0

زندگی با طعم خدا (جلسه هفدهم)

اندازه متن

به نام خدای مهربان

سلام دوستان و همراهان عزیز

به لطف خدا جلسه هفدهم از دوره فوق العاده ( زندگی با طعم خدا ) را شروع می کنیم


دیدگاه راحیل عزیز در بخش نظرات

سلام استاد خوبم
این روزها حال عجیب تراز همیشه دارم وجودم لبریز از شادی ست که به زبان نمی توانم بیاورم
گاه خوشحالم گاه غرق سکوت میشوم وگاه غرق در باورهایی که به قدرت رسیدن میشوم

درست دقیقا امروز یکساله که باشما و برنامه ی شما آشنا شدم میشه گفت تولد یک سالگی منه ☺️?
چی بودم چی شدم، غیر قابل مقایسه س، زندگیم شرایطم احساساتم
ناامیدی هایم نشدنهایی که جزو محالات بود
چه همه چیز سخت و غیر ممکن بود تا قبل از اینکه شما رو خدا برایم فرستاد

هرگز یادم نمیره توی پارک نشسته بودم و مستاصل که پیام دوستی منو عضو گروه شما کرد
به خیالم اینم یه گروه مثل گروههای دیگه که فقط حرف برای گفتن دارند
اما حرف شما کجا حرف آنها کجا
درست اولین پیامم این بود استاد به سختی تونستم خونه ای رو اجاره کنم هزینه ی اجاره مجال شرکت در دوره به من نمیدهد اون لحظه که مینوشتم فقط گریه میکردم
اما چیزی نگذشت که با کمک خدا توی دوره اومدم
دوره شد همه ی زندگی من شادی به زندگیم برگشت
خنده به لب هام نشست فراوانی برایم جاری شد
خداااایااااا با من چه کردی که چنین مبهوتم
چندی نگذشت که خوشی از پس خوشی رونمایی کرد
خبری که همه را به هیجان اورد
وشما شدید دلیل تمام اتفاقهای خوب زندگیم
چه روزها وچه ماهها وچه سال نکویی بود
تا یکماه پیش همه چیز خوب وعالی بود تا اینکه مهلتم برای خالی کردنه خونه سر اومد
بارها فایل سپاسگزاریت را گوش میدادم نمیگویم؛ همه را گوش دادم آنقدر با فایل شکر داشته ها غرق شدم تا بشه ملکه ی ذهنم
دیگه با پولی که داشتم محال بود توی همون منطقه خونه ای حتی برای اجاره تهیه کنم ?چه برسد به خرید خونه
چک خرید خونه رو نوشته بودم اما مرتب میگفتم پس خدا کجاس منکه خوب انجام دادمو نشد
خونه حتی توی شهرکهای اطراف شهرم برام یه رویا بود چه برسه به منطقه ی خوبش ازیه طرف ناامیدی ازیه طرف ترس هردو تهی میکرد حال قشنگمو
کم کم زنگ آخر به صدا در اومد
حسابی خالی از همه چیز شده بودم راهیه سفر شدمو همه چیز رو گذاشتمو رفتم وبه خدا گفتم خدایا این گوی و میدان کار کار خودته من دیگه بریدم
دیگه کاری ازم بر نمی اومد
فکرم به جایی قد نمیداد
به آسایش که رسیدم رها کردم همه آنچه که مرا آزار میدادوبا اطمینان عجیبی سپردم به همون کاردان قوی
از سفر که برگشتم پیشنهاد خرید خونه اونم توی ناباوری محقق شد
طولی نکشید که تا شب قولنامه ی خونه رو به نامم نوشتن
من این همه خوشبختی
???منی که تا پارسال التماس کم کردن کرایه داشتم امسال خونه ای رو توی بهترین جای شهر خریدم
اینها کار من نیست کار همانیست که مرا به آرامش رساند
آری روزها شکر میگفتم بارها فایل هارا گوش میدادمو زندگیم را با حضور خدا طعم دارش میکردم
استاااااد جان سند خونه حتی قطعی به نامم خورد. زیباترین امضاها پاش ثبت شد امضای سفید خدایی که حضورش هر روز زیباتر میشود
هر روز معجزه از پس معجزه ای میرسد
حتی انقد عالی پیش رفت که مبلغ های معین شده زودتر از چکها پرداخت شد
جاااانم چه خدایی دارم
استاد جان سپاسگزارم از همه ی محبتی که درحق تک تکمون کردید
یکی حال تناسبش خوبه یکی حال دلش خوبه ویکی مثل من همه چیز زندگیش خوبه
نمیدونم چه جوری وبا چه زبانی سپاس از بودنتون داشته باشم
فقط میگویم حضور شما اتفاقی نیست ممنونم ممنونم

 

دیدگاه فریبا عزیز در بخش نظرات

سلام
تمام تلاش ما انسانها برای رسیدن به احساس خوب
یک حس بهتر چیزی که همیشه دنبالشیم
از سرکار رفتن خرید خانه خرید ماشین
خوب باید از خودمون سوال کنیم چرا؟؟ چرا همه انسانها همیشه دنبال یک حس بهترن؟
چیزی که تو وجود همه مشترک 
و در لحظه رسیدن به اون احساس خوبه ارامش داریم
حالا ممکن موقتی باشه یا دائمی ولی تمام تلاشها برای رسیدن به اون حس هست حالا کاری به درست و غلطش ندارم
گمشده همه ما ادما احساس خوب
همون لحظه که قطعه فابریک خودمون تو ذهنمون نصب میشه و به آرامش میرسیم
حق انتخاب باعث شده از اصل خودمون دور بشیم و با امکانات بیرون از خودمون هی سعی در رسیدن به اون حس داریم
هرکسی کاو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من از کامنت شما تو جلسه ۱۵ خیلی چیزارو درک کردم
حدود ۶ صفحه توی دفترم تک تک جملاتتونو نوشتم و روشون کار کردم و هی گفتم این یعنی چی؟
خدای دیگران یعنی برای کسب نوازش والدین یک سری اعمال دینیو انجامشون دادم و منبع قدرت و خدای من شدند والدینم و هی این منبع قدرت با ورودم به جامعه ،ادمها و جایگاههای مختلف شدن و بردگی های زیادی رو تجربه کردم و نتیجه اش احساس بد شده و عامل غذا خوردن بدون گرسنگی تلاشم برای رسیدن به آرامش بوده در صورتی که مشکل از جای دیگری
و شما چقدر عالی گفتید پیامبرا هم خدای بزرگتراشونو قبول نکردن، و من دیدم چقدر بت برای پرستیدن دارم
یک بتکده بزرگ و مشرکم و کافرم
و باید یکی یکی بشکنمشون
چیزی که الان به هرکسی بگید بت چی همه یاد تاریخ و گذشتگان میفتن، بس باید پرسید این یکتاپرستی تو چرا ثروت بهت نداده؟ چرا سلامتی نداده؟ چرا آرامش نداری؟
استاد من فهمیدم باید روح خدارو لمس کنم و به خواسته هام مشتاق باشم نه محتاج….الله الصمد..خداوند بی نیاز است

ما در هر لحظه از زندگیمون میتونیم از وجود خداوند در زندگیمون بهره ببریم، ماهر لحظه داریم هدایت میشیم
من اینو باور کردم فقط باید روش کارکنم تا وسیع تر بشه
من خودم را با خداوند پیوسته و متحد میبینم
من جز این سیستم هدفمندم
خدا هر لحظه داره منو هدایت میکنه
خدایا هدایتم کن و سوالای ذهنمو دونه دونه جواب بده
ممنون از شما از درک عالیتون و تصویرسازی قابل لمستون


دستور کار اجرای جلسه هفدهم:

۱- تماشای فایل ویدیویی توضیحات این جلسه

۲- تکرار ۵ مرتبه فایل این جلسه (تصویری یا صوتی) تا قبل از ارائه قسمت بعدی

۳- انجام تمرینات مربوط به این جلسه در قسمت نظرات

(مشتاق خواندن نظرات ارزشمند شما هستم)

 

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.24 from 34 votes

https://tanasobefekri.net/?p=12925
برچسب ها:
52 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار صالحه
      1402/12/21 18:08
      مدت عضویت: 467 روز
      امتیاز کاربر: 50880 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 667 کلمه

      سلام بر خدای مهربان. 

      سلام براستاد آقای. عطارروشن. وهم دوستان 

      من به  تازگی با شناختی که از خالقم  پیدا کردم همین واکذاری هر کاری رو به خدایی عزیزم رو انجام‌ میدم 

      من فبلا ه توجه به خداوند تو بخش عبادت بود خدای روصدا  میکردم.  ولی خودم. تو اون بخش پر رنگتر بود وفتی اون شناخت تازه که به. دست آوردن  تازه  لذت ارتباط رو دارم  درک میکنم

       من وفتی  به این زمان که دارم تو این بخش دارم‌ کاره میکنم‌ هم  زمانی خیلی خوبی با کل مسیرم  به دست اوردم 

      خدای  عزیزم  بود همیشه  بود  ولی من‌  نگاه  به دور دست‌ها بود خدای من‌ فاصله زیادی با من داشت  با تکرار  دعا کردن   نماز خوندن میخواستم  این  فاصله رو کم‌. کنم  ولی به این شکل کاریی نشدنی بود. توزمانهای ارزش کمک میخواستم ولی ته دلم اون باوره محکم رو نداشتم میگفتم‌رولی نه اون فبول ۱۰۰ در۱۰۰ نداشتم چون این باوره داشتم‌ که خداوند به کسانی. نظر داره که یا مومن  باشن یا  در راه خدا کاره  کنن  یا. یی مشکلی داشته باشن خلاصه گلی چی های که خیلی با حس خوب  نبود بابد یی کاریی انجام‌ می‌شد که خدا صدای من رو مشنید تو تصوراتم  من که خیلی کاره  خواستی انجام نمی‌دادم زن خانه دار بودم  طبق کارهایی  روزانه آنها رو انجام  میدام  پس  خدای با من  که هیچ  کاره خواستی انجام ندادم کاریی نداره

      خدایا من ببخشد که این باوره مشکل دار  داشتم پس در نتیجه حتی نبود سلامتی خودم  رو هم خیلی  درپی درمان یا از بین برندن نیود جون  تنهاترین ملاکی که خدای عزیزم به فکرم هست همین‌ نیود سالامتی  بود 

      انکار اخرین  طناب وصلم به خدا همین نبود سلامتی بود دوست نداشتم این طناب این  واصل رو  از  بین  ببرم 

      پس این مشکل حادتر شد

       ولی حالا که اون شناخت خوب رو توبخش ابتدایی هستم دارم‌ مسیرم امروز و آینده بااین شناخت چیدمان میکنم هرکاری درهرصبح اول نام خدای عزیزم هست هر بیرونی رفتی کاریی که میخوام انجام بدم  اول به خدای  عزیزم  میکم‌ که برام  به شکل راحتی انجام بشه هنوز من بلد کاره  نیستم  اشتباه  هم دارم‌ ولی  میدنم‌ کم کم  اشتباهت  کم‌خواهد شد موانع رو به شکل بهتری  اول خدا برام برطرف خواهد مکرد بازم‌ کاری هست که باید تو بخش من باشه راهکاره بهتری رو برام‌ ایجاد میکنه کاره به شکل بهتری به پیش  میره 

      حتی تونگاه کردن این باید به توجه بسه من‌ فبلا  اگه ابری میدین از اون به شکل یی بارون نگاه داشتم.  امروز  ازصبح با هرنگاه میگم خدای چقدر با قدرت وسلامتی کار انجام میده  قوی هست

       این ابر با  این همه آب دورنش خلی راحت حرکت داره باداون به سمتی که بارش بایدانجام بشه هدایت میکنه  حتی تو نگاه یی دریا آب تواسمون داره حرکت میکنه این همه آب بدون هبج وسیله دارهد تواسمون به این طرف اون طرف میر تومکانی که باید بارش کنه هیج‌ جیزی قادر  به نگه داری همین‌ آب وبارون نیست 

       همون جا که توسیستم هست تخلیه میکنه هرچی هر کس نمتوانم‌مانع این قوانین بشه این سیسمت کارشو به شکل خیلی اسون به شکل خوب انجام میده 

      حتی زمانی که من بایداون‌تهیبرخوب رو پیدا کنم این زمان بود که من له درک درستری ازخدایب خودن پیدا کنم نیاز نن این زمان بود چون‌ دیگه. اون‌ منیت ارده  شخصی ازش کاریی ساخته نبود تا سال فبل کلی زور زدم که آن بخشهای وجودی من کاری برام انجام بدن ولی واقعا دربراب سیتم خدای مهربام من بنده هیج قدرتی ندارم   تسلیم شده در برابر  خدای عزیزم خودم‌ دیدم‌

      وباراش زیبای رو ازخودش نشون میده پس من‌ کم از اون ابر باد و  بارش نیستم‌که با خدایی خودم اون ارتباط رو به شکل خوب برقرا وکنم‌ هر چیزی که بهش تو بخش خودم‌ دقت کنم‌ تو بخشی که توکار من‌ نیست اون به خدایی خودم بسپارم اون تییجه تو  زمانش  به شکل عالتری به من خواهد رسید 

      چون خالقم  سیتمش بی. نظیر کاره میکنه بی نقص بی نقص پس کاره تو بخش خدای خودم‌ درست درست هست من‌ بخش  خودم  رو دقت داشته باشم که به شکل خوبش انجام بشه ونتیجه با کیفتری رو به من خواهد داد

      خدا پشت وپنا. هتون یا حق حق. نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Zahra
      1402/07/27 20:47
      مدت عضویت: 272 روز
      امتیاز کاربر: 6720 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 601 کلمه

      به نام خداوند بخشنده و مهربانسلام به همه دوستانتفاوت ما انسانها با دیگر موجودات در حق انتخاب است چون ما اشرف مخلوقات هستیم پس چرا برای زندگی کردن این همه دچار استرس و اضطراب میشمما می تونیم با گشت و گذار در طبیعت و دیدن همه مخلوقات خدا باعث میشه تا بدانیم ما هم جزئی از این طبیعت هستیم همون طور که خداوند این طبیعت رو به نحو احسن مدیریت می‌کنه و ما هیچ نقضی از مخلوقات خدا نمی‌تونیم بگیریم چون به کاملترین شکل آفریده شده پس خدا من رو هم مدیریت می کند واین طوری استرس در لحظات زندگیمون کمتر میشه 

      من هم افکاری شبیه استاد عزیز داشتم که هر موقع از عملکرد خودم در مقابل وظایفی که برای رضایت خدا، ناراضی بودم میگفتم کاش یک پروانه یا حتی مورچه بودم اونها او زندگیمون هیچ استرسی ندارند و آزادانه دارن زندگیشون رو می کنند خوش بحالشون اون دنیا هم هیچ حساب کتابی ازشون گرفته نمیشه خدا مثلا به ما گفته شما در حق انتخاب دارید کو من این زندگی رو می‌خوام من که بهترین ها رو خواستم اما نمی تونم بهشون برسم اراده ندارم تنبلم چیکار کنم

       با گوش دادن به فایلها می بینم که مثلا خودم رو فردی اهل مطالعه می دونستم که از همه چی خبر دارم اما کاملا برعکس بوده من هیچی از خدا نمی دونم

      همون طور که خورشید در حد نرمالی با زمین فاصله داره و همین موضوع باعث شده تا زمین قابل سکونت بشه و اگر این فاصله بیشتر باشه زمین یخبندان شدیدی دچار میشه و اگر نزدیک باشه گرمای اون همه زمین رو مثل کوره آتش میکنه، فاصله من و خدا هم به همین شکل هست و باید در حالت نرمال باشه اگر خدا رو از خودم دور ببینم خواستن و رسیدن به خواسته غیر ممکنه و هر تلاشی انجام بدم به نتیجه نخواهم  رسید و در واقع وجودم یخبندان که همون احساس بد و ناامیدی هست رخنه خواهد کرد من باید فاصله بین خدا و خودم رو درست کنم تا بتونم به خواسته هام مانند روابط خوب، کسب و کار خوب، ثروت و خیلی چیزهای دیگر را تجربه کنم

       باید از حق انتخابی که خدا در وجودم قرار داده و قوی کردن ایمانم به خدا نزدیک تر شوم چون خدا از ما دور نیست بلکه من خودم رو دور می بینم  اگر می خوان شرایط متفاوتی را تجربه کنم نگاه و باورمون نسبت به خداوند را عوض کنیم و خداوند رو فقط منبع انرژی بی پایان، منبع ثروت، منبع فراوانی بدانم باید این باور رو در وجودم ایجاد کنم که هر لحظه می توانم از منبع بی پایان خداوند استفاده کنم و می توانم هر کاری رو به خدا بسپارم من باید باور کنم که خدا می‌تونه خیلی آسون تر از حد تصورم از پس هرکاری و هر مشکلی برمیاد قدرت خداوند رو در زندگیم باید گسترش بدم تا هر کاری به راحتی انجام شود من هر روز در نقطه نقطه طبیعت  دنبال مدیریت بی نقض خدا را مشاهده خواهم کرد و خودم رو به سیستم بسیار منظم و دقیق خدا می دانم 

      کل حرف قانون جذب یک جمله است به هر چیزی فکر کنیم در زندگیمون اتفاق خواهد افتاد یعنی وقتی احساس بد مثل نفرت کینه خشم رو داشته باشیم اون احساس ها هر روز به رزندگیمون دعوت می کنیم و این احساسات یعنی خودم رو جز سیستم خداوند نمی دانم

      وقتی به خدا اعتماد کنم وقتی همون طور که خدا خودش رو در قرآن معرفی کرده بشناسم  و باور کنم که منبع اصلی و بی پایان فقط خداست دیگه لازم نیست برای رسیدن به خواسته هامون کار خاصی انجام بدم با وصل شدن به قدرت خداوند نه تنها خواسته هام بلکه بیشتر از اون ها رو دریافت می کنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fariba
      1401/10/01 17:08
      مدت عضویت: 552 روز
      امتیاز کاربر: 15040 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 760 کلمه

      من هم بر این باور هستم که یک خدای قوی و قدرت مند بر تمام جهان هست و همه چیز را تحت کنترل و هدایت خودش داره ،اما نکته مهم اینه ک ایا ما رو هم تحت هدایت و نظر خودش داره؟ 

      و من از این موضوع خیلی موطمئنم که اگه خدای وجود نداشت من هم وجود نمیداشتم پس خدا در زوح جسم و ذهن من و زندگی پیرامون من هم هدایت داره و من رو کنترل میکنه، و من در زندگی اگه تحت تاثیر حرف های منفی دیگران یا واکنش بقیه قرار میگیرم از اینه ک من کم میشناسم خدارو و دیدگاه خودم از بنده ی خدا بودن اشتباهه 

      من وقتی از هر حرفی ناراحت میشم و زود بهم چون ایمان و باور و اعتمادم کمه و زود  رنجم   و این اشتباهه ک فقط بنده ی مردم باشیم ،

      من هم تصمیم گرفتم از این به بعد راه درستی نسبت به خدا و جهان پیرامون خودم داشته باشم و توقع هم را از آدم ها کم کنم و فقط خودم را تحت کنترل خدا بدانم از حرفهای آنها ناراحت نشونم زیرا در جهان همانطور که نعمت های بی نهایتی وجود دارد هر کس یک دیدگاهی از خداوند و از دنیای خودش دارد و بر اساس ذهنیت خودش حرفی را بیان می‌کند و این دلیل نمی‌شود که ادمی با احساس خوب است و دیدگاه درستی نسبت خدا دارد و با افکار منفی بیان درستی ندارد،

      وقتی به طبیعت نگاه کنیم به این فکر کنیم که قدرت خدا چقدر زیاد است چقدر بزرگ است و چقدر همه چیز را تحت کنترل خود دارد از پرندگان حیوانات گرفته تا تابش نور خورشید هم در خداوند است گرما و سرمای جهان یک دانه که می خواهد رشد کند خداوند ان  را هدایت می‌کند تنها تفاوت ما انسانها با طبیعت و موجودات در قدرت انتخاب ماست زیرا از نیروی عقل برخوردار هستیم و می توانیم با ذهنیت و دیدگاه درست نسبت به خداوند انتخاب کنیم که در مسیر باشیم یا تحت نظر بندگانش و حرفهای دیگران یا که بنده باشیم و همیشه خدا را در ذهنمان بدانیم و به او آگاه باشیم و از قدرتش در طبیعت درس بگیریم و با احساس خوب شکرگزاری کنیم وقتی یک ذهنیت درست از خدا داشته باشیم و توقع مانع از آدمها کم باشد در هر مکانی که باشیم احساس لذت میبریم و دیگر کمتر غصه میخوریم ،

      اگر ما انسان ها نسبت به خداوند از دیدگاه درستی در ذهنمان داشته باشیم آن بخش در همه مکان ها احساس لذت داریم و از زندگی حس خوبی داریم و این باعث میشه که شکرگزار خدا باشیم و در تمام حال به این فکر کنیم که من تحت نظر و قدرت خدا هستند و اوست که مرا هدایت می کند از همیشه میدانم که در زندگی به خواسته هایم میرسم و موفق هستم،

      من همیشه به این فکر می کنم که در گذشته چقدر انسان زودرنج و گوشه گیری بوده‌ام اما اکنون با طی کردن این مسیر خوب و گوش دادن این دوره های شما و حرف های زیبای شما نسبت به خدا و آگاه کردن ما از وجود خدا در زندگی مان شادی و احساس مثبتی دارد و در جمع هستم و گوشه‌گیر نیستم ،

      چقدر خوب است که ما انسانها زمانی که یک طعم زیبا و خوب را می بینیم برایش واکنش مثبتی نشان دهیم و خدا را شکر کنیم که این طعم در دنیا وجود دارد و ما هم میتوانیم از خدا بخواهیم که به ما تنهایی مورد نظر و مورد علاقه مان را بدهد ،

      خداوند برای هر انسان قدرت انتخاب قرار داده است و این دست ما است که نسبت به خدا چه دیدگاهی داریم و چه چیزی از خدا میخواهیم از خدا احساس خوب سلامتی تندرستی زندگی شاد نعمت های خوب پول خوشبختی و تمام طعم های خوب را می خواهیم یا دائماً به فکر این هستیم که چه مریضی داری یا داشتیم در گذشته و از اتفاق های بد در گذشته یا زندگی دیگران حرف میزنیم و انسانها قدرت انتخاب دارد که با عقل خود این نگاه را به خدا داشته باشند یا نه یک نگاه مثبت و آگاهانه داشته باشند و این نگاه مثبت و آگاهانه برای خود ما مفید است و ما از زندگی لذت بیشتری میبریم و احساس بهتری داریم و به این مسیر تغییر کردند ادامه بدهیم تا به این لذت برسیم و کاشکی همه ما انسان ها هر زمان که احساس بدی داریم به این فکر کنیم که خدا برای ما انسانها خوبی می خواهد و سریع از مسیر احساسی بعد خارج شویم و در ذهنمان دیدگاه درستی نسبت به خدا داشته باشیم خودمان را بنده انسان‌ها ندانیم و بنده خدا بدانیم ،

      باتشکر از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 23772 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,385 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیزم ودوستان گرامیم 

      استاد من خودم جزعی از طبیعت میدونم وخودم وزندگییم به خدا سپردم اما هنوز خیلی نمیتونم به چگونگی خلقت چیزها رو درک کنم اما سعی میکنم‌تا اونجا کهمیتونم این کارو انجام بدم سعی کنم هر چیزی رو به‌خد ا ربط بدم 

      استاد من وقتی فکر میکنم اون زمانیکه خدا به همین مقدار کم هم تو زندگیم نبود زندگی من جهنمی بود برای خودش همه چیز بهم خورده بود هیچ چیزی سر جای خودش نبود من در دوران مجردی خیلی زیاد مشکل نداشتم  نسبت به وقتی که ازدواج کردم مشکلاتم بیشتر شد وخدا رو شکر الان دارم یاد میگیرم که خدا رو تو زندگیم داشته باشم وشاید به اندازه نوک سوزن تونستم خدا رو تو زندگیم داشته باشم وهمین مقدار کم باعث شده همه چیز تغییر کنه مشکلاتم هست اما خیلی کمتر شدن وسعی میکنم آرامش بیشتری داشته باشم وسعی میکنم احساس خوبی داشته باشم وسعی میکنم همیشه خدا رو کنار خودم داشته باشم وهر مسئله ای که تو زندگیم بوجود میاد سعی کنم ربطش بدم به خداوند ودر تمام لحظه‌ها از خداوند کمک میگیرم وبه خدا می‌سپارم خدایا این موضوع رو هم تو حل کن خدایا اینو هم به تو می‌سپارم خدایا تو راه حلی نشونم بده وخدای ممنون وسپاسگزارم که این مشکل منو بدون منت وبه بهترین شکل حل میکنی خدایا شکرت 

      من خیلی دوست دارم که همیشه هر لحطه وهمه چیز به خدا ربط بدم تا خدام به شکل واقعی تو زندگیم داشته باشم خدایا شکرت که تو هستی من میتونم تو رو داشته باشم 

      من یادم افتاد به اون دوستی که شما مثال زدید که خونه آنچنانی داشت فرزند وهمسر وزندگی پولفراوان هم داشت وفقط چون خدا رو تو زندگیش نداشت تو دهنش جهنمی بر پا بود ومن ایشون درک میکنم که قبل از اینکه خدا رو بشناسم تو جهنمی بودم که هیچ کدام از این امکانات نداشتم خدایا شکرت که من دارم تو رو میشناسم پا گذاشتم تو بهشت تو و از جهنم دارم فاصله میگیرم 

      واقعا من یه مدت خیلی کمی وه سعی میکنم خدامو بشناسم وتو زندگیم داشته باشمش چون من تازه به این‌ درک داشتن خداوند تو زندگیم رسیدم ونمیدونم که خداوند تو زندگیم نباشه زندگی مت هیچ عطر وسعی نداره یه زندگی ساده پراز مشکلات وپر از  ناراحتی و  پر از غم واندوه سختی درد رنج وبیماری ومن قبلا این زندگی با پوست وگوشت واستخوانم تجربه کردم خیلی طعم تلخ و بد مزه‌ای داره وامیدوارم که هیچ کس تجربه کنه این زندگی وتصمیم دارم وکه خدا رو تو هر موضوعی شریک بدونم وخیلی بلد نیستم واز این جملات کمک میگیرم من به خدا ایمان دارم من به خدا اطمینان دارم مت به خدا اعتقاد دارم من به خدا اعتماددارم 

      استاد وقتی من فکر میکنم وحتی الانا هم احساس تنهایی سرما رو به خوبی حس میکنگ‌وسعی می‌نم که خدا رو در وجودم پیدا کنم حسش کنم لمسش کنم تا دیکه احساس تنهایی نکنم وهمیشه بگم خدابامنه خدا همیشه همراه منه خدا همیشه منو هدایت وحمایت میکنه وخدا از رگ گردن به من نزدیکتره مت به خدا چسبیده هستن تا انگیزه بگیرم ادامه بدم 

      استاد میخواستم بگم بعصی موقعها هم‌خیلی سخته که بتونی حالتو خوب کنی چون اتفاقی تو زندگیت میافته ‌ه باعث میشه کلی حالتو بد کنه ویکم سخته که بتونی از اون حال بد خودتو رها کنی ولی من این  یاد گرفتم که نباید تو حال بد گیر کنم وزیاد بمونم‌وسعی میکنم با تمرین نوشتن به حس خوب برسم واز خدا کمک میخوام‌که خدایا من این مشکل رو هم به تو می‌سپارم ونمیدونم که تو به بهترین شکل اونو حل میکنی 

      من امروز داشتم سیب زمینی می‌ذاشتم تا آب‌پز بشه ودیدم چه سیب زمینی نو و قشنگیه همون جا سعی کردم که داستان سیب‌زمینی رو به خدا ربط بدم 

      که سیب زمینی اولش یه بدر بوده که انسان حالا یا بر حسب نیازش به سیب‌زمینی یا بر حسب نیازش به پول میاد ا نو میذاره وقبل از کاشت مین آماده میکنه شخم میزنه کرت بندی میکنه یعنی زمین به قسمتها مساوی  تقسیم میکنه بعد میشینه ی‌کی یکی بارها رو در جایخودش میذاره بعد روی ا نو میپوشونه بهش کمی آب مییده اینجا پای خدا  میاد وسط البته از اول این کار پای خدا وسط بود چی شد فکر کاشت افتاد تو دهن کشاورز کار خدا بود چی شد تصمیم گرفت زمین کشاورزی بخره یا اجاره کنه کار خدا بود که فکرشو به ذهن کشاورز دا د وچی شد که تصمیم به کاشت سیب زمینی گرفت پس هر لحطه خدا بوده من درک نمیکردم خلاصه خدا نور خورشید به بدر می‌تاباند تا کم کم رشد کنه وکشاورزی هم به ا ن رسیدگی میکنه آب میده علفهای حرز میچینه  تا این بذر رشد کنه به قمر برسه موقع برداشت محصول بشه کشاورز هم د رو کنه  قسمتی از اونو به بازار ببره تا بتونه درآمدی کسب کنه یه زندگی راحتی برای خودش درست کنه وقیمت هم بعنوان غدای خوشمزه استفاده کنه‌ که اینم یه معجزه از طرف حدا وند برای انسان که بت نه راحت زندگی کنه واینم بگم که به هر چیزی نگاه کنی رد پای خدا ند در ا ون میبینی که من هنوز خیلی یاد نگرفتم بتونم خدا رو پیدا ک نم ‌اینم بگم که اگر خدا نباشه اون بدر نمیتونه رشد کنه اگر خدا نباشه هیچ محصولی به ثمر نمیرسهاگر خدا نباشه ممکن ًیه افت به محصول بزنه همه زحمات کشاورز نابود کنه یا یه بارون زیادی بیاد که همه محصول بره زیر آب نابود بشه وخدای شکرت که تو هستی نمیداره اتفاق بد بیافته 

      استاد من الان تو شرایطی هستم که باید انتخاب کنم که میخوام به خدا توکل کنم‌و حالم خوب کنم یا به اتفاقی که چند ساعت پیش افتاد فکر کنم وحال بد نگه دارم  تصمیم دارم به اتفاق فکر کنم وبتون با ت کل به خدا حالم خوب کنم و نمیدارم بین من وخدا شیطان فاصله ایجاد کنه درسته حالم خوب بشه فاصله از بین میره ولی همون چند ساعتم نمیدارم حالم بد بمونه وسعی می‌کنم با تمرین نوشتن حالم خوب بشه 

      من خدا رو شکر دیگه اون نگاه به خدا ند دیگه ندارم ‌ه ازش بترسم واز روی ترس کلی کار انجام بدم تا از من راضی باشه ودیگه این نگاه ندارم که اون بالاست خدا داره همش به من توجه می‌کنه که من چکار میکنم  تا روز قیامت عذاب بده وخدارو شکر دیگه اینجور نگاه ندارم وچون هنوز این فرمولها خیلی کمرنگ نشده گاهی یه حرفی میزنم در جواب به ا طرافیان  که اگه خدا بخواد ایشالا قسمت کنه و…ولی زیاد نمیگم 

      وسعی میکنم همه مشکلاتم به خدا بسپارم چون میدونم که خدا بد ن منت به بهترین شکل مشکلم حل میکنه واین خدا ستودنی این خدا پرستیدنی  خدایا تنها تو را میفرستم وتنها از تو یاری می‌جویم من را به راه راست راهنمایی فرما 

      استاد من عمه خیلی دنبال قانون جدب بودم وخیلی این جمله رو شنیده بودم که به هر چی فکر کنی همون میشه اما تا امروز درکش نکرده بودم تا اینکه این جمله رو شنیدم شما به چه چیزی میتونی فکر کنی من فکر میکردم که  مثلا به ماشین لباسشویی فکر کنم یه ماشین لباسشویی نو میاد تو زندگیم البته اینم بگم اینم میشه ولی منطور قانون جدب اینکه تو باید به نیروی خداوند ت فکر کنی که چه خدایی دارم من چقدر بزرگه چقدر قدرتمند چقدر مهربون که  سیستم دنیا رو طوری هزاران سال پیش خلق کرده که همه اون انسان‌هایی که هزار سال قبل از من بدنیا اومدن وهمه انسان‌هایی در حال حاضر دارن زندگی می‌کنند وهمه انسان‌هایی که هزاران هزار سال بعد از من بدنیا میان بتونن به راحتی  به این سیستم ماورا طبیعی وصل بشن یه زندگی خوب وعالی همراه با خداوندسون بتونن تجربه کنند خدایا چقدر تو بزرگی خدایا ممنون و سپاسگزارم 

      و من سعی میکنم که خودم جزء طبیعت بدونم زندگی به خدا بسپارم و سعی میکنم که بتونم هر چیزی تو زندگیم هر اتفاقی برام رخ میده  و سعی کنم قدرت از خدا ببینم تا بتونم زندگی با طعم خدا رو تجربه کنم 

      وقتی فکر میکنم میبینم که اصلا همه چیزدر کنترل ومدیریت خداست که من شب میخوابم صب بیدار میشم اینکه وقتی من سعی میکنم حالم خوب کنم خدا هم کمکم میکنه ویه فایلی جلوی راه من میذاره که با گوش کردن به اون کلی حالم خوب میشه که هیچ کلی هم انرژی میگیرم وقتی فکر میکنم میبینم همه چیز به خدا ربط داره ودعا میکنم که خدایا کمکم کن که همیشه وهر لحطه به تو فکر کنم چون فکر کردن به تو دنیام تغییر میده ومنو آرومم میکنه خدایا شکرت خدایا ممنونم خدایا سپاسگزارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شادى
      1399/11/19 02:07
      مدت عضویت: 1439 روز
      امتیاز کاربر: 22493 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 999 کلمه

      سلام و درود , استاد عزيز & دوستان گرامى😊
      فايل زندگى با طعم خدا , 17♥️♥️
      ❄️اين فايل در طبيعت پارك خيلى زيبا بود . براى من يادآور خاطره ى خوبى شد كه در كودكى و نوجوانى با خانواده م حدود يه ساعت تا پارك پياده مى رفتيم و اونجا مى نشستيم و با بستنى قيفى در پارك , به همين سادگى شادى مى كرديم و احساس خوبى داشتيم . سالها فكر مى كردم كه دعا فقط بايد در وقت نماز باشه و خدا هم , در وقت نماز , به من گوش مى ده , اما بعدا دريافتم در هر لحظه خدا هست و به سادگى مى شه دعا كرد و سپاسگزار بود , من فكر مى كنم شادى هم دعا , و هم سپاسگزارى ست . من با اسم خدا آشنا بودم اما آگاه به لطف و محبت خداوند نبودم , نعمتها و رحمتهاى زيادى در زندگيم داشته ام و دارم اما آگاه نبودم كه اينا همه لطف و محبت خدا به من بوده و هست , و اينا رزق و روزى منه كه دريافت مى كنم , و نعمتهاى زندگيم با اينكه در زندگيم جلو چشمانم بودن اما بعنوان نعمت و لطف پروردگار اونارو نمى ديدم , و شاد و سپاسگزار نبودم , بخاطر اينكه مسائلى در زندگيم داشتم كه توجه و تمركزم بيشتر به اونا بود . خدايا توبه , با اون همه نعمت حتى شايد يه دوره ى محدود زندگى برام مفهومى نداشت و از زندگيم لذت هم نمى بردم . مى گفتم , من به خدا اعتماد دارم اما بازم نگران بودم . اعتمادم به خدا سطحى بود , با چيزايى كه در كتابا ى دينى خونده بودم كه متاسفانه كتابى به نام گناهان كبيره و سرانجام آنها در جهان آخرت بود , خب معلومه كه منم متاسفانه فكر مى كردم چون كتاب دينى ست پس همينه و كاملا درسته , و در ذهنم خدا اينگونه تعريف شد , خدايى كه در آخرت نمى بخشه و مجازات مى كنه‼️
      خدايى كه در اين كتاب بود , خداى عشق و محبت , مهربان و بخشنده نبود ! خدايى بود كه نماز ها و روزه ها ى منو حساب كتاب مى كرد , تازه اونم اگه قبول مى كرد‼️ 🤔 چقدر وسواس از اينكه درست خوندم و يا نخوندم‼️البته زياد نمى ترسيدم , اما لطف و فيض خدارو هم نمى ديدم , چون تصوير مهربانى از او در ذهنم نداشتم و در وجود خودم حس و لمس نمى كردم ! او از من دور نبود بلكه هميشه همراه من بود , اما من از او دور شدم , و اون سرمايى & تنهايى رو كه استاد عزيز فرمودن , كاملا مى فهمم , و اگه هشيار و بيدار باشم در لحظه لحظه ى زندگيم مى تونم با حال و احساس خوب سپاسگزار دريافت نعمتها و رحمتهاى خداوند جهان هستى باشم , به فرموده ى سعدى , هر نفسى كه فرو مى رود ممد حيات ست و چون بر مى آيد مفرح ذات . پس در هر نفسى , دو نعمت موجودست و بر هر نعمتى شكرى واجب . با هر دم و بازدم , انرژى خداوند در من جارى ست , و بايد سپاسگزار خداوند در لحظه لحظه ى زندگيم باشم , هر روز دنبال نشانه هاى خداوند در طبيعت و زندگيم هستم . وقتى مى گن , خداوند از رگ گردن به شما نزديك تَر است , دريافتم انرژى خداوند رو مى تونم با تمام وجود در نَفَس كشيدن خودم احساس كنم , و خودم رو , وصل به منبع جهان هستى بدونم . پس خداوند هميشه با من است . من بارها شنيده ام , “هر كه خود را شناخت , خدا را خواهد شناخت ” , اما برام مبهم بود , و در اين مسير به لطف خداوند , و با درسهاى زندگى استاد عزيز هر روز دارم به خودم نزديكتر مى شم , و با شناخت ذهن منفى بافم و فرشته ى مهربان درونم , خداوند رو در وجودم حس مى كنم . و شگفت انگيزه كه حالا در مسيرى هستم كه حال و احساس خوب و شاد بودن لازمه ى ادامه ى مسير هست . من در اين مسير در هر لحظه انتخاب مى كنم كه بنده خداوند باشم و با هدايت و الهامات الهى جلو برم و به خدا 💯اعتماد كنم , و نه بنده شيطان و ذهن منفى بافم و نجواهاى ذهنى م . ( البته هر آنچه رو مى نويسم در اين مسير دارم تمرين مى كنم )
      ❄️و اما تغييرات من در اين مسير .
      بارها وقتى مسئله اى داشتم , مى گفتم , من به خدا اعتماد دارم , من به خدا اعتماد مى كنم اما بازم نگران بودم , فكر مى كردم , و تصاوير منفى در مورد چيزايى كه هنوز اتفاق نيفتاده بود , به ذهنم مى اومد , نجواهاى ذهنى داشتم , و ممكن بود چند روز در حال و احساس بد و نگرانى باشم , اما حالا وقتى مسئله اى دارم , بازم مى گم , من به خدا اعتماد دارم و من به خداوند اعتماد مى كنم اما نگرانى هامو رها مى كنم , نجواهاى ذهنى م كوتاه تَر از قبل شده اند , و در حال و احساس بد باقى نمى مونم . من دارم تمرين مى كنم كه 💯 به خداوند اعتماد كنم , و نگرانى هامو رها كنم , و مورد ديگه , من خداوند رو در وجودم احساس مى كنم و نه در بيرون از خودم . در اين مسير توجهم از سمتِ چيزايى كه منو نگران مى كنه به سمتِ نشانه هاى خدا مى برم . چقدر خوب , خدايا شكرت , خدارو شكر طعم زندگى بهتر , و انديشه هاى بهتر , رو حس و لمس مى كنم , خيلى بايد هشيار و بيدار و مراقب باشم .
      بخوبى آگاه هستم تا وقتى كه در اين مسير هستم , با قوّت خداوند , قدرتمند هستم , و در مجموع زندگى زيباست , اما در اين مسير آن را زيباتر مى بينم . سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم .
      با تشكر فراوان , خدا قوّت , شاد و پرتوان باشيد🥰🎄🎄

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم