین هر روز منه!
خدایا شکرت که منو همیشه حمایت و هدایت می کنی
در پناه خدا باشین عزیزان
گام هشتادو ششم
سلام. همیشه فکر میکردم بندگان خوب خدا صورتشون نمیشه دید چون خیلی نورانیه و اصلا با آدم های عادی صحبت نمیکنند چون اونا گناه کارند ولی اون انسان خوب نه.
انسان خوب مگه چیزی غیر از کمک کردن به بقیه انسان ها برای خوب شدن و خوب ماندن هستش؟
انسان خوب مگر چیزی غیر از کمک به حال خوب انسان هاست؟
چرا باید از آدم خوب ترسید؟
استاد! من شما رو نمونه ی یک انسان خوب میدونم. به عنوان استادم و اینکه کمک میکنید بهتر زندگی کنم شما بزرگترین و تأثیر گذارترین فرد زندگی من هستید. من فکرشم نمیکردم از چاقی بخواد مشکلاتم شروع به حل شدن کنه. همونطور که خدا در قرآن میفرماید از جایی که فکرشم نمیکنید به شما روزی میدیم یا مسائل شما را حل میکنیم. به خاطر خسته شدن از چاقی و عشق برای لاغری اومدم اما ارتباط قلبی و حسی خیلی قشنگی با خدا به دست آوردم. دیگه از خدای خودم نترسیدم، دیگه مشکلاتم رو گردنش ننداختم، نمازهایم رو با اشتیاق میخونم و دیگر از روی عادت نیست. به خاطر باورهای غلط فکر میکردم خدا موجودی که وقتی باهاش هستی بدبخت و بیچاره ای اما همه میگن خوبی چرا چون هیچ چیز نداری و فقط عبادت میکنی و گریه میکنی ولی خوبی دیگه و اون دنیا قصر بهت میدن و…
من خدای الانم رو خیلی دوست دارم در واقع خدا که یگانه است بهتره بگم من گمان خوب امروز خودم به خداوند رو خیلی دوست دارم بعضی ها خدا رو دارن و ثروت ندارن بعضی ها ثروت دارند و خدا رو ندارن. اما من خوشحالم که خدایی دارم که مالک ثروته و خودش ثروتمنده و به بنده اش ثروت، سلامتی، آرامش، عشق، تناسب و.. میده، بی حسابم میده سریع الجواب هم هست، مهربونم هست، یکی منو ده تا میکنه و واقعا میارزه برای این خدا هرکاری که بهم میگه انجام بده انجام بدم.
من وقتی در مواقعی از زندگی پول یا امکانات خوبی سمت مون می اومد میترسیدم زود از دستش بدیم چون بالخره طبق باورهای اون موقع من آدم خوب بودن مساوی بود با فقیر بودن و اگر پولدار هم میشدیم باید بلاها و اتفاقات بد برامون می افتاد و افتاد. چون چشم میزدن، چون چون…
واقعا وقتی مینویسم قلبم ناراحت میشه اخه چرا انقدر به نعمت خداوند که ثروت بود نگاه بد داشتیم چرا خدا رو ناتوان میدیدیم که اگر ثروت بده سلامتی رو میگیره و بالعکس و همیشه باید لنگ میبودیم، اتفاق خوب میوفتاد اما باید یه گیری هم کنارش میبود و اگر همه چیز کامل بود قدر نمیدونستیم. خدای عزیزم منو ببخش به خاطر این سوءظن هایی که به تو داشتم. من از سر جهل و اطلاعات غلطی که به من داده بودند تو رو نشناخته بودم و بدی ها رو به تو نسبت میدادم و میگفتم قسمته. خیره، خدا خواسته، و…
تو در قرآن گفتی که هرچی از تو به بنده ات میرسه خیر و خوبیه اما این تو زندگی من نبود چون من مشکلات رو به تو نسبت میدادم و تقصیر تو مینداختم اما تو بازهم با من مهربان بودی. الان میخوام بهتر بشناسمت. در هر اتفاقی و در هر لحظه ای تو رو ببینم. و مطمئن هستم تو جز خوبی برای من نمیخوای و من هم جز با تو بودن که بودن با تمام خوبی هاست، چیزی نمیخوام.
امروز داشتم فکر می کردم که خداوند عجب صبری داره من هر روز مثل خدا رفتار کن و تمرین می کنم ولی بعضی وقتها واقعا کم میارم و هر کی می خواد حرف خودشو به کرسی بنشونه ولی تمرینش سخته خیلی صبر می خواد یه موقع ها بیشتر !
من هر روز صبح که بلند می شم میام من به خدا ایمان دارم و می دونم خدا کمک می کنه تمام کارام روبراه شه .خدایا ممنون و سپاسگزارم از به خاطر این کار و اون کار حالا هر روز چیزهای مختلفی و می گم!
می دونم همه چیز در جهان تحت کنترل خدادند هستش و من هیچ ترس و نگرانی ندارم تمرین تمرین و می دونم که خدا در هر لحظه مواظب خودم و اطرافیانم و همه مردم هست و احساس خوب داشته باشیم اتفاقا من امروز تو ماشین با همسرم بودیم آهنگ گوش می دادیم من بشکن می زدم و می رقصیدم هی همسرم می گفت زشته چرا اینجوری می کنی گفتم خدا دوست داره بنده هاش شاد باشن همش احساس خوب داشته باشن
امروز صبح من تصمیم گرفتم کارهایی که دوست دارم و انجام بدم بهم احساس خوب می ده
مثلا صبح زود بلند شدم مدیتیشن کردم فایل صبحگاهی و گوش دادم بعد آسمون و نگاه کردم این ابرها و پرنده ها واقعا هر روز آسمون همین آسمون به تنهایی هر روز به یک شکلی زیباست سبحان الله
سلام استاد مهربانم
استاد خوبم خیلی خوشحالم ب خاطر تغییرات مهمی ک در این مدت بدست آوردم خدا را شکر میکنم
چقدر این روزها خوشحالترم
واز سرگشتگی وگیجی در آمدم
قلبم ارام گرفته ونور امید دوباره در قلبم روشن شده
توکل میکنم ب خدای یکانه
ک یک برگ بدون خواست او از درخت نمیافتدپس
چطور میشه ک بنده اش رافراموش کرده باشد
استاد شما دست مرا در دستان خداوند گذاشتید ودوباره عشق وارامش را ب قلب من برگرداندی
یادم رفته بود ک خدای توانایی دارم ک فقط کافی ب اوتوکل کنم وباور داشته باشم ک همیشه بهترین را برای ما میخواهد وقادر تواناست
از همه ب من نزدیک تر است
از همه ب من محرم تر است
ووقتی دستانم در دست اوست از هیچ جیز نمیترسم
قدرت عجیبی پیدا میکنم انگار میتونم پرواز کنم ووووو. چقدر زیباست پرواز کردن ودنیا ب چشمانم چقدر کوچک میاید خدایا این طعم را ب همه بچشان
خدایا ازطعمهای بهشت میخواهم
خدایا ارامش خیال میخواهم
خدایا کمکم کن ک ب حز زیبایی هیچ نبینم
خدایا دلم با تو شاداست این شادی را همیشگی کن
من چقدر تغییرات حوبی داشتم از هیچ کس کینه ودلخوری ندارم انگارناراحتی ها اب شدن رفتن خدایا صد هزار بار شکرت چه راحت خیالی دارم
تمام گره های کور زندگی ک سالها تلاش کردم باز کنم اما نشد بدست تو در حال بازشدن است ومن باور ک تو بهترین وکیل وقاضی هستی ومن تمام آنها را ب تو می سپارم تا برنده شویم
خدایا خودت گفتی میخواستم خودت بیای چون دلم برات تنگ شده بود وتورا میدیدم ک دنبال دیگران میدوی وب انها التماس میکنی ومن نگرانت بودم چون منو ک از خودت ب تو نزدیکتر هستم نمیبینی واز من نمیخواهی ک کمکت کنم.
خواستم منو ب یاد بیاری
خواستم با اصل من اشنا بشی
خواستم تمام دردها وغصه هاتو ب من بسپاری تا با عشق مداوایش کنم
خواستم بیشتر ب سمت من بیای تامزه رهایی وارامش را ب تو بچشانم
خواستم ب من توکل کنی تا صبر داشتن ولذت بردن را ب تو بچشانم
خواستم تمام زیبایی های دنیا برای تو باشد اما تو به دنبال شیطان رفتی ومرا فراموش کردی
تواگه با من باشی اتش را برایت بهشت برین میکنم
پس حالا ک مرا دیدی وعشق مرا احساس کردی محکم سرجایت بمان تا تمام دردهایت را مداوا کنم وبهترین وشیرین ترین نعمتهای دنیا را ب پایت بریزم تو فقط توکل کن وبا تمام وجودت باور کن ک من میتوانم وشاد باش ولذت ببر وصبر داشته باش
خدایا نور چشمانم را از تو میخواهم
خدایا سلامتی جسم وروحم را از تو میخواهم
خدایا شادی قلبم را از تو میخواهم
خدایا ارامش ذهن م را از تو میخواهم
خدایا تناسب اندامم را از تو میخواهم
خدایا طعم ثروت وهمه چیزهای خوب رااز تو میخواهم
خدایا طعم شیرین خانه زیبا وبزرگ ک برای خودم باشد از تو میخواهم
خدایا طعم خوشبختی وسلامتی وثروت برای فرزندانم ودوستانم واستاد عزیز وبزرگوارم را از تو میخواهم
خدایا شکرت
استاد سپاسگذارم
روز ۸۶تکرار
سلام و وقت بخیر
خدا در هر جایی هست در هر لحظه هست ،دنیا با این انرژی فرم وشکل گرفته ،خدا مثل نفس کشیدنه ،ما بااحساسمون به اون انرژی شکل میدیم ،اگر احساس ماخوب باشه اون انرژی به شکل اتفاقات خوب ،آدم ها،شرایط خوب وارد زندگی ما میشه واگر بد باشه به شکل اتفاقات بد ،شرایط ناهنجار،ادم ها بد وارد میشه
اگر باورهای خوبی در مورد خدا بسازیم اینکه خداوند مهربانه،بخشنده اس،بی نیازه،ثروتمنده،شاده،سلامته،روزی دهنده اس،خدا دوست داره ما به خواسته هامون برسیم
ووووووو خدا برای ما همون ها میشه ،خداییکه غذای حشراتو میفرسته ،روزی مارو هم میفرسته بشرط باور
چند روزه پیش میدیدم ۲تا کلاغ روی درخت وسط حیاطمون داره لونه میسازن انگار بچه دار شده بودن ،هر روز چوب های ریز جمع میکردن ولونشونو عمیقتر وبزرگتر درست کردن، نکاهشون میکردم ،همسایه روبرویی ما یه مواد خوراکی از طبقه پنجم میریزه پایین برای پرنده ها وحیونا همیشه ودیدم تا اون خانم خوراکی هارو ریخت پایین ،کلاغا رفتن اونجا وخوردن ودوباره برگشتن تو لونه شون،رزق وروزیه کلاغارو اون خانم واسشون ریخت و اونا هم استفاده کردن ،ما که دیگه اشرف مخلوقاتیم و میتونیم آگاهانه واسه خودمون هر آنچه میخواییم خلق کنیم ،خدارو شکر ما این قابلیتو داریم که هرچیو تجسم میکنیم میتونیم خلق کنیم
باید بتونیم خدارو بیشتر بشناسیم که بتونیم زندگی ارومتر،مرفه تر،سلامتریو بسازیم
سلام استاد
بار دیگه روز معلم را به شما استاد بزرگ تبریک میگم و خدا را شکر می کنم که وارد این دوره شدم .قبل از دیدن این فایل دو دیدگاه دوستان عزیز را خوندم .کم مونده اشکام جاری بشه .چقدر زیبا نوشته اند. و چقدر حرف های درستی زده اند .واقعا امروز که خواستم در تلگرام بهتون تبریک بگم ، خواستم از ته دلم بگم دیدم من در جهنمی به نام چاقی زندگی می کردم و الان در چه آرامشی هستم .الان دیگه ترس از چاقی ندارم و غذاها و خوراکی ها را چاق کننده نمی دونم .وهمه اینها به برکت وجود شما بنده خوب خدا میسر شد .
جلسه هفدهم
نکته بسیار جالبی که در این فایل گفتید و من تا حالا بهش فکر نکرده بودم و نشنیده بودم این بود که من جزئی از این جهان هستم و همانطور که خدا از همه آفریده هاش مراقبت میکنه ، از من هم مراقبت میکنه . می گفتم خدا ما را آفریده و در ظاهر هم می گفتم خدا جهان را اداره می کند ، اما جدی به این فکر نمی کردم خدا مراقبه من است همانطور که مراقب یک بوته گل است .عملا فکر می کردم فقط وقتی صداش بزنم و خیلی گریه و زاری و التماسش کنم و اگر صلاح بدونه به من کمک می کنه .اما امروز اینجا درک کردم گرمای وجودش را که همیشه کنار من است .و خدایی که الان می شناسم مواظب من است و به میزان باور و اعتماد من کمکم می کند.
استاد تا اینجا بعد از هر فایلی که در باره خدا بوده ، مخصوصا فایل های طعم خدا ، فکر می کنم خدا را خیلی خوب شناختم ، اما دوباره یک فایل دیگه می بینم و یک آگاهی جدیدتر و تازه می فهمم من تا حالا نمی شناختمش.
استاد خوشا به سعادت شما ، که موجب نزدیک شدن بنده ها به خدا می شوید و خوشا به حال ما که به واسطه شما ارتباطمان با خدا محکم تر میشه .
امیدوارم ما هم به اون درجه از شناخت و ارتباط با خدا برسیم که سخت نیازمندیم .
سلام خدمت استاد عزیز ودوستان خوبم
این مدت که با فایلهای خدا هرگز دیرنمیکند وزندگی با طعم خدا اشنا شدم یه کم راحت تر میتونم مسائل خودم رو حل کنم ادعایی بر این ندارم که خدا رو شناختم و زمام امورم رو در اختیار دارم نه منظورم این نبود .هر چند که میرسد روزی که انقدر در شناخت خدا حاذق میشوم که به این مهم هم دست پیدا میکنم اما الان منظورم هضم مسائل برای خودم هست مثلا توی این اوضاع اخیر چندین بار به طور خیلی جدی وزیاد استرس و وحشت زیاد گرفتم ، که این ضعف من در ایمان وتوکلم را میرساند اما با این همه وقتی به فایلها گوش میکردم ودر اونها تفکر میکردم میتوانستم خودم را جمع وجور کنم واحساسم را خوب کنم و مسائل اخیر رو برای خودم وزندگیم حل کنم . به این باور رسیدم که این خودم هستم که باید خالق زندگیم باشم وخدا دراین مسیر به من راهنمایی میکند وبهترینها را در مسیرم قرار میدهد . هنوز راه نرفته زیاد دارم اما از صمیم قلبم تصمیم گرفتم وعاشق این هستم که خدای خودم را بشناسم و از او در تمام زندگیم کمک بگیرم واستفاده کنم . توی قسمتهای قبل موضوعی بود که باید درخواستهای خودمون رو مینوشتیم ودر یک جعبه شگفت انگیز میگذاشتیم من این کار رو کردم ویکی از چیزهایی که در موردش نوشتم داشتن یک ساعت مچی بود ،من ساعت مچی خیلی دوست دارم وچندین سال بود که ساعتم خراب شده بود ودیگه ساعتی نداشتم .تا اینکه اون روز در مورد یک ساعت مچی با یک صفحه مسی رنگ که به صورتی بزنه نمیدونم چه رنگی اسمش هست ولی من یک همچین رنگی رو توی ذهنم تصور کردم با اعداد یونانی ،و مارک وشکل وهمه چیش رو در نظر گرفتم واون رو چسب زدم .بدون اینکه در موردش با کسی حرف بزنم ویا حتی کسی اون رو ببینه واز خدا تشکر کردم برای بدست اوردن اون وچند روز پیش من اون ساعت رو هدیه گرفتم وتنها تفاوت اون بند اون بود که من اون روز با اینکه بند چرمی دوست داشتم فکر کردم به اون رنگ صفحه نیاد وبه خاطر همین بند فلزی رو انتخاب کردم .ولی در هدیه ای که گرفتم بند اون چرمی بود وخیلی هم به اون صفحه می اومد .اون روز بیشتر از اینکه از گرفتن ساعت خوشحال باشم از این خوشحال بودم که چیزی رو که خودم در ذهنم ساختم وخواستم رو دیافت کردم .
خیلی دوست دارم به اون مرحله ای برسم که همه چیز زندگیم رو بتونم انقدر راحت از خدا بخوام وبگیرم و انقدر خوب و راحت زندگی خودم رو رقم بزنم .میدونم کار سختی نیست ولی باید برای این شناخت تمرین کنم ،فکر کنم و سعی بر شناخت خدای خودم داشته باشم .باید تفکرات وباورهایی که ازقبل در مورد خدا دارم رو اصلاح کنم و خدای خودم رو اونطور که دوست دارم بشناسم
من واقعا صبح که بلند می شم چون بعد از ظهر کارامو انجام می دم همش منتظر م که بعد از ظهر بشه و من این فایلها و گوش بدم!
نمی دونم چرا بعضی ها استغفرالله فکر می کنن این جهان تصادفی هست من چند سال پیش که صحبت می کردم با بعضی ها که این عقیده و داشتن و هر چی هم می گفتیم باز حرف خودشون و می زدن با این همه نشونه سبحان الله
منم مثل شما وقتی وقت داشته باشم خیلی توی طبیعت می رم یا اگه نه توی حیاط خودمون انقدر پرنده های قشنگ میان و اسکرل( شبیه سنجاب ) هستن اینا بعض وقتا من واسشون برنج یا نون می دارم میان می خوردن به گلدونا و درختا خیلی دوست دارم البته الان ها زمانی که بچه بودم یادمه پدر بزرگم ساعتهای به گل و گیاهان خیره می شدن و من همیشه برام سوال بود؟!
و من هر روز صبح تکرار می کنم من به خدا ایمان دارم و امیدوارم هر روز ایمانم قوی تر باشه که دیگه جایی برای شیطون نباشه
و این عبارت مثل خدا رفتار کن سریع میاد تو ذهنم یه جاهایی که متوجه می شم داره رفتارم عوض می شه خیلی کمک می کنه مخصوصا سر کار
هیچ چیز اتفاقی نیست همه چیز تحت کنترل خداست!
روز هشتاد و شش تکرار:
قرار بود امشب برای ساعتی به منزل خانوادهی همسرم که در طبقات مختلف یک آپارتمان سکونت داریم برویم. هوا کمی سرد بود شالی بافتنی از کمد برداشتم، دستی از سر علاقهمندی بر تارو پودش کشیدم و با لذت به دوش افکندم و امادهی رفتن شدم.
مادر همسرم از زیبایی شالم تعریف کرد و از من پرسید که انرا اماده خریدهام یا کسی بافته.
با این پرسش توجه من به داستان شال جلب شد. دو سال پیش خیلی دلم میخواست شال قلاببافی داشته باشم و زمانهایی که هوا سرد است به جای ژاکت بر دوش بیفکنم. چند جایی برای خرید سر زدم حتی به شخصی سفارش بافتش را دادم اما میسر نشد و سپس به فراموشی سپرده شد.
چند وقت پیش همسرم به من اطلاع داد که یک خانم میانسال برای انجام کاری به او مراجعه کرده و در ضمن پیشنهاد داده اگر مایلیم میتواند برایمان بافتنی ببافد.
ان خانم برایم چند ژورنال اورد و من مدلی انتخاب کردم خودش برای خرید وسایل مورد نیاز اقدام کرد و بعد به جای یکشال دو شال زیبا به رنگهای شیری و مشکی برایم فرستاد با این توضیح که اگر مایلم هر دو را بردارم. رنگ شیری به انتخاب خودم بود اما به شال مشکی فقط اندیشیده بودم. من ادم مشکل پسندیم و کمتر اتفاق میافتد که چیزی را همانگونه که هست بپسندم ولی شالها هر دو زیبا بودند با اینحال تصمیم نداشتم هر دو را بردارم اما همسرم اصرار کرد…
خوب به یاد دارم دو سال پیش وقتی تلاش اولم ناموفق ماند به خود گفتم خلاصه به شکلی راهی برایش مییابم.
امشب با پرسش مادر همسرم همهی این اتفاقات به مانند فیلمی از جلوی چشمانم گذشت و من متوجه شدم که شالها خودشان بدونصرف کوچکترین وقت یا انرژی از طرف من به سوی من امدهاند.
شاید دو تا شال چیز بزرگ و با ارزش مادی زیاد نباشد اما چشمان من این روزها همه جا به دنبال نشانههایی برای عمیقتر کردن باور من در مورد قوانین جهان هستیست و قصهی کوتاه شالهای دوست داشتنی من یک مورد از نشانههای فراوانیست که بر من آشکار میشوند.
نشان های دریافت شده
سلام
تمام تلاش ما انسانها برای رسیدن به احساس خوب
یک حس بهتر چیزی که همیشه دنبالشیم
از سرکار رفتن خرید خانه خرید ماشین
خوب باید از خودمون سوال کنیم چرا؟؟ چرا همه انسانها همیشه دنبال یک حس بهترن؟
چیزی که تو وجود همه مشترک
و در لحظه رسیدن به اون احساس خوبه ارامش داریم
حالا ممکن موقتی باشه یا دائمی ولی تمام تلاشها برای رسیدن به اون حس هست حالا کاری به درست و غلطش ندارم
گمشده همه ما ادما احساس خوب
همون لحظه که قطعه فابریک خودمون تو ذهنمون نصب میشه و به آرامش میرسیم
حق انتخاب باعث شده از اصل خودمون دور بشیم و با امکانات بیرون از خودمون هی سعی در رسیدن به اون حس داریم
هرکسی کاو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من از کامنت شما تو جلسه ۱۵ خیلی چیزارو درک کردم
حدود ۶ صفحه توی دفترم تک تک جملاتتونو نوشتم و روشون کار کردم و هی گفتم این یعنی چی؟
خدای دیگران یعنی برای کسب نوازش والدین یک سری اعمال دینیو انجامشون دادم و منبع قدرت و خدای من شدند والدینم و هی این منبع قدرت با ورودم به جامعه ،ادمها و جایگاههای مختلف شدن و بردگی های زیادی رو تجربه کردم و نتیجه اش احساس بد شده و عامل غذا خوردن بدون گرسنگی تلاشم برای رسیدن به آرامش بوده در صورتی که مشکل از جای دیگری
و شما چقدر عالی گفتید پیامبرا هم خدای بزرگتراشونو قبول نکردن، و من دیدم چقدر بت برای پرستیدن دارم
یک بتکده بزرگ و مشرکم و کافرم
و باید یکی یکی بشکنمشون
چیزی که الان به هرکسی بگید بت چی همه یاد تاریخ و گذشتگان میفتن، بس باید پرسید این یکتاپرستی تو چرا ثروت بهت نداده؟ چرا سلامتی نداده؟ چرا آرامش نداری؟
استاد من فهمیدم باید روح خدارو لمس کنم و به خواسته هام مشتاق باشم نه محتاج….الله الصمد..خداوند بی نیاز است
ما در هر لحظه از زندگیمون میتونیم از وجود خداوند در زندگیمون بهره ببریم، ماهر لحظه داریم هدایت میشیم
من اینو باور کردم فقط باید روش کارکنم تا وسیع تر بشه
من خودم را با خداوند پیوسته و متحد میبینم
من جز این سیستم هدفمندم
خدا هر لحظه داره منو هدایت میکنه
خدایا هدایتم کن و سوالای ذهنمو دونه دونه جواب بده
ممنون از شما از درک عالیتون و تصویرسازی قابل لمستون
نشان های دریافت شده
سلام استاد خوبم
این روزها حال عجیب تراز همیشه دارم وجودم لبریز از شادی ست که به زبان نمی توانم بیاورم
گاه خوشحالم گاه غرق سکوت میشوم وگاه غرق در باورهایی که به قدرت رسیدن میشوم
درست دقیقا امروز یکساله که باشما و برنامه ی شما آشنا شدم میشه گفت تولد یک سالگی منه ☺️?
چی بودم چی شدم
غیر قابل مقایسه س
زندگیم شرایطم احساساتم
ناامیدی هایم نشدنهایی که جزو محالات بود
چه همه چیز سخت و غیر ممکن بود تا قبل از اینکه شما رو خدا برایم فرستاد
هرگز یادم نمیره توی پارک نشسته بودمو مستاصل که پیام دوستی منو عضو گروه شما کرد
به خیالم اینم یه گروه مثل گروههای دیگه که فقط حرف برای گفتن دارند
اما حرف شما کجا حرف آنها کجا
درست اولین پیامم این بود استاد به سختی تونستم خونه ای رو اجاره کنم هزینه ی اجاره مجال شرکت در دوره به من نمیدهد اون لحظه که مینوشتم فقط گریه میکردم
اما چیزی نگذشت که با کمک خدا توی دوره اومدم
دوره شد همه ی زندگی من شادی به زندگیم برگشت
خنده به لب هام نشست فراوانی برایم جاری شد
خداااایااااا با من چه کردی که چنین مبهوتم
چندی نگذشت که خوشی از پس خوشی رونمایی کرد
خبری که همه را به هیجان اورد
وشما شدید دلیل تمام اتفاقهای خوب زندگیم
چه روزها وچه ماهها وچه سال نکویی بود
تا یکماه پیش همه چیز خوب وعالی بود تا اینکه مهلتم برای خالی کردنه خونه سر اومد
بارها فایل سپاسگزاریت را گوش میدادم نمیگویم؛ همه را گوش دادم آنقدر با فایل شکر داشته ها غرق شدم تا بشه ملکه ی ذهنم
دیگه با پولی که داشتم محال بود توی همون منطقه خونه ای حتی برای اجاره تهیه کنم ?چه برسد به خرید خونه
چک خرید خونه رو نوشته بودم اما مرتب میگفتم پس خدا کجاس منکه خوب انجام دادمو نشد
خونه حتی توی شهرکهای اطراف شهرم برام یه رویا بود چه برسه به منطقه ی خوبش ازیه طرف ناامیدی ازیه طرف ترس هردو تهی میکرد حال قشنگمو
کم کم زنگ آخر به صدا در اومد
حسابی خالی از همه چیز شده بودم راهیه سفر شدمو همه چیز رو گذاشتمو رفتم وبه خدا گفتم خدایا این گوی و میدان کار کار خودته من دیگه بریدم
دیگه کاری ازم بر نمی اومد
فکرم به جایی قد نمیداد
به آسایش که رسیدم رها کردم همه آنچه که مرا آزار میدادوبا اطمینان عجیبی سپردم به همون کاردان قوی
از سفر که برگشتم پیشنهاد خرید خونه اونم توی ناباوری محقق شد
طولی نکشید که تا شب قولنامه ی خونه رو به نامم نوشتن
من این همه خوشبختی
???منی که تا پارسال التماس کم کردن کرایه داشتم امسال خونه ای رو توی بهترین جای شهر خریدم
اینها کار من نیست کار همانیست که مرا به آرامش رساند
آری روزها شکر میگفتم بارها فایل هارا گوش میدادمو زندگیم را با حضور خدا طعم دارش میکردم
استاااااد جان سند خونه حتی قطعی به نامم خورد. زیباترین امضاها پاش ثبت شد امضای سفید خدایی که حضورش هر روز زیباتر میشود
هر روز معجزه از پس معجزه ای میرسد
حتی انقد عالی پیش رفت که مبلغ های معین شده زودتر از چکها پرداخت شد
جاااانم چه خدایی دارم
استاد جان سپاسگزارم از همه ی محبتی که درحق تک تکمون کردید
یکی حال تناسبش خوبه یکی حال دلش خوبه ویکی مثل من همه چیز زندگیش خوبه
نمیدونم چه جوری وبا چه زبانی سپاس از بودنتون داشته باشم
فقط میگویم حضور شما اتفاقی نیست ممنونم ممنونم
نشان های دریافت شده
مبارکت باشه….و امضای خدا پای تمام خواسته هات
خیلی بهت تبریک میگم بخاطر این همه اتفاقهای خوب
و بخاطر رفاقت با صداقتی که بین شما و خدا هست.
مبارکت مبارکت مبارکت…..
نشان های دریافت شده
مبارکتون باشه این همه تغییرات راحیل جان
چه متن زیبا و پر انرژی نوشتین در تمامش حضور خدا رو احساس کردم ممنونم که حال خوبتون رو به اشتراک گذاشتید من که خیلی لذت بردم..
سلام. دوست عزیز فایل شکرگزاری کدوم هستش ؟🤔
منم به شما تبریک میگم این احساس خوب رو و ارزو میکنم همیشه سرشار از حس های زیبا باشید.
نشان های دریافت شده
سلام آقا عطار روشن
من هم جزو شاگردان استاد هستم. زمانیکه فایل نتایج شما را در کانال دیدم واقعا لذت بردم وتحسینتان کردم.
از اینکه اینقدر در مدار بالا سیر کرده ایدواینقدر زیبا همه چیزرادرک و دریافت کرده آید واقعا خوشحالم. به دنبال درک بهتر ایجاد رابطه احساسی با خدا بودم که به سايت شما هدایت شدم.
فایل جلسه 16 طعم خدا را شنیدم وبسیار استفاده کردم ولذت بردم.
به شما تبریک میگویم وآرزوی درک بیشتر خدا و ارتباط زیبا را برای همگان دارم.
نشان های دریافت شده
به نام خدا.
سلام.متاسفانه مدتیه که نمیتونم فایلهارو هر روز گوش بدم و مداوم تمرینات رو دنبال کنم اما از هر فرصتی برای استفاده از رهنمودهای شما استاد بزرگوار استفاده میکنم.نظر سادات عزیز رو چند وقت پیش خوندم و چقدر دلنشین بود٬البته الان که وارد قسمت نظرات شدم هیچ دیدگاهی نمایش داده نشد!!!خداوند رو سپاسگذارم که به واسطه ی شما ما رو در مسیر درست قرار داد٬بین همه ی نکاتی که بیان کردین یک نکته رو پررنگتر دنبال می کنم و بیشتر تلاش میکنم که در زندگیم از اون مسیر خارج نشم و اون این بود که فرمودین بنده ی دیگران نباشیم بنده ی خدا باشیم و این بسیار به من آرامش میده٬و باعث عزت نفس در وجودم میشه٬البته لغزشهایی هست اما دیگه متوجه این موضوع هستم و متوجه لغزشم میشم و به سمت خدای توانا و آگاه خودم برمیگردم.ازتون ممنونم به خاطر این حس خوب.