بسیاری از افراد چاق عقیده دارند که به دلیل نداشتن انگیزه برای لاغری نمی توانند لاغر شوند درحالی که در زمان هایی که انگیزه عالی برای لاغر شدن داشتند هم نتوانستند لاغر شوند.
انگیزه برای لاغری داشتن
همه ما دوست داریم لاغر شویم و می دانیم که اشتیاق داشت برای لاغری یکی از ارکان مهم موفقیت در تحقق رویای لاغری است اما به اندازه کافی انگیزه برای لاغری نداریم.
داشتن انگیزه برای لاغری از مهمترین اصول کاهش وزن و تجربه تناسب اندام دلخواه است اما باید بدانید که به راحتی می تواند مانع موفقیت شما در رسیدن به هدفتان شود.

در لاغری با ذهن هدف فقط لاغر شدن نیست بلکه یادگیری اصول عملکرد ذهن برای خلق شرایط دلخواه در زندگی است.
دآگاهی از آنچه در مسیر لاغری با ذهن به دست می آوریم باعث ایجاد انگیزه برای لاغری می شود.
لاغر شدن فقط یک هدف از ده ها هدفی است که می توان در زندگی تعیین کرد و به آن ها رسید.
البته لازم به ذکر است که بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند به بیشتر اهداف خود نمی رسند چرا که آنها موفق به عبور از مانع چاقی و رسیدن به هدف لاغری خود نمی شوند. نداشتن انگیزه برای لاغری سبب می شود که انگیزه برای رسیدن به خواسته های دیگر خود را نداشته باشند.
در تمام سال هایی که اضافه وزن داشتم در مقطع های سنی مختلف بخاطر چاق بودن رسیدن به خواسته هایی که دوست داشتم تجربه کنم برایم بی اهمیت میشد.
موفیت های هنری، موفقیت های تحصیلی و … برایم اهمیت نداشتند چون به دلیل چاق بودن خودم را لایق موفق شدن نمی دانستم چون عقیده داشتم من عرضه ندارم چون نتوانستم لاغر شوم و نداشتن انگیزه برای لاغری سبب شده بود که تصور کنم من در هیچ زمینه ای نمی توانم موفق شوم.
تا وقتی چاق بودم هیچ هدف و انگیزه درست و حسابی برای زندگی کردن نداشتم.
البته ناگفته نماند که اصلا نمی دانستم هدف چیست و اشتیاق داشتن در زندگی چه اهمیتی دارد.
سالها بود هر روز فقط زندگی می کردم و تلاش می کردم مسائل و مشکلاتی که برایم ایجاد می شود را حل و فصل کنم.
اکنون که در شرایط بسیار متفاوتی زندگی می کنم تصور می کنم در آن روزها من فقط تلاش می کردم که زنده بمانم و هیچ تجربه ای درباره زندگی کردن نداشتم.
زنده ماندن با زندگی کردن بسیار متفاوت است.

هدف از لاغر شدن
فردی که می خواهد فقط زنده بماند تمایلی به داشتن هدف در زندگی ندارد. به همین دلیل است که افراد چاق وقتی انگیزه برای لاغری را از دست می دهند به یقین می رسند که نمی توانند لاغر شوند و تمام انگیزه و اشتیاق خود برای زندگی کردن را از دست می دهند.
آنها دیگر انگیزه برای لاغری ندارند چون مهمترین هدف انسان زندگی کردن و لذت بردن از لحظات زندگی است اما فردی که اضافه وزن دارد به این دلیل که از شرایط خود و زندگی لذت نمی برد انگیزه اش را برای همه جنبه های زندگی از دست می دهد.
او ترجیح می دهد به هر شکلی شده مسائل روزمره خود را حل کند و روزها رو به پایان برساند و بر سال های عمر خود اضافه کند.
اما فردی که می خواهد زندگی کند از حل کردن مسائل روزمره خود برای رسیدن به هدف هایی که خودش تعیین کرده است استفاده می کند.
خیلی تفاوت دارد شما هر روز برای حل مسائل همان روز زندگی کنید و منتظر مسائل فردا باشید یا اینکه هر روز به شکلی زندگی کنید که اگر مساله ای حل می کنید برای حرکت به سمت هدفی باشد که برای تجربه کردن انتخاب کرده اید.
در لاغری با ذهن هدف من ایجاد انگیزه و اشتیاق زندگی کردن به واسطه ایجاد انگیزه برای لاغری در دوستانم است نه فقط زنده ماندن.
چرا که با چاقی هم می توان به هرشکلی که شده زنده ماند و روزها را سپری کرد. اما فردی که هدف لاغری را انتخاب می کند تصمیم گرفته است هر روز در عین حالی که چاق است و درگیر مسائل چاقی است اما یک قدم برای تغییر خود بردارد.
او چاقی را بعنوان سرنوشت خود قبول نکرده است و می خواهد با عبور از این مانع به ظاهر بزرگ در ذهنش به خواسته های زیادی که سال هاست دوست داشته است تجربه کند دست پیدا کند.
بنابراین لازم است برای رسیدن به هدف لاغری و سپس دیگر اهداف خود در زندگی از اصول عملکرد ذهن به خوبی آگاهی داشته باشیم تا مسیری که برای خلق رویاهای خود طی می کنیم ضمن کوتاه تر شده ساده تر و لذت بخش تر باشد.

هدف لاغری سخت تعیین نکنید
شاید از زبان اساتید زیادی شنیده باشید یا در کتاب های موفقیت خوانده باشید که برای رشد و پیشرفت باید هدف های بزرگ تعیین کنید.
داشتن هدف های بزرگ به انسان اشتیاق و انگیزه حرکت کرد می دهد. داشتن هدف بزرگ نشانه شجاعت و توانمندی افراد عنوان می شود.
به لطف خدا از زمانی که با قدرت ذهن آشنا شدم و تصمیم قاطع گرفتم باید زندگی خودم را تغییر بدهم کتاب های زیادی درباره اصول موفقیت، قدرت ذهن و قانون جذب مطالعه کردم و سعی کردم به آنچه در این کتاب ها گفته می شود عمل کنم.
بنابراین از آنجا که در بسیاری از این کتابها تعیین اهداف بزرگ و دور از دسترس را نشانه شجاعت و اشتیاق فرد برای تغییر کردن عنوان کرده بودند من هم اهداف بزرگی را برای ادامه زندگی ام تعیین کرده بودم و تصور می کردم به این شکل من آدم قوی و توانمندی خواهم بود و جهان به این تصمیم شجاعانه من پاسخ خواهد داد.
اما هرچه در زمینه درک اصول عملکرد ذهن آگاهی بیشتری کسب کردم و مخصوصا از زمانی که توانستم با استفاده از قدرت ذهن به تناسب اندامی که سال ها در رویای من هم نبود دست پیدا کنم به وضوح برایم مشخص شد که داشتن هدف بزرگ به راحتی می تواند مانع حرکت کردن افراد برای تغییر کردن باشد.
هدف های لاغری کوچک تعیین کنید
زمانی که در مسیر تغییر کردن چندین مرحله انگیزه ام را برای ادامه مسیر موفقیت از دست دادم بیشتر مطمئن شدم که برای حرکت کردن و مخصوصا استمرار داشتن برای تغییر کردن نباید اهداف بزرگ و دور از دسترس تعیین کرد چون هر کاری که انجام آن برای ذهن ما سخت و دشوار باشد از با مقاومت شدید ذهن ناخودآگاه برای انجام دادنش مواجه می شویم.
اگر به زندگی خود توجه کنید موارد بسیاری پیدا خواهید کرد که شما تصمیم به انجام کاری داشته اید اما وقتی درباره مسائلی که در مسیر رسیدن به خواسته خود از زبان دیگران شنیده اید و یا تجربه های سخت دیگران در این مسیر را شنیده اید باعث شده است که شوق و اشتیاق خود برای حرکت کردن به سمت خواسته تان را از دست داده و رویای خود را فراموش کنید.
دلیل این رویداد دادن اطلاعات درباره مسائل و مشکلاتی است که در مسیر رسیدن به آن هدف به ذهن خود داده اید.
هرگونه اطلاعات و آگاهی درباره سختی ها، مشکلات و مسائل رسیدن به هر هدفی را در ذهن خود مرور کنید سبب می شود که ذهن ناخودآگاه شما به راحتی ابتدا شوق و اشتیاق شما را نسبت به خلق آن هدف کاهش داده و سپس شما را از اجرای آن تصمیم منصرف می کند.
این طریق عملکرد ذهن درباره لاغر شدن نیز صدق می کند و به همین دلیل است که افراد زیادی که اضافه وزن دارند بارها تصمیم به لاغر شدن گرفته اند اما پس از مدت کوتاهی از تصمیم خود منصرف شده و چاق بودن را بر انگیزه برای لاغری داشتن ترجیح داده اند.

مسیر لاغری من
به لطف خدای مهربان تصمیم من جهت استفاده از قدرت ذهن برای لاغر شدن بعد از کسب آگاهی نسبی درباره چگونگی عملکرد ذهن ناخودآگاه بود به همین دلیل هیچوقت برای لاغر شدن از همان روزهای اول هدف بزرگ تعیین نکرده ام و به همین دلیل توانسته ام با ایجاد انگیزه برای لاغری در خودم چندین سال است به آرامی ولی به صورت پیوسته در مسیر لاغری با ذهن ادامه دهم.
همچنین درباره دیگر جنبه های زندگی همین شیوه را به کار گرفته ام و اطمینان دارم دلیل استمرار و حفظ شور و اشتیاق من برای تغییر کردن و خلق شرایط جدید و دلخواه در زندگی ام رعایت این اصل مهم بوده است که من هیچ وقت هدف های بزرگ و دور از دسترس انتخاب نکرده ام.
اهمیت ایجاد صحیح انگیزه برای لاغری در رسیدن به تناسب اندام ایده آل و دائمی به قدری مهم است که درصورت عدم اطلاع از آن به راحتی می تواند باعث شکست یا دلسردی شما برای خلق شرایط رویایی تان شود.
از این رو لازم می دانم درباره این موضوع مهم (انگیزه برای لاغری) آنچه درک کرده ام و به من کمک کرده است تا جنبه های مختلف زندگی ام را تغییر دهم با شما دوستان خوبم به اشتراک قرار دهم.
اطمینان دارم درک این آگاهی و عمل کردن به آن باعث تحولی عظیم در بهبود احساس شما برای رسیدن به هدف های مورد نظرتان دارد.
از این رو توصیه می کنم با دقت به محتوای ارائه شده توجه کنید و به آنچه درک می کنید به بهترین شکل عمل کنید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
با انجام تمرینات در مسیر یادگیری لاغری با ذهن اشتیاق و انگیزه برای لاغری را در خودتان افزایش دهید.
ابتدا محتوای نوشتاری انگیزه برای لاغری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و سپس به سوالات مطرح شده به صورت انشایی پاسخ دهید.
- به نظر شما برای لاغر شدن باید اهداف بزرگ تعیین کرد یا هدف ها کوچک؟ چرا؟
- در گذشته برای لاغر شدن چگونه هدف گذاری می کردید و نتیجه آن چه بوده است؟
- آیا تاکنون برای چاق شدن هدف تعیین کرده اید؟ شرح دهید چگونه چاق تر شدید؟
- به نظر شما هدف تعیین کردن برای لاغر شدن باعث لاغری می شود یا مانع آن؟
- در مسیر لاغری با ذهن چگونه برای لاغر شدن باید هدف گذاری کنید و انگیزه برای لاغری را در خود ایجاد کنید؟
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.35 از 23 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
برای رسیدن ب خواسته ها مهمترین اصل اینه ک خواسته یا هدف رو خرد کنیم مثلا اگر ده کیلو وزن کم کنم باید یک کیلو ی کیلو بگم ک وزن کم کنم.ب کل هدف نباید فکر کرد.
به نام خدای مهربان 🪴
سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی سایت تناسب فکری 🦋
گام هفدهم: چگونه انگیزه برای لاغری داشته باشم؟
خیلی از افراد چاق عقیده دارن به خاطر نداشتن انگیزه برای لاغری نمیتونن لاغر بشن،در حالی که اون زمانهایی هم که انگیزه عالی برای لاغر شدن داشتن، بازم نتونستن لاغر بشن، اشتیاق داشتن برای لاغری، یکی از ارکان مهم موفقیت در تحقق رویای لاغریه،
ولی ما به اندازه کافی انگیزه برای لاغری نداریم،داشتن انگیزه برای لاغری از مهمترین اصول کاهش وزن و تجربه تناسب اندام دلخواهه،اما باید بدونم که همین به راحتی میتونه مانع موفقیت من در رسیدن به هدفم بشه.
در لاغری با ذهن، هدف فقط لاغر شدن نیست،بلکه یادگیری اصول عملکرد ذهن برای خلق شرایط دلخواه در زندگیه،آگاهیهایی که در مسیر لاغری با ذهن به دست میارم باعث ایجاد انگیزه برای لاغری در من میشه،
لاغر شدن فقط یک هدف از دهها هدفیه که میتونم در زندگی تعیین کنم و به اون برسم،خیلی از افرادی که اضافه وزن دارن به بیشتر اهدافشون نمیرسن،چرا که اونها موفق به عبور از مانع چاقی و رسیدن به هدف لاغری خودشون نمیشن،
نداشتن انگیزه برای لاغری باعث میشه که انگیزه برای رسیدن به خواستههای دیگه رو هم نداشته باشن.
زنده موندن با زندگی کردن بسیار متفاوته،
فردی که میخواد فقط زنده بمونه تمایلی به داشتن هدف توی زندگی نداره،برای همینه که افراد چاق وقتی انگیزه برای لاغریشون رو از دست میدن، به این یقین میرسن که نمیتونن لاغر بشن و تمام انگیزه و اشتیاقشون رو برای زندگی کردن از دست میدن،
اونا دیگه انگیزهای برای لاغری ندارن،
چون مهمترین هدف انسان زندگی کردن و لذت بردن از لحظات زندگیه،ولی اونی که اضافه وزن داره، به این دلیل که از شرایط خودش و زندگیش لذت نمیبره، انگیزه اش رو برای همه جنبههای زندگی از دست میده،ترجیح میده به هر شکلی که شده مسائل روزمرهاش رو حل کنه و روزها رو به پایان برسونه و بر سالهای عمرش اضافه کنه.
ولی اونی که میخواد زندگی کنه،از حل کردن مسائل روزمره اش برای رسیدن به هدفهایی که خودش تعیین کرده استفاده میکنه،خیلی فرق داره که من هر روز برای حل مسائل همون روز زندگی کنم و منتظر مسائل فردا باشم،یا اینکه هر روز به شکلی زندگی کنم که اگه مسئلهای حل میکنم برای حرکت به سمت هدفیه که برای تجربه کردنش انتخابش کردم.
اگه هدف لاغری رو انتخاب کردم،و تصمیم گرفتم که هر روز در عین حالی که چاقم و درگیر مسائل چاقیم،اما یه قدم برای تغییرم بردارم،و چاقی رو به عنوان سرنوشتم قبول نکردم و میخوام با عبور از این مانع به ظاهر بزرگ توی ذهنم به خواستههای زیادی که سالهاست دوست داشتم تجربه کنم دست پیدا کنم،پس لازمه که برای رسیدن به هدف لاغریم و دیگر اهدافم در زندگی،از اصول عملکرد ذهن به خوبی آگاهی داشته باشم،تا مسیری که برای خلق رویاهام طی میکنم ضمن کوتاهتر شدن،سادهتر و لذت بخشتر باشن.
شاید بارها شنیده باشم که برای رشد و پیشرفت باید هدفهای بزرگ تعیین کنم،ولی باید بدونم که داشتن هدف بزرگ به راحتی میتونه مانع حرکت کردن، برای تغییر کردن باشه.
برای حرکت کردن و مخصوصاً استمرار داشتن برای تغییر،نباید اهداف بزرگ و دور از دسترس تعیین کنم،چون هر کاری که انجامش برای ذهنم سخت و دشوار باشه،با مقاومت شدید ذهن ناخودآگاه برای انجام دادنش مواجه میشم،اگه به زندگیم توجه کنم،موارد بسیاری رو میتونم پیدا کنم که تصمیم به انجام کاری داشتم،اما وقتی درباره مسائلی که در مسیر رسیدن به خواستم، از زبان دیگران شنیدم، و یا تجربههای سخت دیگران در این مسیر رو شنیدم،باعث شده که شوق و اشتیاقم برای حرکت کردن به سمت خواستههام رو از دست بدم و رویاهام رو فراموش کنم،
دلیل این رویداد هم دادن اطلاعات درباره مسائل و مشکلاتیه که در مسیر رسیدن به اون هدف به ذهنم داده بودم.
اگه هرگونه اطلاع و آگاهی درباره سختیها، مشکلات و مسائل رسیدن به هر هدفی رو در ذهنم مرور کنم،باعث میشه که ذهن ناخودآگاهم به راحتی اول شوق و اشتیاقم رو نسبت به خلق اون هدف کم کنه،بعد هم منو از اجرای اون تصمیم منصرف کنه.
این طریق عملکرد ذهن درباره لاغر شدن هم صدق میکنه،برای همینه که افراد زیادی که اضافه وزن دارن، بارها تصمیم به لاغر شدن گرفتن، اما بعد از مدتی از تصمیمشون منصرف شدن،و چاق بودن رو بر انگیزه برای لاغری داشتن ترجیح دادن.
پس سعی کنم هیچ وقت برای لاغر شدن از همون روزای اول،هدف بزرگ تعیین نکنم، تا بتونم با ایجاد انگیزه برای لاغری در خودم،به آرومی، ولی به صورت پیوسته در مسیر لاغری با ذهن ادامه بدم و سعی کنم این شیوه رو در تموم جنبههای زندگیم هم به کار ببرم،و این اصل مهم رو رعایت کنم و هیچ وقت هدفهای بزرگ و دور از دسترس انتخاب نکنم،
اهمیت ایجاد صحیح انگیزه برای لاغری در رسیدن به تناسب اندام ایدهآل و دائمی به قدری مهمه که در صورت عدم اطلاع از اون، به راحتی میتونه باعث شکست یا دلسردی من برای خلق شرایط رویایی بشه،
اگه بتونم موانع ذهنیم درباره لاغر شدن رو برطرف کنم، خود به خود بدنم به سمت لاغر شدن حرکت میکنه،
اگه نمیتونم لاغر بشم، یا لاغر نمیشم،به خاطر موانع ذهنیه که خودم ایجادش کردم.
حتی اگه روند لاغر شدنم هم شروع بشه و یه جایی فکر کنم باز دوباره متوقف شده،باید بدونم که یک مانع دیگه است که روند لاغر شدنم رو متوقف کرده،و باید اون مانع رو برطرف کنم،به هیچ وجه نباید فکر کنم که باید تلاشم رو بیشتر کنم تا به خواستم که لاغریه برسم،اصلاً اینجور نیست،باید موانع رو برطرف کنم.
همینجور که توی این مسیر پیش میرم به موانع بعدی برخورد میکنم،یک مانع رو شناسایی میکنم، برطرفش میکنم،بعد به مانع بعدی برخورد میکنم.
یکی از پرکاربردترین و پرخطرترین مانعی که توی ذهن افراد چاق هست اینه که فکر میکنن چاقی اونا ژنتیکیه،برای همینه که این افراد نمیتونن لاغر بشن.
این افراد اگه با دوره لاغری با ذهن آشنا بشن وقتی که مطالب های این دوره رو گوش میکنن، متوجه میشن که چاقی اونها ژنتیکی نیست،اونوقت این حرف رو میپذیرن و با انجام تمریناتشون در الگوی فکری اونها تغییر ایجاد میشه و این باور رو تغییر میدن و این مانع رو برطرف میکنن،و این به این معنی نیست که دیگه موانعی وجود نداره،بازم موانع دیگه هست،من باید همیشه این مسیر رو ادامه بدم تا یکی یکی موانع رو پیدا کنم و برطرفشون کنم.
موانعی که توی ذهن هستن به دو دسته تقسیم میشن،یه سری موانع واقعاً مانع هستن،یعنی خودمون هم میدونیم که این موضوع مانع لاغریمون میشه،مثلاً اونی که عقیده داره لاغریش ارثیه یا ژنتیکیه،خودش میدونه که به خاطر اینکه چاقیش ارثیه،برای همین نمیتونه لاغر بشه،یعنی مانع رو میشناسه،
یا اونایی که عقیدهشون اینه که چاقیشون به خاطر کم تحرکیه،
یا به خاطر سوخت و ساز پایین بدنشونه،خودشون دیگه میدونن که این مانع لاغریشون شده،درسته که اونا مانع نیستن،ولی چون اون فرد در ذهنش این فکر و عقیده رو درباره خودش داره،خودش هم میدونه این مانع لاغریشه،و افرادی که با دوره لاغری با ذهن آشنا میشن، بعد از یه مدت کوتاهی به راحتی میتونن این موانع ذهنی رو شناسایی کننوبرطرفش کنن.
یه دسته دیگهای از موانع ذهنی هستن که به راحتی قابل شناسایی نیستن،چون اونا خواستههای ما هستن،یعنی خواسته من مانع منه و منم نمیدونم،یعنی شما اصلاً نمیدونی که این مانع هست،تازه فکر میکنی که این باعث انگیزه و اشتیاق شماست،در حالی که همون خواسته،مانع شما برای رسیدن به لاغری میشه.
مثلاً خیلی از افراد هستن که میخوان لاغر بشن،یه عدد وزنی توی ذهنشون دارن که من میخوام به اون عدد برسم،خواستهها متفاوته، یکی میگه من دوست دارم ۴۰ کیلو کم کنم،یکی میگه من اصلاً چاق نیستم، فقط یکم پهلو دارم،یکی میگه من چاق نیستم، فقط یه ذره شکم دارم، میخوام یه ذره شکمم رو آب کنم،یکی میگه من میخوام لاغر بشم، ولی نمیخوام صورتم تغییر کنه،یکی میگه من میخوام لاغر بشم ولی نمیخوام بازوهام تغییر کنه،
خلاصه هر کسی خواستهاش رو یه شکل و خاصی داده،همه اینها خواستهاشون لاغریه،و توی ذهنش اینه که میخواد لاغر بشه، و مثلاً میخواد ۲۰ کیلو کم کنه،خیلی هم خواسته قشنگیه،و از طرفی هم باعث شور و اشتیاق میشه،میگه من میخوام این مقدار رو کم کنم،و خوشحاله که اگه من این مقدار رو کم کنم چی میشه؟؟در خودش انگیزه ایجاد میکنه،اما همین خواسته ۲۰ کیلو کم کردن، مانع لاغری میشه.
اگه بلد نباشی خواستهات رو درست تنظیم کنی در ذهنت،چون ذهن ناخودآگاه تنظیماتش رو تو نمیتونی تغییر بدی،اون یه اصولی داره،اگه خواستههات رو، اگه اون چیزی که در سطح افکارت داره مرور میشه رو بر اساس تنظیمات ذهن ناخودآگاه بتونی تنظیم کنی، خیلی راحت شما به خواستهات میرسی،اما اگه خواستههات رو نتونی بر اساس اصول ذهن ناخودآگاه تنظیم کنی،در عین حالی که خواسته شما هستن، هیچ وقتی بهش نمیرسی.
اینو خیلیها تجربه کردن که خیلی خواستهها داشتن، خیلی هم براش تلاش کردن، اما بهش نرسیدن،دلیلش همین ناهماهنگی خواسته ما و عدم هماهنگی با تکنولوژی و سیستم ذهن ناخودآگاهه،
ذهن ناخودآگاه تنظیماتش چه جوریه؟؟ذهن ما نسبت به یک کار بزرگ خیلی مقاومت داره و اصلاً انجامش نمیده،
وقتی که ما میگیم مثلاً میخوام ۲۰ کیلو کم کنم،فرقی نمیکنه حالا چند کیلو باشه،حتی برای اونی هم که ۵ کیلو اضافه وزن داره،وقتی میگه میخوام ۵ کیلو کم کنم،این برای ذهنش کار بزرگیه،
مثلاً اونی که ۳۰ کیلو اضافه وزن داره،اگه بهش بگی ۵ کیلو میتونی کم کنی؟؟ میگه آره ۵ کیلو که چیزی نیست،صد بار تا حالا ۵ کیلو کم کردم، ولی برگشته،ولی توی ذهن اونی که فقط ۵ کیلو اضافه داره، بهش بگی ۵ کیلو رو میتونی کم کنی؟؟میگه نه بابا کجا میتونم، این همه سال دارم تلاش میکنم یک کیلوش رو هم نتونستم کم کنم،
چرا ؟؟چون خواسته خودش مانع میشه،چون میاد تعریفش رو کلی میکنه میگه من میخوام ۵ کیلو کم کنم،یعنی تمام اون چیزی رو که اضافه داره رو میاد در قالب خواستهاش مطرحمیکنه.
باید بدونیم که اضافه وزن ما به صورت یکجا به ما اضافه نشده که حالا ما بخواهیم خواستهمون رو اینجوری تنظیم کنیم که مثلاً من میخوام ۳۰ کیلو کم کنم،این کار اشتباهه که ما بیایم برای ذهنمون یه کار بزرگ رو بخواهیم تعریف کنیم که باید این کار بزرگ رو انجام بدیم،
به هیچ وجه ذهن ما زیر بارش نمیره و انجامش هم نمیده،اصلاً ویژگی و خاصیت ذهن اینجوریه که کار بزرگ رو نمیتونه انجام بده،چون اصلاً حوصله و انرژی زیادی نمیخواد مصرف کنه،برای همینه که باید هدفمون رو کوچیک کنیم.
مثلاً بگیم من میخوام یک کیلو کم کنم، میخوام دو کیلو کم کنم،با این کار احساسمون هم نسبت به خودمون تغییر میکنه.
ما به اون هدف آخری که تعیین میکنیم میرسیم،اما نباید از اول اون هدف بزرگ رو در ذهنمون جای بدیم،به شدت ذهنمون مقاومت میکنه برای انجام دادنش.
پس همیشه سعی کنم خواستم رو خوردش کنم توی ذهنم،و توی ذهنم تعریف کنم که یک قدمش رو میخوام بردارم.
ذهن ناخودآگاه ما به برداشتن یک لقمه بزرگ اصلاً علاقهای نداره و انجامش نخواهد داد،چون هر وقت که ما به کل هدفمون فکر کنیم، نمیتونیم انجامش بدیم.
ذهن ناخودآگاه ما اینجوریه که کوچیک و بزرگ اصلاً براش فرقی نداره،برای همه داره یه جور عمل میکنه و در بچهها هم سیستم ذهن ناخودآگاه همینه،که اگه یه کار بزرگی رو بهش بدی که انجام بده،کلاً میکشه عقب و میگه من نمیتونم.
پس سعی کنم برای خودم هدف بزرگی رو تعیین نکنم،اصلاً پلن دوری نداشته باشم که حتماً باید به اونجا برسم،در خیلی از کتابهای موفقیت هست که کارهای روزانهات رو بنویس،هر روز بنویس میخوای چیکار کنی، اهداف هفتگی، سالانه، ماهانه،اما خیلیها با نوشتن حتی اینها هم نتونسته بودن اونا رو اجرا کنن،ولی ما به خیلی از چیزهایی رسیدیم که اهدافمون نبودن،براش پلن هم نداشتیم،نقشه هم نداشتیم،ولی بهشون رسیدیم،فقط اونها رو میخواستیم،میگفتیم اگه این بشه خیلی خوب میشه،حالا فعلاً مهم نیست،ولی دیدیم که به اون رسیدیم،ولی یه چیزی رو که گفتیم خیلی مهمه باید حتماً بهش برسم رو نرسیدیم،
پس موانع ذهنی دو دسته هستن،یه سری موانع قابل شناساییان،مثل ژنتیک، کم تحرکی، پرخوری عصبی، اینا رو خودمون میدونیم که موانع ذهنیان،خیلیها میگن من آدم عصبی مزاجم، هر وقت عصبی میشم پرخوری میکنم، برای همینه که نمیتونم لاغر بشم،و خودشم میدونه که این یه مانعِ،
ولی خیلی از مواقع هم هست که خواستههای ما مانع میشن،مثلاً کسی خواستهاش اینه که ۲۰ کیلو کم کنه اما همش توجهش به این ۲۰ کیلوهه،که من کی اینو کم میکنم،خیلیا هستن که چندین سایز کم کردن، اصلاً براشون مهم نیست، بیشتر دارن به اون بخش دوم اهمیت میدن، همش میگن حالا مونده تا به ایده آلم برسم،همش توجهش به اون بخشیه که هنوز کم نشده و این خاصیت ذهن ناخودآگاهه،و اگه حواسمون به این نباشه و خواستهمون رو با ویژگیهای ذهنمون هماهنگ نکنیم، ما به خواستهمون نمیرسیم.
خیلی از این مثالها رو میتونیم توی زندگیمون پیدا کنیم که یه چیزی رو اگه از اول برامون تعریف کنن که بریم تا فلان جا ،میگیم من حوصلهاش رو ندارم،سه روز بریم مسافرت،نه بابا من سه روز چه جوری کارم رو تعطیل کنم،ولی خیلی وقتها یه چیزی پیش میاد ما یه هفته سر کار نمیریم، هیچی هم نمیشه،خیلی از این مثالها میتونیم توی زندگیمون پیدا کنیم.
پس سعی کنم که با انگیزه باشم،اشتیاق داشته باشم،هدفهای کوچک تعیین کنم،رسیدن به هدفها برام لذت بخش باشه، استمرار داشته باشم،خیلی از مشکلات ذهنی و خیلی از موانع در استمرار داشتن شناسایی میشه و برطرف میشه، نه در عجله کردن.
سپاس فراوان از استاد عزیزم💖💖🪴🪴🦋🦋
سلام دوست عزیز
این قسمت از دیدگاه شما:؛
باید بدونیم که اضافه وزن ما به صورت یکجا به ما اضافه نشده که حالا ما بخواهیم خواستهمون رو اینجوری تنظیم کنیم که مثلاً من میخوام ۳۰ کیلو کم کنم،این کار اشتباهه که ما بیایم برای ذهنمون یه کار بزرگ رو بخواهیم تعریف کنیم که باید این کار بزرگ رو انجام بدیم،
به هیچ وجه ذهن ما زیر بارش نمیره و انجامش هم نمیده،اصلاً ویژگی و خاصیت ذهن اینجوریه که کار بزرگ رو نمیتونه انجام بده،چون اصلاً حوصله و انرژی زیادی نمیخواد مصرف کنه،برای همینه که باید هدفمون رو کوچیک کنیم.
مثلاً بگیم من میخوام یک کیلو کم کنم، میخوام دو کیلو کم کنم،با این کار احساسمون هم نسبت به خودمون تغییر میکنه.
ما به اون هدف آخری که تعیین میکنیم میرسیم،اما نباید از اول اون هدف بزرگ رو در ذهنمون جای بدیم،به شدت ذهنمون مقاومت میکنه برای انجام دادنش.
پس همیشه سعی کنم خواستم رو خوردش کنم توی ذهنم،و توی ذهنم تعریف کنم که یک قدمش رو میخوام بردارم.
عااالی بود چقدرر قشنگ مفهوم رو بیان کردید😍😍
و همچینین این قسمت ک خلاصه کامنتتون هم انگار بود؛؛
پس موانع ذهنی دو دسته هستن،
یه سری موانع قابل شناساییان،مثل ژنتیک، کم تحرکی، پرخوری عصبی، اینا رو خودمون میدونیم که موانع ذهنیان،خیلیها میگن من آدم عصبی مزاجم، هر وقت عصبی میشم پرخوری میکنم، برای همینه که نمیتونم لاغر بشم،و خودشم میدونه که این یه مانعِ،
ولی خیلی از مواقع هم هست که خواستههای ما مانع میشن،مثلاً کسی خواستهاش اینه که ۲۰ کیلو کم کنه اما همش توجهش به این ۲۰ کیلوهه،که من کی اینو کم میکنم،خیلیا هستن که چندین سایز کم کردن، اصلاً براشون مهم نیست، بیشتر دارن به اون بخش دوم اهمیت میدن، همش میگن حالا مونده تا به ایده آلم برسم،همش توجهش به اون بخشیه که هنوز کم نشده و این خاصیت ذهن ناخودآگاهه،و اگه حواسمون به این نباشه و خواستهمون رو با ویژگیهای ذهنمون هماهنگ نکنیم، ما به خواستهمون نمیرسیم.
بی نهایت سپاس ممنونم برای این دیدگاه آگاهی دهنده شما😍😍🥰🥰💐💐
سلام دوست عزیزم🌹🌹
ممنونم بابت خوندن دیدگاه و نظری که دادین،
خیلی خوشحالم که دیدگاهم براتون مفید بود.
من خودم بیشتر با نوشتن و خلاصه کردن فایلهای استاد مفهوم رو میفهمم و درک میکنم،
بعد به صورت فایل صوتی درش میارم که مرتب گوش بدم.
اینجا هم کامنتش میکنم که اگه کسی خواست بخونه.
بازم از شما ممنونم🙏🙏🙏🌼🌼
به نام خدا
راستش سوال اخر رو دوس داشتم از زبون خودتون بشنوم. هدفگذاری برای من خیلی مبهمه و سوال های مختلفی براش دارم. مثلا ایا باید تاریخ مشخص کرد یا نه؟
یه جا تو فایل شنیدم نباید تاریخ مشخص کنیم. باز از یک طرف وقتی یک تاریخ مشخص رو انتخاب نمی کنم و بر اساس اون هدف رو ریز نمی کنم، احساس می کنم سرعت رشدم از دستم در میره. یعنی دقیقا نمی دونم دارم فشار میارم به خودم یا نه خیلی اهسته پیش میرم. حتی چطور در روز برامه ریزی کنم…
چیزی که فعلا به ذهنم می رسه اینکه 2 ساعت یا بیشتر در روز زمان بذارم برای تناسب. اینکه کی لاغر میشم رو هم میسپارم به خدا. اگه می خوام سرعتش بیشتر بشه هم بیشتر زمان بذارم. البته 2 الی 3 ساعت در روز طبق تجربیاتم فوق العاده سریع متناسب می کنه. اولاش سخت بود برام 3ساعت اما کم کم چون مقاومتم به مطالب کمتر شد و نوشتن و خوندن هم که اونقدر جذابه یادت می ره چند ساعت گذشته، خلاصه برام خوبه.
در کل اینم بگم عجله کردن و ایده ال گرا بودنم هست که باعث میشه تکامل رو نادیده بگیرم و سعی کنم فشرده تر عمل کنم. یعنی در کنارش اینم در من هست. یکی از پاشنه اشیلامه.
جواب سوالا:
اینم بگم نمیدونم هدفگذاری برای لاغری منظور چی هست. فقط میزان تمرین کردن به ذهنم میرسه.
دنبال این نبودم وزن اضافه کنم یا بصورت منطقی و اگاهانه اصراری برای اضافه کردن وزن نداشتم. تنها چیزی که بسیار متعهد بودم براش استمرار و زمان گذاشتن برای فکر کردن به چاقیبود! یعنی تا جایی که یادم میاد هر روز به چاقی فکر می کردم از طرق مختلف. مثلا حتی فیلم نگاه می کردم یه خانم که اندامش خوب بود حسادت و حس بد پیدا می کردم…اره این حس یادمه خیلی استمرار داشت.
خب چاقی هم هی بیشتر می شد خودبخود.
میدونین استاد انگار من یه برنامه ی روزانه رو بدون ناراحتی و حتی بدون اشتیاق انجام میدادم(فکر کردن به چاقی) و اصلا به نتیجه فکر نمی کردم. بنابراین چاقی با یک مسیر خیلی اسون رقم می خورد.
اگه این هدف مثلا تعیین کردن این باشه که تا فلان تاریخ اینقدر شده باشم…به نظرم خوب نیست. برای من بیشتر تمرکزمو می بره روی انتظار کشیدن. یعنی یه ذوق بدون عمل. یعنی یادم میره تمرینات اگر انجام بشن اون هدف سر موقع تیک می خوره.
تنها کاری که می کنم اینه بیشتر به خودم بقبولونم یا عادت بدم خودمو(بدون فکر کردن به لاغری) که هر روز این تمرینات رو باید انجام بدی تا اخر عمر. اصلا سبک زندگیته. برای اینکه یه سری نعمتا همچنان جریان داشته باشه باید این کاراو بکنی هر روز. این مقاومت ذهنمو کمتر می کنه.
سلام و درود
حال خوب مهمترین موضوع زندگی است
زمان مهم نیست
تلاش فیزیکی مهم نیست
تمرکز هم مهم نیست اگه حال خوب نداشته باشیم
پس هر وقت اینجایی به هدف حال خوب داشتن و ارزش قائل شدن برای خودت باشه
لاغری و هرچی نیازه به دست میاری
موفق باشی
به نام خدا
سلام روزتون بخیر
فوق العاده تاثیر گذار بود. ممنونمممم
عجیب بود اصلا انگار منو کشید از خیابونای شلوغ بیرون و برد بالای یه برج بلند و ازونجا همه چیو میبینم. این حسی بود که از توصیه تون گرفتم.
حتی فکر اینکه ازین به بعد واسه دل خودت واسه حس خوب کاری رو انجام بدی هم همین الان حالمو خوب کرد.
چشم حتما…چرا بیام ازمون و خطا کنم اخرش به حرف شما برسم! خب الان اجراش می کنم.
سلام براستاد عزیز و دوستان همراه
منم وقتی که دوره رو شروع کردم فکر کردن به اینکه متناسب بشم برام سخت بود و نیتم این بود حداقل این وضعیت نابسامان جسمانیم یه خرده هم بهتربشه خدا رو شکر میکنم
چونکه مرتب درحال افزایش وزن بودم و این خواسته هم برام آرزوی بزرگی بود .
و بعد مدتی که احساس کردم رفتارغذاییم یه مقدار تغییرکرده کلی خوشحال شدم و بعد چند ماه یه خرده لباسهام از حالت چسبون درآمده امید بیشتری گرفتم برای ادامه دادن مسیر .
من خودم به خاطر برداشت نامناسبی که از قانون جذب داشتم و روی این قانون حساب باز میکردم بارها دچار مشکلات ورنج های زیادی شدم .
یه همکاری داشتم که تعریف میکرد که میخاستم مرغداری بزنم و روی این حرفه کارکنم و یک سوله وشرکت بزرگی تاسبس کنم و روی این کار سرمایه گذاری کنم ایشون برای مشورت پیش باجناقش رفت و باجناق درخصوص تصمیمش بهش گفت بهتره اول یک مکان کوچکی رو اجاره بکنی و مدتی مشغول باشی و چالشهای این کار رو ببینی اگه خوشت اومد حالا سرمایه گذاری کن روی این کار.
ایشون گفتند به حرف باحناقش گوش دادند و یک مکانی رواجاره کردند و تعدادی جوجه و مرغ آوردند و مواد غذایی وکارگر و…
بعد مدتی میگفت تصمیم گرفتم که جمعش کنم و منصرف شدم ازش دلیلش رو پرسیدم گفتش مرغ موجود زنده ای هست وخیلی چالشهای زیادی داره که اکه حواست نباشه کلی ضرر میکنی .
مثلا یکی اش اینه مرغی مریض باشه و تو حواست نباشه چون مرغها به پشت هم نوک میزنن این مرغ مریض این بیماری رو به باقی مرغها منتقل میکنه و باقی مرغها هم بیمار میشوند .
یا یه شب برق بره و تومتوجه نباشی و تهویه خاموش باشع و..
و این کار با روحیه ایشون سازگار نبود واونجا کلی از باجناقش تشکر کرد که این راهکار رو بهش معرفی کرد .
و وارد حرفه موردعلاقش در شهرداری شد والان میگه بااینکه دوشیفت کلرمیکنه ولی چون گل وگیاه رو دوست داره خیلی راضیه
یانمونه های اینچنینی .
به نام خدایی که در این نزدیکیست ❤️❤️❤️
سلام🙋
مسیر لاغری من : گام 17 : چگونه انگیزه برای لاغری داشته باشیم 💪
تمرین آموزشی ✍️✍️✍️
در گذشته هر وقت از روشهای مختلف برای لاغر شدن استفاده میکردم از همون اول قبل از هر چیز حواسم به کل وزنم مثلاً 80 کیلو بود بعد با توجه به قد و وزنم حساب میکردم و مثلاً 20کیلو اضافه وزن داشتم بعد با خودم می گفتم وایی یعنی من باید این اضافه وزن و رها کنم و از همون اول کم کردن وزن 20کیلو تو ذهنم خیلی بزرگ بود ولی به عشق رسیدن به لاغری شروع میکردم ، روزای اول با اشتیاق و انگیزه پیش میرفتم و هر طور که بود محدودیت و سختی های اون روش و تحمل میکردم چند روز که میگذشت دوباره حواسم میرفت پی اون بیست کیلو اضافه وزن و با خودم میگفتم بابا من هر کاریم که بکنم لاغر بشو نیستم چون به شدت اعتقاد داشتم که چاقی من ارثیه و با خودم میگفتم حالا من چه طور میخوام بیست کیلو اضافه وزن و رها کنم و مدام با خودم گفت و گوی ذهنی داشتم که حالا گیریم که من با تمام رنج و سختی و تلاش لاغرم شدم خب بعدش چی دوباره چاق میشم یعنی اصلا خودمو توانمند نمیدونستم اصلا خودمو لایق داشتن اندام متناسب نمیدونستم و انتظارم از خودم لاغری نبود و چاقی و داشتن اضافه وزن و حق خودم میدونستم و اگه یک مرتبه در استفاده از روشی مرتکب اشتباه میشدم و خطایی در خوردن داشتم به عنوان مثال اگه در یک روش خوردن بستنی ممنوع بود و من هوس میکردم و میخوردم دیگه رها میکردم و با خودم میگفتم همه چیز خراب شد و دوباره شروع به خوردن با حرص و ولع میکردم.😬😬😬
الان مدتیه که دارم روی خودم کار میکنم کلی از باورام تغییر کردن ، انتظارم از خودم داشتن کاهش وزن و لاغر شدنه ، داشتن تناسب اندامی زیبا و ایده آل و حق طبیعی و الهی خودم میدونم و در این مسیر با هر گامی که بر میدارم یه آگاهی جدید بهم اضافه میشه و یکی از موانع ذهنیم شناسایی و رفع میشه 👏👏👏
و در این گام یاد گرفتم که برای اینکه بتونم بهتر و آسانتر به مقصد برسم باید هدفم و کوچک کنم یعنی واسه من که فکر کنم 7-8 کیلو اضافه وزن دارم اگه تا الان با خودم میگفتم باید هشت کیلو از وزنم و رها کنم الان دیگه کم کردن کل اضافه وزن مو مدام به خودم یاد آوری نکنم به جاش بگم من میخوام مثلاً ماهی 300 گرم از وزن مو کم کنم تا برای ذهنم این مقدار کم کردن ساده و راحت باشه همین الان که دارم این مقدار کم از کم کردن رو مینویسم خنده به لبم نشست و حالم خیلی خوب شد و همین نشون میده که کوچک کردن هدف باعث بالا بردن انگیزه و اشتیاق آدم میشه و بزرگ کردن هدف باعث کاهش اشتیاق و علاقه به ادامه دادن مسیر میشه
منم با نظر استاد موافقم که کوچک کردن هدف در همه جنبه های زندگی جواب میده مثلاً برای خودم بارها پیش اومده که با بچه هام پیاده رفتیم پارک و مسیر پارک تا خون مون تقریباً میشه گفت دوره و اینم بگم من سه تا بچه دارم و چون دو تا از دخترام پیاده راه رفتن و خیلی دوست دارن و مسیر هر چقدرم که دور باشه اصلا غر نمزنن ولی پسرم که 7 ساله شه تو راه خسته میشه و مدام غر میزنم و هی میپرسه مامان چه قدر دیگه مونده پس کی میرسیم منم هی بهش میگم یه کوچولو دیگه مونده الان میرسیم ه سختی راه برای آسون بشه و متوجه طولانی بودن مسیر نشه اونم باذوق هی همراهی میکنه تا رسیدیم به پارک اونجام کلی با اشتیاق بازی کرده و اصلأ متوجه نشده که چقدر راه رفتیم و الان از این گام درس گرفتم و آموختم که از همین ترفند برای راحت تر لاغر شدن استفاده کنم و مرتب به خودم یادآوری کنم که که من آرام آرام چاق شدم و گرم به گرم به وزنم اضافه شده پس الانم باید آرام آرام لاغر شوم و گرم به گرم از وزنم کم بشه تا متناسب بشم .
لاغر شدن خیلی راحت و آسونه فقط باید تو مسیر باشی و حرکت کنی و از مسیر خارج نشی🌹
خدایا شکرت بخاطر هدایتم به این مسیر زیبا 🙏🙏🌹
ممنون استاد از زحمات بیدریغ تون .🙏🙏🌹
سلام دوست عزیز روز بخیر
اومدم کامنت ها رو بخونم تا ابهاماتم برای هدفگذاری برطرف شه. کاملا شما اونجاییش که گفتین مثلا اول 300 گرم کم کنم.
این برام جالب بود فهمیدم اینجوری به خودم بگم که ادامه میدم تا اول یکم متعهد بشم و تمریناتم رو ادامه بدم. یکم صبوری رو یاد بگیرم. یعد ادامه میدم تا یکم لباسام ازاد تر بشه از قبل.
این مدل هدافگذاری احساس خوبی بهم داد و اتفاقا انجام هم شده. الان سایزم کوچیکتر شده.
سلام دوست عزیز ممنون که وقت گذاشتید و نوشته منو خوندید و همچنین خوشحالم که نوشته من برای شما تأثیر گذار بوده هر جا که هستید براتون آرزوی موفقیت و شادکامی و تناسب اندام دلخواه تونو دارم.
به نام خداوند هستی بخشم
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همگام
خوب میدانم در چه مسیری قدم گذاشتم و خداوند را بسیار سپاسگزارم برای این هدایت و قرار گرفتن در مسیر درست زندگی خوب برویم سراغ گام امروز انگیزه و اشتیاق لاغری همانطور که همگی ما بارها امتحان کرده ایم و از روشهای مختلف خواسته ایم به هدف بزرگ کاهش وزن خود برسیم در ابتدا با حجم عظیمی از چربی و اضافه وزن روبرو شده ایم و دچار استرس شدیم که یا خدا حالا چه کنیم !!!؟؟؟دنبال روشی بودیم که در کمترین زمان ممکن بهترین و بیشترین کاهش وزن را داشته باشیم و قدم در مسیرهای اشتباهی گذاشتیم که جز تلف کردن وقت و هزینه و انرژی عواقبی چون نا امیدی و افسردگی و سرخوردگی را هم در ما بوجود آوردند ابتدای رژیمها کلی انگیزه داشتیم و وقتی روی ترازو میرفتیم چون انتظار کاهش وزن بیشتری داشتیم حالمان بد شد و گاها رها کردیم و پذیرفتیم که این سرنوشت و تقدیر ماست و باز هم مثل آپاچی ها به سمت مواد غذایی با ولعی وصف نشدنی حمله ور میشدیم البته شاید اوایل قطع رژیم کمی مراعات میکردیم و به خودمان قول میدادیم دیگر درست با مواد غذایی برخورد کنیم اما بعد مدتی دوباره روز از نو بود و روزی از نو و ما و اعداد وحشتناک متر و ترازو ؛
اما حالا در مسیر درست تناسب قرار داریم در این مسیر توجه ما نباید به اعداد و ارقام متر و ترازو باشد نباید شتاب زده و هیجان زده باشیم نباید انتظار تغییر سایز و وزن در زمان کوتاه را داشته باشیم اینجا فقط باید صبور بود یاد گرفت و یاد گرفت و قدم برداشت این سبک درست زندگیست این تناسب اندام همیشگی است در کامنتهای دوستان متوجه شدم که متاسفانه گویا اصل صحبتهای استاد را متوجه نشده اند
در لاغری با ذهن هدف فقط لاغر شدن نیست بلکه یادگیری اصول عملکرد ذهن برای خلق شرایط دلخواه در زندگی است
در لاغری با ذهن هدف ایجاد انگیزه و اشتیاق زندگی کردن است نه فقط زنده ماندن
با کمی تامل در همین دو جمله ناب و پر مغز متوجه میشویم اعداد اصلا اهمیتی نباید داشته باشند سایز و وزن ملاک حال خوب نیست چه بسا ما بارها و بارها با هزاران رنج لاغر شده ایم و بعد کاهش وزن به این رسیده ایم که حالا که چی این همه تلاش کردم چی شد و همین سرد شدن آتش لاغری باعث رها کردن رژیم و ورزش و غیره شده است و دوباره چاقتر شده ایم
متاسفانه ما یاد گرفته ایم مدام دیگران ما را تایید یا تخریب کنند واقعا چرا برای خودمان زندگی نمیکنیم؟ کلی هزینه میکنیم برای داشتن فلان برند فلان وسیله که فقط پز بدهیم ما باید ذهنمان را درست کنیم تا زندگی آسان و لذت بخشتر شود ما باید به فکر متناسب شدن باشیم اول برای سلامت جسمی خودمان و بعد شخصیتمان؛
من در این مسیر پر از شوق و انگیزه یادگیری و گام برداشتنم الان که مثل شخص متناسب با مواد غذایی رفتار میکنم کسانی که پرخوری میکنند و یا همش دنبال ذهن چاق حرکت میکنند را که در اطرافم میبینم خدا را شکر میکنم که من را هدایت کرد و هر لحظه برای استاد عطار روشن و خانواده اش دعای خیر میکنم که اینطور بدون چشم داشت آنچه خودشان با سالها تلاش و زحمت بدست آورده اند در طبق اخلاص به سایر بندگان خداوند هم بهره می رسانند خدایا عمرشان را دراز کن و به قلبشان آرامشی ناب هدیه کن بی نهایت سپاسگزار خداوند و استاد روشنگرم هستم هر چند کلمه استاد هم برای شما کم است پاینده باشید
سلام استاد .
ابتدا باید به شما استاد عزیز خسته نباشید بگوییم بابت زحماتی که برای این سایت میکشید من دیروز این سایت را خواندم و نتوانستم نظرم را بنویسم الان امروز امدم دیدم عسکهای سایت عوض شدند و تمرین هم برایمان گذاشتید بازم ممنون
چقدر واضح درمورد موانع ذهنی شما صحبت میکنید این در حالی است که همه افراد این موانع را نمیبینند و حتی برای رسیدن به لاغری ان را لازم میدانند و ممنون از شما چون من هم همیشه به خودم میگفتم میخواهم برسم به وزن 70کیلو یعنی با 30کیلو کاهش و در گوشه ای از ذهنم میگفت نمیتوانی و خیلی سخته ؟ و الان جواب سوالم را گرفتم که باید وزن را خرد خرد کرده تا به ان برسیم مثل وزنی که ما به بدنمان اضافه کردیم من 30کیلو را یکبار اضافه نکردم در طی 40 سال پس باید کمکم و بدون عجله و خرخرد آن را از بدنم کم کنم و جواب سوالات
سلام و درود
خوشحالم احساس بهتری داری😊
جواب درست اینه که فرد تمرینات رو انجام بده
هر جوابی بده چون بر مبنای محتوا ذهن خودش جواب داده قطعا جواب درسته
با ادامه دادن درک موضوع لاغری با ذهن واضح تر میشه و خود فرد متوجه چگونگی بهبود پاسخ هاش میشه
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
به نام خداي هدايتگرم
سلام به استاد عزيزم
بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند به بیشتر اهداف خود نمی رسند چرا که آنها موفق به عبور از مانع چاقی و رسیدن به هدف لاغری خود نیستند.
من نشانه بارز اون فرد هستم كه با اضافه وزنش به اهداف چند سال گذشته اش نرسيده
قبلا هم در فايل هاي نتايج شما ديده بودم كه از تيكه تيكه كردن كارها صحبت كرده بوديد
امروز كه در اين فايل هم ديدم متوجه شدم بايد روي اين آموزش كار كنم چون از شما دوبار شنيدم
من هم كاهش وزنم رو ميكنم 3 كيلو به 3 كيلو
زمان هم نميزارم براي اينكه چند روزه 3 كيلو رو كم كنم …ولي بي خيال هم نيستم كه بزارم به حال خودش …مثل شما كه يك ميليون اول رو حتما پرداخت كرديد تا استارت بخوره اين روند
دوست ندارم برم روي وزنه چون دارم ترك ميكنم وابستگيم رو به وزنه
يعني دارم قدرت رو از وزنه ميگيرم
اين قدرتي كه به وزنه دادم بر عليه خودم استفاده شده
اين وزنه ابزاري هست براي مهمان ناخوانده …من دارم يكي يكي ابزارها رو از مهمان ناخوانده ميگيرم
بايد بگردم يك روشي براش پيدا كنم
شايد براي اولين سه كيلو قبل و بعدش رو با سانتيمتر بدنمو اندازه گيري كنم بعد برم روي وزنه تا يك معياري دستم بياد كه با سه كيلو چند سانت از هر كدوم قسمت هام كم ميشه …اينطوري ميتونم با وزنه هم خداحافظي كنم
استاد من اين روش رو كه فقط يكم اول يه كاري رو بگم رو انجام ميدادم و خيلي جواب ميگيرم …مثلا آخر هفته ها كه ميخوام چندتا فروشگاه برم با همسرم…بهش نميگم چند تا فروشگاه قراره بريم…فقط اسم يه فروشگاه رو ميارم و ميگم ميخواهيم بريم اونجا…قبلانا كه عادت نداشت به اين اخلاق من…بعدت از شش ساعت كه با من داشت توي فروشگاهها مي گشت …به من ميگفت اصلا فكر نميكردم انقدر طول بكشه فكر ميكردم يه ساعت قراره طول بكشه ..
و خوب گذشت و گذشت و به اين اخلاق من عادت كرد
الان كه اشاره كرديد از اين تكنيك در تمام جنبه ها استفاده كنيد من به خودم گفتم بايد آگاهانه بيشتر ازش استفاده كنم
خيلي پيش اومده كه از صب به خودم گفتم امروز كل خونه رو تميز مي كنم و تا شب هيچ كاري نكردم و مقابلش ، پيش اومده كه به خودم گفتم درسته كه كل خونه نياز به تميز كردن داره ولي من فقط آشپزخونه رو تميز ميكنم…و بعد شاهد بودم كل خونه رو تميز كردم…چون خورد خورد نشون ذهنم دادم
مثل مثال همون فيل مرده وسط خونه كه در كامنت هاي ديگرم بهش اشاره كردم
ذهن تا ميبينه يك فيل وسط خونه مرده شروع ميكنه به انرژي منفي دادن كه ديگه تموم شد تو نميتوني اينو از خونه ببري بيرون خونه رو گند ميگيره …
ولي وقتي به ذهن ميگم من هر روز يك بخشي از بدن فيل رو جدا ميكنم و ميبرم بيرون، ذهن ساكت ميشه و بعد از چند روز خونه پاكسازي ميشه…يادمه اين مثال رو در يك كتابي خوندم كه اسم كتاب رو يادم نيست
يادمه يه ماه پيش كه رفتيم كوه من نفسم خيلي ميگرفت ..به همسرم گفتم اون جايي كه هميشه ميرفتيم چقدر با ما با فاصله داره گفت 45 دقيقه …گفتم خوب ده دقيقه ميريم آروم آروم و بعد بر ميگرديم..من نفسم ميگيره و نميتونم بيام تا اونجا …گفت باشه
ده دقيقه رفتم…يكم استراحت كرديم …دوباره گفتم ده دقيقه ديگه بريم …بعدش برميگرديم….
و بعد از اون ده دقيقه دوم دوباره كمي استراحت كردم…
تا اينجا فقط بيست دقيقه فاصله داشتم با جايي كه قبلا قبل از اضافه وزنم ميرفتيم….
و ايدفعه ديگه بيست دقيقه رو رفتيم و رسيديم به اون نقطه هميشگي …و به همسرم گفتم ذهن عجب چيز پيچيده ايه
من به تازه گي متوجه شدم با ذهن بايد مثل بچه رفتار كنم بايد يواش يواش كه ناراحت نشه چيزها رو بهش بگم
در اينصورت اون به كمكم مياد تا اون خواسته ام رو انجام بدم
چند روزه هر روز به بدنم كه ذهنم هم بر اون تسلط داره ميگم …بيا فقط امروز رو تلاش كنيم تا بريم سمت متناسب شدن…و آخر شب نتايج برام خيلي خوشايند هست
موفق باشد
سلام به همه دوستان
مرسی از استاد عزیزم اینکه همیشه در تلاشین تا موانع ذهنی رو هم برای خودتون هم ما پیدا کنید
دقیقا همینطوره ذهن ما در برابر اعداد بزرگ مقاومت داره
اضافه وزنی ک دارم راحت حاصل ۱۰سالی میشه
ولی امان از عجله کردن خب واقعا این چه درخواستیه چ منطقیه که از بدن داریم ک انتظار داریم مثلا تو سه ماه کل این وزن رو برگردونیم به وزن قبلی
معلوم ک ذهن مقاومت میکنه
خیلی جالبه رو برگه ای ک به کابینت آشپزخونه چسبوندم نوشتم اسم من زینب ۵۸کیلو وزن ایده عالم خب معلومه ک ذهن میخواد مقاومت کنه دیگه ۷۵ کجا ۵۸ کجا😐😑
مثال دیگه ک من اصلا فکرشم نمیکردم بتونم برم لیسانس بگیرم ولی دوستم باعث شد اول منو به کاردانی کشوند بعد به کارشناسی
تازه کارشناسی برام راحت ترم بود با اینکه فک میکردم سخت تره چون مدرک بالاتریه بالخره 😂😂
از این به بعد تمرکزم به دو کیلو کم کردن
مرسی از تموم زحمت هایی ک برای ما میکشین
خداروشکر میکنم بابت وجود شما
الهی شکرت
سلام استاد گرامی و دوستان هم مسیر
واقعا موضوع مهمی بود
نمیدونم چرا باید اینجوری باشه ولی در طول زندگیم هر چیزی که ذوق و اشتیاقم خیلی زیاده براش، نتیجه خوبی نداشته.
حتی غذا ، وقتی یه جاییم و میبینم غذای مورد علاقه ی من رو درست کردن میگم وااااای من عاشق این غذام، یه دفعه میبینم که مو توش هستش :((
مثلا ازدواج اولم احساس میکردم از این انتخاب بهتر امکان نداره ، در حالی که بدترین انتخاب بود به عنوان شریک زندگی .
یه مثال دیگه هم یادم اومد،
من ۸سال پیش از یه کوچه ای عبور کردم گفتم چقدر خوبه آدم خونش اینجا باشه به هر جایی دسترسی داره،
اون جوری نبود که حسرت داشته باشم و بیش از حد باشه،
فقط میخواستم،
بعد یه سال یه پسر که خونشون همون کوچه بود ازم خواستگاری کرد و الان ۷ساله که اونجا زندگی میکنیم 🙂
یعنی کلا اگه هیجانم بیش از حد نباشه واسه هر چیزی، خیلی خوب و عالی میشه،
همین دیروز که رفتیم باغ یکی از آشناهامون
ون انتظار خاصی نداشتم، میگفتم یه دیدار خوبی شاید بشه ، خیلی بهم خوش گذشت، همش شاد بودم و میخندیدم .
مثلا کارهای خونه رو وقتی بگم امروز باید تموم کارها رو انجام بدم خیلی برام سخته،
اما وقتی شروع میکنم به جارو کردن، وقتی تموم شدم میبینم هنوز انرژی دارم واسه شستن ظرف،
و خیلی وقتا بوده بعد اون انرژی داشتم واسه تمیز کردن سرویس بهداشتی،
اما اگه تمرکز کنم رو کل کارها، خیلی سخته واسه ذهن ناخودآگاهم و دوست ندارم انجامش بدم .
حالا یاد گرفتم هدفم رو خورد کنم ،خواستم رو کوچیک کنم، من که میخوام ۱۰کیلو کم کنم باید از این به بعد بگم من یک کیلو میخوام کم کنم،
واسه ذهنم کار رو راحت کنم .
استاد ممنونم از فرمایشات با ارزشتون
بنام خدا
سلام
من این فایل را قبلا گوش دادم اما عجیب چرا امروز گوشش کردم احساسی که الان دارم را قبلا نداشتم الان خیلی خوشحالم فوری رفتم توی دفتر عدد وزنی خودم را کوچک نوشتم گفتم من میخوام یک کیلو کم کنم رفتم بدهی که داریم یعنی پول دستی را که قرض گرفتم را گفتم من یک میلیون یک میلیون میخوام پس بدهم دفتر های قسطی که دارم را تقسیم کردم از عدد کوچک شروع کردم و گفتم میخوام بروز باشن وام های من
ماشینی که داریم و دیگه خستمون کرده همین الان هم همسرم برد تعمیر گفت ولا من روم نمیشه از مکانیکی که ببرمش خواستم و کوچک کردم و نوشتم یه چند مدل بالاتر بخرم که خیلی تعمیر نره .
چرا من خیلی خوشحالم از گوش دادن این فایل همین چند ساعت پیش همسرم خیلی ناراحت بود که خیلی بده کارم و با مردم چکار کنم شرمندشون نشم من گفتمش توکل به خدا روزی رسونه خداست توانا و قهاره بر هر چیزی وقتی ما را آفریده وقتی جهانی تحت فرمان اوست پس قادره زندگی منو هم تغییر بده من از منبع بی نهایت الهی درخواست نعمت میکنم و ایمان دارم که میشه البته اینا را با خودم می گفتم چون همسرم همان اول که گفتم توکل به خدا گفت یعنی چی من حقوقم همینه از کجا بدم برا همین ادامه ندادم باهاش اما تو دلم میگفتم خدایا ایمان دارم
و همسرم طبق معمول رفت تعمیرگاه منم گوشی را گرفتم رفتم نکات طلایی دیدم فایل ها را گوش دادم اما این فایل را دیدم گفتم باز کنم و گوش کردم که این مطالب بسیار ارزشمند را گوش کردم و حال منو دگرگون کرد و من ایمان دارم که فقط هدایت خداوند بود که من چند تا خواسته ی مهم خودم را روی کاغذ نوشتم و آنها را خرد کردم چقدر امیدوار تر شدم حالم خوب شد برا همین خیلی احساسم بهتر شد
ممنون استاد عزیز .
سلام
خوب که به زندگیم نگاه میکنم بیشتر به عمق مطلب این فایل پی میبرم .
یادم میاد که من الان مدتی هست میخام یادگیری زبان انگلیسی رو به طور اصولی شروع کنم طوریکه اگه یه روز قصد مهاجرت کردم دغدغه زبان نداشته باشم .
اما هرسری به بهانه های مختلف ردش میکردم چون بارها شنیدم که این کار خیلی سخته نزدیک به ۴ سال زمان میبره بایستی بری اون ور آب . امتحان آیلس ازت میگیرن که خیلی سخته و از این حرفها .
چون در ذهنم آنچنان سختش کردم که قدرت خودم رو ندید گرفتم و هرسری منصرف میشدم . ولی اگر همون اول کوچیکش میکردم تا حالا گرفته بودمش .
یا وقتی چندسال پیش باشگاه میرفتم یه روز مربیمون گفت میخام درکنار کلاستون هیپ هاپ هم کارکنیم و من چون خیلی از قبل شنیده بودم که سخته وتمرکز بالایی میخاد خیلی مقاومت میکردم . و این باعث شد اوایل خیلی کند پیش برم اما کم کم وقتی دوستانم رو میدیدم که عالی پیش میرن منم ادامه دادم و کم کم پیشرفتم زیادتر شد .
یا موقع خونه تکانی که همه غصه شون میشه ما اومدیم گفتیم هرچند روز یک اتاق رو تمیز میکنیم تا بهمون فشار زیادی نیاد وبااین کار الانا خونه تکونی برامون خیلی راحت شد .
یا وقتی مدرسه میرفتیم اصلا به آخرش فکر نمیکردیم وهرساله میرفتیم با ذوق وشوق و یهو دیدیم تحصیلاتمون تمام شد .
در پروسه چاقی هم همینطوره اگه همون اولش به فکر میافتادم که بایستی ۱۵ کیلو کم کنم مطمنا نمیتونستم وقتی استاد عواقب عجله کردن رو میگفتن من تمام تلاشم رو میکردم که به نتیجه فکرنکنم وفقط به آنچه گفته میشه خوب عمل کنم .
واینکه بعضی از دوستان بعد مدتی استپ میخورن و دیگه لاغر نمیشن یه تجربه ای دارم که دلم میخاد باهاتون به اشتراک بزارم .
من وقتی روی یک موضوع ذهنی خیلی عالی کارکردم به طوریکه ۹۹ درصد اون موضوع حل شد و همش به همه میگفتم من باقدرت ذهن فلان مشکلم رو حل کردم بعد مدتی دیدم یواش یواش اون موضوع داره بر میگرده . علیرغم اینکه تمارینش رو انجام میدادم و در ذهنم بود .
کم کم متوجه شدم که من فقط روی قدرت خودم حساب باز کردم و جایگاه خداوند و الهاماتش رو در مسیر کلا نادیده گرفتم .
من فقط فایل ها رو گوش میدادم و تلاش میکردم این خدای بزرگ بود که تلاشم رو می دید الهامات رو در قالب شناسایی فرمولهای مخرب چاقی بهم میگفت وپاداش عملم رو میداد و من از این موضوع غافل شدم و قدرت رو به خودم واستاد دادم .
خداوند ذهن ما رو متناسب آفرید . خداوند سیستم بدنمون رو هوشمند آفرید . خداوند ما رو صاحب اختیار آفرید که بتونیم زندگیون رو خلق کنیم .
من فقط تلاش میکردم که موانع رو پیدا کنم این خداوند بودکه نتیجه تلاشمو با الهاماتش در هرزمان و مکان بهم میگفت و من اون فرمولهای مخرب رو پیدا میکردم .
خدایا منو ببخش که قدرتت رو نادیده گرفتم وقدرت رو به خودم واستاد دادم .
استاد دستانی از خداونده و من هدایت شدم به سمت دستان خداوند .
وخداوند با الهاماتش کمکم کرد تا به رویام برسم .
خدایا شکرت
از استادعالیقدر هم بابت آموزشهای نابش سپاسگزارم
سلام…. من اولین قدمم بعد دیدن این فایل، تصمیمم برای پرداخت بدهیمون بود.. کلا 4میلیون و پونصد تومن همسرم باید پرداخت کنه. و منم از قبل تصمیم داشتم که خرید عید امسال انجام بدم، اما حالا نظرم اینه که قبل از ورود به قرن جدید و سال جدید، خودمونو سبک کنیم از بار قرض…. و من میتونم خریدمو کوچیک کوچیک کنم که مجبور نباشم یجا برم خرید کلی کنم…. برای وزن کم کردن هم دقیقا همینه. چالشی که تمام چاقها دارن همینه که ملاکشون عدد وزنه… بااینه وزن اصلا ملاک تناسب اندام و لاغری نیس.. بنظر من بدون در نظر گرفتن وزن و عدد مدنظر برای لاغری، به مسیر ادامه بدیم. چون من روزی رو تجربه کردم که وزنم 40کیلو کم شد اما به تناسب اندامم نرسیدم. پس توجه به وزن مورد نظر فقط مانع رسیدن به خواستمون میشه.و نتیجه نهایی هم ممکنه نباشه…. مهم جسممونه که به تناسب دلخواه برسه…. خداروشکر که هرکس دراین مسیر قرار میگیره، هدایت شده و تمام چالش هاش برطرف میشه… ممنون استاد. عمرتون بابرکت…. یاعلی
با عرض سلام و خسته نباشید برای منم کوچیک و تکیه کردن هدف ها پیش اومده البته بیشتر به صورت ناخداگاه مثلا من می رم همیشه یک دور کامل دور دریاچه چیتگر پیاده روی ببشتر وقت ها می خوام شروع کنم می گم از اینجا شروع می کنم و مثلا تا بام لند می رم و هر دفعه رفتم و از باملند رد شدم و یک دور کامل بدون خستگی پیاده رفتم
سلام
فایل کوچک کردن خواسته ها فایل ارزشمندی بود در مسیر تناسب اندام یا رسیدن به هر هدفی به قول استاد ذهن ناخوداگاه دلش نمیخواد از اونحاشیه امنی که برای خودش درست کرده خارج بشه چون تغییر شرایط براش خوشایند نیست و هرچه این تغییر بزرگتر باشه مقاومتش بیشتره تمام تلاشش رو میکنه که مارو قانع کنه که این هدف دست یافتنی نیست و دوباره شروع میکنه به بهانه تراشی و دلیل برهان آوردن و جالبه که به طرز عجیبی ما رو قانع میکنه
در فرایند کاهش وزن وقتی که کل کاهش رو در نظر میگیریم مثلا ۱۰ کیلو تو روزهای اول مشتاقیم ولی کم کم ذهن شروع میکنه به بزرگنمایی هدف و تمام موانع رو جلوی چشم ما میاره
جالبه این فایل یه جورایی در هماهنگی با دوره اول هست امروز داشتم فایلهای دوره رو گوش میکردم واقعا چیزهای جدیدی یاد گرفتم که انگار به این بخش هم مربوط میشه
بزرگ جلوه دادن هدف در تضاد با ذهن ناخوداگاه قرار میگیره و حس ما رو بد میکنه وقتی فکر میکم من باید ۱۰ کیلو کم کنم احساسم بد میشه ولی وقتی هدف رو کوجیک کنم احساسم خوب باقی میمونه و ذهن که منبع تغذیه اش احساس ماست با ما همراه میشه و کمکمون میکنه همه چی برمیگرده به احساس. هدف رو تا جایی انتخاب کنید که احساستون خوب باشه
من میتونم هدفهای یک یا حتی نیم کیلو در هفته رو انتخاب کنم چون دست یافتنی هست پس حسم خوبه وقتی حسم خوبه ذهنم رو مثبت تغذیه میکنم پس راحتتر بهش میرسم
اما در تمام رژیمهای قبلی من هدفم کم کردن همین ۱۰ کیلو بود اونم با حس بد اولش متوجه نبودم خودم رو گول میزدم که جقدر شاداب و سرحالم چقدر از خوردن غذای کمتر احساس خوبی دارم و چقدر ورزش منو سرحال کرده ولی غافل از اینکه احساس بدم افسار ذهن ناخودآگاه رو در دستش گرفته بود و در خلاف جهت هدف من حرکت میکرد نکات طلایی واقعا طلایی آن من سومین فایل رو گوش کردم و لذت بردم
حالا که دارم روی حس خوبم کار میکنم هدفم رو هم دست یافتنی و واقعی تنظیم میکنم تا در دسترس باشه و رسیدن بهش حالم رو بهتر کنه
سلام خیلی فایل قشنگی بود .دوس دارم با ها و بارها گوشش ب م خیلی چیزای خوبی ازش یاد گرفتم و فهمیدم کارهایی که میکردم چقدر اشتباه بوده .الان یاد گرفتم که هدفم رو دز هر زمینه ای کوچیک انتخاب کنم من ۳۰ کیلو اضافه وزن دارم.من میخام سه کیلو کم کنم به نظرم خیلی کار راحتیه .
استاد شما دست خدا روی زمینی .هر وقت که به مشکلی بر میخورم ناخوداگاه هر کدوم از فایلای شما رو گوش میدم به جواب سوالم میرسم .ممنون از اینکه اینقدر با حرفاتون به ما کمک میکنید بهتر در مسیری که هستیم ادامه بدیم
سلام دوستان . درسته که ما یه هدفی رو در نهایت داریم و اون هدف ممکنه خیلی بزرگ باشه و وقتی بهش فکر میکنی شاید برات دست نیافتنی باشه برای ذهنت سخته که تو چطور میخوای انجامش بدی ولی وقتی در راستای اون هدفت گامهای کوچک برمیداری و خودت رو یک قدم نزدیک هدفت میبینی امیدوارتر قدمهای بعدی رو برمیداری .مثلا وقتی برای یک روز کارهای مختلفی رو برنامه ریزی میکنی اگر از صبح به انتها نگاه کنی ممکنه به خودت بگی این کار ها برای امروز زیاده دچار استرس بشی و نتونی از پسش بربیای ولی وقتی کارهارو قسمت کنی برای هر کاری که انجام دادی خوشحال بشی اخر روز که برسه میبینی به همه کارهات رسیدی . چون ذره ذره انجام دادی .از اول به انتها نگاه نکردی پس در همه کارها میشه این فرمول رو بکار برد و ذهن امادگی پذیرش رو پیدا کنه .ممنون استاد که نکات ظریف و مهم رو به ما یاداوری میکنید
عالی بود و برای من نکته خیلی مهمی بود. ممنونم.
عالییییییی بود و ارزشمند
دقیقا حقیقت رو عرض کردید
من فکر میکنم خیلی از موانع و مشکلات ذهنی ما تزریق اشتباه از محیط، جامعه،اطرافیان، خانواده، انواع رسانه ها، کتابها، حتی بعضی معلمان و پزشکان و در نهایت خود ماست
به قول شما خیلی از تبلیغات و کتاب های موفقیت نوشته شده هدف های بزرگ تعیین کنید، بلند پرواز باشید و….
خیلی هامون شاید زیاد این عبارات یا نمونه هاش رو شنیده باشیم: لاغری تضمینی در ۳۰ روز، ثروتمند شدن در کمتر از یکسال، یادگیری کامل زبان انگلیسی در کمتر از ۲ ماه….
مگه من ۳۰ کیلو اضافه وزنم رو توی ۳۰ روز بدست آوردم که توی ۳۰ روز از دست بدم؟!!!! چرا باید اصلا براش زمان تعیین کنم؟!!! اونم به اشتباه!
وقتی گاهی راه رو اشتباه میری و نتیجه ای که دلخواهت هست و اون هدفی و فرایندی که گفتند قراره اتفاق بیافته، نمی افته، ناامید میشی، به توانایی ها خودت شک میکنی و باعث عقب نشینی و در نتیجه پیشرفت که هیچ ،پس رفتت هم میشه
و مورد دیگه همون بزرگ جلوه دادن هدف و عدم پذیرش ذهن ناخودآگاه هست، یوقتهایی پیش اومده رفتم دکتر تغذیه، اولین کار وزن کشی انجام شده و آنالیز بدن و سایز و…. بعد گفتند چاقی مفرط داری یا درجه دوم و مثلا ۳۰ کیلو اضافه وزن داری و باید کم کنی، ۴ تا سایز باید کم کنی، میزان چربی دور شکمت فلان قدر باید کم بشه و… بعد شنیدن این حرفها بهم حس بد انتقال شده، حس عدم توانایی و قدرت و اراده، اینکه من چطوری ۳۰ کیلو کم کنم؟!!!! مگه من میتونم ۳۰ کیلو کم کنم…
بنظر منم با کوچیک کردن و خرد کردن هدف ها
میشه به اهداف بزرگ رسید
چند وقت پیش به من گفتند باید در عرض چند ماه مدرک آیلتس بگیری!!!!! روز اول گفتم منی که حروف الفبا انگلیسی رو بزور بلدم نمیتونم، و قبول نکردم و گفتم نمیتونم، ولی بعدش گفتم ببین سلیمه، زبان انگلیسی مثل یه اقیانوس میمونه و تو نیازت فعلا اینه که به اندازه یه آبگیر کوچیک، یه رودخانه، یا همون اول ساحل رو ازش یاد بگیری نه کل اقیانوس رو و اینجوری شد که خودم و ذهن قبول کرد که شروع کنم به خوندنش
در مورد لاغری هم همیشه به وزن ایده خودم که ۷۵ هست فکر کردم و الان که ۱۰۲ کیلو هستم به خودم میگم من در درجه اول میخوام فقط ۳ کیلو کم کنم و از ۳ رقمی به۲ رقمی تبدیل بشم تا خودم و ذهنم بتونه بپذیره و منو همراهی کنه…
و این مسئله ای که بیان کردید در تمام جنبه های زندگی ما و اطرافیانمون کاربرد داره….
بسیار زیبا، خصوصا مثال زیباتون در مورد زبان، امیدوارم که به هدفاتون در اوج خوشحالی برسید🙏🏻🙏🏻
(مدال دیدگاه برتر برای طریق صحیح منطقی کردن فرمول های جدید)
موانع هدف دو دسته هستن موانع اولی قابل شناسای هستن و خودمون میدونیم چین و قبول داریم ولی موانع دوم خود خواسته ها هستن که با تکرار اون خواستها مانع رسیدن به اون میشیم
من بارها در فایلی از استاد شنیدم که هدفت رو تا میتونی کوچیک کن و ریز کن در تمام جنبهای زندگی چه لاغری چه ثروت و مادیات و به جاش تا میتونی باورهای خودت رو بزرگ کن در واقع همون مثال گوی و حلقه عالیه که استاد عطار روشن به ما گفتن فرض کن هدف ما مثل یه گوی و باورهای ما مثل حلقه میمونن که هدف بزرگتر از باورها باشه پس گوی از حلقه رد نمیشه پس برعکس اگه قطر گوی که همان هدف باشه رو کوچیک کنیم و به جاش قطر حلقه رو که باورهای ما هستن رو بزرگ کنیم به راحتی از داخل هم عبور میکنن و هدف ما به صورت تجربه وارد زندگی ما میشه پس بازم برمیگردیم به اینکه تا میتونیم روی باورهامون کار کنیم و استمرار داشته باشیم تا پر رنگ و بزرگ بشن در ذهن ما و هر وقت به هدفت فکر کردی بگو این که چیزی نیست مثلا در مورد لاغری من بارها به خودم میگم این همه ادم لاغر در اطراف من هستن که سلامت و لاغر هستن و هر چی بخوان میخورن و در تناسب کامل هستن پس من هم یکی مثل اونها و حتما به هدفم میرسم اگر عجله نکنم و یا در هر زمینه ی دیگه مثل مادیات این همه آدم ثروتمند و خوشبخت هست در اطرافم حالا من هم یکی مثل اونها برای خدای به این بزرگی و عظمت با این همه فراوانی و نعمت و … اینها که چیزی نیستن و خدا حتما به من میده و من هم با حس خوب منتظر دادنش هستم یعنی ایمان دارم که من رو به هدفم میرسونه
یا اینکه من بارها با رژیم تونستم وزنهای زیادی رو کم کنم که نشان از توانمندی جسمم هست و اما این اواخر که با دورهای استاد آشنا شدم در اصافه وزن شدید نبودم شاید اگه اشنا نمیشدم دوباره میرسیدم به جای اولم ولی خدا رو شکر به موقع خدا کمکم کرد و پدیرفتم که خدا هرگز دیر نمیکند مثلا شاید در حد ۱۳ کیلویی میخواستم کم کنم یا ۱۴ کیلو نه بیشتر و من به خودم گفتم که من بارها تونستم ۳۰ یا ۴۰ کیلو کم کنم حالا این که دیگه چیزی نیست حتما به راحتی کم میکنم و خدا رو شکر کم هم کردم ولی نمیدونم چقدر دیگه باید کم کنم خودم میگم همینطوری شاید ۵ کیلو شایدم کمتر باید کم کنم تا ایده ال بشم ولی نمیدونستم ریز تر از این هم میشه بهش نگاه کنم مثلا بگم من میخوام یه کیلو کنم اما من همیشه گفتم ۱۴کیلو میخوام کم کنم و در مقابل قبلا خودم که اصلا چیزی نیست و به راحتی کم میکنم ولی بازم کوچیکترش میکنم اصلا میگم من میخوام هفته ای ۳۰۰ گرم کم کنم چقدر اسون و راحت و اینجوری موافقت ذهنم رو هم بیشتر جلب میکنم که با من همکاری بکنه
پس جسم توانمندم، من از این به بعد با همکاری ذهنم و با قدرت ذهنم هفته ای ۳۰۰ گرم از چربی های اصافه ی تو رو بر میداریم و تو را به ایده آل خودت که بودی میرسونیم من فروغ به تو قول میدم در این راه از هیچ تلاش و کوششی دریغ نکنم
هزاران راه به نتیجه نرسیده رفتم برای لاغری،هربار که گفتم به اطرافیانم دیگه تصمیم گرفتم لاغر بشم واز امروز غذا کم میخورم با تمسخر گفتند اینم مثل سری های قبل دو سه روز شوق و ذوق داری بعدش هیچی دوباره همونی ،اره تو لاغر نمیشی البته یک بارم قبل بارداری ۲۰ کیلو کم کردم ولی بعد زایمان۴۰ کیلو برگشت همش بهم میگن دیگه لاغر نمیشی تو نمی تونی اما شما درست میفرمائید ۴۰ کیلو برای ذهن من خیلی مشقت باره اگه بگم پنج کیلو باید کم کنم خیلی بهتره این دفعه به هیچکس نمی گم که من میخوام پنج کیلو کم کنم به خودم تکیه میکنم واز راهنمایی های شما پیروی میکنم
بارها به اطرافیانم میگفتم که میخوام ۳۰ کیلو کم کنم ، ۳۰ کیلو کم کنم دیگه همه جی اوکیه !
و از اون ورم هروقت راجب تناسب اندام حرفی زده میشد یاد این ۳۰ کیلو می افتادم و هی تو ذهنم تکرارش میکردم اره ۳۰ کیلو چیزی نیست خیلی ها تونستن منم میتونم!
و خب تا حدی هم همبن ۳۰ کیلو رو برای خودم آسون کردم البته نمیدون برای ناخوداگاهامم اسون شده یا نه!
از همین لحظه که با خودم گفتم ۳ کیلو دیگه کم کنم بسته یه حس رهایی بهم دست داد فقط۳ کیلو دیگه فقطط و الان این شوقو دارم که صبح بشه بررم به همه بگم دیگه فقط ۳ کیلو کنم بسه و واقعا حس میکنم الان خیلی راحت تر شد برام چون از اولم ۳ کیلو کم کردن برام کاری نداشت تو همون هفته اول ورزش یا رژیم کم میشد و خودم حسابش نمیکردم !
پس از این به بعد یاد آوری میکنم هم به خودم هم به اطرافیانم که بیشتر برای خودم تایید بشه و حس خوب بگیرم که من دیگه فقط ۳ کم میکنم فقط
سلام دوست عزیز
برای رها تر شدن بهتره به دیگران چیزی نگی
فقط خودت بدونی کافیه
سلام به دوست خوبم
امیدوارم در مسیر تناسب فکری موفق باشید دوست خوبم اکثر انسانها نگرشهای متفاوتی از مسائل روزمره دارند و اینکه ما خواسته ای داریم و برای آن تلاش میکنیم دیگران درک درستی از آن ندارند و امکان دارد با کوچکترین کلامی ما را از ادامه دادن مسیر دلسرد کنند ما باید خواسته مان را با ویژگی های ذهنی خودمان جلو ببریم درست است که کم کردن عدد کاهش وزن باعث دلگرمی میشود اما بیشترین دقت و تمرکزمان باید روی تغییر باورها و رفتارهایمان دقت کنیم ببینیم امروز نسبت به دیروز چقدر موفقتر بوده ایم در اصلاح رفتار و ذهن چاقمان به چه پیشرفتهایی رسیده ایم امروز حال دلمان بهتر از دیروز شده یا نه ؟ توجه به جسم ما را از آموزش باورهای ذهنی کمی دورتر خواهد کرد ارزش انسانها به جسمشان نیست به روح و افکار و رفتار آنهاست باید سعی کنیم دیگران از بودن کنار ما لذت ببرند
در انتها برای شما دوست همگام و تمام کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده آرزوی بهترینها را دارم
موفق و پیروز باشید
سلام سلام
این فایل خیلی عالی بود. قشنگ این فایل الهام شده بود که الان گوش بدمش ، چون من میخواستم یک قطعه جدید با پیانو یاد بگیرم، آهنگش خیلی قشنگه، و وقتی نت اش رو پیدا کردم و بررسیش کردم ۶ صفحه بود و میشه گفت برا من تقریبا سخت بود و نیاز به تمرین زیادی داشت. یه جورایی انگار خیلی سخت و زیاد بود ،
البته برای یاد گرفتن یک قطعه باید ذره ذره یاد گرفت ، این و میدونستم ولی بازم برام کار سختی بود .خیلی پیش اومده که خواستم قطعه جدیدی و یاد بگیرم و به خاطر سختیش ولش کردم. وقتی این فایل و گوش دادم با خودم گفتم اینکه کاری نداره من میخوام یک آهنگ خیلیی قشنگ یاد بگیرم پس هر روز یک میزان یاد میگیرم همین طور میزان به میزان جلو میرم تا شگفتی خلق بشه. اتفاقا اینطوری بهتره هم در نظرم آسون تر میهد و هم اینکه بهتر یاد میگیرم اشتباهم کمتره. لاغری هم همینطوره من میخوام یک کیلو کم کنم، یک کیلو خیلی کوچیک که مثل آب خوردن کم میشه.
باسلام خدمت دوستان واستاد گرامی
این فایل بسیار ارزشمند بود ومن بارها به خودم گفتم پس چرا ۵۰ کیلو کم نمیکنم وکی قراره بشم اون مدل هیکلی که خودم میخوام البته من موانع دیگری هم دارم که ذهنمو درگیر خودش کرده اما برای من یک کیلو هم زیاده به نظر من یک کیلو هم ایجاد وسواس ذهنی میکنه از بس که رفتم روی ترازو قبل این دوره ونیم کیلو نیم کیلو ویک کیلو یک کیلو وزنمو کم کردم وهی براش زمان تعیین کردم اون روزا برای خودم مدام زمان میزاشتم که مثلا نمیتونم ده کیلو کم کنم اما یک کیلو یک کیلو که کم میتونم بکنم ویک هفته ای کم میکنم ودر کمال ناباوری هفته بعد با ۵۰۰ گرم کاهش وزن ناامید میشدم یا با ۵۰۰ گرم افزایش وزن شکست خورده خلاصه خیلی بد بود برای همینم فکر کردم در ذهن من گرم کوچیک ترین واحد جهان که میتونم روش بدون وسواس حساب باز کنم فوقش میخواد طولانی تر بشه زمان لاغریم خب بشه منکه براش زمان نگذاشتم برای همین یک گرم یک گرم کم میکنم واز آنجایی که ترازویی نیست که گرم وزن منو بسنجه ومنم ترازویی ندارم در نتیجه بدنم هر چقدر دوست داره وهر جور صلاح میتونه میتونه یک گرم یک گرم وزنمو کم کنه از روزی یک گرم تا روزی چند گرم برای من عالیه فقط همینکه یک گرم یک گرم پیش برم وکم بشه همین عالیه ممنون استاد بابت فایل فوق العادتون
سلام استاد عزیز
من دیشب نماز میخوندم و ازخدا خاستم ک بهم راهی رو نشون بده ک بتونم نتیجه حوب بگیرم داشتم فکر میکردم من اینهمه تغییر کردم ذهنم روحیم و یکمم جسمم ولی هنورم اونی ک میخام نشده گفتم خدایا چی هنوز تو ذهنم حل نشده ک من نمیدونم و جلوی لاغری منو گرفته.
همون بعدش گوشی مو باز کردم و تو تلگرام فایل شمارو دیدم ک جواب اکثر سوالانم بود.
البته من چون وزن نمیکنم نشستم فک کردم گفتم تاحالا ک کابشن مشکی ام اندازم شده زبیش ب راجتی بسته میشه اون شلوارا صورتی ام میره الان تنم ولی زبش بسته نمیشه. خب اول من از طریق ذهنم خودم رو اندازه شلوارم میکنم این ک خیلی راحته. ویک نکته جدید ک یاد گرفتم من همیشه با پس انداز کردن مشکل داشتم ینی تا پولی دستم میاد همشو خرج مکنم ولی میخام ازین به بعد از یک مقدار کم طبق گفته شما پس انداز کنم امیدوارم بتونم ب دوتا هدفهام برسم.
سلام استاد و دوستان همراهم
یه ضرب المثلی هست که میگه اگر بخوایی فیلو بخوری اول باید به قطعات کوچکتر تقسیمش کنی،،،برای من و ذهنم هم کم کردن ۲۷ کیلو کار راحتی نبود،البته که در حال حاضر اضافه وزنم ۲۷ کیلو نیست،خودمو وزن نمیکنم ولی مطمئنم ۱۷ کیلو از اضافه وزنم مونده ،پس از این به بعد این اضافه وزنو به ۱کیلو وهفتصد تقسیمش میکنم که برام سخت وطولانی نباشه و ذهنم فرار نکنه ،،تو کلاس انعطاف که میرم و وقتی همکلاسی هامو میبینم که حرکات سخت بدنی انجام میدن ،من وحشت میکنم ،البته خوشحالم میشم که در آینده منم مثل اونا توانمند در انجام دادنشون میشم،هرچند منفی بافم میگه ،نه ،تو که نمیتونی درحد اونا پیشرفت کنی ،،ذهنم مدام میخواد منو منصرف کنه ولی از این به بعد بهش میگم که من قراره فقط ۵میلیمتر پیشرفت در تغییر اون حرکت داشته باشم،هر چند مربیم مرتب بهمون گوشزد میکنه ومیگه بچه ها ۱میلیمتر هم تغییر کنید عالیه،،یا گاهی که هدف های بزرگمو تجسم میکنم،ذهنم منو میترسونه که ،تو تازه اول راهی،حالا حالا طول میکشه تا باورهای مالیت تغییر کنن،تا تکاملتو طی کنی،تا به اونجاهاییکه میخوایی برسی ،خیلی زمان میبره، بابا ولش کن و گاهی بی انگیزه میشم از ادامه باورسازی هام ولی این بی انگیزه گی فقط چند ساعت ادامه داره وبه خودم میگم ،حالا اگر تو تمرینات ذهنی هم نکنی که هیچ امیدی به رسیدن به هدفات نیست ،پس بلند و مجدد شروع کن ،مثالهای بیشماری دارم از اینکه کاری برام سخت و دشوار بوده وانجامش ندادم و منصرف شدم،از این به بعد هدفامو کوچیک کوچیک میکنم تا برام راحتر انجام بشه ،ممنون از فایل عالیتون استاد
سلام استاد عزیزم
این فایل بسیار ارزشمند را دوبار دیدم بعد از دیدن این فایل انگار ی نوری تو ذهن من روشن شد این بود که گفتین هدف را کوچک کنیم وتقسیم به قدم های کوچک کنیم من همیشه میگفتم ۳۰ کیلو باید کم کنم الان یاد گرفتم که در ۳۰ قدم آن را کم کنم وهر قدم من باید ۱ کیلو باشد تا ذهن من قبول کند که ۱ کیلو چیزی نیست خیلی راحته کم کردن ۱ کیلو واز ذهن ام خواستم راهکاری پیدا کند که ۱ کیلو کم کنم البته الان من تو دوره تکرار ورود به سرزمین لاعری هستم سایز ام نسبت به شروع دوره که بهمن ۹۸ بود خیلی فرق کرده واز خودم راضی هستم ولی این فایل به من یاد داد که به هدف بزرگ فکر نکنم در هر موردی و هر خواسته ایی که دارم آن را تقسیم به اهداف کوچک کنم در باره موانعی که میتواند مخفی باشد واصلا ما فکر نکنیم که آن ها میتواند مانعی برای لاغر شدن ما باشد خیلی فکر کردم شور اشتیاق برای لاغری خوبه اما نباید اینقدر این اشتیاق را زیاد کنیم تا تبدیل به عجله برای زود رسیدن به لاغری در ما بشود همین قدر که اجازه دهیم ذهن ما در آرامش خودش نقشه لاغری را ترسیم کند وما به ذهن امان بازخورد بدهیم وتشویق کنیم کافی است و هر روز فایل وتمرینات مربوط به دوره را انجام دهیم واطلاعات به ذهن ناخوداگاه امان بدهیم که مسیر لاغرشدن را رسم کند ودر آرامش به این مسیر ادامه دهیم تا قدم به قدم به هدف امون برسیم
استاد در قسمتی از فایل گفتید که مثلا یکی پهلو اش چاقه یا شکمش بزرگه چطوری میشه این توجه به قسمت های موضعی را قدم به قدم یا با هدف های کوچک به سمت لاغرتر شدن پیش برد؟
ی سوال دیگه هم دارم با اجازه اتون
چون تو این دوره فقط برای لاغر شدن نیست که شرکت کردیم بلکه برای پیشرفت در زندگی هم درس میگیریم
استاد اگر خواسته ایی برای خرید مثلا یک ویلا داشته باشم چطور این هدف را تقسیم کنم این ذهن منو درگیر کرده
تو یکی از فایل ها گفته بودید که خواسته اتون را کوچک کنید تا از حلقه باور ذهن رد بشه با ابن کار یادتون باشه من به خواسته خودم رسیدم ولی این مورد که در این فایل گفتید آیا میشه در باره خرید ملک هم استفاده کرد ؟
کاملا ذهن من درگیر این دو مورد شده آیا باید خواسته را کوچک کنم بگم این که چیری نیست من خیلی راحت به هدف ام میرسم و یا به چه شکل در ذهن ام هدف را تجزیه کنم تا به خواسته خودم برسم
در رابطه با یک کیلو کم کردن که چیزی نیست وخیلی راحت من یک کیلو لاغر میشوم وقدم اول را برمیدارم وهدف من ۳۰ قدم بیشتر نیست واین ۳۰ قدم خیلی راحت مثل آب خوردن به سمت لاغر شدن میروم
استاد ی خواهش دیگه داشتم که بیشتر راجع به باورهای مخفی صحبت کنید لطفا این باورهای مخفی برای هر شخصی تفاوت داره این را میدانم ولی ی سرنخ میخواهم که بتوانم پیداشون کنم مثل همین فایلی که زحمتشو کشیدید آن هم در چنین شرایطی که خانواده منتظرتون بودند ولی شما باز هم به فکر ما بودید واین خیلی برای من ودوستان هم گروه ارزشمنده باز هم از شما بسیار سپاسگذارم استاد عزیز
با سلام. وقتی عنوان فایل رو خوندم هم خیلی خوشحال شدم به خاطر فایل جدید و هم تعجب کردم که یعنی چی اشتیاق مانع لاغری میشود؟ 🤔😳
متن رو کامل خوندم و کمی واضح تر شد برام که جریان چیه و وقتی فایل رو گوش کردم متوجه شدم موضوعی هست که خیلی در زندگیم اتفاق میوفته و هیچ وقت فکر نمیکردم همین مانع منه..
مثلا در موضوع لاغری :
صد بار به دوستم گفتم که من باید 20 کیلو وزن کم کنم و دوست دارم که 54 کیلو بشم و اونم همیشه گفته نمیتونی 😬..
به خودم بارها گفتم که 20 کیلو کم کنم فلان میشه و بهمان میشه و در سطح خودآگاه کلی ذوق کردم و به قولی انگیزه و اشتیاق گرفتم، اما متوجه نشدم، اون عقب های ذهنم، اون مسئول تنبل، ترسیده و گفته یااا خدا 😱 20 کیلو؟؟!!
سراغ نداریم از این اصلا که بتونه 😂 و خط زده این خواسته رو… من ادامه دادم و ادامه دادم و هرروز اشتیاق داشتم ولی نتیجه ای نگرفتم و حیران ماندم که خوب نتیجه کو؟؟ کجاست؟؟
یا در مورد تحصیلات، خیلی از استادها شنیدم که باید بی شمار کتاب بخونید، بی نهایت تمرین حل کنید تا به موفقیت برسید و این بار از ترس زیاد بودن انجام ندادم.. همیشه دوتا انتخاب داشتم :1: کاری طاقت فرسا با ساعت طولانی در روز انجام دادن (در موضوعات مختلف) و
2: استراحت کردن
که فکر میکنم بدونید من کدوم رو انتخاب میکردم..
خوب کمی هم به خودم حق میدم که در انبوهی از حرف هایی که شنیدم برای موفقیت همیشه سعی و تلاش و مشقت کشیدن بسیار لازم بوده و منم انتخاب میکردم که شاید بعدا بخوام موفق بشم و به استراحت خودم میرسیدم. 😂😂
این ایده رو خیلی دوست دارم و میخوام اجرا کنم که من کلا میخوام 2 کیلو کم کنم. اولا آرامش میده به من، دوما لازم نیست از استراحتم بزنم چون واقعا 2 کیلو کم کردن چیز خاصی نیست هم برای خودم و هم برای ذهنم…
میخوام انتخاب کنم که امروز من یک مبحث درسی میخوام یاد بگیرم فقط یکی نه کل درس رو..
مثل قطعات پازل.. من روزی یک قطعه سرجاش میذارم و بالاخره این پازل ساحته میشه مهم نیست چه زمانی ولی در نهایت پازل به پایان میرسه و میتونم هدف و پازل جدیدی برای ساختن انتخاب کنم.
در مورد انجام دادن تکالیف منم مثل آقا پسر استاد، حجم تکالیف زیاد هم استرس به من میداد و هم نمیتونستم انجام بدم و کلی غر میزدم تا تموم بشه 😂.
کوچیک کردن و تیکه تیکه کردن هدف یا خواسته، تکنیک فوق العاده عاااالی هستش که از امروز به لیست تمریناتم و سپس عمل بهش در زندگیم اضافه میشه.
خدایا شکرت برای درک، یادگیری و عبور از این مانع. 💎❤️🌹💚
باعرض سلام
اتفاقا دو مورد از این موانع در مسیر من هست که یه جورهایی معمولا روی آن توقف دارم وایست میکنم یک مانع که اهمیت و بزرگی و قدرت نگهدارنده درمن دارد ،من بنا به دلایلی نتوانستم از عکس خانمهای زیبا و متناسب برای الگوی ذهنی خودم استفاده کنم و عکس زنان نامحرم ویا حالا غریبه را در اتاق خواب و محل شخصیمان بزنم ،که همیشه به آن نگاه کنم ،درعوض عکس دخترم که بیست وچهار ساله وخوش اندام هست را پرینت کردم وروی کمدم چسباندم ،ولی از اون روز تا به حال یک نجوایی درونم میگفت این عکس دختر تو هست مگر میشود یک مادر ویک دختر هم سایز هم باشند من مادرم واو دختر من هست واو تمام راه هایی که من رفته ام نرفته و محال هست من بتونم هم سایز دختر خودم بشوم واین کار خنده دار هست که البته خودم میدانم باز مانعهای ریزودرشتی در همین یک دیدگاهم دارم،ومانع دیگه یک شلوار بیرونی قبل از دوره خریده بودم وداعم با دست خودم اندازه ای که باید تنگ شود رو برای خودم مشخص میکنم وقبلا هم یک ساسون داده ام ولی باز نجوایی میگوید مگر میشود اینقدر من این شلوار برایم گشاد شود وبه نظر خودم این کار رو خیلی بزرگ میبینم ودور ودر از میبینم ،واز اتفاق هر وقت این شلوار را می پوشم میبینم روی بازو یا سینه وجاهای دیگه لباسهایم گشادشده و آزاد شدن لباسها رو احساس میکنم ولی توی کمر شلوار هیچ تغییری نمی بینم و بیشتر روی اعصابم هست و خودم این مسعله برایم عجیب مانده و علت آن را هم میدانم که دارم توجه منفی میکنم ولی نمی دانستم سطح توقع و خواسته ام رابرای خودم بالا برده بودم وباید آن را خرد خرد کنم تا نتیجه بهتر بشود.ان شاءالله
سلام استاد عزیز خسته نباشید الان که این فایل گوش دادم وتماشا کردم واقعا مث یک روشنایی در تاریکی بود برام من خودم خیلی این اشتباه کردم در مورد لاغری همیشه میگفتم باید ۱۵کیلو کم کنم وهمیشه این تو فکرم بود وبعضی وقتها میگفتم چطوری میشه واحساس ناامیدی شکست میکردم ذهنم مقاومت میکرد رهاش میکردم حتی برام اتفاق افتاده که گفتم فردا سه تا از فایل استاد گوش بدم اون تمرین هم انجام بدم ولی نصفشم انجام ندادم ولی یه روزم همین جوری میگم الان که بیکارم برم فایل گوش بدم مبینم جز اون فایل تمرین انجام دادم دیدگاه دوستان خوندنم بدون اینکه متوجه وقت بشم یا خسته بشم وتو خیلی از کارها خونه هم همین اتفاق ها برام افتاده که وقتی میگم این یه کار انجام بدم رفتم شروع کردم دیدم چندتا کار انجام دادم که اگه از اولش میگفتم میگفتم ای وای نهه نمیتونم این همه کار کنم بیخیال ….استاد عزیزم بابت نکته طلایی که بهمون گفتید خیلی ممنونم ازتون واقعا با این نکات ارزشمند دارید مسیر ما رو برای رسیدن به هدف اسان تر میکنید من میخوام از این نکته واسه رسیدن به دوتا از هدفهام استفاده نتیجه که گرفتم میام همین جا اعلام میکنم برای دوستان عزیزم بازم ازتون ممنونم استاد بابت فایل بینظیرتون
سلام و صبح بخیر راستش واقعا نکته خیلی خوبی را گفتید من خودم ۳۰ کیلو اضافه وزن دارم سلیزم کم شده این مدت که تو دوره هستم و خداروشکر اضافه به وزنم نشده و کاهش هم نداشتم و تغییر روحی بسیار دادشتم وواقعا شکر خدا که دیدگاهم به زندگی تغییر کرده و خودم را عامل چاقی ام می دونم و خیلی رو باورهام دارم کار می کنم و این ۳۰ کیلو را به ۱ کیلو در ماه تقسیم کردم که خیلی راحت و اسونه واون عدد را کلا از ذهنم پاک کردم
سلام دوستان عزیز
از قدیم گفتن سنگ بزرگ علامت نزدنه
وما باید بتونیم اونها رو در ذهن مون کوچک کنیم تا انجام دادنش راحتر باشه
چند روز پیش ب همراه دوستم ب پیاده روی رفتیم وقرار بود فقط نیم ساعتی پیاده روی کنیم اما زمانیکه برگشتیم ومن اصلا احساس خستگی نمیکزدم تازه خیلی هم سرحال بودم دوشی گرفتم وبرای خودم ی چای ریختم وقتی ب پزیرایی امدم نگاه کردم چقدر زمان زود گذشته ومادوساعت1 پیاده روی کردیم ودوستم برام پیغام داد ک ما حدودا ده کلیومتر پیاده روی کردیم بدون اینکه برامون خسته کننده باشه در صورتیکه اگر قبلش ب این فکر میکردیم حتما برای نرفتن بهانههایی پیدا میکردیم
ومن برای ذهنم توضیح دادم ک هدف من تناسب بهتر داشتنه واون میتونه یک کیلو باشه ومنو خیلی خوشحال کنه چون هدف من توانستنه توانستن
این مسئله خیلی مهمه ووقتی شروع بشه تشویق ش میکنم واون بیشتر منو ب وزن ایده الم میرسونه وخوشحالی ب من اشتیاق وانرژی بیشتری برای رسیدن ب هدف را میده
براتون ارزوی موفقیت دارم
استاد سپاسگذارم
سلام آقای عطار روشن ممنونم فوق العاده بود و خیلی استفاده کردم
موفق ترین باشید
👌👌