نه گفتن یکی از سخت ترین مهارت هایی است که بشر در پی یادگیری آن است. بسیاری از انسانها به راحتی مهارت های بسیار پیچیده را می آموزند اما در یادگیری مهارت نه گفتن به مشکل بر می خورند.
در جستجوی مهارت نه گفتن
با یک جستجوی ساده در بستر اینترنت درباره اهمیت و مهارت نه گفتن با انواع عبارت هایی که افراد جستجو کرده اند تا مهارت نه گفتن را بیاموزند مواجه می شوید.
- مثال برای نه گفتن
- فواید نه گفتن
- انواع نه گفتن
- مهارت نه گفتن در دانش آموزان
- قدرت نه گفتن
ازآنجا که برای هر موضوعی در اینترنت جستجو کنید با انبوهی از اطلاعات و آگاهی مواجه می شوید قطعا پیدا کردن راهکار درست و اصولی برای حل مساله نه گفتن کار ساده ای نخواهد بود.
کتابهای زیادی درباره یادگیری مهارت نه گفتن نوشته شده است و تمرینات مختلفی توسط اساتید حوزه موفقیت فردی برای یادگیری مهارت نه گفتن ارائه شده است اما آنچه در این جلسه آموزشی ارائه شده است متفاوت از همه نوشته ها و تمریناتی است که به شکل های گوناگون ارائه شده است.
مهارتی کلیدی برای زندگی شادتر و موفقتر
در دنیای شلوغ و پرشتاب امروزی، همواره با سیل درخواستها و التماسها از سوی اطرافیان، همکاران و حتی غریبهها روبرو هستیم. گاه این حجم از درخواستها میتواند طاقتفرسا باشد و ما را در موقعیتی قرار دهد که مجبور به پذیرش تعهداتی شویم که توانایی یا تمایلی برای انجام آنها نداریم.
در اینجاست که اهمیت مهارت نه گفتن آشکار میشود. نه گفتن به معنای خودخواهی یا بیاعتنایی به دیگران نیست، بلکه ابزاری قدرتمند برای مدیریت زمان و انرژی، تعیین حد و مرزها و حفظ سلامت روان است.
چرا یادگیری مهارت نه گفتن ضروری است؟
- کاهش استرس و اضطراب:
پذیرفتن بیش از حد تعهدات میتواند منجر به انباشت وظایف، کمبود وقت و در نهایت استرس و اضطراب شود. نه گفتن به درخواستهای غیرضروری به شما کمک میکند تا کنترل زندگی خود را در دست گرفته و از بار مسئولیتهایتان بکاهید.
- افزایش عزت نفس:
قاطعیت در بیان خواستهها و نیازهایتان، عزت نفس شما را تقویت میکند. زمانی که یاد میگیرید بدون احساس گناه یا شرم نه بگویید، به خودتان و تواناییهایتان ایمان بیشتری پیدا میکنید.
- ارتباطات سالمتر:
نه گفتن به موقع و مودبانه، سوءتفاهمها و دلخوریها را در روابطتان کاهش میدهد. این امر به نوبه خود به ایجاد ارتباطات سالمتر و صمیمیتر با اطرافیانتان کمک میکند.
- تمرکز بر اولویتها:
با نه گفتن به خواستههای غیرضروری، زمان و انرژی خود را برای انجام کارهایی که واقعاً برایتان مهم هستند، آزاد میکنید. این امر به شما کمک میکند تا به اهدافتان دست پیدا کرده و از زندگی خود رضایت بیشتری داشته باشید.
- جلوگیری از سوء استفاده:
برخی افراد ممکن است از تمایل شما به خوشخدمتی سوءاستفاده کنند. نه گفتن قاطعانه به این افراد، به آنها نشان میدهد که حد و مرزتان را میدانید و اجازه نمیدهید از شما سوءاستفاده شود.
چگونه مهارت نه گفتن را یاد بگیریم؟
- با خودتان صادق باشید:
اولین قدم برای یادگیری نه گفتن، صداقت با خودتان است. به نیازها، تواناییها و اولویتهایتان فکر کنید و مشخص کنید که چه چیزی برایتان واقعاً مهم است.
- قاطع باشید:
در بیان “نه” خود قاطع باشید. لحنی محکم و واضح داشته باشید و از به کار بردن کلماتی مانند “شاید” یا “میتونم فکر کنم” خودداری کنید.
- دلایل خود را توضیح دهید (اگر ضروری است):
اگر احساس میکنید که لازم است، به طور خلاصه و مودبانه دلایل خود را برای نه گفتن بیان کنید.
- به جایگزینها فکر کنید:
در صورت امکان، راه حلهای جایگزین به فرد پیشنهاد دهید. این نشان میدهد که شما برای او احترام قائل هستید و به دنبال راهی برای کمک به او هستید.
- تمرین کنید:
در ابتدا ممکن است نه گفتن برایتان سخت باشد، اما با تمرین و ممارست میتوانید در این زمینه مهارت پیدا کنید. از فرصتهای کوچک شروع کنید و به تدریج در موقعیتهای مهمتر از این مهارت استفاده کنید. به خاطر داشته باشید که نه گفتن به معنای بیادبی یا خودخواهی نیست، بلکه نشاندهنده احترام به خودتان و ارزش قائل شدن برای وقت و انرژیتان است.
یادگیری مهارت نه گفتن میتواند زندگی شما را به طور چشمگیری ارتقا دهد و به شما کمک کند تا به اهداف و خواستههایتان برسید. با نه گفتن به چیزهایی که برایتان مهم نیست، میتوانید فضای بیشتری برای تمرکز بر روی چیزهای مهم در زندگی خود ایجاد کنید.
در واقع شما با یادگیری مهارت نه گفتن یکی از مهمترین مهارت های کنترل ذهن در زندگی را می آموزید.
ارتباط نه گفتن و چاقی
عدم توانایی افراد در نه گفتن یک فرمول ذهنی است که در جنبه های مختلف زندگی تاثیرگذار است.
افراد متناسب شاید در نه گفتن در مواجه شدن با مواد غذایی بسیار عالی عمل کنند اما برای این کار مهارت یا تمرینی انجام نداده اند. بلکه از به شکل ناخودآگاه در برابر واکنش های بیرونی برای خوردن از عبارت نه یا میل ندارم استفاده می کنند.
انچه مسلم است این مهارت نه گفتن را در جنبه های مختلف زندگی نمی توانند به کار بگیرند و آنها هم درگیر مسائل و مشکلات مربوط به نه نگفتن هستند.
افرادی که اضافه وزن دارند علاوه بر آنکه در جنبه های مختلف زندگی توانایی نه گفتن ندارند این فرمول ذهنی در برخورد با مواد غذایی شدت و واکنش بیشتری را در آنان ایجاد می کنند.
شاید شما هم جزء آن دسته افرادی باشید که توانایی نه گفتن به خوردن مواد غذایی یا تعارف دیگران را نداشته باشید و این آرزو را داشته باشید که بتوانید به راحتی از عبارت نه گفتن یا میل ندارم در برخورد با مواد غذایی استفاده کنید.
خبر خوش اینکه با انجام تمرینات ساده ای که برای یادگیری مهارت نه گفتن ارائه شده است می توانید به تمرین و تکرار کردن به راحتی توانایی خود در استفاده از عبارت نه را در جنبه های مختلف زندگی کسب کنید.
تمرین
با توجه به توضیحات فایل آموزشی برای سوالات زیر پاسخ تشریحی بنویسید.
۱- جرا در نه گفتن دچار ضعف و ناتوانی هستیم؟
۲- نگرش شما درباره لزوم یادگیری (نه گفتن) چیست؟
۳- مواردی که باید از ( نه) استفاده می کردید ولی نتوانسته اید را شرح دهید.
۴- مواردی که به دلیل عدم توانایی در نه گفتن دچار مشکل شده اید را شرح دهید.
۵- مواردی که نه گفتن شما باعث ایجاد ناراحتی و واکنش در طرف مقابل شده است را شرح دهید.
۶- مواردی که اگر توانسته بودید از عبارت نه استفاده کنید شرایط متفاوتی را تجربه می کردید را شرح دهید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.64 از 39 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
باسلام خدمت شما استاد عزیز
گاهی وقتا برای ما پیش میاد که در حال خوبی نیستیم و یا حوصله هم کلامی و هم نشینی یا توی جمع بودن رو نداریم و در اون لحظه ما نیاز داریم کمکی توی خلوت خودمون با پیدا کردن حس خوب داشته باشیم،
یکی از همین کمکهایی که میتونیم به خودمون یاد بدیم نه گفتن به انجام کاری هست که مایل نیستیم و دوستش نداریم،
مثلاً خوردن یک نوع غذایی که مورد علاقمون نیست رفتن به جاهایی که دوست نداریم،
ولی نگفتن به همین راحتی نیست و به همین سادگی یاد نمیگیریم اول باید نشنیدن رو قبول کنیم،
من امروز فهمیدم هنر نشنیدن خودم رو باید تقویت کنم تا نگفتن وقتی که نه شنیدن عصبی شم و ناراحت شم نمیتونم که به راحتی نه بگم،
خیلی جاها بله گفتم و بعدش خودم تا مدتها اذیت شدم و ذهنم مشغول شده خیلی جاها باید نمیگفتم اما با یک توضیح ساده و یک دلیل آوردن برای خودم رو قانع کردم که نکنه طرف ناراحت بشه،
همین طوری که هر لباسی رو نمیپوشیم هر جایی نمیریم هر غذایی رو نمیخوریم بسته به سلیقه و علاقهمون خیلی درخواستها رو هم دوست نداریم انجام بدیم و این خیلی طبیعیه که نه بگیم،
همه ما یاد گرفتیم خودمون رو حال خوب و زندگیمون رو فراموش کنیم برای دیگران فدا بشیم و قربانی باشیم و دوست نداریم با نه گفتن حال کسی رو بگیریم و تو ذوق کسی بزنیم که به ما رو زده و از ما درخواست کرده،
ولی در اصل باید طوری زندگی کنیم که درخواستها از ما کم بشه و توقع از ما نداشته باشد،
همونطوری که من سالها دیگه از هیچکس انتظاری ندارم که به من در انجام کاری بله بگه و از نشنیدن هیچکس ناراحت نمیشم چون یاد گرفتم کم توقع باشم،
باتشکرازشما
سلام استاد گرامی. ممنونم از آگاهی جدید که به ما دارید. من میتونستم بگم نه ولی بعدش ناراحت میشدم که چرا باعث ناراحتی اون فرد شدم . و برای خودم درگیری ذهنی پیش میومد . الان متوجه شدم که علتش اینکه خودم از نه شنیدن ناراحت مشدم . پس بهتره که اینجوری فکر کنم در مقابل سوال من دو تا جواب وجود داره و بعضی وقتها هم ممکنه نه باشه و این اخر دنیا نیست تو میتونی راه حل بهتری پیدا کنی پس ناراحتی نداره که . من یه اتفاقی که برام سر نه گفتن یکی از دوستان برام افتاده و از دستش ناراحت شدم. ولی بعد دیدم اون کار رو خیلی بهتر از اونچیزی که باید برام اتفاق بیفته درست شده و چه روز بیاد ماندنی و خوبی برام رقم خورد وقتی ناراحتی رو گذاشتم کنار و دنبال راه جایگزین بودم و خیلی اتفاقی کارم به نحو مطلوب انجام شد و خدارو شکر کردم الان با صحبتهای شما به این درک رسیدم که باید بپذیریم نه دیگران رو و راه حل بهتری پیدا کنم و اینطوری وقتی فکر کنی که اون هم حق داره نه بگه دیگه از دستش ناراحت نمیشی. وخودت هم وقتی نه بگی دیگه ذهنت درگیرش نمیشه.
سلام استاد صبح شما بخیر و شادی
مهارت نه گفتن ابزار قدرتمندی است برای مدیریت زمان – و انرژی و تعیین حدمرزها و حفظ سلامت و روان مفید است
چرا مهارت نه گفتن ضروری است .
1- کاهش استرس و اضطراب : با نه گفتن درخواستهای غیر ضروری را درزندگی حذف و کنترل میکنیم و این کار باعث کاهش استرس میشود
2- افزایش عزت نفس : قاطعیت در بیان درخواستها باعث افزایش عزت نفس میشود و توانایی و ایمان مارا افزایش می دهد
3- ارتباط سالم تر : نه گفتن به موقع باعث عدم سوء تفاهم و دلخوری میشود و ارتباطات را سالم تر میکند
4- تمرکز بر اولویت ها : با نه گفتن فرصت و انرژی بیشتری برای کارهای ضروری فراهم میشود و رضایت بیشتری دارند
5- جلوگیری از سوء استفاده : با نه گفتن دیگر افراد نمیتوانند از شما سوء استفاده کنند چون حد و مرز را بین خود و انها مشخص میکنید
ما باید چگونه نه گفتن را یاد بگیریم
1- با خود صادق باشیم : به نیازهاو توانایی های خود فکر کنیم و مشخص کنیم چه چیز برایمان مهم است
2- قاطع باشید : با احن قاطع نه بگوییم و از بکار بردن کلمات شاید – نمیدانم – باید فکر کنم خوداری کنیم
3- دلایل نه گفتن خود را به صورت مختصر توضیح دهید : به چه خاطر نمیتوانید ان کاررا انجام دهید تا سوء تفاهم ها برطرف شود
4- به جایگزین ها فکر کنید : درصورت امکان و به خاطر احترام به جایگزین ها فکر کنید و پیشنهاد بهتری را ارائه دهید
5- تمرین کنید : تمرین کنید نه گفتن بی ادبی و بی احترامی به دیگران نیست بلکه نشان دهنده ی احترام به خودتان است تا به خواسته ها و هدفتان برسید
ما با یاد گرفتن نه گفتن یکی از مهمترین مهارتهای کنترل ذهن درزندگی را یاد میگیریم
ارتباط نه گفتن با چاقی درچیست ؟ عدم توانایی نه گفتن یک فرمول ذهنی است که درجنبه های مختلف زندگی تاثیر زیادی برزندگی ما دارد و ما با نه نگفتن مسئول چاقی خود هستیم
افراد متناسب در مواجه شدن با مواد غذایی و نه گفتن بسیار عالی عمل میکنند ولی متاسفانه افراد چاق به راحتی و بدون فکر کردن غذای اضافی را میخورند و بعد از ان دچار عذاب وجدان میشوند من باید یاد بگیرم که وقتی من درخواستی را انجام میدهم 2 شکل دارد یا پاسخ بله است یا خیر که اگر اینطور نبود درخواستی دیگر وجود نداشت و باید یاد بگیرم که نه گفتن جواب منفی به درخواست من است و چیزی از ارزش و احترام من کم نمیکند
و من باید هنر نه گفتن را ازدرون خودم شروع کنم تا راحتتر بتوانم با این موضوع کنار بیام و اصلا ناراحت نشوم و سوء برداشت نکنم
درزندگی خیلی از مواقع است که نه نگفتم و دچار مشکلات بعد شدم و بارها به خودم گفتم کاشکی نه گفته بودم و راحت بودم
اوایل زندگی زناشویی با مادر و پدر همسرم زندگی کردن با داشتن فرزندان زیاد درخانه چون نه نگفتم
در محیط کار با نه نگفتن کار اضافی انجام دادم و نداشتن انگیزه برای کار در من ایجاد شد
هم مسیر بودن با همکار و نه نگفتن برای بردن انها تا منزل و هنوز هم متاسفانه ادامه دارد برای دلسوزی
نه نگفتن در خرید و نداشتن رضایت بعد از خرید خدارا شکر خیلی بهتر شدم
نه نگفتن برای خیلی از کارهایی که دوست دارم و فکر میکردم زشت است و انجام ندادم و خداراشکر الان دیگر می توانم نه بگویم
انشاااله با تمرین و تکرار درخواستها یاد بگیریم که نه گفتن دیگران بی احترامی به ما نیست و فقط درخواست ما را قبول نکردند و باید انتظار جواب نه شنیدن از دیگران را داشته باشیم .
به نام خداوند بخشنده و کریم
دوباره منم خخخ سلام
من یک سوال دارم؟شما گفتید برای نه گفتن بهتر اول رو خودمون کار کنیم تا از شنیدن نه گفتن بقیه ناراحت نشیم و همچنین تمرینات عالی را دادید
من سوالم اینکه چجوری در معرض تعارف دیگران قرار نگیریم؟مثلا این تمرین آیا باید اینطور باشه که اگر به کسی چیزی تعارف کردیم و نه گفت ناراحت نشیم؟چکار کنیم خودمون در مقابل تعارف دیگران قرار نگیریم اصلا
البته الان با کارکردن روی دوره دوازده قدم و خواص مواد غذایی خیلی بهتر نه میگم مثلا همین دو ساعت پیش شوهرم اومد گفت طالبی میخوری گفتم نه دیگه شام خوردم سیر شدم حالا چیکار کنم که اصلا در معرض تعارف قرار نگیرم؟
سلام و درود
درباره این موضوع در دوره اصلاح و پرخوری به صورت مفصل توضیح داده شده است.
سلام و درود به استاد عزیزم و دوستان همیشه همراه
مهارت نه گفتن: 👇
در این خصوص من خیلی دوست دارم قوی بشم و دارم روی خودم کار میکنم
امروز به یه نکته ی مهم دست پیدا کردم برای مهارت نه گفتن و نه شنیدن باید اول طاقت نه شنیدن رو داشته باشی ناراحت نشی
بعد بتونی نه بگی
من که اصلا طاقت اینکه کسی بهم بگه نه ندارم 😃
درخواستم رو به کسی نمیکنم چون میدونم میگن نه
هیج وقت از کسی درخواست نمیکنم
اگر خیلی ضروری باشه چرا وای در کل
همیشه همه ی کارام رو خودم انجام میدم
این باور مخفی هستش
من خودم همیشه هر وقت کسی چیزی بگه نه نمیتونم بهش بگم د
بعضی مواقع سختم هم هس ولی برای اون طرف انجام میدم
خب مثلا میگم مادر همسرمه
مادر همسر که نمیشه بهش نه بگی ناراحت میشه
یا مثلا خواهر همسر
اینا رو نمیشه نه بگی
ولی با خواهر خودم راحتم نه میگم بهشون
اونم با خودم خودخوری میکنم که جرا گفتم نه کاشکی رفته بودم کارش انجام داده بودم
ولی زود از فکرش میام بیرون دیگه
مهارت نه گفتن خیلی سخته
به قول استاد همه ازت ناراحت میشن دیگه دوستت ندارن و میگن چه آدم مغروریه
به همین راحتی نیس که بگی من دوست دارم نه بگم
من دیگه از الان تصمیمم گرفتم که به همه نه بگم
مهارت میخاد تمرین لازم داره
باید یادش بگیری
باید تو موقعیتش قرار بگیری
بتونی نه شنیدن رو بشنوی
و ناراحت نشی
بعد نه بگی
من تو دوره ای عزت نفس شرکت کردم
و در این مورد حرفی زده نشده بود که باید اول نه بشنوی
گفتن که باید بتونی محترمانه نه بگی وقتی کاری و دوست نداری انجام بدی
من می بینم که بعصی آدم ها به راحتی نه میگن ولی خودشون خدا نکنه دیگه کسی بهشون نه بگه
خیلی بهم میریزن
و انتظار دارن که جوابشون رو با بله بدی
پس اینا از عزت نفس نیس
که به راحتی نه بگی ولی طاقت نه شنیدن رو نداشته باشی
خیلی وقتها از سر مجبور میرم یه کاری و انجام میدم برای کسی
که اصلا دلم نمیخاد و نمیتونم بهش نه بگم
من چون خودم طاقت نه شنیدم رو ندارم
پس نمیتونم هم به کسی نه بگم
چون میگم بگو باشه حالا روزی میاد منم به اون محتاج میشم کارم بهش میفته بزار الان کارش انجام بدم
تا اگه یه موقعی کاری دارم بتونه کارم رو رواج بده
من که بیشتر مواقع این باور رو دارم
که اگه کارش رو انجام ندم منم هر موقع کاری داشتم دیگه برام انجام نمیدن
ممنون استاد بابت آگاهی🌹
و من از امروز روی نه شنیدن تمرین میکنم
👍🤲
نشان های دریافت شده
بنام خدا
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
استاد واقعا نه گفتن هنر که بسیاری از انسانها این هنر نیاموختن از جمله من من یاد نگرفتم نه بگم مخصوصا اون روزا هر کسی هر چیزی میگفت اصلا فقط بله بود انجام میدادم خوب اون زمان خودم درس نداشتم یعنی عضو سایت شگفت انگیز تناسب فکری نبودم
هر کس هر چیزی میگفت چشم یا اصلا نمیگفت مثلا میگفت من سر کار میرم وقت ندارم سبزی قورمه بخرم برای همین آماده میخرم گرونه اما مجبورم همون جا بهش میگفتم باشه عزیزم من انجام میدم برات میخرم بعد براش میخریدم پاک میگردم سبزیها رو دیگه کمتر از ۱۰ کیلو نمیخریدم میشستم خورد میکردم با چاقو ریز سرخ میکردم بعد بسته بندی میکردم چرا چون میگفتم خواهرمه
و برای بعضی ها تو گرما تابستون چرخ دستی برمیداشتم میرفتم بازار گوجه خیار و….رو میخریدم حون میکردم تا بیارم خونه بعد بزارم تو یخچال فردا همسرم ببر در خونه طرف بده دستشون آخرش هم تشکری در کار نبود تازه چقدر غر هم میزد گوجه اش بعضی هاش له شده بود میوهاش خرابم داشت به من درخواست نداده بود چون به دخترم داده بود منم کمکش میکردم بعد دیدم نه بابا انتظار تشکر نداشتم ولی غر زیاد میزنه تازه میگه باشه به فلانی میگم برات پولشو بریزه رفت یکماه دیگه پول بریزه بعدا گفتم چرا مسئولیت قبول میکنی وقتی آنقدر ناراضی بذار خودش بره بخره بفهمه چقدر ما سختی کشیدیم بگذریم
کلا من با نه گفتن خیلی خیلی موافقم چون نمیشه هر کسی هر چیزی گفت بگی باشه انجام میدم بعد از اول تا اخریکه داری اون کارو انجام میدی به خودت لعنت بفرستی که چرا این کارو کردم کار خودم مونده
یه روز من اون زمان ازدواج کرده بودم یه بچه ۴ ساله هم داشتم اما درادامه تحصیل دادم که حد اقل دیپلم داشته باشم یه همسایه داشتیم میدونست که من درس دارم امتحان دارم اما اومد گفت ببخشید مزاحمت شدم میدونم امتحان داری ولی حوصلهام سر رفته منم ناچاری گفتم اشکالی نداره بفرمایید کتابم گذاشتم کنار دستم از طرفی اون حرف میزد من حرفشو گوش میدادم از طرفی درسم میخوندم خلاصه موقع رفتن من به مدرسه شد ایشون هم رفت خونش من اون امتحان با تقلب ۱۳ گرفتم و همین امر سبب شد معدل من بیاد پایین اگر پن یک کلمه میگفتم این امتحان دارم این درسم خیلی مهم اگر میشه اومدم بیا با هم یه چای بخوریم اون میرفت دیگه
اینکه واقعا من نه شنیدنم ضعیف یعنی سختم نه بشنوم مخصوصا از کسی که انتظارشو ندارم یعنی عضو خانوادهام من الان چند ماهه شاید نزدیک یکسال بشه دیگه به همسرم نمیگم به من پول بده چون هر بار که گفتم یا غر زده یا گفته ندارم یا گفته آنقدر بیشتر خرج نمیکنه ها من قسط دارم البته نه گفتم ولی خیلی خیلی کم شاید در طول سال انگشت شمار هم نگفته باشم الان چند وقته که نمیگم به غرورم یا بهتر بگم به فرمم بر میخوره که بگه نه تازه خودم خیلی قانع میکنم که تون یه انسان دوست داره هر جوری که دلش میخواد پولشو خرج کنه اصلا دوست نداره به تو پول بده و…و این چند وقت یادم که درخواست نکردم ازش
یا هیچ وقت از بچه هام درخواست نکردم که امروز من حالم خوب نیست شما غذا درست کنین اگر هم به دختر کوچیکم گفتم غر زده گفته من حوصله ندارم و خیلی وقتها هم انجام داده ولی بخاطر ترس از نه شنیدن خیلی ازش تقاضا نمیکنم ولی تصمیم دارم از این به بعد یکم درخواست کنم زیاد نشه از اون طرف بیافته
و چقدر پاسخ زیرکانه و هوشمندانه و عالی که اول باید نه شنیدن یاد بگیریم واقعا چرا باید درخواستی داشته باشیم همیشه بله باشم من برای همسرم ناراحت میشدم چون خیلی شنیده بودم وظیفه شه باید هزینه های تو رو ساپورت کنه زن برده برای چی و…
و از طرفی هم یاد گرفتم اون یک انسان آزاده هر طوری دوست داره زندگی کنه و این امر به من آرامش میداد میتونستم این موضوع تحمل کنم اما اینجا هم تصمیم گرفتم گاهی بگم اگه میشه به من پول بده
من گفتن قبلنا به هیج وجه نمیتونستم نه بگم جواب کسی رو بدم اگر هم حالا یه بار میگفتم شری به پا میشد که دوست ندارم تعریف کنم چون احساسم بد میشه فرکانس بعد ارسال میکنم خداوند هم پاسخ احساس منو به شکل اتفاقاتی هم جنس احساس من وارد زندگیم میکنه
و من همیشه با سختی مواجه میشدم با بله گفتن میگفتم باشه این کارو انجام میدم و طرف مقابل سو استفاده میکرد میگفت فلانی میشه برام باقالی تازه بخری من وقت ندارم چند شنبه هم مهمون دارم چشم و باعث غر زدن همه میشد مگه تو نوکرشونی خودشون انجام بدن
اکثرا در همه جا بله گفتم به مشکل برخورد کردم مثلا پدرم میگفت فردا میایی بریم باغ آلبالو فلان باغ داره خراب میشه خودم فرزندم همسرم رفتیم بعد آخر شب خسته و کوفته غر شنیدم تا میدان تره بار برسیم میوها رو تحویل فلان غرفه بدیم بریم خونه تازه یه روزم از کار بیکار بشیم برم پولشو بگیرم تحویل پدرم بدم
تازه در این ۲۶ سال که این کارو برای پدرم انجام میدادیم و تازه یکبار دست دختر کوچیکم سوخت یک بارم پاش سوخت شدید که دیگه همسرم گفت نمیرم به پدرت بگو نه من گفتم اونا هم ناراحت شدن
استاد دختر من میگه هر روز بریم پیاده روی اما من حوصله پیاده روی ندارم بعد از درسهام از شام درست کردنم عقب میمونم همیشه غر میشنوم دختر کوچیکم میگه چرا انقدر میری بیرون خسته و کوفته برگردی که نتونی غذا درست کنی بگو نه نمیام چون دخترم ناراحت میشه میگم باشه اگر بگم نه کلی حرف میزنه برای خودتم خوبه آدم باید بره بیرون همین نمیری بیرون افسردگی گرفتی و…منم مجبور میشم برم
یا یه حرفی همسرم میزنه میگه هر وقت میخواین برین بیرون فلکه آب ببندین میگم زود برمیگردم اما ایشون کلی حرف میزنه غر میزنه یه فلان میشه یه وقت بیسار میشه منم بخاطر اینکه غر نشونم میگم بله باشه میبندم که موضوع تموم بشه
اگر نه سر عصبانی گفته باشم که حتما درد سر شده برام همسرم میگه گفتم که پدرم با رفتارش گفت که نیا خونمون گفتم شاید خونه رو به اسم خواهر کوچیکم کرده اون راصی نباشه ما بریم و پدرم مجبور به اون رفتار کرده باشه حالا همسرم میگه باید بری خونه پدرت اسرار داره من هم برای اینکه شر نشه میگم باشه این دفعه میرم ولی تا جمعه
یه نقشه ای میکشم که نرم
این دفعه گفتم که رختخواب ببریم ما که مسافرت نمیریم شب تو ماشین بخوابیم پنجره رد یکم باز میکنیم که هوا عوض بشه اونجا کوهستانی شبهاش یکم سرده براش با آب و تاب تعریف کردم که مثلا خیلی دوست دارم یه شب تو ماشین بخوابیم خلاصه رفتیم شب برگشتیم دوباره فردا صبح رفتیم چون عاشورا تاسوعا بود این بخاطر اینکه نه رو نگم مستقیم یه جورایی غیر مستقیم گفتم اگر میگفتم نه که یه شری میشد که کلی بد و بیراه حرفهای زشت جلوی دخترم میشنیدم تازه تا خونه هم غر میزد یه سری هم دخترم میومد خونه مون به اون میگفت یه شر دیگه راه میافتاد
من تصمیم دارم اول درخواست کردن یاد بگیرم بعد نه شنیدن یاد بگیرم تا خود به خود نه گفتن تجربه کنم
خیلی عالی بی نظیره اگر بتونم نه بگم منم جز اون افرادی هستم که خیلی دوست دارن نه بگن تازه من یکم میتونم بگم نه خیلی کم
تازه من اولش نمیتونستم در برابر غذا نه بگم تعارف میکردم میخوردم کسی چیزی میخورد منم باهاش میخوردم مخصوصا اگر تنقلات بود میرفتم مهمونی میخوردم ولی کم کم یاد گرفتم که من باید برای لاغر شدم همیشه رژیم بگیرم و بعدش هم عضو این سایت شگفت انگیز شدم الان مثل افراد متناسب میگم میل ندارم جمله ای که سالیان سال آرزو گفتنش داشتم و الان به اندازه نیاز بدنم غذا میخورم
و میشناسم افراد متناسبی که نه نمیتونن بگن در برابر مادرشون هر چی میگه گوش میکنه میدونه به ضررش تموم میشه اما گوش میونه برای همین چند بار کارشون به طلاق کشید خدارو شکر دوباره آشتی کردن فقط بخاطر اینکه نمیتونه بگه مادر من این حرف تو به زندگی من لطمه میزنه من همسرم و دوست دارم و میخوام باهاش زندگی کنم
استاد منم فکر میکردم اگر به من بگن نه به این معنی است که به من بی توجهی کردن و در این فایل با مثال شما درک کردم که من سر جای خودم هستم و اونها نظرشونو گفتن قرار نیست که من همیشه جواب بله بشنوم باید یاد بگیرم گاهی هم نه بشنوم
از مردم تو خیابون راحت میتونم درخواست کنم اصلا سختم نیست اگر بگن نه ناراحت میشم ولی خیلی برام مهم نیست اینجوری نیست که چند روز فکر اون موضو ع اذیتم کنه
من چون با پدرم رو در بایسی داشتم نمیتونستم بگم نه من نمیدونم به مادرم میرسم کلی حرف برای گفتن دارم راحت حرف میزنم یه وقت میگمنه مامان اینجوری نیست اینجوری شما خبر نداریم ولی با پدرم نمیتونم صحبت کنم خیلی و خواهرهای من راحتی با پدرم من هیچ وقت نمیتونستم بهش نه بگم دلم براش میسوخت میگفتم دست تنهاست باید کارگر بگیره پولی براش نمیمونه کمکش میکردم
من کلا به نه گفتن فکر نمیکردم جدیدا تازه به این فکر افتادم که نه بگم بعدش شما این فایل آماده کردین روی سایت گذاشتین اول تو اینستا یکم شنیدم ولی نتونستم خوب متوجه نشدم نگاه کردم گفتم شاید در استوری ها باشه بعد پیدا کردم دانلود کردم چند روز بعد گوش دادم اما نمیدونید چقدر به من کمک کرد این فایل جواب سوالم رو به بهترین شکل ممکن گرفتم خدایا شکرت
اگر آدم بتونه نه بگه به نفع مونه چون هم هم هنر نه شنیدن یاد گرفته هم هنر درخواست کردن هم هنر نه گفتن این کم چیزی نیست به ظاهر سه جمله کوتاه اما خیلی از مسائل زندگی رو حل میکنه خیلی شادیها بوجود میاره خلاصه عالی من دوست دارم آیت هنرها رو هم یاد بگیرم استاد بخدا نمیدونم با چه زبونی باید از شما تشکر و قدر دانی سپاسگزاری کنم چون اگر من الان دراین حد خودم هستم از تمام جنبه های زندگیم همه رو مدیون شما استاد عزیزم هستم با تهیه کردن این فایلها ارزشمند که هر جمله از اون درس برای من هر جمله از اون زندگی میسازه اگر الان در سلامتی بسر میبرم بخاطرآگاهیهایی که ارزشمندی که شما در فایلهاتون به اونها اشاره کردید توضیح دادید من تونستم به اینجا برسم اکر حالم خوب میشه از شنیدن حرفاتون در فایلها اگر در هر شرایط خوبی هستم همه رو مدیون شما هستم الهی استاد همیشه در بهترین و بالاترین حد در هر جنبه از زندگیتون باشید در کنار خانواده گرامی و الهی که دست به خاک بزنید براتون طلا بشه الهی آمین
واقعا استاد درخواست کردن یه هنر چرا من درخواست نمیکنم یا خیلی کم اینکارو انجام میدم میگم ولش کن مزاحمتون میشم من تصمیم دارم درخواست کردن خوب یاد بگیرم نه گفتن رو هم خوب یاد بگیریم وقتی درخواستی میکنی فقط دو تا جواب داره یا آره یا نه اگر نه گفته میشه به منکه توهینی نکرده نظرشو گفته دوست نداشته اون کارو برای من انجام بده پس من باید یاد بگیرم ناراحت نشم و وقتی این دو رو یاد بگیرم خود به خود نه گفتن هم یاد گرفتم استاد عزیزم بینهایت سپاسگزارم بابت درس امروز من بینهایت لذت بردم پاسخ سوالم هم دریافت کردم خدایا شکرت
سلام دوست عزیز من کامنت شما را خوندم جالب بود و عالی ولی چندتا نکته:شما اگر از پول همسرتون خرج نمیکنید یا با قناعت اینکارو انجام میدهید نشان از عدم لیاقتی هست که شما در خودتون میبینید منم یک خانم خانه دار هستم و قبلا خودم را لایق استفاده از پول همسرم نمیدیدم و میگفتم خودش کار کرده حق داره خودش خرج کنه و به من پولی هم داده نمیشد من گاهی حتی یک بستنی یا آب یا نوار هم باید منتظر میموندم آقا از سرکار میومد میرفت میخرید یا نهایتاً زنگ به پدرم و مادرم میزدم تا فلان چیز را برای من بخرنند اما یک روز گفتم خب مگر ما تقسیم کار نکرده این ایشون کارهای بیرون را انجام میده و پول میاره منم کارهای منزل خب الان من غذا میپزم مگر فقط خودم میخورم اونم میخوره خب پس طبیعی که پولی که اونم در میاره با هم خرج کنیم خونه تمییز باشه هر دو لذت میبریم و .. خلاصه که امور خانه با منه امور خارجه از منزل با ایشون و در واقع تقسیم کار شده است و هردو حق استفاده از پول را داریم خرج های مشترک پول اجاره و خرج ماشین به کنار هرچی موند نصف به نصف تو هرجور دوست داری خرج کن منم هر جور دوست دارم.موضوع احساس لیاقت با نه گفتن فرق داره.
مسئله دوم:البته تو تایپ هاتون یکم مشکل بود من برداشت خودم را میگم اگر همسر شما به شما بد و بیراه میگه یا دخترتون باز هم موضوع ارزشمندی هست لطفاً فایل زندگی با کمک خداوند قدم سیزده من ارزشمند هستم خدا مرا ارزشمند خلق کرده را بارها گوش بدید. ببینید اگر شخصی به شما خیلی بد و بیراه میگه دائم از میشنوید دائم تو جنگ و دعوا هستید نشان از آینه درون شما و در صلح نبودن خودتون با درونتون هست لطفاً خودتون و درون خودتون را تغییر بدهید تا نگرش دیگران و رفتار دیگران با شما عوض بشود شما قدر کارهایی که انجام میدهید حتی یک ظرف شستن را نمیدادید و فکر میکنید وظیفه خودتون هست و همچنین غذا پختن را وظیفه خودتون میدانید باید قدر تک تک کارهایی که انجام میدهید را بدانید تا بقیه هم قدر شما را بدانند. امیدوارم کمکی عالی کرده باشم به شما
باسلام خدمت شما استاد عزیز
در کل مراحل زندگی درخواستهایی از ما میشه که طرف مقابل روی بله گفتن ما حساب میکنه و دلخوشه که ما جواب مثبتی بهش بدیم،
اما گاهی این جواب مثبت میتونه روی شرایط ما تاثیر منفی بذاره و ما از اینکه جواب مثبتی دادیم پشیمون بشیم که چرا نه نگفتیم،
مثلاً من یک زمانی اگر یک لباسی رو دوست داشته باشم میرم با سلیقه خودم میخرم،ولی فردا اگر کسی یک لباسی رو که نو خریده و دلش رو زده بیاد با قیمتی که خریده به من بفروشه و من در اون شرایط نه نگفته باشم بعدها ناراحت میشم که چرا توی اون لحظه نتونستم نه بگم و اون لباس رو که دوست نداشتم خریدم،
این بلا سر من اومده و از این موضوع ضرر کردم که چرا نه نگفتم و اون لباس رو حتی انداختم گوشه کمدم و حتی یک بار هم نپوشیدم،
فقط یک هزینهای رو از دست دادم و بعدش متوجه شدم که حالا پشیمونی فایده نداره اون لحظه باید نه میگفتم که نتونستم احساس کردم طرف مقابلم ازم ناراحت میشه،
ولی خیلی جاها نشنیدم و نه شنیدن منو از کسی ناراحت نمیکنه و به این فکر میکنم که نظرش این بوده و چیزی از شخصیت من رو تغییر نمیده،
مثلاً بارها شده از پدرم درخواست کردم که در یک سری شرایط خاص یه کاری یا یک خریدی رو برای من انجام بده اما وقتی نه گفته هم من ناراحت نشدم و با توضیحاتش قبول کردم که در اون شرایط بهترین جواب نبوده حتی حق رو بهش دادم،
مثلاً ما برای یه کاری اصرار میکنیم که فلانی پاشو این کارو انجام بده و با لحن بدی ازش درخواست میکنیم و انگار طرف ز روی عصبانیت بیشتر لج میکنه و اون کارو انجام نمیده و نه میگه،
در این شرایط ما میتونیم که لحن درخواستمون رو عوض کنیم مثلاً میتونیم بگیم اگر این کار انجام بدی و در اون بهترین خودت باشی خیلی برای من ارزشمنده،بعد متوجه میشیم که حرف ما و لحن ما تاثیرگذارتر بوده تا با تشر گفتیم،
ولی من همیشه سعی کردم اگه هست چیزی خوشم نمیاد یا مطابق میلم نیست یا درخواستی از من میشه که نمیتونم انجامش بدم نه بگم،
نه بگم من خودم رو کنار بکشم مثلاً تعارف غذا زمانی که دیگه هیچ جایی برای غذا خوردن وجود نداره و من تا حد ترکیدن خوردم،دیگه اون لحظه اگه بهترین غذا رو هم جلوی من بذارن من نه میگم چون که میلی به خوردن اون غذا ندارم اینجوری راحتترم،
یا اگه یک جای دوست داشته باشم برم با احساس خوب میرم ولی اگه جایی که میخوام برم رو دوست نداشته باشم با احساس خوب و لحن خوب نه میگم و نتخاب میکنم که توی خونه بمونم و برای خودم لذت ببرم،
از نظر من زندگی همینه با بله و نه گفتنهایی که ما زندگی میسازیم و این میشه روند زندگی ما در طول روز خیلی آدمها رو میبینیم و با خیلی اتفاقها مواجه میشیم،
انسانی که برای آرامش ذهن خودش و راحتی افکارش انتخاب میکنه که مطابق میلش رفتار کنه برنده است از نگفتنهای دیگران هم ناراحت نمیشه و میتونه،میپذیره که هر کس سلیقه و عقاید خودش رو داره و هر چیزی رو که مطابق میلش باشه انجام میده پس همیشه هم نباید منتظر جواب مثبت از طرف دیگران باشیم و اگر هم جواب منفی شنیدیم به هم نریزیم و شخصیتمون رو بر اساس اون جواب نسنجیم،
ما همه انسانهایی هستیم با قدرت تفکر با عقل حق انتخاب درک و احساسی که داریم و نمیتونیم کسی رو مجبور به انجام کاری کنیم که دوست نداره و مطابق میلش نیست ،
پس باید قدرت ذهنمون رو بالا ببریم و قدرت حرف نشنیدن رو در خودمون تقویت کنیم زیرا اول از همه باید بتونیم نه بشنویم تا نه بگیم،
من در زندگیم بارها وست داشتم که نه بگم ولی در اون شرایط حس کردم که طرف مقابلم رو ناراحت میکنه اما بعد به مرور زمان خودم ناراحت شدم،
پس از این به بعد تصمیم میگیرم که با احساس خوب از دیگران درخواست کنم و اگر دیگران از من درخواستی کردند که دوست نداشتم با حس خوبی نه بگم و قدرت نگفتن خودم رو بالا ببرم،
باتشکرازشما
به نام خداوند بخشنده وبخشایشگر
سلام خدمت استادبزرگوار ؛
استادشمادرست فرمودین اگرمن به شخصه درسال ۹۰ کلمه (نه) رویادگرفته بودم هیچ وقت ازنظر مالی منفی ۵۰۰ میلیون نمیشدم نمیتونستم به شریک کاریم ازگرفتن چک امانی (نه )روبگم ودوست ندارم ادامه بدم وبرم درگذشته خداروشکروسپاسگزارم که دراین لحضه هستم خدایاسپاسگزارم که باقانون جذب آشنا شدم وبااستادعطارروشن ووکه واقعا نمیشه قیمت گذاری کرد استادبازم ازشما سپاسگزارم برای فایله بی نظیرتون درپناه الله شادوسلامت
سلام برخدایی مهربان
سلام بر استاد عطار روشن و همه دوستان هم مسیر
تا زمانی که ما جیزی دردورن داشته باشیم چون اون محفی میکنیم وفتی بهش برخوردمیکنیم اول خومون رو از اون خصلت دور میدوینم ودر برابر دیگران انتظار رو داریم تا زماتی که واون خصلت رو برای خودمفبول کنم رو بر اون خصلت کار بشه وفتی فبول کنیم که در من اونخصلت هست دردیگران هست پس وفتی اون در خودم کم رنک کنم د ربرابردیگران گفتن نه راحتر واسونتر میشه این تو دره خدا هرگز دیر نمیکند در بخش فبول خصوصیات که اصلا دوسشون ندارم بارها تمرین کردم اجرا کردم دیدم کاملا درست هست
درمن بود در برابر اون جبهه گرفته و اصلا اونخیلی بد میدوستم جون در من بود اون در قلک دورن مخفی نگه داشته بودن توی تمرین این قلگ دورن رو شکستم خصوصیات های اون از دورنش بیرون ریخت متوجه شدم امکان بودن هر خصوصیت درهر فرد هست با انکار و مخفی کردن اون در دیگران جستجو کرده تاره از بودن دیگران ناراحت میشم اون افراد که و از وگفتن نه شما ناراحت میشدند جون درخودش این خصوصیت بود ناراحت می شدن وفتی این فبول کنی دیگه اول برخورد کمتر خواهد بود اگه گفته بشه با ارامش هست و شاید به فرد روبری بر نخوره چون من فبول کردم در من هست تاثیراین فبول این برخورد رو کم کمتر میکنه
وفتی تو بخش فبلی مسیر چاقی خودم این نه گفتن رو باره تو بخش غذا داشتم وتو این مدت انقدر نه گفتم از هرتعارف باره نه گفتم این یی اروز بود که زمانی بشه من بتوانم اگهکسی به من چیزی تعارف کرد توذهنم در خواست داشته باشه ولی بگم نه اون رضایت ازخودم واون نه گفتن ازروی اجبار بود که مخفی میکردم که دیگران حس پرخوری رو درمن نبین و حالا وفتی نه میگم.اون با کمال ارامش راحت اسون میگم نه حالا میل ندارم این زمان برد که اول براشون سخت بود که من نه مگیم انکار تازه بادگرفتمکه این کلمه استفاده کنم اون با رضایت قلبی خودم نه هیچ اجباری درش هست تازه حس خوب ودورنش هست .
وفتی به نوه ام جیزی رو میخوام که مال خودس هست با ارامش توشادی زیاداگه دوست نداشته باسه اون وسیله بده با نه گفتنوگفتین این کلمه که پال من بهت نمیدم دو باحس رضایت میگه برای اط دف هم حس بد ایجادنمسه گسی ازس ناراحت نمیشه جای جواب همین سوال هست جوندرنوه ام این خصوصیت نیست خودش وذهن صبیعی اون تو بخش اصلی خودش کاره میکنه هیجکس ازش ناراجت نمیشه تاره کلی ازاین نه گفتن با یی شکلی تو صورتش انجام میده که خوشایند میشه که کلی اطراعیان میخندن ورثورتی که هرفرد بزرگ سال این شکلی خورش کنه تازه نه بگه بی شک همه کلی احساس بدتری خواهن داشت توطرف رو برکلی عصبی تر سدن رو ایجادپیکنه پس چون هدخصوصیت درهر فرد هست اول روی خودمون باید کاره کنیم این خصوصیت درخودمون کم رنک کنیم که بتوانم هم نه راحتری رو بیگم و هم نه راحتری رو هم فبول کنیم
خدا پشت وپتا هتون یا حق. حق. نگه دارتون
به نام خداوند جان و دل
سلام خدمت شما بزرگوار و همه عزیزان.
نمیدونم این فایل را صدبار باید گوش بدم تا یاد بگیرم یا هزار بار گوش بدم تا یاد بگیرم یا ده هزار بار فقط اینو میدونم که بی نهایت بار ارزش گوش داد و درک و عمل کردن را دارد.از شما سپاسگزارم بابت تهیه این فایل و از خداوند متعال سپاسگزارم بابت اینکه مرا به این آگاهی هدایت کرد.
قسمت اول:چون خود ما هم از نه شنیدن هراس داریم و فکر میکنیم کسی نه بگوید دچار کم ارزشی و بی ارزش شدن توسط آن فرد میشویم.
قسمت دوم:با یادگیری مهارت نه گفتن اول که باعث میشویم به خودمون و وقت و انرژی خودمون ارزش قائل بشیم و عزت نفس خودمون را بالا ببریم و احساس بهتری داشته باشیم و خودمون را سرزنش نکنیم و با اعتماد کامل بدون من من کردن نه را بگیم و زمان و مهارت و انرژی خودمون را برای خودمون و کارهای مهم خودمون انجام بدیم نه درخواست نامعقول دیگران.
قسمت سوم:مثلا گاهی وقتها خواهرم به من میگوید که بیا خانه ی ما یا مادرم منم از ترس اینکه آنها ناراحت نشوند میگویند باشه درحالی که اگر در خانه بمانم و به کارهای خودم برسم بیشتر پیشرفت میکنم یا همسرم میخواهد به مکانی برود که من دوست ندارم در آنجا باشم ولی بخاطر اینکه ایشون ناراحت نشود میروم پدرم نمیتواند از عابر بانک پول بردارد یا کارهای بانکی را انجام دهد. من بخاطر دلسوزی و کمک به ایشون خیلی مواقع که کار دارم از کار خودم میگذرم و با ایشون به عابر بانک میروم.
قسمت چهارم:من بارها شده که مادرم و خواهرم ازمن خواستند برم آنجا و نه نگفتم و از تمرین موسیقی خودم یا تمرین های ذهنی عقب ماندن
قسمت پنج:مادرم بارها سر اینکه درخواست رفتن به آنجا را رد کرده ام ناراحت شده و میگوید زهرا خانه من نمی آید.یا شوهرم در محرم با او به هیئت نمیرفتم ناراحت میشد.
قسمت ششم هم فکر میکنم دیگر در مثالهای بالا واضح شده باشد و در حال حاضر چیزی جز آنها حضور ذهن ندارم
بار دیگر سپاسگزارم از شما بابت این فایل زیبا
و خدا را بی نهایت مرتبه شکر
سلام خدای مهربونم
خدایا مرا یاری کن تا هرروز اگاهی جدید بیاموزم و زندگی جدیدی برای خودم خلق کنم
سلام استاد عزیز ودوستان خوبم
هنر نه گفتن
یادمه میگفتن فکر کنم از حضرت علی بود که هر که هنر نه گفتن رو یاد نگیره به هلاکت میوفته
نه گفتن هنری است که از کودکی اگر نه میگفتم بهم میگفتن بچه نباید بی تربیت باشه و باید همیشه به بزرگترش بله بگه و به حرفش گوش بکنه و همین طور بزرگ شدم هر کسی از من درخواستی داشت اگر حتی تو سختی بودم بازم براش انجام میدادم یادمه که سالیان سال تو اسباب کشی و جمع و جور کردن خونه دیگران کمک کردم و تو بچه بزرگ کردنشون بودم و خلاصه هر کی حتی بزرگ تر از من کار داشت اولین نفر من بودم که به ذهنش میرسید و من یاد گرفته بودم نه نگم
با خودم میگفتم اخه چرا من باید این همه کار برا بقیه انجام بدم و تو همه کارها کمک کنم من چرا نمیتونم یک بار بگم نه
مادرم میگفت نه نگو اون فرد گناه داره کمکش کن و خودشم همینطوره حتی اگه به سختی بلند شه راه بره باید کاری که دیگران ازش خواستن رو باید انجام بده
تقریبا قبلا در همه موارد نتونستم نه بگم در هرکاری باید اونو انجام میدادم حتی اگر به قیمت سختی خودم بود و حالم بد بود
یکی از مواردی که اگه نه میگفتم به نفعم بود یادمه یک ماشین خوب داشتیم و برادر شوهرم گفت اینو بدین به من ماشین خودش که 3میلیون اون موقع خرج برداشت رو به ما بده وشوهر من که مثل من توان نه گفتن رو نداره و جالبه به قول استاد به مواد غذایی ناخوداگاه نه میگه ولی به درخواست دیگران نه نمیگه و نه نگفت و اون ماشین برا ما تو اون زمان خیلی ضرر ایجاد کرد و عقب افتادم
همیشه در همه شرایط به مایاد داده بودند که نه نگیم و هیچ کس از ما توقع نه گفتن نداشت و اگه یک بار این کار رو کردیم همه ناراحت میشدن جالبه دارم فکر میکنم که من کی نه گفتم ولی بیشتر عمرم رو مرور کردم و همش به دیگران بله میگفتم و از جون و مالم و عمرم مایه میزاشتم ولی هیچ وقت از دیگران بله نشنیدم و همه میگفتن نه و من ناراحت میشدم ببین که من همش براشون فلان کار کردم حالا که ما رسید وارسید
یادمه که دخترم کوچک بود و من موتور داشتم و میخواستم از خونه مادر شوهرم برگردم و خیلی سرد بود دخترم رو حاضر کردم و بهش پتویی که مال خودش بود پیچیدم و بغلم کردم که برم که همسر مادر شوهرم گفت اینقد بچه رو نپوشون و پتوشو بردار و من اون بار گفتم اخه سرما میخوره نه بر نمیدارم و این باعث شد که اون فرد حالش بد بشه و همش از من دلخور بودن که رو حرف بزرگ اونجا حرف زدم و این فرد فوت کرد و وصیت کرده بود که تو تشیع جنازش نباشم چون تا به اون موقع نه از کسی نشنیده بود
ولی از وقتی که تونستم به این دوره راه پیدا کنم و از نه گفتن دیگران ناراحت نمیشم با خودم میگم حتما شرایطشو ندارن مثلا همین ماه پیش از فردی مقداری پول خواستم گفت اخر برجه ندارم منم تازه با علامت خنده براش پیام دادم گفتم انشاله روزی بیاد که همه اسم ندارن رو نیارن و همه راحت زندگی کنن تازه ازم بابت این پیام تشکر کرد
استاد راست میگفن با نه گفتن اونا من که کلا از زندگی طرف خط نمیخورم فقط درخواست من رد شد نه خود من
درسته اول باید از درون شروع کنیم و نه شنیدن رو برای خودمون حل کنیم بعد میتونیم به نه گفتن بدون هیچ مشکلی برسیم
من تو این 3سال تو این سرزمین بهش رسیدم درسته که استاد خود ارزشی رو به ما اموختند ولی با احترام جواب دادن به افراد رو هم یادمون دادن من اگه برا خودم ارزش قاعل باشم که به ناراحتی ها نه بگم و به تعارفات خوردن های اضافی نه گفتم و به ورودی های منفی که همکارام میگفتن میگفتن نه میشه حالا بعد صحبت کنید یا رد میشدم ولی همه اینا رو با احترام میگفتم
من ازنه گفتن ها ناراحت نمیشم وازاین به بعد درخواست میکنم تا این تمرین رو بهترانجام بدم و از نه گفتن ناراحت نشم و اینو باید به یاد داشته باشم که اون طرف به درخواست من جواب منفی یا مثبت میده من رو از زندگیش که پرت نمیکنه بیرون
چندروزه که هی میخوام درخواست یک هدفون بدم و امروز به شوهرم گفتم برام سفارش میدی و اون بهم گفت اره وبه درخواست من جواب داد
نه گفتن یک هنر است
نه گفتن توانایی اس که فقط با تمرین نه شنیدن امکان داره
وقتی من از درون اصلاح بشم و از نه شنیدن ناراحت نشم بقیه هم از نه گفتن من ناراحت نمیشن چون این یک قانون دردنیاست
در پناه خدا باشید
با سلامی به زیبایی تناسب اندام به استاد عزیز و همسفران خوبم
نه گفتن واقعا یک هنره….اگر ما بتونیم نه بگیم جلوی خیلی از مشکلات رو در آینده میگیریم…
البته طرز بیان این نه،برای افراد مختلف متفاوته…
به یکی باید خیلی مودبانه بگی به یکی دیگه خیلی با صراحت و به دیگری خیلی آروم و با طمانینه…
در مورد خودم که خوشبختانه هیچ وقت این مشکل رو نداشتم و اگر رودروایسی زیادی هم با طرف داشتم سعی کردم از یه راهی بالاخره حلش کنم… و این مساله رو سعی کردم به فرزندم هم آموزش بدم مخصوصا الان که تو سن نوجوانیه و خیلی مهمه که بلد باشه….
در مورد نخوردن هم این مساله بسیار مهمه ..
خیلی از موارد خوردن ماهم به خاطر نه نگفتنه…قطعا…
ما چیزایی رو که تعارف میکنن به خاطر ناراحت نکردن دیگران پس نمی زنیم بعد میخوریم و حال خودمون رو خراب میکنیم..
حالا هم زیاد خوردیم هم حس بد نه نگفتن رو داریم و کلی افکار منفی رو بوجود آووردیم…
بهتره تمرین کنیم و مخصوصا نکاتی رو که استاد فرمودند بهشون توجه کنیم تا کم کم تو این کار استاد بشیم…
با تشکر از آموزشهای خوبتون جناب عطار روشن….
در پناه خدا باشید
سلام
من لیلا هدفم بهتر زندگی کردن است
با عرض خدا قوت خدمت استاد گرامی وهمراهان عزیز
من هم مثل خیلی از آدم ها در دردسر های زیادی گیر افتادم فقط به خاطر اینکه نتوانستم یک کلمه بگویم نه
چرا که گمان میکردم اگر نه بگویم دیگران از دست من ناراحت میشوند واین کار در شان من نیست وبه خاطر همین بسیار خودم را در رنج وسختی میانداختم
وطبعات آن را در زندگی به دوش میکشیدم
وشاید خیلی از آدم ها هنوز همینطور باشند
اما من از وقتی در مسیر تناسب فکری قرار گرفته ام خود به خود این اعتماد به نفس در درونم افزایش پیدا کرده وبدون اینکه بخواهم تلاش خاصی انجام بدهم قدرت نه گفتن صحیح در من بیشتر شده واصلا دیگر مثل ثابق کسی از من درخواست زیادی نمیکند
با اینکه روابط اجتماعی من خیلی قوی تر شده اما وقتی فرکانس درونی من به جهت سالم تر شدن وبهتر عمل کردن هدایت شده خود به خود این تغییر مثبت هم به وجود آمده وبه خاطر همین تاثیرات مثبت وسازنده من تصمیم دارم در این مسیر زندگی کنم واین زندگی من است