آنچه درباره دلایل چاق شدن از طریق شنیدن و دیدن وارد ذهن ما شده است باعث ایجاد مقاومت ذهنی در برابر لاغر شدن می شود.
با رژیم گرفتن شاید بتوانید غذای کمتری وارد جسمتان کنید، با ورزش کردن شاید بتوانید انرژی بیشتری مصرف کنید اما نمی توانید میزان مقاومت ذهنی خود برای لاغر شدن را کاهش دهید. به همین دلیل لاغر نمی شوید.
جستجو برای رفع موانع لاغر شدن
همه افراد چاقی که در تلاش برای لاغر شدن هستند اما بعد از مدتی که از تلاش خود نتیجه نمی گیرند به دنبال پیدا کردن دلیل لاغر نشدن خود هستند.
- چرا با وجود ورزش و رژیم لاغر نمیشم؟!
- چرا کاهش وزنم استپ کرده لاغر نمیشم!
- چرا هر کاری می کنم لاغر نمیشم!
- چرا با پیاده روی لاغر نمیشم!
- چرا شکمم لاغر نمیشه؟
- چرا لاغر نمیشم با اینکه هیچی نمی خورم؟
سوالات و چراهای متنوعی در ذهن افراد چاق وجود دارد که آن را مانع لاغری خودشان می دانند و در جستجوی جواب و راه حل برای برطرف کردن موانع لاغر شدنشان هستند.
شناسایی جنبه های مختلف زندگی
موضوعات زندگی به دو بخش فیزیکی و غیرفیزیکی (متافیزیکی) تقسیم می شوند.
هر چیز قابل لمس یا قایل مشاهده و حتی قابل شنیدن در دسته موضوعات فیزیکی قرار می گیرد.
و آنچه نه دیده و نه شنیده و نه قابل لمس است در دسته موضوعات غیر فیزیکی قرار دارد.
موضوعات فیزیکی برای همه انسانها به یک شکل قابل تجربه کردن هستند، بعنوان مثال اگر من درباره یک خودرو برای شما توضیح بدهم، تجربه شما از مشاهده خودرو شباهت بسیاری با گفته های من دارد.
اگر درباره مکانی برای شما توضیح بدهم، تجربه شما از دیدن آن مکان شباهت زیادی به آنچه برای شما توضیح داده ام خواهد داشت.
این شرایط برای همه موضوعات فیزیکی در زندگی یکسان است.
اما درباره موضوعات متافیزیکی به این شکل نیست. به این دلیل که قابل لمس، دیدن و شنیدن نیستند و هر انسانی بنا به تعریفی که درباره آن موضوع در ذهن خود دارد آن را تجربه میکند.
به عنوان مثال برای عشق نمی توان تعریف ثابت و مشخصی قرار داد به شکلی که هر انسانی عشق را به صورت تعریف شده تجربه کند.
برای شادی، استرس، احساس خوب، احساس بد، عصبی بودن، مهربان بودن و هر موضوع دیگری که فیزیکی نباشد نمی توان تعریف مشخصی ارائه کرد و هر انسانی بنا به آگاهی و اطلاعاتی که درباره آن موضوع در ذهن خود دارد آن را تجربه می کند.
منبع موضوعات متافیزیکی و غیرقابل مشاهده در انسان، ذهن است.
ذهن قدرت بی نهایت دارد، قدرتی که هم در جهت مثبت میتواند موثر باشد که آن را می توان تمایل یا اشتیاق ذهنی نامید و هم در جهت منفی می تواند موقر باشد که آن را مقاومت ذهنی می نامیم.
استفاده از ذهن برای هر انسانی به هر دو طریق امکانپذیر است و حتی در بسیار از انسانها ذهن به دو شکل مثبت و منفی تاثیرگذار است، به این شکل که درباره برخی موضوعات ذهن همسو و مثبت نگر است و درباره برخی موضوعات دیگر منفی و غیر همسو عمل می کند.
اشتیاق ذهنی برای لاغر شدن
آنچه مسلم است همه افراد چاق تمایل دارند لاغر شوند. این تمایل به شکل درونی و خودبخودی در انسان ایجاد می شود و ارتباطی با کلام افراد ندارد.
شاید برخی از افراد چاق به دلیل باور اینکه نمی توانند لاغر شوند درباره لاغر شدن به شکلی صحبت کنند که خودشان دوست ندارند لاغر شوند و با شرایط چاقی مشکلی ندارند یا حتی بیان کنند که عاشق چاقی خودشان هستند.
این گفته ها در سطح فکر و کلام است اما آنچه در ذهن مرور می شود با آنچه در کلام بر زبان جاری می شود بسیار متفاوت است. همه ما در جنبه های مختلف زندگی این تجربه را داریم که آنچه بر زبان در گفتگو با دیگران مطرح می کنیم با آنچه در ذهن خود مرور می کنیم از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
هرچه اختلاف محتوای کلامی با محتوای افکاری که در ذهن مرور می شود بیشتر باشد فرد دچار وضعیت دوشخصیتی می شود و این حالت باعث برهم خوردم آرامش، احساس شادی درونی و رضایت از زندگی می شود.
در مقابل هرچه کلام و محتوای گغتاری ما شباهت بیشتری به افکاری که در ذهن مرور می کنیم داشته باشد احساس آرامش، شادی درونی و خوشبختی بیشتری را تجربه خواهیم کرد.
انسان بعنوان موجود زنده دارای سیستم ایمنی هوشمند است به شکلی که هر مساله ای به هر شکلی برای جسم ایجاد شود سیستم ایمنی به شکل هوشمندانه و سریع در جهت رفع مشکل ایجاد شده وارد عمل می شود.
همه ما عملکرد سیستم ایمنی بدن را در مقابله با جراحات وارد شده به جسم و بیماری ها تجربه کرده ایم.
چاقی شاید در نگاه عموم بعنوان یک بیماری یا مشکل جسمی معرفی نشده باشد اما از نظر جسم اضافه وزن یک مشکل جسمی و تهدید کننده سلامت جسم است. بنابراین از همان روز های اول که مبتلا به اضافه وزن می شویم سیستم ایمنی بدن برای مقابله با این مشکل وارد عمل شده و تلاش برای برطرف کردن چاقی آغاز می شود.
سیستم ایمنی بدن علاوه بر تسلط بر جسم برای انجام فعالیت های مختلف جهت بالابردن ایمنی بدن و مبارزه با عوامل بیماری زا بر ذهن انسان نیز تسلط دارد و هر زمان که نیاز به انجام کار فیزیکی یا اقدامی که منجر به بهبود شرایط جسمی شود باشد از طریق ایجاد اشتیاق ذهنی این کار را انجام می دهد.
چاقی موضوعی است که سیستم ایمنی بدن هم از طریق فعالیت های جسمی در جهت رفع آن اقدام می کند و هم از طریق ایجاد اشتیاق ذهنی و تمایل برای لاغر شدن فرد را تحت فشار برای لاغر شدن قرار می دهد.
بنابراین هر فردی که اضافه وزن دارد فارغ از اینکه در کلام چه دیدگاه یا تمایلی برای لاغر شدن داشته باشد اشتیاق ذهنی برای لاغر شدن را دارد و دلیل اینکه همه افراد چاق به شکل های مختلف برای لاغری تلاش می کنند وجود اشتیاق ذهنی برای لاغر شدن است.
مقاومت ذهنی برای لاغر شدن
همانطور که توضیح داده شد ذهن نامحدود است و شکل فیزیکی ندارد بنابراین می تواند به هرشکلی بر افکار و رفتار انسان تاثیرگذار باشد.
عملکرد ذهن به شکل خودبخودی صورت نمی گیرد و صد در صد تحت تاثیر اطلاعاتی است که توسط هر فرد به شکل آگاهانه یا ناآگاهانه وارد ذهن خود می کند.
بنابراین این نگرش که من می خواهم لاغر شوم اما مقاومت ذهنی دارم و به همین دلیل لاغر نمی شوم اگر منجر به پذیرش چاقی و تسلیم شدن در برابر مقاومت ذهنی برای لاغری باشد صد در صد اشتباه است چون به این ترتیب فرد نه تنها خود را جدا از ذهنش تصور کرده بلکه عقیده دارد که از پس مقاومت ذهنی اش بر نمی آید بنابراین مجبور است چاقی را تحمل کند.
لازم به ذکر است توضیحات ارائه شده نه تنها برای موضوع چاقی بلکه برای تمام جنبه های زندگی صادق است.
توجه به این نکته ضروری و آگاهی دهنده است که: اشتیاق ذهنی به شکل خودبخودی و بنا به نیاز جسم و توسط سیستم هوشمند ایمنی بدن ایجاد می شود اما مقاومت ذهنی به شکل خودبخودی ایجاد نمی شود، بلکه توسط خود فرد در طی زمان و از طریق وارد کردن اطلاعات درباره چاقی به ذهنش و مرور بارها و بارها این اطلاعات و تقویت افکار از طریق مرور افکار در ذهن و صحبت درباره آنها با دیگران ایجاد می شود.
نکته جالب توجه اینکه اشتیاق ذهنی در هر جنبه از زندگی برای همه انسانها شباهت بسیار زیادی به هم دارد به عنوان مثال مواجه شدن فرد با مشکل مالی به شکل اشتیاق ذهنی برای رفع مشکل مالی بروز می کند.
مقاومت ذهنی برای هر فرد در شرایط یکسان زندگی بنا به اطلاعات و آگاهی که در جهت پذیرش شرایط موجود و عدم توانایی تغییر آن وارد کرده است شکل می گیرد.
در مثال اشتیاق ذهنی برای بهبود شرایط مالی مقاومت های ذهنی به شکل های مختلف در افراد ایجاد می شود و هر فرد دلایل و توجیه های شخصی برای عدم توانایی بهبود شرایط مالی خودش دارد.
در مورد لاغر شدن هم دقیقا به همین شکل است.
اشتیاق ذهنی برای لاغر شدن در همه افراد چاق به یک شکل ایجاد شده و همه آنها دوست دارند لاغر شوند.
اما مقاومت ذهنی برای لاغر شدن در هر فرد چاق بنا به افکار و اطلاعاتی که در طی سال های چاقی از طریق پیرامون خود وارد ذهنش کرده است متفاوت است.
بدیهی است که جزئیات مقاومت ذهنی برای لاغر شدن در افراد چاق شباهت هایی به هم دارد اما تفاوت های زیادی بین مقاومت ذهنی افراد برای لاغر شدن وجود دارد.
مقاومت ذهنی لاغر شدن به دلیل وارد کردن اطلاعات و اگاهی در جهت توجیه چاقی به ذهن ایجاد می شود بنابراین برای افراد مختلف حتی اگر عوامل توجیه کننده چاقی مشابه هم باشد اما از نظر قدرت اجرایی این عوامل با هم تقاوت دارند.
به این شکل که برای فردی باور ارثی بودن چاقی خیلی پررنگ تر از باور کم تحرک بودن است اما برای فرد دیگر باور کم تحرک بودم خیلی قوی تر از باور ارثی بودن چاقی است. این تفاوت در قدرت تاثیر عوامل ایجاد کننده مقاومت ذهنی لاغر شدن در همه افراد چاق وجود دارد.
عوامل ایجاد کننده مقاومت ذهنی
هر اطلاعات یا آگاهی به هر طریقی بعنوان دلیل چاقی یا توجیه لاغر نشدن وارد ذهن شود در شکل گیری مقاومت ذهنی برای لاغر شدن موثر است.
نکته حائز اهمیت اینکه هرچه سن چاقی فرد افزایش پیدا کند و دفعات تلاش او برای لاغر شدن و نتیجه نگرفتن بیشتر شود به شکل ناآگاهانه فرد در جستجوی اطلاعات یا آگاهی برای توجیه لاغر نشدن خود به ذهنش است.
در واقع خودمان برای التیام درد و رنج لاغر نشدن در جهت ایجاد مقاومت ذهنی برای لاغر شدن اقدام می کنیم.
متاسفانه مقاومت ذهنی برای لاغر شدن تا حدود زیادی التیام بخش رنج و ناراحتی افراد در برابر شکست خوردن های مکرر در استفاده از روش های مختلف برای لاغری است.
برخی از اطلاعات و آگاهی که از طریق مختلف وارد ذهن شده و ایجاد مقاومت ذهنی می کند که به آنها می توان فرمول های چاقی ذهن نیز گفت به شرح ذیل است:
- چاقی من ارثی است و به همین دلیل لاغر نمی شوم.
- چاقی من بخاطر کم تحرکی و کار پشت میزی است.
- لاغر نشدن من بخاطر پایین بودن سوخت و ساز بدنم است.
- لاغر نشدن من به دلیل چربی ساز بودن بدنم است.
- چاقی من بخاطر یبوست داشتن و اختلال در سیستم گوارشی است.
- چاقی من به دلیل مصرف دارو است.
- لاغر نشدنم بخاطر سفت شدن چربی های قدیمی است.
- لاغر نشدنم بخاطر شرایط کاری و زندگی و فرصت نداشتم برای ورزش کردن است.
- چاقی من بخاطر همسرم (دوستم یا همزیستی با هر فرد دیگر) است.
- چاقی من بخاطر عصبی بودن و خوردن برای آرامش داشتن است.
- لاغر نشدن من بخاطر اراده نداشتن برای رژیم گرفتن و ورزش کردن است.
- چاقی من بخاطر علاقه به خوردن فست فود است.
- چاقی من بخاطر تنوع مواد غذایی و علاقه من به خوردن است.
- چاقی من بخاطر خوابیدن زیاد مخصوصا خوابیدن بعد از ناهار خوردن است.
- لاغر نشدن من به دلیل نداشتن پایه و همراه برای رژیم گرفتن و باشگاه رفتن است.
اینها نمونه هایی از دلایل رایج بین افراد چاق بعنوان دلیل چاق بودن یا توجیه لاغر نشدن است. برای هر فرد می تواند تنوع و میزان تاثیرگذار بودن این عوامل متفاوت باشد.
اطلاعات و آگاهی که بعنوان دلیل چاقی یا توجیه لاغر نشدن وارد ذهن شده و باعث ایجاد مقاومت ذهنی برای لاغر شدن می شود تحت تاثیر عوامل مختلف می تواند متفاوت باشد.
محیط خانواده، فرهنگ رایج در بین افرادی که بعنوان جامعه با آنها بیشترین ارتباط را دارید، علاقه و نگرش نسبت به دنبال کردن مطالبی که از طریق رسانه ها یا مجلات منتشر می شود، میزان ارتباط و گفتگوی با افراد مختلف مخصوصا افراد چاق بعنوان همدردی یا درد و دل کردن و …. سبب می شود که اطلاعات و آگاهی مختص با خودتان را وارد ذهنتان کرده و بر اساس منطقی که برای هر عامل در ذهن خود ایجاد می کنید این عوامل قدرت گرفته و مقاومت ذهنی شما برای لاغر شدن را شکل می دهند.
لاغری با ذهن و اصلاح مقاومت ذهنی
همه تلاش های قبلی ما برای لاغر شدن از طریق رژیم های غذایی و برنامه های ورزشی و …. همه در جهت افزایش مقاوت ذهنی لاغر شدن بوده اند چرا که باعث تقویت باور عدم توانایی ما در لاغر شدن و لزوم استفاده از روش های مختلف برای کاهش وزن شده اند.
۳۵ سال از زندگی ام چاق بودم و از روش های مختلف برای لاغر شدن استفاده می کردم اما نتیجه نهایی نه تنها لاغر نشدن بود بلکه مقاومت ذهنی من برای لاغر شدن بیشتر می شد.
در سال های ابتدایی که با مشکل چاقی مواجه شده بودم به وضوح اشتیاق ذهنی برای لاغر شدن را در خودم می دیدم و به همین دلیل با اشتیاق و علاقه برای لاغر شدن سراغ روش های لاغری رفتم.
اما هربار که در استفاده از هر روشی شکست می خوردم علاوه بر اینکه بارها در ذهنم خودم را سرزنش می کردم مورد سرزنش اطرافیان قرار می گرفتم که من اراده لاغر شدن ندارم.
به این ترتیب اشتیاق ذهنی من به مرور به مقاومت ذهنی برای لاغر شدن تبدیل شد و ذهن من مملو از افکار و نگرش ها درباره دلیل چاقی و توجیه لاغر نشدن شده بود.
هرچه سن چاقی من بیشتر شد روند چاق شدن من آسانتر و در مقابل تلاش من برای لاغر شدن بیشتر و نتیجه نهایی کاهش وزن کمتر بود.
قرار گرفتن در مسیر لاغری با ذهن سبب شد که نسبت به عملکرد ذهن و تاثیر آن بر جسم آگاه شده و توانستم با برطرف کردن مقاومت ذهنی لاغر شدن در ذهنم اشتیاق ذهنی برای لاغر شدن را تشدید کرده و عملکرد سیستم ایمنی بردن برای لاغر شدن را بهبود دادم.
زمانی که شما صرف تماشای محتوای آموزشی لاغری با ذهن می کنید در حال وارد کردن اطلاعات همسو با قدرت بخشیدن به اشتیاق ذهنی خود برای لاغر شدن هستید.
زمانی که اشتیاق ذهنی شما به اندازه کافی تقویت شود بر مقاومت ذهنی لاغری شدن غلبه کرده و روند لاغر شدن جسم واضح می شود.
در فایل آموزشی اصلاح مقاومت ذهنی برای لاغر شدن به طور مفصل درباره این موضوع بسیار مهم و تاثیرگذار توضیح داده ام که اطمینان دارم استفاده از این آگاهی برای عزیزانی که تصمیم گرفته اند از مسیر لاغر با ذهن رویای خودشون رو تجربه کنند مفید و تاثیرگذار خواهد بود.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین این جلسه ابتدا توضیحات نوشتاری اصلاح مقاومت ذهنی برای لاغر شدن را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشاش کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.
- تجربه شما درباره داشتن اشتیاق ذهنی برای لاغر شدن چیست؟ شرح دهید.
- استفاده از روش های لاغری باعث تشدید اشتیاق لاغری در شما شده است یا مقاومت ذهنی لاغر شدن ایجاد کرده است؟ شرح دهید.
- شنیده ها و دیدهای شما چه تاثیری بر ایجاد مقاومت ذهنی برای لاغر شدن داشته است؟ با ذکر مثال شرح دهید.
- قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری نگرش شما درباره لاغر شدنتان چگونه بود؟
- برخی از نگرشهای خود که باعث ایجاد مقاومت ذهنی لاغر شدن در شما شده است را ذکر کرده و درباره آن شرح دهید.
- آشنایی با روش لاغری با ذهن چه تاثیری بر تغییر نگرش شما درباره لاغر شدن و ایجاد اشتیاق ذهنی لاغری داشته است.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.29 از 41 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خداوند مهربان که من را در مسیر متناسب شدن قرار داد و من با امید او هر روز در مسیر متناسب شدن گامی محکم تر برمی دارم ولاغر تر می شوم.
سلام بر استاد توانمند و مهربان.
ذهن هم یکی از اجزای بدن ما انسانها است که خداوند برای خدمت به ما عطا کرده است و ما با به کارگیری درست از آن می توانیم کارهای بزرگی انجام دهیم و شگفتی ساز شویم.ما انسان ها وقتی میخواهیم تنبلی و بی حال بودن خودمون رو توجیه کنیم حرف از مقاومت ذهنی می زنیم وگرنه مقاومت ذهنی همان حرف هایی است که خود ما در ذهن مان تکرار می کنیم و این فقط یک توهم است.در ما اشتیاق ذهنی وجود دارد که آن هم به خاطر دوست داشتن فطری لاغری در ما هست.ما همیشه در حال یافتن مسیری صحیح برای رسیدن به تناسب اندام و لاغری بودیم و این نشان از وجود اشتیاق ذهنی در ما هست من قبل از ورود به سایت لاغری با ذهن همیشه به دنبال روشی برای لاغر شدن بودم و جستجو می کردم و هر مسیری را هم که شروع میکردم تا آخر ادامه میدادم و اشتیاق ذهنی من بسیار زیاد بود ولی خب به خاطر صحیح نبودن مسیر همیشه شکست خوردم که دوباره اشتیاق ذهنی من باعث می شد دوباره از نو شروع کنم روش های غلط و نادرست باعث میشود در کسانی که اعتقاد به مقاومت ذهنی دارند این حس در آن ها قوی تر شود ولی برای من مقاومت ذهنی یک توهم است که خودمان آن را ایجاد میکنیم.
موفق نشدن در مسیر لاغری با ذهن یا هر هدف دیگری که آن را انتخاب میکنیم و بیان میکنیم که آن را دوست داریم فقط و فقط به خاطر تنبلی ما هست وگرنه ذهن ما بوجود آمده تا در رسالت های بزرگ ما را یاری کند.ذهن من همانند دست و پای من در هر کاری که اراده کنم یاری رسان من هست و من از قدرت ذهنم استفاده می کنم و قدرتمند تر میشوم و در مسیر لاغری با ذهن پیش میروم.وجود مقاومت ذهنی فقط حربهای از سمت شیطان هست تا من را از رسیدن به هدفم باز دارد.
به نام خدای هستی بخش
ذهن هم یکی از اعضای بدن ماست که مثل بقیه اعضای بدن در خدمت ماست این باید دیدگاه ما در مورد ذهن باشه وگرنه غیر از این باشه ما به مشکل برمیخوریم وقتی با خودمون تکرار میکنیم که مقاومت ذهنی داریم یعنی ذهن رو جدا از خودمون میدونیم که برای خودش قدرت تصمیم گیری داره و میتونه با تصمیم و نظریه ما مخالفت بکنه و ساز مخالف بزنه و خودمون بهش قدرت میدیم که ابراز وجود بکنه .ذهن هم عضوی از بدن ماست که خداوند اونو در وجود ما قرار داده تا با استفاده از اون بتونیم در این دنیا زندگی کنیم و دنیا رو کشف کنیم و به خواسته هامون برسیم .ذهن هم مثل قلب مثل کلیه مثل ریه مثل دست و پا مثل کبد در بدن ما وظیفه ای برعهده داره ذهن هم وظیفه ش کمک به ما در بهتر زندگی کردن هستش البته اینو الان متوجه شدیم قبلاً ذهن و مغز رو یکی میدونستیم و تفاوتی بین اونها قائل نبودیم ولی الان متوجه شدیم که ذهن از مغز جداست و تمام اطلاعاتی که ما در طول عمرمون دریافت میکنیم در اونجا ذخیره میشه و چیزی که باعث کار کردن ذهن میشه و لازمه وجودی اونه اطلاعات هستن حالا دیگه بستگی به ما داره که چه اطلاعاتی بهش بدیم اطلاعات خوب و گسترش دهنده یا اطلاعات بد و محدود کننده پس با این تعریف دیگه باید اطمینان بکنیم که ذهن هم تحت فرمان ماست و ما با انتخاب اطلاعات اونو برنامه ریزی میکنیم .پس لازمه کار کردن ذهن اطلاعات هستن همون طوری که لازمه کارکردن قلب خون لازمه کار کردن ریه اکسیژن .ما باید خودمون رو از همه چیز برتر بدونیم تا بتونیم به خواسته مون برسیم تا حالا بخاطر قدرت دادن به این اون خودمون رو ضعیف کردیم در برابر چاقی به همین خاطر هم چاقی برما غلبه کرد و در جسم ما نمایان شد قدرت دادیم به ذهن ،قدرت دادیم به غذا،قدرت دادیم به شیرینی،قدرت دادیم سوخت و ساز ،قدرت دادیم به بی تحرکی ،قدرت دادیم به خواب و حتی قدرت دادیم به آب !!!!!!!!ولی غافل از اینکه قدرت ما بودیم صاحب قدرت ما بودیم که این توانایی های رو تقسیم کردیم بین همه ای عوامل ،پس برای لاغر شدن باید قدرت رو به دست بگیریم و با خودمون تکرار کنیم که من میخوام لاغر بشم و هیچ چیزی نمیتونه مانع من بشه و نمیتونه در برابر من قدرت نمایی کنه.
با سلام
یادمه زمانی که متناسب بودم خیلی ذوق و شوق لاغری داشتم و از لاغریم لذت میبردم،اما وقتی چاق شدم و امیدم به لاغری از بین رفت با توجه به شرایطم که مادر دوتا بچه بودم که هر دو زیر هفت سال سن داشتند و من اصلا فرصت نمیکردم به لاغری فکر کنم و در میان شلوغی های زندگیم فقط حس میکردم که دارم هر ماه چاق و چاقتر میشم و هیچ کاری از دستم بر نمیومد و وقتی برای اولین بار در زندگیم آنقدر چاقی رو با اون سرعت دیدم مقاومت ذهنی هم شروع شد که بله رسیدی به آخر خط و با این وضع دیگه لاغر بشو نیستی و این همون چاقی ای هست که زنی با شرایط و تو سن و سال تو بدست میاره و تو هم مستثنی نیستی.و با این تفکرات مقاومت ذهنی در من شکل گرفت و هر روز چیزهای جدیدی بهش اضافه میشد.
زمانی که از اپلیکیشن کالری شماری برای لاغری استفاده کردم خیلی اشتیاق لاغری در من زیاد بود و لاغر هم شدم اما وقتی برنامه یک ماهه رو تمدید نکردم دوباره وزنم مثه سابق شد ،سری دوم که استفاده کردم هم با اشتیاق شروع کردم اما هر وقت میرفتم رو ترازو تغییر وزنی نمیدیدم و کم کم اشتیاقم از بین رفت توی همون برنامه یه قسمت حلقه زدن داشت اون رو هم وقتی دیدم تغییری نکردم شروع کردم به انجام دادن تا شاید با افزایش تحرک ازین استپ وزنی دربیام ،همون اول دور کمرم رو اندازه گرفتم و در مدت زیادی که حلقه میزدم تونستم دو کمرم رو سه چهار سانت کم کنم طوری که لباسم توی تنم آزاد شده بود اما دریغ از نیم کیلو کاهش وزن و این روند واقعا ذهن من رو نسبت به لاغری مقاوم کرد و طوری که همه چیو ول کردم و نسبت به لاغری ناامید شده بودم و این آخرین مقاومت ذهنی من نسبت به لاغری بود چون ول کن نبودم و دنبال یه برنامه ای ،کمکی بودم برای لاغریم که خدا خواست و با سایت آشنا شدم .
شنیده ها و دیدهای شما چه تاثیری بر ایجاد مقاومت ذهنی برای لاغر شدن داشته است؟ با ذکر مثال شرح دهید.
وقتی یه دکتر میگه فلان دارو چاق کننده ست ،یا افرادی که تجربه بیشتری از من دارن با اطمینان در مورد چاق شدن ها و لاغرنشدن هاشون حرف میزدن من رو هم به این اطمینان میرسوندن که با چاق شدن دیگه خبری از لاغری مجدد نیست و همین یعنی ایجاد مقاومت ذهنی در من،وقتی رژیم گرفتن های خواهرم و قرص خوردن هاش رو دیده بودم ولی همگی موقتی لاغرش میکردن من رو هم به این باور رسونده بودن که در صورتی که چاق بشی دیگه راه برگشتی نیست،و این هم همون مقاومت ذهنی در من بود.
آشنایی با روش لاغری با ذهن چه تاثیری بر تغییر نگرش شما درباره لاغر شدن و ایجاد اشتیاق ذهنی لاغری داشته است.
در روش لاغری با ذهن ،همه چیز از درون و از مرکز فرماندهی بدن شروع میشه ،وقتی تغییرات از مرکز شروع بشه جای شک و تردیدی نمی مونه که این روش همان روش درست و بی نقص هست و همین باعث امید و اشتیاق در ما میشه
نکات کلیدی متن نوشتاری:
سیستم ایمنی از زمانی که ما چاق میشویم ذهن ما رو تشویق میکند تا ما به لاغری و تناسب سالم طبیعی اولیه خود برگردیم چه جالب اما نمیدونم استاد چطوری برام توضیح میدید لطفا؟؟؟
و اینکه چقدر خدا بدن مارا زیبا آفریده که هر لحظه میخواد سالم و طبیعی از هر طریقی باش،
و چه زیبا هم مقاومت ذهنی داریم هم اشتیاق ذهنی که هر کدام فایده های خودشون را در جای مناسب خودشون دارن،
اشتیاق ذهنی برای همه افراد فطری هست،
اما برای ایجاد مقاومتهای غلط ذهنی ما خودمون دستکاری و خرابکاری و ایجاد ترمز و فرمول اشتباه بر اثر ورودی های نامناسب و تکرارشون تشکیلشون میدهیم ،
خداوندا ممنونم همه چیز را عالی و بینقص آفریدی ،و ما باید به قول استاد فقط سد مقاومت ذهنی خودمان را باید از جلوی جریان آب باید برداریم،انتطارمون و باورمون برای تغییر جسممون برای لاغری از طریق ذهن شود خدایا شکرت آنقدر راه را برای ما آسان نمودی از طریق استاد گرامی و اموزشهاشون،
نکات طلایی از فایل تصویری :
من از ذهنم برتر هستم و قدرت دست ماست و ما ذ ذهنمون تربیت میکنیم،
درست باشه شاید اینکه تا ذهن فرمولهای تغییر نکنه با تکرار و آگاهی درست دست به دستور دادن و تغییر عادت نمیزنه اما در نهایت این ما هستیم که بهش اگاهی خوداکاه و ناخوداگاه میدهیم و لا تتکرار تربیتش میکنیم،
بخاطره همینه که استاد فرمودن مراقب ورودیها و شنیده ها و دیده ها و گفتنیها باشید با کسی درد دل نکنید شاهد جمع نکنید مگر در مورد آگاهی صحیح و تکرار آنها .
تمام این دنیا پیشرفت و کمک و عشق با هدا و نمعتهاش پس مقاموتی وجود نداره بخواد جلوی سلامتی و لاغری و پیشرفت ما رو بگیره،
و کلا در اصل اصولی داره این ذهن برای تربیت و یادگیریش، اما اخرش تربیت و رعایت این اصول برای یاد دادن به ذهن هم دست خود ماست که مقلا چه آگاهی های حالا با رعایت اصول یادگیری ذ هم توسط ما بهش داده بشه و تکرار بشه براش ،
و ما باید در بعد متافیزیکی فقط عشق و کمک و پیشرفت و آزادی لذت و هماهنگ با قوانین خدا پیش بریم همین مقاموتی ذهنی وجود ندارد همه چیز دست ماست چرا اشتیاق ذهنی نداشته باشیم حتی همون معتاد هم به قول استاد اگر اشتیاق به ترک داشته باشه طبق اصول یادگیری به ذهن میاد رعایت میکنه آگاهی درست میده آرام آرام تکرار میکنه و ترکمیکنه ت حتی ترک تنبلی هم و ایجاد عادت درست هم همینه
اول آگاهی درست دوم تکرار سوم کوچیک کوچیک آرامآرام تغییر را باید شروع و ایجاد کردو با توجه به تغییر اول ذهن که اونم باز دست خودمون .
و یکسری چیزها تعریف ندارن دقیقا ما فقط خدارو با صفاتش میشناسیم بیشتر ،
تجربه شما درباره داشتن اشتیاق ذهنی برای لاغر شدن چیست؟ شرح دهید.همیشه این اشتیاق را داشتم
به نام خدای هستی بخش
گام 64: اصلاح مقاومت ذهنی برای لاغر شدن
موضوعات در زندگی ما یا به طور فیزیکی هستن یا غیر فیزیکی . که موضوعات فیزیکی چیزهایی هستن که قابل لمس یادیدن یا تجربه کردن هستن و تقریبا تجربه و تعریف همه افراد در این موضوعات مشترکه ولی در موضوعات غیر فیزیکی چون غیر قابل مشاهده و لمس هستن پس تعریف و تجربه افراد مختلف از اون باهم فرق میکنه .مثلا تعریف و تجربه یه فرد از عشق با فرد دیگه کاملا متفاوت هستش . ذهن هم یک پدیده غیرفیزیکی هستش که هر کسی اونو جوری تعریف میکنه یه نفر اونو منبع مرور خاطرات میدونه ویه نفر دیگه که با مسائل متافیزیکی آشنا هست اونو ابزار رسیدن به خواسته هاش میدونه .در کل ذهن هم جزئی از وجود ماست که در اختیار ما قرار داره تا به کیفیت زندگی ما کمک بکنه مثل دست ، پا ، گوش ، چشم ، قلب و ….. پس اعتقاد به مقاومت ذهنی اشتباهه چون با این باورذهن رو جدا از خودمون میدونیم که در برابر خواسته های ما مقاومت نشون میده و نمیزاره اون خواسته برآورده بشه و درواقع قدرت رو از خودمون گرفتیم و به ذهن دادیم و با این دیدگاه این گفته خداوند که سرنوشت انسان ها به دست خودشون رقم میخوره رو زیر سوال میبریم. پس ذهن در اختیار ماست و ما براساس تعریف هایی که از موقعیت های مختلف داریم اتفاقات رو رقم میزنم ولی از سر ناآگاهی اونو به مقاومت ذهنی ربط میدیم . مقاومت ذهنی درواقع دیدگاه ما در شرایط مختلف و چیزی جدا از ما نیست .
به نام خداوند حکیمم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات اصلاح مقاومت ذهنی
به نام خداوند جهان آفرینم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
مقاومت ذهنی
برای اینکه بتوانیم درک کنیم که ذهن چیست و مراد از مقاومت ذهنی چیست ابتدا باید بدانیم ملاک وذات جهان آفرینش چگونه است
موضوعات در جهان دو دسته هستند
فیزیک و متافیزیک
حالا میخواهم سه بعد وجودی انسان را به فیزیکی و متافیزیکی تقسیم کنم
فیزیک چیست ؟
یک نوع علم است که به بررسی ظاهر ماده و رفتار میپردازد
برای اجسام و عالم ماده استفاده میشود قابل لمس است
و هر آنچه در کره زمین موجود است جز فیزیک محسوب میشود،فیزیک دارای ابعاد وزن و اندازه و …..و قابل توصیف هستند و قابل درک هستند و به طور کلی وقتی صحبت از چیزی فیزیکی میشود با توصیح و تفسیر میتوان آن را تصور کرد و درک کرد و قوانین خاصی دارد
بعد جسم فیزیک محسوب میشود
مغز فیزیک محسوب میشود
متافیزیک چیست؟
آنچه به عالم ماده تعلق ندارد یعنی ماورای طبیعت است و هر کس درک واقعی از معنای آن ندارد و هر کس به فراخور باورها و عقایدش از آن فهم دارد
متافیزیک در همه انسانها وجود دارد ،همه ما خواب میبینیم همین خواب و وصل شدن به دنیایی که هرگز آن را ندیده ایم بخش ماورای طبیعه وجود ما را نشان میدهد
ما دچار احساساتی میشویم که تعریفش برای هر کس متفاوت است مثل عشق،غم ،شادی که تمام این احساسات از ذهن نشات میگیرد
ذهن متافیزیک محسوب میشود
روح متافیزیک محسوب میشوند
به نظر من هر بعد فیزیکی جایگاه یک بعد متافیزیکی است
یعنی هر جسم فیزیکی دارای یک بعد ماورا طبیعی است
مثلا نگاه کنیم جسم فیزیک است و جایگاه روح متافیزیکی است
مغز فیزیک است و ذهن در جایگاه متافیزیک است
نمیدانم درکم درست است یا نه اما تصور میکنم در جهان هستی همانطور که هر عملی را عکس العملی است هر بعد فرازمینی هم نیازمند یک جسم زمینی است
خوب پس الان میتوانیم بفهمیم اصلا ذهن چیست
ذهن همان محل ذخیره اطلاعاتی است که توسط مغز و تجارب فیزیکی اش و یادگیریهایش ثبت شده است
کامپیوتر را در نظر بگیرید، بخش سخت افزاری آن همان قسمت های فیزیکی کامپیوتر است که به راحتی میتوانید آنها را ببینید و حتی لمس کنید. اما بخش نرم افزاری همان بخشی است که برای ما قابل رویت نیست و تنها آثار آن نمایان میشود
خوب متاسفانه افرادی که تنبل هستند و علاقه ای به تغییر مثبت خودشان ندارند معتقدند دچار مقاومت ذهنی هستند
حالا مقاومت ذهنی یعنی چه؟
به واکنش ذهن در برابر تغییر مقاومت ذهنی میگن
چرا مقاومت ذهنی در زندگی ما بوجود می آید؟
من در خودم کنکاش کردم ببینم که در گذشته چرا فکر میکردم دچار مقاومت ذهنی میشم برای لاغری !!!؟؟؟؟
فهمیدم که:
۱-سعی داشتم آن کار را بی ارزش نشان بدهم
زمانهایی که میخواستم یک رژیم سخت را شروع کنم و دنبال بهانه ای برای قطع رژیم بودم، میگفتم: حالا لاغرم بشم که چی ؟!!!؟؟اصلا مگه قراره حالا چه اتفاقی بیفته؟
مگه چقدر زنده ایم حالا ؟
و کلی از این بهانه ها می آوردم و لاغر شدن را بی ارزش جلوه میدادم و به همین راحتی رژیم را رها میکردم و چاقتر میشدم
۲-تغییر را سخت و طاقت فرسا میدیدم
بخاطر تنبلی و یک نگاه اجمالی به روند کلی کار و سختی های آن منصرف میشدم میگفتم : الان برای این رژیم باید کلی زجر بکشم
وای الان باید برم کلی خرید مخصوص رژیم انجام بدم
حالا چطوری هر وعده هم غذای رژیمی بپزم هم برای خانواده آشپزی کنم
ای بابا دوباره باید کلی ورزش کنم
و سریع شانه خالی میکردم از تصمیم لاغری ام و دستانم را به نشانه تسلیم بالا می آوردم
۳-دچار ترس و اضطراب میشدم
نکند لاغر نشوم
،نکند این همه هزینه کنم بیفایده باشد
نکند روی بدن من جواب ندهد
نکند مریض بشوم
و کلی نکند در ذهنم می آمد و اینقدر اضطراب و تپش قلب میگرفتم که میگفتم ول کن بابا بیخیال انجامش نمیدهم
۴-موضوع رو به شوخی و بیخیالی میزدم
گویا آنقدر هم چاقی برایم آزار دهنده نبود که رژیمها و روشهای لاغری بود و میگفتم :ول کن بابا حالا این همه لاغر تو یکی چاق ،مگه چی میشه ؟
بالاخره خدا همه ویژگیهای خوب و یکجا بهم نمیده که منم نقصم چاقیه دیگه
یا تو باشگاه اینقدر از هر دری حرف میزدیم که کلا یادم میرفت اومدم باشگاه واسه چی ؟
یا موقع پیاده روی اینقدر احساس منفی از دردو دل کردن میگرفتم که حالم بد میشد و دیگه نمیرفتم
۵-اولویتهام یهو تغییر میکرد
وسط رژیم گرفتن یهو یه مهمونی یه عروسی یه مسافرتی پیش می آمد ، میگفتم ول کن حالا یه شبه و بعد که رژیمم و میشکوندم میگفتم دیگه ادامه دادن فایده نداره خراب کردم حالا از اول باید شروع کنم ؛و کلا یادم میرفت چقدر دوست داشتم لاغر بشم
۶-توهم مریضی و درد میگرفتم
عالی عالی بودم یهو وسط رژیم میگفتم وای جون ندارم امشب رژیم بی رژیم و تا مرز خفگی میخوردم
.یا نزدیک سندروم ماهانه ام اینقدر ضعف و مریضی ، بهم فشار میآورد که کلی پرخوری تو اون ایام داشتم
یا حتی مدام دچار افت فشار خون شدید میشدم و مجبور میشدم کلی خوراکی شیرین مصرف کنم .
و اینها فقط تعدادی از مواردی بود که باعث میشد من فکر کنم در برابر لاغری یا خیلی کارهام مقاومت ذهنی دارم
اما امروز به شکر خداوند بزرگم در این گام آگاهی بینظیری کسب کردم فهمیدم مقاومت ذهنی معنایی ندارد و کلا این تصور اشتباه است و جلوی بسیاری از پیشرفتهای من را میگیرد باور مخرب مقاومت ذهنی داشتن .
گفتیم انسان سه بعد دارد
تاثیر جسم بر ذهن
ذهن ما قسمتی از مغز ماست و مغز ما قسمتی از جسم ماست و تمام جسم ما در خدمت ماست و خودش به تنهایی قادر به انجام کاری نیست و انتخابی نداره
یعنی کل جسم ما تحت فرمان مغز ماست پس اینجا داشتن مقاومت ذهنی معنایش را از دست میدهد زیرا
مگر میشود ما بخواهیم جایی برویم پای ما تصمیم بگیرد نیایید و مقاومت کند و ما نتوانیم برویم
مگر میشود ما بخواهیم چیزی بخوریم و دست ما مقاومت کند و حرکت نکند و مانع خوردن ما بشود
تمام جسم ما تحت فرمان مغز ماست و قطعا ذهن هم جزئی از جسم ماست .
تاثیر جسم بر روح
گفتیم فرمانده بدن مغز است و این مغز به اندامهای بدن دستور صادر میکند روح بعد متعالی است و پاک است و شعله ای از نور خداوند است و مایل به انجام فعل گناه نیست اما نمیتواند در برابر مغز و دستورات انجام گناه مقاومت کند و ما به راحتی مرتکب گناه میشویم
پس فرمانده جسم مغز است و اینقدر این فرمانده قوی و تاثیر گزار است که روح و ذهن نمیتوانند در برابر دستوراتش مقاومت به خرج دهند و ما دچار چاقی یا حتی گناه میشویم.
خداوندا توفیق بده تا تصمیمات درست در زندگیمان بگیریم و روح پاکمان و ذهن روشنمان را با فرامین اشتباه مغزی دچار خسران نکنیم
استاد سپاسگزارم که امروز این آگاهی زیبا را به من دادید در پناه خداوند شاد و پر انرژی باشید
الهی به امید تو
به نام خدای یکتا. سلام بر استاد گرانقدر و دوستان متناسبم
.
موضوعات زندگی ما به دو بخش فیزیکی و متا فیزیکی تقسیم میشوند همه ی چیز هایی که قابل مشاهده ، قابل لمس و قابل شنیدن باشند فیزیکی هستند مثل چیز هایی که در اطرافمون میبینیم: خونه، ماشین ،درخت و …
چیز هایی که قابل دیدن ، شنیدن وقابل لمس نباشن غیر فیزیکی یا متا فیزیکی هستن مثل خدا، فرشته ها، احساسات مختلف
چیزهایی که فیزیکی هستن تجربه ای یکسان برای همه ی افراد دارن .اما افراد چیزهایی که متا فیزیکی هستن رو طبق تعریفی که در ذهنشون دارن تجربه میکنن . مثال روشن و واضح در این مورد تعریفی است که هر فرد از خدا دارد و این تعریف ممکن است با افراد دیگر بسیار متفاوت باشد . ما راجع به هر چیز غیر فیزیکی تعریف و باور خاص به خودمون داریم که تمام این باورها و تعاریف در ذهن ما هستن ما در مورد ذهن خودمون که یک چیز غیر فیزیکیست هم تعاریفی مخصوص به خودمون داریم
تمام این باور ها و اعتقادات ما در هر زمینه ای از ورودی هایی که خودمون در مدت عمر خود از پیرامون خود جمع آوری کردیم به وجود آمدند. ذهنی که خداوند به ما داده قدرت بینهایت داره که میتونه در جهت مثبت باشه که همون اشتیاق ذهنی برای انجام کاریست . و هم میتونه در جهت منفی تاثیر بگذاره که خودمون اون رو مقاومت ذهنمون نامیده ایم
به هر صورت مثبت و منفی اطلاعات ذهنیمون رو خودمون به ذهنمون دادیم. این ما هستیم که همواره انتخاب میکنیم چه ورودی هایی به ذهنمون وارد بشن و مرور بشن وقتی بارها شنیدیم و گفتیم که ذهن دارای مقاومت هست پس همون رو در جنبه های مختلف زندگی تجربه میکنیم مثلا من با خودم فکر میکنم که در یادگیری ریاضیات ذهنم مقاومت میکنه و من دیگه ریاضی تمرین نمیکنم چون فکر میکنم که ذهنم نمیکشه!!!در حقیقت این طور نیس ومن خودم این تلقین رو به خودم میکنم و گرنه ذهن من با ذهن یک معلم ریاضی فرقی نداره فقط من باور به مقاومت ذهنی در برابر یادگیری ریاضی دارم ولی معلم ریاضی این باور رو نداره.
قدرت ذهن ما بینهایت هست این خودمون هستیم که تصمیم میگیریم چطور ودر چه جهتی ازش استفاده کنیم واما اشتیاق ذهنی : تمام انسانها اشتیاق ذهنی برای رشد در هر زمینه ای رو دارن و این یه چیز الهی هست در وجود ما ،نه اینکه خودمون اونو به وجود بیاریم اما میتونیم بارها اونو تقویت کنیم تا به شکل فیزیکی اونو تجربه کنیم. مثل الان که داریم راجع به لاغری این کار رو میکنیم با از بین بردن مقاومتی که خودمون به وجود آوردیم (با افکار چاق کننده و استمرار در مرور آنها)
.حالا هم به لطف خدا با مرور افکار و نگرشهای لاغر کننده از طریق شنیدن وخواندن ودیدن مطالب سایت لاغری و استمرار اونها مقاومت رو از بین میبریم.این که ما در اول کار مسوولیت چاقیمونو به عهده گرفتیم به معنی این هست که خودمون مقاومت رو به وجود آوردیم حالا هم خودمون مسوول برطرف کردن اون وتقویت اشتیاق لاغری در ذهنمون رو داریم پس میبینیم که ما ذهنمون رو تحت کنترل خودمون داریم. اون وقتی هم که ما چاق شدیم ذهنمون تحت فرمان ما بود اما به طور نا آگاهانه ولی الان به صورت آگاهانه این کار رو انجام میدهیم و هر طور که دوست داریم جسم خودمون رو خلق میکنیم.
اصل مطلب خودمونیم و ذهن ما در اختیار ماست مثل سایر اعضای بدنمون فقط بر خلاف سایر اعضا که فیزیکی هستن ذهنمون غیر فیزیکی است فقط همین .ما حجاب خودمونیم. ما خودمون سد راه لاغری هستیم پس از جلوی جریان لاغری بلند بشیم تا لاغری خود به خود به جریان بیوفته .
سلام استاد
خیلی خوشحالم که تا الان توانستم گام 64 اصلاح مقاومت ذهنی برای لاغرشدن را طی کنم و یکی یکی موانع لاغری را کشف کنیم
استاد چقدر قشنگ در صحبتهایتان گفتید جسم خلق شده ی ذهن ماست پس ما هم میتوانیم جسم لاغر خود رااز طریق ذهنمان خلق کنیم .و موضوعاتی که از ذهن خلق میشوند 2نوع هستند 1- فیزیکی که ما با چشم میتوانیم آنها را ببینیم و لمس کنیم 2- غیر فیزیکی که درذهن ما است و کسی نمیتواند ببیند و فقط خودمان ان را حس کرده و از زیاد فکر کردن به ان ناراحت یا خوشحال میشویم
آیا مقاومت ذهن واقعی است یا توهم ؟ دقیقا توهم است چون مگر میشود مثلا من خواسته باشم بدوم و پاهایم قبول
نکنند که دراین کار جلو بروند و یا همراه من بیایند .
ما باید این فکر که ذهن من مقاومت میکند دربرابر لاغری را کاملا فراموش کنیم و اصلا این توهم است که از افکار منفی شکل میگیرد و از طریق ذهنمان باید خلق کنیم من حتما” لاغر می شوم و تمام ، وقتی میگوییم تمام یعنی دیگر جای طرح سوال و جوابگویی برای ذهن باقی نمیگذاریم و کار باید انجام شود من لاغر میشوم و تمام
تجربه شما درباره داشتن اشتیاق ذهنی برای لاغر شدن چیست؟ شرح دهید.
من از وقتی با این سایت آشنا شدم خیلی اشتیاق برای لاغری درذهن بیشتر شده و البته فشار ذهنی و روحی درمن کمتر شده است
استفاده از روش های لاغری باعث تشدید اشتیاق لاغری در شما شده است یا مقاومت ذهنی لاغر شدن ایجاد کرده است؟ شرح دهید؟ اشتیاق لاغری از این روش باعث لاغری درمن شده است و خیلی مقاومت ذهنی ندارم خداراشکر
شنیده ها و دیدهای شما چه تاثیری بر ایجاد مقاومت ذهنی برای لاغر شدن داشته است؟ با ذکر مثال شرح دهید.
اینکه من ارثی چاق هستم چون هم دیده و شنیده بودم و اطرافیان من همگی چاق هستند و من هم چاق هستم
قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری نگرش شما درباره لاغر شدنتان چگونه بود؟ من فکر میکردم بدن من دربرابر لاغری مقاومت میکنه و خوردن و یا نخوردن من باعث چاقی نمیشه و من اگر آب هم بخورم چاق میشوم
برخی از نگرشهای خود که باعث ایجاد مقاومت ذهنی لاغر شدن در شما شده است را ذکر کرده و درباره آن شرح دهید. من در برابر لاغری باید سختی زیاد بکشم – شکم من کوچک نمیشه – وزن من استپ شده
آشنایی با روش لاغری با ذهن چه تاثیری بر تغییر نگرش شما درباره لاغر شدن و ایجاد اشتیاق ذهنی لاغری داشته است. خیلی تاثیر داشته و باورهای اشتباه درمورد چاقی کاملا از بین رفته و میدانم فقط از این طریق میتوانم لاغر شوم باید عجله نکنم و استمرار داشته باشم
از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
مقاومت ذهنی توهم است و واقعیت ندارد اصلا نباید به افکار منفی فکر کرد به قولی باید درنطفه آن را خفه کنیم
بنام خدا
سلام خدمت دوستان و استاد روشن عزیز
گام ۶۴ مقاومت ذهنی
مقاومت ذهن موضوعی که من همیشه قدرت را دست دست اون میدیدم که من نمیتونم از پس ذهن بر بیام تا میخواستم کاری کنم حس میکردم که اون جلوداره و همش میگه این کارت اشتباهه پشیمان میشی انجامش نده نرو اینجا به فلانی زنگ نزن تو نمیتونی و همیشه هر کاری خواستم کنم شکست میخوردم فکر میکردم که این خودم نیستم یکی دیگه هست که به دستور خداوند داره نامحسوس منو کنترل میکنه تا اینکه با مباحث لاغری با ذهن آشنا شدم و فهمیدم چاقی من کار اون نیست آخه همش بهم میگفت تا قالب همینه که چاق باشی که،بد فرم باشی که حسرت افراد لاغر را بخوری تو دیگه همینی که هستی درست بشو نیست ولی متوجه شدن که ذهن خودم هستم اون هیچ قدرتی از خودش نداره این منم که بهش قدرت دادم با افکار منفی با فرمول های اشتباه این خودم بودم باعث بانی همه چی خودم بودم باعث چاقی خودم بودم ذهن تحت فرمان منه هر چی من بهش گفتم را عمل کرده .حالا من میخوام لاغر بشم و لاغر میشوم به،ذهنم آموزش درست میدم و فرمول صحیح لاغری را یاد میگیرم و بهشون عمل میکنم و جسم خودم را که روزی متناسب بوده و من باعث چاقی خودم شده بودم را دوباره برمیگردونم به تناسب اندام قبلی خودم ذهن متافیزیکی هست دیده نمیشه لمس نمیشه اما میتونیم بهش اموزش صحیح بدیم هم لاغری و هم تمام مسائل زندگی میتونه آموزش ببینه و خوب عمل کنه و ما را به همه ی خواسته هامون از جمله لاغری برسونه .
ممنون از شما استاد عزیز
سلام و درود .
نکته ی اصلی این فایل خودم هستم .
جالبه در هر موضوعی سه سری اطلاعات در ذهن منه اطلاعات متضاد اون موضوع
اطلاعات غلط در مورد اون موضوع
و سوم اطلاعات صحیح در مورد اون موضوع .
مرحله اول که خب خلاف جهت خواسته است .
مرحله دوم به خواسته میرسه ولی به زور و سخت و فشار و زود هم از دست میره
مرحله سوم خیلی راحت نتایج حاصل میشن و ماندگاریش هم تا ابد هست . تا زمانیکه ما بخوایم و در مسیرش بمونیم .
یعنی مثلا در مورد خواسته لاغری
ما یه سری اطلاعات در مورد چاقی داریم که نتیجه اش چاقیه .
یه سری اطلاعات غلط در مورد لاغری داریم که لاغری رو سخت و غیر قابل دسترس میکنه و یا اگرم به دست بیاریم با ضرب و زور نتیجه اش موقته
و یه سری اطلاعات صحیح که نتایجش آسون به دست میاد و ماندگاره .
اما نکته ی مهم در این فایل (من ) بودم . این منم که انتخاب می کنم از کدوم اطلاعات استفاده کنم . ذهن من فقط ابزاره و مقاومتی نداره . خودم میخوام که از کدوم سری اطلاعات استفاده کنم .
اطلاعات صحیح لاغری رو دارم کم کم یاد میگیرم و استفاده می کنم .
و اطلاعات غلط لاغری رو و همینطور اطلاعات چاقی رو کمتر استفاده می کنم .
همه این اطلاعات در ذهن هست و ذهن کاملا تابع ماست و فرکانس مارو دریافت می کنه .
یعنی اصلا لازم نیست ما فرکانس ذهن رو تغییر بدیم ما فقط باید هر لحظه نگاه کنیم چی میخوایم .
ذهن ما در امتداد خواست ما حرکت می کنه .
خب اما چیزی هم هست به نام عادت .
عادت ذهنی .
ذهن ما معمولا برای راحتتر شدن کارها اونها رو به صورت عادت در میاره .
انجام عادتها برای ما راحتتر هستند .
اما انجام کارهای جدید برای ما انگیزه بخش تر هستند .
چاقی برای ذهن ما تبدیل به عادت شده . چون سالها تکرارش کردیم . شاید هنوزم در باور ما این باشه که چاقی از لاغری راحتتره . ولی این به دلیل وجود اطلاعات غلط در مورد لاغری در ذهنه .
اطلاعات غلط لاغری هستن که نصف باورهای چاقی ما رو رقم زدن .
برای همین همونقدر که مهمه ما از اطلاعات چاقی استفاده نکنیم همونقدرم مهمه از اطلاعات غلط لاغری استفاده نکنیم .
خب حالا ما میخوایم فقط از اطلاعات صحیح استفاده کنیم که خیلی راحت لاغریمون رو خلق کنیم . خب اولش این اطلاعات به صورت بذره . زیاد نیرو نداره . ولی قرار نیست همیشه بذر باقی بمونه .
ما از نیروی آگاهی باید آبش بدیم . توجه آگاهانه ، نوشتن ، گوش دادن ، استفاده کردن از اونها و تمرین و تکرار و استمرار اطلاعات صحیح لاغری تا حد زیادی ما رو از مرور اطلاعات چاقی و همینطور مرور اطلاعات لاغری غلط دور می کنه .
خب ذهن من یه ابزاره . اون پیام منو از طریق ارتعاشی که بهش میدم دریافت می کنه . در حقیقت ذهن هم مثل بدن یه چیز بیرونی از ماست . جزء کائنات الهی هست .
کائنات ، ارتعاشات منو دریافت می کنه .
ارتعاشات من زودتر از همه ی کائنات ابتدا توسط ذهنم دریافت میشه . بعد توسط ابزار احساس . بعد توسط جسمم و بعد توسط دیگران که بیرونی ترن و الی آخر .
درست مثل سنگریزه ای که داخل آب میندازیم . چندین مدار دور خودش ایجاد میکنه و به مرور ارتعاشش بزرگتر میشه .
ارتعاشات اولیه پر زور تر هستند و برای همین دوباره قدرت خلق مدار بعدی رو دارند .
تا جایی این ارتعاش ادامه پیدا می کنه که قدرت اولیه رو در بر داشته باشه . قدرت مرحله مرحله وسیعتر میشه . یعنی مثلا در مدار آخر اونقدر دایره وسیع میشه که ما اصلا نمیدونیم چه قدرتی این خلق رو ایجاد کرده و جالبه همه ی این خلقها توسط ما ایجاد شده که اون سنگریزه رو داخل آب انداختیم .
مابقی خلقها خود به خود در اثر قدرتی که من به سنگریزه دادم ایجاد میشه .
ولی شاید همه ی ما فکر کنیم این سنگریزه است که اون همه امواج رو ایجاد کرده در حالیکه این من هستم که اون سنگ رو داخل آب پرتاب کردم .
خب اون سنگریزه همون اطلاعات ذهنه و اون آب بستر این جهانه . دایره ها هم هر کدوم مدارهای آفرینش هستن . اولش ذهنه و دایره های بعدی احساس و گفتار و رفتار و جسم ومحیط بیرون از جسم و نعماتی که از بیرون جذب می کنیم .
ما با تغییر خواست خودمون قادریم به صورت کاملا ناخوداگاه روی بقیه مدارها هم اثر بزاریم و هر چقدر خواستمون قویتر و مطمئن تر باشه مدارها با ارتعاش قویتر و واضحتر شکل میگیرن و نتایجی که جذب ما میشن هم واضحتر هست و مطابق خواست ما .
خب من فقط تئوری خلق رو یاد گرفتم .
اما در چاقی این تئوری رو بارها تکرار کردم و موفق به خلق چاقی خودم شدم و دیگه بعد از مدتی نخواستم . نخواستن همانا و ضعیف شدن ارتعاشات چاقی همان .
کم کم هدایت شدم به سایت تناسب فکری و حالا میخوام بیشتر از اطلاعات لاغری صحیح استفاده کنم و بذرش رو با یقین و اطمینان و استحکام و استمرار پرت کنم در کائنات وجودم .
خب الان آگاه بودن و تکرار لازمه . چون آگاه نباشم و تکرار نکنم ناخوداگاه دوباره میرم سراغ اطلاعات چاقی . البته من دیگه نمیخوام چاقی رو تکرار کنم پس به محض آگاه شدن دوباره در حال خلق لاغری میشم اونقدر تکرار می کنم که عادتهام تغییر کنه .
قدرت اطلاعات صحیح لاغری قویترن چرا ؟ چون همراستا با خواست روح الهی من ذهن الهی من و جسم الهی منه و از طرفی من سنگریزه اینارو تازه انداختم و قدرت خلقش خیلی زیاده ولی چاقی مال قبله شاید هنوز در جسمم ارتعاشش هست ولی به زودی راکد میشه و اطلاعات صحیح لاغری به اون سطح از ارتعاشات میرسه که اونقدر وسیع میشه که به جسمم و محیط بیرونم میرسه . البته تا الانم رسیده ولی باز بیشتر و بیشتر و بزرگتر و وسیعتر میشه . عادتهای جدیدم بزرگتر میشن و راحتتر و راحتتر تکرار میشن .
خب در تمامی این مراحل این منم که میخوام . این منم که خواسته ام رو ایجاد کردم و اون رو در زمین ذهن و دلم کاشتم .
لاغری خیلی راحت خلق میشه چون خاصیت بذر جوانه زدنه .
پس بذری میکارم که قدرت خلقش قوی باشه .
و تکرار کردنه که بذر رو قوی و قویتر می کنه .
اطمینان و یقین داشتن به راهم . انگیزه داشتن و استمرار در راهم منو کم کم و گرم به گرم لاغر می کنه .
فقط این وسط یادم باشه اطلاعات چاقی و همینطور اطلاعات غلط لاغری رو تکرار نکنم که اینم محقق نمیشه مگر با توجه و تمرکز روی اطلاعات صحیح لاغری .
سلام روزتون پر از تلاش وباز شدن ذهنتو از چیزهای که درش مخفی بوده وحالا داره باز میشه
با دیدنددوباره فایل ودرک درستش این فایل برای خودم به دو بخش تقسیم مبکنم
موضوع اول الکو بودن خودم برای لاغریی
با فکر کردن بهش در خودم چاش بوجود امد چرا ؟
اول نداشتن باوره ابنکه من هم میتونم الکو باشم چقدر زیبا بود بهش فکر نکرده بودم همیشه دیگران الکو من بودم دارم جامون عوض میشه بعدش الکو بودن بابد یی جیزیت از دیگران بیشترباشه که الکو باشی اونم قسمت ذهن اطلاعات واگاهی وچطور انجام دادن تون اگاهی وعمل کردن بهش هست افرادی الکویی خوبی هستن خواهند بود که همه رودرست کامل هم در زمینه اموزش وهم درمنینه رفتار وهم درزمینه عمل کامل کامل موفق بوده باشن ایامن این شکالی هستم که بشم الکو تو یاد گیری که خدارو شکرکم کاری نمیکنم میرسیم به دوبخش مهم دیگه رفتارم چی باید همنطور که در یاد گیر کم کاری نمیکنم تو این دوبخشم همون طوری کار کنم تو اون دوقسمت کم کاری نکنم جستجوکنم وخودم یادبگیرم کسی نمتونه من رو وادار به حضور ودرست کار کردن تو دوقسمت دیگه کنه بایدتلاشم اینجا هم زیاد کنم چون میخوام الکو باشم حسش قشنگه ازتو یاد بگیرن تورو سرمشق قرار بدن برای زندگی بهتر کسانی که دلشو دریاست بایدرفتار وعنل کردنشون هم دریایی باشه گسترده ووسیع الکو بودن یی سری وظیفه به وظایف ما اضافه میکنه واین یی مسئولیت جدید هست که به مسئولیت ازم گرفته شده باید به خودم برگردنم علتش هم چاقی بوده من هم علت وخم یاد گیری وهم رسیدن بهش همه روباهم وای وای یاد گرفتم یی سبد اطلاعات عالی نتبجه میشه همه خواستن برای لاغریی دلم میخواستم امروزپیداش کردم حتی تو نوشتن هم بهترعمل کردم ازاول همش در دیدن وبعد نوشتن بودغلط کمتری داشتم وراحتر نوشتم من مثل کرمی که دورش پیله تنیده وحالا دررونش تحول ایجا میشه که تبدیلبسه به اون پروانه زیبا میخوام عمل کنم درست درست انجام میدم در یاد گیری چیزی که میخوام شروع کنم بایداینطوری کار کنم
قسمت دوم
شنماماشین رو برام درک فیزیکی معرفی کردید که با تعریف وتوضیح شما مابادیدن درجای دیگه درک کاملی ار اون پیدا مبکنیم یا مکان یا خونه خلاصه درک بیرنی ازجیزی که برامون توضیح ویا تعریف میشه ولی درباره متا فیزیکی تعریف که شامل تعریف درک وتوضیح چیزی که فابل لمس نیست مثل شادی وعشق حتی غم که به تعداد انسانهایی روی زمین هم تعریف وهم تو ضیح داره میشه گفت همون ماشینبی شمابرامون تعریفش کردی هم باقرار گرفتن ادمها توش وچکونه رفتارشون تویی همون ماشین ودرک وتوضیح شون میشه فهمید ولی کامل درک نکرد درک مااز اونی که فکرمیکنه هم خیلی فرق داره توهمون ماشین به هزا ران مدل میشه درک راننده وادمهای ماشین دید حتی تو رانندگی میشه مقاومت ذهنی برای خودمون درست کنیم برای درست رانندگی نکردن مثل زمانی که بگیم پای ماودست مادر اختیارمانیست
مقاومت ذهنی در رانندگی که باعث این همه مشکل تو رانندگی هست که تو جادهای وتو شهر دیده میشه این ذهن ما واین وسیله ما در اختیار ماست تحت نظارت ماست اون به ما کنترال نداره ابن ماهستیم که بهش کنترال داریم ذهن اون ففط فرمان میده ما هستیم که کنترلش میکنیم باره به خودم چه خوب شد که من تودوره ریگان شرکت کردم اگه پول داده بودم نه حسم به ابن زیبایی بود ونه یاد گیریم چون به خودم شاید میگفتم پولشو دادم شد شد نشد نشد ولی چون فکرم فقط یاد گیری بو د اینجاخودم هستم اموزس وفکر کردن ونتیجه گرفتن به من که داره خیلی کمک مبکنه البته شاید هم شرکت میکردم دریافتبم بازم بیشتر بود به خودم قول دادم ۱۰۰گام کامل تمام کنم بعد از شما نظربخوام کجا شرکت کنم نتیجه بهتری میگیرم اینجاباشم بهتر است یا بخش دیگه تا تمام شدن این ۱۰۰ گام من که باهر گامش کلی از موانع ذهنمو موجودتوذهن لایه به لایه از ذهنم بیرون میکشم بهانه وتبیلی میخواهد برای بی گناه نشون دادن تبیل اون چه این چه اسمی بهتر ازمقامت ذهنی چیزی که در کنترال ماست نه ما در کنترال اون مقاومت ذهنی وجود ندارهاین یی مانع است برای لاغر نشدن باید ازجلویی مسیر برداشت برای نتیجه بهتر
خداوندپشت وپنهتون یاحق حق نگه دارتون
“به نام خداوندی که قدرت مطلق است در همه حال”
درود به همگی ؛
گام شصت و چهارم : مقاومت ذهن مانع لاغر شدن است ؛
امروز دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ به لطف و یاری خداوند متعال توانستم گام شصت و چهارم را بر دارم ، خدایا شکرت .
جهان پیرامون ما از دو بخش فیزیکی و غیر فیزیکی (متا فیزیک) تشکیل شده است که بخش فیزیکی قابل دیدن ، قابل لمس و قابل شنیدن می باشد مانند طبیعت ، جسم خود ما و … اما بخش غیر فیزیکی یا همان متا فیزیک نه قابل دیدن است و نه قابل شنیدن و نه قابل لمس کردن است تنها ما می توانیم آن را با احساس و شهود خود درک و حس کنیم مانند وجود خداوند ، روح و ذهن ما .وقتی که ما از شهری یا ماشینی یا هر چیز دیگری برای فردی دیگر توضیح می دهیم چون آنها قابل دیدن و لمس کردن هستند به راحتی متوجه ی توضیحات ما می شوند و آن را تجسم می کنند اما توضیح دادن در مورد بعضی چیزها مانند خداوند ،عشق ، مهربانی که قابل دیدن و شنیدن و حتی لمس کردن نمی باشند کمی سخت و دشوار است چون هر کسی به نحوی آنها را درک و حس کرده است و با توجه به محتویات ذهن خود آن را برای خود تجسم می کند و برداشت هر کس با کس دیگری متفاوت می باشد و فرق دارد . با این توضیحات ما به این نتیجه می رسیم که ذهن ما هم جزئی از وجود ماست که قابل دیدن و قابل لمس نمی باشد اما ما آن را کاملا درک می کنیم و مطمئن هستیم که وجود دارد مثل باقی اعضای بدن ما مانند دست ، پا ، قلب و … و نباید این نگرش را داشته باشیم که ذهن چیزی خارج از بدن و وجود ماست و از اختیار ما خارج است بلکه ذهن هم مانند دیگر اعضای بدن در اختیار و خدمت ما می باشد.خداوند عزوجل ما انسان ها را مختار برزندگی خود آفریده است چون ما اشرف مخلوقات و خلیفه ی خدا بر روی زمین هستیم و برای اینکه ما بتوانیم به هر آنچه که در زندگی می خواهیم دست پیدا کنیم بدنی قدرت مند ،مغزی توانا و ذهنی قوی با قابلیت ها و مهارت های فراوان و مهم تر از همه روحی الهی و والا از وجود خود به ما بخشیده است و در اختیار و خدمت ما قرار داده است و این خود ما هستیم که انتخاب می کنیم چگونه از این نعمت های بزرگ خداوند استفاده کنیم و جهت و مسیر خود را در زندگی مشخص کنیم .الان که می نویسم به این نکته دقت کردم که من قبل از این فایل تمام قدرت را به ذهن خودم اختصاص داده بودم و ذهنم را فراتر و برتر از خودم می پنداشتم که کاملا در اشتباه بودم چون این خود من هستم که برتر ، قدرت مند و قوی هستم و ذهن من در اختیار و خدمت من است نه من در اختیار و خدمت او چون ذهن من هم جزئی از وجود و بدن من است و اصل کاری خود من می باشم که تعیین می کنم به چه چیزهای باور و ایمان داشته باشم و ذهن من هم مرا در همان مسیر قرار می دهد پس قدرت خودم هستم نه چیزی غیر از آن .انسان های تنبل و ضعیف برای توجیه تنبلی و ضعف خود این بهانه را می آورند که مقاومت ذهنی در مورد انجام کار خاصی دارم و همین مقاومت ذهنی مانع انجام آن کار توسط من می شود در صورتی که چیزی به نام مقاومت ذهنی وجود ندارد و تنها تنبلی و کاستی کردن در فرد باعث ایجاد این فکر می شود.استاد ارجمند این فایل شما حاوی آگاهی و درک بالایی بود از شما بابت این که آن را در اختیار ما قرار دادید ممنون هستم.نکته ی دیگری که می خواهم به آن اشاره کنم این است که خلق هر چیزی توسط فرد بسیار زیبا و لذت بخش است مانند خلق یک نقاشی توسط یک نقاش که هم خود او از آن لذت می برد و هم دیگران از آن لذت می برند و این نقاشی نتیجه ی ذهن آن نقاش است که به تصویر در آمده است نه کاری که دست او انجام می دهد پس من هم با خلق یک بدن جدید و متناسب می توانم خالق زندگی جدیدی از نظر جسمی باشم و از آن لذت ببرم چون همه چیز در اختیار و خدمت من می باشد.
“ یا حق ”
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان هم مسیر.
استاد من تا گام 74 پیش رفتم اما از گام 63 تا 74 بدون نوشتن یک دیدگاه فقط فایل های تصویری رو تماشا کردم و بعد از 20 روز روی ترازو رفتم در کمال تأسف دیدم که حتی یک گرم هم کم نکردم و به شدت عصبی شدم گفتم فکر کنم ذهنم ارور داده دیگه بیشتر از این کشش نداره وگرنه چرا توی اون 62 گام من 14 سانت از کمرم کم کردم ولی الان 20 روزه هیچ تغییری نکردم و حتی و همسرم هم متوجه شده بود گفت انگار با دقت به فایلهات گوش نمیدی چت شده گفتم فکر کنم ذهنم به هم ریخته و بیشتر از این نمیتونه همکاری کنه باهام و امروز دوباره برگشتم به گام 64 فایل با دقت بیشتری گوش دادم و انگار دوباره یه جرقه تو مغزم زده شد که تو تعهد خودت رو فراموش کردی مسئولیت خودتو یادت رفته که برای چی ذهنت باید مقاومت کنه و بیشتر از این کشش نداشته باشه همراهت باشه که لاغر بشی پس استاد چطوری تونسته 40 کیلو کم کنه این همه هنرجو چطور تونستند مگه ذهن من معیوب هست این خودم هستم که دارم به این فکرم دامن میزنم و نمیذارم ادامه بده و ذهنم رو به سمت همه موضوعات بی نتیجه اطرافم بدم و از اصلی ترین موضوع زندگیم یعنی تناسب اندام دور بشم و برچسب مقاومت ذهنی رو بهش بدم بله درسته استاد همینطور که دست و پا همه اعضا بدن ما در اختیار ما هستن ذهن ما هم در خدمت ما هست در صورتی که باورهای خوب و صحیح بهش بدیم و قبول کنیم که جز خودمون هیچکسی نقشی در ذهن ما نداره میتونی حرفهای اطرافیان را بشنوی اما چون هدف داری چون تعهد داری تمرکزت روی ذهن خودت باشه و از موضوعات فرعی بگذری و باورشون نکنی خیلی مطلب عالی بود لذت بردم و دوباره جان تازه گرفتم برای ادامه دادن بقیه مسیرم خدا یار و یاور شما باشه استاد گرانقدر خدانگهدار
سلام استاد گرامی
سلام عزیزان
خسته نباشید
ذهن من در کنترل من است
بعضی چیزها در زندگی ما فیزیکی هستند و قابل دیدن و لمس کردن مثل ماشین
ولی
بعضی چیزها غیر فیزیکی هستند مثل ذهن
و چون قابل دیدن نیستن هر کسی از دید خودش در موردش حرف میزند
حالا ما یه چیزهای اشتباهی در مورد ذهن شنیدیم که میگن ذهن مقاومت میکنه در برابر فعال کار ،
یا مثلا میگن ذهن مانع حرکتم در مسیر لاغری میشه،
در حالی که کاملا اشتباهه ، و این ماییم که با این باور اشتباه و تنبلی که میکنیم تقصیر رو میندازیم روی ذهن ،
در حالی که ذهن مانند همه اعضای بدن از ما پیروی میکند و هر طوری که بخواهیم میتونیم ازش استفاده کنیم.
ذهن من مانع حرکت من نیست بلکه کمک کننده در این مسیر با ارزش است .
ممنونم استاد برای آگاهیهای جدید
سلام
من یادم میاد بار اولی که هدایت شدم به این سایت .یه کمی که داخلش بودم زیاد به دلم ننشست و رها کردم .
وبعد یکسال دوباره یع نیرویی منو هل داد به این سایت . اما این سری مطالبش بع دلم نشست و روند یادگیری رو ادامه دادم و بعد مدتی احساسم بهتر و بهتر شد و بهم انگیزه داد که ادامه بدم .
من همش برام سوال بود که چرا من همون اردیبهشت یا خرداد ۹۹ که بودم منصرف شدم . اما یکسال بعد دوباره اومدم تو سایت .
آیا ذهنم درسال ۹۹ مقاومت کرد اما درسال ۱۴۰۰ مقاومتش ازبین رفت ؟
خیر . این من بودم که درسالهای قبل ۹۹ ذهنم خودم رو درگیر چاقی و روشهای چاقی کردم و به چاقی چسبیده بودم وبااین کار تمرکزم روی چاقی بود و روشهای لاغری .من و بااین کار اجازه واکاوی اطلاعات ذخیره شده در ذهنم رو به خودم ندادم .اما درفاصله سال ۹۹ تا ۴۰۰ خودم رو یکسالی رها کردم و بیخیال چاقی شدم یعنی تمرکزی برچاقی نداشتم من دوباره هدایت شدم به این سایت و دنبال کردن مطالب آموزشی.
پس چی شد ؟
اگه ذهن کارش مقاومت کردن بود چرا سری دوم که ترغیب شدم بیام سایت مطالب رو باعشق دنبال میکردم اما سری اول خیر.
پس این من بودم وهستم که آگاهانه توجه ام رو مدتی از چاقی برداشتم و نگرانیهام کمترشد و باعث شد که ادامه بدم .
اما سری اول من مدام تمرکزم روی چاقی بود و ناخواسته . پس به ذهنم اجازه ندادم که مسیر لاغری رو دنبال کنه .
اینکه همه چیز در زندکی مسولیتش برعهده ماست که با ورودیهامون به ذهنمون اجازه میدیم در چه مسیرهایی قدیم بردلرد .
جلسه ۶۹ تکرار
مقاومت ذهن مانع لاغر شدن است
سلام و وقت بخیر ،خدارو شکر میکنم برای یک روز برفی ، زیبا و پر برکت ،سپاس برای دیدن اینهمه قشنگی
شنیده هاییکه افراد چاق شنیدند و باور کردند ،مسیر زندگیشان را تعیین کرد ، منکه از بدو تولد تپل بودم و به تکرار شنیدم ،سرزنش شدم ،مقایسه و قضاوت شدم ،در درونم پر از فرمول ها و افکار چاق کننده است که در من از من تصویر و شکلی ساخته
که سالهاست من با اون نقشه و تصویر ،به دنبال خلق رویاها و زندگیم هستم ،اینکه در اون تصویر چه چیزهایی بود و هست ،از نتایج و تجربیاتی که تا به الان زندگیشون کردم کاملا مشخصه ،آیا من تصویر قشنگی داشتم ؟
و حالا من یک ذهنیو همراه خودم دارم که پر شده از اطلاعاتی که در صفر تا ۷ سالگی برای من جمع آوری شد و بعد از اون من به تکرار اون اطلاعاتو زندگی کردم تا وقتیکه درونیاتم قوی و قدرتمند شدند که بیشتر اون اطلاعات منفی ولی در راستای کمک به من انتخاب شدند
خداوند همه انسان هارو با تمام آپشن ها و توانمندی های خاصی آفرید که خودشون بتونن خالق زندگیشون باشن و نیازی به چیزی نداشته باشن که تمام اون اپلیکیشن ها در مغز گذاشته شد
الان یاد کارتون هایی افتادم که در بچگی میدیدم ،پینوکیو ،عروسک چوبی که مغز نداشت و مدام کارهای اشتباه انجام میداد و زمانیکه پدرش براش مغز گذاشت ،پینوکیو پسر عاقلی شد و دیگه گول کسیو نخورد و به مسیر بهتری هدایت شد
همون روزها که پینوکیو نگاه میکردم ازش دلخور میشدم که چرا انقدر خرابکاری میکنه ،اون کارتون داشت به من یاد میداد که مغز مهمترین بخش وجودی ماست که میتونه زندگی خوب یا بدی واسه ما بسازه
محتویات ذهنمون مسیرهای زندگیمونو برامون میچینه ،چه منفی چه مثبت، بستگی به اطلاعات درونش داره ،من چه چیزهایی در مورد چاقی یا لاغری شنیدم ،آیا لاغری برای من طبیعی تعریف شد یا چاقی ، با من چه برخوردهایی شد ،آیا لاغری برای من امن و لذت بخش تعریف شد ، چه چیزهایی در مورد مزایای چاقی شنیدم وووو
هر چقدر بیشتر در مورد چاقی شنیده باشم الان شرایط سختریو طی میکنم ،همه ما که در این سایت هستیم به دنبال لاغر شدن هستیم و این نشون دهنده اینه که سلول های ما پر از اتم های آلوده به افکار چاقیست ،حالا یکی مثل من با دوز قویتر یکی مثل دخترم با دوز بسیار ضعیف تر
چیزی که از دستگاه خلق کننده مغز من خارج میشد ،جسم چاق بود که خدارو شکر خیلی وقته داره ترمیم میشه ولی هنوز میانه راه هستم
با آموزش هاییکه میبینم کم کم باورهای مخربم در حال فروپاشی هستن ،منم مصرانه قبول کرده بودم که لاغری دائمی برای من امکان پذیر نمیباشد و تو رویاهام هم نمیدیدم که بتونم راحت لاغر بشم و لاغر بمونم ،انقدر جلوی دید لاغریه منو کور کرده بودن که چیزی جز غول چاقی وجود نداشت
و الان دارم نور لاغریو از دور دست ها میبینم که بهم میگه آره درسته راهت بیا دخترم ،من سالهاست منتظرتم که بیایی و منو تن کنی ،لباسی که ماله توست ،برای توست ،بیا که تازه داری میری جای اصلیت ،داری به ذات الهیت نزدیک میشی
این حرف های جدید منه که ۳۶۰ درجه با حرف هایی که از اول عمرم شنیدم فرق داره ،درخت تنومند چاقی من بسیار قوی رشد کرده بود که الان ۲ ساله دارم اون درختو اره میکنم تا نهال تازه به دنیا اومده م رشد کنه
چند روز پیش که ویلای دوستم بودیم و هر سال ما برای بخش تفریح آتیش بازی ها مون ،کنده یا بعضی از درخت هایفرسوده باغشونو اره میکنیم ،این بار نوع و جنس کنده ها خیلی محکم و سفت بود که با فشار اره شون کردیم ،وقتی داشتیم کنده هارو میبردیم به دوستم گفتم این کنده هاییکه انقدر جون سخت هستن شکل افکار مخرب قدیمی ما هستن ،باید بیشتر براشون وقت بذاریم و نیمه کاره رهاشدن نکنیم
افکاری که چندین سال کج رشد کرده و درخت عظیمی شده به اره قویتری نیاز داره ولی انتهای کار قشنگ میشه ،ما میشیم خالق ذهنیت های تمیز ،مثل وقتیکه کنده ها آماده شدند و ما با لذت ازشون استفاده کردیم
تعریف من از ذهن ؟ اولا که اطلاعاتی ازش نداشتم تا ۲۰ سال پیش که شروع کردم به کتاب خوندن و اون زمان ها که دنیای مجازی وجود نداشت و اینهمه دوره و کلاس نبود ،من چند ماهی دنبال کننده دکتر فرهنگ بودم و بعد از مدتی هم رها کردم
تقریبا از ۸ یا ۹ سال پیش که وارد دوره ان ال پی شدم و در ادامه به مسیرهای آموزشی ذهن به روش پروفسور یونگ هدایت شدم و همینجوری اون چرخه ادامه پیدا کرد و به مدیتیشن،مراقبه،هیپنوتیزم،انرژی درمانی و در انتها از ۴ سال پیش به این جنس آموزش ها ختم شد ،شروع به شناخت ذهن کردم
یعنی شروعم از شرکت در یک دوره بود و الان اینجا هستم ،الان احساس میکنم اون روزها هیچ درکی از آموزش هام نداشتم ولی تو اون زمان حس میکردم خیلی خوب متوجه میشم ولی الان که به خودم نگاه میکنم میبینم تازه شروع راهم
حالا کی و چه زمان ذهنو شناختم یادم نمیاد ولی تو همین مسیرها آگاهی ها داده شد و منم یادشون گرفتم و دارم ادامه میدم و الان حس میکنم تا حدودی میتونم بگم در مسیر شناخت ذهن هستم
ذهنم در خدمت منه و عضوی از وجودمه که نادانسته بد برنامه ریزی شده ،اتفاقا ذهن قویترین بخش وجود ماست که مستقیما با خدا و جهان در ارتباطه و ما از طریق ذهن میتونیم به خواسته هامون برسیم یا نرسیم
اگر برنامه شکست در ذهن باشه هر چقدر که ما دست و پا بزنیم پیشرفت خاصی نخواهیم داشت و اگر برنامه های جدید در اون دانلود کنیم ،مسیرمون میره به سمت رشد و ترقی که الان در حال انجام تغییر محتویاتش هستیم
ما توانا هستیم که ذهنمونو تربیت کنیم که در خدمتون باشه یا به ضررمون ،قبلا به ضررمون بود الان از این نیروی قدرتمند استفاده میکنیم که در خدمتومون باشه ،اطلاعات لاغر کننده بهش میدیم و اطلاعات قبلیشو گوش نمیکنیم ،من ذهن بینهایت خلاقی دارم که فقط به من کمک میکنه و در این مسیر گفتگوهای قبلی ذهنو نباید گوش کنیم
من محتویاتشو تمیز میکنم ،ذهنم خودش در خدمت من خواهد بود ،اگر زمان هایی ذهنم باهام همکاری نمیکنه یا کارهارو به تعویق میندازه بخاطر اطلاعاتیه که درونش هست ،بخاطر تعریف هاییکه قبلا براش شده ،بخاطر خاصیت مغزه وه دوست نداره کارهای جدید انجام بده
وقتی اینهارو یاد بگیریم ،زمان هاییکه باید یک کاریو انجام بدیم ولی تنبلی میکنیم میتونیم براحتی ریشه یابی کنیم ،چرا دوست ندارم این کارو انجام بدم ؟ چونکه حس توانمندی ندارم ،خب میرم روی توانمندیم تمرین میکنم ،تعریف هامو تغییر میدم بلخره ذهنم انرژی آزاد میکنه و باهام همکاری میکنه
نوشتن اینهاییکه مینویسم راحت و آسونه اینکه چقدر ازشون استفاده کنم مهمه ،دانستن تا عمل کردن خیلی با هم فاصله داره ،از خدا میخوام کمکم کنه تا در مسیر آموزش ها قویتر بشم و ذهنمو در اختیار هدف های جدیدم قرار بدم ،میدونم که اگر ذهنت های جدیدم ساخته بشه دیگه نیازی نیست من سختی بکشم
مثل وقتیکه ذهنم برای لاغری تا حدودی ساخته شد و جسم من خودبخود بعد از ۳ ماه شروع به لاغر شدن کرد
الان هم میگم ذهن جانم لطفا بخش های اطلاعات گذشتتو خاموش کن و نیازی بهشون نداریم که همگی آلوده هستن و از این به بعد آگاهانه تر از اطلاعات جدید استفاده میکنیم
خدارو شکر میکنم برای یادگیری این آموزش های مهم و حیاتی که میتونیم جهان دیگه ای برای خودمون بسازیم متفاوت تر از دنیای قبلیمون ،خدایا شکرت
سلام
من حتی قبل این سایت نمیدونستم ک ذهن من چ قدر توانایی داره و من چ قدرتهایی دارم
فک میکردم مثل عروسک های کوکی کوک شدم تا زندگی کنم
همیشه تو کتابهامون در مورد اختیار حرف زده شده بود ک میگف انسان اختیار داه همیشه اون مطالب برام گنگ بود اگه اختیار هس قسمت چیه شانس چیه سرنوشت چیه
من فک میکردم سرنوشتم نوشته شده و من بازیگر این نقش هستم محکوم ب این نقش
اما الان میدونم ک من قدر ت دارم قدرت خلق خودم زندگیم ذهنم باورهام
اینکه داره ورودی میده تا ذهنش تغییر کنه باورهایش تغییر کنه منم پس این نشون میده ک قدرت در دست منه ن ذهن
ذهن جسم چشم دست همه اینها ابزارهایی هستن ک فیزیکی و غیر فیزیکی در اختیار من گذاشته خدای مهربان
تا زندگی کنم لذت ببرم
خداوند از روح خودش در ما دمیده
پس ببین چ قدرتی من دادم
قبلا ک هر بار رژیم میگرفتم و ول میکردم میگفتم مقاومت دارم ذهنم نمیزاره
چقدم باورش داشتمو این باور داش خودشو نشون میداد
اما اینطور نبود چرا چن ک الان من همون انسانم با همون ذهن فقط خودم خواستم ک تغییرش بدم تا متفاوت عمل کنم
چقدر تغییر کردم چقدر ارامشم بیشتر شده البته ن عالی ولی از نقطه شروعم خیلی عالیم
وعالی ترم میشم
دیروز ظهر خوابیدم و بزور بیدار شدم چنان خستگی در بدنم حس میکردم ک نگو حس میکردم از درون استخونام تب دارم
اگه فریبای قبل بود زود میرفتم قرص سرماخوردگی میخورد
ولی ب خودم گفتم بدن من توانایی همه چیو داره واین ی خستگی کوچیکه حل میشه ب بدنت فرصت بده بعد اگه دیدی بدتر شدی کمکم میکنم
ولی امروز ک بیدار شدم دیدم چقدر خوبم و واقعا تبریک میگم تشویق میکنم خودمو ک فرصت دادم و ایمان داشتم
یک بادکنک هس تا زمانی ک من از هوا پرش نکنم اون همونجا ب همون شکل هس اونی ک پرش میکنه منم
ذهنم در درون من هس و این من هستم ک پرش میکنم پس قدرت در من هس
ک پرش میکنم
استاد ی سوال داشتم در موردخواب هم میشه صحبت کنید ک چجوری ما خواب میبینیم ذهن چجوری دخیله چن نوشته ها اونطور کباید مطلب نمیرسونن میخواستم اگاهی شما در مورد خواب چیه بدونم ک شیطان توش دخیله یا ن
تنها قدرتی که تکان می دهد ولی هرگز تکان نمی خورد قدرت خداست ….وهمواره در وجودم جاریست…
سلام و درود بر استاد عزیز و دوستان توانمند و قدرتمند
مقاومت ذهن مانع لاغر شدن می شود!….
در تمام سالهایی که اضافه وزن داشتیم دلایلی برای چاق شدن خود داشتیم که هر بار با تکرار و توجه خودمون این فرمولهای ذهنی چاق را در ذهنمون پررنگ تر می کردیم ..دلایلی از قبیل اینکه چاقی من ارثی هست یا برای کم تحرکی منه یا سوخت و ساز بدنم کمه و …..
و این فرمولهای ذهنی چاق مانع از لاغری من می شدند …چون خودم به ذهنم دیکته کرده بودم
عملکرد ذهن نسبت به شناخت فیزیک و متافیزیک
یک سری از تجربیاتی که ما در طول روز به دست میاریم فیزیکی هستند یعنی قابل لمس هستند غذا می خوریم یا می خوابیم یا رانندگی می کنیم و وقتی در مورد این تجربیات با دیگران صحبت می کنیم شناختی نسبت به این موضوعات دارند چون قابل لمس و دیدن و شنیدن هستند مثلا تعریف می کنیم ماشین jukeیک طراحی فوق العاده زیبا و اسپرت داره و فرد مخاطب ما چون خودش دیده متوجه صحبت ما میشه اما یک سری از تجربیات ما در طول روز متافیزیکی هستند یعنی قابل دیدن و شنیدن و لمس نیستند مثل احساس شادی یا ذوق یا شفقت یا عشق و هر فردی نسبت به باورهاش و یا تجربه خودش یک فرایند ذهنی و احساسی مختص به خودش داره به هر حال یا خودش تجربه کرده یا از شنیده های دیگران اطلاعاتی در مغزش ثبت کرده و یه جورایی این تجربه این احساسات قابل به توصیف و بیان به دیگران نیست و هیچ تعریف مشخص شده ای نداره مثلا در موضوع عشق این شناخت و درک خیلی گسترده است ولی هر فردی نسبت به تجربه مسیر زندگی خودش و به اندازه ظرفیتش درک می کنه ممکنه وقتی صحبت از عشق میشه فردی عشق مادر و فرزندی را حس کنه یا عشق یک زوج به همدیگه شاید عشق به یک الگو و شاید تجربه یک شکست عشقی و انگار بعد متافیزیکی اصلا بی پایانه مثلا عشق پایان نداره بی انتهاااااست …..عمییییییق …و تجربه هر نوعی از آن برای تکامل و درک عشق الهی ضروریست
ما در طول روز از طریق افکارمون داریم آفرینش می کنیم غذا درست می کنیم یا نقاشی می کشیم یا غزل سرایی شاید هم نویسندگی ..و قبل از هر کس خودمون خیلی ذوق می کنیم و احساس فوق العاده ای در ما به وجود میاد حالا اگر دیگران هم از آثار هنری ما که آفرینش ما هستند تعریف و تمجید کنند خیلی حالمون خوب تر میشه و لذت میبریم ذهن ما یک قدرت بی نهایت داره که می تونه در جهت مثبت و احساس خوب ما آفرینش داشته باشه و یا در جهت منفی و احساس بد ما !….
اما ذهن به خودی خود کاری انجام نمی ده در واقع ابزاری هست در اختیار ما مثل دیگر عضوهای بدنمون دست و پا یا زبان که در اختیار ماهستند ولی قابل رؤیت نیست اتفاقی که افتاده اینه که ذهن یک کامپیوتر خالی بوده با ما و برای خدمات رسانی به ما متولد شده و ما ناخواسته یا ناآگاهانه اطلاعاتی از طریق ورودی های ذهنمون واردش کردیم و اون هم به وظیفه خودش عمل کرده در طی این سالهای عمرمون اطلاعات را پردازش کرده و خیلی هوشمندانه برنامه نویسی کرده برنامه چاقی یا فقر و شکست یا عزت نفس و قدرت …. و طبق آنچه ما خودمون بهش اطلاعات دادیم داره مسیر زندگیمون را باز می کنه پس ذهن به خودی خود هیچ قدرتی نداره و کاملا در اختیار منه !…حالا به لطف خداوند در مسیر خودشناسی و آموزش های ذهنی قرار گرفتیم و آگاه شدیم ما خالق زندگی خود هستیم و ذهن هم ابزاری قدرتمند است در دست ما …داریم روش کار باهاش را یاد میگیریم پس کمی متوجه شدیم که حال خوب و بد من برای ذهن فرق نداره فقط نسبت به اطلاعات ذخیره شده هماهنگی ها را انجام میده !…
فرمولهای غیر صحیح را شناسایی می کنیم و فرمولهای صحیح را جایگزین می کنیم و همون ذهنی که سالها برنامه چاقی برنامه انتخابیش بود میره روی لاین لاغری که طبیعت ما هست …
حالا اگر ما ناآگاهانه دائم تکرار کنیم مقاومت ذهن دارم یعنی داریم قدرت را از خودمون میگیریم و میدیم به ذهن و این هم خودش یک فرمول ذهنی ماانع تغییر و پیشرفت هست که به راحتی دیگه نمی تونیم فرمولهای ذهنی چاق را شناسایی کنیم و فرمولهای صحیح را جایگزین کنیم …
در واقع وقتی ما می خواهیم تنبلی کنیم یا هدفمون خیلی برامون مهم نیست این بهانه را میاریم که ذهنمون مقاومت داره ….ذهن ما تغییر را دوست نداره چون باید انرژی آزاد کنه و از حالت تکرار بیاد بیرون و برای کارهایی که به زور انجام میشه یا حوصله نداریم سعی می کنه ما را به حالت قبل و تکرار هدایت کنه ولی اگر هر کاری با لذت و عشق و شوق بخواد انجام بشه اتفاقا خیلی خوب همکاری می کنه ما باید سعی کنیم آموزشهای ذهنی را برای لاغری یا بهبود روابط یا ثروت جز اولویتهای زندگی خودمون بدونیم و دائم بپرسیم چطور می توانم با احساس بهتری ادامه بدهم !؟.چه کارهایی انگیزه و اشتیاق منو در این مسیر زیاد می کنه ؟!.
نتیجه و هدف که تناسب اندامه چه پاداشهایی برای من داره چه آزادی هایی نصیبم میشه ؟!
من حدود یک ماه است که آموزش زبان ثبت نام کردم اوایل خیلی ذوق داشتم فقط می گفتم فردا صبح بشه برم فایل بعدی و با دخترکوچیک۴ساله ام در حد ساده و ابتدایی صحبت می کردم و کلی بهمون خوش می گذشت ولی احساس می کنم چندروزیه ذهنم همکاری نمی کنه باهام به زور شده یادگیری و میگه نیاز نداری یا خودت گفتی لاغری اولویته و تا زمانی که لاغر نشویم تمرکز نمی تونیم داشته باشیم روی مو۱وع دیگری !… یا استاد گفته عجله نکن و …خلاصه منم فقط دارم ادامه می دهم…
.ولی متوجه شدم که باید یه چندساعتی وقت بزارم و حلش کنم …در نهایت قدرت منم و باید بیینم حرف حساب این بچه (ذهن )چیه !؟…چه طور می توانم با شوق و انگیزه روز اول ادامه بدهم !؟…چه موانعی در ذهنم هست ؟!
اصل ماجرا در تفکر است و اکثرهم لایعقلون
من روح پاک الهی هستم و جزئی از کل
خدایا شکرت
خدایا عاااشقتم ❤️
طلب خیر برای استاد پر مهر سپاااسگزارم
هم مسیری های عزیز در عشق و بالندگی در مسیر مستقیم خداوند مانا و پاینده باشید.
بهنام خداوند بخشنده مهربان مقاومت ذهنی کلمه ای است که ما وقتی ایمان و باور نداریم که کاری را می توانیم انجام دهیم از اون استفاده میکنیم وقتی که آموزش ها رو از روی تنبلی انجام نمیدیم یا وقتی پیگیر نیستیم تمرین ها را انجام بدیم و روی خودمون کار کنیم پس نتیجه هم نمیگیری وقتی میگیم ذهنم مقاومت داره درحالی که ذهن تحت تسلط قدرتی از خودش نداره اگر مادر ناخودآگاه مون ایمان و باور داشته باشیم که می توانیم کاری را انجام بدیم حالا اون کار لاغری باشه یا انجام خیاطی باشه یا تعمیر ماشین باشه آشپزی یا غیره پس می تونیم وقتی خودمون رو آدم با عرضه بدونیم برای انجام کارها آرامش خاصی داریم و خودمون رو قبول داریم وقتی شروع به انجام کاری میکنیم پیش خودمون میگیم وقتی یه نفر در جهان تونسته این کار رو بکنه پس من هم میتونم و به خودمون امیدواری میدیم و جوری به مسئله نگاه می کنی که قابل هل فقط راهش رو باید پیدا کنیم حالا چه جوری راهش را پیدا کنیم با طرح سوال های خوب مثلاً از خودمون بپرسیم چه جوری من میتونم زمانبندی درستی توی زندگیم داشته باشم که روی برنامه ریزی که استاد انجام دادند هر روز فایل هام رو گوش بدم مثلاً سوال خوب دیگه اینه که چه جوری میتونم اشتیاق مرو برای ادامه دادن این مسیر زیبا حفظ کنم یا این سوال چه جوری میتونم کارهایی را انجام بدهم که از آموزش های لاغری با ذهن توی جاهای دیگه زندگی استفاده کنم و خیلی سوال های خوب دیگه وقتی این سوال های خوب پرسیده بشه ضمیر ناخودآگاه ما یا فرشته های مهربون ما میگرده یه جواب خوب میده اینجوری میشه که ما هدایت میشی که مقاومت ذهنی را برطرف کنیم خیلی خوب و خیلی راحت امیدوارم که همه دوستان در این مسیر زیبا موفق و موید باشند
سلام استاد عزیز و گرامی و دوستان خوبم
کسانی که فکر میکنند مقاومت ذهنی دارند از این موضوع بی اطلاع هستند که ذهن قسمتی از آنهاست و متعلق به آنهاست و هر کاری را برای آنها انجام میدهد طبق نگرش شان و انتظارشان
مثلا در مورد دلیل لاغر شدن اگر کسی بخواهد به خاطر دیگران لاغر شود در آنصورت ذهنش با او همکاری نمیکند چون ذهن کاری برای کس دیگر انجام نمیدهد فقط برای خود شخص کاری انجام میدهد
آنوقت است که آن شخص فکر میکند مقاومت ذهنی در برابر لاغر شدن دارد اما اگر او نگرش خودش را در مورد لاغری تغییر دهد و فقط برای خودش و شادی و سلامتی خودش بخواهد لاغر شود نه برای دیگران آنوقت است که ذهنش با او همراه میشود
پس باید دلیل اینکه ذهنمان با ما همراهی نمیکند را پیدا کنیم و نگرشمان را اصلاح کرده و آنوقت به آسانی در می یابیم که مقاومت ذهنی یک فکر و عقیده اشتباهی بیش نیست
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوب و پرتلاشم .
اول اینکه استاد امیدوارم حال جسمی شما و او ضاع کمر شما خیلی خیلی بهتر و عالیتر از دیروز شده باشه و رو به بهبودی کامل باشید و همیشه در مسیر سلامتی و شادابی و موفقیت و حال خوب باشید .
منم جز افرادی هستم که همیشه به خودم میگم زمانی که به تناسب اندام ایده الم برسم و اون جسم دلخواهم رو خلق کنم میتونم الگو باشم برای خیلیا که انگیزه بگیرن از من و تغییرات من و اونها هم قدمی بردارن برای رسیدن به لاغری و به سمت لاغری حرکت کنن .
موضوعات در جهان دو دسته هستن بعضی از اونها فیزیکی هستن و قابل لمس هستن و اما بعضیها قابل لمس نیستن و دیده نمیشن و در واقع متافیزیکی هستن و هر انسانی به اندازه ای که اون موضوعمتافیزیکی رو درک کرده تجربه اش متفاوت هست مثلا تعریف از عشق در انسانها متفاوت هست و یا تعریف از شادی در انسانها متفاوت هست ممکنه کسی از دیدن یک درخت و یا یک دوست شاد بشه ممکنه کسی با کف و دست و جیغ و بزن و برقص شاد بشه پس اینها تعریف یکسانی در افراد ندارن در مورد ترس هم همینه در مورد ذهن هم همین هست چون ما نمیتونیم ذهن رو ببینیم پس گفته های دیگران و یا شنیده های حرف دیگران در مورد ذهن رو میپذیریم و اون میشه تعریف ذهن واما حالا موضوع مقاومت ذهن که افراد میگن چی هست ؟؟؟
ذهن ما اصلا مقاومتی نداره و این در اثری تعریفی که شما بهش ربط میدید به وجود میاد ذهن ما عضوی از بدن ما هست مثل دست و پای ما آیا تا حالا شده به مهمانی و جایی برین و این پا با شما نیاد ،؟؟؟خنده داره بله چرا خنده دار چون تا حالا همچین چیزی نشنیدیم که بخواهیم آب بخوریم و دست من بگه به من چه من لیوان آب رو نمیگیرم و یا اینکه بخوام برم مهمونی و پای من بگه به من چه مهمونی نمیام من میخوام بیام میخوام خونه باشم و یا قلب من بگه از این به بعد نمیخوام تپش کنم میخوام یک ساعت برای خودم باشم برو هر کاری میخواهی بکن ببین اینها اعضای بدن من هستن و اینها همه در خدمت من هستن همانطور که پا و دست و قلب نمیتونن مانع من باشن و نمیگن نمیخوام مگر خودم مانع از فعالیت اونها بشم .پس ذهن من هم مقاموت نداره مگر اینکه خودمون تنبلی کنیم و تمرینات رو انجام ندیم و توجیه اون تنبلی خودمون بگیم ذهن مقاومت داره در مقابل انجام هر کاری که میتونیم انجام بدیم اما انجام نمیدیم .
پس بدونید چیزی به عنوان مقاومت ذهن وجود نداره و این خودمون هستیم که اگر میخواهیم کاری انجام بدیم نمیدیم خودت رو برتر از ذهن و دست و پا بدون دست ما بدون ما هیچ فایده ای نداره اون فردی که نقاشی زیبا میکشه ربطی به دستش نداره دست یک ابزار هست و در واقع اون قدرت ذهن اون فرد هست که اون رو تبدیل به یک نقاش خوب و ماهر کرده اگر دست رو از اون فرد جداکنی و به فرد دیگر پیوند بزنی اون دست که قابلیت کشیدن نقاشی رو نداره دست در خدمت انسان هست همانطور که پا و ذهن هست پس ذهن چیز برتری نیست مثلا طرف میگه من چند سال میخوام مواد رو ترک کنم اما ذهن نمیزاره و اما خبر نداره این خودش،که با اشتیاق داره تکرار میکنه و ذهن قدرتی از خودش ند اره پس من باید قدرت خودم رو درک کنم و بر همه چیز قدرتمند و مسلط باشم حتی ذهنم و این ذهن هم تحت سلطه ی من هست و من به خودم باید بگم همانطور که تا حالا ذهن من رو چاق کرده الان هم میتونه من رو لاغر کنه تعریفهای شما از موضوعاتی که نمیبینید باید عوض بشه .
بعضیا تعریف متفاوت از خدا دارن و خداوند رو به همون شکل در زندگیشون میبینن اگر تعریف شما از خداوند این باشه که موجودی عصبی و انقام گیر و مریض هست که دوست داره فقط انسانها رو امتحان کنه که ببینه کی بهشت بره کی جهنم بره این تجربه ی خوبی نیست و این باعث میشه همیشه هر وقت حرف از خدا بشه شما با ترس و لرز وارد این مقوله بشین فقط بستگی به این تعریف شما داره چرا ؟ چون خداوند دیدنی نیست و هر تعریفی از خدا خدا نیست .
ذهن ما یک موضوع متافیزیکی هست که به هر شکلی که من در مورد اون تعریف داشته باشم اون در زندگی من نقش داره پس تا میتونم باید کوچیکش کنم و قدرت رو از اون بگیرم و بگم ذهن من همیشه مثل دست و پای من همراه من هست .
چقدر این نگاه عالی که ذهن من با تمام امکانات خلق کنندگی و خوبی که داره در اختیار من هست و من قدرت رو به خودم میدم که من با نوع نگاهم و توجهم و کنترل ورودی هام از این ابزار برای خلق خواسته هتم استفاده میکنم و اون به خودی خود هیچ قدرتی نداره که من رو بدبخت کنه و یا خوشبت کنه این منم که مسیرم رو انتخاب میکنم و ذهنم هماهنگ با من در اون مسیر حرکت میکنه و خواسته هام رو خلق و یا نابود میکنه و هیچ مقاومت ذهنی در کار نیست .
من از این به بعد با کنترل ورودیها و توجه ام بر نکات مثبت و حال خوب و بودن در مسیر و هر روز قدم برداشتن برای خودم روابط زیبا و سلامتی و خوشبختی و اندام زیبا و ثروت و سعادت رو به ارمعان میارم و دهنم درراین مسیر زیبا کاملا هماهنگ با من هست و همراه من هست .
من همین دیشب یه موصوعی برام پیش اومد که واقعا میتونست حالم رو بد کنه و خودم رو سرزنش کنم که چرا این کار رو کردم و … اما چون در این مسیرم سریع حالم رو بهتر کردم و نگاهم رو به این موضوع تغییر دادم و تو جهم رو بر روی نکات مثبت گذاشتم و خدا رو شکر نتیجه خیلی بهتر شد .
من در زمینه ی تناسب اندام هم هیچ مقاومت ذهنی ندارم و کاملا ذهنم هماهنگ و همراه من هست و هر روز با هم در این مسیر زیبا یک گام برمیداریم و تمریناتش رو انجام میدیم و هر چقدر بیشتر این مطالب رو تکرار کنم ذهن من برای خلق خواسته ی تناسب اندام عالی تر من رو همراهی میکنه .
سلام
مدتی است که در سایت غایب هستم،لیز نخوردم برای .انگشتم مسله ای پیش اومد که باید استراحت می کرد اما مرتب مطالب ها را می خواندم و فایل گوش می کردم
گام ۶۴ مقاومت ذهن مانع لاغر شدن است
چقدذ زیباست که بتوانیم جسمی را که دوست داریم خلق کنیم و جقدر زیباست خلق چیزی
موضوعات به دو دسته تقسیم می شوند
۱-آنهایی هستند که قابل لمس. شنیدن. دیدن. که به آن موضوعه فیزیکی می گوییم یعنی وجود خارجی دارد مثلا در مورد یک شهری یا مناظری صبحت کنیم طرف مقابل می تواند تجسم کند و قابل توضیح دادن است یا در مورد باران گرما و…….صبحت کنیم . این موضوعات فیزیکی آست قابل لمس و دیدن است
۲–آنهایی که قابل لمس و دیدن نیست بستگی به اونون اطلاعات و آگاهی که در باره آن موضوع در ذهن شخص هست آن را تجربه می کند و بستگی به میزان باوری که دارد آن را تجربه می کند این موضوعات متافیزیکبی هستند که اندازهی مشخصی ندارند و همه بستکی به آن تجربهی دارد که در مورد آن موضوع فرد تجربه دارد مثلا :محبت کردن یعنی جه؟هر کس می تواند یک تعریفی داشته باشد نمی توان بک تعریف ثابت و مشخصی براش قرار داد هر انسانی عشق محبت شادی احساس خوب احساس بد عصبی بودن استرس. و اضطراب را بستگی به اونون آگاهی و اطلاعاتی که در باره این موضوعات در ذهن خود دارد آن را تجربه می کند.
اما تعریف در مورد موضوعات فیزیکی دو نوع است یکی همان تجربه طرف است و یکی اونون چیزی که دوست دارد تجربه کند اما نتوانسته
در مورد موضوعات متافیزیکی بیشتر ما تعریف هایی که دیگران در موردش کردهاند پذیرفتیم
مثلا:سالها از دیگران راه و روشهای متفاوت لاغری می شنیدیم و بعد از شنیدن برای لاغر شدن آن راه و روش را امتحان می کردیم و هیچ نتیجه درستی نمی گرفتیم چون مسیر را اشتباه داشتیم می خوام بگم از شنیدنهای دیگران از طریق تبلیغات رسانه ها و دوستان ایده می گرفتیم و انجام می دادیم حتی وارد شدن به این سایت را خیلی ها جایی شنیدن و وارد شدن و خیلی ها هم خودش به طریفی هدایت شدند .موضوعات متافیزیک تعریف مشخصی ندارد مثلا:شادی را هر کسی تعریف مخصوص خودش دارد که بستگی به اونون تجربه ای دارد که فرد در مورد آن موضوع تجربه دارد یا محبت کردن ،شده که برات پیش بیاد که بگویید وای جقدر فلانی با محبت آست یا بر عکس بی محبت است یا چقدر شاد و خوشحال است پس همه محبت دارند شادی دارند عصبانی دارند همه اینها در ذهن ما آدمها بستگی به تجربهای دارد که در مورد آن موضوع تجربه داریم برای همین رفتارها حرف ها نظرها ایده ها و حتی اکتشافات متفاوت است .
مثلا :ممکن آست یک نفر با نگاه کردن به طبیعت احساس فوق العاده ای داشته باشد یا یک نفر ممکن است با شنیدن صدای باران صدای امواج اقیانوس یا صدای آوازه پرندگان یا موزیک یا با زدن چند نا صوت احساس فوق الهاد ه ای داشته باشد پس هر فردی بنا به تعریفی که در ذهن خودش دارد در مورد هر موضوع می تواند آن را تجربه کند و لذت ببرد در مورد همه موضوعات همینه ،ترس. محبت. عشق. احساس. در مورد ذهن هم همینه .
مقاومت ذهن چیه ؟ هر کسی براش تعریفی دارد یکی از پر کاراترین تعریف که سالها دهان به دهان چرخیده می گویند ذهن مقاومت دارد
افرادی برای انجام کاری تنبلی می کنند ،و به نتیجه می رسند که ذهنشان مقاومت دارد
یا تصمیم می گیرند کاری انجام دهند و به نتیجه نمی رسند می گویند ذهن مقاومت دارد .در صورتی که ذهن از خودش هیچ اختیار و مقاومتی ندارد اونون ما هستیم که با تعریفی که در مورد ذهن خود داریم مانع ما می شود !! نه ذهن ما. منفی بافی هست ،که مانع می شود ،نه مقاومت ذهن ،و بستگی به افراد دارد که چقدر در مورد هر موضوعی منفی باشند وقتی که ذهن باورهای جدید و فرمولهای جدید رفتار و واکنش جدیدی را ارابه می دهد بعنی اینکه ذهن مقاومتی ندارد !چرا؟چون تغییر می کند !!طول می کشد ،اما تغییر می کند، و طول کشیدن هم دلیل بر مقاومت نمی شودبسته به اونون اطلاعات و آگاهی هایی است که داریم چون ذهن ما عضوی از ماست که دیده نمی شود و اعضای بدن در خدمت ماست پس خیلی مهم است که چی ورودیهای به ذهن خود بدهیم
چگونه ذهن در خدمت ماست؟تمام سالهای که به عناوین مختلف تصمیم می گرفتیم برای لاغر شدن با وجودی که راه را اشتباه می رفتیم و باز دوباره راهی دیگر را می رفتیم و اصلا تسلیم نمی شدیم و همش به امید این بودین که شاید یک راه جواب بده این یعنی چه؟ایا ذهن مقاومت می کرد؟مسلمن خیر!چون اگر ذهن مقاومت می کرد جرا مرتب راه و روشهای مختلف را می رفتیم ،پس ذهن در خدمت ماست که می توانیم تغییر کنیم و این خیلی با ارزش است همانطور که دست ما هیچ کاری را بدون اجازه خودمون انجام نمی دهد ذهن ما هم هیچ کاری را بدون اجازه خودمون انجام نمی دهد فقط فرقی که بین حسم و ذهن ماست جسم قابل دیدن ولمس کردن است اما ذهن نیست .از وقتی با این دوره آشنا شدیم و آگاهی پیدا کردیم همه ما تغییراتی کردیم ؟چگونه؟با ورودیهای جدید!چگونه؟از طریق گوش کردن. نوشتن. خواندن مطالب ،با افزودن آگاهی های جدید رفتار و واکنش های ما تغییر کرده طریق غذا خوردن ما تغییر کرد زمانی که گرسنه می شویم غذا می خوریم و زمانی که سیر می شویم غذا را رها می کنیم. نگاه ما به خوراکیها معنی دیگری پیدا کرده برای تفریح و سرگرمی و وقت پر کردن نمی خوریم همه این تغییرات را خودمون بوجود اورده ایم و هنوز ادامه می دهیم تا نتیجه بهتری حاصل شود .پس مقاومت ذهنی وجود ندارد ،حتی نگاه ما نسبت به خدا تغییر کرده چون اطلاعات متفاوتی وارد ذهن ما شده و خدا هم دیدنی نیست مثل ذهن ما که دیدنی نیست .بسته به اونو ن
اطلاعات داده شده نقش ایفا می کند پس خیلی مهم است چه ورودیهای وارد مخزن شود
ذهن ما مانع ما نمی شود و همیشه همراه ماست هر جوری که خودمون بخواهیم می توانیم از آن استفاده کنیم همانطور که تا الان تغییر ات داشتیم بار هم می توانیم داشته باشیم باید صبور باشیم زمان تعیین نکنیم آرامش داشته باشیم خودمون را محدود و محروم نکنیم استمرار داشته باشیم تا تغییرات در ذهن ما ملکه بشه چند وقت پیش رفتم دیدن دخترم ویگاس دخترم مهمانی داشت و غذای ایرانی هم سفارش داد من همه را زیر نظر داشتم و کاملا رفتار آدم های متناسب با آدم های چاق با هم تفاوت داشت نصف کیک باقی مانده را دخترم گفت به فلانی می دهم ببرد .فلانی ها هم چاق بودند و هم لاغر هیچ کدوم از لاغرها نبردند اما سه تا از چاق ها با ذوق و شوق بردند .موقع غذا خوردن همه مشغول خوردن و حرف زدن و بگو و بخند بودند نکته ای که می خوام بگم اینه که من بدون اینکه متوجه بشم دو عمل انجام دادم یکی پیش دستی میوه خوری به جای غذا خوری براداشته بودم .دوم اینکه همون مقدار غذایی که بر داشته بودم بدون اینکه متوجه بشم کنار کشیدم و تموم نکردم !!!چگونه متوجه شدم!!!شوهرم که کنارم نشسته بود و مشغول خوردن :گفت ؛چرا پیش دستی میوه خوری بر داشتی؟ تازه اونون را هم نخوردی ؟همه یک یا دو کباب بزرگ با جوجه و برنج سالاد بر داستن و تو با نصف کبابت ماندی !تازه متوجه شدم که ذهنم خودش اتوماتیک تا سیر شدم و مشغول حرف بودم گذاشته کنار و جون خیلی گرسنه نبودم پیشدستی میوه خوری انتخاب کرده و بعد که متوجه این نکات مهم شدم حس بسیار عالی داستم چون از نظر من تغییر بسیار با ارزشی است اینجاست که لاغری با ذهن آسانترین کار دیناست وقتی ذهن تغییر می کند هیچ فشاری در کار نیست چه بخواهی چه نخواهی وقتی سیر شدی غذا می ره کنار به شوهرم گفتم اصلا متوجه نشدم که غذا تو ظرف مونده جون سیر شده بودم بعد کفت حتما خوشت نیومده گفتم ،نه،انفاقا خوشمزه بود ،امشب بدنم همین قدر نیاز داشته ،این نکات کلیدی و با ارزشی آست که بر اثر تمرینات در من ایجاد شده ،پس ذهن هیچ مقاومتی در مقابل خواسته ها ی ما ندارد بستگی به آن آگاهی هایی که د ر آن نهادینه شده دارد. سپاسگزارم استاد
سلام🙂
مهمترین موضوعی که در آموزشهای ذهنی و موفقیت یاد میگیریم اینه که باید نگرشت رو تغییر بدی
و تغییر نگرش فقط دست خود ما است و اونم تغییر نمیکنه مگه با دریافت آگاهی جدید
ذهن رو خود ما ساختیم از اول در ما نصب نبوده با آموزشهایی که در هر موضوعی به خودمون دادیم حالا آگاهانه یا نا آگاهانه اونم با ورودی دیدن و شنیدن برای اون موضوع ذهن ساختیم مثلا ذهن چاق کننده یا لاغر کننده،ذهن ثروت ساز یا فقر آفرین ،ذهن سلامتی ساز یا بیمار کننده،حتی ذهن در مورد خدا ،شیطان،بهشت،جهنم،عشق،شادی،ارامش،….
و جالبه که ذهن هر کدوم از ما با دیگران متفاوته وطبق این ذهن ما اون نتیجه مشابه با اون رو در زندگی تجربه میکنیم یعنی اگه ذهن ثروت سازی داشته باشی وارد هر کسب و کاری بشی ثروت میسازی در هر معامله ای سود مالی میکنی و….واگه ذهن فقر افرین ساخته باشی به سختی پول کمی میسازی و یا در هر معامله ای وارد میشی ضرر میکنی یا سرت کلاه میره …واین اصلا تقصیر بقیه نیست تو با ذهنت اون آدمها رو به سمت خودت کشوندی و نتیجه هم رضایت بخش نخواهد بود
و دلیل اینکه تنها کسی که میتونه شرایط تو رو تغییر بده خود تو هستی اینه که تو میتونی ذهنی متفاوت برای خودت بسازی اصلا هم لازم نیست با اون ذهن متفاوت قبلی مبارزه کنی تا تغییرش بدی اصلاااااا فقط کافیه با آموزش جدید و آگاهی جدید و استفاده از این آگاهی جدید ذهن دیگری رو بسازی و وقتی زیاد اون رو تکرار کردی یا ازش استفاده کردی شبکه سیناپسی قویتری در مغزت ساخته میشه و اون شبکه دستورات بهتری صادر میکنه افکار بهتری در ذهنت مرور میشه عملکرد بهتری از خودت نشون میری تصمیمات بهتری میگیری کلامت تغییر میکنه و تمام این انرژیهایی که به شکل افکار کلام رفتار و تصمیمات از تو ساطع میشه به خاطر فرکانس متفاوتی که داره آدمها شرایط اتفاقات با فرکانس مشابه اون رو برات میاره …به همین سادگی
پس اگه ذهن چاقی داشتی که تا حالا تو رو چاق و چاقتر کرده…و همین شرایط رو در زنگیت داری تجربه میکنی به سادگی با آموزش لاغری میتونی ذهن لاغر هم بسازی و اونقدر اونو تکرار کنی و ازش استفاده کنی که شبکه سیناپسی لاغری در مغزت شکل بگیره و هی ازش استفاده کنی تا قویتر بشه و بشه ذهن غالب تو…و اونوقت افکار و کلام و تصمیمات و رفتارت به گونه ای میشه که تو رو متناسب میکنه….همین ….به همین سادگی….
حالا با این تعریف قدرت دست کیه؟؟؟؟؟ تو یا ذهن چاقت؟؟؟؟؟
معلومه که قدرت دست توعه… همه چی دست توعه…
ذهن مثل یه ابزاره مثل بقیه ابزارهای بدن مثل دست مثل پا
این تویی که با مغزت اونا رو کنترل میکنی و وادار به کاری میکنی اگه تو نخوای اونا هیچ کاری ازشون بر نمیاد ذهن هم مال توعه در کنترل توعه در قدرت توعه
خیلی تعریف شما از از ذهن و مقاومت ذهنی دوس داشتم…خیلی عالی بود….
این منم که تصمیم میگیرم هر طور شده با آموزش و تکرار ذهن لاغر خودم رو بسازم تحت هر شرایطی…و اگه این تصمیم رو گرفته باشم و اراده کرده باشم در هر شرایطی اون آموزش رو میبینم وتمرینم رو انجام میدم اتفاقا وقتی کائنات این اراده مصمم من رو میبینه شرایط انجامش رو هم برام فراهم میکنه چون اون هم تحت اراده منه….و فقط کارش اجابت خواسته منه…
بالاخره همه ما در روزمرگیهامون کلی کار داریم که باید انجام بدیم چه آقا باشیم چه خانم چه شغل بیرون از خونه داشته باشیم چه خانه دار باشیم وچه هر دو…. باز هم اگه لاغری موفق شدن یادگیری و رشد اولویتمون باشه هر جور باشه براش زمان خالی میکنیم اصلا اون شور و اشتیاق نمیذاره ما آموزشمون رو نبینیم تا آموزش اون روز رو طبق برنامه انجام ندیم اروم نمیشیم و وقتی انجامش دادیم خیالمون راحت میشه چون برامون مثل یه مسئولیت هر روزه است…و باید انجام بشه
خوب در برابر این اراده و تصمیم کی میتونه مقاومت کنه؟؟؟؟؟ ذهن .؟؟؟؟ اونی که خودشم ما ساختیم…..؟؟؟؟ اونی که خودشم ما خلق کردیم؟؟؟؟ اونی که خودشم یه ابزاره در اختیار ماااااا؟؟؟؟؟؟ در برابر اراده و خواست ما هیییییبچ چیزی و هیییییچ کسی نمیتونه مقاومت کنه …این که یه ذهنه که ما خودمون ساختیم…
قدرتی نداره اگه هم میگیم ذهن مقاومت داره این نیرو رو خودمون بهش دادیم بهانه ما است ….تنبلی خودمونه….چون اونقدر لاغر شدن و موفق شدن برامون مهم نیست هنوز ….چون خودمون رو نشناختیم هنوز…
به قول یکی از اساتید هر کسی بخواهد کاری رو انجام دهد تمام راههایش رو پیدا میکند و هر کس نخواهد کاری رو انجام دهد تمام بهانه هایش را….
حالا ببینیم ما کدومشیم؟؟؟؟ 🤨
به نام فرمانروای کل جهان
به نظرم فقط یه تصور اشتباهه که ما میگیم ذهنمون مقاومت داره
مثل این میمونه که من برگردم بگم فلانی میدونستی ذهنم در برابر نفس کشیدت مقاومت داره
یا فلانی میدونستی ذهنم برای تپش قلب مقاومت داره اصلا یه چیز غیر قابل درک و خنده داره
پس فقط یه تصور اشتباهه و ما نباید اصلا به این فکر پر و بال بدیم
در پناه خدا باشید 🤍🌸
بنام خداوند بخشنده مهربان ،سلام ب استاد عزیز و دوستان همراه .گام ۶۴مقاومت ذهن مانع لاغر شدن است.ذهن ما عضوی از بدن ماست و تحت فرمان ماست مث دست و پا و دیگر اعضای بدن و از خودشون اختیاری ندارن و از ما فرمان میگیره یعنی وقتی ما یک نقاشی میکشیم این دست نیست ک اون رو میکشه این دستورات مغز ماست ک دست رو ب حرکات در میاره و یک نقاشی ب وجود میاد ،مسائلی ک در زندگی ما قابل لمس و دیدنه فیزیکی هستش و مثالی ک قابل دیدن و لمس نیستند متا فیزیکی هستند در مسائل فیزیکی مث تعریف از یک شی ،منزل ،ماشین ،وقتی شنیده باشیم و وقتی هم ک ببینیم تقریبا تجربش مشابه یعنی اون چیزی ک شنیدیم با اون چیزی ک دیدیم عین هم اند و تفاوت آنچنانی ندارد ولی در مسایل متا فیزکی بستگی ب اطلاعت مخزن هر کسی ک داره می تونه کاملا متفاوت باشه تو این جلسه متوجه شدم ک این جمله ک میگیم ک منم فک میکردم ک واقعا ذهن نسبت ب بعضی خواسته های من مقاومت میکنه ،در حالی ک ما تعریفمون رو از اون موضوع عوض کنیم هیچ مقاومتی وجود نداره و ذهن کاملا ما رو همراهی میکنه و ما ب خواسته یا آرزومون میرسیم
ذهن من نیز مانند سایر اعضای بدنم در اختیار من هست و اینکه من فکر بکنم که ذهنم برای انجام کارهایم مقاومت میکند تصور غلطی است چون روح ما بر ذهن برتری دارد و روح ما راهنمای بی خطایی است که هیچوقت دچار اشتباه نمیشه و همواره ما رو به تناسب تشویق میکنه که اگر جز این بود ما بعد از چند بار شکست دوباره دنبال لاغری نبودیم و خداوند ما رو به لاغری بر ذهن هدایت نمی کرد ،تمام چاقی ما ابتدا از یک فکر به رفتار و سپس به عمل ما تبدیل شده و تکرار اعمال باعث بوجود آمدن رفتار و عادتها در ما می شود و ما سالهای سال این عادتها رو تکرار کردیم و باعث چاقی در ما شد و الان ما با فشار بر جسم میخواهیم لاغر بشیم و این امکان نداره ما باید از همون راه قبلی باید به لاغری برسیم موضوعات زندگی یا فیزیکی و یا متافیزیکی هستند درک موضوعات فیزیکی تقریبا به هم شبیه هست مثلا تعریفی که افراد مختلف در مورد یک مکان دارن تقریبا با هم یکسان هست ولی در مورد موضوعات متافیزیکی مثل شادی و عشق درک و تعریف هر شخص با شخص دیگه متفاوت هست و بستگی داره به میزان درک و موقعیتی که شخص در اون قرار میگیره پس لاغری هم موضوعی ذهنی است و به جسم مربوط نمیشه جسم یک نمایشگر و تجربه کننده است زمانی که ما اشتیاق خودمون رو در این مسیر از دست میدیم ربطی به موانع نداره بلکه به تنبلی ما مرتبط میشه و ما تنبلی خودمون رو به گردن ذهن انداخته و اون رو مانع ذهنی قلمداد میکنیم در صورتیکه ما باید خیلی راحت و با لذت از همون راهی که برای چاقی حرکت کردیم با همان لذت و اشتیاق به سمت لاغری برویم چون ذهن ما هر چیزی که همراه سختی باشه رو قبول نمیکنه و باز ما میگیم مقاومت ذهنی و این درست نیست جهان ما براساس نظم و قانون بنا شده و اگر ما هم مطابق و در راستای همون نظم و قانون پیش بریم موفقیت حتمی است در صورتیکه در خلاف اون پیش بریم هیچوقت موفق نمیشیم چرا همیشه برای لاغری ما میگیم مانع ذهنی ولی برای چاق شدن هیچ مانعی وجود نداشت و ما خیلی راحت چاق شدیم ما نمیخواهیم با چاقی خودمون بجنگیم فقط میخواهیم عادتهای جدیدی رو خلق کنیم که بما حس بهتری میدن و احساس خوب باعث ایجاد اشتیاق میشه وقتی در این مسیر حالت خوب باشه یعنی درست داری میری اینجا از محدودیت و رژیم خبری نیست و من عادتی رو خلق میکنم که حال منو خوب میکنه احساس آزادی بمن میده اشتیاق میده من با استمرار در این مسیر براحتی لاغر میشم چون فطرت و ذات من عاشق لاغری هست و من با تغییر این عادتها به لاغری دائمی می رسم
گام ۶۴ مقاومت ذهن مانع لاغر شدن است .
به نام خدا 💞💞
شنیده های ما درباره دلیل چاق شدن باعث ایجاد فرمول مقاومت در ذهن ما می شود و مقاومت ذهن مانع لاغر شدن میشود.
موضوعات زندگی به دو بخش فیزیکی و غیر فیزیکی ( متافیزیکی) تقسیم می شود قابل لمس یا قابل مشاهده حتی قابل شنیدن در دسته موضوعات فیزیکی قرار میگیرد ولی آنچه نه دیده نه شنیده نه قابل لمس است متافیزیک قرار می گیرد اگر در مورد مکان توضیح دهیم تجربه همه ما شبیه هم است این شرایط برای همه موضوعات فیزیکی در زندگی انسان است
اما موضوعات متافیزیکی به این شکل نیست چون قابل لمس دیدن شنیدن نیستند هر انسانی بنا به تعریفی که درباره آن موضوع در ذهن خود دارد آن را تجربه می کند.
برای شادی، استرس ،احساس خوب، احساس بد ،عصبی بودن ،مهربان بودن و هر موضوع دیگری که فیزیکی نباشد و نمی توان تعریف مشخصی ارائه کرد هر انسانی بنا به آگاهی و اطلاعاتی که درباره آن موضوع در ذهن خود دارد تجربه میکند.
✳ یکی از موضوعات متافیزیکی و بسیار تاثیر گذار در زندگی انسان ذهن است.
ذهن قدرت بی انتهایی دارد قدرتی که هم در جهت مثبت میتواند موثر باشد هم در جهت منفی.
چقدر زیباست بتوانید جسمی که دوست داریم خلق کنید غذای خوشمزه می پزیم نقاشی زیبای می کشیم دیگران تعریف می کند ما حس خوبی داریم.
چقدر لذت دارد وقتی که ما جسم خودمان را خلق کنیم آنچه را در رویای خودمان داریم به وجود بیاوریم یکی از موانع بزرگ انسان ها در موفقیت مقاومت ذهن است.
🔴 مراقب باشید که از این قوانین در همه زندگی استفاده کنیم
✅مقاومت ذهن چیه؟ هر کسی یک تعریفی دارد اما ذهن مقاومتی نداره تعریفی که خودت در مورد ذهنت داری مانع میشه .
ممکنه برای ما پیش بیاد که بخواهیم کاری را انجام بدهیم آیا پا و دست مانع میشوند؟ و موافق نیستند ؟این طور نیست اینها اعضای بدن ما هستند که در خدمت ماست
همانطور که دست و پا ما نمی توانه از دستور ما سرپیچی کنه ذهن هم نمیتونه.
تنبلی خودمون رو به پای مقاومت ذهن نندازیم .
تفاوت ما با دیگران اینه که ما این آگاهیها را داریم گوش میکنیم و عمل میکنیم ولی بقیه هنوز یاد ندارند و نه می دانند.
🔴ذهن ماهیچ اختیاری از خودش نداره درسلطه ماست ودر خدمت ماست دست و پا و ذهن به خاطر وجود ما ارزش داره و در خدمت ماست.
✳ تعریف اشتباه ما از ذهن باعث میشه که قدرت پیدا کند قدرت به دست ذهن می افته و قدرت خودش را نادیده میگیره
✅ذهن تحت کنترل تحت سلطه ماست ما بایداز ذهن برای متناسب شدن استفاده کنیم .
وقتی باور کنی که به تسلط برذهن می رسی می رسی.
هر کاری که بخواهیم می توانیم انجام بدهیم .
تعریف هر انسانی در ذهنش در مورد خداوند سبب میشه که خداوند رو به همان شکل تجربه کنه.
اگرخداوندرویک موجود انتقام جو که همه را امتحان میکنه میبینی همانطوره همیشه از خدا می ترسی .
✅هر انسانی به اندازه ایی که خدا رو درک کرده خدا رو تجربه میکنه نه بر مبنای تعریف یکی دیگه.
فقط بستگی به تعریفی که از خداوند داری داره هر تعریفی در مورد خدا ،خدا نیست.
ذهن ما یک موضوع متافیزیکیه.
✅ نقش ذهن روکوچک کن قدرتی نداره که بخواد مانع ما بشه اون همراه ما میشه .
سلام بر همگی
برداشتم از فایل آموزشی امروز اینطوری هست
که ذهن ما عضوی از بدن هست که تحت فرمان ماست منتها مانند یک نوزاد که یواش یواش راه رفتن و حرف زدن رو از والدینش یاد میگیره و کم کم در زندگی پیاده میکنه .
اونهم با اطلاعاتی که ما به عنوان والدینش بهش یاد میدیم اون رو در زندگی ما به ما برگشت میده .
مثلا به ذهنمان میاموزیم که پول درآوردن کار سختیه . وهمین امر باعث میشه درمسیرهایی قرار میگیریم که به سختی پول دربیاریم.
پس هرچی به ذهن بدیم همونو در زندگی تجربه میکنیم
ذهن تحت سلطه ماست و همش همراه ماست .
اگه به ذهنم بیاموزم لاغری آسون ترین کار دنیاست شرایطی در زندگی ام پیش میاد که به آسانی لاغربشم .
مقاومت ذهنی معنا نداره. مگه دست وپا میتونه درمقابل خواسته ما نافرمانی بکنه که ذهن بتونه .
من به ذهنم مطالب و باورهای غلط آموختم خوب همون هم تو زندگیم به صورت چاقی نشون داد .
مثل اینکه به کودکی فحش و ناسزا یاد بدی و توقع داشته باشی اون با ادب و احترام رفتار کنه.
حالا برای ذهنم ارزش قائلم و باورها و آگاهیهای مفید اون موضوع رو بهش میدم تا خروجی اش چیزی باشه که من خودم میخام .و این کار باز هم استمرار و اشتیاق میخواد مثل آموزش به کودک برای تربیت درست شدن .
به هراندازه ای که فکرمیکنی خدا برات کار انجام میده . خدا برات کار انجام میده و این یعنی ایمان . یکی ایمانش کمه و یکی ایمانش زیاده .
من که در اضافه وزن بودم مرتب از جسمم می خاستم و بهش دستور میدادم کمتر غذا بخور . پیاده روی کن .
مثل اینکه از یه بنا بخواهیم بهمون نجاری یاد بده.
چون وظیفه ذهن بود که هرچه من بهش یاد دادم تو زندگیم پیاده کنه اونهم فرمولهای و باورهای غلط رو پیاده میکرد و منم روز به روز چاق تر میشدم و به اشتباه با جسمم قهر میشدم که چرا فرمانهای منو خوب انجام نمیده .
پس اگه بخواهیم زندگی مان رو بسازیم بایستی به ذهنمان خوب آموزش بدیم تا در مسیرهای درست اون هدف قرار بگیریم واز زندگی کردن لذت ببریم .
به نام خدای مهربان❤️با سلام محضر استاد عزیز عطار روشن و دوستان شگفتی ساز🌸
من به لطف خدای مهربون عزم تغییر کردن دارم و با پشتکار و استمرار و حس خوب ادامه میدم در مسیر لاغری با ذهن و البته می خوام در همه ی جنبه های زندگیم تغییر ایجاد کنم و این تغییر را باید از درون خودم از تغییر افکارم و باورها و فرمول های ذهنی ام شروع کنم تا در همه ی جنبه های زندگیم تغییر ایجاد بشه و زندگی جدیدی را با جسم جدید شروع کنم،جسمی که خلق شده ی و آفریده ی ذهن خودم باشه، چون خدا قدرت آفرینندگی و خلق کردن را در وجود ما انسان ها هم قرار داده،که اگر از قدرت ذهنمون آگاه بشیم و بر افکار و احساسات مون تسلط داشته باشیم می تونیم هر چیزی را که دوست داریم در زندگی مون خلق کنیم🙏گر چه این مسیر مسیر لاغری با ذهن نام گرفته ولی اگر زرنگ و هوشیار باشیم و اصول و قوانین حاکم بر جهان هستی را درست یاد بگیریم و به کار ببندیم و صد البته براساس اون قوانین عمل کنیم همه ی جنبه های زندگی مون تغییر میکنه و در آن پیشرفت و بهبودی حاصل میشه…همه ی ما از اینکه چیزی را خلق کنیم خیلی لذت می بریم و احساس خوب و فوق العاده ای داریم مثلا اگر ی غذای خوشمزه بپزیم و مخصوصا اگر همه اون را دوست داشته باشن و ازش تعریف کنن خیلی لذت میبریم و به خودمون می بالیم…یا مثلا یک تابلوی نقاشی زیبا خلق کنیم خیلی احساس خوب و لذتبخشی داریم ،حالا اگر جسم جدید و زیبایی را برای خودمون خلق کنیم چه لذت بی انتهایی خواهیم داشت زندگی با یک جسم زیبا و متناسب که همیشه آرزوش را داشتیم چقدر لذتبخش و زیباست و چقدر دیگران لذت میبرن و ما را تحسین می کنن و ما می تونیم الگوی دیگران باشیم…موضوع این فایل مقاومت ذهن بود و چه موضوع مهمی… وقتی فایل را گوش دادم خیلی به فکر فرو رفتم و دیدم چه بسیار در زندگیم مواقعی بوده که تصمیم گرفتم کاری را انجام بدم و از سر تنبلی منصرف شدم و با بهانه های واهی اون کار را رها کردم و این در حالی بود که خودم قلبا میدونستم این بهونه ها از سر تنبلی و نجوای شیطانه ولی دوباره ی جوری خودم را توجیه کردم و اون کار را انجام ندادم که چه بسا اگر در اون برهه از زندگیم بر بهانه های الکی غلبه کرده بودم و اون کار را انجام داده بودم تغییرات و پیشرفت های ارزشمندی در زنگیم حاصل شده بود ولی با بهانه جویی و تنبلی و پیروی از نجواهای شیطان اون موقعیت خوب و عالی را از دست دادم و بعد هم برای اینکه دیگه فکرشو نکنم و خودم را عذاب ندم توجیه کردم که ذهنم مقاومت میکنه و نمیذاره انجام بدم و با این توجیهات پوچ و بی ارزش خسران بزرگی را برای خودم به دست خودم رقم زدم…درحالیکه ذهن تحت تسلط منه و مثل بقیه ی اعضای بدنم در خدمت منه و آنچه را که من می خوام یا تصور میکنم یا اراده میکنم برام انجام میده،ذهنم بر من تسلط نداره بلکه این من هستم که بر ذهنم تسلط دارم و می تونم اون را وادار به انجام کاری کنم و یا از انجام کاری منعش کنم.ذهن فقط دستورات و تصورات و افکار من را در زندگیم عملی میکنه مثل سایر اعضای بدنم.مثلا مثل پا که به فرمان من راه میره و مرا از جایی به جایی منتقل میکنه هرگز اتفاق نیفتاده که بخوام جایی برم و پام نافرمانی کنه و بگه من نمیام یا دستم نافرمانی کنه و بگه من فلان کار را انجام نمیدم لقمه را توی دهنت نمیذارم😐حتی تصور این موضوع هم خنده داره و هرگز به ذهن آدم خطور نمیکنه…ولی چون ذهن از موارد متافیزیکی هست و ما نمی تونیم ببینیمش یا لمسش کنیم فکر می کنیم می تونه حرف ما را گوش نکنه یا در مقابل تصمیم ما مقاومت کنه و کاری را برامون انجام نده،اینها فقط یک سری تصورات و فرمول های غلط هست که خیلی وقتها بهانه ی تنبلی برای انجام ندادن کارهای مفید و ارزشمند توی زندگی مون شده…
موضوعات جهان هستی در رابطه با انسان به دو دسته تقسیم میشن:موضوعات فیزیکی و متافیزیکی…موضوعات فیزیکی قابل مشاهده و لمس شدن هستند….مثلا در مورد یک شهر یک ماشین یک خونه یا یک منظره اگر برای دیگران توضیح بدیم حتی اگر ندیده باشن ولی می تونن تصورش کنن چون حتما قبلا نظیرش را دیدن و می تونن تصور کنن و بعد هم که برن ببینن دقیقاً همونی هست که در توضیحات شنیده بودن، و برای همه یکسان هست.چون قابل مشاهده و لمس شدن هستند.اما موضوعات متافیزیکی چوم قابل لمس و مشاهده نیستن تعریف مشخصی ندارن و هر کس با توجه به تعریفی که در ذهنش داره اون را توضیح میده…مثل عشق،شادی،ذهن و….هر کدام از موضوعات متافیزیکی را افراد به دو شکل توضیح میدن…اول همونطور که خودشون تجربه کردن توضیح میدم و تعریف می کنن…دوم اون طوری که دوست دارن باشه و تجربه کنن تعریف می کنن…بعضی ها هم تعریفات دیگران را تکرار می کنن…ذهن هم یکی از مسائل متافیزیکی هست چون نمی تونیم ببینیم و لمسش کنیم هر کس تعریفی براش داره مطابق تجربه ی خودش…یکی از اشتباه ترین تعریف ها از ذهن اینه که ذهن مقاومت میکنه ،«مقاومت ذهنی»….ذهن هیچگونه مقاومتی نداره بلکه این ما هستیم که از سر تنبلی کارهامون را به تاخیر میندازیم امروز و فردا می کنیم این ساعت و ساعت بعد می کنیم و چه بسیار کارهامون که روی زمین مونده بخاطر تنبلی هامون و امروز و فردا کردن مون…و این مسئله در همه ی جنبه های زندگی مون صدق میکنه…مثلاً با کسی سر موضوعی قهریم و بارها احساس مون میگه بریم آشتی کنیم،اگر آشتی کنی به آرامش می رسی دیگه استرس و ناراحتی قهرو نداری حالت بهتر میشه احساست بهتر میشه… ولی هی با خودمون میگیم حالا میگه اومده منت کشی یا کم آورده یا چقدر آدم سستیه!اومده التماس منو بکنه…این تعریف ها را خودمون در ذهن مون بوجود آوردیم بعد میگیم ذهنمون مقاومت میکنه
دانستن و باور کردن این موضوع که «ذهن ما هیچ مقاومتی نداره بلکه درخدمت ما و تحت نظر و سلطه ی ماست» خیلی از فشارهای ذهنی ما را کم میکنه و ما با آرامش و اطمینان بیشتری می تونیم در مسیر زیباای لاغری با ذهن حرکت کنیم و به پیش بریم…باید خودمون را برتز از ذهن و دست و پا و اعضا و جوارح خودمون بدونیم...ذهن ما و اعضای ما بدون وجود ما هیچی نیستند و هیچ کاری ازشون برنمیاد….اگر همین اعضا را از بدن جدا کنند توانایی و کارایی خودش را از دست میده و عملا بی خاصیت و بی فایده میشه….تعریف اشتباه ما از ذهن باعث شده که ذهن بر ما تسلط پیدا کنه، وقتی کسی فکر میکنه که ذهنش خیلی قدرتمنده و مانع کارهاش و پیشرفتش میشه،چون باور داره که نمی تونه اون کارها را انجام بده این اتفاق هم می افته و در اون موفق نمیشه….باید قدرت خودمون را درک کنیم و باور کنیم تا بر هر چیزیی برتری پیدا کنیم حتی بر ذهنمون…بدونیم و باور داشته باشیم که ذهنمون تحت تسلط و فرمان ماست و هر طور بخواهیم می تونیم ازش استفاده کنیم همونطور که سالها ازش برای چاقی استفاده کردیم و هی چاق و چاقتر شدیم الان هم می تونیم ازش برای لاغری استفاده کنیم و لاغر بشیم فقط باید یاد بگیریم و باور کنیم…ما باید به توانایی تسلط بر ذهن مون برسیم و وقتی باور کنیم میرسیم می تونیم و این فقط آموختنیه و کار فیزیکی و مبارزه نداره،ذهن ما باید تغییر کنه،تعریف های ما باید از موضوعاتی که دیده نمی شن و نمی بینیم تغییر کنه اونوقت تجربه ی ما در رندگی متفاوت میشه…حتی در مورد خدا هم همینطوره خدا را هر طور در ذهن تعریف کنیم در زندگی تجربه می کنیم اگر خدا را موجودی عصبانی و خشمگین تصور کنیم که همش می خواد بنده هاشا امتحان کنه و هر کس که مردود شد را مجازات کنه او را همینطور در زندگی مون تجربه می کنیم…همواره از خدا ترس و نگرانی داریم و تجربه ی لذتبخشی ازش نداریم..وون خدا تعریف شدنی نیست هر تعریفی در مورد خدا بکنند خدا نیست اصلاً خدا تعریف شدنی نیست و هر کس اونقدر که خدا را درک کرده تجربه میکنه….باید بر موضوعات متافیزیکی توجه داشته باشیم ذهن ما یک موجود متافیزیکیه و هر طور که تعریفس کنیم در زندگی تجربه ش می کنیم و در زندگی مون نقش ایفا میکنه پس نقشش را بشناسیم اونقدرتی نداره که مانع ما بشه بلکه همیشه همراه ماست مثل بقیه ی اعضای بدن مون و به هر شکلی که بخوایم می تونیم ازش استفاده کنیم.باورهامون را تغییر بدیم ذهنمون را در اختیار و تسلط خودمون بگیریم تا ازش برای لاغری و رسیدن به تناسب اندام استفاده کنیم و اندامی زیبا و متناسب را در زندگی تجربه کنیم…موفق باشید🙏
سلام
من عزم تغییر کردم و میخوام جسم جدیدی داشته باشم و همچنین زندگی جدید هم داشته باشم
بعضی مواقع اندام خودم رو که بدون لباس جلوی آینه میبینم خیلی از اندامم لذت میبرم و راضی میشم
ولی بعضی دیگه از روزها این لذت از بین میره و فکر میکنم که در اون لحظه نوانع ذهنی به سراغم میاد .
و باید اصل موضوع رو پیدا کنم که چرا بعضی روزها لذت میبرم بعضی روزها نه و بتونم کنترل ذهنم رو داشته باشم .
من همیشه اندام های زیبا و مد نظرم رو تجسم میکنن که به صورت ناخوآگاه اندام خودم رو روی این اندام های زیبا تصور میکنم و این حرف استاد رو درک کردم که به چه صورت تصور میاد به واقعیت انسان
و دلیل اینکه بعضی روزها اندام خودم رو زیبا میبینم برگرفته از این تصورات هست .
حرف استاد درسته که ذهن مقاومتی نداره و این خودمهستم که برای انجام ندادن تمرینات تنبلی میکنم و یه روز انجام میدم یه روز نه اوایل دوره اینجوری نبود و هر تمرین رو سر موقع انجام میدادم اما تکرار دوره نمیدونم چی شد که از انجام تمرینات تنبل شدم
و وقتی هم که روزی فایل ها رو گوش میدم اتفاقا اول از هر چیزی ذهن و روحم ارامش پیدا میکنه چونکه اگر ذهنم مقاومتی داشت بعد از گوش دادن فایل هم حالش بد میشد
و این باور در من شکل گرفت که حتی ذهنم میتونه دوستم باشه و من تسلط کامل بر ذهنم میتونم داشته باشم
سلام دوست عزیز
روی ورودی های دقت داشته باش
اگه از طریق هر موضوعی احساس بد در شما شکل بگیره نتیجه نهایی اینه که از خودت هم بدت میاد
ولی اگه در احساس خوب باشی از خودت خوشت میاد
احساس ما تحت تاثیر عوامل بیرونیه و باید سعی کنیم این تاثیرپذیری رو کاهش بدیم.
نشان های دریافت شده
سلام
گام ۶۴
مقاومت ذهنی
مقاومت ذهنی چگونه ایجاد میشود .
ما از کودکی اطلاعات زیادی را از طریق ورودیها از اطرافیانمان دریافت کردیم راجع به آن تفکر کردیم . آنها را قضاوت کرده ایم . مقایسه کرده ایم و تحلیل کرده ایم . از آنها صحبت کرده ایم به آنها عمل کرده ایم . تکرار کرده ایم . عادت کرده ایم و در تمامی این مراحل ما در حال ساخت و ثبت ذهنیت بوده ایم .
یکی از خلقهای ما ذهنیت ماست . ذهنیت به مرور زمان ساخته میشود . قدمهای کوچک اما مستمر ذهنیت را میسازند و اینکه ما میخواهیم که این ذهنیت را چطور خلق کنیم .
خب ما از کودکی تا الان ذهنیت چاقی را برای خود ساخته ایم . این ذهنیت چاق که خودمان خالقش بودیم دارای مجموعه ای از من هاست . من های ذهنی که به عبارتی از آن با نام نفس یاد می کنند . این من حاکم سرزمین ذهن و جسم من است و جسم من با توجه به خواسته های من ذهنی شکل گرفته .
این جسم اکنون چاق است . این جسم چاق حاصل ذهنیت چاق و من ذهنی چاق است . اما من فعلی جسم چاق را نمیخواهم .
وقتی که میخواهم این محصول را تغییر دهم این تغییر خلاف جهت من و ذهنیت قبلیست . در این حالت مااحساس می کنیم ذهنمان دارد مقاومت میکند . در حالیکه مقاومت نیست چراغ راهنماست . لاغری باید قدم به قدم مطابق خلق قدیمی باشد تا ما دچار مقاومت نشویم هرجایی که سخت بگیریم و یا حرکت اشتباه انجام دهیم او هم در جا واکنش نشان داده و اتفاقا این واکنش چراغ هدایتگر منست که عمل و کنش اشتباه را پیدا کن .
هرگاه خواست من ذهنی قبلی که خودم با اطلاعات چاق کننده ایجادش کرده بودم با خواست من فعلی که دیگر نمیخواهم چاق باشم در تناقض قرار میگیرد احساس مقاومت می کنیم و چون من ذهنی قبلی را خودم تکرار کردم و شخصیت چاقی من هست و این شخصیت جسم چاق مرا ساخته من اکنون برای تغییر جسم باید از همان طریق عمل کنم که خلق قبلی را ساخته ام . نمیتوانم از رژیم و ورزش استفاده کنم . چرا که رژیم و ورزش همواره برای من با سختی همراه بوده و من طالب سختی نیستم و اما اگر باور داشته باشم که تنها راه لاغر شدن کم کردن غذا و رژیم و ورزش های سنگین است و از طرفی من اصلا نمیتوانم این کارها را انجام دهم پس چاقی را همواره با خود نگه میدارم و میگویم من اگر بخواهم لاغر شوم ذهنم مقاومت میکنه و نمیزاره .
در حالیکه روش لاغر شدن را اشتباه انتخاب کرده ام .
این راه غلطیست که من برای لاغر شدن بخواهم جسم خود را تغییر دهم .
مقاومت ذهن در اثر تناقض خواست من فعلی و خواست و اطلاعات ذخیره شده در من ذهن قبلی پدید می آید و چون ذهن مجموعه ای از افکار و گفتار و رفتار و عادات تکرار شونده هست این ذهن قدرت بیشتری نسبت به خواست کوچک فعلی من دارد . پس در نتیجه من نمیتوانم بر این مجموعه ی قدرتمند غلبه کنم و خواست من در حد یک آرزو و حسرت باقی می ماند چون من توان مقابله با این من قدرتمند را ندارم و علت آن هم بلد نبودن راه است .
اما خواستن من از طرف روح من نشئت میگیرد . چون دلم میخواهد لاغر شوم . دل خواست خداست . وقتی دلمان چیزی را میخواهد یعنی روح ما و خدای وجود ما میخواهد . خداوند برای ما لاغر شدن و بهتره بگیم متناسب شدن را میخواهد . خداوند برای ما زجر نمیخواهد و چون ما حقیقتا از چاقی و رفتارهای چاق کننده زجر کشیدیم خدای وجود ما ما را اجابت کرد و ما را با مسیر صحیح لاغر شدن آشنا کرد .
حالا اینجا من قرار نیست با من قبلی بجنگم . چون اصلا زورم به او نمیرسد . من قرار است من جدیدی را بسازم .
من میخواهم علاوه بر خلق قبلی ام خلقی جدید نیز بیافرینم . من خلق کردن را دوست دارم . و حالا دیگر ساخته های قبلی من سنگ جلوی پای من نمی اندازد . چون راهم صحیح است . چون مسیرم دقیقا همان مسیریست که چاقی را ساخته ام . من برای چاق شدم هیچ زحمتی نکشیدم . پس برای لاغر شدن هم زحمتی نمی کشم . او و من اگر با رژیم و ورزش مخالف بودیم به خاطر سختی دادن بود . ولی ساخت جدید من سختی ندارد عشق است خلاقیت است . من برای همین آفریده شدم که قدرت خلاقیتم را به منصه ی ظهور برسانم و حالا میخواهم آفرینشی نو ایجاد کنم .
خداوند مسیر خلق این آفرینش نو را به من نشان داد . چون من خواستم و او اجابتم کرد و راهم را روشن کرد . راهنمای خوبی را جذب کردم که نیروی حرکتش در مسیر لاغر شدن از نیروی الهی نشئت میگیرد و مهمتر از آن شخصیتیست که از من بیشتر به لاغر شدن مشتاق است . حرکات آرام و مستمر او بر من تاثیر عالی می گذارد و هم صحبتی با چنین راهنمایی که خدای من او را به من نشان داد سبب میشود من یاد بگیرم چطور باید به خواسته و آرزویم برسم و من جدید را خلق کنم .
من چگونگی حرکت در این مسیر را آموختم . فهمیدم چطور عمل کنم که این ساخت جدید با ساخت قبلی در تناقض و جنگ قرار نگیرد .
من یاد گرفتم باید ذهنیتی بسازم درست مطابق همان من قبلی اما در جهت لاغری .
من یاد گرفتم برای لاغر شدن نباید سختی کشید .
من یاد گرفتم برای لاغر شدن نباید محدودیت ایجاد کرد .
من یاد گرفتم لاغر شدن اشتیاق انسان را زیاد میکند . پس نباید طوری باشد که من اشتیاقم کم شود .
چون من همواره در مسیر چاق شدن لذت بردم آزاد بودم محدودیت نداشتم پس در مسیر لاغری صحیح هم باید آزاد باشم مشتاق باشم و راحت باشم .
کسی که لاغر شدن را یادگرفته و میداند چطور حرکت کند این شخص هرگز با مقاومت ذهنی روبرو نمیشود.
اما شخصی که هنوز لاغری را نیاموخته است نمیداند چطور باید عمل کند که با عکس العمل نادلخواه ذهن مواجه نشود . پس چون اشتباه عمل میکند این عمل اشتباه سبب عکس العمل نادلخواه میشود .
درست مثل رانندگی . وقتی بلد نیستیم رانندگی کنیم احساس میکنیم ماشین در مقابل حرکات ما مقاومت می کند . دنده جا نمی افتد ماشین خاموش میشود فرمان درست حرکت نمیکند و ما فکر میکنیم اشکال از ماشین است و ماشین دارد مقاومت می کند در حالیکه اشکال از رانندگی ماست . ما بلد نیستیم رانندگی کنیم . در مسیر لاغری هم دقیقا همینطور است .
هر کجایی از مسیر هرگاه دیدیم با واکنشهای نادلخواه که همان احساس های بد مثل تنبلی بی انگیزگی ناتوانی حسرت عجله استرس عصبانیت و …. روبرو شدیم باید بدانیم خودمان داریم اشتباه حرکت را انجام میدهیم . عمل اشتباه است که عکس العمل اشتباه را ایجاد می کند . وگرنه روال کار تناسب اندام از طریق ذهن باید ساده لذتبخش شیرین مشتاق کننده و آزادی بخش باشد . ما باید مشتاق انجام تمرینات باشیم اگر نیستیم چون داریم عمل اشتباه انجام میدهیم که عکس العمل اشتباه گرفته ایم . یعنی مثلا خودرا مجبور می کنیم یا مثلا میگوییم فایده ندارد یا مثلا میگوییم ولش کن یا در مسیر لیز میخوریم یا ورودیهای نادلخواه به خود داده ایم وگرنه روند تناسب فکری باید با اشتیاق همراه باشد . اصلا اشتیاق زا هست .
همین الان من اصلا متوجه نشدم ولی دیدم هزار کلمه نوشتم . خب این یعنی یک واکنش مثبت .
یعنی من دارم درست عمل می کنم که عکس العمل نوشتن من اینقدر عالیست . مثلا نوشتن گاهی ارادیست و گاهی غیر ارادی . یعنی گاهی عمل است که منجر به عکس العمل میشود و گاهی عکس العمل است که عمل آن شنیدن فایل است . و باز خود همین نوشته عملی میشود که واکنشی دیگر از ذهن جاری میکند مثل احساس خوب و باز همان احساس خوب و اشتیاق کنشی است که باز سبب واکنش رفتاری میشود مثلا تمایل من به مصرف بی رویه و اعتیاد اور مواد غذایی از بین میرود .
باز از دست رفتن این تمایل کنشی میشود که واکنش دیگری را رقم میزند و مثلا سبب میشود احساس ما خوب یا بد بشود اگر خوب شود یعنی فرمولهای ذهنی لاغری دارند کار میکنند اگر احساس بد شود یعنی باز ما حرکت اشتباهی زده ایم که سبب واکنش نادلخواه شده.
خلاصه مقاومت را هم خودمان با عملکرد اشتباه ایجاد می کنیم و باید بیشتر یاد بگیریم بیشتر تمرین کنیم بیشتر مشتاق تغییر باشیم . آفرینش قبلی خود که همان چاقیست را بیشتر دقت کنیم و از نکاتی که برداشت میکنیم برای ساخت آفرینش جدید خود استفاده کنیم . باید یاد بگیریم .
لاغر شدن یادگیریست . این یادگیری در حقیقت همان به یاد آوردن است . چون ما لاغر بودن را از قبل بلد بودیم منتها مدتی از آن فاصله گرفته و سرگرم خلقی دیگر بودیم و حالا دوباره آمده ایم سمت خلق اولیه .
این خلق یک شب و دو شب به دست نمی آید . آزمون و خطا دارد و احساس ما چراغ راهنمای ماست . هرکجا احساس ما بد شد یعنی داریم در جایی اشتباه عمل میکنیم باید بگردیم آن اشتباه را پیدا کنیم و دوباره مشتاقانه به مسیر لذتبخش لاغری با ذهن برگردیم .
گام ۶۴….مقاومت ذهن مانع لاغر شدن است…سلام استاد و دوستان همراهم ،خوشحالم تا گام۶۴ عالی عمل کردم ،به آگاهی های قویتری رسیدم و کدهای زیادی برام باز شده ..در واقع تمام دانسته هایی که تو این ۱۵ ماه یاد گرفتم ،دونه دونهداره با یه درک دیگه ای به عمل تبدیل میشه…سالهای سال زندگی کردم بدون اینکه بدونم ، زندگی من بر اساس افکار و باورهای من خلق میشه ، فکر میکردم سرنوشت من از پیش نوشته شده است که اونم به تاریکی نوشته شده ،بارها شنیدم که شانس و اقبال دختر به مادرش میره ،مادر منم که از هر آنچه ضعیف بود به اندازه زیادشو داشت پس خودم و سرنوشتمو قوی و قدرتمند نمیدیدم ، اصلا به این فکر هم نمیکردم که یه روزی من بتونم با تغییر باورهای خودم ،جسممو متناسب کنم ،پول و فراوانی رو آفرینش کنم ، اون زمان ها اگر به خونه ای ،ماشینی و موقعیت خوبی میرسیدم میگفتم و همگی میگفتن ؛ فریده شانس آورده و چونکه فکر میکردم شانس آوردم و همیشه این اتفاق نمیفته چونکه مادرم همیشه میگفت ( یه بار آب رد میشه و گلی با خودش میاره ،همیشه که نمیاره ) من هم تمام مدت در ترس از دست دادن داشته هام بودم و فکر میکردم موقتیه ..حالا متوجه شدم من هر آنچه رو که دوست دارم میتونم با قدرت ذهنم ،خلق کنم ،البته که باور کردنش ۳ سال برای من طول کشید تا بفهممش ،درکش کنم و حتما هنوزم خوب درکش نکردم و هر چقدر بیشتر در مسیر بمونم فهمم بهتر میشه …تمام دیده ها و شنیده های ما از ۱ تا ۷ سالگی ، بصورت یک حافظه ،در ذهن ناخوداگاه ما ثبت شده، اون مموری ضبط شده همون باورهای ما هستند که مثل مشاوره هایی در ما عمل میکنن و فرمان های متفاوتی به ما میدن ، مثلا چه تعریف هایی از چاقی و لاغری در ذهن ناخوداگاه من وجود داره ؟ برای من چاقی ایمن تعریف شده بود، چاقی =مهربانی ،، چاقی =بدن قوی ،، چاقی = با نمکی ،،،چاقی = سالم بودن وووووو یعنی ذهن من مراقب من و باورهای من هست و فقط روی ریل باورهای من راه میره و محاله خطا کنه ،،، به مرور من میفهمم که چاقی من اذیت کننده شده ،تصمیم میگیرم لاغر بشم ،تحقیق میکنم و چونکه زیاد شنیدم که برای لاغر شدن باید برنج و نون و شیرینیو حذف کرد ،باید ورزش کرد و کم خوری کرد ،پس من شروع میکنم به انجام همون کارهای بیرونی ،قافل از اینکه مشکل در درون ماست ، هر چقدر من به جسمم فشار آوردم ،فشار و مقاومت ناخوداگاه برای پشیمون کردن من بیشتر میشد ،در واقع من داشتم برعکس و برعلیه ،رئیس بدنم ،رفتار میکردم ،بدنم دلش میخواست آزاد باشه، لاغر باشه ، ذهنم میگفت چاقی خوبه ،، و همیشه ناخوداگاه غلبه کرده بر خواسته ما ،،هر چقدر ناخوداگاه با لاغر شدن ما موافقتر باشه ،بیشتر کمکمون میکنه که بتونیم لاغر بشیم ، در اصل جنگ بین باورهاست و ذات الهی ما ،،، ما دوست داریم دست پیدا کنیم به فطرت خودمون ،ولی ذهنمون میخواد ما همون راه شکست قدیمو بریم ،چون اگر با خواسته ما همکاری کنه باید به ما کمک کنه ، انرژی آزاد کنه ،ذهن ما برای تمام موضوعات یه تعریفی ساخته و گذاشته تو یک فایل و هر زمان بهش نیاز داره ،در قفسه رو باز میکنه و هر چی اطلاعات قدیمی داره برامون در میاره و ما همیشه مثل قبل زندگی تکراری رو خواهیم داشت ، مثالش ؛ ما همیشه دوست داریم از راه های آشنا به مقصد برسیم ،،امروز میخواستم تا مسیریو برم، بیشتر اوقات از اپلیکشین ویز استفاده میکنم ولی چونکه در ایران فیلتره ،مجبوریم از فیلتر شکن استفاده کنیم ،امروز که فیلتر شکنم روشن نشد ،مجبورا از گوگل استفاده کردم ، البته که اصلا دوست نداشتم گوگلو امتحان کنم و دلم همون ویزو میخواست که به همه چیزش وارد بودم ،در انتها بی میل از گوگل استفاده کردم ،یعنی ذهن دوست نداره یه کوچولو تغییر کنیم ،پس در لاغری هم اجازه نمیده تا زمانیکه تمام اون باورهای مخرب در ما شناسایی و نقض بشه ،هر چقدر اون باورها قویتر باشن مقاومتشون هم بیشتره و توجه بیشتری نیاز داره ،،،درسته ذهن در خدمت ماست ولی با داده هاییکه از قبل بهش دادیم ،اگر ورودی های خوبی نگرفته باشه ،الان هم از ما اطاعت نخواهد کرد ،برای ذهن فرقی نمیکنه الان من چی دوست دارم ،اون از هر چیزی که درش ذخیره شده ،استفاده میکنه ،،همین حالا که در دوره هستم و احساس میکنم کم کردن سایزم به کندی انجام میشه بخاطر فرمولهاییه که در من وجود داره ،ذهنم میخواد اونهارو اجرا کنه ولی من دلم میخواد لاغریو تجربه کنه و وقتی اینجوری میشه ما فکر میکنیم ،ذهنمون داره مقاومت میکنه ،دقیقا در درون ما نورون های جدیدی در حال ساخته شدن هستن که تا زمانیکه اون نورون ها محکم و قوی نشن ،وضعیت ما استیبل نمیشه ،بالا و پایین میشیم،حالمون یجوریه و زمانیکه ناخوداگاه موافق خواسته های ما بشه ،زنجیرها برداشته بشه ،اونوقت نتایج بمب بمب میاد تو زندگیمون و همین پروسه برای افراد متفاوته ،برای من ممکنه ۳ سال طول بکشه ،برای اشخاص دیگه یا کمتر یا بیشتر ،بستگی به اون آلودگی های ذهنیش داره ،،مثلا من فکر میکنم ذهنم داره برای تغییر نکردن ،مقاومت میکنه ولی در اصل ذهن قدیم من چیزی نداره برای ارائه دادن ،،همین چند روز که روی یک باور قویم کار کردم ،احساس کردم یدفعه سبک شدم،واقعا خودم احساس کردم در عرض چند روز یه هوای کوچیک بدنم ریخت،،خدارو شکر در این مسیر کوتاهی نمیکنم ،با اینکه این هفته ،مراسم نامزدی و عقد دخترمه ،فردا هم کلی مهمون دارم و همین الان از خرید اومدم خونه ،اولین کاری که دارم انجام میدم ،نوشتن و گوش کردن فایل امروزمه ،اصلا هم احساس نمیکنم ذهنم مقاومت کنه ،،ذهن من کاملا تسلیم منه در انجام تمریناتم و میدونه من شوخی ندارم و مستحکم در این راه هستم ،،من روح پاک خدواند هستم ،برتر از ذهنم هستم ،من حاکم خودم هستم و ذهنم باید در تسلط من باشه
سلام استاد بزرگوار و دوستان عزیز
شنیدن این قسمت خیلی در من حس قشنگی ایجاد کرد خیلی خوشحالم که در این مسیر هستم بله من یاد گرفتم که ذهن من در اختیار من هست و اینکه اگر کاری را به بعد موکول می کنم یا تنبلی می کنم مقصرش من هستم و الان که فهمیدم من خودم هستم که سبب اختلال در وزنم روابطم و …. شدم پس خیلی قدرتمندم حتی از ذهنم هم قدرتمندترم چون اون را در اختیار دارم پس من مسولئت کارم را قبول می کنم و شروع به خلق یک زندگی زیبا با اندامی ایده آل می کنم بله وقتی من یک کاردستی درست می کنم خیلی از کارم لذت می برم و با شوق زیادی تمام توانم را برای ساخت کاردستی که هودم خلقش کردم به کار می برم وایییی حالا من می خواهم بزرگترین خلق و آفرینش را در زندگیم داشته باشم می خواهم خودم خالق زندگیم باشم می خواهم بدتی دل خودم لاغر بشم و به درحات بالای علمی برسم تا دیگران هم از دیدن من همچون من لذت ببرند استاد عزیز ممنونم از شما من یک کاری داشتم انجام می دادم ولی همش می ذاشتمش برای بعد و بعدتر و همش می گفتم من وقت ندارم این کار وقت و زمان زیادی از من می گیره چون در این کار باید همش آن را تکرار می کردم تا خوب از آب دربیاد و من همین که می گفتم تکرار لازم داره توی ذهنم این کار را نشد می دیدم و همش منتظر یک فرصت برای انحامش بودم ولی با حرفهای شما فهمیدم نه من خودم دارم تنبلی می کنم زمان و تکرار همه و همه یک بهانه هست تا انحام ندهم واقعا استاد فایلهای شما تنها متناسب شدن را هدف قرار نداده بلکه در تمام جنبه های زندگی تاثیر می گذلره .
از اینکه در این دکره هستم خداوند مهربان را هزار بار شکر می کنم این هم کم هست به اندازه تمام نفسهایی که کشیدم و می کشم اصلا به اندازه تمام نفسهایی که تا الان موجودات کشیدن و می کشن از خدایم سپاسگذارم که مرا در این دوره شگفت انگیز قرار داد.
سلام استاد ودوستان گرامی گام ۶۴
امروز میخوایم درباره یکی دیگه از موانعها صحبت کنیم که باعث عدم موفقیت انسانها در تمام جهات زندگی میشه ومیخوایم قوانین یاد بگیریم واز اونا استفاده کنیم برای رسیدن به تمام خواسته هاموندچون این قوانین اصلی هستند وما میتونیم در هر زمینه از زندگیمون ازش استفاده کنیم که اون مقاومت ذهنیه هر موضوعی دو به دودیته تقسیم میشن یکی موضوعات فیزیکی که این موضوعات وجود خارجی دارن ما با چشم اونا رو میببنیم وبا دیت میتونیم لمسشون کنیم وی سری موضوعات دیگه وجود دارن که متا فیزیک هستند و بر عکس فیزیکا عمل میکن وجود خارجی نداره قابل لمسم نیستند وبا چشم هم نمیتونیم ببینیم کلا قابل دیدن نیستن اگه من درباره ی شهری با شما صحبت کنم وبگم شهرش اینجوری وانجوری واین اب وهوا رو داره اینا شما به محض اینکه وارد اون شهر بشید با توضیحات من روبرو میشید ومگید این همون شهری که فرزانه گفت این میشه موضوعات فیزیکی در باره مکانم همین طوره ماشینم تمین طوره و..اما ی سری موضوعات وجود دادن که دیگه فیزیکی نییتند قابل دیدن لمس کردن وجود خارجی ندارن ونیستند اینا متا فیزیک یا غیر فیزیک هستند عشق ی موضوع متا فیزیک شادی همین طور تعریف شادی برای هر کس ی جوره وبه تعداد ادمهای روی زمین شادی میتونه تعریف داشته باشه وتعریفا هم به دو دسته تقسیم میشن یکی اینکه اون فرد خودش شخصا عشق تجربه میکنه ودیگری اینکه دوست داره اونجوری تجربه کنه ویا از شنیدهای قبلا خودش وگفته های دیگران تعریف میکنه وبه نظر من عشق یعنی دوست داشتن طوریکه ادم نذاره طرف مقابلش کوچکترین ناراحتی ازش ببینه اینکه بگیم عاشقتم زبونی باشه وعملی نشون ندیم هیچ فاید های نداره واین میشه متا فیزیک وهر فردی هم به نسبت اینکه چقدر شادی باور کرده ودرک کرده میتونه براش تعریفی داشته باشه ودر بعضی از مواردم همینه مثل ترس احساس وذهن وما چه تعریفی از ذهن داریم منکه تعریف خاضی نداره همون شنیدهام از طرف استاد که نیتونم ذهن تعریف کنم که ما دوتا ذهن داریم یکی خداگاه ویکی نا خداگاه وخداگاه ذهنیکه باور نداره ما لاغر میشیم ونا خدا گاه باور داره که ما لاغر میشیم وما رو هل میده که برو تو میتونی تو موفق میشی لاغر شو ومیدونم که ذهن انقدر قدرت داره که میتونی سرطان درمان کنه وما معمولا گفته های دیگران وشنیدهای مونو میپذیریم وهمونو تجربه میکنیم وپر کاربردترین تعریفا اینکه ذهن من مقاومت داره یکی میاد میگه من دوست دارم تمریناتو انجام بدم ی حسی بهم میگه تو میتونی تو نتیجه میگیری اما ذهنم مقاومت میکنه ومیذاره من اینکارو بکنم یکی هم دوره تهیه میکنه وتمریناتشو انجام نمیده میگه من مقاومت ذهنی دارم ذهن شما هیچ مقاومت ذهنی نداره اصلا چیزی بنام مقاومت ذهنی وجود نداره وذهن ما هیچ اختیاری از خودش ذهن ما جزو عضو بدن ما به حساب میاد مثل دست وپا تا حالا دیدی که بخوایم بریم مهمونی وپای ما بگه میخوای بری برو من نمیام ما چنین چیزی رو تا حالا نشنیدیم اینا اعضای بدن ما هستند اینا در خدمت ماهستن واینا نمیتونن از ما سرپیچی کنن واشتباهتر اینکه ذهن من مقاومت داره ذهن مقاومت نداره این ماهستیم که تنبلی خودمونو تقضیر ذهن میاندازیم طرف از صب تا شب فایلشو گوش نمیده میگه ذهنم مقاومت داره ممکنه با ی نفر قهر باشیم ودلت بخواد باهاش اشتی کنی قلبت میگه برو اشتی کن اگه اشتی کنی اروم میشی احساست خوب میشه دیگه نگران قهر بوونم نیستی اما تو بنا به دلایلی میری اشتی کنی با خودت فکر میکنی که من اگه اشتی کنم میگه مت کشید وخودش اول اومد جلو من کوچیک میشم نمیری اشتی کنی اونم نمیاد چون اون هم همین فکرها رو میکنه من بزرگترم اون باید بیا د اگه من برم روش زیاد میشه و…در نهایت اشتی نمیکنید ومیگید ذهنم مقاومت کرده چیزی بنام مقاومت ذهنی وجود نداره وهمیشه باور کنید که ذهن شما در خدمت شماست همین ی جمله کلی از فشار کن میکنه خودتونو برتر از ذهنتون بدونید از ذهنتون از دست وپاهتون که اونا بدون شما هیچند اون فردیکه نقاشی میکشه دستش که نمیکشه ذهن خلاقش میکشه اگه ما بمیرم دست به تنهایی هیچ کاری نمیتونه انجام بده ونقاشی کنه پس اونا در خدمت ما هستند اونا ابزاری هستن برای راحتر نقاشی کشیدن ذهنت تحت کنترل شماست وشما هر جور که بخوای باهاش رفتار میکنی همین جوریکه مدتها ازش استفاده کردی برای چا شدن وچاقتر شدن همون جورم ازش استفاده میکنی برای لاغر شدن ولاغر تر شدن فقط باید بدونی که میتونیم ما داریم یاد میگیریم که تینکارو بکنیم ودر مورد خدا هم همین طور چون ما خدا رو نمیبینیم وحسش نمیکنیم هر کس ی جوری تعریفش میکنه یکی میگه خدا اومده که فقط مارو امتحان کنه ببینه کی چکار میکنه کی نمیکنه وبگه تو باید بری جهنم واما تو میری بهشت ویکی دیگه هم اینجوری تعریف میکنه که خدا مهربونه خدا برزگه وخدا بخشندست چون من با چشام بزرگی خدا رو دیدم وقتی من با خدا ی صحبت کوتاه داشتم در حد فکر به زبونم نیوردم گفتم خدایا خسته شدم از چاقی ودیگه انقدر اعصابم خورد شده بود که میدونستم سیگار کشیدن بده اما میخواستم اینکارو بکنم بلافاصله خدا منو انتخاب کرد هدایت کرد وفرساد تا یکی دیگه از هنر جویان استادم باشم این یعنی چی اخر مهربونیه اخر بزرگه اخر مردونگی خدایا شکرت بابت این خمه محبت این همه بزرگی واین همه مهربونی واینو هم میدونیم که هر چی از خدا بهمون میرسه بجز خیر وخوبی چیزی نیست
سلام دوست عزیز بسیار عالی بود چقدر قشنگ حرفهای استاد را مو به مو یاد آوری کردید معلوم میشه که چندین بار با علاقه و لذت زیادی گوش دادید. به شما تبریک می گویم😊😊🌹 من هم از بودن در کنار استاد رضا عطا روشن کمال سپاسگذاری در پیشگاه ایزد منان دارم و برای شما دوست عزیز آرزوی موفقیت و شادکامی را دارم . یاحقّ
با سلام خدمت دوستان و استاد محترم در مورد مقاومت ذهنی من هم همین اشتباه رو میکردم و فکر میکردم که ذهنم در مقابل انجام بعضی از کارها منو یاری نمیکنه و سار مخالف میزنه و مقاومت میکنه اما کم کم متوجه شدم که خودم تنبلی میکنم و فقط دنبال بهونه جویی هستم که از زیر بعضی از کارها مثل فایل گوش دادن یا انجام تمریناتم فرار کنم اما برای بهبود و رفع تنبلی یا همون به اصطلاح مقاومت ذهنی تصمیم گرفتم که اگر زمانی قرار شد کاری را انجام بدهم یا فایلی دا قرار است گوش بدهم در همان لحظه ردون درنگ و قبل از اینکه آقای منفی باف شروع به نجوا کنه انجامش بدم و نگذارم من را منصرف کند یا با خودم تمرین کردم که کار امروز را به فردا نندازم گدچه هنوز هم کاملا در این راه کاملا موفق نشدم اما چون حرکتم رو به جلو است از خودم راضی هستم و با گوش دادن این فایل یک راه دیگر راهم یاد گرفتم و آن کوچیک کردن موضاعات و به اصطلاح مقاومت ذهنی است و قدرت رو از اونها گرفتم و قدرت رو به خودم دادم چون من توانمند تر از اونها هستم و این توانمندی و قدرت من باعث موفقیت من میشود و خوشحتلم که با گوش دادن این فایل دوباره به من یادآوری شد که من چه آدم قدرتمندی هستم و اینکه لاغری آسونترین کار دنیا است و من هم مشتتاق رسیدن به تناسب اندام هستم و تا محقق شدن این رویای خودم تمام تلاشم را خواهم کرد و از ذهن خودم هم در خواست دارم تا با من و هدف من همسو بشود تا بتوانیم به آروزی خودمون دست پیدا کنیم به امید موفقیت 💪💪🌹
من عاشق جسم جدیدم هستم که ساخته و پرداخته ی افکار جدید من هست و خلق شده ی ذهن جدید من هست .(فقط و فقط خودم تک نفره دارم این جسم رو با افکار و باورهام و قدرت ذهنم شکل میدم و چقدر این نتیجه برای من شیرین هست و لذت میبرم از خودم حتی بدون نتایج من از اعمال و رفتارهای جدیدم و از ورژن جدید خودم هم لذت میبرم و با خودم حال میکنم )
چقدر زیبا هست بتونیم جسم جدیدی رو خلق کنیم (من تا حالا تونستم جسم جدیدی خلق کنم ولی بازم باید جدیدترش کنم و یه جسم با وزن ۵۹ کیلو و سایز ۳۸ باید خلق کنم و لذتش رو ببرم و تلافی تمام دوران رژیم و چاقی رو در بیارم )
مثل :وقتی نقاشی قشنگ بکشیم اول خودمون لذت میبریم و بعد بقیه که خوششون بیاد ما هم بیشتر لذت میبریم . در واقع هم خودتون لذت ببرید و هم دیگران از شما لذت میبرن .(من بارها شده یه غدای خوشمزه و یا دسر خوشمزه درست کردم و هم خودم لذت بردم و هم بقیه لذت بردن و تعریف دادن و اون موقع از تعریف دیگران دوباره لذت بردم و یا یک لباسی پوشیدم که خودم لذت بردم و بقیه هم خوششون اومده و گفتن چقدر زیبا ست و من از اون تعریفا هم لدت بردم حالا اگر هم نگن برام مهم نیست اصل خودم هستم که لذت ببرم و اما اگر هم بگن خوشحال میشم و دستشون هم درد نکنه و اما به زودی یک جسم جدید خلق میکنم که اول خودم از جسمم خیلی لذت میبرم و بعد بقیه هم از این متناسب شگفتی ساز لذت میبرن که در کما ل آزادی متناسب هست و اما این رو هم بگم من الان هم دارم از هر ثانیه ی زندگیم و خودم و جسمم لدت میبرم و حال دلم عالیه )
یکی از موانع عدم موفقیت انسانها هم در لاغری و هم در بقیه ی جنبه های زندگی چی هست :
موضوع اصلی این جا لاغری هست ولی میشه در بقیه جنبه ها هم از اون هم استفاده کرد .
یکی سری موضوعات فیزیکی هستن و وجود خارجی دارن و قابل لمس هستن و یک سری موضو عات متا فیزیکی هستن و وجود خارجی ندارن و قابل لمس و دیدن نیستن مثلا اگر من در مورد ماشینم توضیح بوم که چه خصوصیاتی داره شما هر جا دیدین اون ماشین رو میشناسین که ابن ماشین من هست
و یا اگر من در مورد مکانی توضیح بدم هر کس میتونه تصورش کنه و اگر رفت اونجا میگه اینجا همون جا هست که من درموردش توصیح دادم و این مسایل فیزیکی هست و قابل دیدن هست و شخص میتونه لمسش کنه و تجربه اش کنه
و یک سری موضوعات فیزیکی نیستن و هر کس بنا بر دلایل و توضیحاتش و افکار و عقایدش اون رو درک میکنه و در واقع هر انسان بر اساس درک خودش و فهم خودش اون رو تجربه میکنه و قابل لمس و دیدن نیستن مثل تعریف عشق و ممکنه هر کس یه تعریفی داشته باشه بنابر تجربه اش و یا تعریف دیگران که هر کس توضیحی داده و تعریفش میکنه مثلا شادی: تعریفها متفاوت هست کسی ممکنه با دیدن یک درخت شاد بشه یا کسی ممکنه با بزن و برقص بگه من شاد میشم در مورد احساس و ترس و ذهنم همین هست .( پس مسایل متا فیزیکی بستگی داره در ذهن ما چه تعریفی از اونها وجود داره و یا عقاید و افکار و اندیشه های ما در مورد اون موضوع چی هست که حالا یا از اطرافیان و یا جامعه و یا خانواده و رسانه ما از اون موضوعات تعریف داریم و درواقع تجربه هایی که از اون موضوعات هم به دست میاریم بر اساس همون افکار ما هست و ما چیزی خارج از افکار و اندیشه ها تجربه نمیکنیم در وافع میگیم از کوزه همان تراود که درون اوست باید ببینم مخزن ما با چه افکاری پرشده همان طور ما خروجی میگیریم پس از این هست که ممکنه دو نفر زیر یک سقف زندگی کنن اما زندگی اونها متفاوت بشه و زندگی هر کس با کس دیگه متفاوت هست پس خواهشا مخزن خودتون رو با هر چیزی پر نکنید ورودیهای خودتون رو کنترل کنید حالا شاید در مورد مسایل فیزیکی بد نباشه بپرسیم چون نتایج برای همه یکسان هست شاید حتی کمک کسی هم بکنیم مثلا بگیم فلان مارک از لباسشویی رو خریدیم اما راضی نیستم و ما میتونیم از تجربه ی اون شخص استفاده کنیم و یا فلان جاده برای رسیدن به اون شهر خوب نبوده نرو چون امکانات نداره و جاده ی خطر ناکی هست و کمک کنیم به کسی ولی در مورد مسایل متافیزیکی از هرکس هر چزی رو نباید بشنویم )
در مورد ذهن چه تعریفی داری
و اما تعریفی که نسل به نسل میچرخه این هست که میگن ذهن مقاومت داره اما نمیدونن چی هست ؟؟
مثلا میگه من میخوام فایل گوش کنم و دوره ها رو انجام بدم اما ذهنم نمیزاره .
ذهن شما هیچ مقاومت و اختیاری نداره و اون رو ما در ذهنمون میزاریم ذهن ما عضوی از ما هست که دیده نمیشه مثل دست یا پای شما و شده تا حالا بخوای بری مهمانی و پای شما بگه من همراهتون نمی یام چون همچین چیزی نشنیدین تا حالا یا شده تشنه تون باشه و دست شما بگه به من چه من لیوان رو دستم نمیگیریم یا …اینها همه اعضای بدن ما هستن و در خدمت ما هستن همانطور که دست نمیتونه از فرمان ما سرپیچی کنه ذهنم نمیتونه سرپیچی کنه مگر تعریف اشتباه داشته باشیم از ذهن و فکر کنیم کار اون هست نه به خاطر تعریف ما هست .(ذهن ما مثل مخزنی هست پر از افکار و باور و اندیشه های ما که ما رو میتونه به سمت خوشبختی و یا بد بختی ببره حالا انتخاب با ما هست با چه ورودیهایی میخواهیم اون رو پر کنیم ؟هر چقدر افکار و اندیشه های ما مثبت تر باشه و خالص و پاک تر داشته باشیم به سمت خوشبختی و سعادت و نعمتهای بی نهایت حرکت میکنیم و اما هر چقدر مخزن ما مملو از افکار و اندیشه های منفی و ناخالص پر باشه ما به سمت بدبختی و مشکلات حرکت میکنیم و شرایط برای ما سخت میشه دقیقا مثل رانندگی با ماشین دنده اتوماتیک و دنده ی دستی میشه دیدین چقدر فرق دارن با هم و حالا زندگی با افکار درست و مثبت باعث میشه که تجربه ی یک زندگی اتوماتیک رو داشته باشین و لذت ببرین از جاده و بیشتر بهتون خوش بگدره و اما افکار منفی اگر داشته باشیم رانتدگی با ماشین دنده ی دستی هست و خیلی رانندگی برای ما سخت میشه و انچنان لدتی هم نمیبریم حالا انتخاب با خودتون هست کدوم ؟؟)
چون ذهن رو نمیبینی و تجربه لمس کردنش رو نداری یه چیزهایی میگی مثلا ذهن من مقاومت داره نه مقاومت نداره و ما تنبلی میکنیم پس طرف فایلها رو گوش نمیده و میگه ذهنم مقاومت داره در صورتی که خودمون تنبلی کردیم در انجام هر کاری که میتونیم انجامش بدیم اما ندادیم .
ممکنه با کسی قهر باشی و بهت الهام بشه برو آشتی کن حالت بهتر میشه آرامشت بهتر میشه اما ذهنت میگه نه نرو به خاطر مقاومت نیست به خاطر تعریفهایی هست که در ذهنت داری مثلا اون شخص میگه اره کم اوردو اومد آشتی و یا افکار این چنینی و … و این مقاومت ذهن نیست و طرف مقابل هم از این افکار داره که نمیاد آشتی پس اونم همینطور هست .(پس نباید تعریفهای غلط از ذهن برای خودمون داشته باشیم که بیفتیم به سختی و مشکلات و بعد بگیم دیدی ذهن ما مقاوت داره نه آگاه باش که این ذهن جز مسایل متافیزیکی هست و بعضیا با تعریفهای اشتباه دارن به اشتباه تجربه اش میکنن و اما ما باید با تعریفهای درست از این ذهن درست استفاده کنیم تا به سمت سعادت و خوشبختی حرکت کنیم پس من میگم ذهنم مثل بچه هست که دارم تربیتش میکنم و به زودی با اون به نتایج بزرگی میرسم )
چیزی به عنوان مقاومت ذهنی وجود نداره و ذهن تحت نظر و سلطه ی شما هست
و خودتون رو برتر از ذهنتون بدونید مثل تمام اندام های بدن تا وقتی که من هستم و زنده هستم اون اندامها به در د میخورن و در خدمت من هست و ذهن هم تا من هستم و زنده هستم در خدمت من هست و به در میخوره فکر نکن چیز خاصی هست .پس نگو من میخوام کاری کنم و اما ذهنم مقاومت کرد
تعریف اشتباه ما از ذهن باعث شده ذهن احساس قدرت کنه این ذهن هیچ قدرتی از خودش نداره و باید قدرت خودت رو درک کنی و بگو من از هر چیزی برترم حتی ذهنم و ذهن تحت سلطه و کنترل من هست و از این ذهن من برای چاق شدن استفاده کردم و حالا میخوام از اون برای لاغر شدن استفاده کنم (پس ذهن اصلا چیز خاصی نیست یه اندام هست که دیده نمیشه و در من وجود داره و در خدمت من هست و اگر من بمیریم اونم از بین میره پس من از ذهنم بالاتر هستم و اون تحت کنترل من هست و من از اون باید به درستی استفاده کنم مثل چشم و یا گوش،و یا دست و یا هر اندام دیگه ام باید از اون استفاده کنم در مسیر رسیدن به خواسته هام و این عضو متافیزیکی رو خداوند فقط به انسان داده تا انسان اختیار داشته باشه و یا هدایت بشه یا گمراه بشه )
تعریفهای شما باید از موضوعی که نمیبینید تغییر کنه تا ماهیتش عوض بشه
حتی برای خدا و ند هم تعریفای متفاوتی هست چون دیده نمیشه و هر کس یه طوری اون رو تعریف میکنه و برای خیلیها خدا خوب هست و خیر و خوبی میده و برای خیلیها خدا فقط زحر و بدبختی میده وهر کس هر تعریفی داره از خداوند داره خدا همانطور براش در میاد اگر فکر کنی خداوند موجود انتقام گیر و خشمگینی هست که میخواد ما رو امتحان کنه پس همیشه میترسی و نگرانی چرا ؟چون خدا دیدینی نیست و اما هر تعریفی در مورد خدا خدا نیست .(خدای من با خدای تو فرق داره و هر کس خدای شخصی خودش رو داره و چقدر قشنگ خدای شخصی برای خودمون بسازیم که فقط خیر و خوبی باشه و تنها قدرت جهان باشه و محکم و استوار من رو در آعوشش،گرفته و مواطب من هست و هر لحظه من رو هدایت و حمایت میکنه تا من به بهترین شکل زندگی کنم و غرق در شادی و ارامش و خوشبختی و سعادت باشم و مثل یه بابا ی دلسوز و مهربون عاشق من هست که گمراه نشم و ازش دور نشم و من همچین خدایی دارم و هر کس هر طور خدا رو باور کرد همانطور براش در زندگی دیده میشه و هر کس در هر جنبه از زندگیش مشکلی داره و یا کمبودی داره برای این هست که در اون مورد تعریف و باورهای درستی در ذهنش نیست و ایمانش به خدا در اون مورد مشکل داره پس اول باید مخزن خودتون رو با افکار و باورها و عقاید درست پر کنید تا نتایج و خروجی درست بگیرید یعنی مطابق هم باید باشن )
روی موضوعات فیزیکی و متافیزیکی تمرکز کن و ذهن متافیزیکی هست و بگو اون فدرتی نداره و کوچیکش کن و بگو اون همراه من هست و هر طور من بخواهم همراه من میشه ( ذهن اصلا چیز خاصی نیست و من دارم ذهنم رو مثل یک نوزاد پروش میدم و بزرگش میکنم و اون هیچ چیز بلد نیست و تو باید تربیتش کنی و ذهن من الان ۱۷ ماه هست که همراه من هست و من این تولد اگاهانه ی ذهنم رو دوست دارم و میدونم اون هیچ چیز خاصی نیست در اختیار من هست این فرزند ۱۷ ماه و در آعوش،من هست و حالا یه جاهایی ممکنه لجبازی کنه اما با نشون دادن الگو و نمونه و اگاهی های عالی سریع میپذیره و به سمت من میاد پس اصلا چیز خاصی نیست این ذهن و هیچ مقاومتی نداره در اختیار تو هست و مال تو هست دقیق مثل یک نوزاد اگه دوست داری میتونی به روش خودت تربیتش کنی میتونی هم بگی نه من نمیتونم تربیتش کنم که اون از تنبلی خودت هست و بزاری بره و بقیه هر چیزی خواستن یادش بدن و روش اثر بزارن و از کنترل تو خارج بشه و اما من الان دارم با خواستهام همسوش میکنم مثل خواسته ی لاغری من میخوام ذهنم رو همسو با خواسته ام کنم از طریق گوش دادن به فایلها و نوشتن دیدگاه و تمرین های عملی )
سلام 🙂
این تعریف از مقاومت ذهن بهترین تعریفی بود که تا حالا شنیدم
واقعا وقتی تعریف ادم از موضوعی عوض میشه چقدر همه چی آسونتر و لذت بخشتر میشه
وقتی در موضوعات ذهنی با اصطلاح “مقاومت ذهنی”رو برو میشیم اولین چیزی که برامون مشخص میشه اینه که ذهن خیلی قدرت داره دوم اینه که خیلی هم مقاومت داره در برابر تغییر
پس خیلی بزرگش میکنیم و بهش قدرت میدیم و خودمون رو دربرابرش ضعیف و ناتوان میدونیم
در صورتیکه اصلا این طور نیست
به راحتی میتونیم تعریفمون رو از این کلمه عوض کنیم اونوقت میبینیم که این ذهن با این قدرت چه کارهایی میتونه برای ما بکنه
وقتی بدونیم این هم جزیی از اجزای ما است و تحت کنترل و اراده ما است چه ها که نمیشه کرد😏
چقدر زیباست بتونیم جسمی رو خلق کنیم که دوس داریم اونم با قدرت ذهن🤩
همه ما از خلق کردن خوشمون میاد مخصوصا وقتی بقیه هم تعریف میکنن و به به و چه چه میکنن
در خلق لاغری هم علاوه بر اینکه خودتون لذت میبرین بقیه هم ِلذت میبرن و شما رو الگو قرار میدن😊
با وجودیکه این دوره ها درباره لاغری هست ما قراره اصول و قوانین رو یاد بگیریم تا بتونیم در تمام جنبه های زندگی ازش استفاده کنیم و نتایج عالی بگیریم
خب بریم سراغ موضوع؛ مقاومت ذهن
موضوعات دو دسته اند فیزیکی و
غیر فیزیکی(متافیزیکی)
موضوعات فیزیکی قابل دیدن و لمس کردن هستن و
درباره موضوعات فیزیکی میشه توضیح داد و برای دیگران متبادر به ذهنه
ولی موضوعات غیر فیزیکی برای هر کس متفاوته بنا بر تفسیر و باور و تعریفی که هر فرد از اون موضوع داره متفاوته
پس نتیجه اون هم در زندگی هر کس متفاوته👌👌
مثلا تعریف ما از عشق چیه؟ یوقتی از کسی در باره عشق بپرسیم یا چیزی رو میگه که خودش تجربه کرده یا مدلی رو میگه که تا حالا تجربه نکرده یا اصلا تعریف دیگران رو درباره عشق میگه
سایر موضوعات متافیزیکی مثل شادی ترس احساس خوب احساس بد و ذهن هم همینه
ما چه تعریفی از ذهن بلدیم؟
معمولا گفته های دیگران رو از اون بلدیم
خوب دیگران بهت گفتن مقاومت ذهنی وجود داره حالا چی هست کسی نمیدونه😁
اینکه یه کاری رو مشتاقیم انجام بدیم ولی پشت گوش میندازیم یا امروز فردا میکنیم رو میگن ذهن مقاومت داره
در صورتیکه
👈 ذهن شما هیچ مقاومتی نداره 👉
عضوی از شماست تحت اراده شما است
تعریفی که شما از ذهنت داری میشه همراهی یا مقاومت
مثل پای شما
هیچ وقت پای شما نمیگه من نمیخوام بیام بیرون میخوام خونه باشم🤭
ذهن هم مثل سایر اعضا در خدمت ما است👌👌یعنی تحت اراده و خواست ما است به تعبیری
یعنی اراده ما مثل کوهه در برابر ذهنی که مثل سنگریزه است
پس تعریف تو از ذهن مهمه
این تعریف که” ذهن مقاومت داره “یه تعریف اشتباهه
در واقع بازی با کلماته
تنبلیتو داری به اسم مقاومت ذهن میاری
در انجام هر کاری که میتونی انجام بدی ولی نمیدی میگی ذهنم مقاومت داره😶😑
حالا که این آگاهیها رو داری دریافت میکنی پس مطمئن باشکه اراده خودت بر همه چیز مسلطه👌👌
خودت رو از ذهنت برتر بدون💪💪
دست ما بدون ما هیچ کاری نمیتونه بکنه ذهن هم همینطوره
ذهن یک ابزاره مثل دست که یک ابزاره برای خلق نقاشیهای زیبا
ذهن هم یه ابزاره برای انجام کارهای ذهنی
حیف نیست از ابزاره به این قدرتمندی استفاده نکنیم
برای خلق جسم و احساس و زندگی ای که دوس داریم🤩🤩🤩
وقتی میگیم مقاومت پس باور داریم خیلی قدرت داره پس بیایم و از این قدرت برای خلق تناسب در جسممون خلق ثروت در زندگیمون خلق احساس خوب خلق خواسته ها و خلق ارامش استفاده کنیم
در موضوع لاغری با ذهن باید تعریفهای ذهنی شما درباره موضوعات مختلف تغییر کنه تا کم کم در جسم به صورت تناسب ظاهر بشه
حتی درباره خدا هم یه سری تعریف داریم که باز هم از دیگران به ما رسیده
و قانون میگه هر کسی بنا به تعریفی که از خداوند داره، داره اونو تجربه میکنه
اکه خدا رو یه خدای آزمایش کننده و قهار و عذاب دهنده و مچ گیر میشناسی زندگیت پر هست از مشکلات و ترسها نگرانیها و آزمونهای الهی🤔
باز هم اینجا چون خدا متافیزیکی هست هرکس یه تعریف برای ما داده
و ما میتونیم با آموزش جدید و دریافت آگاهیهای جدید تعریفمون رو از خداوند عوض کنیم و خدای بخشنده ومهربان پر از فراوانی و ثروت و عشق که بسیار نزدیک به ما است و خیلی بیشتر از ما میخواد که ما ثروتمند خوشبخت متناسب و شاد و ارام باشیم رو خدای خودمون قرار بدیم اونوقت اینها رو در زندگیمون تجربه خواهیم کرد🤗🤗🤗
سلام سلام🤩 وقتتون بخیر 😍 اوقات بکام🙏😊
ضمن عرض تشکر از استاد خوبیها بابت این آگاهی های ناب و بروز 🌹🌹
بریم برای ی شرح دیگ و حال خوب کن و لذت بخش ب امید خدا🙂
.جسمی ک ساخته ، پرداخته افکار و باورهای ماست .
.جسمی ک خلق شده ی ذهنه خودمونه
.
زندگی جدید در جسمی جدید.
وآی ک گفتن این جمله ها ،این کلمات چقدر لذت بخش و پراز شادیه ،چقدر دلم قَنج میره از گفتنشون از تکرارشون.
جسمی ک ساخته ی ذهن خودمه
مثل خلق ی اثر ،طراحی کردن
مثل ساختن یک ربات 🤖
مثل ساختن یک فیلم یا داستان کوتاه
مثل آرایش ی صورت یا دیزاین یک غذا
حالا تو برهه ی زمانی هستم ک میتونم جسم خودم رو شکل بدم مثل فردی ک سفال گره ، با ی مشت گِل طرحهای فوق العاده ای رو میسازه جزیی از دکور منزل یا مکانی میشه …من تو ذهنم الان خودمو یک سفالگر میبینم ک میخام خودمو بکوبم و از نو بسازم ،نو از سطح فکر ،رفتار ،باور ،نو از سطح بدنی عاری از چربی ،از بیماری ، از ناخالصی ،و شیشه خورده ،و بدجنسی ، دو رویی ،از تنبلی ،سفالگری هستم با یک ساعت شنی
ساعت شنی م رو برگردوندم تا منی ک در حال فرم و شکل دادن ب جسمی جدید هستم باورهای غلط و اشتباهم برن زیر و باورها و رفتارهای صحیحم بیان رو ازاونها دیگ استفاده کنم ،من دیگ باورها و رفتارهای غلط و اشتباه دیگران رو نمیخام ک باتوجه کردن بهشون اونارو برای خودم طلب کردم در حالی ک باعث آسیب جانی و مالی ب من شدن.
جانی بخاطر راه و روش های اشتباه و غلطم ک از طریق رژیم ها وورزش هایی بود ک باعث کمر درد ،زانو درد در من شدن ، باعث سوزش معده ،ریزش مو ،شلی پوستم ،لکه صورتم شدن ، باعث عصبانیت و پرخاشگری من شدن.مالی بخاطر هزینه های هنگفتی ک برای خرید وسایل میکردم از خرید پوشاک ووسایل ورزشی شده تا خرید جدایی از خرید خونه برای گرفتن رژیم غذایی..
میخام کار با قدرت ذهن رو یاد بگیرم
میخام تسلط برافکار و احساس رو یاد بگیرم …چقدر زیباست چقدر دلنشینه ،چقدر لذتبخشه وقتیک بتونم رویای لاغر شدن خودم رو خلق کنم ،برای خودم و عزیزانم ، و الگویی باشم برای کسایی ک واقعا ب این مسیر ، ب این آموزش ها ، ب تغییراتشون قلبن نیاز دارن ،،،اون مویی باشیم ک خودمون بارها بهش رسیدیم و پاره نشد …ب لطف خدای هدایتگر.😊🙏
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
لذت یک هنر یا یک مهارت برای فرد خیلی خیلی میتونه شیرین باشه .و گاهی دوست داریم با دیگران قسمت کنیم
هنر مثل یک خیاط خوب بودن و دوختن یک لباس مثلا برای پدر ،مادر ،خواهر ،برادر،یا فرزندو همسرمون .لذتش هنریه ک خودمون یاد گرفتیم و تقسیم اون لذت خوشحالی و افتخاره دیگران نسبت ب ما.
مهارت مثل گرفتن گواهینامه و دعوت دوست صمیمی مون ب یک کافه یا رستوران ،ن ن ن ن ن قرار شده ک همه چیز رو توی خوردن ندونیم ،،دعوت دوست صمیمی مون ب یک مسافرت دونفره بیاد قدیم و بیاد مجردی ..اره اینجوری بهتره کلی هم درد ودل میکنیم 😉😉😊 البته اینم میدونم ک خوردن چیزه بدی نیست و یکی از لذت بخش ترین قسمت های زندگیه ..و تعریف های ما از خوردن اشتباهه .هواسم هست استاد جان و دوستان همسیر😊
بپردازیم ب ادامه شرح ،وخوندن شما دوست عزیز🙂
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
یکی از موانع عدم موفقیت در انسانها چ در لاغری چ در هر جنبه از زندگی هامون چ شخصی چ اجتماعی کلمه ی مقاومت ذهنیه 🤔🙄😐
اصلا این مقاومت ذهنیه چی هست ⁉️🤔 کجاست 🙄 چرا فکر میکنیم مقاومت ذهنی داریم 🧐 اصلا ب چی ⁉️ و چرا🧐🙄🤔⁉️
موضوعات در جهان کلن دو دسته اند ؛
1️⃣فیزیکی ⬅️قابل درک و بررسی هستن ، قابل دیدن ، قابل لمس ، قابل شنیدن هستن،. مثال:مناطق طبیعی ، مذهبی ، تاریخی ب این شکل ک (اگ ما تعریفی از منطقه خاصی یا شخص یا اشیا رو برای فردی داشته باشیم کاملا قابل درک هست براش و بعدها قابل دیدن هم میتونه باشه براش و با مواجهه باااون تعریف و تمجید های ما قابل دیدن و باور پذیرتر براش خواهد بود).
2️⃣ متافیزیکی⬅️قابل درک و بررسی نیستن ،قابل دیدن و شنیدن و لمس کردن نیستن ،.مثال :ذهن ، روح ،اکسیژن ، احساس ،عشق ،غم و شادی ،
هر انسانی بنابر توضیح و تفسیرش نسبت ب اون موضوع داره درک میکنه و اندازه ی باورهامون میتونیم اون رو تجربه کنیم
مثل حس ترس گاهی ما تجربه اش کردیم .گاهی کسی دیگ اومده تجربه ی ترسش رو برای ما تعریف کرده وما گفتیم اره میفهمم درک میکنم چون برای خودمم اتفاق افتاده.
و تعریف ها از متافیزیک ها متفاوت هست و افراد نسبت ب باور و نگرشش ب موضوع درک متفاوتری دارن.
ذهن هم قابل دیدن و لمس شدن نیست.بلک براثر گفته ها و شنیدها درباره ی ذهن باوری درما ایجاد میشه ک ذهن رو باالقابی میشناسیم ک در وجود ذهن نیست القابی مثل مقاومت ذهن در حالیک ذهن هیچ اختیار و مقاومتی ن تنها از خودش بلک در سایر جنبههای زندگی نداره …ذهن هم مثل دست و پا .مثل قلب چشم دهان و بینی عضوی از بدن ماست واین عضوها سربازهاین ک در خدمت ماهستن و از خود ما آموزش و دستور میگیرن…و هیچ چیز یا عضو جدایی از ما نیستن. و مقاومتی در برابر خواسته های ما نمیتونن داشته باشن ..مثل بادست برداشتن خودکار یا گوشی و نوشتن …مثلا مقاومت دستم این میخاد باشه ک ننویسه یا عمل برداشتن رو انجام نده مگه میشه 😂😂 یا دهان باز نشه برای حرف زدن 😂ماانسانها حرف نزنیم کی بزنه 😂😂شوخی بود جو عوض بشه😉🙃
در واقع این خود ما هستیم ک مقاومت میکنیم نسبت ب موضوعات ..تنبلی خودمون رو طبق معمول میخایم بندازیم گردن کسی ک هیچ حق دفاعی از خودش نداره..مثل جاهایی ک نمیخاییم بریم حموم میگیم ابگرمکن خرابه ،آب سرده ،آب کمه ،
یا برای رفتن بجایی دیر حاضر میشیم و حرکت میکنیم میگیم ترافیکه ،یا موقع تحصیل ما یادمون میرفت یا حوصله درس نوشتن نداشتیم میگفتیم مهمون داشتیم یا برق رفته بود …در حالیک تنبل ماییم 😂 مقاوم ماییم ، 😐😂
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
خب پس از امروز و ازین ساعت ب بعد ی آگاهی جدید یاد گرفتیمو باید بعمل تبدیلش کنیم تا افکار و باورهامون رو تغییر بدیم .
اینک ما کلمه یا جمله ای ب اسم مقاومت ذهنی نداریم …ذهن بنده ی ماست و ماامیر بر ذهن..همونجور ک یاد گرفتیم ما بنده ی شکم نباشیم و امیر باشیم براندازه و مقدار غذامون .الان هم همون کارو میکنیم و ذهن رو مثل دست وپا چشم و دهان و بینی یک ابزار میدونیم برای ادامه ی فعالیت حیات زندگی .ذهن رو از خودمون جدا نمیدونیم ولی از ماهم برتری نداره و نخاهد داشت تاامروز فکر میکردیم ذهن ب ما میگ ک چیکار کنیم چیکار نکنیم .اماازامروز با از راه و روش درست مسیر صحیحی رو ب ذهن آموزش میدیم ک باهمون ذهنی ک مارو چاق و چاقتر کرد.باهمون ذهن هم میتونیم لاغر شدن و لاغرموندن رو تجربه کنیم انشاءالله 🙏😍💪🤲🤩💃
تعریف اشتباه مااز ذهن باعث شده ک ذهن قدرت بگیره درحالی ک ذهن تحت کنترل و سلطه ی ما خواهد بودو ما باید ب توانایی تسلط ب ذهن برسیم ..و نقش ذهن رو کوچیک و کوچیکتر کنم…
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺وخدا همیشه و همجا برای همه ی مخلوقاتش یکیه ،اینک بعضیامون حتی گذشته خودم خدارو برای پولدارا میدونستم ،خدارو برای التماس کردن میدونستم ک باید شبوروز اشک بریزیم والتماس کنم ک حالا ی کاری برام کنه …نتیجه ی تعریف های اشتباهی بوده و هنوزم هست برای افراد بینهایتی ک خبرندارن هست ک در ذهن و فکر ما کردن و ما باور کردیم …ک بسیار بسیار افکار و رفتارهای خطرناکی هستن….ک خدارو یجور دیگ برات تعریف کنن و یک عمر بخای بخاطر ترس از خدا نماز بخونیم و روزه بگیریم درحالیک نماز یعنی عشق ب خدا ، حرف زدن باخدا ،خدارو سرسجاده درآغوش گرفتن و آغوش گرم و نواز خدارو حس کردن چون بعدش ی حس و حال وهوای دیگ ای دروجود آدمی شکل میگیره و پراز آرامشی میشیم وصف نشدنی…
خداجونم شکرت ک دراین مسیر ک دنبال لاغر شدنم بودم برای جلب توجه و تحسین و تشویق و حرص وحسودی دیگران ..دارم شناخت تورو یاد میگیریم ،دارم بیشتر و بهتر خدا رحمان و رحیم هست رو درک میکنم و میفهمم و ترسم ازت کمتر میشه جدااز ترس گناهان ک چون همیشه ازت خواستم ب راه بد ب گناه بزرگ نیوفتم اول همه کاری اسم خودت بوده کمتر پام لغزیده ولی بازم لغزیده و اون ترس رو اون ضربان قلبم رو بهش بی اهمیت بودم…خدایآ از تمام گناهانم بگذر ک تنهاتو بخشنده و مهربانی …🤲🙏آمین
باارزوی موفقیت و تناسب افکار و تناسب اندام برای دوستان عزیز و همسیرم🙏😍
درود بر شما
عالی بود
لذت بردم
خداروشکر برای این آگاهی ها و درک عالی شما
گوارای وجود
موفق باشید
سلام و خداقوت به استاد و همه ی همراهان عزیز😍😍😍🌹🌹🌹🌹
چقدر زیبا و لذت بخشه بتونیم برای خودمون جسمی متناسب و عالی خلق کنیم . همین الان وقتی یه غذای خوشمزه میپزیم یا یه نقاشی خوب میکشیم چقدر لذت بخشه احساسمون خوب میشه حالا تصور کنید وقتی به اندام دلخواهمون برسیم هم خودمون چقدر کیف میکنی و هم الگویی میشیم برای بقیه که اوناهم اندام روییاییشون رو خلق کنن . 😍😍😍😍وای خدا نوشتن و فکر کردن بهش هم ادمو به وجد میاره چه برسه وقتی که بهش برسیم . باآرزوی تجربه ی این حس قشنگ برای خودم و تمام دوستان 💖💖💖💖
با شنیدن فایل امروز به این نتیجه رسیدم که کل قدرت دست خودمه و من هرطورکه بخوام میتونم ذهنم رو تعریف کنم و بر اون سلطه داشته باشم . و در تمام جنبه های زندگیم پیاده کنم .ممنون که این آگاهیارو به ما یادآوری میکنید استاد. شاید بارها این چیزارو شنیده باشم اما انسان فراموشکاره و یادش میره . فایل امروز و بارها میخوام گوش بدم تا ملکه ذهنم بشه و هیچ چیزی رو دیگه به مقاومت ذهنیم ربط ندم😥😥😐😐
کل موضوعات زندگی دو دسته هستند
1.فیزیکی:قابل لمس، دیده و شنیده شدن
2.متافیزیکی :غیرقابل لمس، غیرقابل دیدن و شنیدن هستند
ما تو بحث ذهنی چون داریم کار میکنیم باید تمرکزمون به مسائل متافیزیکی باشه
ذهن هم چون دیده نمیشه و قابل لمس نیست موضوعی متافیزیکیه و با تعریفی که ما ازش داریم طبق تجربیاتمون و قدرتی که بهش میدیم تعریف میشه .ذهن به خودیه خود هیچ قدرتی نداره مثل تمام اعضای بدنمون که کاملا درخدمت ماهستن و از ما دستور میگیرن .مثلا تا حالا شده بخوایم جایی بریم و پامون نخواد باما بیاد و مقاومت کنه؟چرا ؟چون کاملا تحت اختیار ماهست و درذهنمون تعریف شده که دست پا قلب کلیه چشم گوش و…. منظم و طبق یه برنامه ی همیشگی باید شبانه روزی برای ما کار کنن مگر اینکه باز هم خودمون مانعی ایجاد کنیم صدمه ای بزنیم که اختلال ایجاد بشه . و حتی یکبارم به ذهنمون خطور نکرده که نکنه قلبم دیگه تپش نکنه یا پاهام دیگه همراهم نیادو..باورامون درسته درباره ی باقی اعضای بدنمون.🍃🍃🍃🍃
اما این باور که ذهنمون مقاومت میکنه چیزیه که نسل به نسل چرخیده و به ما رسیده و حقیقت نداره یه باور اشتباهه و فقط توجیه تنبلی و امروز و فردا کردن کارهامونه . ذهن چون باچشم دیده نمیشه هرکی یه جوری ازش حرف میزنه برای همین اینهمه باور اشتباه در ما شکل گرفته.مثلا طرف یه عمره میخواد ورزش کنه میگه ذهنم مقاومت میکنه یا میخواد فلان مدرک و بگیره …. درحالیکه میتونه انجامش بده ولی تنبلی میکنه میاد تقصیر و میندازه گردن ذهن . در لاغری هم همینه کسی که اشتیاقی نداره تمریناشو انجام نمیده فایلارو درک نمیکنه باور نمیکنه تمرکزشو نمیزاره روی برنامه ها معلومه که لاغر نمیشه و نتیجه نمیگیره . اما وقتی با یه تصمیم قاطع یه تعهدی که تحت هیچ شرایطی زیرش نزنی ،بیای تو مسیر ،ذهن چجوری میخواد مقاومت کنه؟تازه باهات هماهنگ میشه و تو رو به خواستت میرسونه. چون اون ابزاریه ،نعمتیه دراختیار انسان که به هر چیزی که اراده کنه برسونتش .🌸🌸🌸🌸🌸
خداوند هم دقیقا به همین شکل در ذهن آدما نقش بسته .درحالیکه خدا اصلا تعریف شدنی نیست واقعا در کلمات نمیشه تعریفش کرد چون بی انتها و بی نهایته . اما یه عده طبق یه سری تجربه های منفی زندگیشون باور کردن که خدا خدای فلانیه ،خدا برای ما نمیخواد خدا فقط مارو امتحان میکنه بالهاش سر ما میاد شانس و اقبال و میده به بنده های خوبش و اینجور آدما عینا همین خدارو تو زندگی به تکرار تجربه میکنن . مسائل متافیزیکی بدون شکل هستن تعاریف ما بهشون شکل میده .پس باید باهوش باشیم و تمام چیزایی رو که دلخواهمونه رو تو ذهنمون به قشنگترین حالت ممکن شکل بدیم. 😍😍😍
اگه هدف لاغریه اول باور کنیم که میشه لاغرشد کافیه خودمون بخوایم و ادامه بدیم و بعد قدرت رو به خودمون بدیم نه به ذهن . همونجوری که باور داریم که وقتی تشنمون هست کافیه لیوان آبو پر آب کنیم و بنوشیم و دست وپا همزمان در خدمت ماهست، برای لاغر شدنم کافیه این مسیر و ادامه بدیم ذهن ناچاره فقط اطاعت کنه .این اعضا چه قابل لمس و دیدن چه غیرقابل لمس تازمانی کاربرد دارن که درجسم ماهستن ولی وقتی جدای از ما باشن هیچگونه توان و قدرتی ندارن و بلااستفاده هستن .مثلا یک نقاش فوق حرفه ای رو در نظر بگیرید اگه دستش جدا بشه از بدن ،میشه نقاشی زیبایی بکشه اون دست جداشده ؟پس ماهستیم که به اون اعضا معنا میدیم و تعریفش میکنیم !!!!
👈تمرین امروزم اینه که تعریفم از ذهن تغییر کنه. ذهن درنظرم کوچیک بشه تا هرجوری خواستم بتونم ازش استفاده کنم ،این فایل درک بشه باور بشه تا دیگه چیزی به نام مقاومت ذهنی برام بی معنی بشه 🌸🌸🌸🌸🌸🌸💖💖💖💖💖💖💖مثل همیشه فوق العاده بود. استاد سپاسگزارم .
مقاومت ذهنی یکی از موانع ذهنی است
موضوعات زندگی به دوبخش فیزیکی ومتافیزیکی تقسیم میشود
موضوعات فیزیکی هرچیزی که قابل لمس یا دیدن یا شنیدن بشود مثل اینکه ما از یک ماشین یا خونه مشخصاتش را برای کسی تعریف کنیم ویا شخصی مشخصات مکانی را برای ما توصیف کند در این موقع ما ویا آن شخص میتواند آن را در ذهن خود بازیابی کند وتصوراتی از تعریف ما ویا آن شخص در ذهن صورت میگیرید به این دسته از موضوغات فیزیکی میگوییم
موضوعات متافیزیکی
موضوعاتی هستند که نه قابل لمس اند نه قابل دیدن ونه قابل شنیدن مثل شادی خشم عشق استرس احساس خوب احساس بد حسادت رقابت وخلاصه هر حسی که قابل لمس ودیدن وشنیدن نباشه واین موضوعات به تجربه هر فرد از اطلاعاتی که در ذهن اش داره بستگی داره یکی از مهمترین موضوعات متافیزیکی ذهن انسان است ذهن انسان دارای قدرتی خارقالعاده است ودر دوجهت میتواند پیشرفت کند گاهی در هردو جهت مثبت ومنفی هم میتواند توانا باشد
حالا بیایم ببینیم تفاوت عملکرد ذهن در شرایط وموضوعات مختلف چیست ؟؟؟؟؟؟
وقتی یک انسان میخواهد تعقیر کند میتواند از قدرت ذهن اش با آموزش صحیح استفاده کند
در مورد جسم ولاغر شدن میتوانیم یک جسم جدید برای خودمون خلق کنیم واز قدرت ذهن در این رابطه بهره ببریم
البته از قدرت ذهن میتوانیم در تمام جنبه های زندگی استفاده کنیم وقتی اصل را یاد بگیریم وقانون جهان هستی را بلد باشیم این قوانین در تمام موارد مشابه هم صدق میکنه
وقتی که نقاشی زیبا میکشیم چقدر از خلق این نقاشی لذت میبریم وقتی جسم جدید ی برای خودمون خلق کنیم چقدر میتوانیم از این جسم لذت ببریم
خلق موضوعات دلخواه در زندگی میتواند لذت زندگی کردن را چند برابر کرد
موضوعات غیر فیزیکی به اندازه باور هر انسان متفاوته وهر شخص به یک شکل تجربه کنه واین تجربه میشه هم خود شخص تجربه کرده باشه ویک موقع ممکنه تعریف دیگران را شنیده باشد ودر ذهن اش آن را پردازش کنه مثل عشق که شخص خودش ی تعریف داره ممکنه تجربه کرده باشه ویا تجربه دیگران وتعریف آن را در باره عشق در ذهن اش پردازش کنه
بعضی از افراد وقتی خودشون نمیخواهند کاری را انجام دهند میگویند ذهن ام مقاومت میکند واین تعریفی است که شخص از ذهن خودش دارد چون شناختی از ذهن اش ندارد ذهن هم یک عضو در بدن ماست مثل پا دست قلب ودیگر اعضای بدن که در اختیار ما هست ذهن هم در خدمت ماست وبه فرمان ماست چون ما ذهن را نمیبینیم فکر میکنیم ذهن از ما جداست وما قدرتی روی ذهن نداریم در صورتیکه قدرت در دست ماست وذهن قدرتی در برابر خواسته ما ندارد اگر ما کاری را انجام نمیدهیم بخاطر این است که خودمون نمیخواهیم ما باید درک کنیم که ما یا همان روح ما برتر از ذهن است وما با آموزش میتوانیم طبق خواسته خودمون از قدرت خدا دادی ذهن استفاده کنیم همان طور که برای خوردن یک لیوان آب دستمون دراز میشه ودر اختیار ماست همان طور هم ذهن تحت کنترل وسلطه ماست ومیتوانیم از آن استفاده کنیم همان طور که از ذهن برای چاق شدن استفاده کردیم چاق شدیم همان طور از قدرت ذهن نیتوانیم استفاده کنیم ولاغر شویم فقط کافیه فرمول های درست را به کار ببریم وتکرار واستمرار را در دستور کار ذهن امان قرار دهیم
با موفقیت روز افزون برای استاد عزیزم و دوستان عزیزم
من تا حالا عدم انجام هيچ كاري رو به خاطر مقاومت ذهني عنوان نكردم حالا يا حوصله انجامش در اون زمان نداشتم يا اينكه انجامش حس بدي بهم مي داده يا نتونستم باهاش ارتباط برقرار كنم ،مثلا من تا چند ماه قبل از اجراي ميثاق نامه لذت نمي بردم وهي از خواندنش در مي رفتم يا سريع مي خوندمش فقط بگم اجراش كردم اصلا اينكار رو دوست نداشتم ومي ديدم گه پچة ها خيلياشون از احساس خوب موقع انجامش مي نوشتن بعد ازش رسيدم به فايلي كه راجب بخش منفي وجودمون كه همون شيطاني كه چندين سال فكر مي كردم خارج از منه،واينجوري متوجه شدم اين كار اونه چون مي دونه چقدر مي تونه مئثر ومفيده وباحاش كنار اومدم وكم كم به حرف منفي باف اهميت ندادم والان تاثيرش رو در خودم مي بينم ،درك مواضع ذهني خيلي كمك كننده است تو تمام جنبه هاي زندكيمون ولاغري يكي از اونهاست چون چاقي نتيجه فرمولهاي ذهني چاق كننده است كه طي سالهاي زندگيمون ذخيره شون كرديم .تعبير مواضع ذهني در هركسي با كس ديگري متفاوته ،من شادي واحساس خوب رو در چيزهاي خيلي ساده مي بينم ووقتي حوصله ام سر مي ره يه دور رفتن بازار يا رفتن به پارك وديدن مناظر طبيعت يا حرف زدن با دوست عزيزي حالم رو خوب مي كنه ولي ابجيم اصلا اينطوري نيست يه چيزهاي ديگه رو عامل شادي مي دونه وهميشه ناراضيه وقر مي زنه
با سلام
مقاومت ذهنی اصلا وجود خارجی نداره چرا چونکه همون طوری که دست وپای ما عضو ما هستن واختیاری از خودشون ندارن ذهن ماهم عضوی از ماست واختیاری از خودش نداره من چند روز نت نداشتم ولی هر روز فایل ها رو که از قبل دانلود کرده بودمو میدیدم وتمرینمو انجام میدادم البته دربیرون سایت اونجا بود که فهمیدم حتی نبود اینترنتم نباید مانع یادگیری من وپر شدن خط های ذهنی من بشن نمیتونم ونمیشه چیه من بخوام هر چیزی امکان پذیر دیروز با همسرم رفتیم بیرون همسرم که انسان متناسبیه گرسنه شد ویک کلوچه خرید به من گفت برات بگیرم گفتم نه خلاصه کلی شکلات وخوراکی بود اما اصلا برام مهم نبود برام جالب بود وبسیار خوشحال کننده من واقعا تغییرات مثبتی کردم من واقعا درمسیرم حتی از کلوچه خودش بهم تعارف کرد وخیلی راحت گفتم نه خوشم نمیاد توی دهنم خمیر میشه وبدجوری میشه برای خودم جالب وخوشحال کننده بود من آدمی بودم که بیرون میرفتم که چیزی بخرم بخورم اصلا بیرون رفتن پیاده روی وگردش برام مساوی خوردن بود بارها دردلم همسرمو شماتت کرده بودم که چقدر بی فکر که برام چیزی نمیخره بخورم حالا میفهمم که همسر متناسب من بر اساس اصل وجودیش رفتار میکرد ومنم الان دارم براساس اصل وجودیم رفتار میکنم حتی دیروز بهم گفت یکم غذا بیشتر بخور با این روندی که تو غذا میخوری یک سال دیگه فقط استخوانات باقی میمونن من کلی تعجب کردم وگفتم منکه خوب غذا میخورم اصن کم نمیخورم بهم گفت خودت خبر نداری ادم غذا خوردنتو میبینه اشتهاش کور میشه🤣🤣🤣بس که کم میخوری در صورتی که خانم منفی باف من اونقدر هرروز تو سرم میزنه که چقدر میخوری حتما چاق تر میشی البته که میدونم از حرصش یه چیزی میگه ولی اینهمه متفاوت برام خیلی عجیب وجالب بود وباعث خوشحالی ومسرت من شد خدارو شکر بابت همه نعماتم چقدرلذت بخش طعم ثروت که خدای مهربانم هرروز بیشتر بهم میچشونه به به😊😊🥰🥰خدایا شکرت چقدر عالیه که تناسب اندام هر روز بیشتر به من میچشونه وهر روز رفتارهای متناسب تری از خودم نشون میدم خدایا شکرت 😊😊😊🥰🥰🥰به به چقدر عالی که طعم سلامتی رو هر روز بیشتر بهمون میچشونی وهر روز سلامتینون بهتر میشه من پوست بهتری پیدا کردم همسرم گوارشش نسبت به قبل بهتر شده چون دیگه قرص نمیخوره البته هنوزم درراستای بهبودی خودمون هستیم ولی بازم خداروشکر که داریم بهتر وبهتر میشیم😊🥰ممنونتم خدای عزیزم واقعا خوشحالم که اینهمه دوست داری هر روزمو بهتر زندگی کنم ودر رفاه وسلامتی وثروت وجذابیت بیشتری باشم عاشقتم
فایل “مقاومت ذهن از موانع مهم متناسب شدن است .”:
موفقیت یعنی تلاش و استمرار. از خواستن تا شدن فاصله به اندازه یک همت عالی است. همت عالی چطور به دست می اید؟ همت عالی در سایه ذهنی سالم و مثبت به وجود میاید. پس با ذهنی سالم و مثبت ميتوان از خواستن متناسب شدن ، متناسب شد. ما با تلاش و تمرین و استمرار لاغر و متناسب میشویم. فرمانده واحد مغز ما ذهن ماست. در واقع ذهن ما همان اگاهی ماست. هر انچه هستیم همان است که اندیشیده ایم. ذهن همه چیز است. هر انچه را باور کنیم همان میشویم ، پس باور کنیم که متناسب و لاغر میشویم تا لاغر شویم. بیایید مثبت بیاندیشیم. بیایید هرروز تمرینها را تکرار کنیم. من اندامی متناسب و لاغر دارم و از داشتنش خوشحالم. ذهن ما همچون بذری است. ان را سرشاراز نور خدا و معنویت و زیبایی کنیم. ذهن را از گزند افت ترس ، شک و نگرانی دور کنیم. انوقت بذر ما سبز میشود و ثمر میدهد سپس از دیدن این همه زیبایی شگفت زده میشویم و لذت میبریم. ذهنمان را از افکار منفی پاک کنیم. 😀😇😊
به نام خدا سلام
ایمان نداشتن به قدرت ذهن مثل این میمونه که بگیم چون خدا رونمیبینم پس قبولش ندارم ما خداوند رو از روی نشانه هاش قبول کردیم وبهش ایمان داریم وحضورش روتوقلب وروحمون حس میکنیم واحساس ما حضور خداوند درونمون رابه مانشون میده اگر من بگم که مقاومت ذهنی دارم یعنی قدرت ذهنم رو قبول ندارم ومن یه موجود بی اراده هستم من از روی نشانه ها میگم که من ذهن قدرتمندی دارم ونشانه های من تمام موفقیت های کوچک وبزرگی که من در طول زندگی به دست آوردم پس دررابطه با لاغری هم میتونم آموزش ببینم ویاد بگیرم ولاغر بشم واین اصلا دور از ذهن نیست ومن تاحالا خیلی خوب تونستم رفتارهای غلطم روتغییر بدم ورفتارهای صحیحی داشته باشم پس ذهن من هیچ مقاومتی نداره وفقط این فرمولهای اشتباه که درذهن کد نویسی شده ودستورات اشتباه به اون میده ذهن ما با آموزش دیدن به راحتی میتونه هرچیزی روتغییر بده وموفق بشه وفقط استمرار داشتن درمسیر آموزشها اونهارودر ذهن نهادینه میکنه ونتیجه نهیی باز شدن درهای موفقیته.
سلام و درود , استاد عزيز & دوستان سرزمين لاغرى با ذهن😊
روز شصت و نهم تكرار ,
فايل , مقاومت ذهن از موانع مهم لاغر شدن است .
🔸من تعريفى از مقاومت ذهنى ندارم , اما ممكنه تنبلى كنم و كارى رو كه بايد انجام بدم , به تاخير بندازم , اونم بخاطرِ بى برنامگى و يا تنبلى خودم . يا كه بگم , من حوصله ى انجامشو ندارم من خودم فكر مى كردم كه زندگى ساده است و ما خودمون اونو پيچيده و سخت مى كنيم . البته به لطف خداى مهربان من در اين مسير به قدرت ذهن پى بردم و الان راحت تَر مى تونم درك كنم كه لاغرى با ذهن يعنى چى . شايد قبلا آگاهى از قدرت ذهنم نداشتم و فكر مى كردم كه نيروهايى بيرون از من , در زندگيم نقش دارن مثلا خداوند , شيطان و … اما در اين مسير دريافتم كه همه چى با منه و در درون من . من خيلى از نعمتهاى خدارو نمى بينم , مثلا من قلبم را , كبد , كليه ها , ستون فقرات , سلولها , ماهيچه ها , و … نمى بينم و لحظه به لحظه , ثانيه به ثانيه در خدمت من هستن و براى اين نعمتهاى ارزشمند و گرانبها نيز سپاسگزارم . من خدارو هم نديده ام , و فكر مى كنم , زندگى م خيلى بهتر مى شد اگه فقط به خدا اعتماد مى كردم و نگاهم به اون بود , مسئله اينجاست كه من شنيده بودم كه بايد به خدا اعتماد داشته باشم و يا به خدا اعتماد كنم , اما نمى دونستم چگونه و چطور بايد به خدا اعتماد كنم ! من فكر مى كنم اگه پدر و مادر , همسر و يا اونايى كه در رتبه ى بالاترى از من هستن , مهربان و خوش اخلاق باشن , من هم خدارو رنگى رنگى و شاد مى بينم و حسِ بهترى از زندگى دارم . يادمه كه يكى از دختراى فاميل فكر مى كرد كه خدا , مرد است , چرا اينگونه فكر مى كرد⁉️🤔شايد اگه حقوق زنان در خانواده و جامعه رعايت مى شد , احساس بهترى به خدا مى داشتم , البته اين مربوط به زمانى بود كه خدارو فقط در بهشت و جهنم مى ديدم . اما احساس مى كنم وقتى پدر و مادرى به فرزندشون عشق مى ورزند , اون فرزند , خدارو , در محبت پدر و مادر مى بينه و درك و احساسش از خدا بيشتره . من به لطف خدا , اميدوارم , در اين مسير , به لاغرى طبيعى خودم باز مى گردم , ذهن من در اين مسير يار منه , و راه و مسير رو براى من هموارتر مى كنه . وقتى من تصميم گرفتم كه در اين دوره ى آموزشى ثبت نام كنم , قلبا تمايل به شركت در اين دوره داشتم و ذهنم با من يار بود چون هيچ مقاومت ذهنى وجود نداشت و ذهنم آرام بود . در اين مسير دريافتم , در همه ى موقيعت هايى كه در زندگيم احساس خوبى داشتم , بخاطرِ اين بوده كه ذهنم با من موافق و هماهنگ بوده .
با تشكر فراوان , شاد و پرتوان باشيد🧡🧡
مرسي از نوشته زيبا وپر محتواتون،ميدونيد تمام مشكلات ما از عدم قبول كردن مسوليت زندگيه ،اينكه خودم ن مسول زندگي خودم ن هستيم ما از بچه گي اينجوري بزرگ شديم كه عوامل بيروني يا ديگران عامل مشكلات ما هستن وما دخالتي درش نداريم واين باعث مي شه به جاي اينكه دنبال حل مسئله باشم دنبال كسي كه اون رو به وجود اورده باشيم و چون خودمون رو مسئول اعمال خودمون نمي دونيم همش نارضي هستيم وقر مي زنيم غافل از اينكه همه چيز از درون ما نشأت مي گيره وخودمن مسئولش هستم من كه تازه اين رو دريافتم وخوشحالم وخدارو شاكرم كه من رو هدايت كرد و دوست دارم اين رو هم به فرزندانم اموزش بدم چون اگه ازپايه وريشه هر كاري رو درست انجام داد تا اخرش درست پيش مي ره و اينجوري انسانهاي موفقتر وشادتر وارامتري خواهند بود
با سلام
چیزی که من از این دوره و تجربه های خودم بدست آوردم اینه که چیزی به اسم مقاومت ذهنی وجود نداره و باورهای غلط چیزی هایی هستند که افراد تنبلی خودشون رو روی دوش اون می ندازن فقط کافیه رفتار درست رو داشته باشی همه چی درست میشه. از این دوره یادگرفتم استمرار رمز موفقیت، خودم تمام مدت با استمراری که داشتم موفق شدم ترسهام رو کنار بزنم نه اینکه نیست هست اما استمرار من توی دوره باعث شده هرروز شاهد این باشم که رفتار و افکار غذایی عالی داشته باشم و به یک نظم خوب برسم و هرچند وقت می بینم که اندامم داره به سمت متناسب شدن میره .
ب نام خداوند بخشنده و مهربان، ۰💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖
سلام بر استاد گرامی💖💖💖💖💖💖
استاد عزیز من قبل از این ک در این دوره شرکت کنم هیچ آشنایی با قدرت ذهن نداشتم و هیچ مطلب رو نخوانده بودم ،ولی با شرکت در این دوره تحولی عجیب در من شکل گرفت وایمانم قوی شد ک ب هر چه فکر میکنم میرسم چون این من هستم ک ب ذهنم فرمان میدم وذهن کامل در اختیار من است،
استاد الان خاطرات ۳ سال پیش برام مرور شد.
من نوروز ۹۷ روز ۱۳ فروردین سکته قلبی کردم و ی طرف بدنم بی حس بود و کلی فک میکردم ک دیگه هرگز خوب نمیشم اون زمان پسرم عقد بود وقرار بود ک مرداد براش عروسی بگیریم .بعد ک این اتفاق برای من افتاد ۴ ماه تو بستر بیماری بودم و همش ب خودم میگفتم ک من نمیتونم خوب بشم و روز ب روز بدتر میشدم و ناتوان تر ،الان میفهمم ک این من بودم ب ذهنم فرمان ناتوانی رو میدادم وذهن در هر زمینه ای میتونه در اختیار من باشه.
بعد یک شب پسرم خیلی گریه کرد و گفت ک من خوب دیدم ک تو خوب شدی تو باید از جا بلند بشی،من تاریخ عروسکی رو عقب نمیندازم وخیلی حرفاش من رو متحول کرد و ب خودم گفتم باید ب خاطر پسرم هم ک شده خوب بشم .و از اون شب ب بعد خیلی سعی میکردم درست حرف بزنم ،دست وپاهام رو حرکت بدم و خداوند شاهده ک ب مدت ۱ ماه نشد ک با کمک خودم چون خاستم بلند بشم خاستم خوب بشم دستم شروع ب حرکت کرد ،پاهام گرم شد ،خون در سمت راست بدنم ب جریان در اومد ،و برای عروسی پسرم من از جا بلند شدم .والان خیلی خوب گفته های شما رو درک میکنم ک این ذهن چقدر قدرتمنده،ومن میتونم ب خوبی در مسیر متناسب شدن در اختیار خودم قرار بدهم و ب هدفم برسم.خدایا شکرت خدایا شکرت
سپاس فراوان استاد عزیز 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ذهن من در خدمت منه!
ذهن من نمیتونه سرپیچی کنه از دستورات من، ذهن من هیچ وقت نمیتونه همکاری نکنه ، درست مثل دست و پا که نمیتونن سر پیچی کنن از خواسته ما ذهن هم همینطوره،ذهن مثل یک کامپیوتر همراه ماست ، که خودمون با نوشتن برنامه براش تصمیمیم میگیریم که چطور عمل کنه ، پس شاید بزنامه ریزی و اطلاعات ما غلط باشه اما ذهن نمیتونه سرپیچی کنه و فقط اطلاعاتی که دادیم رو اجرا میکنه...
هر کاری رو که من انجام نمیدم کار ذهنم نیست،بلکه تنبلیه خودمه
اگه رفتار غذایی اشتباهیی دارم تقصیر ذعنم نیست من اگاها نه اضافه خوردم اگاهانه با تصمیم خودم هرکاری رو انجام میدم نه ذهنم …ذهن من هیچ اختیاری از خودش نداره،این من هستم که فرمانروای ذهنمم من برتر از ذهنمم خودمم که باید اطلاعات صحیح بدم ذهن از مت جدا نیست ، ذهن قدرتی از خودش نداره و این منم که به ذهن قدرت میدم من هرجور که بخوام از ذهنم استفاده میکنم هرچی دلم بخواد یاد میگیرم ،دست خودمه از قدرت ذهنی برای لاغری استفاده کنم یا چاقی،،،،
سلام به استاد و دوستان عزیز
من از وقتی وارد این دوره شدم کاملا آگاهی های این دوره پذیرفتم، با عشق و علاقه فایل ها رو گوش دادم، تمریناتم رو انجام دادم، هیچ مقاومتی نداشتم و خداروشکر نتایج خوبی هم گرفتم.
با آموزش های این دوره متوجه شدم که قدرت دست من هست، ذهن تحت کنترل من و در خدمت من هست. اصلا چیزی به عنوان مقاومت ذهنی وجود نداره همه چی به خاطر تنبلی ماست.
این ما هستیم که به خاطر تنبلی کاری انجام نمیدیم اونوقت میگیم ذهن ما مقاومت داره. در صورتی که فرمانده ماییم و ما باید تصمیم بگیریم چ جوری ذهن رو تحت کنترل خودمون قرار بدیم. ذهن هم مثل یکی از اعضای بدن ماست ولی چون دیده نمیشه ما فکر میکنیم نمیتونیم اونو با خودمون همسو کنیم ولی ما خیلی راحت و با آموزش های درست میتونیم ذهن رو با روح همسو کنیم و به رویای لاغری خود دست پیدا کنیم چون ذهن بر ما هیچ برتری و تسلطی نداره، بلکه به خواست ما کاری رو انجام میده و در نهایت این ما هستیم که تصمیم میگیریم.
سلام مجدد…
اینقد فکر کردم تا یه چیزایی تفسیر کردم.میشه نظر منوبررسی کنین…
من میگم ما یعنی روح ناخودآگاه ما با باور ها و انتظار هایی که به ذهنمون میدیم ذهن روشکل میدیم.وقتی پر از باورهای جورواجور میشه دیگه قدرتمند میشه وکنترل جسم رو بدست میگیره ولی باید بپذیریم بهرحال همه کاره خودمونیم. روح ماست.اونه که باید فرمانده باشه وذهن ودر نهایت جسم رو هدایت کنه….درسته…در مورد مقاومت ذهنی هم ناخودآگاه باید تمرین کنه همچین چیزی تعریفی نداره وذهن در اختیار خود ماست پس هر چی روح بگه اطاعت میکنه.پس میتونه کلا همچین مطلبی رو از ذهن پاککنه و هنسویی ذهن و جسم بوجود بیاره که نتیحه ش میشه موفقیت.چه در زمینه تناسب اندام و چه زندگی….همین
سلام دوست عزیز
خیلی ساده اش می شه اینکه
وقتی شما بخوای کاری رو انجام بدی اگه در ذهنت انجام اون کار ساده و ممکن باشه حتما انجامش میدی حتی اگر دیگران انجامش ندن بخاطر اینکه فکر میکنند سخته
و اگه انجام کار در ذهن شما سخت یا بی هوده باشه انجامش نمیدی حتی اگه هزاران نفر انجامش داده باشند و نتیجه گرفته باشند
همه چی به خودت بستگی داره که عقاید و انتظارت از زندگی چیه
مرسی استاد….متشکرم
به نام خدا
سلام بر استاد گرامی و دوستان خوبم
یه سوال برای من پیش اومده.گرچه مثل همیشه سعی کردم اولش فرمان بردار باشم وفقط اجرا کنم ولی مطرح میکنم شاید جواب وتوضیح چراغ راه باشه. شما در همه فایل های قبل میگفتین ذهن همه کارست و جسم فرمانبردار.در واقع ما یه ناخودآگاه داریم که همون روح هستش…یه خداگاه که همون ذهن ه و یه جسم که تجربه کننده ست.در واقع جسم فرمانبردار و تجربه کننده ست…پس این مایی که میگین همه چی حتی ذهن در اختیارشه و جدا از ما نیست. منظورتون چیه؟ منظور همون روح ناخودآکاهه که همه باید در اطاعت اون باشن…
خوشبختانه من چیزی به اسم مقاومت ذهنی ندارم اصلا ذهنم هر چی شما بگین قبول میکنه و اجرا میکنه.ولی خوب برای درک فایل پرسیدم.شاید سوال بقیه بچه هام باشه.
لطفا پاسخ منو بدین…
باسلام
من هم تابحال قدرت رو داده بودم ب ذهنم و فک مکردم این ذهن هست ک مقاومت میکنه و نمخاد درست بشه ینی قذرت ب دست ذهنه و خودم رو در برابر اون بی قدرت میدیدم این فایل اموزنده فهمیدم ک دقیقا برعکس قدرت من هستم ذهن هم تحت کنترل منه چیزی ب عنوان مقاومت ذهنی وجود ندارد ذهن هیچ اختیاری نداره بلکه در خدمت من هست در واقع من بر تر م اگه من نخام حرفی رو نمیزنم اگه من نخام دستم تکون نمیخورد پس تمام بدنم در اختیار و خدمت من هست اصلا و حقیققت من هستم خب الان قدرت دست منه این واقعیته. ذهن مقاومت میکته هم مثل باور اشتباهه مثل استعداد چاقی داشتن یا مثل ارثی بودن چاقی مثل هر بادر ک ما قدرت دادیم و بزرگش مرده بودیم در ذهنمان ولی همان طور ک اون باورها رو از بین رفتن و صحیخ شدن این باور هم از بین رفت. قدرت در دست منه خب اگه من بخام خب میتونم ب هرچیزی ک میرسم وقتی باور کنم وقتی انتطارم از خودم اینه ک میتونم. ودرمورد خداوند انسان های هستنذ م فکرمکنن خدا فقط برای دیگران هست و تعریف های اشتباه دیگران ک خاستن ب احبار ب ذهن ما وارد شد و ترس همیشه از خدا الحمدالله من دیگه اون باور رو ندارم همون موقه هم توی دلم و ذهنم جنگ بود راحب این مسئله ک چرا خدا باید اینقد وحشتناک باشه. ولی خدار شکر ک من چشمم باز شذ و خدای حقیقی وبدون حاشیه خودم رو پیدا کردم و از زندگی م لذت میبرم..
سلام خدای دوست داشتنی و استاد عزیز
قبلا فکر میکردم که ذهن همه کاره س و من هیچ کاره ام و تحت فرمانش هستم وقتی با قانون جذب آشنا شدم بخصوص بعد از دوره لاغری ، فهمیدم روح یا ضمیر ناخودآگاه هم وجود داره که فرمانرواست اما من بلد نبودم ازش درست استفاده بکنم ، شناخت من از ذهن همان دیده ها و شنیده هایم از تجربه دیگران بود که تا الان شکل گرفته بود بخصوص در مورد چاقی باورهایی درست شده بود که من هم طبق اون باورها رفتارهای چاق کنندهای داشتم ، خدا راشکر از ابتدای دوره تا الان یاد گرفتم که من باید ذهنم را تو مسیر درست جهت بدم و من دیگه اسیر ذهنم نباشم و ذهنم تحت فرمان من باشه و یاد بگیره که هم جهت با خواسته های روح که الهیه باشه که دوست داره من متناسب بشم برای همین ذهنم مقاومتی برای انجام کارهای متافیزیکی نداره و من با عشق و اشتیاق فایلها گوش میدم و تمرینات انجام میدم و ذهنم یاد گرفت که تو تمام جنبه های زندگی برای پیشرفت هیچ مقاومتی از خودش نشون نده که خدا راشکر نتایج خوبی هم گرفتم ، تو مسائل مالی ، تو روابط ، تو سلامتی ، خدا راشکر میکنم که تا حدود زیادی تونستم سکان فرمانروایی را به دست روحم بسپارم ، خدایا شکرت که همیشه منو هدایت و حمایت میکنی
سلام
بنظرم بهترین فایل بود این فایل و کامل ترین دیگه واقن چی کامل تر ازین که همچی دست خودمونه حتی ذهن با قدرت ذهن همچی میشه تو دستات بگیری عادات رفتار آینده همچی همچی
و هیچ مقاومت ذهنی تو هیچ زمینه ای واس من وجود نداره و خیلی احساس قدرت میکنم و خداوند شاکرم که مارو انقد کامل افریده
استاد خیلی ممنون بابت این فایل قدرت دهنده 💪
سلام
استاد من دچار ابهام شدم
پس اون ذهنی که توی دوره بارها گفتید تمایلی به تغییر نداره مگه اینکه باعث شادی ما بشه کدوم ذهن؟
من خودم بارها سر دوراهی بودم که قبلنا بهش میگفتم تنبلی ولی عاقبت خسته شدن باعث میشد پیش برم…
نکات این فایلتون در مورد ذهن با آموزشهای قبلیتون از نظر من تناقض داره
۲۲ مهر۹۹
به نام خدا
با سلام منم امروز متوجه شدم كه ذهن اونقدرهاي كه من فكرش و ميكنم بزرك نيس اين مايم كه اومديم ذهن و بزرك كرديم و همه حي رو گردن ذهن ميندازيم كه ذهن قدرتمنده و من نميتونم از پسش بر بيام و من مقاومت ذهني دارم در برابر همه جي
و موقعي كه پر خوري ميكنم ميكم دست خودم نيس و اين ذهنه كه داره بهم دستور ميده كه بيشتر از نياز بدنم بخورم اما امروز متوجه ي اين نكته ي مهم شدم كه اين خودم هستم كه با تبنليم و بي خوصلكي هر كاري ناشايسته رو كه انجام ميدم مقصر ذهنم ميدونم
ذهن هم مثل يكي از اعضاي بدنمونه و ما بايد بهش دستور بديم تا كارامون رو به نحو عالي بده و با همت و پشتكار اين مسير زيبا رو ادامه بديم 🙏🏻
من شادم براي تمام امكانات زندكيم براي سلامتيم براي فرزندانم براي همسر خوب وقدر شناسم براي تمام نعمنهاي كه خداوند بعم داده خدايا شكرت من از درونم شادم خدايا شكرت بخاطر حال خوبم 🙏🏻🙏🏻🙏🏻
اول دوره فکر می کردم که ذهنم نسبت به خیلی چیزا مقاومت داره و نمیخواد همراه من باشه مثلا فکر می کردم اینکه من نمی تونم خودمو دربرابرخوردن کنترل کنم تقصیر من نیست که ذهنم مقاومت داره، این که وقتی سیرم نباید دنبال خوراکی برم، اینکه چاقی من به خاطر کم تحرکی هست، اینکه تیروئید دارم پس چاقیم طبیعیه، وذهنم درمقابل لاغرشدن مقاومت می کرد اصلا ذهن را یه عامل خارج از وجود خودم می دونستم یه قدرتی که کارخودشو می کنه و اصلا دراختیار من نیست. کم کم در دوره متوجه شدم که ذهن درون وجود خودمه و این منم که به ذهنم برنامه ودستور میدم که چه کاری بکنه وقتی اولین بار با تمرینات دوره تونستم ریزه خواری های زیادمو کنار بزارم به خودم آفرین گفتم، وقتی موقع تماشای تلویزیون هیچ نوع خوراکی را نخوردم متوجه شدم این منم که دارم به ذهنم میگم برای سرگرمی نیاز به خوردن نداری. وقتی به راحتی عادت خوردن شیرینی با چای را کنار گذاشتم احساس قدرتمندی بیشتری به من دست داد من درمسیر تغییرات درست ذهنی قرار گرفتم والان دیگه می دونم که ذهن من هیچ مقاومتی درمقابل کارای من نداره چون این منم که به ذهنم قدرت میدم وازش میخوام که چه کارایی رو برام بکنه.
با سلام خدمت همه شگفتی سازان .فایل مقاومت ذهنی خیلی عالی بود چون من اکثر وقتها وقتی در کاری تنبلی میکنم اون رو تقصیر ذهنم میندازم و میگم که ذهنم مقاومت میکنه .ولی ذهن من هم مثل تمام اعضای بدنم در اختیار من هست و همین طور که من برا اب خوردن و راه رفتن اختیار رو به ذهنم نمیدم الان هم میخام بگم که من فرمانروای ذهنم هستم و همه انها تحت فرماندمن هستن.از نظرات دوستان لذت بردم مخصوصا مثال رانندگی و ماشین.
بل درود بی پایان به همسفر ها و استاد گرامی
روز ۶۹ تکرار .
موضوع شناخت و پیدا کردن ذهن و اختیار ما و مدیریت این ابزار به بهترین وجه ممکن .
برلی بکار گیری ابزار مثل دست و پا و ذهن ابتدا باید اینها رو بشناسیم و بعد به بالاترین صورت ازشون استفاده بهینه بکنیم این فایل منو اگاه کرده که برای بکار گیری از ذهن بایستی با ختیار و همت بالا ازش استفاده کنیم و قدرت اون در دست ماست . و موقعی قدرت می گیره که ما تنبلی و بی حو صلگی بندازیمش کنار. و بهش قدرت بدیم و بگیم تقصیر ذهنمونه .
این فایل و نظرات دوستان منو بخودم آورد . و متوجه کرد که
همت بلند دار که مردان روزگار
از همت بلند به جایی رسیده اند
اول هفته پر همتم راسپاس . بیداری در ساعت ۷ صبخ و انجام وظایف و تکالیفم به موقعم راسپاس . اختیارم را برای خلق جهت ذهنی و شعوری م راسپاس . توان انجام کارهایم را چه فکری و چه عملی را سپاس 🙏🙏🙏🙏
با سلام، من زنی قدرتمند هستم و خالق هر آنچه میخواهم در پناه لطف خدای وجودم. ممنون از این فایل عالی.
از امروز با خودم میگم ذهن من قدرتمند ترین هست وبا تقویت باورهای خودم به همه اآرزو هام میرسم
همانطور که تابحال رسیدم
سلام خدمت استاد عزیز ودوستان گرامی
منم فکر میکردم که ذهنم خیلی قوی وقدرت داره ویادم میرفت که منم که این قدرت را دارم بهش میدم. با باورهایی که دارم چه مثبت چه منفی!
باید باورهامو عوض کنم باید جور دیگه دیگه ای فکر کنم باید انتظارم عوض بشه که در اون صورت نتیجه عوض میشه
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم
یکی از موضوعاتی که در این فایل نظر من رو به خودش خیلی جلب کرد و برام جالب بود این موضوع بود که ما وقتی چیزی رو خلق میکنیم از اون خیلی لذت میبریم غذای خوشمزه ،یه کار هنری زیبا ،یه نوشته زیبا ،یه اهنگ زیبا و هر چیزی دیگر که ما اون رو با دست خودمون و یا فکر خودمون خلق کرده باشیم این موضوع حتی در بچه ها هم موضوعیت داره ،وقتی یه چیزی رو توی بازیشون کشف میکنن وقتی یه حرکت یا حرفی میزنند که بقیه از اون خوششون میاد وبهش میخندن و علاقه نشون میدن وقتی کاردستی درست میکنن و… والان فکر کردم دیدم منی که الان با خلق چیزهای کوچکی مثل اینها انقدر خوشحال میشم و علاقه دارم به ادامه دادنش ،پس وقتی بتونم خالق زندگی خودم ،خالق یه جسم جدید ،خالق افکار جدید، برای خودم باشم چقدر میتونه برای من لذت بخش و دلنشین باشه .پس نیاز دارم اگر میخواهم به این لذت برسم همت کنم و ادامه بدم .ودراین بین باورهای خودم رو در مورد ذهنم اصلاح کنم وقتی انسانها از کوچک و بزرگ به خاطر خلق هر چیز کوچکی برای خودشان انقدر خوشحال میشوند و لذت میبرندو این میشود گفت در همه عمومیت داره ،پس میشه به راحتی گفت این موضوع خلق کردن طبیعی ذات انسان هست و به خاطر این خلق کردن نباز به یک ابزار قوی مثل ذهن هست .ذهن ما قدرت بسیار بالایی دارد در خوشبخت کردن و به اوج رساندن ما و حتی در بدبخت کردن و به خاک رساندن .اما چطور یکی از این دو راه رو انتخاب میکنه با توجه به سخن خدا که ما همه را ازاد ومختار افریدیم تا هر کس راه هدایت و یا گمراهی خود را بیابد پس جبری در کار نیست که بگیم قسمت ،شانس ،خواست خدا بوده .
بلکه این خواست خود ما هست ، اون چیزی که ما براش تلاش میکنیم وباورش داریم این میشه خواست ذهن ما .
من قبل از دوره دوست داشتم لاغربشم ،همین و خوب کار قابل توجه ادامه دار و مستمری انجام نمیدادم .این که ته دلم دوست داشتم لاغر بشم و یه حس ضعیفی برای این دوست داشتن بود این خواست روحم بود .
اما اینکه باور داشتم نمیتونم لاغر بشم ،باور داشتم برای لاغر شدن باید کم خوری کرد رژیم گرفت و من اراده این کار رو نداشتم ،این که باور داشتم چاقی من به خاطر بیماریهاو مصرف دارو و ارث و بقیه چیزها هست و من قادر نبودم این علتها رو تغییر بدم پس چاقی برای من ماندگار و همیشگی هست ،اینکه باور داشتم برای لاغر شدن باید سختیها و مشقت زیادی کشید و من طبق غریزه دوست نداشتم خودم رو به زحمت و دردسر بیندازم اینها همه شده بود ذهن من ،خواست ذهن من و چیزی که ازش با مقاومت ذهن یاد میکردم
اما الان وقتی باورهام برای من عوض شده دیگه چاق بودن برای من یک اجبار نیست ،برای لاغری سختی نیاز ندارم ،چاقیم ربطی به ارث و این چیزها نداره و تنها علتش خود من هستم و من توان تغییر این علت رو دارم و.. الان دیگه ذهنم مقاومتی نداره چون اطلاعات صحیح بهش دادم .پس این مهمه که در مورد هر موضوعی اول اطلاعات صحیح و باورهای صحیح در مورد اون موضوع به ذهن خودمون بدیم تا ذهن باور کنه که اون کار شدنیه ،بعد اشتیاق خودمون رو به انجام اون موضوع و داشتن اون موضوع به ذهنمون اثبات کنیم و اینطوری ما موافقت ذهن رو جلب میکنیم .و حالا دیگه باید فقط اشتباق و تلاشمون رو برای رسیدن به اون موضوع حفظ کنیم تا به خواسته خودمون برسیم .من موافقت ذهنم رو برای لاغری جلب کرده ام ،چون دوره رو خریداری کردم و دارم توی مسیر حرکت میکنم تمرین میکنم و چندبار شده که چند روزی تمرین انجام ندادم ،تو خوردنم با اینکه میدونستم دیگه سیر شدم زیاده روی کردم و برگشتم به حالتهای قبل خودم دیگه به این نمیشه گفت مقاومت ذهنی ،چون ذهنم باور کرده که میتونه لاغر بشه ولی من به خاطر بی حوصلگی به خاطر اینکه دوست داشتم برگردم به اون عادتهای قبل و لذتهای واهی که از خوردن حس میکردم و همینطور توجهم رو از اشتیاق و هدفم برداشتم باعث این خطاها شده در حقیقت این خودمن بودم که نخواستم این چند بار توی مسیر باشم و ربطی به ذهنمنداره .
نمیدونم تونستماونچیزی رو که درک کردم با کلمه ها بیان کنم یانه ؟اما این فایل برام واقعا لذتبخش و پر فایده بود با اینکه من قبلا هم این فایل رو شنیده بودم اما راستش فراموش کرده بودم که ذهن در اختیار من هست و ابزار وسیله یا نمیدونم هر اسمی دیگه که میشه روش گذاشت هست که خدا در اختیار من گذاشته برای اینکه بتونم راه سعادت و یا گمراهی خودم رو پیدا کنم به اختیار خودم ،و بعد به کمک اون به اون سو حرکت کنم
آفرین مریم جان
وقتی ما یه کاری و نمی خوایم بکنیم می ندازیم تقصیر ذهن ولی امان از تنبلی خودمون که به این ذهن انقدر قدرت می دیم در صورتیکه ما باید قدرت و در دست بگیریم و ذهن و کوچیک کنیم و هر چی می خوایم در ذهنمون خلق کنیم بسیار عالیه همه کار و می شه با ذهن انجام داد اگر فقط تعریفی که از ذهن داشتیم قبلا و عوض کنیم و تعریف جدیدی بدیم !صبح که بلند می شه آدم با این ذهن می تونه یه روز خوب و خلق کنه واسه خودش امان از صبحی که بلند شی اما از دنده چپ و قدرت و بدی به ذهنت همه چی و می تونه خراب کنه و روز بدی و واست بسازه!
خدایا ممنونم که ورودی های بد ذهنم کم کم داره جاشو به ورودی های خوب می ده خدایا شکرت که با این برنامه آشنا شدم
سلااااام عالی بود ،سپاسگزارم استاد بله دقیقا ما این ذهن رو بزرگ کردیم وگرنه ابزار ماست به قول یکی از اساتید مثل سنگریزه هست در برابر کوه خیلی کوچیک وناچیز …الان که فکر میکنن یکی از دلایلی که ذهن برای ما بزرگ شده اینه که میگن ذهن همون شیطانه و چون در باورهای ما شیطان خیلی پر قدرت و بزرگ تعریف شده که همیشه بر سر راه انسانها هست واز عقب و جلو و طرفین در سر راه ما هست توی باور ما ذهن بزرگ و پر قدرت تعریف شده ،ممنونم از شما استاد عزیز که باز هم این نکته مهم رو یاد اوری کردین،سپاس🙏
سلام استاد عزیز ودوستان گرامی خسته نباشید
چقدر این موضوع دهنی جالبه وصحبتهای استاد شیرینترش میکنه
من فکر میکنم چقدر تا ب حال خودمو از قبول کردن مسئولیت هایم راحت کرده بودم وهمه چیز وهمه کس مقصر بودند ب غیر از خود اصل کاری ک خود من باشم وانگار در این زندگی هیچ نقشی نداشتم وهمیشه دستور اجرا کردم در صورتی ک تازه متوجه شدم ک ای دل قافل ..این من هستم ک باعث تمام مسائلی ک باعث نارضایتی م مبشود هستم ومن انسان قدرتمندی هستم باید خوب فکر کنم چون متاسقانه ما ب مسایل مهمی ک داریم فکر نمیکنیم هرروز انها را انجام میدیم
وبرای ما یک روتین شده. و جالبه باعث نارضایتی مون میشه وما خودمونو بی تقصیر میدونیم
ولی امروز متوجه شدم ک من انسان قدرتمندی هستم ک تمام اجزای بدنم وذهن م ب دستور من عمل میکنند ومن باید اگاهانه تر ب ذهنم دستور بدم واونو ب حال خودش رها نکنم ک هرکجا دلش میخواد بره وهرکاری را انجام بده
وای خدای من شکرت ک اگه بتونم اینو عملی کنم جقدر انسان خوشبختی می شم وتمام اشتباهاتم را جبران میکنم مسئولیت های خودمو ب گردن میگیرم وچقدر قدرتمند میشم واحساس غرور وارامش میکنم خداجونم شکرت ب خاطر اینکه من اشرف مخلوقات هستم یعنی من هستم ک ب تمام اعضای بدنم دستور میدم وقدرت تمام اغضای بدنم دست من است وتحت اختیار من هستند ک چه کاری انجام بدهند ک باعث شادی وارامش وموفقیت برایم شود خدایا شکرت
استاد سپاسگذارم
روز ۶۹تکرار
با سلام به دوستانم واستاد
نظرات دوستانمو میخونم چقدر باورهای عالی در من ایجاد میشه
اینکه گواهینامه رانندگی ذهنو داریم میگذرونیم بسمت خواسته ها وخوشبختی،،اینکه من زندانی ذهنم نیستم من فرمانروای همه وجودم هستم اینها همگی در خدمت من هستن ،فهمیدن این مطالب بهم قدرت میده ،منیکه برنامه های منفی زیادی از قبل در ذهنم دانلود شده ،حالا باید روی فریده قبلی خط بکشم واز نو یه فریده جدید بسازم ،اونجوری که خودم میخوام ،با خواسته های جدید ،با شجاعت،با قدرت،با بدن جدید،با فکرای جدید،با رفتار جدید ،عادات جدید وتمام این آگاهی ها چه لذت بخشه ،خدارو شکر که در حال یادگیری هستم
طبق معمول که خونه ما شلوغه ومثل هتله ?هر کسی کلید خونمونو داره ،بدلیل اینکه ۱دونگ ونیم خونه من مال مادرمه وهمه به خودشون اجازه میدن هر کاری تو خونه من انجام بدن ومن بشدت حال واحساسم بهم میریزه وطبق معمول میرم توی گفتگوی ذهنی ،چونکه واقعا خسته شدم از جنگ وکل کل کردن با خواهرام،الان که توی آشپزخونه بودم وداشتم غذا میپختم و اونا هم داشتن غذا میپختن و کارهایو انجام میدن که ناراحتم میکنن وحس های بدیو تجربه میکنم ،،الان هم داشت فشار ناراحتی هام میرفت بالا که خیلی سریع اومدم تو اتاق و دارم اینجا کامنت مینویسم وقبلش نظرات دوستانمو خوندم ،و به خودم گفتم فریده آیا میخوایی با اطرافیانت بجنگی یا احساستو کنترل کنی بسمت خواسته ای که میخوایی که اونم فروش خونت ومستقل شدن خونته، ،، وبه خودم تاکید کردم که باید بتونی حالتو خوب نگه داری ،کنترل ذهن کنی و بتونی این جریاناتو هدایت ومدیریت کنی وبا ادامه دادن کنترل ذهن و داشتن حال بهتر ،میتونی به خواسته ت برسی،،مگه این ۳سال که فقط جر وبحث باهاشون داشتی ،چی شد؟ مستقل نشدی که هیچ،،ازشون دور ترم شدی و رفتار مناسبی هم باهات ندارن ،،پس منکه میدونم چاره ش فقط حال خوبه وتغییر زاویه دید م
هر چند اعتراف میکنم کار سختیه?ولی استاد بهم یاد داده که ذهن اگر کاریو سخت بدونه ،انجامش نمیده ،پس باید بتونم
اتفاقا امروز که داشتم تمرین رقص میکردم با دخترم،و همه میگفتن رقص سختیه ،من به دخترم گفتم اگر سخت ببینیش ذهنت باهات همکاری نمیکنه،خواهرزاده م که همون اولش انصراف داد گفت سخته من نمیتونم تمرین کنم ،دقیقا این تمرینو من واسه هر کاری انجام میدم و مرتب به خودم یادآوری میکنم که تمام کارها واسه من آسونه
شناخت ذهن بسیار لذت بخشه ومن میخوام ذهنم در خدمت من باشه استاد بهم یاد داده اول از خونم لذت ببرم،سپاسگذاریشو بگم،از خوبی هاش یاد کنم تا بتونم در مسیرهای بعدی به خواسته م برسم
استاد ممنونم از آگاهی های ناب تون?
سلام. روز شصت و نهم تکرار:
به نظرم ذهن مثل یک ماشین خیلی لوکس و پر از امکانات هستش. راننده این ماشین من هستم ولی اگر رانندگی بلد نباشم و تصادف کنم، آیا ماشین مقصره؟؟؟
ذهن میتونه به هر جهت و سمت و سویی حرکت کنه. با هر سرعتی میتونه بره. مهم اینه من یادبگیرم ازش استفاده کنم و تعیین کنم کجا بره و با چه سرعتی بره.
من یه دخترعموی کوچولو دارم که 5 ماهشه هروقت میبینمش رفتاراش برام خیلی جالبه. مثلا وقتی دو ماهه بود تازه دستاش را کشف کرده بود و وقتی دستاش می آورد جلوی چشمش، چشماش چپ میشد و نمیتونست کنترل کنه که به دستاش نگاه کنه ? ? و خیلی با تعجب به دستاش نگاه میکرد با این دست اون یکی رو میگرفت و دو هفته بعد همش دستاش گره میخورد و بهم.و خیلی بامزه بود. منم مثل اون وقتی با قدرت ذهن آشنا شدم. اول تعجب میکردم و فقط نگاه نگاه میکردم و زمان برد تا باهاش آشنا بشم و بفهمم ماله منه و از اول بوده فقط ندیدمش.
باید دائما روی خودم کار کنم تا بیشتر با ذهن و چگونگي استفاده ازش یاد بگیرم و گواهینامه رانندگی ذهن و هدایت اون به سمت خوشبختی رو دریافت کنم. ?
منم از مثال رانندگی و ماشین لوکس لذت بردم 👏👏
سلام
برداشت من از این فایل
وقتی ما فراموش می کنیم این ما هستیم که با افکارمون ذهن را قدرتمند می کنیم ، ناامیدی ، ناتوانی ، بیماری ، شکست ، چاقی و همه منفی ها را جذب می کنیم و ذهن ما را به سمتی میبره که خود را یک بازنده احساس کنیم .این فایل به ما یادآوری کرد ، ما می توانیم با پر کردن ذهن از افکار خوب بر هر کاری توانا باشیم در واقع ما به کارهامون فکر نمی کنیم و اگر فکر کنیم می فهمیم که هیچ چیز در جهان خارج از ذهن قدرتی ندارد و کاری نیست که ما بخواهیم انجام بدهیم و یا چیزی نیست که ما بخواهیم و نتوانیم داشته باشیم .کار ما مثل اینه که قدرت را از الکتریسته ندانیم و همه قدرت را به اسباب و وسایلی بدهیم که با قدرت برق کار می کنند. الکتریسته بوده که به پشت گرمی آن به پشتوانه آن این هم وسایل برقی ساخته شده .این من هستم که با ذهنم قدرت مفید بودن را به دستم می دهم .یک شخصی که افسرده است و هیچ کاری نمی تواند انجام دهد ممکن است دستی سالم داشته باشد ، پاهایی سالم داشته باشد اما نتواند فعالیتی داشته باشد و یک جا افتاده باشد . من یاد گرفتم قدرت را به ذهنم بدهم و نگویم این کار انجام نمیشه یا اینکه من لاغر نمی شوم .اگر من با افکار خوب و مثبت به یاد ذهنم بیاورم که چه قدرتی دارد به هر هدفی میرسد .خیلی امروز به این فایل نیاز داشتم .دوباره انرژی گرفتم و به یاد آوردم ذهن من چه قدرتی دارد .و خداوند ابزار قدرت و موفقیت را به من داده به شرطی من از اون در جهت موفق شدنم استفاده کنم در جهت شکست خودم .
سلام ، ببخشید چرا فایل تصویری مقاومت ذهن هر چند ثانیه یکبار مدام قطع میشه و همینطور فایلی که استاد روی تردمیل بودن و فایل رمضان و فایل تصویری تبلیغ لاغری همه شون چند ثانیه یکبار قطع میشدن لطفا پیگیری کنید
ماانسانها همیشه یادمون میره که خداوند ما رو اشرف مخلوقات آفریده وتوانایی های زیادی رو به ما عطا کرده ،ولی ما باطرز فکر اشتباه برای خودمون مانع درست می کنیم وراه رسیدن به خواسته هامون رو سخت وسختر می کنم ووقتی به توانایی خودمون پی ببریم می تونیم اون موانع رو که زلده افکار اشباه خودمونه رو رفع کنیم ورسیدن به خواسته هامون برامون خیلی آسون وراحت می شه
من اصلا با ذهن و قدرت ذهن آشنا نبودم قبل از دوره و این موانع ذهنی و هم تا حالا نشنیده بودم !
ولی پس از دوره یاد گرفتم که با تغییر فرمولهای ذهنی خیلی کارها رو می تونیم انجام بدیم تواناییشو پیدا می کنیم انقدر فرمولهای اشتباه به ذهنمون داده شده که بعضی وقتها قدرت و به دست می گیره به سمت چیزهایی که نمی خوایم و دوست نداریم !
این چند وقته که می دونم در ایران خیلی اتفاقات افتاده اصلا تا میام توی فیس بود یا اینستاگرم همش همه این اخبار و هی تکرار می کنن اینا نمی دونن که چه آسیبی به خودشون و ذهنشون و بقیه می رسونن دیگه همه می دونن من کلا اخبار و دنبال نمی کنم ولی بالاخره جسته گریخته می شنوم ولی از موقعی که شما هم گوشزد کردین بهمون که چیزهایی و که دوست نداریم تکرار نکنیم من این تو گوشم هست ولی بقیه دلم می سوزه براشون که حتما باید نظر بدن و پست کنن راجع به چیزهای منفی!
به امید روزی که همه با این قدرت ذهن آشنا بشوند و زندگی و جهان و تغییر بدن انشالله
سلام استاد عزیز و ارجمند و دوستان گرامی
از شنیدن این فایل بسیار لذت بردم خیلی آموزنده و عالی بود مثال هایی که برای درک موضوع میزنید بینظیر است خیلی درک مطلب را آسان میکند ???
این آموزشها به ما انرژی میدهد و انگیزه برای یادگیری و به اجرا گذاشتن این آموخته ها ???
ممنونم استاد عزیز مثل همیشه شما نامبر وان number one هستید ???????❤❤
اين فايل واقعاعاليه اينكه بعضى ها عقيده دارند ذهنشون مقاومه و نميگذاره اونا فايلاشون و گوش بدن يا تمريناشون و انجام بدن اين يه باور اشتباهه و ديدگاه اونا ست و با اين باور قدرت رو از خودشون ميگيرن و به ذهن ميدن در صورتيكه اين ما هستيم كه فرمانده هستيم و ما بايد تصميم بگيريم چجورى ذهن رو تحت كنترل خودمون قرار بديم ذهن هم مثل يكى از اعضاى بدن ماست ولى چون ديده نميشه ما فكر ميكنيم نميتونيم اون و با خودمون همسو كنيم ولى دقيقا ما خيلى راحت و با آموزشهاى درست ميتونيم ذهن رو با جسممون همسو كنيم و به روياى لاغرى دست پيدا كنيم و در ساير موارد ديگر هم به همين صورت ميتونيم عمل كنيم
با عرض سلام و روز به خیر
امروز این سومین بار است که این تمرین را مینویسم و به خاطر قطع اینترنت فرستاده نمیشود ولی من از تناسب ذهنی آموختم که خسته نشوم پس باز شروع میکنم.
در گذشته بسیاری از اتفاقاتی که در زندگی من پیش می آمد مرا وادار به پیدا کردن عوامل مختلف میکرد همه چیز را بررسی میکردم غیر از خودم .
در باره چاقی هم به این صورت بود مقاومت ذهنی توقف جسمی و کلی جملات اختراعی که مفهوم همه به یک جا منتهی میشد که همه مقصر هستند غیر از من.
از دوره تناسب فکری آموختم که با تواناییها و قدرت خود آشنا شوم و به آنها احترام بگذارم و برای آنها ارزش قائل شوم با تمرین و تکرار این کار به آن حدی رسیدم که فهمیدم خودم قدرت انجام هر کاری را دارم و اگر برای من اتفاقی که میخواهم نمی افتد فقط و فقط خودم مسئولش هستم .
با این نگرش نسبت به خداوند هم احساس بهتری دارم به نظر من مقاومت ذهنی مقاومت جسمی بدشانسی تقدیر اقبال یعنی تنبلی من یعنی نخواستن من میزان دستیابی ما به آرزوهایمان ارتباط مستقیمی با میزان تلاش و کوشش ما در تمام زمینه ها دارد
نه جسم ما و نه ذهن ما و نه خداوند هیچ خصومتی با ما ندارند ما بخواهیم میشود نخواهیم نمیشود .
من قبل از شرکت در دوره هر وقت موقع آشپزی کسی باهام صحبت میکرد و من میسوختم میگفتم بازم حواس ننو پرت کردید چند روز پیش دخترم در حالی که با فر کار نیکردم مرتب از من سوال میپرسید و منتظر جواب سریع بود و من دستم را خیلی ناجور به فر داغ چسباندم و با آموزشهای دوره خیلی عالی بر خود نسلط شدم دستم را پماد زدم و حرف را ادامه دادم دخترم خیلی ناراحت شد و گفت تقصیر من شد که شما سوختی و من گفتم اصلا این طور نیست من دقت نکردم و سوختم اگر میخواستم میگفتم صحبت بماند برای بعد .
شاید این تغییر از نظر شما کوچک باشد ولی من از تمام این تغییرات کوچک و دریافتهای روزانه از فایلها به موفقیتهای بزرگی دست پیدا کردم و هر روز در این زمینه تلاش میکنم .
با آرزوی احساس توانایی و قدرت برای تمام عزیزان مسیر تناسب فکری
خیلی ممنونم از لطف و زحمات شما استاد بزرگوار
روز شصت و نهم تکرار:
این حقیقت که ذهن هم قسمتی از وجود من و مثل دست و پام در خدمت منه به نظرم مهمترین عامل در کنترل ذهنمه.
هر وقت افکاری که مایل نیستم بهش توجه کنم فکر منو درگیر میکنه با یاداوری اینکه فرمانده منم و قدرت انتخاب دست منه افکارمو در جهتی که میخوام هدایت میکنم. البته یه وقتایی زمان میبره تا از کوچه خاکی رفتن افکارم اگاه بشم. یه موقع به خودم میام و میبینم مدتی رو بدون اینکه حواسم باشه صرف موضوعاتی کردم که اصلا مایل به تجربهشون نیستم. انتظار هم ندارم که به محض بدست آوردن این اگاهی بتونم ذهنمو صد در صد تحت کنترل داشته باشم اما صرف خواستنم منو در مسیر درست هدایت میکنه تا بتونم به مرور در این کار بهتر بشم.
خوشبختانه در مورد انجام تمرینهای مربوط به تناسب همیشه من مشتاق بودم و هرگز ذهنم نخواسته منو منصرف کنه یا اشتیاق من انقدر زیاد بوده که اگر هم ندای مخالفی بوده اصلا متوجهش نشدم.
اما در مورد موضوعاتی مثل روند تناسبم، اینکه در حال لاغر شدن هستم، مناسب بودن میزان غذایی که خوردم یا یکی دو لقمهای که گهگاه ممکنه بعد از دریافت پالس سیری بخورم باید هدفمند و با قدرت مواظب باشم که در دام افکار اسیبزننده و باورهای غلط قبلیم نیفتم چون من حالا این اگاهی رو دارم که خود اون غذا قدرت آسیب زدن به روند تناسب منو تا زمانیکه من بهش این قدرتو ندم نداره اما از این آگاهی با کنترل ذهنمه که میتونم استفاده کنم.
موارد دیگه هم هست که مربوط به تناسبم نمیشه و همهی سعیم بر اینه که در لحظه لحظهی زندگیم این فرمول رو پیاده کنم. در هر لحظهی سختی به خودم میگم نمیذارم ذهنم زندان من باشه اون باید در خدمت من باشه رئیس منم. یاداوری این جملهها به خودم به من قدرت میده تا انحرافمو از مسیر اصلی که داشتن ارامش و حفظ شادی ذاتی درونمون و لذت بردن از زندگی هست اصلاح کنم.
با سلام خدمت استادعزیز ودوستان خوبم
قبل از دوره تقصیر چاقی رو گردن موارد بیرونی میدونستم .ارثی بودن ودارو وتیرویید و… وقتی به دوره وارد شدم واستاد در مورد ذهن گفتند واینکه چقدر قدرت داره و این افکاری که در ذهن ما از بچه گی جا خوش کرده باعث چاقی ما شده و حااا برای لاغری باید روی ذهنمون کار کنیم . اینجا باز خوشحال شدم پس بازم تقصیر من نیست که چاق شدم مقصر چاقی من ذهن من هست پس حالا اگه ذهن من نخواد پس منم لاغر نمیشم . واین دقیقا برداشت من از ذهن بود اینکه اون یه عضو غیر قابل مشاهده در بدن من هست که هر کاری رو میتونه انجام بده بدون اختیار من .یک روز استاد برام یه مثال زد که تو رفتی عروسی روی میز یه کیف پر از پول هست وتو به اون پول احتیاج داری وکسی هم اونجا نیست .اگه ذهن تو بهت بگه اون پول رو بردار تو برمیداری ؟؟؟؟دیدم جوابم نه هست گفتم نه .گفت خوب برای بقبه کارها هم همینطوره ذهن تو برتری به تو نداره وبه تو مسلط نیست بلکه به خواست تو کاری رو انجام میده .پس این تو هستی که در نهایت تصمیم میگیری . ودیدم نسبت به ذهن درست شد .ذهن من مملو از افکار اشتباه بود وبواسطه اون افکار رفتار من هم اشتباه بود .تا اینجا اوکی هست .اما من در دوره فهمیدم افکار درست کدام هست وانها را جایگزین کردم اما اینکه الان رفتار درست رو انجام بدم یا همون رفتار اشتباه قبل رو این دیگه دست خود من بود . از وقتی که اموزش دیدم که ذهن چطور پیغام سیری رو میده وداشتم اون رو حس میکردم بارها ذهن من موقع غذا خوردن میگفت من سیر شدم ودیگه کافیه ومن اون رو میشنیدم درکش میکردم اما بازم دستم رو میبردم ولقمه دیگری میگرفتم وبعد از این پیام چندین لقمه دیگه اگاهانه میخوردم پس اینجا دیگه مقصر ذهنم نبود اون که بیچاره پیام سیری رو داده بود این خود من بودم که اگاهانه دوباره میخوردم . اما قبل از دوره نمیدونستم این پیغام سیری چطور میاد اصلا اون رو درک نمیکردم ووقتی احساس فشار روی شکم خودم میکردم فکر میکردم سیر شدم واون روزها واقعا این من نبودم که میخوردم این ذهن من بود که پیام سیری رو اعلام نمیکرد ومن میخوردم وبعد از اون دچار عذاب وجدان میشدم .اما الان دیگه اگر زیاد بخورم کار خودم اگاهانه هست وربطی به ذهن نداره .
ود کل ذهن ما اون چیزی رو در خودش داره که ما دوست داریم داشته باشه اگه به قول خودمون مقاومت ذهنی داریم ویه کاری رو نمیخواد انجام بده چون اون خواسته خودمون هست که در ذهن ما شکل میگیره .