35 سال از زندگی من با چاقی گذشت. در این مدت بارها از روش های مختلف برای لاغر شدن اقدام کردم اما نتیجه نمی گرفتم.
همه اطرافیانم علاوه بر اینکه می دیدند من چاق هستم، می دانستند که چه تلاشی برای لاغر شدن انجام می دهم و نتیجه نمی گیرم.
من برای همه درباره چاق بودنم و لاغر نشدنم توضیح می دادم و نمی دانستم در حال جمع کردن شاهد چاقی بر علیه خود بودم.
شاهد بر علیه خود یعنی چه؟
کلمه شاهد در فرهنگ لغت به معنی گواهی دهنده، ناظر و مشاهده کننده آورده شده است.
در دستگاه قضایی شاهد و شهادت عبارت است از اظهارات اشخاص خارج از دعوی که امر مورد اختلاف را دیده یا شنیده یا شخصاً از آن آگاه شدهاند.
بنابراین شاهد نقش تاثیرگذاری در صدور حکم به نفع طرفی است که شاهد بیشتر یا مستندتری داشته باشد.
بسیار از ما درباره خودمان تعریف هایی داریم و برای تعریف های خود شاهدانی جمع کرده ایم.
بعضی ها خودشان را بدشانس می دانند، برخی خود را تنبل می دانند، برخی خود را کم هوش و حواس می دانند و خلاصه هر فردی درباره خود تعریف یا تعریف هایی دارد که نشانه ویژگی خاصی در اوست.
نکته قابل توجه این است که ما این ویژگی ها را نه تنها درباره خود پذیرفته ایم بلکه به دفعات با دیگران درباره آنها صحبت کرده ایم.
در گفتگو با دوستان و آشنایان بارها درباره ویژگی های خود که معمولا نشات گرفته از ضعف و ناتوانی خودمان است صحبت کرده ایم و به اطلاع همه رسانده ایم که چه ضعف هایی داریم.
این رفتار یکی از مخرب ترین عادت هایی است که فردی می تواند بر علیه خود داشته باشد و منشاء بسیاری از اتفاقات در زندگی ما این است که بر علیه خود شاهد جمع کرده ایم.
تاثیر شاهد بر شرایط زندگی
وقتی ما به وضوح درباره خودمان توصیفاتی داریم و آن را برای دیگران بازگو می کنیم در واقع داریم در جهان برای ویژگی خودمان شاهد پیدا می کنیم و متاسفانه سیستم جهان به این شکل است که بر اساس شواهدی که در مورد ویژگی های شما وجود دارد در هر زمینه ای اتفاقات و جریانات را وارد زندگی شما می کند.
دلیل عملکرد سیستم جهان هستی در پاسخ دادن به شاهدان این است که هرچه شاهدان بیشتری برای ویژگی های خود داشته باشید در واقع باور شما نسبت به آنچه درباره اش شاهد جمع کرده اید بیشتر می باشد. و سیستم جهان هستی به باور شما درباره خودتان واکنش نشان می دهد.
یکی از راهکارهای بررسی قدرت باورهای ذهنی این است که ببینید چه میزان شاهد درباره باورتان دارید. هرچه شاهدهای باورهای شما بیشتر باشند آن باور را بر علیه خود فعال می کنید.
اگر شما باور دارید آدم بدشانسی هستید، میزان عقیده شما به این باور را می توانید با دفعات گفتن این ویژگی خود به دیگران مورد بررسی قرار دهید.
هربار که شما به دیگران گفته باشید انسان بدشانسی هستید شما یک نفر دیگر بر علیه خود به شاهدان بدشانس بودنتان اضافه کرده اید.
تصور کنید برای بدشانس بودن خود صد نفر شاهد داشته باشید. به نظر شما جهان هستی باید با شما چه برخوردی داشته باشد؟!
صد نفر شاهد بر علیه خود برای بدشانس بودنتان در زندگی دارید درحالی که حتی یک نفر شاهد برای خوش شانس بودنتان در زندگی ندارید.
بنابراین طبیعی است که اتفاقات و شرایطی را در جهان به سمت خود جذب و تجربه کنید که مطابق با نظر شاهدانی که بر علیه خود جمع کرده اید باشد.
بسیاری از افراد از جمله خودم در گذشته از این موضوع بسیار مهم اطلاع نداشته و به سادگی درباره ویژگی ها و خصوصیاتی که آنها را پذیرفته ایم برای دیگران توضیح داده و کلی شاهد بر علیه خود جمع کرده ایم.
به دلیل تکرار کردن آن خصوصیات با خودمان و همچنین گفتن آن به دیگران انتظار تجربه کردن بارها و بارهای آن ویژگی ها را در زندگی داریم. به شکلی که باور کرده ایم خداوند سرنوشت ما را به این شکل رقم زده است.
درصورتی که خداوند در تعیین اتفاقات و شرایط زندگی ما نقش تصمیم گیرنده یا تعیین کننده از قبل ندارد بلکه این ما هستیم که با انتخاب ویژگی ها و خصوصیات درباره خود و پیدا کردن تعداد زیادی شاهد بر علیه خود د سبب شده ایم که جهان یا خداوند پاسخ آن افکار و شاهدان را به شکل اتفاقات و شرایط مختلف اما همسو با آن ویژگی ها وارد زندگی ما کند.
شرایطی که وقتی وارد زندگی ما می شوند نه تنها برای خودمان بلکه برای همه شاهدانی که بر علیه خود جمع کرده ایم کاملا صحیح و منطقی می باشد چرا که از قبل بارها درباره وقوع این شرایط به دیگران اطلاع رسانی کرده ایم.
چند نفر شاهد چاقی بر علیه خود دارید؟
در مورد چاق بودن نیز متاسفانه همه افراد این اشتباه را مرتکب شده اند که بارها درباره چاقی و همچنین درباره لاغر نشدن خود بارها با خود و دیگران صحبت کرده اند.
به خاطر دارم هر وقت فردی درباره چاقی من صحبت می کرد من بیشتر از آنچه او درباره چاقی من گفته بود درباره چاق بودنم و تلاش برای لاغر شدن و شکست خوردن هایم صحبت می کردم.
دلیل صحبت کردن من درباره چاقی و لاغر نشدنم این بود تا به دیگران اثبات کنم که چاقی من دست خودم نیست و من آدم بی اراده و بی خیالی نیستم و بارها تلاش کرده ام که لاغر شوم اما فایده ندارد.
بارها به دیگران گفته بودم که هرچه تلاش می کنم لاغر شوم فایده ندارد اما بدون هیچ گونه تلاشی چاق می شوم.
درباره اینکه همیشه در حال رژیم گرفتن هستم و هر روز مقداری ورزش می کنم یا پیاده به دبیرستان می روم و بر می گردم توضیح می دادم و سعی می کردم به دیگران ثابت کنم هیچ کدام از این کارها فایده ندارد و من لاغر بشو نیستم.
از آنجایی که افکار و رفتارهای افراد چاق شباهت بسیاری به هم دارد می دانم که شما دوست عزیزی که در حال خواندن این نوشته هستی به طریق مختلف برای چاق بودن و لاغر نشدن بر علیه خود شاهد جمع کرده اید.
تصور کنید علاوه بر خودم صد نفر می دانستند که رضا لاغر شدنی نیست.
در این شرایط چه میزان انرژی منفی درباره لاغر نشدنم به جهان هستی ارسال می شود.
هربار که قصد می کردم دوباره برای لاغر شدن رژیم بگیرم علاوه بر خودم صد نفر دیگر هم می دانستند فایده ندارد و رضا لاغر شدنی نیست.
این رفتار اشتباه من که بر علیه خود شاهد جمع کرده بودم سبب شده بود که به صورت عمیق باور کنم من لاغر بشو نیستم.
وقتی عقیده شما این باشد که لاغر شدنی نیستید دیگر اهمیتی ندارد چه میزان برای لاغر شدن تلاش می کنید یا چه هزینه هایی پرداخت می کنید.
شما هرگز لاغر نخواهید شد.
لاغری با ذهن و حذف شاهدها
اکنون که در مسیر لاغری با ذهن هستید باید ذهن خود را از انبوه فرمول هایی که باعث می شوند بر علیه خود شاهد جمع کنید، خالی کنید تا به مرور با ایجاد کردن فرمول های صحیح شاهدانی برای لاغر شدن خود پیدا کنید.
طبیعی است که اگر شما چند وقتی است وارد مسیر لاغری با ذهن شده اید همچنان شاهدانی که قبلا بر علیه خود جمع کرده اید با دیدن شما یادآوری می کنند که چاق تر شده اید یا چرا لاغر نشده اید.
این حرف آنها بر اساس شهادتی است که از قبل درباره چاق بودن و لاغر نشدن شما داده اند.
نگران صحبت های شاهدان چاقی و لاغر نشدن خود نباشید. خودتان ناآگاهانه قبلا آنها را بر علیه خود جمع کرده اید.
در بسیاری از نوشته های اعضای سایت می خوانم که چند وقتی است در مسیر لاغری با ذهن هستند اما فلان دوست یا اقوام که پس از مدتی او را ملاقات کرده ام به چاق تر شدنم اشاره کرده است و شنیدن این حرف باعث ناراحتی و ناامیدی و در واقع لیز خوردن او در مسیر لاغری با ذهن شده است.
اگر بدانید همه افرادی که به شما درباره چاق شدنتان صحبت می کنند شاهدانی هستند که قبلا خودتان آنها را بر علیه خود جمع کرده اید دیگر از گفته های آنها ناراحت نمی شوید.
من زمانی که به این موضوع پی بردم به این نتیجه رسیدم که بارها شده افراد غریبه مرا دیده اند اما درباره چاقی من صحبتی نکرده اند. چرا همیشه افرادی که با من آشنایی دارند درباره چاقی من صحبت می کنند؟
دلیلش این است که من برای آنها درباره چاقی خودم و لاغر نشدنم صحبت کرده ام.
انواع شاهد جمع کردن
هر زمان درحال صحبت کردن درباره چاقی بودن یا لاغر نشدن خود هستید در حال جمع کردن شاهد بر علیه خود هستید. صحبت کردن درباره خود به دوصورت انجام شده است.
۱- گفتگوی زبانی
۱- مرور افکار در ذهن
در گفتگوی زبانی شما به طور مستقیم درباره چاقی خود و لاغر نشدن تان با دیگران صحبت کرده و بر علیه خود شاهد جمع کرده اید.
در مرور افکار به این شکل است که زمانی که شما به دیدگاه و نظر دیگران درباره چاقی خود فکر می کنید به صورت ذهنی در حال ارسال اطلاعات درباره چاقی خود به ذهن فرد مورد نظر هستید و به صورت نامحسوس بر علیه خود شاهد جمع می کنید.
زمانی که شما قبل از حضور در مهمانی یا روبرو شدن با افراد به نظر آنها درباره چاقی خود فکر می کنید یا از چاق بودن خود احساس بدی پیدا می کنید در حال ارسال فرکانس چاقی به ذهن دیگران هستید.
به خاطر دارم در ایامی که به خواستگاری می رفتم بارها به دلیل چاق بودنم مراسم خواستگاری به سرانجام نمی رسید.
بارها می شنیدم که آنها می گفتند: همه چیز خانوادگی شما مورد تایید است اما به خاطر چاق بودن داماد نمی توانند درخواست ما را بپذیرند.
زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم به یاد آوردم که در تمام مواردی که من برای ازدواج کردن به خواستگاری می رفتم صدها بار قبل از خواستگاری به چاق بودنم فکر می کردم و نگران به هم خوردن مراسم خواستگاری بودم.
در تمام آن لحظات من در حال ارسال فرکانس چاقی و رقم زدن طریق شکل گیری مراسم خواستگاری بودم.
پس از آنکه بارها مراسم خواستگاری به علت چاق بودن من بهم خورد تصمیم گرفتم هر طور شده مقداری لاغر شوم.
یکی از دوستانم که متناسب بود و رابطه صمیمی با هم داشتیم مسئول لاغر کردن من شد و مراقب اجرای برنامه لاغری من بود.
در مدت دو ماه با رعایت رژیم غذایی و هر روز ورزش کردن مقداری کاهش وزن داشتم و حدود دو سایز از اندازه لباس هایم کم شد.
مقدار کم شده باعث متناسب شدن من نشد اما احساس من را تغییر داد و من خودم را لاغر شده می دانستم و به مقدار قابل توجهی از ترس و نگرانی های من کم شد.
و نکته جالب توجه اینکه دقیقا خواستگاری بعدی شرایط به شکل متفاوتی رقم خورد.
من از نظر خودم لاغر شده بودم اما در واقع به نسبت افراد متناسب هنوز مقدار زیادی اضافه وزن داشتم.
اما جهان هستی به نگاه و احساس من نسبت به خودم پاسخ می دهد نه بر اساس مقدار اضافه وزن و سایزی که من دارم.
به دلیل اهمیت بسیار زیاد این موضوع ترجیح دادم به صورت یک فایل تصویری درباره این موضوع مهم با شما دوستان عزیز صحبت کنم.
امیدوارم این آگاهی را با دقت مورد استفاده قرار دهید و تصمیم قاطع بگیرید بر اساس گفته های این فایل آموزشی در زندگی عمل کنید و شرایط بسیار متفاوتی را برای خود رقم بزنید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای درک بهتر این جلسه آموزشی ابتدا محتوایی نوشتاری را مطالعه کنید. سپس ویدیوی آموزشی را ببینید و سپس به سوالات مطرح شده به شکل انشایی در بخش نظرات این جلسه پاسخ دهید.
- در گذشته چقدر درباره چاقی خود با دیگران صحبت کرده و بر علیه خود شاهد جمع کرده اید؟
- به نظر شما صحبت کردن درباره چاقی چه تاثیری بر احساس و نتیجه چاقی شما داشته است.
- درباره چه ویژگی های خودتان با دیگران صحبت کرده و بر علیه خود شاهد جمع کرده اید؟
- تاثیر صحبت کردن درباره ویژگی های خود در سایر جنبه های زندگی تان چه بوده است؟
- برای لاغر شدن چرا اهمیت دارد صحبت کردن درباره چاقی و لاغر نشدن را متوقف کنید؟
- به منظور جمع کردن شاهد برای توانایی های خودتان لیستی از ویژگی های عالی و توانمندی های خودتان بنویسید؟
- برای لاغر شدن تان باید شاهد جمع آوری کنید و سرزمین لاغرها بهترین مکان برای شاهد پیدا کردن است. بنابراین درباره توانایی خود در لاغر شدن و تصمیم برای لاغر شدن از طریق آموزش های لاغری با ذهن شرح دهید تا هم مسیران شما شاهد لاغری شما باشند.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.45 از 65 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام گام سی پنجم مراقب شاهد ها خود باشید هر شرایطی که الان داریم ربطش ندیدم به عوامل بیرونی وضعیت خانواده شهر میزان تحصیلات پارتی داشتن ثروتمند بودن خدا من نمبیینه من کم شانسم من آدم تنهایی هستم هیچکس من دوست نداره این برچسب های که ما انسان ها واسه خودمان این تعریف ها داریم در جنبه ها مختلف ربطش ندیدم به عوامل بیرونی. در هر شرایطی الان هستی در هر زمینه ای همش بخاطر برچسپهاییاستکهخودت به خودت زدی و خطرناکتر ازاونهرجاازتپرسیدن فلانیچهخبر چیشداونکارفوری شروع کردی من بدبختم من شانسندارموبرای خیلیها گفتی وقتی تو خودت این برداشتاینباورهااز خودت داری توقع چیداریتوقع داریجهانبرعلیه باورت وشاهدا بهت روزی بده نخیر اینجوری نمیشه این یک نظام هدفمند است تو هرچی به خودت ربط بدی و به خودت بچسپونی جهانم کارش دقیق است میاد از همون موارد وارد زندگیت میکنه حالا تو بگو خدا چرا من. من خیلی از این فایل خوشم اومد اصلا کلید تمام نشدن ها شکستهام اومد دستم خیلی از فایل لذت بردم من هم خیلی برچسب تا همین امروز به خودم میزدم در همه موارد که الان اشاره میکنم بهش من همیشه میگفتم من آدم بدبختی هستم من آدم ساده ای هستم من هیچکس دوست نداره به من هیچکس توجه نمیکنه من آدم فقیری هستم من آدم تنهایی هستم من آدم بی عرضه ای هستم من چون بابام پولدار نیست منم هیچوقت رنگ خوشبختی نمی کشم من آدم زشتی هستم من آدم چاقی هستم من بدرد نخور هستم من اضافه هستم خدا من آفریده واسه زجر کشیدن من آدمی هستم که هیچوقت ازدواج نخواهم کرد من آدم بیچاره ای هستم من آدم فقیری هستم من تو زندگیم نفرین شده هستم من طلسم شدم من خیلی بدخواه دارم من باید همیشه حسرت بخورم .….همیشه از این حرفها به خودم زدم هزاران بار همیشه به دوستم به خانوادم گفتم همیشه تا یکی میگفت چطوری زود زوم میکردم از ضعف هام گفتن حالا من نمیدونستم این برچسپ هایی است که من خودم به خودم میزنم جهانم خب طبق برنامه خودش کار میکنه هرچی تو انتظار از خودت داشته باشی به وجود میاره بدون کم زیاد حالا من قبلا نمیدونستم اومدم خودم در این شرایط بد قرار دادم از نظر روحی و جسمی وشرایط زندگی کلا دنیارو برای خودم زهر کردم حالا که فهمیدم خودم مقصرم از همین الان 12/6انودنههتعهد میدم که دیگر درباره ضعف هام که خودم واسه خودم ایجاد کردم با هیچکس حتی خودم در خلوت خودم حرف نزنم و برای هیچکس بازگو نکنم و مراقب ورودی های ذهنم باشم برچسپ خوب عالی بزنم به خودم و شاهد هام تغییر بدم در همه جنبه های زندگی تا زندگیم تغییر کنه و در این مسیر هیچ کوتاهی نخواهم کرد چون دیگه فهمیدم برچسپ ها و انتظارات من از خودم و شاهدهایی که جمع میکنم زندگی من تغییر میده و شاهد خودب برای خودم جمع میکنم این فایل خیلی ارزشمند هست فوق العاده است شاه کلید هست از استاد عزیزم ممنونم بابت این فایل فوق العاده و تعهد میدم عمل کننده باشم نه فقط نویسنده. تا عمل نکنیم شرایط هم تغییر نخواهد کرد من خیلی شکست ها خوردم کلا عمرم نابود کردم با این برچسپ ها خیلی ضرر به خودم زدم ومقصرمم خودمم و خودمم جبرانش خواهم کرد به امید خدا در پناه حق
سلام گام ۳۵در مسیر لاغری من
اول از همه می خواهم از استاد عزیزم نهایت تشکر کنم هرچی بگم کم گفتم واقها از ت دلم از شما ممنونم با گوش دادن به این فایل احساس کردم طنابی دور گردنم بود که من اسیر برده خودش کرده بود ازاد شد واقعا نمیدونم چطور تشکر دلم میخواد داد بزنم همه بشنوند حرفها شمارو که نجات پیدا کنند از اسیری که خودمان برای خودمان درست کردیم طناب بردگی خودمان با افکارمان حرفهایی که به خودمان زدیم و هزاران بار برای هزاران ادم به زبان اوردیم باعث شدیم برده خودمان بشیم
من هم مث شما استاد تا همین امروز خیلی ننگ ها حرفها به خودم زدم و برای همه هم میگفتم و خبر نداشتم که دارم برعلیه خودم شاهد جمع میکنم و همیشه هم میگفتم خدایا دیگه چکار کنم چرا هرکاری میکنم بد میشه مگه من بندت نیستم مگه چرا به فلانی این همه روزی میدی ولی من هرچه تلاش میکنم هیچ نمیشم من کم شانسم ،من بدبختم ،خدا من دوست نداره،من فقیرم،من زشتم،من تنبلم،من چاقم به وفور میگفتم ،من بابام مریضه واسه همینم هرچه میاد باید خرج دکتر بشه،من بختم بسته است اینم به وفور میگفتم
هرموقع خواستگاری برام میومد اولین حرفی میومد تو ذهنم این بود من بختم بسته است اینم مث بقیه ول میشه من زشتم چاقم کسی نمیخوادم الان بیاد من ببینن تموم میشه اگه بفهمن بابام کارگره و اینقدر انگ به خودم میزدم که نگو و همیشه هم حتی تا همین الان هرچی میاد به طور اتوماتیک جلسه اول دوم به هم میخوره و برای همه هم میگفتم من طلسم هستم فلانی چشم دیدنم نداره و به همه میگفتم باورمم شده بود و همیشه دانبال کسی که مشکلم حل کنه
در مورد کار کردن هم همیشه میگفتم باید پارتی داشته باشم من پارتی ندارم حافظه ام ضعیفه باید حتما مدرک بالاتر بگیرم مدرک من کار گیر نمیاد کار واسه زن از مدرک من کمه باید حتما برم یه کار ساده انجام بدم هیچوقت نمیتونم اون کاری با مدرکم بدست بیارم کم شانسم در شهر من برای زن کار نیست باید برم مرکز استان و همیشه اینها میگفتم نه به یکی به هزاران ادم دوست قوم اشنا خانواده و کار با توجه به مدرکم هنوز بدست نیاوردم و دیگه باورم شده بود که کار نیست من کار گیرم نمیاد و میگفتم همیشه به طور طوطی بار
و همیشه حرفها منفی به خودم میزدم در مورد همه چی فقط متفی هاش میزدم به خودم مث این حدفها :من توانایی لاغر شدن ندارم ،من لیاقت ندارم،من خیلی بدبختم ،من خیلی فقیرم ،من خیلی کم شانسم ، من بیچاره ام ،خدا من فراموش کرده،زندگی من طلسم است ،من نمیتونم ،من حافظه ام ضعیفه،و خیلی صفت ها بدتر
الان فهمیدم من خودم این اتفاقات بر مبنا حرفهای که به خودم میزدم و برای هنه هم تعریف میکردم و میگفتم جذب کردم یعنی هیچوقت خدا نمیخواد برای بنده ایش اتفاق بد بیفته اون بنده است که خودش با حرفهاش باورهاش جذب میکنه اتفاقات زندگیش رو
پس باید برای تغییر دادن خودمان شرایط مان ممنوع کنیم این حرفها برچسپ نزنیم به خودمان که من بدبختم بیچاره ام چاقم فقیرم زشتم بداخلاقم افسرده ام تنهام کسی دوسم نداره تعطیل کنیم عینا اگه تنها هم باشیم یا مشکل دیگه داشته باشیم نگیم در موردش حرف نزنیم به،بقیه نگیم برچسپ منفی نزنیم به خودمان هی شاهد جمع نکنیم برعلیه خودمان
چطور من انتظار داشتم خداوند زندگی من گل بلبل کنه درصورتی که این باور داشتم خدا اصلا من دوست نداره و هرچی ناراحتی است واسه منه و به همه هم میگفتم
چطور انتظار داشتم لاغر بشم ولی مدام به همه میگفتم من چاقم لاغر نمیشم چاقی من خدا داده ارثی است لاغر بشو نیستم
چطور انتظار داشتم خداوند یکی وارد زندگیم کنه که مرد فوق العاده ای باشه ولی همش میگفتم مرد خوبم دیگه نیست همه معتاد هستند یا کلک باز شکاک و من طلسم هستم کسی نمیتونه با من ازدواج کنه چون طلسم هستم چون بابام مریضه کارگره پس کسی هم من نمیخواد اره من چاقم کسی دختر چاق نمیخواد من زشتم بیکارم فلانم این همه انگ میزدم به خودم و بعدم گله میکردم چرا منم ازدواج نمیکنم یا یکی میاد چرا ول میشه
من خیلی ضربه خوردم از همین برچسپ منفی زدن به خودم در مورد مشکلاتم حرف زدن با بقیه و تا امروز اسیر همین حرفهایی هستم که به خودم زدم و به دیگرانم بارها گفتم
پس دیگه ممنوع میکنم این کارو و راجب اتفاقات خوب زندگیم حرف میزنم ویڗگی های خوبم حرف میزنم برچسپ مثبت به خودم میزنم
من تعهد میدهم از امروز با کنترل ذهنم و ممنوع کردن برچسپ منفی به خودم و ممنوع کردن حرف زدن درمورد مشکلاتم و ممنوع کردن صحبت کردن با دیگران در این موارد زندگی خودم را تغییر میدهم در تاریخ ۷/مردادماه ۱۴۰۰تعهد میدهم و برای تغییر زندگیم قدم اول که ممنوع کردن انگ زدن به خودم هست بر میدارم و مطمعنم به زودی با خبرها خوشی غافلگیر میشم از طرف خداوند
تعهد میدهم و بهش عمل میکنم و مطمعنم زندگیم تغییر میکنه و دیگه در مورد ویڗگی ها خوبم حرف میزنم و برچسپ ها مثبت به خودم میزنم تا اتفاقات عالی خوب در زندگیم رخ بده
شاد شاد شاد باشید