مسیر لاغری همان مسیر چاقی است، فقط باید در جهت مقابل به حرکت خود ادامه دهیم.
در تمام سالهایی که چاق بودم شنیده بودم که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرم و فعالیتم را بیشتر کنم. بارها این کارها را انجام می دادم اما لاغر نمیشدم. این درحالی بود که هم کلاسی ها و دوستانم برای لاغر بودن ورزش نمی کردند و رژیم نمی گرفتند.
چگونه در مسیر لاغری قرار بگیرم
بهترین طریق قرار گرفتن در مسیرلاغری ادامه دادن در مسیر چاقی است در حالی که به دنبال مکانی برای دور زدن و ادامه دادن مسیر زندگی در سمت مقابل مسیر چاقی باشیم. به این شکل می نوانیم مسیری که از لاغری به سمت چاقی طی کرده ایم را دوباره به سمت لاغر شدن برگردیم و برای همیشه در مقصد لاغری توقف کنیم.
تصور کنید در حال رانندگی از محل سکونت خود به شهر دیگری هستید. پس از مدتی به خاطر می آورید که وسیله ای که اتفاقا خیلی ضروری است را با خود نیاورده اید. تصمیم می گیرد به خانه برگردید تا آن وسیله را بردارید.
اولین اقدامی که انجام می دهید تصمیم گیری برای برگشتن به سمت خانه است درحالی که همچنان در حال دور شدن از خانه هستید.
دومین اقدام شما پیدا کردن دوربرگردان برای برگشتن به سمت خانه است.
و در نهایت سومین اقدام شما ادامه حرکت به سمت خانه از سمت مقابل همان جاده ای ایست که شما را از خانه دور می کرد.
برای لاغر شدن نیز همین فرایند را باید در زندگی اجرا کنید.
شما در حال زندگی کردن هستید که متوجه می شوید شرایط جسمی و سلامتی شما آنطور که دوست دارید نیست.
اولین اقدام شما باید تصمیم گرفتم برای لاغر شدن باشد.
تصمیمی که همه ما بارها در دوران چاقی خود گرفته ایم.
دومین اقدام شما باید به دنبال روشی برای لاغر شدن باشد که باز هم همه ما روش های مختلفی را برای لاغر شدن استفاده کرده ایم.
سومین اقدام شما باید حرکت کردن در مسیر لاغری باشد که انتخاب کرده اید و آنقدر به حرکت خود ادامه دهید تا به تناسب اندام و سلامتی که قبلا داشته اید برسید.
نکته جالب توجه اینکه مراحلی که توضیح داده شد را همه ما بارها انجام داده این اما چرا لاغر نشدیم؟
تنها به این دلیل که از محل مناسب وارد مسیر لاغری نشده ایم.
چرا تلاش من برای لاغری نتیجه نداشته است
چاقی مسیری است که شما را از سلامتی و تناسب اندام دور می کند. هرچه بیشتر در این مسیر حرکت کنید برای شما واضح تر می شود که حرکت در این مسیر را دوست ندارید و علاقه دارید به سمت آنجایی که قبلا بودید که همان لاغری و سلامتی است برگردید.
در مسیر چاقی تابلوهای زیادی به منطور راهنمایی شما به مسیر لاغری نصب شده است اما متاسفانه این مسیرها شما را به سمت لاغری هدایت نمی کند فقط شما را به مسیر جدیدی به سمت چاق تر شدن وارد می کنند.
تصور کنید شما با تابلوی برنامه رژیمی برای لاغر شدن مواجه می شوید و به قصد لاغر شدن وارد این مسیر می شوید. مدتها در این مسیر با هر سختی و ناراحتی به حرکت خود به امید لاغر شدن حرکت می کنید و بخاطر رنجی که متحمل می شوید انتظار دارید لاغر شوید و مقداری هم لاغر می شوید اما در نهایت پس از مدتی که از ادامه مسیر خسته می شوید و احساس می کنید دیگر اراده ادامه دادن این مسیر لاغری را ندارید خیلی راحت و البته سریع به شرایط چاقی قبل بر می گردید و خود را در شرایط حتی چاق تر می بینید.
این مسیر شما را به سمت لاغر شدن هدایت نکرده است بلکه فقط شما را وارد مسیر جدیدی به سمت چاقی و چاق تر شدن کرده است و در این مدت شما تصور می کردید در حال لاغر شدن هستید اما در نهایت متوجه میشوید که در همان شرایط قبل و شاید هم چاق تر هستید.
روش صحیح لاغر شدن کدام است؟
حتما با من هم عقیده هستید که برای رفع هر مشکلی باید ابتدا مشکل و عوامل بوجود آورنده آن مشکل را شناسایی کنیم.
پس برای رفع چاقی و لاغر شدن باید ابتدا دلایل چاقی را شناسایی کنیم.
در روش صحیح لاغر شدن ابتدا باید مشخص کنیم چه عواملی باعث چاقی ما شده اند تا با شناسایی آنها راهکار مناسب برای برطرف کردن هر عامل چاق کننده پیدا کنیم و به مرور به سمت لاغری حرکت کنیم.
مسیر لاغری که به شما کمک کند به این شکل مشکل چاقی خود را برطرف کنید روش صحیح لاغر شدن می باشد و تنها مسیری که به این صورت به شما کمک می کند تا در مسیر لاغری حرکت کرده و برای همیشه لاغر شوید دوره های آموزشی لاغری با ذهن می باشند.
شناسایی عوامل تاثیرگذار بر چاقی
زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم و می خواستم عوامل چاقی خودم را پیدا کنم به آنچه در ۳۵ سال چاقی گذشته بودم فکر کردم.
آنچه درباره علت چاق بودن که از پدر، مادر و اطرافیانم شنیده بودم.
اینکه چاقی در خانواده ما ارثی است و دلیل آن هم چاق بودن همه آدم ها در خانواده پدری ام بود.
بارها شنیده بودم که من به دلیل داشتن استخوان بندی درشت چاق هستم و به همین دلیل چاق به نظر می رسم.
بعضی ها عقیده داشند به خاطر کم تحرک بودنم چاق شده ام و اگر بخوام لاغر بشم باید حتما تحرک بیشتری داشته باشم.
برخی از اقوام نزدیک به شوخی یا جدی می گفتند خونسرد بودنت باعث چاقی ات شده، چون اصلا حرص نمی خوری و آدم بی خیالی هستی.
هرچه بیشتر به عوامل چاقی خودم فکر می کردم خاطرات بیشتری از شنیده های سال های چاقی در ذهنم مرور می شد.
همه آنها را نوشتم و لیست بلندی از دلایل چاقی خودم تهیه کردم.
نام آن لیست را عوامل چاقی خودم قرار دادم، البته از ملاحظه آن همه دلیل برای چاق بودنم اصلا احساس خوبی نداشتم چون تازه متوجه شده بودم چاقی در من آنقدر سابقه دارد که این همه دلیل برای بودنش در خودم پیدا کرده بودم.
اما از طرقی خوشحال بودم که برای بار اول در زندگی از روش صحیح لاغر شدن برای لاغر شدن اقدام کرده بودم.
تفاوت لاغری با ذهن و روش های قبلی
هر بار که تصمیم می گرفتم برای لاغر شدن اقدام کنم ابتدا قد و وزن من را سوال می کردند تا میزان ااضافه وزنم را مشخص کنند و از همان ابتدا با تعیین مقداری که باید کم کنم، احساس می کردم توانایی کم کردن آن مقدار اضافه وزن را ندارم و از همان شروع مسیر لاغری احساس ناامیدی در من شکل می گرفت.
بعدها افرادی که خود را متخصص لاغری معرفی می کردند برای اندازه گیری شاخص توده بدنی، اندازه دور مچ و دور سر و چند سایز دیگر اعضای بدن را به اطلاعات اولیه خود اضافه می کردند اما نکته جالب این بود که در نهایت مقدار وزنی که باید کم می کردم را برای من مشخص می کردند.
متفاوت بودن روش لاغری با ذهن برای لاغر شدن احساس خوبی به من می داد.
دیگر خبری از عدد کذایی اضافه وزنم نبود و به جای آن لیستی از عواملی که باعث چاقی من شده بود برایم واضح شده بود.
از طرفی چون لیست بایدها و نبایدهای خوردنی برای خودم مشخص نکرده بودم احساس خیلی خوبی داشتم.
در روش لاغری با ذهن خبری از خوردن و نخوردن ها و رژیم غذایی نبود.
- برای من مشخص نکرده بودند هر روز اول صبح باید یک لیوان آب و افشره تلخ زیره را بخورم.
- به من گفته نشده بود میان وعده حق دارم فقط نصف یک سیب آنهم فقط سیب قرمز بخورم.
- برای ناهار اجازه دارم ۵ قاشق برنج با ۲ قاشق خورشت بدون روغن و یک کاسه به هر اندازه که می خواهم سالاد بدون نمک بخورم.
- برای من مشخص نکرده بودند حق خوردن شیرینی یا قند با چای را ندارم.
- به من گفته نشده بود اگر کیک و بیسکویت بخورم لاغر که نمی شوم هیچ بلکه چاق تر هم خواهم شد.
- مشخص نشده بود فقط در بعضی از روزها به اندازه یک کف دست نان سبوسدار اجازه دارم بخورم.
- برای من تعیین نکرده بودند که برای شام فقط می توانم به هر اندازه می خواهم سالاد و سبزیجات بخورم
وقتی به لیست عوامل چاقی خودم نگاه کردم خبری از نباید ها نبود، خیری از وزن کردن و جدا کردن غذا نبود.
قرار نبود در مهمانی ها ظرف غذای خودم را همراهم ببرم و فقط سعی کنم از بودن در جمع دیگران خوشحال باشم و حق ندارم از غذاهای مهمانی مصرف کنم.
اگرچه لیست عوامل چاقی من ردیف های زیادی داشت و در ابتدا از ملاحظه آن احساس ناامیدی در برطرف کردن آن عوامل پیدا کردم اما وقتی به سختی های روش های قبلی در مسیر لاغری فکر کردم خیلی زود نسبت به روش جدید لاغری که در پیش گرفته بودم احساسم بهتر شد.
همین که خبری از رژیم و ورزش کردن و … نبود خیلی عالی بود و نوید این را می داد که این روش را می توانم برای مدت بیشتری ادامه دهم.
تجربه ای که در تمام سال هایی که از چاقی رنج می بردم و از روش های مختلفی برای لاغر شدن اقدام کرده بودم به من ثابت کرده بود، بیشتر از چند روز یا هفته طاقت اجرای دستور العمل ها و برنامه های ورزشی را ندارم.
اکنون که در شروع مسیر لاغری با قدرت ذهن می دانستم خبری از رژیم و باشگاه رفتن نیست خیالم راحت بود که برای مدت بیشتری می توانم از این طریق برای تحقق رویای لاغر ادامه دهم.
شگفت انگیز بودن لاغری با ذهن
نکته قابل توجه که برای اولین بار در مسیر لاغری تجربه می کردم این بود که فرد دیگری برای من برنامه لاغری (رژیم و ورزش) تنظیم نکرده بود.
اولین بار بود که خودم دست به کار شده و برای لاغر شدن اقدام کرده بودم.
همانطور که در ۳۵ سال چاقی کسی به من نگفته بود به چه صورت باید چاق شوم و این خودم بودم که هر بار متوجه می شدم چاق تر از قبل شده ام، این بار نیز کسی به من نگفته بود باید چگونه لاغر شوم و خودم با اشتیاق قدم در مسیر لاغری با ذهن گذاشته بودم.
بنابراین شما دوست عزیزی که تصمیم گرفته اید از مسیر لاغری با ذهن برای لاغر شدن اقدام کنید باید مانند من عمل کنید اگر می خواهید نتیجه مشابه من کسب کنید.
چرا که من دقیقا به روش شما عمل کرده ام که مانند شما چاق بودم و به همین دلیل اکثر افرادی که چاق هستند علایق، عقاید و افکار مشابه یکدیگر دارند.
پس همانطور که من توانستم با عمل کردن به روش شما چاق شوم، شما هم می توانید با عمل کردن به روش من لاغر و متناسب شوید.
تنها کافی است مانند من که در عمل کردن به طریق شما ۳۵ سال استمرار داشتم، شما هم در عمل کردن به طریق من استمرار داشته باشید.
اما نکته شگفت انگیز و امیدوار کننده این است که برای لاغر شدن نیاز نیست به اندازه سال هایی که چاق بوده اید، صبر کنید.
لاغر شدن به مراتب سریع تر از چاق شدن است اما در این سریع بودن منطقی بودن را نیز مدنظر داشته باشید.
اگر یک سال است چاق شده اید انتظار نداشته باشید هفته دیگر به شرایط ایده آل برسید.
اگر سه سال است از چاقی رنج می برید انتظار نداشته باشید طی یک ماه به شرایط ایده آل برسید.
اگر ۵ سال است درگیر چاقی و عوارض آن هستید، انتظار نداشته باشید طی دو ماه به شرایط ایده آل خود برسید.
اگر ۱۰ سال یا بیشتر است که مشغول چاق شدن و تلاش برای لاغر شدن هستید، انتظار نداشته باشید طی سه ماه به شرایط ایده آل خود برسید.
اما باز هم تکرار می کنم، باور کنید لاغر شدن سریع از چاق شدن است.
با هر سرعتی در مسیر لاغری حرکت کنید، بارها و بارها سریع از زمانی که چاق شده اید، لاغر شدن را تجربه خواهید کرد.
پس با اشتیاق و احساس خوب قدم اول را بردارید.
با انگیزه و امید به متناسب شدن، فایل آموزشی این جلسه را ببینید و بارها گوش دهید تا به خوبی درک کنید چگونه باید عوامل چاق کننده خود را کشف کنید.
هرچقدر نیاز است زمان صرف کنید، بسیار مهم است که گام اول را محکم بردارید.
گرچه هر قدم به منزله یک گام واحد است و بسیار مهم و حائز اهمیت است اما با قدرت شروع کردن در ایجاد انگیزه و اشتیاق برای ادامه دادن بسیار موثر است.
منتظر خواندن نظرات شما دوست عزیزی که نور امیدی برای لاغر شدن بر قلبتان تابیده شده است هستم.
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
پیشنهاد می کنم به این صفحه مراجعه کنید و براساس توضیحات ارائه شده دیدگاه خود را ثبت کنید.
اطمینان دارم محتوای این صفحه با مشارکت شما بسیار تاثیرگذارتر خواهد شد.
توصیه مهم برای کسب نتیجه عالی
بارها در دوره های آموزشی به اهمیت نوشتن و خواندن اشاره کرده ام و باز هم بر این دو امر مهم تاکید می کنم.
تفاوت نتیجه دوستانی که شگفتی ساز می شوند با عزیزانی که به هدف نهای خود نمی رسند در یادگیری یا هوش و استعداد لاغر شدن نیست چون تا قبل از این دوره آنها هم در لاغر شدن ناتوان بوده اند.
تنها تفاوت آنها عمل کردن به آن چیزی است که در فایلهای آموزشی گفته می شود.
در طی چندسال آموزش دادن دوره لاغری با ذهن به وضوح برایم روشن شده است که عزیزانی که شگفتی ساز میشوند در نوشتن تمرینات تمرکز و دقت بیشتری دارند و همچنین برای خواندن نوشته های دیگران مشتاق هستند. در واقع آنها نحوه انجام تمرینات را بهتر مورد توجه قرار می دهند.
چگونه تمرکز بیشتری داشته باشیم
زمانی که شما در حال گوش دادن به فایل های آموزشی هستند، فقط از طریق گوش خود در حال یادگیری و توجه کردن هستید، و در فایل های تصویری از گوش و چشم خود استفاده می کنید.
در این دو حالت ذهن شما به طور آزادانه می تواند بر موضوعات دیگر توجه و تمرکز کند و شاید بارها برای شما پیش آمده باشد که در حال گوش دادن یا تماشای فایل آموزشی هستید اما تمرکز شما کاملا روی موضوع دیگری است و ناگهان به خود آمده و متوجه می شوید دقایق زیادی از محتوای آموزشی گذشته اما شما چیزی از آنچه گفته شده به خاطر نمی آورید.
این حالت طبیعی است و برای هر فردی با توجه به پراکندگی موضوعات مهم ذهنش پیش می آید.
اما همه افراد زمانی که در حال نوشتن هستند به ندرت دچار جهش تمرکز ذهنی می شوند، به احتمال زیاد به خاطر ندارید زمانی را که چند خط نوشته باشید و به خود آمده باشید و ندانید که چه نوشته اید.
وقتی شما می نویسید، چشم، ذهن، جسم (دست)، اعصاب و بسیاری از دیگر اندام شما در خدمت شما هستند و به همین دلیل تمرکز شما موقع نوشتن بارها بیشتر از زمانی است که در حال تماشا کردن یا گوش دادن هستید.
و موضوع مهم دیگر خواندن نوشته های دیگران است، با این کار به راحتی تصویرسازی ذهنی در شما شکل می گیرد و افکار و باورهای صحیح و متناسب کننده در ذهن شما تایید می شوند.
شاید برای شما پیش آمده باشد که حرفی را از یک نفر شنیده اید اما چندان اهمیت نداده باشید، اما اگر آن حرف را دو یا سه یا عده بیشتری برای شما بازگو کنند باعث می شود که شما با دقت بیشتری آن موضوع را بپذیرید و به عبارتی آن را باور می کنید.
از این رو زمانی که شما نوشته های دیگران را مطالعه می کند در حال تایید کردن محتوای تازه وارد شده به ذهن خود هستید، شاهدانی پیدا می کنید که گفته های شما را تایید و چه بسا کامل تر کنند، چون با مطالعه نوشته های دیگران مطمئن باشید به نکاتی پی خواهید برد که به ذهن خودتان نرسیده است یا برایتان اهمیت نداشته است.
از این رو توصیه میکنم، زمان بیشتری را صرف نوشتن و خواندن کنید که نتایج عالی برای شما به ارمغان می آورد.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای تمرین این جلسه باید داستان چاقی خود را بنویسید.
تصور کنید از شما خواسته شده است شرح حال مفصلی از چاقی خود بنویسید تا بر اساس آنچه می نویسید برنامه لاغری مختص شما تنظیم شود. برنامه ای که اطمینان دارید با استفاده از آن به رؤیای لاغری خود می رسید.
برای دست یابی به فرمول های ذهن ناخودآگاه خود درباره چاقی در شرح داستان خود به سوالات زیر به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.
- چرا شما چاق هستید؟
به این موضوع فکر کنید. پی بردن به نگرش خود درباره چاق بودنتان مهمترین قدم برای اصلاح فرمول های چاقی ذهن می باشد. حتی می توانید دیدگاه والدین تان درباره چاق بودنتان را ذکر کنید. پی بردن به اینکه چرا چاق هستم قدم اول و بسیار مهم برای کسب نتیجه عالی در مسیر لاغری با ذهن می باشد.
- از چه سنی چاقی شما شروع شد؟
پی بردن به سن چاقی برای تخمین قدرت و نفوذ چاقی در ذهن اهمیت زیادی دارد. بنابراین درباره شروع چاقی خودتان فکر کنید و شرح حال اینکه از چه سنی چاق شدید در داستان چاقی خود بنویسید.
- خاطرات شما از چاقی چیست؟
به آنچه پس از گذر مدت زمان به یاد می آوریم خاطره گفته می شود. آنچه از سفری که چند سال قبل رفته اید خاطرات شما از سفر هستند. اما در اینجا نوع جدیدی از خاطره را برای دستیابی به فرمول های چاقی ذهن نیاز داریم و آن خاطرات قبل از چاق است.
قبل از چاق شدن چه چیزی درباره چاقی شنیده بودید. خاطرات خود قبل از چاق شدن را بنویسد.
آنچه قبل از چاق شدن درباره چاقی و احتمال وقوع آن شنیده اید را در داستان چاقی خود شرح دهید.
- مشکلاتی که چاقی در زندگی برای شما ایجاد کرده است را شرح دهید.
واضح است که چاقی مهمان ناخوانده ای است که باعث بروز مشکلات و اختلال در روند زندگی ما شده است بنابراین کشف اختلالی که چاقی در زندگی ما بوجود آورده است به ما کمک می کند تا برنامه ریزی موثرتری برای خلاص شدن از دست این مهمان ناخوانده انجام دهیم.
مشکلاتی که چاق بودن در جنبه های مختلف زندگی برای شما ایجاد کرده است را به داستان چاقی خود اضافه کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
متن فایل تصویری برای ناشنوایان 🧏
متن فایل تصویری جلسه اول: (توسط خانم گلستان عزیز)
به نام خدای مهربان
من رضا عطار روشن هستم و خداوند رو بی نهایت سپاسگزارم که این فرصت رو به من داد که همراه شما دوستان خوبم باشم.
خوش آمد میگم حضور شما رو در دوره ی فوق العاده ی لاغری با ذهن، دوره ای که شگفتی های خیلی زیادی داشته و نتایج عالی دوستانی که از این دوره استفاده کردن منو به این واداشت که بیام یک دوره ی رایگان در قالب، حالا حدود ۱۰ جلسه ی تصویری براتون آماده کنم و توضیحات کاملی درباره ی نحوه ی لاغری با ذهن ارائه بدم
تا دوستانی که با این روش آشنا میشن بتونن با استفاده از این فایل ها اطلاعات و آگاهی جامع تری از این روش داشته باشن و بتونن به شکل مطمئن تر و آگاهانه تری تصمیم بگیرن که از دوره ی آموزشی لاغری با ذهن برای رهایی از چاقی و مسائل مربوط به اون استفاده کنن.
خب ابتدا لازم می دونم که درباره ی خودم یه توضيحات کوتاهی بدم و اینکه چرا خودم رو لايق صحبت کردن وآموزش دادن لاغری با ذهن می دونم.
من متولد سال ۱۳۵۹ هستم و از همون کودکی اضافه وزن داشتم یعنی از وقتی که یادم میاد اضافه وزن داشتم و وقتی عکس های دوران کودکیم رو هم دیدم اثبات می کرد که بله من بچه ی تپلی بودم، از وقتی که به دنیا آمدم.
خب این اضافه وزن سال ها ی زیادی همراه من بود و مسائل بسیار مختلفی رو برای من به همراه داشت که لازم نیست درباره ش توضیح بدم چون همه ی شمایی که این فایل روتماشا می کنین حتما خودتون مسائل مختلف چاقی رو تجربه کردین و دیگه تکرار کردن اون خیلی خوشایند ما نیست و این مسئله باعث شده بود که سالهای زیادی از عمرم رو تلاش کنم برای لاغر شدن،
روش های خیلی زیادی رو استفاده کردم، روش هایی که حتما خیلی از شما هم اون رو تجربه کردین وشاید حتی خیلی بیشتر از من سعی و تلاش کرده باشین که لاغر بشین ولی خب نتیجه ی همه ی سعی وتلاش من برای لاغر شدن، این بود که برای یک مقطع کوتاهی، یک تغییراتی در خودم ایجاد می کردم ولی خب به مرور بعداز گذشت چند هفته يا نهایتا چند ماه، همهی اون چیزی رو که از دست داده بودم، دوباره به دست می آوردم و خیلی وقت ها، حتی یک مقدار بیشتر از قبل از اقدام برای لاغری دوباره من چاق میشدم،
این لاغر و چاق شدن های مکرر واقعا منو خسته کرده بود؛
اینکه من تلاش می کردم، خیلی سعی می کردم برای اینکه لاغر بشم اما می دیدم چقدر راحت، چقدر بدون دردسر بدون اینکه من سختی بکشم، دوباره در طی چند هفته، من به وزن قبلی بر می گشتم و دیگه هر کسی منو می دید مثلا یه مقطعی یه مقدار جمع وجور شده بودم، حتمآ می گفت، که، باز که داری تلاش بی خودی می کنی! وشنیدن این جمله واقعآ یک بار سنگینی رو، روی دوش من می گذاشت که باید این بار موفق بشم.
شنیدن این جمله که باز داری تلاش بی خود می کنی،
واقعا یک بار سنگینی رو روی دوش من می گذاشت که باید این بار موفق بشم:
اما خب هر چقدر بیشتر تلاش میکردم فقط اون مقدار، مثلا اون دوران متناسب شدنم، اون مقداری که کم کرده بودم رو می تونستم برای یک مدت زمانی حفظ کنم، هیچ وقت نتونستم با اون روش ها برای همیشه از شر چاقی خلاص بشم؛
خلاصه این تلاش من ادامه داشت تا سال ۱۳۹۴ که من با دوره های ان ال پی (NLP ) و قدرت ذهن آشنا شدم و اون دوره ها رو من شرکت کرده بودم برای ايجاد تغییر در جنبه های مختلف زندگی، اصلا موضوع لاغری نبود. ؛ موضوع تغییر فرکانس و نمی دونم مدارها و اینکه ما چه جوری بتونیم زندگی خودمون رو تغییر بدیم،؛ موضوع موفقیت فردی بود.
خب من يه مدت از این مباحث استفاده کردم، از این کلاس ها استفاده کردم و به این نتیجه رسیدم که اگر این موضوعاتی که مطرح میشه به ادعای اون افرادی که داشتن آموزش می دادن، می تونه زندگی انسان رو در تمام جنبهها تغییر بده، خب من میخوام از این آموزش ها استفاده کنم برای لاغر شدن،
نمی دونم چرا این فکر به ذهنم رسیده بود چون در اون کلاس اصلا همچین چیزهایی مطرح نمی شد که مثلا از این روش، از این آگاهی ها میشه استفاده کرد برای لاغر شدن، اما یه حسی به من می گفت که بیا از این روش استفاده کن برای لاغر شدن، چون اونا درباره ی ثروت، درباره ی موفقیت، دربارهی روابط صحبت می کردن،
اما خب هر چقدر من پیش می رفتم، می دیدم، خب مهمترین موضوع زندگی من اضافه وزنمه و هر چقدر هم می خواستم مثلآ در زمینه روابط، وضعیت خودم رو بهبود ببخشم، می دیدم اضافه وزنه مانع از این میشه که من بخوام روابطم رو بهبود ببخشم و….
هرچقدر داشتم تلاش می کردم که مثلا درآمدم رو و یا ثروتم رو یا اوضاع اقتصادیم رو تغییر بدم بازم یه جاهایی به این می رسيدم که اضافه وزنم مانع از این ميشه که من بتونم تلاش بیشتری انجام بدم یا من بتونم به شکل متفاوتی فعالیت کنم که بتونم اوضاعم رو تغییر بدم؛
به هرحال از هر راهی میخواستم تغییر کردن رو شروع کنم به مانع اضافه وزن برخورد می کردم و به این نتیجه رسیدم که واقعا اگر این روشها جواب میده؛
پس من بیام از اونها برای لاغری استفاده کنم.
سال ۱۳۹۴ بود که تمام تلاشم رو به کار گرفتم، تمام تمرکزم رو به کار گرفتم تا آموزش ها یی که دیده بودم، تمريناتی که می دادن و اطلاعاتی که در اختیار من میذاشتن رو من تبدیل کنم به تمريناتی که در رابطه با لاغری با ذهن کاربرد داشته باشه و اونها رو انجام می دادم، تست می کردم؛ خیلی مشتاق بودم که روشهای مختلفی رو تبدیل کنم تمریناتش رو به موضوع لاغری با ذهن،
خب، چون در این زمینه، کتاب خاصی هم وجود نداشت، هيچ اطلاعات دستهبندی شده ای هم وجود نداشت و اساتیدی هم نبودن که من بخوام از اونها استفاده کنم برای تجربه و یادگیری لاغری با ذهن،
خب، سبب شده بود که خودم خیلی راه های مختلفی رو تجویز کنم، خیلی تمرينات مختلفی رو انجام بدم و به لطف خدا، بعد از مدتی تغییراتی در رفتار من به وجود آمد، تغییراتی در افکار من به وجود اومد و احساس کردم که در این مدتی که دارم این کارها رو انجام میدم خیلی راحت و بدون اینکه من زحمت خاصی بکشم، بدون اینکه سختی ای متحمل بشم و بدون اینکه اعصابم خراب بشه، داره تغييراتی در جسم من شکل می گیره
و تغییرات به حدی بود که اطرافیان من داشتن می گفتن، مثلا نزدیکان من که خب همیشه، وقتی، خبر داشتن دیگه، مثلا من اقدام می کردم برای لاغر شدن، خب یا رژيم می گرفتم یا غذام رو از اونها جدا می کردم یا یک منوی خاصی رو به دیوار آشپزخونه می چسبوندم،
می گفتم، من براساس این منو باید غذا بخورم یا مثلا می دیدن، هفتهای چند روز من با دوستان میرم این زمین های اطراف شهر و ، خلاصه این پارک ها، خلاصه من میدویدم به خاطر اینکه لاغر بشم و وقتی می دیدن که هیچ کدوم از این کارا رو انجام نمی دم اما تغییراتی داره در جسم من شکل میگیره، خیلی براشون تعجب انگیز بود……
اینکه کاری انجام نمی دم ، اما تغییراتی داره در جسم من شکل میگیره، خیلی براشون تعجب انگیز بود،
میگفتن: چی شده؟ چکار کردی؟ یا حتی اوایلش فکر می کردن که مثلا من یه بیماری خاصی حتما گرفتم که دارم همین جور خود به خود لاغر می شم و خب واقعا خودم هم اون زمان ، این تأییدیه ، این اطمینان رو نداشتم که حتما این کارایی که من انجام دادم باعث لاغری من شده، چون واقعأ با همه ی کارایی که من انجام داده بودم برای لاغری، متفاوت بود،
تا جایی که یادم میومد، من همیشه عرق می ریختم، تلاش می کردم که بیشتر عرق کنم که لاغر بشم، تلاش می کردم که کمتر بخورم که لاغر بشم، سعی می کردم که دقیقا بر اساس مقدار کالری که برام در نظر گرفته شده، غذا مصرف کنم که لاغر بشم؛
اما چند وقتی بود که اصلا من از این کارها انجام نمی دادم؛ تازه در مقابل خیلی شور و اشتیاق داشتم، چیزی که در تمام روشهای قبلی اصل خبری از اون نبود؛
یعنی در تمام دفعاتی که من رژیم می گرفتم، هيچ وقت اشتیاق نداشتم برای اینکه بخوام روزهای بعد برسه و من ادامه بدم، چون هر روز کار سخت تر می شد .
درتمام دفعاتی که من از باشگاه، از دویدن در پارک ها و از خیلی از فعالیت های ورزشی استفاده میکردم، دوستانی داشتم اون زمان که ورزشکار بودن مثلا وزنه بردار بودن، خب با اونها همراه می شدم برای بالا بردن فعالیت بدنم وتصورم این بود که باید سوخت و سازم رو بیشتر کنم
ولی خب در نهایت، اون چیزی که بایستی به دست میومد، اون نتیجه ای که باید حاصل می شد که حداقل برابر با زحمت و تلاش من باشه، هيچ وقتی کسب نشد واگر هم يه نتایج کوچيکی به دست اومد، خیلی کم رنگ و خیلی ناپایدار بود و بلافاصله بعد از چند هفته از بین می رفت
و وقتی دیدم که خیلی راحت، بدون اینکه زحمت خاصی بکشم داره تغییرات در من ایجاد میشه، خیلی اشتیاقم بیشتر شد، خیلی، اصلا شگفت زده شده بودم که خدایا چه اتفاقی داره میوفته؟
چون همیشه من یک سؤالی در ذهنم بود که؛ از خیلی سال ها قبل، از زمانی که مثلآ دبستان بودم یا راهنمایی بودم همیشه با خودم فکر می کردم که:
مثلا چرا دوستانم لاغرن من چاقم؟
چرا اونها هرچی دوست دارن می خورن ولی من نمی تونم بخورم؟
چرا اوناهمیشه مثلا هربازی ای رو می تونن انجام بدن، میدوند، فوتبال بازی میکنن، نمی دونم، هربازی ای که دوست داشتن انجام ميدن ولی من نمی تونم هربازی ای رو انجام بدم؛
به خاطر اینکه اضافه وزنم مانع می شد که بتونم همپای دوستانم بدوم و بازی کنم واین سوال رو با خودم مرور می کردم که، چرا من در این وضعیت هستم واین همه آدم دیگه متناسب هستن؟….
و تازه زمانی که با روش لاغری با ذهن آشنا شده بودم و داشتم یه کارایی رو ذهن خودم انجام می دادم که خییییلی هم آگاهانه نبود؛ چون من فقط یه سری تمریناتو داشتم تبدیل می کردم و هر کجا که بیشتر خوشم میومد رو، اونجا رو گسترش می دادم و تکرارش می کردم
و وقتی دیدم نتایج اولیه داره رقم می خوره، تازه داشتم به این سؤال، یعنی به جواب این سؤال می رسيدم که واقعأ میشه انگار آدم ها متناسب باشن، اگر که بتونن ذهنشون رو تغییر بدن
درباره ی ذهن و عملکرد اون زیاد شنیده بودم ولی هیچ وقتی نشنیده بودم که فردی تونسته باشه با کنترل ذهنش، با استفاده از قدرت ذهنش، بتونه لاغر بشه؛
خیلی شنیده بودم که مثلا افرادی، بیماریهای مختلفی رو، حالا مثلا مهار کرده بودن یا شفا پيدا کرده بودن یا خیلی از کارا کرده بودن ، ولی درباره ی لاغری، من نشنیده بودم تا اون زمان؛ به خاطر همین اصلا انتظار همچین نتیجه ی خاصی ام نداشتم وقتی کارا رو انجام میدادم؛
شاید بیشتر به خاطر اینکه یه کاری کرده باشم و یه روش متفاوتی رو انجام داده باشم شروع کردم به تمرینات ذهنی برای لاغر شدن؛ اما به لطف خدا، وقتی نتایج اولیه شکل گرفت، خیلی مشتاق تر شدم که این روش رو ادامه بدم.
تمریناتش رو خیلی گسترده تر کردم، خیلی تحقیقاتم رو بيشتر کردم، خیلی مطالعات بیشتری انجام دادم و فقط هم خودم داشتم انجام می دادم چون برای هيچ کسی قابل باور نبود، برا خودم هم تازه داشت قابل باور می شد، چون نتایج اولیه خیلی کم رنگ داشت بعد از ۳_۴ ماه خودشو نشون میداد.
خلاصه ادامه دادم و ادامه دادم تا به لطف خداوند تونستم بعد از حدود فکر میکنم بین ۱۵ ماه تا ۱۷_۱۸ ماه، این حدود، خب، تغییرات خیلی ديگه خودشو نشون داده بود، طوری که هرکسی منو می دید واقعا شگفت زده می شد،که چی کار کردی ؟؟؟!!!
…بعد جالب بود، نزدیکان من می دیدن که من همهی اون کار هایی رو که قبلا انجام می دادم برای لاغر شدن رو انجام نمی دادم.
چون همیشه مادرم یکی از اون عوامل لاغری من بود که بایستی مشارکت میکرد در تهیه ی غذاهای مخصوص یا مثلا پدرم که بایستی همیشه یک سری مواد غذایی خاص روتهیه می کرد، برای اینکه من بخوام لاغر بشم :
ولی اونها میدیدن هیچ کاری انجام نمی دم و این بار من خودم دارم یک سری کارها رو انجام میدم وتغییرات خیلی خوبی در من به وجود اومده.
خلاصه این روال طی شد تا اینکه بعضی از دوستانی که گذشته ی من رو دیده بودن و حال حاضر منو می دیدن، خب براشون جای سوال بود، خیلی کنجکاوانه می پرسیدن که چکار کردی به ما هم بگو که ما هم از این روش استفاده کنیم ولی وقتی براشون توضیح می دادم، فقط می خندیدن و می گفتن: بابا راستشو بگو، چیکار کردی؟ از چه برنامه ی رژیمی استفاده کردی؟ یا مثلا کدوم باشگاه ثبت نام کردی؟
و باورشون نمی شد که واقعا من از این کارها رو انجام ندادم و بيشتر اونها منتظر بودن یعنی هی به من هم می گفتن که: حالا بزاریم یه چند وقت بگذره، ببینیم واقعا می مونی؟ توخیلی مثلا قبلا هم هی لاغر شدی، دوباره چاق شدی؛ یا خودشون هم همچین تجربه ای داشتن، بالاخره دوستان من اکثرا افرادی بودن که اضافه وزن داشتن واونا هم بارها تلاش کرده بودن و مقداری از وزنشون کم شده بود ولی دوباره چاق شده بودن،
بیشتر در حالت انتظار بودن برای اینکه دوباره چاق شدن من رو ببینن وخیالشون راحت باشه که این روش هم جواب نمی ده و ما سرنوشتمون اینه که برای همیشه چاق بمونیم ولی خب يه مدت گذشت و اونها دیگه یواش یواش مطمئن شدن که، نه، این بار يه خبر دیگه س، انگار این رضا يه کارایی کرده، يه تغییراتی ایجاد کرده که دیگه چاق نمی شه و براشون خیلی جای سوال بود که من چه کاری انجام دادم؟
و من يواش يواش شروع کردم به این دوستان براشون توضیح دادن، چون اصلا موضوع آموزش هم نبود تا اون روز، فقط من خودم از این روش استفاده کرده بودم و نتایجی کسب کرده بودم ، می خوام بگم به این شکل آموزش این روش به دیگران شروع شد.
به یکی دو نفری که براشون جذاب بود و سؤال می کردن، به اون ها گفتم؛ اون هاهم یه مدت کار کردن ولی دوباره منصرف شدن، نتونستن ادامه بدن و خلاصه؛
مراحل طی شد، من خیلی بیشتر روی این دوره کار کردم، خیلی بهتر نتیجه گرفتم تا اینکه به پیشنهاد یکی از دوستان، سال ۹۵ يا اوایل ۹۶ بود فکر می کنم، گروهی در تلگرام تشکيل شد برای اینکه من به همراه دو نفر از دوستانم،
گفتم حالا شما دوست دارین از این روش استفاده کنین، یه کانال تلگرام تشکيل بدیم، یه گروه ۳نفری تشکيل بدیم،
برا اینکه براشون توضیح بدم و اونها تمرينات رو انجام بدن، به این شکل که با هم این کار رو انجام بدیم. واقعا می خواستم، خودم، ببینم این روش برای دیگران هم تاثیر داره یا نه؟
وقتی خودم اینقدر خوب نتیجه گرفتم، می خواستم ببینم دیگران هم می تونن از این روش نتیجه بگیرن یا نمی تونن؟
خب؛ این کار رو شروع کردیم و هنوز دو سه روزی از تشکیل گروه نگذشته بود که به طرز شگفت انگیزی، این لینک گروه دست چند نفر از دوستان ديگه رسیده بود که اونها واقعا، نمی دونم هم چه کسانی بودن ولی واقعا دستان خداوند بودند برای اینکه افرادی رو که نیاز دارن از این روش استفاده کنن برای لاغر شدن رو، به سمت من هدایت کنه ؛
فکر می کنم طی یکی دو روز حدود صد وسی چهل نفر عضو این گروه شدن، افرادی که از شهر های مختلف بودن و من واقعا شگفت زده شده بودم که این افراد به چه شکلی، یک شبه یا مثلا طی دو روز و دائم هم داشت اضافه می شد،
هرچند ساعت ۳_۴ نفر داشت به گروه ما اضافه می شد و من واقعا شوکه شده بودم که اصلا چه چیزی باید بگم، واقعا، چون حالا، تا اون روز من کار آموزشی انجام نداده بودم؛ هر چی بود برا خودم انجام داده بودم و نتیجه گرفته بودم ویه جورایی می خوام بگم، هدایت شدم به این مسیر…..
که بیام برای دیگران درباره ی لاغری با ذهن صحبت کنم، چون این افراد عضو شده بودن و همش هی سؤال می کردن؛ اینجا چه خبره،
چون ما اسم گروه رو هم گذاشته بودیم “ بیندیشید و به تناسب اندام برسید ” .
خب همین اسم هم برای خیلیها جذابیت داشت که موضوع چيه؟ بیندیشید یعنی چی؟
مگه میشه با فکر کردن لاغر شد؟ و هی تند تند تند سؤال می کردن.
خب ، منم به عنوان ادمین اونجا یک سری توضیحات متنی کوتاه، چیزی که می تونستم جواب بدم رو اونجا می نوشتم، بازم هی می دیدم کنجکاوی شون بیشتر می شد، چه حرف های قشنگی می زنن! امیدوار شدن و من واقعا مونده بودم که حالا چه جوری باید شروع کنم؟ از کجا شروع کنم؟
ولی به لطف خداوند کار شروع شد و فایل های لاغری با ذهن سال ۹۵ میگم یا اواسط فکر کنم ۹۵ بود، فایل های خیلی ابتدایی بود، با موبایل خودم فایل ضبط می کردم و در گروه میذاشتم و دوستان استفاده کردن ، خب؛ نتایج اون دوره واقعا شگفت انگیزه.
دوستانی که از اون دوره نتایج عالی گرفتن، هنوز هم با ما همراه هستن، در سایت فعالیت دارن، در شبکه های اجتماعی فعالیت دارن وبه عنوان افرادی که از دوره ی لاغری با ذهن نتایج عالی گرفتن، از دوره ی اول، هنوزم همراه ما هستن.
و این لطف خداوند به من بود که مسیری رو به وجود آورد و مسیری رو ایجاد کرد که من بتونم چیزی رو که استفاده کرده بودم، یاد گرفته بودم و باعث واقعا خوشحالی، لذت و سلامتی من شده بود رو با دیگران به اشتراک بگذارم و امروز تصمیم گرفتم که بخشی از این آموزش ها رو در قالب یک دوره ی آموزشی رایگان در اختیار شما دوستان خوبم قرار بدم….
تا عزیزانی که با این روش به هر طریقی آشنا می شن اطلاعات بهتری داشته باشن، دیدگاه بهتری داشته باشن و بتونن آگاهانه تصمیم بگیرن که آیا می خوان از این روش برای لاغر شدن استفاده کنن یانه ، می خوان از روش های قبلی، از روش هایی که خیلیا دارن تلاش می کنن با استفاده از اونها لاغر بشن، اما نتیجه ای نمی گیرن ،می خوان ادامه بدن و اونها می خوان از اون طریق به خواسته ی خودشون برسن.
تمام تلاشمو می کنم که به شکل عالی شما رو در مسیر لاغری با ذهن قرار بدم و از خداوند متعال بی نهایت سپاسگذارم که دوستان زیادی رو به این مسیر هدایت می کنه تا از این آگاهی ها استفاده کنن برای تغییر زندگی خودشون!
خب:
لاغری با ذهن رو اگه بخوایم خیلی خلاصه شروع کنیم، باید به این ترتیب من برای شما توضیح بدم که:
وقتی صحبت از لاغر شدن میشه، اصلا وقتی صحبت از تغییر میشه، دو تا موضوع باید مورد بحث قرار بگیره، یعنی معمولا به این شکله:
موضوع اول اینه که چرا ما چاق هستیم و چرا خیلی ها لاغر هستن؟ چرا خیلی از آدمها چاقن؟ چرا خیلی از آدمها لاغر هستن؟ این موضوع اوله.
موضوع دوم اینه که از چه طریقی ما باید لاغر بشیم؟ چطور ما باید لاغر بشیم؟ یعنی دیگه کاری به موضوع اول نداریم فقط موضوع حل مسأله س.
دو تا موضوع باید مورد بررسی قرار بگیره؛ یکی صورت مسئله س که چرا ما چاق هستیم و دیگران لاغر هستن؟
یکی جواب مشکله که حالا چطور می تونیم لاغر بشیم؟
به نظر شما کدوم موضوع باید برای لاغری با ذهن، اول مورد بحث قرار بگیره؟؟؟
احتمال میدم که بیشتر دوستانم، گزینه ی دوم رو انتخاب کرده باشن؛ یعنی دوست داشته باشن درباره ی چگونه لاغر شدن براشون صحبت کنم و اینکه چطور ما می تونیم از چاقی و رنج و مسائل و مشکلات اون رهایی پیدا کنیم و لاغری و لذت واحساس خوب و سلامتی رو تجربه کنیم.
این جوابیه که خیلی از افرادی که با دوره ی من آشنا میشن معمولا می دن. همه ی اون ها دوست دارن که بلافاصله نحوه ی چگونه لاغر شدن رو یاد بگیرن؛ اما من می خوام به شما دوستان خوبم بگم که این انتخاب اشتباهیه و افرادی که اضافه وزن دارند مثل خودم که قبلا داشتم؛ همیشه دنبال اینن که چطور لاغر بشن، هيچ وقتی دنبال این نبودن که چرا چاق شدن؟
و به همین دلیله که هيچ وقتی نتونستن به اون نتیجه ای که دوست دارن دست پیدا کنن و لاغر بشن، چرا؟؟؟
چون همیشه می خواستن چاقی رو حل کنن، می خواستن چاقی رو از بین ببرن؟ آها...می خواستن نتیجه رو از بین ببرن، می خواستن نتیجه رو تغییر بدن؛ یعنی دنبال یک روشی بودن که چاقی رو تبدیل کنن به لاغری؛ ولی هیچ وقت به این فکر نکردن که اصلا چرا چاقن؟ دلیلش چیه که اونها افراد چاقی هستن؟
اگر صورت مسئله رو بهش فکر کنین و جوابی برای اون پیدا کنید شما برای همیشه می تونین لاغر بشین.
یکی از وجه تمایز های بسیار شگفت انگیز دوره ی لاغری با ذهن با همهی روش های دیگه، اینه که شما با استفاده از این آموزش ها می تونید برای همیشه متناسب بمونید. چرا؟؟؟
چون ما میایم صورت مسئله رو مورد بحث و کنجکاوی و تحلیل قرار میدیم وروش هایی برای تغییر صورت مسئله، من به شما ارائه می دم، نه اینکه بخوایم نتیجه رو تغییر بدیم؛ نتیجه همیشه حاصل یک سری افکار، رفتارها و یک سری مسائله که اون نتیجه ی نهایی رو رقم می زنه؛
اینکه انتظار داشته باشید بدون اینکه مسائل قبل از نتیجه رو تغییر بدید، فقط نتیجه رو تغییر بدید، یک انتظار اشتباه و دور از دسترسه و اتفاقیه که خیلی از ما تجربه ش کردیم:
در تمام دفعاتی که ما برای لاغری اقدام کردیم، از هرررر روشی اقدام کرديم، ما می خواستیم نتیجه رو تغییر بدیم….
می خواستیم یهویی بیایم چاقی رو تبدیل کنیم به لاغری کنیم ودیدید که در این کار ناموفق بودیم، حتی افرادی که اومدن به شکل خیلی ضربتی عمل کردن؛ مثلا رفتن عمل های جراحی آنچنانی و خطرناک و پیچیده انجام دادن و طی مثلا یک جلسه، دو جلسه يا چند هفته به خاطر عملی که انجام دادن ۳۰_۴۰ کیلو از وزنشون کم شده؛
اما اونها هم باز اومدن فقط نتیجه رو تغییر دادن و این نمی تونه تناسب اندام پایداری باشه، نمی تونه لاغر شدن متداومی باشه،
ما می خوایم لاغر شدن برای همیشه رو یاد بگیریم ، نمی خوایم برای یک مقطع کوتاه ، نمی خوایم برای ۶ماه لاغر بشیم ، نمی خوایم برای ۳ ماه لاغر بشیم ؛ می خوایم یک بار لاغر بشم و تا ابد لاغر بمونیم، این ارزشمنده،
خب؛ پس شما الان متوجه شدیدکه اگر می خواید لاغر بشید، این بار نباید به نتیجه کارداشته باشید، نباید هدفت این باشه که چاقی خودت رو به لاغری تبدیل کنی،
*باید هدفت این باشه که :چرا چاق شدنت روتغییر بدی 😍
و همه ی این چرا ها به صورت فرمول هایی هستن که در ذهن ما ذخیره شدن و به لطف خدا در ادامه ی دوره خیلی در این باره بیشتر براتون توضیح میدم ؛
می خوام با یک مثال براتون این موضوع رو خیلی واضح تر کنم، تصور کنید. که شما با ماشین خودتون در سطح شهر رانندگی می کنید حالا یه اتفاقی میوفته و ماشین شما از حرکت می ایسته، ماشین خراب می شه ، خب؛ شما پیاده میشید و کاپوت رو بالا می زنی و نگاه می کنی و دنبال علتش می گردی، ولی خب از اونجایی که سیستم ماشین هم خیلی پیچیده س ، به نتیجه ای نمی رسی و یه رهگذر رد میشه، میگه: ” آقا چی شده، مشکلی پیش اومده؟…
آقا چی شده،مشکلی پیش آمده؟…
…میگی که وا… داشتم رانندگی می کردم،یهو ماشین خاموش شد،نمی دونم چشه؟حالا هر چی هم دارم دستکاری می کنم به نتیجه نمی رسه،خلاصه اون آقاهه،اون رهگذره، میاد یه نگاهی میکنه،دستی می زنه،میگه که فکر میکنم از باتری ماشین باشه، به نظر باتریش خالی کرده،بهتره یه باتری نو بندازی و ان شاا… روشن میشه.
خب شما هم میری یه باتری نو تهیه می کنی، میای می بندی رو ماشین ولی بازم می بینی که استارت می زنی و ماشین روشن نمی شه،تعجب می کنی،میگی، میگی که این بابا گفت که از باتریشه،پس چرا روشن نشد؟
توی همین فکر هستی که چرا ماشین روشن نمیشه،یه نفر دیگه رد میشه و اتفاقا میگه که من مکانیکم، کمکی از دست من بر میاد؟
شما هم خیلی خوشحال میشی، آقاجون خوب شد رسیدی شما، ماشین من خراب شده، راستش یه نفر دیگم اومد گفت که از باتری ماشین منه و عوض کردم ولی باتری نبود، مکانیکه هم میگه نه بابا از باتری نیست، مشخصه، نگا میکنه و دستکاری میکنه، میگه از شمع های ماشینه، شمع های ماشینت خراب شده که ماشینت روشن نمیشه، اگه بتونی این دور و ور یه دست شمع پیدا کنی و عوض کنی ،ماشینت راه میفته،
خب اون می ره و شمام میری میگردی، یه فروشگاه لوازم یدکی پیدا میکنی و یه دست شمع نو میخری و باز هزینه میکنی و میای رو ماشین می بندی ولی باز استارت می زنی می بینی ماشین روشن نمیشه.
خیلی دیگه، یواش یواش دیگه داری به هم می ریزی، اعصابت خراب میشه، پس چرااین مشکل حل نمیشه؟
تو همین اوضاع و احوال هستی و داری با خودت کلنجار میری که یه نفر دیگه رد میشه، میگه آقا چی شده مشکلی پیش اومده؟
میگی که والله اینجوریه قضیه، ماشین من خاموش شده و یه نفر اومد و گفت باتریشه خلاصه ما عوض کردیم نشد، یه نفر دیگه اومد که ادعا میکرد مکانیکه و اومد و گفت از شمع های ماشینه و باز نشد، حالا دیگه نمی دونم چشه؟
میگه خب، پس بزار منم پس یه نگاهی کنم ببینم حالا شمع که نبوده، باتری نبوده، یه نگاه می کنه و دستی و این ور واون ور و خلاصه میگه: این از دینام ماشینته، برق تولید نمی کنه عبور نمیده و خلاصه به همین دلیله که ماشینت روشن نمیشه،
میگی مطمئنی؟ میگه آره بابا مشخصه…
… اصلا تابلو ه از دینامه، اینا بلد نبودن که گفتن از شمع و باتری شه ، اصلا از دینامشه.
خلاصه…شما میرید یه هزینه ی بیشتری انجام میدی و دینام رو تهیه می کنی و میای رو ماشین می بندی و خلاصه باز استارت می زنی و روشن نمیشه و دیگه حسابی به هم می ریزی، یه نفر دیگه میاد و میگه که چی شده و خلاصه براش یه توضیح میدی اون میگه فکر کنم از اینه ولی دیگه شما خیلی دل و دماغشو نداری که بخوای این دفعه حرف اونو گوش بگیری، چرا؟
به خاطر اینکه پذیرفتن صحبت های قبلی هام که ادعا می کردن بلد هستن ، شما رو به نتیجه ای نرسونده و شما بیشتر به این پی می بری که انگار اینا، نه نمیشه اینجوری مسئله رو حل کرد؛ تا اینکه یه نفر میاد و میگه: ” آقا خودت رو خسته نکن، بیا یک شماره بهت میدم زنگ بزن این آقا ماشین داره، میاد، یدک کشه، میاد ماشینتو می بره تعمیرگاه، میبره نمایندگی، اونا دیگه راحت همه چی رو متوجه میشن دیگه، می زنن به دستگاه برات.
تماس می گیری و ماشین میاد و یدک کش میاد ماشین شما رو حمل می کنه به مکانیک حالا یا نمایندگی، اونا ماشین شما رو وصل می کنن به کامپیوتر، یه نگاه میکنه، میگه که آقا مثلا این قسمت از ماشینتون ، این بخشش مشکل داره و یه قطعه ی خیلی ساده، خیلی کم هزینه رو خیلی سریع برات تعويض می کنن و شما استارت می زنی و ماشین روشن میشه و بر می گردی.
همه ی این توضیح که براتون دادم، می خواستم به این دو طریق عملکرد توجه کنيد؛
شما در برخورد با موضوع چاقی به این طریق عمل کردید که اینکه هر کسی از راه رسیده، به شما گفته؛ که شما به این دلیل چاقی، باید این کار رو انجام بدی؛ بیا این برنامه ی غذایی رو استفاده کن،
بیا این برنامه ی ورزشی رو استفاده کن، بیا من یه قرص رو بهت پیشنهاد میدم، این دیگه کارش درسته و از این جور چیزها،
هر کسی یه چیزی به شما پیشنهاد کرده و شما هم هزینه کردی، رفتی انجام دادی، اما متاسفانه نتیجه نگرفتی و هر بار نسبت به خودت و دیگران بد بین تر شدی که انگار واقعا نمیشه لاغر شد، من هر کاری می کنم نمیشه؛ در صورتی که اگر یکبار شما اشکال اصلی رو پیدا کرده بودی ، ایراد اصلی رو تشخیص داده بودی و به حل اون مشکل پرداخته بودی؛ خیلی راحتتر لاغر شده بودی و برای همیشه لاغر می موندی.
لاغری با ذهن ، همون کامپیوتره س، همون سیستمی که میاد عیب یابی میکنه جسم شما رو، عیب یابی میکنه ذهن شما رو و به شما میگه چه چیزهایی در ذهنتون اشتباه برنامه ریزی شده، چه فرمول هایی اشتباس، شما اون ها رو تغییر بده لاغر می شی.
کل داستان لاغری با ذهن اینه؛ تصور کنید یک کامپیوتر فوق العاده هوشمنده، که شما با انجام دادن تمریناتش، با انجام دادن، با گوش دادن به فایل های توضیحی اون، به معایب و مشکلات ذهنی خودتون، به فرمول های ذهنی اشتباهی که دارید، در مغزتون دارید و سال هاست از اونها استفاده کردید پی می برید و اونها رو با فرمول های صحيح جا به جا می کنید، تغییر میدید و می بینید که جسمتون به شکل عالی تغییر میکنه.
همهی دوستانی که اضافه وزن دارند و از هر روشی استفاده کردن برای لاغر شدن؛ داشتن از توصیه های دیگران استفاده می کردن، از توصیه ی افرادی که یا خودشون اصلا چاق نبودن یا ادعا می کردن که ما با استفاده از این محصول ، با استفاده از این قرصها، با استفاده از این برنامه، ما لاغر شدیم
ولی شما وقتی استفاده کردین نتیجه نگرفتین و متاسفانه به جای اینکه به اون شیوه ها شک کنین که اون شیوه اشتباهه، به خودتون شک کردید که نه، من نمی تونم لاغر بشم، من انگار سرنوشتم اینه که تا ابد چاق بمونم، من شانس ندارم و بيشتر ما خودمون رو سرکوب کردیم به جای اینکه فکر کنیم که بابا شاید اون روشه اشتباه بوده .
و خيليا در طول عمرشون بارها و بارها روش های متفاوتی رو برای لاغر شدن استفاده کردن و نتیجه نگرفتن و هر بار خسته تر و ناامید تر از دفعه ی قبل به دنبال روش دیگه ای بودن و تقریبا همه ی دوستانی که با سایت تناسب فکری آشنا میشن، یه جورایی دیگه ته خطن، یه جورايی دیگه خییییلی خستن از اضافه وزن، یه جورایی دیگه واقعا اعتمادی ندارن ، نه به خودشون برای اینکه بتونن لاغر بشن ، نه به هر روشی و هر برنامه ای و هر نمی دونم، توصیه ای که بتونه اونها رو لاغر کنه.
و با این شرایط با سایت تناسب فکری آشنا می شن و من خیلی خوشحالم و خدا رو شکر می کنم که اون دسته از عزیزانی که در سایت باقی می مونن، از فایل ها استفاده می کنن و از دوره ی آموزشی لاغری با ذهن استفاده می کنن، به شکل عالی نتیجه می گیرن و نتيجه ی در اصل این همه سال سختی و رنج و مشقتی که برای لاغری کشیدن وهیچ نتیجه ای نگرفتن رو به لطف خدا از گروه تناسب فکری و دوره ی لاغری با ذهن می گیرن و خستگیشون در میاد و زندگی جدیدی رو شروع می کنن.
… و به شما دوست خوبم تبریک میگم که اگه تا اینجای این فایل تصویری رو داری تماشا می کنی ، معلومه که مشتاق هستی، معلومه که متعهد هستی که لاغر بشی و خودت رو از رنج چاقی رها کنی و به لذت لاغری و تناسب اندام برسی؛
پس تا اینجا شما متوجه شدید که لاغر شدن در صورتی میتونه دائمی باشه که علت چاقی رو تشخیص بدی و برطرف کنی، نه اینکه بخوای نتیجه ش رو تغییر بدی.
هیچ کسی نتونسته با تغییر نتیجه که همون چاقی به لاغریه، برا همیشه لاغر بمونه؛ چون علت چاقی در ذهن افراد ه و تا وقتی این فرمول ها تغییر نکنه، شما هر فشاری به جسمت بیاری متاسفانه دوباره به وزن قبلی و شاید بالاتر بر می گردی به خاطر اینکه فرمول ها که تغییر نکرده، اونها داره کار خودش رو انجام میده و دوباره شما در مسیر چاقی قرار می گیری و دوباره به وضعیت قبلی بر می گردی،
خب؛ برا اینکه شما تا استفاده از فایل بعدی، تمرین خیلی خوبی داشته باشی و بيشتر آماده بشی برای اینکه درمسیر لاغری با ذهن قرار بگیری، از شما می خوام که خوب فکر کنی؛ می خوام صورت مسئله رو تحلیل کنی، می خوام به اینکه چرا شماِ چاق هستی ، فکر کنی و هر دلیلی به نظرت میرسه که دلیل چاق بودنته رو باید بنویسی، باید وقت بزاری
، ببین هيچ راهی نداره؛ شما اگر می خوای لاغر بشی باید وقت صرف یادگیری لاغری با ذهن کنی؛
نمیشه اینکه مثلا بگی: ” من یه بار این فایلو دیدم، دیگه.
دیگه حتما خودش اتفاقات رخ میده، معجزه رخ میده،
نه هیچ معجزه ای در کار نیست، همش خودتی، شما یاد می گیری با انجام دادن تمرينات، با فکر کردن به سوالات، در واقع داری برنامهریزی ذهنت رو تغییر میدی.
ببینید خیلی از ما تا حالا خیلی سختی کشیدیم برا لاغر شدن، خیلی عرق ریختیم، خیلی در مقابل مواد غذایی مقاومت کردیم و احساس رنج و اینا رو تحمل کردیم،
نخوردن و خلاصه، دور شدن از مواد غذایی و اینجور چیزها؛
الان که دیگه خبری از این رنج ها نیست،
من میگم به يک سوال باید فکر کنی.باید بنویسی، دیگه فکر کردن، فکر نمیکنم سخت تر از مثلا ورزش کردن باشه. سخت تر از نخوردن باشه. سخت تر از نمی دونم از ساعت ها پیاده روی کردن باشه.
با فکر کردن شما می تونی یواش یواش صورت مسئله چاقی رو تغییر بدی و یک فرمول لاغر کننده رو در ذهنت تثبیت کنی و ببینی که این فرمول ها چه تاثیری روی جسم شما میزاره. ؛
سوال این قسمت اینه:
خوب به موضوع چاقی فکر کن؛ ببین چه چیزی باعث چاقی شما شده؟
هیچ عجله نداشته باش برا اینکه فایل بعدی رو استفاده کنی؛
هیچ اتفاقی در فایل های بعدی قرار نیست رخ بده.
هیچ فرمول شگفت انگیزی قرار نیست به شما داده بشه که مثلا طبق این برنامه ی غذایی دیگه از امروز عمل کن ومطمئن باش مثلا ۳ماه بعد لاغر می شی. ، همچین اتفاقی نمی افته چون؛
اصلا من متخصص امور تغذیه نیستم که بتونم به شما برنامه ی غذایی بدم.
برنامه ی ورزشی هم به شما داده نمیشه چون من هیچ تخصصی در زمینه ی رشته های ورزشی من ندارم که بخوام به شما برنامه ی ورزشی بدم.
هیچ دارو و دمنوشی هم معرفی نمی کنم چون هیچ تخصصی در زمینه ی طب سنتی و خلاصه مواد دارویی و اینها ندارم.
من فقط یاد گرفتم چطور میشه با کنترل ذهن و با انجام چه تمرينات ذهنی ، فرمول های چاق کننده در ذهنمون رو به فرمول های لاغر کننده تبدیل کنیم و در نتیجه جسممون که تحت تاثیر مغز ما قرار داره تغییر شرایط میده و به وضعیت لاغر تغییر شکل میده.من فقط اینو بلدم و می خوام اینو به شما بگم؛
بنابراین عجله نداشته باشید که قسمت های بعدی رو هم ببینید تا اینکه به اون فرمول یا به اون کلید اصلی برسید، هيچ اتفاقی نخواهد افتاد، هیچ کلید خاصی به شما داده نمی شه، هيچ رمز و رموزی هم به شما گفته نمی شه؛ همش سوال و جواب، فکر کردن و فایل های آموزشی هست، توضیحی هست و من با این فایل ها شما رو وادار می کنم به فکر کردن و اون افرادی که متعهد باشن وتمریناتشو انجام بدن به نتايج اولیه ی لاغری با ذهن خواهند رسید و شگفت زده میشن.
پس سوال این قسمت اینه: خوب به موضوع چاقی خودتون فکر کنید؛
واقعأ چرا شما چاق شدید؟ از چه سنی شما چاق شدید؟
بیاید مثلآ فکر کنید از شما خواستن یک داستان درباره ی چاقی خودتون بنویسید،
از چه زمانی اضافه وزن شما شروع شده؟
اصلا چرا شما چاق شدید؟
چه خاطراتی از چاق شدن دارید؟
چه مشکلاتی با چاق شدن داشتید؟
بیاید یک انشا؛ اصلا ببین یک انشا درباره ی چرا من چاق هستم؟ بنویسید.
موضوع انشا ما اینه:
چرا من چاق هستم؟
هر چقدر می تونید وقت صرف این سوال کنید و تا می تونید درباره ی اون توضیح بنویسید که این زمانی که شما دارید فکر می کنید در واقع دارید فرمول های اشتباه ذهن خودت رو استخراج می کنی و روی کاغذ می نويسی،
حالا نمی گم، حالا فرمول اشتباه نه، شایدم کلمه ی درستی نباشه؛
فرمول ها رو کلا، حالا کار ندارم چقدرشون اشتباهه، چقدرشون صحيح ه ،
شما هر چقدر که به این موضوع فکر کنید و بنويسيد؛
در واقع داری فرمول های ذهنت رو استخراج می کنی و روی کاغذ مياری و حتما جواب این سوال رو در قسمت نظرات همین صفحه بنویسید وحتما جواب دوستان تون رو مطالعه کنید ؛
چون همه ی این کارها باعث میشه که شما تمرکز بیشتری رو داشته باشید روی موضوع لاغر شدن و ذهنتون رو بیشتر درگیر موضوع لاغر شدن وتغییر فرمول های چاق کننده به فرمول های لاغر کننده، ذهن تون رو درگیرش کنید، پس؛ بنابراین حتما جوابتون به این سؤال رو در قسمت نظرات بنویسید و جواب های دوستانتون رو هم حتما مطالعه کنید که خیلی درایجاد اشتياق و احساس خوب در شما و انگیزه برای لاغر شدن تاثیر گذاره.
منتظر خوندن نظرات وتمرینات فوقالعاده ی شما هستم و آن شا الله به لطف خداوند در جلسات بعدی موضوع لاغری با ذهن رو ادامه خواهیم داد.
هر جا که هستید در پناه خداوند متعال شاد باشید و در مسیر متناسب شدن.
امتیاز 3.81 از 529 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
باسلام به استاد عزیز آقای عطار روشن ودوستان عزیز سایت
لاغری با ذهن قسمت اول
وقتی صحبت از تغییر میشه دوتا موضوع مورد بحث قرار میگیره
موضوع اول اینکه چرا ما چاق هستیم و چرا خیلی ها لاغر هستن
موضوع دوم اینکه از چه طریقی ما باید لاغر بشیم
دو تا موضوع باید مورد بررسی قرار بگیره یکی صورت مسئله است که چرا ما چاقیم و دیگران لاغر هستن؟
و یکی جواب مشکل که حالا چطور میتونیم لاغر بشیم؟
افرادی که اضافه وزن دارن همیشه دنبال این هستن که چطور لاغر بشن و هیچ وقت دنبال این نبودن که چرا چاق شدن و به همین دلیله که هیچ وقت نتونستن به اون نتیجه ای که دوست دارن دست پیدا کنن
چون همیشه میخواستن چاقی رو حل کنن و چاقی رو از بین ببرن میخواستن نتیجه رو از بین ببرن و می خواستن نتیجه رو تغییر بدن
دنبال روشی بودن که چاقی رو تبدیل کنن به لاغری
ولی هیچ وقت به این فکر نکردن که اصلاً چرا چاقن؟ دلیلش چیه که اونا افراد چاقی هستن؟
اگر صورت مسئله رو بهش فکر کنید و جوابی برای اون پیدا کنید شما برای همیشه میتونی لاغر بشی
یکی از وجه تمایز های لاغری با ذهن با دورههای دیگه اینه که صورت مسئله مورد بحث و تحلیل قرار میگیره و روش هایی برای تغییر صورت مسئله یاد می گیریم نه اینکه بخواهیم نتیجه را تغییر بدهیم
نتیجه همیشه حاصل یک سری افکار، رفتارها و یکسری مسائله که نتیجه نهایی رو رقم میزنه
اینکه انتظار داشته باشید بدون اینکه مسائل قبل از نتیجه را تغییر بدید، فقط نتیجه را تغییر بدید ،یک انتظار اشتباه و دور از دسترسه
در تمام دفعاتی که ما برای لاغری اقدام کردیم ما میخواستیم نتیجه را تغییر بدیم میخواستیم یهویی چاقی را تبدیل کنیم به لاغری و دیدیم که در این کار ناموفق بودیم
پس اگر می خواهید لاغر بشید این بار نباید با نتیجه کاری داشته باشید نباید هدفت این باشه که چاقی خودت رو به لاغری تبدیل کنی
باید هدفت این باشه که چرا چاق شدنت رو ،تغییر بدی
مثال:
تصور کنید که با ماشین خودتون درسطح شهر رانندگی می کنید اتفاقی میافته و ماشین شما از حرکت میایسته و ماشین خراب میشه و شما دنبال دلیلش می گردی و به نتیجهای نمیرسی
رهگذری رد میشه و از شما میپرسه مشکلی پیش اومده وقتی بهش میگی نمیدونم چرا یهو ماشین خاموش شد این رهگذر هم میگه فکر میکنم از باتری ماشینه
فکر کنم باتریش خالی شده، بهتره باتری نو بندازی
اما بعد از تعویض باتری می بینی که باز هم ماشین روشن نمیشه
یک نفر دیگه میاد میگه من مکانیکم و از باتریش نبوده از شمع های ماشینه
به خاطر همینه که ماشین روشن نمیشه و شما باز هم وقتی شمع نو میخری و روی ماشین میزاری میبینی باز ماشین روشن نمیشه
عصبانی میشی که چرا مشکل حل نمیشه
یه نفر دیگه میاد میگه این از دینامه ماشینه که روشن نمیشه برق تولید نمی کنه و عبور نمیده برای همینه که روشن نمیشه و شما میری و یک هزینه بیشتر انجام میدی و دینام رو تهیه می کنی و روی ماشین می بندی و ماشین باز روشن نمیشه
یه نفر دیگه هم میاد و یه دلیل دیگه میگه و شما دیگه به حرفاش گوش نمیدی
چون با قبلیها هم به نتیجهای نرسیدی
و یک نفر میاد میگه بهتره ماشین رو ببری تعمیرگاه و نمایندگی و اونا همه چیز را متوجه میشن
و ماشین رو میبری نمایندگی و آنجا متوجه میشن که کجای ماشین مشکل داره
یک قطعه خیلی ساده و کم هزینه رو برات تعویض میکنن و ماشینت روشن میشه
شما در برخورد با موضوع چاقی هم از این دو طریق عمل کردید
همیشه از طریق اول عمل کردید که هر کسی از راه رسیده به شما گفته: شما به این دلیل چاقی و باید این کار رو انجام بدی بیا این برنامه را استفاده کن، این برنامه ورزشی رو استفاده کن،
بیا این قرص رو استفاده کن و هر کدام را انجام دادی نتیجه نگرفتی و هر بار نسبت به خودت و دیگران بدبین تر شدی
در صورتی که اگر شما یک بار اشکال اصلی رو پیدا کرده بودی ایراد اصلی رو تشخیص داده بودی و به حل آن پرداخته بودی خیلی راحتتر لاغر شده بودید
و برای همیشه لاغر می ماندید
لاغری با ذهن همون کامپیوتر و سیستمه که عیب یابی میکنه جسم شما رو
عیب یابی میکنه ذهن شما رو
به شما میگه چه چیزهایی در ذهن شما اشتباه برنامهریزی شده
چه فرمولهایی اشتباس، شما اونها رو تغییر بده لاغر میشی
کل لاغری با ذهن همینه که شما تصور کن یک کامپیوتر هوشمنده که شما با انجام تمریناتش، با گوش دادن به فایلهای توضیحی اون، به معایب و مشکلات ذهنی خودتون، به فرمول های ذهنی اشتباهی که در مغزتون دارین پی میبرین
و اونها رو با فرمول های صحیح جابجا می کنید، تغییر میدید و میبینید که جسمتون به شکل عالی تغییر میکنه
لاغر شدن در صورتی می تونه دائمی باشه که علت چاقی رو تشخیص و برطرف کنید نه اینکه بخوای نتیجش رو تغییر بدی
هیچ کسی نتونسته با تغییر نتیجه که همون چاقی به لاغریه برای همیشه لاغر بمونه
چون علت چاقی در ذهن افراده و تا وقتی این فرمولها تغییر نکنه شما هر فشاری به جسمت بیاری، متاسفانه به وزن قبلی برمیگردی
به خاطر اینکه فرمول ها تغییر نکرده و اونهادارن کار خودشون رو انجام میدن
و شما دوباره در مسیر چاقی قرار میگیری
به اینکه چرا شما چاق هستید فکر کنید و هر دلیلی که به نظرتون میاد که دلیل چاق بودنتونه را بنویس
اگر میخواهی لاغر بشی باید وقت صرف یادگیری لاغری با ذهن کنی
با یادگیری، با انجام تمرینات ،با فکر کردن به سوالات، در واقع داری برنامهریزی ذهنت رو تغییر میدی
سوال ،::
خوب به موضوع چاقی فکر کن ببین چه چیزی باعث چاقی شما شده؟
چرا شما چاق شدید؟ از چه سنی شما چاق شدید؟ یک داستان درباره چاقی خودتون بنویسید
از چه زمانی اضافه وزن شما شروع شده؟ چرا شما چاق هستید؟ چه خاطراتی از چاق شدن دارید؟ چه مشکلاتی با چاق شدن داشتید؟ یک انشا درباره چرا من چاق هستم بنویسید تا میتونید درباره این توضیح بدهید
زمانی که شما فکر میکنی در واقع داری فرمول های ذهنت رو استخراج میکنی و روی کاغذ میاری
یادم میاد من تا زمانی که مجرد بودن اندام ایده آل و متناسبی داشتم و اصلاً استرس چاقی و نخوردن غذا ها رو نداشتم بعد از ازدواجم هم یه مدتی اندامم خوب بود ولی یادم میاد وقتی به مشکلی بر میخوردم
یه چند بار تونستم خودم رو با خوردن آروم کنم و هر موقع می خوردم تا بعد یه چند ساعتی مشکلم یادم میرفت و احساس خوبی بهم دست میداد
ولی فقط برای چند ساعت بود و من هر روز با تکرار این کارها چاق شدم و هرچقدر یادم میاد فقط در حال تلاش برای لاغری بودم
از انواع رژیم ها استفاده کردم و به نتیجه هم نمی رسیدم چقدر خاطرات بدی از چاقی دارم مخصوصاً زمانی که میخواستم برم مهمونی یا عروسی چقدر خجالت میکشیدم اصلا نمیتونستم لباس مورد علاقم رو بپوشم یا لباس مورد علاقه ام رو خریداری کنم همش باید لباسهای گشاد و تیره می پوشیدم
وقتی که می رفتم مهمونی یا جایی میرفتم چقدر خجالت میکشیدم غذا بخورم با اینکه خیلی سعی میکردم کم بخورم ولی واقعاً نمی تونستنم
همش این فکر برام میومد که حالا در مورد من چی فکر میکنن حالا همه میگن با این وزنش اصلا رعایت نمی کنه
چقدر احساس های بعدی را تجربه کردم
با اضافه وزنم هم تاندون های پام به مشکل برخورد و هم کمر درد شدیدی گرفتم دکتر ها فقط میگفتن باید وزنت کم بشه تا خوب بشی و من چقدر رژیمهای سختی را میگرفتم و موفق هم نمیشدم به وزن دلخواهم برسم
دلایل چاقی من؛؛؛
چون باور داشتم اشتهام زیاده😋
چون باور داشتم غذا های سرخ شده و نون و فست فود و برنج و شیرینی و هله هوله باعث چاقی میشن🤨
چاق شدم چون باور کرده بودم که تفریح و لذت بردن از زندگی فقط از طریق خوردنه اونم خوردن تا مرز خفگی و معده درد😒
چون باورم این بود که هر موقع حوصلم سر میره باید بخورم چاق شدم چون باور داشتم وقتی پول هر غذایی رو دادم تا تهش باید بخورم که هدر نره🤭
چون باور داشتم همین یه امشبه که اومدم مهمونی یا عروسی پس باید تا میتونم بخورم و بعد از فردا شروع می کنم به ورزش و رژیم😊
چاق شدم چون باور داشتم مواد غذایی را اسراف نمیکنم و دور نمیریزم و اضافه ها رو میخورم چون می گفتم حیفه دور ریخته بشه😉
چون باور داشتم باید غذا رو کامل و هرلقمه رو باید سی یا چهل بار بجوی و من اینکارو نمی کردم و دوست داشتم سریع بخورم 😅
چاق شدم چون زیاد تحرک نداشتم و ورزش نمیکردم
چون آب زیاد مصرف نمیکردم که سموم از بدنم دفع بشه
آب زیاد مصرف نمیکردم چون گفته بودن با خوردن زیاد آب قند اضافه دفع میشه و جذب نمیشه🤥
چاق شدم چون غذاهای چرب و پر روغن استفاده میکردم چون در زمانی که واقعاً گرسنه بودم غذا نمیخوردم 😯
چون گفته بودن اگر کسی مشکل هورمونی داشته باشه استعداد چاقیش میره بالا و من هم چون مشکل هورمونی داشتم هم این باور رو داشتم☺
چون سبزیجات و میوه ها رو کمتر استفاده میکردم 🤭
چون بیشتر غذاهام نشاستهای و قندی بودن🤨
چون از غذاهایی که فیبر نداشتن استفاده میکردم😐
چون از نانهای سبوسدار استفاده نمی کردم🤗
چون از غلات خیلی کم استفاده میکردم 🤩
چون پیادهروی هام یکنواخت بودن و باید به صورت اینتروال و قدرتی پیاده روی و ورزش می کردم🏃♀️🏋♀️
چاق شدم چون از سس برای سالاد استفاده میکردم😆
چون بیشتر از روی عادت غذا می خوردم و اصلاً به زمان گرسنگی واقعی اهمیت نمی دادم و با اینکه گرسنه نبودم ولی باز هم می خوردم😃
چون بیش از مقدار نیاز آجیل و شکلات میخوردم و باید فقط به اندازه یک مشت آجیل می خوردم 😁
چاق شدم چون کمتر از پروتئین استفاده میکردم🙂
چاق شدم چون از ساعت شش عصر به بعد باید فقط پروتئین میخوردم و اگر غیر از این بود چربی ها در بدن من انباشته می شد و چاق می شدم 🙃
چاق شدم چون یه مدت ورزش می کردم و یه مدت ورزش را کنار میذاشتم💃
چاق شدم چون هر موقع اعصابم خورد می شد با خوردن خودم رو آروم می کردم 😍
چاق شدم چون گفته بودن کالری زیاد باعث چاقی میشه و باید غذاها رو بر اساس کالری بندی بخوری 😶
چون گفته بودن وقتی سن آدم بالا میره سوخت و ساز بدن کمتر میشه و باید غذاهای کم کالری مصرف کنی🥴
چاق شدم چون گفته بودن زمان فهمیدن سیری ۲۰ دقیقه طول میکشه تا مغز متوجه سیری بشه پس باید غذا رو آروم و جویده جویده بخوری و هول نکنی🧐
چاق شدم چون موقعی که سیر هستم و کسی به من غذا تعارف می کرد باز هم می خوردم🤤
چاق شدم چون بعضی از میوه ها قند زیادی داشتن و من هم به شدت به آنها علاقه داشتم و در خوردن اونها زیاده روی می کردم🥳
چاق شدم چون عاشق ته دیگ سیب زمینی و نون بودم😢
چاق شدم چون باور داشتم زولبیا وبامیه چاقمیکنه😧
چاق شدم چون صبحانه می خوردم، به من گفته شده بود که صبحانه باید فقط میوه یا سبزیجات بخورم 😱
چاق شدم چون از پنیر پیتزا استفاده میکردم🥺
چاق شدم چون ۲۴ ساعت شبانه روز فقط در مورد خوردن فکر می کنم که الان چی بخورم که کالریش کمتره، چی بخورم که احساس سیری بیشتری بهم بده ،ولی چاقم نکنه و انگار ذهنم فقط و فقط مشغول چیز دیگه ای به غیر از خوردن و نخوردن نیست 🤯
چاق شدم چون هر موقع با دوستان و فامیل به پارک یا جاهای تفریحی میرفتیم همش در حال خوردن آجیل و تخمه ومیوه بودیم 🥵
چاق شدم چون نوشابه و نوشیدنی های قندی خوردم😬
باسپاس از شما استاد عزیز بابت این سایت عالی وبینظیرتون
چقدر خوشحالم وارد سایت شماشدم🥰🥰🥰💖💖🌹🙏🙏🙏🙏🙏
به نام خدای مهربان
شروع مسیر لاغری قسمت اول
مسیر لاغری همون مسیر چاقیه،فقط باید در جهت مقابلش به حرکتم ادامه بدم،بهترین طریق قرار گرفتن در مسیر لاغری ادامه دادن در مسیر چاقیه،
مثلاً اگه در حال رانندگی از محل سکونتم به شهر دیگهای باشم، بعد از مدتی یادم میفته که وسیلهای که خیلی ضروریه رو با خودم نیاوردم تصمیم میگیرم به خونه برگردم تا اون وسیله رو بردارم، اولین اقدام که باید انجام بدم تصمیمگیری برای برگشتن به سمت خونه است،
دومین اقدام پیدا کردن دور برگردان برای برگشتن به خونه است،
سومین اقدام هم ادامه حرکت به سمت خونه از سمت مقابل همون جادهایه که منو از خونه دور میکرد.
برای لاغر شدن هم باید این فرایند رو در زندگیم اجرا کنم،
مثلا یه زمانی متوجه میشم شرایط جسمی و سلامتی من اونطوری که دوست دارم نیست،اولین اقدامم باید تصمیم گرفتن برای لاغر شدن باشه،تصمیمی که بارها در دوران چاقیم گرفتم،دومین اقدام هم باید به دنبال روشی برای لاغر شدن باشم،سومین اقدام هم باید حرکت کردن در مسیر لاغری باشه که انتخاب کردم و اونقدر به حرکتم ادامه بدم تا به تناسب اندام و سلامتی که قبلاً داشتم برسم،
همه این مراحل رو بارها توی زندگیم انجام دادم اما چرا لاغر نشدم؟
تنها دلیلش این بوده که از محل مناسب وارد مسیر لاغری نشدم،
چاقی مسیریه که منو از سلامتی و تناسب اندام دور میکنه،هر چقدر بیشتر در این مسیر حرکت کردم برام واضحتر شد که حرکت در این مسیر رو دوست ندارم و علاقه دارم به سمت اون جایی که قبلاً بودم که همون لاغری و سلامتی هست برگردم،
در مسیر چاقی تابلوهای زیادی به منظور راهنمایی من در مسیر لاغری نصب شده بودن،اما متاسفانه اون مسیرها منو به سمت لاغری هدایت نکردن،
فقط منو به مسیر جدیدی به سمت چاقتر شدن وارد کردن.
باید بدونم که برای رفع هر مشکلی باید ابتدا مشکل و عوامل به وجود آورنده اون مشکل رو شناسایی کنم،
پس برای رفع چاقی و لاغر شدن باید اول دلایل چاقی رو شناسایی کنم،
در روش صحیح لاغر شدن اول باید مشخص کنم چه عاملی باعث چاقی من شده تا با شناسایی اونها راهکار مناسب برای برطرف کردن هر عامل چاق کننده رو پیدا کنم و به مرور به سمت لاغری حرکت کنم.
تنها مسیری که میتونه بهم کمک کنه که لاغر بشم و برای همیشه لاغر بمونم دورههای آموزشی لاغری با ذهنه.
الان که به مسیر لاغری با ذهن هدایت شدم میبینم که متفاوت بودن روش لاغری با ذهن برای لاغر شدن احساس خیلی خوبی بهم میده،
چون دیگه خبری از عدد کذایی اضافه وزنم نیست و به جای اون لیستی از عواملی که باعث چاقی من شده برام واضح میشن.
از طرفی چون لیست بایدها و نبایدهای خوردنی برای خودم مشخص نکردم احساس خوبی دارم.
در روش لاغری با ذهن خبری از خوردن و نخوردنها و رژیم غذایی نیست،
برام مشخص نمیکنن که هر روز اول صبح باید یک لیوان آب تلخ زیره رو بخورم،
بهم گفته نشده که میان وعده حق دارم فقط نصف هر میوه ای رو باید بخورم.
گفته نشده برای ناهار اجازه دارم ۵ قاشق برنج با دو قاشق خورشت بدون روغن و یک کاسه به هر اندازه که میخوام سالاد بدون نمک بخورم.
برام مشخص نکردن که حق خوردن شیرینی یا قند با چای رو ندارم.
بهم گفته نشده اگر کیک و بیسکویت بخورم لاغر که نمیشم هیچ بلکه چاقترم میشم.
مشخص نکردن که فقط به اندازه یک کف دست نان سبوسدار باید بخورم.
برام تعیین نشده که برای شام فقط میتونم به هر اندازه میخوام سالاد و سبزیجات بخورم،
در این روش وقتی به لیست عوامل چاقی خودم نگاه میکنم دیگه خبری از نبایدها نیست،
خبری از وزن کردن و جدا کردن غذا نیست و قرار نیست در مهمونیها ظرف غذای خودم رو همراهم ببرم و فقط سعی کنم از بودن در جمع دیگران خوشحال باشم و حق ندارم از غذاهای مهمونی مصرف کنم.
اگرچه لیست چاقی من عوامل زیادی داره و از ملاحظه اون احساس ناامیدی در برطرف کردن اون عوامل بهم دست میده،اما وقتی به روشهای خیلی سخت قبلی در مسیر لاغری فکر میکنم خیلی زود نسبت به این روش لاغری که الان در پیش گرفتم احساسم بهتر میشه،
همین که دیگه خبری از رژیم و ورزش کردن نیست خیلی عالیه و نوید این رو میده که این روش رو میتونم برای مدت بیشتری ادامه بدم.
و نکته خیلی عالی در این روش اینه که فرد دیگهای برای من برنامه لاغری، رژیم و ورزش رو تنظیم نمیکنه و این اولین باره که خودم باید دست به کار بشم و برای لاغر شدنم اقدام کنم،
همونطور که در این مدت چاقیم کسی بهم نگفته بود که به چه صورت باید چاق بشم و این خودم بودم که هر بار متوجه میشدم چاقتر از قبل شدم.
این بار هم کسی بهم نمیگه که باید چطور لاغر بشم و خودم باید با اشتیاق قدم در مسیر لاغری با ذهن بزارم.
باید در این مسیر استمرار داشته باشم و نکته امیدوار کننده اون هم اینه که برای لاغر شدن نیاز نیست به اندازه سالهایی که چاق بودم صبر کنم،لاغر شدن به مراتب سریعتر از چاق شدنه،فقط باید اینو بدونم که اگه یک ساله که چاق شدم نباید انتظار داشته باشم که هفته دیگه به شرایط ایده آلم برسم،اگه سه ساله که از چاقی رنج میبرم نباید انتظار داشته باشم که یک ماه دیگه به شرایط ایده آلم میرسم،اگه ۱۰ سال یا بیشتره که مشغول چاق شدنم و در حال تلاش برای لاغر شدنم هستم انتظار نداشته باشم طی سه ماه به شرایط ایدهآل خودم برسم،
فقط باید اینو باور کنم که لاغر شدن سریعتر از چاق شدنه،با هر سرعتی در مسیر لاغری حرکت کنم بارها و بارها سریعتر از زمانیه که چاق شدملاغر شدن رو تجربه خواهم کرد،
وقتی صحبت از تغییر میشه دو تا موضوع مورد بحث قرار میگیره موضوع اول اینه که چرا چاقم و چرا خیلی ها لاغرن.؟؟
موضوع دوم اینکه از چه طریقی باید لاغر بشم؟؟
یعنی یکی صورت مسئله است که چرا چاقم و دیگران لاغرن و یکی جواب مشکل که حالا چطور میتونم لاغر بشم؟
در مدت زمانی که اضافه وزن داشتم همش دنبال این بودم که چطور لاغر بشم و هیچ وقت دنبال این نبودم که چرا چاق شدم.و برای همینه که هیچ وقت نتونستم به اون نتیجهای که دوست دارم دست پیدا کنم. همیشه میخواستم چاقی رو حل کنم و چاقی رو از بین ببرم، میخواستم نتیجه رو از بین ببرم و نتیجه رو تغییر بدم.
و دنبال روشی بودم که چاقی رو تبدیل کنم به لاغری،ولی هیچ وقت به این فکر نکرده بودم که اصلاً چرا چاقم؟دلیلش چیه؟
اگه صورت مسئله رو بهش فکر کنم و جوابی برای اون پیدا کنم میتونم برای همیشه لاغر بشم.
در دوره لاغری با ذهن همیشه صورت مسئله مورد بحث و تحلیل قرار میگیره و روشهایی برای تغییر صورت مسئله یاد میگیرم، نه اینکه بخوام نتیجه رو تغییر بدم.
نتیجه همیشه حاصل یک سری افکار، رفتار و یک سری مسائله که نتیجه نهایی رو رقم میزنه.
اینکه انتظار داشته باشم بدون اینکه مسائل قبل از نتیجه رو تغییر بدم فقط بخوام نتیجه رو تغییر بدم یک انتظار اشتباه و دور از دسترسه،
در تمام دفعاتی که برای لاغری اقدام میکردم میخواستم نتیجه رو تغییر بدم،میخواستم یهویی چاقی رو تبدیل کنم به لاغری،برای همین در این کار ناموفق بودم.
پس اگه میخوام لاغر بشم این بار نباید با نتیجه کاری داشته باشم،نباید هدفم این باشه که چاقی خودم رو به لاغری تبدیل کنم،باید هدفم این باشه که چرا چاق شدنم رو تغییر بدم،
مثلاً دارم با ماشینم رانندگی میکنم اتفاقی میفته و ماشین از حرکت میایسته به دنبال دلیلش میگردم و به نتیجهای نمیرسم.یه رهگذری رد میشه میگه فکر کنم از باتری ماشینهبعد از تعویض باتری میبینم که باز حرکت نمیکنه و روشن نمیشه.
یه نفر دیگه میاد میگه که شاید از شمع های ماشینهبا انداختن شمع نو بازم ماشین حرکت نمیکنه.
یه نفر دیگه میاد میگه که از دینام ماشینه که روشن نمیشه و برق تولید نمیکنهبرای همین با تهیه دینام هم بازم ماشین روشن نمیشه.
یه نفر دیگه میاد ولی دیگه به حرفاش گوش نمیدم چون دیگه با دفعههای قبل هم نتیجه نگرفته بودم،
یکی دیگه میاد میگه که بهتره ماشین رو ببری نمایندگی اونجا متوجه میشن که کجای ماشین مشکل داره.اونجا یه قطعه خیلی ساده و کم هزینه رو تعویض میکنن و ماشین روشن میشه.
در برخورد با چاقی هم از همین دو طریق عمل کردمهمیشه از طریق اول عمل کردم که هر کسی از راه رسیده بهم گفته من به این دلیل چاقم و باید این کارو انجام بدم.
بهم گفتن بیا این برنامه رو استفاده کن،این برنامه ورزشی رو استفاده کن،بیا این قرص رو استفاده کن و هر کدوم رو که انجام دادم و نتیجه نگرفتم باعث شدن هر بار نسبت به خودم و دیگران بینتر بشم.در صورتی که اگه یک بار اشکال اصلی رو پیدا کرده بودم، ایراد اصلی رو پیدا کرده بودم و تشخیص داده بودم و به حل اون پرداخته بودم،خیلی راحتتر لاغر میشدم و برای همیشه لاغر میموندم.
لاغری با ذهن همون کامپیوتر و سیستمه که عیب یابی میکنه جسم منو،عیب یابی میکنه ذهن منو و بهم میگه چه چیزهایی در ذهنم اشتباه برنامهریزی شده،چه فرمولهایی اشتباههکه باید اونها رو تغییر بدم تا لاغر بشم،
کل لاغری با ذهن همینه که من مثلاً تصور کنم یک کامپیوتر هوشمنده که من با انجام تمریناتش،با گوش دادن به فایلهای توضیحی اون به معایب و مشکلات ذهنی خودم، به فرمولهای ذهنی اشتباهی که در مغزم دارم پی میبرم و اونها رو با فرمولهای صحیح جابجا میکنم، تغییر میدم و میبینم که جسمم به شکل عالی تغییر میکنه،
لاغر شدن در صورتی میتونه دائمی باشه که علت چاقی رو تشخیص و برطرف کنم نه اینکه بخوام نتیجه رو تغییر بدم.
هیچکس نتونسته با تغییر نتیجه که همون چاقی به لاغریه برای همیشه لاغر بمونه،
چون علت چاقی در ذهن منه و تا وقتی این فرمولها تغییر نکنه من هر فشاری به جسمم بیارم متاسفانه به وزن قبلی برمیگردم،
به خاطر اینکه فرمولها تغییر نکرده و اونها دارن کار خودشون رو انجام میدن و من دوباره در مسیر چاقی قرار میگیرم.
باید به اینکه چرا چاق شدم فکر کنم،
چرا چاق هستم فکر کنم،و هر دلیلی که به نظرم میاد که دلیل چاق بودنم هست رو بنویسم،
اگه میخوام لاغر بشم باید وقت صرف یادگیری لاغری با ذهن کنم،
با یادگیری، با انجام تمرینات، با فکر کردن به سوالات، در واقع دارم برنامهریزی ذهنم رو تغییر میدم.
همیشه به این سوالات جواب بدم،
به موضوع چاقی خودم فکر کنم،
ببینم چه چیزی باعث چاقی من شده،
چرا من چاق شدم ،
از چه سنی من چاق شدم،
از چه زمانی اضافه وزنم شروع شده،
چرا من چاق هستم،
چه خاطراتی از چاق شدنم دارم،
چه مشکلاتی با چاق شدنم داشتم،
زمانی که دارم فکر میکنم در واقع دارم فرمولهای ذهنم رو استخراج میکنم و روی کاغذ میارم،
دلایل چاقی من؛؛؛
چون اشتهام زیاده،
چون غذا های سرخ شده و نون و فست فود و برنج و شیرینی و هله هوله باعث چاقی میشن و نباید اینها رو بخورم،
چاق شدم چون که تفریح و لذت بردن از زندگی فقط از طریق خوردنه اونم خوردن تا مرز خفگی و معده درد،
چاق شدم چون هر موقع حوصلم سر میره میخورم،
چاق شدم چون وقتی پول هر غذایی رو دادم تا تهش میخورم که هدر نره.
چون میگم همین یه امشبه که اومدم مهمونی یا عروسی پس باید تا میتونم بخورم و بعد از فردا شروع می کنم به ورزش و رژیم.
چاق شدم چون میگم مواد غذایی رو نباید اسراف کنم و دور بریزم و اضافه ها رو میخورم چون میگم حیفه دور ریخته بشه.
چون باید غذا رو کامل و هرلقمه رو باید سی یا چهل بار بجوم و من اینکارو نمیکنم و دوست دارم سریع بخورم.
چاق شدم چون زیاد تحرک ندارم و ورزش نمیکنم،
چون آب زیاد مصرف نمیکنم که سموم از بدنم دفع بشه.
آب زیاد مصرف نمیکم چون گفتن با خوردن آب زیاد قند اضافه دفع میشه و جذب نمیشه.
چاق شدم چون غذاهای چرب و پر روغن استفاده میکنم،
چون در زمانی که واقعاً گرسنه نیستم غذا میخورم،
چون شنیدم اگه کسی مشکل هورمونی داشته باشه استعداد چاقیش میره بالا و من هم چون مشکل هورمونی دارم چاق میشم.
چون سبزیجات و میوه ها رو کمتر استفاده میکنم،
چون بیشتر غذاهام نشاستهای و قندی هستن،
چون از غذاهایی که فیبر ندارن استفاده میکنم،
چون از نانهای سبوسدار استفاده نمیکنم،
چون از غلات خیلی کم استفاده میکنم،
چون پیادهروی هام یکنواخت هستن و باید به صورت اینتروال و قدرتی پیاده روی و ورزش کنم،
چاق شدم چون از سس برای سالاد استفاده میکنم،
چون بیشتر از روی عادت غذامیخورم و اصلاً به زمان گرسنگی واقعی اهمیت نمیدم و با اینکه گرسنه نیستم ولی باز هم میخورم،
چون بیش از مقدار نیاز آجیل و شکلات میخورم و باید فقط به اندازه یک مشت آجیل بخورم.
چاق شدم چون کمتر از پروتئین استفاده میکنم،
چاق شدم چون از ساعت شش عصر به بعد باید فقط پروتئین بخورم و اگه غیر از این باشه چربی ها در بدنم انباشته میشن و چاق میشم.
چاق شدم چون یه مدت ورزش میکنم و یه مدت ورزش رو کنار میذارم.
چاق شدم چون هر موقع اعصابم خورد میشه با خوردن خودم رو آروم میکنم.
چاق شدم چون کالری زیاد باعث چاقی میشه و باید غذاها رو بر اساس کالری بندی بخورم و چون این کارو نمیکنم چاق میشم.
چون گفتن وقتی سن آدم بالا میره سوخت و ساز بدن کمتر میشه و باید غذاهای کم کالری مصرف کنه.
چاق شدم چون گفتن زمان فهمیدن سیری ۲۰ دقیقه طول میکشه تا مغز متوجه سیری بشه پس باید غذا رو آروم و جویده جویده بخورم و منم حوصله آروم خوردن رو ندارم.
چاق شدم چون موقعی که سیرم و کسی بهم غذا تعارف میکنه بازم میخورم.
چاق شدم چون میوه ها قند زیادی دارن و من هم به شدت به اونها علاقه دارم و در خوردن اونها زیاده روی میکنم.
چاق شدم چون عاشق ته دیگ سیب زمینی و نون هستم.
چاق شدم چون زولبیا وبامیه میخورم واینها هم به شدت چاق کننده هستن.
چاق شدم چون صبحانه میخورم، صبحانه باید فقط میوه یا سبزیجات بخورم.
چاق شدم چون از پنیر پیتزا استفاده میکنم.
چاق شدم چون ۲۴ ساعت شبانه روز فقط در فکر خوردنم که الان چی بخورم که کالریش کمتر باشه، چی بخورم که احساس سیری بیشتری بهم بده ،ولی چاقم نکنه و انگار ذهنم فقط و فقط مشغول چیز دیگه ای به غیر از خوردن و نخوردن نیست.
چاق شدم چون هر موقع با دوستان و فامیل به پارک یا جاهای تفریحی میرم همش در حال خوردن آجیل و تخمه ومیوه هستم.
چاق شدم چون نوشابه و نوشیدنی های قندی میخورم.
چاق شدم چون برنج، نون، ماکارونی، غذاهای فست فودی، پیتزا،و ساندویچ میخورم.
چون تمام کربوهیدراتها سمِ برای بدنم، کربوهیدراتها فقط انسولین رو بالا میبرن،کربوهیدراتها فقط باعث پف شدن بدنم و تخریب اندامهای داخلی بدنم میشن.
چاق شدم چون شکر و مواد قندی رو زیاد استفاده میکنم.چون تمام غذاهای فرآوری شده وغذاهای صنعتی به شدت سرشار از قند هستن،سرشار از مادهای به نام های فروکتوز کورن سیروپ هستن که به شدت برای بدنم ضرر دارن و باعث تخریب اندامهای داخلی بدنم میشن،
چاق شدم چون دارم برنج میخورم، چون این برنجها دستکاری شدن و طبیعی نیستن و اصلاً برای بدنم خوب نیستن،
چاق شدم چون ۲۴ ساعت شبانه روز در حال خوردن هستم،چون بدن انسان به غذا احتیاج نداره و من همش در حال خوردن هستم،
چون شنیدم بدن انسان به غذا احتیاج نداره وبدن هرچی به غذا نرسه قویتر و قویتر میشه،برای همین چون نمیتونم غذا نخورم پس چاق میشم.
چاق شدم چون میوه میخورم، میوهها به شدت دستکاری شدن و اصلاً برای بدنم مناسب نیستن،
چاق شدم چون دارم غلات استفاده میکنم، غلات به شدت برای بدنم مضرن و به بدنم آسیب میرسونن و سرشار از لکتین هستن.
چاق شدم چون تحرکم خیلی کمه، چون شنیدم انسان باید در طول روز به اندازه ۲۵ کیلومتر راه بره و من هم چون نمیتونم این مقدار تحرک رو داشته باشم برای همین چاق میشم.
چاق شدم چون دارم کربوهیدرات میخورم،کربوهیدرات برای بدن ناسازگاره ،چون اصلاً پروتئین مصرف نمیکنم،
باید غذای مصرفی من در طول روز فقط و فقط پروتئین باشه و چون اینها رو مصرف نمیکنم پس چاق میشم،
چاق شدم چون از غذاهای طبیعی استفاده نمیکنم،چون دارم از این روغنها که به شدت سم هستن و برای بدنم مضرن دارم استفاده میکنم،
چاق شدم چون نباید کربوهیدرات بخورم کربوهیدرات مثل اسفنج در بدن آب میکشه و باعث پف شدن و چاقی بدنم میشه.
چاق شدم چون در طول شبانه روز فقط باید یک وعده غذا بخورم اونم فقط پروتئین باید باشه. و دیگه تا ۲۴ ساعت بعد اصلا نباید چیزی بخورم.
یا نهایتش دو وعده باید بخورم اونم سر یک ساعت مشخص و اصلا هم بین اونها چیزی نخورم. وغذام هم فقط پروتئین باشه.و چون این کارها رو نمیکنم چاق میشم.