همه افراد چاق سال ها به دنبال کشف تاثیر موضوعات مختلف بر چاقی هستند اما هیچ نتیجه ای برای آنها در بر ندارد و این در حالی است که اگر تنها به دنبال درک تاثیر مغز بر چاقی خود باشند می توانند به آسانی و برای همیشه لاغر شوند.
لاغری با ذهن و وضعیت جسمانی
سی و پنج سال از زندگیم با چاقی گذشت و در این مدت همیشه به دنبال راه حل دائمی برای لاغر شدن بودم.
در سن ۳۵ سالگی این خواسته من محقق شد و در مسیر یادگیری لاغری با ذهن قرار گرفتم و به لطف خدای مهربان در طی چند سال بیش از ۴۰ کیلو از اضافه وزن خود را با روش لاغری با ذهن کاهش دادم و نکته مهم اینکه چندین سال است در این شرایط هستم و نه تنها چاق نشده ام بلکه به تناسب اندام ایده آل نزدیک و نزدیک تر می شوم.
سال ها قبل تصورم این بود که چاقی من ارثی است و به همین دلیل راهی جز چاق بودن ندارم و تنها کاری که از من ساخته است مراقبت کردن از خودم برای جلوگیری از چاق تر نشدن بود که البته نتیجه ای هم نداشت و هر سال من چاق تر از سال قبل می شدم.
اما زمانی که با موضوع لاغری با ذهن آشنا شدم متوجه شدم که وضعیت جسمانی من تحت تاثیر ژنتیک یا هیچ عاملی که غیرقابل تغییر باشد نیست بلکه چاقی جسم تحت تاثیر فرمول هایی است که در ذهن من ایجاد شده اند و سبب می شوند مغز من دستوراتی صادر کند که نتیجه آن چاق شدن است. من به تاثیر مغز بر چاقی پی بردم.
حتما با من هم عقیده هستید که مغز، مرکز فرماندهی جسم است. به این معنی که هر حرکت یا اتفاقی که در بدن رخ می دهد صد در صد تحت کنترل و نظارت مغز است بنابراین چاقی نیز بعنوان یک اتفاق یا حالت جسمی قطعا تحت کنترل مغز صورت می گیرد.
به همین دلیل است که سالهاست روش های مختلف لاغری موفق به کمک کردن به افراد چاق برای لاغر شدن نشده اند چون در روش های لاغری هیچ اهمیتی برای تاثیر مغز بر چاقی قائل نیستند و توصیه های روش های لاغری هیچگونه تاثیری بر عملکرد مغز ندارد.
تاثیر مغز بر چاقی چگونه است؟
تاثیر مغز بر چاقی به طور خیلی ساده از طریق فرمان های مغزی صورت می گیرد. فرمان های مغزی به طور کلی به دو گروه تقسیم می شوند:
۱- فرمان های اصلی و غیرقابل تغییر
به آن دسته از فرمان هایی گفته می شود که برای حیات جسم ضروری هستند. مانند فرمان های صادره از مغز جهت کنترل ضربان قلب، میزان ورودی اکسیژن از طریق تنفس، هضم غذا، تصفیه خون و صدها فرمان دیگر که هر کدام برای حیات جسم ضروری هستند و اگر در اجرای این فرمانها مشکلی ایجاد شود قطعا جسم با بیماری و مشکل مواجه خواهد شد.
۲- فرمان های فرعی و قابل تغییر
به گروهی از فرمان های مغزی گفته می شود که در طی زندگی روزمره توسط مغز آموخته شده و در زمان لازم صادر می شوند.
مانند صحبت کردن که مجموعه ای از فرمان های مغزی است که باعث ایجاد ارتباط با دیگران می شود.
همچنین نواختن موسیقی که نیاز به کسب مهارت توسط مغز دارد و افرادی که علاقمند به یادگیری باشند می توانند این مهارت را بیاموزند.
رفتارهای غذایی یا واکنش های ما نسبت به مواد غذایی از گروه فرمان های فرعی و آموختنی هستند.
گرچه فرمول هایی که در مغز ایجاد شده اند را نمی توان به طور کامل پاک کرد اما مغز این توانایی را دارد که بارها و بارها تحت یادگیری و آموزش قرار بگیرد.
بنابراین ما می توانیم عادت ها و رفتاری که دوست داریم و می دانیم همسو با متناسب شدن هستند را در مغز خود ایجاد کنیم.
البته نکته قابل توجه و امیدوار کننده این است که مغز ما تمام فرمان های لازم برای متناسب شدن را از ابتدا در خود ذخیره دارد.
افرادی متناسبی که در پیرامون ما زندگی می کنند این موضوع را اثبات می کنند که مغز بدون اینکه نیاز به آموزش داشته باشد متناسب بودن را بلد است و اگر عده ای از انسانها چاق می شوند به این دلیل نیست که مغز آنها معیوب است بلکه فقط به این دلیل است که فرمان ها و فرمول های فرعی در مغز ایجاد شده است که منجر به تغییر رفتار این افراد و در نهایت تغییر جسم آنها شده است و ایم تاثیر مغز بر چاقی است.
تاثیر ذهن بر مغز چگونه است
ذهن ما بی حد و مرز است و ما در ذهن خود قابلیت مرور کردن و تجسم کردن داریم.
مغز قابلیت مرور کردن دارد به این شکل که می تواند هر آنچه را در گذشته دیده یا شنیده است را به خاطر بیاورد اما در مورد آینده یا اطلاعاتی که دریافت نکرده است توانایی ندارد.
ذهن قابلیت آینده نگری دارد به این شکل که می تواند تصویرسازی کند.
تخیل، خیال پردازی و هر پردازش ذهنی که مربوط به آینده باشد در ذهن می تواند انجام شد.
نکته جالب توجه این است که مغز نسبت به آینده واکنشی ندارد اما آنچه در ذهن مرور می شود از نظر مغز واقعی و در زمان حال در نظر گرفته می شود بنابراین نسبت به آن واکنش می دهد.
حتما این تجربه را دارید که فکر کردن به اتفاقی که رخ نداده است باعث ناراحتی و رفتارهای جسمی مانند استرس، پریشانی و … شده است.
این حالت که در جسم ایجاد می شود به این دلیل است که مغز تحت تاثیر ذهن قرار گرفته و فرمان های عصبی صادر کرده است.
در مثال چاقی مغز انسان نسبت به چاق تر شدن هیچ واکنش یا برنامه ای برای چاق تر شدن ندارد اما مرور افکار چاقی در ذهن و ایجاد ترس و نگرانی از چاق تر شدن سبب می شود تا مغز تحت تاثیر ذهن قرار گرفته و روند چاق تر شدن را در پیش گیرد. از این رو چاق تر شدن هم از نشانه های تاثیر مغز بر چاقی است.
رفتارهای روزمره ما توسط مغز اما تحت تاثیر ذهن انجام می شوند.
نیاز ما به غذا خوردن یک رفتار ضروری و تکرار شونده برای ادامه حیات و زندگی است اما چرا این نیاز در افراد مختلف به شکل های متفاوتی توسط مغز پاسخ داده می شود؟
همه انسان ها برای ادامه حیات به غذا نیاز دارند همانطور که به اکسیژن نیاز دارند. اما چرا مغز همه انسانها فارغ از اینکه چاق یا لاغر باشند در مصرف اکسیژن دچار اختلال و اشتباه در عملکرد نمی شود اما در مورد غذا خوردن دچار اشتباه می شود؟
تنها دلیل اشتباه در عملکرد مغز در تامین مواد غذایی مورد نیاز بدن تفاوت در عملکرد ذهن افراد است.
آنچه در ذهن یک فرد چاق بعنوان آینده نگری برای مصرف مواد غذایی می گذرد با آنچه در ذهن یک فرد متناسب می گذرد کاملا متقاوت است.
عقاید و نگرش افراد به صورت فرمول هایی در ذهن آنها ذخیره می شود اما تاثیر مغز بر چاقی به این شکل انجام می شود که فرمول های ایجاد شده در ذهن توسط مغز به فرمان های عصبی برای شکل دادن رفتارها و عادت ها تبدیل می شوند و به مرور عادت های فرد را شکل می دهند و تکرار عادت ها باعث تغییر جسم و شرایط زندگی می شود.
ارتباط مغز و جسم
دریافت آگاهی درباره تاثیر مغز بر چاقی باعث درک بهتر ارتباط بین مغز و جسم می شود. در واقع جسم انسان مانند رباطی است که توسط مغز کنترل می شود.
زمانی که فرد چاق در حال خوردن مواد غذایی است قادر به مصرف به اندازه مواد غذایی نیست چون مغز او فرمان هایی صادر می کند که نتیجه آن خوردن بیش از حد یا پرخوری می باشد.
به این مثال توجه کنید تا نقش عقیده و نگرش ذهنی در عملکرد مغز را بهتر درک کنید:
بسیاری از افراد چاق عادت دارند باقیمانده غذای دیگران را مصرف کنند. آنان به شدت از دور ریختن مواد غذایی اجتناب می کنند و ترجیح می دهند باقی مانده غذای دیگران را بخورند.
این یک فرمان مغزی است که غذا باید خورده شود و نباید دور ریخته شود.
این فرمان تحت تاثیر یک نگرش و عقیده اشتباه صورت ایجاد می شود که به ما می گوید: دور ریختن غذا گناه دارد.
اگر شما در خانواده ای بزرگ شده اید که عقیده دارند دور ریختن غذا گناه است این فرمول ذهنی در مغز شما به فرمانی تبدیل شده است که هر غذایی در بشقاب یا گوشه کنار خانه مشاهده کند بلافاصله فرمان خوردن آن را صادر می کند و فرد بدون اینکه فکر کند با دست خود آن را برداشته و به دهان می گذارد و می خورد. صدور فرمان خوردن و اقدام کردن به خوردن از نشانه های تاثیر مغز بر چاقی و اضافه وزن است.
این اتفاق به قدری سریع رخ می دهد که در آن لحظه قادر به درک مراحل شکل گیری فرمان مغزی و تبدیل شدن آن به رفتار جسمی نیستید اما از طریق بازنگری رفتار خود در سال های گذشته می توانید به صحیح بودن این موضوع پی ببرید.
این درحالی است که بسیاری از انسان های دیگر که معمولا متناسب هستند این عادت را ندارند. یعنی مغز آنها این دستور را صادر نمی کند.
سوال: چرا مغز این افراد در مواجه شدن با غذای باقیمانده دستور خوردن را صادر نمی کند؟
جواب: به این دلیل که در ذهن آنها نگرش یا عقیده ای درباره خوردن یا دور ریختن غذا وجود ندارد.
به همین سادگی
آنها عقیده ای درباره این موضوع ندارند بنابراین مغز آنها فرمان خوردن مواد غذایی باقیمانده را صادر نمی کند.
با این مثال واضح به علت تفاوت رفتار خود با افراد دیگر پی می برید و از این لحظه می توانید منشاء رفتارهای خود را جستجو کرده و آنها را اصلاح کنید به این شکل تاثیر مغز بر چاقی را تغییر خواهید داد.
در دوره های آموزشی لاغری با ذهن موضوعات مرتبط با ذهن و مغز توضیح و آموزش داده می شود و با استفاده از این محتوا می توانید به راحتی بر عملکرد ذهن و مغز خود مسلط شده و منشاء رفتارهای خود را شناسایی و آنها را اصلاح کنید و به این شکل تاثیر مغز بر چاقی را به تاثیر مغز بر لاغری تغییر دهید.
به این ترتیب شما می توانید به راحتی فرمول های ذهنی اشتباه را از ذهن خود پاک یا اصلاح کنید. در نتیجه بعد از مدت کوتاهی فرمان های مغزی شما بر اساس فرمول های ذهنی جدید تغییر پیدا کرده و شما متوجه تغییر در تمایلات و واکنش های رفتاری خود می شوید.
این تغییر سبب می شود که مغز شما مانند یک فرد متناسب فرمان صادر کند و در نتیجه نه تنها چاق تر شدن شما متوقف می شود بلکه روند متناسب شدن آغاز می شود چرا که دیگر تاثیر مغز بر چاقی از طریق فرمان های مغزی در جهت افزایش وزن صادر نمی شوند بلکه به گونه ای هستند که باید منابع اضافه وزن که همان چربی های اضافه هستند را دفع کرده تا افکار، رفتار و جسم شما هماهنگ و همسو با متناسب شدن باشد.
✍️ تمرین آموزشی 📖
درک تاثیر مغز بر چاقی باعث می شود که به شکل بهتری مسئولیت چاقی را بر عهده گرفته و در اصلاح تاثیر مغز بر چاقی به شکل بهتری عمل کنیم. بنابراین انجام با دقت تمرینات آموزشی سبب می شود تا به مرور با دریافت آگاهی ها از طریق جلسان مختلف مهارت اصلاح تاثیر مغز بر چاقی را کسب می کنیم.
برای انجام عالی این جلسه ابتدا محتوای آموزشی را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به شکل شرح انشایی پاسخ دهید.
- دیدگاه شما درباره تاثیر مغز بر چاقی چیست؟ تجربه خود از این موضوع را بنویسید.
- به نظر شما استفاده از روش های مختلف برای لاغر شدن باعث تغییر تاثیر مغز بر چاقی می شود یا خیر؟ شرح دهید.
- با توجه به توضیحات محتوای نوشتاری تاثیر مغز بر چاقی را از طریق تبدیل شدن فرمول های ذهنی به فرمان های مغزی از طریق ذکر مثال درباره رفتارهای خودتان شرح دهید.
- با توجه به توضیحاتی که در ویدیوی آموزشی درباره عادت ها و چگونگی شکل گیری عادت ها داده شد شرح دهید چه نمونه های مشابهی در رفتار خودتان مشاهده می کنید که نشان دهنده تاثیر مغز بر چاقی است.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
دوره آموزشی که در ویدیوی آموزشی وعده داده شده است به لطف خدای مهربان به شکل عالی آماده و ارائه شده است.
-
اصلاح پرخوری و اشتها در مغز4,200,000 تومان
امتیاز 4.33 از 63 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خداي هدايتگرم
سلامي گرم خدمت استاد عطار روشن عزيز و بقيه اعضاء
نكات بسيار بسيار جالبي در اين فايل مطرح شد كه هي من رو به فكر فرو ميبرد و مشتاق شدم بدونم دوره آموزشي كه بعد از اين تصميم شما اومد روي سايت چي بود؟
توي فايل گام ۳۱: لاغر شوید، قبل از اینکه لاغر شوید! من توضيح دادم كه به مهماني رفته بوديم و من پرخوري كردم كه با توجه به اطلاعات فعليم و خورد و خوراك اين چند ماهه گذشته ام برام زياد بود…در مقايسه با قبل اسمش پر خوري نبود ..ولي با اطلاعات و تغييرات الان اسمش پرخوري بود…نتيجه اي كه از اون پر خوري گرفتم اين بود كه مغز من بر اساس هيجانات گذشته فرمان داده دقيقا مثل همين مثال قهوه اي كه زديد..
این ریشه هیجان برمیگرده به زمان هایی که رژیم داشتم…وقتی مهمانی و سفر میرفتم ،میگفتم حالا یه شب که هزار شب نمیشه…حالا یه بار اومدم سفر برمیگردم جبران میکنم …و چون احساس میکردم رژیم به من استرس داده پس توی سفر این استرس رو رها کنم ..توی مهمانی خوش باشم و این استرس رو رها کنم ….این موضوعات موجب شکل گیری باورهایی شده که در مهمانی خوش باشم و فارق باشم از هر چیزی که قبل از ورود به مهمانی با من بوده…
اين اتفاق با توضيحات اين فايل براي من كامل روشن كرد كه مغز من تاثير گذاشت بر پرخوري اون شب..مثال جالب ديگه اي كه زديد اين بودش كه افراد وقتي كاري رو ميكنن كه دوسش دارن كمتر دچار پرخوري ميشن…چون دارن لذت ميبرن و در مقابلش وقتي فردي كاري رو انجام ميده كه ازش لذت نميبره ، مغز در دسترس ترين كاري كه ميتونه پيشنهاد بده براي لذت بردن خوردن هست…
و چون من هميشه در مهماني ها و سفر احساس ميكردم از يك ناراحتي اي خلاص شدم، مغزم فرمان بيشتر خوردن ميداد …چون ناراحتي من از رژيم خيلي زياد بود..
زماني كه مغز مشغول كاري باشه كه ازش لذت ميبره ، خيلي دنبال اين نميره كه با خوردن لذت ببره
در حال حاضر كه نمونه عينيش برام اتفاق افتاد و ديدم كه چقدر مغز جلوي ناراحتي ما رو ميگيره و چون رژيم ها و روش هاي قبلي برام ناراحتي ايجاد ميكرده …پس واضح هست كه هيچ روشي براي لاغري كه از بيرون ما باشه نميتونه بر مغز و چاقي ما تاثير بزاره…بايد دستورات جديدي وارد مغز كنيم و بگيم از اين به بعد اين كار من رو ناراحت ميكنه…خوردن ديگه خوشحالم نميكنه
پارسال كه دست به دامن همه روش ها شده بودم براي لاغري…رفتم سراغ تكنيك EFT يا تپينگ…توي يوتيوب فايل هايي ديدم كه خانمي ميگفت با اين تكنيك لاغر شده…موقع ضربه زن به نقاط مخصوص ميگفت كه به ذهنتون بگيد شما قبلا از خوردن لذت ميبرديد ولي الان خوردن باعث آزار شما ميشه…به ذهن بگيد ديگه به شيريني و شكلات علاقه اي نداريد و خوردنش ناراحتتون ميكنه…
و به همين ترتيب
ميخوام بگم با هر روشي ، بايد دستورات تغيير كنه…به نظر من خودشناسي خيلي كمك ميكنه كه بشناسيم چه دستوراتي داره برامون كار ميكنه…
خود من وقتي زياد كار ميكنم ميل به خوردن دارم…وقتي خيلي خسته ميشم ميل به خوردن دارم…بايد اين رفتارهام رو ريشه يابي كنم …مثل همون رفتاري كه در مهماني داشتم و ريشه اش رو پيدا كردم…
مثال دور نريز گناهه ..يا اسرافه…اينها عاداتي هستن كه فرمان مغزي صادر ميكنه كه به چاقي ختم ميشه…يا كيك تولد چاق نميكنه…يه شوخيه ولي ذهن شوخي سرش نميشه …و ما هم اين شوخي رو باور كرديم و هميشه هم انجام داديم و نتيجه اش مشخصه…
مثالي كه خودتون زديد درباره اندازه اسپرسو و قهوه و چايي كه ذهن اندازه رو رديابي ميكنه…
فردي كه همه اش در معرض اخبارهاي استرس زاست و داِئما حالش بد ميشه و با خوردن آروم ميشه…اين فرد به مرور چاق ميشه…به نظرم اين افراد خيلي سخت ميتونن توي روشي دووم بيارن براي لاغري چون ذهن داِئما داره فرمان خوردن ميده ..چون بدن اون فرد بعد از مدتي كلا هميشه هورمون استرس ترشح ميكنه و براي رهايي از اين استرس ، ذهن هي فرمان خوردن صادر ميكنه…
خود من شخصي هستم كه هورمون استرس رو دارم…اخبار نميبينم …تلوزيون نميبينم…از سوشال مديا به دور هستم….اما هميشه خودم رو مادر خانواده ام ميدونستم و مشكلاتشون رو حل ميكردم يا گوش شنوايي براشون بودم …به لطف خدا الان يكماه هست دارم ترك ميكنم …و دارم به خودم لطف ميكنم
الان تست چاقي ذهن كه گذاشتيد رو انجام دادم و نتيجه بهم گفت اگر زمان زيادي هست اضافه وزن داريد روانشناس لاغري رو تهيه كن…الان با جواب دادن به اين سوالها و ديدن فايل متوجه شدم چرا سالهاست من اضافه وزن دارم…در صورتيكه واقعا مثل خيليا پر خور نبودم…اونجوري كه توي كامنت ها ميخونم و توي تلگرام بچه ها ميگن چقدر بستني ميخوردن چقدر تخمه ميخوردن چقدر تنقلات ميخوردن…من اصلا اونطوري نبودم..و فهميدم اون هورمون استرس در بدنم بوده كه من رو ترغيب به خوردن ميكرده…ولي كلا خوردن رو دوست داشتم و هنوزم بدم نمياد از خوردن…يكي از سوالهاي آزمون تست چاقي ذهن همين بود كه رستوران هاي جديد و غذاهاي جديد رو تست ميكني…من زدم صد درصد …چون واقعا لذت بخشه برام…
من هميشه غذاهاي خياباني رو دوست داشتم …مثل همين فلافل فروشي ها جگر فروشي ها و از اين قبيل…يكي از تفريحاتم اين بود كه مينشستم توي يوتيوب و فيلم هايي كه درباره غذاهاي خياباني بود رو نگاه ميكردم…تايلند يكي از اون كشورهاييه كه غذاهاي خيابونيش معروفه …يا چين خيلي زياد غذاي خياباني داره و ويدئوهاي جالبي ازشون هست از 6 صبح ميان و در محلي كه غرفه هاي كوچكي هست شروع به كار ميكنن….همين تحريك باعث ميشد سريعا دستور خوردن صادر بشه و شما دوباره براي اين بخش مثال جالبي زديد كه نون سنگك و گوجه و پنير تبريزي…به دنبالش يه زنجيره احساسي بوجود مياره كه اگر ادامه اش بدي در جا ميري سمتش كه بخوري…ولي با قطع كردن اون زنجيره احساسي اون فرمان و عادت رو متوقف ميكني…درس بزرگي بود برام كه دفعه بعد اين زنجيره رو سريع قطع كنم…يا يه ليوان آب بخورم…يا برم توي حياط هوا بخورم …يا اصلا برم دوش بگيرم…به هر طريقي يواش يواش اين زنجيره رو بايد قطع كنم …تا ذهن من كمتر اين فرمان رو مغزم بده…..
ممنونم از اين فايل بي نهايت عالي