0

گام ۱۷: چگونه انگیزه برای لاغری داشته باشم

اشتیاق داشتن
اندازه متن

بسیاری از افراد چاق عقیده دارند که به دلیل نداشتن انگیزه برای لاغری نمی توانند لاغر شوند درحالی که در زمان هایی که انگیزه عالی برای لاغر شدن داشتند هم نتوانستند لاغر شوند.

انگیزه برای لاغری داشتن

همه ما دوست داریم لاغر شویم و می دانیم که اشتیاق داشت برای لاغری یکی از ارکان مهم موفقیت در تحقق رویای لاغری است اما به اندازه کافی انگیزه برای لاغری نداریم.

داشتن انگیزه برای لاغری از مهمترین اصول کاهش وزن و تجربه تناسب اندام دلخواه است اما باید بدانید که به راحتی می تواند مانع موفقیت شما در رسیدن به هدفتان شود.

انگیزه برای لاغری

در لاغری با ذهن هدف فقط لاغر شدن نیست بلکه یادگیری اصول عملکرد ذهن برای خلق شرایط دلخواه در زندگی است.

دآگاهی از آنچه در مسیر لاغری با ذهن به دست می آوریم باعث ایجاد انگیزه برای لاغری می شود.

لاغر شدن فقط یک هدف از ده ها هدفی است که می توان در زندگی تعیین کرد و به آن ها رسید.

البته لازم به ذکر است که بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند به بیشتر اهداف خود نمی رسند چرا که آنها موفق به عبور از مانع چاقی و رسیدن به هدف لاغری خود نمی شوند. نداشتن انگیزه برای لاغری سبب می شود که انگیزه برای رسیدن به خواسته های دیگر خود را نداشته باشند.

در تمام سال هایی که اضافه وزن داشتم در مقطع های سنی مختلف بخاطر چاق بودن رسیدن به خواسته هایی که دوست داشتم تجربه کنم برایم بی اهمیت میشد.

موفیت های هنری، موفقیت های تحصیلی و … برایم اهمیت نداشتند چون به دلیل چاق بودن خودم را لایق موفق شدن نمی دانستم چون عقیده داشتم من عرضه ندارم چون نتوانستم لاغر شوم و نداشتن انگیزه برای لاغری سبب شده بود که تصور کنم من در هیچ زمینه ای نمی توانم موفق شوم.

تا وقتی چاق بودم هیچ هدف و انگیزه درست و حسابی برای زندگی کردن نداشتم.

البته ناگفته نماند که اصلا نمی دانستم هدف چیست و اشتیاق داشتن در زندگی چه اهمیتی دارد.

سالها بود هر روز فقط زندگی می کردم و تلاش می کردم مسائل و مشکلاتی که برایم ایجاد می شود را حل و فصل کنم.

اکنون که در شرایط بسیار متفاوتی زندگی می کنم تصور می کنم در آن روزها من فقط تلاش می کردم که زنده بمانم و هیچ تجربه ای درباره زندگی کردن نداشتم.

زنده ماندن با زندگی کردن بسیار متفاوت است.

انگیزه برای لاغری
هدف از لاغر شدن

هدف از لاغر شدن

فردی که می خواهد فقط زنده بماند تمایلی به داشتن هدف در زندگی ندارد. به همین دلیل است که افراد چاق وقتی انگیزه برای لاغری را از دست می دهند به یقین می رسند که نمی توانند لاغر شوند و تمام انگیزه و اشتیاق خود برای زندگی کردن را از دست می دهند.

آنها دیگر انگیزه برای لاغری ندارند چون مهمترین هدف انسان زندگی کردن و لذت بردن از لحظات زندگی است اما فردی که اضافه وزن دارد به این دلیل که از شرایط خود و زندگی لذت نمی برد انگیزه اش را برای همه جنبه های زندگی از دست می دهد.

او ترجیح می دهد به هر شکلی شده مسائل روزمره خود را حل کند و روزها رو به پایان برساند و بر سال های عمر خود اضافه کند.

اما فردی که می خواهد زندگی کند از حل کردن مسائل روزمره خود برای رسیدن به هدف هایی که خودش تعیین کرده است استفاده می کند.

خیلی تفاوت دارد شما هر روز برای حل مسائل همان روز زندگی کنید و منتظر مسائل فردا باشید یا اینکه هر روز به شکلی زندگی کنید که اگر مساله ای حل می کنید برای حرکت به سمت هدفی باشد که برای تجربه کردن انتخاب کرده اید.

در لاغری با ذهن هدف من ایجاد انگیزه و اشتیاق زندگی کردن به واسطه ایجاد انگیزه برای لاغری در دوستانم است نه فقط زنده ماندن.

چرا که با چاقی هم می توان به هرشکلی که شده زنده ماند و روزها را سپری کرد. اما فردی که هدف لاغری را انتخاب می کند تصمیم گرفته است هر روز در عین حالی که چاق است و درگیر مسائل چاقی است اما یک قدم برای تغییر خود بردارد.

او چاقی را بعنوان سرنوشت خود قبول نکرده است و می خواهد با عبور از این مانع به ظاهر بزرگ در ذهنش به خواسته های زیادی که سال هاست دوست داشته است تجربه کند دست پیدا کند.

بنابراین لازم است برای رسیدن به هدف لاغری و سپس دیگر اهداف خود در زندگی از اصول عملکرد ذهن به خوبی آگاهی داشته باشیم تا مسیری که برای خلق رویاهای خود طی می کنیم ضمن کوتاه تر شده ساده تر و لذت بخش تر باشد.

لاغری آسان

هدف لاغری سخت تعیین نکنید

شاید از زبان اساتید زیادی شنیده باشید یا در کتاب های موفقیت خوانده باشید که برای رشد و پیشرفت باید هدف های بزرگ تعیین کنید.

داشتن هدف های بزرگ به انسان اشتیاق و انگیزه حرکت کرد می دهد. داشتن هدف بزرگ نشانه شجاعت و توانمندی افراد عنوان می شود.

به لطف خدا از زمانی که با قدرت ذهن آشنا شدم و تصمیم قاطع گرفتم باید زندگی خودم را تغییر بدهم کتاب های زیادی درباره اصول موفقیت، قدرت ذهن و قانون جذب مطالعه کردم و سعی کردم به آنچه در این کتاب ها گفته می شود عمل کنم.

بنابراین از آنجا که در بسیاری از این کتابها تعیین اهداف بزرگ و دور از دسترس را نشانه شجاعت و اشتیاق فرد برای تغییر کردن عنوان کرده بودند من هم اهداف بزرگی را برای ادامه زندگی ام تعیین کرده بودم و تصور می کردم به این شکل من آدم قوی و توانمندی خواهم بود و جهان به این تصمیم شجاعانه من پاسخ خواهد داد.

اما هرچه در زمینه درک اصول عملکرد ذهن آگاهی بیشتری کسب کردم و مخصوصا از زمانی که توانستم با استفاده از قدرت ذهن به تناسب اندامی که سال ها در رویای من هم نبود دست پیدا کنم به وضوح برایم مشخص شد که داشتن هدف بزرگ به راحتی می تواند مانع حرکت کردن افراد برای تغییر کردن باشد.

هدف های لاغری کوچک تعیین کنید

زمانی که در مسیر تغییر کردن چندین مرحله انگیزه ام را برای ادامه مسیر موفقیت از دست دادم بیشتر مطمئن شدم که برای حرکت کردن و مخصوصا استمرار داشتن برای تغییر کردن نباید اهداف بزرگ و دور از دسترس تعیین کرد چون هر کاری که انجام آن برای ذهن ما سخت و دشوار باشد از با مقاومت شدید ذهن ناخودآگاه برای انجام دادنش مواجه می شویم.

اگر به زندگی خود توجه کنید موارد بسیاری پیدا خواهید کرد که شما تصمیم به انجام کاری داشته اید اما وقتی درباره مسائلی که در مسیر رسیدن به خواسته خود از زبان دیگران شنیده اید و یا تجربه های سخت دیگران در این مسیر را شنیده اید باعث شده است که شوق و اشتیاق خود برای حرکت کردن به سمت خواسته تان را از دست داده و رویای خود را فراموش کنید.

دلیل این رویداد دادن اطلاعات درباره مسائل و مشکلاتی است که در مسیر رسیدن به آن هدف به ذهن خود داده اید.

هرگونه اطلاعات و آگاهی درباره سختی ها، مشکلات و مسائل رسیدن به هر هدفی را در ذهن خود مرور کنید سبب می شود که ذهن ناخودآگاه شما به راحتی ابتدا شوق و اشتیاق شما را نسبت به خلق آن هدف کاهش داده و سپس شما را از اجرای آن تصمیم منصرف می کند.

این طریق عملکرد ذهن درباره لاغر شدن نیز صدق می کند و به همین دلیل است که افراد زیادی که اضافه وزن دارند بارها تصمیم به لاغر شدن گرفته اند اما پس از مدت کوتاهی از تصمیم خود منصرف شده و چاق بودن را بر انگیزه برای لاغری داشتن ترجیح داده اند.

چگونه لاغر شدم
نتیجه آموزش های لاغری با ذهن

مسیر لاغری من

به لطف خدای مهربان تصمیم من جهت استفاده از قدرت ذهن برای لاغر شدن بعد از کسب آگاهی نسبی درباره چگونگی عملکرد ذهن ناخودآگاه بود به همین دلیل هیچوقت برای لاغر شدن از همان روزهای اول هدف بزرگ تعیین نکرده ام و به همین دلیل توانسته ام با ایجاد انگیزه برای لاغری در خودم چندین سال است به آرامی ولی به صورت پیوسته در مسیر لاغری با ذهن ادامه دهم.

همچنین درباره دیگر جنبه های زندگی همین شیوه را به کار گرفته ام و اطمینان دارم دلیل استمرار و حفظ شور و اشتیاق من برای تغییر کردن و خلق شرایط جدید و دلخواه در زندگی ام رعایت این اصل مهم بوده است که من هیچ وقت هدف های بزرگ و دور از دسترس انتخاب نکرده ام.

اهمیت ایجاد صحیح انگیزه برای لاغری در رسیدن به تناسب اندام ایده آل و دائمی به قدری مهم است که درصورت عدم اطلاع از آن به راحتی می تواند باعث شکست یا دلسردی شما برای خلق شرایط رویایی تان شود.

از این رو لازم می دانم درباره این موضوع مهم (انگیزه برای لاغری) آنچه درک کرده ام و به من کمک کرده است تا جنبه های مختلف زندگی ام را تغییر دهم با شما دوستان خوبم به اشتراک قرار دهم.

اطمینان دارم درک این آگاهی و عمل کردن به آن باعث تحولی عظیم در بهبود احساس شما برای رسیدن به هدف های مورد نظرتان دارد.

از این رو توصیه می کنم با دقت به محتوای ارائه شده توجه کنید و به آنچه درک می کنید به بهترین شکل عمل کنید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

با انجام تمرینات در مسیر یادگیری لاغری با ذهن اشتیاق و انگیزه برای لاغری را در خودتان افزایش دهید.

ابتدا محتوای نوشتاری انگیزه برای لاغری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و سپس به سوالات مطرح شده به صورت انشایی پاسخ دهید.

  • به نظر شما برای لاغر شدن باید اهداف بزرگ تعیین کرد یا هدف ها کوچک؟ چرا؟
  • در گذشته برای لاغر شدن چگونه هدف گذاری می کردید و نتیجه آن چه بوده است؟
  • آیا تاکنون برای چاق شدن هدف تعیین کرده اید؟ شرح دهید چگونه چاق تر شدید؟
  • به نظر شما هدف تعیین کردن برای لاغر شدن باعث لاغری می شود یا مانع آن؟
  • در مسیر لاغری با ذهن چگونه برای لاغر شدن باید هدف گذاری کنید و انگیزه برای لاغری را در خود ایجاد کنید؟
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.56 از 45 رای

https://tanasobefekri.net/?p=23711
برچسب ها:
63 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زهره
      1403/02/13 17:28
      مدت عضویت: 308 روز
      امتیاز کاربر: 8660 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 671 کلمه

      به نام خدای مهربان😇

      سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همراهم 🙋‍♀️❤🥰

      گام ۱۷ :چگونه انگیزه برای لاغری داشته باشیم🤔 

      افراد چاق فکر می کنن چون انگیزه برای لاغری ندارند نمی توانند لاغر بشن ولی در حالی که زمانهایی که انگیزه عالی برای لاغری شدن هم داشتند نتوانستند لاغر شون

      داشتن انگیزه برای لاغری از مهم ترین اصول کاهش وزن وتجربه تناسب اندام دلخواه است اما باید بدانیم که همین انگیزه به راحتی میتونه مانع موفقیت ما در رسیدن به هدفمان شود 

      در لاغری با ذهن هدف فقط لاغر شدن نیست بلکه یادگیری اصول عملکرد ذهن برای خلق شرایط دلخواه در زندگی است 

      آگاهی های که در مسیر لاغری با ذهن بدست می آوریم باعث ایجاد انگیزه برای لاغری میشود  دریافت همین آگاهی ها درما انگیزه ایجاد می کنه تاموانع لاغری رو در خودمون کشف کرده ودر ذهنمون پاک کنیم بلکه از کشف مانع لاغری سکویی برای پرتاب خودمون به سمت هدفمون باشیم اونم  لاغری 

       .در افراد چاق نرسیدن به لاغری در اونها انگیزه رسیدن به دیگر خواسته هاشون از بین میبره 

      زنده ماندن با زندگی کردن بسیار متفاوت است 

      هر فردی که می خواهد فقط زنده بماند تمایلی به داشتن هدف در زندگی ندارد افراد چاق وقتی به لاغری نمی رسند دیگر انگیزه هیچ خواسته ای را ندارند تمام اشتیاق زندگی کردن را از دست می دهند 

      خیلی تفاوت دارد که هروز برای حل مسائل همان روز زندگی کنیم و منتظر مسائل فردا باشیم یا اینکه هر روز به شکلی زندگی کنیم که اگر مساله ای حل می کنیم برای حرکت به سمت هدفی باشد که برای تجربه کردن انتخاب کرده ایم

      باید در خودم هدفم این باشه که انگیزه و اشتیاق زندگی رادر ذهنم از طریق آگاهی ها ایجاد کنم تا زندگی را زندگی کنم نه فقط زنده بمانم 

      باید از عملکرد ذهن نا خودآگاه آشنا باشم و خواسته ام  رو با ذهنم همسو کنم نباید لاغری رو برای ذهنم سخت کنم 

      داشتن هدف بزرگ به راحتی می تونه مانع حرکت کردن من برای تغییر کردن باشه 

       وقتی  چاقی شکمی در من ایجاد شد ودوست داشتم شکمم تخت بشه چون در ذهنم غیر ممکن بود در من باعث شده بود خواستم مانع لاغریم بشه وقتی به این مسیر درست هدایت شدم فهمیدم باید خواسته ام که شکم تخت داشته باشم رو به هدفی کوچک تر تقسیم کنم که می خوام کمی دور شکمم کوچک تر بشه ونیم کیلو کم کنم و همین خواسته کوچک در من انگیزه ادامه دادن واستمرار و امید ایجاد کرد واکنون در مسیر سرازیری لاغری قرار دارم و بدونه عجله کردن به شکم تختم خواهم رسید 

      من نباید هدف های بزرگ ودور از دست رس رو انتخاب کنم 

      برای رسیدن به اهداف بزرگ باید اهداف کوچک تعیین کنم تا ذهنم باهاش همسو بشه و همکاری کنه 

      در گذشته به خیلی از خواسته هام نرسیدم به دو دلیل یکی نداشتن احساس لیاقت و  دوم بزرگ وسخت دونستن آن خواسته ها 

      برای چاق شدن هیچ هدفی تعیین نکردم فقط باورم شد که چاق شدن به راحتی اتفاق میوفته وبا لذت خوردن همراه هستش ولی لاغری سخته و بدونه لذت و باید برنامهای براش تعیین کنی مثل ورزش و رژیم چون اینها برای ذهنم سخت بود پس من رسیدن به لاغری رو در ذهنم بزرگ.کرده بودم وبرعکس چاقی رو کوچیک و راحت. خوب مسلما عملکرد ذهنم هم به سمت راحتی حرکت می کنه اونم چاقی بود و حالا ترفند ذهن نا خودآگاه رو کمی فهمیدم که هر چیز کوچک و راحت رو بهش به شکل باورایجاد کنی اون هم باورش میشه همون طور که جسمم چاق کرده بود حالا لاغر میکنه

      به نظر من از همون مسیر چاقی باید بر گشت به سمت مسیر  لاغری برای چاقی هدف تعیین نکردم وبرای لاغری هم هدف تعیین نمیکنم فقط انتظارم از خودم لاغری باشه و عجله نداشته باشم همون طور که گرم به گرم چاق شدم دوباره گرم به گرم لاغر میشم فقط به لطف خدا سرعت لاغری بیشتر از چاقی هستش چون خواسته لاغری من بااصل وجودیم یکی شده وسرعت بالای داره 

      من لایق بهترین اندام هستم 

      من لایق ثروت فراوان هستم 

      من لایق بهترین روابط هستم 

      من لایق بهترین اتفاقات خوب هستم 

      من لایق رسیدن به تمام خواسته هام هستم

      با سپاس فراوان از استاد عزیزم❤🙏 

      به امید خدای گستراننده خیر در زندگیم 🙏🙏🙏🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Sha
      1402/09/10 19:51
      مدت عضویت: 1021 روز
      امتیاز کاربر: 805 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 660 کلمه

      سلام به شما، اول از هر چیز می‌خواستم برای به اشتراک گذاشتن این فایل ازتون تشکرِ ویژه کنم. مدتهاست مطالبی که گذاشتید رو میخونم و بار‌ها فک کردم خوب دیگه مطلب رو فهمیدم ولی  باز یه مطلب جدید میذارید و یه زاویه دید جدید باز می‌شه.

      راجع به مطلبی که گفتید، من دقیقا همین مساله رو چند روز پیش تجربه  کردم..مدتیه احساس میکنم از وزنم کم شده، و خودم احساس می‌کنم دارم جمع میشم،با اشراف به این موضوع یه پالتوی قدیی رو برداشتم پوشیدم  ولی هنوز تنگم بود، و این موضوع که به اون اندازه ایی که تو ذهنم توقع داشتم کم نکرده بودم ناا امیدم کرد. لذت کم کردنِ این چند وقت رو برام زهر کرد و احساس کردم حالا کار خاصی‌ هم نکردم و شاید اصلا توهم دارم که لاغر شدم و همه چیز برام زیر سوال رفت. 

      تا حالا به این موضوع فکر نکرده بودم که کوچیک یا بزرگ بودن هدف می تونه تاثیر خیلی زیادی روی نتیجه ی اون هدف داشته باشه و‌ الان که بهش فکر می‌کنم،من برای برنامه‌های روزانه ام، چیزهای کوچیک و بی‌ اهمیت رو هم مینویسم، و انجام دادن و خط زدن تک تکشون بهم حس مفید بودن میده،از خرید هفته گرفته تا رفتن به پست یا هر چیز کوچیکی خط زدنش بهم این حس رو میده که اونروز خاص کارهای خیلی زیادی انجام دادم در نتیجه اون حس مثبت واقعا به سمت بهتر کار کردن یا کار بیشترانجام دادندر روزهای آتی سوقم میده،در حالی‌ که وقتی تو اهداف روزانه‌ام هدف بزرگ و کلی‌ تعیین می‌کنم معمولان هفته‌ها به تعویق میندازمش و یه حسی همیشه پس ذهنم بهم یادآوری میکنه که وای باید اون کار رو انجام بدم و در واقع من به شدت می ترسم برم سمت اون کار..تنبلی هم نباشه ترس نمیذاره سمتش برم، پس به نظرم منطقیه که ذهن ناخود آگاه همین کار رو راجع به لاغری بکنه. یعنی اگر برای ذهنم ۲۰ کیلو رو متصور شم الان برام نزدیک به غیر ممکنه و ۱ کیلو کاملا ممکنه. 

       ضمن این که اون احساسی‌ که بر انگیخته می‌شه وقتی‌ آدم احساس می‌کنه وزنی کم نکرده یا به جلو نرفته خیلی‌ حال  رو خراب می‌کنه و امکان هدفمند موندن و انگیزه داشتن  رو سخت تر می‌کنه و امکان رها کردن و منصرف شدن رو بالا میبره. من در گذشته همیشه هدف بزرگ میذاشتم و همیشه هم وسط پروسه خسته شدم و همیشه رها کردم و اینجا در این نقطه دارم می فهمم کجا رو اشتباه می کردم!

      فکر می‌کنم ناخوداگاه در طول این سالها حتما برای چاقتر شدن هدف تعیین کردم که  روز به روز چاقتر شدم، انتظار دائمی برای چاق تر شدن، فکر به اینکه قطعا بد از هر تعطیلات، یا سفر، یا موضوعی خاص حتما باید کمی‌ چاقتر شم، به مرور ذهنم رو برای رسیدن به موضوع نهایی که چاقتر شدن بوده آماده کرد!

      پس منطقیه که  هدف تعیین کردن برای لاغری باعث لاغری می‌شه، ولی تا اینجای قضیه تمرکز ذهنی من روی چاقی بوده نه لاغری..روی این بوده که چاقتر نشم نه اینکه لاغر بشم..و فکر میکنم این خودش یه پله ی کلیدی تو این پروسه ست.ولی‌ همونجور که گفتید هدف باید آهسته و پیوسته اتفاق بیفته.. هدفی‌ که ذهن رو نترسونه و ما رو برای رسیدن به هدف نهایی که لاغر شدنه با انگیزه نگاه داره.

      خواندن مطالبی که میذارید به صورت روزمره به من خیلی‌ کمک میکنه، روزهایی که وقت نمیکنم به مطلب گوش کنم ناخوداگاه ذهنم بیشتر روی چاقی متمرکزتره تا لاغری. می‌خوام یه هدف کوچیک بذارم و اون کم کردن ۱ کیلو تو یه ماه آینده باشه، فشار رو از رو خودم بر دارم و با حس خوب به راهم ادامه بدم، البته باید بگم من مدتهاست خودم رو وزن نمیکنم چون نمی‌خوام استرس به بدنم بدم که کم کردی یا کم نکردی ولی‌ از روی لباس و واکنش اطرافیان و چشمی تا حدودی میفهمم سبکتر شدم.

      خیلی خیلی ممنونم از مطالب خوبتون…تنها چیزی که بهم امید می ده تو این مسیر به نتیجه می رسم دیدن نتیجه ایه که شما گرفتید و به اشتراک گذاشتید و بابتش خیلی شکرگزارم. متشکرم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زینب ندرلو
      1402/08/26 14:45
      مدت عضویت: 344 روز
      امتیاز کاربر: 5100 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 824 کلمه

      به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزمو دوستان گلم  

      چندین بار این فایل رو گوش کردم هر بار که گوش میکردم حس میکردم بازم نیاز تا گوش کنم استاد چقدر روان و ساده مطالب رو توضیح میدینمن تو خیال خودم وزن ایده آل ام ۵۹ کیلو بود بارها تصمیم گرفتم وزنم رو از ۷۰ به این عدد برسونم و تا ۶۴ نهایت می‌اومد و استپ میکردم چون دیگه فک میکردم این ۵ کیلو آخر غول مرحله آخر و شکست دادنش سخته فک میکردم باید رژیم هامو سخت تر کنم فعالیت هامو بیشتر کنم اما امروز یاد گرفتم اگه یه جایی کاهش وزن من استپ میکنه بخاطر تلاش فیزیکی نیست من به یه مانع برخوردم که باید پیدا و حلش کنم و اون موقع لاغری خود به خود اتفاق میافته مثلا یکی از موانع من بعد اینکه به این وزن میرسه اینه که من اگه بیشتر لاعر شم پوستم شل میشه و زشت میشم و این ترس مدت هاس شده مانع من برای لاغری  

      از وقتی با مسیر لاغری با ذهن آشنا شدم فهمیدم من یه سری موانع دارم که باید اونا رو بردارم مثل اینکه کم تحرکی من باعث چاقی ام شده یا ژنتیکی یا ریزه خواری من باعث چاقی شده و….. روی اینا کار کردم و سعی کردم ذهنیت جدیدی بسازم و طرز فکرم رو عوض کنم که نتیجه شد ۷ کیلو کاهش وزن اما از یه جایی به بعد دچار استپ شدم میگفتم خوب من که موانع رو برداشتم چرا پس نتیجه تغییر نمیکنه

      و یه نکته مهم که همین خواسته من شده بود مانع برای من کم کردن اون ۵ کیلو باقی مونده از کوه کندن سخت تر بود و من مدام میگفتم ۵ کیلو آخر رو اگر بتونم کم کنم 

      آنقدر که به این ۵ کیلو فکر میکردم  و خودمو ناتوان میدیدم همش با شکست مواجه میشدم من باید این هدف رو کوچیک بکنمهمیت الان از خودم آین سوال روپرسیدم  که اگر من بخام نیم کیلو کم کنم آیا میتونم خیلی سریع ذهنم گفت نیم کیلو که کاری نداره  و یه حس قدرت بهم میده این جمله  

      وقتی به اینوموضوع فک کردم یادمه وقتی اولین فایل رو میخواستم گوش کنم ۴۲ دقیقه بود منی که قبلا زیاد اهل آهنگ نبودم خیلی این کار برام سخت بود اومدم به خودم گفتم من فقط میخام ۱۰ دقیقه اش رو گوش کنم و وقتی به خودم اومدم دیدم کل ۴۰ دقه فایل رو گوش کردم چون اولش برای خودم ساده گرفتم  

      من از همین فایل ایده گرفتم که از این تکنیک تو نتایج مالی که مدت هاست دارم تلاش میکنم ولی نتیجه ای کسب نمیکنم استفاده کنم برای فعالیت تو ایستا همش به خودم میگفتم اوه باید هر روز استوری بزاری محتوا تولید کنی و … ولی من باید بیام بگم فقط میخام یه محتوا و فایل آماده کنم و این برام خیلی قابل باور پذیر تره  

      وقتی به پروسه ای که این یک سال و خورده و فایل هائیکه گوش کردم فک میکنم میبینم اگه همون اول بهم میگفتن تا آخر عمرت باید فایل گوش کنی و مراقب ذهنت باشی عمرا ادامه می‌دادم اما هر روز به خودم گفتم فقط امروز میخام این فایلها رو گوش کنم و الان که میبینم شاید بیشتر از هزار تا فایل رو بارها گوش کردم و این کار برام لذت بخش ترین کار دنیاست 

      وقتی متوجه شدم نباید درگیر وزن باشم گفتم اوکی پس باید تمرکزم رو سایزم باشه  اومدم با اینکه سایز ۴۲ هستم سایز ۳۸ رو هدف قرار دادم و هر روز بهش فک میکردم 

      درسته که درگیری از عدد رو ترازو برداشته شده بود ولی با گوش کردن این فایل متوجه شدم افتادم تو چاله ی دیگه ای و این که فرقی نکرد  

      گفتم پس باید همین هدف کاهش سایز رو هم کوچیک کنم مثلا بگم من فقط میخوام ۳ سانت کاهش سایز داشته باشم و همین عدد های کوچیک کنار هم جمع میشن و من در نهایت نتیجه دلخواهم رو میگیرم 

      استاد من اومده بودم برای ۶ ماه دوم سال برای خودم هدف تعیین کرده بودم که ۲۰ تومن پس انداز داشته باشم و فک میکردم هدف درستی انتخاب کردم هر وقت به این مبلغ فکر میکردم برام باور پذیر نبود منی که هیچ درآمدی ندارم یهو رفتم سراغ این مبلغ مشخصه که همین هدف شده مانع من و مدام میگفتم آه چرا پس نمیشه ولی اگه اینو برا خودم کوچیک‌کنم راحتر میرسم مثلا بگم من فقط میخام یه تومن پس انداز کنم  

      آیا تاکنون برای چاق شدن هدف تعیین کرده اید؟ شرح دهید چگونه چاق تر شدید؟وقتی به این سوال فکر کردم دیدم من هیچ وقت برای چاقی تر شدن هدف مشخص نکردم فقط همیشه میترسیدم از چاق تر شدن و انتطارش رو داشتم مدام با هر خوردن تصور می‌کردم چاقی رو و آنقدر راحت چاق شدم که خودم فکرشو نمیکردم پس برای لاغری هم باید از همین مسیر برم باید انتظار لاغری رو بسازم باید توجه کنم به چاقی باید فکر کنم به لاعری و احساسم خوب بشه اونوقت من خود به خود لاعر میشم  

      درکی که تا اینجا از این فایل کردم میدونم کاما نیست یا حتی شاید خیلی هاشو هنوز درست درک نکرده باشم ولی ادامه میدم و میدونم با هر بار تکرار بهتر میشم  

      ممنونم ازتون استاد بهترین ها قسمت دل مهربونتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 23 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/07/26 22:42
      مدت عضویت: 1662 روز
      امتیاز کاربر: 28431 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 828 کلمه

      به نام خدای مهربان که هر لحظه هادی و حامی من هست .

      من موانع ذهنی ام رو اگر بردارم بدنم خود به خود لاغر می شود .پس نیاز به تلاش بیشتر نیست نیاز هست که در هر مرحله موانع ذهنی رو بردارم مثلا بزرگترین مانع ذهنی افراد این هست که چاقی  ارثی هست یا  چاقی به خاطر اشتهای زیاد هست .و …. ولی من چند سال هست  که در این مسیرم این مانع ها رو برداشتم و خیلی راحت مثل اب خوردن لاغر شدم و اتفاقا امروز با یکی از دوستهای قدیمی ام بعد از مدتها در کافه قرار گذاشتم و از اون لحظه ی اول که همدیگه رو دیدیم  دوستم می گفت تو رو خدا بگو چی کار کردی که اینقدر لاغری ؟؟  عمل کردی ؟؟ و من فقط در دلم می خندیدم و می گفتم کاری نکردم و البته به خودش هم گفتم من از فلان راه دارم لاغر میشم و تمام این موفقیتهام به خاطر نداشتن مانع ذهنی آشکار و شناسایی شده هست .

      موانع ذهنی به دو دسته تقسیم میشن یه دسته اینکه  افراد مانع ذهنی   خودشون رو می،شناسن مثلا خیلی ها میگن چون فعالیت ندارم چون قرص میخورم چون از این مواد غذایی مصرف میکنم و یا چون چاقی من ارثی هست من چاق هستم یعنی خودشون اگاهن چه باورهای نادرستی دارن  پس به محض ورود به این راه اونها رو خیلی راحت  می شناسن و برطرف میکنن  مثل خودم و وزن زیادی  هم کم میکنن و اما یه سری  مانع های دیگه هستن که اونها رو نمی شناسیم یعنی اونها خواسته های ما هستند اما مانع ما هستند  مثلا اگر  خواسته ی من این بود که باید بیست کیلو کم کنم و یا فقط میخوام شکمم رو اب کنم یا میخوام لاغر بشم اما صورتم لاغر نشه  همینها مانع لاعری ما میتونن بشن اگر نتونیم این خواسته ها رو با اصول ذهن هماهنگ کنیم پس ممکنه خیلی خواسته ها باشن که ما سالها هست به اونها نمیرسیم چون با  ذهن ما هماهنگ نیستن مثلا ممکنه من  بگم میخوام پنج کیلو کم کنم اما در ذهن ما این کار بزرگی هست و این خواسته مانع میشه  پس، ذهن هیچ وقت اون رو انجام نمیده  مثلا .من مرتب خودم رو با افراد لاغر اطرافم مقایسه میکردم  و میگفتم میخوام اینقدر لاعر بشم تا لذت ببرم  در صورتی که باید توجهم رو بزارم روی تمام لاعری هایی که تا حالا کسب کردم و از نتایج جدیدم لدت ببرم چیزی که در گدشته ارزوش رو داشتم  اما حالا خیلی راحت به دستش اوردم .

      پس باید هدف لاغری  رو کوچیک کنید  مثلا بگید من میخوام نیم کیلو کم کنم  تا به اون .برسین 

      پس هدف  لاغری رو  انتخاب کن و مشخصش کن و بعد در  ذهنت اون رو بشکن و بگو من میخوام ماهی نیم کیلو کم کنم تا کم گم به خواسته ام برسم پس همیشه بگو کم کم به خواسته ام میرسم  و هیچ  فرد موفقی  از روز اول به اون کل موفقیت نرسیده اونها هم پله به پله موفق شدن .استاد میتونه الگوی خوبی برای  این حرف باشه که باید خواسته رو خرد و ریز  کنبم چون بارها  استاد میگه من زمانی که وارد این راه شدم فکرش رو هم نمیتونستم بکنم که بدهی هام یه روزی صفر میشه پس کم کم  قدم برداشتم و هر ماه کمی از  اونها  رو پرداخت کردم تا بعد از مدتی دیدیم کلا بدیهی های من از بین رفت پس اگر استاد تونسته من هم میتونم .

      من خودم پله به پله ددراین راه قدم برداشتم و هرگز یک شبه لاغر نشدم اینقدر کم کم وزن کم کردم که خودم متوجه نشدم .

      من بارها شده به چیزی که برام مهم نبوده رسیدم و یه چیزی که برام مهم بوده نرسیدم .و دلیلش هم همین بزرگ بودن خواسته برای ذهنم بوده 

      من خودم تمام مانع های ذهنی ام رو که میدونستم  درراین راه شناسایی کردم و از بین بردم اما خواسته هام که میگم  سایز ۳۸ رو میخوام مانع دهنی من هستن و من باید توجهم رو از روی انها بردارم و توجهم رو بیارم روی تمام سایز هایی که تا حالا با این راه کم کردم .من نباید کاری که برای ذهنم سخت هست رو انجام بدم من اول باید کوچیک و اسونش کنم و بعد ببین چه راحت به اون میرسی .

      بارها شده من یک کاری رو  کردم که اگر از اول میدونستم چه مراحلی داره هرگز انجام نمی دادم

      مثل پخت یه غذای سخت و یا مثل انجام یک کار اداری و یا مثل ثبت نام بچه ها در مدرسه یا مثل ….

       .

      مثلا من  میتوم  راحت و اسون با این استمرارم و با این تلاش ذهنی به سایز و وزن دلخواهم برسم و اصلا کار سختی نیست و من هر ماه با کم کردن یکم از وزنم میتونم راحت تا چند ماه دیگه به وزن قشنگی که دوست دارم برسم .من باید بارها به خودم بگم همینطور که تا حالا اینقدر راحت لاعر شدم از این به بعد راحت تر بقبه ی اضافه  وزنم رو هم از دست میدم و تبدیل به یک فرد بسیار لاغر و عالی میشم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا پوراشرف
      1402/07/23 16:53
      مدت عضویت: 461 روز
      امتیاز کاربر: 3140 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,070 کلمه

      ردپای من درگام 17 مسیرلاغری من

      سلام به استاد عزیز و همراهان لاغری با  ذهن

      راستش من اول که فایل رو شنیدم انتظار این اگاهی های ناب رو نداشتم به نظرم نکات اساسی ای که در این فایل گفتین خیلی جاها تو زندگی قابل مشاهده است 

      مثلا من همیشه فکر میکردم  برای تبدیل شدن به یه فرد خارق العاده باید کارهای بی نظیری انجام داد و باید پلن دقیقی داشت و بهش پایبند بود و طوری شده بود که مدام برای خودم مخصوصا زمان سال تحویل هدف گذاری کنم  و همونطور که خودتون میدونید به بیشترشم نمیرسیدم اما به جای اینکه به روشم شک کنم این روش رو در جزییات زندگیمم اضافه کردم طوری که شب قبل خواب کلی برنامه روزانه میچیدم و صبح هیچ علاقه ای به بیدار شدن نداشتم  و یه جورایی وسواس هم شده بودم که این روی همه جنبه های زندگی و ذهنی من اثر گذاشته بود  فایل امروزتون ثانیه به ثانیه پر از نکات مهم و کلید ی بود  و این خیلی منو شگفت زده کرد

      راستش الان که دارم براتون از اگاهی هایی که از طریق این فایل دریافت کردم مینویسم   بازم ذهنم هی به سمت تعیین هدف بزرگ گذاشتن میره انگار میگه همین چند کیلو که اضافه وزن داری رو یهو کم کن بره و باز هی دنبال اهداف کوچیک نباش  من و خیلیای دیگه سالها ارزوی لاغری داشتیم و وقتی دارم به گذشته ام فکر میکنم و میبینم راهی هست که راحت و دلپذیر متناسب بشم بیشتر این اشتیاق و عجله من رو وادار میکنه

      ولی با همه این تفاسیر نمیشه با قوانین جنگید مثل اینه که بخوای با جاذبه زمین بجنگی و مبارزه کنی  الانم نمیشه فقط انرژیم رو الکی هدر بدم چون ذهن من خیلی در مورد خواسته های بزرگ مقاومت میکنه و اگه خواسته من مانع رسیدن من بشه واقعا دیگه اون لحظه گیج میشم 

      خواسته من  که دقیقا همون چیزیه که میخوام و دارم براش تلاش میکنم باید انگیزه من بشه ن سدی جلوی راهم پس اینجا زور راهگشا نیست و جواب نمیده  به جاش یه راه دیگه هست که شما توی این فایل گفتین و اون بخش کردن هدفمونه 

      مثلا یه نفر 5 کیلو اضافه وزن داره و تو همین وزن گیر کرده چون براش یه خواسته بزرگ شده یا یکی 30 کیلوعه و هرکار میکنه کم نمیشه    اما دقیقا تو این موقعیت به اون فردی که 30 کیلو اضافه وزن داره بگی 5 کیلو میتونی کم کنی؟ اون راحت میگه معلومه که میتونم کم کنم من بارها مثلا فلان کارارو انجام دادم و پنج کیلو کم کردم 

      بزرگ و کوچیکی اون هدف تو ذهن ماست و ممکنه برای یکی دیگه راحت باشه ولی تو این لحظه ما باید به خودمون نگاه کنیم و نباید با مقایسه با دیگران خودمون رو سرزنش کنیم به جاش میتونیم همون هدفی که داریم رو خورد کنیم یه شخصی که 5 کیلو اضافه وزن داره به جای اینکه بخواد همه رو یه جا کم کنه برای خودش یه هدف کوچکتر مثلا 1 کیلو یا نیم کیلو تعیین کنه اینطوری خیلی بهتر رو روال لاغری میوفته تا اینکه بخواد از همون اول کل وزنش رو ملاک بزاره  عجله ایم برای لاغری نیست چون لاغری یه بازه که نداره یه سبک زندگی همیشگیه و وقتی توی مراحل اول اروم اروم تغییرات احساسی و رفتاری و جسمی رو ببینیم و ادامه بدیم بدون دردسر کاملا طبیعی لاغر و متناسب میشیم  لاغری با ذهن این شکلیه دیگه 

      من تاحالا چندبار اقدام به لاغری کردم اما از یه طرف باورهایی که داشتم و از طرف دیگه اشتهای کاذبی که داشتم باعث شد بیشتر از یکی دو کیلو کاهش وزن نداشته باشم که البته با دوره های لاغری با ذهن خیلی خیلی بیشتر از قبل کم کردم 

      در کل اونجوری که از خودم یادم میاد چون باور کرده بودم چاقی ارثیه تلاشهامم جواب چندانی نمیداد و منم بعد یه مدت کلا رها کردم یه جوری شده بود  و اهداف بزرگ من که اغلب هم جواب نمیداد توی جنبه های دیگه زندگیم بود ولی همه اشون ثابت میکنن که وقتی تو ذهنت یه چیزیو بزرگ میکنی یا یه هدف بزرگ رو تو ذهنت ملاک قرار میدی جواب نمیده

      یادمه بچه که بودم بهم میگفتن خیلی  لاغری در صورتیکه  همین دیشب از مامانم میپرسم میگه نه اتفاقا خیلی لاغر نبودی متناسب بودی!!!

      و منم که اون زمان بچه بودم و از این چیزا سر در نمیاوردم دلم میخواست تپل بشم که لاقل از بقیه این چیزا رو نشنوم به مرور تو پر شدم  اما از یه جایی به بعد حدودا 13_14 سالگی این روند بیشتر شد سرعتش بیشتر نشد ها ولی با همون سرعتی که داشت چاقتر شدم این یکی دوسال اخیر دیگه داشت جهشی میشد و من مدام لباس بزرگتر میگرفتم تا اینکه با سایت شما اشنا شدم شاید تو عالم بچگی حس خوبی بهم میداد یکم توپر شدن ولی فکرشو نمیکردم یه هدف ساده کمرنگ بخواد سبک زندگیمو تغییر بده

      الان که با خودم فکر میکنم و دلم میخواد سبک زندگیم رو با اشتیاق به تناسب اندام تغییر بدم به نظرم نباید عجله کرد واسه پاک کردن اون اضافه وزنه گاهی اوقات ادم به خاطر این تحت فشار قرار دادن خودش از مسیری که خیلی دوستش داشته ام دلزده میشه ما که بالخره لاغر میشیم بالاخره اون لباسای خوشگل رو میپوشیم و اون جاهایی که میخوایم میریم و اون کارایی که میخوایم میکنیم چرا وقتی این اضافه های بدن بدون درد و خونریزی قرار ازبین برن ما خودمونو حساس کنیم  من خودم به شخصه اونقدر ذوق و شوق و عجله داشتم که حتی ی مدت نسبتا زیادی رو متوقف شدم و دقیقا خواسته ام مانع رسیدنم شد اما الان درس بزرگی گرفتم و اون اینکه سخت نگیرم  بزارم بدنم سیستم تناسب رو یاد بگیره اروم اروم باهاش همسو بشه و من بدون هیچ زوری به خواسته ام برسم 

      یه چیز جالب که دیشب فهمیدم این بود که یکی ازشلوارام که به سختی پام میشد الان راحت پام میشه قبلا دو دقیقه نمیتونستم بپوشم ولی دیشب حتی باهاش خوابیدم وقتی با یکی دیگه از شلوارامم سایزش مقایسه کردم اون 36 بود و این 32     واقعا از این موضوع خیلی خیلی خوشحال شدم و میخوام همینطور راحت به مسیرم ادامه بدم خدایا شکرت خدایاشکرت

      به نظر من بهترین کاری که میتونیم بکنیم تغییر نگرش و بهتر کردن سبک رفتارمون با مواد غذاییه         

       که خب میشه با استفاده کردن از فایلهای اموزشی و تجزیه و تحلیلشون و عملکردن به نکات گفته شده لاغر شد :))

      ممنونم ازتون استاد که با این انرژییییی مثبت و عالیتون برامون فایل ضبط میکنین و با نکات مهمش برای تغییر زندگی راهنمای ما میشین 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1402/05/31 21:07
      مدت عضویت: 1041 روز
      امتیاز کاربر: 3627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,106 کلمه

      به نام خدای مهربان 🪴

      سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی سایت تناسب فکری 🦋

      گام هفدهم:  چگونه انگیزه برای لاغری داشته باشم؟

      خیلی از افراد چاق عقیده دارن به خاطر نداشتن انگیزه برای لاغری نمیتونن لاغر بشن،در حالی که اون زمان‌هایی هم که انگیزه عالی برای لاغر شدن داشتن، بازم نتونستن لاغر بشن، اشتیاق داشتن برای لاغری، یکی از ارکان مهم موفقیت در تحقق رویای لاغریه،

       ولی ما به اندازه کافی انگیزه برای لاغری نداریم،داشتن انگیزه برای لاغری از مهمترین اصول کاهش وزن و تجربه تناسب اندام دلخواهه،اما باید بدونم که  همین به راحتی میتونه مانع موفقیت من در رسیدن به هدفم بشه.

      در لاغری با ذهن، هدف فقط لاغر شدن نیست،بلکه یادگیری اصول عملکرد ذهن برای خلق شرایط دلخواه در زندگیه،آگاهی‌هایی که در مسیر لاغری با ذهن به دست میارم باعث ایجاد انگیزه برای لاغری در من میشه،

      لاغر شدن فقط یک هدف از ده‌ها هدفیه که می‌تونم در زندگی تعیین کنم و به اون برسم،خیلی از افرادی که اضافه وزن دارن به بیشتر اهدافشون نمی‌رسن،چرا که اون‌ها موفق به عبور از مانع چاقی و رسیدن به هدف لاغری خودشون نمیشن،

      نداشتن انگیزه برای لاغری باعث میشه که انگیزه برای رسیدن به خواسته‌های دیگه  رو هم نداشته باشن.

      زنده موندن با زندگی کردن بسیار متفاوته،

      فردی که می‌خواد فقط زنده بمونه تمایلی به داشتن هدف توی زندگی نداره،برای همینه که افراد چاق وقتی انگیزه برای لاغریشون رو از دست میدن، به این یقین می‌رسن که نمی‌تونن لاغر بشن و تمام انگیزه و اشتیاقشون رو برای زندگی کردن از دست میدن،

      اونا دیگه انگیزه‌ای برای لاغری ندارن،

      چون مهم‌ترین هدف انسان زندگی کردن و لذت بردن از لحظات زندگیه،ولی اونی که اضافه وزن داره، به این دلیل که از شرایط خودش و زندگیش لذت نمیبره، انگیزه اش رو برای همه جنبه‌های زندگی از دست میده،ترجیح میده به هر شکلی که شده مسائل روزمره‌اش رو حل کنه و روزها رو به پایان برسونه و بر سال‌های عمرش اضافه کنه.

      ولی اونی که میخواد زندگی کنه،از حل کردن مسائل روزمره اش برای رسیدن به هدف‌هایی که خودش تعیین کرده استفاده میکنه،خیلی فرق داره  که من هر روز برای حل مسائل همون روز زندگی کنم و منتظر مسائل فردا باشم،یا اینکه هر روز به شکلی زندگی کنم که اگه مسئله‌ای حل میکنم برای حرکت به سمت هدفیه که برای تجربه کردنش انتخابش کردم.

      اگه  هدف لاغری رو انتخاب کردم،و تصمیم گرفتم که هر روز در عین حالی که چاقم و درگیر مسائل چاقیم،اما یه قدم برای تغییرم بردارم،و چاقی رو به عنوان سرنوشتم قبول نکردم و می‌خوام با عبور از این مانع به ظاهر بزرگ توی ذهنم به خواسته‌های زیادی که سال‌هاست دوست داشتم تجربه کنم دست پیدا کنم،پس لازمه که برای رسیدن به هدف لاغریم و دیگر اهدافم در زندگی،از اصول عملکرد ذهن به خوبی آگاهی داشته باشم،تا مسیری که برای خلق رویاهام طی می‌کنم ضمن کوتاه‌تر شدن،ساده‌تر و لذت بخش‌تر باشن.

      شاید بارها شنیده باشم که برای رشد و پیشرفت باید هدف‌های بزرگ تعیین کنم،ولی باید بدونم که داشتن هدف بزرگ به راحتی میتونه مانع حرکت کردن، برای تغییر کردن باشه.

      برای حرکت کردن و مخصوصاً استمرار داشتن برای تغییر،نباید اهداف بزرگ و دور از دسترس تعیین کنم،چون هر کاری که انجامش برای ذهنم سخت و دشوار باشه،با مقاومت شدید ذهن ناخودآگاه برای انجام دادنش مواجه میشم،اگه به زندگیم توجه کنم،موارد بسیاری  رو میتونم پیدا کنم که  تصمیم به انجام کاری داشتم،اما وقتی درباره مسائلی که در مسیر رسیدن به خواستم، از زبان دیگران شنیدم، و یا تجربه‌های سخت دیگران در این مسیر رو شنیدم،باعث شده که شوق و اشتیاقم برای حرکت کردن به سمت خواسته‌هام رو از دست بدم و رویاهام رو فراموش کنم،

      دلیل این رویداد هم  دادن اطلاعات درباره مسائل و مشکلاتیه که در مسیر رسیدن به اون هدف به ذهنم داده بودم.

      اگه هرگونه اطلاع و آگاهی درباره سختی‌ها، مشکلات و مسائل رسیدن به هر هدفی رو در ذهنم مرور کنم،باعث میشه که ذهن ناخودآگاهم به راحتی اول شوق و اشتیاقم رو نسبت به خلق اون هدف کم کنه،بعد هم منو از اجرای اون تصمیم منصرف کنه.

      این طریق عملکرد ذهن درباره لاغر شدن هم صدق میکنه،برای همینه که افراد زیادی که اضافه وزن دارن، بارها تصمیم به لاغر شدن گرفتن، اما بعد از مدتی از تصمیمشون منصرف شدن،و چاق بودن رو بر انگیزه برای لاغری داشتن ترجیح دادن.

      پس سعی کنم هیچ وقت برای لاغر شدن از همون روزای اول،هدف بزرگ تعیین نکنم، تا بتونم با ایجاد انگیزه برای لاغری در خودم،به آرومی، ولی به صورت پیوسته در مسیر لاغری با ذهن ادامه بدم و سعی کنم این شیوه رو در تموم جنبه‌های زندگیم هم به کار ببرم،و این اصل مهم رو رعایت کنم و هیچ وقت هدف‌های بزرگ و دور از دسترس انتخاب نکنم،

      اهمیت ایجاد صحیح انگیزه برای لاغری در رسیدن به تناسب اندام ایده‌آل و دائمی به قدری مهمه که در صورت عدم اطلاع از اون، به راحتی میتونه باعث شکست یا دلسردی من برای خلق شرایط رویایی بشه،

      اگه بتونم موانع ذهنیم درباره لاغر شدن رو برطرف کنم، خود به خود بدنم به سمت لاغر شدن حرکت میکنه،

      اگه نمیتونم لاغر بشم، یا لاغر نمیشم،به خاطر موانع ذهنیه که خودم ایجادش کردم.

      حتی اگه روند لاغر شدنم هم شروع بشه و یه جایی فکر کنم باز دوباره متوقف شده،باید بدونم که یک مانع دیگه است که روند لاغر شدنم رو متوقف کرده،و باید اون مانع رو برطرف کنم،به هیچ وجه نباید فکر کنم که باید تلاشم رو بیشتر کنم تا به خواستم که لاغریه برسم،اصلاً اینجور نیست،باید موانع رو برطرف کنم.

      همینجور که توی این مسیر پیش میرم به موانع بعدی برخورد میکنم،یک مانع رو شناسایی میکنم، برطرفش می‌کنم،بعد به مانع بعدی برخورد می‌کنم.

      یکی از پرکاربردترین و پرخطرترین مانعی که توی ذهن افراد چاق هست اینه که فکر میکنن چاقی اونا ژنتیکیه،برای همینه که این افراد نمی‌تونن لاغر بشن.

      این افراد اگه با دوره لاغری با ذهن آشنا بشن وقتی که مطالب های این دوره رو گوش میکنن، متوجه میشن که چاقی اون‌ها ژنتیکی نیست،اونوقت این حرف رو می‌پذیرن و با انجام تمریناتشون در الگوی فکری اون‌ها تغییر ایجاد میشه و این باور رو تغییر میدن و این مانع رو برطرف میکنن،و این به این معنی نیست که دیگه موانعی وجود نداره،بازم موانع دیگه هست،من باید همیشه این مسیر رو ادامه بدم تا یکی یکی موانع رو پیدا کنم و برطرفشون کنم.

      موانعی که توی ذهن هستن به دو دسته تقسیم میشن،یه سری موانع واقعاً مانع هستن،یعنی خودمون هم می‌دونیم که این موضوع مانع لاغریمون میشه،مثلاً اونی که عقیده داره لاغریش ارثیه یا ژنتیکیه،خودش میدونه که به خاطر اینکه چاقیش ارثیه،برای همین نمیتونه لاغر بشه،یعنی مانع رو میشناسه،

      یا اونایی که عقیده‌شون اینه که چاقیشون به خاطر کم تحرکیه، 

      یا به خاطر سوخت و ساز پایین بدنشونه،خودشون دیگه میدونن که این مانع لاغریشون شده،درسته که اونا مانع نیستن،ولی چون اون فرد در ذهنش این فکر و عقیده رو درباره خودش داره،خودش هم میدونه این مانع لاغریشه،و افرادی که با دوره لاغری با ذهن آشنا میشن، بعد از یه مدت کوتاهی به راحتی میتونن این موانع ذهنی رو شناسایی کننوبرطرفش کنن.

      یه دسته دیگه‌ای از موانع ذهنی هستن که به راحتی قابل شناسایی نیستن،چون اونا خواسته‌های ما هستن،یعنی خواسته من مانع منه و منم نمی‌دونم،یعنی شما اصلاً نمی‌دونی که این مانع هست،تازه فکر میکنی که این باعث انگیزه و اشتیاق شماست،در حالی که همون خواسته،مانع شما برای رسیدن به لاغری میشه.

      مثلاً خیلی از افراد هستن که میخوان لاغر بشن،یه عدد وزنی توی ذهنشون دارن که من  می‌خوام به اون عدد برسم،خواسته‌ها متفاوته، یکی میگه من دوست دارم ۴۰ کیلو کم کنم،یکی میگه من اصلاً چاق نیستم، فقط یکم پهلو دارم،یکی میگه من چاق نیستم، فقط یه ذره  شکم دارم، می‌خوام یه ذره شکمم رو آب کنم،یکی میگه من میخوام لاغر بشم، ولی نمی‌خوام صورتم تغییر کنه،یکی میگه من می‌خوام لاغر بشم ولی نمی‌خوام  بازوهام تغییر کنه،

      خلاصه هر کسی خواسته‌اش رو یه شکل و خاصی داده،همه این‌ها خواسته‌اشون لاغریه،و توی ذهنش اینه که می‌خواد لاغر بشه، و مثلاً میخواد ۲۰ کیلو کم کنه،خیلی هم خواسته قشنگیه،و از طرفی هم باعث شور و اشتیاق میشه،میگه من میخوام این مقدار رو کم کنم،و خوشحاله که اگه من این مقدار رو کم کنم چی میشه؟؟در خودش انگیزه ایجاد میکنه،اما همین خواسته ۲۰ کیلو کم کردن، مانع لاغری میشه.

      اگه بلد نباشی خواسته‌ات رو درست تنظیم کنی در ذهنت،چون ذهن ناخودآگاه تنظیماتش رو تو نمیتونی تغییر بدی،اون یه اصولی داره،اگه خواسته‌هات رو، اگه اون چیزی که در سطح افکارت داره مرور میشه رو بر اساس تنظیمات ذهن ناخودآگاه بتونی تنظیم کنی، خیلی راحت شما به خواسته‌ات می‌رسی،اما اگه خواسته‌هات رو نتونی بر اساس اصول ذهن ناخودآگاه تنظیم کنی،در عین حالی که خواسته شما هستن، هیچ وقتی بهش نمی‌رسی.

      اینو خیلی‌ها تجربه کردن که خیلی خواسته‌ها داشتن، خیلی هم براش تلاش کردن، اما بهش نرسیدن،دلیلش همین ناهماهنگی خواسته ما و عدم هماهنگی با تکنولوژی و سیستم ذهن ناخودآگاهه،

      ذهن ناخودآگاه تنظیماتش چه جوریه؟؟ذهن ما نسبت به یک کار بزرگ خیلی مقاومت داره و اصلاً انجامش نمیده،

      وقتی که ما میگیم مثلاً میخوام ۲۰ کیلو کم کنم،فرقی نمیکنه حالا چند کیلو باشه،حتی برای اونی هم که ۵ کیلو اضافه وزن داره،وقتی میگه میخوام ۵ کیلو کم کنم،این برای ذهنش کار بزرگیه،

      مثلاً اونی که ۳۰ کیلو اضافه وزن داره،اگه بهش بگی ۵ کیلو میتونی کم کنی؟؟ میگه آره ۵ کیلو که چیزی نیست،صد بار تا حالا ۵ کیلو کم کردم، ولی برگشته،ولی توی ذهن اونی که فقط ۵ کیلو اضافه داره، بهش بگی ۵ کیلو رو می‌تونی کم کنی؟؟میگه نه بابا کجا می‌تونم، این همه سال دارم تلاش می‌کنم یک کیلوش رو هم نتونستم کم کنم،

      چرا ؟؟چون خواسته خودش مانع میشه،چون میاد تعریفش رو کلی میکنه میگه من می‌خوام ۵ کیلو کم کنم،یعنی تمام اون چیزی رو که اضافه داره رو میاد در قالب خواسته‌اش مطرحمیکنه.

      باید بدونیم که اضافه وزن ما به صورت یکجا به ما اضافه نشده که حالا ما بخواهیم خواسته‌مون رو اینجوری تنظیم کنیم که مثلاً من می‌خوام ۳۰ کیلو کم کنم،این کار اشتباهه که ما بیایم برای ذهنمون یه کار بزرگ رو بخواهیم تعریف کنیم که باید این کار بزرگ رو انجام بدیم،

      به هیچ وجه ذهن ما زیر بارش نمیره و انجامش هم نمیده،اصلاً ویژگی و خاصیت ذهن اینجوریه که کار بزرگ رو نمیتونه انجام بده،چون اصلاً حوصله و انرژی زیادی نمیخواد مصرف کنه،برای همینه که باید هدفمون رو کوچیک کنیم.

      مثلاً بگیم من می‌خوام یک کیلو کم کنم، می‌خوام دو کیلو کم کنم،با این کار احساسمون هم نسبت به خودمون تغییر می‌کنه.

      ما به اون هدف آخری که تعیین میکنیم میرسیم،اما نباید از اول اون هدف بزرگ رو در ذهنمون جای بدیم،به شدت ذهنمون مقاومت می‌کنه برای انجام دادنش.

      پس همیشه سعی کنم خواستم رو خوردش کنم توی ذهنم،و توی ذهنم تعریف کنم که یک قدمش رو میخوام بردارم.

      ذهن ناخودآگاه ما به برداشتن یک لقمه بزرگ اصلاً علاقه‌ای نداره و انجامش نخواهد داد،چون هر وقت که ما به کل هدفمون فکر کنیم، نمی‌تونیم انجامش بدیم.

      ذهن ناخودآگاه ما اینجوریه که کوچیک و بزرگ اصلاً براش فرقی نداره،برای همه داره یه جور عمل می‌کنه و در بچه‌ها هم سیستم ذهن ناخودآگاه همینه،که اگه یه کار بزرگی رو بهش بدی که انجام بده،کلاً میکشه عقب و میگه من نمی‌تونم.

      پس سعی کنم برای خودم هدف بزرگی رو تعیین نکنم،اصلاً پلن دوری نداشته باشم که حتماً باید به اونجا برسم،در خیلی از کتاب‌های موفقیت هست که کارهای روزانه‌ات رو بنویس،هر روز بنویس می‌خوای چیکار کنی، اهداف هفتگی، سالانه، ماهانه،اما خیلی‌ها با نوشتن حتی این‌ها هم نتونسته بودن اونا رو اجرا کنن،ولی ما به خیلی از چیزهایی رسیدیم که اهدافمون نبودن،براش پلن هم نداشتیم،نقشه هم نداشتیم،ولی بهشون رسیدیم،فقط اون‌ها رو می‌خواستیم،می‌گفتیم اگه این بشه خیلی  خوب میشه،حالا فعلاً مهم نیست،ولی دیدیم که به اون رسیدیم،ولی یه چیزی رو که گفتیم خیلی مهمه باید حتماً بهش برسم رو نرسیدیم،

      پس موانع ذهنی دو دسته هستن،یه سری موانع قابل شناسایی‌ان،مثل ژنتیک، کم تحرکی،  پرخوری عصبی، اینا رو خودمون می‌دونیم که موانع ذهنی‌ان،خیلی‌ها میگن من آدم عصبی مزاجم، هر وقت عصبی میشم پرخوری می‌کنم، برای همینه که نمی‌تونم لاغر بشم،و خودشم میدونه که این یه مانعِ،

      ولی خیلی از مواقع هم هست که خواسته‌های ما مانع میشن،مثلاً کسی خواسته‌اش اینه که ۲۰ کیلو کم کنه اما همش توجهش به این ۲۰ کیلوهه،که من کی اینو کم می‌کنم،خیلیا هستن که چندین سایز کم کردن، اصلاً براشون مهم نیست، بیشتر دارن به اون بخش دوم اهمیت میدن، همش میگن حالا مونده تا به ایده آلم برسم،همش توجهش به اون بخشیه که هنوز کم نشده و این خاصیت ذهن ناخودآگاهه،و اگه حواسمون به این نباشه و خواسته‌مون رو با ویژگی‌های ذهنمون هماهنگ نکنیم، ما به خواسته‌مون نمی‌رسیم.

      خیلی از این مثال‌ها رو می‌تونیم توی زندگیمون پیدا کنیم که یه چیزی رو اگه از اول برامون تعریف کنن که بریم تا فلان جا ،میگیم من حوصله‌اش رو ندارم،سه روز بریم مسافرت،نه بابا من سه روز چه جوری کارم رو تعطیل کنم،ولی خیلی وقت‌ها یه چیزی پیش میاد ما یه هفته سر کار نمیریم، هیچی هم نمیشه،خیلی از این مثال‌ها می‌تونیم توی زندگیمون پیدا کنیم.

      پس سعی کنم که با انگیزه باشم،اشتیاق داشته باشم،هدف‌های کوچک تعیین کنم،رسیدن به هدف‌ها برام لذت بخش باشه، استمرار داشته باشم،خیلی از مشکلات ذهنی و خیلی از موانع در استمرار داشتن  شناسایی میشه و برطرف میشه، نه در عجله کردن.

      سپاس فراوان از استاد عزیزم💖💖🪴🪴🦋🦋

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatmhadly85@gmail.com
      1402/05/27 02:55
      مدت عضویت: 1198 روز
      امتیاز کاربر: 5627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 714 کلمه

      به نام خدایی که در این نزدیکیست ❤️❤️❤️

      سلام🙋

      مسیر لاغری من : گام 17 : چگونه انگیزه برای لاغری داشته باشیم 💪

      تمرین آموزشی ✍️✍️✍️

      در گذشته هر وقت از روشهای مختلف برای لاغر شدن استفاده می‌کردم از همون اول قبل از هر چیز حواسم به کل وزنم مثلاً 80 کیلو بود بعد با توجه به قد و وزنم حساب میکردم و مثلاً 20کیلو اضافه وزن داشتم بعد با خودم  می گفتم وایی یعنی من باید این اضافه وزن و رها کنم و از همون اول کم کردن وزن 20کیلو تو ذهنم خیلی بزرگ بود ولی به عشق رسیدن به لاغری شروع میکردم ،  روزای اول با اشتیاق و انگیزه پیش میرفتم و هر طور که بود محدودیت و سختی های اون روش و تحمل میکردم چند روز که می‌گذشت دوباره حواسم می‌رفت پی اون بیست کیلو اضافه وزن و با خودم میگفتم بابا من هر کاریم که بکنم لاغر بشو نیستم چون به شدت اعتقاد داشتم که چاقی من ارثیه و با خودم میگفتم حالا من چه طور میخوام بیست کیلو اضافه وزن و رها کنم  و مدام با خودم گفت و گوی  ذهنی داشتم که حالا گیریم که من با تمام رنج و سختی و تلاش لاغرم شدم خب بعدش چی دوباره چاق میشم یعنی اصلا خودمو توانمند نمی‌دونستم اصلا خودمو لایق داشتن اندام متناسب نمی‌دونستم و انتظارم از خودم لاغری نبود و چاقی و داشتن اضافه وزن و حق خودم میدونستم و اگه یک مرتبه در استفاده از روشی مرتکب اشتباه میشدم و خطایی در خوردن داشتم به عنوان مثال اگه در یک روش خوردن بستنی ممنوع بود و من هوس میکردم و می‌خوردم دیگه رها میکردم و با خودم میگفتم همه چیز خراب شد و دوباره شروع به خوردن با حرص و ولع میکردم.😬😬😬

      الان مدتیه که دارم روی خودم کار میکنم کلی از باورام تغییر کردن ، انتظارم از خودم داشتن کاهش وزن و لاغر شدنه ، داشتن تناسب اندامی زیبا و ایده آل و حق طبیعی و الهی خودم می‌دونم و در این مسیر با هر گامی که بر میدارم یه آگاهی جدید بهم اضافه میشه و یکی از موانع ذهنیم شناسایی و رفع میشه 👏👏👏

      و در این گام یاد گرفتم که برای اینکه بتونم بهتر و آسانتر به مقصد برسم باید هدفم و کوچک کنم یعنی واسه من که فکر کنم 7-8 کیلو اضافه وزن دارم اگه تا الان با خودم میگفتم باید هشت کیلو از وزنم و رها کنم الان دیگه کم کردن کل اضافه وزن مو مدام به خودم یاد آوری نکنم به جاش بگم من میخوام مثلاً ماهی 300 گرم از وزن مو کم کنم تا برای ذهنم این مقدار کم کردن ساده و راحت باشه همین الان که دارم این مقدار کم از کم کردن رو می‌نویسم خنده به لبم نشست و حالم خیلی خوب شد و همین نشون میده که کوچک کردن هدف باعث بالا بردن انگیزه و اشتیاق آدم میشه و بزرگ کردن هدف باعث کاهش اشتیاق و علاقه به ادامه دادن مسیر میشه 

      منم با نظر استاد موافقم که کوچک کردن هدف در همه جنبه های زندگی جواب میده مثلاً برای خودم بارها پیش اومده که با بچه هام پیاده رفتیم پارک و مسیر پارک تا خون  مون تقریباً  میشه گفت دوره و اینم بگم من  سه تا بچه دارم و چون دو تا از دخترام پیاده راه رفتن و خیلی  دوست دارن و مسیر هر چقدرم که دور باشه اصلا غر نمزنن ولی پسرم که 7 ساله شه تو راه خسته میشه و مدام غر میزنم و هی می‌پرسه مامان چه قدر دیگه مونده پس کی میرسیم منم هی بهش میگم یه کوچولو دیگه مونده الان می‌رسیم ه  سختی راه برای آسون بشه و متوجه طولانی بودن مسیر نشه  اونم باذوق هی همراهی میکنه تا رسیدیم به پارک اونجام کلی با اشتیاق بازی کرده و اصلأ متوجه نشده که چقدر راه رفتیم و الان از این گام درس گرفتم و آموختم که از همین ترفند برای راحت تر لاغر شدن استفاده کنم و مرتب به خودم یادآوری کنم که که من آرام آرام چاق شدم و گرم به گرم به وزنم اضافه شده پس الانم باید آرام آرام لاغر شوم و گرم به گرم از وزنم کم بشه تا متناسب بشم .

      لاغر شدن خیلی راحت و آسونه فقط باید تو مسیر باشی و حرکت کنی و از مسیر خارج نشی🌹

      خدایا شکرت بخاطر هدایتم به این مسیر زیبا 🙏🙏🌹

      ممنون استاد از زحمات بیدریغ تون .🙏🙏🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مصی کوثری
      1402/04/17 18:03
      مدت عضویت: 342 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 584 کلمه

      به نام خداوند هستی بخشم

      سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همگام 

      خوب میدانم در چه مسیری قدم گذاشتم و خداوند را بسیار سپاسگزارم برای این هدایت و قرار گرفتن در مسیر درست زندگی خوب برویم سراغ گام امروز انگیزه و اشتیاق لاغری همانطور که همگی ما بارها امتحان کرده ایم و از روش‌های مختلف خواسته ایم به هدف بزرگ کاهش وزن خود برسیم در ابتدا با حجم عظیمی از چربی و اضافه وزن روبرو شده ایم و دچار استرس شدیم که یا خدا حالا چه کنیم !!!؟؟؟دنبال روشی بودیم که در کمترین زمان ممکن بهترین و بیشترین کاهش وزن را داشته باشیم و قدم در مسیرهای اشتباهی گذاشتیم که جز تلف کردن وقت و هزینه و انرژی عواقبی چون نا امیدی و افسردگی و سرخوردگی را هم در ما بوجود آوردند ابتدای رژیم‌ها کلی انگیزه داشتیم و وقتی روی ترازو میرفتیم چون انتظار کاهش وزن بیشتری داشتیم حالمان بد شد و گاها رها کردیم و پذیرفتیم که این سرنوشت و تقدیر ماست و باز هم مثل آپاچی ها به سمت مواد غذایی با ولعی وصف نشدنی حمله ور می‌شدیم البته شاید اوایل قطع رژیم کمی مراعات میکردیم و به خودمان قول می‌دادیم دیگر درست با مواد غذایی برخورد کنیم اما بعد مدتی دوباره روز از نو بود و روزی از نو و ما و اعداد وحشتناک متر و ترازو ؛

      اما حالا در مسیر درست تناسب قرار داریم در این مسیر توجه ما نباید به اعداد و ارقام متر و ترازو باشد نباید شتاب زده و هیجان زده باشیم نباید انتظار تغییر سایز و وزن در زمان کوتاه را داشته باشیم اینجا فقط باید صبور بود یاد گرفت و یاد گرفت و قدم برداشت این سبک درست زندگیست این تناسب اندام همیشگی است در کامنتهای دوستان متوجه شدم که متاسفانه گویا اصل صحبت‌های استاد را متوجه نشده اند 

      در لاغری با ذهن هدف فقط لاغر شدن نیست بلکه یادگیری اصول عملکرد ذهن برای خلق شرایط دلخواه در زندگی است

      در لاغری با ذهن هدف ایجاد انگیزه و اشتیاق زندگی کردن است نه فقط زنده ماندن

      با کمی تامل در همین دو جمله ناب و پر مغز متوجه می‌شویم اعداد اصلا اهمیتی نباید داشته باشند سایز و وزن ملاک حال خوب نیست چه بسا ما بارها و بارها با هزاران رنج لاغر شده ایم و بعد کاهش وزن به این رسیده ایم که حالا که چی این همه تلاش کردم چی شد و همین سرد شدن آتش لاغری باعث رها کردن رژیم و ورزش و غیره شده است و دوباره چاقتر شده ایم 

      متاسفانه ما یاد گرفته ایم مدام دیگران ما را تایید یا تخریب کنند واقعا چرا برای خودمان زندگی نمی‌کنیم؟ کلی هزینه میکنیم برای داشتن فلان برند فلان وسیله که فقط پز بدهیم ما باید ذهنمان را درست کنیم تا زندگی آسان و لذت بخش‌تر شود ما باید به فکر متناسب شدن باشیم اول برای سلامت جسمی خودمان و بعد شخصیتمان؛

      من در این مسیر پر از شوق و انگیزه یادگیری و گام برداشتنم الان که مثل شخص متناسب با مواد غذایی رفتار میکنم کسانی که پرخوری می‌کنند و یا همش دنبال ذهن چاق حرکت می‌کنند را که در اطرافم میبینم خدا را شکر میکنم که من را هدایت کرد و هر لحظه برای استاد عطار روشن و خانواده اش دعای خیر میکنم که اینطور بدون چشم داشت آنچه خودشان با سالها تلاش و زحمت بدست آورده اند در طبق اخلاص به سایر بندگان خداوند هم بهره می رسانند خدایا عمرشان را دراز کن و به قلبشان آرامشی ناب هدیه کن بی نهایت سپاسگزار خداوند و استاد روشنگرم هستم هر چند کلمه استاد هم برای شما کم است پاینده باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1402/02/14 01:35
      مدت عضویت: 444 روز
      امتیاز کاربر: 6215 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 655 کلمه

      به نام خداي هدايتگرم

      سلام به استاد عزيزم

      بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند به بیشتر اهداف خود نمی رسند چرا که آنها موفق به عبور از مانع چاقی و رسیدن به هدف لاغری خود نیستند.

      من نشانه بارز اون فرد هستم كه با اضافه وزنش به اهداف چند سال گذشته اش نرسيده

      قبلا هم در فايل هاي نتايج شما ديده بودم كه از تيكه تيكه كردن كارها صحبت كرده بوديد

      امروز كه در اين فايل هم ديدم متوجه شدم بايد روي اين آموزش كار كنم چون از شما دوبار شنيدم 

      من هم كاهش وزنم رو ميكنم 3 كيلو به 3 كيلو

      زمان هم نميزارم براي اينكه چند روزه 3 كيلو رو كم كنم …ولي بي خيال هم نيستم كه بزارم به حال خودش …مثل شما كه يك ميليون اول رو حتما پرداخت كرديد تا استارت بخوره اين روند

      دوست ندارم برم روي وزنه چون دارم ترك ميكنم وابستگيم رو به وزنه 

      يعني دارم قدرت رو از وزنه ميگيرم

      اين قدرتي كه به وزنه دادم بر عليه خودم استفاده شده

      اين وزنه ابزاري هست براي مهمان ناخوانده …من دارم يكي يكي ابزارها رو از مهمان ناخوانده ميگيرم

      بايد بگردم يك روشي براش پيدا كنم 

      شايد براي اولين سه كيلو قبل و بعدش رو با سانتيمتر بدنمو اندازه گيري كنم بعد برم روي وزنه تا يك معياري دستم بياد كه با سه كيلو چند سانت از هر كدوم قسمت هام كم ميشه …اينطوري ميتونم با وزنه هم خداحافظي كنم

      استاد من اين روش رو كه فقط يكم اول يه كاري رو بگم رو انجام ميدادم و خيلي جواب ميگيرم …مثلا آخر هفته ها كه ميخوام چندتا فروشگاه برم با همسرم…بهش نميگم چند تا فروشگاه قراره بريم…فقط اسم يه فروشگاه رو ميارم و ميگم ميخواهيم بريم اونجا…قبلانا كه عادت نداشت به اين اخلاق من…بعدت از شش ساعت كه با من داشت توي فروشگاهها مي گشت …به من ميگفت اصلا فكر نميكردم انقدر طول بكشه فكر ميكردم يه ساعت قراره طول بكشه ..

       و خوب گذشت و گذشت و به اين اخلاق من عادت كرد 

      الان كه اشاره كرديد از اين تكنيك در تمام جنبه ها استفاده كنيد من به خودم گفتم بايد آگاهانه بيشتر ازش استفاده كنم

      خيلي پيش اومده كه از صب به خودم گفتم امروز كل خونه رو تميز مي كنم و تا شب هيچ كاري نكردم و مقابلش ، پيش اومده كه به خودم گفتم درسته كه كل خونه نياز به تميز كردن داره ولي من فقط آشپزخونه رو تميز ميكنم…و بعد شاهد بودم كل خونه رو تميز كردم…چون خورد خورد نشون ذهنم دادم

      مثل مثال همون فيل مرده وسط خونه كه در كامنت هاي ديگرم بهش اشاره كردم

      ذهن تا ميبينه يك فيل وسط خونه مرده شروع ميكنه به انرژي منفي دادن كه ديگه تموم شد تو نميتوني اينو از خونه ببري بيرون خونه رو گند ميگيره …

      ولي وقتي به ذهن ميگم من هر روز يك بخشي از بدن فيل رو جدا ميكنم و ميبرم بيرون، ذهن ساكت ميشه و بعد از چند روز خونه پاكسازي ميشه…يادمه اين مثال رو در يك كتابي خوندم كه اسم كتاب رو يادم نيست

      يادمه يه ماه پيش كه رفتيم كوه من نفسم خيلي ميگرفت ..به همسرم گفتم اون جايي كه هميشه ميرفتيم چقدر با ما با فاصله داره گفت 45 دقيقه …گفتم خوب ده دقيقه ميريم آروم آروم و بعد بر ميگرديم..من نفسم ميگيره و نميتونم بيام تا اونجا …گفت باشه 

      ده دقيقه رفتم…يكم استراحت كرديم …دوباره گفتم ده دقيقه ديگه بريم …بعدش برميگرديم….

      و بعد از اون ده دقيقه دوم دوباره كمي استراحت كردم…

      تا اينجا فقط بيست دقيقه فاصله داشتم با جايي كه قبلا قبل از اضافه وزنم ميرفتيم….

      و ايدفعه ديگه بيست دقيقه رو رفتيم و رسيديم به اون نقطه هميشگي …و به همسرم گفتم ذهن عجب چيز پيچيده ايه 

      من به تازه گي متوجه شدم با ذهن بايد مثل بچه رفتار كنم بايد يواش يواش كه ناراحت نشه چيزها رو بهش بگم

      در اينصورت اون به كمكم مياد تا اون خواسته ام رو انجام بدم

      چند روزه هر روز به بدنم كه ذهنم هم بر اون تسلط داره ميگم …بيا فقط امروز رو تلاش كنيم تا بريم سمت متناسب شدن…و آخر شب نتايج برام خيلي خوشايند هست

      موفق باشد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 17 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم