0

گنج پنهان (قسمت چهارم)

اندازه متن

به نام خدای مهربان

لاغری با ذهن یک روش یادگرفتنی است و برای کسب نتیجه عالی از این روش باید به اصول یادگیری و به کارگیری آموزش ها توجه داشته باشیم.

تکرار کردن، نوشتن تمرینات، خواندن نوشته های دیگران و عمل کردن به آموزشها چهار اصل مهم در کسب نتیجه عالی از روش لاغری با ذهن می باشد.

تکرار کردن محتوایی آموزشی باعث بهبود درک و نفوذ آگاهی در ذهن ناخودآگاه می شود.

نوشتن تمرینات باعث گسترش آگاهی در ذهن و منطبق شدن با شرایط فردی استفاده کننده می شود.

خواندن نوشته های دیگران باعث به یادآوری و کشف نکاتی می شود که از توجه ما پنهان شده اند.

عمل کردن به آموزش ها باعث تغییر رفتار و واکنش های ما در زندگی روزمره و در نهایت تغییر شرایط زندگی می شود.

در مجموعه فایل های گنج پنهان، نوشته های اعضای سایت در بخش های مختلف انتخاب و بازخوانی می شود و نکات مهم و آموزشی مرتبط با آن جهت درک بهتر و گسترش نکات مهم لاغری با ذهن به اشتراک گذاشته می شود.

به این ترتیب علاوه بر تاکید بر اهمیت خواندن نوشته های اعضای سایت تناسب فکری، الگوی مناسب جهت انجام عالی تمرینات ارائه می شود.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


اطلاعات محتوای این قسمت:

عنوان مطلب آموزشی: رهایی از افکار منفی (قسمت دوم)  (لینک مطلب)

نویسنده دیدگاه: خانم زینب عزیز (پروفایل عمومی)

محتوای دیدگاه: ۱۲۷۱ کلمه (لینک دیدگاه)

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.31 از 139 رای

https://tanasobefekri.net/?p=38683
6 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار لیلا
      1402/02/07 15:44
      مدت عضویت: 247 روز
      امتیاز کاربر: 6885 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 227 کلمه

      به نام خدایی که مخازنش پر است از نعمت های خوب 

      سلام خدمت آقای عطار روشن گرامی وعزیز ودلسوز ومهربان وآگاه 

      به شما تبریک میگویم بابت آگاهی هایی که دریافت نموده اید واین گنج گران بها را در اختیار ما میگذارید 

      چقدر لذت بخش است که انسان با افرادی چون شما صحبت میکند وصحبتهایشان را میشنود استاد عزیز چقدر از شنیدن شما مسرور شدم وچقدر خندیدم در آن قسمت که درباره رفتار وکردار افراد متعصب ویا خانواده هایی که مساعل را سخت میگیرند وبه جای اصل واساس آفرینش به جزعیات وحاشیه ها می پردازند 

       واحتمال قوی همه این دور باطل از جهل است وانشا الله به یاری خدا وبا بالا رفتن آگاهی ها رفع میشود

        چه بسیار روزها وشبها که از شدت دل تنگی وغم واندوه زمانه پیش روی خدا می نشستیم و التماس میکردیم( منظور از جمع بستن افراد یک موضوع کلی است وفرد خاصی مد نظرم نیست ) ودر کل اگر اشتباهی رخ ندهد درستی کشف نخواهد شد وانسان در مسیر تکامل است

      وتا نقصانی رخ ندهد معنای کمال آشکار نخواهد شد 

       و بسیار از خداوند مهربان سپاسگذارم بابت همه خوبی هایی که آفرید 

      آرزوی حال خوب را برای شما وهمه عزیزانتان وهمه مردم شهرم ومردم کشورم وهمه انسانها ومخلوقات جهان دارم 

      با امید استجابت همه دعاهای خوب 

      در انتظار راهنمایی های با ارزش شما هستم 

      دیدگاه من فردی است وفقط نظر بنده است واگر نقصی را متوجه شدید حتما به بنده متذکر شوید ممنونم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار m
      1402/02/03 09:53
      مدت عضویت: 207 روز
      امتیاز کاربر: 2550 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 53 کلمه

      به نام خدا 

      نکات خیلی جالبی داشت ممنون ازتون 

      استاد راجع به احساس خوب میخواستم سوال کنم وقتی در ی خانواده ای به دنیا اومدی وبزرگ شدی که مادرت یا هر کدام از اعضای خانواده ت از صبح که از خواب بیدار میشن از زمین وزمان گله میکنن چه جوری باید احساستو مثبت نگه داری؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا اسدزاده
      1402/01/27 14:31
      مدت عضویت: 191 روز
      امتیاز کاربر: 1081 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 366 کلمه

      سلام استاد خوب مهربان

      سلام همراهان گلم

      استاد چقد این فایل عالی بود و چقدر کامل …در عین ساده گویی و روان گویی پراز معنی و زندگی ساز …واقعا ب دلم نشست…

      استاد من باچشم خودم اینو دیدم و تایید میکنم …آشنای خودم ک بسیااااار خداترسو عقیدتی هستن و نمازوروزشون اصلا قطع نمیشه همیشه درحال دعا کردن هستن اما بااین وجود اتفاق های ناراحت کننده مرتب پیش میاد براشون ….و اتفاقا چند روز پیش سربحثش شد ک چرا بااینکه انقد سرشون روی سجده هست چرا باید اینجوری باشه و ب این نتیجه رسیدیم ک همیشه در حال شکایت و گلایه از دنیا هست و موقع دعا کردنم مدام در حال گریه کردن هستن انگار از قبل با گریه وناله منتظر اتفاق بعدی هستن….

      من واقعا نمیخام بگم اعتقاداتشون اشتباهه یا بخام خدایی نکرده بی احترامی کنم ب اعتقادات ….اما کاملا برام روشن و واضحه ک خیلی بد از بچگی مارو متوجه کردن و همه ی اینها بخاطره بی اطلاعیو ناآگاهی هست…

      و جالبه استاد این بنده خدا مرتب اتفاق های تکراری واسشون می‌افته و انگار مشخصه این تکرارها حتما دلیلی داره و بی دلیل نیست وای کاش عادت کنیم ب شاد بودن ب خندیدن ب مشکلات ب اعتمادکردن ب خدا و سپردن مسعله ب خدا و همچنین رها کردن گذشته و نترسیدن از آینده….

      و من بارها اینو برای خودم تجربه گرفتم ک هروقت مسعله ای ناراحتم می‌کنه و توانایی رها کردنشو نداشته باشم و مدام تو ذهنم تکرارش کنمو حرص بخورمو خودخوری کنم …خیلی نمیگزره ک اتفاق بدتری پشت سرش می‌افته و چقد لذت بخشه زمانی که بتونی راحت بگزری بخندی و بخودت بگی آیا این حرص خوردنه یاخودخوری حلش می‌کنه؟؟!؟ یا مگه غیراز اینه ک این ناراحتی باعث ناراحتی بعدی میشه؟؟,

      و استاد بنظرم رسیدن ب اون آرامش کلید همه ی موفقیت هاست …چقد. این فایل عالی بود استاد ازتون میخام این مبحثو ادامش بدید بهمون راهکار بدید ک چجور ب اون آرامش برسیم چطوری خودمونو کنترل کنیم اون خشم رو فروکش کنیم چطور ببخشیم چجوری ذهنمونو از خودخوری رها کنیم 

      واااااقعاااااا حس میکنم همه ی ادم ها خیلی ب این جوابها نیاز دارن چون واقعا منشأ همه مشکلات همین خشم و نبخشیدن و تو گذشته موندنو ترس از آینده و کینه و حسادت هست ….

      استاد ممنونم چقد دلنشینو منطقی بود سپاااس🙏🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نشمیل قادری آذر
      1402/01/26 13:06
      مدت عضویت: 596 روز
      امتیاز کاربر: 31415 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 288 کلمه

      به نام خدا 

      سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر 

      همونطوری که در دیدگاه قبلیم نوشتم ، این دیدگاه در مورد خداوند برام عجیبه اما خیلی هم جالب و عالیه برام .

      امروز با گوش دادن به فایلتون فهمیدم که واقعا صحبت کردن ، شنیدن ، فکر کردن در مورد هر مساله ای یه احساسی در ما بوجود میاره ،

      و این احساس نقش اساسی داره در شکل گیری زندگیمون .

      پس لازمه کنترل شده تر فکر کنم ،با آگاهی صحبت کنم ، کنترل گوشم رو در هر شرایطی داشته باشم و مواظب افکارم هم باشم .

      واقعا مهمه شنیدن این مطالب و امیدوارم همه این آگاهی ها رو کسب کنند و این تغییر بزرگ در زندگیسون ایجاد بشه .

      من خودم هر بار یکی ازم میپرسید در مورد ازدواج اولم ،هر سختی و رنجی که کشیده بودم میگفتم و تا یکی دو روز حالم بد میشد ،یعنی کاملا به ظاهر انسان احساس میکنه خالی میشه ،در حالی که بسیار بسیار تاثیرات منفی داره و دردی از من دوا نمیکردند .

      کاش همیشه میگفتم گذشته ها گذشته ،دوست ندارم حالم رو خراب کنم پس لازم نیست چیزی بگم .

      اگر الان پیش بیاد و  یکی بپرسه د ر مورد گذشته م، این رو خواهم گفت و وارد جزئیات نمیشم .

      در واقع از زمانی که وارد سایت شدم اگر هم در موردش برای کسی گفتم همون لحظه حالم بد بوده و شکر خدا تونستم رهاش کنم .

      خداوند احساس ما رو میفهمه ،

      اگر تصور کنیم یه مخرن پر از اتفاقات خوب داره و یه مخزن هم اتفاقات بد .

      اگر ما احساسمون خوب باشه ، از مخزن هر چیزی که خوبه برامون میفرسته و اصلا کاری به گذشته ، سن و سال ، زن یا مرد بودن نداره ،کافیه حالمون خوب باشه …

      استاد گرامی برای این فایلهای خوبتون سپاسگذارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره فروغی
      1402/01/26 12:46
      مدت عضویت: 789 روز
      امتیاز کاربر: 20859 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 743 کلمه

      سلام خدای مهربونم 

      خداوندا بی نهایت شکرت برای این احساس عالی که دریافتی های عالی برای من به همراه دارد

      سلام استاد عزیز و دوستان خوبم 

      چرا ما نمیتونیم خودمون رو از افکار و رفتارهای منفی خلاص بشیم 

      چون همیشه فکر میکنیم که دیگران اگر در حق ما بدی کنند باید جواب بدیشون رو ببینیم که دیدن و به خودمون بگیم حقشه و خوشحال بشیم 

      این جمله که میشه من باشم و ببینم جوابش گرفته و یا شنیدم از خیلی ها من جواب گرفتن اونو ببینم وبعد خدا منو ببره یعنی داره طول عمر میخواد برای این که تاوان دادن بقیه رو ببینه 

      خب از خودم مهمتر کی هست من برای ارامشم که بهترین حالت دنیاست و دارم چند وقت از بودنش لذت میبرم حاضرم هر کاری روبکنم 

      من حاضرم همه رو ببخشم تا ارامش درونی دست پیدا کنم 

      من حاضرم همه چیز رو بدم تا به حال خوب برسم 

      چراوقتی میتونم با حال خوب زندگی کنم به دنبال نگهداری منفی ها در ذهنم باشم 

      من وقتی ورودی هامو واطلاعات انباشته شده در ذهنم رو مثبت کنم از منبع الهی دریافتی های مثبت دریافت میکنم 

      من به جای تکرار منفی ها مثبت ها راتکرار میکنم تا اتفاقات خوب دریافت کنم 

      برداشت من اینه که زمان در حال گذره و همونطور که ایامی گذشت که بد بود میتونم ایامی رو ایجاد کنم که خوب باشه و با حال خوب باشه 

      به نظر من باید راحت بگیریم و خودمون روعلاف حرفهای بقیه و کارهای دیگران و اطرافیان چون از روی طبع سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت گیر 

      از زمان بچگی همیشه به من میگفتن حواست باشه با احترام با خدا باید صحبت کنی همیشه از خدا میترسیدم و نماز میخوندم و با کلی گریه و حال بد از مخزن منفی ها دریافتی داشتم 

      میگفتن باید سرتو کج کنی و دو دستتت رو تا میتونی بالا بگیری و با اشک چشم از خدا بخوای بعد حاجتتو میگیری ولی برام سوال بود که چرا پس هر چی میگن رو مو به مو انجام میدم و بر عکس اتفاقات برام میوفته و با خودم میگفتم خدا اشتباه میفهمه من چی میگم و بازم میگفتم خدایا ببخش در موردت بد گفتم و همش در حال دریافتی های بد بودم و به اونچیزی که میخواستم نمیرسیدم 

      مرور گذشته باعث میشه دوباره اون دریافتی ها برات بفرسته خب خدا که نمیفهمه که دلیل این حال من چیه و کیه واون فقط حس منو درک میکنه و بر اساس اون حس من بهم دریافتی میده و چه ترسناکه که اتفاقات بد گذشته با مرور اونا بهمون دوباره برسه 

      ارامش من و شادی من از همه چیز مهمتره  

      افکار مثبت رو هممون میدونیم چیه ولی فکر کردن و فکر غالب رو مثبت نگه داشتن سخته و این فقط با مرور نکردن افکار گذشته امکان داره 

      من رها کردم و میدونم بایدفقط با رها کردن منفی ها میتونم به ارامش برسم 

      درسته عمرم هدر رفت ولی میخوام ادامه عمرم رو تلف نکنم  

      همیشه بهمون جزعیات عبادت رو میگفتن و تلفظت چی باشه ولی هیچ وقت نگفتن تو باید از عبادت حس خوبی داشته باشی تا به نتیجه برسی البته خود مادرم هم همینها رو رعایت کرده و همیشه میگه خدایا تو خوبی ولی من بنده بد تو هستم بهم رحم کن 

      هزاران بار میگفتم العفو ولی هنوز خودم رو بخشیده شده نمیدونستم 

      ولی از وقتی در سایت هستم و دارم خدار و جور دیگه ای میشناسم 

      میدونم که نیاز به گریه و حالت های التماسی ندارم اصلا احتیاج به اینها برای رسیدن به خواسته هام ندارم فقط کافیه حس خوب داشته باشم حتی احتیاج نیست به زبان بیارم ودریافتی هام مثبت باشه و خیل دریافتی داشتم در این مدت که در سایتم و خیلی حالم خوبه و ارامشی دارم که نمیدونم چجور ی بیانش کنم و الان که مینویسم خیلی حالم خوبه و به ارامش و شادی درونی رسیدم 

      مهم نیست چقد دیگه از عمرم مونده مهم اینه که حتی یک ساعتی که مونده رو با حس خوب بگذرونم و بتونم دریافتی های خوب ومثبت داشته باشم 

      باید در نظر بگیرم که شنیدن و دیدن خیلی مهمه که مثبت باشه چون تبدیل میشه به افکار و افکار تبدیل میشه به احساس و من دریافتی هام بر اساس احساسم شکل میگیره 

      خدا فقط احساس منو میفهمه و بر اساس احساس من بهم دریافتی میده

      میخوایم از افکار منفی خلاص بشیم نباید در موردش صحبت کنیم تا به مرور ضعیف بشه و فکرش هم در ذهنمون مرور نشه 

      خلاصه مطلب سخت نگیر ورها کن همه گذشته و عمر رفته رو

       بچسب باقی مانده عمر و در لحظه زندگی کنیم با حس خوب زندگی کنیم تا دریافتی های خوبی داشته باشیم  

      خداوندا ارامش و شادی رو از هدایت حمایت تو دارم 

      در پناه خدا باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار السا فرزانه
      1402/01/26 10:34
      مدت عضویت: 338 روز
      امتیاز کاربر: 39999 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 736 کلمه

      ❤️به نام خدای بی نهایت و شگفتی آفرین ❤️

      درود و احترام خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیر 🌷

      قسمت سوم گنج پنهان رو که دیدم، یکی از مشکلاتی که قبلا خودم داشتم پیش روم تکرار شد: 

      من بی نهایت کنترل خودم و افکار و احساساتم رو به بیرون و ادم های اطرافم داده بودم. و نتیجه این بود که من روی شادی و ارامش رو نمیدیدم، ولی همون ادم ها روز به روز شاد تر و موفق تر میشدن. و من بیش از پیش احساس  بی حوصلگی و حتی ناامیدی از خدا داشتم چون همش میگفتم خدا که داره می بینه، چرا حال اینها رو نمیگیره. چرا جلوی ظلم شون رو نمیگیره، غافل از اینکه این منم که باید از حق خودم دفاع کنم و جلوی ظلم دیگران بایستم و خودم کنترل فکر و باورها و احساساتم رو به دست بگیرم.

      اون روال حدود ده سال ادامه داشت! جنگ و گریز درونی من، سر و صداهای درونیم ، آشوب و طوفان های فکریم، مرور حزفها و رفتارهای اون ادمها و ظلمی که در حق من میشد، و من هر روز خسته تر از دیروز، با فکری فرسوده تر ، و منفی بافی پر سر و صدا تر ، تا اینکه به لطف خدا دوره مقدماتی تناسب فکری رو شرکت کزدم و تونستم قدم به قدم کنترل و تسلط فکر و باورهام رو به دست گرفتم، سر و صداها کمرنگ تر شد، با خودم در صلح قرار گرفتم.، درحالیکه هنوز در اون شرایط با همون ادم ها بودم، ولی من تمرکزم روی خودم گذاشته شد  از پیرامونم برداشته شد، قوی تر شدم، اون افراد رو کمرنگ تر میدیدم، و دقیقا یک سال و سه ماه بعد از شروع دوره م،  و شروع دوره مقدماتیم، اون اطرافیانم پس از ده یازده سال براحتی غیرقابل باوری از زندگیم رفتن بیرون. 

      کی ؟

       وقتی که من تونستم کنترل افکارم و درونم رو به دست خودم بگیرم. و از بیرون بگیرمش. 

      وقتی که رازهای واقعی جهان هستی رو فهمیدم.  

      وقتی که دریافتم و تجربه کردم فکر من مال منه، درون من مال منه، چه دلیلی داره کنترلش دست دیگران باشه.

      وقتی تجربه کردم مثبت فکر کردن رو. و ثمره هاشو دیدم، و لذت شو چشیدم. و هی بیشتر تشویق شدم مثبت تر فکر کنم. 

      من سالها، اطرافیانم رو مقصر شرایطم و باعث ظلمی که به من روا میداشتن میدونستم ، وقتی شروع به پذیرش مسئولیت جسمی و  اضافه وزنم شدم، فهمیدم مقصر شرایطم هم خودم بودم از طریق انتخاب افکار و احساسات منفی. 

      و در نتیجه بعدتر فهميدم که همنطور که مقصر شرایطم خودم بودم، پس باعث شادی و ارامش و خوشبختیم هم خودمم. خودمم ک باید خوشبختی رو شروع کنم از درونم. اون موقع من 34 سالم بود، ولی یک روز با خودم عهد بستم گفتم 34 سالش گذشت. هدر رفت. ولی… از اینجا به بعدش باید جبران کنم. پرونده ی اون سالها رو بستم و از نو شروع کردم. و سعی کردن هرگز غصه ی اون سالها رو نخورم. اگرم گاهی شیطان درون میخواست بگه اونهمه سال از عمرت هدر رفت، من سریع اون احساس و فکر و وسوسه ی شیطان رو تمام میکزدم با این منطق که: من از اون سالها ممنونم که باعث رشد و کمالم شد، بااون سختی ها مواجه بودم که این رازها رو فهمیدم و به سمت دوره های استاد هدایت شدم 💮

      استاد عزیز، در راستای این باور که میفرمایین برای خدا فرقی نداره خدا نمیفهمه، یادم افتاد که در یکی از فایلها خاطره ای از بچگی فررندتون تعریف کردید و گفتید (نقل به مضمون)  قانون، قانونه. فرقی نداره کی هستی، چند سالته، فرزند من 5-6 سالش بود گریه میکرد از یه موضوعی، و یه مرتبه وسط گریه و نق زدن هاش خورد زمین! همونجا با خودم گفتم: هر کسی در هر سنی باشه هر احساسی به جهان هستی بده,  نتیجه شو می بینه. خدا اون لحطه نگفت این بچه ست. معصومه.  گناه داره. نه…خدا (یا جهان هستی یا کائنات)  اون لحظه فقط اون ارتعاس منفی بچه ی منو میدید! 

      پس وقتی یک قانونی، قانونه استثنا و کوچیک و بزرگ و زن و مرد و پیر و جوان نداره… 

      قانون برای همه یکسان عمل میکنه. و به قول استاد عزیزمون  : 

      ⚡خدا نمیفهمه فقط حس ما رو میگیره⚡

      ما فقط وظیفه داریم مراقب حس مون باشیم. مسئولیت حس مون رو بپذیریم. بتونیم وقتی به هر دلیلی حسمون بد شد در اون حالت نمونیم. و سریع از روش هایی که یاد گرفتیم حس مون رو به سمت خوبی ها هدایت کنیم و حال مون رو خوب کنیم. 💮

      به امید شکوفا شدن بهترین احساس ها در وجودمون 💮🌱

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم