مسیر لاغری همان مسیر چاقی است، فقط باید در جهت مقابل به حرکت خود ادامه دهیم.
در تمام سالهایی که چاق بودم شنیده بودم که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرم و فعالیتم را بیشتر کنم. بارها این کارها را انجام می دادم اما لاغر نمیشدم. این درحالی بود که هم کلاسی ها و دوستانم برای لاغر بودن ورزش نمی کردند و رژیم نمی گرفتند.
چگونه در مسیر لاغری قرار بگیرم
بهترین طریق قرار گرفتن در مسیرلاغری ادامه دادن در مسیر چاقی است در حالی که به دنبال مکانی برای دور زدن و ادامه دادن مسیر زندگی در سمت مقابل مسیر چاقی باشیم. به این شکل می نوانیم مسیری که از لاغری به سمت چاقی طی کرده ایم را دوباره به سمت لاغر شدن برگردیم و برای همیشه در مقصد لاغری توقف کنیم.
تصور کنید در حال رانندگی از محل سکونت خود به شهر دیگری هستید. پس از مدتی به خاطر می آورید که وسیله ای که اتفاقا خیلی ضروری است را با خود نیاورده اید. تصمیم می گیرد به خانه برگردید تا آن وسیله را بردارید.
اولین اقدامی که انجام می دهید تصمیم گیری برای برگشتن به سمت خانه است درحالی که همچنان در حال دور شدن از خانه هستید.
دومین اقدام شما پیدا کردن دوربرگردان برای برگشتن به سمت خانه است.
و در نهایت سومین اقدام شما ادامه حرکت به سمت خانه از سمت مقابل همان جاده ای ایست که شما را از خانه دور می کرد.
برای لاغر شدن نیز همین فرایند را باید در زندگی اجرا کنید.
شما در حال زندگی کردن هستید که متوجه می شوید شرایط جسمی و سلامتی شما آنطور که دوست دارید نیست.
اولین اقدام شما باید تصمیم گرفتم برای لاغر شدن باشد.
تصمیمی که همه ما بارها در دوران چاقی خود گرفته ایم.
دومین اقدام شما باید به دنبال روشی برای لاغر شدن باشد که باز هم همه ما روش های مختلفی را برای لاغر شدن استفاده کرده ایم.
سومین اقدام شما باید حرکت کردن در مسیر لاغری باشد که انتخاب کرده اید و آنقدر به حرکت خود ادامه دهید تا به تناسب اندام و سلامتی که قبلا داشته اید برسید.
نکته جالب توجه اینکه مراحلی که توضیح داده شد را همه ما بارها انجام داده این اما چرا لاغر نشدیم؟
تنها به این دلیل که از محل مناسب وارد مسیر لاغری نشده ایم.
چرا تلاش من برای لاغری نتیجه نداشته است
چاقی مسیری است که شما را از سلامتی و تناسب اندام دور می کند. هرچه بیشتر در این مسیر حرکت کنید برای شما واضح تر می شود که حرکت در این مسیر را دوست ندارید و علاقه دارید به سمت آنجایی که قبلا بودید که همان لاغری و سلامتی است برگردید.
در مسیر چاقی تابلوهای زیادی به منطور راهنمایی شما به مسیر لاغری نصب شده است اما متاسفانه این مسیرها شما را به سمت لاغری هدایت نمی کند فقط شما را به مسیر جدیدی به سمت چاق تر شدن وارد می کنند.
تصور کنید شما با تابلوی برنامه رژیمی برای لاغر شدن مواجه می شوید و به قصد لاغر شدن وارد این مسیر می شوید. مدتها در این مسیر با هر سختی و ناراحتی به حرکت خود به امید لاغر شدن حرکت می کنید و بخاطر رنجی که متحمل می شوید انتظار دارید لاغر شوید و مقداری هم لاغر می شوید اما در نهایت پس از مدتی که از ادامه مسیر خسته می شوید و احساس می کنید دیگر اراده ادامه دادن این مسیر لاغری را ندارید خیلی راحت و البته سریع به شرایط چاقی قبل بر می گردید و خود را در شرایط حتی چاق تر می بینید.
این مسیر شما را به سمت لاغر شدن هدایت نکرده است بلکه فقط شما را وارد مسیر جدیدی به سمت چاقی و چاق تر شدن کرده است و در این مدت شما تصور می کردید در حال لاغر شدن هستید اما در نهایت متوجه میشوید که در همان شرایط قبل و شاید هم چاق تر هستید.
روش صحیح لاغر شدن کدام است؟
حتما با من هم عقیده هستید که برای رفع هر مشکلی باید ابتدا مشکل و عوامل بوجود آورنده آن مشکل را شناسایی کنیم.
پس برای رفع چاقی و لاغر شدن باید ابتدا دلایل چاقی را شناسایی کنیم.
در روش صحیح لاغر شدن ابتدا باید مشخص کنیم چه عواملی باعث چاقی ما شده اند تا با شناسایی آنها راهکار مناسب برای برطرف کردن هر عامل چاق کننده پیدا کنیم و به مرور به سمت لاغری حرکت کنیم.
مسیر لاغری که به شما کمک کند به این شکل مشکل چاقی خود را برطرف کنید روش صحیح لاغر شدن می باشد و تنها مسیری که به این صورت به شما کمک می کند تا در مسیر لاغری حرکت کرده و برای همیشه لاغر شوید دوره های آموزشی لاغری با ذهن می باشند.
شناسایی عوامل تاثیرگذار بر چاقی
زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم و می خواستم عوامل چاقی خودم را پیدا کنم به آنچه در ۳۵ سال چاقی گذشته بودم فکر کردم.
آنچه درباره علت چاق بودن که از پدر، مادر و اطرافیانم شنیده بودم.
اینکه چاقی در خانواده ما ارثی است و دلیل آن هم چاق بودن همه آدم ها در خانواده پدری ام بود.
بارها شنیده بودم که من به دلیل داشتن استخوان بندی درشت چاق هستم و به همین دلیل چاق به نظر می رسم.
بعضی ها عقیده داشند به خاطر کم تحرک بودنم چاق شده ام و اگر بخوام لاغر بشم باید حتما تحرک بیشتری داشته باشم.
برخی از اقوام نزدیک به شوخی یا جدی می گفتند خونسرد بودنت باعث چاقی ات شده، چون اصلا حرص نمی خوری و آدم بی خیالی هستی.
هرچه بیشتر به عوامل چاقی خودم فکر می کردم خاطرات بیشتری از شنیده های سال های چاقی در ذهنم مرور می شد.
همه آنها را نوشتم و لیست بلندی از دلایل چاقی خودم تهیه کردم.
نام آن لیست را عوامل چاقی خودم قرار دادم، البته از ملاحظه آن همه دلیل برای چاق بودنم اصلا احساس خوبی نداشتم چون تازه متوجه شده بودم چاقی در من آنقدر سابقه دارد که این همه دلیل برای بودنش در خودم پیدا کرده بودم.
اما از طرقی خوشحال بودم که برای بار اول در زندگی از روش صحیح لاغر شدن برای لاغر شدن اقدام کرده بودم.
تفاوت لاغری با ذهن و روش های قبلی
هر بار که تصمیم می گرفتم برای لاغر شدن اقدام کنم ابتدا قد و وزن من را سوال می کردند تا میزان ااضافه وزنم را مشخص کنند و از همان ابتدا با تعیین مقداری که باید کم کنم، احساس می کردم توانایی کم کردن آن مقدار اضافه وزن را ندارم و از همان شروع مسیر لاغری احساس ناامیدی در من شکل می گرفت.
بعدها افرادی که خود را متخصص لاغری معرفی می کردند برای اندازه گیری شاخص توده بدنی، اندازه دور مچ و دور سر و چند سایز دیگر اعضای بدن را به اطلاعات اولیه خود اضافه می کردند اما نکته جالب این بود که در نهایت مقدار وزنی که باید کم می کردم را برای من مشخص می کردند.
متفاوت بودن روش لاغری با ذهن برای لاغر شدن احساس خوبی به من می داد.
دیگر خبری از عدد کذایی اضافه وزنم نبود و به جای آن لیستی از عواملی که باعث چاقی من شده بود برایم واضح شده بود.
از طرفی چون لیست بایدها و نبایدهای خوردنی برای خودم مشخص نکرده بودم احساس خیلی خوبی داشتم.
در روش لاغری با ذهن خبری از خوردن و نخوردن ها و رژیم غذایی نبود.
- برای من مشخص نکرده بودند هر روز اول صبح باید یک لیوان آب و افشره تلخ زیره را بخورم.
- به من گفته نشده بود میان وعده حق دارم فقط نصف یک سیب آنهم فقط سیب قرمز بخورم.
- برای ناهار اجازه دارم ۵ قاشق برنج با ۲ قاشق خورشت بدون روغن و یک کاسه به هر اندازه که می خواهم سالاد بدون نمک بخورم.
- برای من مشخص نکرده بودند حق خوردن شیرینی یا قند با چای را ندارم.
- به من گفته نشده بود اگر کیک و بیسکویت بخورم لاغر که نمی شوم هیچ بلکه چاق تر هم خواهم شد.
- مشخص نشده بود فقط در بعضی از روزها به اندازه یک کف دست نان سبوسدار اجازه دارم بخورم.
- برای من تعیین نکرده بودند که برای شام فقط می توانم به هر اندازه می خواهم سالاد و سبزیجات بخورم
وقتی به لیست عوامل چاقی خودم نگاه کردم خبری از نباید ها نبود، خیری از وزن کردن و جدا کردن غذا نبود.
قرار نبود در مهمانی ها ظرف غذای خودم را همراهم ببرم و فقط سعی کنم از بودن در جمع دیگران خوشحال باشم و حق ندارم از غذاهای مهمانی مصرف کنم.
اگرچه لیست عوامل چاقی من ردیف های زیادی داشت و در ابتدا از ملاحظه آن احساس ناامیدی در برطرف کردن آن عوامل پیدا کردم اما وقتی به سختی های روش های قبلی در مسیر لاغری فکر کردم خیلی زود نسبت به روش جدید لاغری که در پیش گرفته بودم احساسم بهتر شد.
همین که خبری از رژیم و ورزش کردن و … نبود خیلی عالی بود و نوید این را می داد که این روش را می توانم برای مدت بیشتری ادامه دهم.
تجربه ای که در تمام سال هایی که از چاقی رنج می بردم و از روش های مختلفی برای لاغر شدن اقدام کرده بودم به من ثابت کرده بود، بیشتر از چند روز یا هفته طاقت اجرای دستور العمل ها و برنامه های ورزشی را ندارم.
اکنون که در شروع مسیر لاغری با قدرت ذهن می دانستم خبری از رژیم و باشگاه رفتن نیست خیالم راحت بود که برای مدت بیشتری می توانم از این طریق برای تحقق رویای لاغر ادامه دهم.
شگفت انگیز بودن لاغری با ذهن
نکته قابل توجه که برای اولین بار در مسیر لاغری تجربه می کردم این بود که فرد دیگری برای من برنامه لاغری (رژیم و ورزش) تنظیم نکرده بود.
اولین بار بود که خودم دست به کار شده و برای لاغر شدن اقدام کرده بودم.
همانطور که در ۳۵ سال چاقی کسی به من نگفته بود به چه صورت باید چاق شوم و این خودم بودم که هر بار متوجه می شدم چاق تر از قبل شده ام، این بار نیز کسی به من نگفته بود باید چگونه لاغر شوم و خودم با اشتیاق قدم در مسیر لاغری با ذهن گذاشته بودم.
بنابراین شما دوست عزیزی که تصمیم گرفته اید از مسیر لاغری با ذهن برای لاغر شدن اقدام کنید باید مانند من عمل کنید اگر می خواهید نتیجه مشابه من کسب کنید.
چرا که من دقیقا به روش شما عمل کرده ام که مانند شما چاق بودم و به همین دلیل اکثر افرادی که چاق هستند علایق، عقاید و افکار مشابه یکدیگر دارند.
پس همانطور که من توانستم با عمل کردن به روش شما چاق شوم، شما هم می توانید با عمل کردن به روش من لاغر و متناسب شوید.
تنها کافی است مانند من که در عمل کردن به طریق شما ۳۵ سال استمرار داشتم، شما هم در عمل کردن به طریق من استمرار داشته باشید.
اما نکته شگفت انگیز و امیدوار کننده این است که برای لاغر شدن نیاز نیست به اندازه سال هایی که چاق بوده اید، صبر کنید.
لاغر شدن به مراتب سریع تر از چاق شدن است اما در این سریع بودن منطقی بودن را نیز مدنظر داشته باشید.
اگر یک سال است چاق شده اید انتظار نداشته باشید هفته دیگر به شرایط ایده آل برسید.
اگر سه سال است از چاقی رنج می برید انتظار نداشته باشید طی یک ماه به شرایط ایده آل برسید.
اگر ۵ سال است درگیر چاقی و عوارض آن هستید، انتظار نداشته باشید طی دو ماه به شرایط ایده آل خود برسید.
اگر ۱۰ سال یا بیشتر است که مشغول چاق شدن و تلاش برای لاغر شدن هستید، انتظار نداشته باشید طی سه ماه به شرایط ایده آل خود برسید.
اما باز هم تکرار می کنم، باور کنید لاغر شدن سریع از چاق شدن است.
با هر سرعتی در مسیر لاغری حرکت کنید، بارها و بارها سریع از زمانی که چاق شده اید، لاغر شدن را تجربه خواهید کرد.
پس با اشتیاق و احساس خوب قدم اول را بردارید.
با انگیزه و امید به متناسب شدن، فایل آموزشی این جلسه را ببینید و بارها گوش دهید تا به خوبی درک کنید چگونه باید عوامل چاق کننده خود را کشف کنید.
هرچقدر نیاز است زمان صرف کنید، بسیار مهم است که گام اول را محکم بردارید.
گرچه هر قدم به منزله یک گام واحد است و بسیار مهم و حائز اهمیت است اما با قدرت شروع کردن در ایجاد انگیزه و اشتیاق برای ادامه دادن بسیار موثر است.
منتظر خواندن نظرات شما دوست عزیزی که نور امیدی برای لاغر شدن بر قلبتان تابیده شده است هستم.
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
پیشنهاد می کنم به این صفحه مراجعه کنید و براساس توضیحات ارائه شده دیدگاه خود را ثبت کنید.
اطمینان دارم محتوای این صفحه با مشارکت شما بسیار تاثیرگذارتر خواهد شد.
توصیه مهم برای کسب نتیجه عالی
بارها در دوره های آموزشی به اهمیت نوشتن و خواندن اشاره کرده ام و باز هم بر این دو امر مهم تاکید می کنم.
تفاوت نتیجه دوستانی که شگفتی ساز می شوند با عزیزانی که به هدف نهای خود نمی رسند در یادگیری یا هوش و استعداد لاغر شدن نیست چون تا قبل از این دوره آنها هم در لاغر شدن ناتوان بوده اند.
تنها تفاوت آنها عمل کردن به آن چیزی است که در فایلهای آموزشی گفته می شود.
در طی چندسال آموزش دادن دوره لاغری با ذهن به وضوح برایم روشن شده است که عزیزانی که شگفتی ساز میشوند در نوشتن تمرینات تمرکز و دقت بیشتری دارند و همچنین برای خواندن نوشته های دیگران مشتاق هستند. در واقع آنها نحوه انجام تمرینات را بهتر مورد توجه قرار می دهند.
چگونه تمرکز بیشتری داشته باشیم
زمانی که شما در حال گوش دادن به فایل های آموزشی هستند، فقط از طریق گوش خود در حال یادگیری و توجه کردن هستید، و در فایل های تصویری از گوش و چشم خود استفاده می کنید.
در این دو حالت ذهن شما به طور آزادانه می تواند بر موضوعات دیگر توجه و تمرکز کند و شاید بارها برای شما پیش آمده باشد که در حال گوش دادن یا تماشای فایل آموزشی هستید اما تمرکز شما کاملا روی موضوع دیگری است و ناگهان به خود آمده و متوجه می شوید دقایق زیادی از محتوای آموزشی گذشته اما شما چیزی از آنچه گفته شده به خاطر نمی آورید.
این حالت طبیعی است و برای هر فردی با توجه به پراکندگی موضوعات مهم ذهنش پیش می آید.
اما همه افراد زمانی که در حال نوشتن هستند به ندرت دچار جهش تمرکز ذهنی می شوند، به احتمال زیاد به خاطر ندارید زمانی را که چند خط نوشته باشید و به خود آمده باشید و ندانید که چه نوشته اید.
وقتی شما می نویسید، چشم، ذهن، جسم (دست)، اعصاب و بسیاری از دیگر اندام شما در خدمت شما هستند و به همین دلیل تمرکز شما موقع نوشتن بارها بیشتر از زمانی است که در حال تماشا کردن یا گوش دادن هستید.
و موضوع مهم دیگر خواندن نوشته های دیگران است، با این کار به راحتی تصویرسازی ذهنی در شما شکل می گیرد و افکار و باورهای صحیح و متناسب کننده در ذهن شما تایید می شوند.
شاید برای شما پیش آمده باشد که حرفی را از یک نفر شنیده اید اما چندان اهمیت نداده باشید، اما اگر آن حرف را دو یا سه یا عده بیشتری برای شما بازگو کنند باعث می شود که شما با دقت بیشتری آن موضوع را بپذیرید و به عبارتی آن را باور می کنید.
از این رو زمانی که شما نوشته های دیگران را مطالعه می کند در حال تایید کردن محتوای تازه وارد شده به ذهن خود هستید، شاهدانی پیدا می کنید که گفته های شما را تایید و چه بسا کامل تر کنند، چون با مطالعه نوشته های دیگران مطمئن باشید به نکاتی پی خواهید برد که به ذهن خودتان نرسیده است یا برایتان اهمیت نداشته است.
از این رو توصیه میکنم، زمان بیشتری را صرف نوشتن و خواندن کنید که نتایج عالی برای شما به ارمغان می آورد.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای تمرین این جلسه باید داستان چاقی خود را بنویسید.
تصور کنید از شما خواسته شده است شرح حال مفصلی از چاقی خود بنویسید تا بر اساس آنچه می نویسید برنامه لاغری مختص شما تنظیم شود. برنامه ای که اطمینان دارید با استفاده از آن به رؤیای لاغری خود می رسید.
برای دست یابی به فرمول های ذهن ناخودآگاه خود درباره چاقی در شرح داستان خود به سوالات زیر به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.
- چرا شما چاق هستید؟
به این موضوع فکر کنید. پی بردن به نگرش خود درباره چاق بودنتان مهمترین قدم برای اصلاح فرمول های چاقی ذهن می باشد. حتی می توانید دیدگاه والدین تان درباره چاق بودنتان را ذکر کنید. پی بردن به اینکه چرا چاق هستم قدم اول و بسیار مهم برای کسب نتیجه عالی در مسیر لاغری با ذهن می باشد.
- از چه سنی چاقی شما شروع شد؟
پی بردن به سن چاقی برای تخمین قدرت و نفوذ چاقی در ذهن اهمیت زیادی دارد. بنابراین درباره شروع چاقی خودتان فکر کنید و شرح حال اینکه از چه سنی چاق شدید در داستان چاقی خود بنویسید.
- خاطرات شما از چاقی چیست؟
به آنچه پس از گذر مدت زمان به یاد می آوریم خاطره گفته می شود. آنچه از سفری که چند سال قبل رفته اید خاطرات شما از سفر هستند. اما در اینجا نوع جدیدی از خاطره را برای دستیابی به فرمول های چاقی ذهن نیاز داریم و آن خاطرات قبل از چاق است.
قبل از چاق شدن چه چیزی درباره چاقی شنیده بودید. خاطرات خود قبل از چاق شدن را بنویسد.
آنچه قبل از چاق شدن درباره چاقی و احتمال وقوع آن شنیده اید را در داستان چاقی خود شرح دهید.
- مشکلاتی که چاقی در زندگی برای شما ایجاد کرده است را شرح دهید.
واضح است که چاقی مهمان ناخوانده ای است که باعث بروز مشکلات و اختلال در روند زندگی ما شده است بنابراین کشف اختلالی که چاقی در زندگی ما بوجود آورده است به ما کمک می کند تا برنامه ریزی موثرتری برای خلاص شدن از دست این مهمان ناخوانده انجام دهیم.
مشکلاتی که چاق بودن در جنبه های مختلف زندگی برای شما ایجاد کرده است را به داستان چاقی خود اضافه کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
متن فایل تصویری برای ناشنوایان 🧏
متن فایل تصویری جلسه اول: (توسط خانم گلستان عزیز)
به نام خدای مهربان
من رضا عطار روشن هستم و خداوند رو بی نهایت سپاسگزارم که این فرصت رو به من داد که همراه شما دوستان خوبم باشم.
خوش آمد میگم حضور شما رو در دوره ی فوق العاده ی لاغری با ذهن، دوره ای که شگفتی های خیلی زیادی داشته و نتایج عالی دوستانی که از این دوره استفاده کردن منو به این واداشت که بیام یک دوره ی رایگان در قالب، حالا حدود ۱۰ جلسه ی تصویری براتون آماده کنم و توضیحات کاملی درباره ی نحوه ی لاغری با ذهن ارائه بدم
تا دوستانی که با این روش آشنا میشن بتونن با استفاده از این فایل ها اطلاعات و آگاهی جامع تری از این روش داشته باشن و بتونن به شکل مطمئن تر و آگاهانه تری تصمیم بگیرن که از دوره ی آموزشی لاغری با ذهن برای رهایی از چاقی و مسائل مربوط به اون استفاده کنن.
خب ابتدا لازم می دونم که درباره ی خودم یه توضيحات کوتاهی بدم و اینکه چرا خودم رو لايق صحبت کردن وآموزش دادن لاغری با ذهن می دونم.
من متولد سال ۱۳۵۹ هستم و از همون کودکی اضافه وزن داشتم یعنی از وقتی که یادم میاد اضافه وزن داشتم و وقتی عکس های دوران کودکیم رو هم دیدم اثبات می کرد که بله من بچه ی تپلی بودم، از وقتی که به دنیا آمدم.
خب این اضافه وزن سال ها ی زیادی همراه من بود و مسائل بسیار مختلفی رو برای من به همراه داشت که لازم نیست درباره ش توضیح بدم چون همه ی شمایی که این فایل روتماشا می کنین حتما خودتون مسائل مختلف چاقی رو تجربه کردین و دیگه تکرار کردن اون خیلی خوشایند ما نیست و این مسئله باعث شده بود که سالهای زیادی از عمرم رو تلاش کنم برای لاغر شدن،
روش های خیلی زیادی رو استفاده کردم، روش هایی که حتما خیلی از شما هم اون رو تجربه کردین وشاید حتی خیلی بیشتر از من سعی و تلاش کرده باشین که لاغر بشین ولی خب نتیجه ی همه ی سعی وتلاش من برای لاغر شدن، این بود که برای یک مقطع کوتاهی، یک تغییراتی در خودم ایجاد می کردم ولی خب به مرور بعداز گذشت چند هفته يا نهایتا چند ماه، همهی اون چیزی رو که از دست داده بودم، دوباره به دست می آوردم و خیلی وقت ها، حتی یک مقدار بیشتر از قبل از اقدام برای لاغری دوباره من چاق میشدم،
این لاغر و چاق شدن های مکرر واقعا منو خسته کرده بود؛
اینکه من تلاش می کردم، خیلی سعی می کردم برای اینکه لاغر بشم اما می دیدم چقدر راحت، چقدر بدون دردسر بدون اینکه من سختی بکشم، دوباره در طی چند هفته، من به وزن قبلی بر می گشتم و دیگه هر کسی منو می دید مثلا یه مقطعی یه مقدار جمع وجور شده بودم، حتمآ می گفت، که، باز که داری تلاش بی خودی می کنی! وشنیدن این جمله واقعآ یک بار سنگینی رو، روی دوش من می گذاشت که باید این بار موفق بشم.
شنیدن این جمله که باز داری تلاش بی خود می کنی،
واقعا یک بار سنگینی رو روی دوش من می گذاشت که باید این بار موفق بشم:
اما خب هر چقدر بیشتر تلاش میکردم فقط اون مقدار، مثلا اون دوران متناسب شدنم، اون مقداری که کم کرده بودم رو می تونستم برای یک مدت زمانی حفظ کنم، هیچ وقت نتونستم با اون روش ها برای همیشه از شر چاقی خلاص بشم؛
خلاصه این تلاش من ادامه داشت تا سال ۱۳۹۴ که من با دوره های ان ال پی (NLP ) و قدرت ذهن آشنا شدم و اون دوره ها رو من شرکت کرده بودم برای ايجاد تغییر در جنبه های مختلف زندگی، اصلا موضوع لاغری نبود. ؛ موضوع تغییر فرکانس و نمی دونم مدارها و اینکه ما چه جوری بتونیم زندگی خودمون رو تغییر بدیم،؛ موضوع موفقیت فردی بود.
خب من يه مدت از این مباحث استفاده کردم، از این کلاس ها استفاده کردم و به این نتیجه رسیدم که اگر این موضوعاتی که مطرح میشه به ادعای اون افرادی که داشتن آموزش می دادن، می تونه زندگی انسان رو در تمام جنبهها تغییر بده، خب من میخوام از این آموزش ها استفاده کنم برای لاغر شدن،
نمی دونم چرا این فکر به ذهنم رسیده بود چون در اون کلاس اصلا همچین چیزهایی مطرح نمی شد که مثلا از این روش، از این آگاهی ها میشه استفاده کرد برای لاغر شدن، اما یه حسی به من می گفت که بیا از این روش استفاده کن برای لاغر شدن، چون اونا درباره ی ثروت، درباره ی موفقیت، دربارهی روابط صحبت می کردن،
اما خب هر چقدر من پیش می رفتم، می دیدم، خب مهمترین موضوع زندگی من اضافه وزنمه و هر چقدر هم می خواستم مثلآ در زمینه روابط، وضعیت خودم رو بهبود ببخشم، می دیدم اضافه وزنه مانع از این میشه که من بخوام روابطم رو بهبود ببخشم و….
هرچقدر داشتم تلاش می کردم که مثلا درآمدم رو و یا ثروتم رو یا اوضاع اقتصادیم رو تغییر بدم بازم یه جاهایی به این می رسيدم که اضافه وزنم مانع از این ميشه که من بتونم تلاش بیشتری انجام بدم یا من بتونم به شکل متفاوتی فعالیت کنم که بتونم اوضاعم رو تغییر بدم؛
به هرحال از هر راهی میخواستم تغییر کردن رو شروع کنم به مانع اضافه وزن برخورد می کردم و به این نتیجه رسیدم که واقعا اگر این روشها جواب میده؛
پس من بیام از اونها برای لاغری استفاده کنم.
سال ۱۳۹۴ بود که تمام تلاشم رو به کار گرفتم، تمام تمرکزم رو به کار گرفتم تا آموزش ها یی که دیده بودم، تمريناتی که می دادن و اطلاعاتی که در اختیار من میذاشتن رو من تبدیل کنم به تمريناتی که در رابطه با لاغری با ذهن کاربرد داشته باشه و اونها رو انجام می دادم، تست می کردم؛ خیلی مشتاق بودم که روشهای مختلفی رو تبدیل کنم تمریناتش رو به موضوع لاغری با ذهن،
خب، چون در این زمینه، کتاب خاصی هم وجود نداشت، هيچ اطلاعات دستهبندی شده ای هم وجود نداشت و اساتیدی هم نبودن که من بخوام از اونها استفاده کنم برای تجربه و یادگیری لاغری با ذهن،
خب، سبب شده بود که خودم خیلی راه های مختلفی رو تجویز کنم، خیلی تمرينات مختلفی رو انجام بدم و به لطف خدا، بعد از مدتی تغییراتی در رفتار من به وجود آمد، تغییراتی در افکار من به وجود اومد و احساس کردم که در این مدتی که دارم این کارها رو انجام میدم خیلی راحت و بدون اینکه من زحمت خاصی بکشم، بدون اینکه سختی ای متحمل بشم و بدون اینکه اعصابم خراب بشه، داره تغييراتی در جسم من شکل می گیره
و تغییرات به حدی بود که اطرافیان من داشتن می گفتن، مثلا نزدیکان من که خب همیشه، وقتی، خبر داشتن دیگه، مثلا من اقدام می کردم برای لاغر شدن، خب یا رژيم می گرفتم یا غذام رو از اونها جدا می کردم یا یک منوی خاصی رو به دیوار آشپزخونه می چسبوندم،
می گفتم، من براساس این منو باید غذا بخورم یا مثلا می دیدن، هفتهای چند روز من با دوستان میرم این زمین های اطراف شهر و ، خلاصه این پارک ها، خلاصه من میدویدم به خاطر اینکه لاغر بشم و وقتی می دیدن که هیچ کدوم از این کارا رو انجام نمی دم اما تغییراتی داره در جسم من شکل میگیره، خیلی براشون تعجب انگیز بود……
اینکه کاری انجام نمی دم ، اما تغییراتی داره در جسم من شکل میگیره، خیلی براشون تعجب انگیز بود،
میگفتن: چی شده؟ چکار کردی؟ یا حتی اوایلش فکر می کردن که مثلا من یه بیماری خاصی حتما گرفتم که دارم همین جور خود به خود لاغر می شم و خب واقعا خودم هم اون زمان ، این تأییدیه ، این اطمینان رو نداشتم که حتما این کارایی که من انجام دادم باعث لاغری من شده، چون واقعأ با همه ی کارایی که من انجام داده بودم برای لاغری، متفاوت بود،
تا جایی که یادم میومد، من همیشه عرق می ریختم، تلاش می کردم که بیشتر عرق کنم که لاغر بشم، تلاش می کردم که کمتر بخورم که لاغر بشم، سعی می کردم که دقیقا بر اساس مقدار کالری که برام در نظر گرفته شده، غذا مصرف کنم که لاغر بشم؛
اما چند وقتی بود که اصلا من از این کارها انجام نمی دادم؛ تازه در مقابل خیلی شور و اشتیاق داشتم، چیزی که در تمام روشهای قبلی اصل خبری از اون نبود؛
یعنی در تمام دفعاتی که من رژیم می گرفتم، هيچ وقت اشتیاق نداشتم برای اینکه بخوام روزهای بعد برسه و من ادامه بدم، چون هر روز کار سخت تر می شد .
درتمام دفعاتی که من از باشگاه، از دویدن در پارک ها و از خیلی از فعالیت های ورزشی استفاده میکردم، دوستانی داشتم اون زمان که ورزشکار بودن مثلا وزنه بردار بودن، خب با اونها همراه می شدم برای بالا بردن فعالیت بدنم وتصورم این بود که باید سوخت و سازم رو بیشتر کنم
ولی خب در نهایت، اون چیزی که بایستی به دست میومد، اون نتیجه ای که باید حاصل می شد که حداقل برابر با زحمت و تلاش من باشه، هيچ وقتی کسب نشد واگر هم يه نتایج کوچيکی به دست اومد، خیلی کم رنگ و خیلی ناپایدار بود و بلافاصله بعد از چند هفته از بین می رفت
و وقتی دیدم که خیلی راحت، بدون اینکه زحمت خاصی بکشم داره تغییرات در من ایجاد میشه، خیلی اشتیاقم بیشتر شد، خیلی، اصلا شگفت زده شده بودم که خدایا چه اتفاقی داره میوفته؟
چون همیشه من یک سؤالی در ذهنم بود که؛ از خیلی سال ها قبل، از زمانی که مثلآ دبستان بودم یا راهنمایی بودم همیشه با خودم فکر می کردم که:
مثلا چرا دوستانم لاغرن من چاقم؟
چرا اونها هرچی دوست دارن می خورن ولی من نمی تونم بخورم؟
چرا اوناهمیشه مثلا هربازی ای رو می تونن انجام بدن، میدوند، فوتبال بازی میکنن، نمی دونم، هربازی ای که دوست داشتن انجام ميدن ولی من نمی تونم هربازی ای رو انجام بدم؛
به خاطر اینکه اضافه وزنم مانع می شد که بتونم همپای دوستانم بدوم و بازی کنم واین سوال رو با خودم مرور می کردم که، چرا من در این وضعیت هستم واین همه آدم دیگه متناسب هستن؟….
و تازه زمانی که با روش لاغری با ذهن آشنا شده بودم و داشتم یه کارایی رو ذهن خودم انجام می دادم که خییییلی هم آگاهانه نبود؛ چون من فقط یه سری تمریناتو داشتم تبدیل می کردم و هر کجا که بیشتر خوشم میومد رو، اونجا رو گسترش می دادم و تکرارش می کردم
و وقتی دیدم نتایج اولیه داره رقم می خوره، تازه داشتم به این سؤال، یعنی به جواب این سؤال می رسيدم که واقعأ میشه انگار آدم ها متناسب باشن، اگر که بتونن ذهنشون رو تغییر بدن
درباره ی ذهن و عملکرد اون زیاد شنیده بودم ولی هیچ وقتی نشنیده بودم که فردی تونسته باشه با کنترل ذهنش، با استفاده از قدرت ذهنش، بتونه لاغر بشه؛
خیلی شنیده بودم که مثلا افرادی، بیماریهای مختلفی رو، حالا مثلا مهار کرده بودن یا شفا پيدا کرده بودن یا خیلی از کارا کرده بودن ، ولی درباره ی لاغری، من نشنیده بودم تا اون زمان؛ به خاطر همین اصلا انتظار همچین نتیجه ی خاصی ام نداشتم وقتی کارا رو انجام میدادم؛
شاید بیشتر به خاطر اینکه یه کاری کرده باشم و یه روش متفاوتی رو انجام داده باشم شروع کردم به تمرینات ذهنی برای لاغر شدن؛ اما به لطف خدا، وقتی نتایج اولیه شکل گرفت، خیلی مشتاق تر شدم که این روش رو ادامه بدم.
تمریناتش رو خیلی گسترده تر کردم، خیلی تحقیقاتم رو بيشتر کردم، خیلی مطالعات بیشتری انجام دادم و فقط هم خودم داشتم انجام می دادم چون برای هيچ کسی قابل باور نبود، برا خودم هم تازه داشت قابل باور می شد، چون نتایج اولیه خیلی کم رنگ داشت بعد از ۳_۴ ماه خودشو نشون میداد.
خلاصه ادامه دادم و ادامه دادم تا به لطف خداوند تونستم بعد از حدود فکر میکنم بین ۱۵ ماه تا ۱۷_۱۸ ماه، این حدود، خب، تغییرات خیلی ديگه خودشو نشون داده بود، طوری که هرکسی منو می دید واقعا شگفت زده می شد،که چی کار کردی ؟؟؟!!!
…بعد جالب بود، نزدیکان من می دیدن که من همهی اون کار هایی رو که قبلا انجام می دادم برای لاغر شدن رو انجام نمی دادم.
چون همیشه مادرم یکی از اون عوامل لاغری من بود که بایستی مشارکت میکرد در تهیه ی غذاهای مخصوص یا مثلا پدرم که بایستی همیشه یک سری مواد غذایی خاص روتهیه می کرد، برای اینکه من بخوام لاغر بشم :
ولی اونها میدیدن هیچ کاری انجام نمی دم و این بار من خودم دارم یک سری کارها رو انجام میدم وتغییرات خیلی خوبی در من به وجود اومده.
خلاصه این روال طی شد تا اینکه بعضی از دوستانی که گذشته ی من رو دیده بودن و حال حاضر منو می دیدن، خب براشون جای سوال بود، خیلی کنجکاوانه می پرسیدن که چکار کردی به ما هم بگو که ما هم از این روش استفاده کنیم ولی وقتی براشون توضیح می دادم، فقط می خندیدن و می گفتن: بابا راستشو بگو، چیکار کردی؟ از چه برنامه ی رژیمی استفاده کردی؟ یا مثلا کدوم باشگاه ثبت نام کردی؟
و باورشون نمی شد که واقعا من از این کارها رو انجام ندادم و بيشتر اونها منتظر بودن یعنی هی به من هم می گفتن که: حالا بزاریم یه چند وقت بگذره، ببینیم واقعا می مونی؟ توخیلی مثلا قبلا هم هی لاغر شدی، دوباره چاق شدی؛ یا خودشون هم همچین تجربه ای داشتن، بالاخره دوستان من اکثرا افرادی بودن که اضافه وزن داشتن واونا هم بارها تلاش کرده بودن و مقداری از وزنشون کم شده بود ولی دوباره چاق شده بودن،
بیشتر در حالت انتظار بودن برای اینکه دوباره چاق شدن من رو ببینن وخیالشون راحت باشه که این روش هم جواب نمی ده و ما سرنوشتمون اینه که برای همیشه چاق بمونیم ولی خب يه مدت گذشت و اونها دیگه یواش یواش مطمئن شدن که، نه، این بار يه خبر دیگه س، انگار این رضا يه کارایی کرده، يه تغییراتی ایجاد کرده که دیگه چاق نمی شه و براشون خیلی جای سوال بود که من چه کاری انجام دادم؟
و من يواش يواش شروع کردم به این دوستان براشون توضیح دادن، چون اصلا موضوع آموزش هم نبود تا اون روز، فقط من خودم از این روش استفاده کرده بودم و نتایجی کسب کرده بودم ، می خوام بگم به این شکل آموزش این روش به دیگران شروع شد.
به یکی دو نفری که براشون جذاب بود و سؤال می کردن، به اون ها گفتم؛ اون هاهم یه مدت کار کردن ولی دوباره منصرف شدن، نتونستن ادامه بدن و خلاصه؛
مراحل طی شد، من خیلی بیشتر روی این دوره کار کردم، خیلی بهتر نتیجه گرفتم تا اینکه به پیشنهاد یکی از دوستان، سال ۹۵ يا اوایل ۹۶ بود فکر می کنم، گروهی در تلگرام تشکيل شد برای اینکه من به همراه دو نفر از دوستانم،
گفتم حالا شما دوست دارین از این روش استفاده کنین، یه کانال تلگرام تشکيل بدیم، یه گروه ۳نفری تشکيل بدیم،
برا اینکه براشون توضیح بدم و اونها تمرينات رو انجام بدن، به این شکل که با هم این کار رو انجام بدیم. واقعا می خواستم، خودم، ببینم این روش برای دیگران هم تاثیر داره یا نه؟
وقتی خودم اینقدر خوب نتیجه گرفتم، می خواستم ببینم دیگران هم می تونن از این روش نتیجه بگیرن یا نمی تونن؟
خب؛ این کار رو شروع کردیم و هنوز دو سه روزی از تشکیل گروه نگذشته بود که به طرز شگفت انگیزی، این لینک گروه دست چند نفر از دوستان ديگه رسیده بود که اونها واقعا، نمی دونم هم چه کسانی بودن ولی واقعا دستان خداوند بودند برای اینکه افرادی رو که نیاز دارن از این روش استفاده کنن برای لاغر شدن رو، به سمت من هدایت کنه ؛
فکر می کنم طی یکی دو روز حدود صد وسی چهل نفر عضو این گروه شدن، افرادی که از شهر های مختلف بودن و من واقعا شگفت زده شده بودم که این افراد به چه شکلی، یک شبه یا مثلا طی دو روز و دائم هم داشت اضافه می شد،
هرچند ساعت ۳_۴ نفر داشت به گروه ما اضافه می شد و من واقعا شوکه شده بودم که اصلا چه چیزی باید بگم، واقعا، چون حالا، تا اون روز من کار آموزشی انجام نداده بودم؛ هر چی بود برا خودم انجام داده بودم و نتیجه گرفته بودم ویه جورایی می خوام بگم، هدایت شدم به این مسیر…..
که بیام برای دیگران درباره ی لاغری با ذهن صحبت کنم، چون این افراد عضو شده بودن و همش هی سؤال می کردن؛ اینجا چه خبره،
چون ما اسم گروه رو هم گذاشته بودیم “ بیندیشید و به تناسب اندام برسید ” .
خب همین اسم هم برای خیلیها جذابیت داشت که موضوع چيه؟ بیندیشید یعنی چی؟
مگه میشه با فکر کردن لاغر شد؟ و هی تند تند تند سؤال می کردن.
خب ، منم به عنوان ادمین اونجا یک سری توضیحات متنی کوتاه، چیزی که می تونستم جواب بدم رو اونجا می نوشتم، بازم هی می دیدم کنجکاوی شون بیشتر می شد، چه حرف های قشنگی می زنن! امیدوار شدن و من واقعا مونده بودم که حالا چه جوری باید شروع کنم؟ از کجا شروع کنم؟
ولی به لطف خداوند کار شروع شد و فایل های لاغری با ذهن سال ۹۵ میگم یا اواسط فکر کنم ۹۵ بود، فایل های خیلی ابتدایی بود، با موبایل خودم فایل ضبط می کردم و در گروه میذاشتم و دوستان استفاده کردن ، خب؛ نتایج اون دوره واقعا شگفت انگیزه.
دوستانی که از اون دوره نتایج عالی گرفتن، هنوز هم با ما همراه هستن، در سایت فعالیت دارن، در شبکه های اجتماعی فعالیت دارن وبه عنوان افرادی که از دوره ی لاغری با ذهن نتایج عالی گرفتن، از دوره ی اول، هنوزم همراه ما هستن.
و این لطف خداوند به من بود که مسیری رو به وجود آورد و مسیری رو ایجاد کرد که من بتونم چیزی رو که استفاده کرده بودم، یاد گرفته بودم و باعث واقعا خوشحالی، لذت و سلامتی من شده بود رو با دیگران به اشتراک بگذارم و امروز تصمیم گرفتم که بخشی از این آموزش ها رو در قالب یک دوره ی آموزشی رایگان در اختیار شما دوستان خوبم قرار بدم….
تا عزیزانی که با این روش به هر طریقی آشنا می شن اطلاعات بهتری داشته باشن، دیدگاه بهتری داشته باشن و بتونن آگاهانه تصمیم بگیرن که آیا می خوان از این روش برای لاغر شدن استفاده کنن یانه ، می خوان از روش های قبلی، از روش هایی که خیلیا دارن تلاش می کنن با استفاده از اونها لاغر بشن، اما نتیجه ای نمی گیرن ،می خوان ادامه بدن و اونها می خوان از اون طریق به خواسته ی خودشون برسن.
تمام تلاشمو می کنم که به شکل عالی شما رو در مسیر لاغری با ذهن قرار بدم و از خداوند متعال بی نهایت سپاسگذارم که دوستان زیادی رو به این مسیر هدایت می کنه تا از این آگاهی ها استفاده کنن برای تغییر زندگی خودشون!
خب:
لاغری با ذهن رو اگه بخوایم خیلی خلاصه شروع کنیم، باید به این ترتیب من برای شما توضیح بدم که:
وقتی صحبت از لاغر شدن میشه، اصلا وقتی صحبت از تغییر میشه، دو تا موضوع باید مورد بحث قرار بگیره، یعنی معمولا به این شکله:
موضوع اول اینه که چرا ما چاق هستیم و چرا خیلی ها لاغر هستن؟ چرا خیلی از آدمها چاقن؟ چرا خیلی از آدمها لاغر هستن؟ این موضوع اوله.
موضوع دوم اینه که از چه طریقی ما باید لاغر بشیم؟ چطور ما باید لاغر بشیم؟ یعنی دیگه کاری به موضوع اول نداریم فقط موضوع حل مسأله س.
دو تا موضوع باید مورد بررسی قرار بگیره؛ یکی صورت مسئله س که چرا ما چاق هستیم و دیگران لاغر هستن؟
یکی جواب مشکله که حالا چطور می تونیم لاغر بشیم؟
به نظر شما کدوم موضوع باید برای لاغری با ذهن، اول مورد بحث قرار بگیره؟؟؟
احتمال میدم که بیشتر دوستانم، گزینه ی دوم رو انتخاب کرده باشن؛ یعنی دوست داشته باشن درباره ی چگونه لاغر شدن براشون صحبت کنم و اینکه چطور ما می تونیم از چاقی و رنج و مسائل و مشکلات اون رهایی پیدا کنیم و لاغری و لذت واحساس خوب و سلامتی رو تجربه کنیم.
این جوابیه که خیلی از افرادی که با دوره ی من آشنا میشن معمولا می دن. همه ی اون ها دوست دارن که بلافاصله نحوه ی چگونه لاغر شدن رو یاد بگیرن؛ اما من می خوام به شما دوستان خوبم بگم که این انتخاب اشتباهیه و افرادی که اضافه وزن دارند مثل خودم که قبلا داشتم؛ همیشه دنبال اینن که چطور لاغر بشن، هيچ وقتی دنبال این نبودن که چرا چاق شدن؟
و به همین دلیله که هيچ وقتی نتونستن به اون نتیجه ای که دوست دارن دست پیدا کنن و لاغر بشن، چرا؟؟؟
چون همیشه می خواستن چاقی رو حل کنن، می خواستن چاقی رو از بین ببرن؟ آها...می خواستن نتیجه رو از بین ببرن، می خواستن نتیجه رو تغییر بدن؛ یعنی دنبال یک روشی بودن که چاقی رو تبدیل کنن به لاغری؛ ولی هیچ وقت به این فکر نکردن که اصلا چرا چاقن؟ دلیلش چیه که اونها افراد چاقی هستن؟
اگر صورت مسئله رو بهش فکر کنین و جوابی برای اون پیدا کنید شما برای همیشه می تونین لاغر بشین.
یکی از وجه تمایز های بسیار شگفت انگیز دوره ی لاغری با ذهن با همهی روش های دیگه، اینه که شما با استفاده از این آموزش ها می تونید برای همیشه متناسب بمونید. چرا؟؟؟
چون ما میایم صورت مسئله رو مورد بحث و کنجکاوی و تحلیل قرار میدیم وروش هایی برای تغییر صورت مسئله، من به شما ارائه می دم، نه اینکه بخوایم نتیجه رو تغییر بدیم؛ نتیجه همیشه حاصل یک سری افکار، رفتارها و یک سری مسائله که اون نتیجه ی نهایی رو رقم می زنه؛
اینکه انتظار داشته باشید بدون اینکه مسائل قبل از نتیجه رو تغییر بدید، فقط نتیجه رو تغییر بدید، یک انتظار اشتباه و دور از دسترسه و اتفاقیه که خیلی از ما تجربه ش کردیم:
در تمام دفعاتی که ما برای لاغری اقدام کردیم، از هرررر روشی اقدام کرديم، ما می خواستیم نتیجه رو تغییر بدیم….
می خواستیم یهویی بیایم چاقی رو تبدیل کنیم به لاغری کنیم ودیدید که در این کار ناموفق بودیم، حتی افرادی که اومدن به شکل خیلی ضربتی عمل کردن؛ مثلا رفتن عمل های جراحی آنچنانی و خطرناک و پیچیده انجام دادن و طی مثلا یک جلسه، دو جلسه يا چند هفته به خاطر عملی که انجام دادن ۳۰_۴۰ کیلو از وزنشون کم شده؛
اما اونها هم باز اومدن فقط نتیجه رو تغییر دادن و این نمی تونه تناسب اندام پایداری باشه، نمی تونه لاغر شدن متداومی باشه،
ما می خوایم لاغر شدن برای همیشه رو یاد بگیریم ، نمی خوایم برای یک مقطع کوتاه ، نمی خوایم برای ۶ماه لاغر بشیم ، نمی خوایم برای ۳ ماه لاغر بشیم ؛ می خوایم یک بار لاغر بشم و تا ابد لاغر بمونیم، این ارزشمنده،
خب؛ پس شما الان متوجه شدیدکه اگر می خواید لاغر بشید، این بار نباید به نتیجه کارداشته باشید، نباید هدفت این باشه که چاقی خودت رو به لاغری تبدیل کنی،
*باید هدفت این باشه که :چرا چاق شدنت روتغییر بدی 😍
و همه ی این چرا ها به صورت فرمول هایی هستن که در ذهن ما ذخیره شدن و به لطف خدا در ادامه ی دوره خیلی در این باره بیشتر براتون توضیح میدم ؛
می خوام با یک مثال براتون این موضوع رو خیلی واضح تر کنم، تصور کنید. که شما با ماشین خودتون در سطح شهر رانندگی می کنید حالا یه اتفاقی میوفته و ماشین شما از حرکت می ایسته، ماشین خراب می شه ، خب؛ شما پیاده میشید و کاپوت رو بالا می زنی و نگاه می کنی و دنبال علتش می گردی، ولی خب از اونجایی که سیستم ماشین هم خیلی پیچیده س ، به نتیجه ای نمی رسی و یه رهگذر رد میشه، میگه: ” آقا چی شده، مشکلی پیش اومده؟…
آقا چی شده،مشکلی پیش آمده؟…
…میگی که وا… داشتم رانندگی می کردم،یهو ماشین خاموش شد،نمی دونم چشه؟حالا هر چی هم دارم دستکاری می کنم به نتیجه نمی رسه،خلاصه اون آقاهه،اون رهگذره، میاد یه نگاهی میکنه،دستی می زنه،میگه که فکر میکنم از باتری ماشین باشه، به نظر باتریش خالی کرده،بهتره یه باتری نو بندازی و ان شاا… روشن میشه.
خب شما هم میری یه باتری نو تهیه می کنی، میای می بندی رو ماشین ولی بازم می بینی که استارت می زنی و ماشین روشن نمی شه،تعجب می کنی،میگی، میگی که این بابا گفت که از باتریشه،پس چرا روشن نشد؟
توی همین فکر هستی که چرا ماشین روشن نمیشه،یه نفر دیگه رد میشه و اتفاقا میگه که من مکانیکم، کمکی از دست من بر میاد؟
شما هم خیلی خوشحال میشی، آقاجون خوب شد رسیدی شما، ماشین من خراب شده، راستش یه نفر دیگم اومد گفت که از باتری ماشین منه و عوض کردم ولی باتری نبود، مکانیکه هم میگه نه بابا از باتری نیست، مشخصه، نگا میکنه و دستکاری میکنه، میگه از شمع های ماشینه، شمع های ماشینت خراب شده که ماشینت روشن نمیشه، اگه بتونی این دور و ور یه دست شمع پیدا کنی و عوض کنی ،ماشینت راه میفته،
خب اون می ره و شمام میری میگردی، یه فروشگاه لوازم یدکی پیدا میکنی و یه دست شمع نو میخری و باز هزینه میکنی و میای رو ماشین می بندی ولی باز استارت می زنی می بینی ماشین روشن نمیشه.
خیلی دیگه، یواش یواش دیگه داری به هم می ریزی، اعصابت خراب میشه، پس چرااین مشکل حل نمیشه؟
تو همین اوضاع و احوال هستی و داری با خودت کلنجار میری که یه نفر دیگه رد میشه، میگه آقا چی شده مشکلی پیش اومده؟
میگی که والله اینجوریه قضیه، ماشین من خاموش شده و یه نفر اومد و گفت باتریشه خلاصه ما عوض کردیم نشد، یه نفر دیگه اومد که ادعا میکرد مکانیکه و اومد و گفت از شمع های ماشینه و باز نشد، حالا دیگه نمی دونم چشه؟
میگه خب، پس بزار منم پس یه نگاهی کنم ببینم حالا شمع که نبوده، باتری نبوده، یه نگاه می کنه و دستی و این ور واون ور و خلاصه میگه: این از دینام ماشینته، برق تولید نمی کنه عبور نمیده و خلاصه به همین دلیله که ماشینت روشن نمیشه،
میگی مطمئنی؟ میگه آره بابا مشخصه…
… اصلا تابلو ه از دینامه، اینا بلد نبودن که گفتن از شمع و باتری شه ، اصلا از دینامشه.
خلاصه…شما میرید یه هزینه ی بیشتری انجام میدی و دینام رو تهیه می کنی و میای رو ماشین می بندی و خلاصه باز استارت می زنی و روشن نمیشه و دیگه حسابی به هم می ریزی، یه نفر دیگه میاد و میگه که چی شده و خلاصه براش یه توضیح میدی اون میگه فکر کنم از اینه ولی دیگه شما خیلی دل و دماغشو نداری که بخوای این دفعه حرف اونو گوش بگیری، چرا؟
به خاطر اینکه پذیرفتن صحبت های قبلی هام که ادعا می کردن بلد هستن ، شما رو به نتیجه ای نرسونده و شما بیشتر به این پی می بری که انگار اینا، نه نمیشه اینجوری مسئله رو حل کرد؛ تا اینکه یه نفر میاد و میگه: ” آقا خودت رو خسته نکن، بیا یک شماره بهت میدم زنگ بزن این آقا ماشین داره، میاد، یدک کشه، میاد ماشینتو می بره تعمیرگاه، میبره نمایندگی، اونا دیگه راحت همه چی رو متوجه میشن دیگه، می زنن به دستگاه برات.
تماس می گیری و ماشین میاد و یدک کش میاد ماشین شما رو حمل می کنه به مکانیک حالا یا نمایندگی، اونا ماشین شما رو وصل می کنن به کامپیوتر، یه نگاه میکنه، میگه که آقا مثلا این قسمت از ماشینتون ، این بخشش مشکل داره و یه قطعه ی خیلی ساده، خیلی کم هزینه رو خیلی سریع برات تعويض می کنن و شما استارت می زنی و ماشین روشن میشه و بر می گردی.
همه ی این توضیح که براتون دادم، می خواستم به این دو طریق عملکرد توجه کنيد؛
شما در برخورد با موضوع چاقی به این طریق عمل کردید که اینکه هر کسی از راه رسیده، به شما گفته؛ که شما به این دلیل چاقی، باید این کار رو انجام بدی؛ بیا این برنامه ی غذایی رو استفاده کن،
بیا این برنامه ی ورزشی رو استفاده کن، بیا من یه قرص رو بهت پیشنهاد میدم، این دیگه کارش درسته و از این جور چیزها،
هر کسی یه چیزی به شما پیشنهاد کرده و شما هم هزینه کردی، رفتی انجام دادی، اما متاسفانه نتیجه نگرفتی و هر بار نسبت به خودت و دیگران بد بین تر شدی که انگار واقعا نمیشه لاغر شد، من هر کاری می کنم نمیشه؛ در صورتی که اگر یکبار شما اشکال اصلی رو پیدا کرده بودی ، ایراد اصلی رو تشخیص داده بودی و به حل اون مشکل پرداخته بودی؛ خیلی راحتتر لاغر شده بودی و برای همیشه لاغر می موندی.
لاغری با ذهن ، همون کامپیوتره س، همون سیستمی که میاد عیب یابی میکنه جسم شما رو، عیب یابی میکنه ذهن شما رو و به شما میگه چه چیزهایی در ذهنتون اشتباه برنامه ریزی شده، چه فرمول هایی اشتباس، شما اون ها رو تغییر بده لاغر می شی.
کل داستان لاغری با ذهن اینه؛ تصور کنید یک کامپیوتر فوق العاده هوشمنده، که شما با انجام دادن تمریناتش، با انجام دادن، با گوش دادن به فایل های توضیحی اون، به معایب و مشکلات ذهنی خودتون، به فرمول های ذهنی اشتباهی که دارید، در مغزتون دارید و سال هاست از اونها استفاده کردید پی می برید و اونها رو با فرمول های صحيح جا به جا می کنید، تغییر میدید و می بینید که جسمتون به شکل عالی تغییر میکنه.
همهی دوستانی که اضافه وزن دارند و از هر روشی استفاده کردن برای لاغر شدن؛ داشتن از توصیه های دیگران استفاده می کردن، از توصیه ی افرادی که یا خودشون اصلا چاق نبودن یا ادعا می کردن که ما با استفاده از این محصول ، با استفاده از این قرصها، با استفاده از این برنامه، ما لاغر شدیم
ولی شما وقتی استفاده کردین نتیجه نگرفتین و متاسفانه به جای اینکه به اون شیوه ها شک کنین که اون شیوه اشتباهه، به خودتون شک کردید که نه، من نمی تونم لاغر بشم، من انگار سرنوشتم اینه که تا ابد چاق بمونم، من شانس ندارم و بيشتر ما خودمون رو سرکوب کردیم به جای اینکه فکر کنیم که بابا شاید اون روشه اشتباه بوده .
و خيليا در طول عمرشون بارها و بارها روش های متفاوتی رو برای لاغر شدن استفاده کردن و نتیجه نگرفتن و هر بار خسته تر و ناامید تر از دفعه ی قبل به دنبال روش دیگه ای بودن و تقریبا همه ی دوستانی که با سایت تناسب فکری آشنا میشن، یه جورایی دیگه ته خطن، یه جورايی دیگه خییییلی خستن از اضافه وزن، یه جورایی دیگه واقعا اعتمادی ندارن ، نه به خودشون برای اینکه بتونن لاغر بشن ، نه به هر روشی و هر برنامه ای و هر نمی دونم، توصیه ای که بتونه اونها رو لاغر کنه.
و با این شرایط با سایت تناسب فکری آشنا می شن و من خیلی خوشحالم و خدا رو شکر می کنم که اون دسته از عزیزانی که در سایت باقی می مونن، از فایل ها استفاده می کنن و از دوره ی آموزشی لاغری با ذهن استفاده می کنن، به شکل عالی نتیجه می گیرن و نتيجه ی در اصل این همه سال سختی و رنج و مشقتی که برای لاغری کشیدن وهیچ نتیجه ای نگرفتن رو به لطف خدا از گروه تناسب فکری و دوره ی لاغری با ذهن می گیرن و خستگیشون در میاد و زندگی جدیدی رو شروع می کنن.
… و به شما دوست خوبم تبریک میگم که اگه تا اینجای این فایل تصویری رو داری تماشا می کنی ، معلومه که مشتاق هستی، معلومه که متعهد هستی که لاغر بشی و خودت رو از رنج چاقی رها کنی و به لذت لاغری و تناسب اندام برسی؛
پس تا اینجا شما متوجه شدید که لاغر شدن در صورتی میتونه دائمی باشه که علت چاقی رو تشخیص بدی و برطرف کنی، نه اینکه بخوای نتیجه ش رو تغییر بدی.
هیچ کسی نتونسته با تغییر نتیجه که همون چاقی به لاغریه، برا همیشه لاغر بمونه؛ چون علت چاقی در ذهن افراد ه و تا وقتی این فرمول ها تغییر نکنه، شما هر فشاری به جسمت بیاری متاسفانه دوباره به وزن قبلی و شاید بالاتر بر می گردی به خاطر اینکه فرمول ها که تغییر نکرده، اونها داره کار خودش رو انجام میده و دوباره شما در مسیر چاقی قرار می گیری و دوباره به وضعیت قبلی بر می گردی،
خب؛ برا اینکه شما تا استفاده از فایل بعدی، تمرین خیلی خوبی داشته باشی و بيشتر آماده بشی برای اینکه درمسیر لاغری با ذهن قرار بگیری، از شما می خوام که خوب فکر کنی؛ می خوام صورت مسئله رو تحلیل کنی، می خوام به اینکه چرا شماِ چاق هستی ، فکر کنی و هر دلیلی به نظرت میرسه که دلیل چاق بودنته رو باید بنویسی، باید وقت بزاری
، ببین هيچ راهی نداره؛ شما اگر می خوای لاغر بشی باید وقت صرف یادگیری لاغری با ذهن کنی؛
نمیشه اینکه مثلا بگی: ” من یه بار این فایلو دیدم، دیگه.
دیگه حتما خودش اتفاقات رخ میده، معجزه رخ میده،
نه هیچ معجزه ای در کار نیست، همش خودتی، شما یاد می گیری با انجام دادن تمرينات، با فکر کردن به سوالات، در واقع داری برنامهریزی ذهنت رو تغییر میدی.
ببینید خیلی از ما تا حالا خیلی سختی کشیدیم برا لاغر شدن، خیلی عرق ریختیم، خیلی در مقابل مواد غذایی مقاومت کردیم و احساس رنج و اینا رو تحمل کردیم،
نخوردن و خلاصه، دور شدن از مواد غذایی و اینجور چیزها؛
الان که دیگه خبری از این رنج ها نیست،
من میگم به يک سوال باید فکر کنی.باید بنویسی، دیگه فکر کردن، فکر نمیکنم سخت تر از مثلا ورزش کردن باشه. سخت تر از نخوردن باشه. سخت تر از نمی دونم از ساعت ها پیاده روی کردن باشه.
با فکر کردن شما می تونی یواش یواش صورت مسئله چاقی رو تغییر بدی و یک فرمول لاغر کننده رو در ذهنت تثبیت کنی و ببینی که این فرمول ها چه تاثیری روی جسم شما میزاره. ؛
سوال این قسمت اینه:
خوب به موضوع چاقی فکر کن؛ ببین چه چیزی باعث چاقی شما شده؟
هیچ عجله نداشته باش برا اینکه فایل بعدی رو استفاده کنی؛
هیچ اتفاقی در فایل های بعدی قرار نیست رخ بده.
هیچ فرمول شگفت انگیزی قرار نیست به شما داده بشه که مثلا طبق این برنامه ی غذایی دیگه از امروز عمل کن ومطمئن باش مثلا ۳ماه بعد لاغر می شی. ، همچین اتفاقی نمی افته چون؛
اصلا من متخصص امور تغذیه نیستم که بتونم به شما برنامه ی غذایی بدم.
برنامه ی ورزشی هم به شما داده نمیشه چون من هیچ تخصصی در زمینه ی رشته های ورزشی من ندارم که بخوام به شما برنامه ی ورزشی بدم.
هیچ دارو و دمنوشی هم معرفی نمی کنم چون هیچ تخصصی در زمینه ی طب سنتی و خلاصه مواد دارویی و اینها ندارم.
من فقط یاد گرفتم چطور میشه با کنترل ذهن و با انجام چه تمرينات ذهنی ، فرمول های چاق کننده در ذهنمون رو به فرمول های لاغر کننده تبدیل کنیم و در نتیجه جسممون که تحت تاثیر مغز ما قرار داره تغییر شرایط میده و به وضعیت لاغر تغییر شکل میده.من فقط اینو بلدم و می خوام اینو به شما بگم؛
بنابراین عجله نداشته باشید که قسمت های بعدی رو هم ببینید تا اینکه به اون فرمول یا به اون کلید اصلی برسید، هيچ اتفاقی نخواهد افتاد، هیچ کلید خاصی به شما داده نمی شه، هيچ رمز و رموزی هم به شما گفته نمی شه؛ همش سوال و جواب، فکر کردن و فایل های آموزشی هست، توضیحی هست و من با این فایل ها شما رو وادار می کنم به فکر کردن و اون افرادی که متعهد باشن وتمریناتشو انجام بدن به نتايج اولیه ی لاغری با ذهن خواهند رسید و شگفت زده میشن.
پس سوال این قسمت اینه: خوب به موضوع چاقی خودتون فکر کنید؛
واقعأ چرا شما چاق شدید؟ از چه سنی شما چاق شدید؟
بیاید مثلآ فکر کنید از شما خواستن یک داستان درباره ی چاقی خودتون بنویسید،
از چه زمانی اضافه وزن شما شروع شده؟
اصلا چرا شما چاق شدید؟
چه خاطراتی از چاق شدن دارید؟
چه مشکلاتی با چاق شدن داشتید؟
بیاید یک انشا؛ اصلا ببین یک انشا درباره ی چرا من چاق هستم؟ بنویسید.
موضوع انشا ما اینه:
چرا من چاق هستم؟
هر چقدر می تونید وقت صرف این سوال کنید و تا می تونید درباره ی اون توضیح بنویسید که این زمانی که شما دارید فکر می کنید در واقع دارید فرمول های اشتباه ذهن خودت رو استخراج می کنی و روی کاغذ می نويسی،
حالا نمی گم، حالا فرمول اشتباه نه، شایدم کلمه ی درستی نباشه؛
فرمول ها رو کلا، حالا کار ندارم چقدرشون اشتباهه، چقدرشون صحيح ه ،
شما هر چقدر که به این موضوع فکر کنید و بنويسيد؛
در واقع داری فرمول های ذهنت رو استخراج می کنی و روی کاغذ مياری و حتما جواب این سوال رو در قسمت نظرات همین صفحه بنویسید وحتما جواب دوستان تون رو مطالعه کنید ؛
چون همه ی این کارها باعث میشه که شما تمرکز بیشتری رو داشته باشید روی موضوع لاغر شدن و ذهنتون رو بیشتر درگیر موضوع لاغر شدن وتغییر فرمول های چاق کننده به فرمول های لاغر کننده، ذهن تون رو درگیرش کنید، پس؛ بنابراین حتما جوابتون به این سؤال رو در قسمت نظرات بنویسید و جواب های دوستانتون رو هم حتما مطالعه کنید که خیلی درایجاد اشتياق و احساس خوب در شما و انگیزه برای لاغر شدن تاثیر گذاره.
منتظر خوندن نظرات وتمرینات فوقالعاده ی شما هستم و آن شا الله به لطف خداوند در جلسات بعدی موضوع لاغری با ذهن رو ادامه خواهیم داد.
هر جا که هستید در پناه خداوند متعال شاد باشید و در مسیر متناسب شدن.
امتیاز 3.81 از 529 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام
انشای لاغری من
من از وقتی که به یاد دارم لاعر اندام بودم حتی دوران تحصیلی هم کاملا لاغر بودم تا دوران نامزدی من یه دفعه افزایش وزن داشتم چون واقعا میخوردم و بیشتر تفریح های من و لذت های من با خوردن بود و رستوران و فست فودی رفتن بود که واقعا علاقه داشتیم هم من و هم همسرم و همه هم میگفتن چاق شدی ولی در حد۷ یا ۸ کیلویی بود و همه میگفتن چقد خوب شدی بهت میاد تا ازدواج کردم و بیشتر اضافه کردم تا من متناسب ۶۰ کیلویی نزدیک ۸۰ کیلو شدم و دیگه چاقی رو کاملا حس کردم و رژیم گرفتم اونم فقط شام رو حذف کردم و واقعا هم کلی لاعر شدم ولی بلافاصله باردار شدم و اضافه وزن شدید ۳۰ کیلویی داشتم که به محص زایمانم سریع با ورزش و رزیم خودم رو به ۶۷ رسوندم و لاعر کردم ولی اصلا ماندگار نبود و خیلی سریع بر میگشت و خیلی از قبل چاقتر شدم تا دوباره هم من با رژیم و ورزش خودم رو به وزن ۶۵ رسوندم کلی متناسب شدم عالی ولی دوباره باردار شدم و دوباره اضافه وزن شدید که فکر کنم به خاطر فرمولهای اشتباه که باید در بارداری خوب بخوری تا بچه ای با بنیه ی قوی داشته باشی من هم زیاد میخوردم و همزمان حرص و ولع رژیم های همیشه رو هم در ایام بارداری در میوردم چون مجوز داشتم برای خوردن زیاد و در ذهنم هم حک شده بود باید زیاد بخورم به جای دو نفر حسابی میخوردم طوری که در بارداری دوم به خاطر افزایش وزن شدید متخصصم من رو پیش دکتر تغدیه فرستاد که بیشتر از این اضافه وزن نداشته باشم و حال روحی خوبی با رزیم و بارداری نداشتم ولی تحمل میکردم وبه جای ماهی ۵ کیلو ماهی دو کیلو اضافه میکردم و دکترم میگفت بازم خوبه تا زایمان کردم و دیدیم واقعا چاقی ناجوری رو باید تحمل کنم در حد ۹۶ کیلویی بودم هیچ مانتوو شلوار و لباسی اندازم نمیشه طوری که رفتم و چند لباس با سایز خیلی بزرگ برای خونه خردیم در صورتی که اصلا به سبک من نمیخوردن و حتی یادم ۴ ماه بعد اومدم کفش های باشگاه ام رو بپوشم که کمی پیاده روی کنم اصلا به پام نمیرفتن و زجر میکشیدم و هر روز میرفتم و مانتوهای قبلی رو به تنم میکردم که ببینم چقد باید لاعر بشم ولی اصلا دو طرف مانتو بی حد از هم فاصله داشتن طوری که قابل پوشیدن نبودن برام و رفتم مانتو بخرم هیچی گیرم نمیومد و سایزم پیدا نشد تا چند جا به زور دو سه مورد پیدا کردم و بر خلاف نظرم ولی خریدم و خلاصه از جهتی هم تحت فشار دوران شیر دهی که باید خوب بخورم که شیرم زیاد بشه اصلا روند خوبی رو نداشتم و از لحاظ روحی تحت فشار بودم طوری که از ۵ ماهگی پسرم پیش متخصص تغذیه رفتم و ورزش در باشگاه رو هم شروع کردم و عالی وخیلی عالی کم میکردم طوری که از طرف باشگاه جایزه تشویقی میگرفتم و کلا چون به هر دوتا در کنار هم خیلی اعتقاد داشتم برای لاغری نه هیچ روش دیگه فقط ورزش و رژیم رو قبول داشتم سریع لاعر شدم با هر سختی که بود ولی این اواخر خیلی بهم سخت میگدشت تا به وزن ۵۹ کیلو رسبدم در حالی که متوجه شدم کم کاری تیرویید و یه مشکل هوررمونی که با قرص رفع میشه پیدا کردم و دیگه همین دوتا کافی بود تا هم از اطرافیانم هم خود دکترم که بهم تلقین بشه که تو دیگه ممکنه کمی افزایش وزن داشته باشی و از طرفی مدت رزیم هم به پایان رسیده بود بماند چقدر اطرافیان میگفتن زشت شدی صورتت خیلی لاعر شده پوستت خراب شده انگار مریصی گرفتی ولی سرگردان بودم بین خوردنهای بقیه و محدودیت های خودم که حرص و ولع باعث میشد بعصی مواقع یه خوردنی های خیلی ناجوری داشته باشم ولی تا یه مدت عداب وجدان داشتم و ناراحت میشدم که چرا اینطور میخورم ولی دست خودم نبود و دوباره رژیم میگرفتم ولی اصلا ماندگار نبود رزیم من و من مرتب نوسان وزن داشتم برای اولین بار که وزن کردم در عرص دو هفته از ۵۹ تقریبا به ۶۴ رسیدم وسریع پیش دکتر میرفتم و در خواست کمک میکردم و اونم اشاره میکرد اصلا روغن نخور فقط پخته شده بخور و کم روعن و محدودیت هام رو بیشتر میکرد ورزیم جدید برام مینوشت و من دوباره خوب میشدم بازم با ول کردن رژیم سریع وزنم برمیگشت در حالی که ورزش رو همیشگی داشتم و عادتهای رژیمی رو هم کاملا داشتم بماند یه جاهایی به خاطر رژیم همیشگی رفتارهای غلطی داشتم ولی بیشتر وقتها من در رزیم بورم و همه میگفتن بس که تو حساب و کتاب خوردنت رو میکنی و حساسی اینجوری و در صمن قرص هم که میخوری بدتر باعث چاقی تو شدن ولی من ته دلم هیچ وقت اینا رو دلیل خودم برای چاقی تلقی نمیکردم هر چند که زیاد شنیده بودم از اطرافیانم وحسابی برای من به صورت یه فرمول در اومده بودن ولی خیلی در تلاطم بودم حتی این اواخر زیاد با بقیه حرف میزدم که چرا چیز ی نمیخورم و لی همش در حال اضافه وزنم بعضیا میگفتن باید ورزشت رو عوص کنی سوخت و سازت پایین و دارو میخوری و زایمان داشتی و طبیعیه و … کلی از این حرفها که باعث شده بود من کلی دلیل برای چاقی خودم داشته باشم که من چاقم چون
اشتهام زیاده
کم کاری تیرویید دارم
داروی هورمونی استفاده میکنم
سوخت و سازم پایین
بدنم عادت کرده به این فعالیت ها باید فعالیت ورزشیم رو بالا ببرم
و همش پیش دکتر تغدیه میرفتم و این اواخر سفارش کرد هفته ای دو بار خودت رو وزن کن و اگه دیدی رفتی بالا حتما فلان رزیم رو بگیر منم همین کار رو میکررم و داخل باشگاه ورزشهای خیلی سنگین میکردم تو باد و بارون و خاک حتما باید میرفتم که بگم دارم تلاش میکنم برای لاعری ولی برعکس شده بود همچنان در حال افزایش بودم تا جایی که از ۵۹ کیلو دکتر تغذیه رسیدم به ۷۲ کیلو و خیلی حال بدی داشتم نمیدونستم دیگه چیکار کنم و این اواخر میگفتم دیگه هر کاری باشه که دارم انجام میدهم هر چی شد شد من که هم رزیم دارم هم ورزش چیکار کنم دیگه و بماند وقتی روی ترازو میرفتم و افزایش وزنم رو میدیدم چقدر زجر و ناراحتی میکشیدم و حال بد و هیچ فایده ای برام نداشت تا این اواخر حدود یه سال پیش با سایت استاد اشنا شدم و در مسیر درست قرار گرفتم و حالا هیچ دلیلی برای چاقی خودم نمیبینم و هیچ عامل بیرونی من رو نمیتونه چاق کنه فقط و فقط خودم میتونم جسم خودم رو اون جور که میخوام خلق کنم نه باشگاه و ورزش و نه دکتر تغذیه و نه هیچ روشی نمیتونه من رو به هدفم که لاعری ۵۹ کیلو هست برسونه و تا حد زیادی هم موفق بودم و انشاا… به وزن دلخواهم خواهم رسید
اینم داستان چاقی من و دلیل های چاقی من که گفتم
به امید متناسب شدن همه ی چاقها
اضافه وزن از زمان ازدواج در من پیدا شد ولی همیشه در حال برطرف کردن اون با رژیم و ورزش بودم و همیشه تلاش کردم از شر چاقی رها بشم و همیشه هم با کلی تلاش و کوشش من لاعر میشدم ولی در زمان کوتاهی بر میگشت و همین تلاشها من رو خسته میکرد چون من اینقدر سختی میکشیدیم و نمیخوردم و ورزش میکردم ولی یکم که خیالم از وزنم راحت میشد رژیم رو کمتر میکردم و خیلی راحت وزنم در زمان کوتاهی بر میگشت و در این اواخر همه ی اطرافیان من رو مسخره میکردن که تو تمام روزهای عمرت رو با رژیم و سختی گذروندی و دیگه بسه و اینقدر حساس نباش رو وزنت که اینطور سختی نکشی و از این حرفا .
و من یه مدت هست که با این دورها آشنا شدم و از اونجایی که تمام حرفهای استاد به دلم نشست و اونها رو قبول کردم پس گفتم اونجور که استاد تونسته پس منم میتونم و اصلا از هیچکس نظری نخواستم و وارد این مسیر شدم که من هم لاغر بشم و من در آبان ۹۸ وارد این سایت شدم و از تمام تجربه های استاد و فایلهای استاد دارم نهایت استفاده رو میبرم و کلی هم نتیجه گرفتم و تغییراتی در رقتار و افکار من به وجود آمده و باعث شده من بدون اینکه سختی بکشم و زحر بکشم من دارم تغییر وزن و سایز رو حس میکنم و لی چون ذهن منفی باف من همیشه میخواد من رو منحرف کنه میاد میگه چطوری تو که نه رزیم داری نه ورزش میکنی پس لاغر هم نشدی ولی من گوش نمیکنم و صدایی بلند تر از اون فریاد میزنه همین راه درسته باید ادامش بدی و بری جلو و من مشتاقتر راهم رو ادامه میدم چون الان هیچ عوامل بیرونی رو در لاغری خودم دخیل نمیدونم و تمام راه های گذشته رو غیر اصولی و راه اشتباه میدونم و همین حال خوبم و آرامش و آزادی در خوردنم یه دنیا برام ارزش داره و حاضر نیستم اصلا به اون دوران رژیم و محدودیتاش بر گردم .
و من همیشه برام سوال بوده چرا فلانی همیشه هر چی دلش بخواد میخوره و متناسب هم هست و یا شام که در ذهن من یه وعده ی خطر ناک بود و باید سبک و با غدای بد مزه و رزیمی میخوردمش رو به راحتی میخوره و هر چی هم بخواد میخوره اما همیشه لاغر هست ؟و کلی از این سوالهای این چنینی که زمانی که با سایت آشنا شدم فهمیدم جریان چیه،و تازه متوجه این موضاعات ذهنی شده بودم و همین اشتیاق و انگیزه ی من رو بیشتر کرده بود تا ادامه بدم و من میخوام اینقدر انجام بدم تا به وزن ایده الم برسم و یه شگفتی ساز بشم که روی خیلیها تاثیر گذار باشم .
من عاشق این راهم و فقط من میخوام از این راه به نتیجه برسم و اول از خدا ی خودم و بعد از استاد عزیز تشکر میکنم برای این راه و تغییرلتی که در جسم و در زندگیم پیدا کردم .
دو سوال اینجا مطرح میشه به نطر شما کدوم سوال در اولیت هست ؟
سوال اول چرا ما چاق هستیم و خیلی از آدم ها لاِعر هستن ؟ سوال دوم از چه طریقی میتونیم لاغر بشیم ؟
اگه قبلا بود میگفتم سوال دوم اما چون مدتها هست در این سایت هستم میگم سوال اول و به دنبال از بین بردن نتیجه نیستم و میخوام صورت مساله رو برررسی کنم و نتیجه ها همیشه حاصل یه سری افکار و رفتارها هست و اگر بخواییم نتیجه رو تغییر بدیم چیز داییمی برای ما به وجود نمیاد مثل عمل جراحی و قرص و دمنوش که میخوان نتیجه رو تغییر بدن ولی ماندگار نیست و من به دنبال یه راه ماندگارم چون سالها هر چقدر گفتن چه ورزش خوبه چه نوع رزیمی خوبه چطور خوردن خوبه و چه کارهایی خوبه برای لاغری من انجام دادم اما نتیجه ی دلخواهم رو هیچ وقت پیدا نکردم عین اون ماشینی که استاد مثالش رو زده که خرابه و هر کس میاد یه نطر میده
من هم الان با این دوره و با گوش دادن به فایلها دارم معایب خودم رو پیدا میکنم و با جایگزینی فرمولهای درست دارم نتبجه رو میبینم .
و من هر وقت در لاعری شکست خوردم از خودم ناامید شدم که منم اینطور هستم و انگار باید همیشه در زجر ودر سختی باشم و تازه نتیجه ی دلخواهم رو و جسم دلخواهم رو نمیبینم و داشتم قبول میکردم که اینم سرنوشت من هست .
تا با این دورها آشنا شدم و دارم لدت تناسب اندام دایمی رو میبینم .
دلیل های چاقی من چی هست؟ و از چه زمانی شروع شده ؟و چه مشکلاتی داشتم؟ و یا انشا بنویسید چرا من چاق هستم ؟؟؟باید فکر کنم و بنویسم .و با همین نوشتنها فرمولهای ذهنی من تغییر میکنه و قرار نبست در این دورها هیچ رزیم و قرص و ورزشی به من داده بشه چون فقط در این دورها روی افکار و باورهای ما کار میشه و با جایگزینی فرمولهای لاغری به جای چاقی ما لاغر میشیم .
من هم از وقتی خودم رو به یاد میارم بسیار لاغر و خوش اندام بودم تا دوران ازدواجم هر چند زیاد گفتن قبلا که تو در نوزدای بسیار چاق و تپل بودی ولی هیچ وقت این حرف در من اثری خاصی نداشته .
در دوران نامزدی من هر هفته به رستوران میرفتم چون تنها تفریح ما رفتن در رستوران و کافی شاپ بود و من هم عاشق پیتزا بودم زیاد با همسرم میرفتیم و میخوردیم تا اینکه همه میگفتن چاقتر شدی و من حدود ده کیلویی چاقتر شده بودم چون واقها بیشتر میخوردم و بعد از ازدواج هم همینطور بازم من بیشتر میخوردم و عادت رستوران رفتن رو داشتم و تفریحهای ما همه در خوردن خلاصه میشد و هر وقت رستورانی تاسیس میشد و مخصوصا فست فودی که افتتاح میشد ما حتما میرفتیم و باید میخوردیم و برای بقیه هم میگفتیم کجا فست فودش خوبه کجا بد و کجا قیمتش مناسبتره و کجا گرو نتر و … تا ۸ یا ۹کیلو دیگه هم در عرض یه سال علاوه بر ده کیلو اضافه کردم و اونجا بود که چون همه بهم میگفتن چاق شدی کمی نگران بودم و دوست داشتم لاغر بشم و رژیم گرفتم و انصافن چند کیلویی هم کم کردم و اما باردار شدم و در بارداری تمام تلافی رژیم و محدویتهارو که با حرص،و ولع زیاد در خوردن غذا داشتم خالی میکردم و از طرفی هم کلی دلیل داشتم برای خوردنم که بخور بچه ای سالم و تپل به دنیا بیاری بخور چون تو الان دو نفری بخور چون نیاز داره بدنت و ….. و من در حدود ۳۵ کیلو اصافه وزن پیدا کردم شایدم بیشتر ۹۵ کیلویی شدم و بعد از اون دوباره رژیم گرفتم که تا عروسی بردارم که یه سال بعد از زایمان من بود حسابی خوش اندام بشم و شدم و انصافا خوب ورزش میکردم و رژیم میگرفتم همه میگفتن چه اراده ای داری و اما چه فایده که ماندگار نبود و بعد از عروسی داداشم انگار اون انگیزه رو نداشتم و دوباره شروع کردم به خوردن و دوبار ه هم چاق شدم تا دوباره نزدیک عروسی خواهر کوچیکم بود بازم با کلی انگیزه رژیم گرفتم ورزش کردم و بازم عالی لاغر شدم ولی بلافاصله بعد دوباره باردار شدم و این دفعه در این بارداری من ۱۰۰ کیلو شدم تازه با کلی هشدار و فرستادن من به دکتر تغدیه که وزنم خیلی بیشتر نشه و من با هر سختی بود رژیم و بارداری رو باهم داشتم تجربه میکردم تا فرزندم که به دنیا اومد دیگه حالم از جسمم و اوضاعم بهم میخورد نه هیچ لباسی به تنم میرفت نه هیچ کفشی به پام میرفت من بارها در کمد رو باز میکردم و مانتو ها م رو میخواستم امتحان کنم اصلا بهمنمیرسیدن هر دو طرف با کلی فاصله ی وحشتناک از هم دور بودن و میخواستم یه پیاده روی ساده برسم دیدیم کفشهای باشگاهم به پام نمیرن و من چقدر زجر میکشیدیم و یا لباسهای خونیگم رونگاه میکردم که اصلا به تنم نمیرفتن و همش میگفتم چقدر لاغر بودم یادم هست رفتم کلی لباس خونگی گشاد که اصلا سلیقه ی من نبود خریدم و پوشیدم و کفش طبی که اصلا تو عمرم به پام نکرده بودم خریدم چون هیچ کفشی به پای من نمیرفت و یادم میاد میخواستم دستبند طلام رو بببندم برای عروسی که بسته نمیشد و لنگار من متنفر تر میشدم از این اوضاع خودم و تحملم کمتر میشد در حالی که همه میگفتن چون شیر میدی باید زیادتر بخوری و یا چی بخوری و من گیج بودم این جسم رو نمیخوام نمیخوام غدا بخورم اما میگفتن اگه نخوری شیر ت کم میشه تا با کلی مکافات من در ۴ ماهگی پسرم رفتم پیش دکتر تغدیه.
خلاصه متنفر از چاقی شده بودم و فقط منتظر رزیم دکتر بودم و با کلی اشتیاق رفتم و انصافا عالی کم کردم از ۹۰ کیلو شدم ۵۹ کیلو با تعهد ادامه میدا دم و هم ورزش و هم رژیم رو با هم ولی زمانی که در وزن ایده ال بودم دیگه دوست داشتم مثل بقیه بخورم و یه جاهایی کم میوردم خسته میشدم و یه رفتار غذایی نا جوری که پر خوری شدید بود داشتم اما دوباره از فردا شروع میکردم و یا در مهمانی ها و یا رستوزانها و یا مسافرتها کنترل رژیم از دستم خارج میشد و من میخوردم و دیگه من شده بودم مثل یویو به قول استاد که میگن هی چاق میشدم و دوباره میرفتم دکتر و کلی رزیم و ورزش و محدودیت و دوباره لاغر میشدم و لی بازم فایده نداشت شاید نزدیک ۵ یا ۶ بار بعد از وزن دلخواهم من دکتر میرفتم و تقاضای رزیم سختتر و در باشگاهم به دنبال ورزش سنگینتر بودم اما اصلا فایده نداشت و من رو بسیار خسته و ناراحت کرده بود و خیلی جاها در جمع مسخره میشدم به خاطر خوردنم و وسواسی بودن در وزنم و همیشه با حسرت به لاغرها نگاه میکردم و فکر میکردم من با اونها فرق دارم و بدنم یه چیزی و یا مشکلی داره که اونها ندارن و همیشه در حین تسلیم که پذیرفته بودم من دیگه کاری از دستم بر نمیاد و اینجورم ولی به دنبال راه ای برای لاغری بودم و همیشه میگشتم و از بقیه هم میپرسیدم تا با این روش استاد و دورهاشون آشنا شدم و من حالا دارم طعم آرامش و لذت بردن از غذا ها رو خوب متوجه میشم و طعم یه زندگی جدید و متناسب رو حس میکنم و خداوند رو بینهایت شاکرم برای این مسیر رویایی و تناسب اندام قشنگی که در انتطار من هست به همراه زندگی رویایی که در انتظار من هست .
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیرم
فایل صوتی امروز :
استاد میگن قبلا از هر راهی که در پیش میگرفتم برای لاغری نتیجه ی من برای لاغر شدن در حد چند هفته بوده و دوباره به حالت قبل بر میگشتیم شایدم بیشتر از قبل بر میگشتم
این چاق و لاغر شدنهای مکرر من رو خسته و ناامید میکرد .
و هر چقدر بیشتر تلاش میکردم نتیجه کمتر میشد و هیچ وقت نشد با اون روشها برای همیشه از شر اضافه وزن رها بشم تا اینکه استاد در سایتی برای موفقیت فردی وارد میشن و استاد تصمیم میگیره از اون برای موفقیت در تمام جنبه ها حتی لاغری خودش استفاده کنه .
و استاد هر چقدر در این سایت تلاش میکرد درآمد و ثروت و روابطش رو بهتر کنه ولی اضافه وزن مانع موفقیتش میشد و تصمیم گرفت اول این اضافه وزن رو کم کنه.
و استاد با استفاده از این روش های ذهنی تونست مقدار زیادی وزن کم کنه بدون اینکه رژیم و یا ورزش و … داشته باشه واستاد در تمام دفعاتی که رژیم و ورزش داشت هیچ وقت نتیجه ی قابل ملاحظه ای کسب نمیکرد و یا اگر نتیجه ای میگرفت خیلی راحت از دستش می داد .
استاد از دوران کودکی فکر میکرد چرا دوستام لاغرن و من چاقم ؟؟..چرا اونها هر بازی رو میکنن و چرا من نمیتونم ؟؟؟و چرا من در این وضعیتم ولی بقیه متناسبن ؟؟…
تا به این جواب رسید که واقعا میشه آدمها متناسب بشن اگر ذهنشون رو کنترل کنن.
و استاد با همین روش کلی وزن کم کرده بود که باعث حیرت خیلیا شده بود در حالی که هیچ کار خاصی نمیکرد و برای خیلیا جای سوال بود که چی کار میکردم و وقتی استاد توصیح میداد اونها قبول نمیکردن و میگفتن راستش رو بگو چه رژیمی گرفتی و …و استاد یواش یواش رفت به دنبال آموزش این دوستان نه برای در آمد ایجاد کردن به خاطر خودش که ببینه آیا این روش درست هست یا نه و برای همین یه کانال درست شد و استاد به این دوستان آموزش میداد .و این دوستان خیلی امیداور شده بودن و کنجکاوی میکردن و کلی تعداد این افراد زیاد شده بود و استاد خودش رو مسول این افراد دونست که راهنماییشون کنه تا نتیجه بگیرن .
لاعری با ذهن رو اگر بخوایم خلاصه بگیم به این شکل هست :
چرا ما چاق هستیم و چرا خیلیها لاغر هستن ؟؟
از چه طریقی ما باید لاغر بشیم ؟؟؟
پس این دو موضوع باید مورد بررسی قرار بگیرین یکی صورت مساله هست یکی جواب اون هست .
به نطر شما کدوم موضوع باید برای ما مورد بحث قرار بگیره ؟ممکنه خیلیا بگن مورد دوم و دوست دارن نحوی لاغر شدن رو یاد بگیرین .
و اما این اشتباه هست چون ما همیشه به دنبال این هستیم که چطور لاعر بشیم ولی هیچ وقت به دنبال این نبودیم که چرا چاق شدیم .
چرا چاق هستی ؟دلیل این رو پیدا کن تا برای همیشه لاغر بشی .
و این وجه تمایز این روش از بقیه روشها هست چون اگر با این روش لاغر بشیم دیگه چاق نمیشیم .
و ما در این روش به دنبال از بین بردن صورت مساله نیستیم و ما میخواهیم جوابی برای اون سوال پیدا کنیم و این لاعر شدن مداوم رو به ما میده چون به دنبال لاغری هستیم که تا ابد در ما باشه این ارزشمند هست .
پس این بار هدف نباید این باشه چاقی رو به لاغری تبدیل کنی باید به دنبال این چراها باشی که چرا چاق شدی ؟؟
هر کس از راه رسیده خواست ما رو با برنامه ها و دارو و ورش و رژیم و … لاغر بکنه.
لاغری با ذهن همون کامپیوتر و سیستمی هست که میاد عیب یابی میکنه و معایب و مشکلات و فرمولهای غلط ذهنی رو پیدا میکنه و اونها رو تغییر میده و میبینید جسمتون هم تغییر میکنه .
و ما هر وقت از روشهای غلط نتیجه نگرفنیم خودمون رو سرزنش کردیم و گفتیم انگار من نمیتونم و نمیشه لاغر بشم و خسته و ناامید شدیم از لاغری داییمی و اما دوستانی که این مسیر رو ادامه بدن نتیحه میگیرین و خستگیشون در میاد و زندگی جدیدی رو تجربه میکنن .
و از رنج چاقی به لذت تناسب اندام میرسید .
لاعری در صورتی داییمی میشه که علت چاقی رو بررسی کنید .
علت چاقی در ذهن افراد هست و تا اونها تغییر نکنه شما نمیتونید لاغر بشید .
اگر شما میخوایدلاغر بشید باید وقت صرف کنی و بنویسی و فکر کنی این کارها سخت تر از ورزش کردن و نخوردن و ساعتها پیاده روی که نیست پس فکر کنید و فرمولهای لاغر کننده رو ثبت کنید .
سوال مهم :
خوب به موضوع چاقی فکر کنید و بگید چرا شما چاق شدید ؟از چه سنی چاق شدید ؟؟.موضوع انشا این هست چرا من چاق هستم .؟؟؟
هر چقدر شما بیشتر بنویسید فرمولهای لاغری رو در ذهنتون تثبیت میکنید .
و اما داستان چاقی من و چرا من چاق شدم :
من از وقتی خودم رو یادم میاد تا سن ۱۷ سالگی کاملا لاغر بودم و حتی از نطر خیلیا یه مقدار هم شاید کمبود وزن داشتم و طبق حساب کردن وزن به عدد دو رقم اخر قدم هم دقیقا همین طور بود من ۴ کیلویی کمتر بودم ولی هر چیزی رو به راحتی میخوردم و هیچ محدودیتی و حساب و کتابی در خوردن نداشتم و به راحتی میخوردم و اما هیچ وقت پرخوری هم نمیکردم سریع سیر میشدم و غذا رو رها میکردم و به زور غدا نمیخوردم و …. تا اینکه در سن کم نامزد کردم و از همون دوران نامزدی چون هر شب میخواستیم تفریح کنیم و لدت ببرم و خیلی بهم خوش بگذره به رستوران و فست و فودی و کافی شاپ میرفتم و انصافا میخوردم خوب هم میخوردم و دقیقا یادم میاد در همون دوران نامزدی تا زمان جشن عروسی من ده کیلو اضافه کردم و همه و تمام اطرافیان من رو تحسین و تشویق میکردن کا چقدر زیبا شدی چقدر بهت میاد حالا خوب شدی چقدر فرم صورتت و پوستت و جهره ات زیباتر شده و منم خوشحال بودم از این همه تعریفها و تمجیدها و از طرفی هم بارها از اطرافیانم و خانوادم شنیده بودم هر که ازدواج کنه چاق میشه و نمونه م در اطراف زیاد دیده بودم حتی خواهر بسیار لاعر خودم که دو سال قبل از من ازدواج کرده بود و بعد از ازدواج کلی اصافه وزن پیدا کرده بود و چاقی بی حدی پیدا کرده بود که با رژیم و ورزش تونست اونها رو کم کنه و دیگه کنترل شده غدا خورد و به جز در بارداریش که بازم چاق شد و بعدش بازم دوباره با رزیم و ورزش لاغر کرد و دیگه چاق نشد و در دهن من مونده بود ازدواج و بارداری ادم رو چاق میکنه و ورزش و رژیم تتها راه لاغر شدن هست دقیقا خودم بعد از ازدواج کلی چاقتر شدم تا ۸۰ کیلو رفتم و دیگه واقعا شکم داشتم رانهای چاق داشتم و هر لباسی اندازم نمیشد و تصمیم گرفتم با رزیم و ورزش خودم رو لاغر کنم و تونستم ده کیلویی کم کنم و اما ته دلم همیشه در ذهنم صورت چاق و دست و پای چاق رو خیلی دوست داشتم و هر کس در اطراف من این خصوصیت رو داشت میگفتم اینطوری خوبه که یکم توپول باشی که لباس بهت بیاد و صورتت هم زیبا تر و با طراوت تر میشه برای همین بر خلاف رزیمی که داشتم سریع دوباره به حالت قبل خودم بر میگشتم و چاق میشدم و اما سریع من باردار شدم و در هر بارداری اول و دومم بسیار بی حد چاق می شدم چون تلافی هر چه نخوردن بود در این مدت بارداری اجرا میکردم به همراه کلی فرمول غلط که در دهنم داشتم که باید زیاد بخورم به جای دونفر بخورم و باید بخورم تا بچه ای با بنیه ی قوی به دنیا بیارم و …. تا جایی که از نظر پزشکم اضافه وزنم خطرناک میشد و باید زیر نظر متخصص تغدیه چند ماه آخر رو میگذروندم که زیادتر اضافه نکنم و خلاصه در هر بارداری من چاقی بالای صد کیلو رو تجربه میکردم و حال بد و … که دربارداری دوم و اخرم دیگه تصمیم گرفتم خیلی عالی خودم رو لاغر کنم و بسیار تلاش کردم با رژیم و متخصص تغدیه لاعر بشم و تونستم عالی وزن کم کنم تا ۵۹ کیلو لاغر بشم اما در همون ماه های آخر متوجه شدم کم کاری تیرویید و دارم و مشکل هورمونی دارم که باید دارو مصرف کنم و بارها از اطرافیان و پزشکان متخصص شنیده بودم این دو باعث چاقی من میشن و یک دفعه روند کاهش وزن من متوقف شد و بر عکس هر ماه چاقتر میشدم و هر چقدر بیشتر تلاش میکردم نتیجه سختتر و کمتر میشد برام و یا خیلی کم بود و قابل مقایسه با تلاشم نبود و نا امید خسته بودم تا به این سایت اشنا شدم و دقیقا از همین ۱۲ جلسه رایگان شروع کردم و احساس کردم چقدر حرفهای استاد درست و به جا هستن و همون حلقه ی گمشده ی من هستن .
و اما من چاق شدم چون باور داشتم هر کس ازدواج کنه چاق میشه
من چاق شدم چون باور داشتم هر کس باردار بشه چاق میشه
من چاق شدم چون باور داشتم اشتهام زیاده
من چاق شدم چون باور داشتم قرص و دارو یی مصرف میکنم که باعث اضافه وزن نا خواسته در من میشن
من چاق شدم چون باور داشتم غداهای سرخ شده و نون وفست فود و برنج و شیرینی و هله و هوله و … باعث چاقی من میشن .
من چاق شدم چون باور داشتم من با متناسبها فرق دارم اونها یه نعمت خدادی دارن که گرسنه نمیشن و من همیشه میل به عدا دارم و گرسنه هستم پس حتما چاق میشم .
من چاق شدم چون باور داشتم سلامتی من و قوی بودنم و تفریحهام و لذتهام در گرو خوردن زیاد هست .
من چاق شدم چون میگفتم اگر میخوام زندگی کنم و خیلی لذت ببرم باید هر چیزی رو که میخوام در هر مقداری که میتونم تا مرز خفگی بخورم .
من چاق شدم چون باور داشتم آزادی و زندگی کردن یعنی زیاد خوردن
من چاق شدم چون باور داشتم هر وقت حوصله ام سر رفت باید بخورم .
من چاق شدم چون باور داشتم پول هر عدایی رو دادم تا تهش باید بخورم که پولم هدر ندره .
من چاق شدم چون باور داشتم همین یه امشبه و دیگه از این نوع و مدل غدا نیست و از فردا شروع میکنم پس تا میتونم باید بخورم و هیچ وقت اون فردا نیومد
من چاق شدم چون باور داشتم زیاد خوردن باعث میشه من کمی توپولتر بشم و زیبایی صورت من بیشتر بشه .
من چاق شدم چون باور داشتم لباس به تنم قشنگتر میشه .
من چاق شدم چون باور داشتم دست و پام و پوست صورتم زیباترمیشه .
من چاق شدم چون با ور داشتم بیشتر مور تایید اطرافیانم میشم .
من چاق شدم چون باور داشتم هیچ مواد غدایی رو اسراف نمیکنم و دور نمیریزم و گناه نمیکنم .و هر چی اصافه هست من میخورم
من چاق شدم چون باور داشتم که نیرویی به زور من رو وارد به خوردن میکنه که تحت کنترل من نیست و اسمش اشتها هست و من هیچ تسلطی بر خودم ندارم و مجبورم که بخورم و اینم تقدیر من هست که با اشتهای زیاد افریده شدم نمیتونم لاغر بشم
به نام خداوند مهربان
من خوشحالم که در این دوره اا هستم و من مطمعنم شگفتی ساز میشم و همین الانم هستم .
من از این دورها برای رهایی از چاقی استفاده میکنم .
من از یه مقطعی به بعد چاق شدم و این چاقی تا حدی همراه من بود اما من اون رو نپذیرفته بودم و بارها تلاش کرده بودم که لاغر بشم و انصافا هم خوب لاغر میشدم اما بعد از مدتی تمام اون چیزی رو که از دست داده بودم دوباره بعد از مدتی به راحتی برمیگشت و من دوباره چاق میشدم خلاصه این تلاش من ادامه داشت تا سال ۹۸ که با این سایت آشنا شدم و من از فایلهای رایگانهای سایت استفاده کردم و دیدم خیلی راحت بدون زجر خاصی و زحمت خاصی خوب و عالی لاغر شدم و اطرافیان من همه میگفتن فلانی خوب لاغر شدی حتی اون اوایل ورودم به سایت که هنوز باشگاه میرفتم بارها مربی و دوستاتم میگفتن خوب لاغر شدی و فکر میکردن رژیم میگیرم و خلاصه بعد از یه مدتی من چند دوره ی کوتاه از سایت خریدم و با بودن درراون دور ه ها بازم کلی تناسب بیشتر به دست اوردم .و واقعا همین تغییرات اشتیاق زیادی در من ایجاد کرده بود .که میشه بدون رزیم و ورزش هم لاعر شد و داشتم به کلی از جوابهای داخل ذهنم میرسیدم که چرا بعضیا چاقن و بعضیا لاعرن و ….
و من این روش و تمام حرفهای گفته شده در این روش توسط استاد رو قبول داشتم و میگفتم دقیقا این راه درست برای لاغری هست و من قبول دارم به این راه هدایت شدم و تمام سعیم این هست که من به نتیجه ی دلخواهم برسم چون قطعا توانایی رسیدن به خواسته ام رو و تغییر کردن رو دارم که به این راه هدایت شدم .
دوموضوع مهم در این راه هست که باید بهشون دقت داشته باشیم اونم این هست که :
*چرا ما چاق هستیم و خیلیها لاغر هستن ؟؟؟
*از چه طریقی باید لاغر بشیم ؟؟
ولی ما باید فعلا کاری به موضوع دوم نداشته باشیم و به دنبال جواب سوال اول باشیم .اگر به این سوال فکر کنید و جوابی برای اون پیدا کنید میتونید برای همیشه متناسب بشید .
ما همیشه به دنبال تغییر نتیجه بودیم و خواستیم چاقی رو به لاغری تبدیل کنیم و اما موفق نبودیم و شکست خوردیم ما میخواهیم لاغر شدن برای همیشه یاد بگیریم و لاغر بمونیم پس فعلا کاری به نتیجه نداشته باش،و نخواه که چاقی خودت رو به لاغری تبدیل کنی .
من همیشه به دنبال راهی بودم که چاقی خودم رو از بین بببرم و هر کاری میکردم برای همیشه لاغر نمیشدم در واقع لاعر میشدم و اما نتیجه ماندگار نبود چون ایراد اصلی رو پیدا نکرده بودم .
ایراد در ذهن من بوده اگر فرمولهای علط رو پیدا کنم و اونها رو شناسایی کنم و اونها رو با فرمولهای صحیح جایگزین کنم من برای همیشه میتونم لاعر بشم .
من همیشه به دنبال گرفتن رژیم از کارشناس تعدیه بودم و یا به دنبال توصیه های مربی ورزش بودم و اما هیچ وقت نمیتونستم نتیجهی دایمی بگیریم و خسته و ناامید میشدم و اینطور اعتماد به نفس لازم رو نداشتم و من در اوج ناامیدی با این روش آشنا شدم و واقعا ته خط بودم که وارد این دوره ها شدم و اما حالا از خداوند سپاسگزارم که در این دوره ها هستم چون همه چیز رو با هم دارم به دست میارم لاعری خودباوری و اعتماد به نفس شادی و آرامش،و روابط عالی ولذت در خوردن …. و واقعا خستگیم دراومده .
من باید علت چاقی رو برطرف کنم نه نتیجه رو که چاقی هست برطرف کنم .
و اما تمرین این جلسه این هست که چرا من چاق هستم دلیلهای چاقی خودم رو باید بنویسم پس وقت بزار و بنویس چرا چاقی ؟؟فکر کنید و بنویسید با فکر کر کردن من باید یواش،یواش فرمولهای چاق کننده رو پیدا کنم و فرمولهای لاغری رو جایگزین کنیم .پس داستان چاقی خودتون رو بنویسید ؟؟چه خاطرات و مشکلاتی از چاقی خودتون دارید ؟؟موضوع انشای شما این هست چرا من چاق هستم ؟؟هر چقدر میتونم باید وقت صرف کنم و بنویسم و فرمولهای اشتباه رو پیدا می کنم .
خوب اگر دوسال پیش بود که تازه وارد سایت شده بودم مینوشتم من چاقم چون اشتهام زیاده چاقم چون کم کاری تیرویید دارم چاقم چون داروی هورمونی مصرف میکنم شکم من بزرگ ست چون دو زایمان دارم من چاقم چون استخون بندیم درشت هست من چاقم چون زیاد هله هوله (چیپس و پفک ) میخورم من چاقم چون فعالیتم کم هست من چاقم چون ریزه خواری دارم من چاقم چون …اما من همه ی اینها رو با دلیل رد کردم و کلی تناسب در جسمم به وجود اومد
اما بعد از دوسال کار کردن روی خودم الان اگر بخوام دلیلی برای چاقی خودم بیارم هیچی به ذهنم نمیرسه و انگار دلیلی ندارم ولی میدونم باید اون ته ته های دهنم رو زیر و رو کنم تا فرمول علط رو پیدا کنم چون من لحظه ی وردم به سایت کل اون دلایل رو نقض کردم و کلی متناسب شدم و الان در حال حاصر نمیدونم چقدر اضافه دارم ولی یه مقدار بسیار کم هست دقیق نمیدونم چند کیلو هست و باید ترمزهای مخفی رو که مانع لاعری من میشه رو پیدا کنم و خیلی فکر میکنم و هر دلیلی به ذهنم میاد خودم سریع ردش میکنم مثلا چون همه چیز میخورمو محدودیت ندارم ولی میگم هیچ ربطی نداره برای بدن من مواد عدایی فرق نداره مهم اون به اتدازه خوردن من هست که من دارم یادش میگیریم و درست انجامش میدم و بسیار موفق بودم و هستم .
و یا میخوام بگم چون استخونبندیم درشته باید کمی از خواهرم و یا بقیه چاقتر باشم ولی یادم میاد با رژیم بار اخرم اینقدر لاعر شدم که از خواهر شوهر و خواهرمم که بسیار لاغرن لاعرتر شدم پس عیب از استخونبندی من هم نیست .
و یا میخوام بگم چون فعالیت ندارم ولی دختر خودم بدون ذره ای فعالیت کلی از یک سال پیشش لاعر تر شده و بسیار لاعر هست و من خودم بدون هیچ فعالیت خاصی فقط با بودن در دوره ها کلی وزن کم کردم
و یا میخوام بگم چون هنوز ترس از خوردن دارم ولی من بسیار عالی بدون هیچ ترسی هر وقت گرسنه شدم خوردم و هر وقت سیر شدم دست از خوردن کشیدم و بارها گفتم خوردن برای ادامه ی حیات ضروری هست و ترس نداره و این رفتارهای من هست وقتی که پرخوری میکنم ترسناک هست .
و یا میخوام بگم لاعری سخت هست و به این راحتی لاعر نمیشی ولی من خیلی راحت و طبیعی و خود به خود کلی وزن کم کردم در حین اینکه هیچ محدودیتی و زجری نبود و با لدت تونستم خیلی متناسب بشم پس همچنان هم دارم با لدت روی خودم کار میکنم و میگم بسیار این روش اسان هست چون دارم یادش،میگریم و تحت هیچ فشار خاصی و زجر و خاصی نیستم و از خیلی رژیم ها و ورزشهای اون موقع ی خودم راحت تر هست .
واقعا نمیدونم الان چه دلیل خاصی هست که من این چند کیلو رو که دقیق نمیدونم چه مقدار هست شاید ۵ کیلو باشه شایدم کمتر یا بیشتر ولی در این حد هست رو دیگه کم نمیکنم .
البته بارها به خودم گفتم این روش خیلی کند نتیجه میده و نباید عجله کنی شاید همین مانع شده برای من .ولی بازم به خودم میگم بابا خیلی دوستان با این روش در دوماه ده کیلو کم کردن من حالا بعد از یک سال و نیم نمیتونم ۵ کیلو کم کنم قطعا به زودی این چاقی رو از دست خواهم داد ولی من همچنان با حال خوب و لدت ادامه میدم و میرم جلو و میدونم این جسم من با ذهن من و رفتار من بلخره هماانگ خواهد شد چون واقعا عالی دارم رفتاررمیکنم و به اندازه میخورم و با انجام تمرینات متوجه شدم چقدر تعداد رفتارهای صحیح من از رفتارهای علط من بیشتر هست و قطعا همین سنگین بودن کفه ترازوی رفتارهای درست من رو به سمت لاغری هدایت میکنه جه بخوام چه نخوام من لاغر میشم و لاعری حق من هست و لاغری رو من باید به دست میارم اونطور که استاد و دوستان تونستن منم میتونم و هیچ چیز مانع تناسبم نیست و من رو ناامید نمیکنه من یک متناسب عالی خواهم شد به زودی چون هیچ دلیل خاصی رو برای خودم نمیدونم و نمیبینم .
اگر جایی اشتباه میکنم لطفا استاد عزیز راهنمایی کنید خوشحال میشم .
با این وجود بازم فکر کنم ببینم این دهنم چی میگه اگر متوجه حرفی و مانعی شدم میام و مینویسم تا برطرفش کنم
سلام به همگی.
من تقریبا نصف عمرم در تناسب بودم و نصف عمرم چاق بودم چون از دوران کودکی تا سن۱۷سالگی من بسیار لاغر بودم و از سن ۱۷سالگی تا 34سالگی من در چاقی مطلق بودم یا در حال از بین بردن چاقی در بدنم بودم اونم از طریق راه های اشتباه تا اینکه 7سال آخر قبل از آشنایی ام باسایت خیلی با تعهد هر روز ورزش سنگین و رژیم سنگین داشتم و تا حدودی متناسب بودم اما اون همه محدودیت در غذا و زمان و …. حالم رو بد کرده بود و دیگه خسته شده بودم خصوصا که اندازه تلاشم نتیجه نمیگرفتم تا اینکه با نهایت خستگی و در ماندگی با سایت آشنا شدم واقعا تصادفی البته که باید بگم هدایتی آشنا شدم و زمانی که آشنا شدم برای رفع اضافه وزنم وارد این دوره ها شدم. اما کم کم عاشق مسایل ذهنی و کنترل ذهن شدم و کلی دوره های عالی و اساتید قابلی سر راه من قرار گرفتن که من خیلی راحت با این موضوعات آشنا شدم و نتایج بسیار عالی و قابل لمسی در زندگیم الان دارم که همشون رو مدیون این راه هستم .
و اما باید بگم برای تناسبم هیچ کار خاصی نکردم. فقط و فقط در این سایت بودم و فایلهای استاد رو گوش میکردم و مثل وحی منزل به همه ی اونها گوش میکردم و سعی میکر دم دقیقا مثل اونها عمل کنم تا حدی که من در یک روز با یه مشورت استاد یک دفعه اون همه ورزش سنگین و جدی رو که فقط به خاطر لاغری میرفتم و اون همه مدل مختلف رژیم رو که روی برگه داشتم رو پاره کردم و پیج کارشناس تغذیه ام رو انفالو کردم و تمام زمانهای ویزیتم رو زیر نظر ایشون کنسل کردم و فقط با آموزشهای رایگان جلو رفتم انگار دلم قرص بود که این راه درسته این حرفها درسته .چون این اواخر دوران رژیمم کلی سوال در ذهنم بود که چرا من این همه محدودیت غذایی دارم این همه رعایت غذایی دارم این همه فعالیت دارم ولی هی چاقتر میشم اما اطرافیان من خیلی راحت بدون هیچ تلاش همیشه لاغر هستن ؟ و کلی از این مدل سوالها داشتم که به محض اشنایی باسایت تناسب فکری همه ی کارهای گذشته رو کنار گذاشتم حتی غذاهای هر روز من که همیشه به خاطر رژیمم از خانواده جدا بود دیگه تغییر کرده بود ومثل همه میخوردم و همسرم همش نگران بود که چرا ؟؟ چون حتی من در گذشته خیلی وقتها برای تفریح و پیکنیک با خانواده به خاطر رژیمم مجبور بودم غذای خاصی با خودم ببرم یا تابه ی رژیمی ببرم و اونجا درست کنم اما ازوقتی وارد این راه شدم بقیه میدیدن که مدتها هست من دیگه از این کارها نمیکنم تازه لاغر تر هم شدم و خیلیها میپرسیدن چی شده ؟؟؟کار خاصی کردی ؟؟اما چون اون اوایل ذوق آشنایی باسایت رو داشتم به هر کی میرسیدم میگفتم و اما بهم میخندیدن و یا من رو مسخره میکردن و یا این راه رو مسخره میکردن و من ناراحت میشدم اما من دست ازتلاش برنداشتم و راهم رو ادامه میدادم و هیچ چیز مانع از ادامه ی راه من نمیشد انگار حالم بهتر شده بود آرامشم بهتر شده بود. اطمینان از تناسب در من به وجود اومده بود انگار مانعی سر راهم برای رسیدن به هدفم نمیدیدم و خلاصه به لطف خداوند مقداری زیادی وزن و سایز کم کردم و مدتها هست که دارم روز به روز متناسب تر میشم و بهتر میشم و اصلا حتی برای دقایقی نمیخوام به اون دوران وحشتناک رژیم و ورزش برگردم و حتی تا حالا نشده یه پیاده روی ساده هم برای تناسبم کرده باشم و یا رژیم یک روزه داشته باشم خیلی رها و آزاد دارم به تناسبم میرسم .
من از وقتی در سایت هستم بارها مرور کردم که چرا چاق شدم ؟؟؟؟از کی چاق شدم ؟؟؟ و این کار خیلی به من کمک کرده ته من بهتر به تناسبم برسم .
من در این مسیر یاد. گرفتم برای تغییر نتیجه ی نهایی عجله نکنم اول یه سری پارامترهای درونی رو باید تغییر بدم بعد خود به خود نتایج من تغییر میکنن و این رو خود من تجربه کردم و ایمان دارم اول خودم باید تغییر کنم شخصیتم باید تغییر کنه تا نتیجه ام تغییر کنه چون من لاغری رو برای به مدت خاص نمیخوام برای همیشه میخوام چون تناسب همیشگی برای من ارزشمند هست .
من در گذشته هر کاری از دستم برمیومد در زمینه ی رژیم و ورزش با هم انجام میدادم چون فقط قبول داشتم لاغری از این راه درست هست و هر راه دیگه به بدن آسیب میزنه بنابراین برای آخرین بار زیر نظر کارشناس تغذیه رفتم و انواع رژیم ها و انواع ورزشها رو که میگفتن خوبه مثل ایستایس و ایروبیک وفیتنس و زومبا و … رو امتحان میکردم و اون اوایلش که بعد از بارداری دومم بود و حسابی چاق بودم من با چنگ و دندون تناسب رو اززاین راه اشتباه به دست آوردم اما به خاطر چند باور غلط که چون من دارو میخورم و…خیلی راحت ذهنم تغییر کرد و دیگه رسیدن به تناسب برام راحت نبود و هیچ رژیمی و ورزشی جواب نمیداد و من میخواستم سراغ دمنوش … برم یا اینکه چون میدیم اطرافیان با قرص لاغر شدن میخواستم قرص تهبیه کنم چون باورم شده بود سرنوشت من اینه که من باید چاق بمونم و لاغری حق من نیست و کار سختی هست و خلاصه و خسته و ناامید بودم و هیچ اعتمادی به خودم و رژیم و ورزشم نداشتم که میتونم لاغر بشم تا اینکه وارد این مسیر الهی شدم و مدتها هست به عشق لاغری من در این راه هستم .
و اما جواب اینکه چرا من چاق بودم ؟؟
من در گذشته فکر میکردم مواد غذایی چرب و پر کالری و سرخ شده و نشاسته ای باعث چاقی من هستن
خوردن شام های سنگین . و یا اصلا شام خوردن باعث چاقی من هست
ازدواج باعث چاقی من هست
بارداری باعث چاقی من شده
سایز بزرگ داشتن به خاطر زایمان داشتن من هست
تحرک نداشتن باعث چاقی من هست .
رفتن به مهمانی باعث چاقی من هست .
خونه مادرم هر شب رفتن و اونجا کلی خوراکی و غذا موجود بودن باعث چاقی من هست.
رفتن به سفر و تفریح ها و دور همی ها و …باعث چاقی من هست .
من ماه رمضان و ایام عید و …رو دلیل چاقتر شدنم میدانستم .
من کم کاری تیرویید رو دلیل چاقی خودم میدونستم
من مشکل هورمونی و خوردن قرصهای خاص رو دلیل چاقی خودم میدانستم .
من فست فودی رفتن و رستوران رفتن های هر ماهم رو دلیل چاقی خودم میدونستم .
من مواد غذایی خاص که خیلی خیلی در گذشته بهشون علاقه داشتم مثل چیبس و پفک و کرانچی که هرشب میخوردم رو عامل چاقی خودم میدونستم .
من خوردن شیرینی و هر هوله و هوله خوردن و غذای چرب و … رو دلیل چاقیم میدونستم .
و کلا تمام این افکار بعد از ازدواج در ذهن من به وجود اومدن و باعث چاقی من شدن چون من قبل ازازدواجم بازم فست فود میخوردم و هله هوله میخوردم و شام دیر وقت میخوردم و … اصلا چاق هم نبودم اما بعد از ازدواجم اینقدر از این حرفها به من گفتن و من شنیدم که هر روز از روز قبل بیشتر در مسیر چاقی قرار گرفتم و اما این اواخر از زبان چندین پزشک شنیدم که به خاطر خوردن دو داروی مصرفی تو از این بیشتر چاق میشی باید مواظب باشی و اصلا باشنیدن این حرف انگار من ، من قبلی نبودم و هر چقدر تا قبل از شنیدن این حرفها وزن کم کرده بودم دیگه فایده ای نداشت و من به محض شنیدن اون حرفها از زبان پزشکان معتبری شروع به چاق شدن کردم. و هر روز چاقتر میشدم .
اما خدا رو شکر الان در اندام بسیار عالی هستم که فقط یه ذره با تناسب دلخواهم فاصله دارم و بسیار آگاهم که هیچ چیز بجز قدرت افکار و باورهای من باعث چاقی من نمیشه حالا رفتارهای درست و همسو هم در رسیدن به هدفم بسیار به من کمک میکنن.
خدا رو شکر برای این جسم عالی که دارم
به نام خدای مهربان
سلام و درود بر استاد گرامی بلاخره من بعد از یه سفر چند روزه تونستم دوباره وارد سایت بشم وفعالیت کنم و در این مدت نبودنم خیلی هم دلتنگ سایت و گوش دادن به فایلها بودم و من دیشب رسیدم و در اولین فرصت خالی که امروز پیدا کردم من وارد سایت شدم و میخواهم با انرژی بیشتر به راهم ادامه میدم .
من بسیار خوشحالم که در این مسیر هستم و تا به الان نتایج ارزنده ای گرفتم که شوق من رو برای ادامه دادن خیلی بیشتر کرده. من کسی بودم که بعد از ازدواجم حدودا بیست سال میشه درگیر چاقی بودم و همیشه در حال تلاش برای از بین بردن اون چاقی در جسمم بودم که هر چقدر بیشتر تلاش میکردم نتیجه ی دایمی از من دورتر میشد و فقط در مقطعی من لاغر میشدم و دوباره چاقی حتی بیشتر از قبل به سمت من برمیگشت .و این اواخر اینقدر در زجر و محدودیت شدید بودم که واقعا اذیت بودم و نتیجه هم در حد این همه محدودیت و سختی نداشتم اما این سالهای آخر قبل از آشنایی با سایت باورهای من به خاطر حرفهای پزشکان که چون دارو های کم کاری تیرویید و یا هورمونی میخورم خراب شدند و فکر کردم که به خاطر مصرف دارو چاقی در بدن من طبیعی هست و من باید چاقی بیشتری رو تجربه میکردم در حالی که من همچنان در رژیم و ورزش سخت بودم اما من هر ماه چاقتر و چاقتر میشدم واما ته دلم این چاقی رو قبول نداشتم و همش میگفتم آخه مگر یه قرص چکار میکنه که من چاق بشم؟؟؟ و یا بارها میگفتم چرا خواهرم و یا افراد لاغر بیشتر از من میخورن و هر چی بخوان میخورن و لاغر هستن و اما من این همه نخوردن و محدودیت دارم و اگر همون غذاها روبخورم چاق میشم ؟؟؟ که زمانیکه با این راه آشنا شدم جواب سوالهام رو گرفتم که همه چیز به ذهن من برمیگرده و این ذهن افراد چاق و لاغر هست که با هم متفاوت. هست نه جسم اونها و خودم به محض ورود به سایت کلی ریزش سایز و وزن داشتم که واقعا شگفت زده شدم و سعی کردم دیگه همیشه این راه سبک زندگی من بشه و یادم میاد اون اوایل راه اینقدر از این راه خوشم اومده بودو ذوق زده شده بودم که به اطرافیانم هم میگفتم و به هر کس میگفتم بهم میخندیدن و قبول نمیکردن تازه شاید هم مسخره ام میکردن و هیچ کس مثل من در اطرافیانم. این راه رو ادامه نداد و اما من کاری به هیچ کس نداشتم و انگار یه نیرویی من رو از درون به سمت این راه هل میداد و من با عشق و امید راهم رو ادامه دادم و انگار واقعا من به این راه هدایت شده بودم .و خلاصه به لطف خدا من سالها هست آگاهانه در این مسیر دارم قدم. برمیدارم .
وقتی صحبت از تغییر میشه دو موضوع باید بررسی بشه :
#یکی چرا اینکه خیلیها چاق هستن و خیلیها لاغر هستن ؟
#دوم اینکه چطور میشه لاغر شد .؟
و بررسی سوال اول خیلی مهم هست .و من نباید فقط به دنبال تغییر نتیجه که چاقی هست باشم باید صورت مسأله رو بررسی کنیم که چرا ما چاق هستیم ؟؟ اگر این کار رو بکنیم به لاغری همیشگی میرسیم و این کار خیلی ارزشمند هست .
من خودم به شخصه درگذشته چند دلیل برای چاقی داشتم و همیشه هم راهش رو رژیم و ورزش میدونستم و با اونها هم نتیجه میگرفتم اما هیچوقت برام ماندگار نبود و من زجر میکشیدم و نمیدونستم ایراد کارم چی هست .
اما الان که با این راه لاغری با ذهن آشنا شدم متوجه میشم چقدر فرمول اشتباه در ذهنم داشتم و اونها رو با فرمول صحیح در ذهنم جایگزین کردم و نتیجه هم گرفتم و من متوجه شدم چقدر در گذشته اشتباه فکر کردم و چقدر راه های اشتباه رفتم و به همین خاطر دیگه من به هیچ روش و راهی اطمینان ندارم و فقط روش لاغری با ذهن رو قبول دارم .
من متوجه شدم که علت چاقی در ذهن ما هست و ما نباید به جسم خودمون فشار بیاریم و با این کار ما هیچوقت برای همیشه لاغر نمیشیم.
تمرین این جلسه :
دلایل چاقی من در گذشته چی بودن ؟
ازدواج
بارداری
مواد غذایی
کم تحرکی
اشتهای زیاد
بودن خوراکیهای مختلف در اطرافم
هر شب رفتن به خونه ی مادرم و اونجا شام خوردن
خواب زیاد
استخوان بندی درشت
مصرف داروی هورمونی
مصرف داروی کم کاری تیرویید
و اینکه من از چه سنی چاق شدم و چه مشکلاتی برای من به وجود اومد ؟؟
من با انجام این تمرین برنامه ریزی ذهنی رو تغییر میدم و من به سمت تناسب حرکت خواهم کرد .
من از وقتی که خودم رو میشناختیم کاملا لاغر و استخوانی بودم بماند که میگن در دوران نوزادی بسیار بسیار تپل و زیبا بودم و اما از همون کلاس اول دوم مدرسه که یادم هست تا سن ۱۷ سالکی که عقد کردم من بسیار لاغر بودم و اتفاقا هر چهار فرزند مادرم همینطور بودن ما هر چهار خواهر و برادر اینطور بودیم و اما همیشه از زبان اطرافیان میشنیدم که ازدواج باعث چاقی میشه و میدیدم که بقیه همین روال رو دارن و بعد از ازدواج چاق میشن تا خواهر بزرگترم که سه سال زودتر ازمن ازدواج کرد و خودش و همسرش که خیلی لاغر بودن هر دو در عرض زمان کوتاهی بسیار بسیار چاق شدن و بیشتر برام باور پذیر شد که این حرفها درسته تا زمانی که خودم عقد کردم و من هم خیلی به خوبی اشتهام تغییر کرد و زیادتر میخوردم و تا یک سال بعد من دوزاده کیلویی اضافه کردم و چقدر از طرف بقیه تایید شدم که حالا خوب شدی صورتت زیبا شد لباس بهت بیشتر میاد و …. و منم همین روند رو داشتم تا بعد از ازدواجم بازم چاق و چاقتر شدم و من زیر ۶۰کیلو بالای هشتاد بودم و اون موقع بود که جدی به لاغری فکر کردم و خودم با نخوردنها م دوست داشتم لاغر تر بشم و یادم میاد که تونستم و لاغر تر هم شدم و اطرافیانم بهم میگفتن چه اراده ای داری و این حرفها واما دقیقا من برای بارداری بازم الگو داشتم که آدم چاق میشه و همین خواهرم بازم همین روال رو داشت و کلی چاقتر شد و اتفاقا فرزند درشتی هم به دنیا آورد و من پذیرفتم که اره برای بارداری و داشتن فرزند ی با بنیه ی قوی باید به جای دو نفر غذا بخوری و بازم من چاقی بیشتر در هر دو بارداری تحمل میکردم اونم چاقی وحشتناک بالا که وزنم درحد صد کیلو یی میشد تازه در بارداری دومم صد و سه کیلو شدم که واقعا برام تحمل این وزن سخت بود و من زیر نظر کارشناس تغذیه رفتم که دیگه وزنم بیشتر نشه و بعد از زایمان من با یه اندام چاق و سایز بسیار بزرگ رو به رو شدم که واقعا زجر میکشیدم طوری که من شکم بند طبی پنج ایکس لارج خریدم ومیبستم به شکمم که شاید نبینمنش تا کوچیک بشه وپوستم حساسیت زده بود و پر از تاول قرمز اما من بازش نمیکر دم حتی در خواب هم با من بود و من با اون میخوابیدم که شاید شکمم زودتر کوچیک بشه و حتی وقتی کسی اون رو میدید از اطرافیانم تعجب میکردن که اذیت نیستی این چه کاریه اما من ادامه میدادم و یادم میاد من میرفتم داخل کمد اما هیچ مانتویی از گذشته به تنم نمیرفت و من غصه میخوردم حتی یادم هست لباسهای خونگی قبل از بارداری رو برمیداشتم و نگاه میکردم که چقدر لاغر بودم و غصه میخوردم . من مجبور بودم کلی لباس خونگی گشاد برم بخرم که اصلا دوستشون نداشتم و یا اینکه هیچ دستبند و انگشتر و النگویی به دستم نمیرفت و من زجر میکشیدم و یادم بعد از زایمانم یه روز به همراه همسرم و خواهرم که بچه رو بگیره تا من خرید کنم من کل شهرم رو گشتم تا یه مانتوی سایز بزرگ و شلوار سایز بزرگ که اصلا دوستش نداشتم خریدم و به تنم کردم و اینقدر ناراحت بودم که تصمیم گرفتم عصرها پیاده روی برم اما یادم که کفشهای ورزشیم به پام نمیرفتن و من سایز پام هم تغییر کرده بود و من فقط کفش طبی بد شکل میتونستم. بپوشم و خلاصه چاق شده بودم و متنفر از چاقی بودم و همون تنفر اینقدر شدید بود که تصمیم گرفتم پیش کارشناس تغذیه برم و زیر نظر اون لاغر بشم چون فرزند شیر خوار داشتم و همه میگفتن این کار برای بچه ضرر داره و خلاصه رژیم گرفتم و به عشق لاغری چنان رژیم رو با تعهد انجام دادم و در کنارش باشگاه هم رفتم که زودتر لاغر بشم و من تونستم درعرض چند ماه سی کیلو شایدم بیشتر کم کنم و وزنی رو تجربه کنم که در کل دوران ازدواجم اون رو نداشتم و ازطرف باشگاه تشویق شدم وهدیه گرفتم و به قول کارشناس تغذیه به سایز دخترونه رسیده بودم اما چه فایده ادامه دادن راهم برام سخت بود حرص و ولع شدید داشتم و درهمین اوضاع به خاطر یه مشکلی رفتم ازمایش خون دادم و متوجه شدم که من کم کاری تیرویید و مشکل هورمونی دارم و باید دارو مصرف کنم و همزمان از چند دکتر با هم شنیدم که این داروها تو روچاق میکنه حتی کارشناس تغذیه هم گفت و من دیگه بعد از اون موقع روی لاغری رو ندیدم هر ماه چاقتر و چاقتر میشدم وپیش همه گله و شکایت میکردم که چرا من این همه زجر میکشم و اما چاقتر میشم و هی محدودیتم و بیشتر. میکردم اما هر ماه شاهد وزن بیشتر میشدم وترس و نگرانی و تنفراز چاقی داشتم هر هفته خودم رو وزن میکردم و از اضافه وزنم گریه میکردم و به همه میگفتم اما چاره ای نبود. بقیه هم درکم نمیکردن میگفتن به خاطر دارو ها هست و اینکه تو حساس شدی و من میدیدم که هیچ چیز نمیخورم و تازه ورزش هم میکنم اما چاقتر شدم ولی خواهرم که خیلی لاغر بود همه چی میخورد و نگرانی نداشت و لاغر بود و من همش میگفتم بدن من با اونها فرق داره من دیگه توانایی لاغر شدن ندارم و دیگه ناامید شده بودم و همش به خودم میگفتم کاری از دستم بر نمیاد من که ته ورزش ورژیمم دیگه نمیدونم چه باید بکنم و ناامید وخسته شده بودم میخواستم به دمنوش و قرص لاغری پناه ببرم که شاید لاغر بشم چون دقیقا دوستی در باشگاه دمنوش خورده بود و خیلی لاغر شده بود و من با حسرت بهش نگاه میکردم اما ترس از تداخل با داروهای داشتم و جرات مصرف نداشتم و یا قرص هم همینطور میخواستم استفاده کنم اما از عوارضش میترسیدم تا اینکه به طور معجزه آسایی با این راه آشنا شدم و انگار حلقه ی گمشده ی خودم روپیدا کرده بودم و با تمام توانم در مسیر ماندم و الان دیگه نه تنها وزن اضافه نمیکنم بلکه بسیار لاغرتر و متناسب تر شدم و نزدیک به تناسب دلخواهم هستم و من اصلا متوجه شدم که چقدر دلایل من برای چاقیم بیهوده و پوچ بودن و من بدنم بسیار توانمندو مشتاق در لاغری هست و با عشق به سمت اون داره حرکت میکنه و باید بگم من امسال نزدیک به چهار بار سفر یهویی چند روزه داشتم که هر دفعه از دقعه ی قبل بهتر رفتار کردم و بسیار متناسب تر شدم که اگر در گذشته بودم نه تنها ثابت نبودم و بلکه کلی هم چاقتر میشدم و دلیل چاقی خودم رو سفرهای زیادم میدونستم اما الان به لطف خدا در هر زمان و مکانی من با روش تناسب فکری دارم به سمت لاغری جلو میرم و از خودم راضیم و هیچ عامل بیرونی رو عامل چاقیم نمیدونم و تنها عامل چاقی الان خودم رو انتخابها و افکار نادرستم میدونم که با بودن در مسیر مهارتم به مرور بیشتر و بیشتر میشه .
سلام دوست عزیز و هم مسیرم
چقدر خدا رو سپاسگزارم که در این مسیر هستم و در کنار دوستان بینظیری مثل شما هستم .
از اینکه کامنت من رو خوندین بسیار خوشحالم و از اینکه تونسته باشم با نوشتم به هر کدوم از بچه های عزیز سایت کمکی کرده باشم لذت میبرم .
آرزوی سلامتی و شادی و ثروت و سعادت و تناسب اندام زیبا رو برای شما دوست خوبم از خداوند مهربانم دارم