سی و پنج سال از زندگی من با چاقی گذشت.
در سال های اول چاقی بهانه های زیادی برای لاغر شدن داشتم اما هربار که برای لاغری اقدام می کردم و نتیجه نمی گرفتم بهانه های چاقی در وجود من شکل می گرفتند و به مرور ذهن من مملو از بهانه های چاقی شد.
در آن سالها بارها از طریق مختلف برای لاغر شدن تلاش می کردم اما نتیجه نهایی همیشه چاق تر شدن بود.
هربار که از تلاش خودم برای لاغر شدن نتیجه نمی گرفتم خودم را سرزنش می کردم و بیشتر باورم می شد که من لاغر بشو نیستم.
به لطف خدا در سن ۳۵ سالگی ایده استفاده از قدرت ذهن برای لاغر شدن در ذهن من ایجاد شد و از این طریق پس از سالها تلاش بی فایده برای لاغر شدن توانستم راز چاق شدن و همچنین رمز و راز لاغر نشدنم را کشف کنم.
از آن پس توانستم به سادگی و بدون تحمل همه رنج و سختی هایی که در گذشته برای لاغری تجربه کرده بودم بدون استفاده از هرگونه رژیم غذایی یا برنامه ورزشی و حتی بدون استفاده از هرگونه دارو و دمنوشی مقدار قابل توجهی از وزنم را کاهش دادن و در شرایط جسمی کاملا متفاوت قرار بگیرم.
بهانه های چاقی
آنچه در این سالها برای من شگفت انگیز بود اینکه من همیشه تصور می کردم دلیل لاغر نشدن من این است که اراده کافی برای تحمل رنج و سختی های لاغر شدن را ندارم.
این در حالی بود که بارها رژیم گرفته بودم و مدت ها ورزش می کردم اما چون لاغر نمی شدم تصورم این بود که حتما این حد از رژیم و ورزش برای لاغر شدن کافی نیست و باید محدودیت غذایی و شدت ورزش کردن را بیشتر کنم تا لاغر شوم.
اما در لاغری با ذهن به این درک رسیدم که آنچه باعث لاغر نشدن من شده بود موانع ذهنی لاغر شدن بود که به طریق مختلف در ذهن من شکل گرفته بود و باعث ایجاد بهانه های چاقی در من شده بود.
من ورزش های سخت انجام می دادم اما یکی از بهانه های چاقی من این بود که انسان کم تحرکی هستم.
من رژیم های سخت را دنبال می کردم اما اما یکی دیگر از بهانه های چاقی من این بود آب هم بخورم چاق می شوم.
نگرش های مختلفی در ذهن من وجود داشت که همه اثبات می کردند چاقی من طبیعی است و از آنجا که بارها برای لاغر شدن اقدام کرده بودم اما لاغر نشده بودم باور کرده بودم که من لاغر بشو نیستم.
اکنون که به لطف خداوند در شرایط جسمی متفاوت با گذشته خود هستم به خوبی درک می کنم که بسیاری از افراد چاق به دلیل داشتن نگرش های اشتباه درباره خودشان موانع زیادی در برابر لاغر شدن ایجاد کرده اند به همین دلیل با اینکه مدت هاست برای لاغر شدن تلاش می کنند اما به دلیل داشتن بهانه های چاقی نتیجه مطلوب نمی گیرند.
نتیجه نگرفتن یا لاغر نشدن شما به این دلیل نیست که انسان بی اراده یا کم کاری هستید بلکه به این دلیل است که موانع محکم و استواری در برابر جریان لاغری در وجودتان ایجاد کرده اید. در واقع بهانه های چاقی در ذهن شما بیشتر از بهانه های لاغری هستند به همین دلیل فقط می توانید چاق تر شوید.
بنابراین برای لاغر شدن مهم تر از آنکه چه اقدامی برای لاغری انجام دهید باید مهارت شناسایی موانع لاغری را بیاموزید تا از این طریق با برطرف کردن موانع لاغر شدن، نیروی لاغری را در جسم خود به جریان بیندازید.
ممکن است این نگرش را درباره لاغر شدن داشته باشید که چون سن شما بالا رفته امکان لاغر شدن تان کاهش پیدا کرده است. این یکی از بهانه های چاقی در ذهن افراد چاق است.
شاید این نگرش را داشته باشید که به خاطر شرایط زندگی تان تحرک چندانی ندارید یا به اصطلاح انسان کم تحرکی هستید. این یکی دیگر از بهانه های چاقی مهم در ذهن افراد چاق است.
ممکن است پذیرفته باشید که سوخت و ساز بدن شما پایین است. این هم یکی از بهانه های چاقی عمومی در ذهن افراد چاق است.
حتی ممکن است باور کرده باشید که بخاطر قدیمی بودن چربی های بدنتان برای لاغر شدن باید خیلی بیشتر از قبل تلاش کنید. این مورد هم یکی از بهانه های چاقی مهم و تاثیرگذار در ذهن افراد چاق است.
انواع نگرش ها درباره دلایل لاغر نشدن در ذهن افراد چاق وجود دارد که هر کدام به تنهایی می تواند مانعی در برابر جریان لاغر شدن جسم تان ایجاد کند.
از آنجا که تمرکز ما همواره بر چاقی و مسائل مرتبط با آن است بنابراین موانع ذهنی ایجاد شده در برابر جریان لاغری در جسم به شدت قوی و محکم شده اند به همین دلیل به راحتی نمی توان از سد آنها برای لاغر شدن عبور کرد.ی
از آنجا که موانع لاغر شدن ما ذهنی هستند بنابراین از طریق تمرینات ذهنی باید برای برطرف کردن آنها اقدام کرد.
تلاش فیزیکی مانند ورزش کردن یا رژیم گرفتن و یا هرکاری که برای لاغر شدن انجام می دهید تاثیری بر محتوای ذهنی ندارد و فقط باید برای برداشتن موانع ذهنی از طریق ایجاد فرمول های جدید یا شناسایی و اصلاح فرمول های اشتباه قبلی اقدام کرد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.33 از 54 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
با سلام ودرود خدمت استاد عزیز وهمراهانگرامی
من هم مثل هزاران نفری که اضافه وزن دارن تو ذهنم کلی بهانه واسه اضافه وزنم دارم قطعا من از موقعی که چاق شدم یادم میاد روزای اول بارداری خودم بود چون تند تند داشت وزنم بالا میرفت ومرا نگران میکرد
من فک کنم ا۵ کیلو با اولین بارداری اضافه کردم البته دباره کمتر شد ولی همون مقدار که موند من ازش ترسیدم وهیکل خودم رو دوست نداشتم بعد رفتم دنبال ورزش یادمه بعد از دوتا بارداری سال ۸۹که کارت باشکاهم رو الان نگاه میکنم ۶۹ کیلو بودم.ولی من وحشت داشتم از این چند کیلو اضافه وزن ترس ونگرانی وجود مرا پر کرده بود تمرکزم رفته بود روی اون ۵ الی ۶ کیلو وناراحتش بودم ..خودمو سرزنش میکردم ..با دوستام خودمو مقایسه میکردم ..سایز لباس من از اونا همیشه بیشتر بود.این منو ناراحت میکرد من ۴۶ باید میپوشیدم اونا همه زیر ۴۶ بودن تا اینکه دیگه این ترس من از چاقتر شدن باعث شد که ربطش بدم به خوردنم
به سوخت وسازم.به بارداری وه وزنم مونده.به ژنتیکی.به پرخوری.به ریزه خواری.به کم ورزش کردن.به خوردن وخوابیدن..به مسافرت.به ماه محرم.به نذری.وخلاصه اینا همه بهانه های من شد ..واینا نه تنها به من کمک نکرد
بلکه مرا از لاغری دور وبه چاقی نزدیک کرد
من هر سال اضافه وزن داشتم وخودمو سرزنش کردم
وموانع رو برای خودم منطقی تر کردم .چون اصلا آگاهی نداشتم چه خبره .درون من داره چه اتفاقی میوفته
ومینداختم گردن عوامل خارج از خودم
با ترس از چاقی بهش بها دادم ورفتم به سمتش
وبا خودم یه روز که ناراحت رژیم وورزش واینا بودم که اصلا رژیم رو دوست نداشتم گفتم چی میشد مثل لاغره یکی به من میگفت چقد بخور ومن نخوام سختی بکشم
ویه ماده غذایی رو دوس دارم ولی نتونم ازش بخورم
که به سایت تناسب فکری هدایت شدم..گاهی ولش کردم ودیگه نیومدم تو سایت ولی الان دیگه ولش نمیکنم چون ایمان دارم که تنها راه نجات من فقط همین راهه وچه راه خوبیه جه جای عالیه پر از اگاهی ناب
من دیگه با اضافه وزن م سر جنگ ندارم
همین راه رو میرم تا موقعی که منطق چاقی از بین بره وتمام بهانه های چاقی من شکسته بشه من اومدم تو این سایت تا اول خراب کنم بعد خودش درست میشه
واقعا چرا من اینطوری فکر کردم وبعد رفتار کردم
ولی در نهایت درست میشه
انتظارم از خودم تناسب
من به خدای لاغری درونم ایمان آوردم
ودوست دارم که به خاطر همین اضافه وزن تو اینمسیرم
خدایا شکرت
ممنون از استاد گرامی
بنام خدا
سلام خدمت استاد روشن عزیز و دوستان همراهم
بهانه های ذهن چاق
من اولین بهانه و یا باوری که برا خودم داشتم همیشه میگفتم آب بخورم چاق میشم برا همین میگفتم چه فایده از این رژیم و ورزش وقتی با یه آب خوردنی چاق میشم بهانه ی دیگری که داشتم طبیعی بودن چاقی بود که دیگه بدن من فرم گرفته قالب من اینه که چاق باشم
بهانه ی دیگه ازدواج بچه دار شدن و خیلی بهانه های دیگه که هر کدام الان که تو سایت هستم متوجه شدم یه مانع بوده که من لاغر نشم برا همین هر چه تلاش میکردم لاغر نمیشدم و بیشتر به اثبات حرف های خودم میرسیدم که آره برا همین هست که لاغر نمیشم ولی از وقتی که شروع کردم به یادگیری زبان لاغری دیگه این گفته ها و شنیده ها را باور ندارم و باور کردم کار ذهن است و من با ذهنم چاق شدم و از طریق ذهن هم لاغر میشم
من روزانه تو خونه ی خودم همش حرف از چاقی زده میشه چون پسرم اول کاملا متناسب بود ولی الان خیلی چاق شده و هر روز به من میگه خیلی چاقم باید ورزش کنم و رژیم بگیرم باباش میگه از بس کم تحرکی و منم هیچی نمیگم میدونم که داره اشتباه میکنه چند بار سایت را بهش معرفی کردم اما اعتنا نکرد منم گفتم هر جور میل خودته با این که براش ناراحتم آخه اطرافیان لعنتی خیلی بهش میگن مثل قبلا خودم
و من ناراحت میشم که ای کاش زود هدایت بشه به سایت و راه درست را انتخاب کنه انشالله
به امید روزی که پسرم هم مثل خودم به سایت تناسب فکری هدایت بشه .
تشکر از استاد عزیز
سلام دوستان عزیز،
من تا چهل سالی هرچی دوست داشتم غذا وخوراکی خوردم وهیچ وقت فکر چاقی نبودم وهمیشه متناسب بودم از موقعی که بهانه دادم به مغزم باورش شد که بعد ۴۰ سالگی اضافه وزن داشتن طبیعیه،الان من نیازی ندارم دنبال افراد متناسب بگردم عکسها وفیلمهای قبل ۴۰ سالگیم رو ببینم برام انگیزه میشه ،خیلی ازهنرپیشه ها وافراد معروف دنیا که سنی ازشون گذشته ولی لاغر ومتناسب هستن،من باید خودم رو همینطوری که هستم بپذیرم وتحت تاثیر اطرافیان قرار نگیرم و وباور کنم که اگر مثل سابق شیرینی وشکلات بخورم هیچ تاثیری تو اضافه وزنم نداره واون باور اشتباه رو پاک کم ،من باید لاغر بشم ومتناسب تمام
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عطار روشن عزیز و گرامی
تنها روشی که میشه لاغر شد و غیر قابل برگشت هستش فقط و فقط روش ذهنی که تو همین سایت توضیحاتش هست همینه همینه همینه چرا اینو میگم دلیل دارم هزاران روش لاغری وجود داره دیدیم و هممون انجام دادیم وجه مشترک ما همه اینکه تو حین رژیم یا روشهای دیگه تو ذهنمون این افکار طی میشه نکنه قطع کنم برگرده نکنه دوباره چاق بشم، یسره منتظر برگشت چاقی هستیم من خودم دوره قانون سلامتی از یه استاد دیگه هم شرکت کرده بودم کلی هم نتیجه گرفته کلی که میگم سایزم از دو ایکس شده بود لارج و مدیوم ولی همش تو ذهنم درگیر بودم که اگر یه زمانی نتونم اون روش رو ادامه بدم چی میشه برمیگردم چاق میشم چی میشه که دوباره برگشتم و نتونستم ادامه بدم چونکه انتظارم فقط چاقی بود و هزاران سوال بی پاسخ دیگه که چند مورد نمونه عینی که تو نزدیکانم هستش میگم مثلا پسر من از همون غذایی که من میخورم میخوره بلکن بیشتر از من ۲۴ ساعت گشنه هستش هر روزم لاغرتر میشه چشمامش باز میشه در حال خوردنه تا وقتی بخوابه همش میخوره، خودش میگه معده من خرابس از اینور میخورم از اونور خالی میشه تحرک صفر اصلا نداره ولی هر روز لاغر میشه شکلات تا دلت بخواد میخوره ساندویچ یسره در حال خوردنه ولی همش میگه هر چی میخورم لاغرتر میشم اصلا تو ذهن این بشر چیزی بنام چاق شدن تعریف نشده توی قوانین دوره های رژیم و لاغری هر روشی که به ما میگفتن انجام ندیم لاغر میشی پسرم تمام و کمال انجام میده چاق که نمیشه لاغرترم میشه مثلا میگن برنج نخوری لاغر میشی پسرم میخوره لاغر میشه میگن شکلات و نون و نشاسته نخور انسولین خونت بیاد پایین لاغر میشه این پسر من یسره در حال خوردن نون و شیرینی جات و یسره انسولین رو به بالا ولی دریغ از چاقی ، ذهن این بشر پسرم اصلا نمفهمه که خوردن چاق میکنه اصلا پیش فرض تو لاغری تنظیمه فابریک فابریک دومین مورد پسرخاله خانمم وحشتناک بد غذا و عجول تو خوردنه قاشق غذا رو میزاره تو دهنش مستقیم تو معده میره چیزی بنام جوییدن این بشر نداره با سرعت غذا میخوره بد موقع غذا میخوره ۲۴ ساعت غذا هم بخوره نی قلیون پوست و استخونه تمام معادلات تمام دوره های رژیم رو بهم زدن این دوتا بشر که نوشتم تازه دارم میفهم استاد که میگه فقط ذهن مهمه یعنی چی تازه دارم میفهمم که استاد میگه از همون راهی که چاق شدی باید لاغر بشی .
چند مورد منطق هایی که ساختم برای خودم :
من میگفتم که هوا بخورم چاق میشم خوب اگر اینطوری بود که هوا چاق میکرد هوا که تو دسرس همه هست همه یه اندازه استفاده میکنن چرا رو بقیه تاثیر نداره فقط رو من تاثیر داره فرق من با بقیه با همون حجم هوا خوری تو ذهن هستش که ذهن اونا درگیر فقط هوا خوردنه نه اینکه چاق کنندگی داشته باشه .
من میگفتم اب بخوریم چاق میشم بابا همون اب رو همه میخورن چرا اونا میخورن لاغرتر میشه اختلاف ما فقط و فقط تو ذهن هستش تو ذهن اونا اب فقط اب هستش ولی تو ذهن من غول چاق کننده.
من چاقی رو ربط دادم شرک به خدا چجوری:
خدا از روح خودش به ما دمیده و انسان هم قدرت خلق کنندگی داره مثل خدا، و اینکه قدرت رو تو هر چی بدیم به بقیه یعنی شرکه ، قدرت رو بدیم به رئیس و دلار و مملکت و…. هر چی دیگه میشه شرک تو لاغری هم همینه وقتی ما قدرت چاق کنندگی رو بدیم به غذا و خوراک و هر چیزی دیگه میشه شرک ، شرک هم تنها گناهی که بخشیده نمیشه ما باید قدرت رو بدیم به خودمون به قدرت خلق کنندگی خودمون همونجوری که قدرت خلق چاق کنندگی رو داریم با همون قدرت هم باید از چاقی برداریم وقتی از چاقی برداریم بدن که پیش فرض لاغره میره سمت لاغری .
من چند وقته کل توجهم رو دادم به لاغری تو خیابان هر چی لاغر میبینم روی خودم تصور میکنم پسرم رو میبینم خودم رو تصور لاغری میکنم تو اینه میبینم تصور لاغری میکنم عاشق بدنم شدم دیگه از چاق بودنم و شکمم بدم نمیاد باهاش رفیق شدم بهش میگم تا حالا از چاقی دعوت کرده بودم که نصیبم شده بود دیگه توقف میدم بهش و خود بدنم شروع میکنه به بهبود خودش این کارها رو که نوشتم از اردیبهشت ماه شروع کردم و به خودم فرصت سه ماه دادم و دارم با حوصله انجام میدم انشالاه با کمک خدا به موفقیت میرسم
و این داستان ادامه دارد…
به نام خالقی که مرا عاشقانه و بی بهانه آفرید❤️
سلام و عشق نثار استاد لاغری و عاشقان لاغری🌹
وقتی داشتم در بهانه ها و دلایل توهمی چاقی دست و پا میزدم و از بودنم رنج میبردم خالق جانم عاشقانه هدایتم کرد به سمت این سایت نجات بخش و مرا تحت آموزشهای استادی قرار داد که چاقی را با تک تک سلولهایش حس و زندگی کرده بود من خیلی دوست داشتم لاغر شوم اما آموختم لاغری به دوست داشتن نیست من آرزویم لاغری بود اما آموختم آرزو مرا لاغر نمیکند من دوست داشتم خیلی سریع لاغر شوم اما آموختم عجله کردن راه رسیدن به لاغری نیست من دوست داشتم از چاقی رها شوم اما آموختم راه رهایی نفرت از چاقی نیست من دیگران و شرایط را دلیل چاق شدنم میدانستم اما آموختم راه خلاصی از چاقی انکار مسئولیت آن نیست من بهانه ام این بود که سنم بالاست و بدنم توانایی لاغر شدن را ندارد اما از استادم آموختم دلیل و بهانه هایم کمکی به لاغر شدنم نمیکند پس با کنار گذاشتن تمام بهانه هایم در مسیر لاغری با ذهن با شوق و اشتیاق آموزش لاغری را دنبال کردم و هر چقدر ذهنم به بهانه های مختلف به نجواهایش برای منصرف کردن من ادامه داد اهمیتی ندادم و فقط ادامه دادم و الان با توجه به آگاهیهایی که در این مسیر بدست آوردم به این درک رسیدم که لاغری یک رویا یا یک آرزوی دست نیافتنی نیست لاغری رنج کشیدن و محرومیت نیست لاغری یک هنر و یک مهارت است که نیازی به آرزو کردن و تلاش کردن و رژیم گرفتن وسختی کشیدن ندارد تناسب اندام حالت طبیعی خلقت من است اما من ناآگاهانه با تمام بهانه ها و دلایل و حساسیتهای پوچ و بی اساسم جلوی آن سد چاقی را ساختم و هر لحظه با افکار و رفتار چاق و واکنش های احساسیم دیواره های این سد توهمی را محکمتر کردم و فقط کافیست از طریق آموزشهای بینظیر استاد آگاهم مهارت خراب کردن سد چاقی را بیاموزم و آموخته هایم بیشتر از بهانه هایم شوند آنوقت لاغری براحتی و بی بهانه در من ظهور میکند پس من با بهانه هایم لاغر نمیشوم و فقط با قدم برداشتن به سمت لاغری و یادگیری زبان لاغری میتوانم تناسب اندام را در خودم فعال کنم
پس به بهانهٔ چاقی حال و احساس خودمان را بدنکنیم به بهانهٔ چاقی دردودل نکنیم به بهانهٔ چاقی خودمان را از شادیها و لذت های زندگی محروم نکنیم و به بهانهٔ چاقی حال خدای درونمان را بد نکنیم و قدر این هدایت الهی و استادی که عاشقانه و بی بهانه ما را به سمت تناسب همیشگی هدایت میکند را بدانیم و با عشق و اشتیاق به حرکت مان در این مسیر نجات بخش تا بی نهایت خدا ادامه دهیم💗⭐💚
نشان های دریافت شده
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
واقعا همین طور منم کلی زحمت کشیدم رنج و سختی متحمل شدم اما نتیجه مطلوبی رو کسب نکردم تا جاییکه تصمیم گرفتم دائم الرژیم باشم همیشه تو رژیم باشم و این برای من سخت بود
چون گاهی دلم میخواست چیزی بخورم میگفتم نه این میدونی چقدر کالری داره مثلا بادام زمینی هر عدد اون ۱۰ کالری داره من اگر ۱۰ تا دونه بخورم ۱۰۰ کالری مصرف کردم
در نتیجه یا نمیخوردم یا اگر هم میخوردم کلی سرزنش عذاب وجدان و…رو برای من به ارمغان میآورد حالا خوردی چی شد نمیخوردی که نمیمردی و…
و خداروشکر میکنم خدارو شکر میکنم که در این مسير الهی قرار دارم دیگه حتی بیادمم نمیاد کالری رژیم اینا فکرشم نمیکنم چون میدونم مطمئنم هر چیزی میخورم به اندازه نیاز بدنم و زیادی نمیخورم پس با خیال راحت میخورم بخدا جا داره اینجا از شما تشکر کنم که پن این خیال راحت من این به اندازه نیاز بدنم خوردم مدیون شما استاد عزیزم هستم بینهایت بار به توان هزار از شما سپاسگزارم
استاد یه چیز غیر درسی بگم من وقتی دخترم کلاس دوم بود دست خط بدی داشت معلمش پیشنهاد داد ببرمش کلاس خوشنویسی منم بردم
اونجا میدیدم علاقه ای نشون نمیده به خانم گفتم گفت شما نگران نباشید اون داره درس میگیره یادم میگیره یکم بزرگتر بشه خودتون میبینید چقدر دست خطش خوب شده خلاصه گذشت تا کلاس چهارم یهو به دفترش نگاه کردم دیدم چقدر خوش خط نوشته چقدر مرتبا نوشته از چند رنگ استفاده کرده خلاصه خیلی لذت بردم و خدا رو شکر کردم که زحمت من نتیجه داشته
میخواستم به دوستان که تازه عضو سایت شدم هم بهشون تبریک بگم هم خوش آمد بگم بگم که بهترین کار دنیا رو انجام دادی که اومدین این مسير الهی انتخاب کردید
چرا الان یادم افتاد که درس ما هم مثتاق مثال بالا داره شاید دوره رو پاس کردی تموم شده با خودت فکر میکنی که حالا چه نتیجهای از این دوره کسب کردم یکم یادت میاد آرامش گرفتم حالم خوب شده شادتر شدم شاید چیز زیادی یادت نیاد اما چند وقت بعد با مسائلی روبه رو میشی که همون آگاهی ها بیادت میاد شما از اون استفاده میکنی آرامش الهی به معنی واقعی تجربه میکنی و متوجه میشی که نه اون دوره خیلی برات فایلها داشته تو در اون مدار قرار نداشتی و تجربش نکردی
و اینکه من دیروز رفتم ختم یه چیز دیگهای هم متوجه شدم من فکر میکردم سرشار از اعتماد به نفس هستم و واقعا هم هستم نسبت به من قبلم ولی دیروز متوجه شدم بازم جا داره روی اعتماد به نفسم کار کنم
چون دیروز مراسم ختم طبعا سر مزار پذیرایی میکنن از میهمانها من میخواستم دوستم ببینم ولی خجالت کشیدم برم اونجا با خودم فکر کردم نکنه فکر کنن من رفتم اونجا که از من پذیرایی کنن
فکر اشتباه دیگه این باعث شد بازم دوستم نبینم که بهش تسلیت بگم و متوجه شدم که هنوز کاملا این موضوع تموم نشده ولی خدارو شکر خداروشکر خیلی خیلی عالیتر شدم
خدایا شکرت
واقعا تمام سختی هایی که ما کشیدیم باعث بهانه های بسیار در ما شده که مهمترین اش اینکه انگار نمیشه که من لاغر بشم
و من خداروشکر میکنم که زمانیکه گام اول پاس کردم تمام این بهانه رو رد کردم برای ذهنم منطقی شد من پذیرفتم که اینها همش توهم ذهن چاق چون نتونستن لاغر بشن در نتیجه یه سری حرفهایی ایجاد کردن که ما هم باور کردیم من نمیتونم لاغر بشم
همچین چیزی کاملا غلط من باید لاغر بشم چرا چون اولا در مسیر درست و الهی قرار دارم خداوند منو هدایت کرده به این مسير بهد هم لاغری آموزش دیدنی پس من دارم یادش میگیرم لاغر شدن پروسه است من دارم پروسه شو طی میکنم لاغر شدن باور کردنی من باورش کردم لاغر شدن آسانترین کار دنیاست پذیرفتم چرا که من در این مسير الهی
هیچ رنج و سختی ناراحتی متحمل نشدم هیچ ادیت نشدم هر چی که دوست داشتم خوردم من الان هر چیزی که شما فکر کنید میخورم اگر برام فراهم بشه هیچ ترسی از خوردنش ندارم
من دیروز ۳ تا باقلوا خوردم در صورتی که اون روزا فقط با حسرت از جلوی مغازه اش رد میشدم صادقیه تهران از این مغازها زیاد داره اصل شو میفروشن من فکر میکردم اینا میکنی چقدر کالری داره پسته خالی تازه آخرش کلی شهد هم میریزن روش خلاصه فقط حسرتشو میخوردم اما دیروز با کمال لذت خوردم
استاد به جرایت میکنم خدا شاهده فکر کنم تنها کسی بودم که با لذت خوردم خیلی ها دوست داشتن بخورن اما از ترسشون برنمیبرنمیداشتن من برای خودم خوردم خواهرم برداشت دوست داشت بخوره ولی ترسید نخورد گفت نه زیادی میشه
ولی من بدون هیچ فکری خوردم لذتشو بردم خداروشکر کردم که تونستم با خیال راحت بخورم و یه خطای ذهن چاقم انجام دادم که غذای کس دیگه رو خوردم من هیچ وقت اینکارو انجام نمیدادم ولی این بار اتفاق افتاد من خوردم
استاد میدونید چیه راستش یادم نمیاد قبلنا که فکر کنم چرا لاغر نمیشم انگار برام این سبک زندگی عادت شده بود تا جاییکه موضوع بیماری تیروئید اومد وسط هی به من میگفتن امروز چاقتر شدی امروز چاقتر شدی دیگه باعث شد که من کلافه بشم درخواست لاغر شدن به خداوندم بدم
من تمام این بهانه ها رو هم داشتم اما نظر من نیود فقط شنیدهام بود که در من باور پذیر شده بود و همه شونو رد کردم در دوره گام اول و دوم
برآن که خیلی طبعی بود که چاق بشم چون من باردار بودم همیشه میشنیدم که طبیعی که چاق بشم بعدش تیروئید باعث شد باور کنم طبیعی من چاق بشم بارها از پزشکان متعددی شنیده بودم تیروئید کم کار فرد رو چاق میکنه که خدا رو شکر همه اینها رو بصورت علمی و اصولی اساسی لغوش کردم و قانونی که یک مثال برای مخالف اون پیدا بشه کلا لغو میشه
من باید لاغر بشم تمام
واقعا اینجوری من تمام شرایطتشو دارم مسیرم درسته فرمولهای ذهنی ام تغییر کردن رفتارم کردارم تغییر کردن عادتهای تغییر کرده پروسه شو دارم طی میکنم مانعها همه برداشته شدن چون هر مانعی که باهاش برخورد میکنم مثل همین بهانه های چاقی من خداروشکر هیچ کدام ندارم پس موانع هم کلا برطرف شده
من خداروشکر این دیدگاه دیگه ندارم من زندگیم میکنم من لباس ۲ایکس لارج میپوشم میگم چند وقت دیگه به من گشاد میشه من زندگیم میکنم مشکلاتی هم دارم که دیر از خواب بیدار میشم ولی دارم روی اين موضوع کار میکنم
من خداروشکر دیگه هیچ بهانهای ندارم من تمام بهانه ها رو پذیرفتم و ردشون کردم اونها مال اون زمانی بودن که من آگاهی کسب نکرده بودم الان دیگه این بهانه برای من مسخره و خنده دار شدن
خدایا من آماده دریافت این نعمت الهی هستم حقم لایقش هستم و شرایط هم مهیا ست و من میخوام سلامتی تناسب اندام ایدهالم گه وزن ۵۰ کیلو سایز ۳۶ قد ۱۶۵ هست تجربه و زندگی کنم من باید به این شرایط برسم
خدایا من میخوام لاغر بشم
بنام خداوند بخشنده ومهربان
سلام خدمت استاد عزیز ودوستان هم مسیرم
سال نو رو خدمت همگی تبریک می گم انشالا سال جدید برای همه دوستانم سال پرخیر وبرکتی باشه
خدا را شاکرم که بهم توفیق داد بعد چند هفته که از سال جدید می گذره بتونم بازم در سایت کامنت بزارم
سالهاست همه آرزوهامو موکل کردم برای بعد لاغر شدنم
راجب هرچی فکر می کنم می گم بزار اول لاغر بشم بعد همیشه هم برای لاغری بهانه داشتم هیج وقت نتونستم باور کنم می شه همین جوری هم بدنم چربی های اضافه اش رو از بین ببره همون طور که می تونه زخم دست منو خوب کنه همون جور که بدترین سرماخوردگی ها یا جای زخم جراحی ها یا استخوان های شکسته منو در طول عمرم ترمیم کرده این چربی های اضافه هم می تونه آب کنه کاری نداره براش فقط کافیه موانع رو بر سر راهش بر داذم
همیشه بهانه آوردم برای لاغر نشدن واینکه من زیاد غذا می خورم واضافه های اون تبدیل به اضافه وزن می شه ولی توی همین تعطیلات عید نوروز که شهرستان رفتم چند مورد از نزدیک دیدم که واقعا بیشتر از من می خوردن ولی لاغر بودن ودر طی این چندسالی که من میرم اونجا اونا هیچ تعقییری نکردن ولی من هرسال چاقتر می شم
همین امسال خونه خواهرم بودم اونم کمی اضافه وزن داره جاریش اومد خونشون منو ببینه وقتی دیدمش تو دلم بهش احسنت گفتم از وقتی خواهرم ازدواج کرده ومن ایشون رو دیدم بیشتر از بیست سال می گذره من اون موقع بچه بودم ولی ایشون هنوز همون اندام وهیکل رو دارن تازه مادر بزرگ شده ونوه داره من بهش گفتم اصلا بهت نمیاد مادر بزرگ شده باشی هنوز همون چهره قیافه رو دارن
بعد اینکه رفتن به خواهرم گفتم ماشالا چطور هنوز هیچ تعقییری نکرده چطور اصلا چاق نمی شه خواهرم گفت باورت نمی شه اگه غذا خوردنش رو ببینی چند برابر ما غذا می خوره هر روز برنج دارن واگه ببینی نمی تونی باور کنی چقدر غذا می خوره ولی حتی یه گرم اضافه نمی کنه اون وقت من آبم بخورم چاق می شم
با خودم فکر کردم فرق بین خواهرم وجاریش چیه؟
اونا که همسایه هستن ودر طول روز بیشتر اوقات باهم هستن حتی با مشورت هم غذا درست می کنن وبیشتر اوقات باهم غذا می خورن چرا اون با وجود پر خوری که خودهرم می گه اصلا چاق نشده این همه سال ولی خواهرم که خودم دیدم این همه رعایت می کنه وهمیشه ترس داره اصافه بخوره چاق شده
فرق بین اونها در ذهنشون هست وباوری که نسبت به غذا ورابطه اون با چاقی داره دارن
منم همین طور هستم یکی از بهانه های من برای لاغر نشدن غذا زیاد خوردنه که دیگه بهم ثابت شده ربطی به چاقی نداره اگه من با ذهنم مانع نسازم براش بدنم توانایی هضم ودفع بیشتر از اونم داره می تونه همه اون اضافه هارو دفع کنه وتبدیل به چربی نشن جدا از بحث اینکه کلا پر خوری حرکت درستی نیست وشایسته انسان نیست این عمل زشت رو انجام بده وسنگین بشه
یکی دیگه از بهانه های من برای لاغر نشدن نداشتن تحرکه حتی زمان هایی که رژیم های سخت می گرفتم می گفتم تا در کنارش ورزش نکنم لاغر بشو نیستم و به محض اینکه ورزش رو رها می کردم انتظار داشتم بازم چاق بشم
خیلی از افراد لاغر هستن که تو طول عمرشون هرگز ورزش نکردن نمونش برادر خودم همیشه برای اینکه یه کم چاق بشه متوسل می شه به قرص و دارو وهمیشه از بچگی لاغر بوده وهرگز هم ورزش نکرده
پس می شه به این نتیجه رسید وقتی افراد لاغر بدون هیچ زحمتی ورزشی همیشه لاغر می مونن وتعقیری نمی کنن پس شرط لاغر شدن نمی تونه ورزش وتحرک باشه
راجب موارد دیگه من واقعا همه بهانه هارو رد کزدم وروی اونها گیر ندارم فقط این دو مورد پر خوری نداشتن تحرک همین دومورد هم سالها با رژیم وورزش کنترل می کزدم ولی هرگز به نتیجه تابت نرسیدم اگر کاهش وزن داشتم بعد رها کزدن برگشته
من با ورودم به سایت تناسب فکری دیگه هرگز دنبال رژیم وورزش نرفتم چون ایمان پیدا کزدم هرچی هست در ذهن من اتفاق افتاده وبا تلاش های بیرونی نتیجه نمی گیرم اما همیشه در به عمل درآوردن دانسته هام کاهلی کزدم وانگار نخواستم عمل کنم واین مورد هم یکی از بهانه های ذهن چاقه که همه چیز رو به بعد موکل می کنه
من باور اطمینان قلبی دارم برای لاغر شدن همیشگی تناسب اندام باید روی ذهنم کار کنم موانع ذهنی برای لاغر شدن رو شناسایی کنم وبعد اونها رو برطرف کنم بعد که ذهنم پاک شد ورها شد از این بهانه ها ومانع ها خودش راه رو برای لاغر شدن جسمم هموار می کنه ومن مثل آدمای لاغر خودبه خود لاغر می شم ولاغر می مونم واصلا نیازی به فشار وتلاش فیزیکی نیست
واقعا هر بهانه ای برای لاغر شدن بی خوده وباید بهانه هارو کنار گذاشت برای کسی متل من که دیگه به باور رسیدم وفکرم نسبت به کسی که راه رو نمی دونه وهنوز درگیر رژیم وورزشه تعقیر کرده دیگه بهانه بی بهانه
خدا منو ببخشه من خیلی وقتا حتی آرزو کزدم مریض بشم شاید با مریض شدنم لاغر بشم در این حد فشار چاقی روم سنگین بوده
به این باور رسیدم تا از این الهام چاق راضی نباشم تا بهش عشق ندم تا دوسش نداشته باشم تا لذت نبره از بودنش از وجودش در دنیا نمی تونم باهاش به صلح برسم تا باهام همکاری کنه وبه. تناسب برسه
اگه می خوام لاغر بشم ولاغر بمونم باید از اینی که هستم لذت ببرم واز بودنم شاکر باشم وهمه چیز رو موکل نکنم برای وقت لاغرشدنم
من آدمی هستم که به حرف دیگران خیلی اهمیت می دم حتی حرف دخترم همسرم خیلی روم تاثیر داره سالهاست هیچ لباس رنگ روشنی نپوشبدم نکنه اصافه های بدنم پیدا باشه وبهم بگن چاقی از شنیدن این حرف واهمه دارم وروی این مانع باید خیلی کار کنم واهمیت به حرف اطرافیانم ندم چون واقعا هیچ کسی جز وجود خودم مهم نیست من توی این دنیا تنهای تنهاهستم نزدیک ترین کس به من خود خودم هستم باید فقط وفقط خودم رو دوست داشته باشم وبرای خودم احترام وارزش قاعل باشم ومنتظر تایید دیگران نشینم
خدایا ازت سپاسگزارم که بعد چند روز تونستم بارم دیدگاه بنویسم ودر جمع کسانی باشم که همه رو همراه ونزدیک به خودم می دونم وگوش های اون ها امن ترین گوش ها برای شنیدن حرف های من هستن
خدایا شکرت
سلام عزیزم
در رابطه با اینک گفتی خیلی رو حرف دیگران حساسی میخواستم ی نکته بگم
عزیزم اگه ی کسی ی حرف رفتاری داره و تو تحت تاثیرش قرار مبگیری این نشون میده تو در درونت چیزی داری و این بیشتر ی کمک هس ی سرنخ از حل این سرنخ هست ک رشد میکنی
میگی مبترسی از شنیدن اینک بگن چاقی خب در درونت هنور خودتو چاق میدونی عیب ایداد دار میدونی
یا اینک تو این ترس رو داری ب طرف مقابل نشون میدی با فرکانست و همه اینا برای اینک تو تغییر کنی و با خودت ب صلح دربیای
تنفر از خودتو کنار بزار تو گناهکار نیستی ک چاقی
تو چاق نیستی تو متناسبی هستی ک دار ه چاقی رو تجربه میکنه و میتونه تغییر کنه
در ب عمل در اوردن اموزه ها ببین کجا ها داری اونجوری ک باید عمل نمیکنی علتشو پیدا کن بعد تمرین و تکرار
این ی مسیر و باید بدونی ک در حال یاد گیری هستی
موفق ک پیروز باشی
سلام دوست خوبم
ممنونم از توجه ووقتی که برای خوندن دیدگاهم گذاشتین چقدر عالی توصیح دادین بله حتما همین طوره خیلی به جا بود نظرشما وبرام تلنگری بود
بسیار بسیار سپاسگزارم
منم بهترین حال رو برای شما دوست عزیزم اررومندم
سلام استاد
من هم دقیقا مثل شما از کودکی چاق بودم و هیچ عکس متناسبی از خود ندارم ولی وقتی با این سایت و فایلها آشنا شدم بهانه های زیر را یکی یکی شناسایی کردم و خداراشکر لاغر شدم
۱_ من ارثی چاقم / خواهر و برادر لاغر دارم
۲_ تیرویید من را چاق کرده / افراد بسیار لاغر دیدم که تیرویید دارند
۳_ کم تحرکی باعث چاقی است / افراد لاغر بسیار کم تحرک و تنبل
۴_ خوردن برنج و نان و شیرینی / افراد لاغر خیلی بیشتر می خورند
۵_ خوردن ماکارونی من را چاق کرده / فرد لاغر که ۵ روز در هفته ماکارونی میخوره
۶_ فکر اینکه من برای همیشه چاقم / دیدن افرادی که عقیده دارند هرچه بخورند چاق نمی شوند فرق بین فرمولهای ذهن افراد چاق و لاغر
۷_ ورزش من را لاغر میکنه / افراد لاغری که ورزش نمی کنند
۸_ خواب زیاد من را چاق کرده / افراد لاغری که زیاد می خوابند
۹_ یبوست افراد را چاق می کند / افراد لاغر هم یبوست دارند
۱۰_ پز خوری افراد را چاق میکند/ افراد لاغر خیلی بیشتر چیز می خورند
۱۱_ من در عصبانیت زیاد می خورم / افراد لاغر زیاد در موقع عصبانیت می خورند
من زیاد از چاقی خوشم نمیآید/ افراد لاغر از لاغری خوششان نمی آید
۱۲_ من از چاق تر شدن ترس دارم / لاغرها ترس از لاغرتر شدن دارند
استاد من خیلی از فرمولها و باورهای اشتباه ذهن خودم را اصلاح کردم و خداراشکر لاغرتر شدم ممنون
ب نام خداوند بخشاینده مهربان
با سلام وعرض ادب ب همه عزیزان و گرامیان،در مورد بهانه های چاقی و موانع ذهنی لاغری،من آموختم ک ارث باعث چاقی نیست انواع دلایل هورمونی باعث چاقی نیست انواع داروها دلیل چاقی نمی باشد خوردن غذا باعث چاقی نمی شودورزش نکردن و تحرک زیاد نداشتن باعث چاقی نیست چون خیلیها رو می بینم دورو برم اصلا ب هیچ وج نمی توانند راه بروند بخاطر مشکلاتی ک دارند ولی اصلا چاق نمی شوند.
نمونه اش مادر خودم بخاطر درد شدید مفاصل ب زور مثلا ب اشپزخانه می رود.سرپا نمی تواند زیاد بایستد ولی ب هیچ عنوان چاق هم نمی شود.ومن خودم هم درد شدید دارم و نمی توانم زیاد متحرک باشم خوب سرپا میتونم بیشتر بایستم کارها رو انجام بدهم مقداری هم روی صندلی می نشینم کارها رو انجام میدهم ب عبارتی مثل پشت میز نشینی،پس این عامل هم نباید برای من باعث چاقی باشد ومنتفی می شود.پایین بودن سوخت وساز باعث چاقی نیست،از کودکی چاقی مفرط باعث چاقی نیست.
غذاهای سرد یا طبع بلغمی باعث چاقی نمی شود.اگر ورزش کنیم بعد ول کنیم باعث،چاقی نیست جنسیت افراد باعث لاغری آنها نمی شود.پرخوری باعث چاقی نمی شود چون امکان ندارد هیچ فرد لاغر حتی برای مقدار تعداد کم پرخوری نکرده باشه،چون خودم از چن نفر پرسیدم و جواب دادند بله شده ماهم در زمانی غذا بخوریم ک متوجه شدیم زیاد خوردیم وحالمون بد شده،پس این نظر هم منتفی می باشد.
ازداوج باعث چاقی نمی شود بارداری باعث چاقی نمی شود هیچ نوع عامل هورمون باعث چاقی نمی شودمواد چربی یا قندی باعث چاقی نمی شود نان وبرنج باعث چاقی نمی شود فست فود باعث چاقی نیست.اگر غذا بخوریم بعد پشت سرش بخوابیم باعث چاقی نیست یبوست عامل چاقی نمی باشد.خواب خیلی زیاد باعث چاقی نیست سن باعث چاقی نمی شود.مسافرت رفتن باعث چاقی نمی شود و خیلی خیلی موارد دیگر عامل چاقی نمی باشند ولی با همه این تفاصیل ک هممون باور داریم ومن خودم هم کاملا یقین قلبی پیدا کردم،مس مشکل کارخودم هنوز نمی دونم کجاست وچرا من مثل همه دوستان عزیزم نتیجه نگرفتم ولی باز هم باز هم خودمدتماما مسولیت خودم ب عهده می گیرم ولی باید بدونم مشکلم در کجاست باوجود اینکه این همه مدت گذشته است ولی باز هم همیشه از خداوند می خواهم همواره و همواره در هر مساله ای راه و مسیر درست رو ب من نشون بدهد ومن بفهمم اشتباهاتم در کجاست.
سلام دوست عزیز از خوندن نوشته شما لذت بردم منم دقیقا همه اینا رو میدونم و درک کردم که این موارد باعث چاقی نیستند ولی منم درست مثل شما نمیدونم مشکل کارم کجاست که هنوزم به وزن ایده آلم نرسیدم البته مقداری از وزنم کم شده ولی دیگه کاهش وزنم انگار استپ کرده و مسولیت چاقی و لاغری مو پذیرفتم و در این مسیر ادامه میدم تا به هدفم برسم
سلام ممنون دوست گرامیم ازینکه وقت گذاشتین دیدگاهم رو خوندید انشاله وب امید خداوند هم شما وهم همه دوستان گرامی و هر شخصی هر هدف مقدسی رو دنیال میکنه ب بهترین نحو ب اون هدفش برسه برای شما هم آرزوی موفقیت درتمام جنبه های زندگی از خداوند متعال خواستارم.
سلام دوست عزیز
برای من با تکرار باره سوم مسیر دوره ودر به سرزمین لاغرها متوجه شدم من بخش عمل کردم و هدف رو به شکل باره اول دارم چون دو مسیر دیگه به این بخش اصافه کردم بخش خدادهرگز دیر نمیکند هم بودمزمان بیشتری نیاز بود که وتمرنهای اون بخش رو به شکل واقعی انجام بدم از بخش رویا پردازی کمکرده به تمرنها بیشتر دقت کردم من متوجه شدم این بخش هم بسیار اهمیت داره چون من با تصویرسازی تو باره اول بیشتر بهشپرداختم
رویایی لاغری روبیشتر داشتم وزن خوبی رو کم کردم ولی با تکرار در باره دوم وکمکردن این رویا پردازی اون کم شدن وزن رو هم به مقدارکمتر انجام شد باید طبق این مسیر ییشتر وزن کم میکردم وتازه متوجه شدم مسیر خدا هرکز دیر نمیکند برای من بخش های رو آشکار کرد که نیازهمین کم شون وزن بود جون به تعداد زیاد باوره تو اون بخش داشتمکه همه بخشهای از پازل که باید میساختم که لاغر رو به دست بیارم تواون بخش خود نمایی کرد من نیازم به اون مسبر رو هم داشتم که با کمک گرفتن ازاون ومسبرتازه کمک گرفتن ازخدا که داره توسایت به روزانجاممیشه همه وهمه دست به دست هم داده برای راهکارتو ذهن من
و تحلیل که اون نیاز هست که با یدانجام بشه من هروز این کار روهم انجام میدم زمانی روهم بهاین بخش دادم با خودم فکرمیکنمکه این مسبر چه دست اودری برای زندگی من داره چه کاری رو برام داره انجام میده و از همین تحلیل بسیار لذت می برم این حس لذت بردن همکمک کننده هست که حس تو بهترین شرایط باشه
شور شوق رو هم بابدافزایش داد من دریافتکردمکه اگه حال خوب باشهر شورشوق داشته باشی امید زیاد باشه بی شک نتیجه دریافت میشه برای من به این شکل بود اون یقین که مسیرمن لاغرخواهد کرد درمن از۱۰۰ همون ۱۰۰ هست نه ۹۹
انشالله شما هم به زودی کمشدن وزن خودتون رو شاهد باشید انشالله
خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق نگه دارتون
سلام خانم صالحه عزیز دوست گرامیم خیلی لطف کردین دیدگاهم رو خوندید وهمین ک پاسخ دادید بازهم ازتون ممنونم موفق باشید.
به نام خدای مهربانم بی بهانه عشق می ورزه
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همراهم
عید سعید فطر روبه استاد عزیزم و دوستانم تبریک عرض می کنم
بله واقعا اگه تا حالا به لاغری نرسیدم به خاطر موانع که در ذهنم داشتم و انتظارم از خودم چاقی بود و همین موضوع در من دنبال بهانه ساختن برای لاغر نشدم بود
موانع مثل چربی شکمم من سفته هستش به همین خاطر آب نمیشه یا زمان زیادی میبره
موانع دیگم اینه هر بار می خوام چیزی بخورم میگم نکنه زیاد روی می کنم بیش از نیاز بدنم مصرف می کنم
بهانه دیگم این که نکنه من درست عمل نمی کنم
ولی امسال تعهد محکمی به خودم دادم که اصلا به بهانه هام توجه نکنم وقتی نجوا منفی رو می شنوم زود ذهنم رو کنترل کنم وبی فکری بزنم مثل افراد متناسبی که با خوردن نخوردن اصلا فکری در باره چاقی ندارن وبی فکر هستن و بعدش من باید احساس لیاقت لاغری رو ایجاد کنم با خودم در صلح باشم و مراقب ورودی هام باشم واز خداوند منان کمک و یاری مطلبم که شکیبا باشم وهرگز در باره چاقی شکمی حرف نزنم وشکایت نداشته باشم ودر لحظه های زندگیم لذت ببرم وهر چیزی که دوست داشتمومورد عقلم هستش رو بدونه توجه به چاقی الانم بخرم و استفاده ببرم ودر همین زمان تصور کنم که لاغرهستم ودرسلولهای بدنم در حال ترمیم وپاک سازی بدنم هستن چون بدن من از طریق پاک سازی معدهام شروع کرده وبه شکل معجزه آسا معده من خوب شده ومن روند طی کردن به سمت لاغری رو احساس می کنم چربی اضافه از بدنم داره خارج میشه و گرم به گرم دارم لاغر میشم شاید رسیدن به لاغری در جسمم کمی طولانی باشه ولی!ذهنم به کل روی لاغری تنظیم شده ودر حال هماهنگ کردن جسمم با ذهنم و نا خودآگاه هستم وقتی جسم و ذهن همسو و هماهنگ بشن لاغری به آسونی برام اتفاق می افته
سپاس فراوان از استاد عزیزم 🙏🥰
خدایا شکرت 🙏🙏🙏🙏
با سلام خدمت استاد عزیزم
الان که فکر میکنم میبینم چقدر بهانه برای لاغر نشدن داشتم. مثلا تا رژیم نگیرم لاغرشدن محاله تا ورزش سنگین نکنم لاغر شدن محاله همیشه لباس مشگی را بیشتر میپوشیدم با اینرکه متناسب بودم. اما میگفتم اگه مشگی نپوشم چاق دیده میشم. چون نظر دیگران برام مهم بود. حتی نظر دیگران هم ی بهانه مغز چاقه. چون توجه به چاقی است و خودش مانع لاغری است الان دلم میخواد واقعا ورزش را شروع کنم اما همش بهانه میارم که حتما بخاطر لاغری میخواهی ورزش کنی برای همین بهانه ورزش نمیکنم دلم میخواد مثل سال گذشته برم تو حیاط خونه یا حتی پارک پیاده روی کنم اما بازم بهانه میاورم. که کمرم درد میکنه شاید بدتر بشه. دلم میخواد با دوستام دور همی بزارم بریم بیرون. بازم بهانه میارم. بری بیرون. فایده نداره کلی هنوز بهانه تو ذهن من جا مونده. که باید یکی بکی حل اشون کنم چون همین بهانه ها موانع لاغرتر شدن منه که ریشه آن در تغییر پذیری شرایط حال منه باید سعی کنم این تغییر ات را هرچند کم شروع کنم تا آرام آرام بهانه های من هم کم بشه با تشکر از راهنمایی شما استاد خوبم
بنام خداوند متعال..
سلام بر همه اعضای عزیز سایت تناسب فکری نورانی .
من استاد جان تمام بهانه های در مورد لاغری را به شکل دیگری یعنی یعنی دایم میگم من پیر هستم ،فلان رگ لباس عیبه برای من تازه عادت هایم سخت عوض میشه .یا چون بیماری دارم نمی توانم درست این تمرینات انجام بدم وحال دلم را خوب کنم .وغصه کمتر بخورم .که دنیا برام نصف شده .با این بهانه ها خودم را از یادگیری مهارت مهمی مثل رانندگی محروم کردم .یا خیلی از تفریحات را انجام نمیدهم میگم من که بچه نیستم .بخدا اگر استاد عطار روشن مأمور نجاتم نشده بود . زیادنا امید بودم خیلی خدا به من لطف بی حساب داره .که درسن 55 سالگی به این مسیر هدایت شدم خدای عزیز با صدای بلند فریاد میزنم عاشقتم وتاج افتخار بنده خدا بودن را برسر دارم .هزاران شکر میکنم برای وجود سایت ،انیترنت واموزه های بی نظیر استاد عطار روشن.شکر گذارم .
سلام برخالقی بی همتایی من
سلام براستاد وهمه دوستان هم مسیر که بها نه خودمون رو کنارگذشته درپی رهایی از هر مشکلی که اول باعث ایجاداون خودمون بودیم تازه کلی بهانه داشتیم همه به بیرن ازخودمون ربط دادیمکه ازاین افکارکمی تو ذهنمون اونفشار چاقی رو کم کنیم
وفتی من بهانه شما رو برای چاق بودن خودتون استاد تصور میکنم من اونها داشتم با انبوهی بهانه دیگه که به شکرخدا شما آنها رو نداشتید
من خودم تکمیل کننده بهانه یی عده دیگه تواین سایت هستمکه اگه شما ندارید من اونها رو دارم به مقداربیشتر توابعاد دیگه
هر روزکه چشم باز میکنم برای بودن و هدایتم وحمایت تو این مسیراز خدایی خودم تشکر وسپاگزار هستم
چند روزیر هست که تو بخش سلامتی دارم اون افکار و موانع رو بررسی میکنم به فایلی برمی خوریم به یی پیامک مپرسم آنها رو تو مسیر که درست هست یی نشونه برای کم کردن هربهانه که تو تصورات بوده من از آنها غافل بودن میرسم چرا ?
چون من آمدم هرجی بهانه هست رو از. خودم بگیرم دیگه واقعا برای من بسه هرجی بهانه تراشی کردم و مشکلاتم رو به بیرون ازخودش ربط دادم
خودم برای خودمچاقی رو. ایجاد کردم چرا ؟
خودم برای خودم مشکل مفصلی روایحاد کردم چرا ؟
خودم برای خودن راه نرفتن رو به وجوداودرن چرا ؟
خودن برای خودم زندگی نکرده ولذت کافی روبرای زمان حیاط ازخودم گرفتم چرا ؟
وکلی جرا وچرا وچرا دیگه
چون من واقعا من خودم رو به کل کنار گذاشته ازخودم و از وجودم خارج شده به بیرون وهر انچه دیگران اون دوست داشتن رسیدم و حالا که دارن افکار رو مرتب میکنم مبینم من کلا برای دیگران زندگی کردم
این واقعیت زندگی من هست
تمام تلاشم رضایت دیگران از وحود من در این دنیا بود من خدا خلق کرده برای دیگران نه برای خودمرو حس نشاط از خودم ازبودن از به دنیا امدنم
زمانی این راه روش رو نداشتم برای خودم اون زمان زندگی کردم ولی طی این ده سال گذشته واقعا دیگه نداشتم هی کم کمتر شد تا چای رسید که حتی کما رفتم ازکما بیرون امدن رو تنها راه نجاتم ازچاقی فقط تصور داشتم
همون انسان تو راهی قرار گرفته که هر ثانیه هرلحظه داره کیف عطیمی روبه وجود خودش تزریق میکنه مثل خون تورک درحال گردش ایحاد حیات هست که نتیجه داشته باشه خودش اقدام کنه خودش خودش رو نجات بده خودش بودنه که چی کاری رو انجام داده حتما که ونباید دیگران بهش بکن منفبول کردم کل مشکلاتم چه از چاقی جه از سلامتی چه از روبط وچه از استقال وچه هرجیزه که حال به یادم ندارم همه وهمه از خودم هست هیج ربطی به بیرون ازمن نداره
تا زمانی که این مسئولیت رو فبول نکردم برای خودم نتواستمکاری روانجام بدم حالا هم همبن مشکلی با بعضی از اطرافیان دارم فبول این مسئولیت کاره اسونی نیست چون با فبول این کاره هر چی بهانه تو ذهن انباشته شده بی هوبت میشه
خوب اون زمان فرد میگه من این بهانه ندارم پس کی رو مقصر جلوه بدم که از فشار کاره نکرده کم کنم خودم تو حس خوب قرار بدم یی فضایی خالی رو تو ذهنم برای اون کم کردن فشار حسی ایحاد میشه در اطراف ذهن هنوز چون بهانه رو کم نکره اون ازبین نبرده یی کشمکش دورنی تو ذهن ایحاد میشه
برای من که به این شکل شد
وفتی فبول کردم من مسئول چاقی ایجاد شده توجسم هستم اول اون فبول با ابعاد بود مثل یی بذر که هیچ کاری براش انجام نشده اون تودست هست برای کاشتن تو.خاک زمانیکه اون بذر تو خاککاشتم به خودم گفتم ابن بذرتوخاک اگه آب بهش ندم هیچ کاری نمیتوان بکنه یا باید بارون بیآنکه نیست یا بایدمن بهش آب بدم این بخش هم خودم فبول مسیولیت کردم که نیاز بذر کاشته خودم رو باید خودم بر طرف کنم نه هبج کس دیگه
شروع کردم به دادن آگاهی درست به ذهنم مثل آب شد برای اون بذر که اول وجود بذر از آب سیر بشه اون تحول توبذر ایحاد بشه تا اون بذر شروع به زدن جوانه کنه
حالا که دارم مسیر دست یابی رو خودم رو تحلیل میکنم بازم همه از خالق خودم میدنم که تمام مسیر رو براپم من چیده داره هروز من برای دست یابی به آنچه که دوست دارم رویای زندگی تازه من هست به دست بیابی همه کاره روبرام داره انجام میده بقدری تلاش خدا برای رهایی من زیاد شده که خودم خجالت میکشم در برابر خدایی عزیز من کم میارم
چون میدنمرکه هیج بهانه ندارم هیچ علتی رواصلا فبول ندارم پس خدا مبینه من ازبیرون ازخودم دل کندم تنها به خودش وحمایتش دل خوش دارم زمانی رو که برای دریافت رویای خودم هم درنظر دارم به خودش واگزار کردم اون از کمک برای من اصلا کم نمی زاره
یی دوستی وبخش پاسخ به دیدگاه من یی متنی رو برای من فرستاده بود بود نمیدنم چطور شده بود من اون متن رواصلا ندیدم شب فبل داشتم این بخش رو میخوندم بینم چه مطالب رو اون زمان به دیگرانگفتمیا دیگران به منگفتن کاری که نمیکردم ولی شب فبل انچام دادم به این دوست رسیدم به این پیامدوستن تعجب کردم دیدم این خانم دوماه پیش به من پیام داد ولی من اصلا ندیدم رفتم بررسی کردم دیدم این خانم فقیط تواین ساین پبامک زده اون فقط به من حال دلم کمی گرفته شد که جرا دوماه فبل من این متن رو ندیدم. یی پیام براش ندادم حتی بازم یی پیام دادمکه اون فرد رودل کرمکنم اگه توسایت هست ادامه برده برای هرچی بهانه که تو ذهن اون هست که فبلا برای من بود ولی من میدنم تا خود اون فرد این مسئولیت رو فبول نکنه هیج کاری براش نمیشه کرد
ولی گفتم من این کاره رو برای بهانه ذهنم انجام میدم که اون بودنه با کمک کردن از بیرون به هیج فردی نمیشه واون رهای اون خالی کردن افکار اشتباه رو داشت تا. زمانی که خود فرد راه وروش زندگی خودش رو تغییر نده آگاهی درست کسب نکنه تلاش نکنه که این آگاهی رو به زندگی کوجک خودش بکشه اون عملی نکنه اون تحلیل نکنه تو نگاه من که هیج کاری رو انجام نداده شاید کمی هم موفقت داشته باشه ولی توزمان بلندمدت اونها رو کم کم رنکشده به همون حالت فبلی برکشت میکنه این وحس تجربه من هست وتواین همه سال که وداشتم هی رژیم میگرفتم بود لاغرشدن وزنم کم شد ولی جون به شکلی بود که اول تو ذهنم زمان براش مشخص کرده بودم که بد ازتمام شدن من به زندگی فبلی خودم برکشت میکنم
همین هم شد وفتی هرجی رژیم گزفتم اول تو بعضی که واصلا هیج موفقیتی بلندمدت نداشتم. اگه داشتن اونها کلی فشار قوی حسی وزنی رو درخودم ایجاد. کرده بود انهاهمکه توزمان بلندمدت بود بازم وفتی دقت میکنم میبن ذهنم آنها روکم کم از شعله دست یابی اون کم وکمتر میکردم خودم می دونستم دارم برکشت میکنم به زندگی فبلی خودم یی گول زدن خودم برای خودم شده بود
حالا که دارم دزمان میزارم همه کارهای که باید انجام بدم انجام میدم کلی اشکال ایحاد شده همه وهمه مسئول اون خودم میدنم نه هیجر فرد هیج کس دیگه حتی بررسی میکنم که جرا وزنی که باید تواین زمان کم میکردم علت چی هست اون میزان زیاد نشد من متوجه شدم بخش رویای پردازی ی اون کم کردم اون بهش قوت بیشتر دادم
چون بهانه ندارم برای رشد نکردن برای کسترش ندادن و اگاهی تو ذهنم وتجربه همون آگاهی با عمل کردن خودم تو جسم خودم
من دوست دارم هرچی تجربه بهتری رولمس کنم پس برای داشتن این تجربهای بهتر نیازدارم که هرچی بهانه و تراش کردم رو به شکل واقعی هموشون کناربزرام
خدا پشت وپنا هتون. یا حق. حق. نگه دارتون