0

گام ۴۲: لاغری آسان با قدرت ذهن

لاغری آسان با قدرت ذهن
اندازه متن

تنها راه لاغری آسان لاغر شدن با قدرت ذهن است. این درحالی است که سال هاست انسان های چاق در سراسر جهان تلاش می کنند تا از طریق روش های مختلف لاغر شوند.

تلاشی سخت و رنج آور که در نهایت نتیجه ای در بر نداشته است.

چرا برای لاغری به سختی افتادیم

همه ما در طول عمر خود رویاهای زیادی داریم که به آنها نمی رسیم.

مهمترین دلیل نرسیدن به رویاها اینه که فکر می کنیم رسیدن به اون رویا خیلی سخته و یه جورایی انگار رسیدن به اون خواسته ارزش این همه سختی و رنج رو نداره.

چرا من لاغر نمی شم

وقتی رسیدن به رویا برای ذهن ما سخت و رنج آور باشه، ذهن تمام تلاش خودش رو میکنه که مانع حرکت ما به سمت رویامون بشه.

نکته جالب توجه اینه که در 100 درصد موارد هم موفق میشه.

افرادی که به رویاهای خود می رسند با افرادی که نمی رسند از نظر فیزیکی و شرایط پیرامون خود تفاوتی ندارند و فقط تفاوت آنها در نگرش آنها برای رسیدن به رویاست.

افرادی که به رویای خود می رسند در ذهنشان رسیدن به آن رویا کار ساده ای است، یا حداقل کار سخت و رنج آوری نیست.

لاغر شدن یکی از مهمترین رویاهای افرادی است که اضافه وزن دارند و برای رسیدن به خواسته خود هر اقدامی که لازم باشد را انجام می دهند. اما به دلیل عدم آگاهی از طریق صحیح لاغر شدن از روش هایی برای لاغر شدن اقدام کرده ایم که باعث ایجاد رنج و سختی در ذهن ما شده است.

نه تنها رنج و سختی اجرای روش لاغری مانع رسیدن ما به خواسته مان شده است بلکه رنج و ناراحتی شکست خوردن در لاغر شدن با استفاده از این روش ها باعث تشدید نگرش سخت بودن لاغری در ذهن ما شده است.

به قدری لاغر شدن در ذهن ما سخت و دشوار شده است که به صورت خودبخودی چاق بودن برای ما ساده و راحت شده است بنابراین بسیاری از افراد چاق پس از چندین بار تلاش برای لاغر شدن و نتیجه نگرفتن می پذیرند که لاغر شدن کار سختی است که آنها از عهده انجامش بر نمی آیند و ترجیح می دهند باقی عمر خود را با چاقی سپری کنند.

عامل دیگری که سختی رسیدن به رویا را به آسانی تبدیل میکند عشق است.

هرچقدر که عاشق رسیدن به رویای خود باشید به همان اندازه حرکت کردن و طی مسیر برای رسیدن به خواسته برای شما ساده تر و از طرفی جذاب تر خواهد بود.

بنابراین نگرش ما نسبت به رویایی که داریم نقش تعیین کننده در خلق آن رویا دارد.

رنج و سختی لاغر نشدن

رنج و سختی لاغر نشدن

35 سال از زندگی من با چاقی گذشت. سال هایی که سرشار از رنج و سختی بود.

سختی چاقی فقط شامل احساس بد درونی و صدماتی که چاقی به عزت نفس من وارد کرده بود نمی شد بلکه شنیدن حرف ها و نصیحت های دیگران فشار چاقی را صد چندان می کرد.

بارها از فشار چاقی تصمیم می گرفتم هرطور که شده لاغر شوم و از روش های مختلفی مانند رژیم گرفتن، ورزش کردن، دارو خوردن و … استفاده می کردم اما هرگز موفق به غلبه بر چاقی نشدم.

بارها شکست خوردن در استفاده از روش های مختلف باعث تخریب بیشتر روحیه و اعتماد به نفس من شده بود.

خودم را انسان بی اراده و ناتوانی دربرابر چاقی می دیدم.

از طرفی صحبت های خانواده که همیشه تاکید می کردند چاقی ما ارثی است و تلاش تو برای لاغر شدن بی فایده است، شدت یاس و ناامیدی از لاغر شدن را در من افزایش می داد.

اکنون که در این جایگاه هستم به خاطر می آورم هربار که تصمیم می گرفتم به هر طریقی شده لاغر شوم و نتیجه نمی گرفتم، بیشتر احساس می کردم در برابر چاقی ضعیف و ناتوان شده ام و چاره ای جز چاق بودن و با چاقی زندگی کردن ندارم.

خیلی دوست داشتم لاغر شوم اما لاغر شدن را کاری سخت و طاقت فرسا می دیدم که از توان و اراده من خارج بود.

خطر پذیرش چاقی

بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند رویای لاغر شدن دارند اما هیچوقت لاغر نمی شوند.

در ذهن آنها لاغر شدن کاری سخت و رنج آور است که نیاز به اراده بالایی دارد و از آنجایی که بارها از روش های مختلف برای لاغر شدن اقدام کرده و نتیجه نگرفته اند تصور می کنند آدم بی اراده ای هستند و به همین دلیل رویای لاغر شدن خود را خط می زنند.

توجه کردن به رنج و سختی لاغر شدن سبب می شود که شوق و انگیزه حرکت به سمت لاغری را نداشته باشند.

آنها شجاعت روبرو شدن با سختی و رنجی که به صورت توهم در ذهم خود ایجاد کرده اند را ندارند.

اگر رویای لاغر شدن دارید بسیار اهمیت دارد که در ذهن خود رسیدن به تناسب اندام را ساده و دست یافتنی کنید.

مهمترین دلیل اینکه لاغر شدن در ذهن شما سخت است مسیرهایی است که تاکنون برای لاغر شدن طی کرده اید. البته شنیدن گفته های دیگران درباره ارثی بودن چاقی یا در دلیلی که باعث منطقی شدن چاق بودن برای شما شده باشد نیز در این امر نقش اساسی دارد.

اولین نوید و شادباشی که برای شما دارم این است که مسیر لاغری با ذهن هیچ شباهتی به روش های قبلی که برای لاغر شدن استفاده کرده اید ندارد.

لاغری آسان با قدرت ذهن

لاغری آسان با قدرت ذهن

لاغری با ذهن مسیری نشاط آور و انگیزه بخش برای لاغری آسان است

هر روز که در مسیر لاغری با ذهن به حرکت خود ادامه دهید برای ادامه دادن مشتاق تر و باانگیزه تر می شوید.

هر روز که از حضور شما در مسیر لاغری با ذهن می گذرد تفاوت احساس، نگرش و اطمینان خود برای لاغر شدن را به نسب روزی که قدم در این مسیر گذاشته اید درک می کنید.

هر روز که می گذرد فاصله خود با تحقق رویای خود (لاغر شدن) را کمتر می بینید.

این تفاوت اساسی روش لاغری با ذهن با هر روشی است که برای لاغری ارائه شده است.

محتوای این فایل آموزشی درباره چگونگی تنظیم افکار خود برای تجربه لاغری آسان با قدرت ذهن است.

امیدوارم با استفاده از این محتوای ارزشمند تصمیم قاطع و البته شادی بخش خود برای لاغر شدن را بگیرید و همراه من در مسیر لاغری با ذهن به حرکت خود ادامه دهید تا آنچه در رویای خود دارید را در واقعیت زندگی خود تجربه کنید.

من و بسیاری از افرادی که قدم در مسیر لاغری با ذهن گذاشتند و در این مسیر استمرار داشتند و به آنچه گفته شده عمل کردند پس از مدتی رویای خود را به صورت واقعی، قابل لمس و درک تجربه کردند.

فاصله شما تا شگفتی ساز شدن فقط تغییر فرمول های چاقی ذهن است.

لاغر شدن را آسان کنید

من  از وقتی با لاغری با ذهن آشنا شدم کلا مسیر لاغری برام آسون شد. 

فقط یه فرمول  یکم منو اذیت می کنه و اونم نوشتن هست . 

من نوشتن رو خیلی دوست دارم ولی گاهی اذیتم می کنه. وقتی ذهنم جای دیگه است و بعد میخوام مثل زمان مدرسه بیارمش سمت آموزش دیدن. اولش یکم احساس سختی می کنم ولی چون هدف از نوشتنم رو میدونم و اونم اینکه مینویسم برای بهتر یاد گرفتن و مینویسم برای بهتر نفوذ کردن آگاهیها در ذهن خب مقاومتم رو با همین دو فرمول می شکنم و اتفاقا مطالبی به ذهنم میاد که هیچ برنامه ای از قبل برای نوشتنش نداشتم. 

نوشتن وقت زیادی ازم میگیره اینم یه فرمول ناصحیحه که من و در مسیر انجام ندادن تمرینات قرار میده ولی خب من دیدگاهم رو بهش تغییر میدم و میگم چه بهتر که وقتتو میگیره. به همین میزانی که تو وقت میزاری برای آموختن لاغری خب همین یعنی حرکت نکردن در مسیر چاقی. 

تو ساعتها به چاقی وقت دادی اون وقت حالا که میخوای به لاغری وقت بدی و یادش بگیری  بهانه میاری. به خودم می گم اتفاقا دقیقا در همین زمانه که من ذهن فرّار خودمو دارم با تغییر کانون توجه در مسیر لاغری هدایت می کنم و فقط کافیه دل به آموزشها بدم . چون همین که شروع می کنم به نوشتن دوباره کلی حس خوب میاد و اشتیاق من به فراگیری رو زیاد می کنه . 

از طرفی با خودم میگم اگه کم بنویسم مدال نمی گیرم و یکی از عواملی که باعث میشه نوشته هام مدال بگیره اینه که من براش وقت میزارم و این برای استاد ارزش داره. گرچه برای استاد فرقی نداره من کم بنویسم یا زیاد ولی استاد با مدال دادنش به من میگه با نوشتن داری به خودت کمک می کنی که مطالب بیشتر در ذهنت نفوذ کنند و هرچقدر بهتر یاد بگیری بهتر و راحتتر عمل می کنی. 

همه ی اینا رو گفتم که بگم یکی از راههای آسون کردن لاغر شدن یادگیری بهتره. 

لاغری آسان با قدرت ذهن

با تمرین و تکرار لاغری آسان می شود

من هر چقدر بیشتر تمرین و تکرار کنم بهتر یاد می گیرم عمیق تر یاد میگیرم و در نتیجه مهارتم بیشتر میشه. به قول معروف کار نیکو کردن از پر کردن است. 

اگه می خوایم کاری رو بهتر و بهتر انجام بدیم باید بهتر و بهتر یادش بگیریم. اونجوری اونقدر برای ذهن راحت میشه که ذهن برای انجام دادنش هیچ مانعی نمی تراشه و خیلی راحت و ناخوداگاه ما اون عمل رو انجام میدیم. 

به حواشی توجه نکنیم گرچه توجه به حواشی زمانی برای ما کار و سخت می کنه که ما با اصل واقعیت روبرو نشیم و اطلاعات غلط وارد ذهنمون کنیم. 

مثلا همه دکترا میگن چربی در بدن ذخیره می شه در حالیکه این واقعیت نیست. 

چربی در بدن ذخیره نمیشه و همش اکسید میشه و سلولهای چربی هم دقیقا مثل سایر سلولهای بدن همیشه در حال تعویض و بازسازی هستن. یا میگن تعداد سلولهای چربی همیشه رو به افزایشه یا ثابته و کم نمیشه و همین باور اشتباه روی عملکرد ما تاثیر میزاره و ترس رو در ما ایجاد می کنه. 

خیلی از این حواشی های غلط وارد زندگی ما شدن که من خودم برای خودم تا حدودی اونها رو حل و فصل کردم. 

  • مثلا بدنم رو انبار ذخیره چربی نمیدونم، کارخانه ی سوخت چربی می دونم. 

وقتی همین یه باور و تغییر دادم من با بدنم بیشتر به صلح رسیدم به آرامش بیشتری رسیدم و وقتی میخوام باهاش همسو حرکت کنم در آرامش باهاش حرکت کنم.

ولی وقتی باور اشتباه در مورد بدن رو بپذیرم وارد جنگ با بدن میشم و همین جنگ اون باور رو به ظهور میرسونه. 

چون من اعمالی انجام میدم که در جنگ با بدنم هست و همین اعمال فشارها و زورها منو چاقتر می کنه.

استاد شما واقعا راه رو برام روشن کردید و من خیلی خوب مطالب رو در حد خودم درک می کنم. 

تاثیر نگرش های اشتباه بر چاقی

ما نباید فکر کنیم پرخور هستیم وقتی باورمون این باشه من پرخورم از خودت ناراحت میشی و با خودت وارد جنگ میشی. در نتیجه برای به آرامش رسیدن باز بیشتر پرخوری می کنیم.

من باید باور کنم هر غذایی که می خورم  نیاز بدنم بوده و وقتی به زبان بدنم در خوردن توجه کنم خب اون غذا دیگه پرخوری نیست. پس من پرخور نیستم. من اندازه ی نیازم غذا مصرف می کنم.

وقتی این باور رو انتخاب می کنم خب من با صلح با خودم قرار می گیرم و همیشه حالم خوبه و خیلی عالی در مسیر هستم. 

پس باورهای غلط و به فرمایش شما در این جلسه به خودتان برچسب نزنید به راحتی میتونیم باورهای  صلح پذیری در مورد خودمون به کار ببریم و  لاغری رو برای خودمون راحت کنیم. 

پس اگه خواستیم به حواشی هم بپردازیم اینجوری باید بپردازیم که با واقعیت روبرو بشیم نه چیزی که دکترها گفتن.

عمر یه سلول نهایتا یک ماهه و ماه بعد چربی های امروز چربیهای ماه قبل نیستن تازه این فرایند مرحله به مرحله است و چربیهای جدید آروم آروم جایگزین چربیهای قدیمی میشن و بازسازی و تعمیر سلولها خیلی آروم صورت میگیره. 

مثلا یه باور دیگه اینه که ما با گذر زمان پیر میشیم. خب این یه باور غلطه در درس سلامتی با افزایش سن من آموختم گذر زمان و پیری فقط یه فرمول ذهنیه که سالها تکرارش کردیم و انتظارمون اینه که ما در حال پیر شدن هستیم. 

برای همین با خودمون وارد جنگ می شیم و دائما می خوایم کاری کنیم که جوان بمانیم و همین جنگیدن با خود باعث میشه بدن ما فرسوده بشه و همون چیزی که باهاش می جنگیدیم به سرمون بیاییم.

مثال این باور هم اینه که در درس قبل شما در مورد پدرتون فرمودید که چون باور داشتن بیماریهای قلبی در خانواده ارثیه همواره کارهایی انجام میدادن که خب در این مسیر حرکت نکنند و اتفاقا همون کارها باعث شد توجهشون بیشتر بره سمت مراقبت و دوری کردن از کارهای مرتبط با این موضوع ولی در نهایت همون عاملی که نگرانش بودن جذبشون شد. 

خب این نشون میده هیچ گونه توجهی نباید حتی به برطرف کردن چاقی کنیم.

به قول شما در درسی اصلا به چاقی کار نداشته باشیم فقط عادات جدید دیگه ای انتخاب کنیم. 

نخواهیم چاقی رو تغییر بدیم که حالت جنگ در ما ایجاد بشه. 

احساس صلح و آرامش و همینطور برگزیدن فرمولهای ذهنی در جهت تناسب  باعث میشه ما در حالت صلح و آرامش با خودمون قرار بگیریم و مسیر لاغریمون بدون گرد و خاک چاقی راحت و آسون برداشته بشه. 

(نوشته عطا عزیز در بخش نظرات)

✍️ تمرین آموزشی 📖

پذیرش ساده بودن لاغر شدن یکی از مهمترین فرمول های ذهنی است که برای لاغر شدن باید در ذهن خود ایجاد و تثبیت کنیم.

اگر همزمان که از محتوای لاغری با ذهن استفاده میکنید این احساس که: تا کی باید فیلم ببینم، تا کی باید هر روز تمرین کنم و چطور ممکنه با این ویدیوها و تمرینات لاغر شوم یا هر فکر و نگرشی که نشان دهنده بی حوصله بودن شما برای دنبال کردن آموزشها باشد، ایجاد شود به شکل ناخواسته در حال تقویت نگرش لاغر شدن سخت و طاقت فرسا است هستید.

بنابراین آسان کردن لاغر شدن در ذهن فقط با نوشتن چند جمله یا تکرار چند بار عبارت لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست تثبیت نمیشود بلکه ارتباط مستقیم با احساس و انگیزه شما هنگام استفاده از محتوای آموزشی دارد.

به همین منظور باید هر روز با احساس خوب سمت یادگیری لاغری با ذهن بیایید. سعی کنید در بهترین زمان و شرایط احساسی برای استفاده از آموزش های لاغری با ذهن اقدام کنید.

قبل از اینکه سمت آموزشها بیایید چند ثانیه با خودتان درباره شور و شعف اینکه دارم با استفاده از این محتوا لاغر می شم و گفتن جملاتی که در شما ذوق و شوق لاغر شدن ایجاد میکند صحبت کنید تا انگیزه و احساس شما در بهترین شرایط قرار بگیرد.

برای این جلسه ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به صورت شرح انشایی در بخش نظرات پاسخ دهید.

  • تا قبل از وارد شدن به سرزمین لاغرها نگرش شما درباره لاغر شدن چه بوده است؟
  • چرا در ذهن ما لاغر شدن سخت و رنج آور ولی چاق شدن راحت و آسان است؟
  • استفاده از روش های مختلف برای لاغری چه تاثیری بر نگرش شما درباره لاغر شدن داشته است؟

اطمینان به روش لاغری با ذهن از اهمیت بالایی برای نتیجه گرفتن برخوردار است بنابراین باید برای خودتان منطقی کنید که این روش تنها روش لاغر شدن است. بنابراین لازم است به سوال زیر با دقت پاسخ دهید.

  • چرا لاغری با ذهن آسان ترین روش برای لاغر شدن همیشگی است؟ سعی کنید به شکل منطقی اثبات کنید.
  • درباره آنچه در ویدیوی آموزشی مطرح شد تجربه و دیدگاه خود را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.09 از 74 رای

https://tanasobefekri.net/?p=15044
70 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فهيمه
      1403/10/26 21:06
      مدت عضویت: 712 روز
      امتیاز کاربر: 11710 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,548 کلمه

      به نام خداي هدايتگرم

      سلامي گرم خدمت استاد عطار روشن گرامي و بقيه اعضاء

      شجاعت روبرو شدن با سختی و رنجی که به صورت توهم در ذهن هست.

      چقدر مثال خوبي بود بازيكنان فوتبال…بازيكن حرفه اي كه از 10 متري توپ رو گل ميكنه فقط به خاطر اينكه آموزش هاي صحيحي به مغزش داده و بازيكني در 7 متري چهار چوب دروازه نميتونه توپ رو گل كنه فقط به اين دليل كه به ذهنش آموزش صحيح نداده …اين مثال من رو ياد صحنه هايي از كريس رونالدو انداخت كه وقتي توپ زير پاش قرار ميگيره و ميخواد شوت كنه ، هميشه يه چيزهايي با خودش زمزمه ميكنه و نشون ميداد كه اون داره به ذهنش ميگه من گل ميخوام يالا به من گل بده مثل دفعه هاي قبلي بهم گل بده… به نظرم براي اينكه بيشتر باور كنيم ذهن چقدر قدرتمنده فقط كافيه ويدئو هايي كه مربوط به اين اسطوره هست رو ببينيم و مصاحبه هاش رو نگاه كنيم هميشه توي حرفاش رد پاي قدرت ذهن رو ميبينيم…كه اشاره داره به اينكه يا تصوير سازي ميكنه …يا با خودش مثبت حرف ميزنه و و و 

      ما چاقي رو ياد گرفتيم

      دقيقا در گام قبلي من جواب يكي از سوالات رو دادم كه افراد چاق به اين دليل با روش هاي مختلف لاغر نميشن كه ذهن چاقي دارن …ذهن چاق ياد گرفته وقتي ميره عروسي فقط بخوره …ذهن چاق ياد گرفته وقتي ناراحتي و غم هست بخوره كه غمش فراموش بشه…ذهن چاق ياد گرفته وقتي مريض ميشه بخوره تا خوب بشه…ذهن چاق ياد گرفته وقتي حامله ميشه بخوره تا بچه اش خوب رشد كنه و هزاران چيز ديگه كه ذهن چاق ما اونها رو ياد گرفته…

      حالا ذهن لاغر و متناسب چيكار ميكنه در مواجهه با اين شرايط مشابه ؟

      دوست من يك فرد متناسب هست و ميتونم بگم كلا دوستانم همه شون متناسب هستن به همين دليل خيلي ميتونم مثال بيارم از ذهن متناسب…

      ذهن متناسب، در مهماني ها ميوه اش جلوش ميمونه و نميخوره …ذهن متناسب شب امتحان تا امتحان بده تموم شه هيچي نميخوره چون اولويتش خوردن نيست …اولويت ذهن متناسب براي خوردن، آخرين اولويته…دقيقا مثل چيزي كه استاد آموزش ميده كه غذاها فقط براي انرژي دادن به بدن ما هستن نه لذت بردن ..ما قرار نيست لذت رو در زندگي از غذا بگيريم …ما بايد به ذهنمون ياد بديم چيزهاي ديگري در زندگي هست كه ميتونيم ازش لذت ببريم…اين دقيقا كاري هست كه ذهن متناسب خيلي خوب بلده…به همين دليل كه بلده چه لذت هايي ببره به جاي لذت غذا خوردن ، غذا خوردن اولويت يك تا 5 يه فرد متناسب هم نيست …به يه خانم متناسب بگو بريم رستوران يا بريم لباس بخريم ؟ميگه بريم اول لباس بخريم…به يه فرد متناسب بگو بريم پارك پياده روي يا بريم پيراشكي بخريم ميگه اول بريم پياده روي بعدا راجع به يراشكي فكر ميكنيم (اين جملاتي هست كه من دقيقا از دوستانم ميشنوم)

      ذهن متناسب وقتي ناراحته ، دوش ميگيره تا آروم بشه …ذهن چاق غذا ميخوره وقتي ناراحت باشه…ذهن متناسب وقتي شاد هست آهنگ ميزاره و ميرقصه ميره عروسي ميرقصه ميره تولد ميرقصه …ذهن چاق در تمام اين موارد ميخوره …

      ذهن متناسب وقتي خسته ست و سرش شلوغه اصلا يادش ميره بخوره …فرقي نداره غذا باشه تنقلات باشه ..نميخوره …نمونه اش همسر خودم…از صب كه ميره سر كار هيچي نميخوره تا عصر كه بياد خونه…يعني از ديشب كه خوابيده هيچي نميخوره صبم كه بيدار ميشه هيچي نميخوره تا ميره سر كار در محل كارش هم فقط آب ميخوره تا عصر كه بياد خونه ساعت 5 عصر شام رو بخوريم…و من چندين بار ازش پرسيدم واقعا گرسنه ات نميشه ؟!! ميگه نه اصلا…اصلا يادم نيست كه چيزي نخوردم…بعضي وقتا كه خيلي كار كردم تا ميشينم توي ماشين كه بيام خوه ميفهمم گرسنه هستم…وقتايي هم كه كار زيادي نكردم فقط طبق عادت كه ميرسم خونه غذا آماده ست اونوقت احساس گرسنگي ميكنم…يعني به همين ساده گي توضيح ميده…من قبلا كه رژيم فستينگ داشتم به مرور كه عادت كردم به فستينگ تا 20 ساعت هم راحت ميتونستم چيزي نخورم و انرژيمم خيلي زياد بود…و اون زمان بود كه همسرم رو درك كردم…و اصلا از همون رژيم فستينگ من پذيرفتم كه با ذهن ميشه لاغر شد…با قدرت ذهن و تغيير فرمولها ميشه لاغر شد..چون من آدمي بودم كه دائم دهنم ميجنبيد…ولي در فستنيگ فهميدم كه ميشه به ذهنم بگم الان وقت خوردن نيست و اون هم بپذيره….تا قبل از فستينگ من با قوانين ذهن و متافيزيك آشنا بودم ولي در مواردي ديگر نه لاغري…ولي آشنايي من با استاد عطار روشن زماني بود كه فست ميكردم و ذهنم آماده بود كه بپذيره با تغيير فرمول هاي ذهني ميشه لاغر شد…

      واسه همين اصلا هيچ ابهامي در اين مسير ندارم…فقط ميدونم كه بايد ادامه بدم همين…انقدر ادامه بدم كه ذهنم بپذيره من واقعي در اين مسير ميخوام بمونم…مثل رژيم فستينگ كه اوايل از 12 ساعت و 14 ساعت و 16 ساعت شروع كردم …اولش تا سر 16 ساعت ميشد ديگه داشتم هلاك ميشدم از گرسنگي و تا 16 ساعت پر ميشد شروع ميكردم به خوردن…ولي به مرور كه مداومت نشون دادم در اون روش، ذهنم آماده شد كه تا 20 ساعت هم چيزي نخورم و اصلا گرسنه هم نميشدم…بعد از 20 ساعت 4 ساعت زمان داشتم كه بخورم هر چي دلم ميخواد….و دوباره شروع فستينگ…

      اين روش من رو آماده كرد كه بپذيرم ميشه با ذهن لاغر شد…واسه همينم اصلا سوال زيادي در اين زمينه از استاد ندارم…فايل ها كاملا برام ملموسه چون از قبل درباره كار كرد ذهن ميدونستم فقط الان دارم فرمول هاي چاقي رو ميشناسم و جايگزينشون ميكنم با فرمول لاغري….

      و در يك كلام ذهن متناسب در صراط مستقيم هست…در صراطي كه خدا به اونها نعمت داده نه در صراط ظالين (چاقها) كه زندگي رو براي خودشون جهنم كردن…

      يه باور خوب كه در متن پيدا كردم :بدنم رو انبار ذخیره چربی نمیدونم، کارخانه ی سوخت چربی می دونم. 

      • تا قبل از وارد شدن به سرزمین لاغرها نگرش شما درباره لاغر شدن چه بوده است؟

      تا قبل از وارد شدن به اين آموزش ها من باور داشتم فقط بايد نخورم و لاغر بشم…بايد خيلي زياد ورزش كنم تا لاغر بشم …اونم نه ورزشي كه عرق نكنم ، ورزشي كه عرق كنم من رو لاغر ميكرد و اين باور من بود…به همين دليل من هر روز دو ساعت پياده روي ميكردم و يك ساعت ورزش با وزنه…تمام اين كارها باعث ميشد با رعايت رژيم غذايي من روزي 400 يا 500 گرم از وزنم روي وزنه كم ميشد…خيلي وقتا فردا صب كه روي وزنه ميرفتم ميديدم برگشته كه مربي ميگفت بدنت دم داره …يا ميگفت اون 400 گرم آب بدنت بوده موقع ورزش عرق كردي دفع شده…اراجيف زياد ميگفتن…تنها يك مربي بود كه ميگفت بچه ها ورزش براي حال خوبتونه…ورزش براي روحيه تونه…ورزش بهتون انگيزه ميده بريد دنبال اهدافتون…ورزش زورش نميرسه جلوي كالري مصرفي شما رو بگيره و حريف چربي هاتون نيست…و ادامه ميداد كه بايد كالري مصرفي رو رعايت كنيد…

      و چقدر درست ميگفت كه ورزش براي حال خوبمه…ورزش به من انگيزه حركت ميده در مسير خواسته هام …ورزش مثل تعويض روغنيه براي مفاصلم …

      • چرا در ذهن ما لاغر شدن سخت و رنج آور ولی چاق شدن راحت و آسان است؟

      چون هميشه بايد چندين كار انجام ميداديم تا لاغر بشم يكي از بزرگترين چيزهايي كه بايد انجام ميداديم اين بود كه ذهن خودمون رو از بزرگترين و تنها لذتش دور ميكرديم ..اونم لذت از خوردن بود…و ذهن كه ميديد تمام لذت هاش رو گرفتيم تازه هي داريم بهش فشار مياريم و غر ميزنيم و از خودموم متنفريمو…هي ميريم ورزش ميكنيم…هي با خودمون غر ميزنيم كه چقدر بي عرضه ام…و همه اينها باعث ميشد ذهن اين پيغام رو بگيره كه لاغر شدن چقدر سخته..از طرفي هم خود ذهن لذت خوردن رو نداشت ، پس راهي نمي موند كه ما مسير لاغري كه توش بوديم رو متوقف كنيم به فرمان ذهن و مغز و بپذيريم همينه ديگه …من چاقم …چون چاقيم ارثيه چون فلان چون فلان…

      • استفاده از روش های مختلف برای لاغری چه تاثیری بر نگرش شما درباره لاغر شدن داشته است؟

      بزرگترين نگرشي كه روش هاي ديگه براي من داشته اين بوده كه من توانايي در لاغر شدن ندارم و روش هايي ديگه بايد بيان و اين توانايي رو به من بدن…من نميتونم به اندازه بخورم يه رژيمي بايد باشه به من بگه چقدر برنج بخور چند واحد ميوه بخور و فلان….

      اطمینان به روش لاغری با ذهن از اهمیت بالایی برای نتیجه گرفتن برخوردار است بنابراین باید برای خودتان منطقی کنید که این روش تنها روش لاغر شدن است. بنابراین لازم است به سوال زیر با دقت پاسخ دهید.

      • چرا لاغری با ذهن آسان ترین روش برای لاغر شدن همیشگی است؟ سعی کنید به شکل منطقی اثبات کنید.

      از آنجايي كه نيروي حاكم بر اين جهان خير است …و تناسب اندام هم خير مطلق است ، پس لاغر شدن و متناسب بودن در ضمير هر انساني كاشته شده…من هر كاري بكنم بدنم به سمت متناسب شدن من رو مبره…مثال ميزنم، همه ما تا حالا مريض شديم و تب كرديم در اين حالت نميتونيم چيزي بخوريم ، اين همون حالتي هست كه بدن ما داره ما رو به سمت متناسب شدن كه شرايط نرمالش هست ميبره بدون اينكه دو روز قبل از تب اصلا ما بدونيم قراره با يه تب مثلا سه كيلو وزن كم كنيم…

      يا شخصي كه چربي خون ميگيره اولين چيزي كه دكتر بهش ميگه رژيم غذاييه…دكتر مرحله آخر هست قبل از اون خود فرد ميديد كه وقتي غذاي چرب ميخوره حالش بد ميشه …اون حال بديه اون پيغام بدن براي متناسب شدن هست…بدن ما در هر شرايطي براي تناسب ساخته شده ما هر چي سعي كنيم نميتونيم بيش از حد اون رو از مسير خارج كنيم مگر اينكه كار رو به ذهن بسپاريم و به مرور زمان به ذهن نشون بديم كه مثلا فلان اقوام پر خورن …يا مثلا آمريكايي ها چاق هستن…در اينصورت ذهن كار رو دست ميگره و به نحو احسن انجام ميده در غير اينصورت يك فرد متناسب نميتونه از فردا تصميم بگيره چاق بشه ، و چاق هم بشه…نميتونه …چون ضمير همه ما متناسب بودن رو بلده…ما كه اضافه وزن داريم،

       اون رو به ذهنمون ياد داديم …

      در خيلي از موارد هم ميبينيم كه ذهن جا رو خالي ميكنه …مثلا هميشه ميريم از يه دونات فروشي دونات ميخريم ميخوريم …يه روزي كه ازش دونات ميخريم بر حسب عادت ميبينيم اون دونات اصلا به دهنمون خوشمزه نيست…چرا اين اتفاق مي افته ؟!! 

      ذهن شونه خالي كرده از ادامه مسير …چون هدايت در هر لحظه جاريه اين وعده الله هست كه من رو هدايت مي كنه و خدا ميخواد كه ما رو بهتر از قبل ببينه …با اين كار ، شعوري كه در جهان هستيه و خير مطلق هست ميخواد به ما بگه راهت درست نيست …وايسا ..يكم فكر كن..

      إِنَّ عَلَيۡنَا لَلۡهُدَىٰ (ليل 12) و البته بر ماست كه (خلق را) هدايت كنيم

      وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَٰكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا ۚ وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ

      و همان گونه [که بر پیامبران پیشین وحی کردیم] روحی را [چون قرآن] از امر خود به تو وحی کردیم. تو [پیش از این] نمی دانستی کتاب و ایمان چیست؟ ولی آن [کتاب] را نوری قرار دادیم که هر کس از بندگانمان را بخواهیم به وسیله آن هدایت می کنیم؛ بی تردید تو [مردم را] به راهی راست هدایت می نمایی.(شوري 52)

      من كليد چاقي بدنم رو زدم روي لاغر شدن

      الان كه دارم فايل ها رو گوش ميدم در اين برهه از زندگيم ، به وضوح ميبينم كه من از يه سري چيزا داره بدم مياد…مثلا من هميشه با گوشت گوسفندي چربي دار خورشت و غذا درست ميكردم و دوست هم داشتم…ولي الان ديگه بوي چربي گوشت اذيتم ميكنه..و حتي شده اون غذا رو نتونستم بخورم و جاش چيزي ديگه خوردم…چرا داره اين اتفاق مي افته؟!

      چون من مسيرم رو عوض كردم و حالا دارم مناطق جديد و اتفاقات جديد رو تجربه ميكنم…

      اين خاصيت ذهنه كه خودش انتخاب ميكنه چطوري من رو لاغر كنه…از كجا چربي برداره…من چه ميدونم…شايد ذهن من تصميم گرفته با اون چيزهايي شروع كنه كه من تمايل صد درصد بهش نداشتم مثل همين چربي گوشت گوسفند …ميخوردم ولي جون و دلم براش نميرفت فقط ميخوردم…

      رفته رفته كه بيشتر فايل ببينم ذهنم شروع ميكنه چيزهايي كه حتي با علاقه ميخوردم رو هم برام بد مزه ميكنه…اونوقت نبايد تعجب كنم …چون خودم بهش اين آموزش رو دادم كه من نميخوام از خوردن لذت ببرم …من ميخورم كه بدنم انرژي لازم رو داشته باشه همين…من ميخوام از تفريحات متنوع لذت ببرم …ميخوام راحت دوچرخه سواري كنم…ميخوام هر لباسي دوست داشتم بپوشم…ميخوام دامن و پيراهن بپوشم…وقتي اينا رو هي تكرار ميكنم براي ذهنم ، اونم مثل غول چراغ جادو ميگه فرمانبردارم سرورم…با خودش ميگه خوب اون چيه كه هميشه ميخورده با لذتم ميخورده …خوب فهميدم قرمه سبزي رو خيلي دوست داشته …ميره اون بخش قرمه سبزي رو دست كاري ميكنه و از سر جاش برش ميداره و جاش ميزاره لذت دامن پوشيدن …نتيجه چي ميشه؟1 مواجهه ميشم با قرمه سبزي كه خيلي دوسش دارم ، يه قاشق ميخورم ميبينم واااا چرا نميتونم بخورم ..يا ميبينم چرا مثل قبل عاشق قرمه سبزي نيستم …يا ميبينم انگار سيرم و ميگم الان ميل ندارم بعدا ميخورم …بعدا هم نميخورم و به همسرم ميگم همه قرمه سبزي ها مال خودت…و همينطور اين روند ادامه داره ، “اگر” من فايل هارو ادامه بدم …اگر با گوش جان بشنوم…اگر مثل امروز كه ساعت 6:30 بيدار شدم و دارم فايل گوش ميدم …

      چرا اين اتفاق داره مي افته ؟!

      چون من هر روز به ذهنم گفتم دوست دارم صبحها سر حال ساعت 6 بيدار شم فايل هام رو ببينم و تمريناتش رو انجام بدم …چون ميدونم تنها و تنها ذهنم ميتونه من رو از اين شرايطي كه توش هستم نجات بده…و لاغير

      اينا ميشه روندي كه با ذهن لاغر ميشم 

      نميدونم دقيقا ذهن قراره از كجا شروع كنه…از كدوم قسمت چربي بگيره…فقط ميدونم اين كار رو ميكنه

      اگر به “چطور” فك كني كار خودت رو سخت كردي

      لاغري با ذهن ساده ست مثل زدن كليد كولر…فقط افرادي كه تمرينات رو انجام ميدن و سعي ميكنن فايل ها رو با دقت گوش بدن از اين مسير نتيجه مي گيرن…

      من بايد ارسال فركانس هاي ناهماهنگ با خواسته ام رو متوقف كنم خواسته من لاغري هست ولي فركانسي كه دارم به جهان ميدم چاقي هست…ارسال فركانس ها همون باندهاي اتوبان هستن كه استاد ميگه در فايل ها…به محض اينكه فهميدي داري اشتباه ميري مسيرت رو عوض كن و برو توي باند يا همون فركانس موافق با خواسته ات… …به محض اينكه فركانس هاي ناهماهنگ رو متوقف كنم پاسخ جهان هم عوض ميشه مثل همين كه از گوشت چربي دار گوسفند ديگه خوشم نمياد……مسير برام هموار ميشه، نميخواد ديگه غذا رو ببينم و دلم بخواد بخورمش ولي طبق يه رژيمي مجبور باشم نخورم …

      پس، يعني اگر من بتونيم منطق هاي قوي رو پيدا كنم كه راحت تر باورهاي قبليم  رو بشكنه،قطعا فرايند تغيير باورها مسيرشون كوتاه تره و هم مسير هموارتره…چون اين قانون خداونده كه به قول قرآن:

      اجيب و الدعوه الداع اذا دعان فستجيبولي…يعني به محض اينكه خواسته ها متولد ميشه به اون درخواست پاسخ داده ميشه ..

                                                                      اما

       وقتي من دريافتش ميكنم كه به قول قران فستجيبولي باشم ..

      يعني چي؟

      يعني دعوت خداوند رو اجابت كرده باشم و مقاومت هاي ذهني درباره بدست آوردن اون خواسته نداشته باشم ..

      اين اساس جهانه و ما براي همه خواسته ها بايد اين اساس رو رعايت كنيم چون اساس جهان يكيه…

      اين وب سايت پر از منطق هاي قوي هست براي اينكه باورهاي قبليم كه من رو چاق كرده رو ميشكنه…و نادرستيشون رو تاييد ميكنه

      استاد سپاس از اين فايل عالي

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم