0

گام ۲۵: مسیر لاغری لیز است، زمین نخورید!

مسیر لاغری با ذهن
اندازه متن

35 سال از زندگی من با چاقی گذشت. سال هایی که از آنها بخاطر چاق بودنم لذتی نبردم. قرار گرفتن در مسیر لاغری با ذهن تولدی دوباره برای من بود.

سال ها برای لاغر شدن تلاش کرده بودم و از روش های مختلفی سعی می کردم مقداری از سایز و وزن خودم را کاهش دهم اما نتیجه نهایی فقط چاق تر شدن بود.

چرا فکر می کردم بی اراده هستم!

بارها شکست خوردن در استفاده از روش های مختلف برای لاغر شدن سبب شده بود که به شدت به خودم و توانایی ام در لاغر شدن شک داشته باشم.

باور کرده بودم که من نمی توانم لاغر شوم و من اراده لاغر شدن را ندارم. در یک کلام، عقیده داشتم لاغربشو نیستم.

زمانی که به لطف خدا در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم سخت ترین موضوع برای من باورکردن توانایی لاغر شدن بود.

خیلی سخت بود که بتوانم فکر کنم من هم می توانم لاغر شوم.

نتیجه تمام تلاش های قبلی من برای لاغر شدن شکست خوردن بود و صدای بلندی در سرم همیشه فریاد می زد:

  • تو نمی تونی لاغر بشی.
  • تو تا ابد چاق می مونی.
  • چاقی تو ارثیه.
  • سوخت و ساز بدنت پایینه.

ذهن چاق هر لحظه دلیلی برای لاغر نشدن را در گوشم زمزمه می کرد. دلایلی که همه درست بودند و تک تک آنها را تجربه کرده بودم.

البته در کنار این هیاهوی درونی، حرف و حدیث اطرافیان هم سبب شده بود که نسبت به لاغر شدن به شدت احساس ناتوانی کنم.

هربار که افراد متوجه می شدند رژیم جدیدی را در پیش گرفته ام یا برنامه ورزشی منظمی را شروع کرده ام با نیشخند به من می گفتند:

تا کی می خوای برای لاغر شدن تلاش کنی!

تو لاغر بشو نیستی، چاقی تو ارثیه.

الکی به خودت زحمت نده.

با همه سر و صداهایی که در ذهنم فریاد می زد من نمی توانم لاغر شوم اما می دانستم برای حرکت کردن در مسیر لاغری با ذهن باید بر این سر و صداهای درونی غلبه کنم. می دانستم که برای انرژی و توان حرکت داشتن برای لاغری با ذهن باید هرطور که شده قدم های اول را بردارم تا به نتایج اولیه دست پیدا کنم و بتوانم با دلیل و مدرک در برابر ذهنم ایستادگی کنم.

تمام تلاش من در روزهای اول حضورم در مسیر لاغری با ذهن تمرکز بر توانایی لاغر شدن بود. چون متوجه شده بودم که این موضوع ریشه های قوی در ذهن من دارد و برای تغییر این نگرش که من نمی توانم لاغر شوم باید تمرین و تمرکز زیادی داشته باشم.

در بسیاری از فایل های آموزشی سایت تناسب فکری به این موضوع اشاره کرده ام چون می دانم باور کردن توانمند بودنمان برای لاغر شدن مهمترین موضوع در موفقیت در مسیر لاغری با ذهن است.

با همه تلاش و تاکید من بر باور کردن توانایی خود برای لاغر شدن بارها در نوشته ها و پیام هایی که در بخش نظرات فایل های آموزشی توسط اعضای سایت تناسب فکری ثبت می شود به مواردی بر می خوردم که افراد از ناامید شدن برای لاغر شدن صحبت کرده اند.

اینکه مدتی است در مسیر لاغری با ذهن هستند اما به دلایل مختلف انگیزه و انرژی آنها کاهش پیدا کرده و به شور و اشتیاق اولیه مسیر لاغری با ذهن را دنبال نمی کنند.

فشار چاقی

خارج شدن از مسیر لاغری

افراد در مسیر لاغری با ذهن به دو علت انگیزه و اشتیاق خود را از دست می دهند:

1- توجه به چاقی و عوارض آن

2- توجه به حرف دیگران

از آنجایی که فرد چاق به دلیل خسته شدن از چاقی به دنبال روشی برای لاغری است و به همین دلیل به مسیر لاغری با ذهن هدایت شده است همزمان که در حال استفاده از محتوای آموزشی و انجام تمرینات است، چاقی و عوارض آن را همراه خود دارد.

توجه به چاقی و عوارض آن

در واقع هر روز همزمان با تجربه رنج چاقی که شامل بیماری ها، فشار روحی، افسردگی،‌ ناراحتی از حرف دیگران و … در حال یادگیری لاغری با ذهن است.

همزمانی چاقی جسمی و انبوه افکار درباره چاقی با مراحل یادگیری لاغری با ذهن سبب می شود که توجه و تمرکز فرد ناخودآگاه به سمت چاقی و شرایط خود جلب شود و مرور خاطرات چاقی، مخصوصا شکست های قبلی در لاغر شدن باعث کاهش انگیزه و اشتیاق فرد می شود.

در ماه های اول که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفته بودم درباره این موضوع مهم آگاهی نداشتم و به همین دلیل بارها احساس یاس و ناامیدی می کردم و حتی چندین روز تمرین کردن را رها می کردم اما دوباره نیرویی درونی مرا به سمت این مسیر هدایت می کرد و دوباره کار را ادامه می دادم.

بارها زمین خوردن هایم در مسیر لاغری با ذهن سبب شد که به این موضوع مهم آگاهی پیدا کنم که همزمان بودن چاقی که حالت فعلی فرد است با آموزش های لاغری با ذهن سبب می شود که فرد ناآگاهانه به طریق مختلف به چاقی خود توجه کند و فکر کردن به چگونه لاغر شدن در او احساس یاس و ناامیدی ایجاد می کند.

بنابراین توجه به این موضوع اهمیت دارد که یکی از چالش های ذهن افراد برای لاغر شدن توجه کردن به چاقی است و از آنجایی که خاطرات تلخی از چاقی داریم به راحتی اسیر افکار ناامیدکننده می شویم و عنان کار از دستمان خارج می شود.

توجه به حرف دیگران

دومین موضوع که تهدید جدی برای زمین خوردن افراد در مسیر لاغری با ذهن است توجه به حرف و حدیث های اطرافیان است.

آنان که سالهاست ما را در وضعیت چاق و چاق تر شدن دیده اند همچنان سعی در ابلاغ چاقی به ما دارند.

آنها به ما یادآوری می کنند که نسبت به قبل چاق تر شده ایم، چرا به فکر خودمان نیستیم و ….

در اینجا اولین اشتیاهی که ممکن است شما هم مثل من مرتکب شوید این است که به آنها بگویید مشغول یادگیری مسیر لاغری با ذهن هستید.

بیان این حرف سبب می شود که علاوه بر سرزنش شدن از طرف دیگران به خاطر باور کردن این خرافات و مضخرفات دچار سرخوردگی و ناامیدی شوید و در تصمیم خود شک کنید.

شک همانا و رها کردن مسیر لاغری با ذهن همان.

اتفاقی که بارها برای هنرجویان لاغری با ذهن رح داده است و باعث ایجاد مشکل برای آنان شده است.

مراقب باشید زمین نخورید!

اگر تصمیم گرفته اید از مسیر لاغری با ذهن به سمت خلق رویای خود حرکت کنید باید همیشه مراقب چالش های ذهن چاق باشید.

چون ذهن فرد چاق به دلیل عادت کردن به وضعیت چاقی همواره در تلاش برای منحرف کردن شما از تصمیم خود برای لاغر شدن است و اگر نسبت به حربه های ذهن چاق آگاهی نداشته باشید به سادگی گول خورده و از مسیر صحیح خارج می شوید.

هرچه بیشتر به این موضوع فکر کردم و پیام های شرکت کننده ها را می خوانم بیشتر این تصویر در ذهنم ایجاد شد که مسیر لاغری با ذهن همچون مسیر یخ زده ای است که به شدت لیز است و هر یک لحظه بی دقتی می تواند باعث لیز خوردن و منجر به زمین خوردن فرد شود.

زمین نخورید

هر زمین خوردنی عواقبی برای فرد دارد و ممکن است نتواند به سادگی از زمین برخواسته و ادامه دهد.

از این رو باید در مسیر لاغری با ذهن مراقب لیز بودن مسیر حرکت خود باشید.

شما کوله بار چاقی را همراه خود در این مسیر حمل می کنید.

کوله بار چاقی محموله ای است که شامل موارد زیادی می شود.

  • ترس از چاق تر شدن
  • بارها شکست خوردن در تلاش برای لاغر شدن از روش های مختلف
  • شنیدن حرف و حدیث های دیگران درباره چاقی
  • شنیدن تبلیغات روش های مختلف که وعده لاغری سریع و همیشگی را می دهند
  • پیشنهاد دیگران برای استفاده از روش های مختلف لاغری و …

اینها نمونه هایی از کوله بار چاقی است که همواره در مسیر لاغری با ذهن روی دوش ماست.

سنگینی کوله بار چاقی و لیز بودن مسیر لاغری با ذهن خطر زمین خوردن را به شدت افزایش می دهد و باید همواره مراقب این خطر بزرگ باشید.

نکته جالب توجه این است که دوستانی که از دوره ورود به سرزمین لاغرها استفاده کرده اند و پس از چند ماه نتایج عالی کسب کرده و از نظر سایز و وزن مقدار قابل ملاحظه ای کاهش داشته اند نیز به طریق دیگری در ادامه مسیر لاغری با ذهن لیز خورده و زمین می خورند.

بارها پیام هایی از طرف هنرجویان این دوره دریافت کرده ام که دوره آنها تمام شده است و نتایج بسیار خوبی گرفته اند اما استفاده از روش دیگری برای لاغری بیشتر یا سلامتی یا هر دلیلی را در پیش گرفته اند.

این اقدام به ظاهر خوب و سودمند به مفهوم درک نکردن موضوع لاغری با ذهن است.

نکته مهم در مورد درک کردن این است که اگر فرد مطالب لاغری با ذهن را درک کند هرگز نمی تواند از هیچ روشی برای لاغری بیشتر استفاده کند.

لاغری بیشتر به چه معنی است؟

غیر از این است که همین مسیری که باعث کاهش وزن و سایز شما شده است را باید ادامه دهید تا به مقدار بیشتری کاهش وزن و سایز را تجربه کنید.

اما متاسفانه توجه نکردن به عوامل بیرونی تجریک کننده سبب لیز خوردن افراد، زمین خوردن و خارج شدن از مسیر لاغری با ذهن می شود.

اشتباهی که تاوان آن چاقی دوباره و یاس و ناامیدی بیشتر خواهد بود.

تجربه لاغری همیشگی

بارها در فایل های مختلف اعلام کرده ام که لاغری با ذهن باعث لاغری همیشگی خواهد شد.

این فقط یک ادعا نیست.

من و بسیاری از استفاده کنندگان از آموزش های مسیر لاغری با ذهن مدت هاست که در شرایط جسمی، احساسی و افکاری متفاوتی هستیم و نتایج عالی کسب کرده ایم.

تداوم نتیجه فقط از طریق درک کردن آموزش ها حاصل می شود.

اگر فردی از آموزشهای مسیر لاغری با ذهن استفاده می کند و نتایج عالی می گیرد اما دوباره به سراغ روش دیگری برای لاغر شدن بیشتر می رود مشخص است که این فرد درک صحیحی از مطالب آموزشی کسب نکرده است.

فقط گوش داده و تمرین کرده است و همین دو کار به سادگی باعث کسب نتیجه می شود.

ایما کسب نتیجه به مفهوم درک کردن نیست.

درک کردن زمانی حاصل می شود که شخصیت فرد تغییر کرده باشد.

اگر فرد بعد از کسب نتیجه همچنان گول تبلیغات یا پیشنهادات دیگران برای رهایی از چاقی را می خورد فقط به این دلیل است که آموزش های مسیر لاغری با ذهن را مانند یک برنامه رژیمی استفاده کرده است.

پس از پایان مدت آموزش مانند موارد مشابه قبل به دنبال استفاده از روش دیگری می باشد.

این عمل نشان از درک نکردن و اطمینان نداشتن به یادگیری لاغر شدن دارد.

بنابراین علیرغم اینکه بارها در مورد تمرکز کردن بر محتوای آموزشی تاکید کرده ام اما با خواندن تعدادی از پیام های شرکت کنندگان به این نتیجه رسیدم که هرچقدر درباره این موضوع توضیح دهم باز هم نیاز است که بیشتر در این باره صحبت شود.

توضیحات فایل آموزشی این بخش به همراه پرسش و پاسخ های مطرح شده حاوی نکات ارزشمندی درباره مراقبت از خود در برابر لیز خودت در مسیر لاغری با ذهن و زمین خوردن است.

پیشنهاد می کنم بارها با دقت از این محتوا استفاده کنید و درک خود از آنچه گفته شد را در بخش نظرات همین بخش ثبت کنید.

نوشتن و خواندن نوشته های دیگران و ارتباط با دوستانی که در مسیر لاغری با ذهن همراه ما هستند و دیدن تصاویر شگفتی سازان سبب می شود ذهن ناخودآگاه ما به شکل عالی در فضای لاغری با ذهن قرار بگیرد و این روند به ایمن کردن حرکت ما در مسیر لاغری با ذهن منجر خواهد شد.

✍️ تمرین آموزشی 📖

نوشتن درباره آنچه در گذشته برای لاغری انجام داده اید و مقایسه آن با شرایط فعلی در مسیر لاغری با ذهن سبب می شود که درک و عملکرد بهتری در مسیر لاغری با ذهن داشته باشید.

شاید از نظر شما نتیجه فقط لاغر شدن باشد اما از گذشته این تجربه رو دارید که فقط لاغر شدن نمی تواند نتیجه نهایی باشد چون لاغر شدن به شکل های مختلفی به دست می آید ولی به راحتی از دست می رود.

بنابراین درک این مساله که لاغری با ذهن بر ریشه فرمول های ذهنی شما تاثیر می گذارد و باعث تغییر همیشگی نگرش و رفتار شما خواهد شد سبب می شود که با اشتیاق و استمرار عالی در این مسیر به حرکت خود ادامه دهید.

برای تمرین این جلسه ابتدا متن نوشتاری را مطالعه کنید و سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و سپس به سوالات مطرح شده به شکل انشایی پاسخ دهید.

  • تجربه خود در گذشته که از روش های مختلف لاغری استفاده کرده و برنامه خود را رها کردید را شرح دهید.
  • چرا در گذشته با اینکه تصمیم قاطع برای رژیم گرفتن یا ورزش کردن می گرفتید ولی بعد از چند روز آن روش را رها می کردید؟
  • منطق ذهن شما درباره لاغر شدن چیست؟ فکر میکنید چگونه باید لاغر شوید و آنچه در ذهنتان برای لاغر شدن مرور می شود را با روش لاغری با ذهن مقایسه کنید.
  • روش های قبلی لاغری چگونه باعث تغییر رفتار و واکنش های شما می شد و لاغری با ذهن چگونه این کار را انجام خواهد داد؟
  • به نظر شما برای لاغر شدن باید با تغییر روش خوردن یا مواد غذایی سعی در تغییر نگرش خود درباره لاغری کنیم یا بهتر است با استفاده از محتوای آموزشی ابتدا فرمول های ذهنی را تغییر داده و سپس نگرش شما تغییر کند. در این باره شرح دهید.
  • با توجه به توضیحات ارائه شده و لیز بودن مسیر لاغری با ذهن چه تمهیداتی برای جلوگیری از لیز خوردن خود باید درنظر بگیرید. شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.46 from 68 votes

https://tanasobefekri.net/?p=24998
برچسب ها:
116 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار faridehhasani5455
      1400/01/07 19:46
      مدت عضویت: 1618 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,716 کلمه

      گام‌ ۲۵

      سلام‌ وقت بخیر

      لاغری با ذهن برای منهم تولدی دوباره بوده ،این روزها که در ایام عید هستیم و مدل خوراکی های فرهنگ ما متفاوت تر از بقیه ایام ساله و بیشتر ما این باورو داشتیم که عید چاقتر خواهیم شد ،خدارو شکر که این فرموله مخربو در ذهنم نقض کردم ،قبلا مدام تو ترس و استرس بودم و الان بسیار آرامتر شدم‌،شیرینی خوردم،آجیل خوردم ،این چند روز مهمان داشتیم ولی من اون فریده گذشته ترسو نیستم، پارسال با هر کسی هم صحبت میشد از چاق شدنش بخاطر موندن تو خونه صحبت میکرد ولی من در حال سایز کم کردن بودم ،بودن در مسیر و عمل به دانسته ها یعنی همین ،وگرنه ما فقط فایل گوش کنیم که اثری نداره ،آیا به دانسته های خود عمل هم میکنیم ،،از زمانیکه وارد دوره ها شدم ،به اعمال و رفتار و گفتار آدم ها دقت میکنم ببینم چه چیزهایی در مغزشون میگذره،،مثلا خواهرم من برای تعطیلات عید اومدن ایران و چند روز اول عید منزل ما بودن،،این خواهرم از بچگیش لاغر بود و مدام بدنبال یکمی چاقتر شدن‌ بود ،تا اینکه چندین سال پیش یکمی توپر شد و انگار ترسید از چاقتر شدن ،سریع شروع کرد به نخوردن بعضی خوراکی ها ،مخصوصا سس مایونز که بنظرش خیلی چاق کننده است، ولی معمولا روی سایز ۴۰ فیکسه ،این دفعه که دیدمش متوجه شدم خیلی لاغرتر شده ،شاید سایزش ۳۶ یا ۳۸ شده بود ،همه ارش میپرسیدن چکار کردی ؟ ایشون میگفت :چونکه تصمیم داشتم بیام ایران یه ورزش روزانه انجام دادم و برنجمو خیلی کمتر کردم ،بیشتر سبزیجات خوردم ،البته این کاهش سایزش در ۳ ماه بوده ،من متوجه شدم خواهرم باور داره که اگر برنجشو کمتر کنه خیلی زود لاغر میشه یا اگر چند ورزش کنه سریع بدنش آب میشه و چونکه باور قوی داره روی خواهرم اثر میکنه ،

      دلیل ورزش کردن من برای این بود که چاقتر از اون نشم

      دلیل ورزش کردن خواهرم این بود که مطمئن بود چند سایز کم خواهد کرد و چونکه خواهرم فرمول های مخرب زیادی نداره خیلی بسرعت سایز کم میکنه

      با بودنم در مسیر رژیم های اشتباه و انجام هر ورزش سختی ،در من باور ناتوانی شکل گرفت ،آخه مگه تو بدن من چی بود که متناسب نمیشد؟ کلافه بودم ،تمام اعتماد بنفسمو از دست داده بودم ،حس بدم تو تمام جنبه های زندگیم اثر مخرب گذاشته بود ،خودمو ضعیف میدیدم

      مسئله الان من هم همینه که من اول باور کنم که میتونم لاغر بشم ،و بعد انتخاب کنم که لاغر بمونم و لذت ببرم‌ ،جالبه با اینکه لاغر هم شدم ولی بازم مقاومت میکنه

      یادمه دیگه آخراش به اطرافیانم نمیگفتم چه مدل رژیمی دارم ،انگار مسخرم میکردن ،یه مدت کوتاه با فایلهای هیپنوتراپی در گوش غذا میخوردم ،همه میخندیدن ،میگفتن فریده دوباره چه کاری داره انجام میده

      بودن در این مسیر مستلزم اینه که مرتب خودتو تو آینه و لباسات چک نکنی و به حرف های مردم توجه نکنی چونکه معمولا حرف های امیدبخش نخواهند زد

      وقتی این دوره رو شروع کردم به هیچ کس جز دوستم نگفتم،ایشون هم راضی نبود و باور نداشت بشه لاغر بشم ،ولی من دوره هارو تهیه کردم و وارد دوره شدم ،۲ماه ونیم گذشت و با هم مسافرت ۲۱ روزه ای رفتیم ،زمانیکه داشتیم برمیگشتیم و داشتم خرید لباس میکردم ،متوجه شدم سایزم کم شده،همونجا که یه کاپشن کرم‌ رنگ خریدم پوشیدم و از خودم عکس گرفتم که اتفاقا همون عکسمم در آلبوم شگفتی سازان هست ،دوستم بهم‌ گفت انگار تو لاغر شدی ،با اینکه یکمی اضطراب داشتم که اگر کم نکنم دوستم سرزنشم میکنه ،خوشحال شدم از اینکه داشتم سایز کم میکردم برگشتم خونه دخترم تعجب کرد ،گفت مامان چقدر کوچولو شدی و شروع ریزش سایز من بود و بعد از اون دوستمم وارد دوره شد

      دقیقا تو این مسیر لیز بارها سر خوردم ،ناراحت شدم،ناامید شدم‌ ولی دوباره برگشتم به مسیر ،نه اینکه فایل گوش نکنم ،منفی بافم اذیتم کرده و منم گاهی بهش توجه کردم

      خدارو شکر نشده که حتی به روشی بغیر از لاغری با ذهن توجه کنم

      تمام مسئله من ولعی بود که نسبت به مواد غذایی ممنوعه داشتم ،دوست داشتم تمام اون اشتیاق و ولعم از بین بره و زمانی اون اشتیاق کاذبم کمتر شد که خیالم از بابت لاغر شدن و رژیم‌ گرفتن راحت شد ،دیگه از خوردن ترس زیادی نداشتم،آزاد بودم ،حالم خوب بود پس هر زمانی دوست داشتم میتونستم هر چیزی علاقه و میل داشتم بخورم و این اطمینان باعث شد دیگه به خوراکی ها فکر نکنم ،حسم بد نشه ،اعتمادبنفسم بالا رفت که منم میتونم مثل آدم های نرمال رفتار کنم

      استاد من زمان هاییکه زیاد توی آینه خودمو چکاپ میکنم و شروع به ایراد گرفتن میشم ،سر میخورم ،چند وقتیه که خودمو زیاد نگاه نمیکنم ،به خودم میگن ،فریده به من نگاه نکن تا زمانیکه منو زیبا ببینی ،نگاه میکنی که فقط ازم ایراد بگیری ،

      چه تشبیه قشنگی ،جاده سربالایی یخ زده سری که ما با کوله بار سنگینی روی اون در حرکت هستیم ،یعنی باید خیلی مراقب همه چیز باشیم ،مدام خودمون خودمونو تحریک نکنیم که ببینیم لاغر شدیم یا نه ؟آیا دیگران بهمون میگن که لاغر شدیم؟ یا توجه کردن و دنبال کردن منفی باف که چپ و راست میزنه ،باید مثل یه نوزاد که در شکم مادره و مادر ۹ ماه ازش مراقبت میکنه تا بدنیا بیاد و بازم مراقبشه تا بزرگ بشه ،مواظب خود جدید متناسبمون باشیم تا جون بگیره و قدرتمند بشه

      استاد حسم بهتر شد که گفتید یه مدت که تو مسیر باشید جاده صاف میشه و بعد سرپایین میشه ، شنیدن این جنس فایلها مثل زمانیه که به ماشینت سوخت میرسونی ،یدفعه شتاپ میگیره و قدرتمندتر حرکت میکنه ،

      سالها مراقبه لاغری گوش میدادم ،مراقبه ثروت گوش میدادم،ای اف تی میکردم ولی هیچ تاثیری نداشت

      از وقتیکه یه فایلیو گوش کردم که استاد میگن این طبیعی نیست که ما چاق باشیم ،اینو تعمیم دادم به هر چیزی ،وقتی داره سرم درد میگیره به خودم میگم استاپ کن استاپ ،این طبیعی نیست که سر درد بشم طبیعیش اینه که سلامت باشم و چقدر این موضوع تو سلامتی بمن کمک کرده ،مخصوصا برای من که پذیرفته بودم ،شخصی چند سال پیش منو ناراحت کرد و سرم از همون زمان درد گرفت و خوب نشد ،پس چند روز یکبار سردرد شدم تو این چند سال ،ولی با بودن در مسیر تمرینات ذهنی و توجه بر سلامتی و انجام این تمرینی که شرحش دادم ،بمن خیلی کمک شده که خیلی خیلی کمتر سر درد بشم البته که من در مورد سلامتی هم تمرین دارم و در حال شناسایی و برداشتن موانع ذهنیم هستم

      استاد گفتید اگر در دوره هستید و نگران چاقتر شدنتون هستید یعنی لاغری با ذهنو هنوز درک نکردید ،انگار بهم برخورد ،واقعا چرا من باید فکرهای زیباتری نداشته باشم؟چرا من نمیتونم زیاد مطمئن در مورد لاغریم فکر کنم؟ یعنی هنوز جا داره که این روشو بفهممش و خوشحالم که با شنیدن این آگاهی ها خط هایی در ذهنم انداخته میشه و مطمئن تر به مسیرم ادامه میدم

      پارسال که از مسافرت اومدم ،دخترم گفت مامان چقدر لاغر شدی ،مادرم گفت آخه تو سفر پیاده روی زیاد داشته لاغر شده ،در صورتیکه من از عید ۹۹ تا آذر که تو دوره ثبت نام کردم ۵ تا مسافرت خارجی سنگین داشتم که پیاده روی زیادی داشتم ولی لاغر نشده بودم،مثلا در سفرم به روسیه از صبح ساعت ۸ تا شب ما ههمراه لیدرمون فقط در حال پیاده رفتن تو جاهای تاریخیشون بودیم یا تو کاخ های بزرگشون که دیگه

      شب مثل جنازه میخوابیدیم ،ولی من لاغر نشدم ،پس مسئله پیاده رویه نبوده

      عید امسال هم که خواهرم اومد ایران ومنو دید ،با اینکه متوجه شدن من تو دوره لاغری با ذهن هستم و حتی عضو سایت هم شد ولی چونکه اطلاعی نداره ،میگه فریده تو بخاطر پیاده روی هم بوده که لاغرتر شدی ،یکمی واسش توضیح دادم دیدم مدام براش سئوال پیش میاد و نمیخواد بپذیره ،ترجیح دادم دیگه بهش چیزی نگم ،اگر خودش خواست پیگیری میکنه ،اتفاقا بهشون گفتم ،که من هیچ وقت مشوقی برای هیچ کاری نداشتم،خودم به تنهایی اقدام کردم

      ولی من برای تمام اعضای خانواده م سالهاست مشوقم، هولشون میدم بسمت تغییر ولی هیچ حرکتی ندارن

      یکی از آپشن های این دوره که نظر منو جلب کرد ،نداشتن رژیم و محدودیت بود ،خدارو شکر گرسنگی در این متد معنا نداره و مثالی که استاد زدن بسیار بجا و قابل فهم بود که آیا ما وقتی نیاز به سرویس بهداشتی داریم ،نمیریم ؟یا وقتی خوابمون بیاد نمیخوابیم؟ چند روز میتونیم مقاومت کنیم و نخوابیم،دستشویی نریم ؟ پس وقتی هم گرسنه هستیم باید انرژی لازم بدنو بهش برسونیم‌

      اتفاقا امروز یه نهار خوشمزه پختم ،به اندازه سیر شدنم خوردم و عصر یدفعه دلم شیرینی تر خواست ،با دوستم بودیم ،من رفتم آشپزخونه چای درست کنم که بعد پشیمون شدم و ۲ تا نسکافه درست کردم و آوردم که بخوریم دوستم گفت نخور سفارش چیز کیک دادم ،خلاصه یه ۱۰ دقیقه ای طول کشید که شیرینی هم رسید و من با لذت چندتا چنگال چیز کیک که مورد علاقمم هست با قهوه خوردم ،لذتشم بردم،آخه چرا من نباید چیزیو که هوس کردم نخورم؟ چونکه برای من شیرینی جات چاق کننده تعریف شده ،پس چرا تو این ۱۳ ماه که همه چیز خوردم چاق نشدم؟ چونکه تعریف های من عوض شد ،محتویات ذهنم تغییر کرد ،چونکه نوع نگاه من عوض شد ،وگرنه منکه همون آدم قبلی هستم ،شخصیت من در حال تغییره ،بعد از خوردن اون قهوه شیرینی به دوستم توضیح دادم ،گفتم ببین من سالهاییکه در حسرت و رژیم و غم و ناراحتی گذشت ،مدام دلم خوراکیو خواسته ،منم بهش ندادم،منعش کردم،ترسوندمش ،،،، در انتها که اون خوراکیو نخوردم ولی چونکه مدام تو فکرش بودم ذهنم فکر میکرده من دارم اون خوراکیو میخورم ،اونم مدام میخورم چونکه مدام تو فکرش بودم و چونکه نگاه من چاق کننده بوده من چاق و چاقتر میشدم ،،تازه ولع من بیشتر و بیشتر میشد،هرچقدر فشار بیرونی بر من زیاد ولع من خطرناکتر میشد ،خب منم آدم بودم ،کودک درونم خوراکی هایو هوس میکرد اگر یکمی بهش میدادم اونم آروم میشد ولی من مدام زدم رو دستشو دعواش کردم ،انگار وجود من در قحطی دائمی بود که وقتی جایی میتونست شبیه خون بزنه میترکوند ،عقده ای شده بود،تلافی سالها رژیمو در میورد و حق هم داشت ،الان یاد گرفتم وقتی دلم چیزی میخواد بهش میرسونم ،بخاطر همینه که دیگه ولعی ندارم ،انگار از زندان آزاد شدم ،رها شدم ،چونکه بهم حق انتخاب داده شده ،بهم احترام گذاشته میشه و من اینهارو نیاز داشتم که سالها ازشون محروم بودم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/11/27 13:57
      مدت عضویت: 1618 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 9 کلمه

      عالی نوشتید دوست عزیز ،شما حتما موفق خواهید شد🌷

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم