0

گام ۱۹: اصول صحیح پیاده روی برای لاغری

تاثیر پیاده روی در لاغری
اندازه متن

بیشتر افراد چاق حداقل یک بار از پیاده روی برای لاغری استفاده کرده اند اما نتیجه مطلوب کسب نکرده اند.

تاثیر پیاده روی برای لاغری

استفاده از پیاده روی برای لاغری یکی از توصیه های مهم متولیان علم لاغری در جهان است درحالی که خودشان برای متناسب بودن هرگز پیاده روی نکرده اند.

از آنجایی که عموم افرادی که تحت عنوان پزشک، محقق یا پروفسور در صنعت لاغری جهان فعالیت دارتد متناسب هستند هرگز خودشان از روش هایی که برای لاغر شدن افراد چاق تجویز و توصیه می کنند استفاده نکرده اند و دلیل اصلی شکست خوردن همه برنامه های رژیمی و روش های لاغری در جهان متناسب بودن ارائه کنندگان است.

نتیجه پیاده روی برای لاغری

تلاش برای لاغری با پیاده روی

در دورانی که چاق بودم بارها از دیگران می شنیدم برای لاغر شدن باید پیاده روی کنم.

بارها تصمیم گرفتم از پیاده روی برای لاغری استفاده کنم.

برای اینکه نتیجه بهتر کسب کنم و بتوانم مسافت بیشتری را طی کنم کفش مخصوص پیاده روی برای لاغری که آن زمان به شکل گسترده ای در رسانه ها تبلیغ می شد را تهیه کردم.

چند هفته با کفش های مخصوص پیاده روی مسافت های زیادی را طی کردم اما نه تنها لاغر نشدم بلکه مبتلا به مشکل خار پاشنه شدم.

برای رفع مشکل خارپاشنه چندین بار به پزشک مراجعه کردم، از داروهای عطاری استفاده کردم، هر روز در حمام با سنگ پا محل خارپاشنه را می سائیدم و در نهایت به وسیله دارویی که یک پزشک برای من تجویز کرد از شر این مشکل و درد ناشی از آن رها شدم.

در ذهن من تاثیر پیاده روی برای لاغری به حدی زیاد بود که بعد از رفع خارپاشنه دوباره اقدام به پیاده روی کردم و این بار برای اینکه سوخت و ساز بدنم رو بالاتر ببرم علاوه بر راه رفتن هر زمان که کسی در خیابان نبود چند متر می دویدم.

با دویدن ضربان قلبم را بالاتر می بردم و بیشتر نفس نفس می زدم و عرق می کردم و از اینکه برای لاغر شدن تلاش بیشتری کرده بودم احساس خوبی داشتم.

اما این بار هم لاغر نشدم و به جای آن دچار کمر درد شدم که تا چند سال بعد، از درد کمر هنگام نشستن اذیت می شدم.

من بهای زیادی برای باور کردن تاثیر پیاده روی برای لاغری پرداخت کردم و به شدت از پیاده روی متنفر شده بودم.

لاغری و پیاده روی

پیاده روی در لاغری با ذهن

به لطف خدا از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم، درک کردم که با قدرت ذهن خودم، چاق شده ام و به همین دلیل در تمام سالهای چاقی هرچه تلاش کرده ام از طریق روش های مختلف، لاغر شوم بی فایده بوده است. چون روش های لاغری مرسوم هیچ تاثیری بر محتوای ذهنی ندارد و فقط در تلاش است تا از طریق تحت فشار قرار دادن جسم فرد را لاغر کند.

با درک قدرت ذهن و نقش ذهن در رفتار و واکنش های جسمی به این نتیجه رسیدم که پیاده روی برای لاغری فقط یک عمل فیزیکی است که تاثیری بر ذهن ندارد و از آنجا که ریشه چاقی در ذهن است، تاثیر پیاده روی برای لاغری بسیار ناچیز است و از طرفی به هر مقدار که به واسطه پیاده روی کاهش وزن داشته باشیم بعد از چند روز پیاده روی نکردن دوباره به حالت قبل بی می گردیم.

نکته جالب توجه برای من تاثیر ذهن بر مغز بود.

به این ترتیب که فرمول ها و تصاویر چاق کننده در ذهن همواره بر مغز تاثیر می گذارند و از طریق مغز فرمان های پرخوری یا ترس از چاقی و … را صادر می کنند.

از این رو تصمیم گرفتم با استفاده از تمرینات مخصوص تاثیر ذهن بر مغز را کاهش دهم.

از آنجایی که عقیده داشتم راه حل هر مشکلی در دل خودش است بنابراین تصمیم گرفتم از پیاده روی کردن که در ذهن بسیاری از افراد چاق مانعی برای لاغر نشدنشان است برای ایجاد فاصله بین ذهن و مغز استفاده کنم.

تمرینات ذهنی را به صورت فایل صوتی آماده کردم و هنگام پیاده روی برای لاغری به آنها گوش می دادم و سعی کردم به آنچه گفته می شود به صورت ذهنی عمل کنم.

در روزهای اول موفقیت چندانی کسب نکردم و فقط انجام تمرینات برای من لذت بخش بود.

اما بعد از چند روز استفاده از تمرینات ذهنی در حین پیاده روی کردن متوجه شدم که تسلط من بر ذهنم در هنگام پیاده روی کردن بیشتر شده است.

به عبارتی تازه متوجه شده بودم که ذهن از مغز جداست و می توان در حالی که با مغز مشغول انجام کاری مانند پیاده روی هستم در ذهنم محاسباتی را انجام دهم بدون اینکه در عملکرد مغز تاثیری داشته باشد.

پیاده روی برای لاغری

تمرینات ذهنی در پیاده روی

به مرور به انجام تمرینات ذهنی در حین پیاده روی مسلط شدم و مشتاق شدم تا سطح تمرینات سخت تری را تجربه کنم بنابراین سری دوم از تمرینات ذهنی را آماده کرده و به هنگام پیاده روی گوش می دادم.

نتیجه مانند سری قبل بود، در چند روز اول به خوبی نمی توانستم تمرینات ذهنی سخت تر را انجام دهم اما به نسبت شروع تمرین کردن با ذهن به هنگام پیاده روی بهتر عمل می کردم.

پس از چند روز به مرور بر انجام تمرینات سخت تر ذهنی مسلط شدم و کار به مرحله سوم تمرینات رسید و این بار سطح بالاتری را انتخاب کردم.

با انجام مرحله به مرحله تمرینات ذهنی در حین پیاده روی توانستم در حالی که مغز مشغول صادر کردن دستورات فیزیکی مربوط به پیاده روی کردن است در ذهنم به صورت کاملا مسلط تمرینات مربوطه را انجام دهم و کمرنگ شدن تاثیر ذهن بر مغز برای من واضح شد.

شاید شما هم این تجربه را داشته باشید که هنگام خوردن مواد غذایی به موضوع دیگری فکر می کنید، یا هنگام تماشای تلویزیون در حال پردازش افکاری در ذهن خود هستید که هیچ ارتباطی با آنچه می بینید ندارد.

این حالت به دلیل تاثیر گذاشتن ذهن بر مغز است.

بسیاری از رفتارهای چاق کننده که به صورت اتوماتیک در ما ایجاد شده اند به خاطر تاثیر ذهن بر مغز است و با استفاده از محتوای پیاده روی موثر می توانید به مرور این تاثیر را کم و کمتر کنید.

زمانی که موفق با کاهش تاثیرگذاری ذهن بر مغز می شوید، رفتارهای واکنشی شما مثل پرخوری کردن هایی که اختیاری نیستند به شکل باورنکردنی کاهش پیدا می کنند.

تسلط شما بر تصمیم گیری برای انتخاب مواد غذایی و میزان مصرف به مراتب بیشتر می شود.

این توانایی به دلیل فاصله ایجاد کردن بین ذهن و مغز در شما ایجاد می شود و بعبارتی شما بر عملکرد ذهن و مغز خود مسلط می شوید.

پیاده روی برای لاغری

آنچه در فایل های مخصوص پیاده روی موثر برای علاقمندان به استفاده از پیاده روی آماده کرده ام،‌ مجموعه ای از تاثیرگذارترین تمرینات ذهنی به همراه تجسم های عملی است که با استفاده از آنها بعد از چند روز به شکل واضح به تغییراتی که در سطح افکار و اعمال شما ایجاد شده استپی خواهید برد.

در فایل آموزشی تاثیر پیاده روی در لاغری درباره دو موضوع بسیار مهم توضیح داده شده است.

1- تاثیر پیاده روی بر لاغر به روشی که همه ما در دوران چاقی از آن استفاده کرده ایم.

2- تاثیر پیاده روی بر کمرنگ کردن تاثیر ذهن بر مغز و نتایج عالی آن برای استفاده کنندگان از مجموعه فایل های پیاده روی موثر

اطمینان دارم با استفاده از آگاهی های این فایل آموزشی می توانید به شکل بهتری مدیریت ذهن و تاثیر آن بر مغز و جسم را مدیریت کنید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای کشف فرمول های ذهنی خود درباره تاثیر پیاده روی برای لاغری بعد از خواندن نوشته محتوای ذهنی و دیدن فایل تصویری به سوالات مطرح شده با شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نگرش خود درباره استفاده کردن از پیاده روی برای لاغر شدن شرح دهید.
  • در گذشته چه اطلاعاتی درباره تاثیر پیاده روی برای لاغری شنیده اید. شرح دهید
  • در گذشته به شکل از پیاده روی برای لاغری استفاده کردید.
  • نتایج خود در گذشته از پیاده روی کردن های خود برای لاغر شدن را بنویسید.
  • به نظر شما پیاده روی به شکل باعث تحریک فرمول های چاقی و ایجاد واکنش های رفتاری در ما می شود؟ شرح دهید
  • برداشت خود از توضیحات فایل تصویری را به شکل انشایی شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.38 from 34 votes

https://tanasobefekri.net/?p=27613
برچسب ها:
48 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1402/06/02 23:30
      مدت عضویت: 1027 روز
      امتیاز کاربر: 3627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,471 کلمه

      به نام خدای مهربان🪴

      سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی سایت تناسب فکری🌼

      گام ۱۹:  اصول صحیح پیاده‌روی برای لاغری🌺🌺

      استفاده از پیاده‌روی برای لاغری یکی از توصیه‌های مهم متولیان علم لاغری در جهانه،در حالی که خودشون برای متناسب بودن هرگز پیاده‌روی نکردن،بیشتر افرادی که تحت عنوان پزشک، محقق، یا پروفسور در صنعت لاغری جهان فعالیت میکنن، متناسبن و هرگز خودشون از روش‌هایی که برای لاغر شدن افراد چاق تجویز و توصیه میکنن،استفاده نکردن،و دلیل اصلی شکست خوردن همه برنامه‌های رژیمی و روش‌های لاغری در جهان متناسب بودن ارائه کننده گانه،

      باید بدونم که من با قدرت ذهن خودم چاق شدم و برای همینه که در تموم سال‌های چاقی،هرچقدر که تلاش می‌کردم از طریق روش‌های مختلف لاغر بشم بی‌فایده بوده،چون روش‌های لاغری مرسوم،هیچ تاثیری بر محتوای ذهنم نداره و فقط در تلاشه تا از طریق تحت فشار قرار دادن جسمم منو لاغر کنه،

      با درک قدرت ذهن و نقش ذهن در رفتار و واکنش‌های جسمی به این نتیجه میرسم که پیاده‌روی برای لاغری فقط یک عمل فیزیکیه که تاثیری بر ذهنم نداره،و از اونجا که ریشه چاقی در ذهنمه،تاثیر پیاده‌روی برای لاغری بسیار ناچیزه،و به هر مقدار که به واسطه پیاده‌روی کاهش وزن  هم داشته باشم،بعد از چند روز پیاده‌روی نکردن،دوباره به حالت قبلم برمی‌گردم.

      باید بدونم که فرمول‌ها و تصاویر چاق کننده در ذهن، همواره بر مغز تاثیر میذارن،و از طریق مغز، فرمان‌های پرخوری، یا ترس از چاقی رو صادر میکنن.

      پس می‌تونم با انجام تمرینات مخصوص، تاثیر ذهن بر مغز رو کاهش بدم.

      باید بدونم که ذهن از مغز جداست،و می‌تونم در حالی که با مغز مشغول انجام کاری مثل پیاده‌روی هستم،در ذهنم محاسباتی رو انجام بدم،بدون اینکه در عملکرد مغز تاثیر داشته باشه.

      اگه خیلی از افراد رو میبینیم که هنگام خوردن مواد غذایی به موضوع دیگه‌ای فکر می‌کنن،یا هنگام تماشای تلویزیون در حال پردازش افکاری توی ذهنشون هستن، که هیچ ارتباطی با اونچه که میبینن،  نداره این حالت به خاطر تاثیر گذاشتن ذهن بر مغزه،

      خیلی از رفتارهای چاق کننده که به صورت اتوماتیک در من ایجاد شدن به خاطر تاثیر ذهن بر مغزه.

      با استفاده از محتوای پیاده‌روی موثر میتونم به مرور این تاثیر رو کم و کمتر کنم،زمانی که موفق به کاهش تاثیرگذاری ذهن بر مغز بشم،رفتارهای واکنشی مثل پرخوری کردن‌هایی که اختیاری نیستن،به شکل باورنکردنی کاهش پیدا می‌کنن، تسلط بر تصمیم گیری برای انتخاب مواد غذایی و میزان مصرف به مراتب بیشتر میشه،این توانایی به خاطر فاصله ایجاد کردن بین ذهن و مغز در ما ایجاد میشه و به عبارتی ما بر عملکرد ذهن و مغز خودمون مسلط میشیم.

      همه ما ارزش ابزار در انجام کارها رو می‌دونیم و درک کردیم، هر کسی در هر شغلی که هست چه مکانیک، کشاورز، خانه‌دار، هر کاری که انجام میده، کار با ابزار رو کاملاً میدونه، که مثلاً استفاده از یک وسیله در یک کاری چقدر میتونه بهمون کمک کنه،یا همان وسیله برای کار دیگه میتونه خیلی خرابی به بار بیاره.

      خیلی از افراد که وارد دوره مسیر لاغری با ذهن میشن، وقتی که میفهمن برای لاغری نیاز نیست که کسی پیاده‌روی کنه، باز به یه طریقی میگفتن که من اشتیاق دارم برم پیاده‌روی و  برای لاغری نیست،برای اینه که به حس خوب برسم،با پیاده روی حال میکنم،عشق می‌کنم و الان هم خودم، میدونم که پیاده‌روی منو لاغر نمیکنه،چون خیلی قبلاً پیاده‌روی کردم برای لاغری و نتیجه نداده،الان میخوام به حس خوب برسم،برم در طبیعت و به خاطر اون حس خوبشه که می‌خوام    پیاده‌روی کنم،و وقتی هم که به این افراد گفته میشه که اگه واقعاً به دنبال احساس خوب هستی،چرا میخواهی حتماً از راه رفتن و پیاده‌روی کردن به احساس خوب برسی،

       می‌تونی بری پارک بازی بچه‌ها رو ببینی، 

      از هوای خوب استفاده کنی، 

      تفریح کنی،

       لذت ببری از بودنت توی طبیعت،یا هر کاری رو که دوست داری انجام بدی،چرا اصرارت اینه که از پیاده‌روی به احساس خوب برسی.

      و تازه اونجا این افراد متوجه میشدن که دارن یه جورایی خودشون رو گول میزنن که من به خاطر احساس خوب دارم پیاده‌روی می‌کنم،ولی فکر اصلی این بود که برای لاغری میخوام پیاده‌روی کنم،و به این شکل داشتن سوالشون رو مطرح میکردن که یه جوری از استاد مجوز بگیرن برای پیاده‌روی.

      استاد میگه وقتی که این سوال‌ها رو ازم میپرسیدن،برام غیرمنطقی بود که چه جور حالا این همه آدم چاق الان علاقمند شدن که به خاطر احساس خوب برن پیاده‌روی،و تعجب کردم که این‌ها به فکر احساس خوب افتادن،خب اگه احساس خوب میخوای یه آهنگ بزار برقص،احساس خوب میخوای، برو بشین بر لب جوی و گذر عمر ببین،اینجوری احساست رو خوب کن،شعر بخون،ترانه بخون،چرا پیاده‌روی؟؟و مشخص میشد که اینا به منظور لاغر شدنه میخوان برن پیاده‌روی،ولی به بهانه احساس خوب.

      باید بدونم که پیاده‌روی یک ابزاره،مثل همون اره که اگه در جای درست ازش استفاده بشه بسیار کارآمده،ولی اگه از اون ابزار برای جای نادرست ازش استفاده کنم،بسیار مخربه،

      استفاده از پیاده‌روی در ذهن افراد چاق، مثل همون استفاده از اون اره است برای کارهای ظریف کاری،داغون میکنه فرد چاق رو،همه ما تجربه پیاده‌روی‌های طولانی برای لاغری رو داریم،همه ما تجربه چندین سال پیاده‌روی کردن برای لاغر شدن رو داریم که نتیجه نداده،تجربه کمر درد و پا درد به خاطر پیاده‌روی کردن و لاغر نشدن رو داریم،پس چرا همش استمرار داریم و اصرار داریم که پیاده‌روی کنیم به خاطر لاغری.

      چون از قبل هزاران بار شنیدیم که پیاده‌روی باعث لاغری میشه،می‌خوایی لاغر بشی، پیاده‌روی کن،. غذاتو کنترل کن، ورزش کن،و ما ناخودآگاه فکر میکنیم که یکی از راه‌ها برای اینکه لاغر بشیم پیاده رویه،

      و خیلی‌ها که میگن من لاغری با ذهن رو قبول کردم و دیگه پذیرفتم غیر از لاغری با ذهن هیچ راهی نیست،این دفعه دیگه میخوان با یک حرکت زیرکانه که نه،حالا پیاده‌روی برای احساس خوبه،این‌ها نمیدونن که در ناخودآگاه برای همون لاغریه،بنابراین استفاده از پیاده‌روی برای افراد چاق به منظور لاغری، یک ابزار نامناسبه که فقط باعث به هم ریخته‌تر شدن فرمول‌های چاق کننده میشه.

      چون خیلی از افراد چاق، وقتی که پیاده‌روی میکردن،حالا بلافاصله بعد از پیاده‌روی خودشون رو نگه میداشتن که چیزی نخورن که تبدیل به چربی نشه،ولی چند ساعت بعد بارها توی ذهنشون مرور میشه که اینم بخور،امروز حالا پیاده‌روی کردی، اشکالی نداره اونم بخور،یا حالا چون که میخوای بری پیاده‌روی بیا اینم بخور،یعنی پیاده‌روی خودش عامل تحریک میشد برای اینکه رفتارهای غذاییشون بیشتر بشه،یعنی خوردن‌های بی‌موردشون بیشتر بشه،خوردن‌هایی که خودشون هم میدونستن که نباید بخورن،یا اصلاً نیاز نداشتن که بخورن،اما به دلیل اینکه می‌خوان برن پیاده‌روی، یا از پیاده‌روی برگشتن میخوردن.

      یعنی یه جورایی باعث تحریک فرمول‌های چاق کننده هم میشه، که رفتارهای واکنشی ما بیشتر میشه.

      و بعد هم اگه یه جورایی به هر دلیلی موفق نمیشدن برن پیاده‌روی،بازم فشار افکار منفی بیشتر میشه که پس تو پیاده‌روی نکردی حالا دیگه داری چاق‌تر میشی،این دو روزه نرفتی پیاده روی خلاصه دیگه کار تموم شد،بدبخت، بیچاره، تو چاق‌تر میشی،این دفعه به این شکل بهشون فشار میاره.

      و اشکال سوم  بازم این بود که افراد نامتناسب معمولاً با هم پیاده‌روی میرن و در طی پیاده‌روی اینقدر حرف‌های منفی، اینقدر یاس و ناامیدی و درد دل می‌کنن، که نه تنها احساسشون خوب نمیشه از اون مدت پیاده‌روی،تازه کلی با احساس بدتر هم برمی‌گردن خونه و بعد هم تازه فکر میکنن که حالا پیاده‌روی کردم تاثیر بر لاغری من داره،

      ولی تاثیر منفی اون بسیار بیشتر از تاثیر مثبته،هرچند که تاثیر مثبت رو نداره،چون اون‌ها به بهانه لاغر شدن دارن میرن پیاده‌روی و همچنین فشارهایی رو بر افکار اون‌ها میاره برای اینکه اونا رو بیشتر به هم بریزه و تشویق کنه به چاق‌تر شدن،

      ولی اگه از این ابزار در جای مناسبش استفاده کنیم بسیار کارآمد و تاثیرگذاره.

      جای مناسبش کجاست؟؟فایل‌های پیاده‌روی موثر،زمانی که از پیاده‌روی استفاده می‌کنیم برای تفکیک کردن ذهن از مغز،

      مغز من فرمانده بدن منه،

      و تمام حرکاتم چه درونی و  چه بیرونی فرمانش از مغز میاد،مغز تحت تاثیر ذهنه،وقتی توی ذهنم یه سری تصاویر ذهنی داشته باشم درباره چاق شدن،وقتی در ذهنم یه سری فرمول‌های چاق کننده داشته باشم که انتظار چاقی منو بیشتر می‌کنن،چون انتظار در مغز که شکل نمی‌گیره، 

      انتظار چاقی در ذهن شکل می‌گیره،اما وقتی من انتظار چاق شدن از خودم داشته باشم،این انتظار بر مغز تاثیر میذاره،در واقع انتظار شکل نادیدنیه،دیده نمیشه،مثل هواست،من که هوا رو نمی‌بینم،ولی اگه بیام هوا رو فشرده کنم، بزارم توی یک مخزنی،بعد یه پودری، چیزی رنگی هم بهش بزنم،مثلا این هوا رنگی میشه بعد میبینمش  میگم این هواست،چرا؟؟چون این رنگه یا این پودره رو می‌بینم که معلقه،پس یه جایی هست دیگه،توی هواست،

      ذهن رو هم که نمی‌بینم،  اما  میتونم تاثیرش رو بر بدن از طریق مغز ببینم،

       یعنی ذهن بر مغز تاثیر میذاره و مغزم، فرمان‌هایی صادر میکنه که رفتارهای چاق کننده است،یا ترس از چاقیه،یا مثلاً واکنش‌هایی رو در من ایجاد میکنه که هم عصبیه، هم رفتاری.

       مثلاً  خیلی وقتها پرخوری کردم، 

      دست خودم هم نبوده،بعد از اینکه پرخوری تموم میشه، یعنی مغز فرمان پرخوری میده، 

      منم میدونم نباید بخورم،هی می‌خورم، می‌خورم  تا زیر گلوم،

       و دیگه تموم میشه،بلافاصله بعدش فرمان‌های عصبی رو میده حالا شروع میکنه به ایجاد عذاب وجدان،ای بدبخت فلان فلان شده،تو لیاقت نداری،تو عرضه نداری،چت بود اینقدر خوردی،همه این‌ها کار مغزه،اما تحت تاثیر ذهنه.

      حالا در پیاده‌روی چطور می‌تونم اینوببینم؟؟قبلاً چطور می‌تونستم ببینم؟؟خیلی وقت‌ها شده وقتی پیاده‌روی می‌کردم،مخصوصاً وقتی که از تردمیل استفاده میکردم برای پیاده‌روی،وقتی که چشمم به زمان سنج بود  که داره ثانیه میشماره،هی میرفتم و قدم میزدم و نگاه میکردم میدیدم ۳۰ ثانیه است،دوباره چشامو میبستم، کلی راه میرفتم، ای خدا کی تموم میشه،بعد میدیدم شده یه دقیقه،یعنی زمان انگار اینجوری کش میومد،یه دقیقش میشد ۱۰ دقیقه،

      چرا؟؟زمان که تغییر نمیکنه،مغز هم که داره فرمان‌هاش رو برای قدم برداشتنم میده،ولی چه چیزی اینجا داره منو اذیت میکنه؟؟تمرکز ذهنیمه،چون من تمرکز ذهنم بر تایمر تردمیله، و حوصله هم ندارم،حوصلم هم سر میره، و میگم کی تموم میشه.

      مغز تاثیر ذهنم رو، که از دیدن تایمر به وجود میاد رو دریافت میکنه، تبدیلش میکنه به پیام عصبی،اونوقت عصبی میشم،حوصلم سر میره،کلافه میشم،این کار مغزه،اما از کجا تاثیر می‌گیره؟؟از ذهن،چرا ؟؟چون من در ذهنم سخته برام راه رفتن ۳۰ دقیقه روی تردمیل،

      اما خیلی وقت‌ها شده که توی خیابون حواسم نبوده،دو ساعت هم راه رفتم،چون ذهنم روی این موضوع تمرکز نکرده که من چقدر راه رفتم،مغزم هم کاری نداره،منم همینجوری دارم راه میرم،پس ذهن بر مغز تاثیر میذاره و مغز فرمان میده،و برای افراد چاق این کاملاً قابل تشخیصه،

      چه در رفتارهامون، چه در واکنش‌هامون، چه در عصبی شدن‌هامون،در تموم جنبه‌های زندگیمون،این تاثیر داره،در روابطمون هم همین جوره.

      مثلاً اگر من در ذهنم تصوراتی از فرد مقابل داشته باشم،یه سری اخلاقیاتش توی ذهنم باشه که خوشم نیاد،قضاوت‌هایی رو توی ذهنم داشته باشم، یه سری دیدگاه‌ها نسبت به اون فرد در ذهنم داشته باشم،با کوچک‌ترین حرکت اون فرد عصبی میشم و از کوره در میرم،چرا بلافاصله مغز همچین فرمانیمیده؟؟چون تحت تاثیر ذهن منه.

      در فایل‌های پیاده‌روی اولین تمرین فایل اول اینه که به ما گفته میشه همین جوری که داری راه میری، ۱۰۰ گام پای راستت رو بشمار،بدون اینکه شمارش به کلام باشه، یا زمزمه کنی.

      یک، دو ، سه،  در دفعه‌های اول هی می‌خواهی سعی کنی که زبانی بگی ۱ ،۲ ،۳،و باید اینقدر این تمرینات رو انجام داد تا یواش یواش ارتباط تاثیر ذهن بر مغز کم بشه و کلام و زبون دیگه تکون نخوره،یعنی همزمان که داری راه میری بدون اینکه دهان تکون بخوره،یا زبان تکون بخوره، به راحتی در ذهن قدم‌ها رو بشماری.

      در این تمرین به ظاهر ساده، ما میایم از ذهن می‌خواهیم که حرکت‌های پای راست رو محاسبه کنه،بدون اینکه با زبان بشماریم،

       باید در ذهنت فقط بشماری،از اینور مغز داره چیکار میکنه،؟؟

      داره قدم‌ها رو برمی‌داره،یعنی یه جورایی از ذهن یه کار می‌گیریم، مغز رو هم به انجام کار خودش واگذار می‌کنیم،به مرور زمان با انجام تمریناتی که در این فایل‌ها هست خودتون می‌بینید که مسلط شدید،بعد خودتون درک می‌کنید که چقدر ذهنتون آزاد شد.

      و شما در حین انجام این تمرین‌ها توجهی به زمان نخواهید داشت و نمی‌دونی کی زمان سپری میشه و به شما کمک میکنه که ذهنتون رو بتونید در دست بگیرید، حالا وقتی شما به این مهارت میرسی چه تاثیری بر روند لاغریتون میذاره؟؟

      کل مشکل افراد چاق اینه که مغزشون تحت تاثیر ذهنشونه و واکنش میدن.

      ترس از غذا خوردنم کجا داره صورت می‌گیره؟؟در مغزم که نیست،در ذهنمه که از غذا خوردن می‌ترسم،اما این روی مغز تاثیر می‌ذاره و اعصابم رو به هم می‌ریزه،احساسم رو به هم می‌ریزه،احساس چاقی رو تحریک میکنه،و علی رغم اون ترسی که دارم،بازم خوردن صورت میگیره،ولی چون با ترسه،با اطمینان برچاق‌تر شدنه،نتیجه‌اش هم چاق‌تر شدنه،

      وقتی من بتونم ذهنم رو بر موضوعی که می‌خوام متمرکز کنم،یا ذهنم رو از تاثیرگذاری  بر مغزم کم کنم،یا بینشون فاصله قرار بدم،اون وقته که می‌بینم حرص و ولع‌هام خیلی راحت اصلاً نمی‌فهمم چی شده،

       می‌بینم که چقدر آرامش پیدا کردم،خیلی از واکنش‌های لحظه‌ایم به رفتار دیگران، به حرف‌های دیگران، به صحنه‌هایی که می‌بینم، به برخوردهایی که باهام میشه،اون واکنش‌های اولی که میدم،فقط به خاطر اینه که ذهن تاثیر میذاره بر مغز،و مغز بلافاصله بر اساس اون چیزی که در ذهنم درباره اون فرد میچرخه،وارد عمل میشه،عصبی میشه و واکنش نشون میده،و میتونه عواقب بدی هم داشته باشه.

      ولی وقتی از این محتوا استفاده کنم و تسلط بر ذهن پیدا کنم و ذهنم رو به صورت آگاهانه و بخشیش هم ناآگاهانه ذهنم رو از مغز جدا میکنم،اونوقت دیگه در زندگی می‌بینم که  دیگه اون آدم قبلی نیستم،اون واکنش سریع رو نمیدم،در واقع دیگه  ناظر میشم بر اعمال مغزم،

      و هی می‌بینم  بدون اینکه بخوام خودم رو نگه دارم، خیلی راحت نسبت به خیلی مسائل واکنشم تغییر میکنه،چرا؟؟چون از تاثیر همیشگی ذهنم بر مغزم کم شده،دیگه اینو یاد گرفتم که ذهن رو جدا استفاده کنم ،مغز رو هم بزارم کار خودش رو انجام بده،میبینم که در تغییر احساسم نسبت به چاقی و لاغری تغییری ایجاد شده،نسبت به غذا خوردن احساس تغییر کرده، 

      کلاً میل و اون چیزی که بهش میگیم اشتها تغییر پیدا کرده،انگار قدرتی به دست آوردیم که قبلاً اونو نداشتیم،چون بین ذهن و مغز تونستیم فاصله بندازیم.

      خیلی وقت‌ها شما شده مثلاً دارید غذا می‌خورید بدون اینکه اصلاً توجهی به غذا داشته باشی،اصلاً ذهنت جای دیگه است،فقط داری غذا می‌خوری،

      خیلی وقت‌ها شما افرادی رو دیدید که مثلاً در حین غذا خوردن میخ شدن یه جایی رو نگاه می‌کنن،مثلاً یه گل قالی رو نگاه می‌کنن،چرا اینجوریه؟؟کاملاً ذهن اشراف داره اون زمان بر مغز، 

      و مغز فقط فرمان داره میده،چون ذهن جای دیگه است که مثلاً اونجا داره اینجوری میشه،و مغز هم فرمان تمرکز بر یک نقطه رو میده،این از تاثیرات ذهن بر مغزه،

      و شما با استفاده از این محتوا به صورت رونده در حالی که داری راه میری مراقبه می‌کنی،و این توانایی که در شما ایجاد میشه باعث میشه که شما در زندگیروزمره تون خیلی مسلط بر افکار و رفتارتون باشید.

      خیلیا هستن که سال‌ها دارن سعی می‌کنن ،مراقبه کنن،اما در زمان مراقبه خیلی خوب دارن عمل می‌کنن،خیلی مسلطن،خیلی دقیق دارن کارها رو انجام میدن،

       اما در زندگی روزمره اون تسلط بر مراقبه کمکشون نمی‌کنه،چرا؟؟چون اینو به صورت عملی نمی‌تونن اجرا کنن،خیلی‌ها بودن که وقتی عصبانی میشدن، میگفتن یه چند دقیقه منو به حال خودم بذار،

       یه ۱۰ دقیقه میرفت توی اتاق مراقبه می‌کرد میومد می‌گفت ریلکس شدم، 

      یعنی باید در اون حالت زندگی روزمره،

       در اون جریاناتی که قرار می‌گرفت،

       نمی‌تونست به خودش کمک کنه و حتماً باید از اون موقعیت خارج میشد، می‌رفت در اون موقعیت پیش فرضی که براش تعیین کرده بودن،لامپ کم مصرف، نور کم، عود،و باید اونو شکل میداد،بعد میشست خودش رو آروم می‌کرد،ولی فایل‌های پیاده‌روی موثر به ما یاد میده که در عین حرکت مراقبه کنیم،و این مهارت در زندگی روزمره به شدت به ما کمک خواهد کرد که مسلط باشیم بر افکارمون،اعصابمون،

       واکنش‌هامون،

       هیجاناتمون،

       رفتارهامون،

      و همه چیز در کنترل خودمون در میاد.

      سپاسگزارم از شما استاد عزیزم🪴🪴🌼🌼🌼🙏🙏🙏🙏🌺🌺💖💖💖

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم