خیلی از انسانها به دنبال بهبود شرایط زندگی خود هستند و حتی برای رسیدن به شرایط بهتر تلاش می کنند اما سالهاست تغییری در زندگی آنها ایجاد نشده است.
شاید از نظر آنها بدشانس یا بی اراده یا … هستند درحالی که منطق مغزی آنها دقیقا همان چیزی است که در حال تجربه کردن هستند.
بهبود شرایط زندگی
همه انسانها به طور آگاهانه و ناآگاهانه به دنبال بهبود شرایط زندگی خود هستند.
عده ای از طریق دنبال کردن آموزش های موفقیت و رسیدن به آرزوها به شکل آگاهانه برای بهبود شرایط زندگی خود تلاش می کنند و عده زیادی از انسانها بدون اطلاع از این مباحث و حتی شاید بدون اینکه عقیده ای به این مباحث داشته باشند در حال تلاش برای بهبود شرایط زندگی خود هستند.
نه تنها انسان بلکه همه موجودات در عالم هستی همواره در جهت بهبود شرایط زندگی خود تلاش می کنند.
تمایز انسان با سایر موجودات در موضوع بهبود شرایط زندگی این است که سرعت تغییر و بهبود شرایط زندگی انسان به واسطه برخورداری از قدرت تفکر و نبوغ به حدی است که با چشم قابل دیدن است. یعنی شما در مدت حیات خود در دنیای مادی شاهد پیشرفت های زیادی در دنیای پیرامون خود هستید.
اما در زندگی سایر موجودات به دلیل کند بودن سرعت بهبود شرایط زندگی برای انسان دیدن این تغییرات در مدت حیات خود میسر نیست اما اگر از طریق بررسی علمی زندگی هر موجودی را مطالعه کنید متوجه می شوید که در طی میلیون ها سال تغییرات زیادی در شرایط زندگی آنها رخ داده است.
بنابراین در جستجوی بهبود شرایط زندگی بودن از ویژگی های مشترک همه موجودات زنده است.
با توجه به سرعت بالای بهبود شرایط زندگی در جامعه انسانی چرا عده زیادی از انسانها سالهاست در شرایط قبلی و حتی بدتر از قبل زندگی می کنند؟
این در حالی است که همه انسان ها هر روز برای بهبود شرایط زندگی خود تلاش می کنند.
شاید درصد بسیار کمی از انسانها به حدی از ناامیدی و بی انگیزگی رسیده باشند که هیچ تلاشی برای بهبود شرایط زندگی خود انجام نمی کنند که البته بعید به نظر می رسد. اما گروه عظیمی از انسانها هر روز برای بهبود شرایط زندگی خود تلاش می کنند.
نکته جالب توجه اینکه زندگی کردن به صورت خودبخودی در جهت بهبود شرایط خود حرکت می کند با اینکه شاید به نظر برسد افرادی هر روز با انجام برخی کارها در جهت نابودی و وارد کردن خسارت به جسم و زندگی خود حرکت می کنند اما نفس زندگی همواره در جهت بهبود شرایط زندگی است.
ارتباط منطق مغزی و شرایط زندگی
احتمالا حضور شما در سایت تناسب فکری هدایت خداوند در پاسخ به درخواست شما برای لاغر شدن باشد.
لاغر شدن، یکی از انواع بهبود کیفیت زندگی است.
ناراضی بودن از شرایط موجود در هر جنبه از زندگی نیروی انگیزاننده ما برای حرکت در جهت بهبود شرایط زندگی می باشد.
اینکه بسیاری از افراد چاق سالهاست از روش های مختلف برای لاغر شدن تلاش می کنند به این دلیل است که از وضعیت موجود خود راضی نیستند.
نکته حائز اهمیت اینکه افراد چاق از تلاش خود برای لاغر شدن خجالت می کشند در حالی که از نظر ما هر تلاشی برای بهبود شرایط زندگی قابل تحسین و تقدیر است.
فردی که سالهاست برای افزایش درآمد و بهبود شرایط مالی خود تلاش می کند دقیقا مانند فرد چاقی است که برای بهبود شرایط زندگی خود تلاش می کند اما مانند افراد چاق از تلاش خود احساس شرمندگی ندارد.
متاسفانه ما از وضعیت جسمی خود به حدی شرمسار و شرمنده هستیم که از تلاش خود برای لاغری هم احساس تنفر می کنیم و این یکی از دلایل مهم برای نتیجه نگرفتن در مسیر لاغری با ذهن است.
چرا یک فرد چاق اگر از روشی که برای لاغری در پیش گرفته است نتیجه نگیرد احساس بی اراده بودن و بی ارزشی می کند اما اگر فردی را مشاهده کند که از تلاش خود برای قبولی در کنکور یا پیروزی در مسابقه های ورزشی نتیجه نگرفته است را تحسین می کند و عقیده دارد او تلاش خود را کرده است و شایسته تقدیر است اما هرگز خودمان را برای نتیجه نگرفتن های مان از تلاش برای لاغری تحسین نکرده ایم؟!
همه انسانها برای بهبود شرایط زندگی خود تلاش می کنند اما فقط عده کمی موفق به تجربه بهبود شرایط زندگی در مدت زمان حضور خود در دنیای مادی می شوند آنهم نه به این دلیل که باقی انسانها از اراده یا شانس کمتری برخوردار هستند بلکه فقط به این دلیل است که عده کمی موفق به تغییر منطق های مغزی خود و تجربه شرایط متفاوت می شوند.
شرایط فعلی شما دقیقا منطبق با منطق های مغزی شماست و به همین دلیل است که اقدامات فیزیکی برای بهبود شرایط زندگی تقریبا بی فایده است و به همین دلیل است که بزرگان همواره انسان را به مطالعه و یادگیری دعوت کرده اند چون فقط از طریق یادگیری و بهبود منطق های مغزی است که می توان شرایط زندگی خود را تغییر دهید.
به اندازه ای که بتوانید منطق های مغزی خود را در هر جنبه از زندگی اصلاح کنید شاهد بهبود شرایط زندگی خود در جنبه های مختلف زندگی خواهید بود.
تغییر منطق های مغزی
برای بهبود شرایط زندگی باید از بهبود منطق های مغزی یا اصلاح منطق های مخربی که مانع بهبود شرایط زندگی می شوند کار را شروع کنید.
قطعا در ادامه روند بهبود شرایط زندگی لازم است اقدامات عملی در جهت بهبود کیفیت اعمال و شخصیت خود انجام دهید اما در شروع کار باید منطق های مغزی خود در هر جنبه از زندگی که دوست دارید بهبود پیدا کند را شناسایی کنید.
برای پیدا کردن منطق های مغزی خود در هر جنبه از زندگی از این الگوی پرسشی استفاده کنید:
- چرا اوضاع و شرایط من در ………. (جنبه دلخواه) بهتر نمیشه؟
چرا اوضاع و شرایط من در وضعیت جسمی بهتر نمیشه؟
چرا اوضاع و شرایط من در وضعیت شغلی بهتر نمیشه؟
چرا اوضاع و شرایط من در روابط عاطفی بهتر نمیشه؟
چرا اوضاع و شرایط من در ارتباط با خداوند بهتر نمیشه؟
چرا اوضاع و شرایط من در رابطه با فرزندانم بهتر نمیشه؟
از این الگوی پرسشی برای هر جنبه از زندگی خود می توانید استفاده کنید.
پاسخ هایی که در جواب هر سوال به ذهن شما می آید را حتما باید یادداشت کنید. پاسخ به هر پرسش را باید چندین روز ادامه دهید.
به این شکل که مهمترین بهبود شرایط زندگی که دوست دارید تجربه کنید را انتخاب کرده و برای آن پرسش شناسایی منطق مغزی را طرح کنید و چند روز فقط به پاسخ هایی که در ذهن خود برای این پرسش پیدا می کنید توجه کرده و آنها را یادداشت کنید.
بعنوان مثال: چرا اوضاع و شرایط من در تناسب اندام بهتر نمیشه؟!
چون فعالیت روزانه من کم است و فرصت فعالیت بیشتر را ندارم.
چون زمان خواب و بیداری من منظم نیست.
چون سبک غذایی من مانع لاغری بیشتر من شده.
چون زیاد کار می کنم زیاد غذا می خورم.
چون آدم استرسی هستم اشتهام زیاده
هر پاسخی که به ذهن شما در رابطه با سوال مطرح شده اومد رو باید بنویسید.
در این صورت شما به مجموعه منطق های مغزی خود که مانع بهبود شرایط زندگی در جنبه مورد نظر می شوند دسترسی پیدا می کنید.
برای مرحله دوم باید منطق های مغزی خود را اولویت بندی کنید. به این معنی که کدام منطق مغزی به نظر شما اهمیت بیشتری در ذهن شما دارد؟! آنها را از نظر اهمیت و تاثیرگذار بودن شماره گذاری کنید.
اکنون باید برای اصلاح منطق های مغزی خود به ترتیب اولویت بندی انجام شده اقدام کنید.
این کار از طریق پیدا کردن نمونه های واضح که در همان شرایط شما هستند اما نتیجه مورد نظر شما را دارند انجام می شود.
بعنوان مثال اگر عقیده دارید: چون فعالیت روزانه من کم است و فرصت فعالیت بیشتر را ندارم. باید افرادی را پیدا کنید که مانند شما فعالیت روزانه پایین دارند اما متناسب هستند.
این ثابت می کند که دلیل شما برای لاغرتر نشدن اشتباه است اما چون شما این نگرش را دارید آن را در زندگی خود تجربه می کنید.
به این صورت باید دونه به دونه منطق های مغزی خود که مانع متناسب شدن شما می شوند را اصلاح کنید.
این روند را باید تا زمانی که به حد مورد نظر خود در تناسب اندام رسیدید ادامه دهید.
به این نکته بسیار مهم توجه کنید:
عده زیادی از انسانها دز ذهن خود به شکل خودبخودی همیشه در حال سوال کردن از خودشان درباره چرایی شرایط فعلی شان هستند؟
- چرا اوضاع من خرابه؟
- چرا کسی منو دوست نداره؟
- چرا هرکاری می کنم موفق نمیشم؟
- چرا هرکاری می کنم لاغر نمیشم؟
هر روزه بارها از خود درباره شرایط فعلی شان سوال می کنند و پاسخ هایی که در ذهن آنها مرور می شود همگی در جهت محکم تر کردن منطق های مغزی آنها در جهت بدتر شدن شرایط زندگی شان می باشد.
بنابراین سوال پرسیدن از خود برای کشف دلیل اینکه چرا در این وضعیت هستیم فقط برای مدت دو سه روز است تا به منطق های مغزی خود دست پیدا کنیم.
پس از آن فقط باید تمرکز ما بر اصلاح منطق های اشتباه ذهن باشد نه تکرار مداوم پرسش های ناامید کننده که باعث تقویت منطق های مغزی می شود.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.65 از 43 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام ودرود به استاد عزیزم و دوستان متناسب
اصلاح منطق ذهن چاق :
یکی خیلی میخوره چاق میشه یکی نمیخوره چاق میشه
یکی زیاد میخوره لاغره یکی هم کم میخوره متناسبه
چه خبره😃
همه گروه داریم 😃
پس اگه چاق میکرد باید برای همه نتیجه چاقی داشته باشه
نه اینکه در افراد مختلف نتيجه ها هم متفاوته
خب مشخصه که همه جی از ذهنه
که چه باوری نسبت به مواد غذایی داریم
چون خوردن باعث چاقی نمیشه
چون هر کسی به یه روشی غذا میخوره و اصلا ربطی به چاق و لاغری هیچ کس ندارد
و این خود ما هستیم که قدرت رو دادیم به غذاها
کدوم غذاها کالریش بیشتره کدوم غذا قندش بیشتره
ودایم دنبال محاسبه کردن مواد غذایی هستیم که ببینم چه غذایی چقدر کالری داره و خطرناکه
ما باید منطق ذهنمون رو مورد بررسی قرار بدیم که چه واکنشی نسبت به تناسب اندام دارد
نه اینکه روی غذاها حساس شدیم
ما باید از منطق ذهنمون عبور کنیم تا موفق بشیم
برای اینکه منطق ذهن چاق رو بررسی کنیم باید سوال های از خودمون بپرسیم و جواب های که به ذهنمون اومد رو بنویسم و برای چند روز از روی اون جواب ها بخونیم
مثلا در سوال اینکه چرا من هر کاری میکنم متناسب نمیشم ؟
جواب من 👇🏻
چون ریزه خواری میکنم
چون گشنه ام نیس و غذا میخورم .چون همراه بچه هام غذا میخورم
چون همراه همسرم غذا میخورم
مفهموم سیری رو درک نکردم .
چون خودم و دوست ندارم
و برای اینکه این دلیل رو نقذ کنم باید به دنبال افرادی باشم که مثل من ریزه خواری میکنن ولی همچنان متناسب هستند
و اونوقت ذهن من میپذیره که ریزه خواری آدم و چاق نمیکنه این فکر من هستش که به این باور قدرت داده
این دلیل ثابت میکنه که نگرش من در مورد لاغری اشتباه است ولی چون من این نگرش رو دارم ،
دارم تو زندگی تجربه اش میکنم
و به همین دلیل میتونم تمام منطق های ذهن چاق و به همین روش سوال و جواب حلش کنم
و موانع های لاغری رو پیش روم بردارم تا به تناسب اندام دلخواهم برسم
موانع هس که نمیشه لاغر شد
اگه به تک تک این موانع ها رسیدگی بشه
و نمونه براش پیدا کنیم
که نگاه کن فلانی هم غذا میخوره شام میخوره ناهار میخوره صبحونه میخوره ببین چاق نشده
یا ببین فلانی هم تحرک نداره
ببین فلانی مادرش چاقه ولی خودش نه .ببین فست فود چاق نمیکنه مثلا برادرت هر شب فست فود میخوره ولی چاق نیس
با دیدن این عملکردها ذهن قبول میکنه که اره خوردن آدم و چاق نمیکنه
و با جند بار تکرار کردن به باور تبدیل میشه .
و باور هم جسم رو تغییر میده
پس برای متناسب شدن و متناسب موندن باید استمرار داشت
و آموزش ببینیم روی خودمون کار کنیم
تا از منطق های ذهن جاق عبور کنیم و موانع ها رو برداریم تا به متناسب شدن به اندام ایده آل برسیم
خیلی اسونه متناسب شدن
هر بار که مینویسم تمرینم رو دوست دارم این جمله رو تکرار کنم و بنویسم
که متناسب شدن خیلی اسونه
آسان ترین کار دنیا متناسب شدن هستش از طریق ذهن 🙏🥰🌸🌸🌸🌸🌹🌹🌹🌹
با سلام به نام الله یکتا
در مطاق ذهن لاغر هیچ فکری در رابطه با تام غذا خوردن مقدار غذا یا نوع غذا یا هیچ چیز دیگر مبنی بر چاق کنندگی غذا وجود ندارد
و بلعکس در منطق ذهن چاق دائما تحیل میشود که چه چیز باعث چاقی میشود
الان هر مجلسی ک میریم حتما در مورد چاقی ولاغر نشدن سختی لاغری اینها حرف زده نمیشه من اوایل ک میومدم انرژی میزاشتم اثبات میکردم اخرشم اونها قبول نمیکردن و من میموندم ساعتها درگیر حرفها و انرژی ک گذاشتم بودم
در مورد مسایل دیگه هم اینطوره یعنی دوس داشتم اونها هم مثل من از اونچیز از اون فکر و باور لذت ببرند اما میدیم با این کار دارم ب خودم اسیب میزنم جونی برامنمیمونه بخصوص دربحث باهمسرم در مورد مسایل دیگه من میدیم ک ایشون نظری میدن ک بااگاهی من در اون مورد فرق داره گارد میگرفتم بحث میکردم
اما تازگیا تموم سعیم میکنم ک این کار نکنم ب خاطر خودم من این کار رو نمیکنم چن خودم انرژی خودمو دوس دارم قطعا اکه اون شخص در مدارش باشه دریافت میکنه
محاله ما سرسفره با پدرم نشینیم ی حرف منفی نزنه قبلا ناراحت میشدم اما الان میبینم ک منطق دهن اون اونه و تقصیری نداره اون اون چیز رو شنیده وپذیرفته وداره نتیجه اون فک رو لمس میکنه
منکاری از دستم برنمیاد قطعا این شخص هرکی میخواد باشه در مدارش باشه
اگاهی دریافت خواهد کرد تو هیچ مسئولیتی نداری مثل همه این فایلها هستند هرکسی در مدارش باشه هدایت میشه میشنوه وهرکی در مدارش نباشه میشنوه رد میشه
مثل خیلی کسایی ک من خودم ادرس سایت رو زدم براشون اما میدونم ک نیومدن من کارهای نیستم من ی انسانم همه ما طبق قانون جهان هستی هدایت میشین منک اول این منطق ها رومیشنیدم یجور حس داشتم ک انگار عمرم تباه شده اما اصلا اینطور نیس ماهی هروقت از اب بگیری تازه هس
اگاهی درست هر موقع دریافت بشه قطعا نتیجه رو بهمراه داره
اونقدر ذهن من پراز این منطق هایی ک نااگاهانه یا اگاهانه پرورش دادمش حالا میتونم بهبود بدم اصلاح کنم قدرت منم انتخاب و تصمیم من
من هیچ وظیفه ای ندارم نسبت ب بقیه
هرکسی قدرت داره قدرت انتخاب
من خودم میبینم ک حتی در کتاب بچه من چقدر فرمول هس
من میبینم ک در حرفهای بین همه چقدز فرمول هس
من میبینم ک تو فیلمها چقدر فرمول هس
چقدر در تبلیغات فرمول هس چقدر در دردودلها فرمول هس
چقدر در اهنگاها فرمول هس
من دیشب داشتم در مورد سختی مسیر ی چیزی حرف میزدم خودم دیدم بعدش قدر حالم بد شد چقدر استرس گرفتم واقعا سنگینی اون رو من حس کردم ومیتونست متفاوت هم باشه پس قدرت منم
من باید هوای خودم وچیزیهاییک میشنوم میگم رو داشته باشم من خودم میتونم ک مثلا درمورد ی غذایی حرف میزنم چقدر بعدش میل بخوردن پیدا میکنم درحالی گرسنم نیس
پس من باید ی سری چی ها رو مرور نکنم ی سری چیزها رو حزف نزنم تا قدرتمند نشوند تا پروبال نگیرند
من مهمون بودم ودر خودم نشانه هایی رو دیدم ک خیلی برام لذت بخشه
من صبحانه کم خوردم چن تشنم بود
من صبحانه کم خوردم چن دوس نداشتم
من ناهار کم خوردم چن خوشمره نبود
من ناهر کم خوردم چن دوس نداشتم
من چایی نخوردن چن خوشمزه نبود
من موز نخوردم چن میل نداشتم
من همه غذامو نخوردم چن سیر شدم
من همه غذا مو نخوردم چن میل نداشتم
من ب اندازه نیازم ابگوشت خوردم ولدت بردم
من زیتون نخوردم چن میل ندارم
من باقالی پلو نخوردم چن سیرم
من بافالی پلو ک دوس دارم نخوردم چن احساس سبکی رو بیشتر دوس دارم
من باقالی پلو نخوردم چن میل ندارم
من الوچه نخوردم چن میل نداشتم
من الوچه نخوردم چن سیرم
من ناهر درست نکردم چن میل ندارم
من ب غدا فک نمبکنم چن چن وقتش نیس
من این افکار رو مرور نمیکنم چن ربطی ب من نداره چن من خودمو دوس دارم چن من انرزی رو دوس دارم
خوردن برای رفع نیاز هس
من درمهمونی افرادی دیدم ک داشتند درمورد مشکلات ودعواهای یکی دیگه حرف میزند و چقدر طولش دادند ومن دوبار رفتم چایی گذاشتم تا مشارکت نکنم
و چقدر دیده میشد ک همه از حیطه اون باورهاش داره حرف میزنه قصاوت میکنه نظر میده
در حالی ک کسی اونجا نبود از اونها ک راهکارهای اینها رو بشنوه و چقدر انرژی این چنینی من میزارم ک بیهوه ب خودم اسیب میزنم وباید هوای خودمو داشته باشم من خودم دختر دایی دارم ک این چنیین در بحثی شرکت مبکنه ن بحث میکنه ودر کمال ارامش میشنینه وما همه میگفتیم چقدر بیخیاله یا چقدر بی تفاوته و الان میدونم ک اصل اینه مهم نیس دیگران چ نظری درمورد تو رفتار تو دارند مهم خودتی تو فقط مسیول خودتی ن مسیول ارامش احساس دیگزان
سلام به استاد عزیز و دوستان مهربان من با چندین بار گوش دادن به این فایل بسیار عالی به این نکته پی بردم که هر باوری را که داشته باشیم و به ذهنمون بگیم همون باور را در زندگی ما عملی می کنه و من خودم با ایمان داشتن به باورهام و تصوراتی که در ذهنم در هر مورد از زندگیام دارم به صورت یک حقیقت در زندگی من جان میگیرم و حاضر می شوند و من باورهایی را که در ذهنم دا م را به صورت زنده و واقعی در زندگی خودم مشاهده می کنم . از این موضوع می تونم در همه مسایل زندگی استفاده کنم و از نردبان تلقی به سرعت صعود کنم البته فقط با آگاهی به این مورد . الهی امین
سلام استاد عطار روشن عزیز و دوستان
چقدر این فایل به من آرامش داد
متوجه شدم من چیزهایی که دوست دارم رو در مقابل سدی از منطق هایی که منو به خواسته هام نمیرسونه قرار دادم
و البته مثال های مخالف هم دارم یعنی چیزهایی که دوست داشتم و همه با دلایل منطقی میگفتن نمیشه ولی من به اون منطق ها بی تفاوت بودم
مثلاً من سال ها پیش در سن ۲۱ سالگی و با یک بچه از همسر سابقم جدا شدم، همه به من میگفتن ازدواج بعدی تو فردی هست که اون هم شرایطش مثل تو باشه، یعنی یکبار ازدواج کرده و جدا شده و دلایل منطقی زیادتری هم میاوردن
ولی من دنبال فردی بودم که با اون فرد احساس آرامش و خوشبختی کنم و زندگی لذت بخشی داشته باشم.
توجه نکردن به منطق های دیگران باعث شد من ازدواج موفق با فرد مجرد که از هر نظر عالی بود و هست داشته باشم، حتی سن همسرم یکسال از خودم کمتر هست، ما ۱۳ سال هست که زندگی فوق العاده زیبایی داریم.
من با شنیدن این فایل یاد خیلی از منطق های اشتباه دیگران افتادم که اون چیزایی که دلم میخواسته رو به خاطر اون منطق ها کنسل کردم.
وقتی دلم چیزی میخواد باید ببینم چرا نسبت به اون خواسته احساسم بد شده و اون منطقی که مانعش شده چیه و درستش کنم و به خودم آرامش و دلداری بدم و بدونم روح من وقتی چیزی میخواد براش محیا کنم، و دستی دستی حال خودم رو با منطق های که برام زندان ساخته اسیر نکنم
بی نهایت از این فایل ارزشمند ممنونم
منم فكر ميكنم اين مشكل رو به طور جدي دارم كه از مواد عذايي ميترسم و فكر ميكنم بزرگترين دليل چاقيم خوردن شكلات و شيريني و غذاهاي چرب هست به ميزان زياد
و فكر ميكنم اگر شكلات بخورم وزنم بالا ميره و واقعا هم چون انتظارش رو دارم تا شكلات ميخورم وزنم بالا ميره در حاليكه خيلي ها رو ميشناسم دائم شكلات ميخورم و خيلي هم متناسب هستن و اين مطلب برام تاييد شده است كه مشكل از ذهن چاق من هست كه با خوردن شكلات چاق ميشم
سلام استاد سلام هم مسیران سایت وجهان امن وکوچک تناسب ذهنی
استاد عالی بود ممنونم
مخصوصا سوالهای که میبایست از خودمان بکنیم تابه منطق های غلط پی ببریم واصلاح کنیم
بسیار عالی ودرهمه موارد زندگی تاثیر گذار
دستتان خوش و دمتانگرم و عمرتان پایدار
نشان های دریافت شده
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
استاد وقتی فکر میکردم میدیدم منطق من برای پولدار شدن قبلنا این بود که باید پدر پولداری آدم داشته باشه که من ندارم باید یه ارثی به آدم برسه که تونم امکان نداره باید یه وام چند میلیاردی بگیری که قسطش خیلی زیاد
اما الان خداروشکر این منطقه رو ندارم کلا الان منطقم میگه برای ثروتمند شدن اول باید یه شغلی داشته باشی منطق بعدی میگه که بتونی از شغلت کسب درآمد کنی منطق بعدی میگه اگر خدا یه معجزهای وارد زندگیت کنه یه پولی زیادی وارد زندگیت بشه تا تو پولدار بشی یه منطقم میگه که چند سال میخوای تلاش کنی چقدر میتونی پول پس انداز کنی تا پولدار بشی و ثروتمند بشی منطق بعدی اینکه تو که نمیدونی چند سال دیگه زنده هستی تا کار کنی پول پس انداز کنی
حالا میخوام منطقم عوض کنم بر اساس چیزی که هستم
من میخوام اول یه شغل داشته باشم بعد بتونم درآمد کسب کنم از شغلم و بعدش با قدرت ذهنم هر ماه درآمد م چند برابر میکنم اینجوری پول وارد زندگیم میشه من میتونم ا ل پولدار بشم بعد ثروتمند بشم الان در قدم اول باید ببینم چطور میتونم یه شغل خوب تجربه کنم
من برای لاغر شدن قبلا منطقهای داشتم باید کم غذا بخورم باید ورزش کنم باید چیزهای تند بخورم که سوخت و ساز بدنم بیشتر بشه باید رژیم بگیرم باید دلنوشته بخورم در نهایت تصمیم گرفتم که اینجوری فایده نداره باید کلا رژیم بگیرم
خوب خدارو شکر من گام اول و دوم پاس کردم کلی منطقهای تغییر دادم و الان منطقم برای لاغر شدن اینکه به مسیرم کاملا ایمان دارم که صحیح به خودمم اطمینان دارم که درست عمل میکنم و تنها راهش باید ادامه بدم تا هدفم زندگی کنم
اول برام سوال بود که چطور میتونم منطق مغزی ام تغییر بدم یادم افتاد با مثلا میگم نون آدم چاق میکنه این منطق مغزی قبلنا من بوده
الان میگم نه نون فقط یه ماده غذایی هیچ قدرتی نداره چرا چون من نون میخورم افراد متناسب هم نون میخورن پس چرا ا ونا لاغر هستن من باید چاق بشم پس این قانون غلط این فقط یه منطق مغزی ذهن انسانهای چاق پس نون هیچ قدرتی نداره
من خدارو شکر منطق مغزی درباره مواد غذایی ندارم پس من لاغر میشم
چند روز پیش دختر بزرگم به من غر میزد که چرا نون و پنیر میخوری اما غذا نمیخوری من گفتم بخدا دوست ندارم نمیتونم بخورم میگه تو نمیخوری دختر کوچیکم نمیخوره
اونا عقیده دارن نون و پنیر ویتامین های بدن نمیتونه تامین کنه انسان نیاز داره که همه غذاها تا تمام ویتامین بهش برسه
اما من میدونم که بدن من خودش ویتامینهایی که بدنم نیاز داره رو تامین میکنه من اعتقاد دارم من نون و پنیر دوست دارم بخورم خیلی ویتامین به بدنم میرسونه با غذایی که دوست ندارم بخورم و اینم تجربه کردم وقتی غذایی دوست ندارم میخورم زودتر گرسنه میشم بازم مجبورم نون و پنیر بخورم
من باور کرده بودم دیگه از همون ا وایل چاقی منطق ها نیز در من شکل گرفت
به دکتر گفتم من خیلی بیحال میشم گفت خوب ول وومن بخور یه نگاه به سر تا پای من انداخت گفت اما این قرص تو رو چاقتر میکنه طبیعی بود با اون اطمینانی که میگفت اگر میخوردم حتما چاقتر میشدم گفتم نه نه نمیخوام بیحالی تحمل میکنم
بعدها دکتر گفت تیروئید داری باید قرص تیروئید بخوری روزی یکی ولی این قرص هورمونی و چاقتر میکنه خوب اینو مجبور بودم بخورم هر دفعه با هزار تا فکر نگرانی استرس میخوردم نتیجه اش چاقتر شدن بود
اما الان میگم استاد عزیز و گرامی و عالیقدرم بینهایت از زحمات شما برای ساخت این سایت و برای تک تک کلماتی که به من اموزش دادید بینهایت سپاسگزارم چون اگر الان دیگه این حرفا برام خنده داره بخاطر اگاهیهایی شما استاد عزیز م هستش که به من اموزش دادید بینهایت سپاسگزارم
من الان دیگه این عقاید ندارم بی احترامی نمیکنم به صنف پزشکان
براشون ارزش و احترام زیادی قائل هستم و میگم اونا طبق درسهایی که خوندن صحبت میکنن منم طبق ورسهایی که خوندم صحبت میکنم اما حرفهای خودم قبول دارم بیشتر چون ایمان دارم همه اونها رو خداوند بوسیله استادم به من منطقل کرده خدایا شکرت برای همین سعی میکنم حرفاشون بدل نگیرم چون اگر باور میکردم تا حالا دو بار بهشتی شده بودم
چند وقت پیش رفتم دکتر مغز و اعصاب به من میگه باید تا آخر عمرت این قرصا رو بخوری اولش خیلی حالم گرفته شد ولی خدارو شکر استاد عزیزم بینهایت سپاسگزارم یهو یادم به درسهام افتاد باور نکردم یعنی بعدش حرف ایشون در ذهنم رد کردم
استاد چند روز پیش دخترم برای من یه لینک فرستاده بود درباره رنگ موی سر من دیدم در یوتیوپ بعد بلافاصله یه کلیپ اومد تیترش نوشته بود با این چهار تا جمله ثروتمند شوید من خیلی کنجکاو شدم هی گفتم برم یا نرم خلاصه بازش کردم یه خانم مدرس قانون جذب بودن که میگفتن باور نکنید این مسائل من اومدم بیرون بقیه اش گوش ندادم
خوب قبلنا خیلی کنجکاو میشدم درباره فلان رژیم اینا بیشتر بدونم بلکه این دیگه همونی باشه که من نیاز دارم ولی از وقتی عصو سایت شدم دیگه اصلا حتی یکبار هم سراغ این جور مسائل نرفتم کنجکاو نشدم البته در مورد لاغری در مورد ثروت باشه خیلی زود دلم میخواد ببینم چی میگه خیلی برام میومد اما اهمیت نمیدادم این خیلی کنجکاوم کرد بازش کردم
الانم میشنوم خیلی که تو جامعه ایکه هیچ چیزش درست نیست معلوم نیست این غذایی که از بیرون میگیری از چه موادی استفاده شده حد اقل خودتون غذای سالم بخوریم ولی میدونید چون یه مدت بشدت محدود بودم به خودم اجازه نمیدادم یه تکه کوچک مینی پیتزا بخورم ۱۲۵ کالری وارد بدنم کنم احساس میکنم حریص شدم بخورم ولی بخاطر اینم نیست من اینجوری غذا میخورم یه وقتا صبحانه میخورم یه وقتا نمیخورم معمولا هم غذای ظهر دوست ندارم نمیخورم وقتی گرسنه میشم دلم میخواد چیزی که دوست دارم بخورم حالا یه پیراشکی یا نون پنیر یا اگر بیرون باشم پولم داشته باشم یکم قارچ سوخاری بخورم
منم اینجوری بودم خیلی اطلاعات به من میرسید درباره تاثیر غذاها و تبدیل شدن اون به سرطان و خیلی چیزهای دیگه منم باور میکردم اما چون گام اول و دوم پاس کردم خدارو شکر خیلی از این اطلاعات که الانم بهم میرسه رو باور ندارم میگم اون غذا رو منم میخورم فرد متناسب هم میخوره تازه اون خیلی خیلی بیشتر از من میخوره پس چرا اون چاق نمیشه
اتفاقا همین کلیپ خواهر من دیده بود و بهش عمل میکرد چند وقت اول یکم کم کرده بود دفعه بعد که دیدمش دیدم چاقتر شده به من پیشنهاد داد گفتم من قند زیاد مصرف نمیکنم گفت خوب فقط قند که نیست کلا مواد قندی گفتم من هر چیزی بخورم یکم قند که داره ولی من بجز قند با هیچ چیزی دوست ندارم چای ام بخورم شاید شیرینی بخورم بعد یکم از چایم خالی بخورم
بله در جامعه لاغر ها اصلا آیت حرفا وجود نداره داماد من فرد متناسبی غذا کشیدن براش زیاد شد گفت زیاد گفتم اشکالی نداره نخوردی من میریزم تو قابلمه گفت من عادت دارم وقتی غذایی بیاد تو بشقابم دیگه کمش نمیکنم نگفت چرا فکر کردم این یه عادت که مادرها به بچه ها میگن اگر غذاشو تا تهش بخوری خدا خیلی دوستت داره احساس کردم اینجوری هنوز این باور داشت من فکر کردم اینجوری
سپاسگزارم از استاد عزیز که جواب سوالاتم رو در این فایل دادن واقعا جای تشکر و سپاس داره این میزان توجه واهمیت به دیدگاههای شاگردان
واقعیتش من یه مقدار گیج شده بودم این چند روزه و نمیفهمیدم مشکل چیه که وزنم بالا پایین میشه و به نتیجه نمیرسم با اینکه در مسیر هستم اکثر مواقع
گاهی به ذهنم میرسید کمی رژیم قاطی دوره کنم تا به جایی برسه جسمم همزمان هم روی دوره کار کنم بعد دیدم خمه چیز خراب میشه اینجوری و زحمتم به هدر میره
راجع به خوردن ونخوردن خیلی ذهنم درگیر بود و واقعا نبرد داشتم که آیا الان طبق دوره بخورم با خیال راحت یا طبق سرعت ترمیم رعایت کنم مثل رژیم😂
دقت مردم دیذم این جند روز همش داشتم به چاقی فکر میکردم
ایا برم کافه واسه کیک وجای با نرم؟ همگام هستم در اینصورت با تناسب یا نیستم؟
دیروز مسافت زیادی تا شرکت رانندگی کردم وتا ناهار فقط چای و یدونه شکلات تلخ خوردم
سر ناهار ۲ کفگیر برنج ۲ کفگیر خوراک مرغ ۲ ملاقه عدسی و یه دلستر خوردم کلی احساس پرخوری وجاقی توذهنم بود چون از فبلش ناراحت بودم واسه چاق شدن دوباره
چند ساعت بعد از ناهار دوباره احساس گرسنگی داشتم ودو عدد بیسکوییت کررمدار خوردم تومسیر برگشت هم یدونه کیک کوچیک خوردم
بمحض رسیدن به خانه هم عادت فبلی بالا اومد رفتم سر یخچال میوه و فسنجون گرم گردم خوردم
تا امروز احساس بدی داشتم و انگار واسم سخت شده دوباره به مسیر برگردم
ولی همه راههای غلط که رفته بودم روکشف کردم .انگار که به آزمون وخطاست تا روش های غلط رو عملی انجام بدم ونتایجشون ببینم و بذارمکنار
سری اول چون غذا از ذهنم حذف شد لاغر شدم ولی استباه بود چون قدرت غذاها سرجاش بود وهمون فرمول نخوردن مساوی لاغری داشت کار میکرد
سری بعد که الان باشه داشتم رژیم میگرفتم رژیم سوپ که بازم همون فرمول کالری داشت کار میکرد که لاغر شدم
یه سری هم با حس بد و اجبار دوره رو گوش میکردم که نتیجه نداد و رها کردم
الان همه راههای استباه رو عملا تحربه کردم و الان فهمیدم فقط و فقط یه چیز جواب میده روش اصلی و درست یعنی اعتقاد به بی خطر بودن غذاها
این تنها راه درست و اصولی و نتیجه بخش که فقط و فقط باید روی همین گزینه کار کنم و با همین روش میتونم شگفتی ساز بشم ولی بازم با سرعت ترمیم درگیرم که آیا غذا رو بی خطر بدونم یا موثر روی سرعت ترمیم؟ پس خیلی هم نمیتونه بی خطر باشه چون روی سرعت ترمیم تاثیر داره
🦋🦋🦋🦋🦋
تمرین های این جلسه
چرا اوضاع و شرایطم در زمینه تناسب بهتر نمیشه؟
🦚🦚🦚🦚🦚
در زمینه تناسب چه چبزی باعثموفقیت ۱۰۰درصد من میشه؟
❤️❤️❤️❤️
مهمترین منطق های غلط من دارن کار میکنن پس جطور توقع ااغری داشته باشم؟!
فکر می کنم به هر میزان که ترسم از غذا کم و اعتقادم به بی خطر بودن اونها بیشتر بشه به همون میزان میتونم متناسب بشم
به هر میزانی که بتونم منطق استباهم رو اصلاح کنم به همون میزان میتونم روی لاغری و شکفتی ساز شدن حساب کنم
ر اهی هست که دیگران رفتن ونتیجه داده .ساید استاد از نظر ما الگوی خیلی قوی بعنوان موسس این دوره باشه و فکر کنیم به اندازه استاد کار نکردیم ولی دیکرانی هم بودن که مثل ما شاکرد بودن و تونستن این فرمول ذهنی رو شکست بدن وموفق بشن اگه این الکوها پررنگ تر باشن تو سایت و در همه دوره خا نشانی از اونها باشه پذیرش ذهن ساده تر میشه .
حتی اکه هیچ کس نتونسته باشه این الگوی غلط ذهن رو شکست بده من با ذهنم کارهای بزرگی کردم وخودم به تنهایی میتونم اولین نفر وموفق ترین آدمی باشم که تونسته این فرمول ذهنی رو تغییر بده
فقط نیاز به توجه و تمرکز و استمرار داره و کار خیلی بزرگی هم نیست واسه ذهن با اون قدرت خلاقیتی که داره
با سپاس مجدد از استاد عزیز بخاطر پشتیبانی های بیدریغشون از شاگردانشون❤️❤️❤️❤️❤️🦚🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به نام خالق مهربانم❤️
با سلام خدمت استاد گرانقدرم و دوستان همفکرم
وقتی روی آگاهی این جلسه تمرکزکردم متوجه شدم هیچ یک از منطق هایی که من در خودم نهادینه کردم درونی نیستند بلکه مربوط به تلقینات و تبلیغات و اطلاعات غلطی است که از محیط و شرایط بیرون از خودم دریافت کردم و برای همین من به خواسته هایم نمیرسم چون خواسته های من درونی و مربوط به شخص خودم هستند پس لازم است در درون خودم بدنبال راه حل بگردم وچیزی از بیرون نمیتواند سبب تغییر باورهای من شود و این افکار و احساسات و منطقهای من هستند که شرایط بیرون از من را در جهت خودشان تغییر میدهند بنابراین من اگر بخواهم چاقیم را تبدیل کنم به لاغری باید منطق مغز چاقم را از همان طریقی که بوجودش آوردم تغییر دهم یعنی افکار و احساسات و نگرشم را نسبت به چاقی عوض کنم و بوسیلهٔ آموزشهای ذهنی استادعزیزم شروع کنم به تغییر منطقهای ذهن چاقم و افکار و منطق های لاغر کننده در خودم ایجادکنم بنابراین برای تغییر دادن نگرش و منطق ذهن چاقم لازم نیست شرایط بیرونی را تغییر دهم مثلاً: رژیم بگیرم یا غذاخوردنم را کنترل کنم یا ورزش کنم و یا فعالیت زیادی انجام دهم یا دارو و درمان خاصی انجام دهم و…فقط کافیست با پیدا کردن مثال و نمونه منطق های ذهن چاقم را ضعیف و بی اثر کنم و مواظب ورودیهای ذهنم باشم که اطلاعات اشتباه جدید بهش ندهم چون مجبور میشوم برای پاکسازی آنها هم وقت و انرژی صرف کنم و اینجوری روندپاکسازی طولانی تر میشودو در عوض با دادن اطلاعات صحیح منطق فکریم را از سرزمین چاقها هدایت کنم به سرزمین لاغرها
در افراد متناسب غذا به عنوان تامین نیاز بدن استفاده میشود و غذایی که میخورند مستقیم واردمعدهٔ آنها میشود و توسط مغز عملیات هضم و جذب مواد غذایی انجام میشود اما در افراد چاق هر غذایی که مصرف میکنند قبل از اینکه وارد معدهٔ آنها شود وارد ذهن شان میشود و تمام افکار چاق را جذب خودش میکند و بعد وارد معده میشود برای همین تاثیرش در آنها تبدیل میشود به جسم چاقتر و منطق چاقی شان قویتر میشود بنابراین موادغذایی که در اختیار چاق و لاغرها قرار دارد یکی است و اما نگرش و منطق آنها درمورد غذاها با هم متفاوت است پس لازم نیست نوع و مقدار غذایی که میخوریم را تغییر دهیم بلکه باید باور و منطق فکری مان را نسبت به غذاها تغییر دهیم و حساسیت مان را از روی چاق کننده بودن غذاها برداریم آنوقت براحتی همه چیز شروع میکند به تغییر کردن و استرس و نگرانیمان تبدیل میشود به آرامش و اطمینان و گرسنگیمان تبدیل میشود به سیری و نفرت از چاقی تبدیل میشود به لذت بردن از لاغری راحت و آسان و افکار شلوغ و درهم چاقی به آرامی کم و بیصدا میشوند و منطق و تصویر زیبای لاغری براحتی در ما شکل میگیرد و بعد از کامل شدن در جسم ما نمایان میشود پس به جای اینکه تمرکزم را بگذارم روی اینکه چه چیزی داره منو چاق میکنه؟ باید متمرکز شوم روی اینکه چه افکار چاقی در ذهن من تجمع کرده که چاقی را برای مغزم منطقی کرده و سبب شده من هرکاری میکنم وهر غذایی که میخورم انتظارم از خودم چاق و چاقتر شدن باشد وریشهٔ تمام مشکلات من از جمله چاقیم در منطق و باورهای اشتباه من است پس غذاها عامل چاقی ما نیستند بلکه نعمتها و برکت های زیبای خداوند هستند که به شکلهای مختلف و پُر تنوع درطبیعت وجود دارند و فقط برای رفع گرسنگی ما آفریده شده اند و من موقع انجام تمرینات دورهٔ اصلاح پُرخوری و اشتها در مغز، تمام تمرکزم را میگذارم روی نجواها و واکنشهای ذهن چاقم که ببینم بوسیلهٔ کدام یک از رفتارهای غذاییم منطق چاقی را در من قویتر میکند و حساسیتش روی ساعت خوردنم است یا روی مقدار خوردنم یا روی عنوان و یا نوع غذاهاست؟! و خیلی تعجبم شد که متوجه شدم ذهن من روی همهٔ این موارد حساس است و واکنش میدهد بنابراین شروع کردم به پاکسازی یکسری اطلاعات اشتباه و اضافی و بی فایده ای که منطق چاقی را در من قویتر میکرد و تمرکزم را گذاشتم روی احساس سیر وگرسنگیم کار آسونی نبود چون به اندازهٔ تمام سنم مواد غذایی را عامل درجه یک چاقیم میدانستم اما از استادم آموخته ام که بدون توجه به چاقی و بدون توجه به لاغر شدن فقط موانع را پاکسازی کنم و با احساس خوب و آرامش و اشتیاق ادامه دهم و بعد از هر پاکسازی از سرعت تغییر منطق مغزیم شگفت زده میشوم و الان به یک آرامش و احساس سبکی رسیدم و برای اولین بار در عمرم دارم سکوت و آرامش فکری را تجربه میکنم و سر و صدای ذهن چاقم خیلی کم شده و یواش یواش دارد انرژی لاغری در من فعال میشود و به آرامی وزن کم میکنم برعکس قبلاً که کُل شبانه روز تمرکزم روی چاقی بود و تمام انرژیم را صرف زنده نگه داشتن فکر چاقی در خودم میکردم و هر چقدر تمرینات آموزشی را بیشتر انجام میدهم و تکرار میکنم آگاهیهای دریافتی بیشتر در من نفوذ میکند و آرامشم بیشتر میشود و این باور درمن ریشه دارترمیشود که مسیر تناسب فکری صحیح ترین و راحتترین مسیر برای رسیدن به تناسب دائمی است👌💖
باسپاس بیکران از زحمات بی دریغ استادمهربانم🌹🌹🌹
سلام و خداقوت استاد.این فایل فوق العاده تاثییر گذار بود برای من. عالی بود.خیلی سپاسگزارم.سلامت باشید.
نکته هایی برای خودم :
✓شرایط فعلی زندگی شما دقیقا منطبق بر منطق های شماست.من فکر میکنم و برام کاملا منطقیه و درکل به چیزی مخالف این نمیتونم باور داشته باشم که بی تحرکی _شیرینی_نون_شکر_هر غذایی خارج از رژیم_ چاق کنندست و من رو چاق میکنه و غیر ممکنه با وجود اینها لاغر بشم. نتیجه=همین اتفاق رو در واقعیت تجربه میکنم.
✓من هر روز و هر ساعت در ذهنم خودم رو چاق تر و در وضعیتی بدتر میبینم به وضوح. وقتی خودمو در اینه تماشا میکنم فقط نقص میبینم.نتیجه=اونچه به وضوح میبینی به همون وضوح تجربه میکنی. قانون جهان و قدرت انسان در همین.
✓فکر میکنی چه تغییری بکنی لاغر میشی؟چی باعث میشه آدم لاغر بشه؟ باید سبک زندگیم تغییر کنه_غذام تغییر کنه_فعالیتم تغییر کنه.
✓من منطقم اینه که همیشه باید برای متناسب بودن و متناسب موندن تلاش کنم.
✓تنها راه لاغری اینه که منطق های سختگیرانه و طاقت فرسارو اصلاح کنی و منطق های راحت و اسان را جایگیزین کنی.منطقایی که به کار تو میاد.
✓بدون تلاش قبلی و حساسیت قبلی دارم لاغر میشم به دلیل تغییر منطق هام.
✓اطلاعات تبدیل میشه به منطق.حواست باشه.
✓با اطلاعات جدید منطق های جدید ایجاد میشن.
✓چرا اندام من بهتر نمیشه؟هر جوابی اومد همون مانعیه که دنبالشی و جای جواب درست و اصلی گرفته.
✓مهم ترین دلیل لاغر نشدنم غذامه.
✓دلیل لاغر بودن افراد متناسب خوراک سالم و خوبشون نیست. تحرک مناسبشون نیست.اونها هیچ دلیلی ندارن برای تناسبشون.
✓در جامعه لاغری این صحبت ها نیست.مربی لاغری این حرفارو نمیزنه.
✓همرو سریع رد میکنم.این اطلاعات جامعه چاق هاست.صحبت های مربیهای چاقیه.مربی چاقی علاقمنده به این اطلاعات .
✓به اگاهیت اضافه نمیکنه. چاقیرو در زندگیت بیشتر میکنه.پس کنجکاو نباش.از این اطلاعات فرار کن.
✓فقط در جامعه چاق ها راجب غذاها و اطلاعات پزشکی صحبت میشه چون منطقشون اینه غذاها چاق کننده و بیماری زاعه.
✓دکترها گفتن:بدترین منطق.
✓شدید ترین منظق :غذا.
✓کاری ندارم به تاثییرات مواد غذایی. ذهنم و افکارم و تصاویر ذهنیم چه تاثییری دارن میزارن رو جسمم.اینه که مهمه.
✓غذاها چاق کننده نیستن.فکرت چاق کنندست.
✓گیر دادن به چیزی بیرون از خودت.به چیزی جز افکار و ذهنت و تصاویر ذهنیت .
✓در روز چقدر به چاقی فکر میکنی؟مهم تر از اینه حواست به نون و برنج و شکر باشه.
✓چه ماده غذایی خوبه چه ماده غذایی بده.
✓این خوراکیارو باهم نخور تو یک روز.
✓شرینی نخوریا.کیک وشرینی و شکر چاق کنندست.
✓فلان غذاها چاق کنندن.
✓نون چاق کنندست.این نون رژیمی از اون نوع نون سالم تره.
✓دلیل نیار برای لاغر نشدنت.تنها دلیلش منطق مغزته.
✓حتما زیاد خوردم.
✓حتما غذام چاق کنندس.
✓حتما فعالیتم کمه.
✓امروز هم زیاد خوردی.
✓زیاده روی کردم.
سلام برخدایی مهربان
سلام برخدمت استاد عطار روشن وبه دوستان هم مسیر
وفتی منطق رو روی لاغری دارم تنظیم میکنم وفتی برای دست یبابی به هدفم نگاه دارم اون تو زندگبم پر ارزش مبینمکه وتوچای که که به مانع میرسیم موانع این مسبر فقط توبخش خودرن ترک ترسها این بخش ونکرانی که با هربا بروجودمن ایحاد شده تنها نیست
بایدکلی رفتار که اون ریشه درچاقی داره رو هم روش کاره کنم تو هربخش من کلی باوره و متطق نادرست رو جاکزین باوره ومنطلق درست قرار داره وانتظارم با این بخشهای اول جاکزین این بخش درجای درست خودش هست نتیجه این کاره که تو هر بخش ارام ارام خودش نشون میده وفتی بخش رو که دورنش اشکال ایجادشده رو بخواهم به همون شکل نگه دارم اتنظارمکاره تمام بی عیب نقص رو توقع کنم درست نیست
اصلا با هیچ قانون وسیتم افریتش که تو هربخش به شکل درست هست یی بخش مشکل داشته باشه اون قانون به شکل درستش کارنمیکنه
مثلا من با طی کردن این مسبر با تلاش زیاد وفت و زمان زباد تا حدود وزنم خوبی رو از دست دادم یی زمانی متوجه شدم انکار وزنم اون تغیبر ارام ارام رو نداره علت رو برای خودم جستجو کردم متوجه شدم و منطق رو دارم که و تا حدودی میتوانم وزن کم کنم تا.اون و حدود کم شده از این به بد باید زماتی طولاتی براش وقت بزارم توا فکار داشتم زمان رو برای بودن تو مسیر حفظ میکردم که ازمسیر خارج نشم ولی نه من داشتم منطق رو تواین بخش به کاره کرفته واون وتوقف رو هم طبیعی میدیم
وفتی این بخش رو ازخودم گرفتم تودوبخش پاک سازی ودره پش رفته تهبه کرده قدرت خودم رو برای مبازه با دشمن خودم قو یتر کرده بخشهای که تورفتارم داشتم رو دارم روش کاره میکنم که ریشه همه انها درچاقی درذهن هست خوب با کم کردن و پاک کردن این همه رفتار چاق کننده متوجه شدم حتی سرزنش خودم هم کاره باوره اشتباه رو میکنه پس من تواستم با یادگیری درست اون بخش رو از خودم گرفتم
برای تناسب کلی افکار و رفتار وعمل کرد هست تشخیص این که به جاقی رابط داره طی زمان داره برای من روشن میشه مثلا توبخش مالی منکلی باوره داشتم که همه تو بخش خداشناسی رابط داشت وفتی دوره خدا هرگز دیر نمیکند رو تهبه کردم که جقدر این دوره شگفت انکیزه هست متوجه شدم تا این زمان اگه تواین بخش هیج کاره نکردم اول منطق این بوده که به اندازه نیازم باید داشته باشم اصل ثروت تونگاه مشکل بود
اگه بیشتر از این باشه اشکال داره وکلی باروه که همه بی اساس بوده وفتی قصدم ورد به این مسیر باشه که هست باید روی کل این باوره کاره کنم که بتوانم تواون بخش هم موفقیتی داسته باشم ولی هنوز ته ذهنم اون منطلق رو نتواستم کم رنک کنم کاره می بره فقط به گفتم نیست کاره ذهن با گفتم درست نمیشه اون ازاساس باید درست کرد
وفتی جیزی رو از اساس درست کردی به شکل واقعیت ذهن تبدیل میشه هر زمان که دارممیگم ذهن اون تایید میکنه نه انکار
فبل از ورد به سایت اگه خرفی رو میزدم خیلی اون به حساب خودم فبول داشتم ولی همون زمان ذهن اون انکار میکرد و خودم هی می گفتم جرا به این شکل داره انجام میشه من که دارم میگم فبول دارم پس این صحبت ذهن برای چی هست
مثلا جتد هفته پیش بچه مهمان منزل ما بودن من جون گرسته بودم شام با بچه خوردم وسیرشدم دخترم از من پرسید مامان زیاده روی کردی فکرکنم زبادخوردی اصلا حس نمیکنی زباد مصرف داشتی اون نگرانی بداز غذا رو نداری من با حس ارامش با کمال خونسردی وبا اطمینان گفت نه من به انداره نیارم مصرف داشتم نه ترس دارم و نه نگرانی که جرا مثلا ته دیگ خوردمجون به اندازه نیازم مصرف کردن وفتی صحبت با دختر تمامشد ذهنم حرف من تایبد کرد هیج انکاری در کار نبود وخیالم راحت شد که درست عمل کردم ولی دخترم میگفت نه بایدکمنر مصرف میکردی اون طبق همون نکرانی وترس از خوردن رو داره وصحبت بدازخوردن توذهنش مرور میشه که این صحبت با من داشت
ولی توذهن من وارامش بود نه هیج صحبت دیگه خوب این نشون میده که این بخش به شکر خدایی عزیزم کم رنک شده شدت گفتن ازش گرفته شده وتو ارامش قرار گرفته هربخش به این شکل هست
وفتی منطق من تناسب کامل باشه که هست کاره نصفه نمیه اون به من نخواهد داد اگه بده ادامه نخواهد پیدا کرد چون دوست دارم این باره واقعا اون تناسب کامل رو بی هیچ کم کاستی داشته باشم باید کارم هم به این شکل به پیش بره حتی روز گذشته مکانی بودمکه کلی انسان متناسب توسن های مختلف درامد رفت بودن با اینکه متتظر بودم که کارمانجام بشه توهمین حین این افرد رو نگاه تحسین بهش افرین گفته و دیدم که افردی با سن بالاتر از من هستن که بی هیچ مشکلی درحال امد شد هستن خوب من با مشکلاتی توذهنم و رفتارم ومرور این وضعیت رو برای خودم ایحاد کردم اگه من کل برنانه مسیرم رو به شکل کامل انجام بدم در اینده شاید یی فردی دیگه تویی مکانی دیگه درحال نگاه کردن به من همین تحسین داشته باشه
اون زمان تحسین خودم برای خودم هست که تواتستم کاری که این همه سال درپی رفع اون بودم رو به سر انجام رسوندم
اون حس درستی کاره من رو بسیار راضی نگه میداره که اره من فردی توامند با ارزش هستمکه تواستم و انجام دادم ولایق این دست اورد هستم جون با تلاش خودم ووبا کاره برای خودم ایحاد کردم به بیرون اصلا نظر ندارم چون خودم به وجود اوردم خودم دارم ترمیم رو با کمک خدای عزیزم انجام میدم و نیاز از بیرون رو ندارم
طبق زندگی دارم جلو میرم زمانی به موانع میرسم بازم وفتی تو اون شرایط هستم باید دقت کنم که فقط حسم تو شرایط خوب باشه راهکار به من داده میشه اون اجرا کنم دقت تو هربخش کنم اسون بینم سخت بهش نگاه نکنم اون اسون شده و برطرف میشه وفتی از اون مانع عبور میکنم تازه به توامندی خود افرین گفته که پست اون مانع نموندم ازش عبور کردم واین نشون میده که مسیر برام شیرین هست دارم و از برطرف کردن موانع لذت مبرم فقط رسیدن بهش نظر ندارم
خود مسیر داریی لذت هست که تو نگاهم اون فدرت و خود باوری که زمانی کم رنک شده بود اون داره رشت میکنه به من اثابت میشه که من باور کنم به تمام ابعاد وجودیم نظر کنم فقط کم شدن وزن مد نظرم نباشه به این شکل بزرگی کارم برای خودم جلو میکنه و این برام من خیلی کمک کننده هست که واستمرار داشته باشم ادامه بدم به شکر خدای مهربان تا اینجا که خوب پیش رفنه جون کمک خدایی عزیزم رو دارم امید بسیار زیاد هست پس فقط بایدادامه بدم
خدا پشت وپناهتون یا خق. حق نگه دارتون
سلام استاد عزیز .امیدوارم که خوب وخوشو سلامت باشید ..ممنونم از آگاهی که بهمون میدید ..استاد چقدر تا حالا درگیر این بودم که فلان غذا چاق کننده است فلان میوه رو نخورم که اضافه وزن میارم .برم شکر قهوه ای بگیرم .حتما بدنم اسیدی شده وباید اونو قلیایی کنم .وای که چقدر با این افکار ببخشید مزخرف زندگی کردم وغافل از اینکه چرا ذهنم رو پاک نکنم چرا تفکر نکنم درمورد این حرفا ..توی ذهنم کرده بودم که وقتی سن بالا میره سوخت وساز بدن کم میشه یا جایی خونده بودم که زن وقتی به دوران یائسگی میرسه چاق و چاقتر میشه .واز این قبیل فرضیه های اشتباه ..حالا که دارم تمام عوامل ذهنی و محیطی رو در مورد چاقی اصلاح میکنم فهمیدم که باید روی ذهنم کار کنم .چرا فلان زن با وجود سن بالا و رسیدن به دوران یائسگی بازم لاغرو متناسب هست .وهمچنان هر نوع غذایی رو میخوره و اصلا هم به این فکر نمیکنه که ممکنه این غذا تناسب اندامشو بهم بزنه ..؟؟؟ پس الان یادم دادید که باید روی افکار وذهنم کار کنم و تمام کانالای تلگرامی درمورد این حرفای محیطی رو حذف میکنم .به امید روزی که بتونم افسار ذهنمو دست خودم بگیرم .وهدایتگر ذهن سرکشم باشم که از همه مواد غذایی برا خودش ومن غول نسازه .مچکرررم
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
اول از همه بگم واقعا از شما ممنونم بابت این فایل فوق العاده چون واقعا من رو به خودم آورد چون من از همون دسته آدم هایی هستم که وقتی که یه چیزی مثلا چندتا خوراکی رو باهم میخورم میگم (خیلی ببخشید) عجب غلطی کردم حالا الان اینو نمیخوردی نمیشد الان یکم دیگه فلان میشم و… و اینم هست که من به خاطر سن کمی که دارم قطعا فرمول ها و مانع های ذهنی کمتری نسبت به خیلی از چاق ها دارم، ولی در هر صورت منم وارد دنیای چاق ها شدم و با منطق های پیچیده و بی معنی خود متناسب و واقعی خودم رو درونم زندانی کردم، من چندتا مانع خیلی قوی در ذهنم دارم که تاحالا بهشون دقت نکرده بودم! و با این فایل و توضیحات شما تازه متوجه شدم که اوضاع از چه قراره و داره درون ذهن من چه اتفاقاتی میوفته راستش من هم همین تازگی شنیده بودم که نون، برنج، قند و کربوهیدرات باعث مریضی و چاقی میشن با اینکه خواهرم و خیلی از دوستام خیلی اندام رو فرم و زیبایی دارن اما قند میخورن کربوهیدرات میخورن اونم به مقدار زیاد ولی چاق نمیشن خواهر من خیلی کم پیش میاد مریض بشه ولی با وجود اینکه غذای زیادی میخوره بعد از غذا هیچی نمیخوره مثلا ما وقتی که میریم مهمونی تولد کیک های خوشگل و خوشمزه زیاد هست اما خواهرم بعد از غذا نه به هیچ کدوم لب میزنه و نه فکر میکنه و همیشه میگه چطوری وقتی سیر هستید به غذا و یا خوراکی فکر میکنید، من خودم همیشه دنبال تنوع غذایی هستم و از غذاهای تکراری خوشم نمیاد ولی خواهرم زمانی که گرسنه باشه هرچی باشه میخوره و به سیر شدن فکر میکنه و نه تنوع غذایی
یکی از مانع های بزرگ من عذاب وجدان راجب پرخوری هست برای مثال:
من نودل خیلی دوست دارم و هر وقت که درست میکنم شاید برای بعضی ها عجیب باشه ولی یکدونه نودل من رو سیر نمیکنه و همیشه دوتا نودل برای خودم درست میکنم و بیشتر وقت ها یعنی از بعد اینکه با تناسب فکری آشنا شدم دیگه نصف نودلم همیشه میمونه و بعدا میخورم و من قبلا نمیتونستم از باقی نودلم بگذرم و دلم سیر بود ولی چشمم گشنه مثلا میذاشتم یخچال بعدا داغ کنم بخورم زمانی که گرسنه باشم ولی انقدر ذهنم بهم فشار میاورد که طاقت نمیاوردم و میرفتم باقی نودلم هم میخوردم و بعدش عذاب وجدان من و رها نمیکرد و مدام توی ذهن من مرور میشد نمیتونی جلوی خودتو بگیری شکمویی این خصلت آدمای چاقه تو نمیتونی تغییرش بدی تو نمیتونی خودتو کنترل کنی زیاده روی کردی و…. و من چرا دروغ بگم هم از خوردن میترسمو هم لذت میبرم و بعضی وقتا نمیتونستم جلوی خودم رو بگیرم ولی اخیرا به لطف آموزش های خوب شما تونستم خودم رو در برابر خوردن کنترل کنم ولی هنوز افکار منفی مداوم توی سرم تکرار میشن و من چند روز پیش یه ویدیوی انگیزشی دیدم یه آقایی بودن که میگفتن افکار منفی مثل ابر میمونن که توی ذهن شما میگذرن یه ابر میاد روش نوشته تو چاقی مگفتن فقط بهش نگاه کن و اصلا بهش توجه نکن خودش وقتی که بی توجهی تورو ببینه میره هر ابر با افکار منفی ای که توی ذهنمون میاد رو باید با بی توجهی از خودمون دور کنیم درسته که من خودم هم نتیجه ی صد درصد نگرفتم ولی دارم روی خودم کار میکنم و آموزش هارو روی خودم عملی میکنم من از اون آدم هایی هستم که نمیتونم رژیم رو تحمل کنم و نخوردن خوراکی های مورد علاقم در صورتی که دیگران دارن اون رو جلوم میخورن واقعا برام کار دشواریه چون من اعتراف میکنم من آدم شکمویی هستم من خودم رو با تمام خوبی ها و بدی هام پذیرفتم و ترسی از گفتن عیب هام ندارم و وقتی یک نفر چاق بودنم رو به روم میاره ناراحت نمیشم چون با ناراحت شدن فقط خودم رو نابود میکنم و اتفاق خاصی نمیوفته بقیه به من میگن بی خیالی وقتی یکی بهت میگه چاق باید ناراحت شی(با اینکه من اضافه وزن اون قدر زیادی هم ندارم) ولی بنظر من این کار کاملا اشتباهه چرا باید خودم رو به خاطر حرف یک آدم جاهل ناراحت کنم؟ خلاصه بریم سراغ مانع بعدی من:
من هنوز که هنوزه از خوردن قند و کربوهیدرات میترسم چون فکر میکنم باعث چاقی میشه ولی چرا؟ چرا بقیه میخورن و چاق نمیشن ولی اگر من بخورم چاق میشم؟؟؟ بنظر من مسخره ست اصلا یه سئوال مگه خدا تمام انسان هارو به یک شکل نیافریده؟ میگیم آره تا اینجا درست ولی چطوریه که یک انسان چاقه یک انسان لاغر؟ این و به یک انسان عادی بگی میگه ژنتیک و فعالیت و… ولی اگه من باشم میگم چون انسان لاغر به همون راهی رفته که از اول براش درست شده ولی انسان چاق به راهی رفته که تهش به بن بست رسیده و بعد از طی کردن مسیر تازه به این نتیجه رسیده که راهی که رفته اشتباه بوده و همینطور که میدونید راه یک ساله رو یه شبه نمیرن و ما با عملی کردن آموزش ها در زندگی میتونیم به لاغری و موفقیت برسیم
ممنونم که دیدگاه من رو تا آخر خوندید امیدوارم براتون مفید بوده باشه تک تک تون رو به خدای بزرگ میسپارم خدایار و نگهدارتون باشه
سلام دوست عزیز خیلی خوشحالم ک شما تو این مسیر هستید وتقعا وقتی سنتون رو دیدم تعجب کردم و خوشحال شدم
در نوشته های شما وگفتهاتون اینو دریافتم ک شما خیلی خودتون رو سرزنش میکنید خود اینکار خودش باعث میشه حستون بد بشه ما درمسیر یادگیری هستیم اگه اشتباهی میکنیم این ب خاطر فرمولهایی ک در ذهن ما هس و ما قدرت تغییر اونها رو داریم با سرزنش ب جایی نمیرسیم بهتره خودته در این موقعیتها ببخشی و رد بشی و بدونیک ب اون چیزی ک خوردی قدرت ندی بلکه قدرت بدن رو ببینی قدرت ک خدا رو داره بهت میده رو ببینی و اینجوری ادامه میدی امیدوار میشی با خودت خوب حرف زدن رو تمرین کن وخوشحالم ک حرف دیگزان برات مهن نیس
با خودت دوست شدن رو تمرین کن گاهی تمرکز رو اون چیزیک ناخواسته باعث میشه بیشتر بهش توجه کنی مثلامن امروز میل داشتم میوه خوردم و رو این قضیه توجه داشتم باعث شد عصرم همین کار رو بکنم پس ناراحتی سرزنش باعث توجه میشه باید بخشید وادامه داد
با ارزوی موفقیت
سلام خیلی ممنونم که دیدگاه من رو خوندید و وقت گذاشتید، بله من خودم هم جدیدا دارم خیلی از سرزنش کردن خودم پرهیز میکنم و سعی میکنم هر وقت که عذاب وجدان به سراغم اومد خودم رو سرگرم کار دیگه ای بکنم و به اون حس بیهوده توجهی نداشته باشم ممنونم که نظرتون رو با من درمیون گذاشتید و چشم سعی میکنم افکارم رو اصلاح کنم😊
باسلام خدمت استاد عزیز وهمراهانگرامی
یعنی منم وقتی دارم فکر میکنم میبینم واقعا مشکل کل افراد چاق همینه وتمام…
منطق چاقی ..که چاقی برای ما منطقی شده حالا از چه راهی از هزاران فکرو حرف وحدیث..که متاسفانه بیشترش رو از تلویزیون ورسانه واطرافیان کتابها متخصصین پزشکی..متخصصین تغدیه ..آمار مرگ ومیر وهزاران هزار اطلاعات الکی که برا خودمون درجنبش کردیم …من کاملا در این فایل متوجه شدم که ما نه آدمای بی اراده ای هستیم ..نه پرخور ..بلکه هزاران دیدگاه وباور ومنطق اشتباه ذخیره کردیم .وذهن رو تبدیل کردیم به یه ذهن چاق ..واینم نتیجه تو جسممون که داریم میبینیم…
نه مواد غذایی چاق میکنن
نه نون وبرنج
نه سوخت وساز
نه چاقی
نه تحرک کم وزیاد
نه فست فود
نه شکر
نه روغن
نه چربی
فقط وفقط ذهن چاق با اطلاعات چاق کننده…اینکه من پذیرفتم که اره چون امروز اینو واینا خوردم دیگه بدبخت شدم وواقعا سایز وزن اضافه کردم..ولی این منطق رو میشکنم وخط باطل میکشم روی تمام این اطلاعات به درد نخور ومیرم تو سرزمین متناسب ها اونجا که اصلا به ابن چیزا فکر نمیکنن وآزاد و ورها هستن ..غذا یا میخورن یا دوست ندارن ونمیدونم.. دیگه کوفت نمیکنن
به خودشون هر خوراکی رو میمونم ومیخوام بهترین مسیر رو اومدم واز خدا کمک میگیرم
ممنون از شما استاد عزیز
سپاس
سپاس
سپاس
به نام خدای هستی بخش
من هم از اون دسته از آدم ها بودم که مدام این چراها در ذهنم تکرار میشد که چرا هرچی رژیم میگیرم ولی لاغر نمیشم ؟چرا هرچی ورزش میکنم ولی لاغر نمیشم؟چرا هر چی تلاش میکنم همیشه هشتم گرو نهم بوده؟و هزاران چرای دیگه که متاسفانه به دلیل عدم آگاهی پاسخ های براساس منطق های ذهنی م در ذهنم شکل میگرفت که باعث میشد هر دفعه با نمایان شدن منطق های ذهنی م و فکر کردن به درست بودن اون ها مهر تاییدی بر منطقی بودن منطق های ذهنم باشه .ولی استاد به ما یاد دادن که از این چراها برای به دام انداختن منطق های ذهنی مون در زمینه های مختلف استفاده کنیم و این بار پاسخ های حاصل از این چراها رو بی اعتبار بدونیم و منطق درست و سهل آسان در جهت هدف مون رو جایگزین کنیم .
یکی از مهم ترین منطق های ذهنی من برای چاقیم غذا خوردن و مقدار اون هستش که همیشه خودم رو محکوم میکنم به زیاده رویی و پرخوری که چون من نمیتونم جلوی خودمو بگیرم چاقم و بارها به مقدار غذایی که در طول روز میخورم فک میکنم اصلا این مقدار غذا در مقایسه با خیلی از افراد متناسبی که میشناسم چیزی نیست یا اصلا خودم رو با گذشته خودم که کاملا متناسب بودم مقایسه میکنم تفاوت آنچنانی در خوردن خودم نمیبینم که باعث اختلاف وزنی سی چهل کیلو بشه یادمه اصلا مقدار غذا و نوع غذا برام مهم نبود اصلا به اینکه چقدر بخورم یا نخورم فک نمیکردم انگار تو بدنم یه سنسور تنظیم کننده وجود داشت و به صورت خودکار عمل میکرد بدون اینکه من به چیزی فک بکنم .در گذشته اصلا در مورد کم غذا بودن من صحبت نمیشد که ذهنم بیاد و منو گول بزنه که بگه حتما در گذشته کمتر از الان میخوردی چون وقتی کسی از دید دیگران کم غذا باشه دیگه بین دیگران معروف میشه به کم غذا، ولی من هیچ وقت به کم غذا معروف نبودم . ولی متاسفانه الان همیشه منطق ذهنی من اینه که پرخورم و زیاده از حد میخورم ولی بقول استاد یه مدته وقتی این منطق ها در ذهنم مرور میشه که زیاد خوردی تمام حجم غذایی رو که در طول روز خوردم رو با خودم مرور میکنم و با خودم میگم مگه چقدر از این مقدار غذایی که خوردم زیاد بوده اصلا آیا بیشتر از حد خوردم ،این حد رو کی تعیین میکنه ؟مگه بارها نشده که دیگه بدنم اجازه نداده بخورم پس من هیچ وقت زیاده رویی نکردم چون نتونستم زیاده رویی کنم و بدنم با حالت تهوع قبل از خوردن و یا با یادآوری پربودن معده م یا بی مزه جلوه دادن غذای مورد نظر مانع از خوردن من شده .بدنم کار خودش رو بلده و هروقت نیازی به دریافت مواد غذایی نداشته باشه با روش. های مختلفی مانع از خوردن ما میشه
سلام و درود فراوان به استاد عزیز که هر روز با تجربیات ارزشمند وشگفت انگیز وفایل های فوقالعاده باعث بالا رفت سطح آگاهی ما نسبت به تناسب اندام میشوند از شما سپاسگزارم
چقدر درست میفرمایید صحبت های شما در این فایل در عمق وجود مان میرود چون سالها عمیقأ درگیر همین مسأعل بودیم وروح روان افراد چاق با این نگرشهای اشتباه بهم ریخته شده
همه ما انسانهایی کاملا متناسب بودیم از بدو تولد مون ولی با شنیدن وباور کردن این باورهای غلط چاق شدیم
ودر دنیای چاقی پاگذاشتیم
حالا تو این دنیا چه برما میگذشت
راهکارهایی اشتباه که از دیگران میشنیدیم واقعا کو ر کورانه بهش عمل میکردیم و در نتیجه هیچچیزی جز خستگی نا امیدی وحال بد نصیبمان نمیشد محصولات لاغری ورژیمی به نظر من از بدترین چیزا بود که هیچ وقت کارساز نبود ولی ذهن همه افراد چاق رو درگیر کرده که خب با خوردن اینا حتما لاغر میشم وچاقترنمیشم
تبلیغات دروغین برای فریب دادن افراد چاق پر کردن جیب فروشندگان بود
من هم از این گروه مستسنا نبودم و سالها فریب همین افکار وباورهای اشتباه وکاملا غلط بودم
روزی که با سایت تناسب ذهنی آشنا شدم دیدن فایل استاد و تفکر کردن به حرفهاشون ذهن منو بیدار کرد وچقدر حرفهاشون به دل مینشست انگار از عمق وجود خودم بود همه سخنان و دلایل حقیقت محض بود وکاملا درست من وارد دنیای لاغری شدم واز دنیای چاقهاخداحافظی کردم تو این دنیا ی جدیدم حرفی سخنی از مواد غذایی وساعت خوردن رژیم فستبنک رژیم شوک نان رژیمی غذای آب پز و ….
نیست و فقط و فقط نگرش ما به درست ترین حالت خودش میرسه
وبه. این حقیقت میرسی که چقدر در گذشته اشتباه داشتی واز یادآوری اون باورها از خودت خنده آت میگیره که چه چیزایی رو باور میکردی .
به نظرم به آگاهی رسیدن افراد تو این دنیا اتفاقی نیست و هدایت شدن تو این مسیر کاملا یه جور انتخاب شدن هست از طرف خدای مهربان
افرادی که به آکاهی میرسن حالا تو همه زمینه های زندگی افراد با ایمانی هستن که باورهای اشتباه رو از ذهن خودشون پاکسازی میکنن و ذهن رو آماده پرشدن از راستی ها و حقیقت های درست زندگی میکننن
درود بر همه افراد آگاه و درود برا استاد عطا روشن که در این راه قدم گذاشتن
منجی همه افراد چاق آکاه شدن
من فكر ميكنم چون فعاليتم كمه چاق ميشم ولي خواهر شوهرم اصلا فعاليت نداره و خيلي متناسبه
من فكر ميكنم چون قرص اسنترا ميخورم چاق ميشم در حاليكه فريبا خانم ميخوره و تازه لاغر هم ميشه
من فكر ميكنم چون دو تا زايمان پشت هم داشتم چاق شدم درحاليكه ستوده مثل من بود ولي خيلي خوش اندامه
من فكر ميكنم شكلات زياد خوردن باعث چاقيم هست درحاليكه فاطمه خيلي شكلات ميخوره ولي خيلي خوش هيكله
سلام استاد
چقدر دراین فایل اطلاعات و اگاهی بسیار بود ما اگر فقط به این فایل خوب گوش دهیم و تمرینات و اصلاحات را به خوبی درذهن خود انجام دهیم و منطقهای اشتباه را پاک و منطقهای درست را جایگزین کنیم درتمام جنبه های زندگی موفق میشویم
درمورد هرهدفی که میخواهیم به ان برسیم ابتدا درذهن بررسی کنیم چراهایی را که فکر میکنیم ما با داشتن انها به آن هدف نمیرسیم و سپس درمورد تک تک انها برای خود مشاهدات و افرادی را پیدا کنیم که با داشتن چنین شرایطی به ان رسیدند و منطق اشتباه را از ذهن خود پاک کنیم مثلا برای لاغری
من چرا لاغر نمیشوم و سرعت لاغری درمن کندتر از چاقی است ؟
1- چون لاغر شدن سخت تر از چاق شدن است
2- چون سبک زندگی من با لاغرها فرق دارد
3- چون من ژنتیکی چاق بودم
4- من فعالیت بدنی کمی دارم
5- سوخت و ساز بدن من کم است
6- من درموقع غذا خوردن با انواع غذاها نان زیاد میخورم
7- من اگر آب بخورم هم چاق میشوم
8- بدن من غذاها را کمتر از لاغرها هضم میکند و بیشتر دربدن ذخیره میکند
9- من درموقع عصبانیت اشتهای بیشتری دارم
10- من نمیتوانم درموقع دیدن غذاها جلوی خودم را بگیرم که کمتر بخورم
حالا برای هر منطق ذهنی خودم باید دلیل قانع کننده بیاورم
1- اصلا لاغر شدن سخت نیست با این روش وبسیار راحتر از چاق شدن و احساس بد داشتن است من درطول 46 سال 40کیلو اضافه داشتم درطول یکسال 20کیلو کم کردم پس سرعت لاغر شدن درمن بسیار زیاد و اسان تر از چاق شدن است
2- همه ی افراد برای داشتن انرژی غذا میخورند و این سبک زندگی همه ی افراد زنده است لاغر و چاق ندارد پس سبک زندگی من برای زنده ماندن درست است .
3- در خانواده ی ما و خیلی از افراد چاق هستند خواهر و برادرهایی که لاغر هستند مثل خانواده 7 نفری ما که 4نفر چاق و 3نفر لاغرند پس چاقی من ژنتکیی نیست
4- من خیلی از افراد لاغر را دیدم که اصلا فعالیت بدنی ندارند و زود خسته میشوندو بسیار لاغر هستند ولی افراد چاق بسیار فعالیت بدنی انجام میدهند و لاغر نمیشوند
5- سوخت و ساز بدن در هر شرایطی یکسان است و اصلا ربطی به چاقی و لاغری ندارد بدن کار خود را طبق فرمولهای پیش فرض ذهنی انجام میدهد پس چاقی و لاغری ربطی به سوخت و ساز بدن ندارد و خیلی از افراد لاغر هستند بیشتر از ما می خوابند و لاغر هستند
6- خیلی از افراد لاغر هستند که روزی چند قرص کامل نان میخورند و لاغر هستند و افراد چاقی که هفته ها و ماهها نان نمیخورند و لاغر نمی شوند
7- افراد لاغر گاهی خیلی کمتر از ما اب میخورند ولاغر هستند ولی افراد لاغر بسیار آب میخورند
8-خیلی از افراد لاغر هستند که ناراحتی معده دارند و می گویند معده ما غذاها را خوب هضم میکند و مشکل ناراحتی معده دارند ولی معده افراد همه چیز را هضم نمیکند و مشکلی ندارد
9- خیلی از افراد لاغر هم هستند که وقتی عصبانی میشوند فشارشون می افتد و غذاهای شیرین میخورند ولی لاغر هستند
10 خیلی از افراد لاغر هستند که بیشتر ازما افراد چاق به دنبال هوسهای خود برای خوردن انواع غذاهای فسفود دار هستند و بسیار لاغر هستند
ما باید سعی کنیم تمام منطقهای سخت گیرانه برای رسیدن به هدف را حذف و منطق های درست و آسان را جایگزین کنیم تا کارها به راحتی انجام شود مثل یکی از شدیدترین منطقهای ذهن چاق زیاده روی ما درخوردن غذاها است درحالی که ما اصلا با خوردن چاق نشدیم ما با فکر و منطق چاقی روزبه روز چاق تر شدیم
در جامعه لاغرها اصلا درمورد نوع غذا و تاثیرات آن بر بدن صحبتی نمیشود چون منطق ذهن او چاقی ندارد ولی در جامعه چاق ها بیشترین صحبتهای انها دور محور انواع غذاها – نوع انها – مزه و طعم انها صحبت میشود چون ذهن و منطق چاقی درانها بسیار قوی است ما همیشه درمورد غذا و توهمات ان صحبت میکنیم ولی درمورد اصل فکر چاقی که اصلی ترین قسمت ذهن و مغز است هیچ صحبتی نمیکنیم و کم کم این منطق چاق درافراد بقدری قوی میشود که حتی وقتی دونفر با هم صحبت میکنند فکر میکند درمورد او صحبت میکنند و به شک و تردید مبتلا میشود و اعتماد به نفس خود را پایین میاورد
ما وقتی غذایی را میخوریم خانم منفی باف با اولین نشانه که تو زیاد خوردی شمارا به فکر فرو میبرد و اگر منطق چاقی درذهن شما قوی باشداین فکر مرور می شود که بله من زیاد خوردم – حالامن چاق میشوم و… کم کم احساس شمار ا نسبت به خوردن بد میکند ونمیگذارد لذت از خوردن ببرید و توجه شما به چاقی بیشتر میشود و این غذا دقیقا باعث چاقی شما میشود و کم کم این فکر شما را دیوانه میکند ولی اگر وقتی این فکر درذهن ما تکرار شد به راحتی بگیم کجا من زیاد خوردم من به اندازه نیاز بدنم خوردم ووقتی سیر شدم دیگه نخوردم صداهای خانم منفی باف تمام میشود و احساس ما نسبت به خوردن خوب است درنتیجه اگر مقداری هم زیاد خورده باشیم اصلا چاق نمیشویم همه ی اینها بستگی به منطق ذهن و باورهای ما دارد پس تا میتوانیم باید منطقها و افکار منفی قبل را ابتدا با پرسیدن چرا من به این هدف نمیرسم بررسی کنیم و دلایل ان را ابتدا بنویسیم و سپس با جواب دادن درست ان منطق را در ذهنمان کمرنگ کنیم تا صدا و منطق ذهن چاق خاموش گردد.
ما باید مواظب ورودیهای ذهن خود باشیم و درجمع و دورهیمها که میگویند دکترها گفتند فلان غذایی کالری دارد و برای بدن مضر است توجه نکنیم تا با وارد کردن ورودیهای اشتباه دوباره منطقهای اشتباه را به ذهن خود بدهیم چون افراد متناسب اصلا درمورد نوع غذا- کالری- نوع هضم و… اصلا فکر نمیکنند و با لذت و اشتها خوب غذای خود را میخورند و چون احساس خوب دارند و بدون استرس هستند به راحتی لاغر میمانند .
بله بودن دراین مسیر و با آگاهی کامل کار ساده ای نیست باید با لذت و استمرار و احساس خوب داشتن کم کم و بدون عجله و با نشان دادن نمونه های مخالف کم کم افکار ومنطق ذهن چاق خود را تغییر دهیم و با این کار فرمولهای ذهنی لاغری را جایگزین منطق چاقی کنیم و همیشه درنظر داشته باشیم که با احساس خوب میتوانیم منطقهای اشتباه را شناسایی کرده چون با داشتن احساس بد منطقهای چاقی درذهن پررنگ تر هستند باید برای هر هدفی ابتدا منطقهای اشتباه ودست وپا گیررا شناسایی کنیم و با دیدن افرادی که این شرایط منطق ذهن چاق را ندارند کم کم به ان هدفی که دوست داریم برسیم .چون لاغری با ذهن هیجانی نیست و هیجان هیچ نگرشی را تغییر نمیدهد و تا نگرش و فرمولها و منطق ذهن چاق تغییر نکند لاغری دربدن ما سرعت نمیگیرد و مارا از مسیر منحرف میکند
همه ی افراد هر روزه بارها از خود دربار ه ی شرایط فعلی شان سوال می کنند و پاسخ هایی که در ذهن آنها مرور می شود همگی در جهت محکم تر کردن منطق های مغزی آنها در جهت بدتر شدن و یا بهتر شدن شرایط زندگی شان می باشد.پس باید دونه به دونه منطق های مغزی خود که مانع متناسب شدن ما هستند را شناسایی واصلاح کنیم
این روند را باید تا زمانی که به حد مورد نظر خود در تناسب اندام رسیدید ادامه دهید.و برای رسیدن به هر هدفی که منطقهای اشتباه دارد .