بسیاری از انسانها برای تحقق آرزوهایشان به خداوند پناه می برند. دعا می کنند، نذر می کنند و انواع کارها را انجام می دهند تا بلکه رضایت خداوند را جلب کرده و آرزوی آنها را محقق کند.
اگر ایمان داشته باشید خداوند آرزوها را برآورده می کند اما اطمینان نداشته باشید، هرگز آرزوهای شما برآورده نخواهد شد.
تفاوت ایمان و اطمینان
بسیاری از انسانها عقیده دارند که به خداوند ایمان دارند و جز او کسی را نمی پرستند. سالها تلاش کرده اند تا از طریق مختلف ارادت و ایمان خود را به خداوند و فرستادگان او ابراز کنند. اما با این حال زمان زیادی است که منتظر تحقق آرزوهای خود هستند ولی حتی نشانه ای از تحقق آرزوهای خود نمی بینند.
من در خانواده ای مذهبی متولد شده بودم و از همان کودکی تحت تعالیم مذهبی قرار داشتم و خودم را انسان خداپرستی می دانستم اما همیشه از کمبودها و مسائل زندگی شکایت داشتم تا جایی که به خدا هم شک کردم که اگر واقعا وجود دارد پس چرا هیچ کاری برای من انجام نمی دهد.
از اینکه به خداوند شک کرده بودم به شدت هراسان شدم و توبه کردم و بجای شک کردن به خدا به خودم شک کردم که حتما من بنده ناسپاس و خطاکاری هستم که مورد لطف و رحمت الهی قرار نمی گیرم.
بعد از قرار گرفتن در مسیر تغییر کردن و اصلاح نگرش ها درباره خداوند به این درک رسیدم که من از نظر ایمان به خداوند در همه سال هایی که خودم را مورد قضاوت و سرزنش قرار می دادم مشکل نداشته ام بلکه از نظر اطمینان به خودم برای تحقق آرزوهایم به شدت مشکل داشته ام.
- خیلی دوست داشتم که از نظر شرایط مالی اوضاع بهتری داشته باشم ولی خودم را لایق آن نمی دانستم.
- خیلی دوست داشتم که از نظر جسمانی در تناسب اندام باشم ولی خودم را لایق آن نمی دانستم.
- خیلی دوست داشتم که از نظر روابط شرایط بهتری را تجربه کنم ولی خودم را لایق آن نمی دانستم.
چرا خودم را لایق زندگی بهتر نمی دانستم؟ چون عقیده داشتم شرایط و پارامترهای لازم برای زندگی خوب را ندارم.
از نظر من داشتن خانواده ای ثروتمند، داشتن مدرک تحصیلی، داشتن شهرت و … لازمه خوشبختی در زندگی بود و چون هیچ کدام را نداشتم خودم را لایق تجربه زندگی بهتر نمی دانستم.
همیشه وقتی به زندگی بهتر فکر می کردم این سوال در ذهنم شکل می گرفت که: سر چه حسابی؟! چه گلی به سر خودت و این دنیا زدی که پاداش بگیری؟! چه کار نیک و عمل صالحی انجام دادی که خدا بهت رو کنه؟!
زمانی که با موضوع استفاده از کمک خداوند برای تغییر زندگی را درک کردم در عین حال که هیجان زده بودم ولی دچار شک و تردید بودم که به همین سادگی می شه زندگی من تغییر کنه؟! یعنی نیازی نیست من کاری انجام بدم یا به شکل خاصی عبادت کنم و از کمک خداوند بهره مند خواهم شد؟!
باور کردنش سخت بود اما هیجان تغییر زندگی با کمک خداوند باعث شد که شجاعت قدم برداشتن در این مسیر را پیدا کرده و حرکت کنم.
در همان ابتدا بود که متوجه شدم در همه این سالها من از نظر ایمان به خداوند مشکلی نداشته ام بلکه مشکل اصلی من اطمینان نداشتن به بهتر شدن زندگی یا تحقق آرزوهاست.
خداوند در قرآن هر جا از ایمان سخن گفته است بعد از آن به عمل صالح اشاره کرده است.
عبارت (آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ – ایمان و عمل صالح) ۱۵۸ بار در قرآن تکرار شده است که نشانه اهمیت موضوع ترکیب ایمان و عمل صالح برای سعادتمند شدن است.
یعنی ایمان به تنهایی موجب سعادت در دنیا و آخرت نمی شود بلکه به همراه ایمان باید عمل صالح انجام شود.
در آن زمان هم خیلی از افراد به ظاهر و در کلام به خداوند ایمان می آوردند اما در قلب خود هیچ عقیده ای به خداوند نداشتند و همچنان خدایان خود را ستایش می کردند.
آيا مردم پنداشتند همين كه گفتند ايمان آورديم به حال خود رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند
سوره عنکبوت آیه ۲
و از مردم كسانى هستند كه مىگويند: به خدا ايمان آوردهايم، و چون در راه خدا اذيت شوند، آزار مردم را مانند عذاب خدا قرار مىدهند، و اگر از جانب پروردگار تو يارى رسد حتما خواهند گفت: ما با شما بوديم. مگر خدا به آنچه در دلهاى جهانيان است داناتر نيست
سوره عنکبوت آیه ۱۰
همانطور از نشانه های ایمان داشتن به خداوند انجام عمل صالح است از نشانه های برآورده شدن خواسته ها علاوه بر ایمان داشتن به خداوند اطمینان به تحقق آرزوهاست.
وقتی شما به تحقق آرزوها هایتان اطمینان داشته باشید قطعا عمل شما با زمانی که اطمینان دارید تفاوت خواهد داشت.
از آنجا که عمل شما بر مبنای ایمان به خداوند برای تحقق آرزوهایتان تغییر کرده است بنابراین اطمینان داشتن به تحقق خواسته ها همان عمل صالحی است که ۱۵۸ بار بعد از عبارت ایمان در قرآن آمده است.
ما برای تحقق آرزوهایمان نیاز به ایمان و اطمینان به تحقق آرزوها داریم.
ایمان به خداوند را از سالها قبل در قلب و وجود خود احساس کرده ایم و اطمینان داریم که به خداوند ایمان داریم بنابراین فقط نیاز است روی اطمینان داشتن به تحقق آرزوها تمرکز کنیم.
اطمینان از تحقق آرزوها
از همان ابتدا که درخواست های خود را به خداوند عرضه کردم تمرکز من بر تقویت اطمینان از تحقق آرزوهایم بود. دیگر هیچ تمرکزی بر تقویت ایمان نداشتم چون می دانستم من به خداوند ایمان دارم و به همین دلیل به این مسیر هدایت شدم پس ایمان من مشکلی ندارد.
از طریق مختلف در ذهنم به لحظه برآورده شدن آرزوهام فکر می کردم و شادی اون لحظه رو احساس می کردم.
قبلا درباره بدهکار بودن به یکی از دوستانم توضیح دادم و اینکه اولین خواسته من پرداخت بدهی ها بود.
این دوست من تقریبا هر روز با من تماس می گرفت و درباره اینکه به پولش نیاز دارد و باید من هر طور شده بدهکاری او را پرداخت کنم توضیح می داد و من هم همیشه سعی می کردم از طریق شرح دادن مسائل و مشکلاتم او را قانع کنم که من دوست دارم بدهکاری او را پرداخت کنم اما شرایطش را ندارم.
همچنین هر وقت متوجه می شد که من پولی را خرج خرید وسیله، رستوران یا … کرده ام عصبانی می شد و می گفت که تو باید اول به فکر پرداخت بدهکاری ات باشی نه خرید وسیله و رستوران و ….
این روند ادامه داشت تا اینکه من بعنوان اولین خواسته از خداوند درخواست کردم که بدهکاری من را پرداخت کند.
از آن روز به بعد هر زمان درباره پرداخت بدهکاری اش صحبت می کرد با اطمینان به او می گفتم که انشاالله به زودی پرداخت می کنم و هر وقت سوال می کرد چطور می خوای پرداخت کنی می گفتم خدا کمک می کنه پرداخت می کنم.
دوستن این حرف من را مسخره می دانست و می گفت چند سال است وعده پرداخت کردن دادی و خبری نشد این بار می گی خدا کمک می کنه!!!
من به تحقق آرزوی خودم اطمینان داشتم و حرف های دوستم هیچ خللی در من ایجاد نمی کرد.
اکنون که به گذشته فکر می کنم به وضوح در خاطرم هست که بارها خودم را تصور می کردم که بعد از پرداخت بدهکاری دوستم ماشین ۲۰۶ سفید صفر کیلومتر خریدم و رفتم در خونه دوستم و اون با دیدن ماشین جدید شوکه شده درحالی که دیگه هیچ اعتراضی نمی تونه به من داشته باشه که چرا بدهکاری ات رو پرداخت نکری و رفتی وسیله خریدی.
بارها این صحنه رو به شکل عادی نه اینکه بخوام در جای ساکت بشینم و با چشمان بسته در ذهنم تصویرسازی کنم بلکه به همین سادگی که شرح دادم بارها در ذهنم این صحنه رو مرور می کردم.
این کار را زمانی انجام میدادم که هنوز هیچ پرداختی صورت نگرفته بود و دوستم هفته ای چند بار با من تماس می گرفت.
نه تنها به دوستم بلکه همسرم و اطرافیانم که در جریان این بدهکاری من بودند هر زمان صحبت از پرداخت بدهکاری می شد با اطمینان می گفتم که به زودی پرداخت می کنم و همه این حرف مرا مسخره می دانستند.
اما اطمینان من نه به خداوند بلکه این بار به تحقق آرزویم نتیجه داد و شگفتی رقم خورد و در کمتر از یک سال تمام بدهکاری دوستم بعلاوه سودی که از قبل مقرر شده بود را پرداخت کردم و دو سه ماه بعد همان رویایی که بارها در ذهنم مرور می کردم را اینبار در دنیای مادی به شکل واقعی تجربه کردم.
با ۲۰۶ سفید به خانه دوستم مراجعه کردم و ماشین را چند متر پایین تر پارک کردم. بعد از سلام و احوال پرسی مرسوم ازش پرسیدم که می خوای بریم یه دور بزنیم و برگردیم؟! دوستم یه نگاه به اینو رو اونور انداخت و گفت با چی بریم؟ ماشین که نیاوردی؟!
دوستم انتظار همون ماشین ۴۰۵ همیشگی رو داشت درحالی که اطمینان من به تحقق آرزوم باعث شده بود که علاوه بر اون ماشین ۴۰۵ یک ماشین ۲۰۶ سفید بخرم و الان چند متر جلوتر پارک بود.
با غرور بهش گفتم ماشین رو واقعا نمی بینی؟! و دوستم با نگاه دوباره به اطراف اینبار از شدن تعجب توان صحبت کردن نداشت و فقط با دستش به ۲۰۶ اشاره کرد و بعد به من اشاره کرد که اینو میگی؟ و من با تکون دادن سر جواب دادم که بله.
بدون حرف زدن سوار شدن و چند لحظه پس از حرکت کردن اولین سوالش از من این بود که از کجا پول آوردی اینو خریدی؟!
و من گفتم از همون جایی که باهاش بدهکاری تو رو پرداخت کردم.
اهمیت اطمینان داشتن
اطمینان داشتم به تحقق آرزوها مکمل قوی و تکمیل کننده ایمان داشتن به خداوند برای برآورده کردن خواسته هایتان است.
بسیاری از آگاهی هایی که در قسمت های قبلی ارائه شده بود جهت بازسازی احساس لیاقت، ارزشمندی، بخشیده شدن، تحقق آرزوها و …. همه به این دلیل بود که منجر به اطمینان پیدا کردن به تحقق آرزوهایتان شود.
شاید به نظر این آگاهی ها برای تقویت ایمان به خداوند ارائه شده است اما اینگونه نیست. ایمان ما نیاز به تقویت ندارد. اینکه اینجا هستیم و توسط خداوند به این بهره مندی از زندگی با کمک خداوند دعوت شده ایم یعنی از نظر ایمان شایسته هدایت و حمایت الهی بوده ایم.
بنابراین آگاهی های سریال زندگی با کمک خداوند برای ایجاد و تقویت اطمینان از تحقق آرزوها می باشد.
ایمان داشتن به خداوند به همراه اطمینان داشتن از تحقق آرزوها نیروی مضاعف را به جهان هستی برای ایجاد همزمانی های مناسب در مسیر زندگی ما جهت تحقق آرزوهایمان وارد می کند.
ما بعنوان جانشین خدا بر روی زمین باید به شکل یک فرمانروا که مدیریت زندگی خود را به عهده گرفته است عمل کنیم.
اوست خدایی که شما را در زمین جانشین قرار داد.
سوره فاطر آیه ۳۹
جانشین خداوند نباید نسبت به شرایطی که در زندگی دارد گله و شکایت کند. این در شأن یک فرمانروا نیست.
جانشین خداوند نباید نسبت به داشته های دیگران احساس حسرت و کمبود داشته باشد.
جانشین خداوند نباید نسبت به رفتار انسانها واکنشی عمل کند. این در شأن یک فرمانروا نیست که نسبت به هر حرکتی واکنش عجولانه یا خودخواهانه داشته باشد.
بسیاری از نگرش ها و عملکردهای ما در زندگی همسو با رفتار و نگرش یک فرمانروا و جانشین خداوند نیست.
بنابراین برای تقویت اطمینان خود به تحقق آرزوهایتان باید هر رفتار و افکاری که در شأن یک فرمانروا نیست را رها کنید.
به این شکل به مرور شخصیت یک فرمانروا که قدرت و قابلیت خلق کردن زندگی اش را دارد را در خود ایجاد خواهید شد.
فرمانروای زندگی خود بودن
خداوند انسان را جانشین و خلیفه خود روی زمین معرفی کرده است بنابراین هر انسان مانند خداوند از قدرت خلق کنندگی برخوردار است.
خداوند خود را فرمانروای زمین و آسمان معرفی کرده است:
بگو بار خدايا تويى كه فرمانفرمايى هر آن كس را كه خواهى فرمانروايى بخشى و از هر كه خواهى فرمانروايى را باز ستانى و هر كه را خواهى عزت بخشى و هر كه را خواهى خوار گردانى همه خوبيها به دست توست و تو بر هر چيز توانايى
سوره آل عمران آیه ۲۶
پس سپاس از آن خداست: پروردگار آسمانها و پروردگار زمين، پروردگار جهانيان.
سوره جاثیه آیه ۳۶
بنابراین جانشین خداوند روی زمین نیز از توانایی و قدرت خلق زندگی خویش برخوردار است.
شما فرمانروای زندگی خویش هستید یعنی چه؟!
یعنی قدرت از آن توست.
شما تا چه زمانی فرمانروای زندگی خویش هستید؟!
حکم فرمانروایی زندگی شما مادام العمر توسط خداوند به شما اهدا شده است و هرگز باطل نمی شود.
اگر شهردار بودید حکم شما دو سال اعتبار داشت. اگر رئیس جمهور بودید حکم شما چهار سال اعتبار داشت.
اما حکم فرمانروایی شما به اندازه تک تک روزهای عمرتان می باشد. این حکم به این منظور به شما داده شده است که سربلند زندگی کنید، همواره در پی صعود به مراحل جدید زندگی تان باشید، مشتاق تجربه آرزوهایتان باشید.
اگر در شرایطی قرار گرفتید که احساس کردید پادشاه یا فرمانروای زندگی خود نیستید کافی است انگشت تان را روی نبظتان بگذارید و بدانید تا زمانی که نبظتان می زند زمان فرمانروایی شما به اتمام نرسیده است.
- ممکن است در شرایطی قرار بگیرید که احساس شکست به شما غلبه کرده باشد.
- ممکن است به خاطر تلاش هایی که به ظاهر نتیجه نداده اند حرف هایی به شما زده شود که احساس شما را خدشه دار کند.
- شاید مدتی است برای موفقیت و پیروزی تلاش کرده اید اما همچنان هیچ نشانه تحقق آرزوهایتان را مشاهده نکنید.
این عبارت را در ذهن و بر قلب خود حک کنید تا در هر شرایطی توان ادامه دادن داشته باشید:
آنقدر وانمود کنید که پیروز هستید تا بالاخره پیروز شوید.
زمانی که در کنار ایمان به خداوند باور کنید که فرمانروای زندگی خویش هستید و اطمینان داشته باشید آرزوهای شما محقق خواهد شد در هر شرایطی باید مثل یک پادشاه رفتار کنید.
مثل پادشاهان بهترین لباس خود را بپوشید.
مثل پادشاهان با قدرت و ابهت راه بروید.
مثل پادشاهان با آرامش و اطمینان لبخند بزنید.
به خاطر دارم زمانی که تصمیم گرفتم با استفاده از کمک خداوند زندگی خود را تغییر دهم، تغییر را از آنچه در توانم بود شروع کردم.
هر روز صبح با اشتیاق برای رفتن به مغازه از خواب بیدار می شدم انگار که پررونق ترین کسب و کار شهر را دارم درحالی که هنوز هیچ نشانه ایی از تغییر را مشاهده نکرده بودم.
هر روز بهترین لباس خودم را برای حضور در محل کار می پوشیدم درحالی که تا قبل از آن سالها با لباس های کهنه در مغازه حاظر می شدم.
در برخورد با مشتری ها هرگز گله و شکایت نمی کردم و مانند فردی که هیچ مساله و مشکلی در زندگی ندارد صحبت می کردم و در جواب گله و شکایت های آنها فقط لبخند می زدم.
من تصمیم گرفته بودم بر اساس شرایط فعلی و آنچه می بینم عمل نکنم بلکه بر اساس آنچه می دانم و اطمینان دارم محقق خواهد شد عمل کنم.
هرگز بر اساس آنچه می بینید عمل نکنید بلکه همیشه بر اساس آنچه می دانید عمل کنید.
شما توسط خداوند، فرمانروای جهانیان خلق شده و حکم مدیریت زندگی تان را دریافت کرده اید. بنابراین باید آنگونه که لایقتان است زندگی کنید.
من در گذشته در سطح بسیار پایین تر از آنچه لایقش بودم زندگی می کردم.
- برای همه درباره مشکلات و شرایط زندگی ام درد و دل می کردم.
- برای همه درباره روابط نامناسبی که با همسرم داشتم درد و دل می کردم.
- برای همه درباره چاقی و تلاش های بی هوده ای که برای لاغر شدن انجام داده بودم درد و دل می کردم.
- برای همه از سختی زندگی و ناامید بودن از بهبود شرایط درد و دل می کردم.
همه می دانستند که من انسان ضعیف و زندگی سرشار از مسائل و مشکلات دارم. آنها برای من دعا می کردند تا خداوند شرایط مرا بهتر کند.
- همیشه خودم را برای آنچه در گذشته انجام داده بودم و باعث ضرر و زیان من شده بود سرزنش می کردم.
- همواره خودم را برای آنچه اگر در گذشته انجام داده بودم الان چقدر شرایط بهتری داشتم اما انجام نداده بودم سرزنش می کردم.
- همیشه دیگران را مقصر زندگی ام می دانستم و با هر فردی که قصد نصیحت یا راهنمایی من را داشت برخورد می کردم.
- همیشه به خدا گله و شکایت می کردم که چرا مرا در این همه سختی و مشکلات قرار داده است.
این ها طریقه نگرش و عملکرد یک پادشاه نیست.
از زمانی که درک کردم برای تحقق آرزوهایم باید در کنار ایمان به خداوند اطمینان داشته باشم که آنچه می خواهم را دریافت خواهم کرد و این باور در وجودم شکل گرفت که من از طرف خداوند به فرمانروای زندگی ام منسوب شده ام تمام سعی خود را به کار گرفتم تا آنچه در افکار و رفتار من همسو با افکار و رفتار پادشاهانه نیست را اصلاح کنم.
دیگر خودم را انسان بدشانس یا گرفتار در تقدیر و سرنوشت نمی دانستم و تصمیم قاطع گرفته بودم یا می میرم یا خودم و شرایط زندگی ام را تغییر می دهم.
من تصمیم گرفتم بدون اطلاع دیگران از حکم فرمانروایی خود در زندگی استفاده کنم و هرآنچه دوست دارم در زندگی تجربه کنم را از خداوند درخواست کنم و اطمینان داشته باشم که هرآنچه از طریق من به خداوند عرضه شود توسط او پاسخ داده می شود.
تمرین:
۱- نگرش شما درباره ایمان داشتن به خداوند چیست؟ قبل از دوره زندگی با کمک خداوند عقیده شما درباره ایمانتان به خداوند چه بوده است و بعد از استفاده از این دوره چه تغییری در نگرش تان نسبت به ایمان به خداوند ایجاد شده است؟
۲- نگرش شما درباره تاثیر اطمینان داشتن در تحقق آرزوها چیست؟ اگر مثبت است برای خودتان منطقی کنید که اگر ایمان دارید خداوند مسئول تحقق آرزوهاست باید نسبت به تحقق آرزوهایتان اطمینان داشته باشید.
۳- نشانه های اطمینان داشتن به تحقق آرزوها چیست؟
۴- در افکار و رفتار گذشته خود نشانه های اطمینان نداشتن به تحقق آرزوهایتان را ذکر کنید.
۵- چه تغییری در افکار و رفتار خود باید ایجاد کنید تا اطمینان از تحقق آرزوها را در وجود خود نهادینه کنید.
۶- نگرش شما درباره فرمانروای زندگی خود بودن چیست؟ درباره نگرش خود شرح دهید.
۷- چه تغییراتی در رفتار خود باید ایجاد کنید تا قدم های اول برای ایجاد شخصیت فرمانروای زندگی بودن را در خود ایجاد کنید.
دوره آموزشی (بیداری در آرامش) قدم بعدی برای تجربه آگاهانه زندگی با کمک خداوند در زندگی می باشد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.34 از 50 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدای هستی بخش تغییر ناپذیر🌱
تمرینات
۱- نگرش شما درباره ایمان داشتن به خداوند چیست؟ قبل از دوره زندگی با کمک خداوند عقیده شما درباره ایمانتان به خداوند چه بوده است و بعد از استفاده از این دوره چه تغییری در نگرش تان نسبت به ایمان به خداوند ایجاد شده است؟
ایمان یعنی حالت یقین و اطمینان به پروردگار ،من قبل این دوره فکر میکردم ایمانم مشکل داره ،من آدم با ایمانی نیستم و برای همینم مشکل دارم و خواسته هام محقق نمیشن .
ولی بعد از این گام فهمیدم ایمان من هیچ مشکلی نداره چون یادم اومد از حدیث مناظره ای امام صادق (ع) که با شخص ملحدی که:
حضرت از او میپرسد: آیا کشتی سوار شدهای؟
وی جواب میدهد: آری
حضرت میفرماید: هیچ اتّفاق افتاده که کشتی شما غرق شود؟
عرض میکند: آری.
حضرت میفرماید: در آن وقت آیا قلبت متوجّه جایی شده که تو را از مهلکه نجات دهد؟
میگوید: بله،
بعد حضرت میفرماید: «همان خداوند عالمیان است.»
فکر میکنم تمام ما آدما چون این نیرو رو در درونمون داریم پس این گرایش رو هم داریم پس به خداوند ایمان داریم ولی علت تمام نرسیدنا اینه که این ایمان با عمل درست همراه نمیشه!! به خاطر همین به مرور زمان به این نتیجه میرسیم که نمیشه و نمی تونم یا خدا برام نمیخواد و اینجور داستانا….
ولی اگه بیام ایمان به خدا رو با عمل درست همراه کنم به مرور بعد چند وقت خواسته ها وارد زندگیم میشن.و دوست دارم دوباره تاکید کنم که باید عمل صالح با ایمان همراه باشه و کرده هر کدوم بدون دیگری کاملا بی فایده اس.
۲- نگرش شما درباره تاثیر اطمینان داشتن در تحقق آرزوها چیست؟ اگر مثبت است برای خودتان منطقی کنید که اگر ایمان دارید خداوند مسئول تحقق آرزوهاست باید نسبت به تحقق آرزوهایتان اطمینان داشته باشید.
من حقیقتا اصلا اطمینان نداشتم حتی قبلا مطمئن میشدم که امکان نداره خواسته هام محقق بشه😟چون منم مثل بقیه فکر میکردم و میگفتم با این شرایط و وضعیت من نمیشه …
ولی از زمانی که پا به مسیر و سرزمین آگاهی گذاشتم فهمیدم در برابر خدایی که همه کارا رو داره انجام میده و به گفته قرآن «خدا دست اندر کار هر امری هست» خیلی حقارت هست که من قدرت رو به هر چیزی غیر خدا میدم و فکر میکنم زندگی من تحت یکسری عوامل بیرونی قرار میگیره و اونا بیشتر از خودم و خدا تاثیر میزارن !!!
من فهمیدم که اگر من با ایمان به خدا(که کمکم میکنه) در مسیر خواسته ام حرکت کنم قطعا با قدرت خداوند شرایط هم طوری پیش میره که من به خواسته ام برسم ولی به شرط اینه بتونم ذهنم رو کنترل کنم و از مسیر خواسته ام خارج نشم!برای همین باید برای همیشه باید این مسیر رو هم ادامه بدم.
و از طرفی خداوند دارای قدرت لایزال هست و محدودیتی نداره و خدا وعده تحقق و اجابت خواسته رو بهم داده پس قطعا میتونه شرایط رو طوری پیش ببره که به خواسته هام برسم و من اینو باور کردم که خدا میتونه فراتر از عقل من همه کارام رو به بهترین نحو پیش ببره چون اون خداست و من بهش سپردم.
۳- نشانه های اطمینان داشتن به تحقق آرزوها چیست؟
فکر میکنم نشانه اش آرامش داشتنه ، نشانه اش اقدام کردن هر روزه اس،نشانه اش تعهد داشتن به مسیره ،نشانه اش اینه که ذهنت رو کنترل کنی و خودت رو قوی تر کنی ، نشانه اش اینه که با احساس قدرت حرف بزنی ، راه بری و عمل کنی و از همه مهم تر اینکه درونا مطمئن باشی که خدا واقعا برای هر چیزی کافیه و تو میتونی طعم خوش خواسته هات رو تجربه کنی !!
۴- در افکار و رفتار گذشته خود نشانه های اطمینان نداشتن به تحقق آرزوهایتان را ذکر کنید.
یعنی ببین عزیز دلم ، شیطان از طریق ذهن ،ایمان و عمل اشرف مخلوقات رو تخریب میکنه تا به سمت خواسته دلش نره ولی ما باید بدونیم برای رسیدن به هرر خواسته ای باید هر دو رو باهم داشته باشیم و تلاش ما توی این مسیر هم اینه که به ذهنمون مسلط بشیم
۵- چه تغییری در افکار و رفتار خود باید ایجاد کنید تا اطمینان از تحقق آرزوها را در وجود خود نهادینه کنید.
الان باید توی این مسیر حرکت کنم تا ذهنمو کنترل کنم و همزمان باید در مسیر خواسته فعلیم حرکت کنم و متعهدانه تر در هر دو مسیر ادامه بدم .
۶- نگرش شما درباره فرمانروای زندگی خود بودن چیست؟ درباره نگرش خود شرح دهید.
آره من جانشین خدا روی زمینم، پس باید نگرش هام رو همسو با چیزی که خدا در مورد من و خودش گفته تغییر بدم باید طبق چیزی که در شأن خلیفه هست رفتار کنم تا همینجا وارد بهشت بینهایت خداوند بشم و بهترین تجریبات زندگی رو کسب کنم .
۷- چه تغییراتی در رفتار خود باید ایجاد کنید تا قدم های اول برای ایجاد شخصیت فرمانروای زندگی بودن را در خود ایجاد کنید.
استاد عطارروشن شما مهم ترین استاد زندگیم بودین که من اصول و بناهای زندگی رو ازتون یادگرفتم و دارم یاد میگیرم😍🙏🏻 همیشه موفق و سلامت و شاد در پناه خداوند یکتا باشین.
بنام خدای مهربانم و سلام ودرورد بر استاد عزیزم
من اطمینان دارم که خداوند در تحقق آرزوهایم به من کمک میکند
چون من لیاقت رسیدن به خاسته هام رو دارم وخداوند بزرگتر از خاسته های من هست اگر اطمینان و امید داشتن به خداوند درون من نبود هرگز نمیتونستم وقتی صبح از خواب بلند میشدم با خیال راحت به زندکی بپردازم ایمان قلبی و و اطمینان داشتن به کمک و بودن خدا هست که من راحت و بدون ترس از این که مثلا چطوری نفس بکشم چطوری راه برم چطوری وقتی میرم از خونه بیرون به سلامت برمیگردم پس اطمینان و ایمان به خدا در همه افراد هست به نظرم ولی باور این که خداوند رو از ته دل باور کنند درهمه وجود نداره وهمین باعث میشه به کسی غیر خدا رو بیارن و نتیجه اش هم بی اعتماد ی به خداوند میشه
من ایمان به خداوند رو از بچگی درون خودم داشتم و ارتباط خوبی در من بود و اطمینان بهش در همه جای زندگی من سهیم بود ولی با دوره ورود به این گام های ارزشمند به اسراری پی بردم که خداشناسی رو برام پر رنگ تر کرده
انکار همه اطلاعات من سطحی بوده ولی الان اطلاعات و آموخته هایم کاملا عمقی و درونی شده و بیشتر در وجودم شکل گرفته من اطمینان دارم که خداوند در تدارک و تهیه آرزوهایم هست چون چیزهایی که الان در زندکی دارم آرزوهای گذشته من بوده و به تحقق رسیده پس بازهم میتونم خاسته هام رو براش بگم و ازش دریافت کنم اگر من فرمانده زندکی خودم و خالق زندگی خودم هستم پس باید حواسم به رفتارهای خودم در زمین بیشتر باشه همین که احساسم رو خوب کنم وگرنه و بد گویی نداشته باشم وافکار مثبت رو در خودم پرورش بدم چرا که همین افکار من هست که نتیجه رفتارم میشه و نگرش به زندکی از همین افکار مثبت و درست سرچشمه میگیرهمن به خدای مهربانم ایمان و اطمینان دارم چون الان در اینجا هستم واز این همه آگاهی لذت میبرم
وقتی سوار هواپیما مبشیمهمه مسافران اطمینان دارند که خلبان فردی مسلط و کاردان هست و دیگه هیچ نگرانی از سقوط یا حادثه بد نداریم
پس وقتی در این دنیا هستیم هم باید به خالق و پدید آورنده این دنیا همین اطمینان رو داشته باشیم که او کاردان و مسلط به همه آنچه هست که در روی زمین هست و به آسودگی و راحتی مارو به مقصد میرسونه فقط باید باورش کنیم و نشانه های بی کرانی که ازش میبینیم رو قبول کنیم تا بهترین زندگی رو داشته باشیم خدایا شکرت
به نام خدای مهربان.
سلام استاد بزرگوار و همه عزیزان.
وای چقدر زیبا بود مطالب این قسمت باید انقدر بخونی تا ملکه ذهنت شود.
زهرا تو جانشین خدایی در شأن یک ملکه چه چیزهایی هست و چه چیزهایی نیست.
حسادت طمع غیبت نارضایتی ، احساس فقر و بدبختی در شان ملکه نیست.
پول و ثروت، عزت نفس و اعتماد به نفس، شادی و شاد بودن، مهربان و بخشنده بودن در شان یک ملکه هست.
بریم سراغ تمرین
۱,واقعا نمیدونم چی بگم خدا برای من زمین تا اسمون فرق کرد در حدی که حتی یادم نیست قبل این مدت خدا از نظرم چی بود.ولی الان خدا دوستمه، رفیقمه ، پدرمه مادرمه، قدرت مطلق هستی کسی که همه ارزوهای منو برآورده میکنه و منو به ثروت بی انتها میرسونه و…
بزار اصلا از خدا بگم بجای تمرین.
خدا، خدای ظالم هاست.این تفکر سالها با من بود و بعد فهمیدم خدا نه ظالم نه به کسی ظلم میکنه. خدا مهربون و بخشنده و دوست داشتنی هست.
اصلا این شبا خدا برام معنی دیگه داره گاهی اشکم درمیومد هنگام خوندن این مطالب گاهی امید به زندگیم صد برابر میشد گاهی فکر میکردم ارزوم همین الان کف دستمه.احساس ارزشمندیم بالا رفت و فهمیدم خدا بدون هیچی منو ارزشمند آفریده.
خدایا شکرت بابت همه چیز
سلام. من قبلا به صورت زبانی می گفتم توکل به خدا .. . ولی از وقتی وارد این سایت شدم انگار همه چیز به صورت ی آگاهی قبلی برام پیش میاد. هفته های قبل با خودم گفتم من که فرصت بیرون رفتن ندارم کاش میشد یکی ی هندز فری برام می خرید. بدون اینکه در مورد این موضوع با کسی حرفی زده باشم، هفته ی بعد خواهرم برام همینو کادو گرفت.
۲، چتد وقتی بود تو کارم گزه افتاده بود و با گوش دادن به فایل های سایت در کمال ناباوری از جایی که فکرش رو نمی کردم کارم درست شد.
۳، با یکی از دوستاتم قریب به ۱۰ سال بود که هیچ ارتباطی نداشتم و از خدا خواستم دوباره ارتباطمان برقرار بشه، در کمال ناباوری در روزهای اخیر که در سایت بودم و به این موضوع فکر کردم و سپاسگزاری نوشتم، به یک مهمانی دوستانه از طرف دوستم دعوت شدم .
به نظرم اطمینان به خدا همان حس مثبت نسبت به هر چیزی است، و اینکه به خدا بسپاریم اگر چه قبلا نمی توانستم این دیدگاه را اجرایی کنم.
در زندگی ام تا جایی که جنبه مثبت را دیده ام حالم خوب بوده و وقتی که دست به گله و شکایت و غیبت زده ام هم حالم بد شده و هم نتیجه ای نگزفته ام. .
خدایا هزاران بار شکر که مرا در این مسیر قرار دادی.
خدایا ازت می خوام بهم این اراده را بدهی که دوام بیاورم و غذای روحم را ترک نکنم.
من به غذای روحم در این سایت احتیاج دارم. کمکم کن حال خوبم را خودم حفظ کنم با استمرار با تلاش…..
سلام خدمت استاد عزیز من بارها این مورد رو در زندگی تجربه کردم وقتی واقعا چیزی رو خواستم و با تمام وجودم بهش فکر کردم و برای رسیدن به اون خواسته تلاش کردم بهش رسیدم یادم میاد که در سن 18 سالگی خیلی دوست داشتم در رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی قبول بشم و از اونجایی که شاغل هم بودم ترجیح میدادم که شبانه قبول بشم تا بتونم هم کار کنم و هم درس بخونم خیلی عجیب بود یک روز صبح در مسیر رفتن به محل کارم تو ذهنم گفتم خدایا میشه من مدیریت بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی شبانه قبول بشم وقتی به محل کارم رسیدم بهم خبر داد که دقیقا در همین رشته و همین دانشگاه به صورت شبانه قبول شدم واقعا شگفت انگیز بود خدا هرچی که خواسته بودم دقیقا به همون شکل به من داد بعد از پایان تحصیلاتم ازدواج کردم همیشه در ذهنم همسری پرتلاش سالم و ثروتمند رومیدیدم و الان این همسر در کنارم هست و خداوند رو شاکرم چون خدای من هرآنچه که خواستم رو بهم داد دقیقا با همون مشخصاتی که میخواستم و بعد. از این هم بهش اطمینان دارم تا زمانی که نفس میکشم همیشه کنار من هست و لحظه به لحظه حواسش به من هست خدایا شکرت
سلام آقاى عطاران، خدا رو صدهزار مرتبه شكرش ميكنم كه من را به اين متن زيبا هدايت كرد. بابت مطالبى كه براى ما به اشتراك ميگذاريد، نهايت تشكر را دارم.
سلام استاد عزيزم ممنون از مطالب و آگاهى هاى نابى كه براى ما به اشتراك گذاشتيد خيلى عالى و بى نظير بودند
سلام
من از موقعی که با سایت شما آشنا شدم طرز فکرم و نگاهم به زندگی خیلی تغییر کرد و روز به روز دارد بهتر میشود
به نام خالق یکتا
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
قدم ۲۶ :
✓اطمینان دارم آرزوهایم محقق می شود✓
فوق العاده جالب و بی نظیر بود این جلسه ،بسیار لذت بردم استاد ،واقعا ممنونم .
این جمله چقدر عالی بود :✓ آنقدر وانمود کنید که پیروز هستید تا بلاخره پیروز شوید✓
این چند جمله رو هم یادداشت کردم در گوشیم که بارها بخونمش :
زمانی که در کنار ایمان به خداوند باور کنید که فرمانروای زندگی خویش هستید و اطمینان داشته باشید آرزوهای شما محقق خواهد شد در هر شرایطی باید مثل یک پادشاه رفتار کنید.
مثل پادشاهان بهترین لباس خود را بپوشید.
مثل پادشاهان با قدرت و ابهت راه بروید.
مثل پادشاهان با آرامش و اطمینان لبخند بزنید.
۱_ منم همانگونه که استاد گفتن ایمان داشتم به خداوند مثل خیلی از افراد اما نه آنطوری که واقعا صحیح هست ، ایمان همراه عمل صالح باید باشه ، من اون اطمینان ۱۰۰ درصد به خداوند رو نداشتم که باید کارها رو به خودش سپرد ، به کسی غیر از خداوند دل نسپرد و برای حل مشکلات به غیر خدا روی نیاورد اما از وقتی این دوره رو گذراندم بسیار بسیار تغییر کردم و اطمینانم به خداوند که واقعا حامی من است خیلی خیلی عوض شده نگرشم و مطمئنم که خداوند می خواد تمام آرزوهای من رو برآورده کنه .از وقتی در این مسیرم اگه گاهی همسرم میگه چقدر بدشانسی م ، هر مسیری میریم دیر رسیدیم و کلا شانس نداریم من اصلا اینجوری فکر نمیکنم و همیشه میگم من خوششانس م و مطمئنم خدا از یه راهی برامون بهترین ها رو میرسونه ، این جملات رو از ته دلم میگم باور قلبی دارم بهشون و اینها یعنی تغییر نگرش ، یعنی اون تغییرات بی نظیری که من در این ۲ سال کسب کردم و بسیار خوشحالم چون افکار به اجسام تبدیل میشن ، یعنی افکار قوی که در ذهن من تکرار میشه، حتما عملا در زندگیم خواهم دید و چه چیزی بهتر از این :))
۲_ از زمانی که وارد این مسیر شدم مخصوصا این دوره زندگی با کمک خداوند، خیلی درکم در مورد این مسائل بالا رفته ، باورم عوض شده ،در نزدیکانم افرادی که نگرششون نقطه مقابل استاد هست رو میبینم و اینکه دقیقا افکار منفی که دارند ، اطمینانی که به خدا ندارند و میبینم هر ذوز وضعیتشون بدتر میشه ،آرامششون کمتر ،گله و شکایتشون بیشتر .این آگاهی های جدید کمک کرده با دیدن این افراد ، باورم و اطمینانم عمیق تر قوی تر بشه .من خداوند را مسئول تحقق آرزوهایم می دانم و فهمیدم که اطمینان من در تحقق آرزویم شرط اول است ، یعنی باید مطمئن باشم که خداوند عاشق من است و می خواد من به بهترین ها برسم .
۳_به نظر من آرامش داشتن نشانه ی اطمینان داشتن به تحقق آرزوهاست ،اینکه من خواسته ای دارم ،پیش خدا مطرحش کردم و در ذهنم بهش فکر میکنم و لحظات خوب رسیدن به خواسته م رو حس میکنم و لذت میبرم ، نگران نیستم ، این یعنی باور و اطمینان دارم که بدستش میارم ، دریافتش میکنم این نعمت های الهی رو .
۴_ ترس هایی که بارها در زندگیم داشتم،عدم آرامش و استرس هام ،نکنه به آرزوهام نرسم ، خدا اگه من رو دوست داشت این سختی ها رو نمیدیدم ، پس چرا در فلان زمینه موفق نبودم و…همه نشون میده که اطمینان نداشتم به تحقق آرزوهام .
۵_باید با افراد منفی نگر ارتباطم حداقل باشه ، باید اخبار ،اطلاعات و صحبت های ناخوشایند و حال بهم زن رو گوش ندم ، بهش فکر نکنم ، کنترل ذهنم رو داشته باشه ، به هر کسی که هر کاری میکنه توجهی نکنم ،اگر کسی حرفی زد که ناراحت شدم ، دنبالش نکنم ، بی خیالش بشم تا تکرار نشه این نوع افکار در ذهنم ،وقتم رو هدر ندم به مسائل بی ارزش ،تا جایی که ممکن هست با عشق سایت تناسب فکری رو دنبال کنم ،براش وقت بزارم و تمریناتش رو به خوبی انجام بدم کن نوشتنی چه به صورت عمل کردن در زندگیم .
۶_ هیچ وقت در گذشته خودم رو مسئول زندگیم نمیدونستم ، از همون جایی که خودم رو مسئول اضافه وزنم دونستم و درک کردم دست خودمه ، نه ژنتیک ،نه استعداد چاقی داشتن ، نه مواد غذایی ،نه کم تحرکی ، نه آشپز بودن و نه هر چیز دیگری اگر من بخوام و شروع کنم لاغر میشم با ذهن .پس من فرمانروای زندگیم هستم ، اگر من به انضباط فکری برسم اگر کنترل افکار و نگرشم رو داشته باشم مواظب فکر کردن ، حرف زدن و رفتار هایم خواهم بود پس من فرمانروای زندگیم خواهم بود .
۷_ تغییراتی که باید ایجاد کنم اول در فکر من باید ایجاد شود ،هر روز بیشتر آگاهی های صحیح وارد زندگیم میکنم ،با آرامش بیشتر با مسائل زندگی برخورد میکنم ،عاشق خودم خواهم ماند ، عاشقانه به آرزوهایم مینگرم ، احساس خوب داشتنشون رو حس میکنم و لبخند میزنم هر روز ، هر زمانی که تونستم .من خیلی چیزها رو یاد گرفتم از استاد عطارروشن عزیزم ، من آموختم که در لحظاتی که حالم بد میشه ،چطوری کنترلش کنم چون این حال بد از ذهنمه دیگه ،همین دیروز که سرم شلوغ بود ،از همسرم خواستم بیاد آب جوش اومده ماکارونی رو بریزه داخلش ، درب قابله اون قسمتش همون روز کنده شده بود منم فرصت نکردم درستش کنم و بخاطر همین با بخار آب جوش چند تا از انگشت های همسرم سوخت ، نه خیلی شدید ولی اذیت شدیم ،از یه طرف هم دخترم همش میگفت بی حوصله م بیاید باهام بازی کنید ،ما هم وقت نداشتیم ،تو همین سر شلوغی یه دفعه یه بشقاب از دستم افتاد و شکست کل هال و آشپزخونه شد خورده شیشه .در این وضعیت من یه لحظه سختی کار رو برای خودم آسون کردم ، با احتیاط شیشه ها رو جمع کردم و جارو برقی زدم و بعد با این حرکت گذاشتن یه موسیقی آروم و لذتبخش ظرف ها رو شستم ، همین کار گذاشتن موسیقی کمک کرد بسیار آروم بشم و لبخند بزنم به دخترم و همسرم ، قبل اون به هر دوشون اخم می کردم شاکی بودم ، به همسرم گفتم همش بخاطر تو بود … در حالی که اون عجله کردن خودم و الکی تنش ایجاد کردن خودم باعث شد …خوشحالم تونستم در زمان کمی کنترل اوضاع و افکارم رو بدست بگیرم ، بعد کارهام دخترم رو هم بردم بیرون یکم دوچرخه سواری کرد و حالش خوب شد .
{این ها همشون لطف خداوند به بوده ، هدایتم به سایت تناسب فکری و این همه تغییرات عالی همشون از طرف خدای مهربانم بوده و ادامه خواهد داشت ، خداوند از هر نعمتی بی نهایت دارد و راحت میتونه به هر بنده ای که خودش رو لایق نعمتهایش بداند بدهد ، من خودم رو لایق بهترین ها میدونم و دریافتشون میکنم .خدایا شکرت .}
✓ استاد گرامیم سپاسگذارم ✓
با سلام وعرض ادب
چقدر این مطالب شبیه تفکرات من هست،ن همیشه خواسته هامو داشتم ولی نگران برآورده شدنش بودم واین یعنی نداشتن توکل واقعی ،یعنی اطمینان نداشتن از برآورده شدن،هروقت خواسته هام محقق نمیشد میگقتم بنده گنهکاری هستم توقع زیادی از خداداری وخودم رو لایق رسیدن به خواسته هام نمیدونستم ولی از یه طرف دیگه میدیدم خیلی ها به راحتی هر چی میخوان میشه،پیش خودم میگفتم یعنی اونها بنده پاک خدا هستن که خدا سریع خواسته هاشونو برآورده میکنه ولی در ظاهر خیلی از عبادتها وکارهایی که من میکردم رو هم نمیکردن پس چرا خدا همه چی به اونها میده ویه علامت سوال بزرگ تو ذهنم بود
ولی به این باور داشتم که توکل واقعی به خدا ندارم ،توکل یعنی دیگه نگران برآورده شدنش نباشی ودیگه ذهنت درگیر شدن یا نشدنش نباشه
الان دیگه خدای واقعی رو شناختم که برای او انسانها برابرن وما هستیم که با نا آگاهی خودمون رو از نعمات خدا دور میکنیم دارم تمرین میکنم تا ذهنم خالی از افکار غلط بشه وخودم رو جانشین خدا روی زمین بدونم وخودم رو خالق زندگی خودم کنم وبه اون آرامش واطمینانی که نشانه داشتن تحقق آرزوهاست رو درون خودم ایجاد کنم وپایدار کنم
خودم رو باید لایق داشتن بهترینها بدانم چون من جانشین خدا روی زمینم
خدا همه جا با من هست وبه من این توانایی رو داده تا فرمانروای زندگی خودم باشم،خدایا شکرت برای هدایت به این آگاهی ها
سلام و درود بیکران خدمت استاد نازنین و همسفران عزیزم
خدا رو شکر میکنم که باز هم در مسیر آگاهی ارزشمند دیگری قرار گرفتم
اگر راجع به نگرشم در مورد ایمان به خدا قبل از این محتوای ارزشمند بگویم،باید برگردم به قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری و حتی قبل از آن، که با مفهوم جذب و قانون احساس آشنا نبودم، آن روزها زندگی برایم در تاریکی ناآگاهی میگذشت، روزهایی را میگویم که خدا برایم تنها در یک اسم خلاصه میشد و ایمان برایم تنها مناسکی کریشه ای بود، و هیچ ارتباط قلبی با خدا نداشتم. وتنها ترسی را از خداوند در روح و جانم احساس میکردم و مجازاتی را میدیدم که بعد از مرگ باید پس دهم. خدا برایم تنها یک حاکم خشن بود که منتظر یک سهل انگاری و خطای کوچک از طرف من بود تا مجازاتم کند.
آشنایی با سایت زمانی برایم اتفاق افتاد که مدتی بود با اساتید موفقیت آشنا شده بودم و با مفهوم قانون جذب و خالق بودن ما در زندگی تا حدودی آشنایی پیدا کرده بودم.
بعد از ورود به سایت تناسب فکری، موضوعاتی که در مورد ارتباط با خداوند بود نظرم را جلب کرد و دوره های رایگان «زندگی با طعم خدا» و «زندگی با اراده ی خدا» را گذراندم و حالا دیگر ذوق و شوقی وصف ناپذیر برای یافتن آگاهی های بیشتر در مورد ارتباط و شناخت خدا در من شعله ور شده بود که منجر به خرید دوره ی زیبای «خدا هرگز دیر نمیکند» شد.
با اینکه میدانم باید هر روز روی خودم کار کنم و از این آگاهی ها فاصله نگیرم، اما هم اکنون میتوانم بگویم نگرشی کاملا جدید در مورد خداوند و ارتباط با او در من شکل گرفته است. و در دوره ی «زندگی با کمک خداوند» هر روز ارتباط عمیق تری با درون خودم که همان خدای مهربان است برقرار میکنم. شور و شوق زیادی برای عملی کردن آگاهیهای این دوره در زندگیم دارم، امروز احساس فرمانروایی مهربان را داشتم که به محض اراده کردن، درخواستش استجابت میشود.
درمسیر این روزهایی که آگاهی های متفاوتی در مورد خداوند پیدا کردم، سرشار از آرامشم، آرامشی عمیق آنچنان که دیگر هیچ اتفاقی آنقدر برایم بزرگ نیست که مرا به هم بریزد، هیچ کس را آنقدر بزرگ نمیبینم که در برابرش احساس کوچکی کنم.
آرزوهایم را همواره در حال تحقق میبینم و اکنون این احساس اطمینان در من بسیار بیشتر شده است و مطمئنم آنچه میخواهم در دست اقدام است و در راه رسیدن به من، از بی نهایت راهی که خداوند بهتر میداند.
/وقتی اطمینان داری که میشود، پس بدون شک خواهد شد./
وقتی کار را به نیرویی عظیم و در حال گسترش سپرده ای و میدانی در اراده ی او کم وکاستی وجود ندارد و مجموعه ای از امکان ها در اختیار اوست که از نزدیکترین و لذتبخش ترین راه، بهترین اتفاق خواهد افتاد.
وقتی اطمینان دارم که میشود پس آزاد و رها هستم و در بند شدن یا نشدن کار نیستم.
واطمینان دارم که در بهترین زمان در بهترین مکان و در بهترین شرایط خواهم بود.
باید برای باور کردن فرمانروایی ام، هم در درونم بسیار مطمئن تر باشم و آرامش و اطمینانم را حفظ کنم و هم در دنیای پیرامونم تا جایی که میتوانم به آراستگی و زیبایی و نظم اهمیت بیشتر ی بدهم تا احساس فروانروا بودن را بیشتر احساس کنم. مانند استاد به زیبایی لباس و محیط کارم بیشتر اهمیت دهم و به زیبایی ها و هما هنگی ها بیشتر توجه کنم و تمرکزم را روی اتفاقاتی بگذارم که اراده کرده ام و شده است. این اطمینانم را از حاکم بودن بر زندگیم بیشتر میکند.
باید از نگاه خداوند خودم و توانایی هایم را ببینم و به توانایی های او اعتماد کنم، و باید به خودم یادآوری کنم که کاری را که خداوند قرار است به سرانجام برساند را با تمام وجود به خودش بسپارم.
خدایا شکرت
از شما استاد توانمند هم بسیار سپاسگزارم.
سلام استاد مهربان ..ممنونم از یک آگاهی وتفکر دیگر.من برای اینکه خواسته ام را به خدا بگم دائم در حال گریه وانابه بودم وبعداز اینکه آرزویم محقق نمیشد .با خودم میگفتم که حتما بنده گناهکار خدا هستم .ووقتی که میدیدم یک فردی فقط با یک کلمه به خواسته اش میرسد بیشتر عصبانی میشدم .و نمیدانستم که اون فرد علاوه بر ایمان اطمینان نسبت به خدا دارد.والان فهمیدم که باید اطمینان داشته باشم به قدرت خدا تا به خواسته ام برسم .و از این به بعد خودم را لایق بهترینها میدانم .لایق بهترین و متناسبترین بدن .لایق بهترین اخلاق .لایق بهترین رفتار و منش لایق بهترین زتدگی ولایق همه ی بهترینها ..ممنونم از آگاهی که به ما میدهید شما بهترینید وما لایق بهترین استادها هستیم .با تشکر
نگرش من نسبت به ایمان داشتن به خداوند این هست که ایمان از سطوح مختلفی برخوردار است و قابل تقویت شدن و افرادی رو که در مشکلات صبور بودن دارای سطح ایمان بالاتر و افراد غرغرو و کسانی که در مشکلات خیلی آه وناله می کردن رو افراد بی ایمان میدونم
فکر میکردم و فکر می کنم با تمرین میشه میزان ایمان رو قویتر کرد چون هر وقت توکل میکردم به خدا در موضوعی ولی هنوز نگرانش بودم پس این رو به بی ایمانی نسبت میدادم و سعی میکردم با تمرین ایمانم رو قوی کنم
با خوندن این مطلب دارم سعی می کنم بدون قضاوت حرفهای استاد رو بپذیرم
همه ما از زمانی که بدنیا اومدیم ایمان ذاتی همراه ما بوده دوما خودبخود ایمانمونکامل هست به منبع آفرینش ولی چرا ایمان کار نمی کنه و به خواستههامون نمیرسیم چون همراه عمل صالح نیست بقول استاد
ولی برای خودم نمیتونم منطقی کنم که اطمینان به تحقق خواسته همون عمل صالح هست چون عملی صورت نگرفته فقط یه حس قلبی هست
هر چی که مشکل در رسیدن به خواسته ها داریم از طرف خودمون هست
خداپند جهان رو کامل و بی نقص خلق کرده و در اختیار ما قرار داده ولی ما بجای فرمانروایی بر جهان خود با احساسات منفی مثل ترس نگرانی عدم اطمینان احساس بی ارزشی دوری از خداوند و غیره از فرمانروایی فاصله گرفتیم وتبدیل به بنده ای شدیم که هیچ اختیاری از خودش نداره و همه چیز رو وابسته به جهان بیرون از خودمونمیدونیم
😅قبلا که این دیدگاه روداشتم که امور زندگی رو خداوند رقم میزنه نه ما خیالم راحتتر بود چون اطمینانم به خدا بیشتر از خودم بود😅 معلومه که ایمانم قوی بود
ولی الآن که میدونم سرنوشت هر کسی به دست خودش هست یکم ته دلم خالی میشه و امیدم به رسیدن به خواسته ها کمتر میشه چون این توانایی و یا لیاقت در خودم نمیبینم که همه زندگیم رو طبق ایده آلم درست کنم و کار خیلی سختی میدونم کار کردن روی خود رو چون مستلزم وقت گذاشتن تلاش و زحمت زیاد هست
قبلا همیشه منتظر بودم یه روزی برسه یه اتفاقی بیوفته همه چیز طبق خواسته من بشه چون امیدم به خدا بود ولی الان باید فقط و فقط امیدم به خودم باشه اونموقع خدا همکمک می کنه
منمیدونم با کمک خداوند آرزوها محقق میشه و خداوند مسول تحقق اونهاست پس چرا به تحققشون اطمینان ندارم؟!!!! احتمالا خودم رو لایق نمیدونم اطلاعاتی تو ناخودآگاهم هست که باعث میشن به خودم اطمینان نداشته باشم به توانایی هام به ارزش و لیاقتم
هر وقت به زندگی فکر می کردم میدیدم من هیچ کاری برای جهان خدا انجام ندادم پس چرا خدا باید به من کمک کنه و فکر میکردم شاید علت اینکه خدا جوابمو نمیده این باشه
الان میدونم همین که آفریده شدم و ساخت خدا هستم تا ابد ارزشمندم .ارزشمندترین مخلوق هستی وجانشین خدا
ولی این رو چقدر درونخودم منطقی کردم و بهش باور دارم؟ میدونم که این حقیقتی هست که خداوند صراحتا در قرآن فرموده و انسان رو اشرف مخلوقاتش وحانشینش و از روح خودش در ما دمیده
ولی ما روزانه چقدر به این موضوع فکر میکنیم و چقدر در ذهنمونمرور میشه؟
برای من اصلا
هرگز این موضوعمهم وحیانی ملکه ذهن خیلی ها نبوده در عوض افکار منفی نتوانستم ها نشدن ها و غیره ملکه ذهن هستن پس طبیعی که فرمانروایی نکنیم
اگر مالک بودن ما و فرمانروایی و اشرف مخلوقات زمین بودن رو هر روز در ذهن باور داشته باشیم و سعی کنیم اون رو زندگی کنیم چقدددر زندگی پربارتر شادتر و زیباتر میشه و واقعا تبدیل به خالق میشیم خالق زندگی خودمون
یه فرمانروا باید بتونه زندگی خودش رو فرمانروایی و مدیریت کنه ولی ما هرگز به این موضوع توجه نکردیم
الان من کمی گیج شدم که بالاخره رسیدن به خواسته ها کار خودمون یا کمک خدا؟!!!!!!الان این موضوع داره توذهنم میچرخه
باید بیشتر از خودمون سپاسگزار باشیم یا از خدا؟!!!!!!! چونخداوند همه چیز رو به خودمون سپرده
شاید ما و خدا یکی هستیم و اطمینان قلبی ما مکمل کمک خداوند و رسیدن به خواسته است
روی اطمینان قلبی باید خیلی کار کرد تا در اثر تجربیات گذشته که باورهامون درست نبود تغییر کنه
اگه به بزرگی خداوند ایمان و اعتقاد داریم و او را مسول تحقق خواسته هامون میدونیم پس چرا به تحقق اونها اطمینان نداریم
یک طرف ما هستیم و یک طرف خداوند
خداوند وقتی خواسته خودش رومعرفی کنه گفته من نزدیکم ودعای دعا کننده رو اجابت می کنم
وقتی کهدخداوند برای معرفی خودش این جمله روگفته برداشت من این هست که دقیقا کار خداوند اجابت خواسته هاست یعنی اصلا خداوند مسول اجابت خواسته هاست وهودش رودقیقا اینطور معرفی کرده یعنی علاوه بر اینکه در دسترس هستم همواره ونزدیک کارم اجابت درخواست هاست چون با درخواست های ما جهان پیشرفت می کنه و به نوعی لازمه جهان درخواست های ماست
اکه ما درخواستی نداشته باشیم جهان خداوند چگونه پیشرفت کنه ؟ خودمونچطپر متعالی بشیم؟!!!
پس این امیدواری در من بوجود میاد که خداوند آماده و مسول اجابت درخواست های منه فقط باید اطمینان قلبی داشته باشم به تحققشون مطمئن باشم خدا اجابت می کنه
مفهوم عمل صالح برای من خیلی گسترده تر هست فکر می کنم عملی که هیچ غل و غشی توش نباشه و خالص برای رضایت قلبی خودمون و خدا باشه پس وقتی خواسته ای داریم باید خالصانه بدون غل و غش اطمینان داشته باشیم به تحققش
باید ایمانم رو نسبت به تحقق خواسته که خداوند وعده اش رو داده تقویت کنیم
نشانه اطمینان داشتن به تحقوق خواسته اینه که خیالمون راحت باشه نگرانی نداشته باشیم مدام تو دلمون نگیم اگه نشه چی؟
نشان های دریافت شده
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
من از همین دسته ار انسانهایی بودم که خدا رو قبول دارن ایمان دارن که خدا وجود داره به خدا هم ایمان ندارن نذر میکنن عبادت میکنن به طریق مختلف باور هم دارن که خدا جواب میده اما فقط قسمت آخرش و مشکل دارن
که باور ندارن خدا میتونه به اون هم جواب بده خدا میتونه آرزوهای اون برآورده خدا و برای همین همیشه در حال دعا کردن نیرو نیاز کردن و…روزگار میگذرونه اما هیچ پاسخی از خداوند دریافت نمیکنه اگر هم دریافت کنه باور نمیکنه یه جوری ردش میکنه
اما الان دیگه میتونم به جرایت بگم که دیگه اینجوری فکر نمیکنم اطمینان دارم که خداوند آرزوهای من رو نیز برآورده میکنه و دیدم و تجربه کردن در فایل قبلی من سه تا از پاسخهای خداوند به خودم دریافت کردم سه تا آرزوهام برآورده شد در یک فایل خدایا شکرت
من هم در خانواده مذهبی بدنیا اومدم از همون بچگی کلاس اول نبودم فرستادنم کلاس قرآن یه خانمی بود که خواندن قرآن به ما آموزش میداد بعد هم بزرگتر شدیم کلاس قرآن رفتم تا قواعد اونم یاد بگیرم بعدا بهم یاد دادن که باید انسان خوبی باشم کارهای خوب انجام بدم بزرگتر شدم
بهم گفتن باید ماه رجب روزه بگیری باید احیانا این عملها رو انجام بدی باید نماز بخونی روزه بگیری و هزارت کار دیگه و تنها کاری که الان بدرد من خورد همین بود که انسان خوبی باشم و قتی سعی کردم انسان خوبی باشن طبعا باید عمل صالح انجام میدادم فقط الان این خیلی به من کمک میکنه تا من آرامش بیشتری تجربه کنم
و گاهی هم بشدت سر خدا غر میزدم میگفتم اگر خدایی هست پس چرا شرایط من اینجوری مگه منو نمیبینه منو انداخته وسط دو تا خانواده ملیلیادر که ثروت اونها رو به رخ مت بکشه که ببینم اونا چی برای بچهاشون جهیزیه میخرن پدرومادر من چی میتونن بخرن و کلی گله و شکایت دیگه پن کلا اهل گله و شکایت اینجوری نبودم ولی گاهی جونم به درد میومد دیگه میگفتم
استاد من واقعا از خودم در عجبم که چرا منکه خودم انسان خوبی میدونم چرا به خدا ایمان نداشتم متوجه شدم فکر کردم که این یه جور احساس لیاقت نداشتن که در من وجود داره هنوز خیلی سعی کردم که احساس لیاقت کنم تمریناتشم گاهی انجام میدم ولی فکر کنم تموم نشده یکمش مونده هر کس جای پن بود میگفت همه چیز درسته ایمان دارم منم که همه چیز درسته اما فقط قسمت آخرش مشکل دارم شدم مثل اون کشاورزی بذر میذاره زحمتشو میکشه موقع برداشت که میشه میگه اگر بنکدار بزار اگر سبزی فروشها بزارن من فروشی خوبی خواهیم داشت منم اینجوری شدم اولش به خدا ایمان دارم آخرش جا میزنم
منم خیلی دوست دارم سلامت باشم و احساس لیاقت دارم خیلی دوست دارم پولدار بشم شعب داشته باشم و احساس لیاقت میکنم ولی گفتم لحظه آخر به خدا ایمان نداشتم
من از خودم این سوال میپرسم چرا خودم لایق زندگی بهتر نمیدونم من جواب میدم من خودم لایق زندگی بهتر میدونم اما چون خدا یکم طول داده تا آرزوهای من برآورده کنه ایمانم یکم سست شده بود خدایا منو ببخش که به تو شک کردم که آرزو منو برآورده نمیکنی
منم عوامل بیرونی رو خیلی مقصر شرایط فعلی خودم میدونستم ولی یاد گرفتم اونا نمیتونن بر زندگی من خللی وارد کنن هر چی هست خودم هستم اگر بعضی از شرایط موفق نیستم بخاطر خودم من مقصرم که شرایط فعلی اینه خدارو شکر از شرایط فعلی در بعضی از جنبهای راضی هستم
و روی بقیه دارم کار میکنم حتما موفق میشم
به نظر من عمل صالح انجام میدم چون خداوند مشخص نکرده عمل صالح چیه من هر کار خوبی که انجام میدم عمل صالح و خوشحال میشم به نطر خودم من خیلی عمل صالح انجام میدم
میدونید استاد من یادم نیست اما در دوره زندگی با کمک خداوند بود فکر کنم که خوندم خداوند گفته من نعمتها را کم کم وارد زندگی شما میکنم و شما باید ایمان داشته باشید قسمت دومش خیلی خوب یادم نیست و من این جمله رو درک کردم و این جمله باعث شدم ایمانم به خداوند قویتر بشه که خداوند نعمتها رو کم کم وارد زندگی من میکنه منم باید اون نعمتها رو ببینم درک کردم استفاده کنم سپاسگزارش باشن تا بیشترش به من داده بشه
من این تمرین انجام ندادم ولی حتما انجام میدم ببینم خواستم چطور بدستم میرسه وارد زندگیم میشه
پس ا ل باید درخواست کنم مثلا بگم من میخوام شفا گوشهام تجربه کنم بعد دربارش بنویسم که اگر من شفا گوشم تجربه کنم چه اتفاقاتی برای من رخ میده بعد باید ایمان داشته باشم که خداو ند گوشهای منو شفا میده من این تمرین مینویسم
خدایا من میخوام شفا هر دو گوشم تجربه کنم
من اگر شفا گوشهام تجربه کنم خوب طبعا انسان شادتری میشم و سپاسگزارتر
من وقتی شفا گوشم تجربه کنم در نتیجه بیماری سرگیجه و بیحالی و بی جانی که بعد از اون در من ایجاد میشه کلا ریشه کن میشه فضای دهنی مت خالی تر میشه
وقتی من شفا گوشهام تجربه کنم خوب تمام صداها رو میشنوم صداهای آهسته ترم میشنوم و نیازی آنقدر به هنذفری ندارم
وقتی من شفا گوشهام تجربه کنم خوب نیاری به دکتر رفتن ندارم مجبور نیستم از صبح تا شب کلی دارو مصرف کنم و در نتیجه هدر رفتن پولهای منم خیلی کمتر میشه
وقتی من شفا گوشهام تجربه کنم با خوشحالی اطرافیانم و خودم میشه چون میتونم راحتر و بهتر زندگی کنم از زندگیم نهایت لدت ببرم و در ضمن میتونم به تنهایی برم بیرون
وقتی من شفا گوشهام تجربه کنم دیگه بیحال و بی جون نمیشم همیشه سلامت هستم با آرمش بیشتری زندگی میکنم سپاسگزار خداوندم میشم
و الان دیگه من درخواستم انجام دادم توضیح هم دادم برای دهن خودم که براش منطقی بشه و ایمان دارم که خدا وند از قبل از اینکه من آرزویی در من ایجاد بشه خداوند مهر تایید اونو زده فقط منتطر بوده من درخواست کنم اونم همزمانیها رو مرتب کنه من آرزو خودم تجربه و زندگی کنم و من منتظرم خداوند به من الهامات بگه منم عمل کنم تا یکبار دیگه با کمک خدا وند شفا الهی تجربه و زندگی کنم الهی آمین
منم ایمان دارم میگم خداوندا همان زور که من قبلا شفا الهی تجربه کردم این بار هم تجربه میکنم ایمان دارم من مشکلات خودم را باید ذهنی انجام بدم و تا حالا اینجوری بوده از دکتر استفاده کردم ولی ۹۰ درصد ذهنی بوده ۱۰ درصد هم از روشهایی که دکتر گفته دارو مصرف میکنم که اذیت نباشم تا شفا الهی تجربه کنم خدایا شکرت
جانشین خداوند نباید عجله داشته باشه هی بگه چرا پس نعمت وارد زندگیم نمیشه
جانشین خداوند نباید نامید باشه باید امید داسته باشه که هر خواستهای دارم خدا ند برآورده میکنه از نظر من خواسته بزرگ و کوچیک داره از نظر خدا ند بزرگترین خواسته من برای خدا کاری نداره در کسری از ثانیه انجام شده
من فرمانروای زندگی خودم هستم چرا چون خداوند منو جانشین خود در روی زمین قرار داده من و خداوند یکی هستیم پس من هم قدرت و ت انایی انجام هر کاری دارم من هم قدرت خلق کردن دارم پس من با کمک خداوند بر هر کاری توانا هستیم
من در فیلم شیک متوجه شدم که انسان به تنهایی هر کاری بخواد نمیتونه انجام بده اما اگر از خدا ند کمک بگیره به مشکلاتش فکر نکنه احساس کنه خدا ند داره صداش میکنه دستش میگیره تا با اون به راحتی از آب رد بشن بدون اینکه خیس بشن پس من میتونم از خدا ند کمک بگیرم هر کاری انجام بدم
من فرمانروای زندگی خودم هستم و این سمت خداوند برای من در نظر گرفته تا بتونم به بهترین شکل ممکن زندگی کنم طوریکه در شان یک پادشاه باشه زندگی کنم
ممکن در شرایطی قرار بگیرم که نا امید بشم اما باید یادم باشه که از نگاه خودم به زندگی نگاه نکنم و آنقدر وانمود کنم که انسان موفقی هستم تا موفقیت کسب کنم
میدونی استاد وقتی فکر میکنم هر کاری که بخوام انجام بدم با کمک خدا ند انجام بدم احساس قدرت میکنم احساس پادشاه بودن میکنم چون خداوند پشتم دارم بقول معروف میگن پشتم گرمه شده اینجوری میتونم آرزوهام تجربه کنم خدایا کمکم کن تا فراموش نکنم تا تورا در کنار خودم در انجام هر کاری داشته باشم
من خیلی وقته که دیگه مرتب میرم بیرون ولی هنوز تنبل هستم آرایش نمیکنم و خیلی وقتکه با کسی درو دل نمیکنم اما گاهی پیش میاد درباره گرونی اینا صحبت میشه و کمتر شده اما تموم نشده
من قبل از اینکه زندگی با کمک خداو ند شروع کنم نه الان که دارم دوران میکنم خیلی بهتر درک کردم با اینکه من بار ا ل هر متن حتما سه بار میخوندم پراکنده و بعد تمرین مینوشتم اما الان که دارم دوره میکنم و اینکه یاد گرفتم دارم یاد میگیرم در لحطه حال زندگی کنم تمرکزم میذارم روی متن خیلی درکم بهتر شده تازه به خدا ایمان پیدا کردم یعنی قویتر شده قبلا درباره ایمان
داشتن به خدا خیلی تغییر کرده بود دوباره که پاس کنم تغییرات بیشتر و بزرگتر میشن ایمان دارم با کمک خدا ند من پادشاه زندگی خودم هستم میتونم تک تک آرزوهام زندگی کنم الهی آمین
من ایمان دارم که اگر به خدا اطمینان نداشته باشم هرگز نمیتونم خواستهام زندگی کنم همون طور که نا حالا نتونستم در بعضی از جنبهای زندگیم که به خدا اطمینان داشتم مثل شفا گرفتن بارها و بارها در زندگیم شفا الهی زندگی گردم در بعضی از جنبهای مثل لاغر شدن که ایمانم ضعیف بوده نتونستم شگفتی ساز بشم
من اطمینان دارم که خداوند آرزوهای منو برآورده میکنه اینجوری احساس برآورده شدن دارم وقتی از کلمه برآورده شدن استفاده میکنم چرا چون بارها خداوند آرزوهای منو برآورده کرده در فایل قبلی سه بار خواستهام برآورده کرده پس اطمینان داشته باشی محال ممکن که برآورده نشه من قبلا اطمینان نداشتم که هنوز اون آرزوهام در حد آرزو باقی موندن اما بزودی به واقعیت زندگیم تبدیل میشن
نشانه اطمینان داشتن به خدا برای من آرامش داشتن حس خوبی که در این دوره در من ایجاد شده است حس ذوقی که دارم حس امیدواری حس شادی حس لذت حس اشتیاق که در من با تکرار کردن زندگی با کمک خداوند و شروع دوره آرامش در بیداری
وقتی شروع کردم دوباره آگاهیها برام تکرار شدن درکشون بهتر میکردم بعضی از جمله رو بهتر درک کردم مثل اینکه گفتم خداوند نعمتها رو کم کم وارد زندگی ما میکنه قسمت دوم شو یادم نمیاد یاد گرفتم نعمتها وارد میشن پن نمیبینم اونها رو فکر میکردم اونها هم جز گذران زندگی هستن ودرک نمیکردم الان حسشون میکنم سپاسگزار میکنم حتما نعمتها بزرگتر میشن
مثلا من ایمان داشتم که لاغر میشم میگفتم مسیرم درسته منم دارم عمل میکنم کوتاهی که نمیکنم پس لاغر میشم ولی لاغر شدن هم یه پروسه داره باید پروسهای طی بشه من عجله میکردم و این نشان اطمینان نداشتن هرگز به خودم نمیگفتم درست میشه شرایط روز به روز بهتر و بهتر میشع من لاغر و لاغر تر میشم انگار که فقط آگاهی کسی میکردم انتطار لاغر شدن نداشتم و یکم که دیر میشد افکار منفی غلبه میکرد اما الان یاد گرفتم نگاه خداوند جایگزین افکار منفی کنم
من دوره رو زندگی با کمک خداوند دارم تکرار میکنم که افکار و رفتارم ایمانم نسبت به خداوند تعییر کنم ایمانم بیشتر بشه اطمینان صد در صدی پیدا کنم
باید افکار خودمونو با نگاه خداوند جایگیری کنیم ایمانم قویتر بشه
نگرش عالی که فرمانروای زندگی خودت باشید اینجوری یاد میگیریم هر رفتاری از ما سر نزنه آخه در شان یک فرمانروا نیست
هر افکار منفی اومد بهش بها ندیم آخه در شان یک فرمانروا نیست
اگر کسی گفت سنی ازت گذشته سر پیری آرزو شکل داشتن میکنی ناراحت نشیم در شان یک فرمانروا نیست
فرمانروا شخصی که هر کاری که دوست داشته باشه به راحتی انجام میدم ما هم با کمک خداوند به راحتی هر کاری انجام میدیم فقط کافی ایمان و اطمینان داسته باشیم
اول اینکه بپذیرم باورش کنم که من فرمانروای زندگی خودم هستم بعد کم کم کارهایی که در شان یک فرمانروا نیست انجام ندم و اطمینان به خدا داشته باشم
وتصمیم دارم همین طور که زندگی با کمک خدا رو دوره کردم تموم شد آرامش در بیداری رو نیز تکرار کنم خیلی آگاهیهای عالی داره من نیاز دارم به تکرار تا بهتر درکش کنم
استاد گشتم اون موصوع پیدا کردم که کفتم بقیهاش یادم نمیاد این بود
مواقعی وجود داره که من کم کم نعمتها وارد زندگیت میکنم
در این شرایط تو باید ایمانت حفظ کنی و با توکل و امیدواری به زندگیت ادامه بدی
در این صورت من معجزات وارد زندگیت میکنم چون برای خودم خیلی مهم بود بقیه این جمله چی بود گشتم و پیداش کردم برای دوستانم مینویسم که موضوع براشون روشن بشه من این جمله ها رو خوندم ایمانم به خدا بیشتر شدمن فکر میکردم این نعمتها برای گذران زندگی اشتباه فکر میکردم بخشی از اون بود و در هر صورت باید به خدا ایمان داسته باشم سپاسگزاری کنم تا نعمتهای بیشتر به من داده بشه خدایا شکرت
سلام به دوست عزیزم فرزانه خانم خیلی عالی درک کردین وخیلی خوب احساستون رو بیان کردین برای نوشته عالی تون تحسینتون می کنم و امیدوارم به تمام خواسته ها تون برسیم برای روزی که همه ما شگفتی هایمان را بسازیم منتظر وبا امید در لحظه زندگی می کنیم خدایا شکرت
با سلام خدمت استاد عزیز و مهربونم و دوستان گرامی
استاد بینهایت ازتون سپاسگذارم بابت این محتوای عالی که چقددرررر در زمان مناسب ارائه شد و در زمان مناسب مطالعه اش کردم.
استاد هر جلسه از این اگاهی ها مثل آب روی آتش هستن که در زمان مناسب به داد ما میرسن. واقعا خوشحال شدم وقتی دیدم جلسه جدید این دوره روی سایته🙏🏻
من قبلنا که اصلا فکر میکردم معیار ایمان به خدا انجام واجبات و مستحبات و رعایت حرام و حلال هست.ولی با اینکه خیلیی تلاش میکردم که درست و به موقع انجام بدم اما بازم ته دلم به خودم امیدوار نبودم که ایمانم واقعیه یا نه مدام میگفتم باید یه کار دیگه یه کار دیگه انجام بدم و این همه رعایت کردنا کافی نیستن و همیشه یه حس بد نسبت به خودم داشتم و یه حس ناشی از ابهام از نحوه درک خدا این ابهام همیشه منو اذیت میکرد برا همینم از فکر کردن به خدا و ایمانم خیلی وقتا هم طفره میرفتم.
اما خدارو شکر از وقتی از آگاهی های سایت شما استاد عزیزم استفاده کردم دیدم چقدر اشتباه فکر میکردم و سعی کردم اون نگاه سیستمی رو مدام به خودم یادآور بشم و آگاه باشم که من حتی در مورد خدا و جهان پاسخ نگرش خودم رو میگیرم و لاغیر براهمینم الان هر چیزی رو ندارم میدونم باید روی نگرش های خودم کار کنم و خداوند همواره مشتاقانه میخواد که من در زندگی خودم رو به روی نعمت ها باز کنم. فهمیدم که هر زمان که من از خدا کمک میخوام و در همه شرایط و احوالات زمانی که میبینم ته دلم نور امیدی به بهبود هست یعنی به وجود خدا که فرمانروای همه هستی هست ایمان دارم.
اما متوجه شدم بله این منم که در مورد تحقق آرزوها و خواسته های خودم اطمینان قلبی ندارم من هررگاهی دچار شک و تردید میشم اینم از کجا مشخصه و نشانه های عدم اطمینان من به براورده شدن خواسته هام چیه؟ حس نگرانی و استرس منه، ناآرامی منه، ترس من از روزهای نیامده هست که چی قراره بشه؟ اگ نشه چطور؟
این حس ها نشانه عدم اطمینان من بودن اما خدارو شکر که خودم رو در مسیر ادامه دادن در دریافت آگاهی ها قرار دادم تا از جوانه های امید و اطمینانم و اشتیاق خودم برای تغییر و بهبود زندگیم مراقبت کنم.
با یاداوری وعده خداوند در تحقق خواسته های ما و اینکه پاسخ خداوند همواره بر شدن هست؛ با یاداوری ویژگی های اراده خدا اطمینان خودم برای تحقق خواسته هامو تغذیه میکنم و دارم میبینم که بخصوص از ابتدای این دوره گوهربار من روزهای بیشتری در آرامش بودم در حالی که اگر من سحر قبلی بودم تحت هیچ شرایطی در این اوضاع و احوال الانم نمیتونستم لحظه ای در آرامش و احساس خوب باشم .
نشانه اطمینان به تحقق آرزوهام، آرامش هست حال خوب هست عدم نگرانی و ترس هست مثل کسی که توی رستوران یا خونه اشه و سفارش غذا میده و میدونه تا رسیدن سفارشش باید مدت زمانی رو منتظر بمونه در این فاصله اون مدام درخواستشو تکرار نمیکنه نمیگه پس چی شد چی شد میدونه و مطمئنه که سفارشش میرسه برای همینم مشغول امورات دیگه میشه! در مورد خواسته هامونم همینجور ما باید در یک حال خوب و آرامش باشیم بیقراری نداشته باشیم میدونیم پاسخمون هست فقط من باید با در آرامش بودنم بتونم دریافتش کنم!
_استاد از اینکه در این قسمت در مورد فرمانروای زندگی خودمون بودن یادآوری کردید خیلییی عالی بود. واقعا ما بارها و بارها اینو شنیدیم که ما جانشین خدا در زمین هستیم و ما خالق زندگیمون هستیم ولی لازمه اونو نمیدونستیم لازمه اش اینه که من همسو با این ویژگی فکر کنم و عمل کنم و در واقع این شخصیت رو در خودم پرورش بدم. اطمینان قلبی داشته باشم که خداوند نیروی خلق کنندگیشو در وجودم گذاشته که لحظه به لحظه در حال هدایت کردن منه! مراقب گفت و گوی ذهنی و کلامم باشم.
واقعا من در گذشته افکارم و رفتارم در تضاد صد در صد این ویژگی بود مدام از کمبود،و ترس هام حرف میزدم.گله و شکایت مثل نقل و نبات رو زبونم بود لحظه به لحظه در حال گله و شکایت و اظهار عجز و ناتوانی از مسائل و مشکلاتم و درماندگیم در زندگی بودم. و همواره حالم بود انتظار داشتم بقیه تو زندگیمکمکم کنن. بقیه باید به دادم برسن.
اما هزاران بار خدارو شکر میکنم که از ابتدای ورودم به سایت و با ادامه دادن در مسیر آموزش ها خیلییی بهبود پیدا کردم اما میدونم هنوز جای کار زیاد دارم و هر بار با هر اگاهی که دریافت میکنم خیلی دارم سعی میکنم در عمل اجراش کنم و خدارو شکر میکنم بابت این اگاهی هایی که همیشه دلم میخواست اونارو میدونستم و در عمل به کار بگیرم!
استاد بینهایت از شما سپاسگذارم بابت این جلسه عااالی
خدارو شکر بابت اینکه هر روز مارو هدایت و حمایت میکنه
استاد سایه تون مستدام باشه خیلی دوستتون دارم🙏🏻🌹
به نام خدای محکم کننده قلبها و قابل اعتمادترین در عالم
خدای یکتا وبی همتا .خدای امید دهنده قلبهای امیدوار 😃🙏🙏🙏
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم مدارم🙋♀️❤🙏🏻
برای تحقق آرزوهایتان اطمینان داشته باشید👌👌👌
من هم از زمانی که یادم هستش به خدا ایمان دارم واین ایمان در وجود تمام انسانها به طور فطری وجود داشته چون ذات انسان فطرت خدا جو داره ومن هم میدونستم کسی خالق من هست و خالق این جهان گسترده وبه عنوان خالق میپرستیدم ولی در من هم شرکهای وجود داشته که وقتی مسائلی برام پیش میآمد ازخداوند در خواست میکردم ولی در پس ذهنم می گفتم مگه میشه درست شه خداوند که برای من معجزه نمی کنه من باید تحمل و صبر کنم اون وقت که در آخرت اجرم داده میشه و اصلا به این فکر نمی کردم چرا باید الان به خواستم نرسم چون گناه کارم تا گناهم بااین مشکل پاک بشه واگه مشکل بود می گفتم خدایا مگه چه گناهی کردم که باید شرایط ناجالب رو تجربه کنم همش بر میگرده که خداوند امتحان می کنه پس نمیشه که بیاد صورت مسئله رو پاک کنه و باورم بود که منم نمی تونم مسائل رو حل کنم و الان فهمیدم که میشه مسائل رو با کمک خداوند واحساس خوب و داشتن اعتماد به نفس در وجودمون تمام مسائل رو حل کنیم حل مسائل در درون همون مشکل بود فقط باید به خداوند نگرش درست داشتم اینها برا ی امتحان من نبوده بلکه برای اطمینان پیدا کردن به خدای قدرتمند بوده تا بااحساس خوب اونها رو به نفع خودم تغییر بدم
ایمان به خدا برایم این طور تعریف شده بود تو دعا کن اگه شد که خدارو شکر و اگه اجابت نشد صلاح نبوده ومن چون با ذهن محدود خودم حساب کتاب می کردم که نمیشه واز همون اول صلاح بر نشدن خواسته ام بود و الان که دارم دقت می کنم من خودم به جای توجه به ربوبیت وقدرت خداوندی به محال دونستن خواسته توجه داشتم
من اطمینان نداشتم چون از ربوبیت خداوند زیاد آگاهی نداشتم وحالا میدونم و اطمینان دارم خداوند قدرت نامحدود در اجابت تمام خواسته هام رو داره خدای من ،من بنده به ظاهر باایمانت اعتراف می کنم بی ایمان ترین بودم چون اطمینان به گفته هام نداشتم می گفتم خدا روزی دهندس ولی اطمینان نداشتم چون در طول روز توجه ام به کمبودها بوداگه اطمینان داشتم روزی دهنده خداست مطمئنا زندگی متفاوتی نسبت به الان داشتم هرچی می کشم از بی اعتمادی من به خداوند بود و باید اطمینانم رو نسبت به خداوند در قلبم قوی کنم و ایمان و اعتماد این باشه در هر شرایط زندگی در راستای بهبود باشه .بهبود شخصیت باید دست از نگرانی وترس بردارم باید با احساس خوب زندگی کنم باید اطمینان به خدا در من باعث اقدام در بهتر شدنم کنه من ادامه میدم آنقدر باید ادامه بدم تا ایمان به خدا تبدیل به اطمینان به رسیدن به خواسته هام بشه
من باید اول از خو دم شروع کنم مثل یک فرمان روایی باشم که همیشه با احساس قدرت وبا توکل به خود وهدایت خود در حال بهبود زندگی خودش هست
باید در باره شرایط زندگیم با کسی یا حتی با خدا وارد گلایه و شکایت نشم
باید فقط مراقب ورودی هام و احساسم باشم
باید احساس لیاقتم رو بسازم نمی دونم چطور ولی اطمینان دارم خداوند کمکم می کنه که چه طور مراقب حال خوبم باشم
ایمان داشتن گذشته من نوعی بی ایمانی بود چون در زندگیم آرامش نداشتم ولی میدونم که ایمان کامل فقط با اطمینان همراه و عمل صالح بعد از آن
اگه من ایمان و اطمینان دارم به خواستم میرسم باید شادترودر آرامش زندگی کنم تا متوجه هدایت خدا بشم وبعدش به اونها عمل کنم
همین که دارم می نویسم یعنی به خدا اطمینان کردم و منتظر اتفاقات خوش هستم
نشانه اطمینان داشتن این که اگه در هر شرایط هستی باید وانمود کنی پیروز و موفق هستی
باید وانمود کنی سلامتی در وجودت هست
باید وانمود کنی استقلال مالی داری
باید وانمود کنی ثروتمند هستی
و باید وانمود کنی آرامش داری
آنقدر وانمود کن تا در زندگیت خلق بشه
آنقدر احساست رو خوب کن که اتفاقات خوب وارد زندگیت بشه
باید مانند فرمانروایان زندگی کنی بدون نگرانی وترس اصلا چرا باید با هر حرفی حالت دگرگون بشه چرا باید احساس ترس روبه شجاعت تبدیل نکنی
چرا احساس نا امیدی رو به امید تبدیل نکنی
چرا بیماری رو به سلامتی تبدیل نکنی
فقر۱ رو به ثروت تبدیل نکنی
چرا حال بد به حال خوب تبدیل نکنی
برای داشتن اطمینان به خدا باید تمام بی اعتمادیها وبی ایمانی ها رو به اطمینان به خدا و اعتماد به خدا در ذهن و قلب و عمل تبدیل کنیم
من در گذشته اطمینان به خواسته هام نداشتم یا قدرت خدارو آن طور که هست باور نکرده بودم یا خودم رو لایق رسیدن به خواسته هام نمی دانستم در هر صورت خواسته ها مو رو در ذهنم بزرگ کرده بودم وبه خودم وخدای خودم اطمینان نداشتم که بشه
حالا آگاهی های بسیاری رسیده که من می تونم زندگیم رو تغییر بدم در تمام ابعاد، که خداوند رو باید تنها قدرت جهان بدونم وخودم و ذهنم رو دریافت کننده این نعمت های شگفت انگیز بدونم من تنها باید در خواست بدم وبدون فکر کردن به چطور وچگونه و اطمینان داشته باشم که خداوند تنها قدرت خلق خواسته هام برای من هستش وبا احساس آرامش و رهایی از افکار بد در انتظار اتفاقات خوب باشم واز مسیر زندگی لذت بیشتر ببرم
سپاس فراوان از استاد عزیزم 🙏🏻🙏🏻🙏🏻
خدایا شکرت برای همه چیز 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
سلام بر استاد وهم مسیران عزیز
ایمان بدون اطمینان طبل تو خالیست حرف الکی و فقط زبانی است انسان مطمئن دیگر ترس ندارد سرشار از آرامش است اینها را خوب درک کرده ام اگرچه مداوم ومستمر براین باور ماندن وبراین رویه زندگی کردن بهمین راحتی ها هم نیست
ولی اگر محقق شود مسیری تازه به رویمان باز میشود ونور الطاف ونعمتهای خدا تابش پیدا می کند
عمری فقط روی ایمان واعمال ظاهری مبنی برداشتن ایمان قوی تلاش کردیم دریغ از ذره ایی اطمینان وآرامش
خوب نتیجه هم معلوم بود
خداروشکر که خودت هدایتمان میکنی که بیایید به من تکیه کنیدواطمینان داشته باشید بقیه اش با من
البته اگر نوشته های زندگی بااراده خدا یا دوره زندگی باطعم خدا رو مطالعه کرده و گذرانده باشید دراین مقطع خیلی بادید بازتری متوجه این مباحث خواهید شد
چه تمثیل زیبایی مانند یک فرمانروا راه برو بپوش ژست بگیر ومحکم قدم بردار وراسخانه مطمئن باش که همه چیز تحت اختیار توست بواسطه پشتوانه ایی فوق قوی ومهربان که مسئول برآورده کردن نیازهای توست
کافیست فقط با آرامش ایمان داشته باشی واطمینان همین وبس تمام
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
خدایا شکرت بخاطر تک تک لحظاتم که پر شده از نعمت هایت
از گام ۲۰ فرصتی ایجاد نمیشد تا ادامه بدهم حتی گام ۲۱ را وارد شدم ولی نتونستم کامنت بذارم و طبق تعهدی که به خودم داده بودم و اینکه نسبت به اونچه که برای خودم معین کرده بودم بی تفاوت نباشم چون بهاش را پرداخت نکرده نبودم و بخاطر یکسری همزمانی هایی که الان فکر میکنم در مدار دریافت آگاهی های این گامها در اون زمان نبودم تا به امروز که متوجه شدم گام ۲۶ به روی سایت اومده اول گفتم که خوب من که گامهای قبل را پاس نکردم و میدونم که به همدیگه مرتبط هستند و بیخیال شدم ولی عنوان این گام اینقدر در برابر چشمانم پر رنگ بود و داشت فریاد میزد نتونستم ازش بگذرم
اطمینان دارم آرزوهایم محقق میشود
و با خودم گفتم این گام در این لحظه برای من هست
از موقعی ای که بیدار شدم سرشار از انرژی بودم و کلی حالم خوب بود و همینطور اتفاقات و حس های پر انرژی درونم فعال بود اینقدر زیاد که انگار بال دارم و دارم پرواز میکنم و به قول استاد عباسمنش اگر همین الان زندگیم تموم بشه با آغوش باز میپذیرم انگار به هر آنچه میخواهم رسیده ام اینقدر این احساس در من در این لحظه فعال و بسیار زیاد هست که تو پوست خودم نمی گنجم
خدایا بی نهایت سپاسگذارتم
حتی لحظه ای نجوا اومد که ولش کن نمیخواد چیزی بنویسی و ثبت کنی تا به وقتش که گام های قبلی را وارد بشی ولی درونم گفت این لحظه بخاطر حس و حال و تجربه الانت هست پس الان باید بنویسی و تجربه ات را به اشتراک بزاری تا حتی بعدا که خودت اومدی و ردپای خودت را دیدی ایمانت میلیون ها بار بیشتر بشه
حدود چند روزی هست که جرات پیدا میکنم به خواسته هایم جدی تر فکر میکنم
بهتره بگم برای خودم خواستنی تر میدونم یعنی اینکه روش خط نمیکشم بلکه اینقدر درونم پررنگ هست که میدونم برای من هست و دارمش و هر بار لحظه های دستیابیش را در ذهنم دارم میبینم و از درون حسش میکنم با دیدنشون لبخندی روی لبانم میشینه ذوق میکنم و میگم آره میشه و خیلی خیلی جالبتر اینه اون خواسته را من چیزی که میخوام دارم میبینم اما روی همون خواستم در اون افکارم دارم نظر بهتری میدهم و با خودم میگم اینطوری هم خوبه و اصلا همین کار را انجام میدم و دارم بهبودش میدهم و حتی با شور و اشتیاق بیشتری در موردش حرف میزنم و بهش کقش و نگاری میدم که برای بازم قابل قبول هست و داشتم دنبال این میگشتم که چرا اینقدر راحت دارم قبول میکنم که میتونم داشته باشم و در ذهنم اینکه میشود قابل قبول شده
دلایل زیادی داشت و همه اونها در کنار هم این لحظات و این موفقیت ها را برام ایجاد کرده ولی یکی از اونها نداشتن بدهی بود
حدود چند ماهی هست که هیچ بدهی ای ندارم و آسودگی مطلق در افکار و زندگیم جاریست
یک قسط قرض الحسنه مونده بود که خدارو شکر تونستم در این ۳ ماه تسویه کنم و حدود ۲۰ روز پیش کامل تسویه اش کردم وامی که تا پایان سال ادامه داشت
و الان متوجه میشم چقدر صفحه ذهنم سفید تر شده و فضایی بازتر شده و طبق قانون خلا این فضا باید پر شود و چه بهتر این فضا با خواسته هایی که میخواهم پر شود چون دیگه دنبال این نیستم که باز سر ماه و موعد رسیدن کدام قسط و بدهی اومده
قبلا حتی فکر کردن به خواسته هام با یک نیشخندی همراه بود و در ذهنم گفته میشد خودتو مسخره کردی با این همه بدهی و مشکلات به چی داری فکر میکنی برو فکر نون باش که خربزه آبه
همین که بتونی یخچال خونه ات را پر کنی کلاهت را بنداز هوا
ولی الان اینجا بعد ۸ سال زندگی مشترک و ۳۹ سال زندگی کردن چیزهایی را در این ۱.۵ سال دارم تجربه میکنم که نگاهی به تموم اطرافیانم میاندازم این آرامش را من دارم به این زیبایی تجربه میکنم واقعا شکوهمنده
خدایا سپاسگذارتم
اینقدر خوشحالم که نمیدانم چطور این احساساتم را که سرتاسر شور و شوق هست بیشتر به وضوح برسونم ولی این را میدانم اونی که باید درکش کنه درک میکنه و رسیدم به این جمله شما استاد گرانقدر
با احساس خوبه که به خواسته هامون میرسیم نه اینکه رسیدن به خواسته هامون سبب احساس خوبمون بشه
همین الان برای من این مسلم شده که به تموم خواسته هام میرسم و رسیده ام
یکی از خواسته های من که حدود ۱۰ روز پیش رقم خورد و چند بار شرایطش پیش اومد ولی نشد و یه جورایی هم دیگه بیخیالش شده بودم و محال میدونستمش ولی هر بار هم شرایطش پیش میومد خوشحال میشدم ولی با اومدنش یا نیومدنش تفاوتی در زندگیم ایجاد نمیکرد ولی تجربه اش کردم تجربه ای که میتونه آرزوی خیلی از آدمها باشه و برای من تبدیل به خاطره ای شیرین و دلچسب شد
و اون پرواز با هلی کوپتر بود
و انجام شد و تیک خورد
وقتی این آرزوم تیک خورد با خودم گفتم این آرزو چیزی بود که محال میدونستمش و اینکه خودم هیچ راهی براش نمیدونستم و هیچ کاری هم نمیتونستم براش انجام بدم و فقط از عهده خدا برمیومد پس وقتی این خواسته من به این زیبایی و اینقدر عالی و با شکوه برایم انجام شد و با کلی عزت و احترام بهش رسیدم دیگه هر چیزی امکان پذیره و میتونم
روی خواسته هاتون خط نکشید بلکه خودتون رو بزرگ کنید
هر چی بخواهیم میشه
اینجا خواسته بعدیم را اعلام میکنم که میدونم خیلی زود بهش میرسم و اون درامد یک میلیارد تومان در ماه هست الان میانگین درامدم ماهانه ۳۰ میلیون هست و حقوق بگیر هستم این خواسته بعدی من هست
با آرزوی موفقیت و سربلندی برای تک تک دوستان و همراهان در این مسیر
میدانم که میشود چون من میتونم برای اینکه خدایم را دارم
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
سلام برقادربی همتایی هستی مالک کل جهان
سلام براستاد عطار روشن وهمه ودوستان هم مسیر
من وفردی با ایمان بودم که هدایت شدم وحمایت شدنم که راه درست ازخدایی خودم رو اموزش بینم این جمله بسبار برای من شیرین بود جرا چون من این جمله رو برای خودم به شکل باوره سفت فبول داشتم جتی دوره خدا هرکز دیرنمیکند که ایده اش به من داده شدبخش منفی اون برام کمی برام سخت کرد که تو ایندوره وارد بشم ولی واقعا نیازم بود این دوره مکمل همه اموزشهای تااو اون روزم بود
وفتی تمزینها اون بخش روبا تمام سلولهای بدنم وبا تمام توان قدرتی که داشتم با تمام روحم جسم ذهنم انجام دادم چنان درخودم تحولی دیدم که یافتم انچه که تو ذهنم احساس میکردم که نیاز ندارم این از کارهایی بخش ،منتفی و جودم بود که با داشتن خدای خودماون تو قبلم شک کنم وفتی این دروه شروع شد من تو بخش زندکی با طمع خدا بود اون فایهای اون بخش روبا دل چان وروه خدا هزگزدیر نمیکند داشتم انجام میدادم
توبخش اول وردبه سرزمینلاغرها به شکرخدا توهمون دوره اول با بخش زندگی با اراده خدا رو هم طی کردم جالب هست من هرکودم اراین بخش روبه همرا یی دوره داشتم که رشد و پشزفت بهتری روبه خودم بدم اویل اگه حرفی میزدمکه خدا کمی با تردیدبود ولی بااین کارهای واین دوره بقدری دلم قرص هست که اصلا تو ساعتهای زیادیرحس این هست که کنارخداهستنم اون ساعت رو بی ندازه دوست دارم
حتی ما داشتیم می رفیتم مسافرت دختر گفت مامان طلاهای که این سالها ی برای خودم خریدم روبا خودمون ببریم یا مخفی کنم بریم من با چنان با دل قرص که خودم از گفتنش همین زمان دارم گیف میکنم گعتم این خدای من هست که من تازه اون به شکل واقعی تری میبینم وحس میکنم اگه من ایمان بهش دارم همه چیز روبه خودش می سپارم اول خودم وتمام بجه بهش،سپردم در برابرش این وسایل که هیج وارزشی نداره من این باره این کاره رو نخواهم کرد وحتی با خودم نخواهم برد مثل طلا که برای خانمهای بسیار با ارزش هست اگه زماتی هواسم نبود با ل خودمنمی یردم دائم دل شور میزد که و نکنه موردسرقت قراربگیره ولی این باره چنان دل قرص بود که اصلا به اندازه سرسوزنی نگران نبودم که جرا با خودم نبردم وفتی همسر متو جه شد گفت چه کاره اشتباهی کردید من برای حرفش مهم نیود جون من خدای دارم که کل و جوم در دستان اوست این یی مقدار طلا بی اهمیت تو نگاه ازمعادن خدا اون ارزش مخفی کردن رو نداره جونمعادن خدا به قدری بزرک وسیع هست که حای خجالت دارم من این یی مقدار رو قایم کنم درصورتی که خدایی به بزرکی رو دارم بهش هم خودم هم کل زندکیم وبجه هام رو بهش سپردم وفتی به این وشکل رفتارمیکنم نیاز نیست بگم این رو اون رو منکل وجورم رو بهش سپردم والحق که خدا وند جقدر داره ارزو. ورویاهای رمن رو تحقق میده به تازگی من خودم باره تو بیرون از منزل به شکل راه رفتن راحت بدون نیاز به هیج کسی دیگه میبینم انقدراین حس در من شادی زیادی رو ایحاد کرده امروزداشتم تواینه به خودم نگاه میکردم باره گفتم افرین افرین صابحه چه خوب داری لاغر میشی این ننیجه هدایت وحمایت از طرف خالقت هست ادامه بده کم نیار این باره توحنما پیروز هستی این باره تو درکنار خالقت داری کاره میکنی نیروی بزرگی در کنارش هستی بی شک توحتما توبیرون راه خواهی رفت وحسی از شدن وحرکت راحتری تو مفصل رو دارم حس میکنم وای باورم نمیشه که دارم به دوتا اروزی دست نیافتی خودم دست پیدا میکنم من ۵۶ سال داشتم درجا میزدم هروز وضعیت به شکل بدتر شدن بود طی این مدت که با دوره رایگان میشه ۱۵ ماه که انتظاز میکشیدم چون شما تویی فایل که یادم نیست گفتیید نتایح شما بداز ۱۵ پردرنک شد ومن لحظه شماری داشتم برای رسیدن به این ۱۵ ماه امروز برای خودم با قدرت میکم من وزن کم شده نه به شکل کامل ولی فابل فبول هست برای من واقعا قابل قبول هست و دارم توبخش سلامتی هم اون پشرفت رو حس میکنم هنوز ایحاد نشده ولی واقعا دارم حس میکنم من خودم رو تو این دوبخش رها شده درحال دریافت میبینم این بقین دارم توبخش دیگه هم بسیار خوب بود تو بخش رابطه خیلی داره خوب به پیش،میره ولی جون این دوبخش توجشم من خیی بزرک بود پس انتظارم تواین دو بخش بیشترهست چون با دریافت این دوبخش درمن جنان توامتدی خوبی رو خالقم به وجود خواهد ارود که خودم دارم حسش میکنم داره توبخش دریافتمالی وسایل که وبارش تعمت الهی تو ابامفبل عیدداشتم هنوزهم داره ادامه پیدا میکنه
من طی این زمان وسایل متزلم به شکل تو تهیه کردم جرا جون من خودم رو با این خدا عزیزم که معادن به این کستردگی رو ایحادکرده که هربنده ارزش استفاده کنه اون حس ایحاد شده رو تجربه کنم سپاسگزار باشه این بخش سپاسگرازی هر وز رو دارم انجام میدم خوب این خدا به من بندهجی میگه تولایق این وسایل هستی این همه چیزب درکنارت افریدم تو ازوسایل کنه مشکل داده استفاده کنی اره منو سایال مشکل از خونه خارجگرده جاش وسایل تهیه کدمکه با هر نگاه بهش همه رو هدیه خداوند ومنرلم میبینم ازمبل پرده لوستر توچشم همه داره عادی میشه برای من نه انقدراز دیدناین وسیایل دارمگیف میکمکه وانکارهمین یی ساعت پیس اپون منرل من هنوز چندتا از وسایل باقی هست تو مرحله بدی بارش نعمت خدا قرلردارن اگه همه یی جاربارش کنه شایداون لذت مرحله رو برای من وایجاد که دادن هی ارسال میکنه توصف هستم کم کم به من وبعضی زمان به شکل یی جا بارش میشه اگه همه دستدیافتنی هست هراروز که ارسال میکمماگه مونع اون برطرف کنم وباره اسکال دارش اون بخش روازخودم بگیرم توزماتی که خدایی عزیزم صلاح بدونه اون اروز و. رویا من رو هدیه میده دارم من توذهنم که کلی باوره دارم رو کم رنک کنم ذهنم ارامش داره ولی توایت بخش به ارامش بیشتر برسه سلول سازی بشه توسلول جدید که ساخته میشه کد درست بدون ویروس مشکل داره اماده بشه زماننیاز هست هی سلول تازه امدهدبشه جاکزین سلول مشکل داره بشه واین به شکل مرحله ای هست بی یباره صورت نمیگیره تو چاقی به همین شکل هست چون بخش چاقی رو موفق بودم و امدم تو بخش سللامتی به امیده خدادوند جهان کستر عادل شاهد پشرقت سلامتی تو جسم خواهم بود این اطمبنان دارم
چون خدایی خود من روهدابت و وحمایت کرده که به مشکلاتم اتمام بدم خدایا تشکر سپاسگزار هستم
تا اخرین لحطه عمر یی لحطه من تنها نزار میدنم هستی بودی خواهی بود ولی این دعای هست که دوست دارم داشته باشم همین داشنن خودت جقدر زیبا قشنگ و با شکوه هست همه جیزی تواین جهان موندی هست این من هستم که زماتی با خودت خواهم بود انشالله با کمک خودت اون زمان نه ترس و نه نگرانی و نه استرس دارم
خدایا تشکر و سپاسگزارن هستم این تمرینه که هر روز
دارم با حس خوب اون انجام و مبدم نوگوشبم حدود ۱۹ صفحه باز شده دارم که هر تمرین رو تو زماتش انجام میدم فوری تو گوشیم یاد داشت میکنم تو این صفحه تمرین سپاسگزاری کلی تمربن هروز دارم
جقدر این تمرین کمک کننده هست به دوستان همراه پشناهد میدیم که و این تمرین رو انجام بدم به شکل خوب ابا احساس خوب من اینبخش سپاسگزاری ازدوره ورد به سرزمین لاغرها وتو بخش خدا هرگز دیر نمیکند ابعادش بزرکترشد دارمش انجامش میدم هرروز هر روز میثاق نامه رو به شکر خدا دارم میخوانم با حس خوب میخوانم هر جندوفت یی تازکی ایجاد میکنم باحسی اجراش میکنم که با اجراش لذت شادی باشه نشاط دورنی باشه به شکل اجبار نباشه
جواب خوبی از هر تمرین به من داره میده هر انچه که دارم برای تلاش برای درسترین شکل انجام وعمل خودم هست همه چیزی بازم از خدای خودم دارم جون دلم میخواد و دوست دارم ومسیری که خدا من هدایت وحمایت کرده شرمنده خدایی عزیزمنباشن انشالله وه به درسترین شکل ممکن انجا م داده باشم چقدردل هوای این فایلها رو واین جتدروز گذشته داشت یادهست شما گفتیداین فایله ۵۰ تا هست وفت فایلها نیمه کاره تمام شد من موند که چی شد چرا ادامه نداره ولی تو این جند زوی من خیلی تغییر خوب رو شاهد بودم برای خودم وبادست پر امد که بتویسم کمک تو راه هست فقط باید بود ادامه داد نا امید نبود در اثر ادامه اون نتایج که تو نظر من یی زمانی نبوددبهش دارم.میرسم چون شیطان خوب بلد چه کاره کنه باید اون زمان پناه برد به پیش خدایی عزیز چه پناگاهی بهتر از خالق مهربان
به شرطی که واقعا وفتی تنها هستی تواون تنهایی که توهستی خالق کلاه خودت قاضی کنی بینی کجا کار اشتباه هست اون پیدا کنی
با گفتن وصحبت تنهایی امکان نداره برای منکه نداره هر زمان فبلم به تپش افتاد ازگفتنش اون درسترین شکل هست
خدا پشت و پتا هنون یا حق. حق نگه دارتون
باسلام خدمت شما استاد عزیز
من فکر میکنم ایمان داشتن در باره داوند چیزی نیست که به زبان بگوییم که من به خداوند ایمان دارم باید به درون خودمان نگاه کنیم و آنچه در زندگی انجام میدهیم،
اگر در زندگی بارها دچار شک و تردید شدهایم و نمیتونیم با احساس اطمینان به خداوند به ادامه زندگیمان بپردازیم پس ما فقط به ظاهر ایمان داریم،
و عقیده من درباره ایمان داشتن از زمانی تغییر کرد که فهمیدم که خداوند جهان هستی و خودم چه چیزی هستیم تونستم باورهای درستی رو در این باره پیدا کنم و با استفاده از این دورهها فهمیدم که زندگی با کمک خداوند همیشه بهتر است زندگی قدیم من بوده که همیشه با التماس و احساس بد ه زبان میگفتم که خدایا من به تو ایمان دارم اما در رفتار خودم احساسم چیز دیگری رو بیان میکردم،دچار شک و تردید بودم زیرا تربیت شده بودم بر اساس آگاهی و ذهن زرگترها و کسانی که خودشان را با ایمان و با خدا میدانستند اما در زندگی دچار مشکلات و مسائلی بودند که باورهای آنها را نشان میداد که دچار شک و تردید نسبت به قدرت خداوند هستند،
تحقق آرزوها همچون دنیاییست که در ذهن ما شکل گرفته و اگر در حال خوبی باور داشته باشیم که همه چیز با اطمینان به خداوند تحقق پیدا بهتر میتونیم در آرامش مطمئن باشیم که ون آرزوی خودمان رو که مدتها برایش انتظار کشیدیم تجربه خواهیم کرد و من ین تجربه را بارها داشتم که خواستهای رو از خداوند انتظار داشتم و بعد از مدتها حتی از طریق کسانی دیگر به آرزوی خودم رسیده باشم،پس من به تحقق آرزوهام ایمان دارم که با کمک خداوند همه خواستههام محقق میشود،
من از نظر خودم این نشانهها رو میگم و شاید افراد مختلف نظر متفاوتی داشته باشند اما به نظر من نشانه اطمینان داشتن به تحقق آرزوها این است که آرامش داشته باشیم،وقتی در زندگی نگران چیزی نباشیم و یا تلاش و تقلا نکنیم برای به دست آوردن آن چیزی که زمانش هنوز نرسیده و آرامش داشته باشیم و با خدا در میان بگذاریم این خودش نشونه اطمینان داشتن است و به نظر من تا الان که به آرامش مه چیز رو از خداوند خواستم بیشتر اونها رو تونستم در زندگیم تجربه کنم و تحقق یافتند،یکی از نشانههای دیگر اطمینان داشتن به تحقق آرزوها برای من ایمان قلبی و اطمینان به خداوند است که ایمان واقعی داشته باشیم و به زبان فقط خودمان را گول نزنیم که من انسان با ایمانی هستم و وقتی که باور کنیم که واقعاً قدرت خداوند در زندگی ما چه تاثیر مفیدی دارد اطمینان خواهیم یافت که رزوهایمان تحقق پیدا میکنند،مثلاً من زمانی که باور کردم که سلامتی من یک نعمت از سمت خداوند است و به دست خداوند میتوانم سلامتی خودم را به دست بیارم راحتتر اطمینان پیدا کردم که سلامتی من تحقق پیدا میکند و همین گونه شد که من فکر میکردم،
در گذشته من بسیار افکار و رفتار اشتباهی داشتم زیرا تحت تعلیم و تربیت بزرگترها بودم که آنها هم تحت تربیت و تعلیم بزرگترهایشان بودند پس این زنجیره ادامه دار بود،مثلاً از بزرگترهای بزرگترهایم یده بودم که در گذشته بچهها که بیمار میشدند میگفتند که اگر ادرار خودشان را بخورند حالشان خوب میشود چقدر از این گفته و از این خرافات دچار ساس جهل میشویم و به این پی میبریم که باورهای انسانهای گذشته چگونه بوده خوب تعجبی هم نداره که درباره اطمینان به تحقق آرزوهایشان دچار شک و تردید بودند و شاید بیشتر بزرگترهای ما حتی قط برای اینکه نشون بدن انسانهای با خدایی هستند یک سری اعمال رو از روی عادت انجام میدهند و شاید دانشی درباره شناخت خداوند ندارند،
اما من به تحقق آرزوهام اطمینان دارم و هیچ قدرتی رو بالاتر از نیروی ذهن و ایمان به خداوند نمیدانم من از زمانی که در مسیر خوبی که خداوند منو هدایت کرد قرار گرفتم اطمینان من قویتر و محکمتر شکل گرفت و راه و مسیر خودم رو محکمتر طی میکنم،در افکار و رفتار گذشته خودم خیلی نشانههایی بودند که اطمینان نداشتن منو ثابت میکردند مثلاً توقع داشتم که همان لحظه خواسته من اجابت شود و به دستم برسد پس یک تصور انسانی درباره خداوند داشتن مثلاً ول و ثروت رو اگر درخواست میکردم توقع داشتم که به صورت مادی اتفاق بیفتد و آگاهی این رو نداشتم که خداوند احساس ما را ریافت میکند،یا اگر دچار مشکلات و مسائلی در زندگی میشدم از خداوند با حس التماس و تقلا میخواستم،
تغییراتی که این چند سال من در رفتار خودم ایجاد کردم ین بوده که آگاهیهای خودم رو نسبت به شناخت جهان هستی و خداوند بررسی کنم و ببینم که چیزهایی که از گذشته تا به الان به من گفتن درست بوده یا چیزهایی بوده که دوست داشتن خودشان باور کنند و این باورها را به ذهن من هم منتقل کردهاند،پس افکار و رفتار خودم رو از زمانی که تغییر دادم طمینان بیشتری پیدا کردم که تحقق آرزوها به دست خودم صورت میگیره،
من فرمانروای زندگی خودم هستم رو کاملاً درک و باور میکنم من میتونم با قدرت ذهنم به خوبیها به زیباییها به تمام آرزوهایم دست پیدا کنم من میتونم با فرمانروایی زندگی خودم احساس خوبی داشته باشم میتونم توجه کنم به خوبیها میتونم زندگی کنم با خوشحالی میتونم واکنش ندم به اخبار منفی من حق انتخاب دارم پس من فرمانروای زندگی خودم هستم زیرا هر کاری دلم بخواد انجام میدم و دوست دارم نتیجه خوبی دریافت کنم پس در آرامش و شادی و در اطمینان انتخاب میکنم که زندگی کنم،
و تغییراتی که برای ایجاد شخصیت فرمانروایی زندگی خودم بودن رو ایجاد کردم اینه که کنترل و از دیگران گرفتم از شرایط بیرونی از عوامل بیرونی از شرایط جوی و به ذهن خودم دادم من روی ذهن خودم متمرکز شدم با تمرین و تکرار تونستم که کنترل افکارم رو به دست بگیرم و با ایمان و اطمینان به اهدافم فکر کنم و با قدرت خداوند پیش برم و همسو بشم همزمانی و همسو بودن را بهتر بشناسم و بتونم انجام بدم اعمالم و رفتارم رو بیشتر کنترل کنم و در شرایطی که بهتر میتونم عمل کنم اونجاست که من فرمانروای زندگی خودم هستم،
باتشکرازشما
سلام استاد
تفاوت ایمان و اطمینان در چیست ؟ ایمان بدون اطمینان فایده ای ندارد چون ایمان یا از روی جبر و اجبار و یا از روی ترس است که هرکدام که باشد چون با اطمینان نیست هرگز کارایی لازم را برای ما ندارد . چون ایمان تکی مثل احتمالات آمار عمل میکند وهنوز احتمال می دهیم اتفاقاتی رخ می دهد یا نه ، و چون با منطق ذهن همراه است همیشه خودو دیگران – سیاست – محیط زندگی- شرایط زندگی – پدرو مادر – تحصیلات و….برای برآورد نشدن جاجات و آرزوهایمان مقصر میدانیم . ولی وقتی ایمان با اطمینان همراه باشد این احتمال به طور حتم میشود و با اطمینان کامل میگوییم به طور حتم از طرف خداوند برای من اتفاق خواهد افتاد و این دو خیلی باهم تفاوت دارند خداوند ایمان و عمل صالح را نیز در قران 158 بار باهم آورده است چون هردو مکمل یکدیگر هستند و هرکدام به تنهایی کاربرد عالی ندارد
من باید خود را لایق بهترینها بدانم چرا ؟ چون من خودم خالق اتفاقات در پیرامون خودم هستم و باید با ایمان و اطمینان دراین مسیر گام بردارم و خداوند من را اشرف مخلوقات روی زمین قرار داده است و فرمودند انسان درروی زمین فرمانروای من است و حکم این فرمانروایی تا زمانی که من نفس میکشم باطل نمیشود من باید مثل پادیشاهان بهترین لباس – با اعتماد به نفس – و با ارامش و ایمان و اطمینان به خداوند این زندگی دنیوی را سپری کنم
هرگز نباید درمورد مشکلات با دوستان صحبت کنم چون باعث میشود برای اتفاقات بد خود شاهد جمع کنیم و شرایط زندگی ما روزبه روز بدتر خواهد شد ما باید انقدر وانمود کنیم پیروز هستیم تا پیروز شویم
۱- نگرش شما درباره ایمان داشتن به خداوند چیست؟ قبل از دوره زندگی با کمک خداوند عقیده شما درباره ایمانتان به خداوند چه بوده است و بعد از استفاده از این دوره چه تغییری در نگرش تان نسبت به ایمان به خداوند ایجاد شده است؟ من قبل از این دوره تا حدودی ایمان و اطمینان داشتم وبه یقین نرسیده بودم وبعد ازدوره میدانم تمام اتفاقات را خودمان رقم میزنیم و با ایمان و اطمینان از خداوند درخواست برای آرزوهایم دارم چون میدانم خداوند سریع الحساب است و درزمانبندی درست آرزوی من برآورده میشود
۲- نگرش شما درباره تاثیر اطمینان داشتن در تحقق آرزوها چیست؟ اگر مثبت است برای خودتان منطقی کنید که اگر ایمان دارید خداوند مسئول تحقق آرزوهاست باید نسبت به تحقق آرزوهایتان اطمینان داشته باشید. من درمورد یک آرزویی برای خودم به یقین رسیده بودم که برآورده میشود و با اطمینان به خداوند هرروز آن را درذهنم پرورش دادم و جالبه چند وقت بعد این آرزو دارد اتفاق میافتد ونیاز به زمان دارد پس این نشان میدهد من خودم خالق اتفاقات هستم انشاالله بعد از تحقق کامل آرزویم دراین سایت برایتان توضیح میدهم
۳- نشانه های اطمینان داشتن به تحقق آرزوها چیست؟ ایمان و اطمینان به خداوند وبرای تحقق آرزوها و تصویر سازی کنیم درذهن تا ذهن برایش مسجل شود که این آرزو اتفاق افتاده است و ما درآن زمان زندگی میکنیم
۴- در افکار و رفتار گذشته خود نشانه های اطمینان نداشتن به تحقق آرزوهایتان را ذکر کنید.خودم فکر میکردم چون آدم خوبی نیستم و خیلی از آرزوهایم برآورده نشده کم کم از خودم و خدا ناامید میشدم و برای داشته هایم سپاسگزاری نمیکردم و ایننشانه ی عدم اطمینان به خود و خداوند متعال است
۵- چه تغییری در افکار و رفتار خود باید ایجاد کنید تا اطمینان از تحقق آرزوها را در وجود خود نهادینه کنید. باید نگرش خود را نسبت به خود و خداوند تغییر دهیم و بدانیم که برآورده شدن و نشدن از افکار خود ما شکل میگیرد و ایمان و اطمینان خود را نسبت به خداوند و تحقق آرزوهایمان بیشتر کنیم تا تمام آرزوهای ما برآورده شود
۶- نگرش شما درباره فرمانروای زندگی خود بودن چیست؟ درباره نگرش خود شرح دهید
از الان که متوجه شدم خودم فرمانروای اتفاقات خوب برای خودم هستم و تا زنده هستم این فرمانروایی را دارم با احساس خوب به دنبال تحقق آرزوهایم میروم و چون با ایمان و اطمینان میگویم من به آن میرسم به طور حتم به آن میرسم
۷- چه تغییراتی در رفتار خود باید ایجاد کنید تا قدم های اول برای ایجاد شخصیت فرمانروای زندگی بودن را در خود ایجاد کنید.
به خو احترام بگذاریم و هرگز خود را سرزنش نکنم و از درگاه خداوند ناامید نباشم چون من به فرموده خود خدا اشرف مخلوقات هستم و چون دارای نبوغ و استعداد هم هستم فقط باید برای برآورده شدن حاجات خود با اطمینان به اینکه بله این حتما اتفاق خواهد افتاد روزگارم را سپری کنم و هرگز خودم را با دیگران مقایسه نکنم چون هرعکس با توجه به افکارش اتفاقات خوب و بد را میتواند درزندگیش خلق کند پس من یاد گرفتم ورودیهای منفی ذهنم را ببندم وشکرگزار خداوند باشم در هر شرایطی و یا افکار مثبت اتفاقات خوب را برای خودم ایجاد کنم و خودم مسئول همه ی اتفاقات پیرامون خودم هستم نه دیگران و این یکی از مهمترین بخش برای برآورده شدن حاجات میباشد و ذهن به آرامش میرسد و افکار منفی در ذهن خاموش میشود
به نام خدای هستی بخش
همیشه براساس اون چیزی که میبینید عمل نکنید بلکه براساس آنچه می دانید عمل کنید.
مشکل زندگی همه ما انسان ها اینکه که به این جمله عمل نمیکنیم همه ما میدونیم که خداوند مارو اشرف مخلوقات خطاب کرده و مارو مسئول سرنوشت مون قرار داده ولی در عمل اصلا مطابق دانسته هامون عمل نکردیم بلکه براساس اونچیزی که دیدیم عمل کردیم به قول استاد اگر ما براساس دانسته هامون عمل میکردم باید بخاطر اینکه میدونستیم اشرف مخلوقات هستیم مثل یک فرمانروا و پادشاه که همه چیز داره و در زندگیش کمبودی نداره رفتار میکردیم خداوند مارو بدون هیچ کدوم از متعلقات دنیایی اشرف مخلوقات خطاب کرده یعنی ما برای پادشاه بودن نیازی به هیچ چیز دنیایی نداریم چون همه چیز در ما هست و هرلحظه اراده بکنیم به اون چیزی که مد نظرمون هست میرسیم ولی ما متاسفانه خودمون رو به اندازه خواسته هامون کوچیک کردیم و از اون مقام و منزلت و تخت خودمون رو پایین کشیدم و اشرف مخلوقاتی که از نظر خالق ش نیازی به هیچ چیز نداره محتاج و درمانده کردیم . محتاج توجه دیگران ، محتاج پول و ثروت و دارایی ، محتاج آرامش و …….
درواقع خداوند پادشاه بودن رو لیاقت ما میدونه ولی ما خودمون رو لایق ش نمیدونیم و خداوند از این بابت کاری نمیتونه برای ما انجام بده چون خودش گفته که انسان ها مسئول زندگیشون هستن میتونن تصمیم بگیرن مثل پادشاه زندگی کنن یا مثل گدا .
وقتی ما به این جمله رو باور کنیم و به اطمینان برسیم که ما به هرچیزی که میخوایم میتونیم برسیم و خودمون رو پر از همه چیز بدونیم دیگه احساس نیاز و کمبود معنایی نداره و اون حس نیاز و خودکم بینی از بین میره .
با سلام خدمت استاد گرامی
از خواندن مطالب با ارزش و مفید شما بسیار لذت بردم و سپاس گذارم از صداقت شما در بیان مطالب
شما تجربه شخصی خود را در نهایت سادگی وشیوایی بیان کردید باشد که گوش جان انسانها ی بیدار شنوای این مطالب باشد ویا آنهایی که لایق بیدار شدن هستند این مطالب را به نوعی که لازمه زندگیشان هست دریافت دارند
هر چند همه نوع بشر لایق بهترینها هستند وآرزوی همیشگی من به شخصه دیدن رفاه وخوشبختی درونی وظاهری همه مردم کشور عزیزم ومردم جهان میباشد وهمیشه برای تک تک انسانها وآفریدگان خداوند تعالی بهترینها را خواهانم
انشاالله آن روز نزدیک است ومن منتظر تحقق آرزوهایم هستم