0

شروع مسیر لاغری (قسمت اول)

شروع مسیر لاغری
اندازه متن

مسیر لاغری همان مسیر چاقی است، فقط باید در جهت مقابل به حرکت خود ادامه دهیم.

در تمام سالهایی که چاق بودم شنیده بودم که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرم و فعالیتم را بیشتر کنم. بارها این کارها را انجام می دادم اما لاغر نمیشدم. این درحالی بود که هم کلاسی ها و دوستانم برای لاغر بودن ورزش نمی کردند و رژیم نمی گرفتند.

چگونه در مسیر لاغری قرار بگیرم

بهترین طریق قرار گرفتن در مسیرلاغری ادامه دادن در مسیر چاقی است در حالی که به دنبال مکانی برای دور زدن و ادامه دادن مسیر زندگی در سمت مقابل مسیر چاقی باشیم. به این شکل می نوانیم مسیری که از لاغری به سمت چاقی طی کرده ایم را دوباره به سمت لاغر شدن برگردیم و برای همیشه در مقصد لاغری توقف کنیم.

مسیر لاغری

تصور کنید در حال رانندگی از محل سکونت خود به شهر دیگری هستید. پس از مدتی به خاطر می آورید که وسیله ای که اتفاقا خیلی ضروری است را با خود نیاورده اید. تصمیم می گیرد به خانه برگردید تا آن وسیله را بردارید.

اولین اقدامی که انجام می دهید تصمیم گیری برای برگشتن به سمت خانه است درحالی که همچنان در حال دور شدن از خانه هستید.

دومین اقدام شما پیدا کردن دوربرگردان برای برگشتن به سمت خانه است.

و در نهایت سومین اقدام شما ادامه حرکت به سمت خانه از سمت مقابل همان جاده ای ایست که شما را از خانه دور می کرد.

برای لاغر شدن نیز همین فرایند را باید در زندگی اجرا کنید.

شما در حال زندگی کردن هستید که متوجه می شوید شرایط جسمی و سلامتی شما آنطور که دوست دارید نیست.

اولین اقدام شما باید تصمیم گرفتم برای لاغر شدن باشد.

تصمیمی که همه ما بارها در دوران چاقی خود گرفته ایم.

دومین اقدام شما باید به دنبال روشی برای لاغر شدن باشد که باز هم همه ما روش های مختلفی را برای لاغر شدن استفاده کرده ایم.

سومین اقدام شما باید حرکت کردن در مسیر لاغری باشد که انتخاب کرده اید و آنقدر به حرکت خود ادامه دهید تا به تناسب اندام و سلامتی که قبلا داشته اید برسید.

نکته جالب توجه اینکه مراحلی که توضیح داده شد را همه ما بارها انجام داده این اما چرا لاغر نشدیم؟

تنها به این دلیل که از محل مناسب وارد مسیر لاغری نشده ایم.

چرا لاغر نمی شم؟

چرا تلاش من برای لاغری نتیجه نداشته است

چاقی مسیری است که شما را از سلامتی و تناسب اندام دور می کند. هرچه بیشتر در این مسیر حرکت کنید برای شما واضح تر می شود که حرکت در این مسیر را دوست ندارید و علاقه دارید به سمت آنجایی که قبلا بودید که همان لاغری و سلامتی است برگردید.

در مسیر چاقی تابلوهای زیادی به منطور راهنمایی شما به مسیر لاغری نصب شده است اما متاسفانه این مسیرها شما را به سمت لاغری هدایت نمی کند فقط شما را به مسیر جدیدی به سمت چاق تر شدن وارد می کنند.

تصور کنید شما با تابلوی برنامه رژیمی برای لاغر شدن مواجه می شوید و به قصد لاغر شدن وارد این مسیر می شوید. مدتها در این مسیر با هر سختی و ناراحتی به حرکت خود به امید لاغر شدن حرکت می کنید و بخاطر رنجی که متحمل می شوید انتظار دارید لاغر شوید و مقداری هم لاغر می شوید اما در نهایت پس از مدتی که از ادامه مسیر خسته می شوید و احساس می کنید دیگر اراده ادامه دادن این مسیر لاغری را ندارید خیلی راحت و البته سریع به شرایط چاقی قبل بر می گردید و خود را در شرایط حتی چاق تر می بینید.

این مسیر شما را به سمت لاغر شدن هدایت نکرده است بلکه فقط شما را وارد مسیر جدیدی به سمت چاقی و چاق تر شدن کرده است و در این مدت شما تصور می کردید در حال لاغر شدن هستید اما در نهایت متوجه میشوید که در همان شرایط قبل و شاید هم چاق تر هستید.

لاغری با ذهن
برای لاغری با ذهن از کجا شروع کنم

روش صحیح لاغر شدن کدام است؟

حتما با من هم عقیده هستید که برای رفع هر مشکلی باید ابتدا مشکل و عوامل بوجود آورنده آن مشکل را شناسایی کنیم.

پس برای رفع چاقی و لاغر شدن باید ابتدا دلایل چاقی را شناسایی کنیم.

در روش صحیح لاغر شدن ابتدا باید مشخص کنیم چه عواملی باعث چاقی ما شده اند تا با شناسایی آنها راهکار مناسب برای برطرف کردن هر عامل چاق کننده پیدا کنیم و به مرور به سمت لاغری حرکت کنیم.

مسیر لاغری که به شما کمک کند به این شکل مشکل چاقی خود را برطرف کنید روش صحیح لاغر شدن می باشد و تنها مسیری که به این صورت به شما کمک می کند تا در مسیر لاغری حرکت کرده و برای همیشه لاغر شوید دوره های آموزشی لاغری با ذهن می باشند.

شناسایی عوامل تاثیرگذار بر چاقی

زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم و می خواستم عوامل چاقی خودم را پیدا کنم به آنچه در ۳۵ سال چاقی گذشته بودم فکر کردم.

آنچه درباره علت چاق بودن که از پدر، مادر و اطرافیانم شنیده بودم.

اینکه چاقی در خانواده ما ارثی است و دلیل آن هم چاق بودن همه آدم ها در خانواده پدری ام بود.

بارها شنیده بودم که من به دلیل داشتن استخوان بندی درشت چاق هستم و به همین دلیل چاق به نظر می رسم.

بعضی ها عقیده داشند به خاطر کم تحرک بودنم چاق شده ام و اگر بخوام لاغر بشم باید حتما تحرک بیشتری داشته باشم.

برخی از اقوام نزدیک به شوخی یا جدی می گفتند خونسرد بودنت باعث چاقی ات شده، چون اصلا حرص نمی خوری و آدم بی خیالی هستی.

هرچه بیشتر به عوامل چاقی خودم فکر می کردم خاطرات بیشتری از شنیده های سال های چاقی در ذهنم مرور می شد.

همه آنها را نوشتم و لیست بلندی از دلایل چاقی خودم تهیه کردم.

نام آن لیست را عوامل چاقی خودم قرار دادم، البته از ملاحظه آن همه دلیل برای چاق بودنم اصلا احساس خوبی نداشتم چون تازه متوجه شده بودم چاقی در من آنقدر سابقه دارد که این همه دلیل برای بودنش در خودم پیدا کرده بودم.

اما از طرقی خوشحال بودم که برای بار اول در زندگی از روش صحیح لاغر شدن برای لاغر شدن اقدام کرده بودم.

تفاوت لاغری با ذهن و روش های قبلی

هر بار که تصمیم می گرفتم برای لاغر شدن اقدام کنم ابتدا قد و وزن من را سوال می کردند تا میزان ااضافه وزنم را مشخص کنند و از همان ابتدا با تعیین مقداری که باید کم کنم، احساس می کردم توانایی کم کردن آن مقدار اضافه وزن را ندارم و از همان شروع مسیر لاغری احساس ناامیدی در من شکل می گرفت.

بعدها افرادی که خود را متخصص لاغری معرفی می کردند برای اندازه گیری شاخص توده بدنی، اندازه دور مچ و دور سر و چند سایز دیگر اعضای بدن را به اطلاعات اولیه خود اضافه می کردند اما نکته جالب این بود که در نهایت مقدار وزنی که باید کم می کردم را برای من مشخص می کردند.

متفاوت بودن روش لاغری با ذهن برای لاغر شدن احساس خوبی به من می داد.

دیگر خبری از عدد کذایی اضافه وزنم نبود و به جای آن لیستی از عواملی که باعث چاقی من شده بود برایم واضح شده بود.

از طرفی چون لیست بایدها و نبایدهای خوردنی برای خودم مشخص نکرده بودم احساس خیلی خوبی داشتم.

در روش لاغری با ذهن خبری از خوردن و نخوردن ها و رژیم غذایی نبود.

  • برای من مشخص نکرده بودند هر روز اول صبح باید یک لیوان آب و افشره تلخ زیره را بخورم.
  • به من گفته نشده بود میان وعده حق دارم فقط نصف یک سیب آنهم فقط سیب قرمز بخورم.
  • برای ناهار اجازه دارم ۵ قاشق برنج با ۲ قاشق خورشت بدون روغن و یک کاسه به هر اندازه که می خواهم سالاد بدون نمک بخورم.
  • برای من مشخص نکرده بودند حق  خوردن شیرینی یا قند با چای را ندارم.
  • به من گفته نشده بود اگر کیک و بیسکویت بخورم لاغر که نمی شوم هیچ بلکه چاق تر هم خواهم شد.
  • مشخص نشده بود فقط در بعضی از روزها به اندازه یک کف دست نان سبوسدار اجازه دارم بخورم.
  • برای من تعیین نکرده بودند که برای شام فقط می توانم به هر اندازه می خواهم سالاد و سبزیجات بخورم

وقتی به لیست عوامل چاقی خودم نگاه کردم خبری از نباید ها نبود، خیری از وزن کردن و جدا کردن غذا نبود.

قرار نبود در مهمانی ها ظرف غذای خودم را همراهم ببرم و فقط سعی کنم از بودن در جمع دیگران خوشحال باشم و حق ندارم از غذاهای مهمانی مصرف کنم.

اگرچه لیست عوامل چاقی من ردیف های زیادی داشت و در ابتدا از ملاحظه آن احساس ناامیدی در برطرف کردن آن عوامل پیدا کردم اما وقتی به سختی های روش های قبلی در مسیر لاغری فکر کردم خیلی زود نسبت به روش جدید لاغری که در پیش گرفته بودم احساسم بهتر شد.

همین که خبری از رژیم و ورزش کردن و … نبود خیلی عالی بود و نوید این را می داد که این روش را می توانم برای مدت بیشتری ادامه دهم.

تجربه ای که در تمام سال هایی که از چاقی رنج می بردم و از روش های مختلفی برای لاغر شدن اقدام کرده بودم به من ثابت کرده بود، بیشتر از چند روز یا هفته طاقت اجرای دستور العمل ها و برنامه های ورزشی را ندارم.

اکنون که در شروع مسیر لاغری با قدرت ذهن می دانستم خبری از رژیم و باشگاه رفتن نیست خیالم راحت بود که برای مدت بیشتری می توانم از این طریق برای تحقق رویای لاغر  ادامه دهم.

معجزه لاغری

شگفت انگیز بودن لاغری با ذهن

نکته قابل توجه که برای اولین بار در مسیر لاغری تجربه می کردم این بود که فرد دیگری برای من برنامه لاغری (رژیم و ورزش) تنظیم نکرده بود.

اولین بار بود که خودم دست به کار شده و برای لاغر شدن اقدام کرده بودم.

همانطور که در ۳۵ سال چاقی کسی به من نگفته بود به چه صورت باید چاق شوم و این خودم بودم که هر بار متوجه می شدم چاق تر از قبل شده ام، این بار نیز کسی به من نگفته بود باید چگونه لاغر شوم و خودم با اشتیاق قدم در مسیر لاغری با ذهن گذاشته بودم.

بنابراین شما دوست عزیزی که تصمیم گرفته اید از مسیر لاغری با ذهن برای لاغر شدن اقدام کنید باید مانند من عمل کنید اگر می خواهید نتیجه مشابه من کسب کنید.

چرا که من دقیقا به روش شما عمل کرده ام که مانند شما چاق بودم و به همین دلیل اکثر افرادی که چاق هستند علایق، عقاید و افکار مشابه یکدیگر دارند.

پس همانطور که من توانستم با عمل کردن به روش شما چاق شوم، شما هم می توانید با عمل کردن به روش من لاغر و متناسب شوید.

تنها کافی است مانند من که در عمل کردن به طریق شما ۳۵ سال استمرار داشتم، شما هم در عمل کردن به طریق من استمرار داشته باشید.

اما نکته شگفت انگیز و امیدوار کننده این است که برای لاغر شدن نیاز نیست به اندازه سال هایی که چاق بوده اید، صبر کنید.

لاغر شدن به مراتب سریع تر از چاق شدن است اما در این سریع بودن منطقی بودن را نیز مدنظر داشته باشید.

اگر یک سال است چاق شده اید انتظار نداشته باشید هفته دیگر به شرایط ایده آل برسید.

اگر سه سال است از چاقی رنج می برید انتظار نداشته باشید طی یک ماه به شرایط ایده آل برسید.

اگر ۵ سال است درگیر چاقی و عوارض آن هستید، انتظار نداشته باشید طی دو ماه به شرایط ایده آل خود برسید.

اگر ۱۰ سال یا بیشتر است که مشغول چاق شدن و تلاش برای لاغر شدن هستید، انتظار نداشته باشید طی سه ماه به شرایط ایده آل خود برسید.

اما باز هم تکرار می کنم، باور کنید لاغر شدن سریع از چاق شدن است.

با هر سرعتی در مسیر لاغری حرکت کنید، بارها و بارها سریع از زمانی که چاق شده اید، لاغر شدن را تجربه خواهید کرد.

پس با اشتیاق و احساس خوب قدم اول را بردارید.

با انگیزه و امید به متناسب شدن، فایل آموزشی این جلسه را ببینید و بارها گوش دهید تا به خوبی درک کنید چگونه باید عوامل چاق کننده خود را کشف کنید.

هرچقدر نیاز است زمان صرف کنید، بسیار مهم است که گام اول را محکم بردارید.

گرچه هر قدم به منزله یک گام واحد است و بسیار مهم و حائز اهمیت است اما با قدرت شروع کردن در ایجاد انگیزه و اشتیاق برای ادامه دادن بسیار موثر است.

منتظر خواندن نظرات شما دوست عزیزی که نور امیدی برای لاغر شدن بر قلبتان تابیده شده است هستم.

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


پیشنهاد می کنم به این صفحه مراجعه کنید و براساس توضیحات ارائه شده دیدگاه خود را ثبت کنید.

اطمینان دارم محتوای این صفحه با مشارکت شما بسیار تاثیرگذارتر خواهد شد.


توصیه مهم برای کسب نتیجه عالی

بارها در دوره های آموزشی به اهمیت نوشتن و خواندن اشاره کرده ام و باز هم بر این دو امر مهم تاکید می کنم.

تفاوت نتیجه دوستانی که شگفتی ساز می شوند با عزیزانی که به هدف نهای خود نمی رسند در یادگیری یا هوش و استعداد لاغر شدن نیست چون تا قبل از این دوره آنها هم در لاغر شدن ناتوان بوده اند.

تنها تفاوت آنها عمل کردن به آن چیزی است که در فایلهای آموزشی گفته می شود.

در طی چندسال آموزش دادن دوره لاغری با ذهن به وضوح برایم روشن شده است که عزیزانی که شگفتی ساز میشوند در نوشتن تمرینات تمرکز و دقت بیشتری دارند و همچنین برای خواندن نوشته های دیگران مشتاق هستند. در واقع آنها نحوه انجام تمرینات را بهتر مورد توجه قرار می دهند.

چگونه تمرکز بیشتری داشته باشیم

زمانی که شما در حال گوش دادن به فایل های آموزشی هستند، فقط از طریق گوش خود در حال یادگیری و توجه کردن هستید، و در فایل های تصویری از گوش و چشم خود استفاده می کنید.

در این دو حالت ذهن شما به طور آزادانه می تواند بر موضوعات دیگر توجه و تمرکز کند و شاید بارها برای شما پیش آمده باشد که در حال گوش دادن یا تماشای فایل آموزشی هستید اما تمرکز شما کاملا روی موضوع دیگری است و ناگهان به خود آمده و متوجه می شوید دقایق زیادی از محتوای آموزشی گذشته اما شما چیزی از آنچه گفته شده به خاطر نمی آورید.

این حالت طبیعی است و برای هر فردی با توجه به پراکندگی موضوعات مهم ذهنش پیش می آید.

اما همه افراد زمانی که در حال نوشتن هستند به ندرت دچار جهش تمرکز ذهنی می شوند، به احتمال زیاد به خاطر ندارید زمانی را که چند خط نوشته باشید و به خود آمده باشید و ندانید که چه نوشته اید.

وقتی شما می نویسید، چشم، ذهن، جسم (دست)، اعصاب و بسیاری از دیگر اندام شما در خدمت شما هستند و به همین دلیل تمرکز شما موقع نوشتن بارها بیشتر از زمانی است که در حال تماشا کردن یا گوش دادن هستید.

و موضوع مهم دیگر خواندن نوشته های دیگران است، با این کار به راحتی تصویرسازی ذهنی در شما شکل می گیرد و افکار و باورهای صحیح و متناسب کننده در ذهن شما تایید می شوند.

شاید برای شما پیش آمده باشد که حرفی را از یک نفر شنیده اید اما چندان اهمیت نداده باشید، اما اگر آن حرف را دو یا سه یا عده بیشتری برای شما بازگو کنند باعث می شود که شما با دقت بیشتری آن موضوع را بپذیرید و به عبارتی آن را باور می کنید.

از این رو زمانی که شما نوشته های دیگران را مطالعه می کند در حال تایید کردن محتوای تازه وارد شده به ذهن خود هستید، شاهدانی پیدا می کنید که گفته های شما را تایید و چه بسا کامل تر کنند، چون با مطالعه نوشته های دیگران مطمئن باشید به نکاتی پی خواهید برد که به ذهن خودتان نرسیده است یا برایتان اهمیت نداشته است.

از این رو توصیه میکنم، زمان بیشتری را صرف نوشتن و خواندن کنید که نتایج عالی برای شما به ارمغان می آورد.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای تمرین این جلسه باید داستان چاقی خود را بنویسید.

تصور کنید از شما خواسته شده است شرح حال مفصلی از چاقی خود بنویسید تا بر اساس آنچه می نویسید برنامه لاغری مختص شما تنظیم شود. برنامه ای که اطمینان دارید با استفاده از آن به رؤیای لاغری خود می رسید.

برای دست یابی به فرمول های ذهن ناخودآگاه خود درباره چاقی در شرح داستان خود به سوالات زیر به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • چرا شما چاق هستید؟

به این موضوع فکر کنید. پی بردن به نگرش خود درباره چاق بودنتان مهمترین قدم برای اصلاح فرمول های چاقی ذهن می باشد. حتی می توانید دیدگاه والدین تان درباره چاق بودنتان را ذکر کنید. پی بردن به اینکه چرا چاق هستم قدم اول و بسیار مهم برای کسب نتیجه عالی در مسیر لاغری با ذهن می باشد.

  • از چه سنی چاقی شما شروع شد؟

پی بردن به سن چاقی برای تخمین قدرت و نفوذ چاقی در ذهن اهمیت زیادی دارد. بنابراین درباره شروع چاقی خودتان فکر کنید و شرح حال اینکه از چه سنی چاق شدید در داستان چاقی خود بنویسید.

  • خاطرات شما از چاقی چیست؟

به آنچه پس از گذر مدت زمان به یاد می آوریم خاطره گفته می شود. آنچه از سفری که چند سال قبل رفته اید خاطرات شما از سفر هستند. اما در اینجا نوع جدیدی از خاطره را برای دستیابی به فرمول های چاقی ذهن نیاز داریم و آن خاطرات قبل از چاق است.

قبل از چاق شدن چه چیزی درباره چاقی شنیده بودید. خاطرات خود قبل از چاق شدن را بنویسد.

آنچه قبل از چاق شدن درباره چاقی و احتمال وقوع آن شنیده اید را در داستان چاقی خود شرح دهید.

  • مشکلاتی که چاقی در زندگی برای شما ایجاد کرده است را شرح دهید.

واضح است که چاقی مهمان ناخوانده ای است که باعث بروز مشکلات و اختلال در روند زندگی ما شده است بنابراین کشف اختلالی که چاقی در زندگی ما بوجود آورده است به ما کمک می کند تا برنامه ریزی موثرتری برای خلاص شدن از دست این مهمان ناخوانده انجام دهیم.

مشکلاتی که چاق بودن در جنبه های مختلف زندگی برای شما ایجاد کرده است را به داستان چاقی خود اضافه کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

متن فایل تصویری برای ناشنوایان 🧏

متن فایل تصویری جلسه‌ اول: (توسط خانم گلستان عزیز)

 به نام خدای مهربان 

من رضا عطار روشن هستم و خداوند رو بی نهایت سپاسگزارم که این فرصت رو به من داد که همراه شما دوستان خوبم باشم. 

خوش آمد میگم حضور شما رو در دوره ی فوق العاده ی لاغری با ذهن، دوره ای که شگفتی های خیلی زیادی داشته و نتایج عالی دوستانی که از این دوره استفاده کردن منو به این واداشت که بیام یک دوره ی رایگان در قالب، حالا حدود ۱۰ جلسه ی تصویری براتون آماده کنم و توضیحات کاملی درباره ی نحوه ی لاغری با ذهن ارائه بدم

تا دوستانی که با این روش آشنا میشن بتونن با استفاده از این فایل ها اطلاعات و آگاهی جامع تری از این روش داشته باشن و بتونن به شکل مطمئن تر و آگاهانه تری تصمیم بگیرن که‌ از دوره ی آموزشی لاغری با ذهن برای رهایی از چاقی و مسائل مربوط به اون استفاده کنن.

خب ابتدا لازم می دونم که درباره ی خودم یه توضيحات کوتاهی بدم و اینکه چرا خودم رو لايق صحبت کردن وآموزش دادن لاغری با ذهن می دونم.

من متولد سال ۱۳۵۹ هستم و از همون کودکی اضافه وزن داشتم یعنی از وقتی که یادم میاد اضافه وزن داشتم و وقتی عکس های دوران کودکیم رو هم دیدم اثبات می کرد که بله من بچه ی تپلی بودم، از وقتی که به دنیا آمدم.

خب این اضافه‌ وزن سال ها ی زیادی همراه من بود و مسائل بسیار مختلفی رو برای من به همراه داشت که لازم نیست درباره ش توضیح بدم چون همه ی شمایی که این فایل روتماشا می کنین حتما خودتون مسائل مختلف چاقی رو تجربه کردین و دیگه تکرار کردن اون خیلی خوشایند ما نیست و این مسئله باعث شده بود که سال‌های زیادی از عمرم رو تلاش کنم برای لاغر شدن،

روش های خیلی زیادی رو استفاده کردم، روش هایی که حتما خیلی از شما هم اون رو تجربه کردین وشاید حتی خیلی بیشتر از من سعی و تلاش کرده باشین که لاغر بشین ولی خب نتیجه ی همه ی سعی وتلاش من برای لاغر شدن، این بود که برای یک مقطع کوتاهی، یک تغییراتی در خودم ایجاد می کردم ولی خب  به مرور بعداز گذشت چند هفته يا نهایتا چند ماه، همه‌ی اون چیزی رو که از دست داده بودم، دوباره به دست می آوردم و خیلی وقت ها، حتی یک مقدار بیشتر از قبل از اقدام برای لاغری دوباره من چاق میشدم، 

این لاغر و چاق شدن های مکرر واقعا منو خسته کرده بود؛

اینکه من تلاش می کردم، خیلی سعی می کردم برای اینکه لاغر بشم اما می دیدم  چقدر راحت، چقدر بدون دردسر بدون اینکه من سختی بکشم، دوباره در طی چند هفته، من به وزن قبلی بر می گشتم و دیگه هر کسی منو می دید مثلا یه مقطعی یه مقدار جمع وجور شده‌ بودم، حتمآ می گفت، که، باز که‌ داری تلاش بی خودی می کنی! وشنیدن این جمله واقعآ یک بار سنگینی رو، روی دوش من می گذاشت که باید این بار موفق بشم.

شنیدن این جمله که باز داری تلاش بی خود می کنی،

واقعا یک بار سنگینی رو روی دوش من می گذاشت که باید این بار موفق بشم:

اما خب هر چقدر بیشتر تلاش میکردم فقط اون مقدار، مثلا اون دوران متناسب شدنم، اون مقداری که کم کرده بودم رو می تونستم برای یک مدت زمانی حفظ کنم، هیچ وقت نتونستم با اون روش ها برای  همیشه از شر چاقی خلاص بشم؛ 

خلاصه این تلاش من ادامه داشت تا سال ۱۳۹۴ که من با دوره های ان ال پی (NLP ) و قدرت ذهن آشنا شدم و اون دوره ها رو من شرکت کرده بودم برای ايجاد تغییر در جنبه های مختلف زندگی، اصلا موضوع لاغری نبود. ؛ موضوع تغییر فرکانس و نمی دونم مدارها و اینکه ما چه جوری بتونیم زندگی خودمون رو تغییر بدیم،؛ موضوع موفقیت فردی بود.

خب من يه مدت از این مباحث استفاده کردم، از این کلاس ها استفاده کردم و به این نتیجه رسیدم که اگر این موضوعاتی که مطرح میشه به ادعای اون افرادی که داشتن آموزش می دادن، می  تونه زندگی انسان رو در تمام جنبه‌ها تغییر بده، خب من می‌خوام از این آموزش ها استفاده کنم برای لاغر شدن، 

نمی دونم چرا این فکر به ذهنم رسیده بود چون در اون کلاس اصلا همچین چیزهایی مطرح نمی شد که مثلا از این روش، از این آگاهی ها میشه استفاده کرد برای لاغر شدن، اما یه حسی به من می گفت که بیا از این روش استفاده کن برای لاغر شدن، چون اونا درباره ی ثروت، درباره ی موفقیت، درباره‌ی روابط صحبت می کردن، 

اما خب هر چقدر من پیش می رفتم، می دیدم، خب مهمترین موضوع زندگی من اضافه وزنمه و هر چقدر هم می خواستم مثلآ در زمینه روابط، وضعیت خودم رو بهبود ببخشم، می دیدم اضافه وزنه مانع از این میشه که من بخوام روابطم رو بهبود ببخشم و….

هرچقدر داشتم تلاش می کردم که مثلا درآمدم رو و یا ثروتم رو یا اوضاع اقتصادیم رو تغییر بدم بازم یه جاهایی به این می رسيدم که اضافه وزنم مانع از این ميشه که من بتونم تلاش بیشتری انجام بدم یا من بتونم به شکل متفاوتی فعالیت کنم‌ که بتونم اوضاعم رو تغییر بدم؛

به هرحال از هر راهی میخواستم تغییر کردن رو شروع کنم به مانع اضافه وزن برخورد می کردم و به این نتیجه رسیدم که واقعا اگر این روش‌ها جواب میده؛

پس من بیام از اونها برای لاغری استفاده کنم. 

سال ۱۳۹۴ بود که تمام تلاشم رو به کار گرفتم، تمام تمرکزم رو به کار گرفتم تا آموزش ها یی که دیده بودم، تمريناتی که می دادن و اطلاعاتی که در اختیار من میذاشتن رو من تبدیل کنم به تمريناتی که در رابطه با لاغری با ذهن کاربرد داشته باشه و اونها رو انجام می دادم، تست می کردم؛ خیلی مشتاق بودم که روش‌های مختلفی رو تبدیل کنم تمریناتش رو به موضوع لاغری با ذهن،

خب، چون در این زمینه، کتاب خاصی هم وجود نداشت، هيچ اطلاعات دسته‌بندی شده ای هم وجود نداشت و اساتیدی هم نبودن که من بخوام از اون‌ها استفاده کنم برای تجربه و یادگیری لاغری با ذهن،

خب، سبب شده بود که خودم خیلی راه های مختلفی رو تجویز کنم، خیلی تمرينات مختلفی رو انجام بدم و به لطف خدا، بعد از مدتی تغییراتی در رفتار من به وجود آمد، تغییراتی در افکار من به وجود اومد و احساس کردم که در این مدتی که دارم این کارها رو انجام میدم خیلی راحت و بدون اینکه من زحمت خاصی بکشم، بدون اینکه سختی ای متحمل بشم و بدون اینکه اعصابم خراب بشه، داره تغييراتی در جسم من شکل می گیره

و تغییرات به حدی بود که اطرافیان من داشتن می گفتن، مثلا نزدیکان من که خب همیشه، وقتی، خبر داشتن دیگه، مثلا من اقدام می کردم برای لاغر شدن، خب یا رژيم می گرفتم یا غذام  رو از اونها جدا می کردم یا یک منوی خاصی رو به دیوار آشپزخونه می چسبوندم،

می گفتم، من براساس این منو باید غذا بخورم  یا مثلا  می دیدن، هفته‌ای چند روز من با دوستان میرم این زمین های  اطراف شهر و ، خلاصه‌ این پارک ها، خلاصه من میدویدم به خاطر اینکه لاغر بشم  و وقتی می دیدن که هیچ کدوم از این کارا رو انجام نمی دم اما تغییراتی داره در جسم من شکل میگیره، خیلی براشون تعجب انگیز بود……

اینکه کاری انجام نمی دم ، اما تغییراتی داره در جسم من شکل میگیره، خیلی براشون تعجب انگیز بود،

میگفتن: چی شده؟ چکار کردی؟ یا حتی اوایلش فکر می کردن که مثلا من یه بیماری خاصی حتما گرفتم که دارم همین جور خود به خود لاغر می شم و خب واقعا خودم هم اون زمان ، این تأییدیه ، این اطمینان رو نداشتم که حتما این کارایی که من انجام دادم باعث لاغری من شده‌، چون واقعأ با همه ی کارایی که من انجام داده بودم برای لاغری، متفاوت بود، 

تا جایی که یادم میومد، من همیشه عرق می ریختم، تلاش می کردم که بیشتر عرق کنم که لاغر بشم، تلاش می کردم که کمتر بخورم که لاغر بشم، سعی می کردم که دقیقا بر اساس مقدار کالری که برام در نظر گرفته شده، غذا مصرف کنم‌ که لاغر بشم؛ 

اما چند وقتی بود که اصلا من از این کارها انجام نمی دادم؛ تازه در مقابل خیلی شور و اشتیاق داشتم، چیزی که در تمام روشهای قبلی اصل  خبری از اون نبود؛ 

یعنی در تمام دفعاتی که من رژیم می گرفتم، هيچ وقت اشتیاق نداشتم برای اینکه بخوام روزهای بعد برسه و من ادامه بدم، چون هر روز کار سخت تر می شد .

درتمام دفعاتی که من از باشگاه، از دویدن در پارک ها و از خیلی از فعالیت های ورزشی استفاده می‌کردم، دوستانی داشتم اون زمان که ورزشکار بودن مثلا وزنه بردار بودن، خب با اونها همراه می شدم برای بالا بردن فعالیت بدنم وتصورم این بود که باید سوخت و سازم رو بیشتر کنم

ولی خب در نهایت، اون چیزی که بایستی به دست میومد، اون نتیجه ای که باید حاصل می شد که حداقل برابر با زحمت و تلاش من باشه، هيچ وقتی کسب‌ نشد واگر هم يه نتایج کوچيکی به دست اومد، خیلی کم رنگ و خیلی ناپایدار بود و بلافاصله بعد از چند هفته از بین می رفت

 و وقتی دیدم که خیلی راحت، بدون اینکه زحمت خاصی بکشم داره تغییرات در من ایجاد میشه، خیلی اشتیاقم بیشتر شد، خیلی، اصلا شگفت زده شده بودم که خدایا چه اتفاقی داره میوفته؟

 چون همیشه من یک سؤالی در ذهنم بود که؛ از خیلی سال ها قبل، از زمانی که مثلآ دبستان بودم یا راهنمایی بودم همیشه با خودم فکر می کردم که:

 مثلا چرا دوستانم لاغرن من چاقم؟ 

چرا اونها هرچی دوست دارن می خورن ولی من نمی تونم بخورم؟

 چرا اوناهمیشه مثلا هربازی ای رو می تونن انجام بدن، میدوند، فوتبال بازی میکنن، نمی دونم، هربازی ای که دوست داشتن انجام ميدن ولی من نمی تونم هربازی ای رو انجام بدم؛ 

به خاطر اینکه اضافه وزنم مانع می شد که بتونم هم‌پای دوستانم بدوم و بازی کنم واین سوال رو با خودم مرور می کردم که‌، چرا من در این وضعیت هستم واین همه آدم دیگه متناسب هستن؟….

و تازه زمانی که با روش لاغری با ذهن آشنا شده بودم و داشتم یه کارایی رو ذهن خودم انجام می دادم که خییییلی هم آگاهانه نبود؛ چون من فقط یه سری تمریناتو داشتم تبدیل می کردم و هر کجا که بیشتر خوشم میومد رو، اونجا رو گسترش‌ می دادم و تکرارش می کردم

و وقتی دیدم نتایج اولیه داره رقم می خوره، تازه داشتم به این سؤال، یعنی به جواب این سؤال می رسيدم که واقعأ میشه انگار آدم ها متناسب باشن، اگر که بتونن ذهنشون رو تغییر بدن

درباره ی ذهن و عملکرد اون زیاد شنیده بودم ولی هیچ وقتی نشنیده بودم که فردی تونسته باشه با کنترل ذهنش، با استفاده از قدرت ذهنش، بتونه لاغر بشه؛

خیلی شنیده بودم که مثلا افرادی، بیماری‌های مختلفی رو، حالا مثلا مهار کرده بودن یا شفا پيدا کرده بودن یا خیلی از کارا کرده بودن ، ولی درباره ی لاغری، من نشنیده بودم تا اون زمان؛ به خاطر همین اصلا انتظار همچین نتیجه ی خاصی ام نداشتم وقتی کارا رو انجام می‌دادم؛ 

شاید بیشتر به خاطر اینکه یه کاری کرده باشم و یه روش متفاوتی رو انجام داده باشم شروع کردم به تمرینات ذهنی برای لاغر شدن؛ اما به لطف خدا، وقتی نتایج اولیه شکل گرفت، خیلی مشتاق تر شدم که این روش رو ادامه بدم.

تمریناتش رو خیلی گسترده تر کردم، خیلی تحقیقاتم رو بيشتر کردم، خیلی مطالعات بیشتری انجام دادم و فقط هم خودم داشتم انجام می دادم چون برای هيچ کسی قابل باور نبود، برا خودم هم تازه داشت قابل باور می شد، چون نتایج اولیه خیلی کم رنگ داشت بعد از ۳_۴ ماه خودشو نشون میداد. 

خلاصه ادامه دادم و ادامه دادم تا به لطف خداوند تونستم بعد از حدود فکر میکنم بین ۱۵ ماه تا ۱۷_۱۸ ماه، این حدود، خب، تغییرات خیلی ديگه خودشو نشون داده بود، طوری که هرکسی منو می دید واقعا شگفت زده می شد،که چی کار کردی ؟؟؟!!!

…بعد جالب بود، نزدیکان من می دیدن که‌ من همه‌ی اون کار هایی رو که قبلا انجام می دادم برای لاغر شدن رو انجام نمی دادم.

 چون همیشه مادرم یکی از اون عوامل لاغری من بود که بایستی مشارکت میکرد در تهیه ی غذاهای مخصوص یا مثلا پدرم که بایستی همیشه یک سری مواد غذایی خاص روتهیه می کرد، برای اینکه من بخوام لاغر بشم :

ولی اونها میدیدن هیچ کاری انجام نمی دم و این بار من خودم دارم یک سری کارها رو انجام میدم وتغییرات خیلی خوبی در من به وجود اومده.

خلاصه این روال طی شد تا اینکه بعضی از دوستانی که گذشته ی من رو دیده بودن و حال حاضر منو می دیدن، خب براشون جای سوال بود، خیلی کنجکاوانه می پرسیدن که چکار کردی به ما هم بگو که ما هم از این روش استفاده کنیم ولی وقتی براشون توضیح می دادم، فقط می خندیدن  و می گفتن: بابا راستشو بگو، چیکار کردی؟ از چه برنامه ی رژیمی استفاده کردی؟ یا مثلا کدوم باشگاه ثبت‌ نام کردی؟

 و باورشون نمی شد که واقعا من از این کارها رو انجام ندادم و بيشتر اونها منتظر بودن یعنی هی به من هم می گفتن که: حالا بزاریم یه چند وقت بگذره، ببینیم واقعا می مونی؟ توخیلی مثلا قبلا هم هی لاغر شدی، دوباره چاق شدی؛ یا خودشون هم همچین تجربه ای داشتن، بالاخره دوستان من اکثرا افرادی بودن که اضافه وزن داشتن واونا هم بارها تلاش کرده بودن و مقداری از وزنشون کم شده‌ بود ولی دوباره چاق شده‌ بودن، 

بیشتر در حالت انتظار بودن برای اینکه دوباره چاق شدن من رو ببینن وخیالشون راحت باشه که این روش هم جواب نمی ده و ما سرنوشتمون اینه که برای همیشه چاق بمونیم ولی خب يه مدت گذشت و اونها دیگه یواش یواش مطمئن شدن که، نه، این بار يه خبر دیگه س، انگار این رضا يه کارایی کرده، يه تغییراتی ایجاد کرده که دیگه چاق نمی شه و براشون خیلی جای سوال بود که من چه کاری انجام دادم؟  

 و من يواش يواش شروع کردم به این دوستان براشون توضیح دادن، چون اصلا موضوع آموزش هم نبود تا اون روز، فقط من خودم از این روش استفاده کرده بودم و نتایجی کسب کرده بودم ، می خوام بگم به این شکل آموزش این روش به دیگران شروع شد.

به یکی دو نفری که براشون جذاب بود و سؤال می کردن، به اون ها گفتم؛ اون هاهم یه مدت کار کردن ولی دوباره‌ منصرف شدن، نتونستن ادامه بدن و خلاصه؛

مراحل طی شد، من خیلی بیشتر روی این دوره کار کردم، خیلی بهتر نتیجه گرفتم تا اینکه به پیشنهاد یکی از دوستان، سال ۹۵ يا اوایل ۹۶ بود فکر می کنم، گروهی در تلگرام تشکيل شد برای اینکه من به همراه دو نفر از دوستانم، 

گفتم حالا شما دوست دارین از این روش استفاده کنین، یه کانال تلگرام تشکيل بدیم، یه گروه ۳نفری تشکيل بدیم،

 برا اینکه براشون توضیح بدم و اون‌ها تمرينات رو انجام  بدن، به این شکل که‌ با هم این کار رو انجام بدیم. واقعا می خواستم، خودم،  ببینم این روش برای دیگران هم تاثیر داره یا نه؟ 

وقتی خودم اینقدر خوب نتیجه گرفتم، می خواستم ببینم دیگران هم می تونن از این روش نتیجه بگیرن یا نمی تونن؟ 

خب؛ این کار رو شروع کردیم و هنوز دو سه روزی از تشکیل گروه نگذشته بود که به طرز شگفت انگیزی، این لینک گروه دست چند نفر از دوستان ديگه رسیده بود که اونها واقعا، نمی دونم هم چه کسانی بودن ولی واقعا دستان خداوند بودند برای اینکه افرادی رو که نیاز دارن از این روش استفاده کنن برای لاغر شدن رو، به سمت من هدایت کنه ؛ 

فکر می کنم طی یکی دو روز حدود صد وسی چهل نفر عضو این گروه شدن، افرادی که از شهر های مختلف بودن و من واقعا شگفت زده شده بودم که این افراد به چه شکلی، یک شبه یا مثلا طی دو روز و دائم هم داشت اضافه می شد،

هرچند ساعت ۳_۴  نفر داشت به گروه ما اضافه می شد و من واقعا شوکه شده بودم که اصلا چه چیزی باید بگم، واقعا، چون حالا،  تا اون روز من کار آموزشی انجام نداده بودم؛ هر چی بود برا خودم انجام داده بودم و نتیجه گرفته بودم ویه جورایی  می خوام بگم، هدایت شدم به این مسیر…..

که‌ بیام برای دیگران درباره ی لاغری با ذهن صحبت کنم، چون این افراد عضو شده بودن و همش هی سؤال می کردن؛ اینجا چه خبره،

چون ما اسم گروه رو هم گذاشته بودیم “ بیندیشید و به تناسب اندام برسید ” .

خب همین اسم هم برای خیلی‌ها جذابیت داشت که موضوع چيه؟ بیندیشید یعنی چی؟ 

مگه میشه با فکر کردن لاغر شد؟ و هی تند تند تند سؤال می کردن. 

خب ، منم به عنوان ادمین اونجا یک سری توضیحات متنی کوتاه، چیزی که‌ می تونستم جواب بدم رو اونجا می نوشتم، بازم هی می دیدم کنجکاوی شون بیشتر می شد، چه حرف های قشنگی می زنن! امیدوار شدن و من واقعا مونده بودم که حالا چه جوری باید شروع کنم؟ از کجا شروع کنم؟ 

ولی به لطف خداوند کار شروع شد و فایل های لاغری با ذهن سال ۹۵ میگم یا اواسط فکر کنم ۹۵ بود، فایل های خیلی ابتدایی بود، با موبایل خودم فایل ضبط می کردم و در گروه میذاشتم و دوستان استفاده کردن ، خب؛ نتایج اون دوره واقعا شگفت انگیزه.

دوستانی که از اون دوره نتایج عالی گرفتن، هنوز هم با ما همراه هستن، در سایت فعالیت دارن، در شبکه های اجتماعی فعالیت دارن وبه عنوان افرادی که از دوره ی لاغری با ذهن نتایج عالی گرفتن، از دوره ی اول، هنوزم همراه ما هستن. 

و این لطف خداوند به من بود که مسیری رو به وجود آورد و مسیری رو ایجاد کرد که من بتونم چیزی رو که استفاده کرده بودم، یاد گرفته بودم و باعث واقعا خوشحالی، لذت و سلامتی من شده بود رو با دیگران به اشتراک بگذارم و امروز تصمیم گرفتم که بخشی از این آموزش ها رو در قالب یک دوره ی آموزشی رایگان در اختیار شما دوستان خوبم قرار بدم….

تا عزیزانی که با این روش به هر طریقی آشنا می شن اطلاعات بهتری داشته باشن، دیدگاه بهتری داشته باشن و بتونن آگاهانه تصمیم بگیرن که آیا می خوان از این روش برای لاغر شدن استفاده کنن یانه  ،  می خوان از روش های قبلی، از روش هایی که خیلیا دارن تلاش می کنن با استفاده از اونها لاغر بشن، اما نتیجه ای نمی گیرن ،می خوان ادامه بدن و اونها می خوان از اون طریق به  خواسته ی خودشون برسن.

تمام تلاشمو می کنم که به شکل عالی شما رو در مسیر لاغری با ذهن قرار بدم و از خداوند متعال بی نهایت سپاسگذارم که دوستان زیادی رو به این مسیر هدایت می کنه تا از این آگاهی ها استفاده کنن برای تغییر زندگی خودشون!

خب:

لاغری با ذهن رو اگه بخوایم خیلی خلاصه شروع کنیم، باید به این ترتیب من برای شما توضیح بدم که: 

وقتی صحبت از لاغر شدن میشه، اصلا وقتی صحبت از تغییر میشه، دو تا موضوع باید مورد بحث قرار بگیره، یعنی معمولا به این شکله: 

موضوع اول اینه که چرا ما چاق هستیم و چرا خیلی ها لاغر هستن؟ چرا خیلی از آدم‌ها چاقن؟ چرا خیلی از آدم‌ها لاغر هستن؟ این موضوع اوله.

موضوع دوم اینه که از چه طریقی ما باید لاغر بشیم؟ چطور ما باید لاغر بشیم؟ یعنی دیگه کاری به موضوع اول نداریم فقط موضوع حل مسأله س. 

دو تا موضوع باید مورد بررسی قرار بگیره؛ یکی صورت مسئله س که چرا ما چاق هستیم و دیگران لاغر هستن؟ 

یکی جواب مشکله که حالا چطور می تونیم لاغر بشیم؟

به نظر شما کدوم موضوع باید برای لاغری با ذهن، اول مورد بحث قرار بگیره؟؟؟

احتمال میدم که بیشتر دوستانم، گزینه ی دوم رو انتخاب کرده باشن؛ یعنی دوست داشته باشن درباره ی چگونه لاغر شدن براشون صحبت کنم و اینکه چطور ما می تونیم از چاقی و رنج و مسائل و مشکلات اون رهایی پیدا کنیم و لاغری و لذت واحساس خوب و سلامتی رو تجربه کنیم. 

این جوابیه که‌ خیلی از افرادی که با دوره ی من آشنا می‌شن معمولا می دن. همه ی اون ها دوست دارن که بلافاصله نحوه ی چگونه لاغر شدن رو یاد بگیرن؛ اما من می خوام به شما دوستان خوبم بگم که این  انتخاب اشتباهیه و افرادی که اضافه وزن دارند مثل خودم که قبلا داشتم؛ همیشه دنبال اینن که چطور لاغر بشن، هيچ وقتی دنبال این نبودن که چرا چاق شدن؟ 

و به همین دلیله که هيچ وقتی نتونستن به اون نتیجه ای که دوست دارن دست پیدا کنن و لاغر بشن، چرا؟؟؟

چون همیشه می خواستن چاقی رو حل کنن، می خواستن چاقی رو از بین ببرن؟ آها..‌.می خواستن نتیجه رو از بین ببرن، می خواستن نتیجه رو تغییر بدن؛ یعنی دنبال یک روشی بودن که چاقی رو تبدیل کنن به‌ لاغری؛ ولی هیچ وقت به این فکر نکردن که اصلا چرا چاقن؟ دلیلش چیه که اونها افراد چاقی هستن؟

اگر صورت مسئله رو بهش فکر کنین و جوابی برای اون پیدا کنید شما برای همیشه می تونین لاغر بشین. 

یکی از وجه تمایز های بسیار شگفت انگیز دوره ی لاغری با ذهن با همه‌ی روش های دیگه، اینه که شما با استفاده از این آموزش ها می تونید برای همیشه متناسب بمونید.  چرا؟؟؟

چون ما میایم صورت مسئله رو مورد بحث و کنجکاوی و تحلیل قرار میدیم وروش هایی برای تغییر صورت مسئله، من به شما ارائه می دم، نه  اینکه بخوایم نتیجه رو تغییر بدیم؛ نتیجه همیشه حاصل یک سری افکار، رفتارها و یک سری مسائله که اون نتیجه ی نهایی رو رقم می زنه؛

اینکه انتظار داشته باشید بدون اینکه مسائل قبل از نتیجه رو تغییر بدید، فقط نتیجه رو تغییر بدید، یک انتظار اشتباه و دور از دسترسه و اتفاقیه که خیلی از ما تجربه ش کردیم: 

در تمام دفعاتی که ما برای لاغری اقدام کردیم، از هرررر روشی اقدام کرديم، ما می خواستیم نتیجه رو تغییر بدیم….

می خواستیم یهویی بیایم چاقی رو تبدیل کنیم به لاغری کنیم ودیدید که در این کار ناموفق ‌بودیم، حتی افرادی که اومدن به شکل خیلی ضربتی عمل کردن؛ مثلا رفتن عمل های جراحی آنچنانی و خطرناک و پیچیده انجام دادن و طی مثلا یک جلسه، دو جلسه يا چند هفته به خاطر عملی که انجام دادن ۳۰_۴۰  کیلو از وزنشون کم شده؛ 

اما اونها هم باز اومدن فقط نتیجه رو تغییر دادن و این نمی تونه تناسب اندام پایداری باشه، نمی تونه لاغر شدن متداومی باشه، 

ما می خوایم لاغر شدن برای همیشه رو یاد بگیریم ، نمی خوایم برای یک مقطع کوتاه ، نمی خوایم برای ۶ماه لاغر بشیم ، نمی خوایم برای ۳ ماه لاغر بشیم ؛ می خوایم یک بار لاغر بشم و تا ابد لاغر بمونیم، این ارزشمنده، 

خب؛ پس شما الان متوجه شدیدکه اگر می خواید لاغر بشید، این بار نباید به نتیجه کارداشته باشید، نباید هدفت این باشه که چاقی خودت رو به لاغری تبدیل کنی، 

*باید هدفت این باشه که :چرا چاق شدنت روتغییر بدی 😍

و همه ی این چرا ها به صورت فرمول هایی هستن که در ذهن ما ذخیره شدن و به لطف خدا در ادامه ی دوره خیلی در این باره بیشتر براتون توضیح میدم ؛

 می خوام با یک مثال براتون این موضوع رو خیلی واضح تر کنم، تصور کنید. که‌ شما با ماشین خودتون در سطح شهر رانندگی می کنید حالا یه اتفاقی میوفته و ماشین شما از حرکت می ایسته، ماشین خراب می شه ، خب؛ شما پیاده میشید و کاپوت رو بالا می زنی و نگاه می کنی و دنبال علتش می گردی، ولی خب از اونجایی که سیستم ماشین هم خیلی پیچیده س ، به نتیجه ای نمی رسی و یه رهگذر رد میشه، میگه: ” آقا چی شده، مشکلی پیش اومده؟…

آقا چی شده،مشکلی پیش آمده؟…

…میگی که وا… داشتم رانندگی می کردم،یهو ماشین خاموش شد،نمی دونم چشه؟حالا هر چی هم دارم دستکاری می کنم به نتیجه نمی رسه،خلاصه اون آقاهه،اون رهگذره، میاد یه نگاهی میکنه،دستی می زنه،میگه که فکر میکنم از باتری ماشین باشه، به نظر باتریش خالی کرده،بهتره یه باتری نو بندازی و ان شاا… روشن میشه.

خب شما هم میری یه باتری نو تهیه می کنی، میای می بندی رو ماشین ولی بازم می بینی که استارت می زنی و ماشین روشن نمی شه،تعجب می کنی،میگی، میگی که این بابا گفت که از باتریشه،پس چرا روشن نشد؟

توی همین فکر هستی که چرا ماشین روشن نمیشه،یه نفر دیگه رد میشه و اتفاقا میگه که من مکانیکم، کمکی از دست من بر میاد؟

شما هم خیلی خوشحال میشی، آقاجون خوب شد رسیدی شما، ماشین من خراب شده، راستش یه نفر دیگم اومد گفت که از باتری ماشین منه و عوض کردم ولی باتری نبود، مکانیکه هم میگه نه بابا از باتری نیست، مشخصه، نگا میکنه و دستکاری میکنه، میگه از شمع های ماشینه، شمع های ماشینت خراب شده که ماشینت روشن نمیشه، اگه بتونی این دور و ور یه دست شمع پیدا کنی و عوض کنی ،ماشینت راه میفته،

خب اون می ره و شمام میری میگردی، یه فروشگاه لوازم یدکی پیدا میکنی و یه دست شمع نو میخری و باز هزینه میکنی و میای رو ماشین می بندی ولی باز استارت می زنی می بینی ماشین روشن نمیشه.

خیلی دیگه، یواش یواش دیگه داری به هم می ریزی، اعصابت خراب میشه، پس چرااین مشکل حل نمیشه؟

تو همین اوضاع و احوال هستی و داری با خودت کلنجار میری که یه نفر دیگه رد میشه، میگه آقا چی شده مشکلی پیش اومده؟

میگی که والله اینجوریه قضیه، ماشین من خاموش شده و یه نفر اومد و گفت باتریشه خلاصه ما عوض کردیم نشد، یه نفر دیگه اومد که ادعا میکرد مکانیکه و اومد و گفت از شمع های ماشینه و باز نشد، حالا دیگه نمی دونم چشه؟

میگه خب، پس بزار منم پس یه نگاهی کنم ببینم حالا شمع که نبوده، باتری نبوده، یه نگاه می کنه و دستی و این ور واون ور و خلاصه میگه: این از دینام ماشینته، برق تولید نمی کنه عبور نمیده و خلاصه به همین دلیله که ماشینت روشن نمیشه،

میگی مطمئنی؟ میگه آره بابا مشخصه…

… اصلا تابلو ه از دینامه، اینا بلد نبودن که گفتن از شمع و باتری شه ، اصلا از دینامشه.

خلاصه…شما میرید یه هزینه ی بیشتری انجام میدی و دینام رو تهیه می کنی و میای رو ماشین می بندی و خلاصه باز  استارت  می زنی و روشن نمیشه و دیگه حسابی به هم می ریزی، یه نفر دیگه میاد و میگه که چی شده و خلاصه براش یه توضیح میدی اون میگه فکر کنم از اینه ولی دیگه شما خیلی دل و دماغشو نداری که بخوای این دفعه حرف اونو گوش بگیری، چرا؟ 

به خاطر اینکه پذیرفتن صحبت های قبلی هام که ادعا می کردن بلد هستن ، شما رو به نتیجه ای نرسونده و شما بیشتر به این پی می بری که‌ انگار اینا، نه نمیشه اینجوری مسئله رو حل کرد؛ تا اینکه یه نفر میاد و میگه: ” آقا خودت رو خسته نکن، بیا یک شماره بهت میدم زنگ بزن این آقا ماشین داره، میاد،  یدک کشه، میاد ماشینتو می بره تعمیرگاه، می‌بره نمایندگی،  اونا دیگه راحت همه چی رو متوجه میشن دیگه،  می زنن به‌ دستگاه برات.

تماس‌ می گیری و ماشین میاد و یدک کش میاد ماشین شما رو حمل می کنه به مکانیک حالا یا نمایندگی، اونا ماشین شما رو وصل می کنن به کامپیوتر، یه نگاه میکنه، میگه که آقا مثلا این قسمت از ماشینتون ، این بخشش مشکل داره و یه قطعه ی خیلی ساده، خیلی کم هزینه رو خیلی سریع برات تعويض می کنن و شما استارت می زنی و ماشین روشن میشه و بر می گردی. 

همه ی این توضیح که براتون دادم، می خواستم به این دو طریق عملکرد توجه کنيد؛

شما در برخورد با موضوع چاقی به این طریق عمل کردید که اینکه هر کسی از راه رسیده، به شما گفته؛ که شما به این دلیل چاقی، باید این کار رو انجام بدی؛ بیا این برنامه ی غذایی رو  استفاده کن، 

بیا این برنامه ی ورزشی رو استفاده کن، بیا من یه قرص رو بهت پیشنهاد میدم، این دیگه کارش  درسته و از این جور چیزها، 

هر کسی یه چیزی به  شما پیشنهاد کرده و شما هم هزینه کردی، رفتی انجام دادی، اما متاسفانه نتیجه نگرفتی و هر بار نسبت به خودت و دیگران بد بین تر شدی که انگار واقعا نمیشه لاغر شد، من هر کاری می کنم نمیشه؛ در صورتی که اگر یکبار شما اشکال اصلی رو پیدا کرده بودی ، ایراد اصلی رو تشخیص داده بودی و به حل اون مشکل پرداخته بودی؛ خیلی راحت‌تر لاغر شده  بودی و برای همیشه لاغر می موندی. 

لاغری با ذهن ، همون کامپیوتره س، همون سیستمی که میاد عیب یابی  میکنه جسم شما رو، عیب یابی می‌کنه  ذهن شما رو و به شما میگه  چه چیزهایی در ذهنتون اشتباه برنامه ریزی شده، چه فرمول هایی اشتباس، شما اون ها رو تغییر بده لاغر می شی. 

کل داستان لاغری با ذهن اینه؛ تصور کنید یک کامپیوتر فوق العاده هوشمنده، که شما با انجام دادن تمریناتش، با انجام دادن، با گوش دادن به فایل های توضیحی اون، به معایب و مشکلات ذهنی خودتون، به فرمول های ذهنی اشتباهی که دارید، در مغزتون دارید و سال هاست از اونها استفاده کردید پی می برید و اونها رو با فرمول های صحيح جا به جا می کنید، تغییر میدید و می بینید که جسمتون به شکل عالی تغییر می‌کنه. 

همه‌ی دوستانی که اضافه وزن دارند و از هر روشی استفاده کردن برای لاغر شدن؛ داشتن از توصیه های دیگران استفاده می کردن، از توصیه ی افرادی که یا خودشون اصلا چاق نبودن یا ادعا می کردن که ما با استفاده از این محصول ، با استفاده از این قرص‌ها، با استفاده از این برنامه، ما لاغر شدیم  

ولی شما وقتی استفاده کردین نتیجه نگرفتین و متاسفانه به جای اینکه به‌ اون شیوه ها شک کنین که اون شیوه اشتباهه، به خودتون شک کردید که نه، من نمی تونم لاغر بشم، من انگار سرنوشتم اینه که تا ابد چاق بمونم، من شانس ندارم و بيشتر ما خودمون رو سرکوب‌ کردیم به جای اینکه فکر کنیم که بابا شاید اون روشه  اشتباه بوده .

و خيليا در طول عمرشون بارها و بارها روش های متفاوتی رو برای لاغر شدن استفاده کردن و نتیجه نگرفتن و هر بار خسته تر و ناامید تر از دفعه ی قبل به‌ دنبال روش دیگه ای بودن و تقریبا همه ی دوستانی که با سایت تناسب فکری آشنا می‌شن، یه جورایی دیگه ته خطن، یه جورايی دیگه خییییلی خستن از اضافه وزن، یه جورایی دیگه واقعا اعتمادی ندارن ، نه به خودشون برای اینکه بتونن لاغر بشن ، نه به هر روشی و هر برنامه ای  و هر نمی دونم، توصیه ای که بتونه اونها رو لاغر کنه. 

و با این شرایط با سایت تناسب فکری آشنا می شن و من خیلی خوشحالم و خدا رو شکر می کنم که اون دسته از عزیزانی که در سایت باقی می مونن، از فایل ها استفاده می کنن و از دوره‌ ی آموزشی لاغری با ذهن استفاده می کنن، به شکل عالی نتیجه می گیرن و نتيجه ی در اصل این همه  سال سختی و رنج و مشقتی که برای لاغری کشیدن وهیچ نتیجه  ای نگرفتن رو به لطف خدا از گروه تناسب فکری و دوره‌ ی لاغری با ذهن می گیرن و خستگیشون در میاد و زندگی جدیدی رو شروع می کنن.

… و به شما دوست خوبم تبریک میگم که اگه تا اینجای این فایل تصویری رو داری تماشا می کنی ، معلومه که مشتاق هستی، معلومه که متعهد هستی که لاغر بشی و خودت رو از رنج چاقی رها کنی و به لذت لاغری و تناسب اندام برسی؛

پس تا اینجا شما متوجه شدید که لاغر شدن در صورتی میتونه دائمی باشه که علت چاقی رو تشخیص بدی و برطرف کنی، نه اینکه بخوای نتیجه ش رو تغییر بدی.

هیچ کسی نتونسته با تغییر نتیجه که همون چاقی به لاغریه، برا همیشه لاغر بمونه؛ چون علت چاقی در ذهن افراد ه و تا وقتی این فرمول ها تغییر نکنه، شما هر فشاری به جسمت بیاری متاسفانه دوباره به وزن قبلی و شاید بالاتر بر می گردی به خاطر اینکه فرمول ها که تغییر نکرده، اونها داره کار خودش رو انجام میده و دوباره شما در مسیر چاقی قرار می گیری و دوباره به وضعیت قبلی بر می گردی،

خب؛ برا اینکه شما تا استفاده از فایل بعدی، تمرین خیلی خوبی داشته باشی و بيشتر آماده بشی برای اینکه درمسیر لاغری با ذهن قرار بگیری، از شما می خوام که خوب فکر کنی؛ می خوام صورت مسئله رو تحلیل کنی، می خوام به اینکه چرا شماِ چاق هستی ، فکر کنی و هر دلیلی به نظرت میرسه که دلیل چاق بودنته رو باید بنویسی، باید وقت بزاری

، ببین هيچ  راهی نداره؛ شما اگر می خوای لاغر بشی باید وقت صرف یادگیری لاغری با ذهن کنی؛

نمیشه اینکه مثلا بگی: ” من یه بار این فایلو دیدم، دیگه. 

دیگه حتما خودش اتفاقات رخ میده، معجزه رخ میده، 

نه هیچ معجزه ای در کار نیست، همش خودتی، شما یاد می گیری با انجام دادن تمرينات، با فکر کردن به سوالات، در واقع داری برنامه‌ریزی ذهنت رو تغییر میدی. 

ببینید خیلی از ما تا حالا خیلی سختی کشیدیم برا لاغر شدن، خیلی عرق ریختیم، خیلی در مقابل مواد غذایی مقاومت‌ کردیم و احساس رنج و اینا رو تحمل کردیم،

 نخوردن و خلاصه، دور شدن از مواد غذایی و اینجور چیزها؛

الان که دیگه خبری از این رنج ها نیست،

من میگم به يک سوال باید فکر کنی.باید بنویسی، دیگه فکر کردن، فکر نمی‌کنم سخت تر از مثلا ورزش کردن باشه. سخت تر از نخوردن باشه. سخت تر از نمی دونم از ساعت ها پیاده روی کردن باشه. 

با فکر کردن شما می تونی یواش یواش صورت مسئله چاقی رو تغییر بدی و یک فرمول لاغر کننده رو در ذهنت تثبیت‌ کنی و ببینی که این فرمول ها چه تاثیری روی جسم شما میزاره. ؛

سوال این قسمت اینه:

خوب به‌ موضوع چاقی فکر کن؛ ببین چه چیزی باعث چاقی شما شده؟ 

هیچ عجله نداشته باش برا اینکه فایل بعدی رو استفاده کنی؛ 

هیچ اتفاقی در فایل های بعدی قرار نیست رخ بده. 

هیچ فرمول شگفت انگیزی قرار نیست به شما داده بشه که مثلا طبق این برنامه ی غذایی دیگه از امروز عمل کن ومطمئن باش مثلا ۳ماه بعد لاغر می شی. ، همچین اتفاقی نمی افته چون؛

 اصلا من متخصص امور تغذیه نیستم که بتونم به شما برنامه ی غذایی بدم. 

برنامه ی ورزشی هم به شما داده نمیشه چون من هیچ تخصصی در زمینه ی رشته های ورزشی من ندارم که بخوام به شما برنامه ی ورزشی بدم. 

هیچ دارو و دمنوشی هم معرفی نمی کنم چون هیچ تخصصی در زمینه ی طب سنتی و خلاصه مواد دارویی و اینها ندارم.

من فقط یاد گرفتم چطور میشه با کنترل ذهن و با انجام چه تمرينات ذهنی  ، فرمول های چاق کننده در ذهنمون رو به فرمول های لاغر کننده تبدیل کنیم و در نتیجه جسممون که تحت تاثیر مغز ما قرار داره تغییر شرایط میده و به وضعیت لاغر تغییر شکل میده.من فقط اینو بلدم و می خوام اینو به‌ شما بگم؛

بنابراین عجله نداشته باشید که قسمت های بعدی رو هم ببینید تا اینکه به اون فرمول یا به اون کلید اصلی برسید، هيچ اتفاقی نخواهد افتاد، هیچ کلید خاصی به شما داده نمی شه، هيچ  رمز و رموزی هم به شما گفته نمی شه؛ همش سوال و جواب، فکر کردن و فایل های آموزشی هست، توضیحی هست و من با این فایل ها شما رو وادار می کنم به فکر کردن و اون افرادی که متعهد باشن وتمریناتشو انجام بدن به‌ نتايج اولیه ی لاغری با ذهن خواهند رسید و شگفت زده میشن. 

پس سوال این قسمت اینه: خوب به موضوع چاقی خودتون فکر کنید؛ 

واقعأ چرا شما چاق شدید؟ از چه سنی شما چاق شدید؟

بیاید مثلآ فکر کنید از شما خواستن یک داستان درباره ی چاقی  خودتون بنویسید،

از چه زمانی اضافه وزن شما شروع  شده؟ 

اصلا چرا شما  چاق شدید؟ 

چه خاطراتی از چاق شدن دارید؟ 

چه مشکلاتی با چاق شدن داشتید؟ 

بیاید یک انشا؛ اصلا ببین یک انشا درباره ی چرا من چاق هستم؟ بنویسید. 

موضوع انشا ما اینه:

چرا من چاق هستم؟

هر چقدر می تونید وقت صرف این سوال کنید و تا می تونید درباره ی اون توضیح بنویسید که این زمانی که شما دارید فکر می کنید در واقع دارید فرمول های اشتباه ذهن خودت رو استخراج می کنی و روی کاغذ می نويسی، 

حالا نمی گم، حالا فرمول اشتباه نه، شایدم کلمه ی درستی نباشه؛ 

فرمول ها رو کلا، حالا کار ندارم چقدرشون اشتباهه، چقدرشون صحيح ه ، 

شما هر چقدر که به‌ این موضوع فکر کنید و بنويسيد؛

در واقع داری فرمول های ذهنت  رو استخراج می کنی و روی کاغذ مياری و حتما جواب این سوال رو در قسمت نظرات همین صفحه بنویسید وحتما جواب دوستان تون  رو  مطالعه کنید ؛

چون همه ی این کارها باعث میشه که شما تمرکز بیشتری رو داشته باشید روی موضوع لاغر شدن و ذهنتون رو بیشتر درگیر موضوع لاغر شدن وتغییر  فرمول های چاق کننده به‌ فرمول های لاغر کننده، ذهن تون رو درگیرش کنید، پس؛ بنابراین حتما جوابتون به این سؤال رو در قسمت نظرات بنویسید و جواب های دوستانتون رو هم حتما مطالعه کنید که خیلی درایجاد اشتياق و احساس خوب در شما و انگیزه برای لاغر شدن تاثیر گذاره. 

منتظر خوندن نظرات وتمرینات فوق‌العاده ی شما هستم  و آن شا الله به لطف خداوند در جلسات بعدی موضوع لاغری با ذهن رو ادامه خواهیم داد. 

هر جا که هستید در پناه خداوند متعال شاد باشید و در مسیر متناسب شدن. 

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.72 from 458 votes

https://tanasobefekri.net/?p=11407
برچسب ها:
767 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار roshaam2002@gmail.com
      1400/06/20 07:39
      مدت عضویت: 970 روز
      امتیاز کاربر: 331 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 4,664 کلمه

      باسلام گام 4 ( تکرار 1) برای  رفع هر مشکلی ، در ابتدا باید اون مشکل و عامل آن شناسایی بشه و سپس بر طرف بشه ، یعنی اگه ما ندونیم علت اصلی اون چیه ، در نتیجه نمیتونیم اون مشکل و برطرف کنیم . بنابراین باید مشکل رواز ریشه شناسایی کنیم .نتیجه واقعی باید همیشگی باشه ! و اگه الان اینطور نبوده ، مسیر ما برای کسب نتیجه دلخواهمون صحیح نبوده است.داستان چاقی من از اونجایی که من یادم میاد من خودم و تپل دیدم و مادرم  هم گفته بود که من وقتی بدنیا اومدم 4 کیلو بودم ، ولی وقتی عکس های دوران کودکیمو که دیدم تا 3-4 سالگی نسبت به به بچه های دور اطرافم متناسبم من هم متناسب بودم و یادم میاد  از 6-7 سالگی بود  که مادرم به بهانه های مختلف میخواست بزور به من غذا بده وحجم غذاییمو بیشتر کنه و  دقیقا یادمه که میگفت:تو سن رشدی باید غذا بخوری.شیر و ماست بیشتر بخور وگرنه استخونات پوک میشه!صبحونه اگه نخوری ، مریض میشی!بخور ، مقویه!مادرم همیشه لقمه های بزرگ و خوشمزه خونگی  به من میداد که من با خودم ببرم مدرسه و بخورم و به بچه های دیگه پز بدم😐 ! و همیشه وقتی برمیگشتم ازم میپرسید ، خوشمزه بود؟ دوست داشتی؟ یا ساندویچتو خوردی ولی من بیشترهم مدرسه ای هامو میدیدم که تیتاپ و شیر و یا بیسکوییت میخوردن تو زنگ تفریح و منم چندباری از مادرم خواستم که مثل بچه ها شیر و بیسکوییت و اینا ببرم مدرسه و مادرم اینطوری جواب میداد که :نه ، اونا غذای درست حسابی نمیخورن! 😐

      مامان باباشون پول ندارن تا براشون غذاهای خوشمزه درست کنن!و…. 😐اونا لاغرن مریضن، هیچ کاری نمیتونن بکنن و  ..

      و.منم باور کرده بودم :/ خب چون 7 سالم بود و بچه ها باور ها و افکارشون و رفتارشون  از خانواده یاد میگیرن و همیشه نو خونه ما فراوانی غذا بود و چون مادرم نمیخواست چیزی برای ما کم بزاره  همیشه یخچال ما باید پر از غذا و خوراکی میبود و حتی الان هم همینطوره!تا اینکه تا 14 سالگی دیگه مثل اینکه وضعم خیلی خراب بود وزنم تقریبا 80 واینا  بود و از 11 سالگی ی مشکلی برام پیش اومد که خیلی زندگیمونو تحت تاثیر قرار داده بود و ما هرکاری برای برطرف کردن اون انجام میدادیم و تمام تمرکزمون روی اون مشکل من بود که من الان که 19 سالمه و هنوز هم به طور قطعی کاملا خوب نشدم. وحتی  میبینم  که این مشکل هم با روش ذهنی کاملااا برطرف میشه! .خب اونموقع دیگه به چاقی فکر نمیکردم و تمام تمرکزمون روی اون مشکلم بود و…سن 14 سالگی با دارویی هایی که برای درمانم استفاده میکردم  به طور ناخواسته مقدار زیادی رو تو مدت زمان خیلی کمی ، کم کردم و دوباره تا 15 سالگی  برگشت و و بعد از اون من دوبار دیگه از روش هایی که خودم می دونستم ،برای لاغریم استفاده کردم و باز هم دوباره هرچی کم کرده بودم برگشت!*یادم میاد فکر کنم 9 سالم بود و یا کم تر، که  از داییم که خودش چاق بود شنیده بودم چاقی تو خانوادمون ارثیه و همه ی افراد خانواده مادرم از پاهاشون و ران هاشون چاق میشن و این در من هم واضحه ! و من اصلا اون زمان  معنی ارث و نمیدونستم که چیه ؟! 🙂و از مادرم برای اولین بار پرسیده بودم و اونم به من توضیح داده بود .

       مادر من خودش تا قبل از این که منو باردار بشه خیلیی متناسب بود و خودش میگفت که 50 کیلو بود و بعد از اینکه من بدنیا اومدم چاق شد و بعد از برادرمم که دیگه اصلا….مادر من هم خدایی خیلیی کاراش بد بوده دیگه ! تمام هرچی که غیر عادی بوده و ربط میداد به ارث !مثلا من از مادرم و خانوادش چاقی و ارث برده بودم و از پدرم اون مشکلم و اخلاقم و…وبعد ی مدت با خدا لج کرده بودم و میگفتم که چرا من فقط میبایست که چیز های بد ارث میبردم ا؟ خب ،چیزای خوبش و بهم میدادی حداقل…..🙂🙃*ی مدت داروهایی میخوردم که به گفته دکتر ها عوارضشون اضافه وزن و چاقی بود و در صورتی که من خودم قادر نبودم که حتی برم مطب و ویزیت بشم وفقط مادرم میرفت و با پزشک صحبت میکردو برام دارو میگرفت و به منم نمیگفت که همچین عوارضی داره و من تا اون موقع نمیدونستم که مثلا دارو هایی کهادم چاق میکنن و یا داروهای چاق کننده هم داریم!😐 و بعد از اینکه یزره چاق شدم  ، مامانم میگفت این دارو هه اینطوری کرد ، دکتره گفته بوداااا ، منم بهش میگفتم پس چراا بهم میدادی اگه تو میدونستی و میگفت که چون خوب بشی و ….ینی مادرم حاظر بود که من چاق باشم ولی خوب باشم!و به سن بلوغ  که رسیدم و خیلی دوران سختی بود برام همش استرس بود و با اوضاع بدم هم برای تیزهوشان داشتم میخوندم ….*یجایی شنیده بودم که نمیدونم استرس باعث ترشح ی نوع هورمون میشه که فکر کنم اسمش هورمون کورتیزل بود که  در ادم  باعث چاقی میشه .و باور کردن این  حرف مزخرف هم یجااا*کم خوابی ، که اونم مثل اینکه باعث ترشح ی هورمون میشه که ادم م چاق میکنه و برام تعجبه که بعضیا میگن زیاد خوابیدن باعث چاقی میشه!الان دقبقاا حقیقت کدومه؟ کدومو باید ادم باور کنه؟؟ این خودش الان  کاملا واضحه که اصلا حقیقت نداره !و همه این اتفاقات  در صورتی بود که من تغذیمم همون بود و یا گاهی بود که اصلا غذا نمیخوردم واصلا به غذا خوردن فکر نمیکردم وحتی  متناسب میخوردم ! و اصلا یسری از غذاهارو دوست نداشتم، والان که یادم میاد من تا 4 سال قبل اصلا از شیره خرما و ارده و اینا خوشم نمیومد و اصلا از کشمش و زرشک تو غذاها بیزار بودم واصلا نون دوست نداشتم و به ناهار خوردن هم علاقه چندانی نداشتم ! و الان که با لذت یسری غذاهایی رو میخورم که اصلا تا ی زمانی دوسشون نداشتم خودم تعجب میکنم ! و مادرمم بهم میگه ، دیددی بهت میگفتیم ، یا تورو زوورر میکردیم بخور فلانه و خوشمزه و… ولی تو اصلا گوش نمیدادی؟ و یا بچه بودی نمیفهمدی!و مطمعنم که این عادت هایی هم که الان در من به تازگی  ایجاد شده بود  وهمونطور که در گام 34 گفته شده بود ،کار ناخوداگاه من بود که بعد از ایجاد فرمول های  چاقی توسط خودم در ذهنم  و باورهام درباره چاقی، منو به باورهام با شکل دادن این رفتار های جدید، سوق میداد!*کم تحرکی ! با اینکه خودم بچه ی تپل و پرجنب و جوشی بودم !*استخون بندیم درشته 😐؟، مثلاا دقیقا یادمه تو مدرسه که وزن منو میگرفتن من کاملا ظاهرا مثل یک شخص متناسب بودم و ولی وزنم بیشتر نشون میداد ،( الانم دقیقا همینطوریه ، تو ظاهر نشون میده 55 کیلو  ویا کمترباشم ، به طور کاملا واضحی نشون میده !ولی رو ترازو 66- 65 )، و همه هم بهم میگفتن که تو استخون بندیت درشته و …. در صورتی که من هروقت لاغر کرده بودم و کاملا استخونی شده بودم و یا تو عکس های اکس ری که حالا قبلا به دلایل مختلف گرفته بودم ، دقت کردم تا ببینم دقیقا استخون بندیه درشت چیه؟ دیدم که استخونام دقیقا مثل یک انسان عادی بود که هرجا دیده بودم ، نه بزرگتر و نه کوچکتر!*چون من از بچگی عاشق غذا خوردن بودم و الان هم همینطورم یعنی بیشتر غذا هارو دوست داشتم و دارم ، به گفته مامانم شکمو بودنم باعث اضافه وزن منه !؟؟ و چندباری هم از مادرم شنیده بودم که بعد از بدنیا اوردن من و برادرم چاق شده و الان هم که به سن یایسگی رسیده و دیگه سموم بدنش رفع نمیشه و چاق که بود و حالا چون یایسه هم شده دیگه  اصلااا نمیتونه لاغر بشه و …. هزاران هزار چرت و پرت و مزخرف دیگه ، که چرا چاق شده!🙄و من زیاد خودم اینارو باور نکرده بودم چون مادردوستام و میدیدم که خیلی لاغرو زیبا و خوش اندام بودن و به مامانم میگفتم که پس چرا مامان فلانی اینطوری لاغر و خوشگله؟حدس بزنین بهم چی میگفت؟😂اونا بیکارو دوله ان شوهراشون کار میکنن ، خودشون تو خونه افتادن، میرن به خودشون میرسن:/ یا اینکه سن اونا کمه !😐😐😐😐😐😐😐

      جااااااااااااااان؟؟خدااااایاااااااااااااا، کممممممکککککک ، !به هرحال امیدوارم که این دوتا رواصلا  باور نکرده باشم که بعد ار زایمان و سن یایسگی ادم چاق میشه و اگه هم ناخوداگاهم باورش کرده باشه و ذهنم همچین فرمولی درخودش ایجاد کرده باشه ، به لطف خدا تغییر میکنه. خدایا شکرت امروز صبح هم که اینو از مادربزرگم شنیدم ، مادربزرگم الان حدود یک ماهه که  کمرش و عمل کرده و ما ازش مراقبت میکنیم و تو این 1 ماه ، خداااااااشااهههههههههده  ، هرچی خورد ، صبحونه ، ناهار ، شام و… هی میگفت وای خیلی خوردم ، وای چاق شد م و …در صورتیی که اصلا هیچی نمیخوردددد!! از نوه 3 سالش هم کم ترر میخوره !!!!!و امروز رفت بالای ترازو دید که 2 کیلو چاق شده و منم گفتم تو که چیزی نمیخوری ! چطوریه که؟ ( در واقعیت میدونستم که ربطی به خوردن نداره ولی میخواستم اذیتش کنم😂) بعد اینجا مامانم اومد گفت : دیگه پیر شده و سوخت سازش پایین اومده ( همون لحظه و تو ذهنم گفتمآه آه 😏دیگه دیرشدهه که بخوای برای من دلیل بیاری چون من دیگه واقعیت و میدونم  تو هم داری با این  دلایلت خودتو گول میزنی ) و منم گفتم فقط سوخت ساز بدن  اون باید پایین بیاد پس چرا خواهرشوهرش ( عمه مامانم)  که از اون پیرتره هم لاغر تره هم جوون تره !؟😒

      فهمید که دارم از گفته های لاغری با ذهن جوابشو میدم گفت ، تو لطلف کن  در این مواقع اظهار نظر نکن اگه جواب های ما برات قانع کننذه نیستن ، تو کار خودتو بکن ما هم کار خودمون و میکنیم و…*تیرویید  ! پدر من تنها فرد متناسب تو خانواده ماست و ازونایی که به قول چاقا تو خانوادمون  ژنتیکش لاغره و سوخت و سازشون بالاعه و نمیدونم فلان وبسار ، جوری که مادرش ( مادرِ پدرم) یعنی عزیزمن، بخاطر چاقییی زیادی که داشت ، حدوذ 140/150 کیلو و چاق ترین شخص در بین کل خاندان پدری و مادری وایل و خاندان بود .منم از بچگی ، از اونجایی که یادم میاد اون خدابیامرز و عزیزچاقالو 😂صدا میکردم ، بنابراین اگه قرار بود که پدر من ژنتیکی لاغر باشه باید مادرش هم لاغر میبود ، نه اینکه فقط از پدرش ژنیکش و به ارث برده باشه .و وقتی که من عکسای جوونی عزیزمو دیده بودم  خیلیییی زیبا و لاغر بود و من نمیدونم و نمیخوامم بدونم که چه اتفاقاتی براش افتاده بود و چه فرمول هایی تو ذهنش ایجاد شد که اینطوری شد ،ولیی همینکه نشون میداد اون هم  ی زمانیی کاملا لاغر و متناسب بوده ، نشان دهنده ی اینه که چاقی فرم غیر طبیعیه بدنه و خلقت انسان ها متناسب بوده و دیگه خودشون مقصر چاقی خودشونن ، چون خداوند امانتش و بی نقص به ما داده بود و ما خودمون  به اون اسیب زدیم.خب پدر من از اون خوش شانس های لاغر ژنتیکی بود که  هنوز هم در میان خانوده مادر من هنوز  فرمولاش تغییر نکرده خداروشکر ولی مثل اینکه کم کم باوراش نسبت به غذاها داره عوض میشه !و فکر کنم که بنا به گفته های مادرم پدرم تیروعید هم داره ویکی از دلیل های لاغریش هم اینه و بهش همیشه میگه تو پرکاری تیروعید داری و به خاطر همین لاغری ، خواهراتم اینطورین و.. و من چون کم کاری تیروعید دارم فلانم !ولی من از بین 3 تا از عمه هام ، فقط یدونش متناسبه و حالا نمیدونم این  خواهرات  و واسه چی بکار برده 😐!:/  بگذریم !و فکر کنم مادر من هم اصلا تا ی زمانی مشکل تیروعیدی نداشت و از بس که درد و مرزاشو و به این تیروعید ربط داده بود و هی ازمایش خون میدادو متنظر بود ی چیز غیرطبیعی در خودش ببینه و  علایمی و یا مشکلی از تیرویید تو خودش پیدا کنه ،  تیروعید هم قدم رو چشماش گذاشت و با دست باز دعوتشو قبول کرد..و باعث ایجاد این باور در من شدن که : پس چاق شدن تقریبا عادیه و به همین دلیل که رژیم  هم میگرفتم  و لاغر میشدم میدونستم که بازهم  باید  چاق بشم ، چون باور کرده بودم که به دلیل این چیزایی که در دنیا و زندگی وجود داره ، چاقی یک روند طبیعیه ، ادم چاق میشه و لاغر میشه و این قضیه باید ادامه داشته  باشه  ینی جزو اکوسیستمه و انسان باید مدام در حال تغییرکردن باشه🤦🏻‍♀️ ، از چاقی به لاغری،دوباره از لاغری به چاقی و دوباره و دوباره و..واین یک چرخه داعمی و عادی در زندگیه ! که بعد کم کم با بزرگ تر شدن و تجربه های بیشتر دیدم که خیلی ها مدام در تغییر نیستند و همینجوری هر دفعه که اینارو میبینم ، لاغرن و متناسبن !و اعصابم خورد میشد و این وباور و پیدا کردم که اوناا خوش شانسن و نمیدونم ژنتیکشونه و خوش شانس های عوضی و فلان و ..

      همه اینارو گفتم که بگم منم به نحوی اینارو شنیده بودم ازشون و ی نمونه های اندکی هم دیده بودم ونمیدونم  باور کردم یا نکردم ، اما میخوام که اگ چیزی هم بوده باشه ، اصلاح بشهو وقتی که  الان  دقت میکنم ، میبینم اون موقعی که این و به شانس ربط داده بودم و خودمو بدشانس میدونستم ، اون زمان اتفاقاتی برام افتاده بود و میفتاد که من واقعا دوسشون نداشتم و دیگه کاملا برام بیشتر باور شده بود که من ادم بدشانسی هستم ! ولی از سال پیش که قدرت ذهنم رو آزاد کردم ، و کم کم در مسیر خواسته هام قرار گرفتم ، تو زندگبیم، کاملا اتفاقات قشنگ و رضایت بخشی شروع به اتفاق افتادن کرد و الانم میکنه و من میدونم که مقصر اون اتفاقات کاملا خودم بودم ، نه خدا ، و نه کس دیگه ای !*طبع سردی و گرمی !ً وقتی که داییم میاد پیشمون و هر دفعهههه ، خداشاهده، هردفعههههه من ازش ی دلیل جدید میشنوم برای چاقیش! یدفعه میاد میگه ما چون برنج و نون میخوریم چاقیم و چاق میشیم ! اولا که  ما نه . تو!  تو هرچی میخوری چاق میشی! مارو الکی درگیر باورهای خودت نکن ! والا اش نخورده و دهن سوخته ! 😐😐😒یدفعه میاد میگه ، معده من گوجه و خیار و نمیتونه دفع کنه !:/*یدفعه اومده گفته ما بلغمیم ، چاقیم! و من الان که 19 سالمه هنوز معنی واقعی بلغم و نمیدونم !و بعضی اوقات بخاطر شباهت اسمیش به شلغم مسخرش میکنم و میگم یعنی شلغمی؟؟ 😂و هر دفعه یچی میگه ، انگار اصلا دلیل اصلی چاقیشو هنوز پیدا نکرده ! من میترسم دفعه بعد بیاد بگه که حامله شده و حاملگی در اقایون تو خانواده ما طبیعیه  خدا بخیر کنه !😐🙂خداروشکررر هزارن مرتبه شکر که الان از خواب غفلت بیدار شدم وبا گوش اگاهانه این حرفارو از خانوادم میشنوم .*یبوست! مادرم بارها چاقیشو به یبوستش ربط داده!درکل انگار ظاهرا خانواده ما  تکلیفشون با خودشون مشخص نیست ! و این داستان هاشون هم فعلا ادامه خواهد داشت ، چون هنوز اشفته ان و من از خداوند مهربان و بخشایندم میخوام که خودش منو از این گفته ها و فرمول های نادرست حفظ کنه و من به باور های دیگران الوده نشم و اون قرار هایی رو که باهاش گذاشتم و برام فراهم کنه تا من کاملا از باورهای نادرست و اشتباه انها در امان بمانم .*چرخه پریودی! من اصلا همچین باوری نداشتم که پریود شدن و یا اون زمانی که ادم نزدیکشه ، چاق بشه و رفتار غذاییش تغییر کنه ، و قبل از اینکه به این باور اشتباه الوده بشم ، با اینکه خودم تو سن بلوغ و شروع پریودم چاق بودم ، ولی خودم تو اون  دوران ،اصلا نمیتونستم غذا بخورم و هیچ اشتهایی نداشتم، بیشتر درد و حالت تهوع هم داشتم ! اما وقتی تو اینترنت درباره علت های چاقی اون زمانی که رژیم بودم ، سرچ کردم و دیدم یکی از دلایلش این میتونه باشه و یا تو اینستاگرام هم دیده بودم که خانوما میلشون به شیرینیجات و شکلات  بیشتر میشه ، چون خونریزی باعث میشه فشارشون و یا قندخونشون افت کنه ، و یا تو اون دوران چون خون از دست میره ، غذای بیشتری مصرف میشه ،و ادم احساس خستگی و بی حالی میکنه و …در من هم کم کم چنین رفتاری ایجاد شد ، به وضوح حس کردم و کاملا متوجه شده بودم ، چون قبلا اصلا اینطوری نبودم ! *چون عاشق شیرینیجاتم و یجا شنیده بودم که مثل اینکه شیرینی چاق کننده هم هست و ….*ربط چاقی با ژنتیکی*با غذا اب خوردن – بعد از غذا اب خوردن – بعد از غذا میوه خوردن – شب دیر شام خوردن- خاطره خوب از غذاها **کم اب خوردن  ، با اینکه خودم مصرف ابم در روز نسبت به خیلی ها زیاده( از نظر خودم مناسب و کافیه) ! ازهمون بچگی با ی پارچ اب ( چون قمقمم بزرگ بود ) میرفتم مدرسه، 😂همه ی دوستامم الان بهم میگن که من مصرف ابم خیلی بالا بود وحتی الانم هست،  وتو مدرسه فقط اب میخوردم و این خیلی خوبه و…و ، در صورتی که از نظر خودم مصرف ابم طبیعی بوده و هست و نیاز بدن من  اونمقدر اب در روز بوده و اصرارشون به زیاد اب خوردن من چی بوده ، نمیدونم!؟ ولی اگه اون موقع باورم و اعتقاداتم در مورد غذاها مثل اب خوردنم بود ، 100% الان دیدم نسبت به موضوع چاقی فرق میکرد 

      *سریع و تند غذاخوردن !*اگه کالری از 1200 تا بالاتر بره ، ادم چاق میشه، سوخت و ساز بدن که  من کم و بیش این دلایل رو باور کرده بودم ، یعنی 100 % نبود .؟؟یا مثلا لاغرا زشتن ، چون مامانِ سوپر مدل جذابم با 90 کیلو وزن اینو بهم گفته بود😒! و من واقعا از صورت و اندام  لاغرم لذت میبردم و عاشقشون بودم. و بهش میگفتم تو اونطوری بقیه رو میبینی که خودت و میبینی و 👌🏻😂دیگه چیزی نداشت بهم بگه برام ادا درمیاورد و میرفت :/فعلا اینارو یادم میاد و فکر کنم که در کل همینا بوده باشن.در کل تمام روش هایی که من انجام دادم برای لاغرشدن و همه ی وزن هایی که کم کرده بودم برگشته بود و یا حتی بیشتر!  بخاطر این بود که من مسیر و اشتباه رفته بودم و هروقت هم که اقدام به لاغری و لاغرشدن میکردم ، بخاطر خودم بود، نه حرف دیگران ! چون من هیچ وقت همچین اجازه ای رو به کسی نداده بودم که برای ظاهرم اظهار نظر بکنن و یا به خودشون جرعت اینکارو بدن که بگن بالای چشمت ابروعه و الان هم به همین صورته.چون ، من از اونجایی که به گفته خانوادم   2 متر زبون دارم ، قشنگ طرف و میشورم و میزارم خشکش میکنم و در کل خوشم نمیاد کسی تو زندگیم یا ظاهرم یا ایندم ، فضولی یا دخالت کنه و هر کس هم که خواسته بود چنین کاری بکنه ، با واکنش من به خودش اومده بودو پشیمون شده بود ، خودمم  اصلا دوست ندارم با کسی تند رفتار کنم یا بی احترامی کنم ، ولی یجایی مجبوری یسری افراد و بنشونی سرجاشون تا زندگیتو خراب نکنن ! وگرنه من خیلی دختر مهربون و با ادب و با احترامی هستم ،و خیلی هم به بقیه احترام میزارم ، چون دوست دارم که همونطور که میخوام باهام رفتار بشه ، باهاشون رفتار میکنم ، شوخ طبع و بامزه هستم ، اما هر انسانی خط قرمز خودشو داره دیگه!و چون همه دوستا و خانوادم و کل فامیل ها اشناها ، اخلاقم دستشون اومده ، هیچوقت به خود شون اجازه ی همچین کاری  رو ندادن و من هم هرقت اقدامی کرده بودم ، برای دل و شادی و لذت بردن خودم بوده وقتی صحبت از تغییر کردن میشه ، با دوتا موضوع مواجه میشیم 1) صورت مسیله ( چرایی و دلیل و …2) حل مسیله و در لاغری با  ذهن موضوع اول مورد بحث قرار میگیره چون که در ابتد ا باید دلیل رو شناسایی کرد و بعد با برطرف کردن ان به نتیجه  دایمی  دست پیدا کرد . مثلا ما که دکتر میریم ، دکتر بدون معاینه و پرسوجو کردن از ما که برامون دارو تجویز نمیکنه ، اول معاینه میکنه یا میپرسه چی خوردیم ،  چه کارهایی کردیم و … تا اول مشکل و شناسایی کنه و برای برطرف کردن اون مشکل برامون داروی مخصوص همون مشکل  رو تجویز میکنه .

      ولی ما همیشه در روش های قبلی فقط  میخواستیم نتیجه رو تغییر بدیم و بخاطر همین شکست میخوردیم .در روش لاغری با ذهن ما میتونیم که برای همیشه متناسب بمونیم ،چون در این روش صورت مسعله مورد هدف قرار میگیره و روش های تغییر دادن صورت مسیله رو یاد میگیریم . در این روش کاری به نتیجه نداریم .نتیجه همیشه حاصل یسری از رفتارها  ، افکارها ، باور ها و…است  که نتیجه نهایی رو به ارمغان میاره .بنابراین ما باید قبل از تغییر نتیجه ، مساغل قبل از نتیجه رو حل کنیم.من میخوام یکبار برای همیشه لاغر بشم و لاغر بمونم و این ارزشمنده!ما همیشه در برخورد با موضوع چاقی به گفته های دیگران  و یا از طریق گفته های دیگران عمل کردیم که اغلب خودشون تجربه ای از چاقی نداشتن و یا یکسری ها که نتیجه هایی گرفته بودن ، و وقتی که ما انجام دادیم و نتیجه ای نگرفتیم و هر دفعه نا امید تر از دفعه پیش شدیم و خودمونو  رو سرزنش کردیم و برچسب و به خودمون زدیم که ما نمیتونیم لاغر  بشیم ،در صورتی که اگه ما اشکا ل اصلی چاقیمون پیدا کرده بودیم و اونو برطرف میکردیم ،به راحتی برای همیشه لاغر میشدیم و لاغر میموندیم .مثال ، ماشین خراب و در روش لاغری با ذهن ، ذهن ما عیب یابی میشه و فرمول ها و برنامه ریزی های اشتباه رو برامون شناسایی میکنه و ما با تغییر دادن اون  فرمول ها ، به طرز فوق العاده و عالی ای لاغر میشیم .و تو این روش برای ما مشخص نکردن که چی بخوریم ، چی نخوریم، چی کار کنیم ، چه ورزشی کنیم و….و تو روش های قبلی میومدن برای مااا مشخص میکردن که چه وزنی مناسب ما هست و من خودم وزنی که از نظر اونا برام مناسبه ، خیلی زیاده  نزدیک به 17 کیلووو اضافس ومن میخوام که کمتر باشم و خودم باید بدونم که چه وزنی مناسب منه ، نه اینکه دیگران بیان برام مشخص کنن! به بقیه هیچ ربطی نداره!😒مثلا میخوان به قول خودشون ظاهر مارو هماهنگ کنن ، در صورتی که من تو اون وزن ظاهرم با خواستم هماهنگ نیست و خودم دوست دارم مشخص کنم دوست دارم که چجوری بشم ، من دارم تو این بدن زندگی میکنم نه کس دیگه ای و من برای خواسته های دیگران  زندگی نمیکنم! اینطوری نبودم و نخواهمم بود.ادم باید خودش از وضعیت خودش راضی باشه.تو این روش ما هیچ سختی برای لاغرشدن نمیکشیم و فقط باید یادبگیریمش.من الان که توجه کردم ، متوجه شدم که فرمول های اشتباه در برنامه های رژیمی هم وجود داره، چون با محدود کردن غذا ها و یا مشخص کردن مقدار خوردن و یا نوع غذاهاا ، مستقیما چاقی و لاغری ر و با ، خوردن  مرتبط کردن و ما هم هیچوقت به طور دایمی از این روش ها لاغر نمیشیم ، چون تغییرات باید تا اخر عمر انسان بمونه تا بخواد لاغر بمونه و ، و یک انسان نمیتونه همچین کاریو تا آخر عمرش تکرار کنه ، مگه یک انسان چقدر میتونه تحمل کنه ، بلاخره یجا خسته میشه و ول میکنه ، و بخاطر همین بود که ما بعد از رها کردن رژیم دوباره چاق میشدیمو مجبور بودیم که برای اینکه بخوایم  تا اخر عمرمون لاغر بمونیم ، باید تا اخر عمرمون از غذاهای تو رژیم استفاده میکردیم ، نه اضافه تر ونه  بیشتر نه کم تر. که اینطوری ادم اصلا لاغرنشه و نباشه خیلی بیشتر ارزش داره!بنابراین من در طول این 18 سال زندگیم با عمل کردن به یکسری از باورهایی که در من ایجاد شده بود ، تونستم چاق بشم،با عمل کردن به روش لاغری با ذهن میتونم لاغر بشم و به وزنی که دوست دارم برسم و حتما هم لازم نیست که 18 سال زمان ببره تا من لاغر بشم ، چون لاغرشدن خیلی راحت تر  و سریع تر از چاق شدن اتفاق می افته ، چون طبیعت بدن انسان لاغری و لاغر بودن است و خداوند از ابتدا مقرر کرده است که انسان باید متناسب و لاغر باشد و حالا به دلایلی والدین و یا مادر هایی که در بارداری دست به چاق کردن کودک خود و یا بعد از به دنیا امدن فرزندانشان و یا داشتن کودکی چاق و تپل و بامزه میزنند  ، دارن در خلقت خداوند دخالت میکنند و از نظر من گناهکارند !والبته  در عین این سرعت و اسانی ، باید منطقی هم باشیم ! مثلا نباید توقع داشته باشیم که اگه تو 2 یا 3 سال چاق شدیم ، تو یک هفته لاغر بشیم و یا  اگه تو 5 سال چاق شدیم نباید توقع داشته باشیم تو 1 ماه ، لاغر بشیم و یا….چون لاغری یک فرایند جسمی است و باید زمان مخصوص به خودش رو طی کنه .و در نهایت بهترین روش قرار گرفتن در مسیر لاغری ، برگشتن از مسیر چاقی است. و تفاوت افراد در دریافت نتیجه هاشون مربوط به هوش و استعداد و یا توانایی هاشون نیست، بلکه نحوه عملکرد ان ها به اموزش هاست.چون همانطور که در شروع مسیر لاغری یادگرفتیم و متوجه شدیم که ما از طریق دیدن و خوندن و شنیدن و نوشتن برنامه ریزی ذهنمون انجام میشه و ما با نوشتن که پرقدرت تر ازبقیه ابزار است  میتونیم  برای برنامه ریزی  ذهن استفاده کنیم با دیدن و یا شنیدن فایل ها باز هم ممکنه حواسمون پرت بشه وتمرکز کافی روی اون موضوع نداشته باشیم ، برای خود من که بارها پیش اومده بودکه در کلاس های انلاینم شرکت کرده بودم وزمانی از کلاس گذشته بودو من به خودم امدم ، و دیدم چیزی متوجه نشده بودم . و این عادیه و برای هرکسی پیش میاد به دلیل پراکندگی موضوعات محیط اطراف افرادولی وقتی که ما مینویسیم، تمام تمرکز  و ذهن و چشم و دست و … کلی از اندام های داخلی و خارجی و به کار میگیریم و به ندرت پیش میاد که موقع نوشتن چیزی ، حواسمون پرت موضوعات دیگه بشه وتمرکز بیشتری روی اون موضوع داریم . به همین دلیل تمام افراد موفق خواسته هاشون و مینوسن و ناخوداگاه انها ، انها رو در مسیر رسیدن به خواسته هاشون قرار میده . حتی خداوند هم به قلم یادکرده و فرموده : قسم به قلم و انچه مینویسد و ما با خوندن نوشته های دیگران به خودمون اطمینان میدیم که این روش صحیحه و برامون تایید میشه و حاعز اهمیت ما میشه.روش لاغری با ذهن میاد با عیب یابی ذهن ما ،و شناسایی فرمول های ذهنی نادرست ما و باورهای اشتباه ما و اصلاح اونا ، به مراتب باعث میشه که بدن ما به شکل عالی و فوق العاده زیبایی ، کاملا متناسب و لاغر بشه و بمونه ، در صورتی که ما در تمام روش های قبلی داشتیم از گفته های دیگران برای لاغر شدن استفاده میکردیم ، که اغلب نه خودشون تا به حال چاقی رو تجربه کرده بودن و یا اغلب  افرادی بودن که با این روش ها ، نتیجه هایی گرفته بودن .و من هم کسی بودم که از سختی روش های قبلی واقعا خسته شده بودم و ولی با این حال میخواستم که لاغر بشم ولی دیگه توان ورزش گرفتن و نخوردن و نداشتم ، و به چه زیبایی به این مسیر هدایت شدم .پس لاغری در صورتی د اعمیه که ما علت اصلی چاقی رو تشخیص بدیم و اونو برطرف کنیم وگرنه کسی با تغییر دادن نتیجه نتونسته لاغر بشه و لاغر بمونه .چون علت چاقی در ذهن افراده و تا وقتی که فرمول ها تغییر نکنه ، ما چاق خواهیم بود . چون ما با تغییر دادن جسممون ، فرمول های ذهنمون تغییر نمیکنه و هرکاری بکنیم و هرچقدر به خودمون سختی هم بدیم ،باز هم طبق فرمول های نوشته شده پیش میریم و عمل میکنیم و بازهم به وزن قبل ویا حتی بیشتر برمیگردیم و در نهایت برای این که لاغر بشیم باید وقت بزاریم وگرنه معجزه اتفاق نمیفته ، باید خودمون بخوایم ما با انجام دادن تمرینات و نوشتن ، در حال تشخیص فرمول ها و اصلاح کردن انها هستیم و با فکر کردن میتوانیم که صورت مسعله چاقی رو کم کم برطرف کرده و فرم لاغربه خودمون بدیم و بببینیم که لاغری چه عالی در زندگی ما پدیدار میشه !ساعت 05:05بامداد و من با 4769 تا کلمه تا جایی که تونستم باورهام و درکیاتمو بیان کردم و مطمعنممممم که نتیجه میگیرم ، نتیجه استمرار و اشتیاقم رو!شاد و پیروزو متناسب باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار roshaam2002@gmail.com
      1400/08/03 00:31
      مدت عضویت: 970 روز
      امتیاز کاربر: 331 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 628 کلمه

      با نام و یاد خداوند عزیز و بزرگم استاد عزیز ، این روزا واقعااا داشت بهم سخت میگذشت ، خیلییی بد لیز خوردم ولییی ، به هر روشی که شده دارم ادامه میدم! این چند مدت خیلیی رو اعصابم بود که برم خودمو وزن کنم و ببینم که کمتر شدم ، اما در کمال تعجب باید بگم که چاق تر هم شدم! با اینکه هم تو مسیر هستم ، هم فایلا رو گوش میدم و میبینم و مینویسم و حتی عمل میکنم ، اما دیروز بد جا خوردم! تا حدی که منفی باف ها اومدن گفتن ، دولاره غذارو کم کن و ورزش کن لاغر بشی بعد با فایلا برو جلو این مدت خیلیی هم تو جنگ بودم با منفی باف چون نمیتونستم باورش کنم ! اما از ی طرفم دیدم که اینطوری شد، و واقعااا نمیدونستم باید چیکار کنم !!!یزره خلوت کردم، ارامش گرفتم و البته اینم بگم که به این نتیجه رسیدم که شاید هنوز مانعی هست، یا عاملی هست که برطرف نشده !چون غیر از این نیست! بخاطر اینکه ، رفتار های غذاییم تغییر کرده ، و من نسبت به قبل ، خیلییی کمتر میخورم و اینکه مشکل از غذا هم نیست و بیشتر باورهام تغییر کرده ، پس هنوز ایراد از درون منه! و من ی خصلتی دارم اینه که تو هر کاری که دارم انجام میدم که دیگران هم دارن انجام میدن و اون ها نتیجه کرفتن و حتی خیلی زود هم نتیجه شونو میگیرن و منم دارم همون کارو انجام میدم و اما نتیجم یا برعکسه یا دیرتر از همس و… روانی میشم یعنیی اون روی سگم بالا میاد و به خودم میگم ، بسه دیگه ، خودتو گیر اوردی ! تمومش کن ، نوبرشو نیاوردی که سر سومین دفعه یهو دیگه حمله میکنم به هدفم ، دیگه اروم اروم حالیم نمیشه ، چون دیگه نوبت منهتو این چند مدت بگم که انگار داشتم فایلا رو بزورررر گوش میدادم و مونده بودم که چیکار کنم؟ ادامه بدم، ندم ؟؟ من که تا اخرش هستم ، اتفاقااا دوتا از مشکلات دیگه هم رو قراره از طریق این مسیر برطرف کنم. چون میشه و همونطور که برای این همه ادم شده، برای من هم بایدددد بشهههه . از سنگ که دیگههه کمتر نیستم !واقعاا این فکر که بقیه میتونن اما برای تو هیچ وقت نمیشه ، اتیشم میزنه ! من حقم رو از این دنیا میگیرم که خیلییی به من بدهکاره اگه قراره که بجنگیم ، پس بجنگ تا بجنگیم بالاخره یجااا تسلیم میشه خدارو همینجا شاهد خودم قرار میدم که دفعه بعد که دیدگاهی قراره نوشته بشه تو این سایت ، فقط خبر شگفتی سازی های منه !نمیخوامم که اینطوری فکر کنین ، من الان دارم از این گام به اون گام میپرم و الان دوره صدگام بودم و چرا اومدم تو این ۱۲ جلسه و … اما واقعااا نمیدونم ، میخوامم دوباره از اول شروع کنمبخاطر درس ها و کارهای دیگم ، وقت نمیکنم که بیشتر از این دیدگاه هامو تو سایت هم قرار بدم و میخوام که دوباره تو دفترم بنویسم و اینجا هم میگم که از سر لج هم که شده انقدرررر این مسیرو ادامه میدم تا به خواستم برسم . چون من اینطوریم که یکی به من بگه فلان کارو نکن، من لج میکنم و بیشتر انجامش میدم ، پسس با ذهنمم لج انداختم و بیشتر انجامش میدم تا بهش برسم، چون اصلااا هیچ کار سختییی نیست و انفاقااا خیلیییی اسون تر از چیزیه که فکرشو میکنم و منم از همین لجم گرفته که این اسونی زیادش هیچ کاری نتونستم بکنم و نتیجه نگرفتم و این هم داره اتیشم میزنه😂ولییی اگه من مردشم ! اگه اینهمه کار انجام دادم که لاغر شدن در برابر اونا هیچی نیست ، این رو هم تمومش میکنم .  امیدوارم همتون همیشه موفق باشین و پای خواسته هاتون بمونین و براش بجنگین و حقتون رو از این دنیا بگیریدموفق و پیروز و متناسب باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم