0

گام ۶۴: اصلاح مقاومت ذهنی برای لاغر شدن

مقاومت ذهنی لاغر شدن
اندازه متن

آنچه درباره دلایل چاق شدن از طریق شنیدن و دیدن وارد ذهن ما شده است باعث ایجاد مقاومت ذهنی در برابر لاغر شدن می شود.

با رژیم گرفتن شاید بتوانید غذای کمتری وارد جسمتان کنید، با ورزش کردن شاید بتوانید انرژی بیشتری مصرف کنید اما نمی توانید میزان مقاومت ذهنی خود برای لاغر شدن را کاهش دهید. به همین دلیل لاغر نمی شوید.

مق

جستجو برای رفع موانع لاغر شدن

همه افراد چاقی که در تلاش برای لاغر شدن هستند اما بعد از مدتی که از تلاش خود نتیجه نمی گیرند به دنبال پیدا کردن دلیل لاغر نشدن خود هستند.

  • چرا با وجود ورزش و رژیم لاغر نمیشم؟!
  • چرا کاهش وزنم استپ کرده لاغر نمیشم!
  • چرا هر کاری می کنم لاغر نمیشم!
  • چرا با پیاده روی لاغر نمیشم!
  • چرا شکمم لاغر نمیشه؟
  • چرا لاغر نمیشم با اینکه هیچی نمی خورم؟

سوالات و چراهای متنوعی در ذهن افراد چاق وجود دارد که آن را مانع لاغری خودشان می دانند و در جستجوی جواب و راه حل برای برطرف کردن موانع لاغر شدنشان هستند.

شناسایی جنبه های مختلف زندگی

موضوعات زندگی به دو بخش فیزیکی و غیرفیزیکی (متافیزیکی) تقسیم می شوند.

هر چیز قابل لمس یا قایل مشاهده و حتی قابل شنیدن در دسته موضوعات فیزیکی قرار می گیرد.

و آنچه نه دیده و نه شنیده و نه قابل لمس است در دسته موضوعات غیر فیزیکی قرار دارد.

موضوعات فیزیکی برای همه انسانها به یک شکل قابل تجربه کردن هستند، بعنوان مثال اگر من درباره یک خودرو برای شما توضیح بدهم، تجربه شما از مشاهده خودرو شباهت بسیاری با گفته های من دارد.

اگر درباره مکانی برای شما توضیح بدهم، تجربه شما از دیدن آن مکان شباهت زیادی به آنچه برای شما توضیح داده ام خواهد داشت.

این شرایط برای همه موضوعات فیزیکی در زندگی یکسان است.

اما درباره موضوعات متافیزیکی به این شکل نیست. به این دلیل که قابل لمس، دیدن و شنیدن نیستند و هر انسانی بنا به تعریفی که درباره آن موضوع در ذهن خود دارد آن را تجربه میکند.

به عنوان مثال برای عشق نمی توان تعریف ثابت و مشخصی قرار داد به شکلی که هر انسانی عشق را به صورت تعریف شده تجربه کند.

برای شادی، استرس، احساس خوب، احساس بد، عصبی بودن، مهربان بودن و هر موضوع دیگری که فیزیکی نباشد نمی توان تعریف مشخصی ارائه کرد و هر انسانی بنا به آگاهی و اطلاعاتی که درباره آن موضوع در ذهن خود دارد آن را تجربه می کند.

منبع موضوعات متافیزیکی و غیرقابل مشاهده در انسان، ذهن است.

ذهن قدرت بی نهایت دارد، قدرتی که هم در جهت مثبت میتواند موثر باشد که آن را می توان تمایل یا اشتیاق ذهنی نامید و هم در جهت منفی می تواند موقر باشد که آن را مقاومت ذهنی می نامیم.

استفاده از ذهن برای هر انسانی به هر دو طریق امکانپذیر است و حتی در بسیار از انسانها ذهن به دو شکل مثبت و منفی تاثیرگذار است، به این شکل که درباره برخی موضوعات ذهن همسو و مثبت نگر است و درباره برخی موضوعات دیگر منفی و غیر همسو عمل می کند.

انگیزه برای لاغر شدن

اشتیاق ذهنی برای لاغر شدن

آنچه مسلم است همه افراد چاق تمایل دارند لاغر شوند. این تمایل به شکل درونی و خودبخودی در انسان ایجاد می شود و ارتباطی با کلام افراد ندارد.

شاید برخی از افراد چاق به دلیل باور اینکه نمی توانند لاغر شوند درباره لاغر شدن به شکلی صحبت کنند که خودشان دوست ندارند لاغر شوند و با شرایط چاقی مشکلی ندارند یا حتی بیان کنند که عاشق چاقی خودشان هستند.

این گفته ها در سطح فکر و کلام است اما آنچه در ذهن مرور می شود با آنچه در کلام بر زبان جاری می شود بسیار متفاوت است. همه ما در جنبه های مختلف زندگی این تجربه را داریم که آنچه بر زبان در گفتگو با دیگران مطرح می کنیم با آنچه در ذهن خود مرور می کنیم از زمین تا آسمان تفاوت دارد.

هرچه اختلاف محتوای کلامی با محتوای افکاری که در ذهن مرور می شود بیشتر باشد فرد دچار وضعیت دوشخصیتی می شود و این حالت باعث برهم خوردم آرامش،‌ احساس شادی درونی و رضایت از زندگی می شود.

در مقابل هرچه کلام و محتوای گغتاری ما شباهت بیشتری به افکاری که در ذهن مرور می کنیم داشته باشد احساس آرامش، شادی درونی و خوشبختی بیشتری را تجربه خواهیم کرد.

انسان بعنوان موجود زنده دارای سیستم ایمنی هوشمند است به شکلی که هر مساله ای به هر شکلی برای جسم ایجاد شود سیستم ایمنی به شکل هوشمندانه و سریع در جهت رفع مشکل ایجاد شده وارد عمل می شود.

همه ما عملکرد سیستم ایمنی بدن را در مقابله با جراحات وارد شده به جسم و بیماری ها تجربه کرده ایم.

چاقی شاید در نگاه عموم بعنوان یک بیماری یا مشکل جسمی معرفی نشده باشد اما از نظر جسم اضافه وزن یک مشکل جسمی و تهدید کننده سلامت جسم است. بنابراین از همان روز های اول که مبتلا به اضافه وزن می شویم سیستم ایمنی بدن برای مقابله با این مشکل وارد عمل شده و تلاش برای برطرف کردن چاقی آغاز می شود.

سیستم ایمنی بدن علاوه بر تسلط بر جسم برای انجام فعالیت های مختلف جهت بالابردن ایمنی بدن و مبارزه با عوامل بیماری زا بر ذهن انسان نیز تسلط دارد و هر زمان که نیاز به انجام کار فیزیکی یا اقدامی که منجر به بهبود شرایط جسمی شود باشد از طریق ایجاد اشتیاق ذهنی این کار را انجام می دهد.

چاقی موضوعی است که سیستم ایمنی بدن هم از طریق فعالیت های جسمی در جهت رفع آن اقدام می کند و هم از طریق ایجاد اشتیاق ذهنی و تمایل برای لاغر شدن فرد را تحت فشار برای لاغر شدن قرار می دهد.

بنابراین هر فردی که اضافه وزن دارد فارغ از اینکه در کلام چه دیدگاه یا تمایلی برای لاغر شدن داشته باشد اشتیاق ذهنی برای لاغر شدن را دارد و دلیل اینکه همه افراد چاق به شکل های مختلف برای لاغری تلاش می کنند وجود اشتیاق ذهنی برای لاغر شدن است.

تلاش کردن برای لاغر شدن

مقاومت ذهنی برای لاغر شدن

همانطور که توضیح داده شد ذهن نامحدود است و شکل فیزیکی ندارد بنابراین می تواند به هرشکلی بر افکار و رفتار انسان تاثیرگذار باشد.

عملکرد ذهن به شکل خودبخودی صورت نمی گیرد و صد در صد تحت تاثیر اطلاعاتی است که توسط هر فرد به شکل آگاهانه یا ناآگاهانه وارد ذهن خود می کند.

بنابراین این نگرش که من می خواهم لاغر شوم اما مقاومت ذهنی دارم و به همین دلیل لاغر نمی شوم اگر منجر به پذیرش چاقی و تسلیم شدن در برابر مقاومت ذهنی برای لاغری باشد صد در صد اشتباه است چون به این ترتیب فرد نه تنها خود را جدا از ذهنش تصور کرده بلکه عقیده دارد که از پس مقاومت ذهنی اش بر نمی آید بنابراین مجبور است چاقی را تحمل کند.

لازم به ذکر است توضیحات ارائه شده نه تنها برای موضوع چاقی بلکه برای تمام جنبه های زندگی صادق است.

توجه به این نکته ضروری و آگاهی دهنده است که: اشتیاق ذهنی به شکل خودبخودی و بنا به نیاز جسم و توسط سیستم هوشمند ایمنی بدن ایجاد می شود اما مقاومت ذهنی به شکل خودبخودی ایجاد نمی شود، بلکه توسط خود فرد در طی زمان و از طریق وارد کردن اطلاعات درباره چاقی به ذهنش و مرور بارها و بارها این اطلاعات و تقویت افکار از طریق مرور افکار در ذهن و صحبت درباره آنها با دیگران ایجاد می شود.

نکته جالب توجه اینکه اشتیاق ذهنی در هر جنبه از زندگی برای همه انسانها شباهت بسیار زیادی به هم دارد به عنوان مثال مواجه شدن فرد با مشکل مالی به شکل اشتیاق ذهنی برای رفع مشکل مالی بروز می کند.

مقاومت ذهنی برای هر فرد در شرایط یکسان زندگی بنا به اطلاعات و آگاهی که در جهت پذیرش شرایط موجود و عدم توانایی تغییر آن وارد کرده است شکل می گیرد.

در مثال اشتیاق ذهنی برای بهبود شرایط مالی مقاومت های ذهنی به شکل های مختلف در افراد ایجاد می شود و هر فرد دلایل و توجیه های شخصی برای عدم توانایی بهبود شرایط مالی خودش دارد.

در مورد لاغر شدن هم دقیقا به همین شکل است.

اشتیاق ذهنی برای لاغر شدن در همه افراد چاق به یک شکل ایجاد شده و همه آنها دوست دارند لاغر شوند.

اما مقاومت ذهنی برای لاغر شدن در هر فرد چاق بنا به افکار و اطلاعاتی که در طی سال های چاقی از طریق پیرامون خود وارد ذهنش کرده است متفاوت است.

بدیهی است که جزئیات مقاومت ذهنی برای لاغر شدن در افراد چاق شباهت هایی به هم دارد اما تفاوت های زیادی بین مقاومت ذهنی افراد برای لاغر شدن وجود دارد.

مقاومت ذهنی لاغر شدن به دلیل وارد کردن اطلاعات و اگاهی در جهت توجیه چاقی به ذهن ایجاد می شود بنابراین برای افراد مختلف حتی اگر عوامل توجیه کننده چاقی مشابه هم باشد اما از نظر قدرت اجرایی این عوامل با هم تقاوت دارند.

به این شکل که برای فردی باور ارثی بودن چاقی خیلی پررنگ تر از باور کم تحرک بودن است اما برای فرد دیگر باور کم تحرک بودم خیلی قوی تر از باور ارثی بودن چاقی است. این تفاوت در قدرت تاثیر عوامل ایجاد کننده مقاومت ذهنی لاغر شدن در همه افراد چاق وجود دارد.

عوامل ایجاد کننده مقاومت ذهنی

هر اطلاعات یا آگاهی به هر طریقی بعنوان دلیل چاقی یا توجیه لاغر نشدن وارد ذهن شود در شکل گیری مقاومت ذهنی برای لاغر شدن موثر است.

نکته حائز اهمیت اینکه هرچه سن چاقی فرد افزایش پیدا کند و دفعات تلاش او برای لاغر شدن و نتیجه نگرفتن بیشتر شود به شکل ناآگاهانه فرد در جستجوی اطلاعات یا آگاهی برای توجیه لاغر نشدن خود به ذهنش است.

در واقع خودمان برای التیام درد و رنج لاغر نشدن در جهت ایجاد مقاومت ذهنی برای لاغر شدن اقدام می کنیم.

متاسفانه مقاومت ذهنی برای لاغر شدن تا حدود زیادی التیام بخش رنج و ناراحتی افراد در برابر شکست خوردن های مکرر در استفاده از روش های مختلف برای لاغری است.

برخی از اطلاعات و آگاهی که از طریق مختلف وارد ذهن شده و ایجاد مقاومت ذهنی می کند که به آنها می توان فرمول های چاقی ذهن نیز گفت به شرح ذیل است:

  • چاقی من ارثی است و به همین دلیل لاغر نمی شوم.
  • چاقی من بخاطر کم تحرکی و کار پشت میزی است.
  • لاغر نشدن من بخاطر پایین بودن سوخت و ساز بدنم است.
  • لاغر نشدن من به دلیل چربی ساز بودن بدنم است.
  • چاقی من بخاطر یبوست داشتن و اختلال در سیستم گوارشی است.
  • چاقی من به دلیل مصرف دارو است.
  • لاغر نشدنم بخاطر سفت شدن چربی های قدیمی است.
  • لاغر نشدنم بخاطر شرایط کاری و زندگی و فرصت نداشتم برای ورزش کردن است.
  • چاقی من بخاطر همسرم (دوستم یا همزیستی با هر فرد دیگر) است.
  • چاقی من بخاطر عصبی بودن و خوردن برای آرامش داشتن است.
  • لاغر نشدن من بخاطر اراده نداشتن برای رژیم گرفتن و ورزش کردن است.
  • چاقی من بخاطر علاقه به خوردن فست فود است.
  • چاقی من بخاطر تنوع مواد غذایی و علاقه من به خوردن است.
  • چاقی من بخاطر خوابیدن زیاد مخصوصا خوابیدن بعد از ناهار خوردن است.
  • لاغر نشدن من به دلیل نداشتن پایه و همراه برای رژیم گرفتن و باشگاه رفتن است.

اینها نمونه هایی از دلایل رایج بین افراد چاق بعنوان دلیل چاق بودن یا توجیه لاغر نشدن است. برای هر فرد می تواند تنوع و میزان تاثیرگذار بودن این عوامل متفاوت باشد.

اطلاعات و آگاهی که بعنوان دلیل چاقی یا توجیه لاغر نشدن وارد ذهن شده و باعث ایجاد مقاومت ذهنی برای لاغر شدن می شود تحت تاثیر عوامل مختلف می تواند متفاوت باشد.

محیط خانواده، فرهنگ رایج در بین افرادی که بعنوان جامعه با آنها بیشترین ارتباط را دارید، علاقه و نگرش نسبت به دنبال کردن مطالبی که از طریق رسانه ها یا مجلات منتشر می شود، میزان ارتباط و گفتگوی با افراد مختلف مخصوصا افراد چاق بعنوان همدردی یا درد و دل کردن و …. سبب می شود که اطلاعات و آگاهی مختص با خودتان را وارد ذهنتان کرده و بر اساس منطقی که برای هر عامل در ذهن خود ایجاد می کنید این عوامل قدرت گرفته و مقاومت ذهنی شما برای لاغر شدن را شکل می دهند.

مراحل لاغر شدن

لاغری با ذهن و اصلاح مقاومت ذهنی

همه تلاش های قبلی ما برای لاغر شدن از طریق رژیم های غذایی و برنامه های ورزشی و …. همه در جهت افزایش مقاوت ذهنی لاغر شدن بوده اند چرا که باعث تقویت باور عدم توانایی ما در لاغر شدن و لزوم استفاده از روش های مختلف برای کاهش وزن شده اند.

۳۵ سال از زندگی ام چاق بودم و از روش های مختلف برای لاغر شدن استفاده می کردم اما نتیجه نهایی نه تنها لاغر نشدن بود بلکه مقاومت ذهنی من برای لاغر شدن بیشتر می شد.

در سال های ابتدایی که با مشکل چاقی مواجه شده بودم به وضوح اشتیاق ذهنی برای لاغر شدن را در خودم می دیدم و به همین دلیل با اشتیاق و علاقه برای لاغر شدن سراغ روش های لاغری رفتم.

اما هربار که در استفاده از هر روشی شکست می خوردم علاوه بر اینکه بارها در ذهنم خودم را سرزنش می کردم مورد سرزنش اطرافیان قرار می گرفتم که من اراده لاغر شدن ندارم.

به این ترتیب اشتیاق ذهنی من به مرور به مقاومت ذهنی برای لاغر شدن تبدیل شد و ذهن من مملو از افکار و نگرش ها درباره دلیل چاقی و توجیه لاغر نشدن شده بود.

هرچه سن چاقی من بیشتر شد روند چاق شدن من آسانتر و در مقابل تلاش من برای لاغر شدن بیشتر و نتیجه نهایی کاهش وزن کمتر بود.

قرار گرفتن در مسیر لاغری با ذهن سبب شد که نسبت به عملکرد ذهن و تاثیر آن بر جسم آگاه شده و توانستم با برطرف کردن مقاومت ذهنی لاغر شدن در ذهنم اشتیاق ذهنی برای لاغر شدن را تشدید کرده و عملکرد سیستم ایمنی بردن برای لاغر شدن را بهبود دادم.

زمانی که شما صرف تماشای محتوای آموزشی لاغری با ذهن می کنید در حال وارد کردن اطلاعات همسو با قدرت بخشیدن به اشتیاق ذهنی خود برای لاغر شدن هستید.

زمانی که اشتیاق ذهنی شما به اندازه کافی تقویت شود بر مقاومت ذهنی لاغری شدن غلبه کرده و روند لاغر شدن جسم واضح می شود.

در فایل آموزشی اصلاح مقاومت ذهنی برای لاغر شدن به طور مفصل درباره این موضوع بسیار مهم و تاثیرگذار توضیح داده ام که اطمینان دارم استفاده از این آگاهی برای عزیزانی که تصمیم گرفته اند از مسیر لاغر با ذهن رویای خودشون رو تجربه کنند مفید و تاثیرگذار خواهد بود.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین این جلسه ابتدا توضیحات نوشتاری اصلاح مقاومت ذهنی برای لاغر شدن را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشاش کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • تجربه شما درباره داشتن اشتیاق ذهنی برای لاغر شدن چیست؟ شرح دهید.
  • استفاده از روش های لاغری باعث تشدید اشتیاق لاغری در شما شده است یا مقاومت ذهنی لاغر شدن ایجاد کرده است؟ شرح دهید.
  • شنیده ها و دیدهای شما چه تاثیری بر ایجاد مقاومت ذهنی برای لاغر شدن داشته است؟ با ذکر مثال شرح دهید.
  • قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری نگرش شما درباره لاغر شدنتان چگونه بود؟
  • برخی از نگرشهای خود که باعث ایجاد مقاومت ذهنی لاغر شدن در شما شده است را ذکر کرده و درباره آن شرح دهید.
  • آشنایی با روش لاغری با ذهن چه تاثیری بر تغییر نگرش شما درباره لاغر شدن و ایجاد اشتیاق ذهنی لاغری داشته است.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.21 from 33 votes

https://tanasobefekri.net/?p=15317
برچسب ها:
87 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار مهلا
      1403/01/25 18:19
      مدت عضویت: 248 روز
      امتیاز کاربر: 6515 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 516 کلمه

      با سلام 

      یادمه زمانی که متناسب بودم خیلی ذوق و شوق لاغری داشتم و از لاغریم لذت میبردم،اما وقتی چاق شدم و امیدم به لاغری از بین رفت با توجه به شرایطم که مادر دوتا بچه بودم که هر دو زیر هفت سال سن داشتند و من اصلا فرصت نمی‌کردم به لاغری فکر کنم و در میان شلوغی های زندگیم فقط حس میکردم که دارم هر ماه چاق و چاقتر میشم و هیچ کاری از دستم بر نمیومد و وقتی برای اولین بار در زندگیم آنقدر چاقی رو با اون سرعت دیدم مقاومت ذهنی هم شروع شد که بله رسیدی به آخر خط و با این وضع دیگه لاغر بشو نیستی و این همون چاقی ای هست که زنی با شرایط و تو سن و سال تو بدست میاره و تو هم مستثنی نیستی.و با این تفکرات مقاومت ذهنی در من شکل گرفت و هر روز چیزهای جدیدی بهش اضافه میشد.

      زمانی که از اپلیکیشن کالری شماری برای لاغری استفاده کردم خیلی اشتیاق لاغری در من زیاد بود و لاغر هم شدم اما وقتی برنامه یک ماهه رو تمدید نکردم دوباره وزنم مثه سابق شد ،سری دوم که استفاده کردم هم با اشتیاق شروع کردم اما هر وقت میرفتم رو ترازو تغییر وزنی نمی‌دیدم و کم کم اشتیاقم از بین رفت توی همون برنامه یه قسمت حلقه زدن داشت اون رو هم وقتی دیدم تغییری نکردم شروع کردم به انجام دادن تا شاید با افزایش تحرک ازین استپ وزنی دربیام ،همون اول دور کمرم رو اندازه گرفتم و در مدت زیادی که حلقه میزدم تونستم دو کمرم رو سه چهار سانت کم کنم طوری که لباسم توی تنم آزاد شده بود اما دریغ از نیم کیلو کاهش وزن و این روند واقعا ذهن من رو نسبت به لاغری مقاوم کرد و طوری که همه چیو ول کردم و نسبت به لاغری ناامید شده بودم و این آخرین مقاومت ذهنی من نسبت به لاغری بود چون ول کن نبودم و دنبال یه برنامه ای ،کمکی بودم برای لاغریم که خدا خواست و با سایت آشنا شدم .

      شنیده ها و دیدهای شما چه تاثیری بر ایجاد مقاومت ذهنی برای لاغر شدن داشته است؟ با ذکر مثال شرح دهید.

       وقتی یه دکتر میگه فلان دارو چاق کننده ست ،یا افرادی که تجربه بیشتری از من دارن با اطمینان در مورد چاق شدن ها و لاغرنشدن هاشون حرف میزدن  من رو هم به این اطمینان میرسوندن که با چاق شدن دیگه خبری از لاغری مجدد نیست و همین یعنی ایجاد مقاومت ذهنی در من،وقتی رژیم گرفتن های خواهرم و قرص خوردن هاش رو دیده بودم ولی همگی موقتی لاغرش میکردن من رو هم به این باور رسونده بودن که در صورتی که چاق بشی دیگه راه برگشتی نیست،و این هم همون مقاومت ذهنی در من بود.

      آشنایی با روش لاغری با ذهن چه تاثیری بر تغییر نگرش شما درباره لاغر شدن و ایجاد اشتیاق ذهنی لاغری داشته است.

      در روش لاغری با ذهن ،همه چیز از درون و از مرکز فرماندهی بدن شروع میشه ،وقتی تغییرات از مرکز شروع بشه جای شک و تردیدی نمی مونه که این روش همان روش درست و بی نقص هست و همین باعث امید و اشتیاق در ما میشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/07/24 23:16
      مدت عضویت: 337 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 911 کلمه

      به نام خداوند حکیمم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      حل تمرینات اصلاح مقاومت ذهنی 

      • تجربه شما درباره داشتن اشتیاق ذهنی برای لاغر شدن چیست؟ شرح دهید.
      • اولین باری که خواستم از روش رژیم و ورزش لاغر شوم خیلی اشتیاق لاغر شدن داشتم و با کلی ذوق و شوق هر روز ادامه میدادم هر چند هفته یکبار که وزن میکردم و شاهد کاهش وزنم بودم اشتیاقم بیشتر می‌شد و توانستم وزن قابل توجهی کم کنم و کلی لاغر شوم
      • استفاده از روش های لاغری باعث تشدید اشتیاق لاغری در شما شده است یا مقاومت ذهنی لاغر شدن ایجاد کرده است؟ شرح دهید.
      • فقط همان دفعه اول اشتیاق زیادی داشتم و وقتی بعد از مدتی از آن رژیم مجدد چاق شدم و دفعات بعد که خواستم از روش‌های دیگر  رژیمی و ورزشی لاغر کنم اولش اشتیاق داشتم اما روزهای بعد کم کم شوقم را از دست میدادم و رژیم و ورزش را رها میکردم و با هر بار شکست آن روش‌ها من دلایلی برای ادامه ندادن پیدا میکردم و این بهانه ها را مقاومت ذهنی ام معنا میکردم
      • شنیده ها و دیدهای شما چه تاثیری بر ایجاد مقاومت ذهنی برای لاغر شدن داشته است؟ با ذکر مثال شرح دهید.
      • شنیده ها و دیده ها و اطلاعاتی که در ذهن من ذخیره شده بود باعث شده بود من احساس کنم مقاومت ذهنی بالایی در جهت لاغری پیدا کرده ام و دیگر هیچ روشی روی من برای لاغری تاثیر نمی‌گذارد
      • مثلا اینقدر من اولویت‌های زندگیم تغییر میکرد که کلا یادم می‌رفت چقدر اول رژیم اشتیاق به لاغر شدن داشتم و حالا مدام  لیز می خوردم  و من حالا به هر بهانه ای رژیمم را میشکاندم و از مسیر لاغری ام خارج میشدم
      • قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری نگرش شما درباره لاغر شدنتان چگونه بود؟
      • من اصلا باور نداشتم بتوانم لاغر شوم و با توجه به اینکه دیگر هیچ روشی من را به لاغری نمیرساند تنها راه لاغر شدنم را آخرین قدم یعنی جراحی میدیدم
      • برخی از نگرشهای خود که باعث ایجاد مقاومت ذهنی لاغر شدن در شما شده است را ذکر کرده و درباره آن شرح دهید.
      • در کامنت قبلی ام بصورت کامل به این سوال پاسخ دادم
      • آشنایی با روش لاغری با ذهن چه تاثیری بر تغییر نگرش شما درباره لاغر شدن و ایجاد اشتیاق ذهنی لاغری داشته است.
      • تا به اینجا که به لطف خداوند در مسیر حرکت کرده ام تغییرات زیادی در نگرش‌ها و باورهای من شکل گرفته و من هر روز با اشتیاق وارد سایت میشوم و آموزش میبینم دیگر لاغری برایم مثل گذشته نیست بهانه های واهی که به عنوان مقاومت ذهنی می‌شناختم در حال کمرنگ شدن هستند موانع ذهنی من به مرور در حال رفع شدن هستند و اینها همه نتیجه استمرار داشتن در مسیر یادگیری است
      • خدای بزرگم ممنونم که امروز دوباره مرا به این جهان بازگرداندی و فرصت زندگی مجدد به من عطا کردی
      • استاد من امروز چیزی را تجربه کردم که هنوز هم در شوک هستم ،دوست داشتم حالا که خداوند به من لطف کرده و مجدد به من فرصت حیات داده شادی ام را با شما و دوستانم تقسیم کنم
      • من امروز تجربه نزدیک به مرگ داشتم من ناگهان صدای سوت ممتدی شنیدم و ناگهان خودم را در جایی در تاریکی مطلق دیدم که با سرعت نور به سمت بالا حرکت میکردم وجود شخصی در سمت راستم که به شکل مایل ایستاده بود  را احساس می‌کردم و می‌فهمیدم کسی سمت چپم کنارم نشسته و من خیلی به او اعتماد داشتم و کنارش احساس آرامش داشتم انگار سوار یک ترن هوایی بودم
      • لحظه ای که روح از بدنم جدا شد را هرگز فراموش نمیکنم ،روحم نشست اما جسمم دراز کشیده بود شروع کردم به گریه و التماس که خدایا مرا برگردان با عجله و اضطراب روی جسمم دراز میکشیدم و گمان میکردم خواب هستم اما همانطور در حال حرکت با سرعت بینهایت بودم چند باری روی جسمم خوابیدم اما همچنان فقط تاریکی بود و حرکت به سمت بالا با سرعت زیاد، گفتم همین تمام شد اینجا آخر من است شکه شده بودم باورم نمیشد اینقدر راحت دارم دنیا را ترک میکنم، خیلی حس حسرت عجیبی در تمام وجودم آزارم میداد ،تونلی دیدم در آن تاریکی مطلق ،من داشتم به سمت تونل با سرعت بالا حرکت میکردم تونلی عجیب که از جنس نور بود و هر چه به سمت تونل نزدیکتر میشدم سرعت بیشتر و بیشتر می‌شد ،انگار می‌دانستم اگر به تونل برسم، دیگر کارم تمام است و انگار زمان نداشتم، احساس می‌کردم به تونل برسم دیگر شهادتین هم نمی‌توانم بگویم ، شروع کردم بلند بلند شهادتین خواندم و مدام تلاش میکردم به دنیا برگردم مدام روی جسمم دراز میکشیدم و قصد رفتن نداشتم و همچنان در حال قسم دادن خداوند به امام حسین (ع)و حضرت زهرا(س)بودم که خدایا بچه هایم خدایا به من رحم کن به بچه هایم رحم کن ولی همچنان در حرکت بودم و صدای سوت قطع شد و سکوت مطلق بود سکوت کامل
      • شروع کردم بلند بلند فریاد میزدم
      • اشهد ان لا الله الا الله
      • اشهد ان محمدا رسول الله
      • اشهد ان علی
      • ناگهان چشمانم باز شد و ولی الله را در دنیا بزبان داشتم کاملا بدنم لمس و بی حس شده بود تا چند دقیقه قادر به هیچ تکانی نبودم ،لبهایم باد کرده بود ،دهنم و لبهایم خشک خشک خشک بود و من فقط سر بودم و بدنم حس نداشت و فقط گریه میکردم خیلی شوکه بودم هنوز هم شوکه ام
      • چقدر مرگ نزدیک است
      • اینجا نوشتم که هیچ وقت یادم نرود خداوند چه لطفی امروز به من کرده و من دوباره به معنای واقعی متولد شدم
      • حال عجیبی دارم
      • خدایا ممنونم خدایا خیلی ممنونم خدایا چطور شکر گزاری کنم نمی‌دانم چطور شکرت را به جا بیاورم
      • الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت ………………………………
      • الهی به امید تو
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/07/24 20:47
      مدت عضویت: 337 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,083 کلمه

      به نام خداوند جهان آفرینم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      مقاومت ذهنی 

      برای اینکه بتوانیم درک کنیم که ذهن چیست و مراد از مقاومت ذهنی چیست ابتدا باید بدانیم ملاک وذات جهان آفرینش چگونه است 

      موضوعات در جهان دو دسته هستند 

      فیزیک و متافیزیک 

      حالا میخواهم سه بعد وجودی انسان را به فیزیکی و متافیزیکی تقسیم کنم 

      فیزیک چیست ؟

      یک نوع علم است که به بررسی ظاهر ماده و رفتار می‌پردازد 

      برای اجسام و عالم ماده استفاده می‌شود قابل لمس است 

      و هر آنچه در کره زمین موجود است جز فیزیک محسوب می‌شود،فیزیک دارای ابعاد وزن و اندازه و …..و قابل توصیف هستند و قابل درک هستند و به طور کلی وقتی صحبت از چیزی فیزیکی می‌شود با توصیح و تفسیر می‌توان آن را تصور کرد و درک کرد و قوانین خاصی دارد 

      بعد جسم فیزیک محسوب می‌شود 

      مغز فیزیک محسوب میشود

      متافیزیک چیست؟

      آنچه به عالم ماده تعلق ندارد یعنی ماورای طبیعت است و هر کس درک واقعی  از معنای  آن ندارد و هر کس به فراخور باورها و عقایدش از آن فهم دارد 

      متافیزیک در همه انسانها وجود دارد ،همه ما خواب می‌بینیم همین خواب و وصل شدن به دنیایی که هرگز آن را ندیده ایم بخش ماورای طبیعه وجود ما را نشان می‌دهد

      ما دچار احساساتی می‌شویم که تعریفش برای هر کس متفاوت است مثل عشق،غم ،شادی که تمام این احساسات از ذهن نشات می‌گیرد 

      ذهن متافیزیک محسوب می‌شود 

      روح متافیزیک محسوب می‌شوند 

      به نظر من هر بعد فیزیکی جایگاه یک بعد متافیزیکی است

      یعنی هر جسم فیزیکی دارای یک بعد ماورا طبیعی است  

      مثلا نگاه کنیم جسم فیزیک است و جایگاه روح متافیزیکی است 

      مغز فیزیک است و ذهن در جایگاه متافیزیک است 

      نمیدانم درکم درست است یا نه اما تصور می‌کنم در جهان هستی همانطور که هر عملی را عکس العملی است هر بعد فرازمینی هم نیازمند یک جسم زمینی است 

      خوب پس الان می‌توانیم بفهمیم اصلا ذهن چیست 

      ذهن همان محل ذخیره اطلاعاتی است که توسط مغز و تجارب فیزیکی اش و یادگیریهایش ثبت شده است 

       کامپیوتر را در نظر بگیرید، بخش سخت افزاری آن همان قسمت های فیزیکی کامپیوتر است که به راحتی میتوانید آنها را ببینید و حتی لمس کنید. اما بخش نرم افزاری همان بخشی است که برای ما قابل رویت نیست و تنها آثار آن نمایان میشود 

      خوب متاسفانه افرادی که تنبل هستند و علاقه ای به تغییر مثبت خودشان ندارند معتقدند دچار مقاومت ذهنی هستند  

      حالا مقاومت ذهنی یعنی چه؟

      به واکنش ذهن در برابر تغییر مقاومت ذهنی میگن 

      چرا مقاومت ذهنی در زندگی ما بوجود می آید؟

      من در خودم کنکاش کردم ببینم که در گذشته چرا فکر میکردم  دچار  مقاومت ذهنی میشم برای لاغری !!!؟؟؟؟

      فهمیدم که:

      ۱-سعی داشتم آن کار را بی ارزش نشان بدهم 

      زمانهایی که میخواستم یک رژیم سخت را شروع کنم و دنبال بهانه ای برای قطع رژیم بودم، میگفتم: حالا لاغرم بشم که چی ؟!!!؟؟اصلا مگه قراره حالا چه اتفاقی بیفته؟

      مگه چقدر زنده ایم حالا ؟

      و کلی از این بهانه ها می آوردم و لاغر شدن را بی ارزش جلوه میدادم و به همین راحتی رژیم را رها میکردم و چاقتر میشدم 

      ۲-تغییر را سخت و طاقت فرسا میدیدم 

      بخاطر تنبلی و یک نگاه اجمالی به روند کلی کار و سختی های آن منصرف میشدم میگفتم : الان برای این رژیم باید کلی زجر بکشم

       وای الان باید برم کلی خرید مخصوص رژیم انجام بدم

       حالا چطوری هر وعده هم غذای رژیمی بپزم هم برای خانواده آشپزی کنم

       ای بابا دوباره باید کلی ورزش کنم 

      و  سریع شانه خالی میکردم از تصمیم لاغری ام و دستانم را به نشانه تسلیم بالا می آوردم 

      ۳-دچار ترس و اضطراب میشدم

       نکند لاغر نشوم

       ،نکند این همه هزینه کنم بی‌فایده باشد

      نکند روی بدن من جواب ندهد 

        نکند مریض بشوم 

      و کلی نکند در  ذهنم می آمد و  اینقدر اضطراب و تپش قلب میگرفتم که میگفتم ول کن بابا بیخیال انجامش نمیدهم 

      ۴-موضوع رو به شوخی و بیخیالی میزدم 

      گویا آنقدر هم چاقی برایم آزار دهنده نبود که رژیمها و روشهای لاغری بود و میگفتم :ول کن بابا حالا این همه لاغر تو یکی چاق ،مگه چی میشه ؟

      بالاخره خدا همه ویژگی‌های خوب و یکجا بهم نمیده که منم نقصم چاقیه دیگه

       یا تو باشگاه  اینقدر از هر دری حرف میزدیم که کلا یادم می‌رفت اومدم باشگاه واسه چی ؟

      یا موقع پیاده روی اینقدر احساس منفی از دردو دل کردن میگرفتم که حالم بد میشد و دیگه نمی‌رفتم 

      ۵-اولویتهام یهو تغییر میکرد

       وسط رژیم گرفتن یهو یه مهمونی یه عروسی یه مسافرتی پیش می آمد ، میگفتم ول کن حالا یه شبه و بعد که رژیمم و میشکوندم میگفتم دیگه ادامه دادن فایده نداره خراب کردم حالا از اول باید  شروع کنم ؛و کلا یادم می‌رفت چقدر دوست داشتم لاغر بشم 

      ۶-توهم مریضی و درد میگرفتم 

      عالی عالی بودم یهو وسط رژیم میگفتم وای جون ندارم امشب رژیم بی رژیم و تا مرز خفگی میخوردم 

      .یا نزدیک سندروم ماهانه ام اینقدر ضعف و مریضی ، بهم فشار می‌آورد که کلی پرخوری تو اون ایام داشتم 

      یا حتی مدام  دچار افت فشار خون شدید میشدم و مجبور میشدم کلی خوراکی شیرین مصرف کنم .

      و اینها فقط تعدادی از مواردی بود که باعث می‌شد من فکر کنم در برابر لاغری یا خیلی کارهام  مقاومت ذهنی دارم 

      اما امروز به شکر خداوند بزرگم در این گام آگاهی بی‌نظیری کسب کردم فهمیدم مقاومت ذهنی معنایی ندارد و کلا این تصور اشتباه است و جلوی بسیاری از پیشرفت‌های من را می‌گیرد باور مخرب مقاومت ذهنی داشتن .

      گفتیم انسان سه بعد دارد 

      تاثیر جسم بر ذهن 

       ذهن ما قسمتی از مغز ماست و مغز ما قسمتی از جسم ماست و تمام جسم ما در خدمت ماست و خودش به تنهایی قادر به انجام کاری نیست و انتخابی نداره

       یعنی کل جسم ما تحت فرمان مغز ماست پس اینجا داشتن مقاومت ذهنی معنایش را از دست می‌دهد زیرا

      مگر می‌شود ما بخواهیم جایی برویم پای ما تصمیم بگیرد نیایید و مقاومت کند و ما نتوانیم برویم 

      مگر میشود ما  بخواهیم چیزی بخوریم و دست ما مقاومت کند و حرکت نکند و مانع خوردن ما بشود 

      تمام جسم ما تحت فرمان مغز ماست و قطعا ذهن هم جزئی از جسم ماست .

      تاثیر جسم بر روح 

      گفتیم فرمانده بدن مغز است و این مغز به اندامهای بدن دستور صادر می‌کند روح بعد متعالی است و پاک است و شعله ای از نور خداوند است و مایل به انجام فعل گناه نیست اما نمی‌تواند در برابر مغز و دستورات انجام گناه مقاومت کند و ما به راحتی مرتکب گناه می‌شویم 

      پس فرمانده جسم مغز است و اینقدر این فرمانده قوی و تاثیر گزار است که روح و ذهن نمی‌توانند در برابر دستوراتش مقاومت به خرج دهند و ما دچار چاقی یا حتی گناه می‌شویم. 

      خداوندا توفیق بده تا تصمیمات درست در زندگیمان بگیریم و روح پاکمان و ذهن روشنمان را با فرامین اشتباه مغزی دچار خسران نکنیم 

      استاد سپاسگزارم که امروز این آگاهی زیبا را به من دادید در پناه خداوند شاد و پر انرژی باشید 

      الهی به امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1402/01/17 05:13
      مدت عضویت: 488 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,082 کلمه

      سلام و درود .

      نکته ی اصلی این فایل خودم هستم .

      جالبه در  هر موضوعی سه سری اطلاعات در ذهن منه   اطلاعات متضاد اون موضوع 

      اطلاعات غلط در مورد اون موضوع 

      و سوم اطلاعات صحیح در مورد اون موضوع . 

      مرحله اول که خب خلاف جهت خواسته است .

      مرحله دوم به خواسته میرسه ولی به زور و سخت و فشار و زود هم از دست میره 

      مرحله سوم خیلی راحت نتایج حاصل میشن و ماندگاریش هم تا ابد هست . تا زمانیکه ما بخوایم و در مسیرش بمونیم . 

      یعنی مثلا در مورد خواسته لاغری 

      ما یه سری اطلاعات در مورد چاقی داریم که نتیجه اش چاقیه . 

      یه سری اطلاعات غلط در مورد لاغری داریم که لاغری رو سخت و غیر قابل دسترس میکنه و یا اگرم به دست بیاریم با ضرب و زور نتیجه اش موقته 

      و یه سری اطلاعات صحیح که نتایجش آسون به دست میاد و  ماندگاره . 

      اما نکته ی مهم در این فایل (من ) بودم . این منم که انتخاب می کنم از کدوم اطلاعات استفاده کنم . ذهن من فقط ابزاره و مقاومتی نداره . خودم میخوام که از کدوم سری اطلاعات استفاده کنم . 

      اطلاعات صحیح لاغری رو دارم کم کم یاد میگیرم و استفاده می کنم . 

      و اطلاعات غلط لاغری رو و همینطور اطلاعات چاقی رو کمتر استفاده می کنم . 

      همه این اطلاعات در ذهن هست و ذهن کاملا تابع ماست و فرکانس مارو دریافت می کنه .

      یعنی اصلا لازم نیست ما فرکانس ذهن رو تغییر بدیم ما فقط باید هر لحظه نگاه کنیم چی میخوایم . 

      ذهن ما در امتداد خواست ما حرکت می کنه . 

      خب اما چیزی هم هست به نام عادت . 

      عادت ذهنی .

      ذهن ما معمولا برای راحتتر شدن کارها اونها رو به صورت عادت در میاره .

      انجام عادتها برای ما راحتتر هستند .

      اما انجام کارهای جدید برای ما انگیزه بخش تر هستند . 

      چاقی برای ذهن ما تبدیل به عادت شده . چون سالها تکرارش کردیم . شاید هنوزم در باور ما این باشه که چاقی از لاغری راحتتره . ولی این به دلیل وجود اطلاعات غلط در مورد لاغری در ذهنه .

      اطلاعات غلط لاغری هستن که نصف باورهای چاقی ما رو رقم زدن . 

      برای همین همونقدر که مهمه ما از اطلاعات چاقی استفاده نکنیم همونقدرم مهمه از اطلاعات غلط لاغری استفاده نکنیم .

      خب حالا ما میخوایم فقط از اطلاعات صحیح استفاده کنیم که خیلی راحت لاغریمون رو خلق کنیم . خب اولش این اطلاعات به صورت بذره . زیاد نیرو نداره . ولی قرار نیست همیشه بذر باقی بمونه . 

      ما از نیروی آگاهی باید آبش بدیم . توجه آگاهانه ، نوشتن ، گوش دادن ، استفاده کردن از اونها و تمرین و تکرار و استمرار اطلاعات صحیح لاغری تا حد زیادی ما رو از مرور اطلاعات چاقی و همینطور مرور اطلاعات لاغری غلط دور می کنه .

      خب ذهن من یه ابزاره . اون پیام منو از طریق ارتعاشی که بهش میدم دریافت می کنه . در حقیقت ذهن هم مثل بدن یه چیز بیرونی از ماست . جزء کائنات الهی هست . 

       کائنات ، ارتعاشات منو دریافت می کنه .

      ارتعاشات من زودتر از همه ی کائنات ابتدا توسط ذهنم دریافت میشه . بعد توسط ابزار احساس . بعد توسط جسمم و بعد توسط دیگران که بیرونی ترن و الی آخر . 

      درست مثل سنگریزه ای که داخل آب میندازیم . چندین مدار دور خودش ایجاد میکنه و به مرور ارتعاشش بزرگتر میشه . 

      ارتعاشات اولیه پر زور تر هستند و برای همین دوباره قدرت خلق مدار بعدی رو دارند . 

      تا جایی این ارتعاش ادامه پیدا می کنه که قدرت اولیه رو در بر داشته باشه . قدرت مرحله مرحله وسیعتر میشه . یعنی مثلا در مدار آخر اونقدر دایره وسیع میشه که ما اصلا نمیدونیم چه قدرتی این خلق رو ایجاد کرده و جالبه همه ی این خلقها توسط ما ایجاد شده که اون سنگریزه رو داخل آب انداختیم ‌. 

      مابقی خلقها خود به خود در اثر قدرتی که من به سنگریزه دادم ایجاد میشه . 

      ولی شاید همه ی ما فکر کنیم این سنگریزه است که اون همه امواج رو ایجاد کرده در حالیکه این من هستم که اون سنگ رو داخل آب پرتاب کردم . 

      خب اون سنگریزه همون اطلاعات ذهنه و اون آب بستر این جهانه . دایره ها هم هر کدوم مدارهای آفرینش هستن . اولش ذهنه و دایره های بعدی احساس و گفتار و رفتار و جسم ومحیط بیرون از جسم و نعماتی که از بیرون جذب می کنیم . 

      ما با تغییر خواست خودمون قادریم به صورت کاملا ناخوداگاه روی بقیه مدارها هم اثر بزاریم و هر چقدر خواستمون قویتر و مطمئن تر باشه مدارها با ارتعاش قویتر و واضحتر  شکل میگیرن و نتایجی که جذب ما میشن هم واضحتر هست و مطابق خواست ما . 

      خب من فقط تئوری خلق رو یاد گرفتم . 

      اما در چاقی این تئوری رو بارها تکرار کردم و موفق به خلق چاقی خودم شدم و دیگه بعد از مدتی نخواستم . نخواستن همانا و ضعیف شدن ارتعاشات چاقی همان . 

      کم کم هدایت شدم به سایت تناسب فکری و حالا میخوام بیشتر  از اطلاعات لاغری صحیح استفاده کنم و بذرش رو با یقین و اطمینان و استحکام و استمرار پرت کنم در کائنات وجودم . 

      خب الان آگاه بودن و تکرار  لازمه . چون آگاه نباشم و تکرار نکنم ناخوداگاه دوباره میرم سراغ اطلاعات چاقی . البته من دیگه نمیخوام چاقی رو تکرار کنم پس به محض آگاه شدن دوباره در حال خلق لاغری میشم  اونقدر تکرار می کنم که عادتهام تغییر کنه . 

      قدرت اطلاعات صحیح لاغری قویترن چرا ؟ چون همراستا با خواست روح الهی من ذهن الهی من و جسم الهی منه و از طرفی  من سنگریزه اینارو تازه انداختم و قدرت خلقش خیلی زیاده ولی چاقی مال قبله شاید هنوز در جسمم ارتعاشش هست ولی به زودی راکد میشه و اطلاعات صحیح لاغری به اون سطح از ارتعاشات میرسه که اونقدر وسیع میشه که به جسمم و محیط بیرونم میرسه . البته تا الانم رسیده ولی باز بیشتر و بیشتر و بزرگتر و وسیعتر میشه . عادتهای جدیدم بزرگتر میشن و راحتتر و راحتتر تکرار میشن . 

      خب در تمامی این مراحل این منم که میخوام . این منم که خواسته ام رو ایجاد کردم و اون رو در زمین ذهن و دلم کاشتم . 

      لاغری خیلی راحت خلق میشه چون خاصیت بذر جوانه زدنه .

      پس بذری میکارم که قدرت خلقش قوی باشه . 

      و تکرار کردنه که  بذر رو قوی و قویتر می کنه . 

      اطمینان و یقین داشتن به راهم . انگیزه داشتن و استمرار در راهم منو کم کم و گرم به گرم لاغر می کنه . 

      فقط این وسط یادم باشه اطلاعات چاقی و همینطور اطلاعات غلط لاغری رو تکرار نکنم که اینم محقق نمیشه مگر با توجه و تمرکز روی اطلاعات صحیح لاغری . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1401/12/28 09:47
      مدت عضویت: 468 روز
      امتیاز کاربر: 50950 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 676 کلمه

      سلام روزتون پر از تلاش وباز شدن ذهنتو از چیزهای که درش مخفی بوده وحالا داره باز میشه 

      با دیدنددوباره فایل ودرک درستش این فایل برای خودم به دو بخش تقسیم مبکنم 

      موضوع اول الکو بودن خودم برای لاغریی 

      با فکر کردن بهش در خودم چاش بوجود امد چرا ؟

      اول نداشتن باوره ابنکه من هم میتونم الکو باشم چقدر زیبا بود بهش فکر نکرده بودم همیشه دیگران الکو من بودم دارم جامون عوض میشه بعدش الکو بودن بابد یی جیزیت از دیگران بیشترباشه که الکو باشی اونم قسمت ذهن اطلاعات واگاهی وچطور انجام دادن تون اگاهی وعمل کردن بهش هست افرادی الکویی خوبی هستن خواهند بود که همه رودرست کامل هم در زمینه اموزش وهم درمنینه رفتار وهم درزمینه عمل کامل کامل موفق بوده باشن ایامن این شکالی هستم که بشم الکو تو یاد گیری که خدارو شکرکم کاری نمیکنم میرسیم به دوبخش مهم دیگه رفتارم چی باید همنطور که در یاد گیر کم کاری نمیکنم تو این دوبخشم همون طوری کار کنم تو اون دوقسمت کم کاری نکنم جستجوکنم وخودم یادبگیرم کسی نمتونه من رو وادار به حضور ودرست کار کردن تو دوقسمت  دیگه کنه بایدتلاشم اینجا هم زیاد کنم چون میخوام الکو باشم حسش قشنگه ازتو یاد بگیرن تورو سرمشق قرار بدن برای زندگی بهتر کسانی که دلشو دریاست بایدرفتار وعنل کردنشون هم دریایی باشه گسترده ووسیع الکو بودن یی سری وظیفه به وظایف ما اضافه میکنه واین یی مسئولیت جدید هست که به مسئولیت ازم گرفته شده باید به خودم برگردنم علتش هم چاقی بوده من هم علت وخم یاد گیری وهم رسیدن بهش همه روباهم وای وای یاد گرفتم یی سبد اطلاعات  عالی نتبجه میشه همه خواستن برای لاغریی دلم میخواستم امروزپیداش کردم حتی تو نوشتن هم  بهترعمل کردم ازاول همش در  دیدن وبعد نوشتن بودغلط کمتری داشتم وراحتر نوشتم من مثل کرمی که دورش پیله تنیده وحالا دررونش تحول ایجا میشه که تبدیلبسه به اون پروانه زیبا میخوام عمل کنم درست درست انجام میدم در یاد گیری چیزی که میخوام شروع کنم بایداینطوری کار کنم 

      قسمت دوم 

      شنماماشین رو برام درک فیزیکی معرفی کردید که با تعریف وتوضیح شما مابادیدن درجای دیگه درک کاملی ار اون پیدا مبکنیم یا مکان یا خونه خلاصه درک بیرنی ازجیزی که برامون توضیح ویا تعریف میشه ولی درباره متا فیزیکی تعریف که شامل تعریف درک وتوضیح  چیزی که فابل لمس نیست مثل شادی وعشق حتی غم  که به تعداد انسانهایی روی زمین هم تعریف وهم تو ضیح داره میشه گفت همون ماشینبی شمابرامون تعریفش کردی هم باقرار گرفتن ادمها توش وچکونه رفتارشون تویی همون ماشین ودرک وتوضیح شون میشه فهمید  ولی کامل درک نکرد درک مااز اونی که فکرمیکنه هم خیلی فرق داره  توهمون ماشین به هزا ران  مدل میشه درک راننده وادمهای ماشین دید حتی تو رانندگی میشه مقاومت ذهنی برای خودمون درست کنیم برای درست رانندگی نکردن مثل زمانی که بگیم پای ماودست مادر اختیارمانیست 

      مقاومت ذهنی در رانندگی که باعث این همه مشکل تو رانندگی هست که تو جادهای وتو شهر دیده میشه این ذهن ما واین وسیله ما در اختیار ماست تحت نظارت ماست اون به ما کنترال نداره ابن ماهستیم که بهش کنترال داریم  ذهن  اون ففط فرمان میده ما هستیم که کنترلش میکنیم باره به خودم چه خوب شد که من تودوره ریگان شرکت کردم اگه پول داده بودم نه حسم به ابن زیبایی بود ونه یاد گیریم چون به خودم شاید میگفتم پولشو دادم شد شد نشد نشد ولی چون فکرم فقط یاد گیری بو د اینجاخودم هستم اموزس وفکر کردن ونتیجه گرفتن به من که داره خیلی  کمک مبکنه البته شاید هم شرکت میکردم دریافتبم بازم بیشتر بود به خودم قول دادم ۱۰۰گام کامل تمام کنم بعد از شما نظربخوام کجا شرکت کنم نتیجه بهتری میگیرم اینجاباشم بهتر است یا بخش دیگه تا تمام شدن این ۱۰۰ گام من که باهر گامش کلی از موانع ذهنمو  موجودتوذهن لایه به لایه از ذهنم بیرون میکشم بهانه وتبیلی میخواهد برای بی گناه نشون دادن تبیل اون چه این چه اسمی بهتر  ازمقامت ذهنی چیزی که در کنترال ماست نه ما در کنترال اون مقاومت ذهنی وجود ندارهاین یی مانع است برای لاغر نشدن باید ازجلویی مسیر برداشت برای نتیجه بهتر

      خداوندپشت وپنهتون یاحق حق نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/10/26 13:43
      مدت عضویت: 1623 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,222 کلمه

      جلسه ۶۹ تکرار 

      مقاومت ذهن مانع لاغر شدن است 

      سلام و وقت بخیر ،خدارو شکر میکنم برای یک روز برفی ، زیبا و پر برکت ،سپاس برای دیدن اینهمه قشنگی 

      شنیده هاییکه افراد چاق شنیدند و باور کردند ،مسیر زندگیشان را تعیین کرد ، منکه از بدو تولد تپل بودم و به تکرار شنیدم ،سرزنش شدم ،مقایسه و قضاوت شدم ،در درونم پر از فرمول ها و افکار چاق کننده است که در من از من  تصویر و شکلی ساخته 

      که سالهاست من با اون نقشه و تصویر ،به دنبال خلق رویاها و زندگیم هستم ،اینکه در اون تصویر چه چیزهایی بود و هست ،از نتایج و تجربیاتی که تا به الان زندگیشون کردم کاملا مشخصه ،آیا من تصویر قشنگی داشتم ؟

      و حالا من یک ذهنیو همراه خودم دارم که پر شده از اطلاعاتی که در صفر تا ۷ سالگی برای من جمع آوری شد و بعد از اون من به تکرار اون اطلاعاتو زندگی کردم تا وقتیکه درونیاتم قوی و قدرتمند شدند که بیشتر اون اطلاعات منفی ولی در راستای کمک به من انتخاب شدند 

      خداوند همه انسان هارو  با تمام آپشن ها و توانمندی های خاصی آفرید که خودشون بتونن خالق زندگیشون باشن و نیازی به چیزی نداشته باشن که تمام اون اپلیکیشن ها در مغز گذاشته شد 

      الان یاد کارتون هایی افتادم که در بچگی میدیدم ،پینوکیو ،عروسک چوبی که مغز نداشت و مدام کارهای اشتباه انجام میداد و زمانیکه پدرش براش مغز گذاشت ،پینوکیو پسر عاقلی شد و دیگه گول کسیو نخورد و به مسیر بهتری هدایت شد

      همون روزها که پینوکیو نگاه میکردم ازش دلخور میشدم که چرا انقدر خرابکاری میکنه ،اون کارتون داشت به من یاد میداد که مغز مهمترین بخش وجودی ماست که میتونه زندگی خوب یا بدی واسه ما بسازه 

      محتویات ذهنمون مسیرهای زندگیمونو برامون میچینه ،چه منفی چه مثبت، بستگی به اطلاعات درونش داره ،من چه چیزهایی در مورد چاقی یا لاغری شنیدم ،آیا لاغری برای من طبیعی تعریف شد یا چاقی ، با من چه برخوردهایی شد ،آیا لاغری برای من امن و لذت بخش  تعریف شد ، چه چیزهایی در مورد مزایای چاقی شنیدم وووو

      هر چقدر بیشتر در مورد چاقی شنیده باشم الان شرایط سختریو طی میکنم ،همه ما که در این سایت هستیم به دنبال لاغر شدن هستیم و این نشون دهنده اینه که سلول های ما پر از اتم های آلوده به افکار چاقیست ،حالا یکی مثل من با دوز قویتر یکی مثل دخترم با دوز بسیار ضعیف تر 

      چیزی که از دستگاه خلق کننده مغز من خارج میشد ،جسم چاق بود که خدارو شکر خیلی وقته داره ترمیم میشه ولی هنوز میانه راه هستم 

      با آموزش هاییکه میبینم کم کم باورهای مخربم در حال فروپاشی هستن ،منم مصرانه قبول کرده بودم که لاغری دائمی برای من امکان پذیر نمیباشد و تو رویاهام هم نمیدیدم که بتونم راحت لاغر بشم و لاغر بمونم ،انقدر جلوی دید لاغریه منو کور کرده بودن که چیزی جز غول چاقی وجود نداشت 

      و الان دارم نور لاغریو از دور دست ها میبینم که بهم میگه آره درسته راهت بیا دخترم ،من سالهاست منتظرتم که بیایی و منو تن کنی ،لباسی که ماله توست ،برای توست ،بیا که تازه داری میری جای اصلیت ،داری به ذات الهیت نزدیک میشی 

      این حرف های جدید منه که ۳۶۰ درجه با حرف هایی که از اول عمرم شنیدم فرق داره ،درخت تنومند چاقی من بسیار قوی رشد کرده بود که الان ۲ ساله دارم اون درختو اره میکنم تا نهال تازه به دنیا اومده م رشد کنه 

      چند روز پیش که ویلای دوستم بودیم و هر سال ما برای بخش تفریح آتیش بازی ها مون ،کنده یا بعضی از درخت هایفرسوده باغشونو اره  میکنیم ،این بار نوع و جنس کنده ها خیلی محکم و سفت بود که با فشار اره شون کردیم ،وقتی داشتیم کنده هارو میبردیم به دوستم گفتم این کنده هاییکه انقدر جون سخت هستن شکل  افکار مخرب قدیمی ما هستن ،باید بیشتر براشون وقت بذاریم و نیمه کاره رهاشدن نکنیم 

      افکاری که چندین سال کج رشد کرده و درخت عظیمی شده به اره قویتری نیاز داره ولی انتهای کار قشنگ میشه ،ما میشیم خالق ذهنیت های تمیز ،مثل وقتیکه کنده ها آماده شدند و ما با لذت ازشون استفاده کردیم 

      تعریف من از ذهن ؟ اولا که اطلاعاتی ازش نداشتم تا ۲۰ سال پیش که شروع کردم به کتاب خوندن و اون زمان ها که دنیای مجازی وجود نداشت و اینهمه دوره و کلاس نبود ،من چند ماهی  دنبال کننده دکتر فرهنگ بودم و بعد از مدتی هم رها کردم 

      تقریبا از ۸ یا ۹ سال پیش که وارد دوره ان ال پی شدم و در ادامه به مسیرهای آموزشی ذهن به روش پروفسور یونگ هدایت شدم و همینجوری اون چرخه ادامه پیدا کرد و به مدیتیشن،مراقبه،هیپنوتیزم،انرژی درمانی و در انتها از ۴ سال پیش به این جنس آموزش ها ختم شد ،شروع به شناخت ذهن کردم

      یعنی شروعم از شرکت در یک دوره بود و الان اینجا هستم ،الان احساس میکنم اون روزها هیچ درکی از آموزش هام نداشتم ولی تو اون زمان حس میکردم خیلی خوب متوجه میشم ولی الان که به خودم نگاه میکنم میبینم تازه شروع راهم 

      حالا کی و چه زمان ذهنو شناختم یادم نمیاد ولی تو همین مسیرها آگاهی ها داده شد و منم یادشون گرفتم و دارم ادامه میدم و الان حس میکنم تا حدودی میتونم بگم در مسیر شناخت ذهن هستم 

      ذهنم در خدمت منه و عضوی از وجودمه که نادانسته بد برنامه ریزی شده ،اتفاقا ذهن قویترین بخش وجود ماست که مستقیما با خدا و جهان در ارتباطه و ما از طریق ذهن میتونیم به خواسته هامون برسیم یا نرسیم 

      اگر برنامه شکست در ذهن باشه هر چقدر که ما دست و پا بزنیم پیشرفت خاصی نخواهیم داشت و اگر برنامه های جدید در اون دانلود کنیم ،مسیرمون میره به سمت رشد و ترقی که الان در حال انجام تغییر محتویاتش هستیم 

      ما توانا هستیم که ذهنمونو تربیت کنیم که در خدمتون باشه یا به ضررمون ،قبلا به ضررمون بود الان از این نیروی قدرتمند استفاده میکنیم‌ که در خدمتومون باشه ،اطلاعات لاغر کننده بهش میدیم و اطلاعات قبلیشو گوش نمیکنیم ،من ذهن بینهایت خلاقی دارم که فقط به من کمک میکنه و در این مسیر گفتگوهای قبلی ذهنو نباید گوش کنیم 

      من محتویاتشو  تمیز میکنم ،ذهنم خودش در خدمت من خواهد بود ،اگر زمان هایی ذهنم باهام همکاری نمیکنه یا کارهارو به تعویق میندازه بخاطر اطلاعاتیه که درونش هست ،بخاطر تعریف هاییکه قبلا  براش شده ،بخاطر خاصیت مغزه وه دوست نداره کارهای جدید انجام بده

      وقتی اینهارو یاد بگیریم‌ ،زمان هاییکه باید یک کاریو انجام بدیم‌ ولی تنبلی میکنیم میتونیم براحتی ریشه یابی کنیم ،چرا دوست ندارم این کارو انجام بدم ؟ چونکه حس توانمندی ندارم ،خب میرم روی توانمندیم تمرین میکنم ،تعریف هامو تغییر میدم بلخره ذهنم انرژی آزاد میکنه و باهام همکاری میکنه 

      نوشتن اینهاییکه مینویسم‌ راحت و آسونه اینکه چقدر ازشون استفاده کنم مهمه ،دانستن تا عمل کردن خیلی با هم فاصله داره ،از خدا میخوام کمکم کنه تا در مسیر آموزش ها قویتر بشم و ذهنمو در اختیار هدف های جدیدم قرار بدم ،میدونم که اگر ذهنت های جدیدم ساخته بشه دیگه نیازی نیست من سختی بکشم 

      مثل وقتیکه ذهنم برای لاغری تا حدودی ساخته شد و جسم من خودبخود  بعد از ۳ ماه شروع به لاغر شدن کرد

      الان هم میگم ذهن جانم  لطفا بخش های اطلاعات گذشتتو خاموش کن و نیازی بهشون نداریم که همگی آلوده هستن و از این به بعد آگاهانه تر از اطلاعات جدید استفاده میکنیم 

      خدارو شکر میکنم برای یادگیری این آموزش های مهم و حیاتی که میتونیم جهان دیگه ای برای خودمون بسازیم متفاوت تر از دنیای قبلیمون ،خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1400/10/15 20:59
      مدت عضویت: 1235 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,040 کلمه

      تنها قدرتی که تکان می دهد ولی هرگز تکان نمی خورد قدرت خداست ….وهمواره در وجودم جاریست…

      سلام و درود بر استاد عزیز و دوستان توانمند و قدرتمند

      مقاومت ذهن مانع لاغر شدن می شود!…. 

      در تمام سالهایی که اضافه وزن داشتیم دلایلی برای  چاق شدن خود داشتیم که هر بار با تکرار و توجه خودمون این فرمولهای ذهنی چاق را در ذهنمون پررنگ تر می کردیم ..دلایلی از قبیل اینکه چاقی من ارثی هست یا برای کم تحرکی منه یا سوخت و ساز بدنم کمه و …..

      و این فرمولهای ذهنی چاق مانع از لاغری من می شدند …چون خودم به ذهنم دیکته کرده بودم 

      عملکرد ذهن نسبت به شناخت فیزیک و متافیزیک

       

      یک سری از تجربیاتی که ما در طول روز به دست میاریم فیزیکی هستند یعنی قابل لمس هستند غذا می خوریم یا می خوابیم یا رانندگی می کنیم و وقتی در مورد این تجربیات با دیگران صحبت می کنیم شناختی نسبت به این موضوعات دارند چون قابل لمس و دیدن و شنیدن هستند مثلا تعریف می کنیم ماشین jukeیک طراحی فوق العاده زیبا و اسپرت داره و فرد مخاطب ما چون خودش دیده متوجه صحبت ما میشه اما یک سری از تجربیات ما در طول روز متافیزیکی هستند یعنی قابل دیدن و شنیدن و لمس نیستند مثل احساس شادی یا ذوق یا شفقت یا عشق و هر فردی نسبت به باورهاش و یا تجربه خودش یک فرایند ذهنی و احساسی مختص به خودش داره به هر حال یا خودش تجربه کرده یا از شنیده های دیگران اطلاعاتی در مغزش ثبت کرده و یه جورایی این تجربه این احساسات قابل به توصیف و بیان به دیگران نیست و هیچ تعریف مشخص شده ای نداره مثلا در موضوع عشق این شناخت و درک خیلی گسترده است ولی هر فردی نسبت به تجربه مسیر زندگی خودش و به اندازه ظرفیتش درک می کنه ممکنه وقتی صحبت از عشق میشه فردی عشق مادر و فرزندی را حس کنه یا عشق یک زوج به همدیگه شاید عشق به یک الگو و شاید تجربه یک شکست عشقی و  انگار بعد متافیزیکی اصلا بی پایانه مثلا عشق پایان نداره بی انتهاااااست …..عمییییییق …و تجربه هر نوعی از آن برای تکامل و درک عشق الهی ضروریست 

      ما در طول روز از طریق افکارمون داریم آفرینش می کنیم غذا درست می کنیم یا نقاشی می کشیم یا غزل سرایی شاید هم نویسندگی ..و قبل از هر کس خودمون خیلی ذوق می کنیم و احساس فوق العاده ای در ما به وجود میاد حالا اگر دیگران هم از آثار هنری ما که آفرینش ما هستند تعریف و تمجید کنند خیلی حالمون خوب تر میشه و لذت میبریم ذهن ما یک قدرت بی نهایت داره که می تونه در جهت مثبت و احساس خوب ما آفرینش داشته باشه و یا در جهت منفی و احساس بد ما !….

      اما ذهن به خودی خود کاری انجام نمی ده در واقع ابزاری هست در اختیار ما مثل دیگر عضوهای بدنمون دست و پا یا زبان که در اختیار ماهستند ولی قابل رؤیت نیست اتفاقی که افتاده اینه که ذهن یک کامپیوتر خالی بوده با ما و برای خدمات رسانی به ما متولد شده و ما ناخواسته یا ناآگاهانه اطلاعاتی از طریق ورودی های ذهنمون واردش کردیم و اون هم به وظیفه خودش عمل کرده در طی این سالهای عمرمون اطلاعات را پردازش کرده و خیلی هوشمندانه برنامه نویسی کرده برنامه چاقی یا فقر و شکست یا عزت نفس و قدرت …. و طبق آنچه ما خودمون بهش اطلاعات دادیم داره مسیر زندگیمون را باز می کنه پس ذهن به خودی خود هیچ قدرتی نداره و کاملا در اختیار منه !…حالا به لطف خداوند در مسیر خودشناسی و آموزش های ذهنی قرار گرفتیم و آگاه شدیم ما خالق زندگی خود هستیم و ذهن هم ابزاری قدرتمند است در دست ما …داریم روش کار باهاش را یاد میگیریم پس کمی متوجه شدیم که حال خوب و بد من برای ذهن فرق نداره فقط نسبت به اطلاعات ذخیره شده هماهنگی ها را انجام میده !…

      فرمولهای غیر صحیح را شناسایی می کنیم و فرمولهای صحیح را جایگزین می کنیم و همون ذهنی که سالها برنامه چاقی برنامه انتخابیش بود میره روی لاین لاغری که طبیعت ما هست …

      حالا اگر ما ناآگاهانه دائم تکرار کنیم مقاومت ذهن دارم یعنی داریم قدرت را از خودمون میگیریم و میدیم به ذهن و این هم خودش یک فرمول ذهنی ماانع تغییر و پیشرفت هست که به راحتی دیگه نمی تونیم فرمولهای ذهنی چاق را شناسایی کنیم و فرمولهای صحیح را جایگزین کنیم …

      در واقع وقتی ما می خواهیم تنبلی کنیم یا هدفمون خیلی برامون مهم نیست این بهانه را میاریم که ذهنمون مقاومت داره ….ذهن ما تغییر را دوست نداره چون باید انرژی آزاد کنه و از حالت تکرار بیاد بیرون و برای کارهایی که به زور انجام میشه یا حوصله نداریم سعی می کنه ما را به حالت قبل و تکرار هدایت کنه ولی اگر هر کاری با لذت و عشق و شوق بخواد انجام بشه اتفاقا خیلی خوب همکاری می کنه ما باید سعی کنیم آموزشهای ذهنی را برای لاغری یا بهبود روابط یا ثروت جز اولویتهای زندگی خودمون بدونیم و دائم بپرسیم چطور می توانم با احساس بهتری ادامه بدهم !؟.چه کارهایی انگیزه و اشتیاق منو در این مسیر زیاد می کنه ؟!.

      نتیجه و هدف که تناسب اندامه چه پاداشهایی برای من داره چه آزادی هایی نصیبم میشه ؟!

      من حدود یک ماه است که آموزش زبان ثبت نام کردم اوایل خیلی ذوق داشتم فقط می گفتم فردا صبح بشه برم فایل بعدی و با دخترکوچیک۴ساله ام در حد ساده و ابتدایی صحبت می کردم و کلی بهمون خوش می گذشت ولی احساس می کنم چندروزیه ذهنم همکاری نمی کنه باهام به زور شده یادگیری و میگه نیاز نداری یا خودت گفتی لاغری اولویته و تا زمانی که لاغر نشویم تمرکز نمی تونیم داشته باشیم روی مو۱وع دیگری !… یا استاد گفته عجله نکن و …خلاصه منم فقط دارم ادامه می دهم… 

      .ولی متوجه شدم که باید یه چندساعتی وقت بزارم و حلش کنم …در نهایت قدرت منم و باید بیینم حرف حساب این بچه (ذهن )چیه !؟…چه طور می توانم با شوق و انگیزه روز اول ادامه بدهم !؟…چه موانعی در ذهنم هست ؟!

      اصل ماجرا در تفکر است و اکثرهم لایعقلون 

      من روح پاک الهی هستم و جزئی از کل 

      خدایا شکرت 

      خدایا عاااشقتم ❤️

      طلب خیر برای استاد پر مهر سپاااسگزارم 

      هم مسیری های عزیز در عشق و بالندگی در مسیر مستقیم خداوند مانا و پاینده باشید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/07/30 16:03
      مدت عضویت: 1656 روز
      امتیاز کاربر: 28211 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,050 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوب و پرتلاشم .

      اول اینکه استاد امیدوارم حال جسمی شما و او ضاع کمر شما خیلی  خیلی بهتر و عالیتر از دیروز  شده باشه و رو به بهبودی کامل باشید  و همیشه در  مسیر سلامتی و شادابی  و موفقیت و حال خوب باشید .

       منم جز افرادی هستم که  همیشه به خودم میگم زمانی که به تناسب اندام  ایده الم برسم و اون جسم دلخواهم  رو خلق کنم میتونم الگو باشم برای خیلیا  که انگیزه بگیرن از من و تغییرات من و اونها هم قدمی بردارن برای رسیدن به لاغری و به سمت لاغری حرکت کنن .

      موضوعات در جهان دو دسته هستن بعضی از اونها فیزیکی هستن و قابل لمس هستن  و  اما بعضیها قابل لمس نیستن و دیده نمیشن  و در واقع متافیزیکی هستن  و هر انسانی به اندازه ای که اون موضوعمتافیزیکی  رو درک کرده  تجربه اش متفاوت هست مثلا تعریف از عشق در انسانها متفاوت هست و یا تعریف از شادی در انسانها متفاوت هست ممکنه کسی از دیدن یک درخت و یا یک دوست شاد بشه ممکنه کسی با کف و دست و جیغ و بزن و برقص شاد بشه پس اینها تعریف یکسانی در افراد ندارن در مورد ترس هم همینه در مورد ذهن هم همین هست چون ما نمیتونیم ذهن رو ببینیم پس گفته های دیگران و یا شنیده های حرف دیگران در مورد ذهن رو میپذیریم و اون میشه تعریف ذهن واما  حالا  موضوع مقاومت ذهن  که افراد میگن چی هست ؟؟؟

      ذهن ما اصلا مقاومتی نداره و این در اثری تعریفی که شما بهش ربط میدید به وجود میاد ذهن ما عضوی از بدن ما هست مثل دست و پای ما آیا تا حالا شده به مهمانی و جایی برین و این  پا  با شما نیاد ،؟؟؟خنده داره بله  چرا خنده دار چون تا حالا همچین چیزی نشنیدیم که بخواهیم آب بخوریم  و دست من بگه به من چه من لیوان آب رو نمیگیرم و یا اینکه بخوام برم مهمونی و پای من بگه به من چه مهمونی نمیام من میخوام  بیام میخوام خونه باشم و یا قلب من بگه از این به بعد نمیخوام تپش کنم میخوام یک ساعت برای خودم باشم برو هر کاری میخواهی بکن ببین اینها اعضای بدن من هستن و اینها همه در خدمت من هستن همانطور که پا و دست و قلب نمیتونن مانع من باشن و نمیگن نمیخوام مگر خودم مانع از فعالیت اونها بشم .پس ذهن من  هم مقاموت نداره مگر اینکه خودمون تنبلی کنیم و تمرینات رو انجام ندیم و  توجیه اون تنبلی خودمون بگیم ذهن مقاومت داره در مقابل انجام هر کاری که میتونیم انجام بدیم اما انجام نمیدیم .

      پس بدونید چیزی به عنوان مقاومت ذهن وجود نداره و این خودمون هستیم که اگر میخواهیم کاری انجام بدیم نمیدیم  خودت رو برتر از ذهن و دست و پا بدون دست ما بدون ما هیچ فایده ای نداره اون فردی که نقاشی زیبا میکشه ربطی به دستش نداره دست یک ابزار  هست و در واقع اون قدرت ذهن اون فرد هست که اون رو تبدیل به یک نقاش خوب و ماهر کرده اگر دست رو از اون فرد جداکنی و به فرد دیگر پیوند بزنی اون دست که قابلیت کشیدن نقاشی رو نداره دست در خدمت انسان هست همانطور که پا و ذهن هست پس ذهن چیز برتری نیست مثلا طرف میگه من چند سال میخوام مواد رو ترک کنم اما ذهن نمیزاره و اما خبر نداره این خودش،که با اشتیاق داره تکرار میکنه و ذهن قدرتی از خودش ند اره پس من باید قدرت خودم رو درک کنم و بر همه چیز قدرتمند و مسلط  باشم حتی ذهنم و این ذهن هم تحت سلطه ی من هست و من به خودم باید بگم همانطور که تا حالا ذهن من رو چاق کرده الان  هم  میتونه من رو لاغر کنه تعریفهای شما از موضوعاتی که نمیبینید باید عوض بشه  .

      بعضیا تعریف متفاوت از خدا دارن و خداوند رو به همون شکل در زندگیشون میبینن اگر تعریف  شما از  خداوند این باشه که  موجودی عصبی و  انقام گیر و مریض  هست که دوست داره فقط انسانها رو امتحان کنه که ببینه کی بهشت بره کی جهنم بره این تجربه ی خوبی نیست و این  باعث میشه همیشه هر وقت حرف از خدا بشه شما با ترس و لرز وارد این مقوله بشین فقط بستگی به این تعریف شما داره  چرا ؟ چون خداوند دیدنی نیست و هر تعریفی از خدا خدا نیست .

      ذهن ما یک موضوع متافیزیکی هست که به هر شکلی که من در مورد اون تعریف داشته باشم اون در زندگی من نقش داره پس تا میتونم باید کوچیکش کنم و قدرت رو از اون بگیرم و بگم ذهن من همیشه مثل دست و پای من همراه من هست .

      چقدر این نگاه عالی که ذهن من با تمام امکانات خلق کنندگی و خوبی که داره در اختیار من هست و من قدرت رو به خودم میدم که من با نوع نگاهم و توجهم و کنترل ورودی هام از این ابزار برای خلق خواسته هتم استفاده میکنم و اون به خودی خود هیچ قدرتی نداره که من رو بدبخت کنه و یا خوشبت کنه این منم که  مسیرم رو انتخاب میکنم و ذهنم هماهنگ با من در اون مسیر حرکت میکنه و  خواسته هام رو خلق و یا نابود  میکنه و هیچ مقاومت ذهنی  در کار نیست .

      من از این به بعد  با کنترل ورودیها و توجه ام بر نکات مثبت و  حال خوب و بودن در مسیر و هر روز قدم برداشتن برای خودم روابط زیبا و سلامتی و خوشبختی و  اندام زیبا و ثروت و سعادت رو  به ارمعان میارم و دهنم  درراین مسیر زیبا کاملا هماهنگ با من هست و همراه من هست .

      من همین دیشب یه موصوعی برام پیش اومد که واقعا میتونست حالم رو بد کنه و خودم رو سرزنش کنم که چرا این کار رو کردم و … اما چون در این مسیرم سریع حالم رو بهتر  کردم و نگاهم رو به این موضوع تغییر دادم و  تو جهم  رو بر روی نکات مثبت گذاشتم و خدا رو شکر  نتیجه خیلی بهتر شد .

      من در زمینه ی تناسب اندام  هم هیچ مقاومت ذهنی ندارم و کاملا ذهنم هماهنگ و همراه من هست و هر روز با هم در این مسیر  زیبا یک گام برمیداریم و تمریناتش رو انجام میدیم و هر چقدر بیشتر  این مطالب رو تکرار کنم ذهن من برای خلق خواسته ی تناسب اندام عالی تر من رو همراهی میکنه .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zary.ahmadi
      1400/06/11 11:22
      مدت عضویت: 1381 روز
      امتیاز کاربر: 10052 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,368 کلمه

      سلام 

      مدتی است که در سایت غایب هستم،لیز نخوردم برای .انگشتم مسله ای پیش اومد که باید استراحت می کرد اما مرتب مطالب ها را می خواندم و فایل گوش می کردم 

      گام ۶۴ مقاومت ذهن مانع لاغر شدن است

      چقدذ زیباست که بتوانیم جسمی را که دوست داریم خلق کنیم و جقدر زیباست خلق چیزی

      موضوعات به دو دسته تقسیم می شوند 

      ۱-آنهایی هستند که قابل لمس. شنیدن. دیدن. که به آن موضوعه فیزیکی می گوییم یعنی وجود خارجی دارد   مثلا در مورد یک شهری یا مناظری صبحت کنیم طرف مقابل می تواند تجسم کند و قابل توضیح دادن است یا در مورد باران  گرما و…….صبحت کنیم . این موضوعات فیزیکی آست قابل لمس و دیدن است 

      ۲–آنهایی که قابل لمس و دیدن نیست بستگی به اونون اطلاعات و آگاهی که در باره آن موضوع در ذهن شخص هست آن را تجربه می کند و بستگی به میزان باوری که دارد آن را تجربه می کند این موضوعات متافیزیکبی هستند که اندازه‌ی مشخصی ندارند و همه بستکی به آن تجربه‌ی دارد که در مورد آن موضوع فرد تجربه دارد  مثلا :محبت کردن یعنی جه؟هر کس می تواند یک تعریفی داشته باشد نمی توان بک تعریف ثابت و مشخصی براش قرار داد هر انسانی عشق محبت شادی احساس خوب احساس بد  عصبی بودن استرس. و اضطراب را بستگی به اونون آگاهی و اطلاعاتی که در باره این موضوعات در ذهن خود دارد آن را تجربه می کند. 

      اما تعریف در مورد موضوعات فیزیکی دو نوع است یکی همان تجربه طرف است و یکی اونون چیزی که دوست دارد تجربه کند اما نتوانسته 

      در مورد موضوعات متافیزیکی بیشتر ما تعریف هایی که دیگران در موردش کرده‌اند پذیرفتیم 

      مثلا:سالها از دیگران راه و روش‌های متفاوت لاغری می شنیدیم و بعد از شنیدن برای لاغر شدن آن راه و روش را امتحان می کردیم و هیچ نتیجه درستی نمی گرفتیم چون مسیر را اشتباه داشتیم می خوام بگم از شنیدنهای دیگران از طریق تبلیغات رسانه ها و دوستان ایده می گرفتیم و انجام می دادیم حتی وارد شدن به این سایت را خیلی ها جایی شنیدن و وارد شدن و خیلی ها هم خودش به طریفی هدایت شدند .موضوعات متافیزیک تعریف مشخصی ندارد مثلا:شادی را هر کسی تعریف مخصوص خودش دارد که بستگی به اونون تجربه ای دارد که فرد در مورد آن موضوع تجربه دارد یا محبت کردن ،شده که برات پیش بیاد که بگویید وای جقدر فلانی با محبت آست یا بر عکس بی محبت است یا چقدر شاد و خوشحال است پس همه محبت دارند شادی دارند عصبانی دارند  همه اینها در ذهن ما آدم‌ها بستگی به تجربه‌ای دارد که در مورد آن موضوع تجربه داریم برای همین رفتارها حرف ها نظرها ایده ها و حتی اکتشافات  متفاوت است .

      مثلا :ممکن آست یک نفر با نگاه کردن به طبیعت احساس فوق العاده ای داشته باشد یا یک نفر ممکن است با شنیدن صدای باران  صدای امواج اقیانوس یا صدای آوازه پرندگان یا موزیک یا با زدن چند نا صوت احساس فوق الهاد ه ای  داشته باشد پس هر فردی بنا به تعریفی که در ذهن خودش دارد در مورد هر موضوع می تواند آن را تجربه کند و لذت ببرد در مورد همه موضوعات همینه ،ترس. محبت. عشق. احساس.      در مورد ذهن هم همینه .

      مقاومت ذهن چیه ؟ هر کسی براش تعریفی دارد یکی از پر کاراترین تعریف که سالها دهان به دهان چرخیده می گویند ذهن مقاومت دارد 

      افرادی برای انجام کاری تنبلی می کنند ،و به نتیجه می  رسند که ذهنشان مقاومت دارد 

      یا تصمیم می گیرند کاری انجام دهند و به نتیجه نمی رسند می گویند ذهن مقاومت دارد .در صورتی که ذهن از خودش هیچ اختیار و مقاومتی ندارد اونون ما هستیم که با تعریفی که در مورد ذهن خود داریم مانع ما می شود !! نه ذهن ما. منفی بافی هست ،که مانع می شود ،نه مقاومت ذهن ،و بستگی به افراد دارد که چقدر در مورد هر موضوعی منفی باشند وقتی که ذهن باورهای جدید و فرمولهای جدید رفتار و واکنش جدیدی را ارابه می دهد بعنی اینکه ذهن مقاومتی ندارد !چرا؟چون تغییر می کند !!طول می کشد ،اما تغییر می کند، و طول کشیدن هم دلیل بر مقاومت نمی شودبسته به اونون اطلاعات و آگاهی هایی است که داریم  چون ذهن ما عضوی از ماست که دیده نمی شود و اعضای بدن در خدمت ماست پس خیلی مهم است که چی ورودیهای به ذهن خود بدهیم 

      چگونه ذهن در خدمت ماست؟تمام سال‌های که به عناوین مختلف تصمیم می گرفتیم برای لاغر شدن با وجودی که راه را اشتباه می رفتیم و باز دوباره راهی دیگر را می رفتیم و اصلا تسلیم نمی شدیم و همش به امید این بودین که شاید یک راه جواب بده این یعنی چه؟ایا ذهن مقاومت می کرد؟مسلمن خیر!چون اگر ذهن مقاومت می کرد جرا مرتب راه و روش‌های مختلف را می رفتیم ،پس ذهن در خدمت ماست که می توانیم تغییر کنیم و این خیلی با ارزش است همانطور که دست ما هیچ کاری را بدون اجازه خودمون انجام نمی دهد ذهن ما هم هیچ کاری را بدون اجازه خودمون انجام نمی دهد فقط فرقی که بین حسم و ذهن ماست جسم قابل دیدن ولمس کردن است اما ذهن نیست .از وقتی با این دوره آشنا شدیم و آگاهی پیدا کردیم همه ما تغییراتی کردیم ؟چگونه؟با ورودیهای جدید!چگونه؟از طریق گوش کردن. نوشتن. خواندن مطالب ،با افزودن آگاهی های جدید رفتار و واکنش های ما تغییر کرده طریق غذا خوردن ما تغییر کرد زمانی که گرسنه می شویم غذا می خوریم و زمانی که سیر می شویم غذا را رها می کنیم. نگاه ما به خوراکی‌ها معنی دیگری پیدا کرده برای تفریح و سرگرمی و وقت پر کردن نمی خوریم همه این تغییرات را خودمون بوجود اورده ایم و هنوز ادامه می دهیم تا نتیجه بهتری  حاصل شود .پس مقاومت ذهنی وجود ندارد ،حتی نگاه ما نسبت به خدا تغییر کرده چون اطلاعات متفاوتی وارد ذهن ما شده و خدا هم دیدنی نیست مثل ذهن ما که دیدنی نیست .بسته به اونو ن 

      اطلاعات داده شده نقش ایفا می کند پس خیلی مهم است چه ورودیهای وارد مخزن شود 

      ذهن ما مانع ما نمی شود و همیشه همراه ماست هر جوری که خودمون بخواهیم می توانیم از آن استفاده کنیم همانطور که تا الان تغییر ات داشتیم بار هم می توانیم داشته باشیم باید صبور باشیم زمان تعیین نکنیم آرامش داشته باشیم خودمون را محدود و محروم نکنیم استمرار داشته باشیم تا تغییرات در ذهن ما ملکه بشه چند وقت پیش رفتم دیدن دخترم ویگاس دخترم مهمانی داشت و غذای ایرانی هم سفارش داد من همه را زیر نظر داشتم و کاملا رفتار آدم های متناسب با آدم های چاق با هم تفاوت داشت نصف کیک باقی مانده را دخترم گفت به فلانی می دهم ببرد .فلانی ها هم چاق بودند و هم لاغر هیچ کدوم از لاغرها نبردند اما سه تا از چاق ها با ذوق و شوق بردند .موقع غذا خوردن همه مشغول خوردن و حرف زدن و بگو و بخند بودند نکته ای که می خوام بگم اینه که من بدون اینکه متوجه بشم دو عمل انجام دادم یکی پیش دستی میوه خوری به جای غذا خوری براداشته بودم .دوم اینکه  همون مقدار غذایی که بر داشته بودم بدون اینکه متوجه بشم کنار کشیدم و تموم نکردم !!!چگونه متوجه شدم!!!شوهرم که کنارم نشسته بود و مشغول خوردن :گفت ؛چرا پیش دستی میوه خوری بر داشتی؟ تازه اونون را هم نخوردی ؟همه یک یا دو کباب بزرگ با جوجه و برنج سالاد بر داستن و تو با نصف کبابت ماندی !تازه متوجه شدم که ذهنم خودش اتوماتیک تا سیر شدم و مشغول حرف بودم گذاشته کنار و جون خیلی گرسنه نبودم پیشدستی میوه خوری انتخاب کرده و بعد که متوجه این نکات مهم شدم  حس بسیار عالی داستم چون از نظر من تغییر بسیار با ارزشی است اینجاست که لاغری با ذهن آسان‌ترین کار  دیناست وقتی ذهن تغییر می کند هیچ فشاری در کار نیست چه بخواهی چه نخواهی وقتی سیر شدی غذا می ره کنار به شوهرم گفتم اصلا متوجه نشدم که غذا تو ظرف مونده جون سیر شده بودم بعد کفت حتما خوشت نیومده گفتم ،نه،انفاقا خوشمزه بود ،امشب بدنم همین قدر نیاز داشته ،این نکات کلیدی و با ارزشی آست که  بر اثر تمرینات در من ایجاد شده ،پس ذهن هیچ مقاومتی در مقابل خواسته ها ی ما ندارد بستگی به آن آگاهی هایی که د ر آن نهادینه شده دارد. سپاسگزارم استاد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zohre.taheri.345
      1400/03/31 01:23
      مدت عضویت: 1584 روز
      امتیاز کاربر: 985 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,451 کلمه

      به نام خدای مهربان❤️با سلام محضر استاد عزیز عطار روشن و دوستان شگفتی ساز🌸

      من به لطف خدای مهربون عزم تغییر کردن دارم و با پشتکار و استمرار و حس خوب ادامه میدم در مسیر لاغری با ذهن و البته می خوام در همه ی جنبه های زندگیم تغییر ایجاد کنم و این تغییر را باید از درون خودم از تغییر افکارم و باورها و فرمول های ذهنی ام شروع کنم تا در همه ی جنبه های زندگیم تغییر ایجاد بشه و زندگی جدیدی را با جسم جدید شروع کنم،جسمی که خلق شده ی و آفریده ی ذهن خودم باشه، چون خدا قدرت آفرینندگی و خلق کردن را در وجود ما انسان ها هم قرار داده،که اگر از قدرت ذهنمون آگاه بشیم و بر افکار و احساسات مون تسلط داشته باشیم می تونیم هر چیزی را که دوست داریم در زندگی مون خلق کنیم🙏گر چه این مسیر مسیر لاغری با ذهن نام گرفته ولی اگر زرنگ و هوشیار باشیم و اصول و قوانین حاکم بر جهان هستی را درست یاد بگیریم و به کار ببندیم و صد البته براساس اون قوانین عمل کنیم همه ی جنبه های زندگی مون تغییر میکنه و در آن پیشرفت و بهبودی حاصل میشه…همه ی ما از اینکه چیزی را خلق کنیم خیلی لذت می بریم و احساس خوب و فوق العاده ای داریم مثلا اگر ی غذای خوشمزه بپزیم و مخصوصا اگر همه اون را دوست داشته باشن و ازش تعریف کنن خیلی لذت میبریم و به خودمون می بالیم…یا مثلا یک تابلوی نقاشی زیبا خلق کنیم خیلی احساس خوب و لذتبخشی داریم ،حالا اگر جسم جدید و زیبایی را برای خودمون خلق کنیم چه لذت بی انتهایی خواهیم داشت زندگی با یک جسم زیبا و متناسب که همیشه آرزوش را داشتیم چقدر لذت‌بخش و زیباست و چقدر دیگران لذت میبرن و ما را تحسین می کنن و ما می تونیم الگوی دیگران باشیم…موضوع این فایل مقاومت ذهن بود و چه موضوع مهمی… وقتی فایل را گوش دادم خیلی به فکر فرو رفتم و دیدم چه بسیار در زندگیم مواقعی بوده که تصمیم گرفتم کاری را انجام بدم و از سر تنبلی منصرف شدم و با بهانه های واهی اون کار را رها کردم و این در حالی بود که خودم قلبا میدونستم این بهونه ها از سر تنبلی و نجوای شیطانه ولی دوباره ی جوری خودم را توجیه کردم و اون کار را انجام ندادم که چه بسا اگر در اون برهه از زندگیم بر بهانه های الکی غلبه کرده بودم و اون کار را انجام داده بودم تغییرات و پیشرفت های ارزشمندی در زنگیم حاصل شده بود ولی با بهانه جویی و تنبلی و پیروی از نجواهای شیطان اون موقعیت خوب و عالی را از دست دادم و بعد هم برای اینکه دیگه فکرشو نکنم و خودم را عذاب ندم توجیه کردم که ذهنم مقاومت میکنه و نمیذاره انجام بدم و با این توجیهات پوچ و بی ارزش خسران بزرگی را برای خودم به دست خودم رقم زدم…درحالیکه ذهن تحت تسلط منه و مثل بقیه ی اعضای بدنم در خدمت منه و آنچه را که من می خوام یا تصور میکنم یا اراده میکنم برام انجام میده،ذهنم بر من تسلط نداره بلکه این من هستم که بر ذهنم تسلط دارم و می تونم اون را وادار به انجام کاری کنم و یا از انجام کاری منعش کنم.ذهن فقط دستورات و تصورات و افکار من را در زندگیم عملی میکنه مثل سایر اعضای بدنم.مثلا مثل پا که به فرمان من راه میره و مرا از جایی به جایی منتقل میکنه هرگز اتفاق نیفتاده که بخوام جایی برم و پام نافرمانی کنه و بگه من نمیام یا دستم نافرمانی کنه و بگه من فلان کار را انجام نمیدم لقمه را توی دهنت نمیذارم😐حتی تصور این موضوع هم خنده داره و هرگز به ذهن آدم خطور نمیکنه…ولی چون ذهن از موارد متافیزیکی هست و ما نمی تونیم ببینیمش یا لمسش کنیم فکر می کنیم می تونه حرف ما را گوش نکنه یا در مقابل تصمیم ما مقاومت کنه و کاری را برامون انجام نده،اینها فقط یک سری تصورات و فرمول های غلط هست که خیلی وقتها بهانه ی تنبلی برای انجام ندادن کارهای مفید و ارزشمند توی زندگی مون شده…

      موضوعات جهان هستی در رابطه با انسان به دو دسته تقسیم میشن:موضوعات فیزیکی و متافیزیکی…موضوعات فیزیکی قابل مشاهده و لمس شدن هستند….مثلا در مورد یک شهر یک ماشین یک خونه یا یک منظره اگر برای دیگران توضیح بدیم حتی اگر ندیده باشن ولی می تونن تصورش کنن چون حتما قبلا نظیرش را دیدن و می تونن تصور کنن و بعد هم که برن ببینن دقیقاً همونی هست که در توضیحات شنیده بودن، و برای همه یکسان هست.چون قابل مشاهده و لمس شدن هستند.اما موضوعات متافیزیکی چوم قابل لمس و مشاهده نیستن تعریف مشخصی ندارن و هر کس با توجه به تعریفی که در ذهنش داره اون را توضیح میده…مثل عشق،شادی،ذهن و….هر کدام از موضوعات متافیزیکی را افراد به دو شکل توضیح میدن…اول همونطور که خودشون تجربه کردن توضیح میدم و تعریف می کنن…دوم اون طوری که دوست دارن باشه و تجربه کنن تعریف می کنن…بعضی ها هم تعریفات دیگران را تکرار می کنن…ذهن هم یکی از مسائل متافیزیکی هست چون نمی تونیم ببینیم و لمسش کنیم هر کس تعریفی براش داره مطابق تجربه ی خودش…یکی از اشتباه ترین تعریف ها از ذهن اینه که ذهن مقاومت میکنه ،«مقاومت ذهنی»….ذهن هیچگونه مقاومتی نداره بلکه این ما هستیم که از سر تنبلی کارهامون را به تاخیر میندازیم امروز و فردا می کنیم این ساعت و ساعت بعد می کنیم و چه بسیار کارهامون که روی زمین مونده بخاطر تنبلی هامون و امروز و فردا کردن مون…و این مسئله در همه ی جنبه های زندگی مون صدق میکنه…مثلاً با کسی سر موضوعی قهریم و بارها احساس مون میگه بریم آشتی کنیم،اگر آشتی کنی به آرامش می رسی دیگه استرس و ناراحتی قهرو نداری حالت بهتر میشه احساست بهتر میشه… ولی هی با خودمون میگیم حالا میگه اومده منت کشی یا کم آورده یا چقدر آدم سستیه!اومده التماس منو بکنه…این تعریف ها را خودمون در ذهن مون بوجود آوردیم بعد میگیم ذهنمون مقاومت میکنه

      دانستن و باور کردن این موضوع که «ذهن ما هیچ مقاومتی نداره بلکه درخدمت ما و تحت نظر و سلطه ی ماست» خیلی از فشارهای ذهنی ما را کم میکنه و ما با آرامش و اطمینان بیشتری می تونیم در مسیر زیباای لاغری با ذهن حرکت کنیم و به پیش بریم…باید خودم‌ون را برتز از ذهن و دست و پا و اعضا و جوارح خودمون بدونیم.‌‌..ذهن ما و اعضای ما بدون وجود ما هیچی نیستند و هیچ کاری ازشون برنمیاد….اگر همین اعضا را از بدن جدا کنند توانایی و کارایی خودش را از دست میده و عملا بی خاصیت و بی فایده میشه….تعریف اشتباه ما از ذهن باعث شده که ذهن بر ما تسلط پیدا کنه، وقتی کسی فکر میکنه که ذهنش خیلی قدرتمنده و مانع کارهاش و پیشرفتش میشه،چون باور داره که نمی تونه اون کارها را انجام بده این اتفاق هم می افته و در اون موفق نمیشه….باید قدرت خودمون را درک کنیم و باور کنیم تا بر هر چیزیی برتری پیدا کنیم حتی بر ذهنمون…بدونیم و باور داشته باشیم که ذهنمون تحت تسلط و فرمان ماست و هر طور بخواهیم می تونیم ازش استفاده کنیم همونطور که سالها ازش برای چاقی استفاده کردیم و هی چاق و چاقتر شدیم الان هم می تونیم ازش برای لاغری استفاده کنیم و لاغر بشیم فقط باید یاد بگیریم و باور کنیم…ما باید به توانایی تسلط بر ذهن مون برسیم و وقتی باور کنیم میرسیم می تونیم و این فقط آموختنیه و کار فیزیکی و مبارزه نداره،ذهن ما باید تغییر کنه،تعریف های ما باید از موضوعاتی که دیده نمی شن و نمی بینیم تغییر کنه اونوقت تجربه ی ما در رندگی متفاوت میشه…حتی در مورد خدا هم همینطوره خدا را هر طور در ذهن تعریف کنیم در زندگی تجربه می کنیم اگر خدا را موجودی عصبانی و خشمگین تصور کنیم که همش می خواد بنده هاشا امتحان کنه و هر کس که مردود شد را مجازات کنه او را همینطور در زندگی مون تجربه می کنیم…همواره از خدا ترس و نگرانی داریم و تجربه ی لذتبخشی ازش نداریم..وون خدا تعریف شدنی نیست هر تعریفی در مورد خدا بکنند خدا نیست اصلاً خدا تعریف شدنی نیست و هر کس اونقدر که خدا را درک کرده تجربه میکنه….باید بر موضوعات متافیزیکی توجه داشته باشیم ذهن ما یک موجود متافیزیکیه و هر طور که تعریفس کنیم در زندگی تجربه ش می کنیم و در زندگی مون نقش ایفا میکنه پس نقشش را بشناسیم اونقدرتی نداره که مانع ما بشه بلکه همیشه همراه ماست مثل بقیه ی اعضای بدن مون و به هر شکلی که بخوایم می تونیم ازش استفاده کنیم.باورهامون را تغییر بدیم ذهنمون را در اختیار و تسلط خودمون بگیریم تا ازش برای لاغری و رسیدن به تناسب اندام استفاده کنیم و اندامی زیبا و متناسب را در زندگی تجربه کنیم…موفق باشید🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1400/02/23 10:52
      مدت عضویت: 1703 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,519 کلمه

      سلام 

      گام ۶۴ 

      مقاومت ذهنی 

       مقاومت ذهنی چگونه ایجاد میشود . 

      ما از کودکی اطلاعات زیادی را از طریق ورودیها از  اطرافیانمان دریافت کردیم راجع به آن تفکر کردیم . آنها را قضاوت کرده ایم . مقایسه کرده ایم و تحلیل کرده ایم . از آنها صحبت کرده ایم به آنها عمل کرده ایم . تکرار کرده ایم . عادت کرده ایم و در تمامی این مراحل ما در حال ساخت و ثبت ذهنیت بوده ایم . 

      یکی از  خلقهای ما ذهنیت ماست . ذهنیت به مرور زمان ساخته میشود . قدمهای کوچک اما مستمر ذهنیت را میسازند و اینکه  ما میخواهیم که این ذهنیت را چطور خلق کنیم . 

      خب ما از کودکی تا الان ذهنیت چاقی را  برای خود ساخته ایم . این ذهنیت چاق که خودمان خالقش بودیم دارای مجموعه ای از من هاست . من های ذهنی که به عبارتی از آن با نام نفس یاد می کنند . این من حاکم سرزمین ذهن و جسم من است و جسم من  با توجه به خواسته های من ذهنی شکل گرفته . 

      این جسم اکنون چاق است . این جسم چاق حاصل ذهنیت چاق و من ذهنی چاق است . اما من فعلی جسم چاق را نمیخواهم .

      وقتی که میخواهم این محصول را تغییر دهم این تغییر خلاف جهت من و ذهنیت قبلیست .  در این حالت مااحساس می کنیم ذهنمان دارد مقاومت میکند . در حالیکه مقاومت نیست چراغ راهنماست . لاغری باید قدم به قدم مطابق خلق قدیمی باشد تا ما دچار مقاومت نشویم هرجایی که سخت بگیریم و یا حرکت اشتباه انجام دهیم  او هم در جا واکنش نشان داده و اتفاقا این واکنش چراغ هدایتگر منست که عمل و کنش اشتباه را پیدا کن  . 

       هرگاه خواست من ذهنی قبلی که خودم با اطلاعات چاق کننده ایجادش کرده بودم با خواست من فعلی که دیگر نمیخواهم چاق باشم در تناقض قرار میگیرد احساس مقاومت می کنیم  و چون من ذهنی قبلی را خودم تکرار کردم و شخصیت چاقی من هست و این شخصیت جسم چاق مرا ساخته من اکنون برای تغییر جسم باید از همان طریق عمل کنم که خلق قبلی را ساخته ام . نمیتوانم از رژیم و ورزش استفاده کنم . چرا که رژیم و ورزش همواره برای من با سختی همراه بوده و من طالب سختی نیستم و اما اگر باور داشته باشم  که تنها راه لاغر شدن کم کردن غذا و رژیم و ورزش های سنگین است و از طرفی من اصلا نمیتوانم این کارها را انجام دهم پس چاقی را همواره با خود نگه میدارم و میگویم من اگر بخواهم لاغر شوم ذهنم مقاومت میکنه و نمیزاره . 

      در حالیکه روش لاغر شدن را اشتباه انتخاب کرده ام .

      این راه غلطیست که من برای لاغر شدن بخواهم جسم خود را تغییر دهم . 

      مقاومت ذهن در اثر تناقض خواست من فعلی و خواست و اطلاعات ذخیره شده در  من ذهن قبلی پدید می آید و چون ذهن مجموعه ای از افکار و گفتار و رفتار و عادات تکرار شونده  هست این ذهن قدرت بیشتری نسبت به خواست کوچک فعلی  من  دارد . پس در نتیجه من نمیتوانم بر این مجموعه ی قدرتمند غلبه کنم و خواست من در حد یک آرزو و حسرت باقی می ماند چون من توان مقابله با این من قدرتمند را ندارم و علت آن هم بلد نبودن راه است . 

      اما خواستن من از طرف روح من نشئت میگیرد . چون دلم میخواهد لاغر شوم . دل خواست خداست . وقتی دلمان چیزی را میخواهد یعنی روح ما و خدای وجود ما میخواهد . خداوند برای ما لاغر شدن و بهتره بگیم متناسب شدن را میخواهد . خداوند برای ما زجر نمیخواهد و چون ما حقیقتا از چاقی و رفتارهای چاق کننده زجر کشیدیم خدای وجود ما ما را اجابت کرد و ما را با مسیر صحیح لاغر شدن آشنا کرد . 

      حالا اینجا من قرار نیست با من قبلی بجنگم . چون اصلا زورم به او نمیرسد . من قرار است من جدیدی را بسازم . 

      من میخواهم علاوه بر خلق قبلی ام خلقی جدید نیز بیافرینم  . من خلق کردن را دوست دارم . و  حالا دیگر  ساخته های قبلی من سنگ جلوی پای من نمی اندازد . چون راهم صحیح است . چون مسیرم دقیقا همان مسیریست که چاقی را ساخته ام . من برای چاق شدم هیچ زحمتی نکشیدم . پس برای لاغر شدن هم زحمتی نمی کشم . او و من  اگر با رژیم و ورزش مخالف بودیم به خاطر سختی دادن بود .  ولی ساخت  جدید من سختی ندارد عشق است خلاقیت است . من برای همین آفریده شدم که قدرت خلاقیتم را به منصه ی ظهور برسانم و حالا میخواهم آفرینشی نو ایجاد کنم . 

      خداوند مسیر خلق این آفرینش نو را به من نشان داد . چون من خواستم و او اجابتم کرد و راهم را روشن کرد . راهنمای خوبی را جذب کردم که نیروی حرکتش در مسیر لاغر شدن از نیروی الهی نشئت میگیرد و مهمتر از آن شخصیتیست که از من بیشتر به لاغر شدن مشتاق است . حرکات آرام و مستمر او بر من تاثیر عالی می گذارد و هم صحبتی با چنین راهنمایی که خدای من او را به من نشان داد سبب میشود من یاد بگیرم چطور باید به خواسته و آرزویم برسم و من جدید را خلق کنم . 

      من چگونگی حرکت در این مسیر را آموختم ‌ . فهمیدم چطور عمل کنم که این ساخت جدید با ساخت قبلی در تناقض و جنگ قرار نگیرد . 

      من یاد گرفتم باید ذهنیتی بسازم درست مطابق همان من قبلی اما در جهت لاغری . 

      من یاد گرفتم برای لاغر شدن نباید سختی کشید . 

      من یاد گرفتم برای لاغر شدن نباید محدودیت ایجاد کرد .

      من یاد گرفتم لاغر شدن اشتیاق انسان را زیاد میکند . پس نباید طوری باشد که من اشتیاقم کم شود . 

      چون من همواره در مسیر چاق شدن لذت بردم آزاد بودم محدودیت نداشتم پس در مسیر لاغری صحیح هم باید آزاد باشم مشتاق باشم و راحت باشم . 

      کسی که لاغر شدن را یادگرفته و میداند چطور حرکت کند این شخص هرگز با مقاومت ذهنی روبرو نمیشود. 

      اما شخصی که هنوز لاغری را نیاموخته است نمیداند چطور باید عمل کند که با عکس العمل نادلخواه ذهن مواجه نشود . پس چون اشتباه عمل میکند این عمل اشتباه سبب عکس العمل نادلخواه میشود . 

      درست مثل رانندگی . وقتی بلد نیستیم رانندگی کنیم احساس میکنیم ماشین در مقابل حرکات ما مقاومت می کند . دنده جا نمی افتد ماشین خاموش میشود فرمان درست حرکت نمیکند و ما فکر میکنیم اشکال از ماشین است و ماشین دارد مقاومت می کند در حالیکه اشکال از رانندگی ماست . ما بلد نیستیم رانندگی کنیم . در مسیر لاغری  هم دقیقا همینطور است . 

      هر کجایی از مسیر هرگاه دیدیم با واکنشهای نادلخواه که همان احساس های بد مثل تنبلی بی انگیزگی ناتوانی حسرت عجله استرس عصبانیت و …. روبرو شدیم باید بدانیم خودمان داریم اشتباه حرکت را انجام میدهیم . عمل اشتباه است که عکس العمل اشتباه را ایجاد می کند .  وگرنه روال کار تناسب اندام از طریق ذهن باید ساده لذتبخش شیرین مشتاق کننده و آزادی بخش باشد . ما باید مشتاق انجام تمرینات باشیم اگر نیستیم چون داریم عمل اشتباه انجام میدهیم که عکس العمل اشتباه گرفته ایم . یعنی مثلا خودرا مجبور می کنیم یا مثلا میگوییم فایده ندارد یا مثلا میگوییم ولش کن یا در مسیر لیز میخوریم یا ورودیهای نادلخواه به خود داده ایم وگرنه روند تناسب فکری باید با اشتیاق همراه باشد . اصلا اشتیاق زا هست . 

      همین الان من اصلا متوجه نشدم ولی دیدم هزار کلمه نوشتم . خب این یعنی یک واکنش مثبت . 

      یعنی من دارم درست عمل می کنم که عکس العمل نوشتن من اینقدر عالیست . مثلا نوشتن گاهی ارادیست و گاهی غیر ارادی . یعنی گاهی عمل است که منجر به عکس العمل میشود و گاهی عکس العمل است که عمل آن شنیدن فایل است . و باز خود همین نوشته عملی میشود که واکنشی دیگر از ذهن جاری میکند مثل احساس خوب و باز همان احساس خوب و اشتیاق کنشی است که باز سبب واکنش رفتاری میشود مثلا تمایل من به مصرف بی رویه  و اعتیاد اور مواد غذایی از بین میرود .

       باز از دست رفتن این تمایل کنشی میشود که واکنش دیگری را رقم میزند و مثلا سبب میشود احساس ما خوب یا بد بشود اگر خوب شود یعنی فرمولهای ذهنی لاغری دارند کار میکنند اگر احساس بد شود یعنی باز ما حرکت اشتباهی زده ایم که سبب واکنش نادلخواه شده. 

      خلاصه مقاومت را هم خودمان با عملکرد اشتباه ایجاد می کنیم و باید بیشتر یاد بگیریم بیشتر تمرین کنیم بیشتر مشتاق تغییر باشیم . آفرینش قبلی خود که همان چاقیست را بیشتر دقت کنیم و از نکاتی که برداشت میکنیم برای ساخت  آفرینش جدید خود استفاده کنیم . باید یاد بگیریم . 

      لاغر شدن یادگیریست . این یادگیری در حقیقت همان به یاد آوردن است . چون ما لاغر بودن را از قبل بلد بودیم منتها مدتی از آن فاصله گرفته و سرگرم خلقی دیگر بودیم و حالا دوباره آمده ایم سمت خلق اولیه . 

      این خلق یک شب و دو شب به دست نمی آید . آزمون و خطا دارد و احساس ما چراغ راهنمای ماست . هرکجا احساس ما بد شد یعنی داریم در جایی اشتباه عمل میکنیم باید بگردیم آن اشتباه را پیدا کنیم و دوباره مشتاقانه به مسیر لذتبخش لاغری با ذهن برگردیم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/01/16 19:43
      مدت عضویت: 1656 روز
      امتیاز کاربر: 28211 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,189 کلمه

      من عاشق جسم جدیدم هستم که ساخته و پرداخته ی افکار جدید من هست و خلق شده ی ذهن جدید من هست .(فقط و فقط خودم تک نفره دارم این جسم رو با افکار و باورهام و قدرت ذهنم شکل میدم و چقدر این نتیجه برای من شیرین هست و لذت میبرم از خودم حتی بدون نتایج من از اعمال و رفتارهای جدیدم و از ورژن جدید خودم هم لذت میبرم و با خودم حال میکنم )

      چقدر زیبا هست بتونیم جسم ‌جدیدی رو خلق کنیم (من تا حالا تونستم جسم جدیدی خلق کنم ولی بازم باید جدیدترش کنم و یه جسم با وزن ۵۹ کیلو و سایز ۳۸ باید خلق کنم و لذتش رو ببرم و تلافی تمام دوران رژیم و چاقی رو در بیارم )

      مثل :وقتی نقاشی قشنگ بکشیم اول خودمون لذت میبریم و بعد بقیه که خوششون بیاد ما هم بیشتر لذت میبریم . در واقع هم خودتون لذت ببرید و هم دیگران از شما لذت میبرن .(من بارها شده یه غدای خوشمزه و یا دسر خوشمزه درست کردم و هم خودم لذت بردم و هم بقیه لذت بردن و تعریف دادن و اون موقع از تعریف دیگران دوباره لذت بردم و یا یک لباسی پوشیدم که خودم لذت بردم و بقیه هم خوششون اومده و گفتن چقدر زیبا ست و من از اون تعریفا هم لدت بردم حالا اگر هم نگن برام مهم نیست اصل خودم هستم که لذت ببرم و اما اگر هم بگن خوشحال میشم و دستشون هم درد نکنه و اما به زودی یک جسم جدید خلق میکنم که اول خودم از جسمم خیلی لذت میبرم و بعد بقیه هم از این متناسب شگفتی ساز لذت میبرن که در کما ل آزادی متناسب هست و اما این رو هم بگم من الان هم دارم از هر ثانیه ی زندگیم و خودم و جسمم لدت میبرم و حال دلم عالیه )

      یکی از موانع عدم موفقیت انسانها هم در لاغری و هم در بقیه ی جنبه های زندگی چی هست :
      موضوع اصلی این جا لاغری هست ولی میشه در بقیه جنبه ها هم از اون هم استفاده کرد .
      یکی سری موضوعات فیزیکی هستن و وجود خارجی دارن و قابل لمس هستن و یک سری موضو عات متا فیزیکی هستن و وجود خارجی ندارن و قابل لمس و دیدن نیستن مثلا اگر من در مورد ماشینم توضیح بوم که چه خصوصیاتی داره شما هر جا دیدین اون ماشین رو میشناسین که ابن ماشین من هست
      و یا اگر من در مورد مکانی توضیح بدم هر کس میتونه تصورش کنه و اگر رفت اونجا میگه اینجا همون جا هست که من درموردش توصیح دادم و این مسایل فیزیکی هست و قابل دیدن هست و شخص میتونه لمسش کنه و تجربه اش کنه
      و یک سری موضوعات فیزیکی نیستن و هر کس بنا بر دلایل و توضیحاتش و افکار و عقایدش اون رو درک میکنه و در واقع هر انسان بر اساس درک خودش و فهم خودش اون رو تجربه میکنه و قابل لمس و دیدن نیستن مثل تعریف عشق و ممکنه هر کس یه تعریفی داشته باشه بنابر تجربه اش و یا تعریف دیگران که هر کس توضیحی داده و تعریفش میکنه مثلا شادی: تعریفها متفاوت هست کسی ممکنه با دیدن یک درخت شاد بشه یا کسی ممکنه با بزن و برقص بگه من شاد میشم در مورد احساس و ترس و ذهنم همین هست .( پس مسایل متا فیزیکی بستگی داره در ذهن ما چه تعریفی از اونها وجود داره و یا عقاید و افکار و اندیشه های ما در مورد اون موضوع چی هست که حالا یا از اطرافیان و یا جامعه و یا خانواده و رسانه ما از اون موضوعات تعریف داریم و درواقع تجربه هایی که از اون موضوعات هم به دست میاریم بر اساس همون افکار ما هست و ما چیزی خارج از افکار و اندیشه ها تجربه نمیکنیم در وافع میگیم از کوزه همان تراود که درون اوست باید ببینم مخزن ما با چه افکاری پرشده همان طور ما خروجی میگیریم پس از این هست که ممکنه دو نفر زیر یک سقف زندگی کنن اما زندگی اونها متفاوت بشه و زندگی هر کس با کس دیگه متفاوت هست پس خواهشا مخزن خودتون رو با هر چیزی پر نکنید ورودیهای خودتون رو کنترل کنید حالا شاید در مورد مسایل فیزیکی بد نباشه بپرسیم چون نتایج برای همه یکسان هست شاید حتی کمک کسی هم بکنیم مثلا بگیم فلان مارک از لباسشویی رو خریدیم اما راضی نیستم و ما میتونیم از تجربه ی اون شخص استفاده کنیم و یا فلان جاده برای رسیدن به اون شهر خوب نبوده نرو چون امکانات نداره و جاده ی خطر ناکی هست و کمک کنیم به کسی ولی در مورد مسایل متافیزیکی از هرکس هر چزی رو نباید بشنویم )

      در مورد ذهن چه تعریفی داری
      و اما تعریفی که نسل به نسل میچرخه این هست که میگن ذهن مقاومت داره اما نمیدونن چی هست ؟؟
      مثلا میگه من میخوام فایل گوش کنم و دوره ها رو انجام بدم اما ذهنم نمیزاره .
      ذهن شما هیچ مقاومت و اختیاری نداره و اون رو ما در ذهنمون میزاریم ذهن ما عضوی از ما هست که دیده نمیشه مثل دست یا پای شما و شده تا حالا بخوای بری مهمانی و پای شما بگه من همراهتون نمی یام چون همچین چیزی نشنیدین تا حالا یا شده تشنه تون باشه و دست شما بگه به من چه من لیوان رو دستم نمیگیریم یا …اینها همه اعضای بدن ما هستن و در خدمت ما هستن همانطور که دست نمیتونه از فرمان ما سرپیچی کنه ذهنم نمیتونه سرپیچی کنه مگر تعریف اشتباه داشته باشیم از ذهن و فکر کنیم کار اون هست نه به خاطر تعریف ما هست .(ذهن ما مثل مخزنی هست پر از افکار و باور و اندیشه های ما که ما رو میتونه به سمت خوشبختی و یا بد بختی ببره حالا انتخاب با ما هست با چه ورودیهایی میخواهیم اون رو پر کنیم ؟هر چقدر افکار و اندیشه های ما مثبت تر باشه و خالص و پاک تر داشته باشیم به سمت خوشبختی و سعادت و نعمتهای بی نهایت حرکت میکنیم و اما هر چقدر مخزن ما مملو از افکار و اندیشه های منفی و ناخالص پر باشه ما به سمت بدبختی و مشکلات حرکت میکنیم و شرایط برای ما سخت میشه دقیقا مثل رانندگی با ماشین دنده اتوماتیک و دنده ی دستی میشه دیدین چقدر فرق دارن با هم و حالا زندگی با افکار درست و مثبت باعث میشه که تجربه ی یک زندگی اتوماتیک رو داشته باشین و لذت ببرین از جاده و بیشتر بهتون خوش بگدره و اما افکار منفی اگر داشته باشیم رانتدگی با ماشین دنده ی دستی هست و خیلی رانندگی برای ما سخت میشه و انچنان لدتی هم نمیبریم حالا انتخاب با خودتون هست کدوم ؟؟)

      چون ذهن رو نمیبینی و تجربه لمس کردنش رو نداری یه چیزهایی میگی مثلا ذهن من مقاومت داره نه مقاومت نداره و ما تنبلی میکنیم پس طرف فایلها رو گوش نمیده و میگه ذهنم مقاومت داره در صورتی که خودمون تنبلی کردیم در انجام هر کاری که میتونیم انجامش بدیم اما ندادیم .
      ممکنه با کسی قهر باشی و بهت الهام بشه برو آشتی کن حالت بهتر میشه آرامشت بهتر میشه اما ذهنت میگه نه نرو به خاطر مقاومت نیست به خاطر تعریفهایی هست که در ذهنت داری مثلا اون شخص میگه اره کم اوردو اومد آشتی و یا افکار این چنینی و … و این مقاومت ذهن نیست و طرف مقابل هم از این افکار داره که نمیاد آشتی پس اونم همینطور هست .(پس نباید تعریفهای غلط از ذهن برای خودمون داشته باشیم که بیفتیم به سختی و مشکلات و بعد بگیم دیدی ذهن ما مقاوت داره نه آگاه باش که این ذهن جز مسایل متافیزیکی هست و بعضیا با تعریفهای اشتباه دارن به اشتباه تجربه اش میکنن و اما ما باید با تعریفهای درست از این ذهن درست استفاده کنیم تا به سمت سعادت و خوشبختی حرکت کنیم پس من میگم ذهنم مثل بچه هست که دارم تربیتش میکنم و به زودی با اون به نتایج بزرگی میرسم )

      چیزی به عنوان مقاومت ذهنی وجود نداره و ذهن تحت نظر و سلطه ی شما هست
      و خودتون رو برتر از ذهنتون بدونید مثل تمام اندام های بدن تا وقتی که من هستم و زنده هستم اون اندامها به در د میخورن و در خدمت من هست و ذهن هم تا من هستم و زنده هستم در خدمت من هست و به در میخوره فکر نکن چیز خاصی هست .پس نگو من میخوام کاری کنم و اما ذهنم مقاومت کرد
      تعریف اشتباه ما از ذهن باعث شده ذهن احساس قدرت کنه این ذهن هیچ قدرتی از خودش نداره و باید قدرت خودت رو درک کنی و بگو من از هر چیزی برترم حتی ذهنم و ذهن تحت سلطه و کنترل من هست و از این ذهن من برای چاق شدن استفاده کردم و حالا میخوام از اون برای لاغر شدن استفاده کنم (پس ذهن اصلا چیز خاصی نیست یه اندام هست که دیده نمیشه و در من وجود داره و در خدمت من هست و اگر من بمیریم اونم از بین میره پس من از ذهنم بالاتر هستم و اون تحت کنترل من هست و من از اون باید به درستی استفاده کنم مثل چشم و یا گوش،و یا دست و یا هر اندام دیگه ام باید از اون استفاده کنم در مسیر رسیدن به خواسته هام و این عضو متافیزیکی رو خداوند فقط به انسان داده تا انسان اختیار داشته باشه و یا هدایت بشه یا گمراه بشه )

      تعریفهای شما باید از موضوعی که نمیبینید تغییر کنه تا ماهیتش عوض بشه
      حتی برای خدا و ند هم تعریفای متفاوتی هست چون دیده نمیشه و هر کس یه طوری اون رو تعریف میکنه و برای خیلیها خدا خوب هست و خیر و خوبی میده و برای خیلیها خدا فقط زحر و بدبختی میده وهر کس هر تعریفی داره از خداوند داره خدا همانطور براش در میاد اگر فکر کنی خداوند موجود انتقام گیر و خشمگینی هست که میخواد ما رو امتحان کنه پس همیشه میترسی و نگرانی چرا ؟چون خدا دیدینی نیست و اما هر تعریفی در مورد خدا خدا نیست .(خدای من با خدای تو فرق داره و هر کس خدای شخصی خودش رو داره و چقدر قشنگ خدای شخصی برای خودمون بسازیم که فقط خیر و خوبی باشه و تنها قدرت جهان باشه و محکم و استوار من رو در آعوشش،گرفته و مواطب من هست و هر لحظه من رو هدایت و حمایت میکنه تا من به بهترین شکل زندگی کنم و غرق در شادی و ارامش و خوشبختی و سعادت باشم و مثل یه بابا ی دلسوز و مهربون عاشق من هست که گمراه نشم و ازش دور نشم و من همچین خدایی دارم و هر کس هر طور خدا رو باور کرد همانطور براش در زندگی دیده میشه و هر کس در هر جنبه از زندگیش مشکلی داره و یا کمبودی داره برای این هست که در اون مورد تعریف و باورهای درستی در ذهنش نیست و ایمانش به خدا در اون مورد مشکل داره پس اول باید مخزن خودتون رو با افکار و باورها و عقاید درست پر کنید تا نتایج و خروجی درست بگیرید یعنی مطابق هم باید باشن )

      روی موضوعات فیزیکی و متافیزیکی تمرکز کن و ذهن متافیزیکی هست و بگو اون فدرتی نداره و کوچیکش کن و بگو اون همراه من هست و هر طور من بخواهم همراه من میشه ( ذهن اصلا چیز خاصی نیست و من دارم ذهنم رو مثل یک نوزاد پروش میدم و بزرگش میکنم و اون هیچ چیز بلد نیست و تو باید تربیتش کنی و ذهن من الان ۱۷ ماه هست که همراه من هست و من این تولد اگاهانه ی ذهنم رو دوست دارم و میدونم اون هیچ چیز خاصی نیست در اختیار من هست این فرزند ۱۷ ماه و در آعوش،من هست و حالا یه جاهایی ممکنه لجبازی کنه اما با نشون دادن الگو و نمونه و اگاهی های عالی سریع میپذیره و به سمت من میاد پس اصلا چیز خاصی نیست این ذهن و هیچ مقاومتی نداره در اختیار تو هست و مال تو هست دقیق مثل یک نوزاد اگه دوست داری میتونی به روش خودت تربیتش کنی میتونی هم بگی نه من نمیتونم تربیتش کنم که اون از تنبلی خودت هست و بزاری بره و بقیه هر چیزی خواستن یادش بدن و روش اثر بزارن و از کنترل تو خارج بشه و اما من الان دارم با خواستهام همسوش میکنم مثل خواسته ی لاغری من میخوام ذهنم رو همسو با خواسته ام کنم از طریق گوش دادن به فایلها و نوشتن دیدگاه و تمرین های عملی )

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/01/08 09:17
      مدت عضویت: 1607 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 774 کلمه

      سلام 🙂

      این تعریف از مقاومت ذهن بهترین تعریفی بود که تا حالا شنیدم

      واقعا وقتی تعریف ادم از موضوعی عوض میشه چقدر همه چی آسونتر و لذت بخشتر میشه

      وقتی در موضوعات ذهنی با اصطلاح “مقاومت ذهنی”رو برو میشیم اولین چیزی که برامون مشخص میشه اینه که ذهن خیلی قدرت داره دوم اینه که خیلی هم مقاومت داره در برابر تغییر

      پس خیلی بزرگش میکنیم و بهش قدرت میدیم و خودمون رو دربرابرش ضعیف و ناتوان میدونیم

      در صورتیکه اصلا این طور نیست

      به راحتی میتونیم تعریفمون رو از این کلمه عوض کنیم اونوقت میبینیم که این ذهن با این قدرت چه کارهایی میتونه برای ما بکنه

      وقتی بدونیم این هم جزیی از اجزای ما است و تحت کنترل و اراده ما است چه ها که نمیشه کرد😏

      چقدر زیباست بتونیم جسمی رو خلق کنیم که دوس داریم اونم با قدرت ذهن🤩

      همه ما از خلق کردن خوشمون میاد مخصوصا وقتی بقیه هم تعریف میکنن و به به و چه چه میکنن

      در خلق لاغری هم علاوه بر اینکه خودتون لذت میبرین بقیه هم ِلذت میبرن و شما رو الگو قرار میدن😊

      با وجودیکه این دوره ها درباره لاغری هست ما قراره اصول و قوانین رو یاد بگیریم تا بتونیم در تمام جنبه های زندگی ازش استفاده کنیم و نتایج عالی بگیریم

      خب بریم سراغ موضوع؛ مقاومت ذهن

      موضوعات دو دسته اند فیزیکی و

      غیر فیزیکی(متافیزیکی)

      موضوعات فیزیکی قابل دیدن و لمس کردن هستن و

      درباره موضوعات فیزیکی میشه توضیح داد و برای دیگران متبادر به ذهنه

      ولی موضوعات غیر فیزیکی برای هر کس متفاوته بنا بر تفسیر و باور و تعریفی که هر فرد از اون موضوع داره متفاوته

      پس نتیجه اون هم در زندگی هر کس متفاوته👌👌

      مثلا تعریف ما از عشق چیه؟ یوقتی از کسی در باره عشق بپرسیم یا چیزی رو میگه که خودش تجربه کرده یا مدلی رو میگه که تا حالا تجربه نکرده یا اصلا تعریف دیگران رو درباره عشق میگه

      سایر موضوعات متافیزیکی مثل شادی ترس احساس خوب احساس بد و ذهن هم همینه

      ما چه تعریفی از ذهن بلدیم؟

      معمولا گفته های دیگران رو از اون بلدیم

      خوب دیگران بهت گفتن مقاومت ذهنی وجود داره حالا چی هست کسی نمیدونه😁

      اینکه یه کاری رو مشتاقیم انجام بدیم ولی پشت گوش میندازیم یا امروز فردا میکنیم رو میگن ذهن مقاومت داره

      در صورتیکه

      👈 ذهن شما هیچ مقاومتی نداره 👉

      عضوی از شماست تحت اراده شما است

      تعریفی که شما از ذهنت داری میشه همراهی یا مقاومت

      مثل پای شما

      هیچ وقت پای شما نمیگه من نمیخوام بیام بیرون میخوام خونه باشم🤭

      ذهن هم مثل سایر اعضا در خدمت ما است👌👌یعنی تحت اراده و خواست ما است به تعبیری

      یعنی اراده ما مثل کوهه در برابر ذهنی که مثل سنگریزه است

      پس تعریف تو از ذهن مهمه

      این تعریف که” ذهن مقاومت داره “یه تعریف اشتباهه

      در واقع بازی با کلماته

      تنبلیتو داری به اسم مقاومت ذهن میاری

      در انجام هر کاری که میتونی انجام بدی ولی نمیدی میگی ذهنم مقاومت داره😶😑

      حالا که این آگاهیها رو داری دریافت میکنی پس مطمئن باشکه اراده خودت بر همه چیز مسلطه👌👌

      خودت رو از ذهنت برتر بدون💪💪

      دست ما بدون ما هیچ کاری نمیتونه بکنه ذهن هم همینطوره

      ذهن یک ابزاره مثل دست که یک ابزاره برای خلق نقاشیهای زیبا

      ذهن هم یه ابزاره برای انجام کارهای ذهنی

      حیف نیست از ابزاره به این قدرتمندی استفاده نکنیم

      برای خلق جسم و احساس و زندگی ای که دوس داریم🤩🤩🤩

      وقتی میگیم مقاومت پس باور داریم خیلی قدرت داره پس بیایم و از این قدرت برای خلق تناسب در جسممون خلق ثروت در زندگیمون خلق احساس خوب خلق خواسته ها و خلق ارامش استفاده کنیم

      در موضوع لاغری با ذهن باید تعریفهای ذهنی شما درباره موضوعات مختلف تغییر کنه تا کم کم در جسم به صورت تناسب ظاهر بشه

      حتی درباره خدا هم یه سری تعریف داریم که باز هم از دیگران به ما رسیده

      و قانون میگه هر کسی بنا به تعریفی که از خداوند داره، داره اونو تجربه میکنه

      اکه خدا رو یه خدای آزمایش کننده و قهار و عذاب دهنده و مچ گیر میشناسی زندگیت پر هست از مشکلات و ترسها نگرانیها و آزمونهای الهی🤔

      باز هم اینجا چون خدا متافیزیکی هست هرکس یه تعریف برای ما داده

      و ما میتونیم با آموزش جدید و دریافت آگاهیهای جدید تعریفمون رو از خداوند عوض کنیم و خدای بخشنده ومهربان پر از فراوانی و ثروت و عشق که بسیار نزدیک به ما است و خیلی بیشتر از ما میخواد که ما ثروتمند خوشبخت متناسب و شاد و ارام باشیم رو خدای خودمون قرار بدیم اونوقت اینها رو در زندگیمون تجربه خواهیم کرد🤗🤗🤗

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ☺️s-moazamiy0🤗
      1400/01/06 01:52
      مدت عضویت: 1213 روز
      امتیاز کاربر: 734 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,394 کلمه

      سلام سلام🤩 وقتتون بخیر 😍 اوقات بکام🙏😊
      ضمن عرض تشکر از استاد خوبیها بابت این آگاهی های ناب و بروز 🌹🌹
      بریم برای ی شرح دیگ و حال خوب کن و لذت بخش ب امید خدا🙂
      .جسمی ک ساخته ، پرداخته افکار و باورهای ماست .
      .جسمی ک خلق شده ی ذهنه خودمونه
      .
      زندگی جدید در جسمی جدید.
      وآی ک گفتن این جمله ها ،این کلمات چقدر لذت بخش و پراز شادیه ،چقدر دلم قَنج میره از گفتنشون از تکرارشون.
      جسمی ک ساخته ی ذهن خودمه
      مثل خلق ی اثر ،طراحی کردن
      مثل ساختن یک ربات 🤖
      مثل ساختن یک فیلم یا داستان کوتاه
      مثل آرایش ی صورت یا دیزاین یک غذا
      حالا تو برهه ی زمانی هستم ک میتونم جسم خودم رو شکل بدم مثل فردی ک سفال گره ، با ی مشت گِل طرحهای فوق العاده ای رو میسازه جزیی از دکور منزل یا مکانی میشه …من تو ذهنم الان خودمو یک سفالگر میبینم ک میخام خودمو بکوبم و از نو بسازم ،نو از سطح فکر ،رفتار ،باور ،نو از سطح بدنی عاری از چربی ،از بیماری ، از ناخالصی ،و شیشه خورده ،و بدجنسی ، دو رویی ،از تنبلی ،سفالگری هستم با یک ساعت شنی
      ساعت شنی م رو برگردوندم تا منی ک در حال فرم و شکل دادن ب جسمی جدید هستم باورهای غلط و اشتباهم برن زیر و باورها و رفتارهای صحیحم بیان رو ازاونها دیگ استفاده کنم ،من دیگ باورها و رفتارهای غلط و اشتباه دیگران رو نمیخام ک باتوجه کردن بهشون اونارو برای خودم طلب کردم در حالی ک باعث آسیب جانی و مالی ب من شدن.
      جانی بخاطر راه و روش های اشتباه و غلطم ک از طریق رژیم ها وورزش هایی بود ک باعث کمر درد ،زانو درد در من شدن ، باعث سوزش معده ،ریزش مو ،شلی پوستم ،لکه صورتم شدن ، باعث عصبانیت و پرخاشگری من شدن.مالی بخاطر هزینه های هنگفتی ک برای خرید وسایل میکردم از خرید پوشاک ووسایل ورزشی شده تا خرید جدایی از خرید خونه برای گرفتن رژیم غذایی..
      میخام کار با قدرت ذهن رو یاد بگیرم
      میخام تسلط برافکار و احساس رو یاد بگیرم …چقدر زیباست چقدر دلنشینه ،چقدر لذتبخشه وقتیک بتونم رویای لاغر شدن خودم رو خلق کنم ،برای خودم و عزیزانم ، و الگویی باشم برای کسایی ک واقعا ب این مسیر ، ب این آموزش ها ، ب تغییراتشون قلبن نیاز دارن ،،،اون مویی باشیم ک خودمون بارها بهش رسیدیم و پاره نشد …ب لطف خدای هدایتگر.😊🙏
      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      لذت یک هنر یا یک مهارت برای فرد خیلی خیلی میتونه شیرین باشه .و گاهی دوست داریم با دیگران قسمت کنیم
      هنر مثل یک خیاط خوب بودن و دوختن یک لباس مثلا برای پدر ،مادر ،خواهر ،برادر،یا فرزندو همسرمون .لذتش هنریه ک خودمون یاد گرفتیم و تقسیم اون لذت خوشحالی و افتخاره دیگران نسبت ب ما.
      مهارت مثل گرفتن گواهینامه و دعوت دوست صمیمی مون ب یک کافه یا رستوران ،ن ن ن ن ن قرار شده ک همه چیز رو توی خوردن ندونیم ،،دعوت دوست صمیمی مون ب یک مسافرت دونفره بیاد قدیم و بیاد مجردی ..اره اینجوری بهتره کلی هم درد ودل میکنیم 😉😉😊 البته اینم میدونم ک خوردن چیزه بدی نیست و یکی از لذت بخش ترین قسمت های زندگیه ..و تعریف های ما از خوردن اشتباهه .هواسم هست استاد جان و دوستان همسیر😊
      بپردازیم ب ادامه شرح ،وخوندن شما دوست عزیز🙂
      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      یکی از موانع عدم موفقیت در انسانها چ در لاغری چ در هر جنبه از زندگی هامون چ شخصی چ اجتماعی کلمه ی مقاومت ذهنیه 🤔🙄😐
      اصلا این مقاومت ذهنیه چی هست ⁉️🤔 کجاست 🙄 چرا فکر میکنیم مقاومت ذهنی داریم 🧐 اصلا ب چی ⁉️ و چرا🧐🙄🤔⁉️
      موضوعات در جهان کلن دو دسته اند ؛
      1️⃣فیزیکی ⬅️قابل درک و بررسی هستن ، قابل دیدن ، قابل لمس ، قابل شنیدن هستن،. مثال:مناطق طبیعی ، مذهبی ، تاریخی ب این شکل ک (اگ ما تعریفی از منطقه خاصی یا شخص یا اشیا رو برای فردی داشته باشیم کاملا قابل درک هست براش و بعدها قابل دیدن هم میتونه باشه براش و با مواجهه باااون تعریف و تمجید های ما قابل دیدن و باور پذیرتر براش خواهد بود).
      2️⃣ متافیزیکی⬅️قابل درک و بررسی نیستن ،قابل دیدن و شنیدن و لمس کردن نیستن ،.مثال :ذهن ، روح ،اکسیژن ، احساس ،عشق ،غم و شادی ،
      هر انسانی بنابر توضیح و تفسیرش نسبت ب اون موضوع داره درک میکنه و اندازه ی باورهامون میتونیم اون رو تجربه کنیم
      مثل حس ترس گاهی ما تجربه اش کردیم .گاهی کسی دیگ اومده تجربه ی ترسش رو برای ما تعریف کرده وما گفتیم اره میفهمم درک میکنم چون برای خودمم اتفاق افتاده.
      و تعریف ها از متافیزیک ها متفاوت هست و افراد نسبت ب باور و نگرشش ب موضوع درک متفاوتری دارن.
      ذهن هم قابل دیدن و لمس شدن نیست.بلک براثر گفته ها و شنیدها درباره ی ذهن باوری درما ایجاد میشه ک ذهن رو باالقابی میشناسیم ک در وجود ذهن نیست القابی مثل مقاومت ذهن در حالیک ذهن هیچ اختیار و مقاومتی ن تنها از خودش بلک در سایر جنبههای زندگی نداره …ذهن هم مثل دست و پا .مثل قلب چشم دهان و بینی عضوی از بدن ماست ‌واین عضوها سربازهاین ک در خدمت ماهستن و از خود ما آموزش و دستور میگیرن…و هیچ چیز یا عضو جدایی از ما نیستن. و مقاومتی در برابر خواسته های ما نمیتونن داشته باشن ..مثل بادست برداشتن خودکار یا گوشی و نوشتن …مثلا مقاومت دستم این میخاد باشه ک ننویسه یا عمل برداشتن رو انجام نده مگه میشه 😂😂 یا دهان باز نشه برای حرف زدن 😂ماانسانها حرف نزنیم کی بزنه 😂😂شوخی بود جو عوض بشه😉🙃
      در واقع این خود ما هستیم ک مقاومت میکنیم نسبت ب موضوعات ..تنبلی خودمون رو طبق معمول میخایم بندازیم گردن کسی ک هیچ حق دفاعی از خودش نداره..‌مثل جاهایی ک نمیخاییم بریم حموم میگیم ابگرمکن خرابه ،آب سرده ،آب کمه ،
      یا برای رفتن بجایی دیر حاضر میشیم و حرکت میکنیم میگیم ترافیکه ،یا موقع تحصیل ما یادمون میرفت یا حوصله درس نوشتن نداشتیم میگفتیم مهمون داشتیم یا برق رفته بود …در حالیک تنبل ماییم 😂 مقاوم ماییم ، 😐😂
      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      خب پس از امروز و ازین ساعت ب بعد ی آگاهی جدید یاد گرفتیمو باید بعمل تبدیلش کنیم تا افکار و باورهامون رو تغییر بدیم .
      اینک ما کلمه یا جمله ای ب اسم مقاومت ذهنی نداریم …ذهن بنده ی ماست و ماامیر بر ذهن..همونجور ک یاد گرفتیم ما بنده ی شکم نباشیم و امیر باشیم براندازه و مقدار غذامون .الان هم همون کارو میکنیم و ذهن رو مثل دست وپا چشم و دهان و بینی یک ابزار میدونیم برای ادامه ی فعالیت حیات زندگی .ذهن رو از خودمون جدا نمیدونیم ولی از ماهم برتری نداره و نخاهد داشت تاامروز فکر میکردیم ذهن ب ما میگ ک چیکار کنیم چیکار نکنیم .اماازامروز با از راه و روش درست مسیر صحیحی رو ب ذهن آموزش میدیم ک باهمون ذهنی ک مارو چاق و چاقتر کرد.باهمون ذهن هم میتونیم لاغر شدن و لاغرموندن رو تجربه کنیم انشاءالله 🙏😍💪🤲🤩💃
      تعریف اشتباه مااز ذهن باعث شده ک ذهن قدرت بگیره درحالی ک ذهن تحت کنترل و سلطه ی ما خواهد بودو ما باید ب توانایی تسلط ب ذهن برسیم ..و نقش ذهن رو کوچیک و کوچیکتر کنم…
      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺وخدا همیشه و همجا برای همه ی مخلوقاتش یکیه ،اینک بعضیامون حتی گذشته خودم خدارو برای پولدارا میدونستم ،خدارو برای التماس کردن میدونستم ک باید شبوروز اشک بریزیم والتماس کنم ک حالا ی کاری برام کنه …نتیجه ی تعریف های اشتباهی بوده و هنوزم هست برای افراد بینهایتی ک خبرندارن هست ک در ذهن و فکر ما کردن و ما باور کردیم …ک بسیار بسیار افکار و رفتارهای خطرناکی هستن….ک خدارو یجور دیگ برات تعریف کنن و یک عمر بخای بخاطر ترس از خدا نماز بخونیم و روزه بگیریم درحالیک نماز یعنی عشق ب خدا ، حرف زدن باخدا ،خدارو سرسجاده درآغوش گرفتن و آغوش گرم و نواز خدارو حس کردن چون بعدش ی حس و حال وهوای دیگ ای دروجود آدمی شکل میگیره و پراز آرامشی میشیم وصف نشدنی…
      خداجونم شکرت ک دراین مسیر ک دنبال لاغر شدنم بودم برای جلب توجه و تحسین و تشویق و حرص وحسودی دیگران ..دارم شناخت تورو یاد میگیریم ،دارم بیشتر و بهتر خدا رحمان و رحیم هست رو درک میکنم و میفهمم و ترسم ازت کمتر میشه جدااز ترس گناهان ک چون همیشه ازت خواستم ب راه بد ب گناه بزرگ نیوفتم اول همه کاری اسم خودت بوده کمتر پام لغزیده ولی بازم لغزیده و اون ترس رو اون ضربان قلبم رو بهش بی اهمیت بودم…خدایآ از تمام گناهانم بگذر ک تنهاتو بخشنده و مهربانی …🤲🙏آمین

      باارزوی موفقیت و تناسب افکار و تناسب اندام برای دوستان عزیز و همسیرم🙏😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار جاودانگی
      1400/01/05 17:06
      مدت عضویت: 1434 روز
      امتیاز کاربر: 490 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 793 کلمه

      سلام و خداقوت به استاد و همه ی همراهان عزیز😍😍😍🌹🌹🌹🌹
      چقدر زیبا و لذت بخشه بتونیم برای خودمون جسمی متناسب و عالی خلق کنیم . همین الان وقتی یه غذای خوشمزه میپزیم یا یه نقاشی خوب میکشیم چقدر لذت بخشه احساسمون خوب میشه حالا تصور کنید وقتی به اندام دلخواهمون برسیم هم خودمون چقدر کیف میکنی و هم الگویی میشیم برای بقیه که اوناهم اندام روییاییشون رو خلق کنن . 😍😍😍😍وای خدا نوشتن و فکر کردن بهش هم ادمو به وجد میاره چه برسه وقتی که بهش برسیم . باآرزوی تجربه ی این حس قشنگ برای خودم و تمام دوستان 💖💖💖💖
      با شنیدن فایل امروز به این نتیجه رسیدم که کل قدرت دست خودمه و من هرطورکه بخوام میتونم ذهنم رو تعریف کنم و بر اون سلطه داشته باشم . و در تمام جنبه های زندگیم پیاده کنم .ممنون که این آگاهیارو به ما یادآوری میکنید استاد. شاید بارها این چیزارو شنیده باشم اما انسان فراموشکاره و یادش میره . فایل امروز و بارها میخوام گوش بدم تا ملکه ذهنم بشه و هیچ چیزی رو دیگه به مقاومت ذهنیم ربط ندم😥😥😐😐
      کل موضوعات زندگی دو دسته هستند
      1.فیزیکی:قابل لمس، دیده و شنیده شدن
      2.متافیزیکی :غیرقابل لمس، غیرقابل دیدن و شنیدن هستند
      ما تو بحث ذهنی چون داریم کار میکنیم باید تمرکزمون به مسائل متافیزیکی باشه
      ذهن هم چون دیده نمیشه و قابل لمس نیست موضوعی متافیزیکیه و با تعریفی که ما ازش داریم طبق تجربیاتمون و قدرتی که بهش میدیم تعریف میشه .ذهن به خودیه خود هیچ قدرتی نداره مثل تمام اعضای بدنمون که کاملا درخدمت ماهستن و از ما دستور میگیرن .مثلا تا حالا شده بخوایم جایی بریم و پامون نخواد باما بیاد و مقاومت کنه؟چرا ؟چون کاملا تحت اختیار ماهست و درذهنمون تعریف شده که دست پا قلب کلیه چشم گوش و…. منظم و طبق یه برنامه ی همیشگی باید شبانه روزی برای ما کار کنن مگر اینکه باز هم خودمون مانعی ایجاد کنیم صدمه ای بزنیم که اختلال ایجاد بشه . و حتی یکبارم به ذهنمون خطور نکرده که نکنه قلبم دیگه تپش نکنه یا پاهام دیگه همراهم نیادو..باورامون درسته درباره ی باقی اعضای بدنمون.🍃🍃🍃🍃
      اما این باور که ذهنمون مقاومت میکنه چیزیه که نسل به نسل چرخیده و به ما رسیده و حقیقت نداره یه باور اشتباهه و فقط توجیه تنبلی و امروز و فردا کردن کارهامونه . ذهن چون باچشم دیده نمیشه هرکی یه جوری ازش حرف میزنه برای همین اینهمه باور اشتباه در ما شکل گرفته.مثلا طرف یه عمره میخواد ورزش کنه میگه ذهنم مقاومت میکنه یا میخواد فلان مدرک و بگیره …. درحالیکه میتونه انجامش بده ولی تنبلی میکنه میاد تقصیر و میندازه گردن ذهن . در لاغری هم همینه کسی که اشتیاقی نداره تمریناشو انجام نمیده فایلارو درک نمیکنه باور نمیکنه تمرکزشو نمیزاره روی برنامه ها معلومه که لاغر نمیشه و نتیجه نمیگیره . اما وقتی با یه تصمیم قاطع یه تعهدی که تحت هیچ شرایطی زیرش نزنی ،بیای تو مسیر ،ذهن چجوری میخواد مقاومت کنه؟تازه باهات هماهنگ میشه و تو رو به خواستت میرسونه. چون اون ابزاریه ،نعمتیه دراختیار انسان که به هر چیزی که اراده کنه برسونتش .🌸🌸🌸🌸🌸
      خداوند هم دقیقا به همین شکل در ذهن آدما نقش بسته .درحالیکه خدا اصلا تعریف شدنی نیست واقعا در کلمات نمیشه تعریفش کرد چون بی انتها و بی نهایته . اما یه عده طبق یه سری تجربه های منفی زندگیشون باور کردن که خدا خدای فلانیه ،خدا برای ما نمیخواد خدا فقط مارو امتحان میکنه بالهاش سر ما میاد شانس و اقبال و میده به بنده های خوبش و اینجور آدما عینا همین خدارو تو زندگی به تکرار تجربه میکنن . مسائل متافیزیکی بدون شکل هستن تعاریف ما بهشون شکل میده .پس باید باهوش باشیم و تمام چیزایی رو که دلخواهمونه رو تو ذهنمون به قشنگترین حالت ممکن شکل بدیم. 😍😍😍
      اگه هدف لاغریه اول باور کنیم که میشه لاغرشد کافیه خودمون بخوایم و ادامه بدیم و بعد قدرت رو به خودمون بدیم نه به ذهن . همونجوری که باور داریم که وقتی تشنمون هست کافیه لیوان آبو پر آب کنیم و بنوشیم و دست وپا همزمان در خدمت ماهست، برای لاغر شدنم کافیه این مسیر و ادامه بدیم ذهن ناچاره فقط اطاعت کنه .این اعضا چه قابل لمس و دیدن چه غیرقابل لمس تازمانی کاربرد دارن که درجسم ماهستن ولی وقتی جدای از ما باشن هیچگونه توان و قدرتی ندارن و بلااستفاده هستن .مثلا یک نقاش فوق حرفه ای رو در نظر بگیرید اگه دستش جدا بشه از بدن ،میشه نقاشی زیبایی بکشه اون دست جداشده ؟پس ماهستیم که به اون اعضا معنا میدیم و تعریفش میکنیم !!!!
      👈تمرین امروزم اینه که تعریفم از ذهن تغییر کنه. ذهن درنظرم کوچیک بشه تا هرجوری خواستم بتونم ازش استفاده کنم ،این فایل درک بشه باور بشه تا دیگه چیزی به نام مقاومت ذهنی برام بی معنی بشه 🌸🌸🌸🌸🌸🌸💖💖💖💖💖💖💖مثل همیشه فوق العاده بود. استاد سپاسگزارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم