0

اصلاح منطق ذهن چاق (قسمت اول)

چرا لاغر نمیشم منطق ذهن چاق
اندازه متن

افراد زیادی در سراسر جهان سال هاست هر روز برای لاغر شدن تلاش می کنند اما همچنان چاق هستند.

استفاده کردن از روش های مختلف برای لاغر شدن و در نهایت لاغر نشدن افراد چاق سبب می شود که: چرا لاغر نمیشم؟ یکی از ابهامات مهم در ذهن افراد چاق باشد.

چرا لاغر نمیشم؟!

سی و پنج سال از زندگی من با چاقی گذشت و در این مدت از روش های مختلف برای لاغر شدن استفاده کردم.

نکته جالب توجه اینکه در ابتدای مواجه شدن با چاقی این سوال در ذهن من بود که: چرا من چاق هستم؟!

هرچه از سال های چاقی من می گذشت چاق تر می شدم و تلاش من برای لاغری بیشتر می شد.

چرا لاغر نمیشم

از روش های مختلفی برای لاغر شدن استفاده کردم اما نتیجه بخش نبود و این موضوع که: من چرا لاغر نمیشم؟ْ! مهمترین ابهام من در مورد چاقی بود.

اگر شما هم اضافه وزن دارید و حتی مدت کوتاهی برای لاغر شدن تلاش کرده و نتیجه نگرفته باشید حتما این موضوع ذهن شما را هم درگیر کرده است که چرا لاغر نمیشم؟!

البته این سوال که چرا لاغر نمیشم؟ْ!‌ فقط در ذهن شما نیست بلکه همه افرادی که چند بار برای لاغر شدن تلاش کرده اند اما نتیجه نگرفته اند به دنبال کشف جواب این سوال هستند که چرا لاغر نمیشم؟

از بررسی نتایج گوگل نیز واضح می شد که افراد چاق زیادی در جستجوی کشف چرا لاغر نمیشم؟!‌ هستند.

  • با وجود ورزش و رژیم چرا لاغر نمیشم؟!
  • چرا هر کاری می کنم لاغر نمیشم؟!
  • وزنم استپ کرده لاغر نمیشم؟!
  • چرا با پیاده روی لاغر نمیشم؟!

موارد فوق پرتکرار ترین سوالات مطرح شده در موتور جستجوی گوگل هستند و این آمار اثبات می کند که: چرا لاغر نمیشم؟ دغدغه ذهنی افراد زیادی می باشد.

نکته جالب توجه درباره چرا لاغر نمیشم؟‌ اینکه همه به دنبال پیدا کردن پاسخ در رفتار و اعمالی که انجام می دهند هستند.

فردی که برای لاغری رژیم می گیرد و لاغر نمی شود این سوال در ذهن او شکل می گیرد که با اینکه رژیم می گیرم چرا لاغر نمیشم؟!

فردی که از ورزش برای لاغری استفاده می کند این سوال در ذهن او شکل می گیرد که با اینکه ورزش می کنم چرا لاغر نمیشم؟!

هر فردی با توجه به تلاشی که برای لاغر شدن انجام می دهد در صورت نتیجه نگرفتن با این سوال در ذهن خود مواجه می شود که چرا با این همه تلاشی که انجام می دهم لاغر نمیشم؟!

نکته جالب اینکه به نظر می رسد که فقط در سایت تناسب فکری است که در پاسخ به سوال چرا لاغر نمیشم توضیحات متفاوت برای درک عملکرد ذهن و چرایی لاغر نشدن با توجه به تلاش برای لاغری ارائه شده است.

در همه جای دنیا در پاسخ به این سوال که چرا لاغر نمیشم پاسخ داده می شود: حتما برنامه لاغری خود را به خوبی اجرا نکرده ایی یا حتما برنامه ای که برای لاغری در پیش گرفته ای کافی نیست و باید برنامه سخت تری را دنبال کنی.

به همین دلیل است که افراد از هر برنامه لاغری که نتیجه مطلوب نگیرند برای یافتن روشی سخت تر و طولانی مدت تر برای لاغری جستجو خواهند کرد.

نقش ذهن در لاغر نشدن

حتما با من هم عقیده هستید که مغز انسان فرمانده جسم است. همه دستورالعمل ها و فعالیت هایی که منجر به ادامه حیات انسان می شود توسط مغز ارائه و مدیریت می شود.

دستورات حیاتی مغز بدون دخالت انسان صادر می شوند اما بخش از عملکرد مغز بنا بر صلاح فرد یا سلیقه او انجام می شود.

بدین معنی که دستورات افزایش و کاهش تنفس بدون توجه به سلیقه یا نظر شما توسط مغز صادر می شود اما اینکه چگونه قدم بردارید، تند یا کند راه بروید بستگی به سلیقه و نیاز شما دارد.

اگر دوست داشته باشید می توانید از طریق مغز خود آهسته راه بروید و اگر نیاز باشد یا دوست داشته باشید می توانید با استفاده از مغز خود بدوید.

بخشی از فعالیت های مغز که با دخالت شخص صادر می شود بر اساس منطق فرد شکل می گیرند که می توانیم آنها را منطق مغزی نامگذاری کنیم.

منطق مغزی

منطق مغزی چیست؟!

به عبارت خیلی ساده منطق مغزی همان انتظار فرد می باشد.

در هرجنبه از زندگی چه انتظاری دارید؟‌ انتظار شما بر اساس فرمول های ذهنی تثبیت شده در مغزتان شکل می گیرد که همان منطق مغزی شما را تشکیل می دهند.

سالها تصور می کردم به این دلیل لاغر نمیشم چون چاقی من ارثی است.

چاقی من ارثی است یک فرمول ذهنی تثبیت شده در مغز من بود که منطق مغزی من برای چاق تر شدن یا لاغر نشدن را شکل داده بود.

منطق مغزی من این بود که من لاغر بشو نیستم. در این شرایط هرچقدر تلاش می کردم تا از طریق مختلف لاغر شوم نتیجه ای حاصل نمی شد اما بدون اینکه برای چاق تر شدن تلاش کنم به مرور چاق تر و چاق تر می شدم.

نکته حائز اهمیت درباره منطق مغزی اینکه با تلاش فیزیکی نمی توان نتیجه حاصل از منطق مغزی را تغییر داد.

این موضوع نه فقط در بحث چاق و لاغری بلکه در تمام جنبه های زندگی صدق می کند.

اگر منطق ذهنی فردی این باشد که در خواندن درس و یادگیری علم ضعیف است دیگر اهمیتی ندارد چقدر برای حفظ کردن یا یادگیری مطالب درسی تلاش می کند،‌ در نهایت موفقیتی در کسب دانش مدرسه ای کسب نخواهد کرد.

اگر منطق ذهنی فردی این باشد که پول فقط در پزشکی و برخی شغل های محدود است دیگر اهمیتی ندارد چقدر از طریق شغل های دیگر برای افزایش درآمد و استقلال مالی تلاش می کند چون در نهایت نتیجه زندگی اش مطابق با منطق مغزی او رقم می خورد. او موفق نمی شود چون شغل خودش را پولساز نمی داند.

بنابراین در ذهن هر فرد چاق فرمول های متعدد درباره چرایی چاق شدن و چرایی لاغر نشدن وجود دارد که باعث شکل گیری منطق مغزی فرد درباره وضعیت جسمی اش می شود.

منطق مغزی افراد چاق شباهت های زیادی به یکدیگر دارد اما در برخی موارد با هم تفاوت دارد.

بعنوان مثال فرمول ذهنی غذاها چاق کننده هستند معمولا در ذهن همه افراد چاق ثبت شده و به یک منطق مغزی چاقی تبدیل شده است. اما فرمول ذهنی چاقی من بخاطر خوابیدن زیاد است در ذهن همه افراد چاق اهمیت یکسانی ندارد بنابراین جزء‌ منطق های مغزی خاص ذهن افراد چاق محسوب می شود.

منطق مغزی افراد چاق در واقع همان دلایل منطقی و محکمی هستند که فردی بعنوان دلیل چاقی یا علت لاغر نشدن خود پذیرفته است و بارها درباره آنها فکر کرده و حتی به دیگران بیان کرده است که چرا چاق هستم و چرا لاغر نمیشم؟!

باورهای چاقی منطق مغزی

اولویت بندی منطق مغزی

یکی دیگر از ویژگی های مغز اولویت بندی منطق های مغزی درباره هر جنبه از زندگی است.

بعنوان مثال در موضوع چاقی اولین اولویت منطق مغزی من ارثی بودن چاقی بود. بعد از آن چاق کننده بودن مواد غذایی اولویت دوم را داشت و پس از آن منطق های مغزی دیگری قرار داشتند.

در سی و پنج سال چاقی من از روش های مختلفی برای لاغر شدن استفاده کرده بودم اما به این دلیل که منطق مغزی استفاده از آن روش ها بر اولویت های مغزی من برای چاقی غلبه نمی کرد بنابراین من از تلاش خود برای لاغری نتیجه ای نمی گرفتم و همیشه با خودم فکر می کردم چرا لاغر نمیشم؟!

جسم من توانایی لاغر شدن را داشت اما منطق مغزی من برای چاقی بر توانایی جسم برای لاغری غلبه می کرد و این شرایط باعث شد تا ۳۵ سال از زندگی ام توام با چاقی سپری شود.

به لطف خدا زمانی که ایده استفاده از قدرت ذهن برای لاغر شدن در وجود من شکل گرفت و تحقیق و مطالعه برای لاغری با ذهن را شروع کردم هرچه پیش تر رفتم استفاده از ذهن برای لاغر شدن در ذهن من منطقی تر شد چون به این درک رسیدم که منطق های ذهن چاق را فقط باید با منطق های مخالف آنها اصلاح کرد.

به همین دلیل در بسیاری از محتوای‌ سایت تناسب فکری برای پیدا کردن نمونه های مخالف با منطق های مغز خود برای چاقی توصیه های فراوان شده است.

تصور کنید منطق چاقی ذهن شما این باشد که چاقی ارثی است. بنابراین باید بدنبال خانواده های چاقی بگردید که یک نفر از آنها متناسب باشد یا خانواده های متناسبی که برخی از آنها چاق شده باشند.

به این شکل می توانید بر منطق چاقی ذهن خود درباره ارثی بودن چاقی غلبه کنید.

یا در مثال دیگر ممکن است منطق مغزی شما این باشد که غذا خوردن باعث چاقی می شود. در این صورت باید افرادی را پیدا کنید که بیشتر از شما یا مثل شما از مواد غذایی مصرف می کنند اما متناسب هستند. به این شکل شما اعتبار منطق چاقی ذهن خود درباره تاثیر مواد غذایی بر چاقی را تحت تاثیر افکار و نمونه های واضح همسو با لاغری قرار داده اید به مرور منطق ذهن شما کم اثر خواهد شد.

بنابراین برای لاغر شدن با قدرت ذهن لازم است ابتدا منطق های چاقی ذهن خود را پیدا و اولیت آنها را در ذهن خود مشخص کنید سپس برای اصلاح و سست کردن یک به یک منطق های ذهن چاق خود اقدام کنید.

در ویدیوی آموزشی این جلسه توضیحات مهم و کلیدی درباره منطق ذهن چاق و تاثیر آن بر افکار و رفتار افراد و نتیجه جسمی آنها شرح داده شده است.

استفاده با دقت و تمرکز بالا از این محتوای‌ آموزشی می تواند تاثیر مهمی در بهبود عملکرد شما در مسیر لاغری با ذهن داشته باشد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.54 از 63 رای

https://tanasobefekri.net/?p=44273
30 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      امتیاز کاربر: 33762 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,164 کلمه

      با عرض سلام خدمت استاد عزیزم م و دوستان گرامیم 

      استاد من واقعا مبحث منطق ذهن چاق قبول دارم از اعماق وجودم می‌پذیرم اش 

      چرا چون قبل از اینکه دوره ورود به سرزمین لاغرها و پاس کنم کلی ذهنم منطق داشت و من نمیتونستم قبول کنم که من میتونم لاغر بشم 

      در صورتیکه پن از روش‌های اشتباه حتی ۱۹ کیلو اضافه وزنی که پیدا کرده بودم  ک

      تونستم از راه اشتباه کم کنم و گفتم فقط یک جمله بهانه‌ای شد برای من که دوباره برگردم سر جای اولم که برای من وقتی بقول معروف مدرک لاغری ام گرفتم زیرش نوشته شده بود شما از امروز میتونانید روزی دوهزار کالری مصرف کنید برام خیلی جای تعجب بود 

      خوب برای خیلی جای تعجب بود که اگر من روزی دو هزار کالری مصرف کنم که دوباره چاق میشم در صورتیکه من رسیده بودم به روزی ۱۳۵۰ کالری در روز مصرف کردن خلاصه زمانی نگذشت که حالا کاملا نه ولی خیلی از وزنم برگشت 

      منم قبلنا کلی منطق داشتم برای چاق شدنم و چاق موندنم 

      که من انسان کم تحرکی هستم من باردار شدم چاق شدم من زیاد میخوابم من خیلی میخورم و‌..اینا بخشی از منطق ذهن چاق من بودن 

      وقتی دوره گام اول تهیه کردم خدارو شکر خداروشکر تونستم به نظر خودم ۹۰ درصد منطق ذهن چاقم برطرف کنم 

      مثلا برای اینکه من باردار شدم چاق شدم کلی دلیل پیدا کردم از اقوام و اطرافیانم که فلانی یادته فقط شکمش بزرگ شده بود فلانبگی رو یادته اصلا کسی متوجه نمیشد باردار و بعد هم در خیابون راه میرفتم یا مطب پزشک زنان میرفتم میدیم خانمهایی که ماه نهم بارداربشونو دارن میگذرونن اما انگار ۵ ماهه است یا میدیدم افرادی رو که فقط شکم دارن یا بکم چاق شدن 

      به ذهنم میگفتم ببین ببین این فقط شکم داره برای خودم منطقی میکردم که این دلیل نمیشه که انسان باردار بشه 

      آنقدر اضافه وزن پیدا کنه پس چرا فلانی و فلانی فقط مثلا ۵ کیلو اصافه کردن موقع زایمان هم کلا تموم شد از بین رفت 

      پس این دلیل چاقی نمیشه 

      من هم منطق ذهن دارم مثلا در کسب و کار اولین منطق ذهنم اینکه در ذهن من کسب و کاری ثبت نشده یعنی برای زندگی من هیچ کسب کاری ثبت نشده همین یه منطق کافی تا آخر عمرم صاحب هیچ کسب و کاری نشم و مهمتر اینکه نتونم از شغلم درآمد کسب کنم 

      بعدش خیلی منطق دیگه داشتم درباره کسب و کار 

      که من سنی ازم گذشته الان همه نیروی جوان میخ آن کسی به من کار نمیده 

      و اطرافیانم خیلی زیاد میگن که اون موقع که باید دنبال کار میگشتم نگشتی الان سر پیری یادت افتاده که باید شغل داشته باشی درآمد کسب کنی 

      درباره لاغر شدن هم کلی منطق ذهنی داشتم که خداروشکر در گام اول و دوم خیلی از اونها رو رد کردم 

      من استاد خیلی از افراد میبینم  حتی در شهرستانمون شاید نگن یعنی به زبون نیارن که چرا من لاغر نمیشن اما کلی زحمت میکشن برای لاغر شدن یا لاغر موندن بارها دیدم کلی مسافت هر روز پیاده میرن و برمیگردن اونجاییکه لاغر بودن که تغییری نکردن و اونجاییکه چاق بودنم تغییر نکردن 

      حالا نمیدونم چه منطق ذهنی دارن 

      من اون زمان‌ها در یک محلی زندگی میکردم که هر روز با کلی افراد میرفتیم پیاده روی و الان بعد از ۲۰ سال هنوز اون افراد دارن پیاده روی میکنن نه تنها لاغر نشدن بلکه چاقتر هم شدن 

      استاد برای من هم غذاهای چاق کننده و لاغر کننده وجود داشت برای من اینجوری بود که غذاهایی که کالری بیشتری داشتن مثل آجیل فست فود سرخ کردنی ها اینا کالری بیشتری داشتن چاق کننده بودن غذاهایی هم که کالری کمتری داشتن غذاهای لاغر کننده نبودن بهتر بودم  مثل کدو بادمجون 

      برای منم قبلا اینجوری بود که برای لاغر شدن باید ورزش کنم غذای کمتری بخورم  اما الان به لطف خدا و با کمک شما استاد عزیزو گرامیم دیگه اینجوری فکر نمی‌کنم اصلا غذاها برای من  قدرتی ندارن که منو بخوان چاق کنن چون برای ذهنم منطقی شده که منم مثلا پیتزا میخورم اون فرد متناسب هم پیتزا میخوره چه بسا اون فرد متناسب خیلی بیشتر از من پیتزا میخورم پس چرا باید پیتزا منو چاق کنه برای اون فرد هیچ تاثیری براش نداشته باشه فقط سیرش کنه پس این فقط یک فکر ذهن چاق باعث این فرضیه شده اگر پیتزا چاق کننده بود حتما باید همه رو چاق می‌کرد نه عده‌ای رو چاق کنه عده‌ای رو سیر کنه 

      من هم استپ کردن تجربه کردن یه روی احساس می‌کردم روند لاغری من شروع شده دو سه بار هم شبنم دریافت میکردم چون دیگه دریافت نکردم  گفتم حتما من لاغر تر نشدم که دیگه کسی به من نمیگه لاغر شدی بنابر این منطق استپ کردن در من ایجاد شد 

      من خدارو شکر این مراحل گذروندم که ورزش کنم لاغر بشم رژیم بگیرم لاغر بشم دائم الرحیم باشم لاغر میشم  دلنوشته بخورم قرصهای دست ساز بخورم و….لاغر بشم همه اینها رو تجربه کردم نشد برای من الان دیگه منطقی شده من فقط با قدرت ذهنم میتونم لاغر بشم چه بسا مقداری از وزنم با همین روش کم کردم و دیگه اضافه نکردم پس برای ذهنم منطقی شد که این روش صحیح ترین روش خدایا شکرت 

      استاد من هم مشکل دفع مزاجی یا همون یبوست هم داشتم من خیلی شدید این مشکل داشتم و بیماری پوستی هم اینو شستشو بیشتر کرده بود 

      من برای خودم منطقی کردم چطور اینکه با خودم میگفتم طبیعی که همه هر غدایی رو میخوریم عمل هضم و دفع انجام بشه تصادفات اون از بدن خارج بشه ببخشید این مقال میزنم یارم که دوستانم این مشکل داشتن و الانم بحثش پیش اومد گفتم بنویسم 

      با خودم میگفتم ببین خدا ند طوری سیستم بدن ما رو تعبیه کرده که از اون نوزادی که تازه بدنیا اومده تا اون شخصی که الان قرار بهشتی بشه عمل دفع انجام میده پس باید اینجوری باشه 

      بعد میگفتم ببین فلانی رو جرایت نمیکنه یه کوچولو کاکائو تلخ بخورم از دستشویی بیرون نمیاد یه پاکسازی روده کامل انجام میده با یه تکه کاکائو یا فلانی رو ببین جرایت نکرد یه دونه آلو بخارا تو باغ بخوره گفت من حساسم اینجا که سرویس ندارین 

      تو خیابون هم میرفتم به ذهنم میگفتم که ببین همه آدمها باید این عمل انجام بدم اصلا خداوند مغز برای انسان قرار داده و یکی از کارهای مغز اینکه به سلول‌های مشخص شده دستور بده هر وقت من چیزی خوردم عمل هضم و دفع انجام بده و برای همه باید به راحتی باشه بدن انجام بده و هیچ نیاری به من نداره که من قرصی بخورم تا این عمل انجام بسه نه خداوند مغز قرار داده و کارشو بهش گفته که یکی از اونها دفع کردن 

      و من خیلی این تمرینات تکرار کردم تا برای دهنم منطقی شد و الان خداروشکر این مشکل ندارم ولی  یادم رفته بود که این یک قانون در تمام جنبه‌ای زندگیم صدق میکنه 

      من خدارو شکر این منطق ها رو برای داشتن شرایط مالی ندارم فقط اینو  دارم که با من باید یه شغلی داشته باشم بتونم ازش درآمد کسب کنم و هنوز هیچ شغلی ندارم دیگه شغل بافت لباس بچه گانه رو دوست ندارم زده شدم ازش خیلی تحقیر شدم برای فروش اون لباسهایی که بافته بودم آقاهه به من یه جوری نگاه می‌کرد انگار من دارم گدایی میکنم  بهش گفتم قیمتم خیلی ارزون گفت من سرمایه‌ای بخوابمون تا سال دیگه که تو میخ ای لباستو بفروشی  اون یکی هم خیلی خوشش اومد از لباس ولی منو مسخره کرد گفت الان دیگه دیر الان لباسهای عید اومده شما باید بری سال دیگه شهریور بیا وقتی رفتم گفت نه من نمیخرم متوجه شدم که اون زمان فقط میخواسته منو از سر خودش باز کنه من ب م اسرار نکنم 

      همسر من این عقیده رو داره که باید از بچگی بری کارگری کنی تا قدر کارو بدونی موفق بشی و الان خودش از بچگی رفته کار کرده اما انسان موفقی هم نبوده چون مانع بعدی میاد که اینکه من شغلم شیشه بری الان زمانه ای شده که باید چند تا شاخه از شغلت بلد باشی وگرنه تو خرج خونت هم میمونی 

      و همین طور بود دوره‌ای از زندگیم پن حتی پول خرید نون هم نداشتم و الان عقیده داره آدم باید بره درب برقی کار کنه همیشه میگه من حاضرم برم رایگان برای مردم کار کنم تا درب برقی یاد بگیرم 

      و همین طور هم شد برای یاد گیری شیشه های نشکن و دو جداره همین کارو انجام داد آنقدر رفت بعنوان کارگر برای افراد کار گرد بقول خودش کارو دزدید یعنی دقت زیادی می‌کرد ببینه استادش چکار میکنه بگیاد بگیره و الان تونست اون شغل یاد بگیره الان میگه یه مانع دیگه است که شغل ما بدرد نمیخوره الان آدم باید اسمش و نمیدونم خونه بخره با قیمت کمتر تعمیر کنه با قیمت بیشتر بفروشه و چون پول این کارو نداره مشغول شغل خودش 

      من چون شغلی نداشتم درآمدی کسب نکردم رونوشت بلد نبودم اما برای همسرم چون با چشمان خودم میبینم میتونستم توضیح بدم و الانم خیلی اسرار داره به دخترم میگه برو تو تولیدیها رایگان کار کن کار یاد بگیری دخترم میگه پن بلدم نمیرم  واقعا بلده اما یکم ترس داره هنوز 

      من تازه به این درک رسیدم که من میتونم لاغر بشم پن میتونم یه کسب و کار موفق داشته باشم من میتونم رابطه عالی با همسرم داشته باشم من میتونم یه رابطه عالی با فرزندانم داسته باشم و باید بشینم خوب فکر کنم منطق ذهنی هامو پیدا کنم اونها رو رد کنم خیلی هاشو رد کردم  مثلا همین سنم برای خودم منطقی کردم سن فقط یه عدد دیدم بارها که افراد تازه به سن ۷۵ سالگی میرسن میرن دنبال ورزش مورد علاقشون آنقدر وزشها رو تجربه میکنن تا ورزش مورد علاقشون کشف کنن منکه سنی ندارم منم میتونم موفق بشم منم میتونم یه شغل پردرآمد تجربه کنم 

      استاد اگر الان من میتونم به راحتی بگم و باور داشته باشم که بگم من میتونم موفق بشم همه اینها رو مدیون شما استاد عزیزو عالیقدرم هستم با اگاهیهایی که در فایلها مطرح کردید من ا نها رو تجربه کردم درک کردم وگرنه من قبلنا من اصلا منطق ذهن چاق نمیدونستم چیه تو دنیای خودم زندگی میکردم خدایا شکرت که عضو دنیای کوچک شما استاد عزی م هستم بینهایت بینهایت بینهایت بار سپاسگزارم 

      من می‌پذیرم تا موضوعی برای خودم باور پذیر نشه که منم میتونم شغل داشته باشم منم میتونم از شغلم درآمد کسب کنم و…هرکز نمیتونم اون شغل تجربه کنم واقعا منطقی اگر هم حالا یه اتفاقی بیافته من صاحب شغلی بشم درآمدی هم کسب کنم حتما پایدار نخواهد بود چون وقتی یه مانعی پیش بیاد یه مسئله‌ای رخ بده فورا فرمول قبلی میاد بالا گفتم که خداوند برای تو شغلی در نظر نگرفته 

      و من این باور دارم که خدایا منم بنده تو هستم حق منه من لایقش هستم طبیعی که منم یه شغلی داشته باشم بتونم ازش درآمد کسب کنم و من میخوام برنامه الهی خودم برای داشتن شغل طلب کنم 

      من قبلنا اینجوری فکر میکردم فکر میکردم نمیتونم شغلی داشته باشم میگفتم بهتره برم یه وام کوچیک بگیرم مثلا دویست هزار تومان بگیرم ماهی ۲۰ هزار تومن قسط بدم ۱۰ ماهه تموم میشه بعد دوباره وام بگیرم قسط بدم اینجوری پولم زیاد بشه در همین فکرها بودم با گفته استادم رسیدم در فایلی توضیح دادید که وام نمی‌گیرید دفترچه بیمه تونو از بین بردید دیگه برای ذهنم منطقی شد وام نباید بگیرم من برای موفق شدن باید از قدرت ذهنم استفاده کنم همین 

      من میتونم تغییر کنم من میتونم شرایط زندگیم دگرگون کنم من میتونم شغل داشته باشم من میتونم چون من خالق زندگی خودم هستم 

      استاد من یه جورایی برای خودم در دهنم پذیرفتم که من میتونم لاغر بشم چون از وقتیکه عضو سایت شدم خدایی دیگه هیچ وقت فکر رژیم نکردم فکر دلنوشته و…رو نکردم حالا دارم این دوره رو پاس میکنم رزیم بگیرم یا کالری این چقدر و…نگفتم پس من برای دهنم منطقی شده تازه من به این درک رسیدم من هر مسئله‌ای در زندگیم باهاش ب خورد میکنم باید ذهنی حل کنم پس برای دهنم منطقی شده و بازم از شما استاد عزیزم سپاسگزارم 

      منم فردی رو میشناسم که لاغره ها و عقیده داره چون غذاهای سالم بیشتر میخورم لاغر موندم وگرنه منم چاق میشم و همیشه هم میگه شلوارم آنقدر تنگ شده به زور خودم جا دادم منطقش میگه چون غذاهای سالم میخوره فست و فود خیلی کم میخوره آنقدر لاغر و گرنه بگم ایشون از بچگی همین طور لاغر بوده اصلا هم در دوره زندگیش ندیدم یکمکچتقتر شده باشه یا یه مقدار شکمش بزگتر شده باشه 

      منم هنوز این عادت دارم اگر یه روزی به هر دلیلی که بیشتر دوست داشتن اون غذاست شاید دو لقمه بیشتر بخورم به فشار شکم برسم ‌کلی فکر میکنم چرا زیاد خوردم ولی سرزنش نمیکنم خودم ولی تا چند ساعت حالم بده حداقل تا زمانیکه فشار شکم دارم هی یادم میاد حالم بد میشه 

      انتظار بیشتر از تلاش نتیجه میده بارها دیدم پدرم زیر درخت می‌خوابید میگفت به درخت که ببین من مثلا باید از گردشهای تو یک ملیون تومن پول دربیارم یادت نره ها امسال خیلی گردو بدی بخدا با چشم خودم میدیدم اون  سال حداقل دو تا گونی بیشتر می‌داد  درستکه پدر من گونی ها رو نصفه می‌بست تا حملش راحت تر باشه ولی حداقل هر گونی ۱۰۰۰ تا گردو توش قرار داشت 

      واقعا انتظار قوقا میکنه انتظار که شرایط برای ما رقم میزنه خدایا شکرت و ممنونم برای تهیه این فایل ارزشمند مثل بقیه فایلها بی‌نظیر بودم خیلی حال دلم خوب کرد الهی دست به خاک بزنید طلا بشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم