سلام طبیعی بودن چاقی در ذهن همیشه چاقی رو برای خودم طبیعی دونستم گفتم استعداد داره بدنم سالها برای توجیه چاقیم از ان عبارت استفاده کردم طبیعی دونستم ک چاق باشم چرا چن استخوانم درشته چن قدم کوتاه وهزاران دلیل دیگه ک چاقی در ذهنم طبیعی کرده اونقدر مصرر بودم...
چیزی ب اسم سرنوشت وجود ندارد همیشه تو زندگیم اسیر سرنوشتی بودم ک از قبل نوشته شده قسمت هرچی میشد هرجا ب بن بست میخوردم میگفتم قسمت هر بار از ازدواجم پشیمون شدم گفتم قسمت هرجا نتیجه ای نگرفتم گفتم قسمت اولین بار ک شنیدم سرنوست خودمونیم ک مینویسیم هنگ...
هر عقیده ای درباره شرایط خود در زندگی دارید اگر برای همه انسانها ب همان شکل است فکر و عقیده شما درست است همیشه میگفتم چاقی من بخاطرپرخوری عصبیه بخاط ناراحتیمه ب خاطر عصبایتمه بخاطر استرس اظطراب همیشه در این مواقع من پرخوری شدید داشتم طوری ک بعدشم تا چن...
سلام تاحالا از روشهای مختلفی رژیم گرفتم ورزش کردم تلاش کردم ک لاغر شم اما لاغر میشدم زود برمیگشت نتیجش شد حرص ولع اعصاب خوردی متنفر شدن از خودم من همیشه دنبال بیرون از خودم بودم ی چیزی میخواستم در بیرون تغییر بدمو غافل از اینک هرچی هس در درون...
لیاقت داشتن برای رسیدن ب هر موفقیتی لازم است هر فردی ب اندازه لیاقت خودش از جهان و نعتهای ان سهم خواهد برد چیزی کمن اصلا نمیدونستم فک میکردم برای داشتن هر چیزی باید تلاش بیشتر بکنم یا م۶در پولدار یا همسر پولدار یا دکتر و مهندس و شغل باید...
رویاتو خط نزن چ زیبا چ نگرش زیبایی چ نگاه زیبایی چن وقته این تمرینو شروع کردم که هر چیو در کسی دیدم ک ندارم بگم به به عجب طعمی خدایا شکر ک چنین طعمی هس با دیدن ماشینهای خوشگل میگم چ حال میده سوار این ماشین بشم بادیدن افراد...
همیسه تو زندگیم دیدم شنیدم هرجا یکی احساس بدبختی کرد احساس غم شکست کرد گفته سرنوشتم اینطوره قسمت فلانی ازدواج کرد فرد معتاد بود بداخلاق بود فقیر بود گف سرنوشتم این بوده پیشونی نوشتم این بوده یک عمر نااگاه بودم ک سیستم جهان هستی چجوریه چیه همیشه میگفتم پس قدرت...
سلام همیشه رژیم میگرفتم و همیشه عجله داشتم لاغر بشم شکمم بره همیشه با ترازو خودمو چک میکردم هی از مامانم میپرسیدم اما وقتی اوندم اینجا فهمیدم ذهنم پر از چاقیه حرف چاقی نگرش و باور چاقی ی نفر اطرافم نیس ک از چاقی حرف نزنه من اینها دو شنیدم...
قبلا هر جا میرفتم هر کجا بودم کافی بود ی کسی ی چیزی بگه و ذهن من میومد بر اساس مشکلاتی ک داشتم همورو بیادم میاورد و من هی ور ور حرف میزدم کارهایی ک بقیه در حقم کردن اما این گفته ها هیچ تغییری در اون افرادک ب من...
سلام وقتی رژیم میگرفتم بدون اینک فرمولی تغییر دهم نتیجش تو من میشد حرص ولع احساس بد من میومدم خودمو سرزنش میکردم چن از بودن فرمولها نااگاه بودم من الان در ذهنم ی پوشه دارم ب اسم پوشه چاقی قبلا خیلی پررنگ بود اما اومدم با ورودی اگاهی پوشه ای...
سلام طبیعی بودن چاقی در ذهن همیشه چاقی رو برای خودم طبیعی دونستم گفتم استعداد داره بدنم سالها برای توجیه چاقیم از ان عبارت استفاده کردم طبیعی دونستم ک چاق باشم چرا چن استخوانم درشته چن قدم کوتاه وهزاران دلیل دیگه ک چاقی در ذهنم طبیعی کرده اونقدر مصرر بودم...
چیزی ب اسم سرنوشت وجود ندارد همیشه تو زندگیم اسیر سرنوشتی بودم ک از قبل نوشته شده قسمت هرچی میشد هرجا ب بن بست میخوردم میگفتم قسمت هر بار از ازدواجم پشیمون شدم گفتم قسمت هرجا نتیجه ای نگرفتم گفتم قسمت اولین بار ک شنیدم سرنوست خودمونیم ک مینویسیم هنگ...
هر عقیده ای درباره شرایط خود در زندگی دارید اگر برای همه انسانها ب همان شکل است فکر و عقیده شما درست است همیشه میگفتم چاقی من بخاطرپرخوری عصبیه بخاط ناراحتیمه ب خاطر عصبایتمه بخاطر استرس اظطراب همیشه در این مواقع من پرخوری شدید داشتم طوری ک بعدشم تا چن...
سلام تاحالا از روشهای مختلفی رژیم گرفتم ورزش کردم تلاش کردم ک لاغر شم اما لاغر میشدم زود برمیگشت نتیجش شد حرص ولع اعصاب خوردی متنفر شدن از خودم من همیشه دنبال بیرون از خودم بودم ی چیزی میخواستم در بیرون تغییر بدمو غافل از اینک هرچی هس در درون...
لیاقت داشتن برای رسیدن ب هر موفقیتی لازم است هر فردی ب اندازه لیاقت خودش از جهان و نعتهای ان سهم خواهد برد چیزی کمن اصلا نمیدونستم فک میکردم برای داشتن هر چیزی باید تلاش بیشتر بکنم یا م۶در پولدار یا همسر پولدار یا دکتر و مهندس و شغل باید...
رویاتو خط نزن چ زیبا چ نگرش زیبایی چ نگاه زیبایی چن وقته این تمرینو شروع کردم که هر چیو در کسی دیدم ک ندارم بگم به به عجب طعمی خدایا شکر ک چنین طعمی هس با دیدن ماشینهای خوشگل میگم چ حال میده سوار این ماشین بشم بادیدن افراد...
همیسه تو زندگیم دیدم شنیدم هرجا یکی احساس بدبختی کرد احساس غم شکست کرد گفته سرنوشتم اینطوره قسمت فلانی ازدواج کرد فرد معتاد بود بداخلاق بود فقیر بود گف سرنوشتم این بوده پیشونی نوشتم این بوده یک عمر نااگاه بودم ک سیستم جهان هستی چجوریه چیه همیشه میگفتم پس قدرت...
سلام همیشه رژیم میگرفتم و همیشه عجله داشتم لاغر بشم شکمم بره همیشه با ترازو خودمو چک میکردم هی از مامانم میپرسیدم اما وقتی اوندم اینجا فهمیدم ذهنم پر از چاقیه حرف چاقی نگرش و باور چاقی ی نفر اطرافم نیس ک از چاقی حرف نزنه من اینها دو شنیدم...
قبلا هر جا میرفتم هر کجا بودم کافی بود ی کسی ی چیزی بگه و ذهن من میومد بر اساس مشکلاتی ک داشتم همورو بیادم میاورد و من هی ور ور حرف میزدم کارهایی ک بقیه در حقم کردن اما این گفته ها هیچ تغییری در اون افرادک ب من...
سلام وقتی رژیم میگرفتم بدون اینک فرمولی تغییر دهم نتیجش تو من میشد حرص ولع احساس بد من میومدم خودمو سرزنش میکردم چن از بودن فرمولها نااگاه بودم من الان در ذهنم ی پوشه دارم ب اسم پوشه چاقی قبلا خیلی پررنگ بود اما اومدم با ورودی اگاهی پوشه ای...